شکل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شکل، یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و بهمعنای هیئت
قیاس اقترانی، بر اساس جایگاه
حد وسط در مقدمات است.
شکل یا سیاق، هیئتی است که از چگونگی ارتباط حد وسط با
اصغر و
اکبر در دو مقدمه قیاس اقترانی، از لحاظ
موضوع یا
محمول بودن حاصل میشود. قیاس اقترانی بسیط، از دو مقدمه (صغرا و کبرا) تشکیل میشود و در هر یک از دو مقدمه، حد وسط میتواند موضوع یا محمول واقع شود، از این رو در مجموع برای هیئت قیاس اقترانی بر اساس جایگاه حد وسط، چهار حالت پیدا میشود که به هر کدام، یک «شکل» یا «سیاق» گفته میشود:
۱.
شکل اول: حد وسط، محمول در مقدمه
صغرا و موضوع در مقدمه
کبرا؛
۲.
شکل دوم: حد وسط، محمول در مقدمه صغرا و مقدمه کبرا؛
۳.
شکل سوم: حد وسط، موضوع در مقدمه صغرا و مقدمه کبرا؛
۴.
شکل چهارم: حد وسط، موضوع در مقدمه صغرا و محمول در مقدمه کبرا.
امام خمینی ضمن بیان اقسام
قیاس به اشکال منطقی توجه داشته و در آثار خویش در موارد پرشماری از اشکال منطقی استفاده کرده است،
از جمله:
۱- اثبات جسم: امام خمینی در اثبات
جسم و ترکیب آن از
هیولی و
صورت از قیاس
شکل دوم بهره برده، معتقد است جسم من حیث ذاته بالفعل است و هر چیزی که اینگونه باشد، بالقوه نخواهد بود؛ پس هیچ جسمی، موجود بالقوه نیست، سپس ایشان این نتیجه را کبرای قیاس شکل دوم قرار داده، معتقد است هیولی بالقوه است و هیچ جسمی موجود بالقوه نیست، نتیجه اینکه هیچ هیولایی، جسم موجود نیست و این نتیجه به مطلوب عکس میشود و آن اینکه هیچ جسم موجودی هیولی نیست.
۲-
توحید: امام خمینی در بیان توحید حق تعالی، نخست با استدلال در قالب قیاس
شکل اول، بساطت ذات باری تعالی را اثبات میکند، سپس در اثبات کبرای این قیاس، یعنی «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها»
قیاس استثنایی ترتیب میدهد، به این شکل اگر بسیط الحقیقه کل الاشیاء نباشد، باید مرکب باشد و این خلاف فرض است، زیرا در توحید ثابت شد
بسیط الحقیقه، یعنی
واجب تعالی از انواع و اقسام مرکب مبرا است،
پس حق تعالی از همه جهات
واحد بسیط است و وحدت او
وحدت حقه حقیقیه است.
۳-
تجرد نفس: این برهان به شکل قیاس استثنایی است و مرکب از متصلهای است که ترکیب یافته از حملیهای که «مقدم» میباشد و منفصله حقیقیهای که «تالی» میباشد، به این بیان که اگر
قوه عاقله در جسم منطبع باشد، یا نسبت به جسم دائم التعقل است یا پیوسته غیرمتعقل است و تالی به دو قسمش باطل است، یعنی چون نقیض تالی بالوجدان ثابت است، تالی باطل بوده، مقدم نیز باطل است، پس ثابت میشود قوه عاقله (نفس) حال بر جسم و جسمانی نیست.
در شعر معروف، اشکال اربعه چنین بیان شده است:
اوسط اگر حمل یافت، در بَرِ صغرا و باز • وضع به کبرا گرفت، شکل نخستین شمار
حمل به هر دو دوم، وضع به هر دو سوم • رابع اشکال را، عکس نخستین شمار
سبب اینکه چنین چیزی را شکل میگویند مشابهتی است که با اَشکال هندسی دارد، زیرا همچنانکه اشکال هندسی در کُره، از احاطه یک
سطح و در سایر اشکال، از چند خط یا چند سطح حاصل میشود در اینجا نیز از تالیف حدود صورتی به وجود میآید که «شکل» نامیده میشود.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
•
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. •
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
•
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شکل»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۶. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.