احکام قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرائت و
تلاوت تمام سوره های
قرآن آثار دنیوی و اخروی
بی شماری دارد. قرآن برنامه زندگی و کتاب عمل است و تلاوت آن سرآغازی است برای
تفکر و
ایمان و وسیله ای است برای عمل کردن به محتوای قرآن. قرآن مجموعه ای است که باید همه آن در کنار هم باشد و انسان با بهره گیری از همه آن است که می تواند به خودسازی بپردازد.
البته در
روایات فضیلت ها و برکات خاصی برای هر کدام از سوره ها و حتی بعضی از آیات قرآن بیان شده است. که از باب نمونه به ذکر برخی از این فضائل می پردازیم.
در روایات اسلامی به قدری به این
آیه اهمیت داده شده که آن را چیزی هم ردیف
اسم اعظم الهی معرفی می کند. چنانکه از
امام صادق (ع) نقل شده: ”«بسم الله الرحمن الرحیم» به اسم اعظم خدا نزدیک تر است از مردمک چشم به سفیدی آن”.
روایات بسیاری به همین مضمون در فضیلت «
بسم الله الرحمن الرحیم» به ما رسیده است.
از
رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: “هر کس
سوره فاتحه الکتاب را بخواند به او آن چنان پاداشی می دهند که گویی دو ثلث قرآن را خوانده و بر هر
مؤمن صدقه داده است.”
در روایت دیگری وارد شده که:” هر کس این
سوره (حمد) را بخواند هر چه از خدا بخواهد به او می دهد.” یا
سوره حمد را شفای برای هر
درد و
بیماری معرفی کرده اند. به هر حال روایات بسیاری در اهمیت این سوره وارد شده است و قرائت آن
ثواب بسیار زیادی دارد.
فضائل زیادی برای خواندن این سوره ذکر شده است. از جمله اینکه
سوره توحید را ثلث قرآن می دانند و در
تشییع جنازه خواننده سوره توحید هفتاد هزار ملک می آیند
پیامبر اعظم (ص) فرمودند کسی که ایمان به خدا و
روز قیامت دارد خواندن سوره توحید بعد از هر نماز ترک نکند چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر و دنیا آخرت را برای او جمع می کند و خودش و والدین او و فرزندان اون را می آمرزد.
”
از پیامبر اعظم (ص) سؤال شد که کدام سوره افضل سوره ها می باشد حضرت فرمودند:”
سوره بقره و در آن
آیة الکرسی.”
ثواب خواندن این آیات به حدی زیاد است که
شیعه و
سنی نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه مؤمنی آیة الکرسی بخواند و ثواب آن را به
اهل قبور اهدا کند خداوند به ازاء هر حرفی برای او
فرشته ای قرار می دهد که تا روز قیامت برای او
تسبیح کنند.
وارد شده که هر کس این سوره را بخواند هر آیه ای از آن امانی است برای گذشتن از پل
دوزخ.”
وارد شده، هر کس
سوره نساء را
روز جمعه بخواند از
فشار قبر ایمن خواهد بود
و درباره
سوره مائده آمده است که هر کس آن را هر
پنجشنبه بخواند ایمانش آلوده نمی شود و برای خدا شریک قرار نمی دهد.
در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به دو
تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا حضرت
معوذتین (
سوره فلق و
سوره ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در
نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان
.
خلاصه هر سوره ای از قرآن دارای خاصیتی معنوی است؛ که به راحتی نمی توان قضاوت کرد کدام سوره ثواب بیشتری دارد. اما آن چه که مهم است، قرائت و تلاوت همه سوره های قرآن است؛ تا انسان از همه فضائل آن بهرمند شود.
در اسلام همه چیز نیاز به برنامه دارد مخصوصا بهره گیری از کتاب بزرگی همچون قرآن، به همین دلیل در خود قرآن و روایات برای تلاوت و بهره گیری از این آیات آداب و شرائطی بیان شده است که برخی از آنها عبارت اند از:
تماس گرفتن با خطوط قرآن باید توام با
طهارت و
وضو باشد. قرآن میفرماید: قرآن را جز پاکان لمس نمیکنند.”
لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
این تعبیر ممکن است هم اشاره به
پاکیزگی ظاهری باشد، و هم اشاره به این که درک مفاهیم و محتوای این آیات تنها برای کسانی میسر است که از رذائل اخلاقی نیز پاک اند، یعنی انسان باید از صفات زشتی که بر دیده حقیقت بین او پرده میافکند، دور باشد تا از مشاهده جمال حق و حقایق قرآن محروم نگردد.
قرآن را باید به صورت “
ترتیل” تلاوت کرد، یعنی شمرده، و توام با تفکر.
وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا
به هنگام آغاز تلاوت قرآن باید از شیطان رجیم و رانده شده درگاه حق، به خدا پناه برد که این امر با ذکر “اعوذ بالله من الشیطان رجیم” قبل از “بسم الله الرحمن الرحیم” میسر خواهد شد. البته این پناه بردن به خداوند، نباید محدود به لفظ و سخن باشد بلکه باید در اعماق
روح و جان نفوذ کند و در تمام مدت تلاوت این حالت حفظ شود.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم که در پاسخ این سؤال که چگونه این دستور را عمل کنیم؟ و چه بگوئیم؟ فرمود بگو:”استعیذ بالسمیع العلیم من الشیطان الرجیم”.
و در روایت دیگری میخوانیم که امام به هنگام تلاوت سوره حمد فرمود: “اعوذ باللَّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، و اعوذ باللَّه ان یحضرون” یعنی:” به خداوند شنوا و دانا از
شیطان رجیم پناه میبرم، و هم به او پناه میبرم از اینکه نزد من حضور یابند”!
همچنین در روایتی آمده است که اولین چیزی که
جبرئیل درباره قرآن به پیامبر اکرم (ص) گفت این بود: ای محمد بگو: “أَسْتَعِیذُ بِالسَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ” سپس گفت بگو: ” بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ”.
الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍقَالَ أَوَّلُ آیَةٍ نَزَلَتْ أَوْ أَوَّلُ مَا قَالَهُ جَبْرَئِیلُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَمْرِ الْقُرْآنِ أَنْ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ قُلْ أَسْتَعِیذُ بِالسَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ثُمَّ قَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ
بنابراین پناه بردن به خدا از شیطان هم در آغاز تلاوت قرآن لازم است و هم در تمام مدت تلاوت هر چند به زبان نباشد.
توجه به معانی و مفاهیم قرآن، دلیل دیگری است که باعث روشن شدن قلب و روح انسان و کسب
معرفت در حین
تلاوت قرآن می شود.
هر چند پی بردن به عمق معانی و مفاهیم واقعی قرآن خارج از دسترس برخی از انسانها است، اما در حد توان با رعایت موارد فوق می توان از این دریای
بی کران فیض و معرفت کسب ثواب نمود، و روح و قلب خویش را با تلاوت قرآن و دقت در معانی آن تعالی بخشید.
به همراه داشتن قرآن اشکالی ندارد، مخصوصا زمانی که انسان به خاطر حفظ کردن آن، قرآن را به همراه دارد. اما رعایت چند نکته جانبی لازم است:
همراه داشتن قرآن در زمان
جنابت و حیض
مکروه است.
برای رساندن دست یا عضوی از بدن به خط قرآن باید با
وضو بود.
همراه داشتن قرآن در
توالت طبق نظر همۀ مراجع محترم تقلید اشکالی ندارد؛ اما بهتر است از این عمل اجتناب شود.
مسّ نمودن
خطّ قرآن؛ یعنی رساندن جایی از بدن به خطّ قرآن برای کسی که وضو ندارد،
حرام است. ولی اگر قرآن را به
زبان فارسی یا به زبان دیگر
ترجمه کنند مسّ آن اشکال ندارد
.
همچنین در خصوص کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مسّ نماید. نیز بنابر
احتیاط واجب مسّ اسم مبارک پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) و
امامان (علیهم السلام) و
حضرت زهرا (علیها السلام)
.
مس حاشیه یا جلد قرآن
بی اشکال است و تنها برای جنب
کراهت دارد
. اما اگر شخصی سهواً بدون وضوء به قرآن یا اسامی متبرکه دست زد، اشکالی ندارد.
مستحب است، برای مس حاشیه قرآن هم وضوء داشته باشید.
قبل از هر چیز لازم است بدانیم که
مرگ از نظر اسلام این نیست که انسان هیچ و نابود شود، بلکه معنایش این است که، روان انسان که فنا ناپذیر است، علاقه و رابطه خود را از تن، قطع کند و در نتیجه، تن از بین برود و روان بدون تن تا زمان معینی به زندگی خود ادامه دهد و بعداً دوباره به بدن ملحق شود.
خدای متعال می فرماید: «آنها گفتند: آیا هنگامی که (مردیم و) در
زمین گم شدیم، آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟ ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می کنند. بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می گیرد؛ سپس شما را به سوی پروردگارتان، باز می گرداند.»
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «خروج افراد مؤمن از دنیا هم چون بیرون آمدن
طفل از شکم
مادر است که از تاریکی ها و تنگی ها و فشارها به فضای روشن و بزرگ وارد می شود.»
حضرت
امام علی (ع) می فرماید: «ای مردم، ما و شما برای ماندن آفریده شده ایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمی روید بلکه از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شوید؛ بنابراین، زاد و توشه خانه ای که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید را فراهم سازید»
پس، آیات و روایات همه گواهی می دهند که با مردن و پوسیده شدن
جسد، لطمه ای به روح وارد نمی شود، بلکه روح ما همچنان باقی است و برای خود استقلال و اصالت دارد؛ زیرا شخصیت ما با روح و جان ماست، نه با بدن و جسد ما. و مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است و حیات انسان به گونه ای ادامه می یابد.
پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند
غسل،
کفن، نماز و
دفن و واجباتی که از
میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها
صدقه دادن،
دعا کردن و
خواندن قرآن است.
در خصوص اثبات
استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد:
نوع اول:
روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:
از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها
هدیه کنید.»
حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «
مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»
نوع دوم:
روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت
امام رضا (ع) فرمودند: «هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب
قبر می آمرزد.»
قرآن یک کتاب معمولی نیست بلکه دارای جهات متعددی است همانند اینکه کلام خدا است، و این سخنانی است که از طرف خدا به پیامبر اکرم (ص) وحی شده است، دارای معارف و علوم بسیار بلندی است، کتاب زندگی و تکامل انسان و کتاب هدایت و… است. و دارای قداست و ارزش خاص خود است. بر این اساس؛ استفاده از آن هم مراتب و درجات متعددی دارد که استفاده از بعضی از مراتب آن با نگاه کردن به قرآن هم حاصل می شود.
نگاه کردن به قرآن فوایدی دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
قرآن کتابی است که حقایقی فراتر از الفاظ دارد؛ چرا که گوینده آیات آن پروردگار عالمیان و حامل آن بهترین خلق او نبی اکرم (ص) و کاتبش، امام المتقین، امیرمؤمنان است. به همین جهت وقتی مسلمانی قرآن را باز کرده به آن نظر می کند، خود را در محضر خدای عالمیان و رسول خدا حاضر می بیند، و معنویت حضور را ادراک می کند، حاضر شدن در محضر خدای عالمیان و ارواح پاک مطهر
معصومین به
سواد نیاز ندارد.
ارتباط با قرآن و لو با
نگاه کردن به کلمات آن از روی اعتقاد متضمن اقرار به توحید و رسالت و برائت از دشمنان قرآن و اسلام است؛ زیرا کسی که کتاب خدا را باز نموده و به آن تمسک می جوید و مومنانه به آن نظر می کند؛ هم به خداوند ایمان دارد هم به رسولش، هم به مضامین عالی آن و این خود اقرار عملی است به حقانیت خدا و رسول و
کتاب آسمانی قرآن که نیاز به خواندن الفاظ ندارد.
نگاه کردن به کلمات قرآن و اهمیت دادن به آن، باعث ترغیب افراد فاقد
سواد به فراهم کردن مقدمات فراگیری
قرائت فهم و درک
قرآن است. از طرف دیگر در بسیاری از مواقع سبب می شود که افراد با سوادی که نسبت به قرآن
بی توجه هستند، توجه بیشتری به وظایف خود کنند و این خود،
امر به معروف عملی است، که دیگران را با رفتار، دعوت به چنگ زدن به دامان کتاب هدایت می کند.
حقایق و معارف قرآن دارای مراتب مختلفی است که باعث شده هیچ قشری از مواجهه با قرآن
بی بهره نباشد و هر کس به نسبت فهم و درک خود از قرآن بهره مند گردد؛
بی سوادان یا کم سوادان هم به نوبه خود از فیض حضور در محضر کتاب آسمانی بهره مند می شوند. بله کسی که توانایی خواندن قرآن را ندارد نمی تواند به اندازه کسی از قرآن بهره ببرد که می تواند قران را تلاوت کند، و کسی که توانایی
تدبر در آیات قران را ندارد و فقط می تواند بطور سطحی با قران مواجه شود، و نمی تواند بهرۀ کسی را ببرد که آشنایی کامل به قواعد کلام عرب دارد و
محکم و متشابه آن را درک می کند؛ خلاصه هر قشر به اندازه توانایی ها و سطح درک و قدرت تحلیل خود می تواند از قران بهره ببرد و بهری گیری کم مانع بهره گیری زیاد نیست و بهره گیری زیاد مانع بهره مندی کم نیست و همه این بهره ها هدایت محسوب می شوند و هدایت منحصر نیست در الفاظ بلکه در متن زندگی انسان جاریست و این خصوصیت قران که حتی بیسوادان از آن
بی بهره نمی مانند خود اعجازی دیگر است.
به عبارت دیگر؛ در روایات متعددی وارد شده است که: “قرآن کریم دارای بطون مختلفی است و هر بطنی هم بطنی دارد و…
وجود این بطون مختلف به این معنا است که حقایق و معارف قرآن مراتب مختلفی دارد. همین ویژگی باعث شده تا هیچ قشری از برکات قرآن
بی بهره نماند و هر کس به نسبت فهم و درک خود از قرآن بهره مند گردد؛
بی سوادان یا کم سوادان به نوبه خود از فیض حضور در محضر کتاب آسمانی بهره مند می شوند و بهره مندی آنان از این کتاب مغایرتی با هادی بودن قرآن ندارد؛ چرا که همین بهره ها که ذکر شد خود مرتبه ای از مراتب فیض کتاب کریم است که بهره مندی در این حد، برای همه_ حتی
بی سوادان_ میسر است.
قرآن کلام خدا و کلمات ذکر کتبی اوست و نگاه کردن به آن باعث ارتباط با خدا و آرامش روح و روان است.
در روایات بسیاری ذکر شده که نگاه کردن به قرآن حتی بدون قرائت آن عبادت است و این خصیصه تنها برای قرآن نیست امور بسیاری داریم که تنها با نگاه کردن عبادت محسوب می شود مثل نگاه کردن به صورت
عالم،
خانه کعبه،
امیر المومنین و نظر محبت آمیز به والدین و این حکم به این معنا نیست که استفاده از این امور منحصر است در نگاه کردن مثلا نگاه کردن به
درخت و
آب آرامش بخش است ولی این به معنای این نیست که درخت و آب خاصیت دیگری ندارد همچنین است قرآن که هم نگاه کردن به آن فیض می رساند و هم کتاب هدایت است و این دو فایده با هم منافات ندارند. امروزه در تحقیقات علمی بسیار برخورد داریم به اینکه نگاه کردن فلان چیز برای سلامتی مضر است یا مفید است؛ مثلا نگاه کردن به تلوزیون مضر است. نگاه کردن به
رنگ آبی و آب آرامش بخش است و از قبیل این امور در علوم کم نیست چرا باید فکر کنیم این کار در مورد قرآن
عوام فریبی است در حالی که فواید زیادی بر این کار مترتب است و در روایات معتبر بسیاری به آن توصیه شده که برای مثال دو نمونه ذکر می کنیم:
نمونه اول:
“مردم نماز می خواندند و
ابوذر به امام علی (ع) نگاه می کرد از او سوال شد چرا این کار را انجام می دهی گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: نگاه کردن به علی ابن ابی طالب عبادت است نگاه کردن به
والدین از روی رحمت و رافت
عبادت است و نگاه کردن به
مصحف عبادت است و نگاه کردن به کعبه عبادت است.
نمونه دوم:
راوی گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم من قرآن را در سینه ام حفظ کرده و در دل می خوانم؛ آیا اینطور افضل است یا اینکه قرآن را نگاه کنم؟ حضرت فرمود: با نگاه کردن بخوانی افضل است، مگر نشنیده ای نظر کردن در قرآن عبادت است؟
پس نتیجه می گیریم که نگاه کردن به قرآن از نظر علمی می تواند دارای خاصیت باشد و با مراجعه به روایات معلوم می شود که این کار بنا به دستور ائمه طاهرین از مستحبات است و عوام فریبی نیست و ما در امور عبادی تابع دستور پیشوایان دین هستیم.
قرآن مجید یکی از آداب قرائت قرآن را چنین بیان فرموده است:
وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
وهنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول
رحمت خدا شوید
بعضی از
مفسران با توجه به جملۀ “
ابن عباس” در مورد
شأن نزول این آیه گفته اند: مسلمانان در آغاز کار، گاهی در نماز صحبت میکردند، و گاهی شخص تازه وارد، به هنگامی که نماز را شروع میکرد، از دیگران سؤال میکرد، چند رکعت نماز خوانده اید؟ آنها هم جواب میدادند فلان مقدار، آیه بالا نازل شد و آنها را از این کار
نهی کرد.
و نیز از”زهری” نقل شده: هنگامی که پیامبر (ص) تلاوت قرآن میکرد، جوانی از انصار همراه او بلند قرآن میخواند، آیه نازل شد و از این کار نهی کرد.
ظاهر آیه این است که این
حکم، عمومی و همگانی است و مخصوص به حال معینی نیست، ولی روایات متعدّدی از پیشوایان اسلام به همراه اتّفاق علماء دلیل بر این است که این حکم به صورت کلی یک حکم استحبابی است؛ یعنی شایسته و مستحبّ است که در هر کجا و در هر حال کسی که قرآن را تلاوت می کند، دیگران به احترام قرآن سکوت کنند و گوش جان فرا دهند و پیام خدا را بشنوند و در زندگی خود از آن الهام گیرند؛ زیرا قرآن تنها کتاب قرائت نیست، بلکه کتاب
فهم و
درک و سپس
عمل است، این حکم مستحبّ به قدری تأکید دارد که در بعضی از روایات از آن تعبیر به
واجب شده است.
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم که فرمود:
یجب الانصات للقرآن فی الصلاة و فی غیرها و اذا قرء عندک القرآن وجب علیک الانصات و الاستماع
بر تو واجب است که در نماز و غیر نماز در برابر شنیدن قرآن
سکوت و
استماع کنی و هنگامی که نزد تو قرآن خوانده شود، لازم است سکوت کردن و گوش فرا دادن
حتی از برخی از روایات استفاده میشود که اگر
امام جماعت مشغول قرائت باشد فرد دیگری، آیه ای از قرآن تلاوت کند، مستحبّ است سکوت کند تا او آیه را پایان دهد، سپس امام قرائت را تکمیل کند، چنان که از امام صادق (ع) نقل شده که علی (ع) در
نماز صبح بود و “ابن کوا” منافق در پشت سر امام (ع) مشغول نماز بود، ناگاه در نماز این آیه را تلاوت کرد:”وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ” (و هدفش از خواندن آیه این بود که به طور
کنایه به علی (ع) احتمالا در مورد قبول
حکمیت در میدان “
صفین” اعتراض کند) اما با این حال امام (ع) برای احترام قرآن سکوت کرد تا وی آیه را به پایان رسانید، سپس امام (ع) به ادامه قرائت نماز بازگشت، و” ابن کوا” کار خود را دو مرتبه تکرار کرد، باز امام (ع) سکوت کرد و” ابن کوا” برای سومین بار آیه را تکرار نمود، و علی (ع) مجدداً به احترام قرآن سکوت کرد، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود:” فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ” (اشاره به این که مجازات دردناک الاهی در انتظار منافقان و افراد
بی ایمان است و در برابر آنها باید تحمّل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام سوره را تمام کرده و به رکوع رفت.
از مجموع این مباحث روشن میشود که استماع و سکوت به هنگام شنیدن آیات قرآن کار بسیار شایسته ای است، ولی به طور کلی واجب نیست، و شاید علاوه بر
اجماع و روایات، جمله” لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ” (شاید مشمول رحمت خدا بشوید) نیز اشاره به مستحبّ بودن این حکم باشد.
تنها موردی که این حکم الاهی شکل وجوب به خود میگیرد موقع نماز جماعت است که مأموم به هنگام شنیدن قرائت
امام باید سکوت کند و گوش فرا دهد، حتی جمعی از
فقها این آیه را دلیل بر سقوط قرائت حمد و سوره از مأموم دانسته اند.
امر به سکوت به هنگام قرائت قرآن به خاطر این است که انسان به آیات قرآن توجه پیدا کند.
پس اگر در مجلسی، قرآن قرائت شود و در طرف دیگر چند نفر مشغول صحبت کردن پیرامون کارهای خود باشند و توجهی به قرآن نداشته باشند، این آیه
خطاب می کند که (شایسته است) سکوت کنید و به آیات قرآن گوش فرا دهید، اما اگر در مجلسی، قرائت همزمان آیات باشد که جمعی قاری هستند، در این صورت دیگران وظیفه دارند سکوت کنند و… یا شخصی همزمان با قاری، جهت تعلیم قرآن آن را تکرار می کند، این چنین چیزهایی منافاتی با احترام به قرآن ندارد، بلکه نمونه کامل احترام به قرآن است.
البته باید گفت که در مطلوبیت سکوت به هنگام قرائت قرآن، فرقی بین پخش زنده و پخش غیر زنده نیست.
جنب یا زن
حائض می توانند قرآن را قرائت کنند و بر آنان خواندن قرآن حرام نیست، بلکه خواندن بیشتر از هفت آیه از سوره هایی که سجده واجب ندارد، بر جنب مکروه است.
همچنین خواندن قرآن برای زن حائض مکروه است.
در کراهت قرائت قرآن جنب و زن حائض، تفاوتی بین
ماه مبارک رمضان و غیر آن وجود ندارد، البته باید توجه داشت که کراهت در عبادات به معنای برخوداری از ثواب کمتر است؛ یعنی قرائت قرآن زن حائض ثواب دارد، ولی از ثواب قرائت قرآن در زمانی که شخص جنب نیست یا زن پاک است کمتر است. بنابراین اگر شخص جنب یا زن حائض در ماه رمضان یا غیر آن، قرآن بخواند، ثواب می برد، امّا مقدار ثواب او نسبت به قرائت قرآن در ایّام دیگر کمتر است.
مطابق فتوای همه
مراجع تقلید، بر انسان واجب است بعد از خواندن یا شنیدن آیاتی که سجده واجب دارند، سجده کند.
نظرات علما در مورد سجده های واجب قرآن:
حضرت
امام خمینی (ره) در این باره فرموده اند:”در هر یک از چهار سوره “و النجم”، “اقرء”، “الم تنزیل” و “
حم سجده”، یک آیه سجده است که اگر انسان بخواند یا گوش به آن دهد، بعد از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کند و اگر فراموش کرد، هر وقت یادش آمد باید
سجده نماید.
بعضی از مراجع معظّم تقلید فرموده اند: حتّی اگر بدون اختیار به آیۀ سجده گوش دهد یا این آیات بگوشش بخورد بنا بر
احتیاط واجب باید سجده کند.
لازم به تذکر است که در سجده های واجب قرآن نمیشود بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد اما لازم نیست سایر شرایط معتبر در سجده نماز مراعات شود
؛ مثلا لازم نیست که رو به روی قبله باشند یا طهارت و وضو داشته باشند.
همچنین گفتن ذکر خاصی هم واجب نیست و حتی اگر ذکر نگوید و به قصد سجده پیشانی خود را به زمین بگذارد کافی است.
بنابراین اگر انجام چنین سجده ای امکان پذیر نباشد، باید مشکل را از طریق دیگری حلّ کرد؛ مثل این که از قاریان در خواست شود که در این گونه مجالس سوره های سجده دار تلاوت نکنند و یا برگزار کنندگان این گونه مجالس در جایی این جلسات را بر قرار کنند که برای حاضرین امکان سجده کردن به هنگام تلاوت آیه های سجده دار باشد و اگر هیچ کدام ممکن نبود خود انسان باید در چنین مجالسی مثلا با خارج شدن از مجلس، مواظبت کرده که آیه های سجده دار به گوشش نخورد.
البته در هنگام شنیدن آیاتی که سجده واجب دارند از پخش غیر زنده، بعضی از مراجع معظم تقلید، سجده را واجب نمی دانند اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود، یا از مثل گرامافون آیه سجده را بشنود لازم نیست سجده نماید
، ولی اگر از آلتی که صدای خود انسان را میرساند بشنود واجب است سجده کند. هر چند به جا آوردن آن اشکالی ندارد.
اگر کسی قسم بخورد که کاری را انجام دهد یا ترک کند، مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند چنانچه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد؛ یعنی یک
بنده آزاد کند، یا ده
فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید سه روز،
روزه بگیرد
و این در صورتی است که شرایط زیر را دارا باشد.
۱. بلوغ و عقل:
کسی که قسم می خورد باید
بالغ و
عاقل باشد (و اگر میخواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن
سفیه نباشد و
حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نکرده باشد) و از روی قصد و
اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه و
دیوانه و
مست و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن
بی قصد قسم بخورد.
۲. شرایط کاری که بر آن قسم میخورد:
کاری را که قسم میخورد انجام دهد باید حرام و
مکروه نباشد، همچنین آن کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب و مستحبّ هم نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد. نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد.
۳. به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد:
به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود؛ مانند “خدا” و “اللَّه” و نیز اگر به اسمی
قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند، ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حقّ در نظر میآید؛ مثل آن که به
خالق و
رازق قسم بخورد صحیح است. بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمی آید، ولی او قصد خدا را کند بنابر
احتیاط باید به آن قسم عمل نماید.
۴. به زبان آوردن قسم:
قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است.
۵. عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد:
عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد، قسم او از وقتی که عاجز شده به هم میخورد.
اگر فردی برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود.
بنابراین، اگر انسان به یکی از اسامی خداوند قسم خورده باشد و شرایط ذکر شده نیز موجود باشد، در این صورت اگر با آن قسم مخالفت نموده، مقصر است و می بایست طبق آنچه در باب
کفاره ذکر شد عمل نماید، اما سوگندی که به یکی از اسامی خداوند نباشد (قسم خوردن به لفظ قرآن)، از لحاظ شرعی آثار یاد شده را ندارد.
قبل از بیان دیدگاه مراجع عظام در این خصوص، توجه به نکاتی لازم به نظر می رسد:
۱. در صورت
هتک و یا علم به نجس کردن (و نه احتمال) قرآن توسط
کفار، هیچ یک از مراجع دادن قرآن را به آنان جایز نمی دانند.
۲. کافر اگر با دست تر به قرآن دست نزند موجب نجس شدن آن نمی شود.
۳. برخی از مراجع؛ مانند
امام خمینی و
آیت الله العظمی بهجت، دادن قرآن به کافر را بنابر احتیاط واجب جایز نمی دانند که می توان به فتوای سایر مراجع رجوع نمود.
امّا دیدگاه ها ی مراجع عظام پیرامون دادن قرآن به غیر مسلمان:
۱. امام خمینی (ره): احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند.
ایشان در کتاب
نجاة العباد می فرماید: هبه قرآن به کافر صحیح نیست.
۲. آیت الله العظمی بهجت: احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند.
۳. آیات عظام
خوئی،
تبریزی،
سیستانی و
زنجانی: در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن از او واجب است.
۴.
آیت الله العظمی صافی: دادن قرآن به کافران اگر هتک و توهین شمرده شود و یا در معرض هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
۵.
آیت الله العظمی وحید خراسانی: در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن از او واجب است.
۶.
آیت الله العظمی مکارم: دادن قرآن به دست کافر اگر موجب
بی احترامی باشد حرام است و اگر امید هدایت او برود یا برای
تبلیغ اسلام باشد جایز و بلکه گاهی واجب است.
۷.
آیت الله العظمی فاضل: باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست او است در صورت امکان از او بگیرند، ولی چنان چه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافر با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
دفن اسماء الله و آیات قرآن در
خاک و یا تبدیل آنها به خمیر به وسیله آب اشکال ندارد. ولی
جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر
بی احترامی محسوب شود، جایز نیست، مگر در صورتی که
اضطرار اقتضا کند و جدا کردن
آیات قرآنی و نام های مبارک امکان نداشته باشد.
آیات،
استعاذه،
اسماء،
اعوذ بالله من الشیطان رجیم،
الله،
اموات،
بی سواد،
تلاوت،
ثواب،
جنب،
حائض،
حاشیه،
حیض،
خط قرآن،
روح،
سجده،
سجده واجب،
سهو،
سواد،
سوره،
سوره های سجده دار،
سکوت،
شیطان،
قاری،
قرآن،
قرآن خواندن،
قرائت،
قرائت قرآن،
قَسَم،
لمس،
محو،
مرگ،
مس،
نگاه کردن،
هدیه دادن،
هم خوانی،
وضو،
وضوء،
کافر،
کراهت،
کفاره
سایت اسلام پدیا