• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مستضعف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: مستضعف (مقالات مرتبط).

مستضعف، وعده‌داده‌شدگان حاکمیت زمین در عصر ظهور است.



معنای لغوی و اصطلاحی مستضعف بدین شرح است:

۱.۱ - معنای لغوی

واژه مستضعف از ریشۀ (ض ع ف) است و در باب استفعال، به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده و در بند و زنجیر کرده‌اند.
مُسْتَضْعَفْ در لغت به کسی گویند که دیگران او را ضعیف می‌شمارند.
[۱] شعرانی، دایرة المعارف لغات قرآن، ج۲، ص۷۵.


۱.۲ - معنای اصطلاحی

در اصطلاح منظور فردی است که مظلوم واقع شده و باید او را یاری کرد.


در قرآن کریم چنین آمده است: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الْوِلْدانِ، الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اخْرِجْنا مِنْ هذِهِ‌الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ اهْلُها، وَاجْعَلْ لَنا مِنْ‌لَدُنْکَ وَلِیّاً وَ اجْعَلْ لَنا مَنْ لَدُنْکَ نَصیراً»؛ «چرا در راه خدا و یاری مستضعفان از مرد و زن و کودکان نمی‌جنگید؟! همان کسانی که می‌گویند: پروردگارا ما را از این قریه‌ای که مردمش ستم‌کارند، بیرون ببر، و برای ما از طرف خودت یار و یاوری قرار ده.»

۲.۱ - شأن نزول

گفته‌اند که شأن نزول این آیه در باره جماعتی از مسلمانان بوده که در مکه گرفتار ظلم مشرکان شدند، و نتوانستند به مدینه هجرت کنند. آنها دعا کردند تا خداوند آنان را از دست مشرکان نجات دهد، خداوند دعای آنان را مستجاب کرد، و فتح مکه را پیش‌آورد، و پیامبر گرامی اسلام را یاور آنها قرار داد.»


در فرهنگ دینی - به طور عمده - مقصود از مستضعف دو گروه هستند:

۳.۱ - مستضعف فکری و عقیدتی

از بررسی آیات و روایات استفاده می‌شود افرادی که از نظر فکری، بدنی یا اقتصادی آن‌چنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند یا این‌که تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی و دیگر عوامل برای آن‌ها ممکن نباشد، مستضعف هستند.

۳.۲ - مستضعف عملی

این‌ها کسانی‌اند که حق را تشخیص داده‌اند؛ اما خفقان محیط، اجازه عمل و اقدام را از آنان سلب کرده است. به تعبیر دیگر، کسانی‌اند که نیروهای بالفعل و بالقوه دارند، اما از ناحیه ظالمان و جباران، سخت در فشار قرار دارند. با این حال برابر بند و زنجیر که بر دست و پای آنان نهاده‌اند، ساکت و تسلیم نیستند و پیوسته تلاش می‌کنند دست جباران و ستمگران را کوتاه سازند و آیین حق و عدالت را برپا کنند.
خداوند سبحانه و تعالی به چنین گروهی، وعدۀ یاری و حکومت در زمین داده است و در قرآن کریم فرموده است:

«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوٰارِثِینَ»؛ «و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم، و ایشان را وارث (زمین) کنیم».
بدون تردید هرگز در این آیات، سخن از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنی‌اسرائیل نیست؛ بلکه بیانگر قانون کلی برای همۀ عصرها و قرن‌ها و همۀ اقوام و جمعیت‌هاست. این بشارتی برای همۀ انسان‌های آزاده و خواهان عدل است.


نمونه‌ای از تحقق این مشیت الهی، حکومت بنی اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود و نمونه کامل‌تر آن، حکومت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و یارانش بعد از ظهور اسلام بود؛ حکومت پابرهنه‌ها و تهی‌دستان باایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوی فرعون‌های زمان خود، مورد تحقیر و استهزا و تحت فشار و ظلم و ستم بودند. سرانجام خداوند سبحانه و تعالی به دست همین گروه، دروازه‌های قصرهای کسراها و قیصرها را گشود و آنان را از تخت قدرت به زیر آورد و بینی مستکبران را به خاک مالید.
گسترده‌ترین نمونۀ آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کرۀ زمین، به وسیلۀ حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است. این آیه از آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را می‌دهد؛ ازاین‌رو در روایات اسلامی می‌خوانیم اهل بیت (علیهم‌السلام) در تفسیر این آیه شریف، به آن ظهور بزرگ اشاره کرده‌اند.

۴.۱ - حدیثی از امام علی

امام علی (علیه‌السلام) در این‌باره فرمود:

«لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَي وَلَدِها»؛ «دنیا، پس از چموشی و سرکشی به ما روی می‌کند؛ چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد (پس آن حضرت آیه یاد شده را تلاوت فرمود»).

۴.۲ - حدیثی دیگر

در حدیث دیگر آن امام بزرگوار در تفسیر آیه یادشده فرمود: این گروه، آل‌محمد هستند.

«هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیّهم بعد جهدهم فیعزّهم و یذّل عدوّهم»؛ «خداوند سبحانه و تعالی، مهدی آنان را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌شود، برمی‌انگیزد و به آن‌ها عزت می‌دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌کند».


۱. شعرانی، دایرة المعارف لغات قرآن، ج۲، ص۷۵.
۲. نساء/سوره۴، آیه۷۵.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۳۲.    
۴. قصص/سوره۲۸، آیه۵.    
۵. شریف رضی، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۲۲، حکمت ۱۹۹.    
۶. طوسی، ابوجعفر، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص‌۱۸۴.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۵۴.    



فرهنگ‌نامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۹۳، برگرفته از مقاله «مستضعف».    
اصطلاحات نظامی در فقه اسلامی، ص۱۱۴.    



جعبه ابزار