وسواس (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وسوسه، از زیان بارترین امراض قلبی است
و
ضد آن، اندیشهها و
تصورات ستودهای است که
شرعاً و
عقلاً نیکو باشند
و
الهام نامیده میشود.
همه خیالات و افکاری که بر
ذهن و
قلب انسان عبور میکنند بر چهار قسم است: افکار محرک عمل
خیر و خیالات خوب که «الهام» نام دارند و افکار
محرک عمل شر و خیالات بد که «
وسوسه» نامیده میشوند.
دو قسم وسواس، اثر
شیطان بوده و دو قسم الهام، از
فیض ملائکه است.
همانطور که در
روایتی نیز الهام
فرشته و
وسوسه شیطان در دو
گوش باطنی انسان ذکر شده است.
وسواس که خاطره و خواطر (یعنی حدیث نفس یا اندیشهها و خیالاتی که به دل خطور میکند.) شیطانی نیز نام دارد، در لغت به معنای صدایی آرام و پنهانی است.
وسواس در
اصطلاح، عبارت است از هرچه که باعث روگردانی دل از یاد خدای
سبحان باشد؛ بنابراین، گستردهتر از معنای متعارف آن است؛ یعنی کثرت
شک و یا حالتی که هنگام ارتکاب کارهای زشت و
گناه بر قلب
عارض میشود.
قرآن کریم،
وسوسه شیطان و
اطاعت آدم و
حوا علیهما السلام از
وسوسه شیطان را باعث رانده شدن ایشان از
بهشت میداند
و یک
سوره کامل آن، در
استعاذه از شرّ
وسوسه گران
ابلیسی و انسانی است.
پیشوایان دین علیهمالسلام نیز با قول و عمل خود از
اعتنا به وساوس،
نهی فرمودهاند؛
همانطور که
امام صادق علیه السلام وسواس در
وضو و
نماز را اطاعت از شیطان و بیعقلی میدانند
و در
دعاها از وساوس به
خدا پناه برده شده است.
عواملی که باعث ایجاد یا تقویت وسواس می شوند عبارتند از:
وسوسه، چون شک و
شرک و... از القائات شیطانی است که در قلوب مردم میاندازد، چنانچه
طمانینه،
یقین،
ثبات،
خلوص و امثال اینها از فیوضات الهی و القائات فرشتگان است.
قرآن کریم
وسوسهها را منتسب به
نفس انسان دانسته است
و شیطان نیز در
قیامت به
گمراهان میگوید: من بر شما
تسلطی نداشتم جز اینکه
دعوتتان کردم و شما
اجابتم کردید، مرا
ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید.
در
سوره ناس،
به این حقیقت
اشاره شده که بعضی از مردم از شدت
انحراف، خود در
زمره شیطانها قرار گرفتهاند و دیگران را
وسوسه میکنند
و در
قرآن کریم، «اولیای شیطان» نام دارند که دریافتهایی شیطانی دارند.
آمادگی نفس و صفات شخصیتی کسب شده در درون انسان، در پذیرش وساوس شیاطین
انسی و
جنی، اساسیترین عامل در ایجاد یا تقویت وسواس است.
امام خمینی رحمهالله درباره ارتباط وسواس شیطان و نفس میگوید: قلب انسانی لطیفهای است بین
ملک و
ملکوت و چون آیینه دو رویی است که در یک روی آن
صور غیبیه منعکس میشود و در رویی دیگر صور دنیایی انعکاس مییابد. و اگر
توجه قلب به
دنیا بیشتر شد، باطن
خیال او با
ملکوت سفلی که
روح پستیهای
عالم ماده و نیز جایگاه جنّ و شیاطین و نفوس
خبیثه است
سنخیت یافته و به واسطه این تناسب، القائاتی شیطانی در آن وارد میشود که منشأ تخیلات بد است. نفس چون همواره توجه به دنیا دارد، علاقه به آن
تخیلات باطله پیدا کرده و افکار و تمایلات و رفتارهای شیطانی از قبیل
وسوسه، شک،
تردید،
اوهام و خیالات باطله در آن غالب شده و اعمال بدنیّه نیز بر طبق صور باطنی قلب میگردد و همینطور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با
ملکوت اعلی، که عالم ملائکه و نفوس پاک و به منزله حقیقتِ نورانی عالم طبیعت است، تناسب پیدا میکند و علوم رحمانی،
عقاید حقه، افکار و تمایلات الهیه دریافت کرده و از شک و شرک،
منزه و پاکیزه گردد و حالت
استقامت و
طمأنینه در نفس پیدا شود و طبق آن دریافتهای قلبی، شوق و سپس
اراده در
وجود انسان ایجاد می شود و بالاخره اعمال ظاهری و باطنی از روی میزان عقل و
حکمت واقع میشود.
بنابراین، این نفس است که با
رذایلی که دارد و نیز با دوری از یاد خدا (که در قسمت انواع وساوس ذکر خواهند شد)، خود را آماده تاثّر از وسواس شیطان و نفوس شیطانی میکند؛ همانطور که در مدل مذکور نیز به صورت ارتباط مستقیم و آغاز شده از جانب نفس ترسیم شده است. همانطور که ارتباط شیاطین جن و انس با یکدیگر در
منطق قرآنی، دوسویه است.
بعضی
علاج وسوسه را ناممکن دانستهاند؛ اما حق این است که ممکن است ولی بسیار مشکل است زیرا همانطور که
پیامبر صلوات الله علیه درباره افرادی که
وسوسه در
خاطر ندارند فرمود: «هر که دو
رکعت نماز گزارد که در آنها نفس او هیچ چیز (جز خدا) در خاطرش نگذرد گناهان گذشته و آینده او آمرزیده میشود». و اگر علاج و
دفع آن ممکن نبود چنین کاری هم تصوّر نمیشد.
بنا بر این کار دشواریست مگر برای کسی که دلش همواره متوجّه و مشغول به خدای یکتا باشد تا شیطان مجالی در آن نیابد؛ مثل مخلَصین باشد که در
قرآن کریم از سلطه شیطان مستثنی شدهاند.
این قواعد کلی در
درمان هر
وسوسهای باید مورد توجه قرار گیرد:
بستن درهای نفوذ شیطان در قلب که عبارتند از
شهوت،
خشم،
حرص،
حسد،
عداوت، خودبینی (
عجب) و... از صفات رذیله که اگر این درها بسته باشند، شیطان راهی به دل ندارد مگر دزدانه و گذرا.
یعنی به اخلاق فاضله، اوصاف شریف و
ملازمت با
ورع و
تقوی و
عبادت پروردگار متعال.
اگر ریشههای صفات
مذموم یاد شده که به منزله درهای بزرگ برای ورود شیطان است از دل کنده شود، راههای تسلط و
تصرف وی بسته میشود، مگر بعضی خطورهای گذرا که ذکر و یاد خدا این موارد را هم ریشهکن میکند.
همچنانکه رسولخدا صلوات الله علیه فرمود: شیطان پوزه خود را بر قلب هر انسانی خواهد گذاشت، اگر او به یاد خدا بیفتد، شیطان میگریزد، اما اگر خدا را از یاد ببرد، دلش را میخورد.
البته منظور، یاد حقیقی است
اما اذکاری نیز در روایات آمده است؛ مثل قرائت آیه «سخره»
که دستور العملی جاری در برنامه
سالکان است و تأثیر آن در صفاء قلب و
اطمینان نفس و
نفی خواطر و
ازاله شک و وسواس به عدد هفتاد مرتبه در نفوس مستعده یقینی است.
این
توصیه مستند به روایتی از
امام علی علیه السلام است که شارحین آن نیز به این مساله
اذعان دارند.
ذکر «لاالهالاالله»
و «تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَيِّ الَّذِی لا يَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِیكٌ فِی الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِیراً»
هر دو مورد
تجربه راوی آنها بوده است.
بیاعتنایی به شیطان که مورد توصیه روایات است.
امام خمینی رحمهالله درباره این توصیه روایی میگوید: این بیاعتنایی از معالجات مهمّی است که در همه امراضی که از
القائات شیطان است چون شک و شرک و وسواس به کار میآید.
زیرا
تضرع و زاری به
درگاه حق تعالی و پناه بردن از شرّ آن
ملعون و شرّ نفس به آن
ذات مقدس، یاری او را در پی دارد.
همانطور که
پیامبر اکرم صلوات الله علیه نیز استعاذه از شیطان در
وسوسه در نماز را
دستور داده و فرموده که وقتی داخل نماز شدی، بزن با انگشت سبّابه
دست راستت به ران پای چپت، پس بگو: «بسم اللّه و باللّه، توكّلت علی اللّه، أعوذ باللّهالسّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم.» که باعث دور کردن او میشود.
زیرا خدای متعال در حدیث
معراج،
مومنین را به حفظ قلب از وسواس
امر فرموده و سپس خود در جایی از آن
حدیث میفرماید از
برکات گرسنگی، حفظ قلب است.
در روایت است که
روزه ماه
شعبان و چهارشنبه وسط و
پنجشنبه اول و آخر هر
ماه وسواس را از بین میبرد.
امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند انسان پرخواب و بیکار را
دشمن میدارد.
و جوان وقتی از کار
مباحی که درونش به آن مشغول باشد باز ایستد ناچار شیطان در دل او وارد میشود.
شناخت ضدّ
وسوسه (اندیشه و خاطر نیک و ستوده) تا آدمی را بر مواظبت بر آن که موجب دفع
وسوسههاست برانگیزد.
از آنجا که وسواس، دارای شقوق بیشماری است
علاوه بر لزوم مراعات
قواعد کلی مذکور، در
معالجه هریک از انواع وساوس، برخی از انواع این
بیماری نیازمند مراقبات و
درمانهایی خاص هستند که به ترتیب ذکر میشود:
این نوع وسواس، معنای متعارف و
شایع وسواس است و دارای اقسامی است:
الف) وسواس در نيّت.
ب) وسواس در عدد رکعات نماز
ج) وسواس در
قرائت: این نوع وسواس از جمله حجابهایی است که شیطان بر دل آدمی میافکند و مانع
تفکر در معنای گفتهها و اعمال نماز خواهد شد، و
خنده شیطان بر چنین کسی که از این راه
مرید او شده از همه بیشتر است.
د) وسواس در طهارات
علاج این نوع از وسواس، چون سایر امراض قلبیه با
علم نافع و عمل، بسی آسان است ولی انسان باید اوّل خود را مریض بداند، نه اینکه خود را مریض ندانسته، بلکه دیگران را منحرف از راه و بی مبالات در
دین بداند.
سپس بر طبق دستورات زیر عمل کند:
۱) تفکر در روایات،
فتوای مرجع تقلید و رفتار
متشرعین و
تلقین راه درست به خود: روایت است که رسول خدا صلوات الله علیه جهت وضوی خود یک مشت
آب به صورت میزدند و یک مشت به دست راست و یک مشت به دست چپ و
اجماع فقهاء امامیّه بر این است که این وضوء
صحیح است. حتی در شستن دوم، بعضی اشکال کردهاند ولی شستن سوم قطعاً بدعت و مبطل وضوء است.
یکی از
ائمه معصومین علیهمالسلام، وقتی که برای
قضای حاجت میرفتند با دست مبارک به رانهای
مبارک آب میپاشیدند که اگر ترشحی از
نجاست صورت گیرد، معلوم نشود
رطوبت آب بوده یا نجاست!
پس این فرد باید فکر کند که از طرفی احادیث شریفه و کتاب الهی، عمل فرد وسواسی را از شیطان شمردهاند و صاحبش را بیعقل معرفی فرمودهاند و فقها هم عمل وسواسی را غیر منطبق با
اسلام دانسته و بعضی از اعمال او را
باطل شمردهاند و مردم معمولی متشرّع هم چنین عمل نمیکنند؛ بنابراین مبادا خیال کند کار خودش
تقوا و دیانت است؛ زیرا روشن است که نمیتوان گفت که نوع
متدینین و علما و بزرگان دین،
مبالات به دین خدا ندارند و شخص وسواسی فقط
مقید به دیانت است.
۲) بیاعتنایی عملی به
وسوسه و انجام ضد آن:
امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که شكّت در رکعات نماز، زیاد شد نماز را ادامه بده بدون اعتنا به شک؛ زیرا این نیست مگر از شیطان. در ادامه میفرماید: شیطان را به خودتان
عادت ندهید به شکستن نماز، پس او را به طمع بیندازید؛ زیرا که شیطان پلید است
معتاد است به آنچه عادت داده شد. آن خبیث میخواهد که اطاعت شود، پس وقتی که
عصیان شد، به کسی از شماها
عود نمیکند
و این از معالجات مهمّ است در جمیع اموری که از القائات شیطان است.
مثلا اگر مبتلا به
وسوسه در وضو است، بر خلاف وسواس ذهنیاش یک مشت آب بیشتر به کار نبرد. لابد شیطان میگوید که این عمل صحیح نیست. جواب او را بدهد که اگر عمل من درست نیست، پس باید عمل
رسول خدا صلوات الله علیه و
ائمّه طاهرین علیهمالسلام و جمیع فقها درست نباشد. پس اگر عمل آنها باطل بود، بگذار عمل من نیز باطل باشد.
در برخی روایات، مصادیقی از آن با عنوان «
وسوسه در تفکر درباره
خلقت»
به معنای
وسوسه در آفریدگار
جهان مطرح شده است. در برخی از روایات که فرمودهاند
وسوسه تا مورد
اعتقاد قرار نگیرد و بر
زبان نیاید گناهی ندارد
، این نوع وسواس منظور است.
این وساوس، به شکها و سوالات معمولی نمیگویند بلکه مصداق آنها پس از بررسی علمی و یافتن پاسخ است که علیرغم غیر منطقی بودن، دل را
آزار میدهد و پیامبر و
اهل بیت علیهمالسلام
درمانهایی طبیبانه در این موارد به کار بردهاند که این روشها مورد استفاده مشاوران تربیتی نیز قرار دارد و فرمودهاند: شیطان پس از نومیدی از راه أعمال (واداشتن به کارهای بد و جلوگیری از کارهای نیک) از این طریق سعی میکند بر شما چیره شود، سپس از این راه به سراغتان آمد تا شما را بلغزاند، هرگاه چنین حالتی برای کسی پیش آمد، «لا اله الا اللّه» بگوید. بلکه در جایی دیگر درباره این افراد که از وساوس خود ناراحت هستند فرمود: سوگند به آن که جانم به دست اوست که این
صریح ایمان است.
امام صادق علیه السلام فرمود: وسواس
خناس که یکی از شیاطین است کارش این است که انسانها را با
وسوسه آمال و آرزوها میفریبد تا مرتکب
خطا و گناه شوند، وقتی در گناه واقع شدند،
استغفار را از یادشان میبرد. البته وساوسی که بدون
اختیار به وجود میآید، مورد بازخواست و
مؤاخذه نیست و به واسطه آنها گناهی نوشته نمیشود.
بلکه ارتکاب آن گناه است.
تفکر در بدی
عاقبت گناه و ناگواری
فرجام گناه در دنیا و
آخرت و توجه به حقّ
عظیم خدا و بزرگی
ثواب و
عقاب او در
وسوسه به گناه؛ زیرا اگر با
برهانهای قوی با وساوس مقابله شود در کمال ناتوانی خواهند گریخت.
در اصطلاح،
حدیث نفس نام دارند.
درمان این
وسوسه بسیار مشکل است و برخی علمای اخلاق معتقدند علاجی ندارد! اما بزرگانی چون مرحوم نراقی آنرا علاجپذیر می دانند.
به نظر میرسد راهکار علمای اخلاق عملی (سیر و سلوک)، در
درمان این نوع
وسوسه بسیار کارساز است.
سایت پژوهه