خالد بن سعید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خالد بن سعید بن عاص بن امیة بن عبدشمس، از نخستین
ایمان آورندگان به
اسلام میباشد.
وی از
قریش و کنیهاش ابوسعید بود.
پدرش معروف به ابواُحَیْحَة، از بزرگان
مکه و از مخالفان شدید
پیامبر بود که تا پایان عمر اسلام نیاورد.
مادرش، لبینة معروف به امّ
خالد، دختر خَبّاب(حباب)
بن عبدیالیل
بن ناشب از
مردم ثَقیف بود.
خالد بن سعید قبل از برادرانش اسلام آورد.
در
زمان دعوت پنهانی پیامبر به اسلام گروید و وی را سومین، چهارمین یا پنجمین
مسلمان دانستهاند.
سبب اسلام آوردن
خالد بن سعید را چنین نقل کردهاند که او در
خواب دید بر لبۀ پرتگاهی مشرف بر
آتش قرار دارد و پدرش سعی دارد او را در آن افکند، در آن حال پیامبر او را کنار کشید و از افتادن در آتش نجات داد.
خالد بن سعید رؤیای خویش را صادقه یافت و آن را برای ابوبکر بازگو کرد و به توصیه ابوبکر به
اسلام راغب گشت. وی در
اَجیاد نزد پیامبر حاضر شد و اسلام آورد.
هنگامی که
سعید بن عاص -که از مخالفان سرسخت پیامبر بود- از مسلمان شدن پسرش آگاهی یافت،
خالد را بسیار
سرزنش کرد، به وی
ناسزا گفت و او را به شدت
کتک زد، به گونهای که
عصای خود را بر سرش شکست و حتی صحبت کردن با او را برای
خانوادهاش منع کرد. پس از آن،
خالد نزد پیامبر رفت و ملازم وی شد. گاه نیز به تنهایی در اطراف
مکه نماز میگزارد. چون
خالد بن سعید در
تصدیق پیامبر و
پیروی از او
اصرار ورزید، پدرش او را
حبس کرد و او را سه
روز در
آفتاب سوزان مکه نگه داشت.
خالد از
زندان پدر گریخت و در نواحی اطراف مکه مخفی شد.
با شدت گرفتن
آزار و
اذیت کافران،
خالد بن سعید همراه عدهای از
مسلمانان و به
دستور پیامبر به
سرزمین حبشه مهاجرت کرد. با توجه به اینکه مسلمانان در دو نوبت به سرزمین حبشه
مهاجرت کردند، در مورد
زمان مهاجرت خالد بن سعید بین مورخان
اختلاف است. بیشتر مورخان
مهاجرت او را در نوبت دوم (یعنی در
سال پنجم
بعثت) و برخی دیگر در نوبت اول
دانستهاند.
خالد بن سعید
همسر خود هُمَیْنَه/ اُمَیمه/ امینه، دختر
خلف بن اسعد خزاعی، را نیز به همراه خود به حبشه برد.
پسر او به
نام سعید و دخترش به نام اَمَه (امّ
خالد) در حبشه متولد و بزرگ شدند و بعدها، امه به
ازدواج زبیر بن عوام درآمد.
در بعضی
روایات آمده است که
خالد بن سعید در حبشه
وکیل عقد نکاح ام حبیبه، از
زنان پیامبر، بوده
، که این نشاندهندۀ جایگاه و مقام
خالد بن سعید نزد پیامبر است.
خالد بن سعید در سال هفتم
هجرت همراه دیگر
مهاجران حبشه به سرزمین
حجاز بازگشت و در
خیبر (در پایان
جنگ خیبر) به حضور پیامبر رسید. پیامبر از آنان استقبال کرد و بسیار اظهار خشنودی نمود و به وی و دیگر
مهاجران حبشه، با اینکه در
جنگ شرکت نداشتند، از
غنایم خیبر
سهم داد.
خالد بن سعید سپس همراه پیامبر و دیگر مسلمانان به
مدینه وارد شد.
مورخان خالدبن سعید را از جمله کاتبان و منشیان پیامبر نام بردهاند.
او در مکه و پیش از
هجرت برای پیامبر کتابت میکرد. گفته شده است که وی نخستین کسی بود که عبارت «
بسماللّهالرحمنالرحیم» را نوشت.
پس از
هجرت نیز در مدینه،
نامه پیامبر برای اهل
طائف و نمایندگان آنان را نوشت و به هیئت نمایندگی
ثقیف داد. وی همچنین در مدینه در مذاکرات
صلح بین پیامبر و آنان وساطت کرد تا آنکه این هیئت مسلمان شدند.
خالد بن سعید پس از بازگشت از حبشه همراه
رسول خدا و دیگر مسلمانان در
حج عمرة القضا،
فتح مکه، و غزوات
حنین،
طائف و
تبوک حضور یافت.
خالد در مأموریتهایی که پیامبر به وی میداد شرکت فعال داشت، از جمله هنگامی که
عمرو بن مَعْدی کَرِب مرتد شد و سر به
شورش برداشت، پیامبر
علی بن ابیطالب علیهالسلام را به همراه سپاهی از
مهاجران از جمله
خالد بن سعید که پیشاهنگ سپاه بود، به سوی عمرو و
قوم او فرستاد. پس از سرکوبی شورشیان و
فرار عمرو
بن معدی کرب، علی
بن ابیطالب علیهالسلام
خالد را برای اخذ
صدقات (مالیات
زکات)، همانجا گمارد و به او فرمان داد که هرکس از فراریان مراجعت نمود و
ایمان آورد او را
امان دهد. بعد از بازگشت علی علیهالسلام، عمرو
بن معدی کرب نزد
خالد بن سعید رفت و دوباره
مسلمان شد.
در اواخر
عمر پیامبر، پس از
مرگ باذان/ باذام،
امیر ایرانی و مسلمان
یمن، پیامبر
خالد بن سعید را
حاکم منطقه مابین
نجران و زُبید نمود.
این
انتصاب ظاهرآ در
سال دهم
هجرت صورت گرفته است، زیرا در این سال فَروَةبن مُسَیْک مرادی همراه هیئتی در مدینه به حضور پیامبر اکرم رسید و رسول خدا ضمن آنکه وی را بر قومش (مراد) و بر زبید و
قبیله مَذْحِج امارت و
ریاست داد،
خالد بن سعید
بن عاص را نیز به عنوان عامل خود برای گردآوری صدقات، همراه وی به یمن فرستاد.
خالد بن سعید بنابه روایتی، از سوی پیامبر
مأمور گردآوری
مالیات یمن و به قولی مأمور مالیات
مذحج و عامل
صنعا گردید، که در هر صورت، تا زمان
وفات پیامبر عامل یمن باقی ماند.
در
سال دهم
هجرت، اَسْوَد عَنْسی (متوفی سال ۱۱) ادعای پیغمبری کرد و سر به
شورش برداشت و قبیله مذحج از او پیروی کردند. چون کار
اسود عنسی بالا گرفت و بر سراسر یمن مسلط شد،
خالد بن سعید را از منطقۀ تحت
حکومت خود بیرون راند.
پس از
وفات پیامبراکرم،
خالد بن سعید و برادرانش، اَبان و عمرو، که یکی عامل پیامبر در
بحرین، و دیگری در
تَیماء و
خیبر بودند، به
مدینه بازگشتند و گفتند که پس از
رسول خدا برای کسی کار نمیکنند.
خالد بن سعید که پس از ماجرای
سقیفه و انتخاب ابوبکر به
خلافت، به مدینه رسیده بود، جزو دوازده نفری بود که از
بیعت کردن با ابوبکر خودداری کردند.
برادرش ابان نیز در این امر با او همراهی نمود.
خالد بن سعید گفته بود که «ما از
بنیهاشم تبعیت خواهیم کرد»
وی که قائل به خلافت
علی بن ابیطالب بود،
قصد بیعت با او کرد و به آن حضرت گفت «به خدا
سوگند هیچکس در میان مردم شایستهتر از تو برای جانشینی پیامبر نیست».
پس از آنکه علی علیهالسلام با ابوبکر بیعت کرد
بنیهاشم و دیگر هواخواهان آن حضرت نیز همچون
خالد بن سعید با ابوبکر بیعت کردند.
ابن سعد گفته است
خالد بن سعید پس از سه
ماه با ابوبکر بیعت کرد
دو ماه
خودداری خالد بن سعید از بیعت با ابوبکر بیش از آنکه بر ابوبکر گران آید، بر عمر گران آمده بود و بعدها در موارد مختلف، عمر با
استناد بر این سابقه، با
خالد بن سعید
مخالفت میکرد، از جمله در سال ۱۳، هنگامی که ابوبکر
تصمیم گرفت سپاه
اسلام را به
شام بفرستد،
خالد بن سعید را به
فرماندهی لشکر مسلمانان گمارد و
پرچم را به او داد، اما عمر بیعت نکردن
خالد و سخنان وی را در مخالفت با ابوبکر، به او یادآوری کرد و بر
عزل خالد اصرار نمود. ابوبکر نیز
خالد بن سعید را قبل از حرکت سپاه عزل کرد.
خالد بن سعید با
مناعت طبع پرچم را پس داد و گفت «به خدا
ولایت شما مرا
مسرور نکرد و نیز عزل شدن از سوی شما، مرا ناراحت نساخت».
با این حال، ابوبکر به وی مأموریت داد تا در تیماء، از شهرهای شام، مستقر شود و
اعراب اطراف را برای
جنگ گرد آورد و فقط کسانی را بپذیرد که
مرتد نشده باشند و جز با کسانی که به جنگ وی آیند، جنگ نکند
عدۀ بسیاری گرد
خالد جمع شدند. خبر آمادگی و اردوی او به رومیان رسید. رومیان از اعراب شام، از قبایل
بَهراء،
سلیح،
تنوخ،
غسان،
کلب و
لخم و
جذام، کسانی را برای جنگ با او آماده کردند.
خالد بن سعید نامهای در این باره به ابوبکر نوشت. ابوبکر هم دستور داد که با
احتیاط پیشروی کند.
خالد بن سعید
حمله کرد و آن قبایل را پراکنده ساخت و در محل قبایل اردو زد و همه افراد قبایل به اسلام گرویدند. یکی از سرداران
روم به نام باهان به جنگ با
خالد بن سعید پرداخت. در این جنگ، عدهای از رومیان کشته و بقیه منهزم گشتند.
خالد بن سعید از ابوبکر مدد خواست. ابوبکر نیز لشکری به فرماندهی ذوالکَلاع و
عِکرمة بن ابیجهل به کمک او فرستاد.
ولید بن عُقبه نیز با لشکر خود وی را یاری کرد.
در مورد محل و
زمان شهادت خالد بن سعید چند
روایت تاریخی وجود دارد. طبق روایتی او در جنگ اَجنادَین/ اَجنادین با رومیان و اهالی شام (سال ۱۳)، در زمان
حیات ابوبکر به شهادت رسید.
بنابه روایت دیگر، او در جنگ
مَرْج الصُّفَّر در شام
شهید شده است. این جنگ در آغاز
خلافت عمر در سال ۱۴، و به قولی در زمان ابوبکر در سال ۱۳، روی داد.
طبق روایتی دیگر، در واقعۀ مرجالصّفّر فقط
پسر خالد شهید شد و
خالد خود از
معرکه گریخت. به این شرح که چون
خالد با رومیان نبرد کرد و در تعقیب باهان تا مرجالصّفّر در نزدیکی
دمشق پیش رفت، در محاصرۀ سپاه باهان افتاد. باهان حمله کرد و
سعید پسر
خالد را با گروهی که به همراه داشت، کشت.
خالد چون این خبر را شنید، گریخت و تا
ذیالمَرْوَه عقب رفت و ابوبکر دستور داد همانجا بمانند تا بعدآ به کار آنان رسیدگی کنند.
روایات دربارۀ
تاریخ و
تقدم و
تأخر جنگهای
اجنادین و
مرجالصّفّر و
یرموک متفاوت است.
ابن قتیبه مرگ خالد را در جنگ یرموک نوشته است.
در کتب
رجال،
خالد بن سعید را در زمره
اصحاب رسول خدا ذکر کردهاند و
شیخ طوسی در رجال خود از او یاد کرده است.
از
خالد بن سعید به «
نجیب بنیامیه» یاد شده است.
•
ابناثیر،
اسدالغابه فی معرفة الصحابه، چاپ محمدابراهیم بنا، محمداحمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، بیروت، ۱۹۷۰.
• ابناثیر،
الکامل فی التاریخ.
•
ابن بابویه، کتاب
الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۳ / ۱۳۶۲ش.
•
ابنحجر عسقلانی،
الاصابة فی تمییز الصحابه، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲ /۱۹۹۲.
• ابنسعد،
الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵.
• یوسف
بن عبداللّه
ابنعبدالبر القرطبی،
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
•
ابنعساکر،
تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
•
سیدمحمدمهدی بحرالعلوم،
رجال السید بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، تهران ۱۳۶۳ش.
• بلاذری،
انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۹؛
• ابوعبداللّه محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، قاهره ۱۳۵۷ /۱۹۳۸.
• طبری، تاریخ،تاریخ، بیروت.
•
ابوجعفرمحمدبن حسن طوسی،
رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
• یعقوبى، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله خالد بن سعید، ص۵۹۸۶.