مرتضی مطهری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مرتضی مطهری (۱۲۹۸-۱۳۵۸ ه.ش)، مشهور به استاد مطهری و شهید مطهری، متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و یکی از دانشمندان اسلامشناس در
قرن چهاردهم بود.
او شاگرد
امام خمینی و
علامه طباطبایی بوده که توانست در تمامی رشتههای معارف اسلامی، صاحبنظری ژرفاندیش و محققی دقیق و در پارهای از حوزهها همچون
فلسفه،
فقه و
اصول فقه در قله
اجتهاد قرار گیرد. شهید مطهری از اساتید فلسفه و
کلام اسلامی و
تفسیر قرآن بود و آثاری بسیاری هم در موضوعات مختلف نگاشته است.
استاد علاوه بر فعالیتهای علمی، قبل و بعد از
انقلاب اسلامی ایران در سیاست نقش بسزایی داشت؛ او از افراد تأثیرگذار و از رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران بود. از جمله فعالیتهای استاد، مبارزه با جریان فکری
مارکسیسم، تاسیس
حسینیه ارشاد، عضو
هیئت موتلفه اسلامی و ریاست
شورای انقلاب تا روز شهادت را میتوان نام برد.
سالروز شهادت شهید مطهری در
ایران به عنوان روز معلم نامگذاری شده و با بزرگداشت مقام معلم همراه است.
شهید مرتضی مطهری فرزند حاج شیخ
محمدحسین مطهری و همسر مؤمنش ـ سکینه، در ۱۳ بهمن سال ۱۲۹۸ ش مطابق با دوازده
جمادی الاولی ۱۳۳۸ قمری در «فریمان» دیده به جهان گشود.
چون استاد در یک خانواده اصیل روحانی به دنیا آمده بود
تقوا و پاکی را از همان ایام کودکی از پدر خویش آموخته بود.
رفتار و منش استاد مطهری از همان اوان کودکی از آینده درخشانی حکایت میکرد او تقوا و پاکی را پیشه خود کرده و همواره از رفتار ناپسند پرهیز میکرد و این حرکت در ساختار شخصیت روحی و اخلاقی استاد بسیار مؤثر بود، پدر استاد، مرحوم حاج شیخ محمدحسین مطهری مردی با تقوا و از شخصیتهای مورد احترام بود و او را میتوان اولین معلم در تکوین شخصیت روحی و معنوی استاد دانست.
مرتضی مطهری در دوازده سالگی وارد
حوزه علمیه مشهد شد
و چنان پر تلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتی اهل بصیرت گردید.
رفته رفته افکاری بلند و سؤالهایی سرنوشتساز برایش آشکار شد؛ جهان، آفریده کیست؟ خدا، چگونه صفاتی دارد؟ انسان، برای چه آفریده شده است؟ و ... این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میکرد که روزی بتواند در درس میرزا
مهدی شهیدی رضوی ـ مدرس فلسفه الهی ـ حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال
۱۳۵۵ قمری درگذشت.
سرانجام مرتضی در سال ۱۳۱۶ ش در زمان حکومت
رضاخان راهی
حوزه علمیه قم شد.
مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقهای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در
مدرسه فیضیه شگفتزده کرد.
امام خمینی ـ الگوی علم و تقوا ـ درس اخلاق تشکیل داد و به انسانسازی پرداخت. مطهری به زیارت آن استاد نایل آمد و از او سیراب شد.
این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن».
مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحری بود.
مطهری نزد
آیتالله صدوقی، کتاب «
مطول» را فرا گرفت و در محضر
آیتالله مرعشی نجفی، «
شرح لمعه» را بیاموخت. او همچنین از استادانی بزرگ همانند آیات
سید صدرالدین صدر،
سید محمدرضا گلپایگانی،
سید احمد خوانساری،
سید محمدتقی خوانساری،
سید محمد حجت کوه کمری،
سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد انگجی و
میرزا مهدی آشتیانی در علوم گوناگون بهرهمند شد.
دیدار با عالم ربانی حاج
میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفتانگیز کرد. حاج میرزا علی آقا با
نهج البلاغه میزیست، با آن تنفس میکرد و روحش با این کتاب همدم و جملههای گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آنکه به هر آنچه میدانست عمل میکرد و راستی که مرد حقیقت و معنویت بود.
مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ ش آغاز کرد.
او بحث
حکمت از «
شرح منظومه»
حکیم سبزواری و مبحث نفس از «
اسفار اربعه»
صدرالمتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت.
وی بعد از ورود
آیت الله بروجردی به
قم، در درس
فقه و
اصول ایشان شرکت کرد
و از بحثهای مجتهدپرور او بهرهمند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیتالله بروجردی
تقلید میکرد.
مطهری، درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» بهطور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت
و راز و رمز اجتهاد را از ایشان بیاموخت.
در سال ۱۳۲۹ ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه
سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «
الهیات» از کتاب شفا (تألیف
ابوعلی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت.
علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع کرده بود که در شبهای پنجشنبه و جمعه تشکیل میشد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله
آیتالله دکتر بهشتی،
امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر
احمد احمدی و ... شرکت میکردند.
ثمره این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه است به نام کتاب «
اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست.
استاد مطهری، همچنین در دوره تحصیل همفکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «
فدائیان اسلام» بود.
این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ ش، از سوی روحانی مبارز
سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.
مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتابهای ذیل را تدریس کرد:
«مطول» (در
علم معانی،
بیان و
بدیع)، «
شرح مطالع» (در
علم منطق)، «
کشف المراد» (در
علم کلام و عقاید)، «
رسائل» و «
کفایه» (در علم اصول فقه)، «
مکاسب» (در فقه)، «
شرح منظومه» و «
اسفار» (در فلسفه).
استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ ش با دختر آیت الله روحانی (ره) ازدواج کرد
و در همان سال _در حالی که به مدرسی مشهور بود_ به
تهران هجرت کرد.
علت این هجرت را برخی تنگدستی شمردهاند،
اما سببش هرچه بود، باید آن را لطف خفی الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.
استاد مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسهای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد.
سخنرانیهای روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص، در این راه موفق شد.
در سال ۱۳۳۳ ش استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل،
مادیگری و غربزدگی پرداخت.
رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق میورزید و مرید او بود.
استاد مطهری در آن دانشکده، دورههای لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی (منطق، فلسفه، کلام،
عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی)، فلسفه (شرح منظومه، الهیات شفا،
مقاصد الفلاسفه غزالی و ...)، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس میکرد.
استاد مطهری در زمینههای مختلفی فعالیت داشت. گوشهای از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و خدمات فرهنگی استاد عبارتند از:
نقطه ارتباطی جامعه با امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در دوران تبعید امام؛
عضویت در
جامعه روحانیت تهران و پیشبرد اهداف این نهاد روحانی در انقلاب؛
مسئولیت
شورای انقلاب پس از مهاجرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به
پاریس؛
یار نزدیک امام پس از بازگشت امام از تبعید؛
مبارزه با مکاتب الحادی و مادی.
ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و بهعنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در
ایران هم بخاطر همسایگی با
روسیه تاثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوههای تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عینحال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.
مارکسیم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساسا
دین را افیون جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به
جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان میخواستند دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
یکی از موفقیتهای چشمگیری که استاد مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیتی داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را میدید و با آنها برخورد میکرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه میکرد. او کاملا با توطئه و دسیسههای کمونیستها آشنا بود و میدانست که مارکسیتها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی میدهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه میشوند.
در این مبحث به برخی از فعالیتهای علمی شهید مطهری میپردازیم.
استاد مطهری بعد از حدود سی سال بهرهگیری از
قرآن و
عترت، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان اسلام شد.
این مرزبان، فقط به حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره مسائل اسلامی میاندیشید و هدف نوشتههایش همان بود.
او معتقد بود
دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین بهطور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزشهای غلطی است که به نام اسلام داده میشود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه میبیند.
در سال ۱۳۳۶ ش به همت جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالاتی از استاد مطهری در نشریه مکتب تشیع منتشر شد، از جمله: «اصالت روح»، «قرآن و مسألهای از حیات»، «توحید و تکامل» و «حق عقل در اجتهاد».
بعد از تأسیس
انجمن اسلامی پزشکان (۱۳۳۷-۱۳۳۸ ش.)، استاد مطهری یکی از مهمترین سخنرانان جلسات این انجمن بود.
ایشان در سخنرانیهایش، موضوعات حساس و سرنوشتسازی مانند
توحید،
نبوت،
معاد، مسأله
حجاب، بردگی در نگاه اسلام،
صلح امام حسن (علیهالسلام)،
امام صادق (علیهالسلام) و مسأله
خلافت، مسأله
ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام)،
تربیت اسلامی،
فطرت،
ربا،
بانک،
بیمه و ... را مورد بررسی عالمانه قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار نهاد.
طرح تدوین «
داستان راستان» از سوی یکی از مؤسسات علمی به آیتالله مطهری پیشنهاد شد. استاد چون این کار را پسندیده و مفید یافت تعهد کرد که آن را انجام دهد. او در زمانی شروع به داستاننویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیتها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده میشد.
جلد اول داستان راستان در سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر شد و با توجه و استقبال کمنظیر مردم مواجه گشت.
استاد مطهری سالها بود که آرزوی تأسیس مؤسسهای علمی ـ فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای
محمد همایون، حجةالاسلام
سید علی شاهچراغی، مؤسسه
حسینیه ارشاد را تأسیس کرد.
بعد از تأسیس حسینیه ارشاد، به کار این مؤسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامهریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آنجا دعوت میکرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفقترین سخنرانان آن بود.
کتاب
علل گرایش به مادّیگری _که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سالهای ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است_ در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تألیف کرد که در میان نسل جوان، گرایشی به مکاتب مادی _و از جمله
مارکسیسم_ مشاهده میشد. سران
سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و بهطور رسمی این تغییر
ایدئولوژی را اعلام کردند.
استاد مطهری در این کتاب به بررسی نقش
کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی و ... در گرایش به مادیگری میپردازد، و علل لغزشها و انحرافها را در این زمینه روشن میسازد.
یکی از درسهایی که استاد مطهری در منزل خودشان برقرار کرد درباره فلسفه تاریخ بود که از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ با جمع برخی از شاگردان برگزار میشد.
استاد در این دروس، آراء فلاسفه غرب و اسلام را در مورد مباحثی مانند «عوامل محرک تاریخ»، «ارزش تاریخ»، «جامعه و فرد»، «ارتباط تاریخ با علم، مذهب و اخلاق»، «علیت در تاریخ»، «تکامل تاریخ»، «پیشبینی آینده» و ... عالمانه نقد و بررسی میکرد.
آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «
مقدمهای بر جهانبینی اسلامی» است این کتاب در سالهای ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر در آمد.
آن استاد عالیقدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروههای به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران مسلمان درباره جهانبینی اسلامی مشاهده میکرد. بدینعلت و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهمتر برای روشن کردن نظر اسلام، این اثر را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری روشنفکران را آشکار ساخت.
در این کتاب، مواضع و جهانبینی بعضی از گروهکها مانند «منافقین» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
کتاب علل گرایش به مادّیگری که در سال ۱۳۵۰ ش منتشر شده بود مورد استقبال شایان مردم حقیقتجو قرار گرفت، بهطوری که در سال ۱۳۵۷ ش به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمهای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» بر آن افزود.
استاد مطهری در این مقدمه به افشا و نقد شیوههای جدید تبلیغ
ماتریالیسم در ایران میپردازد و این بحث را در دو بخش ارائه میکند: ۱. تحریف شخصیتها. ۲. تحریف آیات قرآن.
در این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهکها، از جمله
گروهک فرقان مورد نقد و بررسی عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد.
بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیهای منتشر کرد به این مضمون: هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را میدهیم. اما استاد مطهری فرمود: اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچکترین تردیدی ندارم.
استاد مطهری بنا به توصیه حضرت
امام خمینی از سال ۱۳۵۱ ش تا ۱۳۵۷، هفتهای دو روز به
قم میرفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند
شناخت،
اصل غائیت، فلسفه هگل، معارف قرآن، مارکس و مارکسیسم، «منظومه»، «نجات» و «اسفار» تدریس میکردند.
استاد به حکم
وظیفه شرعی از تهران به قم میرفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت میکردند.
استاد مطهری، آثار بسیاری نگاشتهاند که فهرستوار ذکر میکنیم.
آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهمترین آن عبارتند از:
مقدمهای بر جهانبینی اسلامی؛
آشنایی با قرآن؛
اسلام و مقتضیات زمان؛
انسان کامل؛
پیرامون انقلاب اسلامی؛
پیرامون جمهوری اسلامی؛
تعلیم و تربیت در اسلام؛
توحید؛
نبوت؛
معاد؛
حماسه حسینی؛
خدمات متقابل اسلام و ایران؛
عدل الهی؛
داستان راستان؛
سیری در نهج البلاغه؛
سیری در سیره نبوی؛
سیری در سیره ائمه اطهار (علیهمالسلام)؛
شرح مبسوط منظومه؛
علل گرایش مادّیگری؛
فطرت؛
فلسفه اخلاق؛
فلسفه تاریخ؛
گفتارهای معنوی؛
مسأله حجاب؛
نظام حقوق زن در اسلام؛
قیام و انقلاب مهدی (عج).
برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به
زبان عربی به قلم حجةالاسلام شیخ
محمدتقی شریعتمداری)؛
آشنایی با قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)؛ فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)؛
مسأله بردگی در اسلام؛
پانزده گفتار؛
توکل و رضا؛
انسانشناسی؛
حاشیه بر تفسیر المیزان؛ و ...
یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در
قیام ۱۵ خرداد نقشی اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در
شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه
امام حسین (علیهالسلام) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و بهطور صریح و قاطع به
محمدرضا پهلوی حمله کرد.
به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد.
این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.
استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی «هیأتهای مؤتلفه اسلامی» بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی ایراد کرد، از جمله مسأله «انسان و سرنوشت».
بعد از تبعید امام خمینی، مهمترین عکسالعمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور
حسنعلی منصور ـ نخست وزیر وقت ـ بود که به دست قهرمانان هیأتهای مؤتلفه اسلامی انجام شد. و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام را به ثمر رساند.
آیتالله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیتهای بسیار ارزنده و سرنوشتسازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهمترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینی بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسئولیتهای مختلف، پذیرفته میشد.
بعضی از اعضای شورای انقلاب در شب یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ جلسهای را درباره مسایل جاری مملکت در منزل دکتر سحابی تشکیل دادند که تا ساعت ۱۰:۰۵ شب ادامه داشت. استاد مطهری در پایان جلسه از منزل سحابی خارج شد تا به طرف اتومبیل دوستش برود. وقتی که به اول کوچه رسید شخصی از پشت سر ایشان را به نام صدا زد. وقتی استاد سرش را به پشت برگرداند توسط او ترور شد. این شخص، یکی از اعضاء گروه منحرف فرقان به نام محمدعلی بصیری بود. پس از تیراندازی، استاد را به بیمارستان طرفه بردند، ولی معالجه اطباء و پزشکان اثر نداشت و سرانجام به شهادت رسید.
پیکر استاد در صبح
پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت در میان جمعیتی انبوه از دانشگاه تهران تشییع و به قم منتقل شده و در
مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) نزدیک قبر آیات عظام حائری، صدر، خوانساری، دفن شد.
«گرچه
انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق
خداوند به پیروزی رسید، لکن بر ملت و به حوزههای اسلامی و علمی خسارتهای جبرانناپذیر نیز بدست منافقین ضد انقلاب واقع شد. همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیمالشان آقا، حاج شیخ مرتضی مطهری (رحمةاللهعلیه). آنچه باید عرض کنم درباره او این است که او خدمتهای ارزشمندی به
اسلام و
علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار این درخت ثمر بخش را از حوزههای علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود.
مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای اسلام و ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند.»
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهید مطهری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۶. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهید مطهری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۶.