• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پوشاک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پوشاک، مجموعۀ جامه‌هایی از پوست، الیاف گیاهی، پشم ، کتان و ابریشم و جز آن‌که آن‌ها را در اصل برای پوشاندن اندام‌های بدن و مصون نگهداشتن آن‌ها در برابر عامل‌های طبیعی، اقلیمی و آب و هوایی می‌پوشند.

فهرست مندرجات

۱ - به مثابۀ نعمت الاهی
۲ - انفاق پوشاک
۳ - به عنوان حجاب
۴ - تجمل در پوشاک
۵ - پوشاک زهاد
       ۵.۱ - کهنگی پوشاک
       ۵.۲ - پوشاک پیامبر و ائمه
       ۵.۳ - آراستگی پوشاک
       ۵.۴ - دیدگاه‌های اعتدال‌گرا
       ۵.۵ - دیدگاه‌های تکثرگرا
       ۵.۶ - دیدگاه شیعی
       ۵.۷ - پوشش عرف در بین زاهدان
       ۵.۸ - خرقه
۶ - نقد پوشاک به عنوان مایۀ تفاخر و شهرت
       ۶.۱ - نهی فخرفروشی در پوشاک
       ۶.۲ - لباس شهرت
              ۶.۲.۱ - در احادیث نبوی
              ۶.۲.۲ - در بین زاهدان
              ۶.۲.۳ - دیدگاه فقیهان
                     ۶.۲.۳.۱ - امامیه
                     ۶.۲.۳.۲ - شافعیه
                     ۶.۲.۳.۳ - حنبلی
                     ۶.۲.۳.۴ - سلفگرا
۷ - پوشاک به مثابۀ ابزار تمایزهای اجتماعی
       ۷.۱ - تمایز زنان مومن
       ۷.۲ - تمایز عرب و عجم
              ۷.۲.۱ - حدیث در باب تمایز پوشاک عرب و عجم
              ۷.۲.۲ - در دوره تابعین
              ۷.۲.۳ - در سده‌های میانه و متأخر
       ۷.۳ - تمایز پوشاک اهل کتاب و مسلمانان
       ۷.۴ - تمایز پوشاک مذکر و مؤنت
۸ - جنس پوشاک
       ۸.۱ - حرمت ابریشم
۹ - پوشاک در سلوک و اعمال آیینی
       ۹.۱ - لباس نمازگزار
              ۹.۱.۱ - آداب غیرالزامی لباس نمازگزار
              ۹.۱.۲ - نزد صوفیه
       ۹.۲ - لباس احرام
       ۹.۳ - پوشاک مشایعت‌کنندگان میت
۱۰ - آثار دینی درمورد پوشاک
۱۱ - تعمیم پوشاک در مصادیق معنوی
       ۱۱.۱ - لباس تقوا
              ۱۱.۱.۱ - در تصوف
۱۲ - فهرست منابع
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع


پوشاک به عنوان وسیله‌ای برای پوشانیدن بدن، هرچند اصالتاً ارتباطی با دین ندارد، اما به هر حال جنبه‌ای دینی یافته، و به عنوان نعمتی الاهی شناخته شده است. در یادکردهای قرآنی در کنار نگاهی به پوشاک به عنوان وسیله‌ای برای رفع نیازهای طبیعی، نقش آن برای تأمین برخی نیازهای فرهنگی نیز مطرح است و البته در تلقی پوشاک به عنوان نعمتی الاهی، دشوار بتوان نیاز فرهنگی را کمتر از نیاز طبیعی ملحوظ داشت. در دو آیه از قرآن کریم که تعبیرات «جَعَلَ لَکُم» و «اَنْزَلْنا» برای پوشاک، آن را به مثابۀ نعمتی نازل شده از سوی خداوند نموده است، هر دو جنبۀ نیاز به پوشاک دیده می‌شود. آیۀ نخست، به دو کارکرد مهم طبیعی برای پوشاک، یعنی نگاهداری از گرما (و با توسع در معنا، آزار محیطی)، و نگاهداری از «بأس» انسان‌ها نسبت به یکدیگر (آزارهای ناشی از جنگ ) اشاره دارد.
[۲] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۱۴، ص۲۰۴، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
در آیۀ دیگر، به این کارکرد پوشاک اشاره شده که پوشانندۀ «زشتی‌ها» ی انسان است، یعنی آنچه انسان از آشکار شدن آن شرم دارد و آن ناظر به نیازی فرهنگی است. در همین‌جاست که نقش شیطان به عنوان برکنندۀ پوشاک از انسان و فراهم آورندۀ زمینۀ شرمساری او آشکار می‌گردد. در برخی از آیات قرآن ، در داستان هبوط آدم، سخن از آن است که چگونه شیطان بر سر آن بود تا لباس آدم و حوا را از ایشان برکند و «زشتی‌ها» ی پوشیده شدۀ آنان را آشکار سازد.
همچنین با روی آوردن به زندگی آخرت ، بار دیگر پوشاک نیک به عنوان نعمت و در برابر، پوشاک آزارنده به عنوان عذاب مطرح شده است. در آیات متعددی از قرآن کریم، از پوشاک راحت و برازنده برای اهل بهشت سخن رفته و در آیه‌ای دیگر در اشاره به پوشاک جهنمیان از «قطران» یاد شده است. از ویژگی‌های بهشت چنین سخن رفته است که در آن‌جا گرسنگی و برهنگی ، یعنی محرومیت از خوراک و پوشاک هرگز راه نخواهد داشت.


نعمت شمردن پوشاک موجب شده است تا «پوشانیدن هر برهنه » به عنوان درخواست در ادعیه تکرار یابد. افزون بر دعاهای روزمره، نمونۀ چنین درخواستی در خلال شماری از ادعیۀ مأثور نیز دیده می‌شود.
[۱۳] ابن‌ طاووس‌، علی‌، مهج‌ الدعوات‌، ج۱، ص۳۳۴، چ‌ سنگی‌، ۱۳۲۳ق‌.
[۱۴] کفعمی‌، ابراهیم‌، المصباح‌، ج۱، ص۶۱۷، تهران‌، ۱۳۲۱ق‌.

مطرح بودن پوشاک در کنار خوراک به عنوان نیازی طبیعی که باید تأمین گردد، زمینه‌ساز آن بوده است تا از انفاق پوشاک نیز سخن رود. بدین ترتیب، در آیات قرآنی برای همسران و فرزندان، «کسوه» یا پوشانیدن، در کنار « رزق » به عنوان مصداق انفاق واجب شناخته شده است. همچنین در انفاق به نیازمندان ــ در بحث از کفاره برای نقض قسم ــ پوشانیدن ۱۰ تن نیازمند در کنار خوراک دادن آنان به عنوان جایگزین مطرح شده است. این آیه زمینۀ بسط احکامی دربارۀ کفارۀ نقض قسم قرار گرفته است.
[۱۹] ابن‌ رشد، محمد، بدایة المجتهد، به‌ کوشش‌ خالد عطار، ج۲، ص۴۴، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.

افزون بر موارد یاد شده، پوشانیدن نیازمندان در آموزه‌های اخلاقی همواره مورد تأکید بوده، و در احادیث بسیاری سخن از ثوابی است که بر آن مترتب است. بر پایۀ بسیاری از احادیث، کسی که برهنه‌ای را بپوشاند، تا آن‌گاه که از آن لباس چیزی باقی است، غریق رحمت خداوند است.
[۲۱] اهوازی‌، حسین‌، الزهد، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۶۳-۶۴، قم‌، ۱۳۹۹ق‌.
[۲۴] حاکم‌ نیشابوری، محمد، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ مرعشلی‌، ج۴، ص۱۹۶، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
[۲۵] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۸۲، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
در شماری دیگر از احادیث سخن از آن است که خداوند چنین کسی را از جامه‌های بهشتی خواهد پوشانید.
ابوموسی مدینی با رویکرد محدثانه رساله‌ای با عنوان استدعاء اللباس من کبارالناس دربارۀ بخشش لباس توسط بزرگان پرداخته بوده است.
[۲۹] رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۱۱۴، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
[۳۰] متقی‌ هندی‌، علی، کنزالعمال‌، به‌ کوشش‌ بکری حیانی‌ و صفوت سقا، ج۶، ص۶۳۱، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۹م‌.

این آموزۀ قرآنی که «به نیکی نخواهید رسید، مگر از آنچه دوست می‌دارید، انفاق کنید»، بخشیدن پوشاک را نیز در بر می‌گیرد، اما برخی مصادیق آن دربارۀ پوشاک آشکارتر است. در برخی احادیث ، گاه تفاوت پوشاک نو و کهنه نیز مورد توجه بوده، و بیشترین ثواب برای بخشش پوشاک نو گفته شده است.
[۳۲] ابن‌ ابی شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ج۷، ص۱۲۷، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.



کارکرد فرهنگی پوشاک به عنوان پوشانندۀ آنچه به لحاظ فرهنگی ــ شرم عرفی یا دستور شرعی ــ باید پوشانده شود، با مسئلۀ حجاب ارتباطی نزدیک می‌یابد. پیداست که دامنۀ این کارکرد بسی گسترده‌تر از پوشاندن «زشتی‌ها» است که در برخی از آیات بدان اشاره شده است و آشکار نکردن زیبایی‌ها یا «زینت» -با تفاسیر مختلف آن- را نیز در بر می‌گیرد.
به هر روی، در قرآن کریم دستورهای مشخصی برای چگونگی پوشش زنان و حتی شیوۀ استفاده کردن از پوشش‌های خاص، مانند «خِمار» ( روسری ) و «جِلباب» ( چادر یا جامۀ فراخ) داده شـده است.


جریانی که در فرهنگ اسلامی به عنوان پرهیز از جاذبه‌های دنیا یا به تعبیر دیگری زهد ، پای گرفت، برخلاف ورع که پرهیز از تصرفاتی بود که شبهۀ حرمت دربارۀ آن وجود داشت، بهره‌گیری هرچه کمتر از نعمت‌های دنیایی بود. از این‌رو، پوشاک نیز به عنوان نعمتی دنیایی، موضوع زهد بود و در آموزه‌های زاهدانه، به بهره‌گیری هرچه کمتر از آن دعوت می‌شد.
در آیه‌ای از قرآن کریم، از پوشاک با تعبیر «زینت» در کنار خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها، یاد شده،
[۳۷] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۲۱۰-۲۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
و از انسان خواسته شده است که از این موهبت الاهی بهره‌مند شود و روزی‌های پاکیزه را بر خود حرام نسازد. برخی از مفسران، در تفسیر این آیه ، حتی اسراف را محدود به خوراک و نوشیدنی‌ها دانسته، و آن را به پوشاک توسعه نداده‌اند.
[۴۲] شریف رضی‌، محمد، حقائق‌ التأویل‌، به‌ کوشش‌ محمدرضا آل‌ کاشف‌ الغطاء، ج۵، ص۲۶۴، بیروت‌، دارالمهاجر.



چنین می‌نماید که هیچ‌یک از بهره‌مندی‌های مادی حتی خوراک، به اندازۀ پوشاک به عرصۀ تمایز زهاد از غیر آنان راه نیافته باشد. اگر پرهیز زاهدان از پوشاک در آغاز به سبب کاهش بهره‌مندی از دنیا بود، اما در نخستین نظریه‌پردازی‌های آنان ارزش معنوی این پرهیز مورد توجه قرار گرفت و دیری نپایید که پوشیدن لباس پَست در ردیف مهم‌ترین شعایر زاهدان قرار گرفت و ممیزۀ اجتماعی آنان شد.
در یک گذار تند تاریخی شاید بتوان گفت که پرهیز گروهی از اهل «تقشُّف» (سخت گذراندن) در سدۀ نخست هجری، به‌ویژه خوارج نخستین، مصداقی از دنیاپرهیزی، بدون پی‌جویی تعالیم پیچیده‌تر بود.
در نخستین نظریه‌های زاهدانۀ سدۀ نخست هجری، این اندیشه شکل گرفته بود که دوست داشتن «لباس نیکو» انسان را به دوزخ نزدیک خواهد ساخت.
[۴۴] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۶، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
در برخی از روایات، ترک پوشاک فاخر در عین توانمندی، به عنوان « تواضع » برای خداوند، ستایش شده،
[۴۵] ترمذی‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، ج۴، ص۶۳، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌.
[۴۶] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ‌ص۴۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
و در حدیثی چنین آمده که لباس پست زمینه‌ساز خشوع قلب است
[۴۷] قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ آصف‌ فیضی‌، ج۲، ص۱۵۹، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.

به هر تقدیر، در دو سدۀ نخست هجری، میان زهاد این تلقی وجود داشت که توجه به پوشاک، هرگاه از پوشانیدن عورت و بازداشتن از آزار هوا درگذرد، رغبت به زیورهای دنیاست که باید از آن پرهیز شود.
[۴۸] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۴، ص۴۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۴۹] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۱۵۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۵۰] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۳۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
[۵۱] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۴۰، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
[۵۲] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۶۰، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
حتی حدیثی با همین مضمون از پیامبر (ص) نیز روایت می‌شد.
[۵۳] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۷، ص۲۹۶، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
همین تلقی از پوشش موجب گشته است تا زاهدان در آستانۀ سدۀ ۲ق، ردایی تا آن اندازه کوتاه بر تن کنند که جز بخشی محدود از تن را نپوشاند و آن را سنت انگارند،
[۵۴] ابن‌ ابی شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ج۸، ص۲۲۵، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
[۵۶] نهج‌البلاغه، به‌ کوشش‌ صبحی‌ صالح‌، قم‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
سنتی که با عنوان «تشمیر» (دامن بالا زدن) در نسل‌های بعد محل گفت‌وگو بوده است.
[۵۷] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۵۸] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، صفوة الصفوه، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌ و محمد رواس‌ قلعه‌جی‌، ج۳، ص۲۹۳، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.

دربارۀ زهد در پوشاک، گاه بر بسنده کردن به یک پیراهن
[۵۹] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۵۶، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
و گاه بر خشن بودن لباس تأکید می‌شد، چنان‌که در توجه زاهدان به لباس پشمین دیده می‌شود،
[۶۰] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، العقل‌ و الهوی‌ ‌، ج۱، ص۱۲۷.
یا در پرهیزی که داوود طایی از پوشاک‌ نرم داشته است.
[۶۱] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۷، ص۳۳۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
در آموزه‌های صوفیه ، پوشاک پشمین به عنوان پوشاک پیامبر (ص) و نزدیک‌ترین یاران آن‌ حضرت شناخته شده است.
[۶۲] کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۶۳] کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۳، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۶۴] هجویری‌، علی‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، ج۱، ص۶۱ به بعد، تهران‌، ۱۳۸۳ش‌.
گاه نیز به پرهیز از گونه‌هایی مرغوب از پوشاک تأکید گردیده است، چنان‌که سفیان ثوری طیلسان طرازی و لباس مروی را از پوشاک «مترفین» شمرده است.

۵.۱ - کهنگی پوشاک

کهنگی پوشاک نیز برای زاهدان اهمیت داشت و از نظر آنان، نفس را خوار می‌ساخت.
[۶۶] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، العقل‌ و الهوی‌ ‌، ج۱، ص۱۲۷.
چنین شهرت داشت که جامۀ اویس قَرَنی همواره کهنه جامه‌هایی بود که او از مزبله‌ها می‌یافت، آن‌ها را می‌شست و برهم می‌دوخت و بر تن می‌کرد.
[۶۷] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.

بر پایۀ گزارشی که از اواسط سدۀ ۲ق رسیده است، در این دوره زاهدان بصره، لباس مندرس بر تن می‌کردند
[۶۸] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۲۰۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
و پس از آن نیز پوشیدن لباس پاره دوخته یا «مُرَقّع» نزد صوفیان سنتی استوار بوده است.
[۶۹] هجویری‌، علی‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، ج۱، ص۶۱ به بعد، تهران‌، ۱۳۸۳ش‌.
گاه پرهیز از پوشیدن لباس نو، اهل زهد را بر آن می‌داشت که لباس نو را پیش از آن‌که بر تن کنند، بشویند تا حالت تازگی خود را از دست بدهد و کهنه نماید.
در سدۀ ۲ق، در محافل زهدگرا دوگانگی آشکاری دربارۀ چگونگی پوشاک وجود داشت؛ ابوالحکم سیار ، برخلاف مالک ابن دینار ، بزرگ زاهدان بصره، فردی از پیوستگان به محافل زهاد بود که لباس نیکو بر تن می‌کرد.
[۷۱] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۷۲] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
یحیی بن ابی کثیر از مردم یمامه نیز از آن دسته بود که با وجود پیوستگی به این‌گونه محافل، به آراستگی پوشاک شهره گشته بود.
[۷۳] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۶۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.


۵.۲ - پوشاک پیامبر و ائمه

به هر روی، بروز چنین دوگانگی موجب شده بود تا زمینۀ بازبینی مسئله فراهم آید و از همین‌روست که در آن سده ، دربارۀ چگونگی «لباس سلف» بارها از تابعان که صحابه را دریافته بودند، سؤال می‌شده است.
[۷۴] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۵، ص۱۳۹، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
از این‌رو، موضوع پوشاک پیامبر (ص)، پوشاک امام علی (ع) و خلفای نخستین مورد توجه جناح‌های گوناگون بوده،
[۷۶] ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، ج۳، ص۲۷، بیروت‌، دارصادر.
و گاه در دوره‌های بعد موضوع رساله‌ای مستقل یا فصلی از کتابی قرار می‌گرفته است.
در منابع، گفت‌وگویی میان سفیان ثوری و امام صادق (ع) نقل شده که نه اصل گفت‌وگو، بلکه دو تحریر مختلف آن به خوبی نشان‌دهندۀ تقابل دیدگاه‌ها در این بحث است. برپایۀ هر دو تحریر، ثوری از امام صادق (ع)، از آن‌رو، که جامه‌ای نیکو و نرم پوشیده بود، انتقاد کرده، اما پاسخ امام (ع) به دو گونه نقل شده است. براساس آنچه در منابع فقهی ـ روایی شیعه آمده، امام پوشیدن لباس خشن در صدر اسلام را ناشی از فقر عمومی آن عصر دانسته، و آن را در دورۀ خود که دورۀ گشایش بوده، منتفی شمرده است.
[۸۳] قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ آصف‌ فیضی‌، ج۲، ص۱۵۵، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
[۸۴] ابن‌ شعبه‌، حسن‌، تحف‌ العقول‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۱، ص۳۴۸- ۳۴۹، تهران‌، ۱۳۷۶ق‌.
در حالی که براساس تحریری که در منابع صوفیه آمده است، امام پشمینه‌ای از زیر و لباسی گرانبها از رو پوشیده بود که پوشاک زیرین برای «حق» و زبرین برای «خلق» بوده است.
[۸۵] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۱۹۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۸۶] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
در منابع شیعه، نظیر همین مناظره، اما همسان با تحریر اول، میان امام صادق (ع) و عباد بن کثیر ثقفی ، زاهد بصری نیز آمده است.
[۸۸] کشی‌، محمد، معرفة الرجال‌ اختیار طوسی‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مصطفوی‌، ج۱، ص۳۹۱، مشهد، ۱۳۴۸ش‌.


۵.۳ - آراستگی پوشاک

به هر حال، محافل متشرع در دفاع از موضع خود، پوشیدن لباس نیکو را بهره‌گیری مشروع از نعمت‌های الاهی می‌دانستند و حتی «تجمل» یا زیبایی‌خواهی در پوشاک را امری ستوده می‌انگاشتند. در منابع فقهی به خصوص در باب لباس نمازگزار ، از فضیلت آراستگی لباس در صورت تمکن مالی سخن رفته است. همچنین گفته شده که امام جماعت ، از آن‌رو که مورد توجه انظار است، سزاست که بیش‌تر به آراستگی پوشاک خود توجه کند.
گاه نیز بحث به گونه‌ای عام مطرح گردیده، و تجمل در لباس، در حد متعارف، امری مستحسن شمرده شده است.
[۹۲] هادی‌ الی‌ الحق‌، یحیی، الاحکام‌ فی‌ الحلال‌ والحرام‌، ج۲، ص۴۱۷، ۱۴۱۰ق‌/۱۹۹۰م‌.
[۹۳] ابن‌ قدامه‌، عبدالله‌، المغنی‌، ج۲، ص۲۲۸، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
[۹۴] ابن‌ عابدین‌، محمد امین‌، رد المحتار، ج۱، ص۳۴۶، بیروت‌، ۱۳۸۶ق‌.
[۹۵] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۸۰، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
در منابع عموماً تجمل در پوشاک، در حد عرف ، امری لازم شمرده شده، و از همین‌روست که تجملی در حد متعارف به عنوان بخشی از نفقه واجب همسر ، ملحوظ گردیده است. همچنین در مواردی برای به جای آوردن برخی فرایض شرعی، واجب نیست که شخص لباس تجملی خود را بفروشد.
در منابع حدیثی متقدم امامیه ، تجمل و از آن جمله تجمل در پوشاک، همواره قرین «مروت» بوده، و تک‌نگاری‌های متعددی با عنوان «کتاب‌التجمل و المروءة» دربارۀ آن نوشته شده است. کلینی نیز در عنوان بابی از الکافی ، تجمل را قرین «آشکار ساختن» نعمت دانسته است.
اما در محافل اهل زهد، بحث دربارۀ چگونگی پوشاک زمینه‌ای برای تجدیدنظر در تندروی‌های پیشین، یا گاه پذیرفتن گوناگونی در شیوه را پدید آورده بود.

۵.۴ - دیدگاه‌های اعتدال‌گرا

در بحث از دیدگاه‌های اعتدال‌گرا، به‌خصوص باید از اندیشمندان صوفیه در بغداد در سدۀ ۳ق یاد کرد که به دنبال نظریه‌ای برای اعتدال در پوشاک بودند؛
[۱۰۶] محاسبی، حارث‌، شرح‌ المعرفه، به‌ کوشش‌ صالح‌ احمد شامی، دمشق‌/ بیروت‌، ۱۴۱۳ق‌/۱۹۹۳م‌.
[۱۰۷] محاسبی، حارث‌، شرح‌ المعرفه، به‌ کوشش‌ صالح‌ احمد شامی، ج۱، ص۷۰، دمشق‌/ بیروت‌، ۱۴۱۳ق‌/۱۹۹۳م‌.
و ابوسعید خراز از زیاده‌روی و اسراف در خوراک و پوشاک پرهیز داده است.
[۱۰۸] خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۱۷، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
[۱۰۹] خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۲۸، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
وی بر این نکته تأکید کرده که لباس خلفای راشدین همان لباس عموم مردم و نه لباسی خاص بوده است.
[۱۱۰] خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۲۵، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
در همین دوره، حکیم ترمذی در ماوراءالنهر نظریۀ ریاضت خود را پروراند و احساس شادمانی به پوشاک و نه خود پوشاک را به نقد گرفت.
[۱۱۱] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الریاضة، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌ و علی‌ حسن‌ عبدالقادر، ج۱، ص۶۶-۶۷، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۴۷م‌.
[۱۱۲] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الریاضة، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌ و علی‌ حسن‌ عبدالقادر، ج۱، ص۸۸، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۴۷م‌.


۵.۵ - دیدگاه‌های تکثرگرا

دربارۀ دیدگاه‌های تکثرگرا، باید از سراج طوسی ، از اندیشمندان صوفیه در سدۀ ۴ق یاد آورد؛ وی بر آن است که «فقیر صادق» هرآنچه یابد ــ پست یا گرانبها ــ پوشد و گزینش نکند
[۱۱۳] سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
و بدین ترتیب، او کوشش کرده است تا اختلاف میان مشایخ صوفیه در پوشاک را کم‌اهمیت انگارد.

۵.۶ - دیدگاه شیعی

از پیشوایان شیعه، از امام صادق (ع) نیز نقل شده که بهترین پوشاک در هر زمان، پوشاک اهل همان زمان است و بر این پایه، دیدگاه عرف برای پوشاک پذیرفته شده است.

۵.۷ - پوشش عرف در بین زاهدان

در دوره‌های پسین، با آن‌که صوفیان بیش‌تر بر سنت پوشیدن لباس‌های پست تأکید داشتند، اما همواره کسانی چون شاه شجاع کرمانی ، ابوحفص نیشابوری و ابوسعید ابوالخیر بودند که از لباس عالمان یا تاجران استفاده می‌کردند و پوشش عرفی را بر لباس‌های پست معمول نزد صوفیه ترجیح می‌دادند.
[۱۱۶] سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
[۱۱۷] ابوروح‌، لطف‌الله‌، حالات‌ و سخنان‌ شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر میهنی‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، ج۱، ص۶۳-۶۴، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.
[۱۱۸] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۷۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.


۵.۸ - خرقه

در جوامع صوفیانه، پوشاک پاره دوخته یا به اصطلاح « خرقه » به عنوان شاخصی از پوشاک آیینی، به اندازه‌ای در سلوک رهرو اهمیت یافته که اساساً در تاریخ تصوف، پوشیدن خرقه به معنای گراییدن به تصوف تلقی شده است. اینکه خرقه توسط چه کسی بر سالک پوشانیده شود، نیز خود موضوعیت دارد و بدین ترتیب، پوشیدن خرقه از دست پیر، سلسلۀ اتصال طریقه‌های صوفیه را شکل داده است.
[۱۱۹] رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۴۶۹-۴۷۱، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
پوشیدن خرقه در جوامع صوفیه آدابی خاص داشت، اما مهم‌تر از همه این بود که رهرو باید «اول، جامه‌ای که در روزگار پوشیده باشد، برکند و بیفکند».
[۱۲۰] نجم‌الدین‌ کبری، آداب‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مسعود قاسمی، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
گاه چنین بود که برهنه به خانقاه می‌رفتند تا لباسی دیگر پوشند و بدین‌سان، روح خود را بپالایند.
[۱۲۱] ابوروح‌، لطف‌الله‌، حالات‌ و سخنان‌ شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر میهنی‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.



اختلاف در میان طبقات مختلف اجتماعی از نظر قدرت خرید پوشاک، مهم‌ترین عاملی است که پوشاک را به عنوان یکی از نشانه‌های شاخص اختلاف طبقاتی مطرح ساخته است. بدین ترتیب، ارتباطی مستقیم نیز میان نوع پوشاک و دیگر ویژگی‌های فرد وجود دارد. گاه گزینش گونه‌ای خاص از پوشاک توسط شخص، اصرار بر این نکته است که برتری او را نسبت به عموم مردم بازنماید.

۶.۱ - نهی فخرفروشی در پوشاک

در این‌باره نخست باید به احادیثی اشاره کرد که در آن‌ها به نحوی از پوشیدن لباس برای مباهات نهی شده است. در حدیثی نبوی به نقل ام‌سلمه آمده است: آن‌کس که برای فخرفروشی و جلب نظر مردم لباسی را بپوشد، تا هنگامی که آن را برنَکَند، خداوند به او نظر نخواهد کرد.
[۱۲۲] طبرانی، سلیمان‌، المعجم‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ حمدی بن‌ عبدالمجید سلفی‌، ج۲۳، ص۲۸۳، موصل‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
دربارۀ پرهیز از فخرفروشی به لباس، چندان تأکید شده است که در روایتی، آن را از ویژگی‌های مردم تبهکار آخرالزمان دانسته‌اند.
[۱۲۳] قمی‌، علی‌، التفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزایری‌، ج۲، ص۳۰۷، نجف‌، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق‌.
[۱۲۵] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الموضوعات‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ محمد عثمان‌، ج۳، ص۱۴۹، مدینه‌، ۱۳۸۶ق‌.
آنچه رواج دامنه‌دار این مباهات در میان مردم را نشان می‌دهد، گسترش آن به زندگی پس از مرگ ، در عین نکوهش آن در زندگی دنیایی است. در حدیثی از مباهات مردگان به زیبایی کفن‌هاشان سخن رفته، و بر این پایه، به دقت در گزینش کفن مردگان توصیه شده است.
با آن‌که بخش مهمی از آموزه‌های زاهدان در سده‌های نخست هجری بر پایۀ بهای پوشاک و کاستن از هزینه‌های آن بوده، اما در بسیاری از آموزه‌های اخلاقی سخن از کاهش هزینه فراتر رفته، و مسئله، کاستن از آسیب‌های اخلاقی ناشی از پوشش فاخر بوده است. شاخص این آسیب‌ها کبر است و هم از این‌روست که «رداء» به عنوان استعاره، بارها برای بازنمودن کبریای الاهی به‌کار رفته است.
[۱۲۸] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ دیب‌ بغا، ج۶، ص۲۷۱۰، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
[۱۲۹] مسلم‌ بن‌ حجاج‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، ج۱، ص۱۶۳، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
[۱۳۰] صنعانی‌، عبدالرزاق‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، ج۱۰، ص۴۱۶، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
[۱۳۱] اهوازی‌، حسین‌، الزهد، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۶۲، قم‌، ۱۳۹۹ق‌.
[۱۳۵] ابن‌ بابویه‌، محمد، عقاب‌ الاعمال‌ همراه‌ ثواب‌ الاعمال‌، به‌ کوشش‌ محمد مهدی‌ حسن‌ خرسان‌، ج۱، ص۲۲۱، نجف‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
از این‌رو، مالک بن دینار ، از زهاد معروف برای رستن نفس از این آفتِ اخلاقی، بهترین لباس را لباسی می‌دانسته است که جایگاه صاحبش را نزد مردم فرو کاهد.
[۱۳۶] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۱۳۷] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
عُتبۀ غلام، از زاهدان بصره نیز لباسی همچون لباس «اَکَره» (کارگران کشتزار) بر تن می‌کرده است.
[۱۳۸] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۲۳۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

مفهومی بسیار نزدیک به کبریا، برتری‌جویی است و هم از این‌روست که برخی گونه‌های پوشاک، از آن‌جا که پوشاک «جباران» است، نکوهش شده است.
[۱۳۹] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، المنهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد عثمان‌ خُشت‌، ج۱، ص۱۲۱، قاهره‌، ۱۹۸۶م‌.
در این‌باره، گاه از نمادی چون فرعون سخن رفته، و گونه‌ای از پوشاک، پوشاک فرعونی شناخته شده است.

۶.۲ - لباس شهرت



۶.۲.۱ - در احادیث نبوی

یکی از آموزه‌ها که به‌طور گسترده‌ای دربارۀ پوشاک وارد شده، پرهیز از «لباس شهرت» است. در برخی از روایات «شهرت‌طلبی در پوشاک» نکوهش شده است، امری که به خصوص به نفی مباهات و فخرفروشی و به‌طور عام، به نفی هرگونه تمایزطلبی مربوط می‌گردد. در حدیثی نبوی به روایت حسنین (ع) چنین آمده است: «آن‌کس که لباس شهرت برتن کند، خداوند در روز قیامت از او روی برتابد».
[۱۴۷] هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
در برخی از احادیث نبوی به روایت عبدالله بن عمر ، لباسی که در فاخر بودن، یا در پست بودن انظار را به خود جلب کند و خارج از عرف پوشاک مردم باشد، لباس شهرت دانسته شده است.
[۱۴۹] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۱، ص۳۰۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۱۵۰] هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
از این نهی دوگانه، در حدیثی نبوی به نهی از «شهرتین» تعبیر شده است.
[۱۵۱] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۳، ص۲۷۳، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
[۱۵۲] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۶۹، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
[۱۵۳] بیهقی، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالقادر عطا، ج۳، ص۲۷۳، مکه‌، ۱۴۱۴ق‌/۱۹۹۴م‌.
[۱۵۴] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، الجامع‌ لاخلاق‌ الراوی‌ و آداب‌ السامع‌، به‌ کوشش‌ محمود طحان‌، ج۱، ص۳۸۲، ریاض‌، ۱۴۰۳ق‌.


۶.۲.۲ - در بین زاهدان

در حیطۀ زهد و اخلاق ، از همان سدۀ ۲ق، در جهت جمع میان آموزۀ پوشیدن لباس پست و پرهیز از شهرت در لباس کوشش‌هایی شده است؛ چه، این گمان وجود داشته است که آسیب پوشیدن لباس درویشان از باب زهد، از حیث شهرت‌طلبی می‌تواند بیش از پوشیدن لباس معمول نزد مردمان بوده باشد؛ چنان‌که ابوسلیمان دارانی لباس پست را توصیه می‌کرد، تا آن‌جا که اسباب شهرت نباشد.
[۱۵۵] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۹، ص۲۷۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

به هر روی، در تعالیم بزرگان اهل زهد، چون سفیان ثوری بر این نکته تأکید می‌شد که جامۀ انگشت‌نما، چه نو و چه کهنه از مصادیق لباس شهرتی است که از آن نهی شده است.
[۱۵۶] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۲۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
[۱۵۷] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۲۵، ص۹۱، به نقل از قتاده، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
[۱۵۸] ابن‌ ابی عاصم‌، احمد، الآحاد و المثانی‌، به‌ کوشش‌ باسم‌ فیصل‌ احمد جوابره‌، ج۵، ص۳۰۶، به نقل از عمرو بن اسود، ریاض‌، ۱۴۱۱ق‌/ ۱۹۹۱م‌.

ایوب سختیانی از زهاد بصره نیز تشمیر را که در عصر پیشین معمول بود، در عصر خود از مصادیق شهرت می‌شمرد و از آن نهی می‌کرد.
[۱۵۹] معمر بن‌ راشد، الجامع‌، ضمیمۀ المصنف‌ صنعانی‌، ج۱، ص۸۴.
[۱۶۰] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۱۶۱] سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۲، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.

در عصر تابعین ، برخی از بزرگان اهل زهد چون حسن بصری ، عبدالعزیز بن ابی رواد و سفیان ثوری، بر این نکته تأکید داشتند که زهد، پوشیدن پشم و درشتی پوشاک نیست و مطلوبی معنوی فراسوی آن است.
[۱۶۲] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۱۶۳] ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۵۹، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
[۱۶۴] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۲۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
برخی نیز چون ابوالعباس دینوری بر این نکته تأکید داشتند که لباس ظاهر حکم باطن را تغییر نمی‌دهد و هدف اصلاح باطن است.
[۱۶۵] سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
[۱۶۶] قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۱۷۸، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.


۶.۲.۳ - دیدگاه فقیهان

در حیطۀ فقه ، طرح مسئلۀ لباس شهرت و کراهت آن، در منابع سده‌های نخست به صورت استثنایی، در کتاب الکسب محمد بن حسن شیبانی دیده می‌شود که بدون تصریح به حکمی، مسئلۀ نهی لباس شهرت را مطرح ساخته است.
[۱۶۷] قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۸۳، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
با ۳ قرن فاصله، این موضوع ناگهان در اواسط سدۀ ۵ق توجه فقیهان را برانگیخته است. توجه هم‌زمان، اما گذرای عالمان مذاهب گوناگون از امامی و حنبلی و شافعی در محیط خراسان و عراق به موضوع، حکایت از آن دارد که در این زمان، مسئلۀ لباس شهرت به مسئله‌ای حاد تبدیل شده بوده است.

۶.۲.۳.۱ - امامیه

از امامیه، شیخ طوسی به هنگام بحث از لباس احرام ، کراهت وارد شده در پوشیدن لباس «مُعَصفر» را از باب صدق عنوان «لباس شهرت» دانسته است.
[۱۷۰] ابن‌ حمزه‌، محمد، الوسیله، به‌ کوشش‌ محمد حسون‌، ج۱، ص۱۶۴، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.

در حوزۀ امامیه ، در سده‌های ۱۱ و ۱۲ق، برخی از عالمان با گرایش اخباری، مسئلۀ لباس شهرت و حکم به کراهت آن را در آثار فقهی ـ حدیثی خود بار دیگر مطرح کردند. دیدگاه‌های برخی از آنان به‌خصوص از آن حیث حائز اهمیت است که کوشش کرده‌اند تا مبنایی برای تعیین مصادیق لباس شهرت برپایۀ عرف زمان ارائه کنند.
[۱۷۲] فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، الوافی‌، ج۱۱، ص۹۵، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌.
[۱۷۳] فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، الوافی‌، ج۱۱، ص۹۹، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌.
[۱۷۷] جزایری‌، عبدالله‌، التحفة السنیه، نسخۀ خطی‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، ج۱، ص۳۱۴، المعجم‌ الفقهی‌، نسخۀ۳، ۱۴۲۱ق‌.

در اواخر سدۀ ۱۲ق، با برآمدن اصولیان در حوزه‌های امامیه، مسئلۀ لباس شهرت از سوی آنان پی گرفته شد و ضمن تأیید کراهت، دربارۀ مصداق‌یابی آن تدقیق‌هایی صورت گرفت. حاصل آراء ایشان، آن بود که لباس شهرت، هر نوع لباسی است که پوشیدن آن نزد مردم معمول نیست.
[۱۷۸] وحید بهبهانی‌، محمدباقر، حاشیه بر مجمع‌ الفائدة و البرهان مقدس اردبیلی، ج۱، ص۳۶، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.
[۱۷۹] کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، ج۲، ص۴۲۲، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
[۱۸۵] مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
در سدۀ اخیر، مسئلۀ لباس شهرت به‌طور گسترده‌ای توجه فقیهان امامی را برانگیخته است.

۶.۲.۳.۲ - شافعیه

از شافعیه، ابو اسحاق شیرازی (د ۴۷۶ق)، نهی از لباس شهرت را تنها دربارۀ زنان مطرح کرده است.
[۱۸۷] نووی‌، یحیی، المجموع‌، به‌ کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۵، ص۱۲، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
پیش از او، ابوبکر احمد بیهقی (د ۴۵۸ق) در اثری حدیثی ـ اخلاقی، فصلی را با عنوان کراهت لباس شهرت گشوده، و آن را اعم از گرانبها یا پست بودن دانسته است.
[۱۸۸] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۶۸، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.

در طی سده‌های ۶ تا ۹ق، به ندرت و تنها در بافتی اخلاقی ــ نه فقهی ــ از کراهت لباس شهرت سخن رفته است.
[۱۹۰] ابن‌ تیمیه، احمد، مجموعه فتاوی‌ و کتب‌ و رسائل‌، ج۲۲، ص۱۳۸، قاهره‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
[۱۹۱] منذری‌، عبدالعظیم‌، الترغیب‌ و الترهیب‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ شمس‌الدین‌، ج۳، ص۷۷، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌.
[۱۹۲] هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
در سدۀ ۹ق، تنها ابن رسلان شافعی (د ۸۴۴ق) است که در شرح باب «لباس شهرت» از سنن ابو داوود، نخستین‌بار با تمسک به احادیث این باب، حکم به تحریم پوشیدن لباس شهرت کرده است. وی در توضیح افزوده است که لباس شهرت محدود به پوشاک گرانبها نیست و هر آنچه برخلاف لباس عرفی مردم باشد و موجب شگفتی آنان گردد، مصداق لباس شهرت است.
[۱۹۳] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۱۱، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۱۹۴] عظیم‌آبادی‌، محمد، عون‌ المعبود، ج۱۱، ص۵۱، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.


۶.۲.۳.۳ - حنبلی

از حنبلیان، قاضی ابویعلی ابن فراء (د ۴۵۸ق)، در بحثی فقهی، از کراهت لباس شهرت به‌طور عام سخن گفته است.
[۱۹۵] ابن‌ مفلح‌، ابراهیم‌، المبدع‌، ج۱، ص۳۸۵، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
در سدۀ ۱۰ق و پس از آن، برخی از فقیهان به‌خصوص از مذهب حنبلی، ضمن سخن از کراهت لباس شهرت، به تبیین مصادیق آن پرداخته‌اند.
[۱۹۶] حجاوی‌، موسی، الاقناع‌، همراه‌ کشف‌ القناع‌ بهوتی‌، ج۱، ص۳۳۲.
[۱۹۷] بهوتی‌، منصور، الروض‌ المربع‌، ج۱، ص۱۵۰، ریاض‌، ۱۳۹۰ق‌.
[۱۹۸] ابن‌ عابدین‌، محمد امین‌، رد المحتار، ج۶، ‌ص۶۶۶-۶۶۷، بیروت‌، ۱۳۸۶ق‌.


۶.۲.۳.۴ - سلفگرا

تنها از سدۀ ۱۳ق، برخی از عالمان سلفگرا ، بار دیگر دیدگاه ابن رسلان در حرمت لباس شهرت را مطرح کرده‌اند.
[۱۹۹] شوکانی‌، محمد، الدراری‌ المضیئة، ج۱، ص۹۵، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۲۰۰] شوکانی‌، محمد، الدراری‌ المضیئة، ج۱، ص۳۸۳، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۲۰۱] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۰۸، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۲۰۲] سابق‌، سید، فقه‌ السنه، ج۳، ص۴۷۸، بیروت‌، دارالکتاب‌ العربی‌.



پوشاک به مثابۀ ابزار تمایز در مطالعات اجتماعی و فرهنگی، همواره مورد توجه بوده است و دور از انتظار نیست که در آموزه‌های دینی نیز از این دیدگاه به آن توجهی خاص مبذول شده باشد.

۷.۱ - تمایز زنان مومن

در آغاز باید به نمونه‌ای از تمایز به پوشاک در قرآن کریم اشاره کرد که دربارۀ پوشش زنان مؤمن سخن گفته، و یادآور شده است که نوع خاص پوشش آنان، موجب خواهد بود تا به آسانی بازشناخته شوند و از آزار مصون بمانند. اینکه زنان مؤمن بر پایۀ نوع پوشش، از چه کسانی بازشناخته خواهند شد و این نوع پوشش چگونه از آزار آنان جلوگیری خواهد کرد، مستلزم کاوش بیش‌تر دربارۀ دیگر آیات قرآنی حجاب است.

۷.۲ - تمایز عرب و عجم

گرایش عرب برای استفاده از گونه‌های پوشاک ایرانی و به‌طـور کلی عجمی، از همان اوایل سدۀ نخست هجری زمینه‌هایی را برای مقابله و کوشش برای متمایز کردن عرب از غیرعرب فراهم آورده که گاه رنگی دینی به خود گرفته است. در منابع حدیثی اهل سنت ، حدیثی با سلسله سندی صرفاً مصری و با اتصال قابل تردید از یک صحابی کم‌شناختۀ ساکن بیت‌المقدس به نام ابوریحانه اسدی ضبط شده است که در آن نهی پیامبر (ص) از حاشیه حریر برای لباس آمده، و این امر از «زیّ اعاجم» دانسته شده است،
[۲۰۴] احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۴، ص۱۳۴، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۲۰۵] ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۴۸، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
[۲۰۶] نسایی‌، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ عبدالغفار سلیمان‌ بنداری‌ و کسروی‌ حسن‌، ج۵، ص۴۱۹، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌.
[۲۰۷] بیهقی، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالقادر عطا، ج۳، ص۲۷۷، مکه‌، ۱۴۱۴ق‌/۱۹۹۴م‌.
[۲۰۸] ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، الاصابه، به‌ کوشش‌ عادل‌ احمد عبدالموجود، ج۳، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
در حالی که به نظر نمی‌رسد نگرانی از تقلیـد لباس ایرانیـان مربوط به عصـر نبوی بوده باشد. همچنین روایت شده است که خلیفۀ دوم در نامه‌ای به فاتحان ایران، آنان را به ادامۀ زندگی خشن و پرهیز از شیوۀ زندگی عجم دستور داده است.
[۲۰۹] معمر بن‌ راشد، الجامع‌، ضمیمۀ المصنف‌ صنعانی‌، ج۱، ص۸۴-۸۵.
[۲۱۰] طحاوی‌، احمد، شرح‌ معانی‌ الآثار، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، ج۴، ص۲۷۵، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
[۲۱۱] زمخشری‌، محمود، الفائق‌، به‌کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، ج۳، ص۲۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.


۷.۲.۱ - حدیث در باب تمایز پوشاک عرب و عجم

در منابع حدیثی امامیه نیز حدیثی به نقل از امام علی (ع) آمده است که براساس آن، این امت تنها تا زمانی بر خیر خواهد بود که در پوشاک و خوراک از رسوم عجم دوری گزیند وگرنه از جانب خداوند خوار خواهد شد.
[۲۱۲] برقی‌، احمد، المحاسن‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، ج۱، ص۴۱۰، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
[۲۱۳] برقی‌، احمد، المحاسن‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، ج۱، ص۴۴۰، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
تنها راوی این حدیث طلحه بن زید ، عربی اصیل از قبیلۀ قریش و اهل شام است که مذهب شیعه نداشته است.
[۲۱۴] طوسی‌، محمد، الرجال‌، به‌ كوشش‌ جواد قيومی‌، ص۱۳۸، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
[۲۱۵] طوسی‌، محمد، الرجال‌، به‌ كوشش‌ جواد قيومی‌، ص۲۲۸، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
[۲۱۷] نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۵۵۰، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.


۷.۲.۲ - در دوره تابعین

در دورۀ تابعین، برخی از شخصیت‌های مصری بر پیروی از سنت سلف، چون ابن سیرین از پوشیدن لباس‌های ایرانیان، مانند شلوار پرهیز داشته‌اند.
[۲۱۹] ابن‌ قیم‌ جوزیه‌، محمد، احکام‌ اهل‌ الذمه، به‌ کوشش‌ یوسف‌ احمد بکری‌ و شاکر توفیق‌ عاروری‌، ج۳، ص۱۲۹۷، دمام‌/ بیروت‌، ۱۴۱۸ق‌/ ۱۹۹۷م‌.


۷.۲.۳ - در سده‌های میانه و متأخر

در سده‌های میانه به‌ندرت دیده می‌شود که تمایز عرب از عجم در پوشاک به منابع فقهی راه یافته باشد. از نمونه‌های محدود آن حکم به مکروه بودن لباس پوشیدن به سبک عجم است که در نوشته‌های فقیهان مالکی مغرب، چون قاضی عبدالوهاب مالکی (د ۴۲۲ق) و ابوالقاسم ابن جزی (د ۷۴۱ق) آمده است.
[۲۲۰] ابن‌ جزی‌، محمد، القوانین‌ الفقهیه، ج۱، ص۲۸۸، بیروت‌، دارالقلم‌.
[۲۲۱] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۰۶، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

در سدۀ ۱۰ق و پس از آن، حکم به کراهت، گاه در آثار عالمان عرب‌تبار از دیگر مذاهب نیز دیده می‌شود،
[۲۲۲] حطاب‌، محمد، مواهب‌ الجلیل‌، به‌ کوشش‌ زکریا عمیرات‌، ج۲، ص۱۸۸، بیروت‌، ۱۴۱۶ق‌.
[۲۲۳] سیوطی‌، شرح‌ سنن‌ النسایی‌، همراه‌ سنن‌ نسایی‌، ج۸، ص۱۴۴، قاهره‌، ۱۳۴۸ق‌.
[۲۲۴] بهوتی‌، منصور، کشف‌ القناع‌، به‌ کوشش‌ هلال‌ مصیلحی‌ مصطفی هلال‌، ج۱، ص۲۸۵، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌.
[۲۲۷] کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، ج۱، ص۲۰۳، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
[۲۲۸] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۱، ص۷۲، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
[۲۲۹] شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۸۰، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
اگرچه در غالب متون فقهی پذیرفته نشده، و نادیده گرفته شده است.

۷.۳ - تمایز پوشاک اهل کتاب و مسلمانان

در منابع فقهی، در بحث از شروط ذمه برای اهل کتاب ، آمده است که اگر با آنان شرط کنند که در لباس از مسلمانان متمایز باشند، این شرط باید رعایت شود. ازجمله توصیه‌هایی که به مسلمانان شده، این است که از همسانی در پوشاک با اهل کتاب بپرهیزند. برخی از این توصیه‌ها، همچون قول ابن حبیب به تحریم بُرنُس (لباسی که کلاه بر سر آن باشد) از آن روی که زیّ مسیحیان است، حکمی کلی دربارۀ پوشیدن لباس است. برخی از دستورها نیز دربارۀ پوشاک در حین به‌جا آوردن عبادت خاصی است، مثلاً نهی پیامبر (ص) از «اشتمال صَمّاء» (جمع کردن بخش زیرین لباس و عبور دادن آن از زیر بغل و انداختن بر دوش) در نماز همچون یهود
[۲۳۲] احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۱۴۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۲۳۳] احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۵۰۳، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۲۳۴] دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱، ص۳۱۹، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
[۲۳۵] ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۱، ص۱۷۲، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
و نهی از بر سرگذاشتن «بُرطُله» (نوعی کلاه بلند) که زی یهود است، در حین طواف کعبه .
[۲۳۸] مثنی‌، حنّاط کتاب، ضمن‌ الاصول‌ الستة عشر، ج۱، ص۱۰۴، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.
با آن‌که منشأ یهودی طیلسان بارها در منابع اسلامی مورد تأیید قرار گرفته، از سده‌های نخست در میان مسلمانان نیز رواج داشته، و بعدها بر این نکته تأکید شده که وجهۀ تعلقش به یهود را از دست داده است.
[۲۴۰] ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، ج۱، ص۴۶۱، بیروت‌، دارصادر.
[۲۴۱] مناوی‌، محمد عبدالرئوف‌، فیض‌ القدیر، به‌ کوشش‌ احمد عبدالسلام‌، ج۵، ص۴۹۰، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.

در برخی از روایات، سخن از آن است که خداوند از بنی اسرائیل خواسته بود تا لباس «دشمنان او»، یعنی کفار را بر تن نکنند
[۲۴۲] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، المنهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد عثمان‌ خُشت‌، ج۱، ص۱۱۷، قاهره‌، ۱۹۸۶م‌.
[۲۴۳] راوندی، سعید، قصص‌ الانبیاء، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۸، مشهد، ۱۴۱۸ق‌.
و بدین‌سان، تمایز میان اهل ایمان و اهل کفر از راه لباس، سنتی دیرین در میان ادیان ابراهیمی تلقی شده است. شاید از همین‌روست که در احادیث و آموزه‌های زهاد، گاه از پوشاک انبیا به‌طور عام، یا یکی از پیامبران چون حضرت عیسی (ع) به‌طور خاص، به مثابۀ الگو سخن رفته است.
[۲۴۴] کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۹، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.
[۲۴۵] کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.

گاه رأی فقها ناظر به منع از لباسی ویژه یا با صفتی ویژه است؛ ازجمله باید از تحریم پوشیدن برنس توسط ابن حبیب مالکی -از آن‌روی ‌کـه‌ زی‌ مسیحیـان است
[۲۴۶] حطاب‌، محمد، مواهب‌ الجلیل‌، به‌ کوشش‌ زکریا عمیرات‌، ج۲، ص۱۸۸، بیروت‌، ۱۴۱۶ق‌.
- و کراهت عمامۀ زرد وآبی توسط حجاوی حنبلـی‌ــ از آن روی که از شعایر کفار است ــ
[۲۴۷] حجاوی‌، موسی، الاقناع‌، همراه‌ کشف‌ القناع‌ بهوتی‌، ج۱، ص۳۲۸.
یاد کرد. به هر روی، باید توجه کرد که پوشیدن لباسی که بیش‌تر برای غیرمسلمانان شناخته است، در عموم نهی از تشبه به کفار و تشبه به اهل کتاب جای می‌گیرد که به‌طور وسیع مورد توجه فقیهان بوده است.

۷.۴ - تمایز پوشاک مذکر و مؤنت

کارکرد دیگر لباس، تمیز دادن دو جنس مذکر و مؤنث است که در احادیث و فقه اسلامی نیز به آن توجه شده است. احادیث متعددی این معنا را دربردارند که پیامبر (ص) مردان و زنانی که با تبدیل لباس، خود را به جنس دیگر شبیه می‌سازند، لعن کرده است.
[۲۴۸] ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۶۰، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
[۲۴۹] احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۳۲۵، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۲۵۰] حاکم‌ نیشابوری، محمد، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ مرعشلی‌، ج۴، ص۱۹۴، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
[۲۵۱] بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۶، ص۱۶۷، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.





۸.۱ - حرمت ابریشم

از نظر جنس پوشاک، تمایز اصلی میان پوشاک زن و مرد، حرمت ابریشم بر مردان است که در همۀ حالات ــ مگر در هنگام جنگ ــ جاری است.
[۲۵۵] رافعی، عبدالکریم‌، فتح‌ العزیز، ج۴، ص۶۵۴، بیروت، دارالفکر.
در برخی احادیث، سخن از آن است که خیری در مردان ابریشم‌پوش نیست، یا آنان بی‌خردان‌اند.
[۲۵۶] متقی‌ هندی‌، علی، کنزالعمال‌، به‌ کوشش‌ بکری حیانی‌ و صفوت سقا، ج۱۵، ص۳۱۸-۳۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۹م‌.
حتی در منابعی که موضوع آن‌ها علل شرایع بوده، علت ویژه‌ای برای تحریم ابریشم بر مردان ذکر نشده، و شافعی صرفاً آن را امری تعبدی دانسته است.
[۲۵۸] شافعی‌، محمد، الام‌، ج۱، ص۱۱۱، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
در برخی منابع، ابریشم از مصادیق لباس شهرت دانسته شده است.
[۲۵۹] مناوی‌، محمد عبدالرئوف‌، فیض‌ القدیر، به‌ کوشش‌ احمد عبدالسلام‌، ج۱، ص۲۴۴، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.



در آیین‌های دینی ادیان مختلف، پوشاک همواره نقشی اساسی دارد و آیین‌های اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

۹.۱ - لباس نمازگزار

نخستین عبادت اسلامی که پوشاک در آن به عنوان عنصری پراهمیت ایفای نقش می‌کند، نماز است. در تمامی کتب فقه اسلامی، در مباحث مربوط به نماز، همواره بخش خاصی نیز به لباس نمازگزار اختصاص یافته است. از تعبیر قرآنی «خُذوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»، در تفاسیر معنای پوشیدن لباس نیکو به هنگام نماز، برداشت شده است.
[۲۶۱] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۲۱۰-۲۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.

در مباحث فقهی، حد ضروری پوشش به هنگام نماز، برای مرد و زن، همان حدی دانسته شده است که در معرض غیرمحارم باید پوشیده باشد، حتی اگر نماز در محیطی محصور و بدون حضور دیگری گزارده شود. این خود به خوبی نشان از آن دارد که پوشش به هنگام نماز، نه از باب دستورهای عام حجاب ، که پوششی آیینی است.
افزون بر حد پوشش، در لباس نمازگزار شروط متنوع دیگری نیز لحاظ شده است، نخست حلّیت تصرف در آن و دیگر پاک بودن آن از هر نوع نجاست . به عنوان فرعی بر پاک بودن، باید به جنس پوشاک اشاره کرد که لازم است از منشأ گیاهی یا معدنی باشد و در صورتی که منشأ آن حیوانی باشد، باید آن حیوان ذبح شرعی شده باشد.
[۲۶۶] نووی‌، یحیی، المجموع‌، به کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۳، ص۱۶۵به بعد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.


۹.۱.۱ - آداب غیرالزامی لباس نمازگزار

آداب غیر الزامی لباس نمازگزار نیز بخشی دیگر از ویژگی‌های آیینی لباس را آشکار می‌سازد. مکروه بودن رنگ سیاه، مکروه بودن نقش و صورت بر لباس، مکروه بودن لباس بسیار نازک، کراهت بستن شلوار یا بندی از روی پیراهن، اشتمال صَمّاء، بسته داشتن قبا و استفاده از نقاب برای مرد و زن، مستحب بودن لباس سفید و استحباب «تحت الحنک» (انداختن دنبالۀ عمامه بر دوش) از این ویژگی‌هاست.
[۲۶۷] نووی‌، یحیی، المجموع‌، به‌ کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۳، ص۱۷۱ به بعد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
[۲۶۸] ابن‌ نجیم‌، زین‌الدین‌، البحر الرائق‌، ج۲، ص۴۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
[۲۷۰] هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۶، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
افزون بر آنچه در منابع فقهی ضبط شده، در برخی جوامع، لباس نماز دارای ویژگی‌های خاصی در گونه و رنگ است. از مجموع آنچه در منابع فقهی آمده، و در عرف مسلمانان رایج است، چنین بر می‌آید که روشنی رنگ لباس ــ به‌ویژه سفید ــ بی‌آلایش بودن آن و پوشیدن آن به گونه‌ای که صلابت کمتر و خشوع بیشتری را القا کند، از ویژگی‌های پسندیدۀ لباس نماز بوده است. در راستای دست یافتن به خلوص بیش‌تر و هیچ انگاشتن خود در برابر خداوند و نقش پوشاک در این میان، آیات آغازین سوره‌های مزمل و مدثر بسیار الهام‌بخش بود؛ آیاتی که نشان‌دهندۀ وضعیت پیامبر (ص) در آغاز رسالت و آشنایی با وحی بوده است.

۹.۱.۲ - نزد صوفیه

همچنین نزد صوفیه چنین سنتی وجود داشت که لباس نماز یا لباس مسجد را جدا می‌داشتند.
[۲۷۳] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۶۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
به هنگام ادای نماز نیز آدابی در میان بود، از جمله آن‌که به هنگام نشستن بر سجاده ، نگذارند پای برهنه شود. در نماز دست در آستین دارند و نگذارند تا بالاتر از ساعد برهنه شود.
[۲۷۴] نجم‌الدین‌ کبری، آداب‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مسعود قاسمی، ج۱، ص۳۱-۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.


۹.۲ - لباس احرام

در فریضۀ حج نیز پوشاک یکی از واجبات مهم در احرام است. لباس احرام باید افزون بر تمامی ویژگی‌هایی که در لباس نماز ملحوظ است، نادوخته نیز باشد. برای مردان لباس احرام از یک «ازار» (تکه‌ای که به دور کمر بندند) و یک «رداء» (تکه‌ای که بر دوش نهند)، تشکیل شده است، اما برای زنان پوشیدن لباس دوخته رواست. دوخته نبودن لباس احرام، حکایت از ارزش آیینی خاص آن دارد.
امام خمینی در مناسک حج درباره شرایط و آداب و احکام جامه احرام آورده است:
سوم (از واجبات احرام) پوشیدن‌ دو جامه‌ احرام‌ برای مردان که یکی «لنگ» است و دیگری «رداء» که باید آن را به دوش بیندازند.
«شرط است در این دو جامه که نماز در آن‌ها صحیح باشد، پس کفایت نمی‌کند جامه حریر و غیر ماکول و جامه‌ای که نجس باشد به نجاستی که در نماز عفو از آن نشده باشد.» همچنین «لازم است جامه‌ای را که لنگ قرار می‌دهد نازک نباشد به طوری که‌ بدن‌نما باشد، و احتیاط مستحب آن است که رداء هم بدن‌نما نباشد.»
و «احتیاط واجب آن است که این دو جامه را قبل از نیت احرام و لبیک گفتن بپوشد و اگر بعد از لبیک پوشید احتیاط آن است که لبیک را دوباره بگوید. و در پوشیدن جامه احرام احتیاط واجب آن است که نیت کند و قصد امر الهی و اطاعت او کند، و احتیاط مستحب آن است که در کندن جامه دوخته هم نیت و قصد اطاعت کند.»
«در پوشیدن دو جامه احرام ترتیب خاصی معتبر نیست، بلکه به هر ترتیبی بپوشد مانع ندارد، فقط باید یکی را لنگ قرار دهد به هر کیفیتی که می‌خواهد، و یکی را رداء قرار دهد به هر کیفیتی که می‌خواهد، و احتیاط مستحب آن است که رداء شانه‌ها را بپوشاند. لازم نیست که لنگ، ناف و زانو را بپوشاند، و کفایت می‌کند که به نحو متعارف باشد، ولی مستحب است که ناف و زانو را بپوشاند.»
«احتیاط واجب آن است که در حال اختیار اکتفا نکند به یک جامه بلند که مقداری از آن‌را لنگ کند و مقداری را رداء قرار دهد، بلکه باید دو جامه جدا باشند.»
«دو جامه‌ای که ذکر شد که باید محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولی زن می‌تواند در لباس خودش به هر نحو هست مُحرم شود، چه دوخته باشد یا نباشد.» و «احتیاط واجب آن است که لباس احرام زن حریر خالص نباشد، بلکه احتیاط آن است که تا آخر احرام حریر نپوشد.»
«احتیاط واجب آن است که هر وقت در بین اعمال یا غیر آن در احوال احرام این دو جامه نجس شود تطهیر یا تبدیل نماید، و احوط مبادرت به تطهیر بدن است در حال احرام اگر نجس شود.» و «اگر تطهیر نکند جامه احرام یا بدن را کفاره ندارد.»
«افضل آن است که مُحرم اگر جامه احرام را عوض کرده وقتی که وارد مکه می‌شود برای طواف همان جامه‌ای را که در آن مُحرم شده است بپوشد، بلکه موافق احتیاط استحبابی است.»
«اگر مُحرم اضطرار پیدا کند به پوشیدن قبا یا پیراهن برای سردی هوا یا غیر آن می‌تواند قبا و پیراهن بپوشد، لکن باید قبا را پایین و بالا کند و به دوش بیندازد، و دست از آستین آن بیرون نیاورد، و احوط آن است که پشت و رو نیز بکند، و پیراهن را نیز باید به دوش بیندازد و نپوشد، اگر اضطرار رفع نمی‌شود مگر به پوشیدن قبا و پیراهن می‌تواند بپوشد.»
«لازم نیست جامه احرام را همیشه در بر داشته باشد، بلکه جایز است آن‌ها را عوض کند و برای شستن بیرون بیاورد و برای حمام رفتن آن‌ها را بکند، بلکه جایز است برای حاجت هر دو را بیرون بیاورد و لخت شود.»
«شخص مُحرم می‌تواند از دو جامه احرام بیشتر بپوشد، مثل دو سه رداء و دو سه لنگ برای حفظ از سرما یا غرض دیگر.»

۹.۳ - پوشاک مشایعت‌کنندگان میت

در آموزه‌های دینی، به پوشاک مشایعت‌کنندگان میت نیز توجه شده، و از پوشیدن برخی لباس‌ها، همچون عمامه و کلاه و طیلسان به‌هنگام فرودآمدن به قبر ، نهی شده است؛چه، این‌گونه مراسم پوشیدن لباس رسمی، با وقار و به دور از تواضع و شکستگی را برنمی‌تافته است.


در آثاری که با عنوان «کتاب اللباس» توسط محدثان و فقیهان پدید آمده، بیشتر مسائل مربوط به پوشاک در کارکرد آیینی آن مورد توجه بوده، و بخش کوچک‌تری از آن به دیگر مباحث فقهی‌ـ اخلاقی مربوط به لباس اختصاص یافته است. در صحاح سته اهل سنت، عموماً بخشی با عنوان «کتاب اللباس» وجود دارد.
[۲۹۳] بخاری‌، محمد، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ دیب‌ بغا، ج۵، ص۲۱۸۱، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
[۲۹۴] مسلم‌ بن‌ حجاج‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، ج۳، ص۱۶۳۴، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
[۲۹۵] ترمذی‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، ج۴، ص۲۱۷، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌.
[۲۹۶] ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۴۱، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
[۲۹۷] ابن‌ ماجه‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، ج۲، ص۱۱۷۶، قاهره‌، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م‌.
و افزون بر آن، تک‌نگاری‌هایی نیز با همین عنوان توسط کسانی چون جعفر بن محمد فریابی و ابن ابی عاصم پدید آمده است.
[۲۹۸] ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، ج۹، ص۴۰۷، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۲۹۹] رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۳۴۹، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
در حوزۀ امامیه نیز آثاری با همین عنوان و با ساختاری روایی توسط کسانی چون حسن بن محمد بن سماعه ، محمد بن مسعود عیاشی
[۳۰۲] ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۴۵.
و ابن بابویه قمی گرد آمده است.
تک‌نگاری‌های فقهی با موضوع لباس، بسیار کمتر بوده، و نمونه‌هایی از آن از داوود اصفهانی، فقیه ظاهری
[۳۰۷] ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۷۲.
و ابن جنید اسکافی، فقیه امامی گزارش شده است.
فارغ از مباحث فقهی، ویژگی‌های مربوط به پوشاک در دستورهای اخلاقی ـ صوفیانۀ آیین‌های مربوط به آمادگی برای مردن و خاک‌سپاری نیز دیده می‌شود. جز آنچه دربارۀ کفن، به عنوان پوشاک پس از مرگ در آموزه‌های فقهی آمده، نزد زاهدان و سالکان، افکندن پوشاک در استقبال از مرگ نیز معمول بوده است. بشر حافی به هنگام آمادگی برای مرگ، پیراهن خود را به تنگ‌دستی بخشید، پیراهنی به عاریت گرفت و با آن به دار آخرت شتافت.
[۳۰۹] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۳۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
[۳۱۰] سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
معروف کرخی نیز وصیت کرد تا پیراهن او را پس از مرگ صدقه دهند تا به هنگام ترک دنیا برهنه باشد.
[۳۱۱] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۲۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.



در آموزه‌های دینی، چه در قرآن کریم و چه در آموزه‌های پسین، نمونه‌های گسترده‌ای از تعمیم مفهوم پوشاک در مصادیقی دیده می‌شود که دارای نمودی مادی نیستند. برخی از کاربردهای قرآنی پوشاک، مانند این‌که خداوند شب را «لباس» قرار داد؛ نمونه‌ای قابل درک از یک استعاره است؛ استعاره‌ای که به نظر می‌رسد بر پایۀ بارزترین مؤلفۀ معنایی لباس، یعنی پوشندگی و نهان‌سازی استوار شده است. به عنوان نمونه‌ای دیگر از کاربرد استعاری لباس در قرآن، می‌توان به تعبیری اشاره کرد که زنان را لباس برای مردان، و مردان را لباس برای زنان دانسته است. اگرچه مؤلفۀ معنایی مورد نظر در اینجا قدری جای کندوکاو دارد. تعابیر استعاری دیگری نیز در قرآن کریم، چون «لباس گرسنگی و ترس»، در احادیث، چون لباس عافیت و لباس حلم دیده می‌شود که در کنار این دو نمونه جای می‌گیرند. افزون بر این‌ها، امر به تطهیر پوشاک خطاب به پیامبر (ص)، در سرآغاز سورۀ مدثر ، ناظر به پرهیز از دروغ و فریب و پلیدی دانسته شده است.
[۳۲۱] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۲۹، ص۱۸۲-۱۸۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
[۳۲۳] قرطبی‌، محمد، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ احمد عبدالعلیم‌ بردونی، ج۱۹، ص۶۶، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.

به نظر می‌رسد که یکی از کاربردهای استعاری لباس در قرآن کریم، از شیوه‌ای برای بیان مضمون در عین ایجاد زیبایی ادبی فراتر رفته، و شالوده‌ای برای فرهنگ‌سازی گسترده‌ای بوده است. کاربرد یاد شده در آیه‌ای از سوره اعراف ، در مقام بیان رابطۀ انسان و شیطان و کوشش شیطان برای آشکار کردن «زشتی‌های» انسان است و نتیجۀ زیان‌بار این کوشش در دو سطح مطرح شده است: نخست آشکار شدن شرمگاه آدم و حوا که با وسیله‌ای مادی قابل پوشش بود و سطح ژرف‌تر در افتادن انسان به وادی تبهکاری است که تنها با مانعی ویژه قابل پیشگیری است. این مانع همان است که قرآن کریم از آن به «لباس تقوا» تعبیر کرده است.

۱۱.۱ - لباس تقوا

مفسران در فهم تعبیر «لباس تقوا» بسط سخن بسیار داده‌اند، گاه آن را گونه‌ای از لباس دانسته‌اند که سزاوار تن متقین است و گاه آن را معنایی ملازم تقوا، چون ایمان ، خشیت ،
[۳۲۷] طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۱۹۵-۱۹۶، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
حیا یا عفاف گرفته‌اند.
[۳۲۸] عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۲، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.
[۳۲۹] قمی‌، علی‌، التفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزایری‌، ج۱، ص۲۲۶، نجف‌، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق‌.
در خطبه‌ای نقل شده از حضرت علی (ع) نیز لباس تقوا ، همان جهاد دانسته شده است.
[۳۳۰] نهج‌البلاغه، به‌ کوشش‌ صبحی‌ صالح‌، قم‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.


۱۱.۱.۱ - در تصوف

اما در حوزۀ تصوف و عرفان ، مفهوم قرآنی لباس تقوا، زمینه‌ساز طیفی از آموزه‌ها بوده است. نجم‌الدین کبری با عنایت به این پرسش که لباس تقوا بر کدامین تن استعاری پوشانیده می‌شود، بر آن است که «ایمان برهنه است و پوشش آن تقواست».
[۳۳۱] نجم‌الدین‌ کبری، فوائح‌ الجمال‌ و فواتح‌ الجلال‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ زیدان‌، ج۱، ص۲۴۲، قاهره‌، ۱۹۹۳م‌.
ظاهراً ذوالنون مصری نیز به همین مضمون لباس تقوا و به همین پرسش توجه داشته که گفته است «حیا از او لباس جان من است»
[۳۳۲] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.

در آموزه‌های صوفیه، لباس تقوا در مجموعه‌ای از گزینه‌های جانشین برترین گزینه است. به باور منصور بن عمار، برازنده‌ترین لباس برای «بنده» تواضع و شکستگی است و بهترین لباس برای «عارف» تقواست.
[۳۳۳] قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
[۳۳۴] سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، ج۱، ص۱۱۷، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
ابوالعباس سیاری، گزینه‌ها را گسترش داده، از لباس زینت برای اهل دنیا، لباس هدایت برای عامه (پذیرندگان)، لباس هیبت برای عارفان، لباس ارتقا برای اولیا و لباس تقوا برای اهل حضور سخن آورده است که گویی در والاترین مرتبه‌اند.
[۳۳۵] سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، ج۱، ص۳۳۴، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
در این میان، حکیم ترمذی به خصوص در کتاب الاعضاء والنفس به مسئلۀ لباس‌های معنوی پرداخته، و به‌ویژه به «لباس معرفت» توجه خاص داشته است.
[۳۳۶] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۸.
[۳۳۷] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۱۲.
[۳۳۸] حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۱۵.



(۱) آبی‌، حسن‌، کشف‌ الرموز، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.
(۲) ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
(۳) ابن‌ ابی‌الدنیا، عبدالله‌، الاخوان‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
(۴) ابن‌ ابی شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
(۵) ابن‌ ابی عاصم‌، احمد، الآحاد و المثانی‌، به‌ کوشش‌ باسم‌ فیصل‌ احمد جوابره‌، ریاض‌، ۱۴۱۱ق‌/ ۱۹۹۱م‌.
(۶) ابن‌ ادریس‌، محمد، السرائر، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.
(۷) ابن‌ بابویه‌، محمد، الخصال‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌، ۱۳۶۲ش‌.
(۸) ابن‌ بابویه‌، محمد، عقاب‌ الاعمال‌ همراه‌ ثواب‌ الاعمال‌، به‌ کوشش‌ محمد مهدی‌ حسن‌ خرسان‌، نجف‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
(۹) ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، نجف‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
(۱۰) ابن‌ بابویه‌، محمد، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.
(۱۱) ابن‌ براج‌، عبدالعزیز، المهذب‌، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.
(۱۲) ابن‌ تیمیه، احمد، مجموعه فتاوی‌ و کتب‌ و رسائل‌، قاهره‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
(۱۳) ابن‌ جزی‌، محمد، القوانین‌ الفقهیه، بیروت‌، دارالقلم‌.
(۱۴) ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، صفوة الصفوه، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌ و محمد رواس‌ قلعه‌جی‌، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.
(۱۵) ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الموضوعات‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ محمد عثمان‌، مدینه‌، ۱۳۸۶ق‌.
(۱۶) ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، الاصابه، به‌ کوشش‌ عادل‌ احمد عبدالموجود، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
(۱۷) ابن‌ حمزه‌، محمد، الوسیله، به‌ کوشش‌ محمد حسون‌، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.
(۱۸) ابن‌ رشد، محمد، بدایة المجتهد، به‌ کوشش‌ خالد عطار، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
(۱۹) ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، بیروت‌، دارصادر.
(۲۰) ابن‌ شبه‌، عمر، تاریخ‌ المدینه، به‌ کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.
(۲۱) ابن‌ شعبه‌، حسن‌، تحف‌ العقول‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۷۶ق‌.
(۲۲) ابن‌ طاووس‌، علی‌، مهج‌ الدعوات‌، چ‌ سنگی‌، ۱۳۲۳ق‌.
(۲۳) ابن‌ عابدین‌، محمد امین‌، رد المحتار، بیروت‌، ۱۳۸۶ق‌.
(۲۴) ابن‌ عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌/ دمشق‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
(۲۵) ابن‌ قدامه‌، عبدالله‌، المغنی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
(۲۶) ابن‌ قیم‌ جوزیه‌، محمد، احکام‌ اهل‌ الذمه، به‌ کوشش‌ یوسف‌ احمد بکری‌ و شاکر توفیق‌ عاروری‌، دمام‌/ بیروت‌، ۱۴۱۸ق‌/ ۱۹۹۷م‌.
(۲۷) ابن‌ ماجه‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م‌.
(۲۸) ابن‌ مفلح‌، ابراهیم‌، المبدع‌، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
(۲۹) ابن‌ نجیم‌، زین‌الدین‌، البحر الرائق‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
(۳۰) ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌.
(۳۱) ابو اسحاق‌ شیرازی‌، ابراهیم‌، المهذب‌، بیروت‌، دارالفکر.
(۳۲) ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
(۳۳) ابوروح‌، لطف‌الله‌، حالات‌ و سخنان‌ شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر میهنی‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.
(۳۴) ابوصلاح‌ حلبی‌، تقی‌، الکافی‌، به‌ کوشش‌ رضا استادی‌، اصفهان‌، ۱۴۰۳ق‌.
(۳۵) ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
(۳۶) احمد بن‌ حنبل‌، المسند، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
(۳۷) اهوازی‌، حسین‌، الزهد، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، قم‌، ۱۳۹۹ق‌.
(۳۸) بحشل‌ اسلم‌، تاریخ‌ واسط، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
(۳۹) بخاری‌، محمد، التاریخ‌الکبیر، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
(۴۰) بخاری‌، محمد، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ دیب‌ بغا، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
(۴۱) برقی‌، احمد، المحاسن‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
(۴۲) بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ کوشش‌ رضوان‌ محمد رضوان‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
(۴۳) بهوتی‌، منصور، الروض‌ المربع‌، ریاض‌، ۱۳۹۰ق‌.
(۴۴) بهوتی‌، منصور، کشف‌ القناع‌، به‌ کوشش‌ هلال‌ مصیلحی‌ مصطفی هلال‌، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌.
(۴۵) بیهقی، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالقادر عطا، مکه‌، ۱۴۱۴ق‌/۱۹۹۴م‌.
(۴۶) بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
(۴۷) ترمذی‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌.
(۴۸) جزایری‌، عبدالله‌، التحفة السنیه، نسخۀ خطی‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، المعجم‌ الفقهی‌، نسخۀ۳، ۱۴۲۱ق‌.
(۴۹) حاکم‌ نیشابوری، محمد، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ مرعشلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
(۵۰) حجاوی‌، موسی، الاقناع‌، همراه‌ کشف‌ القناع‌ بهوتی‌.
(۵۱) حر عاملی‌، محمد، الفصول‌ المهمه فی‌ اصول‌ الائمه، به‌ کوشش‌ محمد قائینی‌، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.
(۵۲) حر عاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.
(۵۳) حطاب‌، محمد، مواهب‌ الجلیل‌، به‌ کوشش‌ زکریا عمیرات‌، بیروت‌، ۱۴۱۶ق‌.
(۵۴) حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق.
(۵۵) حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الریاضة، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌ و علی‌ حسن‌ عبدالقادر، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۴۷م‌.
(۵۶) حکیم‌ ترمذی‌، محمد، العقل‌ و الهوی‌ ‌.
(۵۷) حکیم‌ ترمذی‌، محمد، المنهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد عثمان‌ خُشت‌، قاهره‌، ۱۹۸۶م‌.
(۵۸) خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
(۵۹) خطیب‌ بغدادی‌، احمد، الجامع‌ لاخلاق‌ الراوی‌ و آداب‌ السامع‌، به‌ کوشش‌ محمود طحان‌، ریاض‌، ۱۴۰۳ق‌.
(۶۰) دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
(۶۱) ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۶۲) رافعی، عبدالکریم‌، فتح‌ العزیز، بیروت، دارالفکر.
(۶۳) راوندی، سعید، فقه‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۳۹۷ق‌.
(۶۴) راوندی، سعید، قصص‌ الانبیاء، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، مشهد، ۱۴۱۸ق‌.
(۶۵) رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
(۶۶) زمخشری‌، محمود، الفائق‌، به‌کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
(۶۷) سابق‌، سید، فقه‌ السنه، بیروت‌، دارالکتاب‌ العربی‌.
(۶۸) سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
(۶۹) سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
(۷۰) سمرقندی‌، محمد، تحفة الفقهاء، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
(۷۱) سیوطی‌، شرح‌ سنن‌ النسایی‌، همراه‌ سنن‌ نسایی‌، قاهره‌، ۱۳۴۸ق‌.
(۷۲) شافعی‌، محمد، الام‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
(۷۳) شریف رضی‌، محمد، حقائق‌ التأویل‌، به‌ کوشش‌ محمدرضا آل‌ کاشف‌ الغطاء، بیروت‌، دارالمهاجر.
(۷۴) شوکانی‌، محمد، الدراری‌ المضیئة، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
(۷۵) شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
(۷۶) شهید اول‌، محمد، اللمعة الدمشقیه، به‌ کوشش‌ علی‌ کورانی، قم‌، ۱۴۱۱ق‌.
(۷۷) شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، الروضة البهیه، به‌ کوشش‌ محمد کلانتر، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.
(۷۸) شیبانی‌، محمد، الکسب‌، به‌ کوشش‌ سهیل‌ زکار، دمشق‌، ۱۴۰۰ق‌.
(۷۹) صاحب‌ جواهر، محمدحسن‌، جواهر الکلام‌، به‌ کوشش‌ محمود قوچانی‌، تهران‌، ۱۳۹۴ق‌.
(۸۰) صنعانی‌، عبدالرزاق‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۸۱) طباطبایی‌، علی‌، ریاض‌ المسائل‌، تهران‌، ۱۳۱۶-۱۳۱۷ق‌.
(۸۲) طبرانی، سلیمان‌، المعجم‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ حمدی بن‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۸۳) طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.
(۸۴) طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان، ‌ بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
(۸۵) طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
(۸۶) طحاوی‌، احمد، شرح‌ معانی‌ الآثار، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
(۸۷) طوسی‌، محمد، تهذیب‌ الاحکام‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، نجف‌، ۱۳۷۹ق‌.
(۸۸) طوسی‌، محمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
(۸۹) طوسی‌، محمد، الفهرست‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.
(۹۰) طوسی‌، محمد، المبسوط، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ کاشفی‌، تهران‌، ۱۳۸۷ق‌.
(۹۱) طوسی‌، محمد، النهایه، بیروت‌، دارالاندلس‌.
(۹۲) عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
(۹۳) عظیم‌آبادی‌، محمد، عون‌ المعبود، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
(۹۴) علامۀ حلی، حسن‌، مختلف‌ الشیعة، قم‌، ۱۴۱۲ق‌.
(۹۵) علامۀ حلی، حسن، نهایة الاحکام‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.
(۹۶) عیاشی‌، محمد، التفسیر، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.
(۹۷) فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، الوافی‌، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌.
(۹۸) قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ آصف‌ فیضی‌، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
(۹۹) قرآن‌ کریم‌.
(۱۰۰) قرطبی‌، محمد، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ احمد عبدالعلیم‌ بردونی، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
(۱۰۱) قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
(۱۰۲) قمی‌، ابوالقاسم‌، غنائم‌ الایام‌، به‌ کوشش‌ عباس‌ تبریزیان‌، مشهد، ۱۴۱۷ق‌.
(۱۰۳) قمی‌، علی‌، التفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزایری‌، نجف‌، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق‌.
(۱۰۴) کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
(۱۰۵) کشی‌، محمد، معرفة الرجال‌ اختیار طوسی‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مصطفوی‌، مشهد، ۱۳۴۸ش‌.
(۱۰۶) کفعمی‌، ابراهیم‌، المصباح‌، تهران‌، ۱۳۲۱ق‌.
(۱۰۷) کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
(۱۰۸) کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.
(۱۰۹) متقی‌ هندی‌، علی، کنزالعمال‌، به‌ کوشش‌ بکری حیانی‌ و صفوت سقا، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۹م‌.
(۱۱۰) مثنی‌، حنّاط، کتاب ضمن‌ الاصول‌ الستة عشر، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.
(۱۱۱) مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۱۱۲) محاسبی، حارث‌، شرح‌ المعرفه، به‌ کوشش‌ صالح‌ احمد شامی، دمشق‌/ بیروت‌، ۱۴۱۳ق‌/۱۹۹۳م‌.
(۱۱۳) محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.
(۱۱۴) مسلم‌ بن‌ حجاج‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
(۱۱۵) مشهدی‌، محمد، تفسیر کنزالدقائق‌، به‌ کوشش‌ مجتبی‌ عراقی، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.
(۱۱۶) معمر بن‌ راشد، الجامع‌، ضمیمۀ المصنف‌ صنعانی‌.
(۱۱۷) مناوی‌، محمد عبدالرئوف‌، فیض‌ القدیر، به‌ کوشش‌ احمد عبدالسلام‌، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.
(۱۱۸) منذری‌، عبدالعظیم‌، الترغیب‌ و الترهیب‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌.
(۱۱۹) نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.
(۱۲۰) نجم‌الدین‌ کبری، آداب‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مسعود قاسمی، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۱۲۱) نجم‌الدین‌ کبری، فوائح‌ الجمال‌ و فواتح‌ الجلال‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ زیدان‌، قاهره‌، ۱۹۹۳م‌.
(۱۲۲) نراقی‌، احمد، مستند الشیعة، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
(۱۲۳) نسایی‌، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ عبدالغفار سلیمان‌ بنداری‌ و کسروی‌ حسن‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌.
(۱۲۴) نووی‌، یحیی، المجموع‌، به‌ کوشش‌ محمود مطرحی‌، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
(۱۲۵) نهج‌البلاغه، به‌ کوشش‌ صبحی‌ صالح‌، قم‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
(۱۲۶) وحید بهبهانی‌، محمدباقر، حاشیه بر مجمع‌ الفائدة و البرهان مقدس اردبیلی، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.
(۱۲۷) هادی‌ الی‌ الحق‌، یحیی، الاحکام‌ فی‌ غنائملال‌ والحرام‌، ۱۴۱۰ق‌/۱۹۹۰م‌.
(۱۲۸) هجویری‌، علی‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۸۳ش‌.
(۱۲۹) هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.


۱. نحل/سوره۱۶، آیه۸۱.    
۲. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۱۴، ص۲۰۴، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۳. طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان، ج۶، ص۱۸۷، ‌ بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۲۲.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۲۷.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۸. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۹. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۳.    
۱۰. دخان/سوره۴۴، آیه۵۳.    
۱۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۵۰.    
۱۲. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۸.    
۱۳. ابن‌ طاووس‌، علی‌، مهج‌ الدعوات‌، ج۱، ص۳۳۴، چ‌ سنگی‌، ۱۳۲۳ق‌.
۱۴. کفعمی‌، ابراهیم‌، المصباح‌، ج۱، ص۶۱۷، تهران‌، ۱۳۲۱ق‌.
۱۵. مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۵، ص۱۲۰، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۱۹. ابن‌ رشد، محمد، بدایة المجتهد، به‌ کوشش‌ خالد عطار، ج۲، ص۴۴، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.
۲۰. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۳، ص۶۳۰، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۱. اهوازی‌، حسین‌، الزهد، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۶۳-۶۴، قم‌، ۱۳۹۹ق‌.
۲۲. بخاری‌، محمد، التاریخ‌الکبیر، ج۳، ص۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.    
۲۳. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۲۰۵، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۲۴. حاکم‌ نیشابوری، محمد، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ مرعشلی‌، ج۴، ص۱۹۶، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۲۵. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۸۲، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۲۶. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۲۰۴، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۲۷. ابن‌ ابی‌الدنیا، عبدالله‌، الاخوان‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، ج۱، ص۲۳۷، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.    
۲۸. ابن‌ عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ شیری‌، ج۵۱، ص۳۷، بیروت‌/ دمشق‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.    
۲۹. رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۱۱۴، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۳۰. متقی‌ هندی‌، علی، کنزالعمال‌، به‌ کوشش‌ بکری حیانی‌ و صفوت سقا، ج۶، ص۶۳۱، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۹م‌.
۳۱. آل عمران/سوره۳، آیه۹۲.    
۳۲. ابن‌ ابی شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ج۷، ص۱۲۷، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۳۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۳۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۳۵. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۳۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۳۷. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۲۱۰-۲۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۳۸. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۲، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.    
۳۹. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۴، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.    
۴۰. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۳۲.    
۴۲. شریف رضی‌، محمد، حقائق‌ التأویل‌، به‌ کوشش‌ محمدرضا آل‌ کاشف‌ الغطاء، ج۵، ص۲۶۴، بیروت‌، دارالمهاجر.
۴۳. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۲، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۴۴. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۶، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۴۵. ترمذی‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، ج۴، ص۶۳، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌.
۴۶. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ‌ص۴۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۴۷. قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ آصف‌ فیضی‌، ج۲، ص۱۵۹، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
۴۸. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۴، ص۴۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۴۹. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۱۵۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۵۰. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۳۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۵۱. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۴۰، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۵۲. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۶۰، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۵۳. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۷، ص۲۹۶، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۵۴. ابن‌ ابی شیبه‌، عبدالله‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ کمال‌ یوسف‌ حوت‌، ج۸، ص۲۲۵، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌.
۵۵. ابن‌ عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ شیری‌، ج۴۳، ص۳۹۶، بیروت‌/ دمشق‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.    
۵۶. نهج‌البلاغه، به‌ کوشش‌ صبحی‌ صالح‌، قم‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۵۷. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۵۸. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، صفوة الصفوه، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌ و محمد رواس‌ قلعه‌جی‌، ج۳، ص۲۹۳، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.
۵۹. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۵۶، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۶۰. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، العقل‌ و الهوی‌ ‌، ج۱، ص۱۲۷.
۶۱. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۷، ص۳۳۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۶۲. کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۶۳. کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۳، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۶۴. هجویری‌، علی‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، ج۱، ص۶۱ به بعد، تهران‌، ۱۳۸۳ش‌.
۶۵. ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۹۵، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.    
۶۶. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، العقل‌ و الهوی‌ ‌، ج۱، ص۱۲۷.
۶۷. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۶۸. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۲۰۸، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۶۹. هجویری‌، علی‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، ج۱، ص۶۱ به بعد، تهران‌، ۱۳۸۳ش‌.
۷۰. طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، ج۱، ص۱۱۶، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.    
۷۱. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۷۲. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۷۳. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۶۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۷۴. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۵، ص۱۳۹، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۷۵. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، ج۱، ص۴۵۸، بیروت‌، دارصادر.    
۷۶. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، ج۳، ص۲۷، بیروت‌، دارصادر.
۷۷. ابن‌ شبه‌، عمر، تاریخ‌ المدینه، به‌ کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، ج۳، ص۸۰۴، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.    
۷۸. ابن‌ شبه‌، عمر، تاریخ‌ المدینه، به‌ کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، ج۳، ص۸۰۴، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌.    
۷۹. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۲۴۱، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۸۰. طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، ج۱، ص۳۵، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.    
۸۱. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۶۵، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۸۲. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۲، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۸۳. قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ آصف‌ فیضی‌، ج۲، ص۱۵۵، قاهره‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
۸۴. ابن‌ شعبه‌، حسن‌، تحف‌ العقول‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۱، ص۳۴۸- ۳۴۹، تهران‌، ۱۳۷۶ق‌.
۸۵. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۱۹۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۸۶. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۸۷. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۳، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۸۸. کشی‌، محمد، معرفة الرجال‌ اختیار طوسی‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مصطفوی‌، ج۱، ص۳۹۱، مشهد، ۱۳۴۸ش‌.
۸۹. ابوصلاح‌ حلبی‌، تقی‌، الکافی‌، به‌ کوشش‌ رضا استادی‌، ج۱، ص۱۳۹، اصفهان‌، ۱۴۰۳ق‌.    
۹۰. ابن‌ براج‌، عبدالعزیز، المهذب‌، ج۱، ص۸۴، قم‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۹۱. علامۀ حلی، حسن، نهایة الاحکام‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، ج۲، ص۵۰، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.    
۹۲. هادی‌ الی‌ الحق‌، یحیی، الاحکام‌ فی‌ الحلال‌ والحرام‌، ج۲، ص۴۱۷، ۱۴۱۰ق‌/۱۹۹۰م‌.
۹۳. ابن‌ قدامه‌، عبدالله‌، المغنی‌، ج۲، ص۲۲۸، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
۹۴. ابن‌ عابدین‌، محمد امین‌، رد المحتار، ج۱، ص۳۴۶، بیروت‌، ۱۳۸۶ق‌.
۹۵. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۸۰، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۹۶. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۲، ص۵۷۱، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۹۷. شهید اول‌، محمد، اللمعة الدمشقیه، به‌ کوشش‌ علی‌ کورانی، ج۱، ص۱۷۷، قم‌، ۱۴۱۱ق‌.    
۹۸. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۱، ص۱۹۳، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۹۹. آبی‌، حسن‌، کشف‌ الرموز، ج۱، ص۳۶۶، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.    
۱۰۰. طوسی‌، محمد، الفهرست‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، ج۱، ص۴۸، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.    
۱۰۱. طوسی‌، محمد، الفهرست‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، ج۱، ص۲۱۷، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.    
۱۰۲. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۳۱، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۰۳. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۲۰۴، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۰۴. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۲۵۳‌، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۰۵. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۳۸، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۰۶. محاسبی، حارث‌، شرح‌ المعرفه، به‌ کوشش‌ صالح‌ احمد شامی، دمشق‌/ بیروت‌، ۱۴۱۳ق‌/۱۹۹۳م‌.
۱۰۷. محاسبی، حارث‌، شرح‌ المعرفه، به‌ کوشش‌ صالح‌ احمد شامی، ج۱، ص۷۰، دمشق‌/ بیروت‌، ۱۴۱۳ق‌/۱۹۹۳م‌.
۱۰۸. خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۱۷، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
۱۰۹. خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۲۸، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
۱۱۰. خراز، احمد، کتاب‌ الصدق‌، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌، ج۱، ص۲۵، لندن‌، ۱۹۳۷م‌.
۱۱۱. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الریاضة، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌ و علی‌ حسن‌ عبدالقادر، ج۱، ص۶۶-۶۷، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۴۷م‌.
۱۱۲. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الریاضة، به‌ کوشش‌ آ ج‌ آربری‌ و علی‌ حسن‌ عبدالقادر، ج۱، ص۸۸، قاهره‌، ۱۳۶۶ق‌/۱۹۴۷م‌.
۱۱۳. سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
۱۱۴. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۱۱، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۱۵. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۴، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۱۶. سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
۱۱۷. ابوروح‌، لطف‌الله‌، حالات‌ و سخنان‌ شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر میهنی‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، ج۱، ص۶۳-۶۴، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.
۱۱۸. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۷۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۱۱۹. رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۴۶۹-۴۷۱، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۱۲۰. نجم‌الدین‌ کبری، آداب‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مسعود قاسمی، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۲۱. ابوروح‌، لطف‌الله‌، حالات‌ و سخنان‌ شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر میهنی‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، ج۱، ص۷۹، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.
۱۲۲. طبرانی، سلیمان‌، المعجم‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ حمدی بن‌ عبدالمجید سلفی‌، ج۲۳، ص۲۸۳، موصل‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۲۳. قمی‌، علی‌، التفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزایری‌، ج۲، ص۳۰۷، نجف‌، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق‌.
۱۲۴. ابن‌ عساکر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ شیری‌، ج۸، ص۷۶، بیروت‌/ دمشق‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۵م‌.    
۱۲۵. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، الموضوعات‌، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ محمد عثمان‌، ج۳، ص۱۴۹، مدینه‌، ۱۳۸۶ق‌.
۱۲۶. ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، ج۱، ص۳۰۱، نجف‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.    
۱۲۷. طوسی‌، محمد، تهذیب‌ الاحکام‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، ج۱، ص۴۴۹، نجف‌، ۱۳۷۹ق‌.    
۱۲۸. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ دیب‌ بغا، ج۶، ص۲۷۱۰، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
۱۲۹. مسلم‌ بن‌ حجاج‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، ج۱، ص۱۶۳، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
۱۳۰. صنعانی‌، عبدالرزاق‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، ج۱۰، ص۴۱۶، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۳۱. اهوازی‌، حسین‌، الزهد، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۶۲، قم‌، ۱۳۹۹ق‌.
۱۳۲. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۳۳. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۸، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۳۴. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۴۰۲، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۳۵. ابن‌ بابویه‌، محمد، عقاب‌ الاعمال‌ همراه‌ ثواب‌ الاعمال‌، به‌ کوشش‌ محمد مهدی‌ حسن‌ خرسان‌، ج۱، ص۲۲۱، نجف‌، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
۱۳۶. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۳، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۳۷. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۳۸. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۲۳۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۳۹. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، المنهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد عثمان‌ خُشت‌، ج۱، ص۱۲۱، قاهره‌، ۱۹۸۶م‌.
۱۴۰. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۲، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۴۱. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۶۵، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۴۲. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۵، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.    
۱۴۳. ابن‌ بابویه‌، محمد، الخصال‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۱، ص۹۹، قم‌، ۱۳۶۲ش‌.    
۱۴۴. ابن‌ بابویه‌، محمد، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۱، ‌ص۲۵۱، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.    
۱۴۵. ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، ج۲، ص۳۴۷، نجف‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.    
۱۴۶. ابن‌ شعبه‌، حسن‌، تحف‌ العقول‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۱، ص۱۰۵، تهران‌، ۱۳۷۶ق‌.    
۱۴۷. هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
۱۴۸. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۵، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۱۴۹. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۱، ص۳۰۲، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۵۰. هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
۱۵۱. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۳، ص۲۷۳، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۱۵۲. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۶۹، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۱۵۳. بیهقی، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالقادر عطا، ج۳، ص۲۷۳، مکه‌، ۱۴۱۴ق‌/۱۹۹۴م‌.
۱۵۴. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، الجامع‌ لاخلاق‌ الراوی‌ و آداب‌ السامع‌، به‌ کوشش‌ محمود طحان‌، ج۱، ص۳۸۲، ریاض‌، ۱۴۰۳ق‌.
۱۵۵. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۹، ص۲۷۵، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۵۶. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۲۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۱۵۷. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۲۵، ص۹۱، به نقل از قتاده، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۱۵۸. ابن‌ ابی عاصم‌، احمد، الآحاد و المثانی‌، به‌ کوشش‌ باسم‌ فیصل‌ احمد جوابره‌، ج۵، ص۳۰۶، به نقل از عمرو بن اسود، ریاض‌، ۱۴۱۱ق‌/ ۱۹۹۱م‌.
۱۵۹. معمر بن‌ راشد، الجامع‌، ضمیمۀ المصنف‌ صنعانی‌، ج۱، ص۸۴.
۱۶۰. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۳، ص۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۶۱. سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۲، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
۱۶۲. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۶، ص۳۱۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۶۳. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیةالاولیاء، ج۸، ص۵۹، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۱۶۴. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۲۲۷، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۱۶۵. سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
۱۶۶. قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۱۷۸، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۶۷. قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۸۳، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۶۸. طوسی‌، محمد، النهایه، بیروت‌، ج۱، ص۲۱۷، دارالاندلس‌.    
۱۶۹. طوسی‌، محمد، المبسوط، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ کاشفی‌، ج۱، ص۳۱۹، تهران‌، ۱۳۸۷ق‌.    
۱۷۰. ابن‌ حمزه‌، محمد، الوسیله، به‌ کوشش‌ محمد حسون‌، ج۱، ص۱۶۴، قم‌، ۱۴۰۸ق‌.
۱۷۱. ابن‌ ادریس‌، محمد، السرائر، ج۱، ص۵۴۲، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.    
۱۷۲. فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، الوافی‌، ج۱۱، ص۹۵، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌.
۱۷۳. فیض‌ کاشانی‌، محمد محسن‌، الوافی‌، ج۱۱، ص۹۹، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌.
۱۷۴. حر عاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۵، ص۱۵، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۱۷۵. حر عاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۵، ص۲۴، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۱۷۶. حر عاملی‌، محمد، الفصول‌ المهمه فی‌ اصول‌ الائمه، به‌ کوشش‌ محمد قائینی‌، ج۳، ص۳۰۹، قم‌، ۱۴۱۸ق‌.    
۱۷۷. جزایری‌، عبدالله‌، التحفة السنیه، نسخۀ خطی‌ آستان‌ قدس‌ رضوی‌، ج۱، ص۳۱۴، المعجم‌ الفقهی‌، نسخۀ۳، ۱۴۲۱ق‌.
۱۷۸. وحید بهبهانی‌، محمدباقر، حاشیه بر مجمع‌ الفائدة و البرهان مقدس اردبیلی، ج۱، ص۳۶، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.
۱۷۹. کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، ج۲، ص۴۲۲، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
۱۸۰. طباطبایی‌، علی‌، ریاض‌ المسائل‌، ج۸، ص۷۷، تهران‌، ۱۳۱۶-۱۳۱۷ق‌.    
۱۸۱. قمی‌، ابوالقاسم‌، غنائم‌ الایام‌، به‌ کوشش‌ عباس‌ تبریزیان‌، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۵، مشهد، ۱۴۱۷ق‌.    
۱۸۲. نراقی‌، احمد، مستند الشیعة، ج۴، ص۳۸۵، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۱۸۳. نراقی‌، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۷۳، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۱۸۴. صاحب‌ جواهر، محمد حسن‌، جواهر الکلام‌، به‌ کوشش‌ محمود قوچانی‌، ج۸، ص۱۴۸، تهران‌، ۱۳۹۴ق‌.    
۱۸۵. مجلسی‌، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۸۶. شهید اول، المهذب‌، ج۱، ص۱۱۹، بیروت‌، دارالفکر.    
۱۸۷. نووی‌، یحیی، المجموع‌، به‌ کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۵، ص۱۲، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
۱۸۸. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۵، ص۱۶۸، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۱۸۹. طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، ج۱، ص۱۱۶، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.    
۱۹۰. ابن‌ تیمیه، احمد، مجموعه فتاوی‌ و کتب‌ و رسائل‌، ج۲۲، ص۱۳۸، قاهره‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۱۹۱. منذری‌، عبدالعظیم‌، الترغیب‌ و الترهیب‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ شمس‌الدین‌، ج۳، ص۷۷، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌.
۱۹۲. هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۵، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
۱۹۳. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۱۱، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۱۹۴. عظیم‌آبادی‌، محمد، عون‌ المعبود، ج۱۱، ص۵۱، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
۱۹۵. ابن‌ مفلح‌، ابراهیم‌، المبدع‌، ج۱، ص۳۸۵، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
۱۹۶. حجاوی‌، موسی، الاقناع‌، همراه‌ کشف‌ القناع‌ بهوتی‌، ج۱، ص۳۳۲.
۱۹۷. بهوتی‌، منصور، الروض‌ المربع‌، ج۱، ص۱۵۰، ریاض‌، ۱۳۹۰ق‌.
۱۹۸. ابن‌ عابدین‌، محمد امین‌، رد المحتار، ج۶، ‌ص۶۶۶-۶۶۷، بیروت‌، ۱۳۸۶ق‌.
۱۹۹. شوکانی‌، محمد، الدراری‌ المضیئة، ج۱، ص۹۵، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۰۰. شوکانی‌، محمد، الدراری‌ المضیئة، ج۱، ص۳۸۳، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۰۱. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۰۸، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۰۲. سابق‌، سید، فقه‌ السنه، ج۳، ص۴۷۸، بیروت‌، دارالکتاب‌ العربی‌.
۲۰۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۲۰۴. احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۴، ص۱۳۴، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۲۰۵. ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۴۸، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
۲۰۶. نسایی‌، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ عبدالغفار سلیمان‌ بنداری‌ و کسروی‌ حسن‌، ج۵، ص۴۱۹، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌.
۲۰۷. بیهقی، احمد، السنن‌ الکبری‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالقادر عطا، ج۳، ص۲۷۷، مکه‌، ۱۴۱۴ق‌/۱۹۹۴م‌.
۲۰۸. ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، الاصابه، به‌ کوشش‌ عادل‌ احمد عبدالموجود، ج۳، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.
۲۰۹. معمر بن‌ راشد، الجامع‌، ضمیمۀ المصنف‌ صنعانی‌، ج۱، ص۸۴-۸۵.
۲۱۰. طحاوی‌، احمد، شرح‌ معانی‌ الآثار، به‌ کوشش‌ محمد زهری‌ نجار، ج۴، ص۲۷۵، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌.
۲۱۱. زمخشری‌، محمود، الفائق‌، به‌کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌ و محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، ج۳، ص۲۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
۲۱۲. برقی‌، احمد، المحاسن‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، ج۱، ص۴۱۰، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۲۱۳. برقی‌، احمد، المحاسن‌، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، ج۱، ص۴۴۰، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.
۲۱۴. طوسی‌، محمد، الرجال‌، به‌ كوشش‌ جواد قيومی‌، ص۱۳۸، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
۲۱۵. طوسی‌، محمد، الرجال‌، به‌ كوشش‌ جواد قيومی‌، ص۲۲۸، قم‌، ۱۴۱۵ق‌.
۲۱۶. طوسی‌، محمد، الفهرست‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، ج۱، ص۱۴۹، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.    
۲۱۷. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۵۵۰، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.
۲۱۸. بحشل‌ اسلم‌، تاریخ‌ واسط، به‌ کوشش‌ کورکیس‌ عواد، ج۱، ص۱۶۶، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.    
۲۱۹. ابن‌ قیم‌ جوزیه‌، محمد، احکام‌ اهل‌ الذمه، به‌ کوشش‌ یوسف‌ احمد بکری‌ و شاکر توفیق‌ عاروری‌، ج۳، ص۱۲۹۷، دمام‌/ بیروت‌، ۱۴۱۸ق‌/ ۱۹۹۷م‌.
۲۲۰. ابن‌ جزی‌، محمد، القوانین‌ الفقهیه، ج۱، ص۲۸۸، بیروت‌، دارالقلم‌.
۲۲۱. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۱۰۶، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۲۲. حطاب‌، محمد، مواهب‌ الجلیل‌، به‌ کوشش‌ زکریا عمیرات‌، ج۲، ص۱۸۸، بیروت‌، ۱۴۱۶ق‌.
۲۲۳. سیوطی‌، شرح‌ سنن‌ النسایی‌، همراه‌ سنن‌ نسایی‌، ج۸، ص۱۴۴، قاهره‌، ۱۳۴۸ق‌.
۲۲۴. بهوتی‌، منصور، کشف‌ القناع‌، به‌ کوشش‌ هلال‌ مصیلحی‌ مصطفی هلال‌، ج۱، ص۲۸۵، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌.
۲۲۵. حر عاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۵، ص۲۷، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۲۶. حر عاملی‌، محمد، وسائل‌ الشیعه، ج۲۴، ص۳۸۷، قم‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۲۷. کاشف‌ الغطاء، جعفر، کشف‌ الغطاء، ج۱، ص۲۰۳، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
۲۲۸. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۱، ص۷۲، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۲۹. شوکانی‌، محمد، نیل‌ الاوطار، ج۲، ص۸۰، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.
۲۳۰. طوسی‌، محمد، المبسوط، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ کاشفی‌، ج۲، ص۴۴، تهران‌، ۱۳۸۷ق‌.    
۲۳۱. بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ کوشش‌ رضوان‌ محمد رضوان‌، ج۱، ص۱۹۱، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.    
۲۳۲. احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۱۴۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۲۳۳. احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۵۰۳، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۲۳۴. دارمی‌، عبدالله‌، السنن‌، ج۱، ص۳۱۹، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
۲۳۵. ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۱، ص۱۷۲، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
۲۳۶. ابن‌ بابویه‌، محمد، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری‌، ج۲، ص۴۱۰-۴۱۱، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.    
۲۳۷. طوسی‌، محمد، تهذیب‌ الاحکام‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، ج۵، ص۱۳۴، نجف‌، ۱۳۷۹ق‌.    
۲۳۸. مثنی‌، حنّاط کتاب، ضمن‌ الاصول‌ الستة عشر، ج۱، ص۱۰۴، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.
۲۳۹. علامۀ حلی، حسن‌، مختلف‌ الشیعة، ج۴، ص۱۸۷، قم‌، ۱۴۱۲ق‌.    
۲۴۰. ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الکبری‌، ج۱، ص۴۶۱، بیروت‌، دارصادر.
۲۴۱. مناوی‌، محمد عبدالرئوف‌، فیض‌ القدیر، به‌ کوشش‌ احمد عبدالسلام‌، ج۵، ص۴۹۰، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.
۲۴۲. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، المنهیات‌، به‌ کوشش‌ محمد عثمان‌ خُشت‌، ج۱، ص۱۱۷، قاهره‌، ۱۹۸۶م‌.
۲۴۳. راوندی، سعید، قصص‌ الانبیاء، به‌ کوشش‌ غلامرضا عرفانیان‌، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۸، مشهد، ۱۴۱۸ق‌.
۲۴۴. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۶، ص۴۴۹، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.
۲۴۵. کلابادی، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی مسرور، ج۱، ص۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۴۶. حطاب‌، محمد، مواهب‌ الجلیل‌، به‌ کوشش‌ زکریا عمیرات‌، ج۲، ص۱۸۸، بیروت‌، ۱۴۱۶ق‌.
۲۴۷. حجاوی‌، موسی، الاقناع‌، همراه‌ کشف‌ القناع‌ بهوتی‌، ج۱، ص۳۲۸.
۲۴۸. ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۶۰، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
۲۴۹. احمد بن‌ حنبل‌، المسند، ج۲، ص۳۲۵، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۲۵۰. حاکم‌ نیشابوری، محمد، المستدرک‌ علی الصحیحین‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ مرعشلی‌، ج۴، ص۱۹۴، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌.
۲۵۱. بیهقی، احمد، شعب‌ الایمان‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، ج۶، ص۱۶۷، بیروت‌، ۱۴۱۰ق‌.
۲۵۲. طوسی‌، محمد، المبسوط، به‌ کوشش‌ محمد تقی‌ کاشفی‌، ج۱، ص۱۶۸، تهران‌، ۱۳۸۷ق‌.    
۲۵۳. سمرقندی‌، محمد، تحفة الفقهاء، ج۳، ص۳۴۱، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.    
۲۵۴. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۱، ص۵۴-۵۵، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۵۵. رافعی، عبدالکریم‌، فتح‌ العزیز، ج۴، ص۶۵۴، بیروت، دارالفکر.
۲۵۶. متقی‌ هندی‌، علی، کنزالعمال‌، به‌ کوشش‌ بکری حیانی‌ و صفوت سقا، ج۱۵، ص۳۱۸-۳۲۲، بیروت‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۹م‌.
۲۵۷. ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، ج۲، ص۳۴۹، نجف‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.    
۲۵۸. شافعی‌، محمد، الام‌، ج۱، ص۱۱۱، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۸۰م‌.
۲۵۹. مناوی‌، محمد عبدالرئوف‌، فیض‌ القدیر، به‌ کوشش‌ احمد عبدالسلام‌، ج۱، ص۲۴۴، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.
۲۶۰. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۲۶۱. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۲۱۰-۲۱۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۲۶۲. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۲، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.    
۲۶۳. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۴، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.    
۲۶۴. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۱، ص۵۵، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۶۵. محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، به‌ کوشش‌ صادق‌ شیرازی، ج۱، ص۵۵-۵۶، تهران‌، ۱۴۰۹ق‌.    
۲۶۶. نووی‌، یحیی، المجموع‌، به کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۳، ص۱۶۵به بعد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
۲۶۷. نووی‌، یحیی، المجموع‌، به‌ کوشش‌ محمود مطرحی‌، ج۳، ص۱۷۱ به بعد، بیروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌.
۲۶۸. ابن‌ نجیم‌، زین‌الدین‌، البحر الرائق‌، ج۲، ص۴۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
۲۶۹. شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، الروضة البهیه، به‌ کوشش‌ محمد کلانتر، ج۱، ص۵۲۹ به بعد، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.    
۲۷۰. هیثمی، علی، مجمع‌ الزوائد، ج۵، ص۱۳۶، قاهره‌، ۱۳۵۶ق‌.
۲۷۱. مزمل/سوره۷۳، آیه۱.    
۲۷۲. مدثر/سوره۷۴، آیه۱.    
۲۷۳. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۶۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۲۷۴. نجم‌الدین‌ کبری، آداب‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مسعود قاسمی، ج۱، ص۳۱-۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۲۷۵. شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، الروضة البهیه، به‌ کوشش‌ محمد کلانتر، ج۲، ص۲۳۱ به بعد‌، قم‌، ۱۴۱۰ق‌.    
۲۷۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰.    
۲۷۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۶.    
۲۷۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۷.    
۲۷۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۱.    
۲۸۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۵.    
۲۸۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۳.    
۲۸۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۲.    
۲۸۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۰، مساله ۴.    
۲۸۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۱، مساله ۹.    
۲۸۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۱، مساله ۱۰.    
۲۸۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۱، مساله ۱۱.    
۲۸۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۱، مساله ۱۴.    
۲۸۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۱، مساله ۱۵.    
۲۸۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۲، مساله ۱۶.    
۲۹۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۷۲، مساله ۱۷.    
۲۹۱. کلینی‌، محمد، الکا فی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۳، ص۱۹۲، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۲۹۲. ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، ج۱، ص۳۰۵، نجف‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.    
۲۹۳. بخاری‌، محمد، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ دیب‌ بغا، ج۵، ص۲۱۸۱، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌.
۲۹۴. مسلم‌ بن‌ حجاج‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، ج۳، ص۱۶۳۴، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
۲۹۵. ترمذی‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، ج۴، ص۲۱۷، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌.
۲۹۶. ابوداوود سجستانی، سلیمان‌، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، ج۴، ص۴۱، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌.
۲۹۷. ابن‌ ماجه‌، محمد، السنن‌، به‌ کوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، ج۲، ص۱۱۷۶، قاهره‌، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م‌.
۲۹۸. ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، ج۹، ص۴۰۷، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۲۹۹. رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمدحجی‌، ج۱، ص۳۴۹، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۳۰۰. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۴۲، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۳۰۱. طوسی‌، محمد، الفهرست‌، به‌ کوشش‌ جواد قیومی‌، ج۱، ص۲۱۴، قم‌، ۱۴۱۷ق‌.    
۳۰۲. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۴۵.
۳۰۳. طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، ج۱، ص۴۴، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.    
۳۰۴. طبرسی‌، حسن‌، مکارم‌ الاخلاق‌، ج۱، ص۵۱، بیروت‌، ۱۳۹۲ق‌.    
۳۰۵. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۳۹۲، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۳۰۶. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۲۴۳، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۳۰۷. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۲۷۲.
۳۰۸. نجاشی‌، احمد، الرجال‌، به‌ کوشش‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، ج۱، ص۳۸۶، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۳۰۹. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۳۵، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۳۱۰. سراج‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌ کوشش‌ کامل‌ مصطفی هنداوی‌، ج۱، ص۱۷۳، بیروت‌، ۱۴۲۱ق‌/۲۰۰۱م‌.
۳۱۱. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۳۲۸، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۳۱۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۷.    
۳۱۳. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۰.    
۳۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۳۱۵. طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان، ج۲، ص۲۲، ‌ بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۳۱۶. مشهدی‌، محمد، تفسیر کنزالدقائق‌، به‌ کوشش‌ مجتبی‌ عراقی، ج۱، ‌ص۴۴۰، قم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۳۱۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۲.    
۳۱۸. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۱۹، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۳۱۹. کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۵۵، تهران‌، ۱۳۹۱ق‌.    
۳۲۰. مدثر/سوره۷۴، آیه۴.    
۳۲۱. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۲۹، ص۱۸۲-۱۸۳، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۳۲۲. طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان، ج۱۰، ص۱۷۴-۱۷۵، ‌ بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۳۲۳. قرطبی‌، محمد، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ احمد عبدالعلیم‌ بردونی، ج۱۹، ص۶۶، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۳۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۳۲۵. طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان، ج۴، ص۲۳۶، ‌ بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌.    
۳۲۶. راوندی، سعید، فقه‌ القرآن‌، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، ج۱، ص۹۵، قم‌، ۱۳۹۷ق‌.    
۳۲۷. طبری‌، محمد، جامع‌ البیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، به‌ کوشش‌ صدقی‌ جمیل‌ عطار، ج۸، ص۱۹۵-۱۹۶، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌.
۳۲۸. عیاشی‌، محمد، التفسیر، ج۲، ص۱۲، قم‌، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق‌.
۳۲۹. قمی‌، علی‌، التفسیر، به‌ کوشش‌ طیب‌ موسوی‌ جزایری‌، ج۱، ص۲۲۶، نجف‌، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق‌.
۳۳۰. نهج‌البلاغه، به‌ کوشش‌ صبحی‌ صالح‌، قم‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۳۳۱. نجم‌الدین‌ کبری، فوائح‌ الجمال‌ و فواتح‌ الجلال‌، به‌ کوشش‌ یوسف‌ زیدان‌، ج۱، ص۲۴۲، قاهره‌، ۱۹۹۳م‌.
۳۳۲. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۳، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌/۱۹۸۷م‌.
۳۳۳. قشیری‌، عبدالکریم‌، الرسالة القشیریه، به‌ کوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمود بن‌ شریف‌، ج۱، ص۱۰۱، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۳۳۴. سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، ج۱، ص۱۱۷، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
۳۳۵. سلمی‌، محمد، طبقات‌ الصوفیه، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ عبدالقادر عطا، ج۱، ص۳۳۴، بیروت‌، ۱۹۹۸م‌.
۳۳۶. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۸.
۳۳۷. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۱۲.
۳۳۸. حکیم‌ ترمذی‌، محمد، الاعضاء و النفس‌، نسخۀ شبکۀ الوراق، ج۱، ص۱۵.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پوشاک»، ج۱۴، ص۵۵۷۲.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






جعبه ابزار