قربانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قربانی به معنی نزدیکی
انسان به
خدا از طریق اقدام به
ذبح یک
حیوان میباشد.
«
قربان»و«قربان»به ضم و کسر«ق»مصدر«قرب»به معنی نزدیک شدن است.و«قربانی»نیز از همین ریشه است.
آیین قربانی ریشهای بس
کهن و
قدیمی دارد، و با تحقیقاتی که در این زمینه به عمل آمده است، این آیین از دیرباز با
مراسم و تشریفات خاصّی در میان انسانها با وجوه مختلف رواج داشته است.
در بدو امر، چون
شعور و
تعقّل افراد بسیار ساده و نارسا و آمیخته به
تصوّرات مبهم بوده است و
رشد ذهنی آنها بدان اندازه نبود که بتوانند
کیفیت ارتباط خویش را با
خالق خود بهطور
صحیح و منطقی توجیه کنند. گروهی مسائل را با زندگی خود مقایسه کردهاند، و به گمان آنکه خدای یگانه نیز همچون خود آنها نیازمند به غذا و سایر لوازم زندگی است، قربانی را برای رفع نیازهای وی
تقدیم و با افکار نابالغ و
خیالات واهی و بیاساس خود سعی میکردند بدین وسیله
رضایت او را جلب کنند.دستهای دیگر برای آنکه از
فضایل خدایان بهرهمند و با آنها
متّحد شوند، خدایان را قربانی میکردند و آنها را میخوردند. اید دانست که تصاویر ذهنی بشر درباره ذات مطلق الهی به هیچوجه مطابق با واقعیّت نبوده است و خداوند برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم انسان است حضرت علی(علیه السلام)در این زمینه میگوید: «کلّما میّز تموه باوهامکم اوادرکتموه فی ادقّ معانیکم فهو مصروف مردود الیکم محدث مصنوع مثلکم.»
گروهی دیگر ارزاق عمومی مردم را، با همه نیازهایی که داشتند به عنوان قربانی به
آتش میکشاندند.
مردم
جزیرة العرب نیز، همین روشها و اهداف غلط را در زمینه قربانی دنبال میکردند، تا آنکه خورشید تابناک
اسلام طلوع کرد، بر روی همه این آیینهای جاهلانه خط
بطلان کشید، و در مورد قربانی نیز طریق صحیح و سازندهای را که موجب صفای
باطن و
رفاه حال جوامع انسانی میباشد ارائه داد.
اسلام،
سنّت«قربانی»را که در عهد
جاهلیت به نوعی متداول بود، نه تنها مورد
نکوهش قرار نداد بلکه با شرایط خاصّی نسبت به آن
ترغیب و
تشویق کرد.
قرآن مجید، عمل قربانی را همدوش«
کعبه»و«
ماه حرام»و وسیلهای برای برپا بودن مردم و
صیانت جامعه از
فساد و
تباهی معرّفی فرموده است:
«جعل اللّه الکعبة البیت الحرام قیاما للنّاس و الشّهر الحرام و الهدی و القلائد»
همچنانکه«کعبه»از نظر
احترام و محبوبیّت عمومی عامل
بقای امّت اسلام است، و باید تا
قیام قیامت ثابت و پابرجا باشد، سنّت قربانی نیز باید برای همیشه باقی بماند.
امّا این
آیین مقدس همانطوری که با«
بت»و«
بتپرستی»
مبارزه کرد، سنّتهای جاهلانه و ستمکارانه معمول زمان را نیز
تحریم کرده است.مثلا درباره قربانی، قربانی آدمیان را به هر عنوان که باشد
قتل نفس و
گناهی بزرگ شمرده است و مرتکب این
جنایت را
مستحق کیفر دانسته است.و همچنین مقاصد جاهلانه دیگری، از قبیل:رسیدن بو،
گوشت و یا
خون قربانی به خدایان که در
ادیان و اقوام دیگر دنبال میشود به شدّت
نفی کرده است.
قرآن میگوید:«لن ینال اللّه لحومها و لا دماؤها و لکن یناله التّقوی منکم»؛
هرگز گوشت و خون قربانیها به خدا نمیرسد لیکن
تقوای شماست که به خدا میرسد.
رسم عرب دوره
جاهلیت این بود که در موقع قربانی، در برابر
کعبه میایستاد و
خون آن را به قصد
قربت به اطراف کعبه میپاشید؛به گمان اینکه
خداوند به
گوشت و خون
محتاج است و استفاده میبرد.امّا
قرآن اعلام داشت که خداوند نیازمند به اینها نیست.امّا
تقوا که عبارت از آن حالت
اخلاص و توجّه به خدا که از شرایط اساسی عمل قربانی است به
خدا میرسد.و خداوند از شما
قبول میکند.
و تأکید بر اینکه، از گوشت و خون قربانی به خدا چیزی نمیرسد، برای ردّ
عقاید ادیان دیگر است.
از نظر
اسلام، قربانی گذشته از
زنده نگه داشتن مکتب توحیدی ابراهیم(علیه السلام)، و سنّت قربانی او؛ دارای منافع مادّی دیگری نیز هست که همه آنها در جهت
سعادت اخروی و
رفاه حال دنیوی انسانها میباشد.
رفع
نیاز مستحقان و دردمندان،
اهدای به
همسایگان و استفاده
خانواده از جمله مصارف«قربانی»است:
«عن ابی جمیله عن ابی عبد اللّه(علیه السلام)قال: سألته عن لحم الاضالحی: فقال: کان علی بن الحسین و ابنه محمّد علیهما السّلام یتصدّقان بالثّلث علی جیرانهما و بثلث علی المساکین و ثلث یمسکانه لاهل البیت».
چون قربانی برای رفاه حال مردم است، نسبت به
سلامت،
فربه و
جوان بودن حیوانی که قربانی میشود نیز
تأکید شده است:
«عن رسول اللّه(صلی الله و علیه و آله): لا یضحی بالعرجاء بین عرجها و لا بالعجفاء و لا بالجرباء و لا بالخرقاء و لا بالجذعاء و لا بالعضباء»
رسول خدا فرمود: حیوانی که قربانی میشود نباید
لنگ،
لاغر،
کچل، گوشبریده، دمبریده و شاخ شکسته باشد.
در
تورات نسبت به بیعیب بودن آن
سفارش شده است:
«و اگر کسی ذبیحه سلامتی برای
خدا بگذاراند، خواه برای وفای نذر، خواه برای
نافله، چه از
رمه چه از گله، آن بیعیب باشد تا
مقبول باشد.البتّه هیچ
عیب در آن نباشد،
کور یا شکسته یا
مجروح یا
آبلهدار برای
خدا مگذرانید».
در جای دیگر آمده است:
«قربانی کردن
گاو،
بز نر و
قوچ بیعیب در روزهای مختلف
ماه و
عیدها و دیگر مراسم رسمی هم باعث
آمرزش گناهان و هم موجب
طهارت معبد میگردد».
قرآن مجید
صراحت دارد بر اینکه،
گوشت قربانی برای
طعام فقرا و
مساکین است:
«و البدن جعلناها لکم من شعائر اللّه...فکلوا منها و اطعموا القانع و المعترّ».
شتران درشت اندام را از نشانههای
دین و
مناسک حج قرار دادیم...پس بخورید از آنها و به نیازمندان بخورانید.در جای دیگر میگوید: «فکلوا منها و اطعموا البائس
الفقیر».
و بنابراین، یک مسلمان به حکم آیه شریفه:«لن تنالو البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون»
باید بهترین شئ خود را که بیشتر مورد علاقهاش هست و معمولا او را زیاد حق باز میدارد در راه
خدا بدهد.
مخصوصا در مورد قربانی، باید
حیوانی را فدا کند که قابل استفاده هرچه بیشتر
مسلمانان و ارزنده باشد.چه
فریضه قربانی به
تبعیت از
ابراهیم خلیل اللّه است که وی محبوبترین
سرمایه خود را که همان
فرزند و تنها
امید و
آرزوی او بود
تسلیم خدا کرد.
یک
مسلمان نیز باید چنین باشد. وقتی چیزی را در راه خدا میدهد، باید به
حکم آیه شریفه: «انّ اولی النّاس باابراهیم للّذین اتّبعوه»
بهترین را بدهد.
هدف از قربانی
کمال به
توحید و
تقوا است و توحید حقیقی آن است که
انسان همه امکاناتی را که در اختیار دارد بدون چون و چرا و با کمال
عشق و
شوق، همانند
حضرت ابراهیم(علیه السلام)به قربانگاه ببرد، و با
خلوص نیت به هر نوع و هرجا که خدا دستور داده است به مصرف برساند.
از جناب ابراهیم، کشتن فرزند و ریختن
خون جوان نمیخواستند؛ بلکه هدف
قلب سلیم و نشان دادن پایه توحید تا حدّ گذشت از عزیزترین سرمایهها در راه خدا با خلوص نیّت و
مسرت بود.
«و انّ من شیعته لابراهیم، اذ جاء ربّه بقلب سلیم».
در این صورت است که
خداوند با
عنایت و لطف خود
هدیه دیگر را به جای فرزند میپذیرد:«و فدیناه بذبح عظیم».
امام صادق(علیه السلام)میفرماید: «و اذبح حنجرة الهوی و الطّمع عند الذّبیحة»
به هنگام کشتن قربانی، گلوی
هوای نفس و
حنجره خواهشهای بیجای دل و
طمع را ببر! و به
حیات آنها
خاتمه بده، تا از هر زبان و
فتنه در
امان باشی.
با توجه به آنچه بیان شد، نظر
اسلام در مصرف گوشتهای قربانی این است که مواد غذائی برای مسلمانان فراهم شود و مخصوصا
توسعه و گشایشی در زندگی تنگدستان اجتماع به وجود آید، نه آنکه آن همه اموال و مواد غذایی و سرمایههای
نفیس تجاری، اعمّ از گوشت،
پوست، پشم،
مو،
روده و
استخوان که هریک از آنها در بازارهای جهان امروز دارای ارزش قابل توجهی است و میتواند برای مسلمانان مفید باشد زیر
خاک مدفون و
ضایع شود.
لذا بر دولتهای اسلامی است، که با کسب تکلیف از فقها و دانشمندان راستین خود، برای حفظ حیثیّت
جهان اسلام و بستن دهان
معترضین و تحقّق دادن به
آرمان مقدّس قرآن، که میفرماید:«و اطعموا البائس
الفقیر»
با در نظر گرفتن و کثرت کشتار در مدّت سه روز«
منا»تشکیلات
منظم و مجهّزی به وجود آورند و به وضع آبرومندانهای هدف عالی اسلام را که
انفاق به محتاجان و رفع
نیاز نیازمندان است، در سطح جهانی عمل کنند تا ضمن اینکه یک کمک مؤثّر اساسی به طبقه
مستمند و
فقیر انجام میشود، نمونه درخشانی از تعالیم عالی اسلام را نیز به جهانیان ارائه کرده باشند؛ که مورد
تایید پیشوایان و رهبران این آیین مقدّس نیز میباشد.
«عن ابی عبد اللّه علیه السّلام: کنّا ننهی النّاس عن اخراج الاضاحی من منی بعد ثلاث لقلة اللّحم و کثرة النّاس، فامّا الیوم فقد کثر اللّحم و قلّ النّاس فلا بأس باخراجه»
امام صادق(علیه السلام)فرمودند: اینکه ما مردم را
نهی میکردیم، که گوشت قربانی را به خارج از«منا»ببرند به خاطر این بود که جمعیّت زیاد، و گوشت کم بود.امّا وقتی گوشت بیش از مصرف مردم باشد بیرون بردن آن از«منا»بلا مانع است.
بعضی از قربانیها بهطور
متناوب انجام میشود و دارای وقت معیّن و ثابت است؛از قبیل: قربانی در
عیدهای مذهبی و ملّی که تقریبا در همه اقوام این جشنها با قربانی همراه بوده است.
مثلا نزد«
یهود»روز«
سبت»از
احترام خاصّی برخوردار بود و در آن روز قربانی را به چندین برابر روزهای معمولی هفته میرساندند. همچنین
عید فصح، در
دین یهود که یادگار واقعه خروج
بنی اسرائیل از
مصر است؛ همراه با قربانی بوده است.
این عید منطبق با جنبش باستانی
سامی نژادان نیز میباشد، که از دیرباز به عنوان عید بهاری معمول میداشتهاند.
در اسلام روز دهم
ذی الحجّه هر سال به نام«عید قربان»یا«اضحی» مراسمی برگزار میشود.در این روز
حاجیان پس از وقوف در
عرفات و
مشعر، به «منا»میروند و قربانی میکنند.در این روز برای حاجیان در«منا»قربانی
واجب و برای سایر مسلمانان که به
زیارت نرفتهاند
مستحبّ مؤکّد است.
قربانی در
حج تمتع را«هدی» میگویند.
قربانی که در روز عید«اضحی»صورت میگیرد«اضحیّه»نامند.
خلافهائی از قبیل:
صید حیوانات و
ارتکاب امور ممنوعه در حال
احرام و
وفای به
نذر و
قسم نیز از نظر
اسلام موجب قربانی به عنوان
کفّاره گناه است که تفصیل، کیفیّت و شرایط آن در کتابهای مربوط به
حج آمده است.
قربانی در مواقع مختلف هفته و ماه مانند:اوّل، وسط و آخر یا ابتدا نیمه دوم سال، یعنی روز اوّل از ماه هفتم، و یا هنگام ظهور نوبر میوهها، و بالاخره برداشت محصول، نیز از جمله اوقات ثابت برای تقدیم قربانی است.
در میان اعراب دوره جاهلیت ظاهرا ماه«رجب»از مشهورترین ماههایی بوده است که نزد بتان خود قربانی تقدیم میکردند.
قربانیهایی که وقت معیّنی ندارد غیر محدود بوده است و تقدیم قربانی در هر موقع مانند:
تولد فرزند، بنای
ساختمان، شروع
جنگ،
حفر چاه و
خندق، پیروزی در جنگ و کسب موفقیّت در کارها
مستحب و در بین پیروان
ادیان و
مذاهب رایج است.
دوم از واجبات (در روز عید قربان): قربانی کردن است و باید یکی از چهارپایان سهگانه:
شتر و
گاو و
گوسفند باشد و گاومیش (جزء) گاو است و سایر حیوانات جایز نیست و افضل شتر، سپس گاو است. و یک قربانی از طرف دو نفر یا بیشتر به طور شریکی در حال اختیار، کفایت نمیکند، و در حال
اضطرار، کفایت آن اشکال دارد، پس احتیاط (واجب) آن است که هم شرکت باشد و هم روزه (بگیرند).
در قربانی چند چیز معتبر است:
اول:
سن است؛ پس در شتر داخل سال ششم شدن و در گاو بنابر احتیاط (واجب) داخل سال سوم شدن معتبر است و بز مانند گاو است، و در میش بنابر احتیاط (واجب) باید داخل سال دوم شده باشد.
دوم: صحیح و
سالم بودن؛ بنابراین بیمار کفایت نمیکند حتی بنابر احتیاط نباید کچلی داشته باشد.
سوم: آنکه خیلی بزرگسال نباشد.
چهارم: آنکه تام الاجزاء باشد؛ پس ناقص کفایت نمیکند، مانند
خصیّ، و آن حیوانی است که دو خایه آن را بیرون آورده باشند، و بنابر احتیاط (واجب) حیوانی که
بیضه آن را کوبیدهاند کفایت نمیکند، و نه حیوانی که در اصل خلقت بیخایه است و نه دم بریده و نه گوش بریده (کفایت نمیکند) و نباید شاخ داخلیاش شکسته باشد و حیوانی که شاخ بیرونیاش شکسته باشد اشکال ندارد. و بعید نیست که به حیوانی که در اصل خلقت گوش و شاخ ندارد اکتفا گردد و احتیاط (مستحب) خلاف آن است. و اگر کوری یا لنگیاش آشکار باشد بنابر اقوی کفایت نمیکند. و همچنین است بنابر احتیاط (واجب) اگر کوری و لنگی آن آشکار نباشد. و شکاف داشتن گوش و سوراخ داشتن آن مانعی ندارد و احتیاط مستحب آن است که به آن اکتفا نکند، چنان که احتیاط (واجب) آن است که به حیوانی که چشمش سفید شده باشد اکتفا نکند.
پنجم: اینکه لاغر نباشد و همینکه در کمرش پیه باشد کفایت میکند و احتیاط (مستحب) آن است که عرفاً لاغر نباشد.
اگر غیر از خصیّ پیدا نشود بعید نیست که به همان اکتفا شود، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که بین آن خصیّ و بین حیوانی که کامل است در ذیحجه همین سال جمع نماید، و اگر ممکن نشد در سال آینده، و یا بین حیوان ناقص و روزه جمع کند. و اگر حیوان ناقصی که خصیّ نیست پیدا کند احتیاط (واجب) آن است که بین آن و حیوانی که کامل است در بقیه ماه ذیحجه جمع نماید، و اگر ممکن نشد در سال آینده. و احتیاط کامل آن است که بین آن دو حیوان و روزه جمع کند.
اگر قربانی کند سپس معلوم شود که ناقص یا مریض بوده است حیوان دیگری واجب است. البته اگر خیال میکرد که چاق است سپس خلاف آن روشن شد کفایت میکند. و اگر خیال میکرد که لاغر است و به امید چاقی و به قصد قربت آن را قربانی کرد سپس معلوم شد که چاق بوده کفایت میکند. و اگر احتمال چاقی نمیداد یا احتمال آن را میداد ولی از روی بیمبالاتی و نه به امید انجام اطاعت خدا آن را ذبح کند کفایت نمیکند. و اگر اعتقاد داشته که لاغر است ولی چون حکم را نمیدانسته، آن را ذبح کند سپس خلاف آن معلوم شود (که لاغر نبوده است)
احتیاط (واجب) آن است که اعاده کند. و اگر اعتقاد داشته که ناقص است و حکم را نمیدانسته و ذبح کرده است سپس خلاف آن معلوم شد، ظاهر این است که کفایت میکند.
احتیاط (واجب) آن است که قربانی بعد از رمی جمره عقبه باشد، و احتیاط (واجب) آن است که از روز عید تاخیر نیفتد. و اگر به جهت
عذر یا بدون آن تاخیر بیندازد احتیاط (واجب) آن است که در
ایّام تشریق ذبح کند، وگرنه در بقیه ماه ذیحجه (قربانی نماید). و قربانی کردن از
عبادات است که نیّت در آن همانند آنها معتبر است. و در قربانی کردن، نیابت جایز است و نیّت را نایب میکند، و احتیاط (مستحب) آن است که منوب عنه هم نیّت نماید. و بنابر احتیاط (واجب) باید نایب شیعه باشد بلکه خالی از قوت نیست. و همچنین است در ذبح کفّارهها.
اگر بعد از ذبح شک کند که آیا جامع شرایط بوده یا نه، به شکّش اعتنا نمیکند. و اگر در صحت عمل
نایب شک نماید، اعتنا نمیکند. و اگر شک کند که آیا نایب قربانی کرده یا نه، لازم است
علم پیدا کند که ذبح کرده است و گمان کافی نیست. و اگر نایب بر خلاف آنچه شرع مقدس در اوصاف و یا در ذبح معیّن کرده عمل نماید پس اگر میدانسته و عمداً چنین کرده ضامن است و اعاده واجب است و اگر نمیدانسته یا از روی فراموشی و بدون عمد چنین کرده، چنانچه برای کارش مزدی دریافت نموده بازهم ضامن است و اگر تبرّعاً اقدام کرده معلوم نیست که ضامن باشد، و در هر دو فرض مساله واجب است اعاده شود.
مستحب است که قربانی سه قسمت شود: یک سوم آن را خودش بخورد، و یک سومش را صدقه بدهد، و یک سومش را هدیه نماید؛ و احتیاط (مستحب) آن است که چیزی از آن بخورد اگرچه واجب نیست.
اگر توانایی بر قربانی نداشته باشد؛ به اینکه نه خود قربانی را داشته باشد و نه قیمت آن را، واجب است به جای آن، سه روز روزه در
حج و هفت روز روزه بعد از مراجعت از حج بگیرد.
اگر بدون
مشقّت و سختی بتواند قرض بگیرد و در ازای قرض چیزی داشته باشد، یعنی چیزی داشته باشد که در سررسید ادای دین، آن را بپردازد،
واجب است قرض کند و قربانی نماید. و اگر بیش از نیازش از توشههای
مسافرت نزدش باشد و بدون مشقّت بتواند آن را بفروشد واجب است که برای تهیه قربانی آن را بفروشد، ولی واجب نیست لباسهایش را بفروشد هر لباسی که باشد و اگر لباس اضافهاش را بفروشد واجب است که قربانی بخرد، و احتیاط (مستحب) آن است که روزه هم بگیرد.
•
دانشنامه موضوعی قرآن. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی