میقات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
راههایی که
خدواند برای ورود به
بیت الله الحرام بیان فرموده و
رسول گرامی اسلام جایگاه و
زمان آن را معین فرموده است را میقات گویند.
محرم شدن جهت
عمره و
حج از
مواقیت پنجگانه است که معین گردیده است.
رفتن به سوی
حرم أمن الهی و
کعبه معظّمه همراه با بریدن از
خود و وابستگی نفسانی، از سویی
انسان را میهمان
آفریدگار جهان و صاحب خانه میکند و از سوی دیگر او را به دریای بیکران انسانهای
پاک و دعوت شده به سوی حق متصل مینماید؛ زیـرا کعـبه اوّلین خانه روی زمین، محلّ طواف
ملائکة الله و همـه انبیـای عظام ـ علیهمالسلام ـ از آدم ـ ع ـ تا خاتم ـ ص ـ بوده و شرافتی بس عظیم دارد.
ورود به بیت الله الحرام، پروانهوار گشتن در اطراف کعبه و لمس
حجرالاسود و استشمام بادهای بهشتی از
رکن یمانی، از راهی میسّر است که
خدای سبحان ـ آن را بیان کرده و
رسول گرامیش ـ ص ـ جایگاه و زمان آن را معین نموده است. آنهم با لباسی ساده و بهدور از
فخر و
زینت و با شرایطی خاص.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودند: «محرم شدن جهت عمره و حج، از
مواقیت پنجگانهای است که
رسول خدا ـ ص ـ آن را معین نمود»، سپس فرمود: «رسول خداـ ص ـ برای اهل
مدینه و کسانی که از آنجا به
مکه میروند،
ذوالحلیفه (
مسجد شجره) و برای آنان که از
شامات میآیند.
جحفه و برای اهل
نجد و
عراق وادی عقیق و برای اهل
طائف و آنانی که از آن مسیر عبور میکنند
قرن المنازل و برای اهل
یمن و عبور کنندگان از آن مسیر
یلملم را میقات قرار داد.» آنگاه فرمود: «کسی که قصد خانه خدا را دارد، نباید از غیر این میقاتها عبور کند.»
باید گفت مضمون بالا در
روایات زیادی دیده میشود لیکن در بعضی به جای «أهل نجد»، «أهل عراق» ذکر شده و به جای «أهل شامات»، «
مغرب» را آوردهاند، که در حقیقت
تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا همه روایات باب درصدد بیان جهت میقاتها است. لذا در بعضی از
کتابهای فقهی،
میقات جحفه را برای أهل
مصر،
شام، مغرب،
اندلس،
روم و... نوشتهاند و برای اهل عراق و کسانی که در
مشرق زمین هستند
ذات عرق را و برای اهل یمن و
هند و... یلملم را میقات دانستهاند پس اینها در صدد بیان جهت میقاتها بودهاند.
میقاتهای پنجگانه که از هر سوی، محیط بر
شهر مکه و حرم أمن الهی است، گویا مدخلها و دربهای ورودی برای میهمانان
پروردگار متعالند؛ آنانی که از اطراف
کره زمین خوانده شدهاند و مصداق «یأتون من کل فجّ عمیق»
گردیدهاند و میخواهند مراسم
حج ابراهیمی را به جای آورند.
میقات اولین محلّی است که
حاجی اعلان حضور میکند و در مقابل
خالق یکتا خود را
برهنه از همه وابستگیها نموده و با حالتی خالصانه فریاد: «لبیک ألّلهمّ لبیّک...» برمیآورد. این
حضور و
شهود است و شاید یکی از اعلی مراتب آن است که زبان
اولیای خدا را
کُند میکند و توان
لبیک گفتن را از آنان میگیرد.
همچنانکه
مالک بن انس میگوید: به همراه
جعفر بن محمد ـ علیهاالسلام ـ جهت بهجا آوردن
مناسک حج رفتم، چون به میقات رسیدم، آن حضرت را دیدم که در حالت
احرام هرچه میخواست «لبیک» بر
زبان جاری کند،
صدا در گلویش قطع میگردید و حالش دگرگون میشد بطوریکه نزدیک بود از روی
مرکب به
زمین افتد. عرض کردم، ای فرزند
رسول خدا بگو ذکر «تلبیه» را. در جوابم فرمود: چگونه بگویم «لبّیک اللّهم لبّیک» و حال آنکه در حضورش ایستادهام، میترسم جواب آید: «لا لبّیک و لاسعدیک».
پس میقات جایگاهی است که
زیارت بیت الله الحرام از آن جا شروع میشود و قاصد حجّ نمیتواند بدون احرام از میقات عبور کند و یا قبل از آن
محرم گردد ـ مگر در صورت
نذر ـ لذا کسانی که از کشورهای مختلف و راه های دور عزم مکّه کردهاند و میخواهند حجّ و عمره بجا آورند، باید داخل میقات گردند و محرم شوند.
دقّت در سخنان
امام زینالعابدین ـ علیهالسلام ـ در گفتگوی خود با «
شبلی» (الشِّبلی عنوان جمعی از علما، زهاد و عرفای شبله است. شبله قریهای است در ماوراءالنهر (نزدیک سمرقند) که دارای دانشمندان فراوانی بوده است و راوی حدیث از رجال همان قریه است.)
بعداز اتمام اعمال حجش، ما را به اهمیت احرام و میقات و فضای ملکوتی و
حالات عرفانی آن توجه میدهد. آنگاه که فرمود: «آقای شبلی! آیا برای احرام وارد میقات شدی؟ و دو رکعت
نماز احرام گزاردی، و
تلبیه را بر زبان جاری کردی؟!»
شبلی جواب داد: «بلی یابن
رسول الله» حضرت پرسید: «آیا هنگام ورود به میقات نیتت این بود که تحصیل شرایط زیارت بیت الله الحرام کنی؟ و در موقع بهجای آوردن دو رکعت
نماز احرام، توجه کردی که با بهترین اعمال و بالاترین حسنات به
خدای سبحان ـ
تقرب پیدا میکنی؟ و هنگام لبّیک گفتن قصد کردی که بر اساس تعهدی خاص ـ طاعت در مقابل اوامرش و خودداری از معصیتش ـ تلبیه بگویی؟!»
عرض کرد: «نه یابن رسول اللّه»، حضرت فرمود: «پس در این صورت، نه داخل میقات شدهای و نه نماز خواندهای و نه لبیک واقعی گفتهای!»
بدیهی است هر یک از
مواقیت بحثهای مستقل و عمیق فقهی و عرفانی و تاریخی دارد، که در جای خود بحث گستردهتری را میطلبد و ما در این
نوشتار به صورت گذرا و کوتاه آنها را بررسی نمودهایم.
«میقات» بر وزن «مِفْعال» است که در اصل «مِوْقاتْ» بوده، واو ساکن و حرف ما قبل آن
کسره داشته، لذا تبدیل به یاء شده است و جمع میقات
مواقیت میباشد.
بحثی است میان
علما و محققین و آن این که واژه «میقات»
اسم آلت است یا
اسم زمان و
مکان؟
مرحوم
سلطان العلماء در حاشیه
شرح لمعه میگوید: «میقات اسم آلت است مانند مفتاح» و نیز فرموده است: «میقات اسم آن چیزی است که به وسیله آن، چیز دیگری معیّن میشود از جهت زمان و مکان.» المیقات اسم یوّقت به الشی فهو اسم آلة کالمفتاح أی یحدّد زماناً أو مکاناً.
بعضی مانند
شهید اول گفتهاند: میقات از نظر
لغت اسم مکان و زمان است؛ زیرا اسم زمان و مکان از
ثلاثی مجرد بر وزن مفعال آمده است؛ مانند
میلاد؛ یعنی «زمان
ولادت» و یا میعاد؛ یعنی «
وعدهگاه».
طریحی در
مجمع البحرین تا حدّی همان معنا را اراده میکند و ذیل
آیه شریفه: «إنَّ یوم الفصل کان میقاتا» میگوید: «میقات زمان معین برای انجام کاری است که مجازاً بر مکان اطلاق شده مانند: «
مواقیت الحجّ»؛ یعنی مکان های معیّن که
احرام حج در آن منعقد میگردد
و آیه شریفه «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِی
مَواقِیتٌ لِلنّاسِ وَالحَجِّ»
دلالت بر زمان معین جهت انجام حجّ «
تمتع،
قِران و
افراد» دارد و همچنین کلمه «میقات» در
آیات دیگر دلالت بر زمان معین میکند که به تعبیر
لسان العرب:
المیقات: مصدر
الوقت. و الآخرة: میقات الخلق. و مواضع الإحرام:
مواقیت الحج. و الهلال میقات الشهر و نحو ذلک
و در اصطلاح
مواقیت عبارتست از: «مواضع و أزمنة معیّنة لعبادة مخصوصة»؛
مکان و
زمان معین برای
عبادت خاص.
پس میشود نتیجه گرفت که میقات شامل اسم زمان و مکان است؛ یعنی زمان و مکان معیّن را در برمیگیرد و شاید بهتوان گفت تعبیر
صاحب جواهر ـ ره ـ در بحث
مواقیت تعبیر زیبا و جالبی است؛ آنجا که میفرماید:
«المواقیت جمع میقات و المراد به هنا «فی الحج» حقیقةً او توسعاً مکان الاحرام».
مراد از کلمه میقات در بحث
حج ـ حقیقةً یا مجازاً ـ اماکن خاص است.
با توجه به آنچه گذشت می توان گفت که میقات بر دو قسم است:
۱ ـ
میقات زمانی ۲ ـ
میقات مکانی
برای احرام
عمره تمتع،
حج تمتع، افراد و قران، ماههای
شوال،
ذیقعده و همچنین
ذیحجه از ابتدای آن تا پیش از ظهر
روز عرفه (نهم ذیحجه) ـ بهطوریکه
حاجی بتواند همه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و محرم به احرام حجّ تمتع گردد و خود را جهت
وقوف اختیاری عرفه به سرزمین
عرفات برساند ـ تعیین گردیده است.
ابن ادریس در السرائر آن را نسبت به شیخ طوسی در کتاب خلاف و مبسوط میدهد.
بعضی از
فقها آن را دو ماهِ شوال، ذیقعده و ده روز اوّل ذیحجّه دانستهاند.
اکثر فقها ـ رضوان اللّه علیهم ـ در بحث میقات زمانی
استدلال به
آیه شریفه «الحج أشهر معلومات...» کردهاند. اگر مقصود
اعمال حج باشد و از آن جهت که بخش عمدهای از اعمال در
ایام تشریق انجام میشود و ممکن است بعضی از اعمال حج مانند اعمال حرم ـ
طواف و
نماز طواف و
سعی بین
صفا و مروه و... ـ را تأخیر انداخت در این صورت میقات زمانی شامل شوال، ذیقعده و همه ذیحجه خواهد شد.
معاویة بن عمار میگوید:
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در مورد آیه شریفه «الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلارفث ولافسوق و لاجدال فی الحج»
فرمودند: «ماه های حج؛ شوال، ذیقعده و ذیحجّه است.»
و اگر مقصود از آیه شریفه عمل ابتدایی حج؛ یعنی احرام باشد نظر اوّل و دوم را میتوان با روایت
علی بن ابراهیم تقویت کرد؛ او میگوید: ماههای حجّ؛ شوال، ذیقعده و ده روز از ذیالحجه است.
میقات مکانی و آن بر دو قسم است:
میقات کسانی که مسکنشان از
مکه معظمه بیش از ۱۶
فرسخ فاصله دارد.
در کتابهای مختلف فقهی آنگاه که بحث از میقات مکانی به میان آمده برای اینها ۵ میقات معروف را ذکر کردهاند. لیکن شهید اوّل مکه مکرّمه را برای حجّ تمتع اضافه میکند که ۶ تا میشود.
مرحوم
علامه حلّی ره ـ در
کتاب قواعد و
محقق حلّی در
مختصر النافع مانند شهید اوّل
مواقیت را ۶ تا ذکر میکنند.
و بعضی از فقها مانند صاحب دروس
سرزمین فخ («فخّ» وادی معروفی است که در
مدخل شهر مکّه از سوی
مسجد تنعیم واقع شده و امروز به ـ
شهداء ـ معروف است و در روز
یوم الترویه (در سال ۱۶۹ هـ «حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن ابن علی بن ابی طالب(ع)» با سپاه
عباسیان جنگیده و با یارانش به
شهادت رسید، که
قبر او الآن در آنجا است.)
را نیز برای حجّ
بچهها اضافه میکند و همچنین فروعی دیگر بر آن میافزاید که ۱۰ میقات میشود.
أدنی الحلّ برای کسانی است که داخل مکه هستند و میخواهند
عمره مفرده بهجا آورند. این افراد میتوانند از حدود
حرم خارج شده و در اولین نقطه
حلّ مُحرم گردند؛ لیکن
أفضل و
قدر متیقن همان میقاتهای معروف سه گانه ذیل است:
این میقات در شمال غربی حرم و در هفت کیلومتری شهر مکّه واقع شده که نزدیکترین میقات به شهر مکه است و امروز متصل به
شهر شده است. و بناست
شهر صنعتی در نزدیکی مکه شود. این
مسجد و این محلّ را از آن جهت تنعیم مینامند که در
وادی نعمان واقع شده و این وادی از سمت راست منتهی به
کوه نعیم و از سمت چپ منتهی به
کوه ناعم است.
رسول گرامی اسلام به
عبدالرحمن بن ابی بکر («عبدالرحمن بن ابی بکر» برادر عایشه بوده است.) دستور داد همسرش ـ
عایشه ـ را بدین وادی ببرد تا
محرم به
احرام عمره مفرده گردد.
روستایی است در مسیر
جدّه و حدود ۴۸ کیلومتر از مکّه فاصله دارد، در آنجا
چاه آبی نیز واقع است. از آن جهت آن را
حدیبیه نامیدهاند که در این مکان حدود ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر با رسول گرامی اسلام ـ ص ـ در زیر درختی بنام «
حدباء»
بیعت کردند که به «
بیعت رضوان» معروف گردید ـ (از قول
أصمعی) و آیه شریفه «لقد رضی اللّهُ عن المؤمنین إذا یبایعونک تحت الشجرة...»
نازل گشت.
حـدیبیه دورترین نقطه حل است ـ و بـه قول
محمد بن موسی خوارزمی،
رسول خدا ـ ص ـ از آنجا محرم گشت و عمره مفرده بهجای آورد.
این محلّ در شمال شرقی
مکه معظمه در مسیر
طائف در ابتدای درّه «
سَرِفْ» میباشد و در این جا چاهی است که محلّ بنام آن چاه میباشد، الآن در آنجا
باغستان کوچکی است که مسجد با عظمتی در کنارش ساخته شده است ـ و چاههای نزدیک به یکدیگر دارد و فاصله آن با مکّه حدود ۲۹
کیلومتر میباشد. بعضی فاصله آن را ۷ میل (۱۱۳۴۰ متر) ذکر کردهاند.
شاید اختلاف عدد از جهت اختلاف راهها باشد.
حرکات جِعْرانَةُ براساس گفته لسان العرب میباشد.
پیغمبر اکرم ـ ص ـ در این سرزمین فرود آمد و غنائمی را که از
هوازن در
غزوه حنین به دست آمده بود تقسیم کرد.
و بنابر نقل
ابوالعباس قاضی: رسول خدا ـ ص ـ در
ماه ذیقعده سال ۸
هجرت در آنجا محرم گشت و به سوی مکه آمد و عمره مفرده بهجای آورد.
اقوال مختلفی در احرام عمره مفرده از أدنی الحل است که اشاره میشود.
====کتاب تحریر الوسیله====
أدنی الحل میقات برای عمره مفرده است ـ چه بعد از حجّ قران یا اِفراد یا در ایام دیگر باشد ـ و بهتر این است که در خارج حرم از میقات حدیبیه یا
جعرانه یا
تنعیم محرم گردد و مسجد تنعیم نزدیکترین اینها است به مکه معظّمه.
====کتاب مناسک حج====
اگر
مکلّف در مکه باشد و بهخواهد عمره مفرده بهجا آورد،
جایز است از حرم خارج شده و
احرام ببندد و
واجب نیست به یکی از
مواقیت رفته و از آنجا محرم شود. و بهتر این است که احرامش در یکی از این سه جا باشد: حدیبیه، جعرانه، تنعیم.
====عدم اشاره فقها به غیر از سه مکان====
فقها معمولاً غیر از سه محل فوق حدود دیگر حرم مانند
اضائة لبن،
وادی عرنه و... را متعرض نشدهاند؛ زیرا پیدا کردن حدّ حرم مقداری مشکل است
====مسجد نمره====
بعضی
مسجد نمره در عرفات را میقات عمره مفرده معرفی کردهاند که این خلاف
احتیاط است زیرا معلوم نیست آن مسجد خارج حرم باشد.
و این سه مکان جایی است که رسول گرامی اسلام از آنجاها محرم گردیده است. همانطوریکه گذشت.
همانگونه که گذشت رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ
میقاتهای پنجگانه را تعیین و نامگذاری نمود که این امر از سوی
شیعه و
سنی مورد اتفاق است و ما در ابتدای این نوشتار آن را از کتب مختلف ذکر نمودیم. و در اینجا تاریخچه هر یک از میقاتها را توضیح خواهیم داد.
چون در آن محلّ درختی بنام ـ
سَمُرة ـ بوده و
پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ در زیر
سایه آن
درخت فرود میآمدند و
نماز میخواندند و محرم میشدند. بنام ـ الشجرة ـ معروف گردیده است. و در زیر این درخت ـ
اسماء دختر
محمد بن ابی بکر ـ به دنیا آمده است.
آن را «
ذوالحلیفة» (حُلَیْفَةْ از کلمه حلفة گرفته شده که آبی بوده بین دو
قبیله: بن
جشم بن بکر بن هوازن و
بنی خفاجه که هر دو منسوب به
عقیل بودند.)
و
آبار علی و یا
آبیار علی (منطقه مسجد شجره از مناطق کشاورزی بوده و بدون شک توسط
علی بن ابی طالب ـ علیهالسلام ـ چاههائی در آنجا زده شده که از آن استفاده میشده، که به آبار علی معروف گشته است، البته چاههای دیگری هم بوده، رسول خدا ـ ص ـ قبل محرم شدن در یکی از این چاهها خود را شستشو داده و
غسل نموده است.)
نامیدهاند که هر کدام
جهت و
وجهی دارد.
این
مسجد در (حدود) ۱۰ کیلومتری
مدینه منوره به طرف مکه واقع شده و میقات کسانی است که از این ناحیه به سوی
بیت الله الحرام میروند.
این میقات معتبرترین میقاتها است؛ زیرا رسول گرامی اسلام ـ ص ـ و بعضی از
همسران آن حضرت و
ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ از آنجا محرم گشتهاند.
از
امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال شد چرا رسول خدا ـ ص ـ در میان میقات ها
عنایت و توجهش به این میقات بیشتر بوده است و بیشتر از آنجا محرم گردیدهاند؛ بلکه از
مواقیت چهارگانه دیگر محرم نشدهاند.
حضرت فرمود:
وقتی رسول خدا ـ ص ـ به
معراج رفت و به سوی آسمانها
سیر داده شد، آنگاه که برابر
مسجد شجره رسید، فریاد برآمد «یا محمّد»، رسول خداـ ص ـ جواب داد: «لبّیک»، سپس به او گفته شد: «آیا تو
یتیمی نبودی که پناهت دادیم و آنگاه که تو را بر سر دو راهی یافتیم هدایتت کردیم.»
وقتی این کلمات را شنید فرمود:
«إن الحمد و النعمة لک والملک، لاشریک لک»؛ «همانا
ستایش و
نعمتها و
سلطنت مخصوص تو است.»
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: به همین جهت رسول خدا ـ ص ـ از مسجد شجره
محرم میگشت نه از دیگر
مواقیت.
رسول خدا ـ ص ـ از این میقات سه مرتبه جهت
زیارت بیت الله الحرام محرم گردیدند:
در سال هشتم هجرت پس از
غزوه بنی مصطلق،
ماه رمضان و
شوال را در مدینه به سر برد و دوّم
ماه ذیقعده آهنگ عمره مفرده نمود، و به همگی اعلان کرد و حتی
کفار قریش نیز فهمیدند که او
عزم عمره دارد. به همراه عدّه زیادی از یاران (گفته شد همراهان رسول خدا ـ ص ـ، ۱۱۶ نفر بودند و بعضی ۱۴۰۰ نفر و بعضی دیگر ۱۵۲۵ نفر هم نقل کردهاند.) به سوی ذوالحلیفه آمد. در این سفر چهار تن از زنان به نامهای
ام سلمه (همسر رسول خدا) و
ام عماره،
ام منیع و
ام عامر اشهلی نیز همراه بودند که اینان اعم از
مهاجرین و
انصار بودند.
نماز ظهر را در مسجد شجره خواندند سپس جلو
درب محرم گشتند و ذکر
تلبیه «لبّیک اللّهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک، إنّ الحمد و النعمة لک و الملک، لاشریک لک» را بر زبان جاری کردند و بدین ترتیب بسیاری از یاران آن حضرت در مسجد شجره محرم گشتند و سپس عازم مکه معظمه گردیدند که با منع
کفّار، منتهی به
صلح حدیبیه گشت.
در سال هفتم هجرت در روز دوشنبه ششم
ذیقعده رسول خدا ـ ص ـ جهت احرام عمره مفرده به مسجد شجره رفت، این
احرام بهجای احرام عمرهای بود که در سال گذشته از آن حضرت
فوت شده بود و همان افرادیکه درسال ششم با رسول خدا ـ ص ـ در حدیبیه شرکت داشتند دوباره همراهی نمودند، مگر چند نفری که در
خیبر به
شهادت رسیده یا
فوت کرده بودند.
آن روز چون به
ذوالحلیفه رسیدند نماز ظهر را اقامه فرمودند و بعد از آن محرم گردیدند و به سوی مکّه معظّمه حرکت کردند.
در این
سفر رسول خدا ـ ص ـ ۶۰
شتر جهت
قربانی به همراه داشتند که با سربلندی و موفّقیت، بعد از مدت کوتاهی وارد مکه معظّمه شدند و اعمال خود را به پایان رساندند و طبق قرارداد سه روز ماندند و سپس به مدینه منوره بازگشتند. این عمره به «
عمرةالقضاء» معروف گشت.
ابناثیر با اختلاف مختصری در خروج رسول خدا ـ ص ـ از مدینه که مینویسد: در ماه ذی حجه رسول خدا با ۷۰ شتر برای عمره رفت.
سعید بن محمد بن جبیر از پدرش نقل میکند که روز شنبه ۲۵ ماه ذیقعده رسول خدا ـ ص ـ از مدینه منوره به سوی
مکه معظمه به طرف ذوالحلیفه خارج شد. ـ در آن سال یعنی سال یازدهم هجرت مردم را توصیه به رفتن به حجّ مینمود ـ نماز ظهر را دو رکعتی در ذوالحلیفه بهجا آورد و سپس محرم گشت. بعضی گفتهاند: آن
روز را به
شب رساند و شب در مسجد شجره
بیتوته کرد تا اینکه همه یاران به همراه قربانیهای خود جمع شوند، سپس فردایش نزدیک ظهر محرم گردید. در آن سال رسول خدا ـ ص ـ از ناحیه خود و
علی بن ابی طالب ـ ع ـ قربانی نمود و حجش را به پایان رسانید.
با تأمّل در
احادیث و روایاتی که از امام چهارم
زینالعابدین و امام ششم «
جعفر بن محمد» ـ علیهمالسلام ـ و
مالک بن أنس فقیه اهل مدینه و... نقل شده روشن میشود که ساختمان مسجد در جای
درخت سمره بوده است. و همچنین در کتاب «المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة» که در قرن سوم هجری تألیف شده، از مسجد شجره به «المسجد الکبیر» یاد میکند و میگوید: در ذوالحلیفه دو مسجد متعلق به رسول خدا ـ ص ـ میباشد؛ اول:
مسجد کبیر که در سمت راست مکان مرتفعی به نام «
بیداء» واقع شده و مردم از آنجا محرم میشوند و به مکه میروند. و مسجد دیگر
مُعَرّسْ است که در قسمت پایین «بیداء» و جهت قبله مسجد شجره واقع شده.
رسول خدا ـ ص ـ بعد از بازگشت از مکه معظمه در این مسجد بیتوته میکرد، و نماز میخواند، و صبحگاهان خارج میشد.
کتابهای حدیثی و فقهی مانند
فروع کافی،
کلینی و
وسائل الشیعه،
شیخ حرعاملی و
جواهرالکلام در مورد
مستحبات نماز در این مسجد بحث نمودهاند.
در قرن پنجم (۵۷۸ ـ ۵۸۱ ق»
ابن جبیر مینویسد: چون به
وادی عقیق رسیدیم مناره سفید و بلند
مسجد ذوالحلیفه را مشاهده کردیم.
در اکثر سفرنامههای حجّ سخن از ساختمان مسجد شجره به میان آمده است که نیاز به یادآوری نیست. شکی نیست که مسجد شجره تا امروز بارها
تجدید بنا گردیده و امروز هم بنایی عظیم دارد و زائران زیادی را در
آغوش میگیرد که با فریاد ذکر تلبیه فضای ملکوتی خاصی بر آن حاکم است.
دومین میقات است که رسول خدا ـ ص ـ برای اهل
مصر و
شامات و کسانی که از آن مسیر به سوی مکّه معظّمه میآیند تعیین کرده است.
جحفه روستای بزرگی است که تپههای مرتفع و بلندی دارد و در مسیر راه مدینه به مکه واقع شده است.
فاصله جُحْفَه تا مکه معظّمه به اندازه چهار
مرحله است.
اگر چه بعضی مانند
السکری گفته است: فاصله جحفه تا مکه معظّمه سه مرحله میباشد.
صاحب
معجم معالم الحجاز مدعی است که فاصله صحیح آن ۵ مرحله میباشد و شهرهایی که در این فاصله قرار گرفته به ترتیب نام میبرد:
مرّ الظهران، عسفان، الدف، الطارف (القَضیمة) و سپس میرسد به جحفه که با رابغ ۲۲ کیلومتر فاصله دارد، آنگاه مینویسد:
در نزدیکی جحفه
غدیر خم با فاصله سه
میل (۵۷۶۰
متر)
واقع شده که
چشمهای در آن جاری است و به همین جهت
درختان زیادی در آنجا وجود دارد. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در برگشت از
حجّةالوداع علی بن ابی طالب ـ ع ـ را به
مقام وصایت خود معرفی کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه...»
مرحله مقدار مسافتی است که
مسافر به صورت عادی در یک روز طی میکند که میشود گفت ۴۸ کیلومتر است. و در مجموع امروز از راه
اتوبان هجرت حدود ۲۲۰ کیلومتر میباشد.
نام دیگر جحفه «
مَهْیَعَه» میباشد، همانطوری که در روایات زیادی از
شیعه و
اهلسنت وارد شده و بعضی معتقدند، این نام را
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گذاشت هنگامی که فرمود: «اللّهمّ انقل وباء المدینة إلی مَهْیَعَة»؛ یعنی بار خدایا مرض
وبایی را که در مدینه است به «مَهْیَعَه» (مَهِیعَةُ زمین وسیع و طولانی را میگویند.)
ـ که همان جحفه باشد ـ منتقل کن.
در ابتدای جحفه مسجدی به نام رسول خدا ـ ص ـ (
مسجد النبی) بنا گردیده و در آخر آن نزدیکی علامت های میقات ـ
مسجد الائمه ـ میباشد.
در علّت نامگذاری جحفه گفتهاند: در
جاهلیت «عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح» با فرزندان خویش در این منطقه
سکونت داشتهاند و لیکن
سیل آنها را
هلاک نمود، پس از آن، آنجا را جحفه نامیدند؛ زیرا به ساکنان خود
اجحاف نمود.
میقات حجفه در زمان رسول خدا ـ ص ـ مورد عنایت
صحابه بوده، همانگونه که در سال ششم هجرت در جریان
غزوه حدیبیه، عدهای از یاران آن حضرت در «ذوالحلیفه»
احرام خود را به تأخیر انداختند و در جحفه مُحرم گشتند.
البته در جمعبندی
روایت به این نتیجه میرسیم که احرام بستن از مسجد شجره افضل است بهویژه برای کسی که از مدینه منوره حرکت میکند و چنانچه انسان به جهت مریضی یا دوری راه ـ مانند کسی که راه او از
مغرب،
مصر و
شام و... باشد و ـ نتواند به مسجد شجره برود باید از جحفه محرم گردد، همانطوری که روایت
ابی بصیر آن را تأیید میکند.
«عَن أبی بصیر قال قلت لأبی عبدالله ـ ع ـ خصال عابها علیک أهل مکّة قال: ما هی؟ قلت: قالوا: أحرم من الجحفة، و رسول اللّه أحرم من الشجرة. قال ـ ع ـ الجحفة أحد الوقتین، فأخذت بأدناهما و کنت علیلاً.»
ابوبصیر گفت به
حضرت صادق ـ ع ـ عرض کردم: مردم
مکه بعضی از کارها را بر شما
عیب میگیرند. فرمود چه کاری را؟ گفتم مردم میگویند: شما از جحفه
محرم شدهاید و حال آن که رسول خدا ـ ص ـ از مسجد شجره محرم میشد. در جواب فرمود: جحفه هم میقات است و من نزدیکترین میقات را به مکّه انتخاب کردم و من
مریض بودم.
اطلاق روایت فوق به همراه روایت دیگر
اثبات میکند جواز احرام را از میقات جحفه.
گویا امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودهاند: جحفه یکی از میقاتها است و احرام از آن
جایز و
بلامانع است و اگر من أفضلیت احرام در مسجد شجره را درک نکردهام به خاطر مریضی بوده است.
امروز در میقاتگاه جحفه
مسجد مجلّلی را ساختهاند که هزاران حاجی میتواند در آن محرم گردد، اگر چه این مسجد ریشه تاریخی ندارد.
در میان بلاد
عرب وادی عقیقهای گوناگونی است.
بعضی از نویسندگان مقدار آن را به گونهای و برخی دیگر به گونه دیگر بیان کردهاند.
مانند
الحموی در
معجم البلدان چهار جا (
عقیق الیمامة،
عقیق بنی کلاب،
عقیق المدینة، عقیق نزدیک
دریای سرخ.)
بعضی دیگر مانند
عاتق بن غیث بلادی هفت جا (اضافه بر وادی عقیقهای معجم البلدان،
عقیق الحسا،
عقیق الطائف و
عقیق العشیرة ذکر کرده است.)
را معرفی میکنند.
فهیم محمد شلتوت در حاشیه کتاب «تاریخ المدینة المنوره» دو جا را معرفی میکند.
۱ ـ
وادی عقیق؛ منسوب به
عقیق بن عقیل میباشد.
۲ ـ
عقیق المدینة؛ که رسول خدا ـ ص ـ آن را
وادی مبارک خواندند.
ابن عباس میگوید:
رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «أتانی اللیلة آت من ربّی و هو بالعقیق ـ أن صلّ فی هذا الوادی المبارک و قل عمرة فی حجّة».
جبرئیل در یکی از شبها ـ در وادی عقیق ـ از سوی پروردگارم بر من نازل شد و گفت: در این وادی مبارک نماز بگزار و
عمره را ضمیمه
حج کن.
و امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودند: «
وقّت رسولاللّه ـ ص ـ لأهل العراق العقیق و أوّلُه المسلخ و وَسطُه غَمِرة و آخره ذات عرق و أوّله أفضل.»
رسول خدا ـ ص ـ برای
عراق و کسانی که از آن جهت عبور میکنند وادی عقیق را معین فرمود.
و سپس فرمود: ابتدای عقیق «
مسلخ» و میانه آن «
غمره» و انتهای آن «
ذات عِرق» است و احرام در ابتدای آن افضل است.
وادی عقیق بین
نجد و
تهامه واقع شده و در انتهای آن کوه «
عِرْق» واقع است که مشرف بر منطقه ذات عرق میباشد
و
سیلاب آن به سرزمینهای پست تهامه میریزد.
یونس بن عبدالرحمان از
امام کاظم ـ علیهالسلام ـ نقل میکند که حضرت فرمود: در وادی عقیق از «
وجرّة» محرم شوید.
اصمعی میگوید وجَرَّهْ بین مکه و
بصره واقع شده که ۴۰ میل با مدینه فاصله دارد و در آنجا
عمران و
آبادی وجود ندارد.
فاصله آن را مختلف ذکر کردهاند که مسافت فوق تقریباً ۷۳ کیلومتر میشود و بعضی فاصله وادی عقیق را تا مدینه منوره ۴
برید دانستهاند که هر برید ۲۸ کیلومتر است؛ تقریباً مساوی ۱۱۲ کیلومتر خواهد شد.
چه بسا اختلاف ذکر مسافت بخاطر وسعت وادی عقیق باشد که معمولاً مورد سؤال
حجاج و مسلمانان آن روز بوده که به بعضی از آن روایات اشاره شد.
و آن میقات اهل
یمن و
طائف است و در روایات آمده میقات اهل نجد میباشد که این به واسطه تعدّد راهها است.
گفته شده
قرن المنازل دهی است که فاصله آن تا مکه ۵۱
میل است.
«قَرْن» کوهی است مشرف بر سرزمین
عرفات که از مکه دو مرحله فاصله دارد. به آن
قرن الثعالب و
قَرَنْ هم گفته میشود.
با یک محاسبه مختصر و روشن معلوم میشود هر دو مسافت تقریباً به یک اندازه میباشد. و امروز هم قرن المنازل مشخص و معلوم است.
شاعر عرب «
عمر بن ابی ربیعة» در مورد قرن المنازل میگوید:
ألم تسأل الرّبعَ أن ینطقا
بقرن المنازل قد أخلقا؟
«آیا نمیپرسی مکانی را که دوستان در
فصل بهار در آن جمع بودند تا اینکه سخن بگوید؛ آن مکان در قرن المنازل است که همه چیز آن نابود شده است.»
مسافت قرن المنازل تا
مکه مکرمه بر اساس مرحله ۹۶=۲×۴۸ ۰۱ و هر میل ۴۰۰۰
ذراع که هر ذراع تقریباً ۴۸
سانتیمتر است. (تبدیل مقدار مسافت از میل به متر (متر)۹۷۹۲۰=۱۹۲۰(میل)× ۵۱).
آخرین میقاتی است که در روایات برای أهل یمن و کسانی که از آن طریق عبور میکنند معین شده و به آن «
الملم»، «
یرمرم» و «
ململم» نیز گفته شده،
صاحب جواهر ـ ره ـ فرموه: فاصله
یلملم تا مکّه معظمه دو
مرحله است.
این میقات در
جنوب شهر مکّه واقع شده و حدود ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد که در آن سرزمین
مسجد معاذ بن جبل قرار دارد.
تقریباً دو مسافت فوق یکی است و چندان
تفاوتی ندارد.
مرزوقی میگوید: «یلملم» اسم
کوهی است در ناحیه طائف که دو تا سه شب
مسافت بین آن تا مکه مکرّمه است، از طرفی این میقات در جنوب
بندر جدّه واقع شده و زمانی که
باران میآید و سیل جاری میشود رودهای زیادی مانند: حُثُنْ، وَدْیان، تَصِیل، نُمَار، شَکِیل و... به این وادی سرازیر است و از این جهت این سرزمین قابلیت
کشت و
زرع بسیار زیادی را دارد، که تاکنون متأسفانه از آن بهرهبرداری نشده و همچنان
بیآب و
علف و
لمیزرع باقی مانده است.
دانشنامه موضوعی قرآن.