[۳]محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبراسلام، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۶ش، ص۳۷۴ـ۳۷۵.
ابوسفیان بعد از اتمام جنگ اُحد (شوال سال سوم) مسلمانان را به جنگی در بدرالصفراء برای یک سال دیگر فراخواند و از حضرت محمد (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) پاسخ مثبت شنید. با فرارسیدن زمان قرارداد، ابوسفیان که خروج را خوش نمیداشت نُعیم بن مسعود را با وعده بیست شتر راهی مدینه کرد تا مسلمانان را بیم دهد و آنها را از رفتن به بدر منصرف کند. اما رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) فرمود که بر وعده خود پایدار خواهد ماند، حتی اگر دیگران با او همراهی نکنند. پس از آن با سپاهی بالغ بر ۱۵۰۰ نفر راهی بدر شد و هشت روز در آنجا به انتظار ماند.
ابوسفیان نیز ناگزیر در جمعی مرکب از دو هزار نفر مکه را ترک گفت و تا ناحیه ظَهران (یا عُسفان) پیش رفت، اما به بهانه خشکسالی و کمبود آب بازگشت. مکیان به طعنه، سپاه ابوسفیان را جیش سَویق (به معنی شراب) نامیدند (این غیر از «غزوه سویق» است). مسلمانان هم که ورودشان به بدر با برپایی بازار سالانه همزمان شده بود، کالاهای خود را فروختند و درهمی به درهمی سود بردند و بازگشتند. به نقلِ واقدی
آن را از حوادث شعبان سال چهارم دانسته است، که در این صورت فاصله زمانی احد تا رویداد مزبور فقط ده ماه (نه یک سال، طبق قرارداد) میشود. علاوه بر آن، گزارش فعالیت تجاری مسلمانان در بدر با این تاریخ سازگار نیست. در قرآن