• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غزوات بدر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سه غزوه در سرزمین بدر به نام‌های بدر اولی، بدر کبری و بدر الموعد اتفاق افتاده است که از بین این غزوات، غزوه بدر کبری مشهورترین غزوات بدر می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - غزوه بدر اولی
۲ - غزوه بدر کبری
       ۲.۱ - حضور انصار در این غزوه
       ۲.۲ - اقدامات قریش بعد از هجرت
       ۲.۳ - اقدامات پیامبر در برابر توطئه‌ها
       ۲.۴ - عامل اصلی وقوع بدر کبری
       ۲.۵ - دعوت پیامبر برای جنگ
       ۲.۶ - اقدامات ابوسفیان در مکه
       ۲.۷ - خواب عاتکه دختر عبدالمطلب
       ۲.۸ - مسلمانان در العدوة الدنیا
       ۲.۹ - اقدامات پیامبر در العدوة الدنیا
       ۲.۱۰ - هراس دشمن در بدر
       ۲.۱۱ - قریش در العدوه القصوی
       ۲.۱۲ - رفتار پیامبر با دشمن
       ۲.۱۳ - تاکتیک نظامی پیامبر
       ۲.۱۴ - مقر فرماندهی پیامبر
       ۲.۱۵ - توصیه‌های پیامبر قبل از نبرد
       ۲.۱۶ - علل توصیه‌های پیامبر
       ۲.۱۷ - آغازگر جنگ
       ۲.۱۸ - مغلوب شدن دشمن
       ۲.۱۹ - تمام کننده نبرد
       ۲.۲۰ - اموال بر جای مانده دشمن
       ۲.۲۱ - عاقبت اسرای دشمن
       ۲.۲۲ - ضربه سنگین به دشمن
       ۲.۲۳ - وضعیت مسلمانان بعد از جنگ
       ۲.۲۴ - شأن شرکت‌کنندگان در بدر
       ۲.۲۵ - نصرت مسلمانان توسط خداوند
۳ - غزوه بدرالموعد
       ۳.۱ - تاریخچه غزوه بدرالموعد
۴ - منابع برای مطالعه بیشتر
۵ - پانویس
۶ - منبع



غزوه «بدر اولی» (یا غزوه سَفَوان) در جمادی الاخره (بعد از غزوه عُشَیره) یا ربیع الاول (قبل از غزوه مذکور) در سال دوم هجرت، پس از آنکه گروهی از قریشیان به سرکردگی کُرزبن جابر فِهری گلّه مدینه را غارت کردند، روی داد.
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پس از شنیدن این خبر، زیدبن حارثه را به جانشینی خود در اداره امور شهر مدینه گماشت و به تعقیب غارت‌گران شتافت و تا وادی سفوان از ناحیه بدر پیش رفت، ولی بر آنها دست نیافت و به مدینه باز آمد.
[۱] ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۵۲۸.
[۲] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۱۲.
[۳] علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۲۸.
[۴] محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۲۵۱.




(غزوه «بدر کبری» (یا «بدر الثانیه»، «بدر القتال»، «بدر الفرقان») در ۱۷ (یا ۱۹) رمضان سال دوم هجرت میان مسلمانان و مشرکان قریش در سرزمین بدر واقع شد.

۲.۱ - حضور انصار در این غزوه


این نخستین جنگی بود که انصار نیز در آن حضور داشتند ولی در غزوه‌ها و سرایای (مفرد آن، سرّیه) پیشین فقط مهاجران شرکت می‌کردند، و قصد آنها پیش‌گیری از هجوم قریش به مدینه و ایجاد رعب در دل مشرکان و بستن راه بر کاروان‌های تجاری آنها بود؛ زیرا این کاروان‌ها اساسی‌ترین منبع درآمد مالی آنان به شمار می‌رفت.
هجرت مسلمانان به مدینه در پی تشدید فشار قریش، بخصوص پس از بیعت عقبه، به صورت پنهان و غالباً متضمن ترک دارایی‌های شخصی بود.

۲.۲ - اقدامات قریش بعد از هجرت


به دنبال این حادثه، قریش دامنه مبارزه همه جانبه خود را با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم وسعت داد و به این اقدامات دست زد:
۱. جلوگیری از هجرت مسلمانان به سوی مدینه در صورت دست‌یابی بر آنها.
۲. ضبط اموال مهاجران.
۳. ترغیب افراد صاحب نفوذ مدینه در جای ندادن به ایشان (شبیه این اقدام را درباره مهاجران به حبشه نیز انجام داده بودند).
۴. تحریک مشرکان مدینه به قتل پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و یاران او.
۵. تماس‌های پنهانی با اقوام یهود ساکن مدینه و پیرامون آن به منظور هم‌دستی در مقابله با مسلمانان حاضر در مکه.
۶. ممانعت از حضور مسلمانان در مکه برای شرکت در مراسم حج و جز آن و برای دیدار خویشان.
۷. تمهید مقدمات هجوم به مدینه.
بدین ترتیب، قریش هر روز برای جماعت نوپای اسلامیِ مدینه دشواری‌هایی فراهم می‌آورد.

۲.۳ - اقدامات پیامبر در برابر توطئه‌ها


از سوی دیگر، پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با امضای پیمان نامه‌های متعدّد، خصوصاً با یهودیان ساکن مدینه، برای خنثی کردن زمینه‌های وقوع جنگ و ناامنی تلاش می‌کرد و در برابر درخواست‌های مکرّر یاران خود مبنی بر رویارویی مستقیم با مشرکان قریش، به شکیبایی و بردباری توصیه می‌فرمود.
پیش از هجرت، برخی از مسلمانان در مکه نیز خواستار برخورد جدّی با مشرکانی بودند که از هیچ گونه آزار به آنها ابا نداشتند.
پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با گسیل داشتن گروه‌هایی چند به اطراف مدینه، فعالیت‌های دشمن را زیر نظر داشت.

۲.۴ - عامل اصلی وقوع بدر کبری


قتل عَمروبن حَضرمی به دست مسلمانان در یکی از همین عملیات و بدون دستور قبلی روی داد که در وقوع جنگ بدر مؤثر و به گفته ابن خلدون عامل اصلی آن بود.
[۵] ابن خلدون، العبر: تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۱۰.


۲.۵ - دعوت پیامبر برای جنگ


در سال دوم هجرت، حضرت محمد صلّی اللّه علیه وآله و سلّم خبر بازگشت کاروان عظیم تجاری قریش را با سرمایه‌ای معادل پنجاه هزار دینار به قافله سالاری ابوسفیان و با محافظت سی (یا چهل، یا هفتاد) تن از قریشیان از شام به مکه به دست آورد.
این همان کاروانی است که به هنگام رفتن از مکه به شام از چنگ مسلمانان گریخته بود.
این بار، بر خلاف گذشته، پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم همه یاران از مهاجران و انصار را به بستن راه کاروان و گرفتن اموال قریش فرا خواند و روز هشتم (یا دوازدهم) رمضان، همراه با بیش از ۳۰۰ تن (حدود ۸۰ تن از مهاجران و بقیه از انصار)، از مدینه بیرون آمد.
در نخستین منزل، از گروه سان دید و چند نفر را به دلیل کمی سنّ باز گرداند.
این بسیج عمومی و ممانعت از حضور افرادِ خردسال نشانه تفاوت حوادث احتمالی با وقایع پیشین بوده است.

۲.۶ - اقدامات ابوسفیان در مکه


از سوی دیگر، ابوسفیان که در شام گزارش‌هایی از تدارک مسلمانان به منظور مقابله با کاروان قریش به دست آورده بود قاصدی روانه مکه کرد و از اهالی برای نجات دارایی‌شان کمک خواست. مردم مکه که همه یا بیشترشان در کاروان سهم داشتند به محض شنیدن خبر، که به توصیه ابوسفیان به صورتی کاملاً تحریک‌آمیز ابلاغ شد، در سپاهی مرکّب از ۹۵۰ تن از جمیع عشایر، به استثنای بنی عدی بن کعب (به گفته برخی از منابع، آنان پس از شنیدن خبر رهایی کاروان از خطر، به مکه بازگشتند)، و با حضور همه اشراف جز ابولهب، که عاص بن هاشم را به جای خود فرستاد، به سرکردگی ابوجهل (عمروبن هشام) مَخزومی، راهی بدر شدند. بااین‌همه، چند تن از بزرگان قریش، از جمله عُتبه و شَیبه و امیة بن خلف، که هر سه در همین غزوه کشته شدند، با این حرکت موافق نبودند.

۲.۷ - خواب عاتکه دختر عبدالمطلب


خواب نگران کننده عاتکه دختر عبدالمطلب که سه روز پیش از ورود نماینده ابوسفیان نقل کرده بود (از جُهیم بن صلت نیز خواب مشابهی در منزل‌گاه جُحفه شنیده شد)، سخن عدّاس برده عتبه و شیبه و گفتگوی سعدبن معاذ با امیة بن خلف در مکه پیش از جنگ بدر، بر هراس و ناخشنودی آنان افزوده بود.
این عدّه، بر خلاف مشتاقان خروج از مکه، از کمک مالی به افراد ناتوان برای همراهی با سپاه مکیان نیز خودداری کردند.
با این‌همه، سپاه قریش، در حالی که کنیزکان خواننده و نوازنده بر شور و هیجان مردم می‌افزودند و هزینه سفر را ثروتمندان قریش بر عهده داشتند، مکه را ترک گفت.

۲.۸ - مسلمانان در العدوة الدنیا


مسلمانان پیش از رسیدن به بدر، در منزلِ ذَفِران از حرکت قریش آگاه شدند و پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بعد از نظرخواهی از مهاجران و انصار و کسب اطمینان از مقاومت ایشان تا پایِ جان (باتوجه به اوضاع جدید و قراین مؤیّد احتمال وقوع جنگ)، همچنان به راه خود ادامه داد و شام‌گاه هفدهم رمضان در العدوة الدنیا کنار اولین چاه آب و سپس، به پیشنهاد حُباب بن منذر، کنار نزدیک‌ترین چاه به دشمن فرود آمد.
[۶] جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۷۹ـ۱۸۰.

آمدن باران در همان شب، سبب محکم شدن زمین شنزار زیر پای مسلمانان و باتلاقی شدن منطقه حرکت مکیّان شد.

۲.۹ - اقدامات پیامبر در العدوة الدنیا


به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم همه چاه‌ها را، جز چاهی که در اختیار سپاه اسلام بود، پر کردند و مأمورانی برای خبرگیری از جای‌گاه کاروان و لشکر قریش گسیل شدند.
آنان با دست‌یابی بر دو غلام از سپاه قریش، اطلاعاتی درباره شماره، سران، تجهیزات نظامی و محل استقرار مشرکان به دست آوردند.
در اینجا بود که پبامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم خطاب به همراهان فرمود: «اینک مکه جگرگوشه‌های خود را در برابر شما افکنده است».

۲.۱۰ - هراس دشمن در بدر


در طرف مقابل، ابوسفیان با احتیاط و هراس در نزدیکی بدر فرود آمد و پس از تجسّس دریافت که مسلمانان در حوالی بدر هستند. ازین‌رو بی‌درنگ راه کاروان را تغییر داد و از طرف ساحل رهسپار مکه شد.
آنگاه برای قریشیان که هنوز در جُحفه بودند پیام فرستاد و آنها را به بازگشت به مکه تشویق کرد.
در نتیجه، طالب‌بن ابی طالب و همه افراد بنی زهره (و نیز بنی عدّی، بنابر نقلِ برخی منابع) از میانه راه بازگشتند.
عده‌ای دیگر
[۷] علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۵۴.
به دلیل سرسختی ابوجهل، که تصمیم به قدرت‌نمایی در برابر مسلمانان و قبایل عرب داشت، ناگزیر به راه خود ادامه دادند.
کمیِ افراد و سازوبرگ جنگی مسلمانان در برابر عِدّه و عُدّه مشرکان در تشدید این سرسختی و اطمینان به پیروزی مؤثر بود؛ ولی کسانی چون عتبه و شیبه و حکیم بن حَزام تا آخرین لحظات وقوع جنگ اقدام به درگیری نظامی را، حتی بر فرض پیروزی قریش، صواب نمی‌دیدند؛ تا آنجا که عتبه در بامداد روز بدر برای مکیان سخنرانی کرد و آنان را از نبرد با مسلمانان برحذر داشت و پرداخت خون‌بهای عمروبن حضرمی را شخصاً بر عهده گرفت.
اما به سبب اصرار ابوجهل و تحریک عاطفی عامربن حضرمی (برادر عمروبن حضرمی مقتول) کوشش عتبه سودی نبخشید.
پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم به سبب همین روحیّه او را خیراندیش سپاه قریش معرفی کرد.

۲.۱۱ - قریش در العدوه القصوی


لشکر قریش پیش از ورود سپاه اسلام به بدر رسید و در العدوه القصوی پشت تپه عَقَنْقَل جای گرفت. عُمَیربن وهْب جُمَحی (درباره علت اسلام آوردن او به کتاب واقدی و آیتی رجوع کنید.
[۸] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۸.
[۹] محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۲۸۲ـ۲۸۳.
) و ابواُسامه جُشَمی به‌ نوبت مأمور بررسی موقعیت مسلمانان شدند و هر دو گزارش دادند که افراد و امکانات جنگی آنان اندک است، اما یک‌‌پارچه آماده نبرد کردن و کشته شدن هستند.
واقدی روایت کرده است که حضرت محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بعداز فرود آمدن مکّیان، با ارسال پیامی، آنها را از دست زدن به جنگ تحذیر، و عدم تمایل خود را به جنگ با قریش اعلان کرده بود.
[۱۰] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۶۱.

این پیام منصفانه تلّقی شد و، با توّجه به تردیدی که بر اثر گزارش دو مأمور یاد شده پدید آمده بود، احتمال انصراف از جنگ قوّت گرفت؛ اما ابوجهل، به رغم سرزنش‌های همگان، همچنان بر اقدام به جنگ، به امید از میان بردن جماعت نوپای اسلامی مدینه و بر پا داشتن مراسم جشن و پای‌کوبی در سرزمین بدر، اصرار می‌ورزید.

۲.۱۲ - رفتار پیامبر با دشمن


واقدی
[۱۱] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۶۱.
و ابن اسحاق
[۱۲] جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۸۰.
گزارش کرده‌اند که چند تن از مشرکان برای استفاده از آب پیش آمدند. مسلمانان می‌خواستند ممانعت کنند که پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آنها را از این کار بازداشت؛ و نیز گفته شده است که همه این افراد کشته شدند جز حکیم بن حزام که اسیر شد و بعدها اسلام آورد.

۲.۱۳ - تاکتیک نظامی پیامبر


به این ترتیب، مسلمانان راهی جز نبرد نداشتند. به دستور پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم، صف‌آرایی سپاه طوری انجام شد که آفتاب از پشت سر می‌تابید و مشرکان ناچار رو به آفتاب ایستادند.
آن حضرت شخصاً صفوف را مرتّب کرد.

۲.۱۴ - مقر فرماندهی پیامبر


برای پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم سایه بانی (عریش) درست کردند و سعدبن مُعاذ به کمک چند تن از انصار محافظت از آن را عهده دار شد؛ اما بنابر روایتی که از حضرت علی علیه السّلام در مُسند احمدبن حنبل
[۱۳] ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲، ج۱، ص۱۲۶.
و بیشتر منابع تاریخی نقل شده است، رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در روز بدر نزدیک‌ترین موضع را به دشمن داشته است و مسلمانان به هنگام شدت گرفتن درگیری به وی پناه می‌برده‌اند.
احتمال می‌رود که سایه‌بان به عنوان مقرّ فرماندهی بر پا گردیده و پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم گاهی در آن مستقر می‌شده است.
[۱۵] جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۸۸ـ۱۹۰.
[۱۶] محمد ابراهیم عرجون، محمد رسول الله، دمشق ۱۴۰۵، ج۳، ص۳۱۹.


۲.۱۵ - توصیه‌های پیامبر قبل از نبرد


پیش از آغاز نبرد، پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم برای مسلمانان خطبه خواند و به آنان هشدار داد که جز برای رضای خدا نجنگند و خدا را ناظر به کارهای خود بدانند و اوامر او را به کار گیرند و به قرآن تمسّک جویند.
همچنین دستورهای لازم نظامی، از جمله احتراز از حمله ابتدایی و رعایت مقررات اخلاقی، را گوش‌زد کرد و خود به درون سایه‌بان رفت و در ضمن نظارت بر میدان نبرد، دست به دعا برداشت و پیروزی اسلام را خواستار شد.

۲.۱۶ - علل توصیه‌های پیامبر


ظاهراً این خطابه و سایر سخنان و تصمیم گیری‌های آن حضرت در طول راه عمدتاً برای ایجاد روحیه جهاد با اتکا به خدا، بدون هراس از توانایی‌های دشمن و به‌دور از انگیزه غنیمت‌جویی و انتقام شخصی بوده است.
بخصوص این‌که گروهی از مسلمانان به شوق کسب غنیمت حرکت کرده بودند و بعد از جدّی شدن زمینه وقوع جنگ در حال تردید به سر می‌بردند. به گفته واقدی،
[۱۷] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۴۷.
پیش از رسیدن به بدر، شخصی به نام خُبَیب بن یَساف بی‌آنکه اسلام آورد نزد پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آمد و با استناد به توانایی رزمی خود، اجازه شرکت در جنگ خواست تا غنیمتی به دست آورد؛ ولی پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم شرکت او را در جنگ مشروط به اسلام آوردن دانست.
او بار دیگر در منزل رَوْحاء نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام کرد و اجازه شرکت در جنگ گرفت؛ همچنان‌که در جنگ‌های بعدی نیز رشادت‌هایی از خود نشان داد.

۲.۱۷ - آغازگر جنگ


آتش جنگ به تحریک ابوجهل با حمله عامربن حضرمی به صفوف مسلمانان، برافروخته شد (برخی از منابع اسودبن عبدالاسد مخزومی را آغازگر جنگ می‌دانند).

۲.۱۸ - مغلوب شدن دشمن


در پی آن، جنگ تن به تن در گرفت که پس از کشته شدن عتبه و شیبه و ولیدبن عتبه به دست حمزه عموی پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و حضرت علی علیه السّلام (درباره مقدم بودن اقوام پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بر یاران آن حضرت در رویارویی با دشمن به نهج البلاغه، نامه ۹ رجوع شود.
[۱۸] نهج البلاغه، نامه۹.
) به جنگ مغلوبه تبدیل شد و حدود هفتاد تن از مشرکان (سیزده نفر آنان، از جمله ابوجهل، از سران قریش بودند و چند نفر نیز از مسلمانانی بودند که بار دیگر به کفر بازگشته و همراه مشرکان به بدر آمده بودند
[۱۹] ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰.
کشته شدند و همین تعداد نیز به اسارت افتادند.
از مسلمانان نیز چهارده نفر (که شش نفرشان از مهاجران بودند) به شهادت رسیدند و کسی اسیر نشد.
[۲۰] ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹.


۲.۱۹ - تمام کننده نبرد


به نقل حلبی
[۲۱] علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۶۷.
و دیگران، در گیرودار جنگ، پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم مشتی ریگ از زمین برداشت، آنها را به سوی قریشیان افکند و بر آنان نفرین کرد.
همین ماجرا سبب فرار و شکست مشرکان شد.

۲.۲۰ - اموال بر جای مانده دشمن


سپاه قریش دارایی‌های خود را بر جای نهاد و از صحنه نبرد گریخت و کسانی خبر شکست را برای مکّیان بردند.
اموال بر جای مانده به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم یک‌جا گردآوری شد و، پس از دفن کردن پیکرهای شهدا و افکندن اجساد مشرکان به درون چاه،
[۲۲] جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۹۴.
و سخن گفتن حضرت محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم خطاب به آنها و اظهار این نکته که آنها سخنان وی را بخوبی می‌شنوند؛ مسلمانان همراه با اسیران و غنایمی که در طی راه میان همه شرکت کنندگان (و چند نفر دیگر، بنابر دلایلی که در کتب سیره مذکور است) تقسیم شد، به مدینه بازگشتند.

۲.۲۱ - عاقبت اسرای دشمن


دو اسیر که از عوامل اصلی شکنجه مسلمانان در مکه بودند، در طی همان راه محکوم به قتل شدند و حضرت علی علیه السّلام حکم را اجرا کرد.
امیة بن خلف نیز در نخستین لحظات اسارت، به چنگ بلال بن رِباح، که او را در مکه به شیوه‌های وحشیانه شکنجه می‌داد، افتاد و در پی درگیری با او به قتل رسید. (او قبلاً در مکه پیشگویی کشته شدن خود را از سعدبن معاذ شنیده بود.
[۲۳] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۳۵.
)
به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه وآله و سلّم ابوالبَخْتَری (عاص‌بن هشام) به دلیل خدماتش در دوران محاصره اقتصادی مسلمانان در شِعب ابی طالب و افراد بنی هاشم به لحاظ حضور اجباری در جنگ و دو یا سه نفر دیگر از کشته شدن معاف بودند، ولی ابوالبختری علی‌رغم آگاهی از این موضوع به علت حمایت از هم‌سفر خود با مسلمانان درگیر شد و به قتل رسید.
سایر اسرا در مدینه بین مسلمانان پراکنده شدند و رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله و سلّم به نیک‌رفتاری با آنها سفارش کرد.
آن‌گاه بیشتر آنها، از جمله عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر با پرداخت سربها از ۰۰۰، ۱ تا ۰۰۰، ۴ درهم، آزاد شدند، و چند تن از آنان که باسواد و نادار بودند از طریق آموختن سواد به زیدبن ثابت و دیگر فرزندان انصار از اسارت رستند و چند نفر دیگر بدون پرداخت سربها رها شدند.
ابوالعاص بن ربیع، داماد پیامبر، نیز در میان اسیران بود که همسرش سربهای او را از مکه فرستاد، ولی مسلمانان به درخواست پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم سربها را به او باز گرداندند.
فهرست سپاهیان و شهدای اسلام در بدر و نیز نام‌های مقتولان و اسرای قریش و برخی مشخصات دیگر در کتب سیره به تفصیل ثبت شده است.

۲.۲۲ - ضربه سنگین به دشمن


شکست در جنگ بدر برای مشرکان مصیبتی عظیم بود و گذشته از کشته شدن چندین نفر از قهرمانان و سران ایشان، اعتبار و هیبت آنها نیز از دست رفت.
ظاهراً ابولهب در اندوه همین حادثه مرد.
سران قریش علاوه بر این‌که مصممّ شدند از مسلمانان انتقام بگیرند، به مردم نیز دستور دادند که نه در عزای کشتگان خود بگریند و نه برای خرید اسیران اقدام کنند.
دستور اخیر بعد از مدتی کوتاه نقض و بازپس گرفتن اسیران آغاز شد.

۲.۲۳ - وضعیت مسلمانان بعد از جنگ


پیروزی مسلمانان، دیگر مخالفان خصوصاً منافقان مدینه و اقوام یهود را نیز به هراس افکند و سبب استواری ایمان مسلمانان و عزت و سربلندی آنان شد.

۲.۲۴ - شأن شرکت‌کنندگان در بدر


به همین دلیل است که مسلمانان شرکت کننده در جنگ بدر شأنی برتر از دیگران دارند و با وصف «بدری» یا «اصحاب بدر» شناخته می‌شوند
[۲۴] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبدالرحمن بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳، ج۲، ص۱۱۱.
و روایاتی نیز در مدح آنان نقل شده است.
[۲۶] جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۲۶۳ـ۲۶۵.
در قرآن به داستان بدر اشاره و از آن به عنوان یوم الفرقان یاد شده است.
در این آیات، تلاش نافرجام مشرکان به کارهای اقوام گذشته، خصوصاً آل فرعون، تشبیه شده و شرکت ایشان در این غزوه معلول فریب شیطان خوانده شده است.

۲.۲۵ - نصرت مسلمانان توسط خداوند


به گفته قرآن، برخی از مسلمانان از رفتن به جهاد سرباز می‌زده‌اند، در حالی که خدا پشتیبان مؤمنان بوده و با لرزاندن دل کفار و کم نشان دادن شمار آنان در دیده مسلمانان و فرو‌فرستادن باران و اقدامات دیگر، پیروزی را نصیب ایشان کرده است.
از همه مهمتر و صریح‌تر آن‌که در روز بدر، فرشتگان به یاری مسلمانان آمدند و سبب قوت قلب آنان شدند،
[۳۳] ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۵ـ۲۸۷.
نزول فرشتگان را علاوه بر نص قرآن، عده‌ای از حاضران در بدر، از مسلمانان (مثل حضرت علی علیه السلام) و مشرکان (مثل ابوسفیان) نیز گزارش کرده‌اند و از نظر دانشمندان اسلامی هیچ تردیدی در آن نیست.
در روایات تفسیری و تاریخی منقول از شخصِ پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم یا دیگر اصحاب بدر، خصوصیات این امر بیان شده است.



غزوه بدرالموعد (یا بدرالوعد، بدرالاخره، بدرالصَفرا، بدرالصُغری، بدرالثالثه) در سال چهارم هجرت روی داد.

۳.۱ - تاریخچه غزوه بدرالموعد


به نوشته مورخان
[۳۵] ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۲۶.
[۳۶] علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۲۷۵ـ۲۷۷.
[۳۷] محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۳۷۴ـ۳۷۵.
ابوسفیان بعد از اتمام جنگ اُحد (شوال سال سوم) مسلمانان را به جنگی در بدرالصفراء برای یک سال دیگر فراخواند و از حضرت محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم پاسخ مثبت شنید.
با فرارسیدن زمان قرارداد، ابوسفیان که خروج را خوش نمی‌داشت نُعیم بن مسعود را با وعده بیست شتر راهی مدینه کرد تا مسلمانان را بیم دهد و آنها را از رفتن به بدر منصرف کند.
اما رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که بر وعده خود پایدار خواهد ماند، حتی اگر دیگران با او همراهی نکنند.
پس از آن با سپاهی بالغ بر ۵۰۰، ۱ نفر راهی بدر شد و هشت روز در آنجا به انتظار ماند.
ابوسفیان نیز ناگزیر در جمعی مرکب از دو هزار نفر مکه را ترک گفت و تا ناحیه ظَهران (یا عُسفان) پیش رفت، اما به بهانه خشک‌سالی و کمبود آب بازگشت.
مکیان به طعنه، سپاه ابوسفیان را جیش سَویق (به معنی شراب) نامیدند (این غیر از «غزوه سویق» است).
مسلمانان هم که ورودشان به بدر با برپایی بازار سالانه هم‌زمان شده بود، کالاهای خود را فروختند و درهمی به درهمی سود بردند و بازگشتند. به نقلِ واقدی
[۳۸] محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۳۸۴.
و ابن سعد و حلبی
[۴۰] علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۲۷۵.
با توجه به زمان برپایی بازار بدر، از اول تا هشتم ذیقعده، مسلمانان در همین موقع به بدر رسیده‌اند.
اما ابن هشام، به نقل از ابن اسحاق
[۴۱] ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲۴.
آن را از حوادث شعبان سال چهارم دانسته است، که در این صورت فاصله زمانی احد تا رویداد مزبور فقط ده ماه (نه یک سال، طبق قرارداد) می‌شود.
علاوه بر آن، گزارش فعالیت تجاری مسلمانان در بدر با این تاریخ سازگار نیست. در قرآننیز به این غزوه اشاره شده است.



• علاوه بر قرآن.
محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۲۵۳-۲۹۳؛
ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۱ ش.
ابن حزم، جمهره أنساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۲/۱۹۶۲).
ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
ابن خلدون، العبر: تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج۱، تهران ۱۳۶۳ش.
ابن سعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت.
ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش.
اردو دائرة معارفِ اسلامیّه، ج۴، لاهور ۱۳۸۹/۱۹۶۹، ذیل «بدر» (از محمد حمیدالله).
عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد والمواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۴۳-۲۰۵.
عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۲، چاپ عبدالرحمن بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۶۵-۲۶۹ (در چهار فصل به تحلیل واقعه بدر و نقد برخی روایت‌های تاریخی پرداخته است).
محمد ابراهیم عرجون، محمد رسول الله، دمشق ۱۴۰۵، ج.۳، ص۱۷۰ـ۱۸۵، ۲۸۴ـ۵۳۹ (دو کتاب اخیر، منقولات تاریخی مربوط به غزوه بدر کبری را نقادی و تحلیل کرده اند).
جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام.
• بیروت ۱۹۷۶-۱۹۷۸.
علی‌بن ابی طالب (ع )، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج... (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵-۱۴۰۶/۱۹۶۵-۱۹۸۶.
محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۱۹-۱۷۲.
یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
• EI، s.v. "Badr" (by W.Montgomery Watt).
• Gazetteer of Arabia: a geographical and tribal history of the Arabian Peninsula، vol. â، ed. Sheila A.Scoville، Graz ۱۹۷۹.


 
۱. ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۵۲۸.
۲. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۱۲.
۳. علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۲۸.
۴. محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۲۵۱.
۵. ابن خلدون، العبر: تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۱۰.
۶. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۷۹ـ۱۸۰.
۷. علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۵۴.
۸. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۸.
۹. محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۲۸۲ـ۲۸۳.
۱۰. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۶۱.
۱۱. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۶۱.
۱۲. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۸۰.
۱۳. ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲، ج۱، ص۱۲۶.
۱۴. الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۳.    
۱۵. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۱۸۸ـ۱۹۰.
۱۶. محمد ابراهیم عرجون، محمد رسول الله، دمشق ۱۴۰۵، ج۳، ص۳۱۹.
۱۷. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۴۷.
۱۸. نهج البلاغه، نامه۹.
۱۹. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰.
۲۰. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹.
۲۱. علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۱۶۷.
۲۲. جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۹۴.
۲۳. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۳۵.
۲۴. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبدالرحمن بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳، ج۲، ص۱۱۱.
۲۵. معجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴.    
۲۶. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۰۳، ج۲، جزء۳، ص۲۶۳ـ۲۶۵.
۲۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲۱۳.    
۲۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲۳۱۲۷.    
۲۹. نساء/سوره۴، آیه۷۷۷۸.    
۳۰. انفال/سوره۸، آیه۱۱۹.    
۳۱. انفال/سوره۸، آیه۳۶۵۱.    
۳۲. انفال/سوره۸، آیه۶۷۷۱.    
۳۳. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیدالله، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ص۲۸۵ـ۲۸۷.
۳۴. معجم ما استعجم من اسماءالبلاد والمواضع، ج۱، ص۲۳۲.    
۳۵. ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۲۶.
۳۶. علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۲۷۵ـ۲۷۷.
۳۷. محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۳۷۴ـ۳۷۵.
۳۸. محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶، ج۱، ص۳۸۴.
۳۹. الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۹.    
۴۰. علی بن ابراهیم حَلَبی، السیرة الحلبیّة، بیروت، ج۲، ص۲۷۵.
۴۱. ابن هشام، سیرت رسول اللّه، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲۴.
۴۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۱۱۷۵.    
۴۳. نساء/سوره۴، آیه۸۴۱۰۴.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدر»، شماره۷۱۳.    






جعبه ابزار