• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدیل بن ورقاء (دانشنامه‌جهان‌اسلام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُدَیْل بن وَرقاء، از صحابه پیامبر صلوات الله علیه و از چهره‌های مؤثر در تاریخ صدر اسلام و شیخ قبیله خُزاعه است.




سیره نویسان
[۲] ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
[۳] ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۱، ص۱۵۰.
[۴] احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
نام او را به اختلاف ضبط کرده‌اند، اما ابن اثیر ، نام کامل او را بدیل بن ورقاء بن عمرو بن ربیعة بن عبد العُزّی بن ربیعة بن جُزّی بن عامر بن مازن بن عَدّیِ بن عمرو بن ربیعة الخزاعی می‌داند.



ابوالفتوح رازی در تفسیر آیه۱۶۳ سوره آل عمران و آیه۲۵ سوره فتح، سلسله نسب خود را به بدیل می‌رساند.



درباره زندگی بدیل پیش از اسلام آوردنش، اطلاع چندانی در دست نیست.



به نوشته قَلقَشندی، او نخستین کسی بود که در مکه، خانه مربع شکل ساخت و برای آن پنجره و دریچه‌هایی تعبیه کرد
[۸] احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی ج۱، ص۴۲۶.
در حالی که مکیان، به احترام خانه کعبه، از چنین کاری اجتناب می‌کردند.



سیره نویسان درباره اسلام آوردن بدیل، اختلاف نظر دارند، گروهی این واقعه را پیش از فتح مکه و بعضی دیگر پس از آن می دانند؛ اما تمایل و علاقه بدیل به پیامبر صلوات الله علیه و اصحاب ایشان، نشان دهنده وقوع این امر، پیش از فتح مکه است.



درباره رابطه دوستانه بدیل با پیامبر، ابن هشام
[۹] ابن هشام، السیرة النبویة، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی ج۲، ص۸۰۱ـ۸۰۲.
از قول ابن اسحاق می‌نویسد: خزاعه در جاهلیت و اسلام، هواخواه پیامبر بودند و به طور پنهانی، رفتار قریش را به پیامبر صلوات الله علیه گزارش می‌دادند و قریش در صلح حدیبیه، با آن‌که او را به نمایندگی نزد پیامبر صلوات الله علیه فرستاده بودند، به سخنانش اعتماد نداشتند و او را متهم به سازش با پیامبر صلوات الله علیه کردند.
[۱۱] احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
[۱۲] محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام ج۳، ص۳۲۵ـ۳۲۶.

همچنین تعابیری نظیر «عَیْبَةُ نُصْحِ رَسولِاللّه»: (رازدار یا امین سرِّ پیامبر) و «قَعیدٌ حُبُّه» (او بر دوستی نشسته و پایدار است) که سیره نویسان نقل کرده‌اند، مؤیدِ روابط نزدیک بدیل با پیامبر صلوات الله علیه است.
[۱۵] حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان ج۱۰، ص۲۲۵ـ۲۲۶.
[۱۶] احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
[۱۷] نورالله بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین ج۱، ص۲۲۵.




شوشتری و امین عاملی، تشیع بدیل و خانواده‌اش را بعید ندانسته‌اند و امین عاملی می گوید که خزاعه به تشیع، شهرت داشته است.
[۱۸] محسن امین، اعیان الشیعة ج۳، ص۵۵۰.




بدیل و دیگر افراد قبیله خزاعه در حوادث گوناگون صدر اسلام، حضور داشتند.

۸.۱ - فرستادن نافع بن بدیل به نجد


پیامبر صلوات الله علیه، برای تبلیغ اسلام، نافع بن بدیل را همراه ۳۹ تن دیگر از مدینه به نجد فرستادند(رجوع کنید به بئر معونه) و بنی عامر، نافع را به شهادت رساندند.
حضور نافع در این حادثه اولاً، نشان می‌دهد که وی پیش از پدر، مسلمان شده بود؛ در ثانی، تلویحاً به اسلام آوردن بدیل، پیش از فتح مکه اشاره دارد.

۸.۲ - هم‌پیمانی با پیامبر در صلح حدیبیه


در صلح حدیبیه (سال هشتم)، بدیل و خزاعیان همراه دیگر اصحاب، با پیامبر صلوات الله علیه هم پیمان شدند. شرکت بدیل در این پیمان، این احتمال را که بدیل در این هنگام اسلام آورده باشد تأیید می‌کند.
پس از انعقاد صلح حدیبیه، پیامبر صلوات الله علیه، نامه‌ای به خط امام علی علیه السّلام برای بدیل فرستاد. در این نامه جمله: «کریمترینِ اهل تهامه نزد من شمایید» نشان دهنده مقام بدیل و خزاعه نزد پیامبر صلوات الله علیه است.
[۱۹] ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
[۲۱] ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۱، ص۱۵۰.
بدیل بعدها این نامه را به فرزندش مَسْلَمه سپرد و گفت: «مادام که این نامه با شماست، خیر و برکت با شما خواهد بود».

۸.۳ - قرابت نسب پیامبر به خزاعه


هنگامی که قریش پیمان حدیبیه را نقض کرد، پیامبر برای جنگ، رهسپار مکه شد (سال دهم). با استقرار سپاه ایشان نزدیک مکه، بدیل و ابو سفیان برای آگاهی از اوضاع و احوال و احتمالاً تسلیم مسالمت آمیز مکه، نزدیک سپاه پیامبر صلوات الله علیه آمدند.
[۲۲] علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی ج۶، ص۳۵۲ـ۳۵۴.
عباس، عموی پیامبر، آنان را یافت و در معرفی بدیل به پیامبر گفت که این دایی توست و بر دوستی، پایدار است و پیامبر نیز او را دعا کردند.
[۲۳] ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
[۲۴] محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، به نقل از شیخ طوسی.

به نظر تستری، وجه اطلاق کلمه «دایی» به بدیل، این بوده که مادر عبد مناف (جدّ پیامبر) از خزاعه بوده است.
[۲۵] محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، به نقل از شیخ طوسی.


۸.۴ - خانه بدیل مأمن قریش، در فتح مکه


به علاوه، در فتح مکه، خانه بدیل و مولایش رافع، از خانه‌های امنی بود که قریش، به دستور پیامبر صلوات الله علیه، به آنجا پناهنده شده بودند.
[۲۷] محسن امین، اعیان الشیعة ج۳، ص۵۵۰.




بنابر نظر سیره نویسان، بدیل بن ورقاء در غزوه حنین پاسدار غنایم بود و در غزوه طائف نیز شرکت داشت.
[۲۸] ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
[۳۰] خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات ج۱۰، ص۱۰۲.
[۳۱] علی اکبر فیاض، تاریخ اسلام، ص۱۲۱.
[۳۲] جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۸۰ـ۸۱.




بدیل همچنین در سریه تبوک، مأمور بسیج قبیله بنی کعب برای جنگ با رومیان بود.
[۳۳] احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۴۴۶.




بدیل در حجة الوداع، پیام پیامبر صلوات الله علیه را مبنی بر حرمت روزه در ایام تشریق (سه روز پس از عید قربان) به مردم رساند.



تاریخ دقیق تولد و وفات بدیل روشن نیست اما با توجه به اینکه در حجة الوداع، مشرّف بوده و پیش از پیامبر درگذشته است، عمر تقریبی او را حدود ۹۹ یا ۱۰۰ سال می‌توان تخمین زد.



فرزندان بدیل، نافع و مسلمه و عبدالله و عبدالرحمان، همانند پدر، منشا خدماتی در صدر اسلام بودند.

۱۳.۱ - شهادت عبدالله بن بدیل


عبدالله، که در فتح مکه اسلام آورده بود، در غزوات حنین و تبوک و طائف شرکت داشت و به دستور عمر، در سال ۳۲، اصفهان و همه نواحی اطراف آن را فتح کرد
[۳۴] احمدبن عبدالله ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان ج۱، ص۲۸ـ۲۹.
[۳۶] محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ج۳، ص۳۹۵.
و سرانجام، در جنگ صفین، جزو یاران علی علیه السّلام به شهادت رسید.
[۳۷] احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۱۸۲.

کشّی به نقل از فضل بن شاذان، از عبدالله با عنوان رئیس و زاهد و تابعی بزرگ» یاد می‌کند، هر چند حضور وی در غزوات زمان پیامبر، تابعی بودن او را رد می‌کند.
[۳۹] محمدبن عمرکشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی، ص۶۹.


۱۳.۲ - شهادت عبد الرحمان بن بدیل


عبدالرحمان نیز، مانند برادرش، در جنگ صفین شهید شد.
[۴۰] محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۵، ص۲۸۴.





محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ ش.
ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمدابراهیم بنا و محمداحمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳.
• ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة، مصر ۱۳۲۸.
ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ ادوارد سخو، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۴۷.
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره.
ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت.
• ابن هشام، السیرة النبویة، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، بیروت.
احمد بن عبدالله ابو نعیم، کتاب ذکر اخبار اصفهان، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴.
محسن امین، اعیان الشیعة، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، بیروت ۱۹۸۸.
محمد تقی تستری، قاموس الرجال، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۹۱.
محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت.
نورالله بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۷۵.
جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران ۱۳۶۲ ش.
خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، چاپ جاکلین سوبله و علی عمارة، ویسبادن ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری( تاریخ الامم والملوک)، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷.
علی اکبر فیاض، تاریخ اسلام، مشهد ۱۳۳۹ ش.
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره ۱۳۳۱/۱۹۱۳.
محمدبن عمرکشّی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص)محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش؛
احمد بن علی مقریزی، امتاع الاسماع، چاپ محمود محمدشاکر، قاهره.
نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت.






 
۱. ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر ج۴، بخش۲، ص۲۹۴.    
۲. ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
۳. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۱، ص۱۵۰.
۴. احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۵. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة ج۱، ص۱۷۰.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۳.    
۷. فتح/سوره۴۸، آیه۲۵.    
۸. احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی ج۱، ص۴۲۶.
۹. ابن هشام، السیرة النبویة، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی ج۲، ص۸۰۱ـ۸۰۲.
۱۰. ابن هشام، السیرة النبویة ج۴، ص۸۵۵.    
۱۱. احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۱۲. محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام ج۳، ص۳۲۵ـ۳۲۶.
۱۳. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری( تاریخ الامم والملوک) ج۲، ص۶۲۵.    
۱۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج۲، ص۲۰۱.    
۱۵. حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان ج۱۰، ص۲۲۵ـ۲۲۶.
۱۶. احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۱۷. نورالله بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین ج۱، ص۲۲۵.
۱۸. محسن امین، اعیان الشیعة ج۳، ص۵۵۰.
۱۹. ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
۲۰. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة ج۱، ص۱۷۰.    
۲۱. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ج۱، ص۱۵۰.
۲۲. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی ج۶، ص۳۵۲ـ۳۵۴.
۲۳. ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
۲۴. محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، به نقل از شیخ طوسی.
۲۵. محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۲، ص۱۴۸ـ۱۵۰، به نقل از شیخ طوسی.
۲۶. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة ج۱، ص۱۷۰.    
۲۷. محسن امین، اعیان الشیعة ج۳، ص۵۵۰.
۲۸. ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة ج۱، ص۱۴۱.
۲۹. ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر ج۴، بخش۲، ص۲۹۴.    
۳۰. خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات ج۱۰، ص۱۰۲.
۳۱. علی اکبر فیاض، تاریخ اسلام، ص۱۲۱.
۳۲. جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص۸۰ـ۸۱.
۳۳. احمدبن علی مقریزی، امتاع الاسماع ج۱، ص۴۴۶.
۳۴. احمدبن عبدالله ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان ج۱، ص۲۸ـ۲۹.
۳۵. احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان ج۲، ص۳۸۳.    
۳۶. محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ج۳، ص۳۹۵.
۳۷. احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ج۲، ص۱۸۲.
۳۸. نصربن مزاحم، وقعة صفّین ج۱، ص۴۵۵.    
۳۹. محمدبن عمرکشّی، اختیار معرفة الرجال، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی، ص۶۹.
۴۰. محمدتقی تستری، قاموس الرجال ج۵، ص۲۸۴.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «بدیل بن ورقاء»، ص۸۲۵.    






جعبه ابزار