• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تازیانه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: جلد (ابهام‌زدایی).


جَلد (به فتح جیم) به معنای تازیانه تابیده شده از چرم یا غیر چرم برای مجازات خطاکاران و غیر آن آمده است. در فقه از آن در باب صوم و حدود سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف تازیانه
۲ - تازیانه در زبان عربی
       ۲.۱ - سَوْط
       ۲.۲ - مِجلَدَه یا مِجلاد
۳ - تازیانه در اصطلاح فقه
۴ - تازیانه در قرآن
۵ - اجرای حد در اسلام
۶ - اجرای حد یا تعزیر با تازیانه
       ۶.۱ - حد
       ۶.۲ - تعزیر
۷ - جنس تازیانه
۸ - کیفیت تازیانه زدن
۹ - کیفر مجرمان با تازیانه
۱۰ - حدّ زنا
       ۱۰.۱ - مجازات زناکار در صدر اسلام
              ۱۰.۱.۱ - نظر مفسران در تفسیر
              ۱۰.۱.۲ - نظر برخی بر نسخ
              ۱۰.۱.۳ - رد نسخ از طرف برخی
              ۱۰.۱.۴ - نظر دیگر در عدم نسخ
       ۱۰.۲ - نتیجه استفاده از آیات
       ۱۰.۳ - نظرات در زانی محصن
       ۱۰.۴ - اجرای حد جلد بر زانی اهل‌ذمه
       ۱۰.۵ - نظر برخی در نسخ حد رجم
              ۱۰.۵.۱ - جواب فقها از اشکال
       ۱۰.۶ - میزان حد جلد برای بردگان
۱۱ - حد قذف
       ۱۱.۱ - آیات دال بر حد قذف
              ۱۱.۱.۱ - شمول آیه بر زن و مرد
       ۱۱.۲ - شرائط اجرای حد قذف
       ۱۱.۳ - حدّ قذف بر بردگان
       ۱۱.۴ - عدم قبول شهادت از قذف‌کننده
              ۱۱.۴.۱ - نظر مذاهب اهل سنت
              ۱۱.۴.۲ - نظر فقهای شیعه
       ۱۱.۵ - قذف یک گروه
       ۱۱.۶ - ثبوت صحت مدعای قذف‌کننده
       ۱۱.۷ - توبه قذف‌: کننده
              ۱۱.۷.۱ - نظر مذاهب اسلامی
              ۱۱.۷.۲ - نظر فقهای حنفی
       ۱۱.۸ - لعان از موارد سقوط حد قذف
              ۱۱.۸.۱ - کیفیت وقوع لعان
              ۱۱.۸.۲ - شأن نزول آیه لعان
              ۱۱.۸.۳ - حکم پس از تحقق لعان
۱۲ - نحوه اجرای کیفر تازیانه
       ۱۲.۱ - حضور جمعی از مؤمنان
              ۱۲.۱.۱ - وجوب حضور به نظر برخی
              ۱۲.۱.۲ - حداقل شمار حضور
       ۱۲.۲ - میزان در نواختن تازیانه
       ۱۲.۳ - وساطت در اسقاط حد
       ۱۲.۴ - اجرای حد در حرم الهی
       ۱۲.۵ - اجرای حد بر بیمار و زن باردار
              ۱۲.۵.۱ - نا امیدی از بهبود مریض
       ۱۲.۶ - اجرای حد در گرما و سرما
۱۳ - تازیانه عذاب
       ۱۳.۱ - نظر مفسرین در تفسیر آیه
       ۱۳.۲ - تازیانه زدن کافران توسط ملائکه
       ۱۳.۳ - مجازات کافران در دوزخ
       ۱۳.۴ - مجازات جنیان در عهد حضرت سلیمان
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع


تازیانه، تابیده‌ای چرمی یا ریسمانی است که برای راندن چارپایان، تنبیه خطاکاران و مانند اینها از آن استفاده می‌شود و به آن شلاق و قَمچی نیز
[۱] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۱.
گفته می‌شود.
[۲] لغت‌نامه، ج۴، ص۵۴۸۰.
[۳] فرهنگ‌ فارسی، ج۱، ص۱۰۰۷، «تازیانه».



در عربی با چند واژه از آن یاد شده است؛ از جمله:

۲.۱ - سَوْط

«سَوْط» که در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی با چیزی است
[۴] مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۱۵.
[۶] تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».

و به تازیانه از آن جهت سوط گفته شده که هنگام اصابت به پوست، با آن مخلوط می‌شود
[۷] مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۱۱۶، «سوط».
یا از آن رو که بر اثر اصابت به پوست، خون با گوشت مخلوط می‌گردد.
[۹] تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».


۲.۲ - مِجلَدَه یا مِجلاد

مِجلَدَه یا مِجلاد که از ریشه «جِلْد» به معنای پوست گرفته شده است
[۱۰] التحقیق، ج‌۲، ص‌۹۸ـ۹۹، «جلد».
[۱۱] تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».

و به تازیانه زدن جَلْد گفته می‌شود
[۱۴] تاج العروس، ج‌۲، ص‌۳۲۲، «جلد».

، بدان جهت که تازیانه به پوست بدن می‌رسد یا بدان سبب که تازیانه از پوست ساخته می‌شده است.
[۱۵] شرح و تفسیر لغات قرآن، ج‌۱، ص‌۳۸۰.



واژه جَلْد در اصطلاح فقه و متون دینی بر کیفری خاص که برای برخی جرایم معین شده، اطلاق می‌گردد.
[۱۶] ترمینولوژی حقوق جزای اسلامی، ص‌۴۶.
[۱۷] فرهنگ معارف اسلامی، ج‌۱، ص‌۶۴۳.



در قرآن از تازیانه یک بار با واژه «سَوْط» سخن به میان آمده:«فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّکَ سَوطَ عَذاب»و در دو آیه واژه جَلْد (تازیانه زدن) آمده است: «فَاجلِدوا کُلَّ واحِد مِنهُما مِائَةَ جَلدَة»؛ همچنین در برخی آیات دیگر نیز از ضرب و عذاب کافران یاد شده است که برخی مفسران آن را به «زدن با تازیانه‌های الهی» تفسیر کرده‌اند.
[۲۳] زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۵۱.

در این آیات افزون بر مجازات برخی گناه‌کاران در دنیا با تازیانه، از تازیانه‌های عذاب الهی نیز سخن به میان آمده است.


در شرع مقدس اسلام براى ارتکاب برخى گناهان همچون زنا و لواط با شرایطى، حد مقرّر شده است.
در ارتکاب دیگر گناهان کبیره تعزیر ثابت است.


تازیانه در موارد زیر ابزار اجراى حد یا تعزیر است:

۶.۱ - حد

زنای غیر محصن مساحقه و بنابر مشهور تفخیذ صد تازیانه؛ قذف و نوشیدن شراب یا فقاع هشتاد تازیانه و قیادت ۷۵ تازیانه
نکته حائز اهمیت این است که حد زناکار با تازیانه یکی از انواع حد زنا است که گاه به‌تنهایی حد آن است و گاه به‌ضمیمه رجم و گاه به‌ضمیمه تغریب و جز حد آن مقرر شده است. امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره می‌نویسد: حدّ زنا اقسامی دارد: اول: قتل است؛ که بر کسی واجب است که با صاحب محرمیّت نسبی مانند مادر و دختر و خواهر و شبه آن‌ها زنا کرده است. اقوی الحاق زن پدر به محارم نسبی می‌باشد؛ پس به‌واسطه زنای با او کشته می‌شود. و ذمّی اگر با زن مسلمانی زنا کند - با موافقت او باشد یا با اکراه او - کشته می‌شود، بر شرایط ذمّه باشد یا نه. و ظاهر آن است که این حکم در مطلق کفار جاری می‌باشد. همچنین کسی که با زنی زنا نماید درحالی‌که او را به آن اکراه نموده باشد کشته می‌شود. در مواضع گذشته، محصن بودن اعتبار ندارد، بلکه چه محصن باشد یا غیر محصن به قتل می‌رسد. و پیرمرد و جوان و مسلمان و کافر و حرّ و عبد، مساوی می‌باشند.
دوم: رجم تنها است؛ که بر شخص محصن که با زن بالغه و عاقله‌ای زنا نماید و بر زن محصنه که با مرد بالغ و عاقلی زنا نماید - درصورتی‌که هر دو جوان باشند - واجب است. و در قول معروف فقها است که: در مرد و زن جوان بین جلد و رجم جمع شود، ولی اقرب، رجم تنها است. اگر مرد بالغ و عاقل و محصن، با زن غیر بالغه یا با زن دیوانه زنا نماید، آیا فقط رجم دارد یا حدّ کمتر از رجم؟ دو وجه دارد، که ثبوت رجم بر او بعید نیست. و اگر مرد دیوانه با زن عاقل و بالغ زنا نماید درصورتی‌که زن هم موافق باشد حدّ کامل - از رجم یا جلد - بر زن واجب است و بنابر اقوی، حدّی بر دیوانه نیست.
سوم: جلد تنها است؛ و جلد بر مرد زانی که محصن نیست درصورتی‌که مالک نشده باشد یعنی تزویج نکرده باشد و بر زن عاقل و بالغ درصورتی‌که بچه‌ای با او زنا کند؛ چه زن محصنه باشد یا نباشد و بر زنی که محصنه نیست درصورتی‌که زنا کند، ثابت می‌باشد.
چهارم: جلد و رجم با هم؛ و آن دو، حدّ پیرمرد و پیرزن می‌باشد درصورتی‌که هر دو محصن باشند، پس اول جلد می‌شوند سپس رجم می‌گردند.
پنجم: جلد و تغریب (تبعید) و جزّ است؛ و این‌ها حدّ بکر می‌باشند و او بنابر اقرب مردی است که ازدواج کرده ولی به زوجه، دخول ننموده است.

۶.۲ - تعزیر

تعزیر به تازیانه زدن بر مجرم به مقدار صلاح‌دید حاکم شرع گفته می شود در روایات براى پاره ‌اى از جرایم مشمول تعزیر ، شمار تازیانه ذکر شده است، مانند روزه‌دارى که در ماه رمضان با همسر خود آمیزش کند که هرکدام به ۲۵ تازیانه تعزیر مى‌ شوند.


تازیانه باید از نوع شلاق متعارف و بافته باشد؛ نه زیاد ضخیم و نه زیاد نازک. استفاده از مانند سیم، کابل و چوب جایز نیست.
[۴۱] . استفتائات جدید (مکارم)ج۲،ص ۴۹۲



تازیانه باید بر همه بدن- جز مواضع خطرناک مانند سر، صورت، عورت و قلب- تقسیم شود و بر یک موضع که سبب آسیب‌ پذیرى بیشتر مى‌ گردد زده نشود.
[۴۴] استفتائات جدید (مکارم) ۲/ ۴۹۲



در فقه اسلامی تازیانه زدن، کیفر پاره‌ای جرایم مقرر شده است.
مواردی از این کیفرها و احکام آن در قرآن آمده است:


در اسلام حد زنا با تازیانه می‌باشد و در برخی موارد حکم آن سنگسار است.

۱۰.۱ - مجازات زناکار در صدر اسلام

در صدر اسلام بنابر آیات ۱۵ـ۱۶ نساء، مجازات زنان مرتکب زنا، زندانی کردن آنان در خانه تا زمان مرگ و مجازات مردان زناکننده، آزار دادن آنها مانند راه ندادن به مجالس و دشنام دادن بود«والّـتی یَأتینَ الفـحِشَةَ مِن نِسائِکُم فَاستَشهِدوا عَلَیهِنَّ اَربَعَةً مِنکُم فَاِن شَهِدوا فَاَمسِکوهُنَّ فِی البُیوتِ حَتّی یَتَوَفّـهُنَّ المَوتُ اَو یَجعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبیلا • والَّذانِ یَأتِیـنِها مِنکُم فَـاذوهُما».

۱۰.۱.۱ - نظر مفسران در تفسیر

برخی مفسران حکم آیه اول را مربوط به زنان زناکننده محصن (شوهردار) و آیه دوم را مربوط به زنان و مردان
[۴۹] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۲.
زناکننده غیر محصن دانسته‌اند.
[۵۰] جامع البیان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ـ۳۹۱.
[۵۱] المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۱۹.

شماری دیگر آیه نخست را درباره مساحقه و آیه دوم را مربوط به لواط شمرده‌اند.

۱۰.۱.۲ - نظر برخی بر نسخ

به نظر بیشتر مفسران
[۵۵] الرساله، ص‌۱۲۸ـ۱۲۹.
[۵۶] احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۱۵۴.
احکام مذکور با نزول آیه ۲ نور/۲۴
که مجازات زنان و مردان زناکننده (غیر محصن) را ۱۰۰ ضربه تازیانه دانسته، نسخ شده است: «الزّانِیَةُ والزّانی فَاجلِدوا کُلَّ واحِد مِنهُما مِائَةَ جَلدَة...».
برخی ناسخ احکام مزبور را حدیث نبوی دانسته‌اند که مجازات زناکننده غیر‌محصن را ۱۰۰ تازیانه و یک‌سال تبعید و کیفر زناکننده محصن را ۱۰۰ تازیانه و رَجم (سنگسار) معین کرده است.
[۵۸] المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۲۰.
[۵۹] کشاف القناع، ج‌۶، ص‌۱۱۴.


۱۰.۱.۳ - رد نسخ از طرف برخی

البته برخی نسخ مزبور را نپذیرفته‌اند. مستند آنان این‌است که احکامی که در آیات ۱۵ـ۱۶ نساء/۴ آمده، از ابتدا به زمانی معین محدود بوده و مراد از «یَجعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبیلا»در آیه ۱۵ ، محدودیت آن احکام تا زمانی است که حکم جدید (جَلْد و رَجْم) بیان‌ شود.

۱۰.۱.۴ - نظر دیگر در عدم نسخ

به نظر برخی دیگر، مراد از فاحشه، جرم مساحقه یا مفهومی اعم از آن است و احکام یاد شده اصولا نسخ نشده‌اند.

۱۰.۲ - نتیجه استفاده از آیات

به هر حال، کیفر زنا در مورد مردان و زنان غیر مُحصن به استناد آیه‌۲‌ نور/۲۴ جَلْد یعنی ۱۰۰‌ ضربه تازیانه است.
[۷۱] الفقه الاسلامی، ج‌۷، ص‌۵۳۶۲ـ۵۳۶۴.


۱۰.۳ - نظرات در زانی محصن

برخی از فقهای شیعهو اهل سنتزانی محصن را نیز به استناد عموم آیه مشمول کیفر جَلْد شمرده‌اند؛ با این توضیح که ابتدا مجازات جَلْد و سپس حد رَجْم در مورد زناکار محصن اجرا می‌شود.

۱۰.۴ - اجرای حد جلد بر زانی اهل‌ذمه

درباره وجوب اجرای کیفر جلد بر زناکننده اهل ذمه، نیز به عموم این آیه استناد شده است.
[۷۶] بدائع الصنائع، ج‌۷، ص‌۳۸.


۱۰.۵ - نظر برخی در نسخ حد رجم

برخی به استناد این آیه و با این استدلال که عموم قرآن با خبر واحد تخصیص‌پذیر نیست، صرفاً قائل به کیفر جلد برای همه زانیان (محصن و غیر محصن) شده و کیفر رجم را نپذیرفته و گفته‌اند که حد رَجم با این آیه نسخ شده است.
[۷۷] مسالک الافهام، کاظمی، ج۴، ص۱۹۳.
[۷۸] الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۸ـ۹۹.


۱۰.۵.۱ - جواب فقها از اشکال

ولی فقهای شیعه و اهل سنت پاسخ داده‌اند که:
اولا رجم در سنت پیامبر‌ اکرم(صلی الله علیه وآله)پس از نزول این آیه وجود داشته است.
ثانیاً تخصیص عمومات قرآن با خبر واحد از دیدگاه علم اصول ممکن است.
ثالثاً ادله وجوب رجم، روایات متواتر است نه خبر واحد.
[۷۹] الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۸ـ۹۹.
[۸۰] المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۲۰ـ۱۲۱.
[۸۱] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۳.


۱۰.۶ - میزان حد جلد برای بردگان

میزان کیفر جلد برای بردگان به نظر فقها نصف کیفر زناکننده آزاد (غیر‌برده) یعنی ۵۰ ضربه تازیانه است
[۸۴] المجموع، ج‌۲۰، ص‌۹.
، زیرا در آیه‌۲۵ نساء/۴ مجازات برده زناکننده نصف کیفر غیر برده ذکر شده است: «فَاِن اَتَینَ بِفـحِشَة فَعَلَیهِنَّ نِصفُ ما عَلَی المُحصَنـتِ مِنَ العَذاب».
مراد از «المُحصَنـت» با توجه به ابتدای آیه، زنان آزاد و غیر برده و مراد از «العَذاب» کیفر جَلْد است، زیرا درباره مجازات رجم نصف قابل تصور نیست.
این مجازات شامل همه بردگان زناکننده، زن باشند یا مرد، محصن (همسردار) باشند یا غیر محصن و نیز برده جوان و سالمند می‌شود.
[۸۹] شرایع الاسلام، ج‌۴، ص‌۹۳۷.



اگر کسی زن یا مرد پاکدامنی را به زنا متهم کند و نتواند ۴ شاهد بر ادعای خود بیاورد، از نظر شرع اسلام حد قذف بر او جاری می‌شود.

۱۱.۱ - آیات دال بر حد قذف

کیفر آنان که زنان پاکدامن را به زنا متهم کنند و نتوانند برای اثبات ادعای خود، ۴ شاهد بیاورند، ۸۰‌ تازیانه است: «والَّذینَ یَرمونَ المُحصَنـتِ ثُمَّ لَم یَأتوا بِاَربَعَةِ شُهَداءَ فَاجلِدوهُم ثَمـنینَ جَلدَة».گفته‌اند: این آیه درباره کسانی نازل شده که به یکی از همسران پیامبر نسبت ناروا داده‌اند و گفته شده: پس از نزول این آیه، پیامبر‌ اکرم(صلی الله علیه وآله)سه نفر را به سبب این جرم تازیانه زد.
[۹۴] جامع البیان، ج‌۱۸، ص‌۹۹ـ۱۰۰.


۱۱.۱.۱ - شمول آیه بر زن و مرد

به نظر فقها مجازات مذکور در این آیه به مورد نزول و نیز قذف کنندگانِ زنان عفیف اختصاص ندارد، بلکه عام است و همه کسانی را که به مردان و زنان پاکدامن نسبت ناروا دهند، در بر می‌گیرد.
[۹۸] منهج الصادقین، ج‌۶، ص‌۲۷۰.


۱۱.۲ - شرائط اجرای حد قذف

البته به موجب این آیه برای ثبوت کیفر جلد برای قذف کننده (قاذف)، قذف‌ شونده (مقذوف) باید شرایط «اِحصان» را دارا باشد که مراد از آن در این آیه، وجود شرایط پنج‌گانه بلوغ، عقل، آزاد بودن، اسلام و پاکی از‌ زناست.

۱۱.۳ - حدّ قذف بر بردگان

حدّ قذف بردگان به نظر برخی فقها به استناد آیه مذکور، که میان برده و غیر برده تفاوتی نگذاشته و نیز‌ احادیث، ۸۰ تازیانه است ، در حالی که شماری از فقها با استناد به آیه ۲۵ نساء/۴ ، که میزان کیفر بردگان‌ را نصف مجازات غیر بردگان شمرده، حد قذف برده را ۴۰‌ تازیانه دانسته‌اند.
[۱۰۷] الام، ج‌۳، ص‌۲۳۹.


۱۱.۴ - عدم قبول شهادت از قذف‌کننده

به نص آیه ۴ نور/۲۴ از قذف کننده هیچ‌گاه ادای شهادت پذیرفته نمی‌شود: «... و لا تَقبَلوا لَهُم شَهـدَةً اَبَدًا...».

۱۱.۴.۱ - نظر مذاهب اهل سنت

برخی مذاهب اهل سنت از جمله حنفیان و مالکیان عدم پذیرش گواهی او را
[۱۰۹] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۴.
منوط به اجرای حکم جَلد دانسته‌اند.
[۱۱۰] المغنی، ج‌۱۲، ص‌۷۴ـ۷۵.
[۱۱۱] الکشاف، ج‌۳، ص‌۲۱۳.


۱۱.۴.۲ - نظر فقهای شیعه

فقهای‌ شیعه بدین استناد که از آیه، تعلیقِ این حکم بر اجرای حد فهمیده نمی‌شود، به مجرد ثابت شدن قذف، شهادتِ قذف کننده را فاقد اعتبار می‌دانند.

۱۱.۵ - قذف یک گروه

هرگاه کسی گروهی را قذف کند، به نظر فقهای حنفی و مالکی تنها یک حد باید بر او جاری شود، زیرا به نظر آنان، از آیه ۴ نور/۲۴
«والَّذینَ یَرمونَ المُحصَنـت»استفاده می‌شود که اگر یک نفر چندین نفر (مُحْصَنات)را قذف کند، صرفاً مشمول یک کیفر یعنی ۸۰ تازیانه است؛ ولی فقهای امامی و شافعی بر آن‌اند که مراد از این آیه، که در آن هم قاذف و هم مقذوف به صورت جمع آمده، آن است که هرکسی یکی از محصنات را قذف کند، مشمول کیفر جلد است؛ یعنی هر قذفی یک کیفر دارد.
[۱۱۷] الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۳۲۲ـ۳۲۳.


۱۱.۶ - ثبوت صحت مدعای قذف‌کننده

در صورتی که صحّت مدعای قذف‌کننده با شهادت گواهان کافی ثابت شود یا قذف شونده خود اقرار کند، به استناد مفهوم آیه ۴ نور /۲۴ «ثُمَّ لَم یَأتوا بِاَربَعَةِ شُهَداء» کیفر تازیانه زدن قذف کننده ساقط می‌گردد.

۱۱.۷ - توبه قذف‌: کننده

اگر قذف‌ کننده از کار خود پشیمان شده، توبه کند، احکام خاصی بر او جاری می‌شود و نظر فقهای اسلام مختلف است.

۱۱.۷.۱ - نظر مذاهب اسلامی

به نظر بیشتر مذاهب اسلامی، جز حنفیان، شهادت وی پذیرفته می‌شود و از شمار فاسقان بیرون می‌رود
[۱۲۲] الموطأ، ج‌۲، ص‌۷۲۱.
؛ ولی هیچ‌گاه از کیفر جَلْد مبرا نخواهد شد، زیرا به نظر آنان استثنا در آیه ۵‌ نور/۲۴ «اِلاَّ الَّذینَ تابوا مِن بَعدِ ذلِک»تنها به نیمه دوم آیه قبل:«ولا تَقبَلوا... هُمُ الفـسِقون» باز می‌گردد.
به تعبیر برخی فقها، کیفر جلد از آن رو که حق قذف شونده به شمار می‌رود، زایل نمی‌شود.

۱۱.۷.۲ - نظر فقهای حنفی

فقهای حنفی بر آن‌اند که توبه قاذف تنها فسق او را از میان بر می‌دارد، زیرا استثنا تنها به جمله پایانی آیه قبل باز می‌گردد، بنابراین در صورت اجرای حد جلد بر قاذف، دیگر هیچ‌گاه شهادت او پذیرفته نمی‌شود.
[۱۳۱] البحر الرائق، ج‌۷، ص‌۱۳۳.


۱۱.۸ - لعان از موارد سقوط حد قذف

از مواردی که حد قذف (۸۰ تازیانه) ساقط می‌شود، صورتی است که مردی همسر خود را به زنا متهم کند و با انکار این امر از سوی زوجه، میان آنها‌ «لِعان» صورت گیرد.

۱۱.۸.۱ - کیفیت وقوع لعان

کیفیت وقوع لعان که در آیات‌۶‌ـ‌۹ نور/۲۴ بیان شده، بدین ترتیب
[۱۳۳] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۵.
است که شوهری که همسر خود را به زنا متهم‌کرده و شاهدی جز خود ندارد، برای اسقاط حد قذف از خود ۴ بار شهادت دهد که راست می‌گوید و سپس بگوید: لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم.
در صورتی که زوجه اتهام شوهر را نپذیرد، باید برای اسقاط حد زنا از خود ۴ بار شهادت دهد که وی دروغ می‌گوید و سپس بگوید: غضب خداوند بر من اگر او راستگو باشد.

۱۱.۸.۲ - شأن نزول آیه لعان

درباره شأن نزول این آیات گفته‌اند که پس از نزول آیه مربوط به حد قذف، سعد‌بن عباده نزد پیامبر‌ اکرم(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: اگر کسی همسر خود را در حال زنا ببیند و احضار شهود ممکن نباشد، تکلیف او چیست؟ اگر او را بکشد، قصاص خواهد شد و اگر نسبت زنا به او بدهد، مشمول حد قذف خواهد بود که آیات مذکور نازل شد و حکم مسئله را بیان کرد.
در برخی روایات، مورد نزول آیه شخصی به نام هلال‌بن امیه گزارش شده است.
[۱۳۶] جامع‌البیان، ج۱۸، ص‌۱۰۸.


۱۱.۸.۳ - حکم پس از تحقق لعان

پس از تحقق لعان، عقد ازدواج پایان می یابد و آن دو بر‌ هم حرام ابدی می‌شوند.
[۱۳۹] اعانة‌الطالبین، ج۴، ص۱۷۲.
[۱۴۰] شرایع‌الاسلام، ج۳، ص‌۶۵۶.



درباره چگونگی اجرای کیفر جلد در منابع فقهی، بر پایه احادیث، احکام الزامی و غیر الزامی متعددی ذکر شده‌اند.

۱۲.۱ - حضور جمعی از مؤمنان

از جمله این احکام، وجوب یا استحباب حضور جمعی از مؤمنان در هنگام اجرای حد جلد بر زناکار است: «و لیَشهَد عَذابَهُما طَـائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنین».

۱۲.۱.۱ - وجوب حضور به نظر برخی

با توجه به کاربرد فعل امر: «لیَشهَد» در این آیه، اکثر قریب به اتفاق فقها به وجوب آن قائل شده‌اند.

۱۲.۱.۲ - حداقل شمار حضور

درباره حداقل شمار کسانی که حضور آنان برای اجرای حد جلد ضروری است، آرای بسیاری در منابع فقهی و تفسیری مطرح شده است؛ برخی فقها حضور دست کم ۱۰ نفر و برخی دیگر ۷ نفر را لازم دانسته‌اند.
شماری دیگر، به مناسبت تعداد گواهان لازم در زنا به حضور ۴ نفر قائل شده‌اند.
برخی فقها، از جمله ابن ادریس، بدین استناد که کمترین تعداد جماعت، که واژه «طائفه» در آیه به معنای آن است، سه نفر بوده و از آن رو که برای تحقق طائفه که از ریشه طَوْف به معنای احاطه کردن است، باید حداقل سه نفر حاضر باشند، حضور دست کم سه نفر را ضروری شمرده‌اند.
برخی دیگر، حضور یک نفر را نیز کافی دانسته‌اند.
[۱۵۱] . المبسوط، طوسی، ج۸، ص۸؛ تفسیرقرطبی، ج۱۲، ص۱۶۶؛ کشف اللثام، ج‌۲، ص‌۴۰۱.

امام خمینی دراین‌رابطه می‌نویسد: «برای حاکم سزاوار است در وقتی که می‌خواهد اجرای حدّ نماید به مردم اعلان کند تا به جهت حضور حدّ اجتماع نمایند، بلکه سزاوار است که به آن‌ها امر کند تا برای حضور حدّ خارج شوند؛ و احوط (وجوبی) حضور گروهی از مؤمنین - سه نفر یا بیشتر - است. و سزاوار است که سنگ‌ها کوچک باشند، بلکه احوط (استحبابی) است. و با آنچه که بر آن حجر (سنگ) صدق نکند، جایز نیست، مانند سنگ‌ریزه و با تخته سنگ که با یکی یا دو تا از آن کشته می‌شود جایز نیست. و احوط (استحبابی) آن است کسی که بر عهده‌اش حدّ می‌باشد، بر او اقامه حدّ ننماید، مخصوصاً اگر گناه او مانند گناه آن شخص باشد. و اگر از آن گناه، بین خود و خدایش توبه نموده باشد، اقامه حدّ جایز است، اگرچه اقوی کراهت آن است مطلقاً. و در آن بین ثبوت زنا با اقرار یا بیّنه فرقی نیست.»

۱۲.۲ - میزان در نواختن تازیانه

همچنین بسیاری از فقهای شیعه
[۱۵۳] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۶.
و اهل‌ سنت
[۱۵۸] کشاف القناع، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
با استناد به آیه ۲ نور/۲۴ «ولاَتَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ اللّه» گفته‌اند که ضربه‌های تازیانه نباید خفیف و بدون درد باشد، بلکه باید محکم نواخته شود، هرچند شماری دیگر از فقها بر آن‌اند که تازیانه باید به طور متوسط زده شود.
[۱۶۲] المغنی، ج‌۱۰، ص‌۳۳۸.

در برخی روایات اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز به شدید بودن ضربات تازیانه درباره زناکاران اشاره شده است.
[۱۶۳] تهذیب، ج‌۱۰، ص‌۳۱.
[۱۶۴] تهذیب، ج‌۱۰، ص‌۷۰.


۱۲.۳ - وساطت در اسقاط حد

برخی با استناد به این آیه جلوگیری از اجرای حد یا پذیرش وساطت برای اسقاط حد جلد را مردود شمرده‌اند.
[۱۶۸] الحدود، ص‌۲۷۸ـ۲۷۹.


۱۲.۴ - اجرای حد در حرم الهی

فقها به استناد آیه ۹۷ آل‌عمران «مَن دَخَلَهُ کانَ ءامِنـًا»، اجرای حدود از جمله حد جلد را در حرم الهی بر کسی که به آنجا پناه برده، روا نمی‌دانند، بلکه گفته‌اند که باید وی را از جهت آب و خوراک در تنگنا قرار داد تا از آنجا خارج شود و سپس حد بر او جاری گردد.
[۱۷۱] ریاض المسائل، ج‌۲، ص‌۴۶۹.


۱۲.۵ - اجرای حد بر بیمار و زن باردار

بر افراد بیمار تا زمان بهبودی و نیز زنان باردار تا زمان زایمان و سپری شدن دوره شیر دادن حد جلد جاری نمی‌شود.
[۱۷۴] الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۰.

مستحاضه اگر مستحق حد تازیانه باشند، حد بعد قطع خون بر او اجرا مى‌ شود.
و «حد؛ چه رجم باشد یا جلد، بر زن حامله اقامه نمی‌شود - ولو اینکه حمل او از زنا باشد - تا اینکه وضع حمل نماید و از نفاس آن خارج گردد، درصورتی‌که در جلد، ترس ضرر بر فرزند او باشد. و تا اینکه بچه‌اش را شیر دهد درصورتی‌که او مرضعه‌ای نداشته باشد - ولو اینکه جلد باشد - اگر ترس اضرار به شیر دادن او باشد. و اگر برای او سرپرستی پیدا شود، حدّ بر زن واجب است درصورتی‌که خوفی بر فرزند نباشد.» «حدّ بر مریض و مانند او مثل صاحب قروح و مستحاضه درصورتی‌که رجم یا قتل باشد، واجب است، ولی هیچ یک از آن‌ها جلد نمی‌شوند - به جهت خوف از سرایت - و انتظار خوب شدن آن‌ها کشیده می‌شود، درصورتی‌که قتل یا رجم واجب نباشد. و اگر توقع خوب شدن نباشد یا حاکم مصلحت بداند که تعجیل شود، آن‌ها را به‌وسیله یک دسته که مشتمل بر عدد است، از تازیانه‌ها یا ترکه یا مانند این‌ها می‌زند. و رسیدن هر تازیانه یا هر ترکه به بدن او اعتبار ندارد، پس تاثیر آن به طور دسته‌جمعی و صدق مسمّای زدن به مجموعه ترکه‌ها، کفایت می‌کند. و اگر قبل از زدن با یک دسته، خوب شود، مانند شخص سالم حدّ زده می‌شود. و اما اگر بعد از آن خوب شود، حدّ اعاده نمی‌شود. و حدّ حائض، تاخیر نمی‌افتد، ولی احوط (وجوبی) تاخیر حدّ زن نفساء است‌.»

۱۲.۵.۱ - نا امیدی از بهبود مریض

البته در مورد بیمارانی که بهبودی آنان ممکن نیست، دسته‌ای شامل ۱۰۰ تازیانه (در مورد زنا) به هم منضم شده و یک بار بر بدن آنان زده می‌شود. مستند این حکم حدیثی است که به موجب آن، پیامبر‌ اکرم(صلی الله علیه وآله)این چنین عمل کرد و به آیه ۴۴ سوره ص‌/۳۸ استناد فرمود که بنابر آن، حضرت ایوب مأمور شد تا سوگند خود را درباره مجازات همسرش که از فرمان خداوند سرپیچی کرده بود با دسته ۱۰۰ شاخه‌ای گندم عملی سازد: «خُذ بِیَدِکَ ضِغثـًا فَاضرِب بِهِ و لا تَحنَث».
[۱۸۱] الفقه علی‌المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۸۹ـ۹۰.


۱۲.۶ - اجرای حد در گرما و سرما

حدّ تازیانه در گرما و سرمای شدید اجرا نمى ‌شود؛ بدین جهت در زمستان، وسط روز و در تابستان در اوائل یا اواخر روز حد زده مى‌ شود.


در آیه ۱۳ فجر/۸۹
عذاب نازل شده بر اقوام پیشین به «فرو آوردن تازیانه عذاب بر آنان» یاد شده است: «فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّکَ سَوطَ عَذاب».

۱۳.۱ - نظر مفسرین در تفسیر آیه

به نظر برخی مفسران این تعبیر استعاره‌ای از آن رو در آیه ذکر شده که اعراب تازیانه زدن را سخت‌ترین کیفر بدنی می‌دانسته‌اند
[۱۸۴] جامع‌البیان، ج۳۰، ص‌۱۲۶.
[۱۸۶] روح‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۲۶.
، چنان که برخی گفته‌اند: رنج و عذاب شلاق از شمشیر بدتر است.
[۱۸۸] المبسوط، سرخسی، ج‌۲۴، ص‌۴۶.

برخی نیز
[۱۹۰] دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۷.
گفته‌اند که مراد از «سَوْط عَذاب» هر چیزی است که خداوند به سبب آن انسانها را عذاب کرده است.
[۱۹۳] الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۳۴۸.


۱۳.۲ - تازیانه زدن کافران توسط ملائکه

همچنین در آیاتی دیگر از زدن فرشتگان بر صورتها و پهلوهای کافران هنگام جان کندن آنان یاد شده است: «و لَو تَرَی اِذ یَتَوَفَّی الَّذینَ کَفَروا المَلَـئِکَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم واَدبـرَهُم».
به نظر برخی مفسران، ملائکه هنگام احتضارِ کافران با تازیانه‌هایی از آتش بر صورت و پهلوهای آنان می‌زنند تا جانشان را بگیرند.
[۱۹۶] زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۵۱.


۱۳.۳ - مجازات کافران در دوزخ

همچنین کافران در دوزخ نیز با گرزهای آهنین مجازات می‌شوند: «و لَهُم مَقـمِعُ مِن حَدید».
برخی از مفسران و اهل لغت مراد از «مَقـمِعُ مِن حَدید» را تازیانه‌های آهنین دانسته‌اند که کافران با آن عذاب می‌شوند.

۱۳.۴ - مجازات جنیان در عهد حضرت سلیمان

افزون بر این برخی در تفسیر آیه ۱۲ سبأ /۳۴ که از مجازات جنیان در عهد حضرت سلیمان(علیه السلام)یاد کرده گفته‌اند: فرشته‌ای همراه سلیمان بود که جنیان متخلف از فرمانِ او را با تازیانه آتشین تنبیه می‌کرد.
[۲۰۴] زادالمسیر، ج‌۶، ص‌۲۲۶.



۱. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۱.
۲. لغت‌نامه، ج۴، ص۵۴۸۰.
۳. فرهنگ‌ فارسی، ج۱، ص۱۰۰۷، «تازیانه».
۴. مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۱۵.
۵. لسان العرب، ج‌۶، ص‌۴۳۰، «سوط».    
۶. تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».
۷. مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۱۱۶، «سوط».
۸. لسان العرب، ج‌۶، ص‌۴۳۱، «سوط».    
۹. تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».
۱۰. التحقیق، ج‌۲، ص‌۹۸ـ۹۹، «جلد».
۱۱. تاج العروس، ج‌۵، ص‌۱۶۴، «سوط».
۱۲. لسان العرب، ج‌۳، ص‌۱۲۵، «جلد»    
۱۳. لسان العرب، ج‌۳، ص‌۱۲۵، «جلد».    
۱۴. تاج العروس، ج‌۲، ص‌۳۲۲، «جلد».
۱۵. شرح و تفسیر لغات قرآن، ج‌۱، ص‌۳۸۰.
۱۶. ترمینولوژی حقوق جزای اسلامی، ص‌۴۶.
۱۷. فرهنگ معارف اسلامی، ج‌۱، ص‌۶۴۳.
۱۸. فجر/سوره۸۹، آیه۱۳.    
۱۹. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۲۰. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۲۱. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۲۲. محمّد/سوره۴۷، آیه۲۷.    
۲۳. زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۵۱.
۲۴. جواهر الکلام ج۴۱،ص ۳۲۳    
۲۵. جواهر الکام ج۴۱،ص۳۸۸    
۲۶. جواهر الکلام ج۴۱،ص۳۸۲    
۲۷. جواهر الکلام ج۴۱،ص۴۲۹    
۲۸. جواهر الکلام ج۴۱،ص۴۵۶    
۲۹. جواهر الکلام ج۴۱،ص۴۰۰.    
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۵، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۵، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۵، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۵، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۵، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۶، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۶، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۶، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، الرابع، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۶، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، الخامس، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۳۹. جواهر الکلام ج۴۱،ص۴۴۸    
۴۰. جواهر الکلام ج۱۶،ص۳۰۸-۳۱۰    
۴۱. . استفتائات جدید (مکارم)ج۲،ص ۴۹۲
۴۲. جواهر الکلام ج۴۱،ص۳۶۱    
۴۳. الروضة البهیة ج۹،ص۲۰۵    
۴۴. استفتائات جدید (مکارم) ۲/ ۴۹۲
۴۵. نساء/سوره۴، آیه۱۵۱۶.    
۴۶. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۶.    
۴۷. تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۴۷۲.    
۴۸. وسائل الشیعه، ج‌۲۸، ص‌۶۷.    
۴۹. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۲.
۵۰. جامع البیان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ـ۳۹۱.
۵۱. المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۱۹.
۵۲. نمونه، ج‌۳، ص‌۳۴۳۳۴۵.    
۵۳. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۶.    
۵۴. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۴.    
۵۵. الرساله، ص‌۱۲۸ـ۱۲۹.
۵۶. احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۱۵۴.
۵۷. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۵۸. المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۲۰.
۵۹. کشاف القناع، ج‌۶، ص‌۱۱۴.
۶۰. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۲۹۱    
۶۱. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۶.    
۶۲. نساء/سوره۴، آیه۱۵۱۶.    
۶۳. نساء/سوره۴، آیه۱۵.    
۶۴. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۴.    
۶۵. تفسیر قرطبی، ج‌۵، ص‌۸۶.    
۶۶. بحارالانوار، ج‌۶۶، ص‌۱۲۵.    
۶۷. بحارالانوار، ج‌۷۶، ص‌۳۱.    
۶۸. البیان، ص‌۳۱۰۳۱۳.    
۶۹. علوم القرآن، ص‌۲۱۰.    
۷۰. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۷۱. الفقه الاسلامی، ج‌۷، ص‌۵۳۶۲ـ۵۳۶۴.
۷۲. الانتصار، ص‌۵۱۶.    
۷۳. السرائر، ج‌۳، ص‌۴۴۰.    
۷۴. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۲.    
۷۵. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۵۹.    
۷۶. بدائع الصنائع، ج‌۷، ص‌۳۸.
۷۷. مسالک الافهام، کاظمی، ج۴، ص۱۹۳.
۷۸. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۸ـ۹۹.
۷۹. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۸ـ۹۹.
۸۰. المغنی، ج‌۱۰، ص‌۱۲۰ـ۱۲۱.
۸۱. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۳.
۸۲. مسالک‌الافهام، شهیدثانی، ج‌۱۴، ص‌۳۷۰.    
۸۳. مجمع الفائده، ج‌۱۳، ص‌۸۶.    
۸۴. المجموع، ج‌۲۰، ص‌۹.
۸۵. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۸۶. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۷۱.    
۸۷. تفسیر قرطبی، ج‌۵، ص‌۱۴۵.    
۸۸. الدرالمنضود، ج‌۱، ص‌۳۳۲.    
۸۹. شرایع الاسلام، ج‌۴، ص‌۹۳۷.
۹۰. ریاض المسائل، ج‌۲، ص‌۴۶۷.    
۹۱. قواعد الاحکام، ج‌۳، ص‌۵۲۷.    
۹۲. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۹۳. السرائر، ج‌۳، ص‌۵۱۵.    
۹۴. جامع البیان، ج‌۱۸، ص‌۹۹ـ۱۰۰.
۹۵. تفسیر‌ قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۲۰۱۲۰۲.    
۹۶. احکام‌ القرآن، ج۲، ص‌۲۱۳.    
۹۷. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۸۸.    
۹۸. منهج الصادقین، ج‌۶، ص‌۲۷۰.
۹۹. المبسوط، طوسی، ج۸، ص۱۵۱۶.    
۱۰۰. السرائر، ج۳، ص۵۱۶.    
۱۰۱. احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۱۸۳.    
۱۰۲. السرائر، ج‌۳، ص‌۵۱۵.    
۱۰۳. غنیه، ص‌۴۲۷۴۲۸.    
۱۰۴. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۱۰۵. مسالک‌الافهام، شهیدثانی، ج۱۴، ص۴۳۶.    
۱۰۶. ریاض المسائل، ج‌۲، ص‌۴۸۱.    
۱۰۷. الام، ج‌۳، ص‌۲۳۹.
۱۰۸. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۰۹. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۴.
۱۱۰. المغنی، ج‌۱۲، ص‌۷۴ـ۷۵.
۱۱۱. الکشاف، ج‌۳، ص‌۲۱۳.
۱۱۲. الخلاف، ج‌۶، ص‌۲۶۱.    
۱۱۳. جامع الخلاف والوفاق، ص‌۶۰۶.    
۱۱۴. زبدة البیان، ص‌۶۶۱.    
۱۱۵. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۱۶. الخلاف، ج‌۵، ص‌۴۰۴۴۰۵.    
۱۱۷. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۳۲۲ـ۳۲۳.
۱۱۸. مسالک الافهام، شهید ثانی، ج‌۱۴، ص‌۱۷۶.    
۱۱۹. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۲۰. المبسوط، طوسی، ج۸، ص۱۷۱.    
۱۲۱. فقه‌ القرآن، ج۱، ص۴۲۸.    
۱۲۲. الموطأ، ج‌۲، ص‌۷۲۱.
۱۲۳. مسالک الافهام، شهید ثانی، ج‌۱۴، ص‌۱۷۳.    
۱۲۴. نور/سوره۲۴، آیه۵.    
۱۲۵. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۱۹۹.    
۱۲۶. مستند الشیعه، ج‌۱۸، ص‌۱۷۷.    
۱۲۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۷۹.    
۱۲۸. التبیان، ج‌۷، ص‌۴۰۹.    
۱۲۹. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۸۹.    
۱۳۰. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۷۹.    
۱۳۱. البحر الرائق، ج‌۷، ص‌۱۳۳.
۱۳۲. نور/سوره۲۴، آیه۶-۹.    
۱۳۳. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۵.
۱۳۴. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۰۲.    
۱۳۵. زبدة البیان، ص‌۶۱۴.    
۱۳۶. جامع‌البیان، ج۱۸، ص‌۱۰۸.
۱۳۷. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۰۲.    
۱۳۸. عوالی‌اللئالی، ج‌۳، ص‌۴۱۱.    
۱۳۹. اعانة‌الطالبین، ج۴، ص۱۷۲.
۱۴۰. شرایع‌الاسلام، ج۳، ص‌۶۵۶.
۱۴۱. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۱۴۲. السرائر، ج‌۳، ص‌۴۵۳.    
۱۴۳. کشف الرموز، ج‌۲، ص‌۵۵۳.    
۱۴۴. الخلاف، ج‌۵، ص‌۳۷۴.    
۱۴۵. السرائر، ج‌۳، ص‌۴۵۳.    
۱۴۶. فقه القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۳.    
۱۴۷. کشف اللثام، ج‌۲، ص‌۴۰۱.    
۱۴۸. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۶۶.    
۱۴۹. السرائر، ج‌۳، ص‌۴۵۴.    
۱۵۰. کشف اللثام، ج‌۱۰، ص‌۴۵۷.    
۱۵۱. . المبسوط، طوسی، ج۸، ص۸؛ تفسیرقرطبی، ج۱۲، ص۱۶۶؛ کشف اللثام، ج‌۲، ص‌۴۰۱.
۱۵۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۹، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، المقام الثانی فی کیفیة ایقاعه، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۵۳. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۶.
۱۵۴. فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۳۷۳.    
۱۵۵. الروضة البهیه، ج‌۹، ص‌۱۰۶.    
۱۵۶. المهذب البارع، ج‌۵، ص‌۴۱.    
۱۵۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۶۵۱۶۶.    
۱۵۸. کشاف القناع، ج‌۶، ص‌۱۰۴.
۱۵۹. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۱۶۰. تحریر الاحکام، ج‌۲، ص‌۲۲۲.    
۱۶۱. ایضاح الفوائد، ج‌۴، ص‌۴۸۲.    
۱۶۲. المغنی، ج‌۱۰، ص‌۳۳۸.
۱۶۳. تهذیب، ج‌۱۰، ص‌۳۱.
۱۶۴. تهذیب، ج‌۱۰، ص‌۷۰.
۱۶۵. وسائل الشیعه، ج‌۲۸، ص‌۹۲۹۳.    
۱۶۶. مستدرک الوسائل، ج‌۱۸، ص‌۵۰.    
۱۶۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۲، ص‌۱۶۵۱۶۶.    
۱۶۸. الحدود، ص‌۲۷۸ـ۲۷۹.
۱۶۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۷.    
۱۷۰. جواهرالکلام، ج‌۴۱، ص‌۳۴۴.    
۱۷۱. ریاض المسائل، ج‌۲، ص‌۴۶۹.
۱۷۲. السرائر، ج‌۳، ص‌۴۵۴    
۱۷۳. جواهرالکلام، ج‌۴۱، ص‌۳۴۰.    
۱۷۴. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۹۰.
۱۷۵. جواهر الکلام ج۴۱،ص ۳۳۹-۳۴۰    
۱۷۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۷، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۷۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۹۷، کتاب الحدود، الاول فی حد الزنا، القول فی الحد، الاول فی اقسامه، مسالة۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۷۸. ص/سوره۳۸، آیه۴۴.    
۱۷۹. الکافی، ج۷، ص۲۴۴.    
۱۸۰. مسالک الافهام، شهید ثانی، ج‌۱۴، ص‌۳۷۷۳۷۹.    
۱۸۱. الفقه علی‌المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌البیت(علیهم السلام)، ج‌۵، ص‌۸۹ـ۹۰.
۱۸۲. جواهر الکلام ج۳۴۳،ص۴۱    
۱۸۳. فجر/سوره۸۹، آیه۱۳.    
۱۸۴. جامع‌البیان، ج۳۰، ص‌۱۲۶.
۱۸۵. تفسیر قرطبی، ج‌۲۰، ص‌۴۹.    
۱۸۶. روح‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۲۶.
۱۸۷. التبیان، ج۱، ص۳۷۷.    
۱۸۸. المبسوط، سرخسی، ج‌۲۴، ص‌۴۶.
۱۸۹. خلاصة عبقات الانوار، ج‌۳، ص‌۲۳۴.    
۱۹۰. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص۸۷.
۱۹۱. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۷۳۹.    
۱۹۲. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص‌۵۰.    
۱۹۳. الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۳۴۸.
۱۹۴. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۱۹۵. محمّد/سوره۴۷، آیه۲۷.    
۱۹۶. زادالمسیر، ج‌۳، ص‌۲۵۱.
۱۹۷. حجّ/سوره۲۲، آیه۲۱.    
۱۹۸. جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۵۵۳.    
۱۹۹. لسان العرب، ج‌۸، ص‌۲۹۴۲۹۶.    
۲۰۰. الصافی، ج‌۳، ص‌۳۶۸.    
۲۰۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۲.    
۲۰۲. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۲۰۱.    
۲۰۳. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۵۹۸.    
۲۰۴. زادالمسیر، ج‌۶، ص‌۲۲۶.
۲۰۵. بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۷۶.    



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۲،ص۳۱۵    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار