بنابر روایات متعدد، حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع میکرد و برای امام حسین (علیهالسّلام) عزاداری میکرد. گاهی این مجالس به اطلاع دستگاه ظالم عباسی میرسید و آن حضرت (علیهالسّلام) به ناچار تقیه میکرد و آن را پنهان میکرد. ایشان شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق میکردند. زید شحام میگوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودیم. یکی از شعرای عرب بنام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آن گاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد لبیک! حضرت فرمود به من گفتهاند تو اشعار نیکی درباره امام حسین (علیهالسّلام )سرودهای؟ عرض کرد، آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند به گونهای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود، سپس امام فرمود: «یا جعفر والله لقد شهدت ملائکه الله المقربین ها هنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکواکما بکینا او اکثر...»؛ «ای جعفر فرشتگان الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همان گونه که ما گریه کردیم؛ بلکه بیش از ما گریستند...». ۱.۵.۲ - سفارش به زیارت مزار امام حسیناز جمله مواردی که در روایات بر آن تاکید شده است، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) میباشد، در اینباره، اهلبیت (علیهمالسّلام) به سفارش و تشویق مردم بهصورت زبانی اکتفا ننموده و خود نیز هر وقت فرصت را مهیا دیدهاند به زیارت آن حضرت رفته و به صورت عملی نیز اهمیت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را برای مردم بیان نمودهاند.امام سجاد (علیهالسّلام) که خود از بازماندگان حادثه کربلا میباشد، به صورت عملی اهمیت زیارت اباعبدالله (سلاماللهعلیه) را بیان نموده و خود ایشان به زیارت پدر بزرگواراشان رفتهاند.امام باقر (علیهالسلام)، علاوه بر شمردن ثواب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) جهت تشویق مردم به زیارت آن حضرت، در بعضی از روایات دیگر به صورت صریح، امر و دستور به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) دادند که اگر نگوییم اینگونه روایات دلالت بر وجوب میکند بیشک دلالت بر مستحب موکد خواهد کرد.روایات نقل شده از حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در باب زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام)، بسیار زیاد میباشند، که در آن حضرت علاوه بر سفارش به زیارت اباعبدالله (علیهالسّلام) بهطور کلی و به زیارت اربعین به صورت خصوصی و بیان ثواب زیارت، خودشان نیز به زیارت آن حضرت رفتهاند.در پارهای از روایات، امام کاظم (علیهالسلام)، بخشش گناه را از ثمرات زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) میشمارند که حاکی از فضیلت زیاد زیارت حضرت اباعبدالله الحسین میباشد.امام رضا (علیهالسّلام) نیز به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اهتمام داشتهاند، که با بیان ثواب زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام)، مردم را به این زیارت تشویق نمودهاند.امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نیز، در روایتی زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) را از علامات مومن میشمارد. با توجه به تعداد زیاد روایت در باب فضیلت زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) و اهتمام ویژه اهل بیت (علیهمالسّلام) به این امر به روشنی فهمیده میشود که زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) اگر واجب نباشد، بدون شک مستحب موکد است زیرا تعداد روایت موجود در این باب، بسیار زیاد میباشد که به جرات میتوان گفت از حد تواتر نیز گذشته است. ۱.۵.۳ - فضیلت تربت امام حسیندر بیانات اهلبیت (علیهمالسلام) احادیثی درباره تاکید و توجه به تربت امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است. مثلا حضرت علی (علیهالسلام) هنگام عبور از کربلا در جنگ صفین، حدیث پیامبر را در شأن تربت برای اصحاب نقل کردند. [۸۵]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر، ص۴۸-۴۹.
در حدیثی دیگر، از آگاهی حضرت علی (علیهالسلام) نسبت به تربت محل شهادت امام حسین (علیهالسلام) سخن رفته است. [۸۹]
ابن سعد، محمد، ترجمة الامام الحسین و مقتله، من القسم غیرالمطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد، ص۴۸.
بنابر حدیثی، آن حضرت هنگام عبور از کربلا ضمن گریستن و اشاره به واقعه عاشورا، حرمت تربت آنجا را یادآور شدند.امام حسین (علیهالسلام) هنگام رسیدن به کربلا، حدیث ام سلمه را درباره تربت نقل کردند.بنابر روایات، ام سلمه این حدیث را هنگام حرکت آن حضرت از مدینه برای ایشان نقل کرده بود.دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام) نیز درباره تربت سخن گفتهاند و با اوصاف «مبارکه» و «طاهره» و «مِسکه مبارکه» آنرا ستوده و بر فضیلت آن تأکید کردهاند.امام رضا (علیهالسلام) هنگام برداشتن تربت، آنرا بوییده و گریسته است. در برخی احادیث از علاقه فرشتگان به تربت سخن رفته است. علاوه بر این در متون حدیثی آثار متعددی برای تربت ذکر شده است مانند شفابخشی، ایمنی از ترس، ایمنی از عذاب قبر، برداشتن کام نوازاد، استحباب کتابت شهادتین بر روی کفن و نیز نوشتن نام امامان بر آن با تربت امام حسین (علیهالسلام)، مورد اتفاقنظر فقهای امامی است.برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است، از جمله زیاد شدن روزی و علم نافع و عزت یافتن و رفع فقر و ظهور هرگونه اثر نیک و پسندیده. تاکید بر استحباب سجده بر تربت امام حسین (علیهالسّلام)، یکی دیگر از فضائل تربت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) است. بنابر احادیث و کتب فقهی، تربت امام حسین (علیهالسّلام) بهترین چیزی است که میتوان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت.در برخی روایات آمده که امام صادق (علیهالسلام) مقداری از تربت امام حسین (علیهالسلام) را که در کیسهای ابریشمی و زرد رنگ نگه میداشته، هنگام نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن سجده میکرده است.به موجب برخی متون حدیثی و فقهی، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب میگردد. ۱.۵.۴ - گریستن و گریاندن در عزای امام حسیندر منابع روایی، احادیث متعددی بر استحباب گریستن و گریاندن و حالت گریه کننده به خود گرفتن در عزای امام حسین (علیهالسّلام)، نقل شده است. فضیل بن یسار، از حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: «کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو بهاندازه روی دریاها باشد.» حضرت علیّ بن حسین (علیهماالسّلام) میفرمایند: «هر مؤمنی که بخاطر شهادت حسن بن علیّ (علیهماالسّلام) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند منّان غرفهای در بهشت به او دهد که مدّتها در آن ساکن گردد و هر مؤمنی بخاطر ایذاء و آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و آزاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.»راوی میگوید: محضر امام صادق (علیهالسّلام) بودیم؛ یادی از امام حسین بن علی کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه میگرید». امام رضا (علیهالسّلام) فرمودند: «با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر (علیهالسّلام) با چهره خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا میگرفت تا روز دهم فرا میرسید؛ آن روز، روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.»ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم و آن حضرت میگریست، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست». اینها تنها گوشهای از رفتار و گفتار معصومین درباره با عزاداری سالار شهیدان بود. گفتنی است اخباری که درباره ثواب و فضیلت عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) یا سرودن شعر در سوگ آن حضرت، از معصومان (علیهمالسلام) رسیده است، درواقع درصدد نفی دیگر تکالیف و وظایف یک مسلمان یا جایگزینی آنها نیست؛ بلکه گویای این است که این اعمال، شان و اقتضای چنان پاداشهایی را دارد. طبعا انجام احکام و تکالیف شرعی دیگر- طبق اصطلاح پذیرفته شده اصول فقهی نزد علمای اسلام - نوعی مقید لبی (قید و شرط عقلی) برای این روایات محسوب میشود.بر این اساس عزادار حسینی، با رعایت ضوابط دینی، در پرتو پیوند عاطفی و اتصال روحی با راه و فکر و خط امامان و شهدا، خویشتن را از زشتی، پلیدی و گناه حفظ میکند و در طریق کمال گام مینهد. ۱.۶ - فلسفه عزاداریناگفته پیداست که برپایی عزاداری برای امام حسین، افزون بر تسلا بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، سبب میشود نام و یاد حسین و حماسه عظیم او، همواره زنده بماند؛ به ویژه آنکه عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) در قالب مردمـی تـریـن رسمهای اجتماعی میان مسلمانان انجام میشود و همگان در هر سن و از هـر صـنف (زن و مرد، پیر و جوان و خردسال و...) با حضور در آن، پیامها و درسهای حماسه حسینی را با دل و جان دریافت میکنند. به همین علت در روایات سفارش به عزاداری و گریه در مصیبت اهلبیت (علیهمالسلام) مخصوصا امام حسین (علیهالسلام) شده است و از آنجایی که معصوم انسان را بهکار بیهوده دعوت و امر نمیکند مسلما عزداری بر حضرات معصومین دارای فلسفههای سازنده و تربیتی متعددی میباشد. بر این اساس اگرچه در میان شیعیان عزاداری یک سنت رایج شده است اما اهداف گوناگونی دارد که در ادامه به طور اختصار به آن اشاره میشود.۱.۶.۱ - زنده نگاه داشتن یاد شهدای کربلادستگاه خلافت اموی همواره میکوشید که قیام امام حسین را قیامی بر ضـد خلیفه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جلوه دهد که سرکوب آن، حق و وظیفه دستگاه خلافت بوده است؛ از این رو بعد از بازگشت اهل بیت به مدینه، امویان همه توان خود را به کار گرفتند تا این حماسه را، به دست فراموشی بسپارند. در مقابل، اهل بیت که به این نقشه شوم دشمن پی برده بودند، عزم خود را جزم کردند تا با تمام توان، قیام خونین حسینی را زنده نگاه دارند. یکی از راههای رسیدن به این هدف، برپایی مجالس سوگواری، عزاداری علنی و گریه بر شهدای کربلا بود که نوعی مبارزه منفی با حکومت یزید محسوب میشد. سوگواری و گریه در حقیقت نمودی خارجی از بیزاری درونی شیعیان از دشمنان امام حسین (علیهالسّلام) بود [۱۴۴]
ر. ک: بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص۳۲۹.
که بیش از همه بازماندگان بنیهاشم، به ویژه امام سجاد (علیهالسّلام)، به این امر مهم اهتمام داشتند.سعی و تلاش بنیامیه بر این قرار گرفته بود تا امام (علیهالسلام) را فردی خارجی معرفی کنند که در عراق ضد خلیفه مسلمین ـ یزید ـ شورش کرده است و میخواهد مردم را به نافرمانی خلیفه وادار ساخته، امت اسلام را از هم پراکنده سازد؛ ازاینرو جهت رسوخ دادن این اندیشه در اذهان عناصر نادان کوشیدند تا امام (علیهالسلام) را فردی دروغگو معرفی کنند. امام سجاد (علیهالسلام) و زنان اهل بیت (علیهمالسلام) و دیگر اسرای اهل بیت، با اطلاع از این نقشه شوم دشمن، با تمام توان کوشیدند تا در سخنرانیها و احتجاجات خود، از سویی حسین (علیهالسلام) و حقیقت دین را به تمام مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنیامیه بردارند و به مردم ثابت کنند که حسین (علیهالسلام) نه فردی شورشی و عصیانگر که برای متفرق کردن مسلمانان سر به طغیان نهاده، بلکه او پسر دختر رسول خداست اسرای اهل بیت در مواضع متعدد بارها انتساب خود را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اظهار میکردند و بدین طریق اذهان مردم را متوجه جایگاه رفیع خود میکردند. که برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش قیام کرده است. بنابراین اثبات حقانیت نهضت حسینی بر ضد طاغوتیان و آشنا کردن مردم با ویژگیهای قیام امام حسین (علیهالسّلام) یکی از مهمترین اهداف اقامه عزای حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) است و لذا امروز میبینیم که دشمنان اسلام بهویژه امریکا با تمام توان و امکانات به مبارزه با فرهنگ شورش و قیام در برابر استبداد در آمده و سیاستهای کشورهای اسلامی دیگر را که روحیه سازش با استبداد را از رهبران خویش به ارث بردهاند، تایید میکند. ۱.۶.۲ - حفظ مکتب و شریعتزنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، که الهامبخش روح انقلابی و ستم ستیزی است. یعنی احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. اساسا زنده نگه داشتن اسلام با استفاده از ابزار عزاداری، اسلام را زنده کرد و اگر امام حسین (علیهالسلام) قیام نمیکرد اثری از اسلام باقی نمیماند. اساس شکل گیری انقلاب اسلامی نیز نهضت امام حسین (علیهالسّلام) است.عزاداری برای اهل بیت (علیهمالسلام) موجب احیای یاد و نام آنها و در کنار آن فرهنگ و مکتب و هدف آنان است. بهعبارت دیگر در شکل یک پیوند روحی راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگی پایداری بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار میسازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمیتواند بین آنان جدایی افکند. همین مساله موجب نفوذ ناپذیری امت از تاثیرات و انحرافات دشمنان میگردد و مکتب را همچنان سالم نگه میدارد و یا تحریفات و اعوجاجات را به حداقل میرساند. از همین روست که استعمارگران برای نابودی ملل اسلامی میکوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلامی قطع نمایند تا با ایجاد این خلاء زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. اینها از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد. امام خمینی (قدسسره) میفرماید: روضه سیّدالشهداء (علیهالسّلام) برای حفظ مکتب سیّدالشهداء (علیهالسّلام) است، حرف سیّدالشهداء (علیهالسّلام) حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّدالشهداء (علیهالسّلام) آورده است و سیّدالشهداء (علیهالسّلام) را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده است. و در جای دیگر میفرماید: شاید غرب زدهها به ما میگویند که ملت گریه! و شاید خودیها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج میکند برای یک مقصد اسلامی، مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیّدالشهداء (علیهالسّلام) و اَجر ببرند (البته که هست) و دیگران را از اجر فردی نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیّه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش کشیدهاند که تا آخر باشد. امام خمینی درباره تجدید و تکرار عزاداریها میفرمایند: «... اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمیدانند این منبرها، گریهها سینه زنیها حدود ۱۴۰۰ سال است که ما و مکتب را حفظ کرده و تا حالا اسلام را آورده، این عده از جوانها اینطور نیست که سوء نیت داشته باشند؛ آنها خیال میکنند که ما باید حرف روز بزنیم. حرف سیدالشهدا حرف روز، و همیشه حرف روز است؛ اصلا حرف روز را سیدالشهدا آورده است و دست ما داده است و سیدالشهدا را این گریهها و مکتب وی را این مصیبتها و داد و قالها و این سینه زنیها و این دستجات حفظ کرده است. اگر فقط مقدسی بوده و توی اتاق و توی خانه مینشست و برای خودش هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند چیزی نمانده بود... همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سیدالشهدا نبود این نهضت را کسی پیش نمیبرد». ۱.۶.۳ - وحدت و هماهنگی میان امت اسلامییکی از برکات پربار عزاداری و گریه برای حضرت سیّدالشهداء (علیهالسّلام)، وحدت و هماهنگی میان اقشار مختلف اسلامی است که در سایه گردهم آیی مردم در ایام سوگواری حضرت در مساجد و تکایا و در سینهزنیهای خیابانها است. این گردهم آییها، نالهها و سینه زنیهای هماهنگ، قلبهای مردم را با یکدیگر نزدیک نموده و کدورتها را مرتفع ساخته و باعث یکپارچگی ملت اسلامی میشود و از جمعیت پراکنده قدرت بزرگ میسازد و ملت اسلامی را در برابر نفوذ دشمنان بیمه میکند. امام خمینی (قدسسره) میفرماید: «ما ملّتِ گریه سیاسی هستیم که با همین اشک، سیل جریان میدهیم و خرد میکنیم سدهایی که در مقابل اسلام ایستاده است.» «همین گریه است که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکنند.» «همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگتر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملّتی اینطور هماهنگ بشود؟ کِی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیّدالشهداء (علیهالسّلام) هماهنگ کرده است ... در کجای عالم سراغ دارید مردم اینطور هماهنگ باشند ... این هماهنگی را از دست ندهید.»۱.۶.۴ - آشنایی با معارف دینی و رشد فضایلاقامه مجالس دینی و عزاداری در سطح وسیع جامعه و ملتهای اسلامی سبب آشنا شدن تودهها با معارف دینی میشود. عزاداری سبب دعوت به دین و آگاه شدن از حقایق آن و فراخوانی مردم به صلاح و اصلاح و دوری از انحراف و فساد است. از سوی دیگر گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونی گشته و بهدنبال آن عامل رشد روحانی انسان میگردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزدیکی آدمی را به خدا فراهم میسازد. بر همین اساس اقامه مجالس دینی و عزاداری در سطح وسیع جامعه موجب رشد فضایل و کرامتهای انسانی و الهی و پروش روحیه شهادت طلبی می شود. بنابراین عزاداری سبب کمال خواهی و فضیلت طلبی انسان میشود. هر قطره اشک کلامی است که شهادت را چون پیامی به مردم ابلاغ میکند و گریه نشانه آن است که فاجعهای روی داده و ظلمی صورت گرفته است. عزاداری نه یک روز، نه ده روز، نه یک ماه بلکه در تمام سال برای این است که ملتی که در شهادت زندگی میکند باید عزادار باشد و در مجالس عزا با بیان فلسفه شهادت و با یادآوری از شهیدانش، روحیه شهادت طلبی را همچنان تازه نگه دارد.۱.۶.۵ - اعلام وفاداری نسبت به مظلومعزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.» بنابراین تحول روحانی که در جلسات عزاداری ایجاد میشود، زمینه را برای تحولات اجتماعی فراهم ساخته و در واقع زمینه را برای حفظ آرمانهای آن حضرت و پیاده کردن آن فراهم میسازد؛ چنانکه امام راحل میفرمود: «محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.»با توجه به شعار حماسه آفرین امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا که فرمود:«فَإِنّي لا أرى المَوتَ إلّا سعادَةً وَ الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلّا بَرَما»؛ «به راستی که من، مرگ را جز خوشبختی و زندگی با ستمگران را جز رنج و خسارت نمیبینم.» اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم در مجالس عزاداری به روشنی درک میشود. به همین علت مردم از طرفی با انعقاد پیمان ناگسستنی با مظلومی که مرگ در راه عقیده را سعادت و سازش با ستمگر را مایه ننگ میداند وفاداری خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بی امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام میکنند. و همین وفاداریها است که ملتها را در برابر طمع استعمارگران بیمه میکند و راه نفوذ استثماری را برای همیشه مسدود میسازد. ۱.۶.۶ - مبارزه اجتماعی و احیای خون شهدابنابراین عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. عزاداریها سبب میشود که شور و عاطفه از شعور و شناخت برخوردار گردد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه دارد و مکتب عاشورا به عنوان یک فکر سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تاثیر خود را حفظ کند.عزاداری احیای خط خون و شهادت و رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است... هم بر مظلومیت امام گریه میشود و هم در سایه آن، هدف امام حسین (علیهالسّلام) از نهضت و حرکت، شناخته میشود، روضههای خانگی و دستههای عزاداری و هیاتهای زنجیرزنی ، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپایی مجالس و نوحه خوانی و سینه زنی و... هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این پیوند قلبی را عمق و غنا میبخشد. [۱۷۵]
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۱۴.
این موارد، انگیزههای برگزاری مجالس سوگواری و عزاداری است و آنچه در این میان وجود ندارد گریه ضعف و ذلت است.۱.۷ - آسیبشناسی عزاداریعزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سیره امامان (علیهمالسّلام) دارد و مصداق مودت اهلبیت (علیهمالسّلام)، تعظیم شعائر الهی و مصداق فریاد مظلوم علیه ظالم است. با توجه به جایگاه رفیع عزاداری و گوهر ارزشمندی که در آن نهفته است بدیهی است که دشمنان تلاش گسترده در جهت تخریب و تحریف آن داشته باشند تا تاثیر آفرینی آن را کم رنگ کنند.۱.۷.۱ - آسیبهای محتواییغلو کردن درباره آنان، طرح مطالب ذلت آمیز، مطرح کردن سست معارف اسلامی را می توان از آسیبهای محتوایی برشمرد.۱.۷.۱.۱ - غلویکی از آسیب ها، طرح مسائل غلو آمیز در عزاداریها است؛ حسین اللهی شدن! زینب اللهی شدن! و از این رهگذر خود را مقدس جلوه دادن. قرآن کریم از غلو نهی میکند: (يَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ)؛ «ای اهل کتاب غلو در دین نکنید و بر خدا جز حق نگویید.»پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ اَلْغُلُوَّ فِي اَلدِّينِ فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ قَبْلَكُمْ بِالْغُلُوِّ فِي اَلدِّينِ»؛ «از غلو در دین بپرهیزید، گذشتگان شما با غلو در دین هلاک شدند.» امامان ما شدیدترین برخورد را با غلات داشتند.» امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: خدایا من از غلات بیزارم، همانند بیزاری حضرت عیسی از نصاری. خدایا آنها را تا همیشه خوار کن و هیچ کدام از آنها را یاری مکن. و برخی از غلاتی را که مدعی ربوبیت مولی علی (علیهالسّلام) بودند سوزاند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: از جوانان خود از شر غلات بر حذر باشید، مباد آنها را فاسد کنند. همانا غلات بدترین بندگان خدا هستند. عظمت خداوند را تحقیر کرده و ادعای خدایی برای بندگان خدا دارند. به خدا قسم غلات بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکان هستند. با این همه انزجاری که ما از اهلبیت (علیهمالسّلام) نسبت به غلات میبینیم متاسفانه میبینیم که همچنان در برخی از عزاداریها نمونههایی از غلو مطرح میشود که تاثیر فراوانی در تخریب چهره ائمه (علیهمالسّلام) داشته و دارد و سبب میشود چهره شیعه که پیوسته چهرهای دین مدار و منطقی بوده، چهرهای تحریف شده و نادرست معرفی گردد. ۱.۷.۱.۲ - عرضه دروغعرضه دروغ در این عرصهها، آفت دیگر این مجالس است. ما معتقد نیستیم که هدف وسیله را توجیه میکند؛ چون هدف مقدس است، پس از دروغ استفاده شود. نقل چند نکته در این جا گفتنی است:برخی مطالبی که در رابطه با سالار شهیدان گفته میشود دروغ بودنش مسلم و روشن است مثل آن که گفته میشود طول نیزه ایشان ۶۰ ذراع بوده و از بهشت آمده و یا عدد کسانی که با امام حسین (علیهالسّلام) جنگیدند ۶۰۰۰۰۰ نفر سواره بودند، یک میلیون پیاده! و یا ۸۰۰۰۰۰ نفر بودند و امام حسین (علیهالسّلام) ۳۰۰۰۰۰ نفر آنها را کشت و حضرت عباس ۲۵۰۰۰ نفر آنها را! در حالی که نص تاریخی مورد اعتماد میگوید عدد لشکر یزید ۳۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰۰ بیشتر نبوده است و عدد کسانی که سید الشهدا کشته ۱۸۰۰ نفر بوده اند... برخی مطالب است که دروغ بودنش بین نیست. ما باید در برابر مطالب دروغ بین موضع داشته باشیم اما دروغ غیر بین را باید تامل کرد. و باید توجه داشت پرورش روضه یعنی متن را محور قرار دادن و همان را توضیح دادن دروغ نیست. آن چنان که زبان حال هم اگر وهن آمیز نباشد دروغ نیست. ملاک صحت و سقم و راست و دروغ بودن هم، تنها منابع معروف نیست چه بسا مطلبی که در منابع دست دوم هست و صادق است و چه بسا مطلبی که در منابع دست اول هست و دروغ است به هر حال دروغ از آفات همیشه مجالس عزا بوده است لیکن حرف این است فراواناند کسانی که میخواهند روضه درست بخوانند ولیکن منبع مورد اعتماد ندارند منابعی مثل نفس المهموم، لهوف و... بخشی از روضههای راست است نه همه آنها. ۱.۷.۱.۳ - طرح مطالب ذلت آمیزطرح مطالب ذلت آمیز، تعبیرهایی همچون زینب مضطر و... امام زین العابدین بیمار و... که ذلت از ساحت مقدس اهلبیت (علیهالسّلام) به دور است زیرا که: (وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ)؛ حسینی که نه تنها خودش نماد عزت است حتی به بازماندگان خویش هم تاکید بر حفظ عزت دارد: خواهرم تو را قسم میدهم که پس از من گریبان چاک مزن! سیلی بر صورت مزن و بر من واژههای وای و نابودی را به کار مبر!آن وقت با این همه تاکید کسی بیاید بگوید: پس از آن که عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را به سوی امام حسین (علیهالسّلام) فرستاد تا با آن حضرت بجنگد (چون انبوه سپاهیان عمر سعد را دید و فهمید که با یاران اندکش توان مقابله با آنها را ندارد) به عمر بن سعد گفت یکی از سه پیشنهاد مرا بپذیر: ۱. رهایم کن از همان راهی که آمدم برگردم! ۲. یا بگذار بروم به مرز و سرحدات ترک و با آنها بجنگم! ۳. و یا مرا پیش یزید ببر تا دستم را در دست او بگذارم و با او بیعت کنم تا او خودش درباره من حکم کند! عمر بن سعد این سه پیشنهاد را از طرف حسین (علیهالسّلام) به ابن زیاد گزارش داد، اما ابن زیاد هیچ کدام را قبول نکرد و به عمر سعد نوشت: حسین بیش از این دو راه ندارد یا باید زیر فرمان من درآید و به حکم من تسلیم شود و یا کشته شود! این قطعا دروغ است، ذلت است و با ساحت مقدس سید الشهداء (علیهالسّلام) سازگاری ندارد. گرچه آن را ابنقتیبه دینوری، ابوالفرج اصفهانی، ابنعساکر دمشقی، ابناثیر جزری و مانند آنها نقل کرده باشند. ۱.۷.۱.۴ - طرح ملاقاتهای دروغیناز دیگر آسیبهای اینگونه مجالس، مطرح کردن سست معارف اسلامی و یا ملاقاتهای دروغین است. در کجای معارف اسلامی داریم که اهل بیت (علیهمالسّلام) کسی را با خواب و رؤیا هدایت کرده باشند. در کجای سیره اهلبیت ملاقات با ولی الله الاعظم به این ابتذالی در آمده است که هم اینک در کتابها نوشته و در جلسات گفته میشود. آقایی در کتابش مینویسد: عیال این جانب مکرر شرفیاب حضور امام زمان رسیده! و یا آدرس امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) این است!! اینها نه تنها خدمت به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نیست بلکه ضربه به این اعتقاد مقدس است که بیش از ۳۵۰ آیه قرآن تاویل به آن شده و دهها دلیل محکم و متقن دارد.مرحوم علامه سید مهدی بحر العلوم که از اعاظم علمای امامیه است میگوید: در زمان غیبت کبری برای بعضی از حاملین اسرار و علمای ابرار توفیق تشرف حاصل و به دیدار امام نائل میشوند، ولی چون مامور به کتمان دیدارند حکم خدا را در پوشش اجماع ابراز میدارند. شیخ انصاری این نظر را پذیرفته و فرمود: در غایت ندرت است و حصول آن را برای او حدی من العلما قبول کرده است. ۱.۷.۱.۵ - حجیت دادن به خوابحجیت دادن به خواب، از دیگر آسیبهای اینگونه مجالس است. خواب و مکاشفه برای خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران. و از خواب بدتر مکاشفاتی است که بعضیها مدعی آناند. در روایت حسنه ابراهیم بن هاشم وارد شده که امام صادق (علیهالسّلام) در جواب سائلی که از خواب ابی بن کعب سؤال نموده فرمود: دین خدا عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود. سرانجام میفرماید آن چه مسلم است حجیت کلام معصوم در بیداری است و وضع عادی، نه در خواب و رؤیا. و روایات دیگر را هم توجیه کرده و سرانجام قول مشهور «عدم حجیت» را پذیرفته است. به هر حال ورود خواب و مکاشفات در عرصه معارف اسلامی به عنوان یک مبنا موجب طرح سست معارف اسلامی شده و اگر خواب مقدس باشد، چون راهی برای اثبات و نفی آن نیست. حربهای میشود به دست شیادان که از این رهگذر دروغهای خود را جا بیندازند. در پایان عرض میکنم من منکر برخی از ملاقاتهای راستین که از ناحیه بزرگان بیان میشود و نیز مکاشفات صادقانه نیستم؛ لکن معتقدم که اینها نباید مبنا قرار گیرد.۱.۷.۱.۶ - جدایی دین از سیاستاز دیگر آسیب های مجالس عزاداری، جدایی دین از سیاست است. برخی در مجالس عزاداری میگویند ما میخواهیم گریه کنیم و کاری به سیاست نداریم. در حالی که خود معصومین را ما «ساسة العباد» یعنی سیاستمداران خلق میخوانیم. در یک سو لائیکها و سکولارها دم از جدایی دین از سیاست میزنند و از یک سو متحجرین در پی جدایی دین از سیاستاند و این دو گروه در حقیقت دو تیغه یک قیچی هستند که اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میبرند. لازم به ذکر است که نمیگوییم مجالس مذهبی ما همانند کانونهای حزبی، محل جار و جنجالهای سیاسی باشد، اما این که در رابطه با اصل نظام اسلامی بیتفاوت باشند، این آسیب جدی است. جلسات عزاداری اهلبیت، کاملا سیاسی بود، زیرا هم تولی داشت و هم تبری، در شرایطی که تبری کار سختی بود.۱.۷.۱.۷ - اظهار مطالب موهناظهار مطالب موهن و خود تحقیری غیرمطلوب در پیشگاه اهل بیت، از دیگر آسیب های مجالس عزاداری است. خود تحقیری که تنها در دربار پادشاهان ظالم پاداش دارد، در بارگاه امامان معصوم چیزی جز خواری نیست. اهل بیت ذلت را برای پیروانشان نمیپسندند. البته تواضع و ابراز محبت به اهل بیت ذلت نیست.۱.۷.۲ - آسیبهای شکلیدر عزاداریها آسیبهایی نیز در قسمت شکل و ظاهر وجود دارد که استفاده از موسیقی مبتذل، اکتفا به مداحی و برخورد کاسبکارانه با آن را می توان برشمرد.۱.۷.۲.۱ - موسیقی مبتذلاز آسیبهای شکلی عزاداریها، استفاده از موسیقیهای لهوی و حرام در عزاداریها است. برخی مداحان ترانههای طاغوتی دیروز و یا ترانههای لس آنجلسی امروز را گوش میدهند و با تغییراتی در اشعارشان آنها را میخوانند. آهنگ همان آهنگ است و فقط محتوا را عوض میکنند. این قطعا حرام است. نمیتوان به بهانه انجام مستحبی مرتکب حرام شد. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: قرآن را با لحن عربی بخوانید و از لحنهای اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید. و یا در بعضی عزاداریها دیده میشود به جای آن که نوحه خوانی شود تنها آهنگ مینوازند و زنجیر میزنند. اینها بی تردید تحریف عزاداری است و مورد رضای سالار شهیدان نیست.۱.۷.۲.۲ - اکتفا به مداحیاکتفا به مداحی و سینهزنی دیگر آسیب مجالس عزاداری است. درست است که این شورها و عشقها و سینه زنیها و حالها، در نهایت، تقویت دین است و ما به سهم خودمان خوشحالیم از این که میبینیم به جای این که جوانان در مجالس گناه باشند در این مجالس حضور مییابند، ولی سخن این است که اگر این شورها با شعور گره نخورد، ماندگار نخواهد بود. لیکن متاسفانه در برخی مجالس تنها اکتفا به مداحی است و این آسیبپذیری آن گاه عمق بیشتری پیدا میکند که ملاحظه کنیم کم کم مجالس فاتحه هم به این سمت و سو میرود که تنها مداح دعوت میکنند؛ در حالی که این مجالس از فرصتهای مناسب برای توجه دادن مردم به دین و قیامت است. اهلبیت (علیهمالسّلام) میپسندیدند که مجالسی که به نام آنها شکل میگیرد مجالس محتوایی باشد. حضرت امام صادق (علیهالسّلام) به عبدالله بن حماد بصری فرمود: به من گزارش دادند که زن و مرد نیمه شعبان به زیارت امام حسین (علیهالسّلام) میآیند، قرآن میخوانند، کتاب مناقب میخوانند، قصههای اهل بیت (علیهمالسّلام) را میگویند، روضهخوانی و مرثیه سرایی دارند. گفتند آری فدایت شوم در برخی از این مراسم من بودهام. حضرت فرمود سپاس خدای را که در بین مردم کسانی را قرار داد که ما را مدح میکنند، برای ما مرثیه میخوانند و از نزدیکان و غیر نزدیکان ما کسانی را قرار داد که تهدید کنند آنها را و رفتار زشتشان را تضییع نمایند.شهید مطهری گوید: معلوم میشود فلسفه این کار گریستن، تهدید دشمن و تقبیح کار آنها است. مجالس عزاداری در طول تاریخ منشا روشنگری و رهیابی به حقیقت بوده است. خطیبان خطابه میخواندند و مرثیه سرایان مرثیه سرایی میکنند. حداکثر ثوابش ثواب ذکر است. پیامبر حلقه علم را بر حلقه ذکر ترجیح داد. در روایتی آمده است: پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از منزل خارج شد به طرف مسجد آمد. دید در مسجد دو مجلس است: یک مجلس، مجلس آموزش دین است و مجلس دیگر مجلس دعا. فرمود هر دو مجلس خوب است. اینان دعا میکنند و اینان آموزش میبینند و آموزش میدهند. اما اینان افضلاند که من برای تعلیم مبعوث شدم. آن گاه حضرت در مجلس آموزش دین نشست. مجالسی که در آن تعلیم و تعلم معارف دینی است بوستانهای بهشت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود آن گاه که گذر به بوستانهای بهشت کردید بهره مند شوید. گفتندای رسول خدا بوستانهای بهشت کجاست؟ حضرت فرمود حلقههای یاد خدا. همانا خداوند را فرشتگان بسیاری است که به دنبال حلقههای ذکر خدا میگردند. وقتی حلقه ذکر یافتند آنها را احاطه میکنند. بعضی از علماء گفتهاند حلقههای ذکر، مجالس حلال و حرام است؛ چگونه بخری، چگونه بفروشی، نماز بخوانی، روزه بگیری، نکاح و طلاق داشته باشی، حج انجامدهی. اکثر مشتریان مجالس با حال مذهبی را جوانان تشکیل میدهند. مطلوب ائمه از جوانان تفقه در دین بوده است. امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «لَو اُتِيتُ بِشابٍّ مِن شَبابِ الشِّيعَةِ لا يَتَفَقَّهُ فِي الدِّينِ لأَدَّبتُهُ»؛ اگر جوانی از جوانان شیعه را نزدم بیاورند که آموزش دینی ندارد تحقیقا تادیبش میکنم.» سخن این نیست که مداحی نباشد. سخن این است مانند گذشته هر کسی کار خودش را بکند؛ خطیب برای مردم قرآن، حدیث و فقه بگوید و مداح هم مرثیه سرایی بکند. در این صورت است که شور و شعور توام شده، نقش آفرینی میکند و مهم تر از اینها مسئله رهبری اندیشه جوانان است که باید قطعا به دست عالمان دین شناس تحصیل کرده حوزههای علمیه باشد. ۱.۷.۲.۳ - برخورد کاسبکارانهدیگر آسیب عزاداریها بر خورد کاسبکارانه با این مقوله است که از مصادیق بارز ارتزاق به وسیله اهل بیت (علیهمالسّلام) است که در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است و هر چه هم تورم بالا میرود قیمتها را بالا میبرند! امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: آن کس که حدیث را برای منفعت دنیا بخواهد در آخرت بهرهای ندارد و آن کس که حدیث را برای خدا و آخرت بخواهد خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا خواهد کرد. حضرت امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: از راه ما (حدیث ما، محبت ما و مانند آن) ارتزاق نکن.این مربوط به آنان است که برخورد کاسبکارانه با معارف، مدایح و مراثی اهل بیت (علیهمالسّلام) دارند و همانند کالا با آن برخورد میکنند. حساب آنان که تنها برای خدا در عرصه نشر معارف و گسترش فضایل و مناقب اهل بیت تلاش میکنند و مردم از سر عشق به خاندان عصمت و طهارت به آنها هدیه میدهند، طبق تصریح روایات معصومین، از اینان جداست و اینان مورد نکوهش نیستند. شایان توجه است که امام باقر (علیهالسّلام) در پاسخ به یکی از اصحاب که پرسیده بود: عزاداران امام حسین چگونه به یکدیگر تسلیت بگویند، میفرماید: «تَقولونَ: أعظَمَ اللّه ُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ ، و جَعَلَنا و إيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثارِه مَعَ وَلِيِّهِ الإمامِ المَهدِيِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام »؛ «به یکدیگر چنین میگویند: خداوند پاداشهای ما را در مصیبتمان درباره حسین عظیم گرداند، و ما و شما را در زمره کسانی قرار دهد که به خونخواهی او، همراه با ولـی خـدا، امام مهدی آل محمد (عجّلاللهفرجهالشریف) قیام میکنند.» گواه بر این سخن، آن است که عزاداران امام حسین (علیهالسّلام)، بـه یـاد مـصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون میکنند و گاهی حتی بی تاب میشوند و ایـن حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین (علیهالسّلام) و اهل بیت دارد. گریه یکی از رفتارهای معمولی و هیجانی انسان برای ابراز ناراحتی و از نشانههای تعادل روحی است. مشاهده یا تجسم مظلومیت و مصائب کسانی که انسان دوستشان دارد، عواطـف انـسـانهـای پاکطینت را بر میانگیزد و سبب گریه ایشان بر آن مظلومیت و مصائب میشود. گریه انواع گوناگونی دارد که میتوان همه آنها را در سه نوع کلی دسته بندی کرد: گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خویشتن، گریه برخاسته از نوع دوستی و مهرورزی و گریه برای تعالی. گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) از دیرباز در بسترهای زمانی و مکانی مختلف انجام شده، و طیف وسیعی از گریه کنندگان را در بر میگرفته است. همچنین گریه همراه با اعتقاد صحیح و عمل صالح و گریستن و گریاندن، به انگیزه زنده نگهداشتن واقعه عاشورا، از شرایط تحقق پاداش و ثوابهایی است که در روایات برای گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) ذکر شده است. ۲.۱ - تعریف گریهگریستن – همچون خندیدن یک رفتار هیجانی مخصوص به انسانهاست. هر انسانی کمابیش این حالت را تجربه کرده و یا گریستن دیگران را دیده، و بـه وضـوح دریافته که گریه ـ مانند خنده برآمده از شدیدترین حالات احساسی انسان است.تجربه نشان میدهد که ابراز ناراحتی از راه گریه کردن ـ ماننـد ابـراز شادی از راه خندیدن از نشانههای تعادل روحی انسان است؛ به گونهای که اگر فردی نگرید – یا نخندد میتوان روان او را نامتعادل توصیف کرد. انسانهایی که با گریه و خنده، غم هـا و شادیهای خود را بروز میدهند، از لحاظ جسمی و روحی سالم ترند و در زندگی نشاط و تحرک بیشتری دارند. از این رو مشاهده مظلومیت و مصائب کسانی که انسان دوست شان دارد، و نیـز تـجـسم و یادآوری آنها، عواطـف انـسـان هـای پاکطینت را بر میانگیزد و سبب گریه ایشان بر آن مظلومیت و مصائب میشود. [۲۰۲]
ر. ک: قاسمی، حکیمه، فلسفه عزاداری یا اهمیت سوگواری، حماسه عاشورا، ص۱۶۷.
بر این اساس گریه کردن یکی از رفتارهای عادی و طبیعی آدمی است. گریه، یک ظاهر و یک باطن دارد. ظاهر آن یک رویداد جسمانی است که از تاثیرات روانی نشئت میگیرد؛ تاثیراتی که از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثـل تفکـر، وارد چرخه مغز و اعصاب میشود. در نتیجه بخش خاصی از مغز تحریک شده، و به غدد اشکی چشم فرمان فعالیت میدهد و در نهایت حالتی پدید میآید که ما آن را گریه مینامیم. باطن گریـه همـان تاثیرات درونی و عاطفی است که به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز مییابد. ۲.۲ - انواع گریهگریه انواع گوناگونی دارد که میتوان همه آنها را در سه نوع کلی دسته بندی کرد: [۲۰۳]
ر. ک: محمد کاویانی، روانشناسی عزاداری، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین (علیهالسّلام)، ص٣٥٢.
۲.۲.۱ - گریه ناشی از علاقه انسان به خودشگریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خویشتن، یا ناشی از دردی جسمی است، که بیشتر در افراد کم سن و سال رخ میدهد، و یا برخاسته از غم واندوهی است که در مواجهه با حوادث ناگوار، فضای درونی انسان را پر میکند؛ حوادثی چون از دست دادن بستگان و آشنایان یا فراق آنان، از دست رفتن شیء محبوب یا فرصت مطلوب، نرسیدن به موفقیتی مهـم، و یا ناکامی در مسابقات ورزشی. گریه در این حالت، سبب تخلیه روانی و هیجانی میشود و درنتیجه فرد آرامشی نسبی پیدا میکند. در برخی موارد کهاندوه شدیدی برای افراد پیش میآید و گریه نیز به تخلیه روانی نمیانجامد، ممکن کار به افسردگی بکشد. [۲۰۴]
ر. ک: رجبی، حسین، پاسخ به شبهات عزاداری، ص٣٥٢-٣٥٣.
در مواقعی که این گریه از روی ضعف روحی و سستی اراده، یا ناشی از ناکامی در دستیابی به هدفی نه چندان مهم باشد، نشانه خواری و زبونی دانسته میشـود؛ اما در بسیاری از موارد، چنین نیست؛ از جمله گریستن در فقدان یا فراق عزیزی که انسان به او انـس داشته و از او مهر و خوبی میدیده، رفتاری طبیعی و از نشانههای تعادل روحی است. در داغ از دست دادن عزیزان، این نوع از گریه در افراد بازمانده بروز مییابد، و خاستگاه آن احساس فراق و جدا شدن از آن عزیز است. تجربه چنین گریهای، معمولاً برای همه افراد، در سنین، جوامع و جایگاههای مختلف پیش میآید؛ چنـان کـه درباره رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز چنین حالتهایی را گزارش کردهاند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین میشدند و گریه میکردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر درگذشت حضرت عبدالمطلب، و حضرت ابوطالب، گریه ایشان در کنار مزار مادر گرامیشان حضرت آمنه،گریه در وفات فاطمه بنت اسد همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، و گریه در مرگ ابراهیم فرزند عزیزشان، همچنین گریه ایشان در شهادت حضرت حمزه، و شهادت جعفر بن ابی طالب در جنگ موته، و موارد متعدد دیگری که در منابع گزارش شده است. به همین دلیل گریستن برای درگذشتگان، در جایگاه یک رسم اجتماعی تایید شده از سوی شرع در میان مسلمانان رواج یافت و از اخبار برمی آید که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز آن را در قول و فعل تایید نمودهاند. جا دارد از نوع دیگری از گریه یاد کنیم که حالتی ویژه دارد، و میتوان آن را به گریه ناشی از علاقه انسان به خود و متعلقاتش ملحق کرد؛ اما بر خلاف موارد دیگر که بر اثر غم واندوه رخ میدهد، ویژگی این نوع خاص در این است که در حالت شادمانی شدید پیش میآید، و معمولاً «گریه شوق» نامیده میشود. این گریه زمـانی دست میدهد که انسان پس از پشت سر گذاشتن دورهای از فـراق، و ناامیـد شـدن در رسیدن به آن مطلوب یا محبوب، به آن خواسته نایافته میرسد. انسان در این هنگام، از شدت شوق و هیجان، بی اختیار میگرید. گریه شوق، از جلوههای زیبای احساس و دلدادگی روحی است. [۲۱۴]
ر. ک: قاسمی، حکیمه، فلسفه عزاداری یا اهمیت سوگواری، حماسه عاشورا، ص۱۶۹.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز هنگامی که جعفر بن ابی طالب پس از سالهـا حضور در حبشه، به مدینه بازگشت، به استقبال او رفت و از شوق دیدارش گریست.۲.۲.۲ - گریه برخاسته از نوع دوستی و مهرورزیانسان به طور طبیعی موجـودی نوع دوست و مهرورز است که از بروز حوادث ناگوار برای دیگران متاثر میشود و حتی برای آنان میگرید. در حوادثی همچون سیل، زلزله، قحطی و بلایای طبیعی دیگر، که معمولاً به شماری از انسانها آسیب میرسد و آنان در وضعیتی وخیم قرار میگیرند، حتی کسانی که خارج از صحنه حادثهاند، با آگاه شدن از آن وضعیت، بسیار متاثر میشوند و گاهی ناخواسته میگریند. این حالت، آنان را برای یاری رساندن به آسیب دیدگان بر میانگیزد. گونه دیگری از گریه نوع دوستانه، گریه بر مظلوم است. انسان هـا ازروی رافت و دلسوزی، از ستم کشیدن همنوعان خود متاثر میشوند و حتی برای آنان اشک میریزند. گریه برای حضرت امام حسین (علیهالسّلام) مصداق بارز این نوع گریه است.۲.۲.۳ - گریه برای تعالیدر جهان بینی الهی، کمال انسان در تقرب به خداست. در این جهان بینی، آموزههای خاصی مطرح است که به گونههای خاصی از گریه، معنا و مفهوم میبخشد؛ مانند این آموزه که گریه از خوف خدا، زمینه ساز قرب الهی؛«عن ابی جعفر (علیهالسّلام) قال: فِيمَا نَاجَى بِهِ اَللَّهُ مُوسَى ع عَلَى اَلطُّورِ أَنْ يَا مُوسَى أَبْلِغْ قَوْمَكَ أَنَّهُ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ اَلْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ اَلْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي...»؛ «امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: از سخنان خداوند به موسی در کوه طور ایـن بـود: ای موسی به قوم خود این سخن مرا برسان که هیچ چیز مانند گریه از خوف من، متقربان را به من نزدیک نمیکند.» و مایه دستیابی به رحمت خداوند است؛ در مناجاتی از امام سجاد (علیهالسّلام) چنین آمده است: «... عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ»؛ «خداوندا! اشک چشم کسی که از خوف تو میگرید، در سایه رحمت توست.» بر این اساس مؤمنان و زهد پیشگان خاشعانه در پیشگاه خداوند زانو میزنند، از خطاها و گناهان خویش توبه میکنند، عجزشان را در برابـر عقوبت اعمالشان به یاد میآورند، و با اشک و آه، از خداوند آمرزش میطلبند.همچنین برخی گریهها هم ناشی از فضیلتطلبی و کـمـالخـواهی، [۲۱۸]
ر. ک: کاویانی، محمد، روانشناسی عزاداری، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین، ص۳۵۳-۳۵۴.
و برخاسته از اعتقاد به کمالات انسانی و کوشش برای رسیدن به آن کمالات است. برای رسیدن به این هدف عالی، ره پویان از شمع وجود انسانهای بافضیلت و بـه کمـال رسیده، ماننـد پیشوایان و بزرگان دین، معلمان و مربیان اخلاق، بهره میجویند، و از این رو فقـدان ایشان، داغی بزرگ بر دل آنان مینهد؛ چنان که ام ایمن پس از رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سخت میگریست. عمر بن خطاب از او پرسید: «چرا گریه میکنی؟ مگر نه اینکه رسـول خدا در پیشگاه خداوند است؟» ام ایمن پاسخ داد: «گریـه مـن بـرای از دست دادن رسول خدا نیست؛ بلکه برای آن است که با درگذشت او، دست ما از وحی و اخبار آسمان، کوتاه شده است». ۲.۳ - گریه بر امام حسیناکنون که گریه و انواع آن را شناختیم، باید ببینیم گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) از کدام نوع است. پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) از دیرباز در بسترهای زمانی و مکانی مختلف انجام شده، و طیف وسیعی از گریه کنندگان را در بر میگرفته است. از این رو بدون توجه به تفاوت شرکت کنندگان در سوگواری و مراحل مختلف آن، نمیتوان به درک درستی از نوع گریه بر امام حسین (علیهالسّلام) دست یافت. گریه اهل بیت و ائمه معصوم برای حضرت امام حسین (علیهالسّلام) برآمده از رحمت و رافت و سوزش دل در داغ عزیزان، همچنین برای مظلومیت آنان، و به جهت از دست دادن برترین انسانها در فضل و کمال و پاکی بوده است. گریههای کسانی که با تایید و تشویق امامان معصوم و با آگاهی از اجـر عظیم گریه بر امام حسین (علیهالسّلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت میکردند و به یاد مصائب او میگریستند، برای مظلومیت آن حضرت، و برآمده از عقیده بـوده است. مظلومیت امام حسین (علیهالسّلام) و دیگر شهیدان کربلا، عاملی بسیار مهم در برانگیختن احساسات و هیجانات همه انسانهای پاکدل بوده، بسیاری از افراد غیر شیعه و حتی غیر مسلمان را در زمره سوگواران حسینی درآورده است. گریستن و گریاندن و همچنین تباکی در مصائب امام حسین (علیهالسّلام) و اهل بیت و یارانشان در منابع روایی مورد تایید و تاکید فراوان قرار گرفته است.۲.۳.۱ - گریستن بر امام حسینروایات فراوانی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امامان معصوم (علیهمالسلام) درباره ثواب گریستن بر مصائب امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیت آن حضرت نقل شده که در ادامه به برخی اشاره میشود:در بعضی از روایات دیده میشود که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مردم و یا اهل بیت (علیهمالسّلام) روضهخوانی میکند و مصائب اباعبدالله (علیهمالسّلام) را بیان کرده و بقیه نیز با صدای بلند گریه میکردند،و در برخی موارد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آن حضرت گریه میکنند. در روایتی از امالی شیخ صدوق امام رضا (علیهالسلام) به ریان بن شبیب میفرمایند: «ای پسر شبیب؛ بر حسین (علیهالسلام) گریه کن که او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند ندارند و آسمانهای هفتگانه و زمینها در قتل او گریستند.... ای پسر شبیب؛ اگر بر حسین (علیهالسلام) گریه کنی چندان که اشک تو بر گونه هایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار میآمرزد... ای پسر شبیب؛ اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی، به سبب حزن ما محزون، و برای شادمانی ما شاد باش.» امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حدیثی میفرمایند: «هر دیدهای روز قیامت، گریان و هر چشمی بیدار است، مگر چشم کسی که خداوند او را بر کرامت خود اختصاص داده باشد و بر هتک حرمتی که از حسین (علیهالسلام) و خاندان پیامبر میشود، گریسته باشد.» امام باقر (علیهالسلام) از پدر گرامشان روایت میکند که امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند: «هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) گریان شود به طوری که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال غرفههایی در بهشت برای او آماده میکند که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد، و هر مؤمنی که به دلیل آزار و اذیتی که از دشمنان در دنیا به ما رسیده، گریان شود، به گونهای که اشک بر صورتش جاری شود، خدای متعالی در بهشت، او را در جایگاه صدق ساکن میگرداند.» ابوهارون مکفوف روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هرکس که نزد او از حسین (علیهالسلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.» ۲.۳.۲ - گریاندن برای امام حسیندر منابع روایی، احادیث متعددی بر فضیلت و ثواب گریاندن در عزای امام حسین (علیهالسّلام)، نقل شده است. راوی میگوید: محضر امام صادق (علیهالسّلام) بودیم؛ یادی از امام حسین بن علی کردیم، حضرت گریه کرد ما هم گریه کردیم، سپس حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «من کشته اشک هایم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه میگرید».دعبل خزاعی میگوید: در ایام دهه محرم به محضر آقا و مولای خود، علی بن موسی (علیهالسّلام)، در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند، محزون یافتم. وقتی حضرت مرا دید فرمود: «مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری میکند». سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود: «ای دعبل! دوست داری شعر بخوانی؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما، به ویژه بنی امیه است». سپس برخاست و پردهای بین ما و اهل بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین (علیهالسّلام) گریه کنند؛ آن گاه رو به من کرد و فرمود: «ای دعبل! مرثیه بخوان! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی، تا زمانی که زندهای». ابن اعثم در کتاب الفتوح نقل میکند که در دوران امام باقر (علیهالسّلام) کمیت اسدی روزی وارد مدینه شد. از او خواستند تا اشعاری را باز گو کند، پس او در اجتماع مردم اشعاری خواند و مردم به شدت گریه کردند. بنابر روایات متعدد، حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در روز عاشورا بستگان و اصحاب خود را جمع میکرد و برای امام حسین (علیهالسّلام) عزاداری میکرد و شاعران را به سرودن شعر در مورد اهل بیت و مصائب کربلا تشویق میکردند. زید شحام میگوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودیم. یکی از شعرای عرب بنام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای داد، آن گاه فرمود: ای جعفر! او عرض کرد لبیک! حضرت فرمود به من گفتهاند تو اشعار نیکی درباره امام حسین (علیهالسّلام )سرودهای؟ عرض کرد، آری. حضرت فرمود: اشعارت را بخوان. او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند به گونهای که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری بود، سپس امام فرمود: «یا جعفر والله لقد شهدت ملائکه الله المقربین ها هنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکواکما بکینا او اکثر...»؛ «ای جعفر فرشتگان الهی در این مجلس حاضر شدند و شعرت را شنیدند و گریه کردند همان گونه که ما گریه کردیم؛ بلکه بیش از ما گریستند...». ۲.۳.۳ - تباکی برای امام حسینتباکى خود را به گریه واداشتن است یعنی اگر به انسان حالت گریه دست نداد، خود را به گریه وادارد؛ چنان که ابن اثیر آن حالت را «تکلف البکاء» معنی میکند.در فرهنگ روایی شیعه، در موارد مختلفی توصیه به تباکی شده است مانند تباکی را در نماز واجب یا هنگام درخواست حاجت از خداوند؛ در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) چنین آمده است: «هنگام دعا اگر گریه ات نیامد، خود را به گریه وادار کن». سعید بن یسار میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: هنگام دعا، گریهام نمیگیرد؛ اما خود را وادار به گریه میکنم. فرمود: اشکالی ندارد. گریه کن؛ هرچند به اندازه سر یک مگس باشد. یکی از مواردی که توصیه به تباکی، شده تباکی در عزای امام حسین (علیهالسلام) و سایر اهل بیت است. «عن ابی عمارة المنشد، عن ابی عبدالله قال: قَالَ لِي يَا أَبَا عُمَارَةَ أَنْشِدْنِي لِلْعَبْدِيِّ فِي الْحُسَيْنِ ع قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَكَى قَالَ ثُمَّ أَنْشَدْتُهُ فَبَكَى قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ يَبْكِي حَتَّى سَمِعْتُ الْبُكَاءَ مِنَ الدَّارِ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عُمَارَةَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَأَبْكَى خَمْسِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى أَرْبَعِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى ثَلَاثِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى عِشْرِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع فَأَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع شِعْراً فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ ع شِعْراً فَتَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ»؛ «ابوعماره نوحه سرا گوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمود: ای اباعماره؛ شعری در سوگ حسین (علیهالسلام) برایم بخوان. من خواندم و حضرت گریست. باز خواندم و آن حضرت گریست، و باز خواندم و باز امام گریست. به خدا قسم، پیوسته شعر میخواندم و آن حضرت میگریست، تا آنکه از اندرون خانه صدای گریه شنیدم. در این هنگام امام فرمود: «ای اباعماره؛ هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت پاداش اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و چهل نفر را بگریاند، بهشت اجر اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و بیست تن را بگریاند، بهشت از آن اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای اوست، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت از آن اوست، و هرکس در عزای حسین شعری بخواند و تباکی کند، بهشت از برای اوست».» ۲.۴ - شرایط و انگیزه گریه کردنآن چه نباید از نظر دور داشت این است که هر گریهای برای امام حسین (علیهالسّلام) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول و مناسب آن نمیتواند موجب آن همه پاداش و ثوابهایی شود که در روایات به آن اشاره شده است، اگر چه همه این گریهها بدون ثواب و اجر نخواهد بود. لذا نباید از مساله عزاداری و گریه کردن بر امام حسین (علیهالسّلام) سوء استفاده و به تعبیر بهتر برداشت بد و ناصواب شود، به گونهای که متاسفانه گاهی اینگونه تصور میشود که هر گناهی مرتکب شویم و با گریه برای اهلبیت (علیهمالسلام) آن را پاک نماییم.و به بیان شهید آیتالله مطهری (رحمةاللهعلیه): «... آن حضرت را به صورت سنگر گناهکاران در میآورد، قیام او را کفّاره عمل به دیگران قرار میدهد. امام حسین کشته شد که گناهکاران از عذاب الهی بیمه شوند! جواب گوی گناه گناهکاران باشد. (به گونهای که) به شخصی گفتند تو چرا نماز نمیخوانی، روزه نمیگیری، مشروب میخوری؟ گفت من؟! شب جمعه در هیئت، سینه زنی سه ضربه مرا ندیدی؟! (این همان فکر مسیحی است که حضرت عیسی (علیهالسّلام) را فدیه و کفاره گناهان مسیحیان میدانند) ... و مکتب امام حسین (علیهالسّلام) به جای اینکه مکتب احیاء احکام دین باشد ... مکتب ابن زیاد سازی و (گناهکار پروری) میشود.» بنابراین گریه و اشک بر مصائب امام حسین (علیهالسّلام) در صورتی موجب بهشتی شدن و همنشینی با آن حضرت خواهد شد که: اولاً: گریه اش آمیخته با اعتقاد صحیح و شناخت درست و عمل صالح باشد و اشکی که میریزد به منزله آه حسرتی در برابر کوتاهیها و بی توجهیهایی باشد که ممکن است در زندگی در برابر خدا و اولیای الهی نموده باشد. و ثانیاً: گریه کردن و گریاندن، به انگیزه زنده نگهداشتن و تجلیل از خاطره بزرگ و درد آور عاشورا باشد. «تا هدف کلّی این نهضت برای همیشه زنده بماند و امام حسین (علیهالسّلام) هر سال در میان مردم به این صورت ظهور کند و (در واقع) مردم از زبان مبارک آن حضرت بشنوند که: «الا ترون انّ الحق لا یعمل به و انّ الباطل لایتناهی عنه» (آیا نمیبینید که حق به آن عمل نمیشود و از باطل (و انحراف) نهی نمیشود.) و مردم همیشه (و در هر محرم) بشنوند: «لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما» (آیا نمیبینید که به حق عمل نمیگردد و از باطل باز داشته نمیشود. مرگ را به جز سعادت چیز دیگری نمیدانم، و زندگی با ستمگران را جز ننگ و عار نمیدانم.) مردم بشنوند این ندائی را که با حماسه سروده شده است و ببینند این تاریخی را که با خون نوشته شده است.» بنابراین واقعیت است که گریه کردن بر مصائب اهلبیت خصوصا امام حسین (علیهالسلام) با وجود شرایط و تحقق انگیزه مقدس آن، اگر از ته دل و عمق جان که بیانگر حقیقت باور انسان گریه کننده است باشد و این گریه خالصانه گواه بر صداقت کردار و اعمال صحیح بوده و با انجام واجبات الهی و ترک محرمات همراه گردد، در این صورت بهشت و رضوان خداوند شامل حال چنین شخصی گشته و موجب تقرب انسان و رسیدن به درجات والای معنوی و برآورده شدن حاجات دنیا و آخرت میگردد آنگونه که روایات معصومین (علیهمالسلام) معرفت به امام حسین (علیهالسّلام) را شرط قبولی گریه و ورود به بهشت میدانند که لازمه این معرفت، داشتن ایمان حقیقی و عمل صالح میباشد. ۲.۵ - گریهکنندگان بر امام حسینعظمت واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش و اسارت اهل بیت ایشان به حدی است که در راس مهمترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد، چراکه قهرمان حادثه، امامی معصوم اسـت کـه بـه منظـور حفظ کاملترین و آخرین دین الهی، جان خود را فدا کرد. بنابراین تردیدی نیست که گریه کردن بر امام حسین (علیهالسّلام) اجر و پاداش بس بزرگ دارد که انسان چه بسا از توصیف و بیان حقیقت آن عاجز است و ممکن است در همه حقایق و عظمت قیام امام حسین (علیهالسّلام) و پاداشی که خداوند برای عزاداران و گریه کنندگان بر آن بزرگوار قرار داده، برای ما معلوم نگردد. به همین سبب موجودات مختلف عوالم هستی، بر مصائب امام حسین (علیهالسّلام) گریستهاند. بر اساس آنچه در روایات آمده است میتوان گریهکنندگان بر امام حسین (علیهالسّلام) را به چند دسته تقسیم کرد:۲.۵.۱ - آسمان و زمیندر دستهای از روایات منقول از شیعه و سنی آمده است که در طول تاریخ، آسمان و زمین، تنها بر دو تن گریستهاند: یحیی بن زکریا و حسین بن علی. این روایات را، به جز اهل بیت و اصحاب آنان، اهل سنت نیز نقل کردهاند. در روایات رسیده از اهل بیت، معمولاً به آیه ۲۹ سوره دخان اشاره شده است که مربوط به هلاکت فرعون و قوم اوست:(فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين)؛ «پس نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و آنان از مهلت یافتگان نبودند». در ادامه این دسته روایات آمده است که در طول تاریخ، آسمان و زمین، تنها بر دو تن گریستهاند: یحیی بن زکریا و حسین بن علی.در منابع اهل سنت نیز روایات بسیاری درباره گریه عناصر طبیعت بر شهادت امـام حسین، به چشم میخورد که برای نمونه، سخن سیوطی را در این باره نقل میکنیم. وی با اشارهای گذرا به ماجرای شهادت امام حسین میگوید: «دل تحمل ذکر این داستان را به شکل مفصل ندارد»؛ و سپس حوادث پس از شهادت را چنین گزارش میکند: آن گاه که حسین (علیهالسّلام) به قتل رسید، نور خورشید تا هفت روز بر روی دیوارها، همچون ملحفههای رنگین بود، و ستارگان به یکدیگر برخورد میکردند. قتـل حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا رخ داد و در این روز خورشید کسوف کرد. آفـاق آسمان تا شش ماه پس از قتل او سرخ رنگ بود، و این سرخی پس از آن روز نیز، همچنان در آسمان دیده میشود؛ در حالی که پیش از قتل حسین (علیهالسّلام) چنین چیزی در آسمان دیده نمیشد. «عن ابن سیرین قال لم تبک السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الا علی الحسین بن علی؛ آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهمالسّلام) گریه نکرده است.» جعفر بن محمد بن قولویه قمی (محدث بزرگ شیعه در قرن چهارم)، در باب بیست و هشت کتـاب کامل الزیارات، با عنوان «بکاء السماء والارض علی قتل الحسین (علیهالسّلام) و یحیـی بـن زکریا» بیست و هفت روایت در این باره آورده است. در این کتاب بابهای دیگری نیز با عنوانهای «بکـاء جمیع ما خلق الله علی الحسین» با نه روایت، و «بکاء الملائکة علی الحسین» با بیست روایت، و «نوح الجن علی الحسین (علیهالسّلام)» با ده روایت به چشم میخورد. در دومین روایت باب بیست و هشت که به طور مسند از ابراهیم نخعی نقل شده، آمده است که روزی امیر مؤمنان علی وارد مسجد شد و در گوشهای نشست و اصحابش نیز گرد او حلقه زدند. در این هنگام، فرزندش حسین وارد مسجد شد و نزد پدر رفت. امیر مؤمنان، در حالی که دست مبارکش را بر سر فرزندش نهاده بود، فرمود: «فرزندم! خداوند در قرآن کریم اقوامی را سرزنش کرده و درباره آنها فرموده است: (فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين)؛ «اما به خداوند سوگند تو را خواهند کشت، و آسمان و زمین بر تو خواهند گریست». امام صادق (علیهالسّلام) نیز در روایت مفصلی خطاب به زراره فرموده است: «ای زراره، آسمان چهل روز با خون بر حسین (علیهالسّلام) گریست، و زمین چهل روز با سیاهی گریست، و خورشید چهل روز، با کسوف و سرخی گریست، و همانا کوهها پاره پاره شده و از هـم فروپاشیدند و دریاها متلاطم شد، و فرشتگان چهل روز بر حسین گریستند...» . در روایت دیگری از امام صادق (علیهالسّلام) میخوانیم: «پس از شهادت امام حسین آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفت گانه و آنچه در آنها و بین آنهاست، و آنچه از مخلوقات الهی که در بهشت و دوزخ قرار دارند، و آنچـه دیـده مـی شـود و آنچه دیده نمیشود، همگی بر ابی عبدالله (علیهالسّلام) گریستند، به جز سه چیز که بر آن حضرت نگریستند...» . آن حضرت سپس در پاسخ راوی، آن سه چیز را بصره و دمشق و خاندان عثمان بن عفان معرفی فرمود. گریه آسمانها و زمینهای هفت گانه بر شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، در روایت معـروف ابن شبیب از امام رضا نیز به چشم میخورد. بنا بر روایت دیگری که شیخ صدوق به صورت مسند از طریق مفضل بن عمر نقـل کرده است، روزی امام حسن به برادرش امام حسین (علیهالسّلام) نگریست و گریست، و درباره گریه اش فرمود: ... هیچ روزی همچون روز تو نیست ای اباعبدالله، سی هزار نفر، در حالی که مدعیاند از امت جدمان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند و خود را به اسلام نسبت میدهنـد، برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالـت همدست میشوند. در آن روز بنی امیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خـدا) خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز، حتی حیوانات وحشی بیابان و ماهیان دریاها، بر تو خواهند گریست. در روایات متعددی گزارشاتی مبنی بر باریدن خون از آسمان آمده است. در روایت نضرة ازدیه میخوانیم: «عَنْ نَضْرَةَ الْاَزْدِیَّةِ قَالَتْ: لَمَّا اَنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ بن علی (علیهماالسّلام) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً فَاَصْبَحْتُ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ لَنَا مَلْآنُ دَما؛ آنگاه که حسین کشته شد، از آسـمـان خـون باریدن گرفت و کوزهها و سبوهایمان پر از خون شد». جعفر بن سلیمان، روایت کرده که خالهام، ام سالم، گفت: هنگامی که امام حسین (علیهالسّلام) به شهادت رسید، بارانی همانند خون بر دیوارها و خانهها میبارید. و گفت: به من خبر داند که همین باران خون، در خراسان، شام و کوفه نیز باریده است. در روایت مسند شیخ طوسی از عمار بن ابی عمار نیز آمده است: «روزی که حسین (علیهالسّلام) کشته شد، آسمان خون تازه بارید». در برخی منابع روایی نیز، از فردی به نام قرظة بن عبیدالله چنین نقل شده است: «در نیمه یک روز، آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفیدرنگی که زیر باران بود نگریستم، آن را به رنگ خون یافتم، و شترم به رودخانه رفت تا آب بنوشد؛ اما آب خونین شده بود. بعدها دریافتم که در آن روز، حسین کشته شده بود». ابن قولویه نیز از مردی از اهالی بیت المقدس نقل کرده است: «تا سه روز بر ما خون تازه میبارید.» و به گفته حماد بن سلمه: «در شـب هـای پـس از قتـل حـسین، بر مردم خون میبارید». در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین میخوانیم: «هنگامی که امام حسین (علیهالسّلام) کشته شد، آفاق آسمان سرخ شد؛ سپس آسمان شکافت و خون بارید». همچنین قاضی نعمان به نقل از زنی به نام ام سالم گفته است: «آن گاه که امام حسین بن علی (علیهالسّلام) کشته شد، از آسمان بارانی همچون خون باریدن گرفت؛ به گونهای که خانهها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیـز رسید؛ تا جایی که ما دیگر تردیدی در نزول عذاب نداشتیم». در روایت دیگری شیخ صدوق از میثم تمار چنین نقل کرده است: به خدا قسم این امت، فرزند پیامبرش را در دهم محرم خواهد کشت و دشمنان خدا آن روز را روزی مبارک خواهند شمرد. این حادثه، قطعاً رخ خواهد داد و علم الهی به آن تعلق گرفته است و من آن را از مولایم امیر مؤمنان (علیهالسّلام) ـ پس از تعلیم الهی به او فرا گرفتهام. مـولایـم فـرمـود: همه چیز، حتی حیوانات وحشی بیابـان هـا و ماهیان دریاها و پرندگان آسمان، بر حسین خواهند گریست، و خورشید و ماه و ستارگان و زمین و مؤمنان، از انس و جن، و همه فرشتگان آسمانها و زمینها و رضوان و مالک و حاملان عرش نیز بر او خواهند گریست، و آسمان خون و خاکستر خواهد بارید... امام باقر در روایتی، پس از اشاره به آیه (لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا) و اینکه حضرت یحیی و امام حسین پیش از خود، همنامی نداشتهاند، فرمود: «آسمان و خورشید، چهل روز بر آن دو گریست، و گریه آنها به این صورت بود که خورشید، هنگام طلوع و غروب، سرخ رنگ میشد». در روایت فاطمه بنت علی نیز میخوانیم: «... نور خورشید بر روی دیوارها به رنگ سرخ، همچون ملحفههای رنگین، مشاهده میشد، و وضع بدین گونه بود تا زمانی که علی بن الحسین به همراه زنان از شـام خـارج، و سـر امـام حسین به کربلا بازگردانده شد». ۲.۵.۲ - پرندگان و وحوشاز دیگر موجوداتی که در عزای ابا عبدالله (علیهالسّلام) گریسته اند پرندگان و وحوش هستند. فراوانی روایات در این زمینه به گونهای است که جایی برای تردید در اصل این رخداد باقی نمیگذارد. در روایت ابوبصیر از امام باقر (علیهالسّلام) نیز آمده است که انس و جن و پرندگان و وحوش، بر امام حسین (علیهالسّلام) به گونهای گریستند که اشکشان جاری شد.درباره گریه وحوش نیز، حارث اعور از امیر مؤمنان علی نقل کرده است: «پدر و مادرم فدای حسین که در پشت کوفه کشته خواهد شد. به خدا سوگند، گویا انـواع وحوش را میبینم که گردنهایشان را به سوی قبر او کشیده و شب تا به صبح بـرای او میگریند. پس هرگاه وحوش چنیناند، مبادا شما در حق او جفا کنید». بعضی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز شنیدههای خود را در این باره، پیش از وقوع حادثه کربلا، برای دیگران بازگو میکردند. برای نمونه، هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، برخی از مردم به ابوذر گفتند: «دل خوش دار که این سختیها در راه خدا اندک است». ابوذر در پاسخ، ضمن تصدیق این سخن، اظهار داشت: اما شما در قتل حسین (علیهالسّلام) خواهید کرد؟ به خدا سوگند در اسلام، پس از قتل خلیفه (یعنی امیر مؤمنان علی) کشتهای بزرگ تر از او نخواهـد بـود، و خداوند شمشیر انتقام خود را به دست فردی از ذریه حسین (علیهالسّلام) بیرون خواهـد کشید. اگر میدانستید که در نتیجه قتل او بر ساکنان دریاها و کوهها و بیشهها، جنگلها و صخرهها، و اهل آسمان، چه میگذرد، چنان میگریستید که جان از کالبدتان خارج شود. میثم تمار نیز در سخنان مشابهی، از گریه همه موجودات بر شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، حتی حیوانات وحشی بیابانها، ماهیان دریاها، پرندگان آسمانها، خورشید، ماه، ستارگان، آسمان، زمین، مؤمنان از انس و جـن، همه فرشتگان آسـمـانهـا و زمینها، رضوان (نگاهبان بهشت)، مالک (نگاهبان دوزخ) و حاملان عرش خبر داده بود. به جز این، روایات دیگری نیز درباره عزای همیشگی و پایان ناپذیر بعضی حیوانات برای آن حضرت در دست است. برای نمونه، میتوان به روایت سکونی از امام صادق (علیهالسّلام) اشاره کرد. آن حضرت درباره گونهای کبوتر بـه نـام راعبی فرمود: «کبوتران راعبی را در خانههایتان نگاه دارید؛ چراکه این کبوتران، قاتلان حسین (علیهالسّلام) را لعن میکنند. لعنـت خدا بر قاتل حسین باد». در روایتی مشابه، از داود بن فرقد نقل شده است: در خانه امام صادق (علیهالسّلام) نشسته بودم که ناگاه صدای کبوتر راعبی بلند شد. حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: ای داوود، آیا میدانی این پرنده چه میگوید؟ گفتم: نه، فدایت شوم. فرمود: قاتلان حسین را نفرین میکند. این پرندهها را در خانههایتان نگهداری کنید. شگفت تر از این، روایات مربوط به جغد اسـت. ابـن قولویه در حدیثی مسند از حسین بن ابی غندر چنین نقل کرده است: روزی امام صادق (علیهالسّلام) از اصحابش پرسید: آیا کسی از شما، جغد را به هنگام روز مشاهده کرده است؟ گفتند: خیر؛ جغد جز در هنگام شب دیده نمیشـود. حضرت فرمود: این پرنده همواره در آبادیها میزیست؛ ولی از زمان قتـل حسین (علیهالسّلام) با خود عهد کرد که دیگر در آبادیها زندگی نکند و جز در خرابهها به سر نبرد. این پرنده تمام روز را روزه دار و حزین است تا اینکه شب دررسد و در دل شب تا صبح برای حسین (علیهالسّلام) ناله میدهد. روایت مسندی که ابن قولویه از علی بن صاعد بربری (متولی مرقد امام رضا) و او از پدرش، و او از امام رضا نقل کردهاند، گویاتر از روایت پیشین است. ترجمـهایـن روایت چنین است: روزی نزد امام رضا (علیهالسّلام) رفتم. آن حضرت پرسید: مردم درباره جغدها چه میگویند؟ گفتم: دوست دارم نظر شما را بدانم. فرمود: جغدها در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خانهها و قصرها میزیستند و هنگام غذا نزد سفرهها مینشستند و از غذاهایی که مردم مقابلشان میانداختند خورده، از آب سیراب میشدند، و سپس به لانه خود بازمی گشتند؛ اما پس از قتل حسین (علیهالسّلام) از آبـادیهـا خـارج شدند و سر به خرابهها و کوهها و بیابانها گذاشتند و گفتند: چه بد امتـی هستید شما که فرزند دختر پیامبرتان را کشتید؛ پس ما نیز خود را از شر شـما در امان نمیبینیم. ۲.۵.۳ - فرشتگان، پیامبران و معصوماناگر بر شهادت سیدالشهدا اجزای مختلف عالم هستی و آسمان و زمین گریستهاند، دیگر گریه انبیای الهی، فرشتگان و جنیان با ایمان بر این مصیبت بزرگ، چندان شگفت نیست. این حقیقت را میتوان در روایات متعددی که منابع شیعی و سنی گزارش کردهاند، دریافت. اینک چند نمونه از این روایات را نقل میکنیم:ابن قولویه قمی، روایت مسندی را از ابوبصیر بدین مضمون نقل کرده است: نزد امام صادق (علیهالسّلام) بودم و با آن جناب سخن میگفتم که فرزند ایشان وارد شد. آن حضرت او را بوسید و به خود چسباند و فرمود: خداوند کوچک بدارد آن که شما را کوچک کند و انتقام کشد از آن که شما را تنها گذارد و خـوار کند و لعنت کند آن که شما را به قتل رساند، و خداوند ولی و حافظ یاری کننده شما باشد. همانا گریه زنان و انبیا و صدیقان و شهدا و فرشتگان آسمان برای شما بسیار بوده است. سپس حضرت گریست و فرمود: ای ابابصیر، هرگاه به اولاد حسین (علیهالسّلام) مینگرم، به علت آنچه بر پدرشان (حسین (علیهالسّلام) ) و بر ایشان گذشته، نمیتوانم از گریه خودداری کنم. ابن قولویه در روایت دیگری از امام صادق (علیهالسّلام) به گریه صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) بـه همـراه هـزار پیامبر و هـزار صدیق و هـزار شهید و هزاران هـزار تـن از کروبیـان بـر شـهادت امام حسین (علیهالسّلام)، اشاره کرده است. در برخی روایات گزارشاتی مبنی بر گریه انبیای الهی مانند حضرت آدم، حضرت زکریا، و حضرت عیسی در عبور از سرزمین کربلا پیش از ولادت امام حسین (علیهالسّلام) وجود دارد. همچنین روایات متعددی در گریه پیامبر اسلام برای امام حسین (علیهالسّلام) در منابع شیعی و اهل سنت نقل شده است. درباره گریه فرشتگان نیز ـ به جز آنچه گذشت روایات بسیاری در منابع روایی به چشم میخورد. ابن قولویه، باب بیست و هفتم کامل الزیارات را با عنوان «بکاء الملائکة علی الحسین بـن علی» با نقل بیست روایت، به این موضوع اختصاص داده است. پیش از همه امام سجاده در مجلس یزید، این حقیقت را اعلام کرد: «من فرزند کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند». آن حضرت به هنگام ورود کاروان اسرای اهل بیت به مدینه نیز فرمود: ای مردم، کدام یک از مردانتان پس از قتل حسین (علیهالسّلام) دل شاد خواهـد بـود؟ و کدامین قلب، غیرمحزون، و کدامین چشم، بی اشک؟ در حالی که هفت آسمان بر او گریستند و دریاها با امواجشان، و آسمانها با ارکانشان، و زمین با همه وسعتش، و درختان با همه شاخههایشان، و ماهیان در عمق دریاها و ملائکه مقرب الهی و همه اهل آسمانها... در روایـت ابوحمزه ثمالی از امام باقر نیـز مـی خـوانیم که پس از شهادت ابی عبدالله (علیهالسّلام)، فرشتگان با گریه و ناله و ضجه، از خداوند خواستار انتقـام خـون آن حضرت شدند، و خداوند نیز در پاسخ فرشتگان، از قیام قائم آل محمد بـرای انتقام خون حسین (علیهالسّلام) خبر داد. مضمونی مشابه این روایت را در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) خطاب کرام بن عبدالکریم نیز مشاهده میکنیم. ابن قولویه روایات متعددی را از امام باقر و امام صادق نقل کرده که از حضور فرشتگان بسیاری با هیئت غبارآلود و عزادار بر سر قبر امام حسین (علیهالسّلام) در همـه سـاعات شبانه روز خبر دادهاند؛ فرشتگانی که به گریه برای مظلومیت آن حضرت و نیز دعا برای زایران او مشغولاند. برای مثال صفوان جمال از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند: در مسیر مدینه به مکه در محضر امـام صـادق بودم و آن حضرت را محزون و شکسته و غمناک دیدم. چون از سبب آن پرسیدم، فرمـود: اگر آنچه را که من میشنوم، تو نیـز مـی شـنیدی، چنین پرسشی نمـی کـردی. گفتم: مگر چه میشنوید؟ فرمود: نالـه فرشتگان و نفرین آنـان بـر قـاتلان امیر مؤمنان علی و قاتلان حسین (علیهالسّلام)، و ناله جنیان و گریه فرشتگانی که دور قبر حسین (علیهالسّلام) به شدت در جزع و فـزع انـد. با این وجـود، آیا آب و خـواب و خوراک میتواند گوارا باشد؟! علاوه براین روایات فروانی، در زمینه گریه بر حضرت اباعبدالله (علیهالسّلام) در کتب روایی نقل شده است که حاکی از گریه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حضرت علی (علیهالسّلام)، حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، امام حسن (علیهالسّلام)، امام سجاد (علیهالسّلام)، امام باقر (علیهالسّلام)، امام صادق (علیهالسّلام) و دیگر ائمه است. ۲.۵.۴ - جنیان مؤمنیکی دیگر از حوادث شگفتی که برخی منابع از آن سخن گفتهاند، گریه جنیان برای شهادت امام حسین است. از جمله شیخ صدوق در اینباره گزارش کرده است: گروهی که سر امام را تا شام همراهی میکردند، گفتند که شبها تا صبح نوحه جنیان را بر حسین میشنیدند.بر اساس روایات متعـدد جنیـان مـؤمن نیز در کنار دیگر موجودات، در عـزای امام حسین (علیهالسّلام) گریستهاند. در روایت ابوبصیر از امام باقر آمده است که انس و جن و پرندگان و وحوش، چنان بر حسین (علیهالسّلام) گریستند که اشکشان سرازیر شد. برخی روایات دیگر، از قول کسانی است که نوحه سرایی و گریه و عـزای جنیان را به گوش خود شنیده انـد؛ ماننـد ام سلمه همسر گرامی رسـول خـدا که روزی به خادمش گفت: گویا فرزندم (حسین (علیهالسّلام) کشته شده است؛ زیرا از زمان رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این سو، دیگر صدای گریه و نوحه جنیان را نشنیده بودم، جـز دیشب که شنیدم میگفتند:
«ای دیده من! باجدیت گریه کن، و پس از من چه کسی بر شهدا خواهد گریست؟ بر گروهی که مرگ، آنان را در زمان حکومت زورگویی از نسل بردگان حرکت میدهد.» ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات بابی با عنوان «نوح الجن علی الحسین» مشتمل بر ده روایت گشوده است که روایت بالا یکی از آنهاست.در منابع روایی و تاریخی اهل سنت نیز روایات متعددی با این مضمون به چشم میخورد؛ از جمله ابوجناب کلبی میگوید: به کربلا رفتم و به یکی از اشراف آنجا گفتم: شنیدهام که شما صـدای نوحه جنیان را میشنوید. گفت: در اینجا کسی نیست که صدای آنان را نشنیده باشد. پرسیدم: چه شنیدهای؟ گفت: شنیدم که میگفتند:
«گونههایش میدرخشید. چون رسول خدا بر پیشانی اش دست کشیده است. پدر و مادرش از بزرگان قریشاند و نیای او بهترین نیاکان است.» در برخی گزارشها نیز آمده است که پس از شهادت ابی عبدالله (علیهالسّلام) در بعضی مناطق، مردم ندای هاتفی غیبی را شنیدند که اشعاری در رثای آن حضرت میخواند؛ اما صاحب صدا را نمیدیدند. بعید نیست که این نداها نیز از جنیان مناطق بوده باشـد؛ گرچه امکان آن نیز هست که فرشتگان و ماموران غیبی خداوند، چنین نداهایی را سر داده باشند. بنا به نقل ابن قولویه یکی از اهالی بیت المقدس، شبانگاه پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، مردم آنجا ندای هاتفی غیبی را میشنیدند که میگفت:
«آیا امتی که حسین را به قتل رساند، به شفاعت جدش در روز حساب امیدوار است؟ نه هرگز به شفاعت احمد و ابو تراب دست نخواهد یافت. شما بهترین مردم و برترین شخص در میان همه پیران و جوانان را کشتید.» برگزاری عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) در طول تاریخ، موجب زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا و پیامهای آن بوده و فرصتی مناسب فراهم میکرده است تا مرثیه سرایان و خطیبان، همگان را با شخصیت و نهضت سیدالشهدا و نیز با معارف اسلامی آشنا کنند. به این ترتیب عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. بی گمان شناخت این کارکردها و آثار سبب میشود تا آگاهی ژرف تری درباره چرایی عزاداری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) پیدا کنیم. از این رو در ادامه مهمترین کارکردها و آثار عزاداری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) را معرفی و بررسی میکنیم. ۳.۱ - چرایی عزاداریبه راستی چرا و بر چه اساسی، عزاداران حسینی به خواست خود به مجالس سوگواری امام حسین (علیهالسّلام) میروند، جامه سیاه بر تن میکنند، بر سر و سینه میزنند و اشک میریزند؟ با پاسخ به این پرسش، چرایی عزاداری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) روشن میشود.به نظر میرسد پاسخ نهایی در مهر و محبت مردم به امام حسین (علیهالسّلام) نهفته است؛ چراکه تا وقتی محبت کسی در دل انسان نباشد، عزاداری و گریستن برای مرگ او معنا ندارد، و این مهر هرچه بیشتر و ژرف تر باشد، سوگواری نیز شدیدتر و ماندگارتر است. درباره امام حسین (علیهالسّلام) چنین است، و محبت وی تا ژرفای دل و جـان عـزادارانش راه یافته، [۳۶۸]
کریمیان صیقلانی، علی، عـروج عاطفه، ص۱۷-۱۸.
و ایشان را چنان شیفته و شیدا کرده است که ناآشنایان طعنهگو، از حالت آنان «جنون» تعبیر میکنند. با این حال عزاداران امام حسین (علیهالسّلام) بر اساس پیوند عمیـق عـاطفی، مراسم عزای حسینی را هر سال باشکوهتر از قبل برگزار میکنند، و این همه تجلیایـن فرموده رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»؛ «برای شهادت حسین در دلهـای مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمیشود».۳.۲ - کارکردها و آثارعزاداری امام حسین (علیهالسّلام) آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. مهمترین کارکردها و آثار عزاداری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) عبارتنداز: زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا و پیامهای آن، معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیـق عـاطفی با آنـان، تعلیم معارف دینی، ایجاد معنویت در جامعه و آرامـش روحی و روانی.۳.۲.۱ - زنده نگاه داشتن نهضت عاشوراعزاداری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) در مهمترین کارکرد خود، سبب شده است که همواره یـاد، نام و پیـام هـای نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند و آموزههای آن به همه مردم انتقال یابد. ازایـن طریق همه انسانها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، در طول تاریخ، با آموزههایی چون ستمستیزی، آزادگی، شهادتطلبی، ایثار و حقیقتجویی آشنا شدهاند. در این بارهایـن سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخین ما حقیقت این روز (عاشورا) را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، ایـن عـزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند؛ زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی میدانند که پستی و زیردستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد؛ زیرا شعار پیشرو و آقای آنها ندادن تن به زیر بار ظلم و ستم بود». [۳۷۰]
ر. ک: هاشمی نژاد، سیدعبدالکریم، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص٤٥١.
سوگواری و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام)، رفتاری احساسی و هیجانی، و در همان حال آگاهانه، و به یاد بزرگ مردی است که برای احیای دین و اجرای عدالت، در سختترین شرایط، مردانه ایستاد و هر مصیبت و مظلومیتی را به جان خرید. بدین سـان ایـن سوگواری و گریه، شخصیت فرد عزادار را به شخصیت عظیم چنـان انسان وارستهای پیوند میزند و اهداف و آرمانهای او را در عمق جان وی پایدار میکند. فرد عزادار با سوگمندی و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) آشکارا اعلام میکند که او نیز به امام حسین (علیهالسّلام) و نهضت و آرمانهایش وفادار است و و در میدان عمل نیـز وفاداری خود را ثابت میکند. گریستن در سوگ شهدای کربلا تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت، و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است و اشک ریختن، نوعی امضا کردن پیمان و قرارداد مودت با سیدالشهداست. [۳۷۱]
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۸۲.
از یاد نمیبریم که در همین روزگار، برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در هشت سال دفاع مقدس، مـردان حسینی در میدان عمـل چـه خـوش درخشیدند. به درستی که در مکتب عاشورا، گریه سلاحی همیشه بران برای حمله به ستمگران و پاسداری از خون شهیدان است. [۳۷۲]
ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص٣٨٤.
در این باره این سخنان از بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی بسیار گویاست: «هر مکتبی، تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریـه گـن نباشـد... حفـظ نمیشود»؛ «گریه کردن بر عزای امام حسین (علیهالسّلام)، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معناست که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد.... آنها از همین گریهها میترسند؛ برای اینکه این گریهای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است». ۳.۲.۲ - معرفی الگوهای راستینعـزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین (علیهالسّلام) و یاران باوفایش، با شخصیت و آنان آشنا میشوند و آنان را انسانهای کاملی مییابند که دارای صفات پسندیدهای چون صبر، وفا، استقامت و از خودگذشتگی بودهاند که میتوانند برای همه انسانها اسوه باشند. مهمتر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان، به سوگ مینشینند، میگریند، و بر سر و سینه میزنند، و از این طریق، معرفتشان را با پیوندی عاطفی، عمق و استحکام میبخشند. از این روست که نمیتوان مراسـم عـزاداری امام حسین (علیهالسّلام) را با سمینار و همایش جایگزین کرد.بر این اساس حضور عزاداران در مراسـم عـزای حسینی، به تقویت عواطف و شناخت آنان میانجامد، و سبب میشود آنان بکوشند در رفتارهایشان نیز شبیه به همان کسانی باشند که برایشان میگریند. هنگامی که عـزاداران بـه یـاد وفاداری ابوالفضل العباس یا آزادگی حر بن یزید ریاحی اشک میریزند، ناخودآگاه خواهند کوشید تا آزادمرد و وفادار، و از نامردمی به دور باشند. [۳۷۵]
ر. ک: کاویانی، محمد، روان شناسی عزاداری، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین (علیهالسّلام)، ص۳۵۴-۳۵۵.
از سوی دیگر، عزاداران یزید و یزیدیان را نیز میشناسند و احساس تنفر از آنها در دلشان ریشه میدواند. به این ترتیب عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) در عمل، به تحقق «تولا» و «تبرا» میانجامد؛ به ویژه آنجا که عزاداران خطاب به مقتدای خود اعلام میکننـد: «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ»؛ «مـن در صلحم با هر آنکه با شما در صلح است، و در ستیزهام با هر آنکه در جنگ با شماست. دوست دوستان شما، و دشمن دشمنانتان هستم». ۳.۲.۳ - تعلیم معارف دینیمجالس عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) فرصتی ارزشمند است تا واعظان و سخنوران دانشمند، با بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی، عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند؛ چنان که انگیزه اصلی امام حسین (علیهالسّلام) از قیام خونینش، احیای دین و احکام الهی بود.۳.۲.۴ - ایجاد معنویت در جامعهشرکت در مراسم عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران میبخشد. این آرامش در واقع ناشی از فضای ویژهای است که بر مجالس عزای حسینی حاکم است. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه میشود و جانهای خسته از زندگیهای روزمره را دگرگون میکند. در نتیجه عـزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت میکنند و به درجاتی از تزکیه و پالایش روحی دست مییابند. البته سزاوار است که عزاداران پس از خروج از مجالس عزا نیز مراقـب اعمال خود باشند تا از آن درجات معنوی فرونیفتند.۳.۲.۵ - آرامـش روحی و روانیعزاداران امام حسین (علیهالسّلام) با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت، به واقع خویشتن را مصیبتزده و داغدار ایشان مییابند، گریه و شیون سر میدهند و بی تاب میشوند؛ اما این حزن عمیق، تاثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی ایشان میگذارد. از نظر فردی، گریههای عزاداران، آنان را تخلیه هیجانی میکند، به آرامـش روحی و روانی میرساند، اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد و باعث صفای باطنی میشود. [۳۷۷]
محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۸۲.
بی گمان، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) آرامشی ویژه و لذتی خاص را تجربه میکنند. غمی که وجودشان را پر میکند، با غم و غصههای زندگی روزمره متفاوت است؛ غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است. این غمی است که به حرکت میانجامد و کنش اجتماعی افراد را بیشتر میکند. ایـن غـم، نـه تنهـا تبدیل به عاملی نابهنجار در زندگی افراد نمیشود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا میکند، و به زندگی نشاط میبخشد. [۳۷۸]
کاویانی، محمد، روانشناسی عزاداری، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین (علیهالسّلام)، ص۳۵۰-۳۵۱.
از این رو کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین (علیهالسّلام) را تجربه کردهاند، هرگز از تکرار و استمرار آن دل زده نمیشوند؛ باید توجه داشت که حضور عزاداران حسینی در مجالس عزای حسینی، از روی اختیار، رغبت و آگاهی است. چنان که حزنشان نیز خودخواسته و آگاهانه است. به همین دلیل این حزن ممدوح و مطلوب به شمار میآید در حالی که بی گمان در هیچ مجلس یادبود و بزرگداشت دیگری، وضع بدین گونه نیست.۳.۳ - جمعبندیآنچه ذکر شد، تنها برخی از مهمترین کارکردها و آثار عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) است. اهمیت این آثار و کارکردها بر همگان روشن است، و شاید بتوان ریشه برخی انکارها، تردیدافکنیها و هجمههای معاندان را در خصومت با همین آثار و کارکردها یافت. در این میان برخی هم نه ازسر خصومت، بلکه ازروی ناآگاهی، تشکیکهایی درباره ضرورت و ثمره عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) مطرح میکنند. این مقال را با یادآوری هشدارهای امام خمینی به پایان میبریم: «... آن روضههای سنتی و آن مصیبتها را زنده نگاه دارید که برکاتی که به ما میرسد از آنهاست. این برکات از کربلاست. کربلا و نام مبارک سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته میشود». «روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهداست. آن کسانی که میگویند روضه سیدالشهدا را نخوانید، اصلا نمیفهمنـد مکتـب سیدالشهدا چه بوده و نمیدانند یعنی چه. این گریهها و این روضهها، ایـن مکتـب را حفظ کرده است...».• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۱۳-۳۲۶. |