امیدبخشی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انتظار وقوع خیری مسرّت بخش را امید گویند. خداوند
در جای جای مختلف
قرآن به
مؤمنان و
پیامبران امید داده است، همچنین پیامبران نیز به
قوم خود امید دادهاند، که
در این مقاله به این
آیات اشاره میشود.
صالح علیهالسّلام امیدوارکننده
قوم خود به
رحمت الهی بود: ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحا..
قال یـقوم لم تستعجلون بالسیئة قبل الحسنة لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون.
ما به سوی «
ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستادیم که: خدای یگانه را بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به
مخاصمه پرداختند. (صالح) گفت: «ای قوم من! چرا برای بدی قبل از
نیکی عجله میکنید (و
عذاب الهی را میطلبید نه
رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضای
آمرزش نمیکنید تا شاید مشمول رحمت (او) شوید؟!».
بالسیئة به معنای
کیفر و
عقوبت و «الحسنة» به معنای
توبه کردن از
شرک و
کفر است و معنای شتاب و عجله برای عذاب و بدیها پیش از کوشش برای کارهای
نیک و
حسنات، این است که آن
کافران میگفتند: اگر آنچه «صالح» میگوید
حق و درست است پس عذاب و کیفر الهی ما را فرو گیرد. (مقصود این است که آنها به جای آن که
استغفار کنند و کارهای نیک انجام دهند عذاب الهی را میخواستند) حرف «لولا» به معنای هلا است، یعنی چرا به سبب
ایمان آوردن، از شرک و کفر استغفار نمیکنید تا
خدا رحم کند و شما را
در دنیا کیفر ندهد.
خداوند به
اقامه کنندگان
نماز و پرداخت کنندگان
زکات رحمت الهی را امید میدهد: واقیموا الصلوة وءاتوا الزکوة... لعلکم ترحمون.
و نماز را برپا دارید، تا مشمول رحمت (او) شوید.
در آیه گذشته
وعده خلافت روی
زمین به
مؤمنان صالح داده شده بود و این دو آیه، مردم را برای فراهم کردن مقدمات این
حکومت بسیج میکند،
در ضمن نفی موانع بزرگ را نیز خودش تضمین مینماید،
در حقیقت یکی از این دو آیه
در صدد بیان
مقتضی است و آیه دوم نفی موانع.
نخست میگوید: نماز را بر پا دارید (و اقیموا الصلاة). همان نمازی که رمز پیوند
خلق با
خالق است، و ارتباط مستمر آنها را با خدا تضمین میکند، و میان آنها
فحشاء و
منکر حائل میشود. و زکات را ادا کنید (و آتوا الزکاة). همان زکاتی که نشانه پیوند با خلق خدا است، و وسیله مؤثری برای کم کردن فاصلهها، و سبب استحکام پیوندهای عاطفی است. و به طور کلی
در همه چیز مطیع فرمان
رسول باشید (و اطیعوا الرسول). اطاعتی که شما را
در خط مؤمنان صالح که شایسته حکومت بر زمیناند قرار میدهد. تا
در پرتو انجام این دستورات مشمول رحمت خدا شوید (لعلکم ترحمون).
خداوندبه
تقوا پیشگان امید به رحمت الهی میدهد. ... واتقوا لعلکم ترحمون.
... لتتقوا و لعلکم ترحمون.
واذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم وما خلفکم لعلکم ترحمون..
«از آنچه پیش رو و پشت سر شماست (از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید!». .. واتقوا الله لعلکم ترحمون.
پرهیزگاری پیشه کنید، شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟!
خداوند به
بخشش گناه کاران
در قرآن امید داده است. فمن تاب من بعد ظلمه واصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم.
اما آن كس كه پس از
ستم كردن،
توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مىپذيرد (و از اين
مجازات معاف مىشود، زيرا) خداوند،
آمرزنده و
مهربان است. کسی که توبه کند و کارهای شایسته و پسندیده را
در پیش گیرد، خداوند توبهاش را قبول و کیفر معصیتی که از آن توبه کرده است، اسقاط میکند، این که خداوند خود را به توبه پذیری وصف میکند، فایدهای بزرگ دارد، زیرا بدین ترتیب،
عاصی، برای توبه کردن، بر سر
میل میآید، کلمه «تواب» از صفاتی است که هم به خداوند
در قرآن کریم، نسبت داده است، هم به
بندگان،
در مورد خداوند، معنای آن توبه پذیر و
در مورد بندگان، معنای آن رجوع کننده به سوی خداست و به هر حال از
صفات مدح است. ان الله غفور رحیم:
اشاره به اینکه قبول توبه،
تفضل و لطفی است از جانب خداوند.
وءاخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صــلحا وءاخر سیئا عسی الله ان یتوب علیهم...
و گروهى ديگر، به گناهان خود
اعتراف كردند و
کار خوب و
بد را به هم آميختند اميد مىرود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد به
یقین، خداوند
آمرزنده و مهربان است! پس از اشاره به وضع
منافقان داخل و خارج
مدینه در آیه قبل
در اینجا اشاره به وضع گروهی از
مسلمانان گناهکار که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند میکند و میفرماید: گروه دیگری از آنها به گناهان خود اعتراف کردند (و آخرون اعترفوا بذنوبهم). و اعمال صالح و ناصالح را بهم آمیختند (خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا). سپس اضافه میکند امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد و رحمت خویش را به آنان بازگرداند (عسی الله ان یتوب علیهم). زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و دارای رحمتی وسیع و گسترده (ان الله غفور رحیم).
تعبیر به عسی
در آیه فوق که معمولا
در موارد امیدواری و احتمال پیروزی توام با احتمال عدم
پیروزی گفته میشود شاید به خاطر آنست که آنها را
در میان
بیم و امید و
خوف و
رجاء که دو وسیله
تکامل و
تربیت است قرار دهد. این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر به عسی اشاره به این باشد که علاوه بر توبه و
ندامت و
پشیمانی باید
در آینده شرائط دیگری را انجام دهند و گذشته را با
اعمال نیک خود جبران نمایند. ولی با توجه به اینکه آیه را با بیان
غفران و
رحمت الهی تکمیل میکند جنبه امیدواری
در آن غلبه دارد.
یـایها الذین ءامنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیـاتکم...
اى كسانى كه
ایمان آوردهايد به سوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد. خداوند بعد از آنکه
مؤمنین را امر فرمود که خود و
اهلبیت خود را از
آتش حفظ کنند،
در این آیه برای نوبت دوم البته به طور عمومی به همه مؤمنین میفرماید: توبه کنند، و سپس با تعبیر عسی این امید را که خدا گناهانشان را بپوشاند، و آنان را داخل
بهشتهایی کند که نهرها از زیر آن روان است، متفرع بر آن فرمان کرده است.
این آیه درباره امید دادن
حضرت یوسف علیهالسّلام به برادران خویش مبنی بر
آمرزش آنان از سوی خداوند است: قال لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم وهو ارحم الرحمین.
(يوسف) گفت: «امروز
ملامت و توبيخى بر شما نيست! خداوند شما را مىبخشد و او مهربانترين مهربانان است.
حضرت یوسف علیهالسّلام که حاضر نبود این حال شرمندگی برادران مخصوصا به هنگام پیروزیش ادامه یابد، و یا اینکه احتمالا این معنی به ذهنشان خطور کند که ممکن است یوسف علیهالسّلام
در اینجا
در مقام
انتقام جویی بر آید، بلافاصله با این جمله به آنها
امنیت و
آرامش خاطر داد و گفت: امروز هیچگونه سرزنش و توبیخی بر شما نخواهد بود (قال لا تثریب علیکم الیوم). (تثریب
در اصل از ماده ثرب بر وزن سرو به پوسته نازکی از پیه میگویند که روی
معده و رودهها را میپوشاند و تثریب به معنی کنار زدن آنست سپس به معنی سرزنش و توبیخ و ملامت آمده گویی با این کار پرده
گناه از چهره طرف کنار زده میشود.
). فکرتان
آسوده، و وجدانتان
راحت باشد، و
غم و اندوهی از گذشته به خود راه ندهید، سپس برای اینکه به آنها خاطرنشان کند که نه تنها
حق او بخشوده شده است، بلکه
حق الهی نیز
در این زمینه با این
ندامت و پشیمانی قابل
بخشش است، افزود: خداوند نیز شما را میبخشد، چرا که او ارحم الراحمین است (یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین).
خداوند امیدبخش به حل مشکلات زندگی و تبدیل شدن سختیها به آسانی: لینفق ذو سعة من سعته ومن
قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـیه الله لایکلف الله نفسا الا ما ءاتـیها سیجعل الله بعد عسر یسرا.
آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود
انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند خداوند هیچ کس را جز به
مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمیکند خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار میدهد!
برای اینکه تنگی
معیشت، سبب خارج شدن از جاده
حق و
عدالت نگردد، و هیچ یک
زبان به
شکایت نگشایند، میفرماید: خداوند به زودی بعد از سختیها، آسانی و راحتی قرار میدهد (سیجعل الله بعد عسر یسرا). یعنی غم مخورید، بیتابی نکنید،
دنیا به یک حال نمیماند، مبادا مشکلات مقطعی و زودگذر رشته
صبر و شکیبایی شما را پاره کند.
این تعبیر برای همیشه و مخصوصا هنگام
نزول این
آیات که
مسلمانان از نظر معیشت سخت
در فشار بودند،
نوید و بشارتی است از آینده امیدبخش
صابران، و اتفاقا چیزی نگذشت که خداوند درهای
رحمت و
برکت خود را به روی آنها گشود.
خداوند امیدبخش مؤمنان به رستگاری است: ... ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون.
نیکی این است که
پرهیزگار باشید! و از
در خانهها وارد شوید و
تقوا پیشه کنید، تا
رستگار گردید! یـایها الذین ءامنوا... واتقوا الله لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! .... از
خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد! یـایها الذین ءامنوا... واتقوا الله لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! .... از
خدا بپرهيزيد، تا
رستگار شويد! یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! .... از
خدا بپرهيزيد، تا
رستگار شويد! یـایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر والانصاب والازلـم رجس من عمل الشیطـن فاجتنبوه لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد!
شراب و
قمار و بتها و
ازلام (نوعى
بخت آزمايى)، پليد و از
عمل شیطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد!
یـایها الذین ءامنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه (
در ميدان نبرد) با گروهى رو به رو مىشويد، ثابت قدم باشيد! و خدا را فراوان ياد كنيد، تا رستگار شويد! یـایها الذین ءامنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون..
اى كسانى كه ايمان آوردهايد!
رکوع كنيد، و
سجود بجا آوريد، و پروردگارتان را
عبادت كنيد، و كار نيك انجام دهيد، شايد رستگار شويد! .. و توبوا الی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون.
.... و همگى بسوى خدا بازگرديد اى
مؤمنان، تا رستگار شويد.
در انتهای این آیه با دعوت عمومی همه
مؤمنان اعم از
مرد و
زن به
توبه و بازگشت به سوی خدا
آیه را پایان میدهد، میگوید: همگی به سوی خدا باز گردیدای مؤمنان!، تا رستگار شوید(و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون). و اگر
در گذشته کارهای خلافی
در این زمینه انجام دادهاید اکنون که حقایق
احکام اسلام برای شما تبیین شد از خطاهای خود توبه کنید و برای
نجات و
فلاح به سوی خدا آئید که
رستگاری تنها بر
در خانه او است، و بر سر راه شما لغزشگاههای خطرناکی وجود دارد که جز با
لطف او، نجات ممکن نیست.
یـایها الذین ءامنوا..
واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد!..... و خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد!
امیدوار ساختن
پیامبران و مؤمنان از سوی خداوند به
نصرت الهی، نمونه دیگری از امید بخشی
خدا در قرآن است: ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ولما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء والضراء وزلزلوا حتی یقول الرسول والذین ءامنوا معه متی نصر الله الا ان نصر الله قریب.
آیا
گمان کردید داخل
بهشت میشوید، بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان
ناراحت شدند که
پیامبر و افرادی که
ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری
خدا کی خواهد آمد؟! » (
در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است!
جمله متی نصر الله (یاری خدا کی میآید؟) که از سوی پیامبران و مؤمنان
در مواقع نهایت شدت گفته میشد، به معنی
شک و
تردید در این موضوع، یا
اعتراض و ایراد نیست، بلکه به عنوان
تقاضا و
انتظار، مطرح میشده است، و لذا به دنبال آن، از سوی خداوند به آنها
بشارت داده میشد که یاری خدا نزدیک است.
این احتمال که جمل متی نصر الله از سوی گروهی از مؤمنان باشد، و جمله (الا ان نصر الله قریب) از سوی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله که بعضی از مفسران ذکر کردهاند بسیار بعید به نظر میرسد. به هر حال آیه فوق به یکی از
سنن الهی که
در همه اقوام جاری بوده است اشاره میکند و به مؤمنان
در همه
قرون و
اعصار هشدار میدهد که برای
پیروزی و موفقیت و نایل شدن به مواهب بهشتی، باید به
استقبال مشکلات بروند و
فداکاری کنند و
در حقیقت، این مشکلات آزمونی است که مؤمنان را پرورش میدهد و صاحبان ایمان راستین را از متظاهران به ایمان، آشکار میسازد.
این آیه اشاره به امیدوار ساختن مؤمنان و
مهاجران مجاهد به
رحمت و
عفو الهی از سوی خداوند دارد: ان الذین ءامنوا و الذین هاجروا و جـهدوا فی سبیل الله اولـئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.
کسانی که ایمان آورده و کسانی که
هجرت کرده و
در راه خدا جهاد نمودهاند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند
آمرزنده و
مهربان است. سؤال: با این که بطور مسلم مردم با ایمان سزاوار
پاداش هستند چرا آن را بطور امید و
آرزو تعبیر نموده است؟
از این پرسش به دو صورت جواب داده شده است: ۱- آنان نمیدانند سرانجامشان چه خواهد شد آیا
در راه
اطاعت خدا باقی میمانند و یا این که تحولی
در فکر و
اعتقاد آنها پدید آمده و
در گناه و
معصیت احتمالا قرار بگیرند. ۲- نسبت به آن گناهانی که
توفیق توبه از آنها پیدا نکرده و از
دنیا رفتهاند تنها امیدوار به رحمت و
آمرزش الهی هستند که بر آنها خدا
عذاب نکند. جواب دوم صحیح و درست است زیرا پاسخ نخست بنا به عقیده کسانی درست میآید که میگویند ممکن است
مؤمن،
کافر گردد و این که گناه کبیرهای را انجام دهد که
ثواب ایمانش را از بین ببرد. ولی این عقیده از نظر
مذهب ما (
شیعه) صحیح نیست.
امید دادن
مؤمنان تائب به آمرزش و دخول
در بهشت از سوی
خدا نمونه دیگری از امید بخشی خداوند است: فمن تاب من بعد ظلمه واصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم.
اما آن كس كه پس از
ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مىپذيرد (و از اين مجازات معاف مىشود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. میفرمود: اگر آن
مرد و این
زن دزد توبه کنند و بعد از آنکه
ظلم کردند، خود را
اصلاح نمایند خدای تعالی توبهشان را میپذیرد، برای اینکه خدای سبحان بعد از آنکه مالک آسمانها و
زمین است، و بعد از آنکه هر مالکی میتواند
در مملکت و ما یملک خود و
در رعیت و ملک خود هر حکمی که دوست میدارد بکند، و هر ارادهای که بکند چه
عذاب باشد و چه
رحمت به کرسی بنشاند، یکی از عذاب و یکی دیگر را
آمرزش بدهد، تا ببینی
حکمت و
مصلحت چه اقتضا کند، پس او میتواند سارق و سارقه را اگر توبه نکنند عذاب کند و اگر توبه کنند بیامرزد.
یـایها الذین ءامنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیـاتکم ویدخلکم جنت تجری من تحتها الانهـر...
اى كسانى كه
ایمان آوردهايد به سوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد. خداوند بعد از آنکه
مؤمنین را امر فرمود که خود و
اهلبیت خود را از
آتش حفظ کنند،
در این آیه برای نوبت دوم البته به طور عمومی به همه مؤمنین میفرماید: توبه کنند، و سپس با تعبیر عسی این امید را که خدا گناهانشان را بپوشاند، و آنان را داخل
بهشتهایی کند که نهرها از زیر آن روان است، متفرع بر آن فرمان کرده است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مسئول امیدوار ساختن گنهکاران به
آمرزش الهی است: واذا جآءک الذین یؤمنون بـایـتنا فقل سلـم علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمة انه من عمل منکم سوءا بجهــلة ثم تاب من بعده واصلح فانه غفور رحیم.
هر گاه کسانی که به
آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «
سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود
فرض کرده هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده
مهربان است.»
بعضی معتقدند آیه، نخست درباره کسانی
نازل شده که
در آیات قبل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مامور شد که از طرد آنها خودداری کند، و آنها را از خود جدا نسازد و بعضی معتقدند درباره جمعی از
گناهکاران بوده است که نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمدند و اظهار داشتند ما
گناهان زیادی کردهایم و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد،
شک نیست که مفهوم آیه یک معنی کلی و وسیع است و همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک
قانون کلی به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور میدهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین میگوید: هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما (و اذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم). این سلام ممکن است از ناحیه خدا و به وسیله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستی با آنها است.
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب ربکم علی نفسه الرحمة).
کتب که از ماده کتابت به معنی نوشتن است،
در بسیاری از موارد
کنایه از
الزام و
ایجاب و
تعهد میباشد، زیرا یکی از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن چیزی است.
و
در جمله سوم که
در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیری
محبت آمیز چنین میگوید: هر کس از شما کاری از روی
جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است.(انه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم)
در حقیقت آیه فوق به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور میدهد، که هیچ فرد با ایمانی را از هر طبقه و
نژاد و
در هر شرائطی بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روی همه بگشاید، حتی اگر کسانی
آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
نبئ عبادی انی انا الغفور الرحیم.
بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم!
در آیات گذشته بیان شد که نعمتهای فراوان و دل انگیز بهشتی به طرز مؤثری، و
در بست
در اختیار پرهیزکاران و
متقین قرار داده شد. اینجا ممکن است افراد گنهکار و آلوده
در هالهای از
غم و
اندوه فرو روند که ای کاش ما هم میتوانستیم به گوشهای از این همه
موهبت دست یابیم،
در اینجا خداوند
رحمان و
رحیم درهای
بهشت را به روی آنها نیز میگشاید، اما به صورت مشروط. با لحنی مملو از
محبت و عالیترین نوازش، روی
سخن را به پیامبرش کرده میگوید: پیامبرم! بندگانم را آگاه کن که من
غفور و رحیمم،
گناه بخش و پر محبتم (نبئ عبادی انی انا الغفور الرحیم).
تعبیر به عبادی (
بندگان من) تعبیری است، لطیف که هر انسانی را بر سر
شوق میآورد، و دنبال آن توصیف خدا به آمرزنده مهربان این اشتیاق را به اوج میرساند.
قل یـعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا...
بگو: «اى بندگان من كه بر خود
اسراف و
ستم كردهايد! از
رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه
گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است
به دنبال تهدیدهای مکرری که
در آیات گذشته
در مورد
مشرکان و
ظالمان آمده بود
در این آیات راه بازگشت را توام با امیدواری به روی همه گنهکاران میگشاید زیرا
هدف اصلی از همه این امور
تربیت و
هدایت است نه
انتقام جویی و
خشونت، با لحنی آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روی همگان باز کرده و فرمان
عفو آنها را صادر نموده، میفرماید: به آنها بگوای بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میبخشد که او بخشنده و مهربان است.
امید دادن حضرت
یعقوب علیهالسّلام به پسرانش درباره پیدا شدن
یوسف و برادرش
بنیامین در این آیه بیان شده است: یـبنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف واخیه ولاتایـسوا من روح الله انه لایایـس من روح الله الا القوم الکـفرون.
پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مىشوند!»
«و لا تیاسوا من روح الله» و از رحمت و فرج و گشایش خدا مایوس نشوید. «انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون»
ابن عباس گفته: یعنی
مؤمن هر چه را از
خدا میبیند
خیر و خوبی خود میداند،
در سختیها و بلا بدو امیدوار است، و
در فراخی و
آسایش او را
ستایش کرده و
سپاس میدارد، ولی
کافر اینگونه نیست.
این آیه اشاره به امیدوار ساختن
مستضعفان ناتوان از
هجرت به
عفو الهی، از سوی خدا دارد: الا المستضعفین من الرجال والنسآء والولدن لایستطیعون حیلة ولایهتدون سبیلا
فاولـئک عسی الله ان یعفو عنهم...
مگر آن دسته از
مردان و
زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند) نه چارهای دارند، و نه راهی (برای
نجات از آن محیط آلوده) مییابند. ممکن است خداوند، آنها را مورد
عفو قرار دهد.
هیچ انسانی فی نفسه بی
نیاز از عفو الهی نیست و مستضعف نیز به علت جهلی که بدان دچار است و به جهت اینکه
در صدد تحصیل
سعادت بر نیامده است نیازمند عفو الهی است. این
طائفه هر چند که گناهی عمدی مرتکب نشدهاند، چون به علت جهلی که دچار آن هستند
در آنچه کردهاند معذورند، و لیکن
در سابق هم گفتیم آدمی زاده همواره
در بین سعادت و
شقاوت خود دور میزند و
در شقاوتش همین بس که
در صدد تحصیل سعادت خود برنیاید،
در نتیجه هیچ انسانی فی نفسه بی نیاز از عفو الهی نیست، او نیازمند به این است که خدای عزّوجلّ با عفو خود اثر شقاء را از
دل او بزداید، حال چه اینکه او فردی
صالح باشد و یا
طالح و یا هیچکدام، و به همین جهت است که خدای تعالی
در جمله مورد بحث امید عفو از آنان را ذکر کرده.
حضرت
موسی علیهالسّلام برای ایجاد امید
در خانواده خود
در وضعیت
سخت و بحرانی تلاش کرد: اذ رءا نارا فقال لاهله امکثوا انی ءانست نارا لعلی ءاتیکم منها بقبس او اجد علی النار هدی.
اذ قال موسی لاهله انی ءانست نارا سـاتیکم منها بخبر او ءاتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطـلون.
هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: « (اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعلهای از آن برای شما بیاورم یا بوسیله این
آتش راه را پیدا کنم! »
فلما قضی موسی الاجل وسار باهله ءانس من جانب الطور نارا قال لاهله امکثوا انی ءانست نارا لعلی ءاتیکم منها بخبر او جذوة من النار لعلکم تصطـلون.
هنگامی که موسی مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از
مدین به سوی
مصر) حرکت کرد، از جانب
طور آتشی دید! به خانوادهاش گفت: «درنگ کنید که من آتشی دیدم! (میروم) شاید خبری از آن برای شما بیاورم، یا شعلهای از آتش تا با آن گرم شوید! »
سیاق آیه
شهادت میدهد که این جریان
در شب واقع شده، و گویا شبی بسیار سرد بوده، و نیز برمی آید که موسی علیهالسّلام و همراهانش
راه را گم کرده بودند،
در چنین شرایطی موسی علیهالسّلام از طرف طور که
در آن نزدیکیها بوده آتشی به چشمش میخورد، به
اهل خود دستور میدهد همانجا بمانند، تا او برود به طرف آنچه به چشمش خورده، شاید
در آنجا انسانی ببیند، و از او بپرسد راه کجا است، و یا آنکه پارهای آتش گرفته بیاورد، تا با آن گرم شوند، و این تعبیر بهترین دلیل است بر اینکه این
کاروان در آن شب راه را گم کرده بودند.
خداوند امیدبخش
بندگان به بخشایش و
رحمت خود
در این آیه است: اعلموا ان الله شدید العقاب و ان الله غفور رحیم..
طرح «غفور و رحیم» پس از تاکید بر «شدید العقاب» بودن خداوند برای ایجاد امید است. .. انه من عمل منکم سوءا بجهــلة ثم تاب من بعده واصلح فانه غفور رحیم..
هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس
توبه و
اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول
رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده
مهربان است.» .. ان ربک سریع العقاب وانه لغفور رحیم..
.. ان ربک لسریع العقاب وانه لغفور رحیم.
قل للذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف وان یعودوا فقد مضت سنت الاولین.
به آنها که
کافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ایستند، (و
ایمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق بازگردند،
سنت خداوند
در گذشتگان، درباره آنها جاری میشود (و حکم نابودی آنان صادر میگردد).
می دانیم روش
قرآن این است که
بشارت و
انذار را با هم توام میکند یعنی همانگونه که
دشمنان حق را
تهدید به مجازاتهای سخت و دردناک مینماید، راه بازگشت را نیز به روی آنها باز میگذارد.
آیه، نخست از
آیات مورد بحث همین روش را تعقیب میکند، و به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله دستور میدهد: به افرادی که
کافر شدهاند بگو: اگر از مخالفت و
لجاجت و
طغیان و سرکشی بازایستند و به سوی آئین حق باز گردند گذشته آنها بخشوده خواهد شد. (قل للذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف).
از این آیه استفاده میشود که با قبول
اسلام گذشته هر چه باشد مورد
عفو قرار میگیرد و این همان چیزی است که
در روایات اسلامی به عنوان یک
قانون کلی آمده است. منظور این است اعمال و کارهای خلاف و حتی ترک
فرائض و
واجبات که قبل از اسلام انجام گرفته به خاطر پذیرش اسلام از میان خواهد رفت و این قانون عطف به گذشته نمیشود لذا
در کتب
فقه اسلامی میخوانیم بر شخصی که
مسلمان میشود حتی
قضاء عبادات گذشته لازم نیست. سپس اضافه میکند اما اگر از روش نادرست خود باز نایستند و به اعمال سابق باز گردند سنت خداوند
در پیشینیان
در باره آنها انجام میشود (و ان یعودوا فقد مضت سنت الاولین).
نبئ عبادی انی انا الغفور الرحیم.
بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم! عسی ربکم ان یرحمکم...
این آیه اشاره به امید دادن
فرشتگان الهی به
ابراهیم علیهالسّلام درباره تولد
فرزند برای وی دارد: قالوا لاتوجل انا نبشرک بغلـم علیم
قالوا بشرنـک بالحق فلاتکن من القـنطین.
گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم! » گفتند: «تو را به
حق بشارت دادیم از مایوسان مباش!»
وامراته قآئمة فضحکت فبشرنـها باسحـق ومن وراء اسحـق یعقوب
قالت یـویلتی ءالد وانا عجوز وهـذا بعلی شیخا ان هـذا لشیء عجیب
قالوا اتعجبین من امر الله رحمت الله وبرکـته علیکم اهل البیت انه حمید مجید
فلما ذهب عن ابرهیم الروع وجآءته البشری یجـدلنا فی قوم لوط.
و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید پس او را
بشارت به
اسحاق، و بعد از او
یعقوب دادیم. گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند میآورم
در حالی که پیر زنم، و این شوهرم پیر مردی است؟! این راستی چیز عجیبی است! » گفتند: «آیا از فرمان خدا
تعجب میکنی؟! این
رحمت خدا و برکاتش بر شما
خانواده است چرا که او ستوده و والا است! » هنگامی که
ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره
قوم لوط با ما
مجادله میکرد... فرستادههای ما نزد ابراهیم آمدند
در حالی که حامل بشارتی بودند (و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری).
همانگونه که از آیات بعد استفاده میشود این فرستادگان الهی همان فرشتگانی بودند که مامور درهم کوبیدن شهرهای قوم لوط بودند، ولی قبلا برای دادن پیامی به ابراهیم علیهالسلام نزد او آمدند.
در اینکه این بشارتی که آنها حامل آن بودند چه بوده است، دو احتمال وجود دارد که جمع میان آن دو نیز بی مانع است: نخست بشارت به تولد اسماعیل و اسحاق، زیرا یک
عمر طولانی بر ابراهیم گذشته بود و هنوز فرزندی نداشت،
در حالی که
آرزو میکرد فرزند یا فرزندانی که حامل لوای
نبوت باشند داشته باشد، بنابراین اعلام تولد اسحاق و اسماعیل بشارت بزرگی برای او محسوب میشد. دیگر اینکه ابراهیم از
فساد قوم لوط و عصیانگری آنها سخت
ناراحت بود، هنگامی که باخبر شد آنها چنین ماموریتی دارند،
خوشحال گشت.
حضرت
موسی علیهالسّلام امیدوار کننده
بنی اسرائیل به
حاکمیت آنان و نابودی
فرعونیان بود: قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا ومن بعد ما جئتنا قال عسی ربکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الارض...
گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی
آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار میبینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟) » گفت: «امید است پروردگارتان
دشمن شما را هلاک کند، و شما را
در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه
عمل میکنید! » بنی اسرائیل به موسی گفتند: پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و
رسالت خود را
تبلیغ کنی،
فرعون پسران ما را میکشت و زنان ما را بکار وا میداشت، اکنون که تو آمدهای نیز ما را
تهدید میکند و اموالمان را میگیرد و بکارهای سخت وادار میکند و ما از آمدن تو نفعی نبردیم. از اینجا بر میآید که دو بار کشتار و
شکنجه،
در میان بنی اسرائیل اجرا شد.
قال عسی ربکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الارض این جمله
حکایت جوابی است که موسی از
شکایت بنی اسرائیل داده، و خاطر آنان را بدین وسیله تسلیت داده و امیدوارشان ساخته است،
در حقیقت تکرار همان کلام قبلی است که
در آیات گذشته فرمود: استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله کانه خواسته است بفرماید: اینکه به شما دستور دادم که
در راه رسیدن به
هدف از
خدا بترسید حرف زندهای بود که هرگز غیر آن را از من نخواهید شنید، اگر به آن دستور عمل کنید امید این هست که خداوند دشمنان شما را هلاک کرده و زمین را بعد از ایشان به شما واگذار کند. آری، اگر میخواهید خداوند شما را جانشین آنان
در زمین قرار بدهد باید بدانید که خداوند چنین کاری را
بیهوده نمیکند، و شما را بدون هیچ
قید و شرطی بر آنان ترجیح نمیدهد، و اگر شما را به آرزویتان برساند برای این است که ببیند رفتار شما چگونه خواهد بود، و این همان معنایی است که آیه شریفه و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء
در مقام افاده آن است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مامور به امیدوار ساختن تکذیب کنندگان خود به
رحمت گسترده الهی بود: فان کذبوک فقل ربکم ذورحمة وسعة...
اگر تو را تكذيب كنند (و اين حقايق را نپذيرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهاى دارد. معنای
آیه روشن است، و
در آن
رسول خدا را مامور فرمود تا ایشان را به
عذاب الهی که مفری از آن نیست
تهدید کند، البته نه بطوری که دچار
یأس و نومیدی شان سازد، بلکه به بیانی که بترسند و هم
در عین حال امیدوار رحمت او بوده باشند. و به همین منظور جمله ذو رحمة واسعة را جلوتر از ذکر عذاب
ذکر فرمود.
از آنجا که
لجاجت یهود و
مشرکان روشن بوده و امکان داشته پافشاری کنند و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را تکذیب نمایند،
در آیه بعد خداوند به پیامبرش دستور میدهد که اگر ترا تکذیب کنند به آنها بگو پروردگارتان رحمت وسیع و پهناوری دارد و شما را زود
مجازات نمیکند بلکه
مهلت میدهد، شاید از اشتباهات خود برگردید و از کرده خود
پشیمان شوید و به سوی
خدا باز آئید (فان کذبوک فقل ربکم ذو رحمة واسعة). ولی اگر از مهلت الهی باز هم سوء استفاده کنید، و به تهمتهای ناروای خود ادامه دهید، بدانید
کیفر خداوند قطعی است، و سرانجام دامان شما را خواهد گرفت، زیرا مجازات او از جمعیت مجرمان دفع شدنی نیست (و لا یرد باسه عن القوم المجرمین).
این آیه به خوبی عظمت تعلیمات
قرآن را روشن میسازد که بعد از شرح این همه خلافکاریهای یهود و مشرکان، باز آنها را فورا تهدید به عذاب نمیکند، بلکه نخست با تعبیرهای آکنده از
محبت مانند ربکم (پروردگار شما) ذو رحمة (صاحب رحمت است) واسعة (رحمتش پهناور میباشد) راه بازگشت را به سوی آنها گشوده، تا اگر کمترین آمادگی برای این موضوع
در آنها وجود داشته باشد،
تشویق شوند و به سوی
حق بازگردند، اما برای اینکه رحمت پهناور الهی باعث جرئت و
جسارت و
طغیان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند
در آخرین جمله آنها را تهدید به مجازات قطعی خدا میکند.
خداوند، امیدوارکننده پیامبر و مؤمنان به نصرت الهی و شکست کافران
در کارزار: فقـتل فی سبیل الله لاتکلف الا نفسک وحرض المؤمنین عسی الله ان یکف باس الذین کفروا والله اشد باسا واشد تنکیلا.
در راه خدا پیکار کن! تنها
مسئول وظیفه خود هستی! و
مؤمنان را (بر این کار،)
تشویق نما! امید است خداوند از
قدرت کافران جلوگیری کند (حتی اگر تنها خودت به میدان بروی)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است. به دنبال آیات مربوط به جهاد، دستور فوق العادهای
در این آیه به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم داده شده است که او موظف است به تنهایی
در برابر دشمن بایستد، حتی اگر هیچکس همراه او گام به میدان نگذارد! زیرا او تنها مسئول وظیفه خویش است، و
در برابر سایر مردم تکلیفی جز تشویق و
دعوت به جهاد ندارد.
(فقاتل فی سبیل الله لا تکلف الا نفسک و حرض المؤمنین)
در حقیقت آیه یک دستور مهم اجتماعی را مخصوصا درباره رهبران
در بر دارد، و آن اینکه آنها باید آن
قدر در کار خود مصمم و ثابت قدم و قاطع باشند که حتی اگر هیچکس دعوت آنها را لبیک نگوید، دست از تعقیب
هدف مقدس خویش بر ندارد و
در عین دعوت دیگران به انجام وظیفه، برنامههای خود را منوط به اجابت دیگران نشمرند، و هیچ رهبری تا چنین آمادگی نداشته باشد
قادر به انجام رهبری و پیشبرد اهداف خود نیست مخصوصا رهبران الهی که تکیه گاه اصلی آنها خدا است خدایی که سرچشمه تمام نیروها و
قدرتها است.
و لذا به دنبال این دستور میفرماید: امید است خداوند با کوششها و تلاشهای تو حتی اگر تنها بوده باشی،
قدرت و نیروی دشمنان را
در هم بشکند، زیرا
قدرت او ما فوق
قدرتها و مجازات او ما فوق مجازاتها است. (عسی الله ان یکف باس الذین کفروا و الله اشد باسا و اشد تنکیلا).
ولاتهنوا فی ابتغآء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون وترجون من الله ما لایرجون وکان الله علیما حکیما.
و
در راه تعقیب دشمن، (هرگز)
سست نشوید! (زیرا) اگر شما
درد و رنج میبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند و خداوند،
دانا و
حکیم است.
به دنبال آیات مربوط به
جهاد و
هجرت، آیه فوق برای زنده کردن
روح فداکاری در مسلمانان چنین میگوید: هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید. (و لا تهنوا فی ابتغاء القوم). اشاره به اینکه هرگز
در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعی به خود نگیرید، بلکه همیشه
در مقابل چنین افرادی روح تهاجم را
در خود حفظ کنید، زیرا از نظر روانی اثر فوق العادهای
در کوبیدن
روحیه دشمن دارد، همانطور که
در حادثه [[[جنگ احد|احد]] بعد از آن شکست سخت، استفاده کردن از این روش سبب شد که
دشمنان اسلام که با پیروزی میدان نبرد را ترک گفته بودند فکر بازگشت به میدان را که
در وسط
راه برای آنها پیدا شده بود از سر بدر کنند و با
سرعت از
مدینه دور شوند.
سپس استدلال زنده و روشنی برای این
حکم بیان میکند و میگوید: چرا شما سستی به خرج دهید
در حالی که اگر شما
در جهاد گرفتار درد و رنج میشوید دشمنان شما نیز از این ناراحتیها سهمی دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع
پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدی هستند. (ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لا یرجون). و
در پایان برای تاکید بیشتر میفرماید فراموش نکنید که تمام این ناراحتیها و رنجها و تلاشها و کوششها و احیانا سستیها و
مسامحه کاریهای شما از دیدگاه
علم خدا مخفی نیست (و کان الله علیما حکیما) و بنا بر این نتیجه همه آنها را خواهید دید. تفسیر نمونه، ج۴، ص: ۱۱۰
این آیه درباره امیدوار ساختن
مؤمنان به حصول پیروزی و وضعیت مناسب برای آنان، از سوی
خدا است: ... فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی مآ اسروا فی انفسهم نـدمین.
شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از سوى خود (به
نفع مسلمانان) پيش بياورد و اين دسته، از آنچه
در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند!
در این آیه اشاره به
عذر تراشیهایی میکند که افراد
بیمار گونه برای توجیه ارتباطهای
نامشروع خود با بیگانگان، انتخاب میکنند، و میگوید: آنهایی که
در دلهایشان بیماری است، اصرار دارند که آنان را تکیه گاه و هم
پیمان خود انتخاب کنند، و عذرشان این است که میگویند: ما میترسیم
قدرت به دست آنها بیفتد و گرفتار شویم. (فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة).
قرآن در پاسخ آنها میگوید: همانطور که آنها احتمال میدهند روزی
قدرت به دست
یهود و
نصاری بیفتد این احتمال را نیز باید بدهند که ممکن است سرانجام، خداوند مسلمانان را پیروز کند و
قدرت به دست آنها بیفتد و این
منافقان، از آنچه
در دل خود پنهان ساختند،
پشیمان گردند. (فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم نادمین).
در حقیقت،
در این آیه از دو راه به آنها پاسخ گفته شده است: نخست اینکه این گونه افکار از قلبهای بیمار بر میخیزد و از کسانی که ایمانشان متزلزل و نسبت به
خدا سوء ظن دارند و گرنه یک فرد با
ایمان این گونه
فکر به خود راه نمیدهد، و دیگر اینکه به فرض که چنین احتمالی باشد آیا احتمال پیروزی
مسلمین در کار نیست؟ بنابر آنچه ما گفتیم کلمه عسی که مفهوم آن احتمال و امید است، به همان معنی اصلی (امیدواری) که
در همه جا دارد باقی میماند، ولی مفسران معمولا آن را بعنوان یک
وعده قطعی
در اینجا از طرف خداوند به مسلمانان گرفتهاند که با ظاهر کلمه عسی سازگار نیست.
خداوند، امید دهنده به
بنی اسرائیل درباره رحمت خویش است: وقضینآ الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا
عسی ربکم ان یرحمکم...
ما به بنی اسرائیل
در کتاب (
تورات) اعلام کردیم که دو بار
در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. اميد است پروردگارتان به شما
رحم كند! عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا. حصیر از ماده حصر و به طوری که گفتهاند به معنای
حبس کردن و
در مضیقه قرار دادن است هم چنان که
در جای دیگر
قرآن فرموده: و احصروهم یعنی برایشان تنگ بگیرید.
و معنای جمله عسی ربکم ان یرحمکم بطوری که از سیاق برمی آید این است که امید است بعد از
بعث دشمنان در بار دوم خداوند به شما رحم کند، و این
وعده امیدوار کننده مشروط است به
توبه ایشان و اینکه به
طاعت و احسان برگردند. به دلیل جمله و ان عدتم عدنا که
تهدید میکند اگر باز هم به فساد برگردید ما نیز به
عقوبت و نکال بر میگردیم و ما
جهنم را برای
کافران حصیر و محلی محصور قرار میدهیم تا نتوانند از آن خارج شوند.
این آیه اشاره به امیدوار ساختن
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به برخوردار شدن از مقام
شفاعت، از سوی
خدا دارد: ومن الیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا.
و پاسی از
شب را (از
خواب برخیز، و)
قرآن (و
نماز) بخوان! این یک
وظیفه اضافی برای توست امید است پروردگارت تو را به مقامی
در خور
ستایش برانگیزد.
در روایتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم «مقام محمود» به مقام
شفاعت تفسیر شده است.
بعد از ذکر نمازهای
فریضه پنجگانه
در آیات گذشته این چنین اضافه میکند پاسی از شب را از خواب برخیز و
قرآن بخوان(و من اللیل فتهجد به).
مفسران معروف اسلامی این تعبیر را اشاره به
نافله شب که
در فضیلت آن
روایات بی شماری وارد شده است دانستهاند، هر چند
آیه صراحت
در این مساله ندارد ولی با قرائن مختلفی که
در دست است این تفسیر روشن به نظر میرسد.
سپس میگوید: این یک برنامه اضافی است، علاوه بر نمازهای فریضه برای تو (نافلة لک).
در پایان آیه نتیجه این برنامه الهی روحانی و صفابخش را چنین بیان میکند: باشد که
در پرتو این
عمل، خداوند تو را به
مقام محمود مبعوث کند (عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا). بدون شک مقام محمود مقام بسیار برجستهای است که
ستایش برانگیز است (چرا که محمود از ماده
حمد به معنی ستایش میباشد). و از آنجا که این کلمه به طور
مطلق آمده است، شاید اشاره به این باشد که ستایش همگان را از اولین و آخرین متوجه تو میکند.
روایات اسلامی، اعم از
روایات اهلبیت علیهمالسلام و روایاتی که از طرق برادران
اهل تسنن نقل شده است مقام محمود را به عنوان مقام
شفاعت کبری تفسیر کرده است، چرا که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بزرگترین
شفیعان در عالم دیگر است و آنها که شایسته
شفاعت باشند، مشمول این
شفاعت بزرگ خواهند شد.
این آیه
در رابطه با امیدوار ساختن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به برخوردار شدن از عطایای الهی است: ولسوف یعطیک ربک فترضی.
و بزودى پروردگارت آن
قدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى!
در این آیه خدا برترین نوید را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم داده میافزاید: به زودی پروردگارت آن
قدر به تو عطا میکند که خشنود شوی (و لسوف یعطیک ربک فترضی). این بالاترین
اکرام و
احترام پروردگار نسبت به
بنده خاصش
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است که میفرماید: آن
قدر به تو میبخشیم که راضی شوی،
در دنیا بر
دشمنان پیروز خواهی شد و
آئین تو
جهان گیر خواهد گشت، و
در آخرت نیز مشمول بزرگترین مواهب خواهی بود.
بدون
شک پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به عنوان
خاتم انبیاء و
رهبر عالم بشریت خشنودیش تنها
در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضی و خشنود میشود که شفاعتش درباره امتش نیز پذیرفته شود، به همین دلیل
در روایات آمده است که این آیه امیدبخشترین
آیات قرآن مجید و دلیل بر پذیرش
شفاعت آن حضرت است.
در حدیثی از
امام باقر علیهالسلام از پدرش
زینالعابدین علیهالسلام از عمویش
محمد بن حنفیه از پدرش
امیرمؤمنان علیهالسلام میخوانیم: رسول الله فرمود: روز
قیامت من
در موقف
شفاعت میایستم، و آن
قدر گنهکاران را
شفاعت کنم که خداوند گوید: ارضیت یا محمد؟!: آیا راضی شدی ای محمد؟! من میگویم: رضیت، رضیت: راضی شدم، راضی شدم! سپس امیرمؤمنان علیهالسلام رو به جمعی از
اهل کوفه کرده و افزود شما معتقدید امیدبخشترین آیات
قرآن آیه قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله است (ای کسانی که نسبت به خود زیاده روی کردهاید از رحمت خدا نومید نشوید).
گفتند: آری ما چنین میگوئیم. فرمود: ولی ما
اهلبیت میگوئیم امیدبخشترین آیات
قرآن آیه ولسوف یعطیک ربک فترضی است.«۱».
خداوند، امیدوار کننده
مؤمنان به ایجاد
صلح و دوستی میان آنان و دشمنانشان است: عسی الله ان یجعل بینکم وبین الذین عادیتم منهم مودة...
اميد است خدا ميان شما و كسانى از
مشرکین كه با شما دشمنى كردند (از راه
اسلام) پيوند
محبت برقرار كند خداوند تواناست و خداوند آمرزنده و
مهربان است.
در این آیات بحثهایی که
در آیات گذشته پیرامون حب فی الله و بغض فی الله و قطع رابطه با
مشرکان آمده ادامه مییابد، و از آنجا که این قطع رابطه یک نوع خلا عاطفی برای جمعی از
مسلمانان ایجاد میکرد، و با این حال مؤمنان راستین و یاران
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
در این مسیر ثبات قدم نشان دادند خداوند برای پاداش آنها و رفع این کمبود به آنها
بشارت میدهد که
غم مخورید وضع چنین نخواهد ماند میفرماید: امید است خدا میان شما و دشمنانتان پیوند محبت و دوستی (از طریق پذیرش اسلام) برقرار سازد (عسی الله ان یجعل بینکم و بین الذین عادیتم منهم مودة).
و این امر سرانجام تحقق یافت، سال هشتم
هجری فرا رسید و
مکه فتح شد و اهل مکه به مصداق یدخلون فی دین الله افواجا
گروه گروه
مسلمان شدند، ابرهای تیره و تار دشمنی و
عناد از
آسمان زندگی آنها کنار رفت و
آفتاب ایمان با گرمی محبت و دوستی تابیدن گرفت.
این آیه اشاره به امیدوار ساختن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از سوی خداوند، به برخورداری از همسرانی بهتر،
در صورت
طلاق دادن همسران خود دارد: عسی ربه ان طـلقکن ان یبدله ازوجا خیرا منکن مسلمـت مؤمنـت قـنتـت تـئبـت عـبدت سـئحـت ثیبـت وابکارا.
اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى
مسلمان،
مؤمن،
متواضع،
توبه كار،
عابد،
هجرت كننده، زنانى غير
باکره و
باکره.
در این آیه خداوند روی سخن را به تمام
زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کرده، با لحنی که خالی از
تهدید نیست میفرماید: هر گاه او شما را طلاق گوید امید میرود که پروردگار به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عبادت کننده و مطیع فرمان خدا زنانی غیر باکره و باکره. به این ترتیب به آنها
هشدار میدهد تصور نکنند که پیامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نیز تصور نکنند که اگر آنها را طلاق دهد همسرانی بهتر از آنان جانشین آنها نمیشود، دست از
توطئه و
مشاجره و
آزار بردارند، و گرنه از
افتخار همسری پیامبر برای همیشه محروم میشوند. و زنانی بهتر و با فضیلتتر جای آنها را خواهند گرفت!
این آیه
در رابطه با امیدوار ساختن گنهکاران به پذیرش
توبه آنان، از سوی
خدا است: وءاخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صــلحا وءاخر سیئا عسی الله ان یتوب علیهم....
و گروهی دیگر، به
گناهان خود
اعتراف کردند و
کار خوب و بد را به هم آمیختند امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد به
یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است!
در اینکه فرمود: عسی الله ان یتوب علیهم امید میرود که خداوند از گناهVشان
در گذرد. منظور این بوده که امید را
در دل آنها رخنه دهد تا یکسره از
رحمت خدا مأیوس نگردند، بلکه
در میان
خوف و
رجاء باشند، شاید جانب رجاءشان قویتر شود، چون جمله ان الله غفور رحیم جانب رجاء را قوت میدهد.
این آیه اشاره به امید دادن
یعقوب علیهالسّلام به فرزندان خود، درباره
رحمت خدا دارد. یـبنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف واخیه ولاتایـسوا من روح الله انه لایایـس من روح الله الا القوم الکـفرون.
پسرانم! برويد، و از
یوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها گروه
کافران، از رحمت خدا مأيوس مىشوند!»
قحطی
در مصر و اطرافش از جمله
کنعان بیداد میکرد،
مواد غذایی به کلی تمام میشود، دگر بار یعقوب فرزندان را دستور به حرکت کردن به سوی مصر و تامین مواد غذایی میدهد، ولی این بار
در سرلوحه خواسته هایش جستجو از یوسف و برادرش
بنیامین را قرار میدهد و میگوید: فرزندانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید. و از آنجا که فرزندان تقریبا
اطمینان داشتند که یوسفی
در کار نمانده، و از این توصیه و تاکید پدر
تعجب میکردند، یعقوب به آنها گوشزد میکند از رحمت الهی هیچگاه مایوس نشوید که
قدرت او ما فوق همه مشکلات و سختیها است چرا که تنها کافران بی
ایمان که از
قدرت خدا بی خبرند از رحمتش مایوس میشوند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۳۹۸، برگرفته از مقاله «امیدبخشی».