• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناسب آیات و سور قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تناسب آیات و سُوَر از مباحث علوم قرآنی درباره مناسبت و ارتباط میان آیات و سوره‌ها می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - گذری بر بحث تناسب
۲ - جایگاه بحث تناسب
۳ - معنای مناسبت
۴ - مفهوم مناسبت در علوم قرآنی
۵ - تعریف علم مناسبت
۶ - پیشگامان بحث تناسب
۷ - تناسب نزد متاخرین
۸ - اهمیت علم مناسبت و نقش آن در تفسیر
       ۸.۱ - دیدگاه سیوطی
       ۸.۲ - دیدگاه فخر رازی
       ۸.۳ - دیدگاه نیشابوری
       ۸.۴ - دیدگاه زرکشی
       ۸.۵ - دیدگاه ابن العربی مالکی
       ۸.۶ - دیدگاه محی‌الدین بن عربی
       ۸.۷ - دیدگاه سعید حوّی
       ۸.۸ - دیدگاه صبحی صالح
       ۸.۹ - کارکرد دیگر علم مناسبات
۹ - دیدگاه خاورشناسان
۱۰ - علوم قرآنی و علم مناسبات
۱۱ - منتقدین بحث تناسب
۱۲ - بیان دیدگاه ها
       ۱۲.۱ - مخالفت شوکانی با تناسب
       ۱۲.۲ - اشکالات بر مخالفین تناسب
۱۳ - انواع ارتباط بین اجزای قرآن
۱۴ - برخی از وجوه ارتباط آیات
۱۵ - شناخت ارتباط
۱۶ - بیان نمونه
       ۱۶.۱ - قصه نوح در سوره یونس
       ۱۶.۲ - قصه نوح در سوره ی صافات
۱۷ - بررسی آیات سوره ی بقره
       ۱۷.۱ - بقره، آیه ی ۱۶۸
              ۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط
       ۱۷.۲ - بقره، آیه ی ۲۳۸
              ۱۷.۲.۱ - وجوه ارتباط
       ۱۷.۳ - بقره، آیه ی ۲۴۳
              ۱۷.۳.۱ - وجوه ارتباط
       ۱۷.۴ - بقره، آیه ی ۲۵۴
              ۱۷.۴.۱ - وجوه ارتباط
       ۱۷.۵ - بقره، آیه ی ۲۶۱
              ۱۷.۵.۱ - وجوه ارتباط
۱۸ - نتیجه
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع


قرآن کریم از نظر بعد زیبایی شناختی در میان همه ی کتاب‌ها بی نظیر است. نحوه ی چینش حروف، تک واژه‌ها، عبارت‌ها و آیه‌ها با وزن و آهنگشان، بیش‌ترین نقش را در آفرینش این پدیده ی بی بدیل هنری ایفا کرده است.
در میان انواع تناسبی که بین الفاظ و معانی قرآن برقرار است. تناسب بین سوره‌ها و تناسب بین برخی از مجموعه آیات یک سوره ـ که در مواقع مختلف نازل شده‌اند ـ مورد اختلاف دانشمندان قرآن شناس است. برخی به این قسم از تناسب قایل بوده و سخت از آن دفاع کرده‌اند تا جایی که یکی از مفسران، تفسیر خود را «نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور» نامیده است. در مقابل، عده‌ای نیز چنین تناسبی را ـ به ویژه بین سور قرآن ـ نپذیرفته‌اند. هر دو اندیشه بر مبانی چندی مبتنی است. در این مقاله ضمن بحث از مبانی طرفین و گزارش دلایل موافقان و مخالفان. از اندیشه ی تناسب بین همه ی اجزای قرآن جانب داری شده و به بیان تناسب بین آیاتی پرداخته شده است که به ظاهر نامتناسب می‌نمایند.


موضوعی که در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد، به صورت پراکنده در بسیاری از تفاسیر مورد بحث قرار گرفته و با عناوین مختلفی چون تناسب و مناسبت، (از تعابیری است که فخر رازی در این مورد به کار برده است.
[۱] فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۳، ص۲۲۲
و.... ابوحیان نیز در البحر المحیط این تعبیر را به کار گرفته است.اتصال (پیوستگی)، تعبیری است که طبرسی در مجمع البیان آن را به کار برده است. فخر رازی نیز در برخی موارد از آن استفاده نموده است.
[۲] فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۱۰۴.
نظم عنوان این مبحث در مجمع البیان بوده و فخر رازی هم در مفاتیح الغیب از این تعبیر استفاده نموده است.و تعلق فخر رازی در پاره‌ای موارد از این تعبیر استفاده نموده است.
[۳] فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۲۲، ص۱۲۱ و ۱۲۳ و....
معرفی شده است.


«مناسبت» در لغت به معنای پیوند و اتصال دو چیز با یکدیگر، همانندی، قرابت و نزدیکی است
[۵] لسان العرب، ج۱۴، ص۱۱۸ -۱۱۹، «نسب».
و در اصطلاح به پیوند میان دو چیز به هر جهتی که باشد اطلاق می شود.


مناسبت گاه در پدیده های عینی و خارجی و گاه در نوشته هاست؛ اما در علوم قرآنی، این اصطلاح محدودتر می شود و به پیوندِ میان بخش های یک آیه یا دو یا چند آیه با هم و نیز ارتباط سوره ای با سوره های دیگر، اطلاق می شود. علم مناسبت، علمِ کشفِ ارتباط میانِ بخش هایی از قرآن است که در ظاهر گسسته و بی ارتباط می نمایند. ناپیوستگی گاه میانِ دو بخش از یک آیه، گاه میان آیات همجوار و... خود نمایی می کند.


«علم شناسایی عواملِ ترتیب و چینش آیات و سوره ها»، تعریفی است که بقاعی از علم مناسبات ارائه کرده است.
[۸] نظم الدرر، ج۱، ص۵.
در نظر سیوطی، مقصود از علم مناسبت، یافتن معنایی است که میان بخش های قرآن، ارتباط برقرار می کند؛ معنایی که گاه به صورت عام و خاص تحقق می یابد، گاه پیوند عقلی، حسی و خیالی است یا نوعی از علاقه و تلائم ذهنی مانند سبب و مسبب، علت و معلول یا حتی دو مخالف و ضدی که نوعی پیوستگی موضوعی را نشان می دهند. در مکتوبات علوم قرآنی، هریک از واژگانِ «اتساق» و «تناسق»، به معنای تناسب به کار رفته است. موضوع علم مناسبات اجزا و عناصری است که زمینه پیوند مطالب به ظاهر گسسته را فراهم می آورد.
[۱۱] نظم الدرر، ج۱، ص۵.



نخستین کسی که در مورد وجه تناسب آیات به ظاهر غیر مرتبط و نیز مناسبت میان سوره‌های قرآن به بررسی جدی پرداخته است، ابوبکر نیشابوری (م ۳۲۴ق) است که در بغداد به این بحث می‌پرداخته و عالمان بغداد را به خاطر ناآگاهی از این علم سرزنش می‌کرده است. پس از وی بسیاری از مفسران به اختصار یا تفصیل در این موضوع سخن رانده‌اند که می‌توان از اینان به ترتیب تاریخ یاد کرد:
۱. ثعلبی (م ۴۲۷ق) در الکشف و البیان عن تفسیر القرآن.
۲. طبرسی (م ۵۴۸م) در مجمع البیان.
۳. فخر رازی (م ۶۰۶ق) در مفاتیح الغیب.
۴. احمد بن زبیر (م ۷۰۸ق) در البرهان فی مناسبة ترتیب سور القرآن.
۵. ابوحیان (م ۷۴۵ق) در البحر المحیط.
۶. بقاعی (م ۸۸۵ق) در نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور.
۷. عمادی (م ۹۸۲ق) در ارشاد العقل السلیم الی مزایا الکتاب الکریم.


در سده‌های اخیر نیز شماری از مفسران به این بحث همت گماشته و حتی برخی از آنها محور کار خود را همبستگی آیات و سور قرار داده‌اند که در این میان می‌توان به آلوسی، سید قطب، علامه طباطبایی، حجازی، شلتوت، مراغی، زحیلی، و حوی اشاره نمود.




۸.۱ - دیدگاه سیوطی

سیوطی این علم را فنی ارزنده دانسته که به موجب آن، پیوند اجزای سخن همانند بنایی مستحکم قوت می یابد، هرچند مفسران به سبب دقتی که در آن هست، کمتر به آن اهتمام ورزیده اند.

۸.۲ - دیدگاه فخر رازی

از فخر رازی (م. ۶۰۶ ق.) نقل شده کسی که در لطایف نظم و بدایع ترتیب سوره بقره تأمّل کند، درمی یابد که قرآن همان گونه که از جهت فصاحت الفاظ و ظرافت معانی معجزه است، در نظم و ترتیب آیات نیز معجزه است. وی بر این باور است که بسیاری از لطایف قرآنی در تناسب میان آیات به ودیعت نهاده شده‌اند و در پرتو علم مناسبات آشکار خواهند شد.
[۱۳] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۲.
وی شواهد فراوانی از پیوند میان آیات را در تفسیر خود التفسیر الکبیر یادآور شده است.
[۱۴] المناسبات بین الآیات و السور، ص۳۱.


۸.۳ - دیدگاه نیشابوری

نیشابوری که به گفته زرکشی و سیوطی نخستین کسی است که به این علم توجه کرده، غفلت عالمان بغداد را از پیوستگی و تناسب آیات، مورد طعن قرار می داد و آنان را نکوهش می کرد.
[۱۶] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۲.

برخی معتقدند پیوستگی آیاتِ قرآنی تا آنجاست که گویی تمامی قرآن، تنها یک سخن بیش نیست. اعجاز بلاغی قرآن، جز از رهگذرِ درکِ مناسباتِ پنهانِ آیات، آشکار نخواهد شد.

۸.۴ - دیدگاه زرکشی

پیش از سیوطی، زرکشی از علم مناسبت تمجید کرده و آن را علمی شریف دانسته است که موجب تقویت عقل بوده، ارزش سخن هر گوینده ای با این علم روشن می گردد.
[۱۸] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۱.


۸.۵ - دیدگاه ابن العربی مالکی

ابن العربی مالکی (م. ۵۴۳ ق.) بر این باور است که ارتباط آیات قرآن تا آنجاست که همچون یک کلمه، معنای آن منسجم و معانی آن منتظم بوده و علم بسیار ارزنده ای است. وی می نویسد:سپس خداوند برای ما راهی به آن گشود و چون افراد لایقی را برای آن نیافتیم و مردم را به اوصاف بطالت پیشگان دیدیم بر آن مهر نهادیم و آن را میان خود و خدای خود قرار دادیم و آن را به او بازگرداندیم.
[۲۱] الوحدة الموضوعیة فی القرآن، ص۲۰ -۲۱.


۸.۶ - دیدگاه محی‌الدین بن عربی

براساس گزارشِ محی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.) تا آن زمان، رمانی (م. ۳۸۶ ق.) از عالمانِ نحو، تنها کسی است که به این علم توجه داشته. محی الدین معتقد است که فهم کامل قرآن تنها از رهگذرِ مناسبات امکان پذیر است و کسی که از منظر این علم به آیات قرآن بنگرد، به علمی بزرگ دست خواهد یافت.
[۲۲] رحمة من الرحمن، ج۱، ص۱۳ ۱۴.
علم مناسبات، پاره های هر کلام را با کلام دیگر، شناسایی می کند و به یکدیگر پیوند می زند و آن را به مجموعه ای بدل می کند که در حکم ساختمانی است، با اجزایی همخوان. این همخوانی به مفسر کمک می کند تا رابطه اجزای کلام را دریابد و به فهمی از پیوستگیِ مجموع کلام نزدیک تر شود. بی توجه به این ارتباط و اتساق، فهمِ معارف و حقایق قرآن میسر نخواهد شد.
[۲۴] المناسبات بین الآیات والسور، ص۱۳.


۸.۷ - دیدگاه سعید حوّی

سعید حوّی اثبات برخی نظریات علوم قرآنی، همچون توقیفی بودنِ ترتیب سوره‌ها را از فواید این علم دانسته است که برخی در آن تشکیک کرده اند.
[۲۵] الاساس فی التفسیر، ج۱، ص۲۵.

فخر رازی، پیوستگی آیات را جلوه ای از اعجاز قرآن دانسته است.

۸.۸ - دیدگاه صبحی صالح

صبحی صالح معتقد است:علم مناسبت و کشف ارتباط آیات، در بسیاری موارد مفسر را از پرداختن به سبب نزول بی نیاز خواهد کرد.

۸.۹ - کارکرد دیگر علم مناسبات

دستیابی به لطایف تفسیری و تبیینِ نادرستی برخی دیدگاه های خاورشناسان درباره قرآن، از دیگر کارکردهای علم مناسبات تلقی شده است؛ خاورشناسانی که در اسلوب قرآن تحقیقاتی داشته‌اند و بر پراکندگی آیات تأکید دارند. برخی خاورشناسان، نیز برای توجیه گسستگی آیات، ادله ای را بیان کرده اند. توجیهاتِ خاورشناسان، در مواردی متعارض اند، چنان که برخی اظهارات آنان به انکار وحیانی بودن قرآن می انجامد.
[۲۹] الوحدة الموضوعیة فی القرآن، ص۱۴.
[۳۰] اهداف و مقاصد سوره های قرآن، ص۲۸.



گروهی از خاورشناسان همچون ریچاردبل (Richard Beel)، آرتورجان آربری (Artur Jhon Arbery)
[۳۱] پژوهشی در نظم قرآن، ص۱۴۴.
، گلدزیهر (Gold Ziher)وگوستاولوبون (Gostave Le Bon)
[۳۲] تمدن اسلام و عرب، ص۲۸.
[۳۳] در آستانه قرآن، ص۲۱۷.
[۳۴] ساختار هندسی سوره های قرآن، ص۳۱ -۳۵.
بر ناپیوستگی آیات قرآن تأکید دارند؛ مثلا آرتور جان آربری در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن می نویسد:قرآن از هر انسجامی که مربوط به ترتیب نزول باشد و نیز از انسجام منطقی بسی به دور است. خواننده قرآن به ویژه اگر ناچار باشد به یک ترجمه اکتفا کند، هرچند که آن ترجمه از نظر زبان شناختی دقیق باشد، بی شک از حالت ظاهراً بی نظمِ بسیاری از سوره‌ها حیرت زده می شود.
[۳۵] مدخل الی القرآن الکریم، ص۱۱۸.
[۳۶] اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷.

عبدالله شحّاته توجیهات خاورشناسان را درباره گسیختگی و ناپیوستگی آیات این چنین یادآور می شود:عده ای این پریشانی و پراکندگی را عامل پیشگیری از ملال خاطر و دلزدگی می دانند. گروهی نیز معتقدند وحدت ادبی هر سوره از قرآن تنها برای جبران نقص عدم ارتباطِ آیات، ابتکار شده است. سومین گروه که بیشتر خاورشناسان را تشکیل می دهند معتقدند باید ریشه این عیب را در طرز کار صحابه پی جویی کرد؛ یعنی آن گاه که آنان به جمع و تألیف قرآن پرداختند و به ترتیب آیات و تنظیم آن در قالبِ سوره‌ها اقدام کردند، این پراکندگی و پریشانی را در قرآن پدید آوردند.
[۳۷] اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷.

اما با توجه به شیوه جمع قرآن کریم، که به اتفاق علمای اسلامی توقیفی بوده و به دست پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و به امر وحی صورت گرفته، باید گفت که این توجیهات مستشرقان، سخنی عامیانه و از سر ناآگاهی است.
[۳۸] اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷ -۸.
[۳۹] مدخل الی القرآن الکریم، ص۱۱۹.
چنان که مناسباتِ حاکم بر آیات قرآن، که در علم تناسب به تفصیل بیان شده است، نشان می دهد پیوند اعجاب انگیزی در سراسر قرآن وجود دارد، هرچند این پیوند از نگاه ناآشنایان به اسلوب قرآن، دور بماند. عبدالله درّاز معتقد است یک طرح و نقشه پردازی واقعی و تعیین کننده حدود و مرزها، برای هر سوره وجود دارد.
[۴۰] المدخل الی القرآن الکریم، ص۱۲۱ -۱۲۲.



علم مناسبات با برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی، همچون توقیفی بودن ترتیب آیات و سور، سیاق، اسباب نزول، اعجاز قرآن، قصص قرآن، مثل های قرآن، قسم‌های قرآن و مسئله هماهنگی لفظ و محتوا پیوند دارد.
[۴۱] چهره پیوسته قرآن، ص۸۳ -۱۲۰.
این علم در مواردی راهگشا و مبینِ ابهاماتِ موجود در موضوعات یاد شده است، چنان که برخی معتقدند کشفِ پیوند و تناسب آیات در برخی موارد مفسر را از پرداختن به اسبابِ نزول بی نیاز می سازد.


در مقابل این گروه بسیاری از مفسران، به نحو شایسته، بدین مبحث نپرداخته و حتی اعتنایی به آن نداشته‌اند. برخی نیز این بحث را بیهوده و نادرست پنداشته‌اند. این عدم اعتنا را می‌توان ناشی از عوامل زیر دانست:
۱. اعتقاد به اجتهادی بودن ترتیب همه یا بعضی از آیات؛
۲. پیچیدگی و تا حد زیادی ذوقی بودن موضوع بحث.
در این مقاله ضمن اشاره به انواع ارتباط بین اجزای قرآن و نظریههای موافقان و مخالفان، به بیان ارتباط بین آیاتی می‌پردازیم که به ظاهر غیرمرتبط هستند. اگرچه نمی‌توان به یقین گفت که آنچه به ذهن ما خطور می‌کند تنها وجه یا وجوه ارتباط این آیات است، ولی دست کم می‌تواند پاسخ گوی انتقادهای عده‌ای باشد که آشکار نبودن ارتباط میان بعضی از آیات مجاور را دلیل بر تحریف قرآن و یا حتی عدم نزول آن از سوی خداوند دانسته‌اند: «ام یقولون افتراه بل هو الحق من ربک»


نظریههای مختلف در باب ارتباط اجزای قرآن
مساله‌ی لزوم ارتباط و یا عدم لزوم ارتباط از دیرباز مورد اختلاف بوده است؛ عده‌ای همچون شوکانی منکر وجود این ارتباط‌اند؛
[۴۴] شوکانی، فتح القدیر، ج۱، ص۷۲ و ۷۳.
آلوسی ارتباط هر آیه را با ماقبل در جایی لازم می‌داند که بر ماقبل عطف شده باشد؛
[۴۵] آلوسی، روح المعانی، ج۱، ص۲۰۶ و ج۱۸، ص۲۱۸.
علامه ی طباطبایی نیز موجب ارتباط را تنها در سوره‌هایی می‌داند که یکباره نازل شده‌اند و یا در آیاتی که پیوستگی آنها روشن است.

۱۲.۱ - مخالفت شوکانی با تناسب

به عنوان نمونه، شوکانی چنین می‌گوید:
«نزول قرآن برحسب حوادث مختلف می‌باشد که این وقایع با هم متفاوت و گاهی منتاقض است، پس آیات نیز به سبب آنها با هم اختلاف دارند و سخن گفتن در مورد تناسب آیات سبب می‌شود که افراد نادان و یا مغرض تصور کنند که بلاغت و اعجاز قرآن به ظهور این تناسب بستگی دارد، چنانچه او این ظهور را نباید به عیب جویی پردازد....»
[۴۷] شوکانی، فتح القدیر، ص۷۳.

در جواب باید گفت: هم نشینی مطالب متضاد از نظر موضوع با فرضیه ی تناسب آیات مغایرتی ندارد، برای مثال، مدح و سرزنش با هم تضاد دارند ولی بیان آن دو در کنار هم نه تنها پسندیده است، بلکه هریک مورد تاکید قرار می‌گیرد، به همین دلیل گفته‌اند «تعرف الاشیاء باضدادها». هم چنین تعداد نسبتا کمی از آیات هستند که وجه یا وجوه ارتباطشان آشکار نیست که با اندکی تامل می‌توان حداقل، عدم امکان ارتباط این آیات را نفی کرد و اگر شرط بیان مطالب، عدم برداشت ناصحیح فرد مغرض یا نادان باشد پس باید تمامی آیات متشابه از قرآن حذف شود. در ضمن، یافتن وجه مناسبت میان آیات به ظاهر غیرمرتبط، انگیزه‌ای برای تعمق و تدبر انسان در آیات الهی می‌باشد. نیز از مزایای کلام بلیغ، استفاده ی بیش از یک معناست.
بی گمان خداوند حکیم و خبیر پیش از وقوع حوادث مختلف بر آنها آگاهی داشته و در بیان مطالب برترین روش‌های بلاغت را می‌پیماید.

۱۲.۲ - اشکالات بر مخالفین تناسب

به طور کلی، سخنان منکران وجود ارتباط بین اجزای قرآن با دو اشکال روبه رو است که باید به آن پاسخ گویند. این دو اشکال عبارتند از:
۱. قرآن مجموعه‌ای به هم پیوسته و واحد بوده است که نزول تدریجی آن بر اساس حکمت‌هایی صورت گرفته است: «و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا» بنابراین نباید تدریجی بودن نزول قرآن موجب آن شود که این پیوستگی مورد غفلت قرار گیرد.
۲. میان وجود ارتباط با آگاهی از ارتباط، تفاوتی قایل نشده‌اند. چه بسا بین برخی از آیات، ارتباط وجود داشته باشد، ولی ما موفق به فهم آن نشده باشیم.


ارتباط میان اجزای قرآن را می‌توان به چندین صورت فرض کرد. در این جا ضمن شمارش آنها، برای هریک نمونه‌ای ذکر می‌کنیم.
۱. ارتباط میان اجزای یک آیه: طبیعی است که میان اجزای یک آیه ارتباطی باشد و در مواردی چون آیه ی ۲۶ سوره رعد که ظاهرا بین «الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر» با آیه ی قبل و دیگر بخش‌های آیه به ظاهر ارتباطی وجود ندارد، وجوه ارتباطی را می‌توان در نظر گرفت.
۲. ارتباط میان آیات یک سوره با ابتدای آن: ارتباط آیات ۱۲۷ سوره ی نساء: «و یستفتونک فی النساء...» و آیه ۱۷۶: «یستفتونک قل الله...» را با آیات ۱ تا ۱۳ این سوره، می‌توان به عنوان نمونه ی این نوع ارتباط ذکر کرد.
۳. ارتباط میان آیات مجاور در یک سوره: همانند آیات سوره ی حمد و یا سوره ی ناس.
۴. ارتباط بین آیات غیرمجاور در یک سوره: مانند آیات ۴۸ و ۱۲۳ درسوره ی بقره.
۵. ارتباط میان ابتدای یک سوره با انتهای سوره ی قبل: مانند ابتدای [[|سوره حدید]] و انتهای سوره ی واقعه
۶. ارتباط بین بخشی از یک سوره با ابتدای سوره ی بعد: مانند آیات ۷ و ۸ [[|سوره محمد]] و آیات ابتدای سوره ی فتح
۷. ارتباط میان بخشی از یک سوره با بخشی از سوره ی بعد: نمونه ی این ارتباط در سوره نمل ۷ تا ۱۴ و سوره قصص ـ آیات ابتدای سوره تا آیه ی ۴۸ و آیات ۷۶ تا ۸۲ ـ مشاهده می‌شود.
۸. ارتباط بین بخشی از یک سوره با سوره ی بعدی: مانند آیه ی ۲ سوره عصر و سوره ی همزه.
۹. ارتباط میان بخشی از یک سوره با سوره ی دیگر: مانند سوره هود ـ آیات ۲۵ تا ۴۸ ـ و سوره نوح.
۱۰. ارتباط بین بخشی از یک سوره با بخشی از سوره ی دیگر: این نوع ارتباط برای نمونه میان آیات ۱۰ تا ۱۱ سوره حدید با آیات ۱۶ و ۱۷ سوره تغابن مشاهده می‌شود.
۱۱. ارتباط میان یک سوره با سوره ی دیگر: برای نمونه میان سوره ضحی (۹۳) با انشراح (۹۴) به حدی که برخی گفته‌اند: ممکن است این دو سوره جمعا یک سوره باشد.


وجوه گوناگونی از ارتباط بین آیات و اجزای قرآن کریم وجود دارد که در این جا برخی از مهم‌ترین آنها را برمی شمریم.
[۶۷] عباس همامی: چهره ی زیبای قرآن، اصفهان، انتشارات بصائر، ۱۳۷۵ش، ص۴۳-۴۷.

۱. تاکید ماسبق: برای نمونه در آیات ۵ و ۶ سوره انشراح ملاحظه می‌شود: «فان مع العسر یسرا ان مع العسریسرا».
۲. تفصیل و تشریح مطالب گذشته: مانند آیات ۱۷ تا ۱۹ سوره ذاریات که ویژگی‌های محسنین را که در آیه ی ۱۶ از آنها یاد شده، تشریح می‌نماید.
۳. بیان مصداق ماسبق: آیات ۷ و ۸ سوره عنکبوت نمونه‌ای از این نوع ارتباط است.
۴. تعلیل مطلب در گذشته: در آیات ۴۱ و ۴۸ سوره واقعه (این ارتباط را می‌توان مشاهده کرد.
۵. تبیین مجمل : برای مثال آیه ی ۷۴ سوره حجر مبین آیه ی ۱۷۳ سوره شعراء است.
۶. تقیید مطلق : برای مثال آیه ی ۱۲۷ سوره بقره که مقید آیه ی ۵ سوره مائده می‌باشد.
۷. تخصیص عام : نمونه‌های این وجه زیاد است، مثل آیات ۲ و ۳ سوره عصر.
۸. تنظیر و تمثیل : تمثیل در قرآن زیاد به کار رفته است، مانند آیه ی ۲۱ سوره حشر که دل‌های کافران را از سنگ هم سخت تر بیان می‌کند.
۹. ذکر متضاد ماسبق: همانند آیات ۱ تا ۱۷ سوره مطففین که ابتدا از کم فروشان و بدکاران و سپس درباره ی نیکوکاران مطالبی ذکر می‌شود.
۱۰. استطراد، حسن تخلص و حسن مطلب و انتقال: آیه ی ۲۶ سوره اعراف نمونه‌ای از استطراد است که به مناسبت ذکر لباس ظاهری، از لباس منوی تقوا یاد شده است.


روش کلی مفید برای این شناخت، بررسی غرض کلی سوره و در نتیجه بررسی و دسته بندی مقدمات بی واسطه و باواسطه می‌باشد.

محمد محمود حجازی درباره ی ذکر آیات مختلف پیرامون یک موضوع در سوره‌های گوناگون می‌گوید که بین این معانی ارتباط تامی وجود دارد و چنین نتیجه می‌گیرد:
«هر سوره دارای وحدت کامل و هدف واحد و اغلب پی گیر اغراض مختلفی است که برای رسیدن به هدف خود از نظر لفظ، سیاق، فواصل و کلمات پایانی آیات سرشت خاصی دارد.
موضوع سوره ـ که نیاز سوره به آن قطعی است ـ تناسب کاملی با آن سوره دارد؛ موضوعی که در سوره‌های مختلف تکرار می‌شود با آن سوره مناسبت دارد و نیز هیچ داستانی در یک سوره تکرار نشده است. حجازی آیه ی ۷۲ سوره حجر را مثال می‌زند و می‌گوید: «با وجود این که آیه ۸۷ ـ بنا به نظر بعضی از دانشمندان ـ مدنی بوده و در میان آیات مکی قرار گرفته است، هیچ گونه ناهمگونی با آیات دیگر ندارد و هنگام تلاوت این سوره گویی که یکباره نازل شده است».
[۸۳] الوحدة الموضوعیة فی القرآن الکریم، دار الکتب الحدیثه، ص۲۴، ۵۲، ۵۳ و ۱۱۲.



با توجه به اهمیت بحث تکرار یک موضوع در سوره‌های مختلف، مناسب است به بیان نمونه‌ای بپردازیم.
داستان حضرت نوح (علیه‌السّلام) در دو سوره یونس صافات
نام حضرت نوح (علیه‌السّلام) در بیست و هشت سوره و چهل و سه بار آمده است، اکنون آن را در دو سوره ی یونس و صافات بررسی می‌کنیم.

۱۶.۱ - قصه نوح در سوره یونس

۱. در آیه ی ۱ و ۲ برخی آیات دیگر اثبات نبوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حقانیت آیات الهی و حسادت دشمنان و نیز در آیه ی ۲۹، ۶۲، ۶۵ و برخی از آیات دیگر توکل بر خدا و عدم هراس از دشمنان دین خدا بیان شده است. همه ی این مطالب در مورد نوح (علیه‌السّلام) در آیه ی ۷۱ آمده است.
۲. برائت پیامبر از کفار و اعلام بی نیازی از آنان در آیات ۴۱ و ۵۸ و بعضی دیگر از آیات، و نیز اثبات وحی و بیان استواری پیامبر در طریق ارائه شده از سوی خدا در آیه ی ۱۵ و برخی آیات دیگر مطرح شده است، همین مطالب نیز در آیه ی ۷۲ درباره ی نوح (علیه‌السّلام) مطرح می‌گردد.
۳. تکذیب پیامبر توسط کفار، یاری مؤمنان از سوی خداوند و اختصاص سرانجام نیکو به آنان، در آیه ی ۶۴ و بعضی آیات دیگر بیان شده که در آیه ی ۷۳ در خصوص حضرت نوح (علیه‌السّلام)و مردم او نیز این مطالب آمده است. در آیات پس از آیه ۷۳ مناسبت بخش مطرح شده از داستان نوح (علیه‌السّلام) با هدف کلی سوره را می‌توان مشاهده کرد.

۱۶.۲ - قصه نوح در سوره ی صافات

با توجه به این که این سوره در مقام بیان مراحل دعوت به توحید و ویژگی‌های برجسته ی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ) می‌باشد از آیات ۷۵ تا ۸۲ این سوره شخصیت حضرت نوح (علیه‌السّلام)محور سخن قرار گرفته است. در آیات بعدی نیز که از پیامبران دیگر سخن به میان آمده، محور کلام بیش تر شخصیت و ویژگی‌های پیامبران ـ علیهم‌السّلام ـ است، نه مطالب دیگر.
داستان نوح (علیه‌السّلام) در سوره‌هایی که از آن حضرت یاد شده است، با توجه به هدف سوره می‌باشد.
[۸۴] همامی، عباس، چهره ی زیبای قرآن، ص۵۷-۵۹.
بنابراین ذکر هر آیه در هر سوره و در هر جای آن کاملا مناسب با آیات مجاور و هدف کلی سوره است. هرچند گاهی این هم گونی آشکار نیست و شاید ناسازگاری به نظر آید ولی این ناسازگاری بدوی و ظاهری است، زیرا سخنان بلیغ همواره و در عین داشتن معانی آشکار، نکات دقیقی را در خود جای می‌دهد، که تنها با تدبر و تامل به دست می‌آید.


بررسی آیات به ظاهر غیرمتناسب در سوره ی بقره
[۸۵] همامی، عباس، چهره ی زیبای قرآن، ص۶۷-۱۶۵.

این آیات بر دو گونه‌اند:
۱. آیاتی که ارتباط آنها با آیات پیش از خود پس از کمی دقت و بررسی مشخص می‌شود.
۲. آیاتی که تشخیص ارتباط آنها به آسانی ممکن نیست و نمی‌توان گفت قطعا مقصود خداوند از این گونه ترتیب چنین و چنان است.
«و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون»
در آیات ۲۸ و ۲۹، نخستین نعمت خداوند (آفرینش) بر ما و سپس عطای نعمت‌های دیگر، با ذکر داستان آدم (علیه‌السّلام)، بیان می‌شود و نیز با سخن از زندگانی و مرگ و آفرینش این جهان، ما را به قدرت خداوند بر بعث رهنمون می‌سازد. سوره با سخن از پرهیزکاران و کافران آغاز شده، گویی که خدا می‌فرماید: پیمان پیروی از هدایت من از آغاز وجود داشته است (آیه ی ۲ و ۶). بنابراین امر (اعبدوا) و نهی (فلاتجعلوا) در آیات ۲۱ و ۲۲ و نیز (اسجدوا) در آیه ی ۳۴ و (لاتقربا) در آیه ی ۳۵ را کنار هم می‌یابیم، پس داستان آدم (علیه‌السّلام) بدین منظور آمده است تا ضرورت التزام به اطاعت از فرمان خدا و دوری جستن از آنچه نهی فرموده را مسجل گرداند.
«یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم و ایای فارهبون»
۱. پس از داستان آدم (علیه‌السّلام) و ذکر جانشینی او، سرگذشت بنی اسرائیل به عنوان یک نمونه ی تاریخی بیان می‌شود.

۲. در آیات ۲۱ تا ۲۴: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی» به موعظه ی کافران اهل کتاب، تحت عنوان عموم مردم می‌پردازد.
۳. بنابراین آیه ی ۴۰ دعوت خاص پس از دعوت عام می‌باشد و انتخاب گروه یهود بدین سبب است که آنها از کهن‌ترین امت‌ها و حامل کتب آسمانی هستند و نیز کینه توزترین مردم نسبت به مسلمانان بوده‌اند. اسلام آوردن آنها حجتی قوی بر نصارا و پیروان دیگر مذاهب است.
====شباهت‌های داستان آدم و بنی اسرائیل====
شایسته است درباره ی شباهت میان داستان آدم و بنی اسرائیل نکاتی خاطرنشان شود.
الف: نسیان عهد آدم (۲۰/ ۱۱۵) و نقض میثاق بنی اسرائیل (۲/ ۸۴ و ۸۵).
ب: تکریم آدم در برابر ملائکه (۲/ ۳۴) و تفضیل بنی اسرائیل (۲/ ۴۷).
ج: محرومیت آدم از بهشت (۲/ ۳۶) و محرومیت بنی اسرائیل از سرزمین مقدس موعود (۵/ ۲۶).
«و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین»
در ادامه ی احتجاج با اهل کتاب (از آیه ی ۴۰ تا ۱۲۳)، ادعای آنان که از تبار ابراهیم (علیه‌السّلام) و جانشین او هستند و بنیان دین اسلام (یعنی دین حنیف ) ذکر می‌گردد. پس از خرده گیری از گمراهان که عمده ی آنان از نسل ابراهیم (علیه‌السّلام) بودند به اثبات اسلام پرداخته است.
داستان ابراهیم (علیه‌السّلام) که عطف بر سرگذشت امت بنی اسرائیل شده، نیز دعوت به آیین اسلام و ترک تعصب در دین می‌کند و این که سزاوار است مدعیان تبار ابراهیم (علیه‌السّلام) بیش از همه ی مردم از شریعت وی پیروی نمایند، لذا ارج نهادن به کعبه بر آنان لازم است.
پس از ذکر داستان آدم (علیه‌السّلام) و بنی اسرائیل ـ که راه راست به آنها ارائه شد ولی منحرف شدند ـ داستان ابراهیم (علیه‌السّلام) به عنوان نمونه‌ای کامل از هدایت شدگان و جانشینان خدا در زمین عرضه می‌شود.
با دقت در آیه ی ۳۰ و ۱۲۴ در داستان آدم و ابراهیم ـ علیهما السلام ـ مشاهده می‌شود که تعبیر به «قرار داده شدن از طرف خدا» شده است و نیز پیش از سخن از آدم (علیه‌السّلام)، به توحید دعوت شده (آیه ی ۲۰ و ۲۱). در این داستان نمونه ی والای توحید که در ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب (علیهم‌السّلام ) تجلی یافته است، ارائه می‌شود.
«ان الصفا و المروة من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما و من تطوع خیرا فان الله شاکر علیم»

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

۱. از آیات ۱۵۴ تا ۱۵۷ نکاتی در خصوص امتحان از بندگان، شکیبایان و جهاد یاد شده است. در این جا نیز مطرح می‌شود که از جمله ی این امتحان‌ها حج (به خصوص سعی میان صفا و مروه) و بعضی از اعمال دشوار حج نیازمند شکیبایی می‌باشد، ضمن این که حج و جهاد با هم سازگارند و هر دو فریضه نیاز به تن فرسایی و هزینه ی مال دارند.
۲. سعی میان صفا و مروه نیز یکی از مصادیق شکر خداست که در آیه ی ۱۵۲ فرمود: «فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون» در آخر همین آیه نیز بار دیگر مساله ی شکر مطرح می‌شود.
۳. در داستان ابراهیم (علیه‌السّلام) سخن از خانه ی خدا (آیه ی ۱۲۷) و دعای «ارنا مناسکنا» (آیه ی ۱۲۸) و سپس قبله و تغییر آن ـ که اتمام نعمت بر مسلمانان است ـ طی آیات ۱۴۲ تا ۱۵۰ می‌باشد و بار دیگر خانه ی خدا و مراسم سعی یادآوری می‌شود تا گمان نشود فقط بزرگداشت خانه ی خدا از شعایر است، بلکه در منطقه ی حرم موارد دیگری از شعایر نیز وجود دارد.

۱۷.۱ - بقره، آیه ی ۱۶۸

«یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین»

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

۱. پس از تبیین توحید و دلایل آن (آیات ۱۶۳ و ۱۶۴) سخن از مؤمنان و مشرکان و راه و رسم شرک و نتایج آلوده ی آن (آیات ۱۶۵ تا ۱۶۸)، در این آیه خاطرنشان می‌شود که معصیت گنه کار و کفر کافر در قطع احسان الهی نقش همیشگی ندارد. خداوند خالق و رزاق در این آیه به امور پاکیزه و سودمند و حلال فرمان می‌دهد ـ که طاعت انسان متوقف بر آن است ـ و یادآور می‌شود تنها هموست که تشریع نموده و حلال و حرام را مشخص می‌کند. بدین سان تشریع و مساله ی عقیده پیوندی ناگسستنی می‌یابد.
۲. در آیات ۱۶۸ تا ۱۷۴ گوشزد می‌شود که حلال شمردن خوردنی‌های حرام، همگام با شیطان و تقلید از راه و رسم نادرست پدران، همگی از مظاهر شرک است.
تذکر: با توجه به آیات بعد (به خصوص آیه ی ۱۷۴) نزول آیه درباره ی عبدالله بن سلام و اشخاصی همانند وی تقویت می‌شود.

۱۷.۲ - بقره، آیه ی ۲۳۸

«حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا لله قانتین»
این آیه از جمله آیاتی است که با ماقبل خود کاملا غیرمرتبط می‌نماید، بدین لحاظ برخی مفسران وجوه ضعیفی برای ارتباط آن ذکر کرده‌اند.

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

حال به طرح احتمالات قابل قبول می‌پردازیم:
۱. خداوند حکیم پس از بیان بسیاری از احکام زناشویی مانند «و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن» (آیات ۲۲۱ تا ۲۲۷) با ذکر این آیه، به نماز که حلقه ی اتصال او با بنده اش است، فرمان می‌دهد. وقتی که در حال خوف به مداومت بر نماز امر می‌شود مسلما به طریق اولی در حالت اشتغال به روابط و مسایل زناشویی نیز چنین است.
۲. در آیات قبل به اطاعت از دستورات الهی تشویق شده و در این آیه به مداومت بزرگ‌ترین طاعات فرمان داده می‌شود.
۳. فرمان به مداومت بر نماز پس از تشویق به گذشت و نهی از فراموشی نیکی بدین جهت است:
الف: برقراری پیوند میان بزرگ داشتن فرمان خدا و مهربانی با بندگانش؛
ب: آماده ساختن جان انسان برای رسیدن به مکارم اخلاق.
۴. بیان آیات مداومت بر نماز در میان احکام خانواده بدین جهت است:
الف: انسان نیاز به محرکی دارد که او را به یاد خدا انداخته تا از ستم و تجاوز در مسایل خانوادگی به خصوص طلاق ـ که معمولا کینه انگیز ـ دور بماند و به عدل و نیکی بپردازد.
ب: طاعت خداوند در احکام زناشویی نیز از جنس طاعت او در اقامه ی نماز (یعنی احکام عبادت) است.
ج: پس از طلاق ممکن است کسی به روابط نامشروع روی آورد، لازم است عاملی بازدارنده در مقابل او نهاده شود و این عامل نماز است.

۱۷.۳ - بقره، آیه ی ۲۴۳

«ا لم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم ان الله لذو فضل علی الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون»

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

۱. با توجه به این که آیه ی قبل سخن از ظهور نشانه‌های خداوند قادر است، در این آیه قدرت خدا ذکر می‌شود.
۲. طبق عادت قرآن پس از ذکر بخشی از احکام، داستانی برای پند، فرمان برداری و ترک عناد شنونده بیان می‌شود.
۳. پس از طرح احکام خانواده (طی آیات ۲۲۰ تا ۲۲۴)، احکام جهاد و دفاع از امت و مقدسات ذکر می‌شود زیرا استحکام خانواده منوط به صیانت جامعه است.
تذکر: با توجه به مجموع روایات، برخی گفته‌اند: این آیه زمینه ساز آیه ی ۲۴۴ (وقاتلوا فی سبیل الله...) » است تا بدین وسیله مسلمانان به جهاد تشویق شده و برای شهادت آمادگی داشته باشند.

۱۷.۴ - بقره، آیه ی ۲۵۴

«یا ایها الذین آمنوا انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفاعة و الکافرون هم الظالمون»

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

۱. طی آیات گذشته به جهاد با جان تشویق شده است: «الم تر الی الملا...» (آیات ۲۴۶ تا ۲۵۳) و این آیه به جهاد با مال و انفاق آن فرا می‌خواند.
۲. پس از بیان داستان امت‌های پیشین (آیات ۲۴۳ تا ۲۵۳) که حقانیت رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)ثابت می‌شود، در این آیه به فرمان برداری از دستورات الهی (که یکی از آنها انفاق است) تشویق می‌شود.
تذکر: در آیات ۲۴۴ و ۲۴۵ نیز جهاد و انفاق بلافاصله پس از یکدیگر مطرح شده‌اند.

۱۷.۵ - بقره، آیه ی ۲۶۱

«مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم»»

۱۷.۱.۱ - وجوه ارتباط

۱. در آیات گذشته شواهدی بر بعثت بیان گردیده است (آیات ۲۵۹ و ۲۶۰). در این آیه یکی از کارهایی که انجام آن برای روز قیامت سودمند است، ذکر می‌شود.
۲. این آیه از «اضعافا کثیرة» (در آیه ی ۲۴۵) رفع اجمال می‌کند و بین این دو آیه شواهدی برای اثبات قدرت خداوند بر بعث ذکر می‌گردد تا تکلیف به انفاق پسندیده باشد.
۳. این تمثیل اشاره به قدرت عظیم خداوند است که می‌تواند مردگان را زنده کند و نیز مؤکد مفهوم آیات ۲۵۹ و ۲۶۰ می‌باشد.
۴. در آیه ی ۲۵۷ خداوند بیان فرمود که ولی مؤمنان است و در مقابل آن، «طاغوت» ولی کافران می‌باشد در این آیه درباره ی انفاق مؤمن تمثیلی بیان شده که در آیه ی ۲۶ در مقابل آن ـ درباره ی انفاق کافر نیز تمثیلی به کار می‌گیرد.


از آنچه گفتیم نکات زیر به دست می‌آید:
۱. تناسب بین آیات و سوره‌های قرآن از شاخه‌های علوم قرآنی است که قرآن پژوهان در آن اختلاف نظر دارند.
۲. توقیفی بودن جمع و ترتیب آیات و سوره‌های قرآن، از مبانی تناسب بین اجزای قرآن است.
۳. باید بین عدم وجود تناسب و عدم فهم آن، تفکیک قایل شد. چه بسا مواردی که بین اجزای قرآن تناسب وجود دارد، اما هنوز کسی به کشف آن نایل نشده است.


۱. فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۳، ص۲۲۲
۲. فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۱۰۴.
۳. فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۲۲، ص۱۲۱ و ۱۲۳ و....
۴. مقاییس اللغه، ج۵، ص۴۲۳ -۴۲۴، «نسب».    
۵. لسان العرب، ج۱۴، ص۱۱۸ -۱۱۹، «نسب».
۶. مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۵۸.    
۷. مباحث فی علوم القرآن، مناع قطان، ص۹۷.    
۸. نظم الدرر، ج۱، ص۵.
۹. الاتقان، ج۲، ص۲۸۹.    
۱۰. الاتقان، ج۲، ص۲۸۹ -۲۹۰.    
۱۱. نظم الدرر، ج۱، ص۵.
۱۲. الاتقان، ج۲، ص۲۸۷ -۲۹۰.    
۱۳. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۲.
۱۴. المناسبات بین الآیات و السور، ص۳۱.
۱۵. الاتقان، ج۲، ص۲۸۸ -۲۸۹.    
۱۶. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۲.
۱۷. الاتقان، ج۲، ص۲۸۸.    
۱۸. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۱.
۱۹. الاتقان، ج۲، ص۲۸۸.    
۲۰. الاتقان، ج۲، ص۲۸۸.    
۲۱. الوحدة الموضوعیة فی القرآن، ص۲۰ -۲۱.
۲۲. رحمة من الرحمن، ج۱، ص۱۳ ۱۴.
۲۳. الاتقان، ج۲، ص۲۸۹ -۲۹۰.    
۲۴. المناسبات بین الآیات والسور، ص۱۳.
۲۵. الاساس فی التفسیر، ج۱، ص۲۵.
۲۶. التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۰۶.    
۲۷. الاتقان، ج۲، ص۲۸۹.    
۲۸. مباحث فی علوم القرآن، صبحی صالح، ص۱۵۷.    
۲۹. الوحدة الموضوعیة فی القرآن، ص۱۴.
۳۰. اهداف و مقاصد سوره های قرآن، ص۲۸.
۳۱. پژوهشی در نظم قرآن، ص۱۴۴.
۳۲. تمدن اسلام و عرب، ص۲۸.
۳۳. در آستانه قرآن، ص۲۱۷.
۳۴. ساختار هندسی سوره های قرآن، ص۳۱ -۳۵.
۳۵. مدخل الی القرآن الکریم، ص۱۱۸.
۳۶. اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷.
۳۷. اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷.
۳۸. اهداف کل سورة و مقاصدها، ج۱، ص۷ -۸.
۳۹. مدخل الی القرآن الکریم، ص۱۱۹.
۴۰. المدخل الی القرآن الکریم، ص۱۲۱ -۱۲۲.
۴۱. چهره پیوسته قرآن، ص۸۳ -۱۲۰.
۴۲. مباحث فی علوم القرآن، صبحی صالح، ص۱۵۷.    
۴۳. سجده/سوره۳۲، آیه۲.    
۴۴. شوکانی، فتح القدیر، ج۱، ص۷۲ و ۷۳.
۴۵. آلوسی، روح المعانی، ج۱، ص۲۰۶ و ج۱۸، ص۲۱۸.
۴۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۰.    
۴۷. شوکانی، فتح القدیر، ص۷۳.
۴۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۶.    
۴۹. رعد/سوره۱۳، آیه۲۶.    
۵۰. نساء/سوره۴، آیه۱۲۷.    
۵۱. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۱۲۳.    
۵۴. حدید/سوره۵۷، آیه۵۷.    
۵۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۵۶.    
۵۶. محمد/سوره۴۷، آیه۴۷.    
۵۷. فتح/سوره۴۸، آیه۴۸.    
۵۸. نمل/سوره۲۷، آیه۷.    
۵۹. قصص/سوره۲۸، آیه۴۸.    
۶۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۶۱. عصر/سوره۱۰۳، آیه۲.    
۶۲. همزه/سوره۱۰۴، آیه۳.    
۶۳. هود/سوره۱۱، آیه۲۵.    
۶۴. نوح/سوره۷۱، آیه۳.    
۶۵. حدید/سوره۵۷، آیه۱۰.    
۶۶. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۶.    
۶۷. عباس همامی: چهره ی زیبای قرآن، اصفهان، انتشارات بصائر، ۱۳۷۵ش، ص۴۳-۴۷.
۶۸. انشراح/سوره۹۴، آیه۵.    
۶۹. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۷.    
۷۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۷.    
۷۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۱.    
۷۲. حجر/سوره۱۵، آیه۷۴.    
۷۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۳.    
۷۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۷.    
۷۵. مائده/سوره۵، آیه۵.    
۷۶. عصر/سوره۱۰۳، آیه۲.    
۷۷. حشر/سوره۵۹، آیه۲۱.    
۷۸. مطففین/سوره۸۳، آیه۱.    
۷۹. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۸۰. سیوطی، جلال الدین، معترک الاقران، ج۱، ص۴۹.    
۸۱. سیوطی، جلال الدین، الاتقان، ج۳، ص۳۷۶ به نقل از یکی از متاخران.    
۸۲. حجر/سوره۱۵، آیه۷۲.    
۸۳. الوحدة الموضوعیة فی القرآن الکریم، دار الکتب الحدیثه، ص۲۴، ۵۲، ۵۳ و ۱۱۲.
۸۴. همامی، عباس، چهره ی زیبای قرآن، ص۵۷-۵۹.
۸۵. همامی، عباس، چهره ی زیبای قرآن، ص۶۷-۱۶۵.
۸۶. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۸۸. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۸۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۸.    
۹۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.    
۹۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.    
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۲۴۴.    
۹۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۴.    
۹۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۱.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تناسب آیات و سور.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله«تناسب آیات و سوره‌های قرآن».    






جعبه ابزار