تذهیب قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنر آراستن
قرآن با نقش و نگارهایی از
آب طلا و رنگهای دیگر را
تذهیب قرآن میگویند.
تذهیب از ماده «ذـ هـ ـ ب» (
طلا) و به معنای زراندود کردن و
طلاکاری است.
در اصطلاح، هنر تزیین اوراق
کتب،
قرآن و مرقّعات (نامهها) را
با استفاده از
طلا و رنگهای گوناگون تذهیب میگویند.
در عربی «تذهیب» و «اذهاب» دو
مصدر و به یک معناست. جسمی را که زراندود شده است «مُذَهَّب» یا «مُذْهَب» و به تذهیب کار «مُذَهِّب» یا «مُذْهِب»گویند.
برخی گونه زرّین این هنر را «تذهیب» و گونه رنگارنگ آن را «
ترصیع» نامیدهاند؛ اما چون رنگمایه اصلی این هنر،
رنگ طلایی است، معمولا آن را «تذهیب» میخوانند.
از نظر برخی نویسندگان، عنوان تذهیب تنها به فن رنگآمیزی
با طلا اختصاص ندارد و در عصر حاضر به هنر زرکوبی روی
جلد کتابها،
با حروف بزرگ طلایی نیز اطلاق میشود.
هنر تذهیب قبل از
اسلام نیز در جوامع پیرامون
جزیرةالعرب وجود داشته است؛ به عنوان نمونه نوعی کتیبه نگاری رومی به نام «تابولاآناتا»، در تزیین کتب مصری رواج داشته است.
در
ایران نیز این هنر در میان
مانویان، به طور چشمگیری رواج داشته و در حقیقت صحنهای از نمایش آزاد کردن و ظهور
نور و روشنایی به شمار میرفته است.
گویند: «
مانی»، خود کتابش «ارژنگ» را
با نقوش و تصاویر زیبا میآراست.
گزارش تاریخی بیان میکند که در قرن چهارم هجری (حدود ۳۱۱هـ.ق.) وقتی شماری از آثار مکتوب مانویان را سوزاندند،
طلا و
نقره موجود در آنها ذوب و جاری شد.
مردم عراق که بر اثر همجواری
با ایران و گروههای مذهبی مانند مانویان
با هنر تذهیب آشنا بودند، در انتقال این هنر به جامعه اسلامی نقش مهمی داشتند.
تعالیم و
عقاید اسلامی بر همه شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی اثر گذاشته است و همه آثار هنری، در
تمدن اسلامی به نحوی مُهر
اسلام خوردهاند.
هنر اسلامی نیز همتای هر هنر دیگری، هنرهای گذشته چون هنرهای ساسانی و بیزانسی را ماده خویش قرار داده است.
در این میان در هنر اسلامی، بیشتر آن بخش از هنرهای پیشین ماده قرار گرفته که جنبه تجریدی و سمبلیک داشته است؛ نظیر نقوش هندسی و اسلیمی در تذهیب، که ماده آنها از حجاریهای دوران ساسانی است.
نقوش اسلیمی، خطایی و هندسی در تذهیب، فضایی را محاکات میکنند که نه فضای طبیعی یونانی است و نه فضای بصری جدید، به ویژه آنکه خطوط اسلامی و
قرآنی نیز به آن افزوده میشود و حالتی روحانی به آن میدهد.
از این رو برخی سنت گرایان، هنر اسلامی را نشئت گرفته از دو سرچشمه
قرآن و حقیقت معنوی ذات نبوی
یا بازگشت کننده به سه
راز وحی و ظهور (تجلّی نامتناهی در متناهی) و
رجعت به
مبدأ دانستهاند.
امّا بسیاری دیگر بر این باورند که هنر اسلامی از
قرآن کریم یا
احادیث نبوی سرچشمه نگرفته است و ظاهراً پایه دینی ندارد، در حالی که عمیقاً صبغه اسلامی به خود گرفته است.
تذهیب
قرآن کوششی برای تزیین آن بود، از اینرو باید صورتی از هنرهای نگارشی تکوین مییافت که همچون
خط، زیبایی و روحانیت
قرآن را هرچه بیشتر نمایش میداد. از ممیزات اصلی چنین هنری دوری از طبیعت بود.
بدین ترتیب تذهیبْکاران در تمدن اسلامی شیوهای خاص را برای
زینت قرآن برگزیدند و آن خصوصیتِ تنزیهی هنری بود که در
قرآن به کار میرفت.
نکته قابل تأمّل در باب تذهیب این است که هنرمندان تذهیبْکار نیز، همچون خطاطان، آموزگار این هنر را امیرمؤمنان،
امام علی(علیه السلام) میدانند.
تذهیب از فنونی است که در دوره اسلامی در کنار
فن کتابت و خوشنویسی به
رشد و شکوفایی رسید، هرچند بر اثر
هراس از ورود هر چیز زایدی به متن
قرآن و نیز از آنجا که متن
قرآن مستقیماً آن را طلب نمیکرد، رشدی محدودتر از هنر خط و خوشنویسی داشت.
ظهور پدیده تذهیب در
مصاحف در مراحل اولیه اسلامی
با عکس العمل منفی عالمان دینی مواجه شد
امّا حمایت
خلفا ازاین
هنر، باعث شد تا به مرور جای خود را در
فرهنگ و تمدن اسلامی باز کند.
به نقل
ابن ندیم،
خالد بن ابی الهیاج، اولین خوشنویسی بود که
سوره شمس را تا آخر
قرآن با حروفی به رنگ
طلا بر دیوار جنوبی
مسجد النبی نوشت.
نخستین مورد استفاده از رنگ قرمز در مصاحف به دوره
ابوالاسود دوئلی، (قرناول هجری) باز میگردد. هرچند استفاده از نقطههای قرمز رنگ در آن زمان تنها برای اعراب گذاری متن صورت میگرفت و نه تزیین
قرآنامّا زمینهای برای استفاده از رنگها و علایم دیگر برای تزیین
قرآن بود. میتوان گفت که
قرآن خود دارای مجالهایی است که تحریک کننده مذهِّب بوده است؛ سرلوحه
سوره و فاصله میان
آیات شاخصترین این امکانات است. علایم نشان دهنده هر ۵ آیه (
تخمیس) یا ۱۰ آیه (تعشیر)، محل
سجده و نیز افتتاح نخستین سوره و افتتاح کل کتاب، مجالهایی دیگر برای هنرنمایی هنرمندان مذهِّب بوده است.
متأسفانه به
سبب از بین رفتن بسیاری از آثار مکتوب
قرن یکم تا سوم هجری اطلاعات کافی درباره پیدایش و تطوّر هنر تذهیب در اختیار ما نیست.
تذهیبکاران نخستین
با استفاده از نوارهایی که معمولا دربرگیرنده نقوش درهم پیچیده یا هندسی ریز است فاصله میان دو سوره را تزیین میکردند. بعضی از شکلها ارتباط خاصی
با معماری به ویژه ردیفهای طاقنما (ایوانکوچک یا نمایی کم عمق از طاق که روی
دیوار ساخته و تزیین میشود.)
دارد و از نقوش گیاهی خبری نیست. در طی قرن دوم هجری نوارهای
تزیینی پیچیدهتر شده و عنوان سوره به صورت زرین در میان نوار نوشته میشد. گاهی نیز سر سوره در داخل نقوش گیاهی دیده میشود.
رنگآمیزی
قرآنهای این دوره به دو شیوه صورت گرفته است: در شیوه نخست از رنگهای اُخراییِ زرد، سبز تیره و سرخ بهره بردهاند و در شیوه دیگر از رنگهای طلایی، آبی همراه
با سرخ، سرمهای و قهوهای استفاده شده است.
از تذهیب کاران قرون اولیه اسلامی میتوان ابراهیم صغیر، یقطینی، ابوموسی بن عمار، ابن سقطی و ابوعبدالله خزیمی را نام برد.
قرآنهایی منسوب به
ائمه اطهار(علیهم السلام) موجود است که در بعضی از آنها تذهیب به کار رفته است؛ ولی
با توجه به شواهد و بررسیها به نظر میرسد این مصاحف در قرون بعدی (قرن سوم هجری به بعد) نوشته و تذهیب شدهاند.
بیشتر آثار تذهیبی که از قرن سوم و چهارم هجری بر جای ماندهاند،
قرآن است. این
قرآنها که از تذهیب پیشرفتهتری برخوردارند، معمولا دارای دو صفحه عنوان
با نقوش هندسیاند. سر سورهها به زر تحریردار (خطوط باریکی که در کنار خطوط درشت یا دور نقاشی میکشند) و گاهی به شنگرف (مادهای سرخ رنگ)
آراسته است و در کنار سر سوره یک شکل
تزیینی قرار دارد که پیش زمینهای برای ترنج (طرحی مرکب از طرحهای اسلیمی و گل و بوتهای) و شمسه (نقش
زینتی به شکل
خورشید)
دوران بعدی است. اسامی سورهها نیز به زر تحریردار یا
با زنگار و رنگهای ترکیبی تزیین شده است. فاصله آیهها
با دایره یا ستارههای طلایی و شنگرف و زنگار تذهیب شدهاند.
ولی استفاده از آن در مصاحف تا قرن چهارم هجری به تأخیر افتاد که شاید ناشی از احتیاط مسلمانان در انتخاب کاغذ برای انتقال آیات
قرآنی باشد.
آسانی تذهیب بر روی کاغذ زمینه را برای هنرنمایی مذهّبان فراهمتر ساخت. ابوبکر محمد بن حسن نقاش از تذهیب کاران مشهور قرن چهارم است.
تلاش هنرمندان دورههای نخستین اسلامی در عصر سلجوقیان (قرن پنجم و ششم هجری) به صورت مستقل و پیشرفته ظهور یافت. در این دوره استفاده از کاغذ در نُسَخ
قرآن رایج شد و قطع کتابها از مستطیل افقی به مستطیل عمودی تغییر یافت. همچنین خط نَسخ جایگزین خط سنتی کوفی شد.
مجموع این تحولات رونق هنر تذهیب و تغییراتی در آرایهها و
تزیینات را، متناسب
با تحولات مذکور موجب شد.
مصاحف این دوره
با سرلوح (نقش و نگاری که در صفحه اول کتاب ایجاد میشود
آغاز میشود. طراحی سرلوحهها متنوع است و در بعضی موارد
تزیینات، زمینه متن را تشکیل میدهد و نوشتههایی درون شمسهها و اشکال هندسی موجود است.
تزیینات از حالت سادگی خارج شده و اسلیمیها (نقشمایه انتزاعی گیاهی و پرپیچ و خم که رنگها و غنچهها را دربرمیگیرد.)
و نقوش پر شاخ و
برگ بیش از نقوش هندسی اهمیت مییابد. «تحریر»، نوآوری هنرمندان تذهیب کار در این دوره است که بعدها ادامه یافت و به کمال رسید. این نقش شامل هالهای است که در واقع دورگیری
حروف و علایم
با رنگ طلایی یا رنگهای دیگر است. در خارج این هاله، صفحه
با نقوش اسلیمی پر شده است، به طوری که متن برجستهتر از زمینه تذهیب یافته، جلوه میکند.
به طور کلی تذهیب زیباترین و اصیلترین هنر این عصر در
بین النهرین را تشکیل میدهد.
عبدالرحمان بن محمد دامغانی، سعید بن ابراهیم بن صالح، ابن بواب و عثمان بن وراق از مذهِّبان مشهور دوره سلجوقی بودهاند.
پس از
حمله مغولان به
ایران تا پایان قرن هفتم در کار مذهّبان فترتی پیش آمد؛ ولی از اوایل قرن هشتم، در پی اسلام آوردن حاکمان مغول و تشکیل
حکومت ایلخانان
صنعت تذهیب دوباره رونق گرفت و به اوج کمال و ترقی رسید.
به ویژه از دهه دوم قرن هشتم که خواجه رشید الدین،
وزیر سلطان اولجایتو، در مؤسسه خیریه خود در حومه
تبریز نوشتارخانهای بنیاد کرد، تذهیب آثار مکتوب رواج یافت و مکتب تبریز بنا نهاده شد.
در آغاز قرن هشتم و
با حمایت ایلخانان ۲۴ نسخه عظیم
قرآنی پدید آمد که در اندازه، شکل و شکوهمندی از همه نمونههای شناخته شده قبلی برتر بود.
معروفتر از همه دو نسخه از
قرآن است که به دستور سلطان اولجایتو نوشته شده است: یکی
قرآنِ محفوظ در لایپزیک است که محمد بن ایبک در سال ۷۰۶ قمری در
بغداد تذهیب کرده و دیگری
قرآنی که در کتابخانه سلطنتی
مصر موجود است و به وسیله عبدالله بن محمد همدانی در سال۷۱۳ قمری تذهیب و کتابت شده است. نسخه اخیر چند صفحه کامل تذهیب دارد که در نوع خود شاهکار اشکال
تزیینی است.
وجود صفحات افتتاحیه از ویژگیهای این دوره است که از خود تذهیب به تنهایی حاصل میگردد یا از صفحاتی که در آنها خط نسبت به تذهیب جنبه کمکی دارد. نماد تار عنکبوتی به شکل شعاعها و دوایر هم مرکز به شکل آشکارتری بروز و ظهور یافته است.
و ترکیب رنگآمیزی معمولا طلایی و آبی است.
همزمان
با حکومت مغولان، در مصر نیز هنر تذهیب تحت حمایت مملوکان رشد یافت و
قرآنهای نفیسی در قلمرو حکومت مملوکان نوشته و به تذهیب آراسته شد.
ویژگیهای این نسخهها به وضوح نشاندهنده اثرپذیری از نسخههاییاند که در قلمرو ایلخانان پدید آمدند. به نظر میرسد خوشنویسان و مذهّبانی که در مکتب بغداد آموزش دیده بودند، همچون هنرمندان دیگر در آغاز قرن هشتم به
قاهره مهاجرت کردهاند و تحت حمایت مملوکان به تذهیب و کتابت
قرآن پرداختهاند.
در نمونههای مملوکی ترکیب بندی، پیچیدهتر و اسلیمیها پرتفصیلتر است، حاشیهها سرشار از عناصر چینی، مانند گلهای نیلوفر آبی است و رنگ گزینی
با رجحان رنگ طلایی و آبی صورت گرفته است.
شیوه مملوکی در مصر و
سوریه (
شام) تا زمانی که عثمانیان آن ممالک را تصرف کردند (۹۲۳ق.) ادامه یافت
، هرچند از اوایل قرن دهم به تدریج از کیفیت تذهیب در این مناطق کاسته شده بود.
امّا در ایران و عراق هنر تذهیب ایرانی که از اواخر قرن هفتم به دست تذهیب کاران ایرانی پدید آمد طی قرن نهم تحت تأثیر تیموریان به تدریج جانشین شیوه مغولی گردید
و بسیاری از عناصر اصلی طرحهای مکتب تبریز، به دست هنرمندان شیراز و هرات تکامل یافت.
دوره تیموریان از دورههای مهم و پررونق هنر بوده و سلاطین تیموری مشوّق انواع هنر از جمله تذهیب بودهاند و حتی شاهزاده بایسنقر (فرزند شاهرخ) خود در خوشنویسی و تذهیب مهارت داشت.
در این دوره نقوش لطیف و ریز نقشِ پیچیده و ظریف جایگزین نقوش درشت نقشِ باشکوه و عظمت شد
و
با رواج
تزیینات گیاهی به شکل طبیعی و گاهی اشکال
پرندگان به اسلوب چینی، فن تذهیب طبیعت گراتر شد.
تیموریان از عناصر هندسی کمتر استفاده میکردند و برای ترنج سوره هم اهمیتی قائل نبوده، به تدریج آن را حذف کردند.
با وجود این
قرآنهای این دوره به ویژه آنها که برای شاهرخ و بایسنقر میرزا تذهیب شده در شمار زیباترین تذهیبهاست.
امیر خلیل معروف به میرک نقاش، مولانا یاری شیرازی و ملاحاجی محمد نقاش از جمله مذهّبان بزرگ دوره تیموری بودند.
در آغاز قرن دهم و
با ظهور
صفویان شیوه جدیدی در تذهیب پدید آمد که به سرعت از مرزهای منطقهای فراتر رفت، چندان که گاه، بدون قرینه نمیتوان تشخیص داد مصحفی از قرن دهم یا یازدهم، ایرانی است یا هندی یا عثمانی. از ویژگیهای شاخص این دوره تیره شدن ته رنگ آبی و افزایش کاربرد اقسام رنگ سرخ و سایر رنگهایی است که تا آن زمان رنگهای فرعی محسوب میشدند؛ امّا آبی و
طلا همچنان تفوّق خود را حفظ کردند. گذشته از
رنگ، اسلیمی پرکاربردترین نقشمایه بود.
دیگر ویژگی تذهیب این دوره تذهیب معرّق است. در تذهیب معرّق، تذهیب کار، طرحهای اسلیمی، خطایی (طرحی به شکل
شاخه درخت یا
بوته با گل و
برگ و
غنچه)
برگ فرنگی و نقشهای دیگر را به طور منظم بر حاشیه کتاب طرح میکند. صحاف
با ابزاری خاص، آنها را بریده و بیرون میآورد و بر روی کاغذی به رنگ تیره قرار میدهد. سپس آن را بریده، در محل نقش حاشیه کتاب میچسباند و پس از خشک شدن، دور آن را به آب
طلا تحریر کرده، مهر میزند و برای زیباسازی طرح میان آنها را
با نقوش خاص طلااندازی میکنند. این شیوه تذهیب از زمان شاه طهماسب رواج یافت و پس از صفویه رو به
زوال نهاد.
از جمله بزرگترین مذهِّبان دوره صفوی میتوان مولانا محمود، میرک مذهّب و پسرش قوام الدین، مولانا حسن بغدادی و مولانا عبدالله شیرازی را نام برد
؛ اما تذهیب در مغرب اسلامی (
اسپانیا و شمال غرب
آفریقا) به دور از تأثیر تحولات قرن دهم در
ایران، شیوه مغولی و مملوکی خود را حفظ کرد.
از آغاز قرن دوازدهم تا پایان دوره
صفویه و
افشاریه به تدریج از زیبایی و ظرافت آثار تذهیب شده کاسته شد
، به طوری که میتوان این دوران را دوران افول
هنر تذهیب دانست؛ امّا در نیمه نخست قرن سیزدهم در دوره
زندیه مکتب شیراز که جانشین مکتب تبریز بود به کمال رسید. ارائه سبکی کاملا متفاوت از مکاتب پیشین در این دوره باعث پدید آمدن آثاری بدیع و ارزنده در تذهیب شد.
در زمان
قاجاریه نیز به هنر تذهیب اهمیت زیادی داده شد و هنرمندان
با الهام از سبکهای
پیشین، خود سبکهای نوینی پدید آوردند
؛ اما از اواخر دوره قاجاریه
با خالی شدن
خزانه دولت و نیز فراوانی نسخههای
چاپ سنگی و سربی به جای نسخههای دستنوشت، هنر تذهیب از رونق افتاد.
با این وجود تذهیب به شیوههای دیگری ادامه یافت و حتی به طبقه متوسط جامعه راه یافت و به صورت هنری مردمی درآمد.
در عصر حاضر
با اختراع دستگاههای چاپ رنگی و امکان دستیابی به طراحی رایانهای
قرآنها به شکل چاپی تزیین میشوند، هرچند تذهیب به عنوان یک هنر همچنان به
حیات خود ادامه داده، هنرمندانی را به سوی خود جلب میکند.
اساسیترین رنگمایه در هنر تذهیب رنگ طلایی یا آب
طلا (ماءالذهب) است. قلقشندی آب
طلا را ترکیبی از گَرد
طلا، آب، صمغ و عصاره لیمو میداند.
کیفیت رنگ طلایی، به میزان نرمیِ گَرد
طلا بستگی دارد؛ هرچه گَرد
طلا، نرمتر و ساییدهتر باشد، رنگ طلایی راحتتر بر
کاغذ جاری میشود و سطحی براق، باجلا و همگون پدید میآورد.
دومین رنگی که در هنر تذهیب کاربرد فراوان داشته، به عنوان رنگمایه اصلی این هنر محسوب میشود، رنگ آبی است.
رنگهای دیگری که در تذهیب به کار میرفته
با توجه به سبک و مکتب تذهیب متفاوت است. این رنگها عبارتاند از سرنج، سیلو (سبز حاصل از ترکیب دو رنگ دیگر)، زرنیخ (زرد)، شنگرف، جوهر کرم (قرمزدانه)، عصاره ریوند، قهوهای مایل به سرخ که حاصل ترکیب قرمز دانه و عصاره ریوند مخلوط
با مشکی است، سنگ لاجورد، آجری، گِلماشی، سفیداب سرخ، مرکب، سبززنگاری، سبز چمنی (اخضر)، حلّ زر، حلّ سیم.
برخی سنتگرایان معتقدند یکی از معیارهای اصالت
دین، وجود هنر قدسی است که متناسب
با چگونگی تجلّی امر قدسی در آن دین به وجود میآید و از آنجا که در
اسلام،
کلمه الهی به صورت کتاب نازل شده، خوشنویسی و تذهیب هنر قدسی است.
از این دیدگاه هریک از نقشها، طرحها، رنگها و حتی ترکیب بین آنها در تذهیب دارای بار معنوی است؛ به عنوان نمونه، نقش ترنج را میتوان الهام گرفته از
شجره طیبه دانست که وقتی در سرلوحه سوره قرار میگیرد در پی تصویر کردن ابزار نوشتن
وحی یعنی
قلم است.
نماد دیگری که هم کمال و هم عدم تناهی را بیان میکند
خورشید است که به صورت شمسه در
تذهیب ظهور یافته است.
اسلیمی نیز میتواند تصویر روشنی از
میل و
شوق باشد، افزون بر اینکه به سبب پیچیدگیاش موجودی پر
رمز و
راز و فوق مادی است. دایره و مثلث نماد
بهشت است و مکمل آنها که نماد دنیاست شکل مربع یا مستطیل است، بنابراین ترکیب مستطیل حاشیه
با متن
قرآن بر ظرفی مادّی دلالت میکند که وحی در آن ریخته شده است.
طرحهای هندسی که به نحو بارزی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را نمایش میدهند همراه
با نقوش اسلیمی که نقش ظاهری گیاهی دارند آن قدر از طبیعت دور میشوند که ثبات را در تغییر نشان میدهند و فضای معنوی خاصی ابداع میکنند که رجوع به عالم توحید دارد.
رنگ نیز در جهت همان اهداف شکل به کار رفته است؛ رنگ طلایی که در تذهیب مهمترین رنگ است رنگ
نور و نماد
روح و
اشراق آگاهیبخش الهی است، پس بالذات نماد
علم است و بالعرض به معنای
تعلیم یا ظهور و
با اسم «عالم» و «منوّر» تناسب دارد؛ اما آبی رنگ
آسمان است و نمایانگر
رحمت نامتناهی
خداوند. در نماد بودن برای رحمت نامتناهی
دریا نیز تالی آسمان است که رنگ آسمان را گرفته و
با هم، همه چیز را فرا میگیرند، پس آبی متناسب
با اسم «رحمان» و «محیط» است و آبی در کنار طلایی به معنای رحمتی است که میل به ظاهر کردنِ خود دارد.
حتی فضای خالی نیز در هنر اسلامی کارکردی معنوی مییابد. میتوان گفت که
با توجه به فضای خالی در کنار خوشنویسی و نیز نقشهای اسلیمی و هندسی، نوعی آگاهی نسبت به ارتباط میان فضای خالی و حضور الهی در هنر اسلامی حاصل میآید که
با نگرش معنوی به
فقر انسان نسبت به خدا ارتباطی نزدیک دارد، گذشته از این در نظر مسلمانانی که خداوند را متعالی و غیر مادی میدانند، حضور خداوند را در این
جهان فقط به مدد فضای خالی میتوان
حس کرد، بنابراین به کارگیری فضای خالی در هنر اسلامی در کنار سمبولیسم هندسی و دیگر اشکال تمثیلپردازی انتزاعی به یگانه ابزار نشان دادن
وحی از طریق هنر بدل گردید.
بیشتر
فقهای اهل سنت استعمال
طلا در
مصحف و تذهیب آن را
با استناد به
روایات و برخی ادله دیگر، به طور مطلق
منع کردهاند. از این دسته گروهی قائل به
حرمت شده و گروهی آن را
مکروه دانستهاند؛ اما بعضی تذهیب در مصحف زنان را به دلیل
جواز استعمال
طلا برای زنان
جایز دانستهاند. از سوی دیگر عدهای نیز
با استناد به پارهای روایات وادلّه، به جواز تذهیب به طور مطلق
فتوا دادهاند و حتی غزالی کتابت
قرآن با طلا را امری نیکو و مستحسن شمردهاست.
از
شیعه دو
روایت در مورد تذهیب
قرآن از
ائمه اطهار(علیهم السلام) نقل شده است. محمد بن ورّاق میگوید:
قرآنی را بر
امام صادق(علیه السلام)عرضه کردم که در آن از تذهیب استفاده شده بود و در آخر آن سورهای را
با طلا نوشته بودند، امام(علیه السلام) تنها
کتابت قرآن با طلا را
نکوهش کردند و فرمودند: خوش ندارم که
قرآن کتابت شود، مگر
با مرکب سیاه، همانگونه که اولین بار کتابت شد: «لا یعجبنی أن یُکتب
القرآن إلاّ بالسَّواد کما کُتِب أوّل مرة».در روایت دیگر سماعة میگوید: از امام(علیه السلام) درباره مردی پرسیدم که مصاحف را
با طلا تعشیر (تذهیب) میکرد. حضرت فرمودند: کار درستی نمیکند.
هرچند برخی از فقهای شیعه قائل به
تحریم تذهیب
قرآن شدهاند
؛ ولی غالب آنان
دلالت روایات بر تحریم را ناتمام دانسته، به
کراهت تذهیب
قرآن حکم کردهاند.
دانشنامه موضوعی قرآن