سوره حشر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوره حشر، پنجاه و نهمین
سوره قرآن کریم در ترتیب
مصحف و یکصد و یکمین سوره در ترتیب
نزول میباشد.
فقهاء از آن در باب
صلات نام برده اند.
این سوره پس از
سوره بینه و پیش از
سوره نصر نازل شده است.
دارای ۲۴
آیه است و مفسران درباره
مدنی بودن آن اتفاق نظر دارند.
نام سوره از آیه دوم آن گرفته شده است.
حشر در
لغت به معنای گردآوردن همراه با راندن
یا بیرون کردن گروهی از خانه هایشان به منظور شرکت در
جنگ و مانند آن
است و در آیه دوم این سوره به بیرون راندن
یهودیان قبیله
بنی نضیر از سرزمینشان اشاره دارد.
بنابر روایتی،
ابن عباس ــ برای اینکه گمان نشود منظور از حشر در این سوره
قیامت است
ــ این سوره را « النَضیر » نامیده است.
بخاری ،
ابن عربی ،
طبرسی و
سیوطی نام سوره را در روایت مورد استناد، « بنی النَّضیر » آورده اند.
در دسته بندی سوره ها، این سوره را در شمار «
ممتحنات » و «
مسبّحات » و «سُوَر مفصّل قرآن» آورده اند.
در آیه دوم این سوره، اشاره شده است که خدا
قبیله بنی نضیر را، در پی
پیمان شکنی ایشان، از
مدینه اخراج کرد.
اگرچه مفسران درباره معنای «اَوَّلِ الْحَشْر» در این آیه اقوال متعددی ذکر کرده اند،
به نظر میرسد که منظور از آن یا اولین اخراج یهود از
جزیرة العرب یا اخراج یهود در آغاز اجتماع و صف کشی در مقابل مسلمانان و اشاره به
قدرت الهی است.
طبق این آیه، هیچ یک از دو گروه
مؤمن و
کافر در ابتدا گمان نمیکرد چنین امری محقق شود، اما خدا ترس را بر دل های کافران (یهودیان بنی نضیر) افکند، به گونه ای که خانه هایشان را با دست خودشان و مؤمنان تخریب کردند.
در آیه ششم و هفتم این سوره حکم اموالی را بیان میکند که از یهود بنی نضیر پس از ترک مدینه، برجای مانده و از آنها به «
فییء » تعبیر کرده است.
با توجه به آیات ششم یا دهم این سوره و
تفسیر این آیات، «فییء» مالی است که بدون جنگ و
خونریزی به
مسلمانان میرسد و این اموال متعلق به
خدا ،
پیامبر ،
ذی القربی ،
یتیمان ،
بینوایان و
در راه ماندگان است و در آیات هشتم تا دهم،
مهاجران ،
انصار و کسانی که بعد از آنان یا بعد از هجرت اسلام آوردهاند و
استطاعت مالی ندارد، را از سهم داران این اموال برشمرده است.
بنابر
منابع فقهی ، تقسیم این اموال بین افراد نام برده شده در
آیه در حیات
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برعهده ایشان و پس از آن حضرت برعهده جانشینان ایشان است.
سید قطب ، مفسر معاصر مصری، درباره آیه هفتم این سوره اظهارنظر کرده که این آیه، از مهم ترین اصول
اقتصادی اسلام است و در آن برای
مالکیت فردی ــ که در اسلام به
رسمیت شناخته شده ــ حد و مرز تعیین میکند و آن این است که
دارایی های جامعه اسلامی، در حالی که نیازمندان به آن احتیاج دارند، نباید در دست ثروتمندان انباشته گردد.
مفسران
شیعه نیز در تفسیر این آیه که در آن آمده: «وَمَا أتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»، آن را منحصر به بحث فییء ندانسته بلکه آن را به وجوب
التزام به تمام اوامر پیامبر
تعمیم داده اند.
علاوه بر این،
طباطبائی افزون بر لزوم تبعیت از اوامر
تشریعی ، از این آیه لزوم پیروی از اوامر
ولایی پیامبر را نیز نتیجه گرفته است.
در
احادیث منقول از
امامان شیعه، علیهمالسلام نیز شده که این آیه ناظر به
تفویض امر
دین به پیامبر و از طریق ایشان به امامان
اهل بیت است.
علاوه بر این، در آیه هشتم تا دهم سوره حشر، به ترتیب، از مهاجران و انصار و مؤمنانی که پس از آنان میآیند، با اوصافی
مدح آمیز یادشده و به مصادیقی از پیوند عاطفی و محبت آمیز بین این سه گروه اشاره شده است، از جمله اینکه انصار مهاجران را بر خودشان نیز
ترجیح دادهاند و مؤمنانی که در پی این دو گروه میآیند، از خدا میخواهند که
کینه اهل ایمان را در دل آنها قرار ندهد.
آیه های یازدهم تا هفدهم، سیمای
منافقانی را ترسیم میکند که به گروهی از کافران
اهل کتاب وعده یاری و همراهی دادند. در این آیات منظور از منافقان،
عبداللّه بن اُبیّ و اطرافیان او و مراد از کافرانِ اهل کتاب، همان
قبیله بنی نضیر است.
در این ماجرا، برخی از منافقان مدینه به یهودیان بنی نضیر وعده دادند که درصورت
خروج ، به همراه آنان خارج خواهند شد و درصورت بروز درگیری، به آنان یاری خواهند رساند. اما
قرآن اهل نفاق را افرادی دروغگو میشمارد که به وعده خود عمل نمیکنند، چرا که از روی نادانی، از بندگان خدا بیش از خدا
هراس دارند.
منظور از عبارت «تَحسَبُهُمْ جَمیعآ وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی» نیز، که برای
ترغیب مؤمنان به مبارزه، در
آیه چهاردهم آمده است،
یا همین افراد منافق
یا منافقان و بنی نضیر باهم
است.
این عبارت را در شمار
مَثَل های (امثال) قرآن آورده اند.
در آیه شانزدهم،
خُلف وعده و
فریب منافقان در حق یهودیان بنی نضیر به عمل
شیطان در فریفتن انسان و دعوت او به کفر و تنها گذاشتن او به هنگام
حاجت تشبیه شده است. مراد از شیطان و انسان در این آیه،
جنس آن دو است،
به این معنا که خلف وعده منافقان در این ماجرا، همانند فریب های همیشگی شیطان با
وعده های دروغینش است که از این طریق انسان را به کارهای ناصواب تشویق میکند.
برخی از مفسران براساس
روایاتی ، مراد از این
تمثیل را اشاره به داستان عابدی با نام «
برصیصا » یا ماجرای
جنگ بدر میدانند.
در هفت آیه پایانی ــ که در حکم نتیجه آیه های پیشین است
ــ مؤمنان به
پارسایی و توشه گیری برای روز واپسین و اندیشیدن درباره آن فراخوانده شدهاند و به آنان هشدار داده شده است که مبادا خدا را فراموش کنند، چرا که خدافراموشی به خودْفراموشی میانجامد.
آیه بیست ویکم، به شکلی تمثیلی، بیانگر ارجمندی و
عظمت قرآن و تأثیر عمیق
موعظهها و هشدارهای آن است، به گونه ای که اگر بر
کوه با همه استواری و بزرگی آن نازل میشد، سرفرود میآورد و از
خشْیت الهی از هم میشکافت.
غرض از این تمثیل،
توبیخ انسان به سبب
قساوت قلب و خاشع نبودنش به هنگام
تلاوت آیات قرآن است،
چرا که او به دلیل برخورداری از قوه
عقل ، در تأثیرپذیری از قرآن و
خشوع و خشیت در برابر، از جمادات شایسته تر خداست.
استعاره شکاف برداشتن
سنگ یا کوه از
هیبت امری عظیم و تشبیه
قلب قاسی به سنگ، در کلام ادبیِ بیشتر ملت ها، از جمله در
عهد عتیق نیز
آمده است.
در سه آیه پایانی سوره، خدا با
اوصاف متعددی ــ نظیر
قُدّوس (مبرا از هر عیب و نقص)، سَلام (
سلامت یا سلامتی بخش)، مؤمن (ایمنی بخش یا تصدیق کننده فرستادگان خود)،
مُهَیمِن (شاهد یا
نگهبان ) و متکبر (شایسته عظمت و
دارای کبریا ) ــ معرفی گردیده
و به دنبال آن دارای نام های نیک (
اَلاَسماءُ الْحُسنی ) دانسته شده است.
وجه ارتباط و مناسبت سوره حشر با سوره قبلی (
سوره مجادله ) و سوره بعدی آن (
سوره ممتحنه )، را وجود موضوعات مشترک و مشابه در این سوره دانسته اند.
برخی نیز آیه نخست و آیه پایانی این سوره را دارای هماهنگی میدانند، زیرا هر دو درباره
تسبیح خداوند است.
در روایات به
تلاوت سوره حشر سفارش
و
قرائت آن در
نماز استخاره وارد شده است.
خواندن بخش پایانی (آیات ۲۱ تا آخر) سوره حشر در
رکعت هشتم
نافله ظهر همراه
سوره اخلاص مستحب است.
برخی آثار و پاداش های تلاوت این سوره، به ویژه آیه های پایانی آن، در احادیث و کتاب های
تفسیر ذکر شده است.
(۱) عهد عتیق، کتاب مقدس.
(۲) محمدتقی بن محمدباقر آقانجفی، خواصّ الآیات و خواصّ تمامی سوره های قرآن کریم، بمبئی ۱۲۹۹، چاپ افست تهران ۱۳۴۵ش.
(۳) محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۴) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۲.
(۵) ابن عاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۶) ابن عربی مالکی، احکام القرآن، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت: دارالجیل.
(۷) ابن عطیه، المُحَرّرالوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز، ج ۱۵، (رباط) ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۸) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۹) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت.
(۱۰) ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
(۱۱) ابوحیان غرناطی، تفسیر النهر الماد من البحر المحیط، چاپ بوران ضناوی و هدیان ضناوی، بیروت (۱۴۰۷/ ۱۹۸۷).
(۱۲) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
(۱۳) حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۱۴) علی اصغر حکمت، امثال قرآن: فصلی از تاریخ قرآن کریم، تهران ۱۳۳۳ش.
(۱۵) سعید حَوّی، الاساس فی التفسیر، ج ۱۰، (قاهره) ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
(۱۷) محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۸) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۹) زمخشری، الکشاف عن حقیقة التنزیل.
(۲۰) سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۲۱) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۲۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
(۲۳) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۵) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۶) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۷) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۲۸) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۹) محمدحسین فضل اللّه، من وحی القرآن، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۳۰) محمد جمال الدین قاسمی، تفسیرالقاسمی، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۳۱) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۹، جزء۱۸، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۲) سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، فقه القرآن، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۵.
(۳۳) کلینی، الکافی.
(۳۴) مجلسی، بحارالانوار.
(۳۵) احمدبن محمد مقدس اردبیلی، زبدةالبیان فی احکام القرآن، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران.
(۳۶) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره: مکتبةالخانجی، ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳۷) علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، بیروت ۱۹۸۵.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۶. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سوره حشر»، شماره۶۲۶۵.