سیره نویسان درباره اسلام آوردن بدیل، اختلاف نظر دارند، گروهی این واقعه را پیش از فتح مکه و بعضی دیگر پس از آن می دانند؛ اما تمایل و علاقه بدیل به پیامبر صلوات الله علیه و اصحاب ایشان، نشان دهنده وقوع این امر، پیش از فتح مکه است.
[۹]ابن هشام، السیرة النبویة، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی ج۲، ص۸۰۱ـ۸۰۲.
از قول ابن اسحاق مینویسد: خزاعه در جاهلیت و اسلام، هواخواه پیامبر بودند و به طور پنهانی، رفتارقریش را به پیامبر صلوات الله علیه گزارش میدادند و قریش در صلح حدیبیه، با آنکه او را به نمایندگی نزد پیامبر صلوات الله علیه فرستاده بودند، به سخنانش اعتماد نداشتند و او را متهم به سازش با پیامبر صلوات الله علیه کردند.
[۱۱]احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
[۱۲]محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام ج۳، ص۳۲۵ـ۳۲۶.
همچنین تعابیری نظیر «عَیْبَةُ نُصْحِ رَسولِاللّه»: (رازدار یا امینسرِّ پیامبر) و «قَعیدٌ حُبُّه» (او بر دوستی نشسته و پایدار است) که سیره نویسان نقل کردهاند، مؤیدِ روابط نزدیک بدیل با پیامبر صلوات الله علیه است.
پیامبر صلوات الله علیه، برای تبلیغ اسلام، نافع بن بدیل را همراه ۳۹ تن دیگر از مدینه به نجد فرستادند(رجوع کنید به بئر معونه) و بنی عامر، نافع را به شهادت رساندند.
حضور نافع در این حادثه اولاً، نشان میدهد که وی پیش از پدر، مسلمان شده بود؛ در ثانی، تلویحاً به اسلام آوردن بدیل، پیش از فتح مکه اشاره دارد.
در صلح حدیبیه (سال هشتم)، بدیل و خزاعیان همراه دیگر اصحاب، با پیامبر صلوات الله علیه هم پیمان شدند. شرکت بدیل در این پیمان، این احتمال را که بدیل در این هنگام اسلام آورده باشد تأیید میکند.
پس از انعقاد صلح حدیبیه، پیامبر صلوات الله علیه، نامهای به خطامام علی علیه السّلام برای بدیل فرستاد. در این نامه جمله: «کریمترینِ اهلتهامه نزد من شمایید» نشان دهنده مقام بدیل و خزاعه نزد پیامبر صلوات الله علیه است.
[۱۹]ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابةفیتمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
هنگامی که قریش پیمان حدیبیه را نقض کرد، پیامبر برای جنگ، رهسپار مکه شد (سال دهم). با استقرارسپاه ایشان نزدیک مکه، بدیل و ابو سفیان برای آگاهی از اوضاع و احوال و احتمالاً تسلیممسالمت آمیز مکه، نزدیک سپاه پیامبر صلوات الله علیه آمدند.
[۲۲]علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی ج۶، ص۳۵۲ـ۳۵۴.
عباس، عموی پیامبر، آنان را یافت و در معرفی بدیل به پیامبر گفت که این دایی توست و بر دوستی، پایدار است و پیامبر نیز او را دعا کردند.
[۲۳]ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابةفیتمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
[۲۴]محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، به نقل از شیخ طوسی.
تاریخ دقیق تولد و وفات بدیل روشن نیست اما با توجه به اینکه در حجة الوداع، مشرّف بوده و پیش از پیامبر درگذشته است، عمر تقریبی او را حدود ۹۹ یا ۱۰۰ سال میتوان تخمین زد.
کشّی به نقل از فضل بن شاذان، از عبدالله با عنوان رئیس و زاهد و تابعی بزرگ» یاد میکند، هر چند حضور وی در غزوات زمان پیامبر، تابعی بودن او را رد میکند.
[۳۹]محمدبن عمرکشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی، ص۶۹.