گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسی ، تاريخی
وَ مِنْ كَلام لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از سخنان آن حضرت است
قالَهُ لِلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْس. وَ هُوَ عَلى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ يَخْطُبُ، فَمَضى فى بَعْضِ كَلامِهِ شَىْءٌ اعْتَرَضَهُ الْأَشْعَثُ فَقالَ: يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ هذِهِ عَلَيْكَ لَا لَكَ.
به اشعث بن قیس. امام بر منبر کوفه سخنرانی می فرمود، در ضمن گفتارش مطلبی عنوان کرد که اشعث بر آن حضرت اعتراض نموده، گفت: یا امیرالمؤمنین این مطلب به زیان توست نه به سودت.
فَخَفَضَ (عَلَيْهِالسَّلامُ) اِلَيْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ قالَ:
امام نگاهش را به او دوخت و فرمود:
«مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي،»۱تو را به
سود و زیان من چه کسی خبر داد؟
«عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِینَ!»۲لعنت خدا و لعنت کنندگان بر تو باد،
«حَائِکٌ ابْنُ حَائِک!»۳ای بافنده پسر بافنده،
«مُنَافِقٌ ابْنُ کَافِر!»۴منافق کافرزاده!
«وَ اللهِ لَقَدْ أَسَرَکَ الْکُفْرُ مَرَّةً وَ الْإِسْلامُ أُخْرَی!»۵به خدا سوگند یک بار در زمان کفر اسیر شدی و بار دیگر در اسلام،
«فَمَا فَدَاکَ مِنْ وَاحِدَة مِنْهُمَا مَالُکَ وَ لَا حَسَبُکَ!»۶و در هر مرتبه نه ثروتت تو را
سودی داد و نه تبارت به دادت رسید.
«وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّیْفَ،»۷مردی که عشیره خود را به دم شمشیر بسپارد،
«وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ الْحَتْفَ،»۸و مرگ را به سوی آنان آنان کشاند
«لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ،»۹حق اوست که نزدیکانش با او دشمنی ورزند،
«وَ لَا یَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ!»۱۰و بیگانگان از او ایمن نباشند.
اَقولُ: يُريدُ (عَلَيْهِالسَّلامُ) اَنَّهُ اُسِرَ فِى الْكُفْرِ مَرَّةً وَ فِى الْإِسْلامِ مَرَّةً. وَ اَمّا قَولُهُ (عَليْهِالسَّلَامُ): «دَلَّ عَلى قَوْمِهِ السَّيْفَ» فَاَرادَ بِهِ حَديثاً كانَ لِلاَْشْعَثِ مَعَ خالِدِ بنِ الْوَليدِ بِالْيَمامَةِ، غَرَّ فيه قَوْمَهُ وَ مَكَرَ بِهِمْ حَتّى اَوْقَعَ بِهِمْ خالِدٌ. وَ كانَ قَوْمُهُ بَعْدَ ذلِكَ يُسَمُّونَهُ عُرْفَ النّارِ، وَ هُوَ اسْمٌ لِلْغادِرِ عِنْدَهُمْ.
می گویم:مقصود امام این است که اشعث یک بار در کفر و باردیگر در اسلام به اسارت رفت. و این که فرمود: «عشیره خود را به دم شمشیر سپرد» منظورش برنامه ای است که اشعث در یمامه با خالد بن ولید داشته، اشعث قوم خود را فریب داد تا خالد بر آنان هجوم کرد. از آن پس قوم اشعث او را «عُرفُ النار» نامیدند، و این سخن در نزد عرب اصطلاحی است برای آدم دغلباز.