طواف کعبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گشتن دور خانه
کعبه به مقدار مشخص و با شرائط خاص را طواف کعبه گویند.
طواف در
لغت به معنای احاطه کردن،
و دور چیزی
چرخیدنبا پای
پیاده را گویند و
طائف به کسی گویند که دور خانه میگردد؛
و اما در
اصطلاح فقه "طائف" کسی است که حول
بیت عتیق(کعبه) در روز که
قربانی واجب است، بگردد.
ماده "طواف" در
قرآن هم به
معنای لغوی به کار رفته و هم به
معنای اصطلاحی؛ در معنای لغوی میتوان به این
آیه استناد کرد:
«فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نَائِمُونَ»
«اما عذابی فراگیر (
شب هنگام) بر (تمام)
باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند».
مراد از طواف در اینجا
کنایه از
بلا و
مصیبتی است که در شب روی میدهد.
و در برخی
آیات به معنای مصطلح فقهی اشاره شده است:
«... وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ»
«...و بر گِرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند».
در
شرع مقدس اسلام "طواف کعبه" از جمله
واجبات حج به شمار میرود که فرد با شرایط خاصی باید هفت مرتبه دور
خانه خدا (کعبه) بگردد؛
بدین صورت که در هر
شوط باید از
حجرالاسود شروع و به همان ختم شود.
نام دیگر طواف در
فقه، شوط بوده،
با این تفاوت که طواف به مجموع انجام هفت شوط اطلاق میگردد.
طواف دور
کعبه معظمه که تجلی کریمه ۱۱۵ سوره بقره: «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» است، واجباتی دارد؛ و از
ارکان حج و
عمره است، مگر
طواف نساء که واجب
است اما
رکن نیست.
در ادامه به
واجبات طواف می پردازیم که بر دو قسم است:
قسم اول از واجبات طواف،
شرایط آن است.
نیت طواف همانند نیت دیگر عبادات است؛ پس در طواف «نیت را لازم نیست به زبان بیاورد و لازم نیست به قلب بگذراند، بلکه همان که بنا دارد این عمل را بهجا آورد و با این بنا بهجا آورد، کفایت میکند و به عبارت دیگر، نیت در عبادت و کارهای دیگر در این جهت فرق ندارد، پس همانطور که انسان با
قصد آب میخورد و راه میرود
عبادت را اگر همانطور بهجا آورد با نیت بهجا آورده.»
غایات
امتثال را درجات و مراتب مختلفی است و «کفایت میکند در صحیح بودن عمل، آن که برای خدا بیاورد یا برای
اطاعت امر خدا یا برای ترس از
جهنم یا برای رسیدن به
بهشت و
ثواب.»
از آنجا که طواف عبادت است و عبادات باید به
قصد قربت انجام شود پس «اگر در به جا آوردن طواف یا سایر اعمال
عمره و
حج که عبادی است
ریا کند یعنی برای نشان دادن و به رخ دیگری کشیدن و عمل خود را خوب جلوه دادن بهجا آورد، طواف او و همینطور هرچه را اینطور بهجا آورده باطل است، و در این عمل
معصیت خدا را هم کرده است.»
همچنین «اگر در عملی که برای خدا میآورد رضای دیگری را هم شرکت دهد و
خالص برای خدا نباشد عمل
باطل است.»
اگر طواف کننده طواف را با قصد قربت انجام داده و به پایان برساند طواف او
صحیح است هرچند که بعد از اتمام آن ریا کند زیرا «ریا بعد از عمل و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال باعث
بطلان عمل نمیشود.»
«طهارت از
حدث اکبر و اصغر در
طواف واجب شرط است، چه
طواف عمره باشد یا طواف
حج یا
طواف نساء، حتی در عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند.»
ولی «طهارت از حدث اکبر و اصغر در
طواف مستحبی شرط نیست، لکن کسی که
جنب یا
حائض است جایز نیست در
مسجدالحرام وارد شود، ولی اگر غفلتاً یا نسیاناً طواف مستحب کرد صحیح است.»
لباس و بدن طواف کننده باید
پاک باشد و «احتیاط واجب آن است که از نجاساتی که در نماز عفو شده - مثل خون کمتر از درهم و جامهای که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچین و جوراب حتی انگشتر نجس- اجتناب کند.»
مختون بودن شرط طواف است «در حق
مردان و این شرط در
زنان نیست، و
احتیاط واجب آن است که درباره بچههای
نابالغ مراعات شود.»
«پس اگر بدون ساتر عورت طواف کند باطل است، و معتبر است در آن
اباحه، پس با ساتر غصبی طواف صحیح نیست بلکه با لباس غصبی غیر ساتر نیز بنا بر احتیاط واجب، و احتیاط آن است که مراعات شرایط لباس نمازگزار را بنمایند.»
«احتیاط واجب آن است که مراعات
موالات عرفیه را در طواف بکند؛ یعنی در بین دورهای طواف آنقدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود.»
قسم دوم از واجبات طواف اموری است که جزء حقیقت طواف به شمار میآید هرچند که بعض آنها به تعبیر حضرت
امام خمینی از قبیل شرط است.
امام خمینی در این خصوص میفرمایند: «در ابتدا کردن به
حجرالاسود لازم نیست که تمام اجزای بدن طواف کننده به تمام اجزای حجرالاسود عبور کند، بلکه واجب آن است که انسان از حجرالاسود، هر جای آن باشد شروع کند و به همانجا ختم کند.»
«از هر جای حجرالاسود که شروع کرد باید در دور هفتم به همانجا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد باید به اولش ختم شود. و همچنین اگر از وسط یا آخر شروع کرد باید به همانجا ختم شود.»
امام خمینی ره مؤمنین را از دقت عقلی و افتادن در مهلکه وسواس و مراقبتهای اهل وسوسه بر حذر داشته و فرمودهاند: «آنچه واجب است آن است که در
عرف گفته شود از حجرالاسود شروع به طواف کرد و ختم کرد به حجرالاسود، چه از ابتدای آن شروع کند چه از وسطش چه از آخرش.»
«در طواف باید به همانطوری که همه
مسلمین طواف میکنند، از
محاذات حجرالاسود بدون دقتهای صاحبان وسوسه شروع کنند. و در دورهای دیگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.»
«گاهی دیده میشود که اشخاص نادان در هر دوری که میزنند میایستند و عقب و جلو میروند که محاذات را درست کنند، و این موجب اشکال است و گاهی
حرام است.»
ختم نمودن هر دور طواف به حجرالاسود واجب است و «این حاصل میشود به اینکه بدون توقف، هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همانجا که شروع کرده ختم شود، و لازم نیست در هر دوری بایستد و باز شروع کند، و کارهای جهال را نباید بکنند.»
هنگام طواف
خانه کعبه باید در سمت چپ طواف کننده قرار داشته باشد، لیکن «واجب نیست که بیت شریف در تمام حالات حقیقتاً طرف شانه چپ قرار گیرد پس اگر در حال دور زدن متعارف، وقتیکه به
حجر اسماعیل (علیهالسلام) میرسد مختصری انحراف پیدا کند و خانه از سمت چپ قدری خارج شود، طواف صحیح است، اگرچه بیت متمایل به پشت سر او شود. همچنین طواف را اشکالی نیست اگر این مختصر انحراف هنگام گذشتن از زاویههای بیت پیدا شود، که قطعاً، چنانچه دور زدن به نحو متعارف و همانند دور زدن سایر مسلمین باشد اشکالی ندارد.»
حجر اسماعیل محلی است که متصل به خانه کعبه است، و باید طواف کننده دور حجر اسماعیل نیز بگردد. «اگر دور حجر اسماعیل نگردید و از داخل آن طواف کرد طوافش
باطل است، و باید
اعاده کند.»
«مراد از اینکه طواف بین کعبه و
مقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتی را که میان خانه و مقام ابراهیم (علیهالسلام) است و در همه اطراف خانه کعبه طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه (و مابین مقام و خانه چنانچه گفتهاند تقریباً بیست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف باید همین قدر بیشتر دور نباشد.»
و «اگر شخص از پشت مقام ابراهیم طواف کند که مقام ابراهیم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و باید اعاده کند.»
و اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف کند باید آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند و
احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگرچه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلکه بعید نیست کفایت اعاده همان جزء.»
و «چون در طرف حجر اسماعیل علیهالسلام محل طواف تنگ میشود - زیرا که مقدار حِجْر از آن کاسته میشود - و چنانچه گفتهاند تقریباً شش ذراع و نیم برای محل طواف باقی میماند باید در طواف از آن جانب، بیشتر از شش ذراع ونیم دور نشوند.»
پس «اگر از جانب حجر اسماعیل (علیهالسلام) بیشتر از شش ذراع و نیم در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از
مطاف دور بزند.»
در شرایط فعلی که معمولاً مطاف شلوغ است و در اطراف کعبه گاهی ازدحام شدید به وجود میآید، نیز رعایت این واجب حتیالامکان لازم است هرچند که با زمانسنجی و در وقت خلوت رفتن باشد؛ پس در صورتیکه به هیچوجه ممکن نباشد، طواف از پشت مقام با رعایت اقرب فالاقرب مانعی ندارد. و بر همین مطلب تصریح دارد پاسخ امام خمینی به
استفتاءات، آنجا که میفرمایند: «با فرض عدم امکان طواف در حدّ، ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حدّ با مراعات اقرب فالاقرب صحیح است.»
«در صورت امکانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، باید در حد طواف کند ولو با تاخیر.»
«در اطراف دیوار خانه یک پیش آمدگی است که آن را «
شاذروان» گویند، و آن جزء خانه کعبه است، و طواف کننده باید آن را هم داخل قرار دهد.»
«اگر کسی در بعضی از احوال به واسطه کثرت جمعیت یا غیر آن بالای شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است، و باید اعاده کند.»
«دست به دیوار خانه کعبه گذاشتن در آنجایی که شاذروان است جایز است، و به طواف ضرر نمیرساند گرچه احتیاط مستحب ترک آن است.»
«اگر از روی
عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور بهجا آورد و یا بیشتر بهجا آورد طوافش باطل است اگرچه به هفت دور تمام کند، و احتیاط واجب آن است که اگر از روی ندانستن حکم بلکه از روی
سهو و
غفلت باشد طواف را اعاده کند.»
«اگر در اثنای طواف از قصدِ هفت دور آوردن برگردد به قصد زیادتر آوردن یا کمتر آوردن، از آنجا که این قصد را کرده و هرچه به این عمل کرده باطل است و باید اعاده کند، و اگر با این قصد زیادتر آورد اصل طواف باطل میشود.»
اما دلیل اینکه "کعبه" به بیت عتیق نام گرفت، اینست که چون در زمان
حضرت نوح –علیهالسلام- از
طوفان در امان ماند.
سابقه تاریخی طواف به زمان
حضرت آدم –علیهالسلام- باز میگردد، زمانی که
آدم ابوالبشر از
بهشت رانده شد، نزد کعبه آمده و آن را همانند طواف
ملائکه در
عرش، طواف نمود.
طواف
بیت الله الحرام، در طول تاریخ استمرار داشت که رکنی از
ارکان حج به شمار میرفت و حتی در زمان
جاهلیت قبل از اسلام هر موقع یکی از افراد جاهلی وارد
حرم میشد، یا قصد
مسافرت داشت، اولین عملی که انجام میداد، طواف بیت بود؛ جاهلیت سنگهایی را جمع میکردند و خانهای همانند
مناره میساختند و به دور آن طواف مینمودند که نام این عمل را "
دوّار" نهادند.
در زمان جاهلیت عمل طواف از مهمترین راههای تقرب به خدایان لحاظ میشد و همانند دیگر شعار دینی آن را بسیار پاس میداشتند و انجام آن زمان و مکان خاصی نداشت؛ بلکه آنها هر موقع داخل
معبدی میشدند که
بت در آنجا بود و یا وارد کعبه و
ضریح میشدند، هفت مرتبه حول آن میچرخیدند که فقراء با پای برهنه و افراد
ثروتمند با
کفش به طواف خانه میرفتند.
اما در
اسلام طواف از معنا و شرایط خاصی برخوردار شد و از جمله واجبات حج به شمار رفت که بیان آن گذشت.
در
قرآن کریم سه آیه راجع به طواف حج وجود دارد که به برخی از
احکام طواف نیز اشاره شده است.
کعبه اولین خانه مبارکی است که در آن
هدایت،
رحمت و
برکتی برای مردم است:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ»
«نخستین خانهای که برای مردم (و
نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین
مکه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است».
مراد از "وضع بیت" این است که
خداوند این
خانه را محل
عبادت و وسیلهای برای عبادت مردم قرار داده و مراد از "
بکّه" همان مکه است؛
از
امام صادق -علیهالسلام- نیز روایت شده: موضع و محلی که کعبه بنا شده، "بکه" و شهر را "مکه" نامیدهاند.
زمین از زیر کعبه گسترش یافته و
روایات در مساله "
دحوالارض" بسیار زیاد است و این احادیث نه با کتاب مخالفت دارد و نه
برهان عقلی آن را رد مینماید.
تقدس این مکان به حدی است که نه تنها
کافران حق
تولیت آن را نداشته،
بلکه
مشرکان نیز به علت نجاستشان حق ورود به این مکان را ندارند؛
لذا تولیت آن بر عهده اهل تقواست.
پس آماده سازی کعبه برای طواف از جمله وظایف اولیهای بود که خدای متعال در ابتدا، بنای این مکان را به
حضرت ابراهیم و
اسماعیل -سلامالله علیمها- واگذار نمود که
قرآن کریم به وضوح گویای این مطلب است:
«وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیتِ أَنْ لَاتُشْرِکْ بِی وَ طَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِین...»
(به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند؛ و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانهام را برای طواف کنندگان و قیامکنندگان و... (از آلودگی بتها و از هر گونه آلودگی) پاک ساز!»
مراد از تطهیر، پاک نمودن خانه خدا از هر گونه خباثتی است؛ مانند:
شرک،
فواحش،
ظلم به مردم و...؛
همچنین مراد از "
طواف" یعنی کسانی که پیاده به دور کعبه میگردند. "طواف" یک عبادت قدیمی است، مربوط به زمان حضرت ابراهیم که
دین اسلام آن را تقریر و امضاء نمود؛ این عمل حتی در جاهلیت نیز وجود داشت و آنها به دور بتها به عنوان طواف میگشتند.
در آیه دیگر میفرماید:
«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أمْناً... وَعَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»
«و (به خاطر بیاورید) هنگامی که
خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز
امن و
امان برای مردم قرار دادیم... و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان،
پاک و
پاکیزه کنید!»
"مَثَابَةً" یعنی محل اجتماع مردم، بعد از آنکه از هم جدا شدند؛
و از این جهت به
بیت "مثابه" گویند، زیرا اهل خانه بعد از آنکه برای امور از خانه خارج میشوند، دوباره به آنجا باز میگردند.
لذا مراد از "بیت" همان کعبه و مسجدالحرام است که مرجع مردم بوده و هر سال بسوی این بیت مقدس رفت و آمد میکنند.
کلمه"عَهِدْنَا" به معنای امر کردن آمده
که به حضرت ابراهیم و اسماعیل امر شد، خانه خدا را برای طواف کنندگان،
عاکفین و
مؤمنین از کثافات،
خون مشرکین که نزد خانه خدا میریختند و از بتهای آنها پاک کنند و خانه را از بنیان بر اساس
طهارت و
پاکی بسازن.
بنابراین با توجه به اطلاق آیه مراد این است که بعد از بنای خانه آن را از نجاسات ظاهری و همچنین از جهات معنوی، از
شرک،
بتپرستی و چیزهایی که با حق منافات دارد، همانند طواف به حالت
عریان، پاک گردانید.
مراد از "طائِفِینَ" افرادی هستند که به دور خانه طواف میکنند؛
و در این مسئله تفاوتی نیست که فرد برای
حج آمده باشد یا برای
عمره.
حال این سوال مطرح میشود، هنگامی که خداوند این فرمان را به حضرت ابراهیم و اسماعیل داد، کعبه و
مسجدی نبود تا آن را برای طواف کنندگان و مؤمنان پاک نمایند؛ پس مراد از "تطهیر بیت" چیست؟ در پاسخ میتوان گفت: منظور این است که خانهای پاک و پاکیزه برای خدا بنا کنید، یا اینکه مکانی را که بناست در آنجا کعبه بنا شود، پاک کنید؛
چنانکه در آیه ۲۶ حج
گفتهاند: ظاهراً کلامی در تقدیر است، به این معنا که ما به ابراهیم دستور دادیم، کعبه را بنا کند و بعد از آن، شریکی به من قرار ندهد و بیت مرا پاک سازد.
از جمله نکات قابل توجه این است که
حاجی در ابتدا باید طواف را انجام دهد، بعد
نماز طواف را بخواند.
از دیگر مسائلی که باید در حج مراعات شود، اینکه در
حج تمتع، بعد از آنکه
قربانی انجام شد، باید طواف را بجای آورند و طواف قبل از قربانی معنا ندارد.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ثُم لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ»
«سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند؛ و به نذرهای خود
وفا کنند؛ و بر گرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند».
فقهاء با تمسک به اطلاق آیه و روایات اهل بیت –سلامالله علیهم- تصریح کردهاند: در حج تمتع بعد از آنکه حاجی قربانی کرد و
سر را تراشید، همه چیز بر وی
حلال میشود، مگر
زن و
عطر؛ بعد از آنکه به
مکه باز گشت و طواف و
سعی را انجام داد، عطر نیز حلال میگردد، و برای تحلیل نساء باید،
طواف نساء را انجام بدهد.
قرآن کریم به صراحت از این نوع طواف سخن به میان نیاورده، اما در احادیثی که از
اهل بیت عصمت وارده شده، تصریح بر این امر دارد که مراد از طواف "بیت عتیق"، همان طواف نساء است،
و فقهاء نیز با استناد به این نوع از
تفسیر، طبق آن
فتوا دادهاند.
•
دانشنامه موضوعی قرآن. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «طواف کعبه». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.