حسن فرید گلپایگانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ حسن
فرید گلپایگانی متوفای: ۱۳۶۴ ش. از علمای بزرگ
گلپایگان بود.
حسن
فرید گلپایگانی،
صفر (۱۳۱۹هـ. ق.) در خانوادهای مذهبی در روستای گوگد ـ از توابع شهرستان
گلپایگان ـ متولد شد.
پدرش، مرحوم حاج ملا محمدمهدی ـ طاب ثراه ـ در همان سال دعوت حق را لبیک گفت و او به سرپرستی مادرش پرورش یافت.
از آن جا که
فرید خانواده متدینی داشت، و مادرش ـ به علوم دینی علاقه مند بود ـ در دوران کودکی او به فراگیری احکام
تشویق گردید و با تشویق خیرخواهانه مادر راهی حوزه علمیه گلپایگان شد. تاریخ دقیق ورود وی به حوزه و آغاز تحصیلاتش مشخص نیست.
بنا بر آنچه که در مقدمه ترجمه «مفتاح باب الابواب» (در قسمت تالیفات مرحوم
فرید، توضیح لازم درباره این کتاب ارزشمند داده می شود.) که مرحوم آیة الله
فرید نگاشته ـ آمده است، او تحصیلات خود را با تشویق مادر در شهر گلپایگان آغاز نمود و مقدمات علوم حوزوی را نزد حضرت آیة الله آخوند
ملا محمدتقی گوگدی گلپایگانی فراگرفت.
فرید در سال (۱۳۳۶ هـ. ق.) همراه استادش مرحوم محمدتقی گلپایگانی به اراک عزیمت نمود و در این شهر سطح حوزه را در محضر همان استاد و استادان دیگر به پایان برد.
فرید گلپایگانی با انتقال
حوزه علمیه اراک به
قم در
سال (۱۳۴۰ هـ. ق.) توسط حضرت آیة الله العظمی
حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ اعلی الله مقامه ـ همراه آن استاد بزرگ عازم قم و در این شهر از
مهاجرت به قم از محضر درس خارج
فقه و
اصول حاج شیخ عبدالکریم حائری بهره برد و
منظومه سبزواری را نزد استادش، آیة الله
میرزا علی اکبر حکمی یزدی به اتمام رساند.
فرید پس از مهاجرت به
نجف اشرف، فقه و اصول را از استوانههای علم چون
محمدحسین نایینی ـ اعلی الله مقامه ـ استفاده کرد.
مرحوم
فرید مینویسد:
«پس از پنج سال که مبانی علمی آیة الله حائری را تحصیل و تحقیق کردم آنگاه به فکر آن افتادم که از فیوضات مرقد مطهر امیرالمؤمنین-علیه السلام- و محضر اساتید نجف اشرف نیز استفاضه و استفاده کنم و بدین منظور در سال (۱۳۴۵ هـ. ق.) به آن مرکز مهم علم و دانش مهاجرت نموده و به قدر ظرفیت خویش از آن معدن
علم و
معرفت بهره مند شدم.»
از استادان دیگر مرحوم
فرید در نجف اشرف در فقه و اصول میتوان آقا
ضیاءالدین عراقی و آقا
سید ابوالحسن اصفهانی ـ اعلی الله مقامهما ـ را نام برد.
فرید گلپایگانی میافزاید:
علامه محقق حضرت آیة الله آقای
محمدحسین نایینی را دارای مبانی اساسی و اختصاصی یافتم زیرا ایشان تنها در مبانی دیگران صاحب نظر نبود، بلکه خودش دارای مبانی مخصوصی بود و از این گذشته، اغلب مبانی فقهی را با فروع (فقهی) تطبیق میفرمود و از نظر من تمام اساتید اصول فقه باید به وجه مبسوط تری این کار را انجام دهند، و در هر حال، بیشتر استفادههای من در نجف اشرف اصولا و فقها از افادات به حق، ایشان بود، فجزاه الله عنی افضل الجزاء...
فرید مینویسد:
آنگاه پس از اطلاع کامل بر مبانی اساتید بزرگ نجف اشرف بار دیگر به
عشق استفاده از تحقیقات استاد بزگوار خود حضرت آیة الله حائری بر بلده قم بازگشت نمودم.
گرچه مرحوم
فرید تاریخ بازگشت خود را بیان نفرموده، اما از مطالب مکتوب او درباره فوت مرحوم آیة الله العظمی حائری ـ اعلی الله مقامه ـ استفاده میشود که در (سال ۱۳۵۵هـ. ق.) به
ایران بازگشت نموده است.
آیة الله
فرید بعد از آن که در نجف اشرف از خرمن علوم الاهی مراجع گران قدر آن سرزمین مقدس استفاده نمود به ایران بازگشت. او اوضاع
ایران ، حالات شخصی، احساسات درونی و برنامه مذهبی ایران را آشفته دیده و اوضاع آن روز کشور را چنین گزارش میکند:
همین که قدم به خاک ایران گذاشتم از بازگشت خود بسیار پشیمان شدم، زیرا کشور اسلامی ایران به یک کفرستانی تبدیل شده بود.
(زیرا)
عبا و
عمامه را از دوش و سر روحانیون و چادر را از سر زنان میربودند، هرگز گمان نبرید که این عمل، با ادب و احترام انجام میشد، بلکه با کمال شدت و خشونت صورت میگرفت.
مجالس سوگواری بر حضرت
سیدالشهداء ـ ارواح العالمین له الفداء ـ با خشونت تمام تعطیل میشد.
وظایف مخصوص مجتهدین جامع الشرایط را از آنان گرفته و به دیگران میدادند.
تبلیغات ناروایی علیه علمای مذهب میشد که عرش خداوند به لرزه میآمد.
و در هر حال من دوباره به
قم مشرف شدم، حوزه علمیه قم آن شور و نشاط (قبلی) را نداشت، آقایان محترم (یعنی طلاب) مجبور بودند از ترس پلیس پس از طلوع فجر به میان باغات اطراف شهر (قم) بروند (و در باغات درس بخوانند) و بعد از مغرب به شهر بازگردند، و گرنه آنان را دسته دسته به شهربانی (
شهربانی ، ارگانی بود که حفاظت و امنیت داخل شهر را به عهده داشت. این نیرو در
سال (۱۳۷۰ هـ. ش.) با نیروی دیگری به نام ژاندارمری که وظیفهاش حفاظت از مرزهای کشور و جمع آوری سربازان و تامین نیروی پاسگاهها در روستاها بود و کمیته انقلاب اسلامی ـ که بعد از انقلاب اسلامی ایران بوجود آمد و کارش مبارزه با منکرات و مواد مخدر و در بعضی از موارد حفاظت از شخصیتهای کشور بود ـ ادغام شد و نام آن را نیروی انتظامی گذاشتند. (به این نیرو قبل از آن که «شهربانی» بگویند، «نظمیه» میگفتند.) ) برده و از آنان التزام میگرفتند که تا بیست و چهار ساعت دیگر
عبا و
قبای خود را تبدیل به
کت و
شلوار (کنند) و (به جای
عمامه ) کلاه پهلوی بگذارند.
آقایان طلاب حوزه علمیه از یک سو، تحت فشار و گرفتار پلیس بودند، و از سوی دیگر (آنها را) برای استخدام در «وزارت عدلیه» (دادگستری) و «اداره ثبت» و «وزارت فرهنگ» (آموزش و پرورش) و «دانشکده
معقول و
منقول » (دانشکده الهیات) دعوت میکردند.
مصائب طاقت فرسایی که از ناحیه رژیم رضا شاه پهلوی بر حوزه و طلاب و جامعه اسلامی وارد میشد قلب آیة الله حائری مؤسس
حوزه علمیه قم را، مجروح کرد و عاقبت آن وجود مبارک در ۱۷
ذیقعده ۱۳۵۵ هـ. ق. مطابق ۱۳۱۵ش. در اثر بیماری قلبی، پس از ۸۱ سال عمر پربرکت از این جهان پررنج و ملال رحلت نمود.
وقتی گزارش رحلت مرحوم حائری به مرکز داده شد عدهای از نظامیان و افسران به
قم اعزام شدند و به دستور حکومت مرکزی دروازههای شهر (در زمانهای قدیم، شهرها به صورت امروزی نبوده بلکه در اطراف شهر دیوار کشیده می شد و راههای ورودی شهر درب داشته لذا گفته شده دروازه شهر را بستند.) را بستند. علت بستن دروازهها این بود تا
مسلمان (های) روستا (های) اطراف شهر و شهرستانهای دیگر برای شرکت در
تشییع جنازه وی وارد قم نشوند ولی جلوگیری از هیجان عمومی اهل شهر قم مقدور نبود. آن روز در قم قیامتی بر پا شد. جنازه آن مرحوم ـ
علی رغم جلوگیری از ورود مردم از خارج شهر ـ با کمال عزت و احترام به خاک سپرده شد و مسلمانان شهر خاصه حوزه علمیه، مهیای عزاداری شدند، ولی رژیم از برپایی مجلس عزاداری و مجلس ترحیم آن مرجع عظیم الشان جلوگیری کرد و با کمال تاسف، مردم و طلاب حوزه علمیه قم و حتی فرزندان و بازماندگان وی، نتوانستند برای ایشان در شهر قم، مجلس ختم برپا کنند.
خود وی میگوید:
اینجانب تا
سال ۱۳۶۱ (هـ. ق.) در قم اقامت نموده و در
ماه ذیحجه همان سال بار دیگر به
نجف اشرف مهاجرت نموده و تا
ماه ربیع الاول (سال) ۱۳۶۴ (هـ. ق.) در جوار
امیرالمؤمنین -علیهالسّلام -(از محضر علمای آن سرزمین پاک) بهره برداری میکردم، و آن گاه باز هم به
حوزه علمیه قم بازگشت نمودم و در ماه
محرم (سال) ۱۳۶۴ (هـ. ق.) علامه محقق حضرت آیة الله العظمی حاج آقا
حسین بروجردی طباطبایی ـ قدس سره ـ به قم تشریف فرما شد.
محرم سال ۱۳۶۴ هـ. ق. علامه محقق، حضرت آیة الله العظمی
حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی به درخواست جمعی از استادان حوزه علمیه قم، که
فرید گلپایگانی هم جزء آنان بود، به شهر قم آمدند. از آن تاریخ حوزه علمیه از برکات وجود مقدس ایشان بهره گرفت و بنا به شرایط عصر و زمان، سیر تکاملی خود را شروع کرد تا به اوج عزت و عظمت رسید.
فرید میگوید:
ولی متاسفانه دیگر توفیق باقی ماندن در آن حوزه علمیه از اینجانب سلب شد و در تاریخ ماه ذیحجه ۱۳۶۴ به درخواست و اصرار جمعی از اهالی
تهران به این شهر انتقال یافتم، و تا این تاریخ (۲۲
جمادی الاولی ۱۳۸۱ هـ. ق.) به ترویج
دین مبین
اسلام و نشر احکام
مذهب جعفری مشغول میباشم و الحمدلله رب العالمین.
یکی از راههای شناخت دانشوران، آشنایی با آثار آنهاست.
کتابهایی که
فرید نوشته یا ترجمه نموده آثاری ارزشمند است که بدان اشاره میکنیم:
این کتاب ارزشمند به صورت استدلالی، قانون اساسی اسلام را تبیین نموده است. در این کتاب از آیات و روایات به عنوان ادله ذکر شده است تا معلوم شود که قانون اسلام، هم از ناحیه خداوند و هم از نظر رسولان الاهی دلیل محکم دارد و چیزی نیست که عالمان با فکر خودشان ساخته و پرداخته باشند.
«قانون اساسی اسلام» اثری است استدلالی و بسیار
مفید. مرحوم
فرید با استفاده از آیات و روایات، کتابی عمیق و جذاب پدید آورده است که دارای مقدمهای است در ۹۴ صفحه که چهار بخش دارد و هر بخش شامل چند فصل است. این کتاب برای اولین بار در
سال ۱۲۴۹هـ. ش. چاپ شد و در سال ۱۳۵۰ تجدید چاپ گردید و بسیار مورد توجه دانشمندان و دانش پژوهان قرار گرفت.
این کتاب ترجمه کتاب «
التنازع و التخاصم » تالیف
تقی الدین احمد بن علی مقریزی از عالمان بزرگ
اهل تسنن است.
گر چه مؤلف از عامه است اما مطالب ارزندهای را در دفاع از خاندان
پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم -به رشته تحریر آورده است که نمونهای از آن بدین شرح است:
اگر خلافت تنها به حکم وراثت به کسی میرسد و برای خویشی و حق خانوادگی کسی استحقاق آن را پیدا میکند، پس هیچ یک از مسلمانان برای
بنی امیه دستاویزی بدان وجود ندارد، و اگر خلافت جز به سابقه بدست نمیآید پس برای بنی امیه در موضوع سابقه نه قدم مذکوری وجود دارد و نه روز مشهوری.
ترجمه این کتاب در سال ۱۳۵۱ش. منتشر شده است.
این کتاب برگردان کتاب «
شبهات حول الاسلام »، اثر
محمد قطب است که از مشاهیر دانشوران
مصر به حساب میآید.
مترجم علاوه بر ترجمه کتاب، نظرات خودش را هم نوشته و به نقد و بررسی مطالب کتاب پرداخته است، و از این جهت که نظرات امامیه را مطرح نموده حائز اهمیت است.
مترجم به خاطر تجلیل از استاد خود
ثواب آن را به روان او یعنی مرحوم
ملا محمدتقی گلپایگانی تقدیم نموده است.
وی این کتاب را در سال ۱۳۵۰ برگردان نموده است.
این کتاب شرح کتاب «
الفوائد الحائریة » از آثار قلمی مرحوم
وحید بهبهانی ، است که برای رفع اختلاف بین تفکر اصولیها و اخباریها نوشته شده است.
حضرت آیة الله
فرید ـ اعلی الله مقامه ـ این کتاب را شرح نموده تا عالمان بزرگ از آن استفاده بیشتری ببرند، زیرا به گفته
سید محمدباقر شهیدی ، این کتاب مهجور شده بود، به طوری که بین علمای اعلام از آن کتاب باارزش ذکری نمیشد.
آقای سید محمدباقر شهیدی در مقدمه «
ملاحظات الفرید علی فوائد الوحید » از عالم بزگوار آقای
فرید چنین تجلیل کرده:
ـ... اما دوست بزرگوار ما، عالم خبیر و بصیر و با
تقوا ـ دام ظله ـ کتاب «
الفوائد الحائریة» را احیا کرد و در ذیل هر
فایدهای که نیاز به شرح داشت شرحی نوشت.
این کتاب دارای ۳۶
فائده و یک خاتمه است که خاتمه اش ۳۵
فائده دارد.
مرحوم
فرید آن را در
سال ۱۳۵۳ (هـ. ش.) به رشته تحریر درآورده است و انصافا کتاب خوبی است.
این رساله دارای یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه است و درباره
خمس نوشته شده و تمام اقسام خمس را به صورت مفصل تحلیل و بررسی و بحث کرده است.
حضرت آیة الله
فرید نه تنها بر اساس
آیه چهل و یکم
سوره انفال : واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل
خمس را
واجب دانسته بلکه آن را از ضروریات دین شمرده است وی این کتاب را در
سال ۱۳۹۴ هـ. ق. ، در ۷۵ سالگی نوشته است.
تذکر: کلمه «انما» در این آیه برای حصر نیست، بلکه «ما» جداگانه است، اما در رسم الخط قرآنی به این صورت نوشته شده، برای اطلاع بیشتر به کتب تفسیر
قرآن مراجعه شود.
این رساله در پایان کتاب «
ملاحظات الفرید» و به زبان عربی چاپ شده است.
آیة الله
فرید درباره این کتاب و اهمیت آن چنین نوشته است:
و بعد منت خدای را که خدمت ناچیز این جانب ـ ترجمه کتاب بسیار نفیس مفتاح باب الابواب ـ در پیشگاه حضرتش مورد قبول و نزد دانشمندان مورد پسند واقع شد، از همین روی نسخ آن در بار اول که در دو هزار نسخه چاپ شده بود در اندک زمانی به فروش رفته و نایاب شد، چون علاقه مندان به آن باز هم از نقاط مختلف کشور، آن را میخواستند بدین جهت مدیر محترم
کتابخانه شمس از این جانب تقاضا نموده که حق طبع دوم آن را به ایشان واگذار کنم، و ایشان بار دیگر آن را چاپ نموده و در دسترس علاقه مندان بگذارد، و چون این جانب هم نظری جز خدمت نداشتم، از این رو حق چاپ دوم آن را با کمال منت به وی واگذار نموده و از خدای مهربان خواستارم که همه را در خدمت به حق و حقیقت موفق و مؤید بدارد.
و ضمنا اعلام میشود که من خودم هم به خوبی نمیدانستم که در ترجمه این کتاب چه خدمت بزرگی انجام داده و چه گنج گران بهایی را از نهانگاه آن استخراج نموده و در معرض استفاده دانشجویان محترم قرار میدهم تا ترجمه و طبع کتاب و نسخ آن منتشر شد، آنگاه دیدم نامههای تشکر و تبریک از طرف دانشمندان و نویسندگان نقاط مختلف کشور دریافت میدارم که در تمام آنها این خدمت ناچیز، خدمت بزرگی قلمداد شده و آنگاه به تحقیق دانستم که خدمت بزرگ و پسندیدهای انجام شده. والله ولی التوفیق.
از نامههای وارده چنین معلوم میشود که نسخههای این کتاب به هر جا میرسد آتش
فتنه بهایی گری را خاموش میسازد و مردم فریب خورده با مطالعه این کتاب به هوش آمده دست از گمراهی برمی دارند و مردم عوامی هم که در معرض خطر گمراهی هستند همین که یک نسخه از این کتاب را مطالعه میکنند دیگر از خطر گمراهی نجات مییابند.
نامهای از
بصره دریافت نمودم که در آن، ضمن اظهار تشکر از این خدمت نگاشته شده بود: در این شهر بهاییان محفلی در حدود ۲۰ نفر داشتند که هیاهوی بسیاری درآورده بودند و من هم، گاه گاهی به فکر آن میافتادم که با آنان به مبارزه برخیزم ولی چون اطلاع کاملی از وضع آنان نداشتم خودداری میکردم تا این که تصادفا یک نسخه از این کتاب «ترجمه
مفتاح باب الابواب » به دست من رسیده و پس از مطالعه مندرجات آن، نیروی بزرگی در وجود خود احساس کردم که با آن به خوبی از عهده مبارزه با آنان برخواهم آمد. سپس به مبارزه با آنان برخواسته و اکنون به جز چند تن از معاندین آنان، بقیه متزلزل گشته و آن معاندان هم کاملا بر من خشمگین شدهاند. در پایان از من درخواست نموده که متن عربی «مفتاح باب الابواب» را برایش بفرستم، تا آن را هم برای بار دوم چاپ نموده در دسترس مردم آن سامان که عموما
عرب هستند بگذارد و من هم تقاضای او را انجام دادم.
علاقه مندان به این کتاب باید بدانند که به همان اندازه که خودشان از مطالعه این کتاب لذت برده و خرسند میشوند، بهاییان معاند نیز از وجود این کتاب ناراحت میشوند.
شخص مورد اعتمادی گفت:
چند تن از جوانان یک نسخه از این کتاب را برای یکی از بزرگان این حزب برده و او چون این کتاب را مطالعه کرد بسیار ناراحت شد ودستور داده بود قدری از نسخ این کتاب را بخرند و آتش بزنند...
وی این کتاب را در ۷۶ سالگی یعنی سال (۱۳۹۵ هـ. ق.) به رشته تحریر درآورده است. در این کتاب از مقدمه تفسیر «
تبیان »
شیخ طوسی چند مطلب آورده شده و نویسنده به تحلیل آنها و رد بعضی از مطالب، پرداخته است.
در این مقدمه، مرحوم
فرید، اقوال عبدالله بن عباس را مستند به
حضرت علی -علیهالسّلام - نمیداند، گرچه ابن عباس علم تفسیر را از آن حضرت نقل کرده است.
در این مقدمه، بعضی از تفاسیر را بررسی نموده که از جمله آنها «
تفسیر نعمانی » است. نعمانی این تفسیر را از
امام صادق -علیهالسّلام -و او هم از حضرت
علی -علیهالسّلام- نقل کرده است، پس در حقیقت «تفسیر نعمانی» از مولا امیرالمؤمنین -علیهالسّلام -و نعمانی راوی آن است.
مرحوم
فرید میافزاید:
گر چه مرحوم علامه به خاطر احمد بن یوسف بن یعقوب جعفی و
حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی ، سند تفسیر نعمانی را ضعیف دانسته، متن تفسیر به صادر شدن آن از باب مدینه علم رسول -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم -شهادت میدهد. (از این عبارت استفاده میشود که نظر مرحوم
فرید درباره صحت روایت، موثوق الصدور بودن آن است، گرچه سند روایت ضعیف باشد، (مثل نظر مرحوم
امام خمینی رحمه الله)، نه فقط صحیح السند بودن روایت، زیرا ممکن است سند روایت ضعیف باشد اما متن روایت طوری است که از غیر معصوم صادر نمیشود.)
به علاوه، این تفسیر را شیخ
جلیل جعفربن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه از شیخ
القمیین سعد بن عبدالله ، به طریق صحیح نقل کرده است. مرحوم
فرید از اقوال علما هم برای صحت این تفسیر استفاده کرده و فرموده: شاید همین مقدار تحقیق در حصول وثوق به این کتاب کافی باشد و دوست دارم که این تفسیر به اسم اصلی خودش (تفسیر نعمانی) باشد، و به اسم جدید آن «
معالم التفسیر فی کلام الامیر » آن را منتشر کنم. وی این تفسیر را در ۹۷ صفحه، در مقدمه تفسیر
سوره حشر آورده و فرموده است:
این مختصری در تفسیر سوره حشر است که آن را ذخیره برای روز حشر قرار دادم، مرحوم
فرید در تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم»، «الله» را اسم اعظم دانسته است.
رسالة فی التقیة ، که همراه با کتاب صلاة الجمعة در سال ۱۳۶۴ش. منتشر شده است.
عمره مفرده ، که سال (۱۳۶۴ش./ ۱۴۰۵ هـ. ق.) منتشر شده است.
رسالة فی الخلود ، که در سال ۱۳۶۳ به انضمام کتاب اثبات صانع و مراتب
توحید، منتشر شده است.
رسالهای در ولایت ، که به تفسیر سورههای مسبحات به طبع رسیده است.
این کتاب به انضمام فضیلتهای
زیارت قبر پیغمبر و
ائمه بقیع -
علیهمالسّلام- و
نماز در
مسجدالنبی -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- و پاسخ عقائد
وهابیان و شبهه
ابن تیمیه و
ابن قیم جوزی در
سال ۱۳۵۶ش. (۱۳۹۷هـ. ق.) انتشار یافته است.
تاریخ انتشار این کتاب معلوم نیست اما در پایان کتاب تصریح کرده که بیناییام در اثر آب آوردن چشم مختل شده و اظهار امیدواری کرده که پس از تجدید نعمت بینایی به تالیفات خود ادامه دهد.
بینات الفرید ، (
تفسیر نعمانی به زبان عربی)
این تفسیر از آثار خود او نیست، بلکه توسط او در سال ۱۳۵۸ش. منتشر و تجدید چاپ شده است.
تفسیر سورههای
حدید ،
صف و
تغابن ، که در سال ۱۳۶۴ش. چاپ شده است.
تفسیر
سوره ملک ، که سه تفسیر اخیر، با هم و پس از ارتحال نویسنده در (۱۰/۵/۱۳۶۶) انتشار یافته است.
تفسیر
سوره اعلی بعضی از این سورهها به صورت مستقل و بعضی از آنها همراه بعضی دیگر چاپ شدهاند.
مؤلف کتاب دانشمندان گلپایگان فرموده:
«... تالیفات این محقق مدقق در دفاع از حریم
تشیع و احکام اسلامی و مبانی عالیه علوم اسلامی:
فقه ،
اصول ،
کلام ،
حدیث ،
تفسیر و... از
لحاظ معنی هر یک حاکی از تتبع و تحقیق و فضیلتهای علمی و اخلاص و وارستگی کم نظیر آن بزرگوار است که در هر رشته علمی، حق مطلب و مطلب حق را بیان نموده و از حقیقت و دانش و مروت دفاع کرداند.»
یکی از صفات برجسته مرحوم
فرید تقوای قلمی اوست زیرا مطلبی را که در جایی دیده از همان جا نقل میکند و آن رابه خود نسبت نمیدهد و از آثار ذهنی خود نمیداند. به عنوان نمونه مطلبی را که در مقدمه کتاب «ارمغان
فرید» (این کتاب ترجمه «
شبهات حول الاسلام »، تالیف
محمد قطب است که قبلا در قسمت تالیفات ذکر شد.) آورده نقل میکنیم:
شبهه از نظر تاریخی چیزی نیست که در این عصر و زمان پیدا شده باشد... منتها در این عصر حاضر جنبه فنی به خود گرفته... ما از نخستین شبههای که در میان بشر واقع شده اطلاعی نداریم،
شهرستانی در «
ملل و نحل » خود میگوید: نخستین شبههای که در میان خلق پیدا شد شبهه
ابلیس بود و علت پیدایش آن هم استبداد به رای او در مقابل
نص و برگزیدن راه هوای نفس در مخالفت فرمان خدای و بزرگی بستن بر خویش به واسطه ماده آفرینش خود از آتش بر ماده آفرینش آدم از گل بود. (گرچه مرحوم
فرید فرموده از اولین شبهه اطلاعی نداریم اما کلام شهرستانی را هم رد کرده است.)
سپس از قول شهرستانی نقل کرده که:
«از این شبهه ابلیس هفت شبهه دیگر پیدا شد که آنها همچنان در اذهان مردمان ساری و جاری است، و از آنها مذاهب
بدعتی بوجود آمد.»
مرحوم
فرید بعد از نقل آن هفت شبهه فرموده:
«من عقیده این دانشمند که همه شبهات نامحدود جهان را ناشی از همین شبهات محدود
ابلیس میداند مناقشه نمیکنم، زیرا... هرگز
عقل ابلیس به این شبهات و شیطنتهای استعماری عصر حاضر نمیرسیده....»
مرحوم
فرید مطالب قابل قبول شهرستانی را به نام خود تمام نکرده، و این یک نوع تقوای قلمی است.
یکی از صفات دیگر آیة الله
فرید،
شجاعت اوست. زیرا او در کتاب «قانون اساسی اسلام» مطالبی را نگاشته در زمان پهلوی، جرم بزرگی محسوب میشد و نوشتن چنین کلماتی جز با شجاعت میسر نبود. او در همان کتاب در ذیل «متمم قانون اساسی مورخ ۲۹
شعبان ۱۳۲۵» نوشته است:
نویسندگان قانون اساسی ایران و متمم آن از یک سو حق قانون گذاری را از خداوند دانا وتوانا سلب کرده، به ملت نادان و ناتوان دادهاند، و از یک سو برای حفظ
دین اسلام و
مذهب جعفری اعتبار قوانین مصوبه مجلسین (
مجلس ملی و
مجلس سنا) را موقوف به عدم مخالفت با قواعد دینی از نظر پنج تن از علماء اعلام کردهاند، اما چنان که میدانید در مقام عمل از صدر
مشروطیت تا کنون، موضوع پنج تن متروک بوده و ملت هم بازیچهای بیش در دست متنفذین نبوده و مردم
ایران تاکنون میوه شیرینی از این حکومت ملی نوبر نکردهاند. اعاذنا الله من شرور المفسدین.
او در قسمتی از زندگی نامه مؤلف کتاب «
التنازع و التخاصم » که ترجمه آن به نام «دشمنی خویشاوندان یا عداوت خاندان یزید با خاندان یزید» است، چنین بیان داشته:
«
مقریزی برای این که فضل و کمال معنوی را بر
جاه و جلال ظاهری ترجیح داده، این توفیق را پیدا کرده که آثار علمی بزرگی از خود به یادگار بگذارد... خوب است فضلا و دانشمندان اسلام هم از این روش خردمندانه وی پیروی نموده، عمر عزیز خودشان را به رایگان از دست نداده، در کارهای علمی و سودمند مصرف کنند، الله الموفق و المعین.»
به قول شاعر:
آنقدر عمر عزیز است که با دقت خاص• • • باید از بهر هر آن ثانیه اش نقشه کشید
حضرت آیة الله
فرید در متن جامعه بود برای اسلام و مسلمانان دل میسوزاند. هر حادثهای که برای
اسلام و مسلمانان رخ میداد، او خود را بی طرف حساب نمیکرد. دلیل این مطلب اعتراض او به تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی است.
خلاصهای از اعتراض عالمان به این تصویب نامه چنین است:
بسمه
تعالی شانه
برادران ایمانی به طوری که اطلاع دارید دولت درباره انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی در تصویب نامه اخیر خود، شرط اسلامیت را حذف و با این عمل، مخالفین
دین را مسلط بر مقدرات و سرنوشت مسلمانان نموده، و با تبدیل
سوگند به
قرآن مجید به کتاب آسمانی، به دوران قبل از
اسلام برگشته و....
نام برخی دیگر از دانشوران
تهران که به این تصویب نامه اعتراض کردهاند ـ و مرحوم
فرید هم از جمله آنان بوده ـ عبارتند از:
سید هادی خسروشاهی ، شهید
فضل الله محلاتی ،
محی الدین انواری ، مرحوم
سید محمود طالقانی (اولین
امام جمعه تهران )
محمدرضا مهدوی کنی ، و
سید حسن امام جمارانی است
امضاکنندگان این نامه ۱۱۷ نفر بودهاند و اسامی فوق تنها نمونهای از آن هاست.
فرید گلپایگانی در رد حرف
افلاطون درباره
موسیقی چنین مرقوم فرموده:
به نظر من موسیقی فکر را منجمد میکند و
انسان را از فکر خدمت به وطن و میهن باز میدارد و
انسان را به عیش و نوش عادت میدهد و آنگاه انسان دیگر به دنبال زحمت و سعی و کوشش نمیرود.
قانون گذار باید در وضع قوانین مربوط به حقوق
پروردگار ،
پیغمبر و امام و احکام دین، حق و وضع اخلاقی، بهداشتی و اقتصادی بشر را در نظر بگیرد
وی قبل از این عبارات درباره قانون گذاران بشر میگوید:
قانون گذاران بشر هنگام وضع قوانین، چیزی از مصالح بشر را در نظر میگیرند اما بیشتر مصالح و مفاسد و نیازمندیهای بشر که باید مورد توجه آنها باشد از نظرشان پوشیده است، مثلا مجلس قانونی را وضع میکند و چون منشا آن فکر بشر است و فکر بشر خالی از خطا نیست، میفهمند که خطا بوده لذا آن را عوض میکنند.
... (مرحوم
نایینی ) اغلب مبانی فقهی را با فروع فقهی تطبیق میفرمود و از نظر من باید تمام اساتید
اصول فقه این کار را به وجه مبسوط تری انجام دهند. (دانشمندان گلپایگان، به نقل از مقدمه ترجمه مفتاح باب الابواب.)
این که مرحوم نایینی فرموده: باید مبانی فقهی را با فروع فقهی تطبیق کرد.
این جمله را با مثال روشن میکنیم: مثلا علما فرمودند: «در شبهه علم اجمالی باید احتیاط کرد» به این صورت که مثلا اگر دو ظرف آب داریم: یکی از آنها
نجس است و دیگری
پاک و ما نمیدانیم کدام پاک است و کدام نجس، در اینجا وظیفه ما این است که راه احتیاط را پیش گیریم و از هر دو استفاده نکنیم مثلا از هر دو
وضو نگیریم، از هر دو ننوشیم و....
مرجع بزرگ و متقی آیة الله لطف الله صافی گلپایگانی درباره حضرت آیة الله
فرید گلپایگانی میگوید:
او شخص خوبی بود، او از هم بحثهای مرحوم امام (اعلی الله مقامه) و مرحوم آیة الله
ریحان الله نخعی گلپایگانی و دارای تالیفاتی هم بود. ایشان با این جانب هم مکاتباتی داشت که هم اکنون موجود است. همه او را خوب میدانند او از شاگردان مرحوم حاج شیخ
عبدالکریم حائری بود.
در جای دیگر میافزاید:
فقید سعید مرحوم حاج شیخ حسن
فرید گلپایگانی از جمله مجتهدین و فقهای خوش فکر اسلامی بودند که با تالیفات متعدد در راه مبارزه و مقابله با مغرضین و دشمنان اسلامی قلم به دست گرفته و در طول ۷۵ عمر ساله (۸۸ صحیح است زیرا وی در
سال (۱۳۱۹ هـ. ق.) متولد شده و در سال (۱۴۰۷هـ. ق.) نیز رحلت نموده است.
) خود عملا اذهان را متوجه
اسلام اصیل و مبانی استوارش نمودهاند....
مرحوم
فرید کتابی به نام تفسیر
سوره حشر نوشته که در مقدمه آن، آقای
سید محمدتقی کشفی درباره مرحوم
فرید چنین گفته است:
مؤلف، عالمی با
تقوا است که دارای
ورع (که درجه بالایی از تقواست) میباشد....
از آثار دیگر مرحوم
فرید «
دشمنی خویشاوندان یا عداوت خاندان یزید با خاندان حسین شهید علیهالسّلام » است.
ابوطالب محمودی گلپایگانی در مقدمه این اثر، درباره مرحوم
فرید آورده است:
کتابی که به صورت ترجمه در دسترس فارسی زبانها قرار میگیرد یکی از آثار گرانبهای استاد محترم، فقیه
عالی قدر و دانشمند گران مایه حضرت مستطاب حجة الاسلام آیة الله فی الانام آقای حاج حسن
فرید گلپایگانی است... معظم له حقا یکی از دانشمندان بزرگ و یکی از فقهای
عالی قدر و کم نظیر
شیعه هستند که سزاوار بود در حوزههای علمی
قم یا
نجف با افاضات علمی خود فضلا را بهره مند و مبانی فقهی و اصولی
شیعه را در دسترس طالبین قرار دهند.
از آن چه در صحیفه نور به دست آمده و همچنین از گفته
آیة الله صافی ـ که فرموده بود با امام هم بحث بوده است ـ و نیز از سخنان اعضای دفتر آیة الله صافی گلپایگانی میتوان دریافت که
فرید گلپایگانی با
امام خمینی و آیة الله
سید محمدرضا گلپایگانی ـ اعلی الله مقامهما ـ در ارتباط بوده است.
یکی از خدمات اجتماعی و ارزشمند علمی حضرت آیة الله
فرید، اهداء حدود ۲۰۰ جلد کتاب به
کتابخانه حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی است که مورد استفاده طلاب و محققین است.
مسؤول این کتابخانه، تعدادی از این کتابها را از تالیفات خود مرحوم
فرید برشمرده است و برخی دیگر را از کتابهایی میداند که مرحوم
فرید از آنها استفاده میکرده است.
مسؤول این کتابخانه، تعداد کتابها را
تخمین زده، و اضافه کرده است: بعید نیست کتابهای اهدایی از طرف مرحوم
فرید به این کتابخانه بیش از این تعداد باشد.
اگر چه این کتابها از نظر مالی ارزش زیادی ندارند اما از آنجا که در رشد و شکوفایی فکری جامعه و هدایت آن تاثیر بسزایی دارند دارای ارزش معنوی فراوانی هستند.
مرحوم
فرید در ساخت چندین
مسجد نقش مهمی ایفا نموده است. یکی از مساجدی که مستقلا به دستور وی تجدید بنا شد، مسجد
علوی (این مسجد در میدان رازی
تهران قرار دارد و در سال ۱۳۴۸ هـ. ش. تجدید بنا شده است.) است که وی در آن عمری را به اقامه جماعت گذرانیده است.
سرانجام آسمان علم و فقاهت، ستارهای از ستارگان خود را از دست داد و در سوگ نشست.
فرید پس از عمری تلاش و مسافرتهای دشوار برای تحصیل علوم الاهی، در شامگاه سیام
شعبان المعظم ۱۴۰۷ هـ. ق./ (۹/۲/۱۳۶۶ ش.) در سن ۸۸ سالگی، بعد از
نماز مغرب و
عشا و راز و نیاز با خدای بی نیاز دار فانی را وداع گفت و به دار باقی شتافت.
این عالم بزرگ، در حالی که مشغول نوشتن بود، احساس کرد زمان سفر به سرای جاوید فرا رسیده است. بنابراین، دست از نگاشتن کشید و به حالت احتضار رو به
قبله خوابید و
آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان جاری ساخت و با تکرار
شهادتین به جایگاه ابدی سفر نمود. وی در یکی از حجرههای مسجد
علوی تهران، همان جا که اقامه
جماعت مینمود، مدفون شد و هنوز هم مزارش مورد توجه نمازگزاران و زائرین قرار دارد.
مرحوم حضرت آیة الله
فرید یک پسر و چهار دختر داشت. پسرش دکتر مهدی توسلی فریدمتخصص خون شناسی... و یکی از کاشفین پیوند
مغز و
استخوان بود و با دانشمندان
علم ژنتیک نیز همکاری داشت. او در
سال ۱۳۷۲ش. رحلت نمود. وی دارای ۸ جلد کتاب علمی مرجع در زمینه پزشکی به زبانهای
فرانسه و انگلیسی و یک کتاب فارسی به نام «
فقر علوم » است و کتابهای علمی وی در برخی دانشگاههای جهان تدریس میشود.
یکی از دامادهای مرحوم
فرید، از نوادگان مرحوم
میرزای قمی ، به نام دکتر
علویان قوانینی، پزشک
بیمارستان نمازی و استاد دانشگاه شیراز میباشد
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«حسن فرید گلپایگانی».