آیه (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیه در دو معنا به کار رفته است:
۱. فرازهاى
قرآن كه با نشانههاى خاصى از هم تفكيك شده است. از آیه به این معنا در بابهای
طهارت و
صلات سخن گفته شده است.
۲. رخداد طبیعی غیر عادی اعم از آسمانی و زمینی (نشان). از آیه به این معنا در
باب صلات سخن رفته است.
آیه از واژههای بسیار کهن سامی است. در فنیقی، AT در آرامی
کتاب مقدس AT (سفر دانیال، ۳:۳۳)، آرامی، ATA عبری، OT سریانی ATA و جمع آن، OTOT و حتی در مندایی OTA آمده است.
تحول معنایی کلمه، همان است که در
عربی ملاحظه میشود: نخست بر نشانههای مادی و ملموس اطلاق شد و سپس بر پدیدههای طبیعی و آثاری که بر
قدرت الهی دلالت دارد. همه این معانی بارها در
عهد عتیق به کار رفته است.
جفری میکوشد ثابت کند که این کلمه از طریق مسیحیان سریانی به عربی راه یافته است: بلاشر میپندارد که
اعراب، واژه را از
عبری وام گرفتهاند نه از سریانی.
احتمالاً شباهت معانی گوناگون کلمه در عربی و آن دو زبان دیگر، محققان را به چنین نتیجهای کشانده است، اما بعید نیست که این لفظ، از واژگان مشترک و کهن سامی برخاسته و بدون رابطهای مستقیم با عبری و
سریانی، در
لهجههای کهن
جزیرة العرب به کار رفته باشد.
علت این گمان آن است که اولاً تحول حرف ث (در لفظ عبری) به یاء (در لفظ عربی) - اگر چه عموماً بعید نیست - نمیتواند ناگهانی و بدون مقدمه صورت گرفته باشد، و ما را از چنین تحولی آگاهی نیست.
از سوی دیگر معنای اصلی کلمات عربی، به کهنترین جوانب زندگی بدوی و اصیلترین سنتهای ادبی عرب تعلق دارد:
نشانههایی را که از منزلگاه
قبیله در
بیابان به جای مانده، آیه میخوانند، و میدانیم که وصف منزلگه قبیله
معشوق، مشهورترین مضمون در «نسیب»
قصاید جاهلی است، و میان این معنی و معانی دینی هم که پژوهشگران ذکر کردهاند تشابهی نیست.
در این مورد، تنها چنین میتوان پنداشت که در زمانهای متأخرتر، به
تقلید از
مسیحیان و
یهودیان جزیرة العرب، معانی ثانوی تازهای بر دوش کلمه بار شده است، متأسفانه
لغت نویسان، همه به شواهدی که تا
قرن ۴ق/۱۰م در معجم
ابن فارس گرد آمده است بسنده کردهاند و طی هزار سال بعد، شاهد جدیدی بر آنها نیفرودهاند (مجموعاً ۴
بیت برای لفظ آیه و ۷ بیت برای مشتقات فعلی آن. برخی از این ابیات نیز متعلق به بعد از
اسلام است).
اما پیداست که استعمال کلمه در
عصر جاهلی رایجتر از آن بوده که
کتابهای لغت نشان میدهند؛ شواهد تازهای که میشناسیم عبارتند از عدی بن زید.
عبید،
امرؤالقیس،
حارث بن حلزة،
نابغه،
عروة بن الورد.
معنای کلمه آیه در
شعر همه این
شاعران به جز عروه، همان «نشان منزلگه یار» یعنی معنای اصیل
کلمه است.
شواهد، به ترتیب نامهای فوق، عبارتند از ماتَبِیْنُ الَعْینُ مِنْ
آیاتِها غَیْرَ؛ یُعْفّیِ آیَةُ مَرُّالسنین؛ عَفَتْ
آیاتُهْ؛
آیاتهُ کَمَهارِق الفُرْسِ؛ آیةِ الدَعْسِ؛ تَوَهَّمْتُ
آیات؛ نیز شاهد
جوهری و
ابن منظور؛ لم یُبْق هذا الدَّهْرُ من آیائه.
در همه این شواهد آیه،
آیات، آیاء به معنی آثار منزلگاهی است که زمان اندک اندک آن را نابود میکند.
متأسفانه هیچ شاهدی برای این کلمه، در معنای نشان سر راه که در عبری موجود است، یافت نشد و کتابهای لغت نیز تنها به ذکر این معنی بسنده کرده و شاهدی نیاوردهاند. از این رو بعید نیست که لغت نویسان این معنی را به
قرینه دریافته باشند، نه در
استعمال عرب.
در این زمان آیه احتمالاً به معنی
عَلَم و
رایت نیز به کار میرفته است، شاهد ابن منظور: خرجنا من النَقْبین... بآیاتنا و همین ترکیب در شعر بُرج بن مُسْهِر
شاید به عَلَمها و رایتهایی اشاره دارد که مردان قبیله با خود به
جنگ میبردهاند، اما همه لغت شناسان به تقلید از
خلیل بن احمد،
آیات را در شعر ابن مسهر، به «
جماعت»
مردم تفسیر کردهاند.
شاید در پرتو همین تفسیر، بعدها این کلمه به مجموعهای از کلمات و حروف نیز اطلاق شده است.
دومین معنای آیه که «نشان یک امر غیر مادی» است نیز در
شعر جاهلی به کار رفته است.
عبید: آیةُ الاعراضِ، و یا به صورت اضافه به فعل: بآیة تقدِمونَ، و یا در شعر عمرو بن صعق: بآیةِ ماتُحِبُون (رجوع کنید به شاهدهای ابن منظور
)
گویی این معنای اخیر است که پس از تحول، در معنی تازهتری که همانا نشان
خشم و
تهدید و
انذار است، به کار گرفته شده: نابغة: مَنْ مُبْلِغٌ عَمرو بن هند½ آیه،
عروه: أبلِغْ بِآیِة ما.
لفظ آیه که معنای جاهلی آن تقریباً به همین ۳ مفهوم منحصر است، همین که وارد
قرآن میشود، دهها معنی تازه مییابد که
مفسران به آنها اشاره کردهاند.
چنانکه ملاحظه میشود، آیه از یک همزه آغازی (حمله صوتی)، یک مصوت طویل و یک نیم مصوت ترکیب یافته است که در
زبان عربی بسیار
نادر است.
همین امر لغت شناسان را که پیوسته در صدد یافتن
اشتقاق کلمه از یک
فعل ثلاثیند، به راههای گوناگون و بی سرانجام کشانده است: ایشان نخست میبایست ۳ حرف اصلی کلمه را مییافتند و برای این کار، اجباراً ۲ راه موجود است: ۱. همزه + نیم مصوت + نیم مصوت؛ ۲. همزه + همزه+ نیم مصوت. حال بر حسب اینکه نیم مصوتها واو باشند یا یاء)، Y) چند شکل تازه به وجود میآید: أی ی،
أوی (نظر سیبویه که مورد تأیید ابن فارس،
جوهری،
راغب،
فیروزآبادی و ابن منظور
است)، أ اُ ی، (مورد توجه
ابن فارس ) و أی (
ابن دُرید آیه را ذیل این
ریشه آورده و به اصل دیگری اشاره نکرده است).
سپس، چون درباره
ریشه کلمه اظهار نظر شد، به یافتن وزن آن میپردازند: آیا هم وزن فَعْلَة (أیَیَة یا أویَة) است که پس از ادغام نیم مصوت اول در همزه آغازی، آیه شده،
یا به قول
فراء و
کسایی،
فاعِلَة (ءاییة) است که یای دوم آن از باب تخفیف حذف شده، و یا فَعْلَه (أَیَیة = أَیَة).
پس از آن هر یک از دانشمندان، برای تأیید نظر خود، شکلهای مُصَغَر و جمع و صفت نسبی کلمه را ذکر میکنند.
در این میان حتی به شکل غریب اُوَویَ اشاره شده که گویا وجود خارجی هم نداشته است، اما جوهری
آن را به
سیبویه نسبت داده، و سپس ابن بَرّی بر او خرده میگیرد و میگوید: سیبویه چنین چیزی ندارد و این وجه از ساختههای جوهری است.
علاوه بر این لازم است ریشه فعلی کلمه نیز بررسی شود، از این رو چندین
فعل و چندین شاهد شعری در کتابهای لغت آمده است که معنای آنها از معنای آیه = علامت، به دور نیست: تَأیَّا (با حرف اضافه ب): در جایی ماندن، آهنگ چیزی کردن؛ تَأَیَّافی: در کاری نگریستن.
همین باب و همین معنی را ابن فارس
نیز آورده است، اما معنی «انتظار چیزی داشتن» را بر آن افزوده و شاهدی از لبید در تأیید آن آورده است.
علاوه بر این، وی باب تفاعل را از همین فعل ذکر کرده میگوید:
تآیَیْتُ، یعنی آهنگ کسی یا چیزی کردن. وی شاهدی بی نام نیز در تأیید کلام خود آورده است.
فعل ثلاثی مجرد آن، یعنی أَیَّا به معنی نشان گذاردن که ابن منظور
(بدون
شاهد) آورده، ظاهراً در آثار کهنتر و از جمله در شعر جاهلی موجود نیست.
اگر آیه - چنانکه گذشت - به معنای نشان سر راه نیامده باشد، دیگر دلیلی ندارد که فعلی به معنای نشان گذاردن از آن اخذ شده باشد.
در جمع کلمه، علاوه بر آی و
آیات، شکل آیاء نیز یک بار در شعر آمده
که برخی جمع الجمع پنداشته به شاذ بودن آن اشاره کردهاند.
مجموعه مباحث دانشمندان لغت شناس، نخست در ابن منظور
و سپس در
زبیدی و از آن پس در همه قاموسهای بزرگ جمع آوری شده است. لِیْن نیز همه این اقوال را جمع و
ترجمه کرده ذیل آیه آورده است.
واژه آیه به صورت
مفرد و
تثنیه (
آیتین) و
جمع (
آیات) روی هم ۳۸۲ بار در
قرآن به کار رفته است.
معنی اصلی آن در اینجا نیز نشان و علامت است.
در اصطلاح قرآن، پدیدههای عالم «آیه» خوانده شدهاند، زیرا همگی نشان و
دلیل بر
عظمت و
قدرت و
علم خدایند.
معجزات پیامبران قبلی و
پیامبر اسلام (ص) نیز آیه خوانده شده است، از آن رو که نشان راستگویی و
صدق رسالت آنان است؛ برای مثال:
رستاخیز نزدیک شد و
ماه بشکافت. و اگر
آیتی ببینند، روی برگردانند و گویند جادویی پیوسته است.
چنانكه در مورد
معجزه معروف
موسی (عليهالسلام )
ید بیضاء مىخوانيم: «و اضمم يدك الى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية اخرى»؛ دستت را در
گریبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مى شود سفيدى و درخشندگى بىعيب و نقصى دارد و اين معجزه ديگر است.
به معنى دليل و نشانه
خداشناسی و يا
معاد نيز آمده است ، چنانكه مىخوانيم: «و جعلنا الليل و النهار
آيتين»؛ ما
شب و
روز را دو دليل (براى شناسایى
خدا) قرار داديم.
و در مورد
استدلال براى معاد مىفرمايد: «و من
آياته انك ترى الارض خاشعة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت ان الذى احياها لمحيى الموتى انه على كل شى ء قدير»؛ از نشانههاى او اين است كه
زمین را پژمرده و خاموش میبينى؛ اما هنگامى كه
آب (
باران) بر آن فرو مى ريزيم به جنبش مىآيد و
گیاهان آن مىرويد، همان كسى كه زمين را زنده كرد مردگان را نيز زنده مىكند، او بر همه چيز
قادر است.
به معنى اشياء چشمگير مانند بناهاى مرتفع و عالى، نيز آمده است، چنانكه مىخوانيم: «اتبنون بكل ريع آية تعبثون»؛ آيا در هر مكان مرتفعى
بنائی مىسازيد و در آن سرگرم مىشويد؟
معانی تبعی و فرعی که در لابهلای
تفاسیر به آنها اشاره شده است، عبارت است از
حکمی از
احکام و نیز:
قصه،
رسالت،
شخص،
کالبد،
جماعت، سخن سودمند.
برخی
آیات با نام خاصّی خوانده میشوند مانند
آیة الکرسی،
آیۀ سخره و
آیۀ نبأ. گاه نیز بر مجموع
آیات مرتبط با یکدیگر نام خاصّی اطلاق شده است مانند
آیات سجده و
آیات الاحکام.
بسمله: بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ در آغاز هر
سوره نزد
فقهای امامیّه، آیهای مستقل است.
یکی از معانی اصطلاحی «آیه» (که آن هم ناشی از معنای
نشان و
علامت است) کلمات، عبارات و یا جملاتی از
قرآن است که سوره از آنها تشکیل مییابد و تعداد آنها در هر سورهای معین و توقیفی است.
هر کدام از این بخشها یک علامت است که همانند علائم طبیعی به
خدای سبحان و یا بخشی از
معارف اعتقادی،
احکام عملی، و یا
اصول اخلاقی که منظور
خداوند است دلالت میکند.
فرازهاى قرآن كه با نشانههاى خاصى از هم تفكيك شده، آيه نام دارد؛ چنانكه در خود قرآن مىخوانيم: «تلك
آيات الله نتلوها عليك بالحق».
تعداد
آیات قرآن از مسائل مورد اختلاف میان
قراء صدر اسلام بوده است.
قراءِ مدینه دو رقم ۶ هزار و ۲۱۴، ۶ را به دست دادهاند،
قراء مکه شمار
آیات را ۲۱۹، ۶،
قراء شام ۲۲۵، ۶ و
قراء بصره ۲۰۴، ۶ و
قراء کوفه ۲۳۶، ۶ گفتهاند.
در اینجا چند مطلب دیگر درباره
آیات قرآن مجید مطرح است که ذیلاً بررسی میشود:
۱. بلندترین و کوتاهترین آیه: بلندترین آیه قرآن کریم «
آیه دَین» است.
کوتاهترین آیه را میتوان «
مدهامَتان»
شمرد یا
آیاتی مانند «والضحی»، و «والفجر» یا فواتح سورهها بدانگونه که یاد شد.
۲. اولین و آخرین
آیات: صحیحترین و رایجترین اقوال این است که اولین
آیات فرود آمده بر پیامبر گرامی (ص) ۵ آیه نخست سوره ۹۶ (
علق) است.
ولی درباره آخرین آیه یا
آیات، اختلاف نظر بسیار است.
۳.
آیات صاحب عنوان: شمار بسیاری از
آیات قرآن در سورههای گوناگون دارای نامهای ویژه گشتهاند که درباره خواندن یا حفظ کردن یا نوشتن و با خود همراه داشتن برخی از آنها
احادیث یا اقوالی در میان مردم رایج است، برخی مستند و برخی غیر مستند.
بعضی از
آیات که نام ویژه دارند، بدین قرارند:
آیة الکرسی،
آیة النور،
آیة الشهادة،
آیة الافْک،
آیة الامانة،
آیة الملک،
آیة المباهلة،
آیة التطهیر،
آیة السیف و جز اینها.
مفسران و آگاهان از
علوم قرآنی از دیرباز در پی کشف
مناسبات و
روابط آیات با یکدیگر برآمدهاند، زیرا اکثریت نزدیک به همه آنان
ترتیب آیات را در سورهها
توقیفی میدانند و میگویند این ترتیب عیناً به فرمان
پیامبر گرامی (ص) صورت گرفته است، پس باید حکمتی در این ترتیب در کار باشد و سزاست که این
حکمت کشف شود.
از این رو، میبینیم مفسران اکثراً درباره
آیاتی که به ظاهر تناسب یا رابطهای معنوی با هم ندارند، به بررسی میپردازند.
مفسران
فریقین در این زمینه کوششهای فراوانی مبذول داشتهاند. حتی پارهای از دانشمندان، در این زمینه کتابهای جداگانهای نوشتهاند.
سیوطی میگوید: دانستن مناسبت، علم شریفی است که مفسران توجه اندکی بدان مبذول داشتهاند.
یکی از اینان که به این مطلب توجه کافی کرده،
فخرالدین رازی (۵۴۴ -۶۰۶ق/۱۱۴۹- ۱۲۰۹م) است که بیشتر لطایف
قرآن مجید را نهفته در ترتیبات و روابط میداند.
وی سپس از قول
ابن عربی میافزاید:
پیوند آیات قرآنی به یکدیگر چنان است که گویی همگی کلمه واحدی است با معانی هماهنگ و مبانی همسنگ.
در این زمینه از ابوبکر
محمد بن ابراهیم نیشابوری (۲۴۲- ۳۱۹ق/ ۸۵۶ -۹۳۱م) به عنوان نخستین کس نام برده میشود که دارای دانش فراوان در
شریعت و
ادب بود و چون بر کرسی درس مینشست، شرح میداد که چرا این آیه در کنار آن آیه گذاشته شده است و چرا آن سوره در پهلوی این سوره آمده است.
او دانشوران
بغداد را از این رو خوار میشمرد که از این مناسبتها آگاهی نداشتند.
عزالدین بن عبدالسلام (۵۷۷ -۶۶۰ق/۱۱۸۱-۱۲۶۲م) در برابر قائلان به
ربط و
مناسبت ایستاده میگوید: مناسبت، علمی نیکوست، ولی شرط ارتباط پسندیده سخن این است که در امری متحد که آغاز و انجام آن با یکدیگر مرتبط باشد، واقع گردد و اگر در امری که اجزاء آن با یکدیگر مرتبط نباشد، رخ دهد، تکلفآمیز خواهد بود و جز ربطی رکیک حاصل نخواهد شد که شایان
احسن الحدیث (قرآن مجید) نیست.
قرآن در طی ۲۰ و چند سال نازل گشته است و درباره احکام گوناگونی است که به دلایل مختلف صدور یافته است و سخنی که چنین باشد، بخشهای مختلف آن را نتوان باهم پیوند داد.
ولیالدین ملّوی (۷۱۳-۷۷۴ق/ ۱۳۱۳-۱۳۷۲م) بر خلاف این سخن میراند و اظهار میدارد: آنکه گفته است که نباید برای
توالی آیات مناسبتی جست، گرفتار وهم گشته است.
سخن درست آن است که
آیات قرآن بر حسب وقایع است تنزیلاً و بر پایه حکمت است ترتیباً و تأصیلاً.
مصحف مطابق
لوح محفوظ است که سورهها و
آیات آن به طور توقیفی مرتب گشته است به همان گونهای که بر
بیت العزة فرود آمده است و اسلوب و نظم درخشان آن از
معجزات آشکار است.
آنچه در هر آیهای باید پیش از هر چیز جست و جو شود، این است که تکمیل کننده ماقبل خود است یا مستقل. آنگاه در مورد آیه مستقل باید پژوهش گردد که با قبل خود چه مناسبتی دارد.
وضع سورهها نسبت به یکدیگر نیز چنین است (ارتباط و مناسبت بین سورهها).
از میان همه مفسران
مسلمان، آنکه بیشترین توجه را به ربط و مناسبت
آیات و سورهها داشته است،
طبرسی (د ۵۴۸ق/۱۱۵۳م) است که در آغاز هر سوره،
ربط و
مناسبت آن را با سوره قبلی بیان داشته است و در طی تفسیر هر آیه ذیل عنوان «النظم» به شرح پیوند معنوی آن با
آیات قبل و بعد پرداخته است.
از دیگر مفسرانی که بیش و کم به این امر توجهی کردهاند،
محمود بن عبدالله آلوسی (۱۲۱۷-۱۲۷۰ق/ ۱۸۰۲-۱۸۵۴م) در
روح المعانی، سید
محمدرشید رضا (۱۲۸۱-۱۳۵۳ق/ ۱۸۶۴-۱۹۳۴م) در المنار، را میتوان نام برد.
مهمترین کتابی که تاکنون مستقلاً در زمینه کشف مناسبات
آیات و
سورههای قرآن مجید نوشته شده، نظم الدرر فی مناسبات الآیات و السور از ابوالحسن برهانالدین عمر بقاعی (۸۰۹ - ۸۸۵ق/۱۴۰۶- ۱۴۸۰م) است که چاپ آن در ۲۰ و اندی مجلد در حیدرآباد دکن از ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م تا فراتر از ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م ادامه یافته است.
احکام آیات سه گونه است:
۱. احکام مترتّب بر
آیات نه به عنوان آیه، بلکه به عنوان جزئی از قرآن مانند
حرمت مسّ آن بدون
طهارت، گرفتن
مزد بر
تلاوت یا
تعلیم آن و قرار دادن آن به عنوان
مهر در
نکاح.
۲. احکام مترتّب بر پارهای عنوانهای خاص از
آیات مانند
آیات سجده،
آیات الاحکام و آیة الکرسی که در مدخلهای مربوط از آنها یاد میشود.
۳. احکام مترتّب بر عنوان آیه که در این جا به آن اشاره میشود.
کسی که نمیتواند
سورۀ حمد را بخواند و وقت برای آموختن تنگ است،
واجب است در نماز هفت آیه از سورۀ دیگر که میداند، بخواند.
تکرار آیه در
نماز اعم از
واجب و
مستحب جایز است.
رعایت
ترتیب بین
آیات حمد و نیز
سوره و
موالات بین آنها هنگام
قرائت در نماز واجب است.
اکتفا به قرائت یک آیه به جای سورۀ کوتاه در
خطبه نماز جمعه، جایز است.
قرائت بیش از هفت آیه از
غیر عزائم بر
جنب،
حائض و
نفساء،
مکروه است.
مستحب است
قاری قرآن هنگام تلاوت
آیاتی که با «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یا «أَیُّهَا النّٰاسُ» آغاز میشود، «لبیّک ربّنا» بگوید. همچنین مستحب است اگر آیه متضمّن
رحمت الهی است، آن را از
خدا بخواهد و چنانچه متذکّر
غضب و
عذاب الهی است، از آن به خدا پناه ببرد.
در برخی
نمازهای مستحبی مانند
غفیله آیاتی خاص خوانده میشود. همچنین قرائت بعضی
آیات در برخی نمازها مستحب است مانند قرائت پنج آیه (۱۹۰-۱۹۴) از
سورۀ آلعمران در
رکعت پنجم از نافلههای ظهر،
آیات ۲۱ تا پایان
سورۀ حشر در رکعت دوم نوافل ظهر
و رکعت چهارم از نوافل مغرب،
ده آیۀ اول
سورۀ بقره در رکعت نخست از دو رکعت نافلۀ بین مغرب و عشا، و
آیات ۲۸۴ تا پایان سورۀ یاد شده در رکعت دوم آن.
قرائت بعضی
آیات در برخی حالتها، زمانها یا مکانها مستحب است مانند قرائت آخرین آیۀ
سورۀ کهف هنگام
خوابیدن،
پنجاه آیه بعد از تعقیب
نماز صبح،
ده آیۀ نخست سورۀ بقره و سه آیۀ پایانی آن، همراه
آیة الکرسی،
آیۀ سخره ،
سورۀ توحید و سه آیۀ آخر
سورۀ حشر برای
حاجی هنگام
وقوف در
عرفات.
رخدادهای طبیعی مهم و غیر عادی مانند
خورشید گرفتگی،
ماهگرفتگی،
زلزله و هر حادثۀ آسمانی یا زمینی که بروز آن موجب
ترس مردم میشود، سبب
وجوب نماز آیات است.
(۱)
محمود آلوسی، روح المعانی، قاهره، ادارةالطباعة المنیریة، جم.
(۲) ابن درید، جمهرة اللغة.
(۳)
احمد ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۴) امرؤالقیس، دیوان، بیروت، ۱۹۵۸م.
(۵) بستانی ف.
(۶) عدنان جوهرجی، «رأی فی تحدید عصرالراغب الاصفهانی»، مجلة المجمع اللغة العربیة، دمشق، ۱۹۸۶م، ۶۱ (۱)، ص۱۹۱-۲۰۰.
(۷) اسماعیل جوهری، صحاح اللغة.
(۸) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۳۱م.
(۹) خلیل بن
احمد، کتاب العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، ۱۴۰۵ق.
(۱۰) حسین راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن.
(۱۱) محمدرشید رضا، المنار، بیروت، دارالمعرفة، جم.
(۱۲) زبیدی، تاج العروس.
(۱۳)
محمد زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش
محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۷۲م، ج۱، ص۳۵-۵۲.
(۱۴) سیوطی، الاتقان، به کوشش
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۷م.
(۱۵) لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت، دارالمشرق.
(۱۶) محمدحسین طباطبائی، المیزان، بیروت، ۱۳۹۳ق.
(۱۷) فضل طبرسی، مجمع البیان، صیدا، ۱۳۳۳ق، جم.
(۱۸)
محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس، قاهره، ۱۳۶۴ق.
(۱۹) عروة بن الورد، دیوان، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۲۰) عهد جدید، لوقا، باب ۱۱، آیة ۱۶، ۲۹-۳۰، یوحنا، باب ۱۱، آیة ۴۷.
(۲۱)
محمد فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، جم.
(۲۲)
محمد فیروزآبادی، القاموس المحیط.
(۲۳) حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن المجید، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۲۴) النابغة الذبیانی، دیوان، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۲۵) ابن منظور، لسان العرب.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آیه»، ج۲، ص۵۶۱. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۶. تفسیر نمونه،ج۱،ص۳۹۲-۳۹۳.