• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام جعفر صادق علیه‌السلام (دانشنامه‌حج)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




جعفر بن محمد (علیه‌السلام) با لقب امام صادق، ششمین امام شیعیان از نوادگان حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است. در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ق در مدینه متولد و در ۲۵ شوال سال ۱۶۴ق توسط منصور عباسی مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع دفن شد. ایشان فرزندش امام موسی کاظم (علیه‌السلام) را به جانشینی خود معرفی کرد. آن حضرت افزون بر جایگاه محوری میان شیعیان امامیه که وی را رئیس مذهب خود معرفی می‌کنند و برای آن حضرت نقش محوری در بسط و گسترش فرهنگ شیعیان قائلند، در میان اهل سنت نیز مقام رفیعی داشت. بسیاری از احادیث شیعی خصوصا در باب حج از ایشان صادر شده است.



ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن الحسین (علیهم‌السّلام) از نوادگان امام علی و حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) است. به نقلی نامش را به سفارش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) جعفر نهادند. مادرش فاطمه‌ ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر، و جده مادری‌اش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی‌بکر بود. از این‌رو برخی، از آن حضرت با تعبیر «ابن المُکرمه» یاد کرده‌اند. روایتی از خود آن حضرت، مادرش را از کسانی دانسته که ایمان در دلش رسوخ کرده بود و بر ایمانش پایدار بود.


معروف‌ترین کنیه آن حضرت ابوعبدالله (به اعتبار فرزندش عبدالله افطح) است.
[۱۵] شبراوی، عبدالله بن محمد، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۳.
ابواسماعیل، ابوموسی و ابواسحاق، به اعتبار فرزندانی از آن حضرت به این نام‌ها، از دیگر کنیه‌های غیر مشهور امام صادق (علیه‌السلام) است. از القاب مشهور امام، صادق، صابر، فاضل و طاهر و از القاب غیر مشهور می‌توان به عادل، تام، منجی و قاهر اشاره کرد.
لقب صادق از سوی شماری از شاگردان امام، مانند مالک بن انس، و نیز در منابع اهل سنت، مانند «مسند احمد» در سده سوم، دیده می‌شود. در سبب نامگذاری لقب صادق که مشهورترین لقب آن حضرت است، وجوهی ذکر شده است. به نظر شیعیان، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ضمن پیشگویی تولد آن حضرت، سفارش کرده بود او را صادق بنامند. به نظر برخی دانشوران اهل سنت، راستگویی امام صادق (علیه‌السلام) سبب این نامگذاری بوده است.
[۳۰] ابن طولون، الائمة الاثناعشر، ص۸۵.
برخی لقب صادق را در مقابل کذاب خوانده شدن محمد نفس زکیه، از شاخه حسنی، دانسته‌اند که بر خلاف نظر امام، که او را از قیام ضد عباسیان پرهیز داده بود، قیام کرد (۱۴۴ق) و طبق پیشگویی آن حضرت به قتل رسید. بنابراین راستگویی آن حضرت و تحقق یافتن قتل محمد نفس زکیه (۱۴۴ق)، به پیشگویی آن امام، از دلایل دیگر نامگذاری این لقب است.منصور عباسی که خلافتش (۱۳۶- ۱۵۸ق) از سوی امام پیشگویی شده بود، چنین لقبی را برای آن حضرت بارها به کار می‌برد.
[۳۴] بجنوری، کاظم موسوی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۱.
در قولی دیگر لقب صادق برای حضرت در برابر جعفر کذاب، که از نسل پنجم آن حضرت بود و به دروغ ادعای امامت داشت، نهاده شده است.
[۳۵] بجنوری، کاظم موسوی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۰.



امام صادق (علیه‌السلام)، بنا بر قول مشهور نزد شیعه، در سال ۸۳ و به نقل اهل سنت سال ۸۰ هجری در مدینه، در سپیده‌دم روز جمعه یا سه‌شنبه، هشتم رمضان، متولد شد. به رغم ثبت نشدن روز تولد امام در منابع متقدم، از سده ششم به بعد، منابع امامیه ۱۷ربیع الاول را به عنوان روز تولد امام شناسانده و میان متاخرین شهرت یافته است.
[۴۷] مقدسی، یدالله، بازپژوهش تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۳۷۳-۳۹۴.
در این که زادگاه امام صادق مدینه بوده اختلاف نیست. مطابق قولی تایید نشده، زادگاه حضرت در مکه، در خانه‌ای معروف به دار ابی‌سعید، نزدیک دارالعجله (سمت صفا و مروه) بوده است. با اینکه فاسی مکی کتیبه‌ای در این خانه دیده که بر آن نوشته شده بود: «هذا مَولدُ جَعفر الصّادق (علیه‌السّلام) و دَخَلَهُ النَّبی صلی الله علیه و آله». این خانه در سال ۶۲۳ق در امارت اشراف حسنی تعمیر گردید. اما به نظر می‌رسد این خانه، زادگاه جعفر طیار بوده است که پس از تسلط آل سعود بر مکه، همراه دارالعجله، تخریب شد.


امام صادق (علیه‌السلام)، به سبب عمر طولانی نسبت به دیگر امامان، به شیخ الائمه نامبردار شده است.
[۵۳] مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه، ص۳۶.
[۵۴] احمدی بیرجندی، احمد، مناقب و مراثی اهل بیت (علیهم‌السّلام)، ص۱۹۲.
قول مشهور، سن امام را ۶۵ سال و برخی اقوال دیگر ۶۷ و ۶۸ سال دانسته‌اند. از این مدت، ۱۲ سال همزمان با زندگی جدش، امام سجاد (علیه‌السلام)، ۳۱ سال هم‌دوره با پدر بزرگوارش و مابقی آن، دوران امامتش بود که از سال ۱۱۴ تا سال ۱۴۸ق، به مدت ۳۴ سال ادامه یافت.


امام صادق (علیه‌السلام) بیشتر زندگی خود را در مدینه سپری کرد. سفر او به شام به همراه پدر بزرگوارش که تاریخ دقیق آن مشخص نیست و نیز سفرهای آن حضرت به عراق در دوران امامت، به رغم میل حضرت، دلیل سیاسی داشت و بنا به اجبار دستگاه خلافت عباسی انجام شد. گزارش‌هایی از اقامت آن حضرت در حیره (از شهرهای عراق) در دوران امام باقر (علیه‌السلام) وجود دارد.
[۶۴] شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۷.



بنا بر قول مشهور شیعه آن حضرت در سال ۱۴۸ق در ۲۵ شوال یا نیمه آن ماه، در ۶۵ سالگی، به سبب توطئه و مسمومیت از سوی منصور عباسی، در مدینه، به شهادت رسید. امام صادق (علیه‌السلام) در یک پیشگویی از شهادت خود خبر داده بود.
[۶۹] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۹۳.
برخی که وفات آن حضرت را به مرگ طبیعی تلقی کرده‌اند، در تایید دیدگاه خود، افزون بر داشتن عمر طبیعی و طولانی، به نبود گزارش روشن از منابع شیعه و سنی دال بر شهادت آن حضرت، استناد می‌کنند. دانشورانی مانند شیخ مفید۴۱۳ق) نیز رحلت امام را طبیعی دانسته‌اند. اما باید افزود که نبود گزارش روشن، شاهدی بر عدم شهادت حضرت نیست؛ زیرا این‌گونه خبرها و رویدادها در خفا و پنهان از همگان انجام می‌شد و بعدها نیز بر تاریخ‌نگاران پوشیده می‌ماند.


امام صادق (علیه‌السلام)، هنگام ارتحال، به جهت حفظ جان فرزندش امام کاظم (علیه‌السلام)، چند نفر از جمله منصور دوانیقی (خلیفه عباسی)، حاکم مدینه، فرزندش موسی بن جعفر (علیهما‌السّلام)، عبدالله افطح و نیز همسرش حمیده را وصی خود قرار داد.


مدفن امام صادق (علیه‌السلام) در بقیع و کنار قبر پدر و جدشان امام حسن (علیه‌السلام) واقع شده است.
[۷۵] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۹۳.
گزارش‌ها نشان می‌دهد، از سده ششم و حتی پیش‌تر، گنبد و ضریحی برای ائمه بقیع (علیهم‌السّلام)، از جمله امام صادق (علیه‌السلام)، ساخته شده بود
[۷۶] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۴۴۱.
[۷۷] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۵۸۷.
[۷۸] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۹۹.
[۷۹] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۴۴۰-۴۴۱.
که در سال ۱۳۴۴ق، پس از سلطه آل سعود بر حرمین، تخریب شد.
[۸۰] امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۵۵.
[۸۱] امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۲۸۷.



شمائل امام صادق (علیه‌السلام) را با ویژگی‌های قامتی میانه، چهره سفید، موهای مجعد، بینی کشیده و دارای خال سیاه بر گونه شناسانده‌اند و از آراستگی ظاهری آن حضرت سخن گفته‌اند.


نقش انگشتری او «الله ولیی و عصمتی من خلقه»، «انت ثقتی فاعصمنی من خلقک» و «ما شاء الله لا قوه الا بالله استغفر الله» بود.


برای امام صادق (علیه‌السلام) مناقب و کرامات بسیاری یاد شده است. حسن خلق امام زبانزد بوده و مالک بن انس، پیوسته آن حضرت را در حال تبسم می‌دیده است.
[۸۹] مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص۳۸۲.
برخورد یکسان با عرب و عجم،
[۹۱] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۶.
بخشندگی بسیار،
[۹۲] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۳.
[۹۳] مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۸-۸۹.
سفارش به احسان، کمک به مستمندان و آسیب‌دیدگان،
[۹۶] ابن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، ص۱۹۶.
ترحم بر گناهکاران و احسان به آن‌ها و پند دادنشان
[۹۸] ابن قزاوغلی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۳۱۰.
و شجاعت،
[۹۹] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۵.
[۱۰۱] ابن قزاوغلی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۳۰۸.
پاره‌ای از سجایای اخلاقی امام صادق (علیه‌السلام)، به نقل منابع اسلامی، است.
نقل برخی کارهای خارق‌العاده از امام صادق (علیه‌السلام)، همچون بارور شدن درخت خشکیده به دعای حضرت، خبر دادن از غیب و نهان افراد، استجابت دعا و نفرین، از جمله کرامات آن حضرت است. برخی از اعلام اهل سنت نیز مواردی از کرامات و علم حضرت صادق (علیه‌السلام) را به آینده ذکر کرده،
[۱۰۵] شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶.
[۱۰۶] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۲۶.
و آن حضرت را مستجاب‌الدعوه خوانده، و یادآور شده‌اند که هرگاه چیزی از خدا طلب می‌کرد، پیش از اتمام کلامش، دعایش مستجاب می‌شد.
[۱۰۸] نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، ج۴، ص۴.



آن حضرت - افزون بر جایگاه محوری میان شیعیان امامیه که وی را رئیس مذهب خود معرفی می‌کنند و برای آن حضرت نقش محوری در بسط و گسترش فرهنگ شیعیان قائلند- در میان اهل سنت نیز مقام رفیعی داشت؛ به گونه‌ای که چهره‌های شاخص آنان، امام صادق (علیه‌السلام) را از برترین سادات اهل بیت (علیهم‌السّلام) در فهم، دانش و فضل دانسته و با تعبیر بزرگ علویان و شیخ بنی‌هاشم یاد کرده‌اند. تکریم اهل سنت از آن حضرت، با عبارت «رضی الله عنه» که معمولاً برای صحابه به کار می‌رود، حاکی از جایگاه امام صادق (علیه‌السلام) نزد آنان است. حتی برخی دانشوران اهل سنت، فارغ از جایگاه امام، آن حضرت را در شایستگی به خلافت بر منصور ترجیح می‌دادند.
[۱۱۵] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۲۰.
دانشمندان اهل سنت، به ویژه پیشوایان این مذهب، به مقام تقوا، علم، معنویت و عبادت آن حضرت، در کتب خود، معترف بودند و اقتباس از دانش او را برای خود شرافت و منقبت می‌شمردند.


امام صادق (علیه‌السلام)، به عنوان فرزند ارشد امام باقر (علیه‌السلام)، امامت را، به نص جلی و بدون مدعی، در سال ۱۱۴ق عهده‌دار شد. امام باقر (علیه‌السلام) از امام صادق (علیه‌السلام) با تعبیر: «هذا خیر البریه بعدی» و «هذا و الله قائم آل محمد» یاد کرده است.
[۱۲۱] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۹.


۱۳.۱ - ادله امامت

امام باقر (علیه‌السلام) همچنین هنگام شهادت و در حضور چند نفر، به عنوان شهود، وصایت امام صادق (علیه‌السلام) را ابلاغ و مکتوب کرد. افزون بر این سخنان، در اثبات امامت حضرت صادق (علیه‌السلام) به ادله دیگری نیز استناد شده است. تصریح به امامت آن حضرت در روایات نبوی از آن جمله است. در فرازی از حدیث لوح که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده، نام امام صادق (علیه‌السلام) ثبت شده و به هلاکت شک‌کنندگان در امامت آن حضرت اشاره شده و انکار امامت او، رد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دانسته شده است. حدیث معراج، حدیث ابی بن کعب و جابر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز تصریح بر امامت امام صادق (علیه‌السلام) دارند.
[۱۳۲] شیخ صدوق، کمال الدین ص ۵۰۱.

از دیگر دلایل امامت، افضلیت است؛ امام صادق (علیه‌السلام)، به اتفاق مخالفان و موافقان امامت آن حضرت، در علم و دیگر کمالات افضل اهل زمانش بود.
[۱۳۴] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۷.
نقل برخی کرامات و کارهای خارق‌العاده از امام صادق (علیه‌السلام)، همچون بارور شدن درخت خشکیده به دعای حضرت و خبر دادن از غیب و نهان افراد و استجابت دعا و نفرین ایشان نیز، مؤید امامت آن حضرت دانسته شده است.
[۱۳۶] شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۳.


۱۳.۲ - شیوه برخورد با حاکمان وقت

آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان بود، با چندین خلیفه هم‌عصر بود. خلفای اموی معاصر امام عبارتند از: هشام بن عبدالملک (حک: ۱۰۵-۱۲۵قولید بن یزید بن عبدالملک (حک: ۱۲۵-۱۲۶قیزید بن ولید بن عبدالملک (حک: ۱۲۶ق)، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (حک: دو ماه و ۱۰ روز از سال۱۲۶ق) و مروان بن محمد ملقب به حمار (حک: ۱۲۶-۱۳۲ق). بدین ترتیب مدت ۲۲ سال از دوران امامت امام صادق (علیه‌السلام)، یعنی از سال ۱۱۴ تا ۱۳۲ق، در حکومت بنی‌امیه سپری شد.
خلفای عباسی معاصر آن حضرت نیز شامل ابوالعباس، معروف به سفاح، (حک: ۱۳۲-۱۳۷ق) و ابوجعفر منصور دوانیقی (حک: ۱۳۷-۱۵۸ق) بودند که شانزده سال از امامت صادق اهل بیت در عصر آنان سپری شد.
حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بنی‌امیه و تکاپوهای معارضان بنی‌امیه، اعم از شیعیان، خوارج و به ویژه قیام عظیم سیاه‌جامگان خراسان، به فرماندهی ابومسلم خراسانی، از دعوتگران عباسیان بود. آن حضرت از این بستر مناسب و فضای مهیای فراهم شده حداکثر استفاده را برای نشر تعالیم دینی انجام داد و آموزه‌های اسلام را از منظرهای اهل بیت (علیهم‌السّلام) ارائه داد.

۱۳.۳ - سیاست امام

سیاست امام، خودداری از مقابله مستقیم با امویان بود. آن حضرت مواظب بود تا در دام خطایی که هشام بن عبدالملک برای زید بن علی پهن کرده، و او را گرفتار ساخته بود،
[۱۳۹] مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ص۴۴-۴۵.
نیفتد و بتواند به رسالت خطیر خود، در برهه‌ای حساس از تاریخ، جامه عمل بپوشاند. شایان ذکر است که در این دوره خطر چندانی جان امام را تهدید نمی‌کرد؛ زیرا خاندان اموی گرفتار درگیری‌های مختلفی بودند، و در اقصی نقاط قلمروی امویان قیام‌هایی رخ داده بود، که اهتمام دستگاه خلافت مقابله با آن‌ها بود. امام صادق (علیه‌السلام) با این قیام‌ها همکاری نکرد و برای نمونه با قیام عمویش زید بن علی در سال ۱۲۲ق در کوفه و قیام نفس زکیه در سال ۱۴۵ق مخالف بود. امام صادق (علیه‌السلام) همچنین دعوت ابوسلمه خلال، از سران قیام عباسی را، برای پذیرش خلافت، رد کرد.
[۱۴۳] مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۴.
[۱۴۴] ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۹۳.
امام همچنین به نامه ابومسلم خراسانی، رهبر نظامی دعوت عباسی، واکنش منفی نشان داد.
[۱۴۵] مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴-۲۵۵.

اصلی‌ترین نگرانی عباسیان از امام صادق (علیه‌السلام)، ارسال وجوهات از سوی شیعیان به مدینه بود. برخی اخبار مؤید چنین اقدامی است و گویا عباسیان بر آن آگاهی داشته‌اند.
[۱۴۷] جباری، محمدرضا، سازمان وکالت، ج۱، ص۴۸، ۶۳.
علت دیگر نگرانی عباسیان از ناحیه امام، گرایش برخی رجال وابسته به حکومت، مانند جعفر بن محمد بن اشعث خزاعی، به آن حضرت بود. به هر روی در خلافت چهار ساله سفاح برای امام صادق (علیه‌السلام) مشکل عمده‌ای از ناحیه دستگاه خلافت ایجاد نشد.
امام صادق (علیه‌السلام) درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سیاست سختگیرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پیش گرفتن نوعی سیاست منفی، در قالب تاکتیک تقیه، سوق داد. اهمیت این تاکتیک سیاسی در این بود که حضرت را در عین پرهیز دادن از مخالفت مستقیم با دستگاه خلافت عباسیان، از تایید و همکاری و همراهی با آن‌ها بی‌نیاز می‌کرد.
[۱۴۹] مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ص۳۹-۴۱.

شایان یادآوری است که امام صادق (علیه‌السلام)، به رغم همراهی نکردن با قیام‌های علیه عباسیان، به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگاه نداشت، بلکه همواره از فرصت‌های مناسب برای ترویج مکتب اهل بیت (علیهم‌السّلام) و باطل بودن هیات حاکمه بهره می‌برد؛ چنان‌که با شجاعت در حضور منصور عباسی به رد و انکار اقتدارگرایی و طاغوت‌گرایی در حکومت کردن و نقد جباریت پرداخت.
[۱۵۰] ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۵.
[۱۵۲] مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۹.
آن حضرت دنیاطلبی و روی آوردن به سلاطین را نکوهش می‌کرد.
[۱۵۳] ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۱-۲۶۲.
از دیگر مواضع صریح سیاسی امام صادق (علیه‌السلام) در پی اهانت حاکم مدینه به حضرت علی (علیه‌السلام) است که سرزنش شدید منصور را در پی داشت.
[۱۵۴] شیخ طوسی، الامالی، ص۳۳-۵۰.

البته روابط و مناسبات منصور عباسی با امام صادق (علیه‌السلام) فراز و فرود داشته و همواره یکسان نبوده است. در مواقعی، به ویژه هنگام بروز قیام‌ها، منصور از ترس همراهی امام با قیام، حضرت را به شدت زیر نظر قرار می‌داد و حتی تهدید به قتل می‌کرد. منصور عباسی تدریجاً فشار بر شیعیان را تشدید کرد؛ چنان‌که این خلیفه، در مدینه، جاسوسانی داشت که در پی شناسایی شیعیان و قلع و قمع آنان بودند.
[۱۵۵] قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۴۶۳.
در چنین شرایطی، امام صادق (علیه‌السلام)، شیعیان را به تقیه سفارش می‌کرد.
[۱۵۷] شیخ طوسی، رجال الکشی، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۲.
[۱۵۸] جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ص۳۶۴.
[۱۵۹] جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۶۰.
بنا به نقل کلینی، منصور به حسن بن زید بن حسن۱۶۸ق)، والی خود در مدینه، دستور داد تا خانه امام صادق (علیه‌السلام) را آتش بزند.
از مفضل بن عمر نقل شده که منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند و افرادی را برای آوردن او به مرکز خلافت اعزام می‌کرد. اما هنگامی که آن حضرت وارد می‌شد، هیبتشان منصور را می‌گرفت و از قتل امام منصرف می‌شد.


امام صادق (علیه‌السلام) بخش عمده فعالیت‌های خود را به احیا و نشر حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) اختصاص داد و بدین ترتیب میراث ارزشمندی به جای گذاشت. برخی جایگاه آن حضرت را در حدیث، به منزله سر نسبت به بدن دانسته‌اند.
[۱۶۳] امین، سید محمد، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۵.
[۱۶۴] امین، سید محمد، اعیان الشیعه، ج۱، ص ۱۰۰.
احادیث نقل شده از امام صادق (علیه‌السلام) بیشتر از دیگر امامان است و غالب سند روایات شیعی و اصول اربعمائه به آن حضرت منتهی می‌شود. در منابع شیعه و اهل سنت، احادیث بسیاری از امام صادق (علیه‌السلام)، در ابواب گوناگون دینی، از جمله اصول و فروع دین، اخلاق و مواعظ و مناظرات نقل شده است. احادیث نقل شده از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) از مجموع احادیث نقل شده از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بیشتر است. تنها ابان بن تغلب یا محمد بن مسلم، بالغ بر سی هزار حدیث از امام نقل کرده است.
فقه شیعه عمدتاً بر روایات به‌ جای مانده از امام صادق (علیه‌السلام) مبتنی‌ است؛ به همین جهت مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی را مذهب جعفری نیز می‌نامند. تعداد راویان از امام، به اختلاف تا ۴۰۰۰ نفر دانسته شده است. بسیاری از فقهای سده دوم هجری از پرورش‌یافتگان مکتب امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بوده‌اند. به نقل نجاشی، تنها در مسجد کوفه، نهصد تن از شیوخ افتخار شاگردی امام را داشته و به نقل حدیث از آن حضرت مشغول بودند.


امام صادق (علیه‌السلام) با حاکمان انتصابی اموی و عباسی متعددی در مدینه هم‌عصر بود. امرای منصوب اموی عبارت بودند از: خالد بن عبدالملک بن حارث (۱۱۴-۱۱۷قمحمد بن هشام بن اسماعیل مخزومی (۱۱۸-۱۲۵ق)، یوسف بن محمد ثقفی (۱۲۵ق)،عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز (۱۲۶ق)، عبدالواحد بن سلیمان بن عبدالملک (۱۲۹قمختار بن عبدالله اباضی (۱۲۹ق)، محمد بن عبدالملک بن عطیه سعدی (۱۳۰قولید بن عروه سعدی (۱۳۱ق) و یوسف بن عروه سعدی
[۱۷۱] پژوهشکده حج و زیارت، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۱، ص۱۴۵- ۱۴۸، «امرای مدینه».
(۱۳۲ق).
در عصر عباسیان نیز امام با امیرانی هم‌عصر بود که یکی از آن‌ها، داوود بن علی، عموی سفاح و منصور عباسی بود.
[۱۷۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۸۳.
او در مدت امارت چهار ماهه‌اش،
[۱۷۵] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۲۷۰.
ضمن تحت فشار قراردادن شیعیان امام صادق (علیه‌السلام)، معلی بن خنیس، وکیل آن حضرت، را دستگیر و اموال ایشان را توقیف کرد. پس از این‌که معلی از معرفی کردن شیعیان به داوود امتناع کرد، داوود فرمان اعدام وی را به سیرافی، رئیس شرطه مدینه، داد. این کار، اعتراض شدید امام صادق (علیه‌السلام) را به دنبال داشت. داوود در پاسخ به این اعتراض ادعا کرد که قتل معلی بدون هماهنگی با وی صورت گرفته و سیرافی را به جرم آن کشت.
[۱۷۷] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۳۳.
امام صادق (علیه‌السلام) که از نقش داوود با خبر بود، به این کار قانع نشد و وعده داد قاتل معلی را نفرین کند. ولی به گزارشی دیگر، داوود به جای ترتیب اثر دادن به شکایت آن حضرت، تهدید ایشان را به ریشخند گرفت و داوود همان شب، بنا بر روایتی، در اثر مارگزیدگی مرد.
امام صادق (علیه‌السلام) در مکه، نزدیک دار العجله سمت صفا و مروه، خانه‌ای داشت که نزدیک دار ابی‌سعید واقع شده بود. طبق قولی، چنان‌که گذشت، این منزل زادگاه آن حضرت بود. آن حضرت در مدینه نیز منزلی داشت که فاطمیان مصر، در حکومت الحاکم، آن را که در حال ویرانی و متروک بود، گشودند و مصحف، شمشیر، کساء، و برخی دیگر از اشیای آن را به مصر منتقل کردند. همچنین برای آن حضرت باغ و مزرعه‌ای پیرامون مدینه ثبت شده است که کارگرانی در آن‌ها برای آن حضرت کار می‌کردند.
گرچه منابع شمار دفعات حج‌گزاری امام صادق (علیه‌السلام) را گزارش نکرده‌اند، اما زندگی کردن آن حضرت در مدینه و حضور مستمر و مداوم ایشان در موسم حج،
[۱۹۰] معاونت آموزش و پژوهش حوزه نمایندگی ولی فقیه، حج الانبیاء و الائمه، ص۳۴۱-۳۴۳.
گویای اهتمام ویژه آن حضرت به حج و عمره است. حتی به نقلی امام، در دوران نوجوانی، سفر حج داشته است.


روایات پرشماری از امام صادق (علیه‌السلام) درباره آداب و مناسک حج نقل شده است.

۱۶.۱ - تبیین مسایل

نقش آن حضرت در تبیین مسائل حج به حدی است که به نقل از ابوحنیفه، اگر جعفر بن محمد نبود، مردم مناسک حج خود را نمی‌دانستند. منابع روایی بابی را به حج اختصاص داده‌اند که روایات آن غالباً از امام صادق (علیه‌السلام) است. برخی محققان، این روایات را به صورت مستقل جمع‌آوری کرده‌اند.
[۱۹۳] معاونت آموزش و پژوهش حوزه نمایندگی ولی فقیه، حج الانبیاء و الائمه، ص۳۸۶.
امام درباره اهمیت و لزوم فراگیری احکام و مناسک حج، که قبولی آن در انجام درست اعمال است، به زراره (از اصحاب امام) که گفته بود حدود چهل سال است که از شما درباره حج می‌پرسم و شما فتوا می‌دهید- یادآور شد: «خانه‌ای که بیش از دو هزار سال پیش از پیدایش آدم حج گزارده می‌شد، در ۴۰ سال مسائل آن پایان نمی‌پذیرد».

۱۶.۲ - اهمیت حج

از آن حضرت در باب اهمیت حج روایاتی نقل شده است؛ مثل وجوب حج شخص مستطیع؛ چراکه خداوند، تارک حج را کافر شمرده است یا تارک حج به آیین یهود و نصرانیت مرده است. امام صادق (علیه‌السلام) حج را برترین راه از راه‌های خدا دانسته که تنها جهاد در راه خدا و شهادت، همپایه آن‌هاست. به گفته آن حضرت، هر که دو بار حج گزارد، تا زنده است در خیر و برکت به سر خواهد برد و دچار فقر نخواد شد. آن حضرت، با توجه به دشواری سفر حج، آن را از انواع جهاد برشمرد و سختی آن را طبیعی دانست. امام صادق (علیه‌السلام) حج را دو گونه، حج برای خدا و حج برای مردم دانسته، و یادآوری کرده‌اند که هرکس باید پاداش حج خود را، از آن که برایش حج گزارده، درخواست کند.

۱۶.۳ - فلسفه حج

امام صادق (علیه‌السلام) بخشی از فلسفه حج را، شناخت بیشتر مسلمانان از یکدیگر، بهره‌گیری از تجارب و شناخت نشانه‌ها و آثار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بیان کرد. نیز آن حضرت درباره فلسفه حج و تشویق مردم برای بزرگداشت و زیارت کعبه، آن را آزمایشی از سوی خدا، برای میزان طاعت بندگان، عنوان کرده و پابرجایی دین را به برپایی کعبه منوط کرده است. امام (علیه‌السلام) بهره‌مندی از منافع گوناگون تجاری، فراگیری معارف و احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، را از حکمت‌های حج خوانده است.
[۲۰۵] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۴.


۱۶.۴ - آثار حج

از نظر امام صادق (علیه‌السلام) حج گزاردن، آثار و برکات بسیاری دارد؛ از آن جمله است: پاک شدن از گناه در صورتی که قصد او ریا و شهرت‌طلبی نباشد.
[۲۰۶] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰۹.
آن حضرت، به نقل از پدر بزرگوارش، حتی برای قصدکننده حج و عمره مبرا از کبر و خودپسندی، پاداش پاک شدن از گناهان - همانند روزی که از مادر متولد گردیده- را نوید داده است. از دیگر برکات حج، نورانیت است تا زمانی که فرد به گناه آلوده نشده باشد؛ همنشینی با پیامبران و صالحان،
[۲۰۸] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵.
در امان بودن از عذاب،
[۲۰۹] شیخ طوسی، الامالی، ص۶۶۸.
نوشته شدن حسنه از ابتدای حرکت و افزایش درجه حج‌گزار، نجات از آتش، حفظ خانواده و اموال، افزایش مال و روزی، استجابت دعا و ایمنی از هول عظیم روز قیامت، برای کسی که در مسیر رفت یا برگشت بمیرد، از دیگر پاداش‌های حج از نظر امام صادق (علیه‌السلام) است. امام (علیه‌السلام) حج و عمره را از بازارهای آخرت معرفی کرد که انجام دهندگان آن‌ها در پناه خدا هستند؛ اگر به هدفش رسید، آمرزیده می‌شود و اگر اجل مهلت نداد، پاداشش بر عهده خداست. ضمانت حج‌گزار مؤمن با خداست: در صورت مرگ، ورود به بهشت و در صورت بازگشت، نوشته نشدن گناه تا ۷۰ شب
[۲۱۵] نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۹۴.
و مهمان خدا بودن تا هنگام بازگشت است.

۱۶.۵ - لزوم آمادگی برای حج

آن حضرت درباره لزوم آمادگی برای حج، در خطاب به یکی از اصحابش (عیسی بن ابی‌منصور)، به وی توصیه کرد که در فاصله دو حج، در حال آماده شدن برای حج بعد باشد؛ زیرا خداوند این عمل را دوست دارد. به نقل ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) کسی که حج بر او واجب شده، در حالی که برایش مقدور بوده که در مراسم حج شرکت کند و چنین نکرد، از جمله کسانی است که نابینا محشور خواهد شد. با توجه به لزوم پاک کردن خانه دل، پیش از ورود به حرمین شریف، امام در روایتی توبه و استغفار را هنگام اراده حج یادآور شده، فرمود: «هرگاه اراده حج کردی با آب توبه خالص، گناهانت را بشوی». آن حضرت همچنین به انجام حج، با مال پاک، تاکید کرده است.
[۲۲۰] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۶۰.
امام درباره استطاعت حج در پاسخ سؤال کننده‌ای که از آیه شریفه: «وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً» پرسیده بود، مقدار مال را به‌اندازه‌ای دانست که بتواند با بخشی از آن حج انجام داده و بخشی را نیز برای خوراک خانواده‌اش باقی بگذارد.
امام صادق (علیه‌السلام) مراقبت از دارایی و اثاثیه را در سفر حج متذکر شده، و در پاسخ صفوان جمال که از آن حضرت درباره بستن نفقه به کیسه‌ای در کمرش پرسیده بود آن را بی‌اشکال دانست، و حفظ نفقه را از توانمندی مسافر دانست. امام حتی دراهم دارای تصویر در همیان را در حال احرام جایز دانسته و یادآوری کرده است که آن‌ها، پس از خداوند، تکیه‌گاه مسافر است.
[۲۲۴] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۸۰.

بر اساس روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) شایسته است مسافر حج، سفر حج خود را به اطلاع برادران دینی خود برساند. آنان نیز لازم است هنگام بازگشت حاجی به دیدن وی بیایند. بدیهی است که چنین اقدامی موجب زدودن تیرگی‌ها و کدورت‌ها از دل انسان‌ها است. آن حضرت، ضمن توصیه به داشتن همراه در سفر و پرهیز دادن از تنها سفر کردن، درباره انتخاب همراهان شایسته و هم‌شان یادآور شد: «با کسی همسفر شو که موجب افتخار و زینت تو باشد و با آن کس که تو باعث افتخار او باشی، همراهی مکن». سرّ این مطلب، با توجه به سختی سفر و خطرات آن در گذشته، قابل فهم است.

۱۶.۶ - وصیت پیش از حج

امام صادق (علیه‌السلام) درباره استحباب وصیت پیش از سفر برای حاجی، لزوم آن را با این عبارت که هرکسی بر مرکبی سوار می‌شود لازم است وصیت کند «مَنْ رَکبَ رَاحِلَةً فَلْیوصِ» یادآور شد. شاید عدم اطمینان از بازگشت قطعی از سفر چنین ایجاب می‌کند تا با وصیت، وارثان و بازماندگان دچار مشکل نشده و تکلیف خود را بشناسند. همچنین آن حضرت صدقه دادن در آغاز سفر را مستحب، و آن را نوعی احسان به مردم دانسته است. بنا به روایتی از آن حضرت، چنین استحبابی پس از انجام مناسک حج و هنگام خروج از مکه نیز وجود دارد؛ چنان‌که امام (علیه‌السلام)، خریدن یک درهم خرما و صدقه دادن آن را شایسته حاجی دانسته است.

۱۶.۷ - نماز و دعا و آمادگی برای حج

همچنین امام صادق (علیه‌السلام)، به نقل از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، نماز خواندن پیش از سفر و آغاز آن با نماز را بهترین عمل برشمرده است. امام (علیه‌السلام) دعا خواندن هنگام خروج برای سفر مکه
[۲۳۳] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۰۳.
[۲۳۴] برقی، محمد بن خالد، المحاسن، ج۲، ص۸۸.
و به همراه داشتن نیازمندی‌های سفر، مانند دارو، نخ خیاطی و سوزن
[۲۳۵] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۸۵.
و همراه داشتن توشه پاکیزه و بخشش آن را به همراهان، از جوانمردی دانسته است.
[۲۳۶] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۲۴.
نیز آن حضرت به برداشتن تربت امام حسین (علیه‌السلام) توصیه کرده و آن را برای در امان ماندن از ترس، مفید دانسته است. به نقل از آن حضرت، هنگام سوار شدن بر مرکب، مستحب است از خداوند سپاسگزاری کرده و دعای: «الحمد لله الذی هدانا للاسلام...» خوانده شود.

۱۶.۸ - اخلاق در حج

آن حضرت مسافر حج را به رعایت اخلاق اسلامی، همچون فروبردن خشم، گذشت کردن، لزوم پرهیز از خیانت، اختلاس، دزدی و ربا، سخاوت داشتن در سفر حج، پرهیز از ناسازگاری، آزار نرساندن به همسفران و نادیده گرفتن لغزش‌های آنان توصیه کرده و مهرورزی را، به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، موجب استحکام دوستی دانسته است. امام صادق (علیه‌السلام) از دلایل جوانمردی در سفر را کتمان اسرار و رازداری پس از سفر بیان کرده است.
[۲۴۳] ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۷۳.
آن حضرت احترام به سالخوردگان را احترام به خدا و سلام کردن به همسفران را موجب انس با یکدیگر و سلام با صدای بلند را موجب عدم شائبه جواب ندادن دانسته است.
سلام کوچک به بزرگ و عابر بر نشسته و جمع کم بر بیشتر، روش اجرایی سلام کردن از نظر امام صادق (علیه‌السلام) است. آن حضرت کمک به همسفران و نگهدارنده اثاثیه طواف‌کنندگان را دارای اجر بیشتری از آنان و حتی پرستاری و در کنار بیمار بودن و مدارا با بیمار را برتر از نماز خواندن در مسجد (نبوی) دانسته است.
[۲۴۹] شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴۶.
آن حضرت در روایتی، ماندن سه روز در کنار بیمار را از حقوق مسافر بر شمرده است. اهمیت حل مشکل همسفران در نظر امام به حدی است که آن حضرت، حتی قطع طواف واجب برای شتافتن به کمک همسفر را جایز دانسته است. داشتن ارتباط در سفر، مانند نامه‌نگاری با خانواده، خویشان و دوستان، از توصیه‌های امام صادق (علیه‌السلام) در سفر است.
[۲۵۲] احسان‌بخش، صادق، آثار الصادقین، ج۸، ص۲۹۳.

امام صادق (علیه‌السلام) به حاجیان توصیه کرده که پیوسته مراقب وقت واجبات الهی باشند. آن حضرت به خواندن نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبی، که نماز در اولی یکصد هزار و در دومی ده هزار پاداش دارد، توصیه کرده است. لزوم پرداختن به عبادت و غنیمت شمردن اوقات، شرکت در نماز جماعت غیر شیعه، نظم صفوف،
[۲۵۷] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۸.
رو به قبله نشستن - به تاسی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که بیشتر اوقات رو به قبله می‌نشست- خودداری از اسراف، پرهیز از پرخوری و خواب زیاد، رعایت نکات بهداشتی مانند شستن دست‌ها، پیش و پس از صرف غذا، و مسواک زدن که امام آن را از اخلاق انبیا برشمرده است، از دیگر آداب سفر حج است.

۱۶.۹ - سفارش به تلبیه و غسل

تکرار کردن لبیک، با صدای بلند، برای مردان، پس از احرام در مسجد شجره، هنگام سوار شدن یا پیاده شدن از مرکب، در سرازیری و بلندی، برخورد با سواره، هنگام سحر و قطع لبیک با دیدن خانه خدا از دیگر سفارش‌های امام صادق (علیه‌السلام) درباره فرد محرم است. امام صادق (علیه‌السلام) که خود و همراهانش، در منطقه فخّ غسل کرده بودند، به زائران بیت الله الحرام، هنگام ورود به مکه، انجام غسل را سفارش کرده‌اند و در صورت عدم موفقیت، انجام آن را، هنگام ورود به حرم، یادآور شدند.

۱۶.۱۰ - حرمت حرم

حرمت حرم نزد آن حضرت تا آن‌جا بود که از تادیب خادمان خود، در محدوده حرم، پرهیز داشت. امام (علیه‌السلام) تواضع را از آداب دخول به حرم دانسته و یادآورشده است که مسافر کعبه، پس از نهادن اثاثیه خود در محل استقرارش و پس از غسل، کنار کعبه رفته و از باب بنی‌شیبه وارد شود. امام (علیه‌السلام) حکمت دخول از این باب را دفن شدن بت بنی‌شیبه، در فتح مکه (سال هشتم هجرت)، به دست امام علی (علیه‌السلام) دانسته، و این نحوه ورود را سنت نبوی دانسته است. آن حضرت در محدوده حرم، اظهار بدهی بدهکار را سزاوار ندانسته است.

۱۶.۱۱ - آداب ورود به مسجدالحرام

امام صادق (علیه‌السلام) در آداب ورود به مسجدالحرام به موارد زیر اشاره کرده‌اند: حرکت با پای برهنه، داشتن خشوع و خضوع، طواف نکردن در حال خستگی، حرکت آرام و معتدل در طواف برای آزار ندیدن دیگر طواف‌کنندگان، خودداری از طواف مستحبی و دادن امکان برای کسانی که طواف واجب انجام می‌دهند، فرستادن تکبیر و صلوات هنگام ازدحام برای استلام حجرالاسود و عدم استلام آن، و استلام آن هنگام خلوتی.
امام صادق (علیه‌السلام) به نماز و دعا خواندن بسیار در مسجدالحرام سفارش کردهو از «اِحتباء» (نشستن بر نشیمنگاه خود با حلقه زدن دست‌ها گرد زانو) منع فرموده است.

۱۶.۱۲ - آداب سعی بین صفا و مروه

امام صادق (علیه‌السلام)، در بیان آداب سعی بین صفا و مروه، ضمن توصیه به آرامش و وقار و نگاه به کعبه در بالای صفا، حمد و ثنای الهی و یادآوری نعمت‌های الهی، ادعیه و اذکاری را، از جمله گفتن هفت مرتبه «اللهُ اکبَر»، «الحُمْدُ للهِ»، و «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ» و سه مرتبه «لا الهَ الّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ، لَهُ المُلک وَ لَهُ الحَمْدُ، یحْیی ویمیتُ وَ هُوَ حَی لا یمُوتُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیء قدِیر» سفارش کرده‌اند. از آن حضرت خواندن دعایی خاص در عرفات نقل شده است.

۱۶.۱۳ - بازگشت از حج

امام صادق (علیه‌السلام) بازگشت نزد خانواده را، پس از انجام مناسک حج، مستحب، و دلیل آن را شوق بازگشت دوباره به حج دانست. آن حضرت همچنین ماندن یک روز پیش از حج را در مکه بهتر از دو روز ماندن پس از حج بیان کرده‌اند و در آداب خروج از مکه، صدقه دادن را موجب کفاره گناهان در حال احرام و مدت اقامت در مکه دانسته‌اند. آن حضرت همچنین سفارش کرده که وداع کعبه با طواف، و در صورت امکان استلام حجرالاسود در هر شوط، و نیز استلام رکن یمانی و خواستن بهشت از خدا، انجام شود. گزارش شده، امام صادق (علیه‌السلام)، هنگام وداع خانه خدا، مدت زیادی را به سجده می‌افتاد و پس از آن از مسجد خارج می‌شد. امام صادق (علیه‌السلام) شریک کردن دیگران را در حج نوعی صله رحم و دارای پاداش حجی همانند حج دانست.
[۲۸۸] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴۳.


۱۶.۱۴ - زیارت و هدیه بعد از حج

بنا به روایتی از امام صادق (علیه‌السلام)، آن حضرت زیارت حرم معصومین (علیهم‌السّلام) در مدینه را وسیله کمال و اتمام حج و زیارت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را همسنگ زیارت خدا در عرش عنوان کرد.
بنا به روایتی، امام صادق (علیه‌السلام)، هدیه حج را جزو حج دانستو فرمود: «هنگامی که یکی از شما به مسافرت رفت، موقع برگشتن، به هر مقدار که برای او امکان دارد، هرچند یک سنگ، برای خانواد خود هدیه بیاورد».
امام خوشامدگویی به حاجی و مصافحه با او را مانند کسی دانسته که حجرالاسود را لمس کرده باشد. در حدیث دیگر، آن حضرت، ثواب معانقه با حاجی را همچون ثواب استلام حجرالاسود دانسته است.
امام صادق (علیه‌السلام) انجام عمره در هر یک از ماه‌های سال را روا، اما عمره رجبیه را برتر می‌دانست.
[۲۹۶] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۳.
در نقلی آن حضرت، برای انجام عمره، منتظر بیست سوم رمضان می‌شد، آن‌گاه احرام بسته و مشغول مناسک می‌شد. بنا به روایتی از آن امام، انجام عمره در این ماه معادل یک حج است. امام صادق (علیه‌السلام) مقصود از آیه «وَ اَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ» را انجام آن‌ها و پرهیز از هر چیزی که محرم در این دو از آن پرهیز می‌کند، تفسیر کرد.


امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی، مکه را دوست‌داشتنی‌ترین زمین نزد خداوند دانسته که خاک، سنگ، درخت، کوه و آبی محبوب‌تر از آن‌ها نیست.
[۳۰۱] شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۳.
آن حضرت وجه تسمیه کعبه و مربع بودن آن را بدان جهت دانسته که کعبه در مقابل بیت‌المعمور، که به شکل مربع است، استقرار گرفته و غرض خدا بر اذکار: «سبحان الله، الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»، استوار است.
در سخنی از امام صادق (علیه‌السلام) رکن یمانی دری از درهای بهشت است که از هنگام گشوده شدنش، بسته نشده است.
[۳۰۳] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۴، ص۴۰۹.
آن حضرت بوسیدن و استلام حجرالاسود را، در صورتی که ازدحام نباشد، توصیه کرده و فرموده است: «در وقت ازدحام، از دور بر او تکبیر بگویند». از نظر امام صادق (علیه‌السلام)، استلام حجرالاسود از زنان برداشته شده است.
[۳۰۶] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶.

به نقل امام (علیه‌السلام)، حِجر اسماعیل، محل سکونت حضرت اسماعیل و نیز محل دفن او و مادرش‌ هاجر بوده است. آن حضرت ملتزم را جایی دانسته که اگر بنده‌ای در آن‌جا به گناهانش اعتراف و طلب استغفار کند، بخشوده می‌شود. امام صادق (علیه‌السلام) مسعی را جایی معرفی کرده که روی زمین دوست‌داشتنی‌تر از آن نبوده و فلسفه آن را تحقیر زورگویان در آن‌جا دانسته است. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نامگذاری این سرزمین به عرفات از این رو بوده که جبرئیل، در ظهر عرفه، به ابراهیم (علیه‌السلام) ابلاغ کرد تا به گناهان خود اعتراف کرده و مناسک را بشناسد.


۱. الآثار: یعقوب بن ابراهیم انصاری (م۱۸۲ق) تحقیق ابوالوفا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۵۵ق.
۲. آداب سفر حج: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۷۴ش.
۳. الاتحاف بحبّ الاشراف: عبدالله بن محمد شبراوی، به کوشش سامی، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
۴. اثبات الوصیه: علی بن حسین مسعودی (م۳۴۶ق) قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
لد اثبات الهداه بن النصوص و المعجزات: محمد بن حسن حر عاملی، (م۱۱۰۴ق)، مقدمه سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، بیروت، اعلمی، ۱۴۲۵ق.
۶. احقاق الحق: قاضی نور الله شوشتری (م۱۰۱۹ق)، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
۷. الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار: نعمان بن محمد مغربی (م۳۶۳ق)، به کوشش سید محمد حسینی جلالی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
۸. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد: محمد بن محمد ابن نعمان، (شیخ مفید) (۳۳۶-۴۱۳ق)، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
۹. اعلام الوری باعلام الهدی: فضل بن حسن طبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق)، تصحیح مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
۱۰. اعیان الشیعه: سید محسن امین (م۱۳۷۱ق)، به کوشش سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
۱۱. الامالی: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، تصحیح قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۷ق.
۱۲. الامالی: محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) (م۴۱۳ق)، تصحیح حسین استاد ولی، علیاکبر غفاری، بیروت، دار المفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
۱۳. الامام الصادق: محمد حسن مظفر، بیروت، دار الزهرا، ۱۳۹۷ق.
۱۴. الامام جعفر الصادق علیه السّلام: عبدالحلیم جلندی، تحقیق شیخ احمد جاسم مالکی، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، تهران، ١۴٢۴ق.
۱۵. انساب الاشراف: احمد بن یحیی بلاذری (م۲۷۹ق)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
۱۶. الانوار البهیة فی تاریخ الحجج الالهیه: عباس قمی (۱۲۵۴-۱۳۱۹ش.) ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
۱۷. الائمة الاثناعشر: محمد بن طولون (م۹۵۳ق)، قم، رضی.
۱۸. بازپژوهشی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم‌السّلام): یدالله مقدسی، قم، پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی، ۱۳۹۲ش.
۱۹. بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق)، تصحیح محمدباقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمدمهدی موسوی خرسان، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
۲۰. البدایة و النهایة فی التاریخ: اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
۲۱. تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک): محمد بن جریر طبری (۲۲۴-۳۱۰ق)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۲۲. التاریخ الکبیر: محمد بن اسماعیل بخاری (م۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
۲۳. تاریخ خلیفة بن خیاط: خلیفة بن خیاط (م۲۴۰ق)، تحقیق مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
۲۴. تاریخ مکة المشرفه و المسجدالحرام و المدینة الشریف: محمد بن احمد ملکی حنفی (م۸۵۴ق) تحقیق علا ابراهیم الازهری و ایمن نصرالله الازهری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۲۵. تاریخ الیعقوبی: احمد بن محمد بن واضح یعقوبی، تحقیق، خلیل منصور، دار الکتب، بیروت، ۱۴۱۹ق.
۲۶. تحصیل المرام فی اخبار البیت الحرام و المشاعر العظام و مکه و الحرم و ولاتها الفخام: محمد بن احمد صباغ (م۱۳۲۱ق)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۲۴ق.
۲۷. تحف العقول عن آل الرسول: حسن ابن شعبه حرانی (م. قرن۴ق) تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۴ق.
۲۸. التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه: شمس‌الدین محمد بن عبدالرحمن سخاوی (م۹۰۲ق)، مدینه، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ۱۴۲۹ق.
۲۹. تذکرة الخواص (تذکرة الخواص الائمة فی خصائص الائمه): یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن جوزی، قم، شریف رضی، ۱۴۱۸ق.
۳۰. تشیع در مسیر تاریخ: حسین محمد جعفری، ترجمه محمد تقی آیت‌اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۲ش.
۳۱. تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق)، به کوشش یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
۳۲. تفسیر العیاشی: محمد بن مسعود عیاشی (م۳۲۰ق) تحقیق رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، ۱۳۸۰ش.
۳۳. تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید: محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
۳۵. تهذیب الکمال فی اسماء الرجال: یوسف بن عبدالرحمن مزی (م۷۴۲ق)، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۹۸۵م.
۳۶. الثاقب فی المناقب: محمد بن علی بن حمزه (م۵۶۰ق)، به کوشش علوان، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۲ق.
۳۷. الثقات: محمد بن حبان (م۳۵۴ق)، بیروت، الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
۳۸. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، قم، شریف رضی، ۱۳۶۸ش.
۳۹. الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف: محمد بن ظهیره (م۹۸۶ق) مصحح علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۳ق.
۴۰. حج الانبیاء و الائمه: تحقیق معاونت آموزش و پژوهش حوزه نمایندگی ولی فقیه، اخراج حیدر الخزرجی، تهران، مشعر، ۱۴۱۶ق.
۴۱. الحج و العمرة فی الکتاب و السنه: محمد محمدی ری‌شهری، قم، دار الحدیث.
۴۲. حج و عمره در قرآن و حدیث: محمد محمدی ری‌شهری، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
۴۳. حلیة الاولیاء و طبقات الاوصیاء: ابونعیم اصفهانی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۵ق.
۴۴. حیاة الامام محمد الباقر: باقر شریف قرشی، بیروت، دار البلاغه، ۱۴۱۳ق.
الد حیات فکری و سیاسی امامان شیعه: رسول جعفریان، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ش. الخرائج و الجرائح: قطب‌الدین راوندی (م۵۷۳ق)، تحقیق باقر الموحد ابطحی، قم، مؤسسة امام مهدی، ۱۴۰۹ق.
۴۶. الخصال المحموده و المذمومه: محمد ابن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
۴۷. الخلاف فی الاحکام: محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
۴۸. دائرة المعارف بزرگ اسلامی: کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ١٣۶٩ش.
۴۹. الدر النظیم فی مناقب الائمّه اللهامیم: ابن حاتم عالمی (م۶۴۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
۵۰. دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام: نعمان بن محمد مغربی (م۳۶۳ق)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق.
۵۱. دلایل الامامه: محمد بن جریر طبری شیعی (قرن۴ق)، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۳ق.
۵۲. ربیع الابرار و نصوص الاخیار: محمود بن عمر زمخشری (م۵۳۸ق)، تحقیق عبدالامیر مهنا، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۲ق.
۵۳. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال): محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، تحقیق حسن مصطفوی، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
۵۴. رجال النجاشی (فهرس اسماء مصنفی الشیعه): احمد بن علی نجاشی (م۴۵۰ق)، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
۵۵. روضة الواعظین: ابن الفتال نیشابوری (م۵۰۸ق)، قم، الرضی، ۱۳۷۵ق.
۵۶. سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (علیهم‌السّلام): محمدرضا جباری، قم، مؤسسه امام خمینی (رحمه الله)، ۱۳۸۲ش.
۵۷. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی: محمد بن احمد ابن ادریس (م۵۹۸ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
۵۸. سیر اعلام النبلاء: شمس‌الدین محمد بن احمد ذهبی (م۷۴۸ق)، تحقیق حسین الاسد، الرساله، بیروت، ۱۴۰۶ق.
۵۹. سیری در سیره ائمه اطهار: مرتضی مطهری (م۱۳۵۸ش.) قم، صدرا، ۱۳۸۳ش.
۶۰. شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م۶۵۶ق)، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، قم، اسماعیلیان.
۶۱. شفاء الغرام باخبار البلد الحرام: محمد بن احمد تقی فاسی، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
۶۲. طبقات الخلیفه: خلیفة بن خیاط عصفری (م۲۴۰ق)، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
۶۳. الطبقات الکبری: محمد بن سعد (م۲۳۰ق)، بیروت، دار الصادر، ۱۴۰۹ق.
۶۴. الطبقات: خلیفة بن خیاط، به کوشش سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
۶۵. العقد الثمین: محمد بن احمد الجامع اللطیف (م۸۳۲ق)، تصحیح محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۶۶. العقد الفرید: احمد بن محمد ابن عبد ربه (۲۴۶-۳۲۸ق)، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق.
۶۷. علل الشرائع و الاحکام: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
۶۸. عیون اخبار الرضا: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، تحقیق حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۴ق.
۶۹. الغارات: ابراهیم بن محمد ثقفی (م۲۸۳ق)، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۰ق.
۷۰. الغیبه: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م۴۶۰ق)، تحقیق عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة معارف اسلامیه، ۱۴۲۵ق.
۷۱. الفصول المهمة فی معرفة الائمه: علی ابن محمد بن صباغ مالکی، (م۸۵۵ق)، تحقیق دارالحدیث، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۲ق.
۷۲. الفهرست: محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، سید محمدصادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة المرتضویه، قم، شریف رضی.
۷۳. الکافی: محمد بن یعقوب کلینی (م۳۲۹ق)، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، اسوه، ۱۴۱۸ق.
۷۴. کشف الارتیاب: سید محسن امین (م۱۳۷۱ق)، به کوشش سید حسن امین، قم، مکتبة الحرمین، ۱۳۸۲ق.
۷۵. کشف الغمه فی معرفة الائمه: علی بن ابی‌الفتح اربلی، دار الاضواء، بیروت.
۷۶. کمال‌الدین و تمام النعمه: محمد ابن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۵ق.
۷۷. المحاسن: محمد بن خالد البرقی، تصحیح محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۰ق.
۷۸. مدینة المعاجز:‌هاشم بن سلیمان بحرانی، ۱۱۰۷، تحقیق علاءالدین اعلمی، مؤسسة الاعلمی، بیروت، ۱۴۲۳ق.
۷۹. مروج الذهب و معادن الجوهر: علی بن الحسین مسعودی (م۳۴۶ق)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، هجرت، ۱۴۰۹ق.
۸۰. المستجاد من الارشاد: ابومنصور حسن بن ابویوسف حلی (م۷۲۶ق)، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
۸۱. مسند الامام احمد بن حنبل: احمد بن حنبل (م۲۴۱ق)، بیروت، دار الصادر، بی‌تا.
۸۲. مسند الامام الصادق: عزیز الله عطاردی، تهران، عطارد، ۱۳۸۴ش.
۸۳. مشاهیر عملاء الامصار: محمد بن حبان (م۳۵۴ق)، تحقیق علی ابراهیم، منصور، دار الوفاء، ۱۴۱۱ق.
۸۴. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه: منسوب به امام صادق (علیه‌السّلام) (م۱۴۸ق)، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۰ق.
۸۵. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، تصحیح اسماعیل انصاری زنجانی، اعداد علی اصغر مروارید، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق.
۸۶. مطالب السوول فی مناقب آل الرسول: محمد بن طلحة شافعی (م۶۵۲ق) اشراف عبدالعزیز طباطبایی، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
۸۷. معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه: سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۳۱۷-۱۴۱۳ق)، بیروت، دار الزهراء، ۱۴۰۳ق.
۸۸. مقاتل الطالبیین: ابوالفرج اصفهانی (م۳۵۶ق)، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفه.
۸۹. الملل و النحل: ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی (م۵۴۸ق)، تحقیق محمد سید گیلانی، بیروت، دار المعرفه.
۹۰. مکارم الاخلاق: فضل بن حسن طبرسی (قرن۶ق)، قم، شریف رضی، ۱۳۹۲ق.
۹۱. من لایحضره الفقیه: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
۹۲. مناقب آل ابوطالب: ابن شهر آشوب (م۵۸۸ق)، عده‌ای از اساتید، نجف، مکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
۹۳. مناقب و مراثی اهل بیت (علیهم‌السّلام): احمد احمدی بیرجندی (م۱۳۷۷ش.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۴ش.
۹۴. المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم: عبدالرحمن بن علی ابن جوزی (م۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
۹۵. نقد و بررسی نامه ابوسلمه خلال به امام صادق (علیه‌السّلام): اصغر فروغی ابری، نامه تاریخ‌پژوهان، سال چهارم، ش۱۵، ۱۳۸۷ش.
۹۶. نقش تقیه در استنباط: نعمت الله صفری، بوستان کتاب، قم، ١٣٨١ش.
۹۷. نور الابصار: مومن بن حسن شبلنجی، قم، رضی.
۹۸. وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه): محمد بن حسن حر عاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۹۹. وسیلة الخادم الی المخدوم: فضل‌الله بن روزبهان خنجی اصفهانی (م۹۲۷ق)، قم، انصاریان، ۱۳۷۵ش.
۱۰۰. وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان ممّا ثبت بالنقل او السماع او اثبتة العِیان: احمد بن محمد بن خلکان (م۶۸۱ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
۱۰۱. ینابیع الموده لذوی القربی: سلیمان بن ابراهیم قندوزی (م۱۲۹۴ق)، به کوشش سید علی جمال اشرف حسینی، قم، دار الاسوه، ۱۴۱۶ق


۱. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۷.    
۲. بغدادی، موالید الائمه، ص۱۸۷.    
۳. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۴.    
۴. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۸.    
۵. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۱۳، ص۶۳-۶۴.    
۶. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۰.    
۷. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۷۶.    
۸. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۲۱۲.    
۹. قمی، عباس، الانوار البهیه، ص۱۵۰.    
۱۰. عطاردی، عزیز الله، مسند الامام الصادق، ج۴، ص۵۲۹.    
۱۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۲.    
۱۲. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۵.    
۱۳. شیخ طوسی، رجال الکشی، ج۲، ص۴۷۲.    
۱۴. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۴.    
۱۵. شبراوی، عبدالله بن محمد، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۳.
۱۶. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۴۴۷.    
۱۷. اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه، ج۲، ص۱۸۶.    
۱۸. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۷.    
۱۹. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۴۰۰.    
۲۰. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۷.    
۲۱. خصیبی‌، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۲۴۷.    
۲۲. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص۷۷.    
۲۳. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص ۲۳۹.    
۲۴. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۹۶، ص۱۸۲.    
۲۵. بحرانی، سید‌هاشم، حلیة الابرار، ج۴، ص۱۵.    
۲۶. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۲۲.    
۲۷. شیخ صدوق، کمال الدین، ص۳۱۹.    
۲۸. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۴.    
۲۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷.    
۳۰. ابن طولون، الائمة الاثناعشر، ص۸۵.
۳۱. شیخ صدوق، کمال الدین، ص۳۱۹.    
۳۲. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۷۳.    
۳۳. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۹۲-۳۹۳.    
۳۴. بجنوری، کاظم موسوی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۱.
۳۵. بجنوری، کاظم موسوی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۰.
۳۶. ابن حاتم عالمی، الدر النظیم، ص۶۲۲.    
۳۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۲.    
۳۸. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.    
۳۹. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷.    
۴۰. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۵.    
۴۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، تاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۹۸.    
۴۲. ابن حبان، مشاهیر علماء الامصار، ص۲۰۶.    
۴۳. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷.    
۴۴. ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۲.    
۴۵. شیخ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۵۱۴.    
۴۶. ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۲.    
۴۷. مقدسی، یدالله، بازپژوهش تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۳۷۳-۳۹۴.
۴۸. تقی فاسی، شفاء الغرام، ج۱، ص۳۶۰.    
۴۹. ملکی حنفی، تاریخ مکة المشرفه، ص۱۸۶.    
۵۰. تقی فاسی، العقد الثمین، ج۱، ص۲۶۳.    
۵۱. بن ظهیره، سعید، الجامع اللطیف، ص۲۸۸.    
۵۲. صباغ، محمد بن احمد، تحصیل المرام، ج۱، ص۵۴۵.    
۵۳. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه، ص۳۶.
۵۴. احمدی بیرجندی، احمد، مناقب و مراثی اهل بیت (علیهم‌السّلام)، ص۱۹۲.
۵۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۲، ۴۷۵.    
۵۶. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۰.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۶.    
۵۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۵.    
۵۹. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۰.    
۶۰. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۹۹.    
۶۱. شیخ حر عاملی، اثباة الهداه، ج۴، ص۱۱۸.    
۶۲. شریف قرشی، باقر، حیاة الامام الباقر، ج۲، ص۶۱.    
۶۳. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص۱۲۴.    
۶۴. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۷.
۶۵. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۹.    
۶۶. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۰.    
۶۷. ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۲.    
۶۸. شیخ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۳۲.    
۶۹. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۹۳.
۷۰. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۹۳.    
۷۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۰.    
۷۲. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص۱۹۶.    
۷۳. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۰.    
۷۴. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۴۶.    
۷۵. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۹۳.
۷۶. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۴۴۱.
۷۷. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۵۸۷.
۷۸. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۹۹.
۷۹. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۴۴۰-۴۴۱.
۸۰. امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۵۵.
۸۱. امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۲۸۷.
۸۲. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۴۰۰.    
۸۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۱-۲۶۲.    
۸۴. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۶.    
۸۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۳.    
۸۶. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۶۱.    
۸۷. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۸.    
۸۸. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۳۳، ص۸۱۷.    
۸۹. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص۳۸۲.
۹۰. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۶.    
۹۱. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۶.
۹۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۳.
۹۳. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۸-۸۹.
۹۴. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۵-۲۸۶.    
۹۵. ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۵.    
۹۶. ابن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم، ص۱۹۶.
۹۷. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۲۰۵.    
۹۸. ابن قزاوغلی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۳۱۰.
۹۹. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۵.
۱۰۰. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۶.    
۱۰۱. ابن قزاوغلی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۳۰۸.
۱۰۲. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۲.    
۱۰۳. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۹۴-۳۰۴.    
۱۰۴. ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۵.    
۱۰۵. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶.
۱۰۶. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۲۶.
۱۰۷. قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۲.    
۱۰۸. نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولیاء، ج۴، ص۴.
۱۰۹. شُراب، محمدحسن، نور الابصار، ص۲۹۵.    
۱۱۰. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷.    
۱۱۱. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۳.    
۱۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۵۵.    
۱۱۳. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۲، ص۳۰۳.    
۱۱۴. ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۰.    
۱۱۵. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۲۰.
۱۱۶. سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، التحفة اللطیفه، ج۱، ص۲۴۲.    
۱۱۷. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۳.    
۱۱۸. اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه، ج۲، ص۳۶۷.    
۱۱۹. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۱.    
۱۲۰. شیخ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۵۱۷-۵۱۹.    
۱۲۱. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۹.
۱۲۲. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۷.    
۱۲۳. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۱.    
۱۲۴. علامه حلی، المستجاد، ص۱۷۵-۱۷۶.    
۱۲۵. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۴۸-۴۹.    
۱۲۶. نعمانی، الغیبه، ص۱۴۵.    
۱۲۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۷.    
۱۲۸. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۴۸-۴۹.    
۱۲۹. نعمانی، الغیبه، ص۶۲.    
۱۳۰. نعمانی، الغیبه، ص ۶۴.    
۱۳۱. شیخ صدوق، کمال الدین، ص۳۱۰.    
۱۳۲. شیخ صدوق، کمال الدین ص ۵۰۱.
۱۳۳. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۲.    
۱۳۴. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۷.
۱۳۵. علامه حلی، المستجاد، ص۱۷۶-۱۷۷.    
۱۳۶. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۳.
۱۳۷. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۹۴-۳۰۴.    
۱۳۸. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۲۳۹-۲۶۸.    
۱۳۹. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ص۴۴-۴۵.
۱۴۰. شیخ صدوق، الامالی، ص۹۴.    
۱۴۱. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۶۷-۲۷۱.    
۱۴۲. قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۱.    
۱۴۳. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۴.
۱۴۴. ابن عنبه، عمدة الطالب، ص۹۳.
۱۴۵. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴-۲۵۵.
۱۴۶. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۵۵-۳۵۶.    
۱۴۷. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت، ج۱، ص۴۸، ۶۳.
۱۴۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۵.    
۱۴۹. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ص۳۹-۴۱.
۱۵۰. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۵.
۱۵۱. شافعی، محمد بن طلحة، مطالب السوول، ص۲۸۶.    
۱۵۲. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۵، ص۷۹.
۱۵۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۱-۲۶۲.
۱۵۴. شیخ طوسی، الامالی، ص۳۳-۵۰.
۱۵۵. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۴۶۳.
۱۵۶. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۱۷۲.    
۱۵۷. شیخ طوسی، رجال الکشی، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۲.
۱۵۸. جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ص۳۶۴.
۱۵۹. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۶۰.
۱۶۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۳.    
۱۶۱. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۶۴.    
۱۶۲. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۱۶۳.    
۱۶۳. امین، سید محمد، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۵.
۱۶۴. امین، سید محمد، اعیان الشیعه، ج۱، ص ۱۰۰.
۱۶۵. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۶۶. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق، ج۱ص ۱۸۷.    
۱۶۷. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۶۸. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.    
۱۶۹. مظفر، محمدحسن، الامام الصادق و مذاهب الاربعه، ج۲، ص۶۱.    
۱۷۰. نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۰.    
۱۷۱. پژوهشکده حج و زیارت، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۱، ص۱۴۵- ۱۴۸، «امرای مدینه».
۱۷۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۸۳.
۱۷۳. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۵۸.    
۱۷۴. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۶.    
۱۷۵. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۲۷۰.
۱۷۶. ابن قطیبه، الامامة و السیاسه، ج۲، ص۱۷۹.    
۱۷۷. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۳۳.
۱۷۸. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۳۷۹-۳۸۰.    
۱۷۹. عطاردی، عزیز الله، مسند الامام الصادق، ج۴، ص۵۳۳.    
۱۸۰. ابن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۸۵.    
۱۸۱. شیخ طوسی، رجال الکشی، ص۳۷۹.    
۱۸۲. نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج۳، ص۳۰۳.    
۱۸۳. تقی فاسی، شفاء الغرام، ج۱، ص۳۶۰.    
۱۸۴. ابن جوزی، المنتظم، ج۱۵، ص۷۱.    
۱۸۵. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۳۴۲.    
۱۸۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۳۹.    
۱۸۷. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۵۷.    
۱۸۸. شیخ کلینی، فروع الکافی، ج۵، ص۲۸۹.    
۱۸۹. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۵۷.    
۱۹۰. معاونت آموزش و پژوهش حوزه نمایندگی ولی فقیه، حج الانبیاء و الائمه، ص۳۴۱-۳۴۳.
۱۹۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۶.    
۱۹۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۹.    
۱۹۳. معاونت آموزش و پژوهش حوزه نمایندگی ولی فقیه، حج الانبیاء و الائمه، ص۳۸۶.
۱۹۴. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۹.    
۱۹۵. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۹۰.    
۱۹۶. صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۳۶-۲۳۷.    
۱۹۷. نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۹۳.    
۱۹۸. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۶۰.    
۱۹۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۵۳.    
۲۰۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۷۶.    
۲۰۱. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۵۰.    
۲۰۲. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص، ۴۰۴.    
۲۰۳. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۰۳.    
۲۰۴. عطاردی، عزیز الله، مسند الامام الصادق، ج۱۳، ص۴۱۶.    
۲۰۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۴.
۲۰۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۰۹.
۲۰۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۵۵.    
۲۰۸. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۳۵.
۲۰۹. شیخ طوسی، الامالی، ص۶۶۸.
۲۱۰. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۱۵.    
۲۱۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۵۳.    
۲۱۲. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۵۲.    
۲۱۳. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۰۹.    
۲۱۴. محمدی ری‌شهری، حج و عمره در قرآن و حدیث، ص۱۶۱.    
۲۱۵. نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۹۴.
۲۱۶. شیخ صدوق، الخصال، ص۱۲۷.    
۲۱۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۸۱.    
۲۱۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۶۹.    
۲۱۹. منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) مصباح الشریعه، ص۱۴۲.    
۲۲۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۶۰.
۲۲۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷۹.    
۲۲۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۷.    
۲۲۳. شیخ حر عاملی، وسائل الشعیه، ج۱۱، ص۴۱۹.    
۲۲۴. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۸۰.
۲۲۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۴۸.    
۲۲۶. قاضی عسکر، سید علی، آداب سفر حج، ص۴۵.    
۲۲۷. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۱۲.    
۲۲۸. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۱۳.    
۲۲۹. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۶۹.    
۲۳۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۵.    
۲۳۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۳.    
۲۳۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۹.    
۲۳۳. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۰۳.
۲۳۴. برقی، محمد بن خالد، المحاسن، ج۲، ص۸۸.
۲۳۵. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۸۵.
۲۳۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۲۴.
۲۳۷. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۲۷.    
۲۳۸. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۸۷.    
۲۳۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۲۴.    
۲۴۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۸۶.    
۲۴۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۵۴.    
۲۴۲. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۴۲.    
۲۴۳. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۷۳.
۲۴۴. شیخ مفید، الامالی، ص۴۴.    
۲۴۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۵۸.    
۲۴۶. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۴۵.    
۲۴۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۴۷.    
۲۴۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴۵.    
۲۴۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴۶.
۲۵۰. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۷۳.    
۲۵۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۷۱-۱۷۲.    
۲۵۲. احسان‌بخش، صادق، آثار الصادقین، ج۸، ص۲۹۳.
۲۵۳. منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) مصباح الشریعه، ص۴۸.    
۲۵۴. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸۶.    
۲۵۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۶-۸۷.    
۲۵۶. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۳۵.    
۲۵۷. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۸.
۲۵۸. شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۶.    
۲۵۹. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۰۳.    
۲۶۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۴، ص۲۴۲.    
۲۶۱. شیخ کلینی، فروع الکافی، ج۶، ص۲۹۰.    
۲۶۲. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۳، ص۱۳۱.    
۲۶۳. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۱۸۲-۱۸۴.    
۲۶۴. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۱۸۳.    
۲۶۵. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۵۶-۵۷.    
۲۶۶. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۶۴.    
۲۶۷. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۶۷۹.    
۲۶۸. ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۵۷۰.    
۲۶۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۹۹-۴۰۰.    
۲۷۰. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۵۱.    
۲۷۱. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۶۷.    
۲۷۲. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۱.    
۲۷۳. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۰۱-۴۰۲.    
۲۷۴. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۱۹۳.    
۲۷۵. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص ۱۹۱.    
۲۷۶. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۰۵.    
۲۷۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۰۷.    
۲۷۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص ۴۱۲.    
۲۷۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۲۷.    
۲۸۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.    
۲۸۱. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۲۰۵.    
۲۸۲. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج۲، ص۷۳.    
۲۸۳. محمدی ری‌شهری، الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص۲۶۷.    
۲۸۴. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۵.    
۲۸۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۰.    
۲۸۶. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۱.    
۲۸۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۳۱۶.    
۲۸۸. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴۳.
۲۸۹. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۵۹.    
۲۹۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸۶.    
۲۹۱. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۵.    
۲۹۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۵۹.    
۲۹۳. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۵۰.    
۲۹۴. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۴۷.    
۲۹۵. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۶.    
۲۹۶. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۳.
۲۹۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۶.    
۲۹۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳۵.    
۲۹۹. بقره/سوره۲، آیه۹۶.    
۳۰۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۶۴.    
۳۰۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۳.
۳۰۲. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۸.    
۳۰۳. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۴، ص۴۰۹.
۳۰۴. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۰۴.    
۳۰۵. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۰۳.    
۳۰۶. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶.
۳۰۷. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۱۰.    
۳۰۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۱۰.    
۳۰۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۳۴.    
۳۱۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۳۶.    



سید محمود سامانی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «جعفر بن محمد (علیه‌السلام)»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۴/۱۹.    






جعبه ابزار