• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محتوای سوره توبه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نهمین سوره قرآن کریم سوره توبه می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - مکی یا مدنی بودن سوره توبه
۲ - سور پایانی قرآن در روایات
۳ - مشهورترین نام این سوره
۴ - اسمای دیگر سوره توبه
۵ - توبه در گروه سوره های طولانی
۶ - ارتباط این سوره با انفال
۷ - ادعای نسخ بعض آیات
۸ - بررسی ادعای نسخ بعض آیات
۹ - خصوصیت ویژه این سوره
۱۰ - وجوه مذکور در نظر فخر رازی
       ۱۰.۱ - ناسازگاری کتابت عثمان
       ۱۰.۲ - اختلاف در وحدت و عدم وحدت
       ۱۰.۳ - روایتی از ابی بن کعب
       ۱۰.۴ - علت عدم ذکر بسمله
       ۱۰.۵ - رفع اختلاف در جزئیت بسمله
       ۱۰.۶ - ذکر دلیل عدم بسمله در نظر معصوم
۱۱ - اعمال حج مشرکان تا قبل نزول توبه
۱۲ - ابلاغ سوره توبه توسط امام علی
۱۳ - دلایل فضیلت این ابلاغ توسط امام علی
۱۴ - فضای نزول این سوره
۱۵ - غرض از نزول این سوره
۱۶ - محتوای بخش نخست آیات
۱۷ - آیات چگونگی برخورد مومنین با مشرکین
۱۸ - علل و چگونگی برخورد با اهل کتاب
۱۹ - معامله کفار با آیات حرام
۲۰ - اوصاف منافقین و افشای آنها
۲۱ - افشای توطئه قتل پیامبر
۲۲ - خصوصیات مومنان
۲۳ - درجات مومنین
۲۴ - اقسام مسلمانان
۲۵ - فرمان اخذ زکات
۲۶ - افشای بانیان مسجد ضرار
۲۷ - تکالیف مومنان
۲۸ - سبب نزول آیات۱۱۳و۱۱۴
۲۹ - نظریه گروه دیگر
۳۰ - شأن نزول آیات یاد شده
۳۱ - توبه خداوند
۳۲ - مراد از صادقین
۳۳ - آیات مشهو سوره توبه
۳۴ - فضیلت سوره توبه
۳۵ - منابع
۳۶ - پانویس
۳۷ - منبع


سوره برائت به اتفاق همه مفسران مدنی است.
[۱] مجمع البیان، ج۵، ص۳.
[۲] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
[۳] الاتقان، ج۱، ص۲۹-۳۲.
بعضی آیات ۱۱۳-۱۱۴ این سوره: «ما کانَ لِلنَّبِیِّ والَّذینَ ءامَنوا اَن یَستَغفِروا لِلمُشرِکینَ...» را مکّی دانسته‌اند
[۵] الاتقان، ج۱، ص۴۴.
و برخی آیات ۱۲۸ و آیه ۱۲۹، «لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم...» را نیز بر آن افزوده‌اند
[۱۰] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۱] الاتقان، ج۱، ص۴۴.
ولی این نظر نادرست است، زیرا روایاتی این آیات را مدنی بلکه آخرین آیات نازل شده بر پیامبر معرفی می‌کنند
[۱۲] الاتقان، ج۱، ص۴۴.
[۱۳] الاتقان، ج۱، ص۸۸.
[۱۴] التهمید، ج۱، ص۲۳۲.
[۱۵] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۵ - ۱۴۶.
و نیز اصل در مکّی و مدنی بودن آیات، ثبت طبیعی آن هاست و این دو آیه در سوره‌ای مدنی به ویژه در اواخر آن ثبت شده‌اند.
[۱۶] التمهید، ج۱، ص۲۳۲.



سوره برائت در ترتیب مصحف، نهمین سوره و برپایه روایات ترتیب نزول، صد و سیزدهمین
[۱۷] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
یا صد و چهاردهمین
[۱۸] الاتقان، ج۱، ص۳۰.
[۱۹] الاتقان، ج۱، ص۳۲.
[۲۰] التهمید، ج۱، ص۱۳۸.
[۲۱] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۷.
سوره نازل شده است. روایات درباره سوره پایانی قرآن سه دسته‌اند: دسته‌ای سوره نصر و برخی سوره برائت و بعضی سوره مائده
[۲۲] الاتقان، ج۱، ص۸۹.
را آخرین سوره معرفی کرده‌اند. مفسران، مفاد دسته سوم را به آخرین سوره نازل شده درباره حلال و حرام، تاویل کرده‌اند.
[۲۳] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۲.
[۲۴] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۷.
[۲۵] الاتقان، ج۱، ص۵۹-۶۰.
[۲۶] تاریخ قرآن، ص۵۹۳-۵۹۴.
و درباره دو دسته اول برخی چنین جمع کرده‌اند که سوره نصر از آنجا که به فتح بشارت می‌دهد، قبل از فتح مکه یا در مکّه در سال هشتم هجری و پیش از سوره برائت نازل شده است، بنابراین آخرین سوره به اعتبار افتتاح سوره، سوره برائت است و سوره نصر آخرین سوره‌ای است که کامل بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل شده است
[۲۷] التمهید، ج۱، ص۱۲۸.
امّا بیشتر مفسران با تقویت روایات دسته اول، سوره نصر را آخرین سوره نازل شده دانسته‌اند.
[۲۸] البرهان، ج۱، ص۶۹.
[۲۹] تاریخ قرآن، ص۵۹۴.



برای این سوره تا ۱۴ اسم ذکر کرده‌اند.
[۳۰] الاتقان، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳.
[۳۱] روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹-۶۰.
[۳۲] التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵-۹۷.
که نام‌های برائت و توبه مشهورترند.
[۳۳] التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵.
[۳۴] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۶.
در بیشتر روایات، مصاحف و تفاسیر قدیم از این سوره با نام برائت یاد شده است
[۳۵] التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵.
که برگرفته از آیه نخست آن است.
[۳۶] مجمع البیان، ج۵، ص۳.
نام «توبه» نیز که در بعضی روایات، مصاحف و تفاسیر قدیم دیده می‌شود
[۳۷] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۵.
اخیرا متداول شده، در مصاحف و تفاسیر جدید بیشتر این نام به کار می‌رود. وجه نامگذاری این سوره به توبه، آیات متعدد آن درباره توبه است؛ به ویژه آیات ۱۱۷ ـ ۱۱۸ که درباره توبه خداوند بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مهاجران و انصار و نیز سه متخلّف از غزوه تبوک است.
[۳۹] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۵.
[۴۰] مجمع البیان، ج۵، ص۳.
[۴۱] روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹.



دیگر نام‌های این سوره که بیشتر صفتی برای برخی از مضامین مهم آن‌اند
[۴۲] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۶.
عبارت‌اند از «الفاضحة: رسوا کننده»؛ «المبعثرة: کاونده»؛ «المنقرة: افشا کننده»؛ «المثیرة: برانگیزاننده»؛ «الحافرة: آشکار کننده»؛ «المدمدمة: نابود کننده»؛ «المخزیة = خوار کننده»؛ «المشرّدة = پراکننده»؛ «المنکلة: عذاب کننده» و «البَحوث: کاونده و پژوهنده»؛ زیرا رسوا کننده اسرار منافقان، افشاء کننده زشتی‌های آنان و عیان کننده پستی هایشان است و از منافقان بحث می‌کند و اسرار پنهان آن‌ها را از دل هایشان بیرون می‌کشد و آنان را خوار و ذلیل کرده، وسیله عذاب و هلاکت آن هاست،
[۴۴] المنیر، ج۱۰، ص۹۱.
[۴۵] تفسیر قاسمی، ج۸، ص۱۲۱.
«المقشقشة: رها کننده»؛ چون هرکس را که به آن ایمان آورد و عمل کند، از نفاق دور می‌کند و «سورة العذاب»؛ زیرا برای عذاب کافران نازل شده است.
[۴۶] الاتقان، ج۱، ص۱۷۲ - ۱۷۳.
[۴۸] روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹.



سوره برائت از سوره‌های سبع طوال است و ۱۲۹ آیه و ۲۵۰۵ کلمه دارد.
[۴۹] المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۱۳.
قرّای بصری، شامی و حجازی به ترتیب با وقف بر «بَری ءٌ مِنَ المُشرِکینَ»؛ «عَذابا اَلیما» و «عادَ وَ ثَمود» هر یک از آیات ۳، ۳۹ و ۷۰ را دو آیه به شمار آورده و عدد آیات سوره را ۱۳۰ آیه گزارش کرده‌اند.
[۵۰] مجمع البیان، ج۵، ص۳.
[۵۱] جمال القراء، ج۱، ص۴۴۰ - ۴۴۱.



درباره پیوند این سوره با سوره انفال گفته شده است که سوره انفال درباره عهد و پیمان هاست و سوره برائت درباره نقض پیمان‌ها
[۵۲] روح المعانی، ج۱۰، ص۶۰.
[۵۳] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۸.
و نیز هر دو سوره از قتال با مشرکان سخن می‌گویند
[۵۴] تناسق الدرر، ص۹۰.
[۵۵] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۸.
؛ همچنین سوره انفال با دستور به برائت و بیزاری مؤمنان از کافران و مشرکان پایان می‌یابد و سوره برائت با اعلام بیزاری خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از مشرکان آغاز می‌شود.
[۵۶] مجمع البیان، ج۵، ص۴.
بعضی نیز افزوده‌اند که در سوره انفال مسئله تقسیم غنایم و اختصاص خمس آن به ۵ صنف و در سوره برائت مسئله زکات و صدقات و اختصاص آن به ۸ دسته بیان شده است،
[۵۸] تناسق الدرر، ص۹۳.
[۵۹] روح المعانی، ج۱۰، ص۶۰.
به هر روی، ارتباط تنگاتنگ این دو سوره به اندازه‌ای است که آن دو را «قرینتین» نام نهاده
[۶۰] مجمع البیان، ج۵، ص۴.
و حتی برخی آن‌ها را یک سوره دانسته‌اند.


درباره ۸ آیه از این سوره ادعای نسخ شده است؛ ولی محققان آن را رد کرده‌اند.
[۶۳] جمال القراء، ج۲، ص۶۵-۷۱.
[۶۴] التمهید، ج۲، ص۳۵۴.
این ادعا درباره ۴ آیه مهم تر درخور بحث است: بعضی گفته‌اند: آیات «اِلاّ تَنفِروا یُعَذِّبکُم عَذابـًا اَلیمـًا... و «اِنفِروا خِفافـًا و ثِقالاً...» با آیه «و ما کانَ المُؤمِنونَ لِیَنفِروا کافَّةً...» نسخ شده‌اند، در حالی که ظاهر دو آیه وجوب جهاد بر کسانی است که بدان امر می‌شوند و به وجوب جهاد ابتدایی بر همه مسلمانان ربطی ندارد. افزون بر این، این مورد تخصیص عام است نه نسخ.
[۶۸] البیان، ص۳۵۶ - ۳۵۷.
[۶۹] التمهید، ج۲، ص۳۵۶.



برخی گفته‌اند: آیه «عَفَا اللّهُ عَنکَ لِمَ اَذِنتَ لَهُم...» با آیه «... فَاِذا استَـَٔنوکَ لِبَعضِ شَانِهِم فَاذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم...» نسخ شده است؛ امّا در اینجا نیز تعارضی میان دو آیه نیست، زیرا صریح آیه نخست، منع از اذن خواستن و اذن دادن در مورد منافقین است، پیش از آنکه راستگویان از دروغگویان شناخته شوند؛ اما زمانی که وضعیت افراد شناخته شده است (آیه سوره نور) اذن خواستن و اذن دادن مجاز دانسته شده است.
[۷۲] البیان، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸.
به باور عده‌ای آیه «و ما کانَ لاَِهلِ المَدینَةِ ومَن حَولَهُم مِنَ الاَعرابِ اَن یَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللّهِ...» با آیه «و ما کانَ المُؤمِنونَ لِیَنفِروا کافَّةً...» نسخ شده است؛ ولی چون آیه دوم، قرینه‌ای متصل برای آیه اول است، نتیجه مفهوم دو آیه وجوب کفایی جهاد است که در صورت قیام بعضی از مسلمانان به آن از دیگران ساقط می‌شود و حکمی نسخ نشده است.
[۷۵] البیان، ص۳۵۸.



برائت، تنها سوره قرآن کریم است که با «بِسمِ اللّه الرَحمنِ الرَّحیمِ» شروع نشده است. احتمالات گوناگونی در بیان علّت ترک بسمله در آغاز این سوره از جانب مفسران ذکر شده است. فخر رازی ۶ وجه برای آن بر شمرده است.




۱۰.۱ - ناسازگاری کتابت عثمان

بعضی گفته‌اند: عثمان هنگام گردآوری مصاحف و نوشتن مصحف واحد به دلیل مناسبت بسیار میان دو سوره انفال و برائت و تعیین نکردن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم گمان کرد این دو سوره واحدند و آن دو را بدون بسمله کنار هم نهاد.
[۷۸] مجمع البیان، ج۵، ص۴.
این روایت، گرچه میان مفسران متقدّم از اهل سنت شهرتی دارد، افزون بر ضعف سند و محتوایش
[۷۹] تاریخ قرآن، ص۴۲۹.
با مفاد روایاتی که بر پایه آن‌ها پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مکان هر آیه و سوره را تعیین می‌فرمود، ناسازگار است.
[۸۰] مجمع البیان، ج۵، ص۴.


۱۰.۲ - اختلاف در وحدت و عدم وحدت

برخی دیگر گفته‌اند: صحابه در وحدت و عدم وحدت دو سوره انفال و برائت اختلاف کردند، بنابراین برای رعایت معتقدان به وحدت، در آغاز سوره برائت بسمله ننوشتند و برای رعایت پذیرندگان عدم وحدت، میان دو سوره فاصله گذاشتند.
[۸۴] روح المعانی، ص۱۰، ص۶۰ - ۶۱.


۱۰.۳ - روایتی از ابی بن کعب

طبق روایتی از اُبیّ بن کعب به دلیل مناسبت زیاد میان دو سوره انفال و برائت، اصحاب آن دو را یک سوره پنداشتند، پس آن دو را بدون بسمله کنار هم نهادند.

۱۰.۴ - علت عدم ذکر بسمله

سوره انفال با دستور به مؤمنان به دوستی با یکدیگر و قطع رابطه با کافران پایان گرفته و در ابتدای سوره برائت به بیزاری خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از کافران تصریح شده، بنابراین بسمله ذکر نشده است تا نشان دهد این تصریح، عین کلام گذشته است و فاصله گذاشته شد تا علامت تغایر این دو سوره باشد.

۱۰.۵ - رفع اختلاف در جزئیت بسمله

از آنجا که خداوند می‌دانست در جزء سوره بودن بسمله اختلاف می‌شود، امر کرد در آغاز این سوره بسمله نوشته نشود، تا دانسته شود بسمله جزء هر سوره است و جزء این سوره نیست.

۱۰.۶ - ذکر دلیل عدم بسمله در نظر معصوم

امام علی علیه‌السّلام فرمود: در آغاز سوره برائت «بِسمِ اللّهِ الرَّحمـنِ الرَّحیم» نازل نشده است، زیرا «بِسمِ اللّهِ الرَّحمـنِ الرَّحیم» برای امان و رحمت است؛ ولی سوره برائت برای برداشتن امان (از مشرکان) با شمشیر نازل شده است.
[۹۰] مجمع البیان، ج۵، ص۴.
[۹۱] روح المعانی، ج۱۰، ص۶۱.
در تفاسیر شیعه از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که انفال و برائت یک سوره‌اند، حتی برخی برای سازگار کردن این دو روایت گفته‌اند: این دو سوره واحدند، بنابراین در آغاز سوره توبه بسمله نیامده است؛ ولی چون آیات ابتدایی سوره برائت به تنهایی و به منزله یک سوره و نامه برای فرستادن به مکّه نازل شد، توهم گشت آن گونه که معمولاً در نامه‌ها می‌نویسند، بهتر است این آیات نیز با بسمله آغاز شوند، پس فرموده حضرت امیر علیه‌السّلام برای بر داشتن این توهم است
[۹۴] کنز الدقائق، ج۴، ص۳۸۸.
؛ لیکن روایت حضرت علی علیه‌السّلام استوارتر و پذیرفته بیشتر مفسران شیعه و سنّی است.
[۹۵] روح المعانی، ج۱۰، ص۶۱.
[۹۶] تاریخ قرآن، ص۴۳۰.



آیات ابتدایی سوره برائت بخش پایانی نازل شده از این سوره‌اند که پس از غزوه تبوک و پیش از ایام حج سال نهم هجری فرود آمدند
[۹۷] کنز الدقائق، ج۵، ص۳۸۹.
[۹۸] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۸ - ۹۹.
و وضع بقیه مشرکان را مشخص و پیمان‌های آن‌ها با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را لغو کردند، در حالی که تا آن زمان مشرکان طبق سنن جاهلی خود به حج و طواف می‌پرداختند.


مفسران
[۱۰۰] مجمع البیان، ج۵، ص۶.
و مورّخان
[۱۰۲] السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۵.
[۱۰۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۴۹۲.
[۱۰۴] انساب الاشراف، ج۲، ص۳۸۴.
[۱۰۵] البدایة والنهایه، ج۵، ص۳۸.
تصریح کرده‌اند که هنگام نزول این آیات ابتدا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ابوبکر را فرستاد تا آن‌ها را در موسم حج بر مردم بخواند؛ اما پس از نزول جبرئیل و وحیِ قدسی «لایؤدّی عنک الاّ انت او رجل منک» (این ماموریت را کسی انجام نمی‌دهد مگر خودت یا مردی که از توست) پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به علی علیه‌السّلام امر کرد تا آیات را از ابوبکر بگیرد و در مراسم حج به همه مردم ابلاغ کند هرچند جزئیات این واقعه متفاوت نقل شده‌اند.


این ماموریت فضیلتی بزرگ و منحصر به فرد برای امیرمؤمنان علیه‌السّلام و انکارناپذیر است، زیرا اولاً آن چنان که برخی
[۱۰۶] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۶۱.
ادّعا کرده‌اند ابلاغی ساده مانند تبلیغ احکام و دستورات دینی نبود که همه مؤمنان شایسته می‌توانند عهده دار آن شوند، بلکه به دلالت جمله وحی، این ابلاغ از سنخ رسالت‌های ابتدایی بود که فقط وظیفه پیامبر است و هیچ کس جز او یا کسی که از اوست شایسته آن نیست. ثانیا این گفته برخی مفسران که سبب برگزیدن علی علیه‌السّلام برای این ماموریت، رعایت رسم عرب بوده است که لغو پیمان‌ها باید به دست خود شخص یا یکی از خویشان او ابلاغ گردد،
[۱۱۰] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۵۵.
پذیرفتنی نیست، چون گذشته از اینکه این ماموریت به دستور خداوند بوده است، چنین سنتی اگر از آداب عرب جاهلی بوده، اسلام اکثر این عادات را نسخ کرده و اگر از رسومی است که اسلام آن را تایید کرده غفلت پیامبر از چنین رسمی متصوّر نیست. افزون بر این، مدرکی تاریخی بر وجود چنین رسم و عادتی در عرب وجود ندارد و بر فرض وجود، با آنکه دیگر خویشان حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آنجا حاضر بودند، ایشان علی علیه‌السّلام را برای این کار برگزیدند، حتی طبق بعضی روایات، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به علی علیه‌السّلام تصریح فرمود که اگر تو این کار را نکنی، خودم باید عهده دار آن شوم.


تقریبا همه مفسران گفته‌اند که سوره توبه در سال نهم هجری نازل شده است.
[۱۱۵] مجمع البیان، ج۵، ص۳.
اگرچه مطابق پاره‌ای روایات، این سوره به یکباره بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل شده است،
[۱۱۶] مجمع البیان، ج۵، ص۴.
دقّت در محتوای آیات آن درستی عقیده بیشتر مفسران را روشن می‌سازد که همان نزول تدریجی این سوره در سال نهم هجری است. با مراجعه به آیات، روشن می‌شود قسمتی از آیات این سوره پیش از جنگ تبوک، قسمتی به هنگام آمادگی و عزیمت به جنگ و بخشی پس از مراجعت از آن نازل شده‌اند. آیات ابتدایی سوره نیز قبل از ایام حج سال نهم هجری فرود آمده‌اند. پس از فتح مکّه در سال هشتم هجری و شکست قدرت قریش و درپی هزیمت سپاه هوازن و ثقیف که از قبایل قدرتمند جزیرة العرب به شمار می‌آمدند، اسلام یگانه قدرت حاکم آنجا شد و حکومت توانمند اسلامی در سراسر شبه جزیره شکل گرفت.


از سوی دیگر با مسلمان شدن گروه فراوانی از مردم در حالی که هنوز تربیت ایمانی نیافته بودند، موج جدیدی از نفاق در میان مسلمانان پدید آمد؛ به طوری که در سال نهم هجری فعالیت منافقان به اوج خود رسید و این اوضاع اجتماعی، قواعد و قوانین جدیدی را برای حفظ و گسترش اسلام و اداره حکومت اسلامی می‌طلبید و سوره توبه پاسخی از خداوند به این نیاز بود. در آیات نخست سوره تا آیه ۲۸ با امر به نبرد با مشرکان و قطع پیوند ظاهری و عاطفی با آنان، به نابودی آنان به هر شکل ممکن و در بخش دوم به جنگ با اهل کتاب فرمان می‌دهد و در مورد چگونگی ارتباط با آنان یکی از دو راهِ مسلمان شدن یا جزیه دادن و تحت امان حکومت اسلامی قرار گرفتن را پیش روی آنان می‌نهد.
در بخش دیگر با افشای اسرار و توطئه‌های منافقان به سختگیری با آنان دستور داده، مؤمنان را از افتادن به ورطه نفاق بر حذر می‌دارد و در قسمت پایانی با ذکر دسته بندی موجود میان مسلمانان از نظر ایمان، همگان را به اطاعت از خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرا می‌خواند و همچنین برای تامین منابع مالی جهت اداره امور اقتصادی جامعه زکات را واجب و موارد مصرف آن را تعیین می‌کند.
مبارزه با موج دنیادوستی و راحت طلبی را نیز که به شکلی محسوس میان مسلمانان مدینه نفوذ کرده بود و سبب کندی آنان در امتثال فرمان‌های خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌شد، می‌توان از اغراض این سوره به شمار آورد.
[۱۲۶] روح المعانی، ج۱۰، ص۱۳۸.



بخش نخست سوره توبه که روابط مسلمانان با مشرکان را محدود می‌کند با اعلام بیزاری خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از مشرکان آغاز می‌شود و با برداشتن امان از مشرکان عهد شکن که پیمان صلح حدیبیه را شکسته و مستقیم یا غیر مستقیم با مسلمانان به جنگ پرداخته بودند، از روز دهم ذی حجّه
[۱۳۱] مجمع البیان، ج۵، ص۵.
۴ماه مهلت می‌دهد تا توبه کنند و ایمان آورند؛ ولی به مشرکان وفادار به پیمان در صورت مدّت دار بودن پیمانشان تا پایان مدّت آن پیمان مهلت می‌دهد. از سویی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را موظف می‌کند که اگر مشرکی به او پناهنده شد تا از تعالیم اسلام آگاه شود، به وی پناه دهد تا کلام خدا را بشنود و سپس تا رساندن به وطنش امان دهد.
علل این حکم شدید را این گونه بیان کرده که مشرکان بعد از نقض پیمان خود دیگر عهدی نزد خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ندارند و گر چه با چرب زبانی برای راضی کردن شما می‌کوشند، در باطن از شما بیزارند و اگر بر شما چیره شوند، هیچ گونه رابطه خویشاوندی یا پیمان را مراعات نمی‌کنند.
در ادامه حق آباد کردن مسجدالحرام را از مشرکان سلب کرده، تنها مؤمنان را شایسته این کار می‌داند و کارهایی چون آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را که افتخاری بزرگ در میان عرب و در انحصار عده‌ای خاص بود
[۱۳۷] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۱۴۴-۱۴۵.
بدون روح ایمان، بی ارزش می‌داند و مقایسه چنین اعمالی را با ایمان و جهاد در راه خدا مردود می‌شمارد.


در آیات بعدی، پس از برحذر داشتن مؤمنان از محبّت به پدران و برادران کافرشان و ترجیح خانواده، قبیله، اموال، تجارت و خانه خود بر خدا و رسول و جهاد در راه خدا، یاری خداوند به آنان در موارد متعدد از جمله غزوه حنین را به ایشان یادآوری می‌کند؛ زمانی که مسلمانان با نخستین حمله دشمن و شکست مقدمه سپاه اسلام فرار کردند
[۱۳۹] التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۱۵۶.
اما خدای متعال آرامش قلبی و امدادهای غیبی خویش را بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مؤمنان وفادار به او نازل کرد و مسلمانان فراری با شنیدن ندای منادی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به میدان نبرد بازگشته، کافران را شکست دادند.
[۱۴۲] مجمع البیان، ج۵، ص۲۸-۳۰.
در پایان این بخش ضمن پلید شمردن کافران، ورود مشرکان را به مسجد الحرام ممنوع اعلام می‌کند و بدین ترتیب سخن را درباره مشرکان به پایان می‌برد.


در بخش دوم سوره به بیان چگونگی رابطه با اهل کتاب پرداخته، سه راه اسلام آوردن، تن به جنگ دادن یا جزیه دادن را پیش روی آنان می‌نهد. از علل این حکم با عناوین عدم ایمان به خدا و روز جزا، حرام نکردن حرام خدا و رسول یا رسولان او و پیروی نکردن از دین حق (اسلام) یاد می‌کند.
در توضیح این علل، برخی از انحرافات بزرگ اعتقادی و عملی آنان را برمی شمرد: یهود «عُزَیر» را و نصارا «مسیح» را پسر خدا می‌خوانند و دانشمندان و راهبان را ارباب خود قرار داده، چشم و گوش بسته از آنان فرمان می‌برند و بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان مسیحی به گردآوری و ذخیره سازی اموال به صورت گنج‌های طلا و نقره پرداخته، با انفاق نکردن آن‌ها نظام اقتصادی جامعه را مختل می‌کنند اما همین گنجها، مایه عذاب آنان در آخرت خواهد شد.


در ادامه در دو آیه با تاکید بر اینکه مطابق با نظام آفرینش، هر سال ۱۲ ماه است، سنتی را که اعراب از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام به ارث برده بودند و ۴ ماه ذیقعده، ذیحجّه، محرم و رجب را ماه‌های حرام نام نهاده و جنگ و خون ریزی در آن‌ها را ممنوع کرده بودند،
[۱۵۳] مجمع البیان، ج۵، ص۴۵.
تایید و تثبیت می‌کند و در ضمن به نکوهش از سنت جاهلی «نسی ء» پرداخته، آن را موجب زیادتی در کفر می‌شمارد.
مراد از «نسئ» در آیه به تاخیر انداختن ماه‌های حرام است که اعراب جاهلی برای رفع ممنوعیت جنگ و غارت در سه ماه متوالی حرام، حرمت ماه محرّم به ماه بعدی منتقل کرده، به جنگ و غارت می‌پرداختند، تا هم به منافع خود دست یابند و هم سنت قومی خود را نگه دارند
[۱۵۷] مجمع البیان، ج۵، ص۴۵.



در چهارمین بخش سوره که طولانی‌ترین قسمت است، ضمن بیان احوال، صفات و ویژگی‌های منافقان و افشای توطئه‌ها و اسرارشان چگونگی رفتار با آن‌ها را بیان می‌کند. ابتدا مسلمانان را به سبب کُندی در حرکت برای غزوه تبوک و ترجیح حیات بی ارزش دنیا بر آخرت سرزنش کرده، پس از دستور عمومی برای کوچ، به آنان در صورت ادامه این وضع عذاب را وعده و یاری پیامبر به دست قومی دیگر را نوید می‌دهد و خدای والا را یاور همیشگی پیامبر می‌خواند و برای نمونه نصرت خداوند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در جریان هجرت از مکّه به مدینه، پنهان شدن حضرت در غار ثور نزول آرامش بر قلب پیامبر، امداد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با جنود نامرئی و برتری سخن خدای متعالی (یاری پیامبر و سیطره دین او) بر نقشه کافران ( قتل پیامبر و برچیدن دین) را یاد آوردی می‌کند.
پس از این یادآوری، در مقابل مؤمنانی که مشتاقانه با جان و مال خود به جهاد می‌شتابند، منافقان را افرادی سود جود می‌نامد که به دلیل سختی سفر و دوری مسافت با بهانه جویی‌های مختلف از جهاد سرپیچی می‌ورزند سپس آن‌ها را به جهت وجود شک و تردید در قلبشان منشا اختلاف، فتنه انگیزی و جاسوسی در صفوف مسلمانان معرفی می‌کند.
آن گاه برخی منافقان را که به بهانه مشقّت جنگ یا به گناه افتادن
[۱۶۳] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۹۱-۱۹۲.
برای ترک جهاد اذن می‌خواستند، توبیخ می‌کند و آنان را سقوط کرده در فتنه و دوزخ خوانده، سپس پیامبر را از شگفتی در برابر زیادی اموال و فرزندان آنان برحذر می‌دارد و ثروت و فرزندان آنان را مایه عذاب آن‌ها در دنیا و بیرون رفتن جانشان در حال کفر معرفی می‌کند.
منافقان را در باطن کافر و اظهار اسلام و ایمانشان را از روی ترس می‌داند و گروهی از آنان را که به پیامبر به دلیل تقسیم زکات و صدقات بین فقرا خرده می‌گرفتند ملامت می‌کند.
[۱۶۷] جامع البیان، ج۱۰، ص۲۰۰ - ۲۰۲.
[۱۶۸] تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۸-۳۲۶.



در ادامه به افشای توطئه گروهی از منافقان برای کشتن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در بازگشت از غزوه تبوک
[۱۷۰] مجمع البیان، ج۵، ص۷۱.
پرداخته، با اشاره به ترس آنان از نزول سوره‌ای که اسرارشان را فاش کند، عذرتراشی آن‌ها و پوزش خواهی شان را بیهوده می‌خواند؛ آن گاه منافقان را جامعه‌ای واحد به شمار می‌آورد و از ویژگی‌های عمومی آنان با عناوین « امر به منکر، نهی از معروف، خودداری از انفاق، فراموش کردن خدا و فسق » یاد کرده، ضمن تشبیه ایشان به اقوام کافر گذشته مانند قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهیم، اصحاب مدین و قوم لوط که با وجود قدرت، اموال و اولاد بیشتر بر اثر نافرمانی خداوند گرفتار عذاب الهی شدند، آنان را نیز به عذاب ابدی تهدید می‌کند.


در مقابل، مؤمنان را جامعه‌ای دیگر دانسته از ویژگی‌های عمومی ایشان با عناوین «امر به معروف، نهی از منکر، اقامه نماز، پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول» یاد می‌کند و به آنان بهشت جاویدان و رضوان خداوند را وعده می‌دهد. سپس به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمان جهاد و سختگیری بر منافقان را داده، به سخنان کفرآمیز و کفر باطنی و توطئه نافرجام آن‌ها ضد او اشاره می‌کند و به آن‌ها وعده عذاب می‌دهد، هرچند راه توبه را نیز به رویشان باز می‌گذارد.


در پنجمین بخش از سوره به تبیین اصناف موجود میان مسلمانان از نظر شدت و ضعف ایمان می‌پردازد؛ ابتدا کفر و نفاق اعراب بادیه نشین را به سبب دوری آنان از تمدن بیش از سایر منافقان دانسته، آنان را به جهت خسارت دانستن انفاق و بدخواهی نسبت به مؤمنان مذمت می‌کند و در مقابل، گروهی دیگر از ایشان را به ایمان و انفاقشان می‌ستاید.


سپس مسلمانان را به ۴ گروه قسمت می‌کند: گروهی مؤمنان راستین‌اند که شامل بعضی از مهاجران و انصار نخستین قبل از جنگ بدر و مؤمنانی می‌شود که به نیکویی از ایشان پیروی کردند. اینان از خدا خشنود و مورد رضایت خدا و شایسته بهشت‌اند. گروه دوم منافقانی هستند که به نفاق خو کرده، سزاوار عذابی دوباره‌اند. گروه سوم آنان‌اند که اعمالشان آمیخته‌ای از نیک و بد است؛ امّا به گناه خویش اعتراف دارند، پس امید است که خداوند از ایشان در گذرد. چهارمین گروه آن هایند که در برزخی میان نیکوکاران و بدکاران گرفتارند و عاقبتشان اعم از عذاب یا مغفرت، بسته به اراده خدای والاست.


در آیات پسین، پیامبر را به گرفتن زکات از مسلمانان و دعا کردن بر ایشان فرمان می‌دهد و زکات را سبب پاکیزگی قلب‌ها و پر برکت شدن اموالشان و دعای پیامبر را مایه آرامش ایشان می‌داند. سپس برای ترغیب مردم به زکات دادن، خداوند را گیرنده صدقات و زکات آنان و خدا، رسول و مؤمنان را شاهد اعمال نیک آن‌ها معرفی می‌کند.


در ادامه توطئه گروهی از منافقان را افشا می‌کند که مسجد ضرار را ساخته، آن را پایگاه ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ترویج کفر و نفاق کرده بودن و در پوشش کار خیر به دسیسه ضدّ مسلمانان پرداخته و بنا بر روایات سبب نزول، در انتظار ابوعامر راهب بودند که قرار بود با لشکری از روم به سوی آن‌ها بیاید و به کمک آنان پیامبر را از مدینه بیرون کنند.
[۱۸۵] اسباب النزول، ص۲۱۴-۲۱۵.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را از نماز خواندن در آن مسجد باز می‌دارد.


بخش پایانی سوره توبه بیانگر حدود تکالیف مسلمانان درباره جهاد و لزوم اطاعت از خدا و رسول و دوری از مشرکان است. نخست بهای جهاد و کشته شدن در راه خدا را بهشت قرار داده، مؤمنان را به توبه، عبادت، ستایش خدا، روزه داری، رکوع، سجود، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی می‌ستاید. سپس مؤمنان را از استغفار برای خویشان مشرک خود بعد از آنکه دانسته‌اند آنان اهل دوزخ‌اند، نهی می‌کند و استغفار ابراهیم علیه‌السّلام برای پدر خوانده اش را به سبب وعده‌ای می‌داند که ابراهیم علیه‌السّلام به او پیش از روشن شدن عداوتش با خدا داده بود.


درباره سبب نزول این آیات ۱۱۳-۱۱۴، سه دسته روایت هست که مایه اختلاف دیدگاه مفسران در این مورد شده است
[۱۹۲] جامع البیان، ج۱۱، ص۵۶-۵۹.
[۱۹۴] اسنی المطالب، ص۴۶.
بعضی از مفسران اهل سنت معتقدند این دو آیه هنگام وفات ابوطالب پس از آنکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قصد استغفار برای او داشت نازل شدند
[۱۹۵] جامع البیان، ج۱۱، ص۵۶-۵۷.
[۱۹۶] روح المعانی، ج۱۱، ص۴۷-۴۸.
؛ ولی این نظر صحیح نیست؛ به دلیل تردیدناپذیر بودن ایمان ابوطالب، به ادله‌ای از جمله دلالت صریح احادیث فراوان از ائمه اهل بیت علیهم‌السّلام
[۱۹۹] البرهان، ج۲، ص۴۶.
[۲۰۰] البرهان، ج۲، ص۶۷۲.
[۲۰۱] البرهان، ج۲، ص۷۱۹.
دلالت ضمنی و بعضا صریح روایات فراوانی از اهل سنت، به ویژه آنچه درباره حمایت‌های بی دریغ وی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در برابر قریش نقل شده است
[۲۰۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱.
[۲۰۳] المنتظم، ج۲، ص۳۶۸-۳۷۰.
[۲۰۴] التمهید، ج۱، ص۲۳۰.
و مضمون اشعاری که از طرق صحیح به وی منتسب است
[۲۰۶] التمهید، ج۱، ص۲۳۰.
و نیز با در نظر گرفتن ناسازگاری زمان آن با زمان نزول آیه یعنی سال نهم هجری
[۲۰۷] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
[۲۰۸] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۹.
[۲۰۹] التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۴۴.
و مردود بودن قاعده تکرار نزول
[۲۱۱] روح البیان، ج۳، ص۵۲۳.
[۲۱۲] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
که از جانب بعضی برای توجیه این مشکل مطرح شده است.
[۲۱۳] الاتقان، ج۱، ص۱۰۶.



گروهی دیگر گفته‌اند: آیه زمانی نازل شد که پیامبر هنگام زیارت مزار مادرش آمنه علیهاالسلام در عمره حدیبیه در سال هفتم هجری
[۲۱۴] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
یا فتح مکّه در سال هشتم هجری یا بازگشت از غزوه تبوک در سال نهم هجری، می‌خواست برای مادر خویش استغفار کند.
[۲۱۸] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
[۲۱۹] تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۹.
این دیدگاه را نیز مفسران شیعه و بسیاری از محقّقان اهل سنت نپذیرفته‌اند،
[۲۲۰] روح المعانی، ج۷، ص۴۹.
[۲۲۱] التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۴۴.
[۲۲۲] روح البیان، ج۳، ص۵۲۳.
زیرا افزون بر تشتت زمانی وضعف این دسته از روایات، ایمان والدین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به استناد روایات صحیح از شیعه و اهل سنت قطعی است.
[۲۲۳] روح المعانی، ج۷، ص۲۸۳.
[۲۲۴] التمهید، ج۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.



نظر صحیح در سبب نزول آیات یاد شده آن است که گروهی از مسلمانان برای مردگان مشرک خود استغفار می‌کردند و در برابر نهی دیگران، به استغفار ابراهیم علیه‌السّلام برای پدر خوانده اش احتجاج می‌کردند، تا جایی که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز خواهان استغفار بودند، پس این دو آیه نازل شد و آنان را از این عمل بازداشت.
[۲۲۷] التهمید، ج۱، ص۲۳۱ - ۲۳۲.



در ادامه آیات با تاکید بر مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و مرگ و حیات، ضمن اشاره به بازگشت خداوند با رحمت بر پیامبر و مهاجران و انصار که به هنگام سختی از او پیروی کردند، از قبول توبه سه نفر از متخلفان از غزوه تبوک یعنی کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیه خبر می‌دهد که نه از روی نفاق بلکه به جهت سستی و سهل انگاری در جهاد شرکت نکردند و سپس پشیمان شدند و توبه کردند.


در آیه ۱۱۹ که به «آیه صادقین» معروف است، همه مؤمنان را به تقوا و پیروی از صادقان در گفتار و رفتار فرا می‌خواند. برپایه روایات بسیاری از شیعه مراد از صادقین، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و اهل بیت علیهم‌السّلام اویند.
[۲۳۱] کنز الدقائق، ج۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰.
روایاتی از اهل سنت نیز صادقین را علی بن ابی طالب علیه‌السّلام خوانده‌اند. سپس اهل مدینه و اطراف آن را از همراهی نکردن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در جنگ‌ها برحذر داشته، می‌فرماید: خداوند به آنان در برابر هر سختی که در راه خدا متحمل می‌شوند و نیز هر انفاقی که در راه او می‌کنند پاداش می‌دهد و با تاکید بر لزوم هجرت گروهی از مؤمنان سایر شهرها به مدینه برای فرا گرفتن معارف دینی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و انتقال آن‌ها به قوم خود و انذار آن‌ها، مجددا به جهاد و خشونت با کافران فرمان می‌دهد تا مسلمانان را سرسخت و باصلابت بیابند.
باز به گفت و گو از منافقان پرداخته، ضمن تصویر حالت شک و تردید ایشان به هنگام نزول آیات قرآن، فرود آمدن قرآن را سبب ازدیاد ایمان مؤمنان و گمراهی بیش از پیش منافقان می‌خواند و سرانجام در پایان سوره برای تاکید سفارش به اطاعت از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم او را چنین وصف می‌کند که پیامبری همنوع شماست و از خسارت و نابودی شما رنج می‌برد و در خیرخواهی برایتان و در نجات شما، چه مؤمن و چه غیر مؤمن، حریص است و در خصوص مؤمنان، مهربان؛ آن گاه با توصیه پیامبر به توکل بر خداوند در امر هدایت مردم سوره را پایان می‌دهد.


آیات مشهور و دارای نام این سوره عبارت‌اند از آیه سیف
[۲۳۵] الاتقان، ج۲، ص۷۰۶ - ۷۰۷.
یا قتال،
[۲۳۷] التمهید، ج۲، ص۳۵۱.
آیه سقایة الحاج، آیه نجاسة المشرکین،
[۲۴۱] الذریعه، ج۴، ص۳۳۳.
آیه جزیه ،
[۲۴۳] ناسخ القرآن و منسوخه، ص۴۱۴.
آیه کنز، آیه غار،
[۲۴۷] الصحیح من سیره النبی، ج۴، ص۲۳.
آیه زکات
[۲۴۹] الاتقان، ج۲، ص۷۰۶.
[۲۵۰] التمهید، ج۲، ص۳۵۱.
یا صدقات
[۲۵۱] تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۶۲.
یا صدقه،
[۲۵۳] احکام القرآن، ج۱، ص۲۳۸.
آیه اُذُن، آیه سابقون،
[۲۵۸] شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۳.
آیه صادقین
[۲۶۱] المراجعات، ص۴۹.
و آیه نفر .


امام صادق علیه‌السّلام فرمود: هرکس سوره‌های انفال و برائت را در هر ماه بخواند، هیچ گاه نفاق در قلب او نفوذ نمی‌کند و از شیعیان حقیقی امیرمؤمنان علیه‌السّلام خواهد بود و در روز قیامت تا زمان فراغت مردم از حساب، از نعمت‌های بهشتی می‌خورد.
[۲۶۶] ثواب الاعمال، ص۲۲۴.



الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق؛ احکام القرآن، ابن العربی (م. ۵۴۳ ق.)؛ به کوشش البجاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش ایمن صالح، قاهرة، دارالحدیث؛ اسنی المطالب، احمد زینی دحلان، قاهرة، ۱۳۲۳ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ بیروت، مکتبة المعارف؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.)؛ به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۵ ق؛ البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)؛ انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق؛ تاریخ قرآن، محمود رامیار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ ش؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق؛ تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)؛ مؤسسة التاریخ؛ تفسیر روح البیان، بروسوی (م. ۱۱۳۷ ق.)؛ بیروت، دار الفکر؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزایری، لبنان، دارالسرور، ۱۴۱۱ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر کنزالدقائق، المشهدی، (م. ۱۱۲۵ ق.)؛ به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)؛ قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ التمهید فی علوم القرآن، معرفت، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ تناسق الدرر فی تناسب السور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ به کوشش عبدالقادر احمد عطا، اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ ق؛ ثواب الاعمال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ جمال القراء، علی بن محمد السخاوی (م. ۶۴۳ ق.)؛ به کوشش الزبیدی، بیروت، دارالبلاغة، ۱۴۱۳ ق؛ ال/pدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ ق.)؛ بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، حسین الراضی، بیروت، ۱۴۰۲ ق؛ السیره النبویه، ابن هشام (م. ۸ - ۲۱۳ ق.)؛ به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، (م. ۵۰۶ ق.)؛ به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ الصحیح من سیره النبی صلی الله علیه و آله؛ جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دارالسیرة، ۱۴۱۴ ق؛ فی ظلال القرآن، سید قطب (م. ۱۳۸۶ ق.)؛ القاهرة، دار الشروق، ۱۴۰۰ ق؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)؛ به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ کفایة الاصول، محمد کاظم الخراسانی (م. ۱۳۲۹ ق.)؛ قم، آل البیت علیهم‌السّلام لاحیاءالتراث، ۱۴۱۷ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ محاسن التاویل، القاسمی (م. ۱۳۳۲ ق.)؛ به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ ق؛ المعجم الاحصائی، محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ ش؛ المنتظم، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ به کوشش نعیم زر زور، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ ناسخ القرآن و منسوخه، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ به کوشش حسین سلیم، دمشق، دارالثقافة العربیة، ۱۴۱۱ ق؛ نهج الحق و کشف الصدق، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ به کوشش الحسنی ارموی، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۷ ق.


۱. مجمع البیان، ج۵، ص۳.
۲. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
۳. الاتقان، ج۱، ص۲۹-۳۲.
۴. توبه/سوره۹، آیه۱۱۳.    
۵. الاتقان، ج۱، ص۴۴.
۶. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۰۸.    
۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۸.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۲۹.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۱۲۸.    
۱۰. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۰.
۱۱. الاتقان، ج۱، ص۴۴.
۱۲. الاتقان، ج۱، ص۴۴.
۱۳. الاتقان، ج۱، ص۸۸.
۱۴. التهمید، ج۱، ص۲۳۲.
۱۵. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۵ - ۱۴۶.
۱۶. التمهید، ج۱، ص۲۳۲.
۱۷. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.
۱۸. الاتقان، ج۱، ص۳۰.
۱۹. الاتقان، ج۱، ص۳۲.
۲۰. التهمید، ج۱، ص۱۳۸.
۲۱. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۷.
۲۲. الاتقان، ج۱، ص۸۹.
۲۳. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۲.
۲۴. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۷.
۲۵. الاتقان، ج۱، ص۵۹-۶۰.
۲۶. تاریخ قرآن، ص۵۹۳-۵۹۴.
۲۷. التمهید، ج۱، ص۱۲۸.
۲۸. البرهان، ج۱، ص۶۹.
۲۹. تاریخ قرآن، ص۵۹۴.
۳۰. الاتقان، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳.
۳۱. روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹-۶۰.
۳۲. التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵-۹۷.
۳۳. التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵.
۳۴. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۶.
۳۵. التحریر والتنویر، ج۱۰، ص۹۵.
۳۶. مجمع البیان، ج۵، ص۳.
۳۷. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۵.
۳۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷-۱۱۸.    
۳۹. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۵.
۴۰. مجمع البیان، ج۵، ص۳.
۴۱. روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹.
۴۲. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۶.
۴۳. الکشاف، ج۲، ص۲۴۱.    
۴۴. المنیر، ج۱۰، ص۹۱.
۴۵. تفسیر قاسمی، ج۸، ص۱۲۱.
۴۶. الاتقان، ج۱، ص۱۷۲ - ۱۷۳.
۴۷. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۵.    
۴۸. روح المعانی، ج۱۰، ص۵۹.
۴۹. المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۱۳.
۵۰. مجمع البیان، ج۵، ص۳.
۵۱. جمال القراء، ج۱، ص۴۴۰ - ۴۴۱.
۵۲. روح المعانی، ج۱۰، ص۶۰.
۵۳. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۸.
۵۴. تناسق الدرر، ص۹۰.
۵۵. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۴۸.
۵۶. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۵۷. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۶.    
۵۸. تناسق الدرر، ص۹۳.
۵۹. روح المعانی، ج۱۰، ص۶۰.
۶۰. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۶۱. الکشاف، ج۲، ص۲۴۱.    
۶۲. الکشاف، ج۲، ص۲۴۲.    
۶۳. جمال القراء، ج۲، ص۶۵-۷۱.
۶۴. التمهید، ج۲، ص۳۵۴.
۶۵. توبه/سوره۹، آیه۳۹.    
۶۶. توبه/سوره۹، آیه۴۱.    
۶۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۶۸. البیان، ص۳۵۶ - ۳۵۷.
۶۹. التمهید، ج۲، ص۳۵۶.
۷۰. توبه/سوره۹، آیه۴۳.    
۷۱. نور/سوره۲۴، آیه۶۲.    
۷۲. البیان، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸.
۷۳. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۷۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۷۵. البیان، ص۳۵۸.
۷۶. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶.    
۷۷. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶.    
۷۸. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۷۹. تاریخ قرآن، ص۴۲۹.
۸۰. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۸۱. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۵ - ۲۱۶.    
۸۲. الکشاف، ج۲، ص۲۴۲.    
۸۳. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۶.    
۸۴. روح المعانی، ص۱۰، ص۶۰ - ۶۱.
۸۵. الکشاف، ج۲، ص۲۴۱.    
۸۶. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۶.    
۸۷. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۶.    
۸۸. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۷.    
۸۹. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۶ - ۲۱۷.    
۹۰. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۹۱. روح المعانی، ج۱۰، ص۶۱.
۹۲. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۷۳.    
۹۳. الصافی، ج۲، ص۳۱۸.    
۹۴. کنز الدقائق، ج۴، ص۳۸۸.
۹۵. روح المعانی، ج۱۰، ص۶۱.
۹۶. تاریخ قرآن، ص۴۳۰.
۹۷. کنز الدقائق، ج۵، ص۳۸۹.
۹۸. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۹۸ - ۹۹.
۹۹. تفسیر مقاتل، ج۲، ص۱۵۴-۱۵۵.    
۱۰۰. مجمع البیان، ج۵، ص۶.
۱۰۱. الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۲-۱۲۵.    
۱۰۲. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۵.
۱۰۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۴۹۲.
۱۰۴. انساب الاشراف، ج۲، ص۳۸۴.
۱۰۵. البدایة والنهایه، ج۵، ص۳۸.
۱۰۶. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۶۱.
۱۰۷. المیزان، ج۹، ص۱۷۰.    
۱۰۸. المیزان، ج۹، ص۱۷۳.    
۱۰۹. الکشاف، ج۲، ص۲۴۴.    
۱۱۰. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۵۵.
۱۱۱. المیزان، ج۹، ص۱۷۰ - ۱۷۱.    
۱۱۲. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۷۵.    
۱۱۳. الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۵.    
۱۱۴. المیزان، ج۹، ص۱۶۶.    
۱۱۵. مجمع البیان، ج۵، ص۳.
۱۱۶. مجمع البیان، ج۵، ص۴.
۱۱۷. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۴.    
۱۱۸. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۴ - ۱۵۶۵.    
۱۱۹. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۷۶.    
۱۲۰. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۷۶.    
۱۲۱. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۷۸ - ۱۵۷۹.    
۱۲۲. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۴.    
۱۲۳. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۷۰.    
۱۲۴. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۵ - ۱۵۷۰.    
۱۲۵. نمونه، ج۷، ص۲۷۳.    
۱۲۶. روح المعانی، ج۱۰، ص۱۳۸.
۱۲۷. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۵.    
۱۲۸. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۸۶.    
۱۲۹. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۸۸-۱۵۸۹.    
۱۳۰. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۰۱.    
۱۳۱. مجمع البیان، ج۵، ص۵.
۱۳۲. المیزان، ج۹، ص۱۴۹.    
۱۳۳. المیزان، ج۹، ص۱۷۹-۱۸۰.    
۱۳۴. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۹۷.    
۱۳۵. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۰۰ - ۱۶۰۱.    
۱۳۶. المیزان، ج۹، ص۱۵۴.    
۱۳۷. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۱۴۴-۱۴۵.
۱۳۸. المیزان، ج۹، ص۲۰۴-۲۰۵.    
۱۳۹. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۱۵۶.
۱۴۰. المیزان، ج۹، ص۲۲۴.    
۱۴۱. المیزان، ج۹، ص۲۲۳ - ۲۲۶.    
۱۴۲. مجمع البیان، ج۵، ص۲۸-۳۰.
۱۴۳. الدر المنثور، ج۴، ص۱۵۸-۱۶۳.    
۱۴۴. المیزان، ج۹، ص۲۲۶.    
۱۴۵. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۲۰.    
۱۴۶. المیزان، ج۹، ص۲۳۹.    
۱۴۷. المیزان، ج۹، ص۲۴۱.    
۱۴۸. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۲۱.    
۱۴۹. المیزان، ج۹، ص۲۳۷.    
۱۵۰. المیزان، ج۹، ص۲۵۰-۲۵۱.    
۱۵۱. المیزان، ج۹، ص۲۶۳-۲۶۵.    
۱۵۲. المیزان، ج۹، ص۲۶۸.    
۱۵۳. مجمع البیان، ج۵، ص۴۵.
۱۵۴. المیزان، ج۹، ص۲۶۸.    
۱۵۵. المیزان، ج۹، ص۲۷۱-۲۷۲.    
۱۵۶. الدر المنثور، ج۴، ص۱۸۸-۱۸۹.    
۱۵۷. مجمع البیان، ج۵، ص۴۵.
۱۵۸. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۷-۱۵۶۸.    
۱۵۹. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۶۱-۱۶۶۳.    
۱۶۰. المیزان، ج۹، ص۲۷۹ - ۲۸۳.    
۱۶۱. المیزان، ج۹، ص۳۰۵.    
۱۶۲. الدر المنثور، ج۴، ص۲۱۵.    
۱۶۳. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۹۱-۱۹۲.
۱۶۴. الدر المنثور، ج۴، ص۲۱۳-۲۱۵.    
۱۶۵. المیزان، ج۹، ص۳۰۸.    
۱۶۶. المیزان، ج۹، ص۳۰۸.    
۱۶۷. جامع البیان، ج۱۰، ص۲۰۰ - ۲۰۲.
۱۶۸. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۸-۳۲۶.
۱۶۹. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۹۵.    
۱۷۰. مجمع البیان، ج۵، ص۷۱.
۱۷۱. المیزان، ج۹، ص۳۲۵-۳۲۶.    
۱۷۲. المیزان، ج۹، ص۳۳۵-۳۳۶.    
۱۷۳. المیزان، ج۹، ص۳۳۷-۳۳۸.    
۱۷۴. المیزان، ج۹، ص۳۳۸-۳۳۹.    
۱۷۵. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۸-۱۵۶۹.    
۱۷۶. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۹۲-۱۶۹۳.    
۱۷۷. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۹۸-۱۶۹۹.    
۱۷۸. المیزان، ج۹، ص۳۷۰.    
۱۷۹. المیزان، ج۹، ص۳۷۲-۳۷۴.    
۱۸۰. المیزان، ج۹، ص۳۸۰-۳۸۱.    
۱۸۱. المیزان، ج۹، ص۳۷۷.    
۱۸۲. المیزان، ج۹، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۱۸۳. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۱۰.    
۱۸۴. المیزان، ج۹، ص۳۸۹-۳۹۰.    
۱۸۵. اسباب النزول، ص۲۱۴-۲۱۵.
۱۸۶. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۱۰.    
۱۸۷. المیزان، ج۹، ص۳۹۰.    
۱۸۸. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۵۶۹.    
۱۸۹. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۱۳-۱۷۱۶.    
۱۹۰. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۰۲-۲۰۳.    
۱۹۱. توبه/سوره۹، آیه ۱۱۳-۱۱۴.    
۱۹۲. جامع البیان، ج۱۱، ص۵۶-۵۹.
۱۹۳. الدرالمنثور، ج۴، ص۳۰۰-۳۰۳.    
۱۹۴. اسنی المطالب، ص۴۶.
۱۹۵. جامع البیان، ج۱۱، ص۵۶-۵۷.
۱۹۶. روح المعانی، ج۱۱، ص۴۷-۴۸.
۱۹۷. الکافی، ج۱، ص۴۴۸-۴۴۹.    
۱۹۸. الکافی، ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳.    
۱۹۹. البرهان، ج۲، ص۴۶.
۲۰۰. البرهان، ج۲، ص۶۷۲.
۲۰۱. البرهان، ج۲، ص۷۱۹.
۲۰۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱.
۲۰۳. المنتظم، ج۲، ص۳۶۸-۳۷۰.
۲۰۴. التمهید، ج۱، ص۲۳۰.
۲۰۵. المیزان، ج۹، ص۴۰۶.    
۲۰۶. التمهید، ج۱، ص۲۳۰.
۲۰۷. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
۲۰۸. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۹.
۲۰۹. التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۴۴.
۲۱۰. الکشاف، ج۲، ص۳۱۵.    
۲۱۱. روح البیان، ج۳، ص۵۲۳.
۲۱۲. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
۲۱۳. الاتقان، ج۱، ص۱۰۶.
۲۱۴. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
۲۱۵. الکشاف، ج۲، ص۳۱۵.    
۲۱۶. التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۰۸.    
۲۱۷. الدرالمنثور، ج۴، ص۳۰۲.    
۲۱۸. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۸.
۲۱۹. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۵۹.
۲۲۰. روح المعانی، ج۷، ص۴۹.
۲۲۱. التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۴۴.
۲۲۲. روح البیان، ج۳، ص۵۲۳.
۲۲۳. روح المعانی، ج۷، ص۲۸۳.
۲۲۴. التمهید، ج۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.
۲۲۵. الدرالمنثور، ج۴، ص۳۰۰.    
۲۲۶. فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۲۱.    
۲۲۷. التهمید، ج۱، ص۲۳۱ - ۲۳۲.
۲۲۸. المیزان، ج۹، ص۴۰۰.    
۲۲۹. الدر المنثور، ج۴، ص۳۰۹ - ۳۱۴.    
۲۳۰. المیزان، ج۹، ص۴۰۲.    
۲۳۱. کنز الدقائق، ج۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰.
۲۳۲. الدر المنثور، ج۴، ص۳۱۶.    
۲۳۳. المیزان، ج۹، ص۴۱۱ - ۴۱۲.    
۲۳۴. المیزان، ج۹، ص۴۱۳.    
۲۳۵. الاتقان، ج۲، ص۷۰۶ - ۷۰۷.
۲۳۶. بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۱۴.    
۲۳۷. التمهید، ج۲، ص۳۵۱.
۲۳۸. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۲۳۹. نهج الحق، ص۱۸۲.    
۲۴۰. توبه/سوره۹، آیه۱۹.    
۲۴۱. الذریعه، ج۴، ص۳۳۳.
۲۴۲. توبه/سوره۹، آیه۲۸.    
۲۴۳. ناسخ القرآن و منسوخه، ص۴۱۴.
۲۴۴. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۲۴۵. المیزان، ج۹، ص۲۵۹.    
۲۴۶. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۲۴۷. الصحیح من سیره النبی، ج۴، ص۲۳.
۲۴۸. توبه/سوره۹، آیه۴۰.    
۲۴۹. الاتقان، ج۲، ص۷۰۶.
۲۵۰. التمهید، ج۲، ص۳۵۱.
۲۵۱. تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۶۲.
۲۵۲. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۱۴.    
۲۵۳. احکام القرآن، ج۱، ص۲۳۸.
۲۵۴. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۵۵. کفایة الاصول، ص۳۰۱.    
۲۵۶. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۲۵۷. نهج الحق، ص۲۰۰.    
۲۵۸. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۳.
۲۵۹. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۲۶۰. نهج الحق، ص۱۹۰.    
۲۶۱. المراجعات، ص۴۹.
۲۶۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱۹.    
۲۶۳. کفایة الاصول، ص۲۹۸.    
۲۶۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۲۶۵. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۷۳.    
۲۶۶. ثواب الاعمال، ص۲۲۴.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «محتوای سوره توبه».    




جعبه ابزار