• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جماعت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جماعت، مفهومی ‌حدیثی‌ ناظر به‌ حفظ‌ همبستگی‌ مسلمانان‌؛ هم‌چنین‌ به ‌باهم‌ خواندن‌ نماز در اصطلاح ‌فقهی‌، نماز جماعت ‌گفته ‌می‌شود.
واژه جماعت ‌به‌ معنای ‌گروه‌ مردم،
[۱] محمد بن ‌جلال ‌الدین ‌غیاث ‌الدین‌ رامپوری‌، غیاث ‌اللغات‌، ذیل ‌واژه‌، چاپ‌ منصور ثروت‌، تهران‌ ۱۳۷۵ ش‌.
[۲] محمد پادشاه‌ بن ‌غلام‌ محیی‌الدین ‌شاد، آنندراج‌: فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌، ذیل ‌واژه‌، چاپ‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران ۱۳۶۳ ش‌.
هم‌ معنا با واژه‌های ‌مَجمع‌ و مجموع‌، از ریشه‌ ج‌ م‌ ع‌ است‌.
[۴] محمد بن‌ احمد ازهری‌، ج‌۱، ص‌۳۶۹، تهذیب‌ اللغة‌، ذیل‌ «جمع‌»، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴.

از این واژه به مناسبت در باب‌هاى صلات، خمس، حج، احیاء موات، حدود و قصاص به کار رفته است.



واژه ‌جماعت ‌در قرآن‌ کریم ‌به ‌کار نرفته‌ (برای‌ مشتقات‌ اسمی و فعلی ریشه جمع‌ در قرآن‌ به این منبع رجوع کنید
[۵] محمد فؤاد عبدالباقی‌، المعجم ‌المفهرس‌ لالفاظ ‌القرآن ‌الکریم‌، ذیل‌ «جمع‌»، قاهره‌ ۱۳۶۴، چاپ‌ افست‌ تهران‌ (۱۳۹۷).
)؛ اما، در برخی ‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌ بر مفهوم‌ مورد نظر آن ‌در احادیث‌ (تشویق ‌ مسلمانان‌ به‌ هم‌بستگی‌ و پراکنده‌ نشدن‌، بر محور تعالیم‌ کتاب ‌و سنّت‌) تأکید شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ به این آیات رجوع کنید ).
در آیه ۱۰۳ سوره آل‌ عمران‌، مسلمانان ‌به‌ وضوح‌ مأمور شده‌اند که‌ به‌ ریسمان‌ الاهی‌ (حَبلِ اللّه‌) چنگ ‌بزنند و پراکنده ‌نشوند.
در این ‌آیه‌، برای ‌تأکید بیش‌تر بر ارزش ‌هم‌بستگی‌، وضع ‌پیش ‌از اسلامِ مردم‌ عرب ‌به ‌آنان ‌یادآوری ‌شده ‌است‌.
مفسران ‌در تفسیر حبلِ اللّه‌ اقوال ‌گوناگونی ‌ذکر کرده‌اند، که ‌از مجموع‌ آن‌ها بر می‌آید مراد از چنگ‌ زدن‌ به‌ حبل‌ اللّه‌ در این ‌آیه‌، امر به‌ گرد هم ‌جمع‌ شدن‌ (جماعت‌) و ائتلاف ‌است‌، چنان‌که ‌ طبری‌
[۱۳] طبری‌، جامع‌ البیان، ذیل‌ آل عمران: ۱۰۳.
پاره‌ای ‌از روایاتِ راجع‌ به ‌این ‌موضوع‌ را آورده است‌ (برای ‌آگاهی ‌بیشتر به این منابع رجوع کنید
[۱۵] زمخشری‌، الکشاف، ذیل‌ آل عمران: ۱۰۳.
).


در احادیث‌ نیز مسلمانان ‌با تعابیر گوناگون‌، از جمله‌ لزوم‌ جماعت‌، تشویق ‌به ‌هم‌بستگی‌ اجتماعی‌ تحت ‌ لوای‌ اسلام‌ شده‌اند.

۲.۱ - پیکره واحد

در حدیثی‌ از پیامبر اکرم‌
[۲۰] محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، صحیح‌البخاری‌، ج‌۱، ص‌۱۲۳، (چاپ‌ محمد ذهنی ‌افندی‌)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲۱] مسلم‌ بن ‌حجاج‌، الجامع‌ الصحیح‌، ج‌۸، ص‌۰، بیروت‌: دارالفکر، (بی‌تا).
جامعه مؤمنان ‌به‌ بنایی ‌تشبیه ‌شده‌ است‌ که ‌تک ‌تک ‌مؤمنان‌ در شکل‌گیری ‌و استحکامِ آن ‌نقش ‌دارند و در حدیثی ‌دیگر به‌ پیکره‌ای ‌واحد مانند شده ‌است ‌که ‌اگر عضوی ‌از اعضای ‌آن ‌دچار آسیب ‌شود، اثر آن ‌در دیگر اعضا نیز نمودار می‌شود.
مجلسی‌ بر آن‌ است‌ که ‌رابطه اخوت ‌میان‌ مؤمنان‌ در این‌ حدیث‌، به‌ اتحاد و یگانگی ‌آنان ‌ارتقا یافته ‌است‌.

۲.۲ - وجوب مهرورزی

در برخی ‌احادیث‌ هم‌، مسلمانان ‌و مؤمنان ‌برای‌ حفظ ‌هم‌بستگی‌، مأمور شده‌اند که ‌به‌ یکدیگر مهر بورزند و حقوق‌ یکدیگر را رعایت ‌کنند.
به‌ نظر می‌رسد بسیاری ‌از تعالیم‌ اخلاق ‌اجتماعی اسلام‌ نیز ناظر به ‌حفظ‌ همبستگی ‌افراد جامعه ‌باشد.
در بخش‌ عمده‌ای ‌از احادیثِ راجع ‌به‌ این‌ موضوع‌، برای‌ هم‌بستگی ‌از واژه جماعت ‌استفاده ‌شده ‌و در این ‌زمینه‌ احادیث‌ منقول ‌از پیامبر اکرم ‌فراوان‌ است‌.

۲.۳ - اهمیت حفظ جماعت

در حدیثی ‌از حضرت‌ رسول ‌صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌، حفظ ‌جماعت ‌و ملازمت‌ با آن ‌جزو پنج‌ امری ‌است‌ که ‌ خداوند به ‌وی ‌ فرمان‌ داده‌ است ‌آن‌ها را انجام ‌دهد.
[۲۶] ابن ‌حنبل‌، ج‌۴، ص‌۲۰۲، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).

در حدیثی‌ دیگر از ایشان‌، جماعت ‌به‌ معنای‌ الفت‌، در ردیف ‌ده رکن‌ اسلام‌ قرار گرفته‌ است‌.
پیامبر اکرم‌ ملازمت‌ با جماعت ‌مسلمانان ‌را در زمره ‌سه‌ چیزی ‌وصف ‌کرده ‌است ‌که ‌ کینه ‌هیچ ‌ مسلمانی‌ را بر نمی‌انگیزد.
[۲۸] ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۳، ص‌۲۲۵، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
[۲۹] عبداللّه بن ‌عبدالرحمان‌ دارمی‌، سنن‌ الدارمی‌، ج‌۱، ص‌۷۴، چاپ‌ محمد احمد دهمان‌، دمشق‌: مکتبة‌ الاعتدال‌، (بی‌تا).


۲.۴ - گناه ایجاد تفرقه

در مقابل‌، پیامبر تفرقه‌ انداختن ‌در میان ‌مسلمانان‌ را، در کنار ترک ‌سنّت‌ و فسخ‌ بیعت‌، در ردیف گناهان‌ شمرده ‌است‌.

۲.۵ - حدیث افتراق

در حدیث‌ افتراق ‌نیز وقتی ‌از رسول‌ خدا سؤال ‌شد که ‌کدام‌ فرقه ‌اهل ‌نجات‌ است‌، حضرت ‌سه‌ بار گفت‌: جماعت‌.
[۳۱] ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۳، ص‌۱۴۵، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).


۲.۶ - کیفر برهم زننده جماعت

از آن‌جا که‌ پیامبر اکرم‌، برای‌ وحدت‌ بخشیدن ‌به‌ جامعه ‌از هم‌ گسیخته‌ عرب‌ جاهلی ‌در پرتو دین ‌اسلام ‌ و توحید، زحمت‌ فوق‌العاده‌ای ‌متحمل ‌شده‌ بود، به‌ هیچ‌ وجه ‌راضی ‌نبود این‌ هم‌بستگی ‌با وانهادن ‌پیوند دینی ‌خدشه‌دار شود، تا جایی‌ که ‌حتی بنا بر یک‌ حدیث‌ ریختن‌ خون ‌کسی ‌را که‌ جماعت‌ مسلمانان ‌را ترک‌ کند، مجاز شمرده‌
[۳۳] ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ الخصال‌، ج‌۶، ص‌۱۸۱، چاپ ‌علی ‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۲ ش‌.
و در حدیث ‌دیگری ‌توصیه ‌فرموده‌ است ‌که ‌اگر شخصی ‌بخواهد اجتماع ‌مسلمانان‌ را بر هم‌ زند و زمام‌ امور ایشان‌ را غصب‌ کند و بدون‌ رای‌زنی‌، متولی‌ امور گردد، وی‌ را بکشند که ‌خداوند هم‌ قتل ‌چنین‌ کسی‌ را جایز دانسته ‌است‌ در برابر، با لحنی ‌تشویق‌ آمیز، تأکید کرده‌ است‌ که‌ پاداش ‌کسی ‌که‌ ملازمت‌ با جماعت ‌را اختیار کند، رفتن‌ به ‌ بهشت ‌است‌.
[۳۵] ابن ‌حنبل‌، ج‌۱، ص‌۱۸، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
[۳۶] ابن ‌حنبل‌، ج‌۱، ص‌۲۶، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).


۲.۷ - رابطه جماعت و سنت

حفظ‌ جماعت ‌و ملازمت ‌با آن ‌برای ‌ پیامبر اسلام ‌ چندان‌ اهمیت ‌داشت ‌که‌ ترک‌ جماعت‌ را معادل‌ کنار نهادن ‌سنّت‌ می‌دانست‌.
[۳۷] ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۲، ص‌۲۲۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
[۳۸] ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۲، ص‌۵۰۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).


۲.۸ - اهمیت نظر و عقیده جماعت

هم‌چنین ‌ نظر و عقیده‌ جماعت‌ مسلمانان‌ به ‌اندازه‌ای‌ مهم ‌و از نظر الاهی ‌با ارزش ‌تلقی ‌شده‌ است ‌که ‌اگر صد تن‌ از آنان‌ بر جنازه فردی‌ نماز بگزارند، وی ‌آمرزیده ‌خواهد شد، چنان‌که‌ اگر چهل‌ مؤمن ‌درباره مؤمنی‌ شفاعت‌ کنند، خداوند شفاعت ‌آنان‌ را خواهد پذیرفت‌.
[۳۹] ابن ‌ماجه‌، سنن ‌ابن ‌ماجه‌، ج‌۱، ص‌۴۷۷، چاپ ‌محمد فؤاد عبدالباقی‌، (قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ‌ افست‌ بیروت‌، (بی‌تا).

از همین‌ روست ‌که‌ دست‌ خدا با جماعت‌، یعنی‌ حافظ ‌آن‌، دانسته ‌شده ‌است‌
[۴۰] محمد بن ‌عیسی ‌ترمذی‌، الجامع ‌الصحیح‌، ج‌۳، ص‌۳۱۵، چاپ‌ عبدالوهاب‌ عبدللطیف‌، بیروت ۱۴۰۳.
[۴۱] احمد بن‌ علی‌ نسائی‌، سنن‌ النسائی‌، ج‌۷، ص‌۹۲، بشرح‌ جلال‌الدین‌ سیوطی‌ و حاشیة ‌نورالدین بن ‌عبدالهادی ‌سندی‌، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
و بر هم ‌زننده جامعه‌، محارب ‌است‌.
[۴۲] احمد بن‌ علی‌ نسائی‌، سنن‌ النسائی‌، ج‌۷، ص‌۹۳، بشرح‌ جلال‌الدین‌ سیوطی‌ و حاشیة ‌نورالدین بن ‌عبدالهادی ‌سندی‌، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.


۲.۹ - رابطه برکت و جماعت

آن‌چه‌ را که‌ درباره حفظ‌ هم‌بستگی ‌و لزوم‌ جماعت ‌از قول ‌پیامبر اکرم ‌نقل ‌شده‌ است‌، به ‌طور خلاصه‌، در این‌ سخن ‌ایشان ‌می‌توان‌ ملاحظه ‌کرد: «برکت ‌با جماعت ‌است‌» (البرکة‌ مع‌ الجماعة‌).
[۴۳] ابن ‌ماجه‌، سنن ‌ابن ‌ماجه‌، ج‌۲، ص‌۱۰۹۴، چاپ ‌محمد فؤاد عبدالباقی‌، (قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ‌ افست‌ بیروت‌، (بی‌تا).


۲.۱۰ - کلام ائمه شیعه

در احادیث ‌شیعی‌ نیز بر همبستگی ‌مؤمنان ‌و مسلمانان ‌تأکید شده‌ است‌.
حضرت ‌علی‌ علیه‌السلام‌، با قرار دادن‌ «فتنه‌» در مقابل‌ جماعت‌، مردم ‌را دعوت ‌کرده ‌است‌ که‌ به ‌ریسمان‌ جماعت ‌چنگ‌ زنند.
[۴۴] علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌)، امام‌ اول‌، نهج‌ البلاغة‌، حطبه ۱۵۱، چاپ‌ صبحی ‌صالح‌، بیروت‌ (۱۳۸۷)، چاپ‌ افست‌ قم‌ (بی‌تا).

امام ‌سجاد علیه‌السلام‌ نیز بر این ‌معنا تأکید کرده‌ است‌.
[۴۵] علی‌ بن‌ حسین‌ (ع‌)، امام ‌چهارم‌، ج۱، ص‌۴۲۱، الصحیفة ‌السجادیة‌، چاپ‌ محمد جواد حسینی‌ جلالی‌، قم‌ ۱۳۸۰ ش‌.

امام ‌صادق‌ علیه‌السلام‌ خروج ‌از جماعت ‌مسلمانان ‌را برابر با رها کردن‌ اسلام‌ (رِبْقَهَ الاسلام‌) دانسته‌ است‌.
بر اساس‌ حدیثی ‌دیگر از ایشان‌، اهمیت ‌جماعت ‌چندان ‌است ‌که ‌در تلاقی ‌یک ‌شخص ‌با یک ‌گروه‌، آن‌ شخص ‌موظف ‌است‌ به ‌گروه ‌ سلام‌ کند و در برخورد دو گروه‌ با یکدیگر، گروهی ‌که‌ افراد کمتری ‌دارد باید به‌ گروه‌ پرجمعیت‌تر سلام ‌کند.

۲.۱۱ - اهمیت نماز با جماعت

هم‌چنین ‌برای‌ جذب‌ جمعیت بیشتر به‌ نماز جماعت، می‌توان ‌برخی‌ فقرات ‌ اذان‌ را تکرار کرد، حتی‌ حفظ‌ جماعت ‌گاه‌ بر نماز برتری ‌یافته ‌و گفته‌ شده‌ است ‌ نماز کسی ‌که ‌نماز جماعت‌ را، برای ‌اعراض ‌از جماعت ‌مؤمنان‌، ترک ‌گوید صحیح ‌نیست‌.

۲.۱۲ - کناره‌گیری از جماعت

بر اساس ‌حدیثی ‌از پیامبر، غیبت ‌کسی‌ که‌ از جماعت ‌مسلمانان ‌کناره‌ گیرد جایز است‌، چنین‌ کسی ‌دیگر عادل ‌نیست ‌و باید از او دوری ‌شود و امام‌ مسلمانان ‌باید به‌ وی ‌هشدار دهد که‌ اگر به‌ جماعت‌ مسلمین‌ بپیوندد در امان ‌است‌.

۲.۱۳ - حکمت مراسمات جمعی

هم‌چنین ‌دلیل تشریع ‌مراسمی ‌چون‌ عید فطر و قربان‌، اجتماع‌ مسلمانان‌ دانسته ‌شده‌ و برای ‌ تشویق‌ مردم ‌به‌ جمع‌گرایی ‌و هم‌بستگی‌، به ‌آنان ‌توصیه‌ شده‌ است‌ که‌ هر چه ‌دست‌های ‌بیشتری ‌بر سر سفره‌شان ‌باشد بهتر است‌.


با وجود تکرار واژه جماعت ‌در احادیث‌ شیعه‌ و سنّی‌ ملاحظه ‌می‌شود بیان‌ امامان‌ شیعه ‌ و احادیث ‌اهل‌ سنّت ‌ درباره مراد از این ‌واژه‌ متفاوت ‌است‌.
بر اساس‌ حدیثی‌ که ‌امام‌ صادق‌ علیه‌السلام ‌از قول ‌پیامبر اکرم‌ نقل ‌کرده‌، جماعت ‌به‌ معنای اهل ‌حق‌ است‌، هر چند تعداد آنان‌ کم ‌باشد
[۵۶] احمد بن‌ محمد برقی‌، کتاب‌ المحاسن‌، ج‌۱، ص‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، قم‌ (۱۳۳۱ ش).
اما، در تلقی ‌اهل‌ سنّت‌، مراد از جماعت‌، عالمان‌ و مجتهدان ‌اهل ‌سنّت‌
[۵۸] ابن ‌حجر عسقلانی‌، فتح ‌الباری‌: شرح‌ صحیح‌البخاری‌، ج‌۱۳، ص‌۲۶۶، بیروت‌: دارالمعرفه‌، (بی‌تا).
و مراد از تارکان ‌جماعت‌، مخالفان ‌اجماع ‌اهل‌سنّت‌اند.
[۵۹] ابن ‌حجر عسقلانی‌، فتح ‌الباری‌: شرح‌ صحیح‌البخاری‌، ج‌۱۲، ص‌، بیروت‌: دارالمعرفه‌، (بی‌تا).

هم‌چنین ‌سال‌ ۴۰ یا ۴۱، به ‌مناسبت ‌ صلح‌ میان‌ معاویه ‌و امام‌ حسن‌ علیه‌السلام‌ و وحدت ‌کلمه ‌بر سر یک ‌ خلیفه‌، عام‌ الجماعة نام‌ گرفته ‌است‌.


گفتنی ‌است ‌که‌ در مجموعه‌های‌ روایی‌، احادیثی ‌با مضمون ‌دعوت‌ مؤمنان ‌به‌ عزلت ‌وجود دارد (برای‌ نمونه‌ به این منابع رجوع کنید
[۶۵] علی‌ بن‌ ابوبکر هیثمی‌، مجمع‌ الزوائد و منبع ‌الفوائد، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳ـ۳۰۶، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶۶] مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌۶۷، ص‌۱۰۸ـ۱۱۲.
)، اما از جمع‌بندی ‌مجموعاحادیث ‌و آیات ‌دعوت ‌کننده ‌به‌ جمعیت ‌و جمعیت‌گرایی ‌در قیاس‌ با آن‌چه ‌به‌ عزلت ‌دعوت ‌می‌کند می‌توان ‌نتیجه ‌گرفت ‌که‌ اسلام‌ مردم ‌را به ‌هم‌بستگی ‌و دوری ‌از عزلت ‌فرا می‌خواند، و فقط ‌در زمان ‌و شرایط ‌خاص ‌است ‌که‌ به‌ عزلت‌ توصیه‌ می‌شود.




۵.۱ - نماز جماعت

خواندن نمازهای واجب با جماعت مستحب است .
امام خمینی در این باره می‌فرماید: نماز جماعت از مستحبات مؤکّد در تمام نمازهای واجب، مخصوصاً در نمازهای یومیه است و در نماز صبح و مغرب و عشا تاکید بیشتری شده است. و نماز جماعت دارای ثواب عظیمی است، ولی اصالتاً واجب نیست نه به وجوب شرعی (که واجب مستقل باشد) و نه وجوب شرطی (که به‌عنوان شرط چیز دیگری واجب شود)، مگر در نماز جمعه با وجود شرایطی که در محل آن ذکر شده است. البته گرچه به جماعت خواندن نماز مورد تاکید است؛ ولی جماعت «در هیچ یک از نافله‌های اصلی - جز نماز استسقاء - مشروع نیست، اگرچه که این نافله‌ها به‌واسطه نذر و مانند آن واجب شود و قبلاً گذشت که احتیاط آن است که نماز دو عید (فطر و قربان) فرادا خوانده شود و جماعت در آن‌ها رجاءً بدون اشکال است.» و هرچند که «شرکت در نماز جماعت بسیار فضیلت دارد؛ ولی کسی حق ندارد کسی را مجبور به شرکت نماید.» اگر کسی در جایی که نماز جماعت برپا است نمازش را فرادا بخواند پس «اگر عمل او به‌قصد هتک جماعت و امام باشد و یا آنکه موجب هتک جماعت یا امام گردد حرام است.» و «اگر چند نفر برای امام جماعت شدن بخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، احتیاط بهتر آن است که به هیچ یک از آن‌ها اقتدا نشود. البته اگر در اینکه هرکدام بخواهد غیر خودش را برای نماز جماعت مقدم کند، جرّ و بحث کنند، مثل اینکه هرکدام از اینان به دیگری بگوید: فلانی جلو بیفت، هرکدام را که مامومین ترجیح بدهند، باید به او اقتدا شود و درصورتی‌که بین مامومین اختلاف بیفتد، یا کسی را جلو نیندازند، باید کسی که فقیه جامع الشرائط است، برای امامت مقدم شود و اگر چنین فقیهی نباشد یا متعدد باشند، کسی که قرائتش بهتر است مقدم می‌شود و اگر او نبود، کسی که در احکام نماز افقه است و اگر او نبود، از همه مسن‌تر. و البته امام راتب (همیشگی) مسجد برای امامت اولویّت دارد، اگرچه غیر او افضل باشد، لکن بهتر آن است که او افضل را مقدم کند و صاحب منزل نسبت به غیر- درصورتی‌که در نمازخواندن در آنجا ماذون باشد- برای امامت اولویّت دارد و بهتر است که او افضل را مقدم کند و سادات‌هاشمی از غیر خودشان درصورتی‌که در صفات مساوی با آن‌ها باشند، برای امامت اولویّت دارند و مرجّحاتی که ذکر شد، افضلیّت و استحباب، را می‌رسانند نه آنکه واجب و لازم باشند، حتی اولویّت امامت برای‌ امام راتب، لزوم ندارد، بنابراین غیر امام راتب اگر بخواهد امام راتب را کنار بزند و خودش امامت نماید، اگرچه از جمیع جهات نسبت به امام راتب پایین‌تر باشد، حرام نیست، لکن مزاحمت و کنار زدن امام راتب زشت است، بلکه مخالف مروّت است، اگرچه شخص مزاحم ازهرجهت افضل از امام راتب باشد.»

۵.۲ - نماز جمعه

از شرایط نماز جمعه گزاردن آن با جماعت است .

۵.۳ - خمس

چنان‌چه گروهى به صورت مشترک، معدن یا گنجی را استخراج کنند، در صورتى که سهم هر یک به حد نصاب برسد، پرداخت خمس بر او واجب است؛ لیکن اگر مجموع سهام به حد نصاب برسد، آیا اخراج خمس آن بر سهام‌داران واجب است یا نه؟ مسئله اختلافى است.
[۷۶] کفایة الاحکام، ج۱، ص۲۰۹و۲۱۱.


۵.۴ - صید در حال احرام

اگر جمعى که مُحرمند به صورت مشترک حیوانی را صید کنند یا گروهى که محرم نیستند، حیوانى را در حرم صید کنند، بر عهده هر کدام یک کفاره ثابت است.
برخى، در فرض دوم، در ثبوت کفّاره مستقل براى هر نفر، تردید کرده‌اند.

۵.۵ - احیاء موات

گروهى که به طور مشترک و به قصد مالکیت، کانالى مى‌کنند تا آب در آن جریان یابد، نسبت به آن حق اولویت پیدا مى‌کنند و اگر آن را به دهانه آب متصل کنند، به گونه‌اى که آب بتواند در آن جارى شود، به طور مشاع مالک آن مى‌شوند.

۵.۶ - حدود

چنان‌چه فردى، گروهى را یک به یک قذف کند، در ازاى قذف هر فردى، حد قذف بر او ثابت مى‌شود، و اگر همه را - به صورت گروهى - با یک لفظ قذف نماید، در صورتى که همه باهم از او شکایت کنند، یک حدّ بر او جارى مى‌شود؛ اما اگر یکایک مطالبه حدّ کنند، در ازاى مطالبه هر فرد، یک حدّ بر قذف کننده جارى مى‌شود.
گروهى که وارث حدّ قذف هستند، با عفو بعض آنان، حدّ از قذف کننده ساقط نمى‌شود و افراد باقى مانده- حتى اگر یک نفر باشد- حقّ مطالبه آن را دارند.

۵.۷ - قصاص

گروهى که به اشتراک فردى را کشته‌اند، اولیاى مقتول مى‌توانند همه آنان را قصاص کنند؛ لیکن باید مازاد بر دیه مقتول را به آنان بازگردانند.
بنا بر این، اگر قاتلان سه نفر باشند، ولی دم مى‌تواند هر سه نفر را قصاص کند و بکشد؛ لیکن بر عهده او است که به هر یک از آنان دو سوم دیه را بپردازد.
حکم یاد شده در قصاص اعضا نیز جارى است.


(۲) ابن ‌بابویه‌، علل‌الشرایع‌، نجف‌ ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ‌افست‌ قم‌ (بی‌تا).
(۳) ابن ‌بابویه‌، عیون‌ اخبار الرضا، چاپ‌ حسین‌ اعلمی‌، بیروت ۱۴۰۴ الف‌.
(۴) ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ الخصال‌، چاپ ‌علی ‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۲ ش‌.
(۵) ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۴۰۴ ب‌.
(۶) ابن ‌بابویه‌، معانی‌ الاخبار، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۱ ش‌.
(۷) ابن ‌حجر عسقلانی‌، فتح ‌الباری‌: شرح‌ صحیح‌البخاری‌، بیروت‌: دارالمعرفه‌، (بی‌تا).
(۸) ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
(۹) ابن ‌عساکر، تاریخ‌ مدینة‌ دمشق‌، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۱۰) ابن ‌کثیر، البدایة ‌و النهایة‌، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) ابن ‌ماجه‌، سنن ‌ابن ‌ماجه‌، چاپ ‌محمد فؤاد عبدالباقی‌، (قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ‌ افست‌ بیروت‌، (بی‌تا).
(۱۲) محمد بن‌ احمد ازهری‌، تهذیب‌ اللغة‌، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۱۳) محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، صحیح‌البخاری‌، (چاپ‌ محمد ذهنی ‌افندی‌)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۴) احمد بن‌ محمد برقی‌، کتاب‌ المحاسن‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، قم‌ (۱۳۳۱ ش).
(۱۵) محمد بن ‌عیسی ‌ترمذی‌، الجامع ‌الصحیح‌، چاپ‌ عبدالوهاب‌ عبدللطیف‌، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۶) خلیل‌ بن‌ احمد، کتاب‌ العین‌، چاپ‌ مهدی‌ مخزومی‌ و ابراهیم‌ سامرائی‌، قم‌ ۱۴۰۹.
(۱۷) عبداللّه بن ‌عبدالرحمان‌ دارمی‌، سنن‌ الدارمی‌، چاپ‌ محمد احمد دهمان‌، دمشق‌: مکتبة‌ الاعتدال‌، (بی‌تا).
(۱۸) زمخشری‌، الکشاف.
(۱۹) محمد پادشاه‌ بن ‌غلام‌ محیی‌الدین ‌شاد، آنندراج‌: فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌، چاپ‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران ۱۳۶۳ ش‌.
(۲۰) طباطبائی‌، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۱) طبرسی‌، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۲) طبری‌، جامع‌ البیان.
(۲۳) محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، الاستبصار، چاپ‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، تهران‌ ۱۳۹۰.
(۲۴) محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، التبیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، چاپ ‌احمد حبیب ‌قصیر عاملی‌، بیروت‌ (بی‌تا).
(۲۵) محمد فؤاد عبدالباقی‌، المعجم ‌المفهرس‌ لالفاظ ‌القرآن ‌الکریم‌، قاهره‌ ۱۳۶۴، چاپ‌ افست‌ تهران‌ (۱۳۹۷).
(۲۶) علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌)، امام‌ اول‌، نهج‌ البلاغة‌، چاپ‌ صبحی ‌صالح‌، بیروت‌ (۱۳۸۷)، چاپ‌ افست‌ قم‌ (بی‌تا).
(۲۶) علی‌ بن‌ حسین‌ (ع‌)، امام ‌چهارم‌، الصحیفة ‌السجادیة‌، چاپ‌ محمد جواد حسینی‌ جلالی‌، قم‌ ۱۳۸۰ ش‌.
(۲۷) محمد بن ‌جلال ‌الدین ‌غیاث ‌الدین‌ رامپوری‌، غیاث ‌اللغات‌، چاپ‌ منصور ثروت‌، تهران‌ ۱۳۷۵ ش‌.
(۲۸) محمد بن‌ عمر فخر رازی‌، التفسیر الکبیر، قاهره‌ (بی‌تا)، چاپ‌ افست ‌تهران‌ (بی‌تا).
(۲۹) محمد بن‌ احمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۰) کلینی‌، اصول کافی.
(۳۱) محمد صالح بن ‌احمد مازندرانی‌، شرح‌ اصول ‌الکافی‌، مع‌ تعالیق‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، چاپ‌ علی‌ عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۲) مجلسی‌، بحارالانوار.
(۳۳) مسلم‌ بن ‌حجاج‌، الجامع‌ الصحیح‌، بیروت‌: دارالفکر، (بی‌تا).
(۳۴) مصباح‌ الشریعة‌، منسوب ‌به‌ امام ‌جعفر صادق‌ (ع‌)، بیروت‌: مؤسسة‌ الاعلمی‌ للمطبوعات‌، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۵) محمد بن‌ محمد مفید، الافصاح‌ فی‌ الامامة‌، قم‌ ۱۴۱۳.
(۳۶) احمد بن‌ علی‌ نسائی‌، سنن‌ النسائی‌، بشرح‌ جلال‌الدین‌ سیوطی‌ و حاشیة ‌نورالدین بن ‌عبدالهادی ‌سندی‌، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۷) علی‌ بن‌ ابوبکر هیثمی‌، مجمع‌ الزوائد و منبع ‌الفوائد، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. محمد بن ‌جلال ‌الدین ‌غیاث ‌الدین‌ رامپوری‌، غیاث ‌اللغات‌، ذیل ‌واژه‌، چاپ‌ منصور ثروت‌، تهران‌ ۱۳۷۵ ش‌.
۲. محمد پادشاه‌ بن ‌غلام‌ محیی‌الدین ‌شاد، آنندراج‌: فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌، ذیل ‌واژه‌، چاپ‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران ۱۳۶۳ ش‌.
۳. خلیل‌ بن‌ احمد، ج‌۱، ص‌۲۳۹۲۴۰، کتاب‌ العین‌، ذیل‌ «جمع‌»، چاپ‌ مهدی‌ مخزومی‌ و ابراهیم‌ سامرائی‌، قم‌ ۱۴۰۹.    
۴. محمد بن‌ احمد ازهری‌، ج‌۱، ص‌۳۶۹، تهذیب‌ اللغة‌، ذیل‌ «جمع‌»، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۵. محمد فؤاد عبدالباقی‌، المعجم ‌المفهرس‌ لالفاظ ‌القرآن ‌الکریم‌، ذیل‌ «جمع‌»، قاهره‌ ۱۳۶۴، چاپ‌ افست‌ تهران‌ (۱۳۹۷).
۶. آل عمران‌/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۷. آل عمران‌/سوره۳، آیه۱۰۵.    
۸. انعام‌/سوره۶، آیه۱۵۹.    
۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۲.    
۱۰. مؤمنون‌/سوره۲۳، آیه۵۲.    
۱۱. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۱۴.    
۱۳. طبری‌، جامع‌ البیان، ذیل‌ آل عمران: ۱۰۳.
۱۴. محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، التبیان‌ فی‌ تفسیر القرآن‌، ذیل‌ آل عمران:۱۰۳، چاپ ‌احمد حبیب ‌قصیر عاملی‌، بیروت‌ (بی‌تا).    
۱۵. زمخشری‌، الکشاف، ذیل‌ آل عمران: ۱۰۳.
۱۶. طبرسی‌، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل‌ آل عمران:۱۰۳.    
۱۷. محمد بن‌ عمر فخر رازی‌، التفسیر الکبیر، ذیل ‌آل عمران:۱۰۳، قاهره‌ (بی‌تا)، چاپ‌ افست ‌تهران‌ (بی‌تا).    
۱۸. محمد بن‌ احمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌، ذیل ‌آل عمران:۱۰۳، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵.    
۱۹. طباطبائی‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل‌ آل عمران:۱۰۳.    
۲۰. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، صحیح‌البخاری‌، ج‌۱، ص‌۱۲۳، (چاپ‌ محمد ذهنی ‌افندی‌)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۱. مسلم‌ بن ‌حجاج‌، الجامع‌ الصحیح‌، ج‌۸، ص‌۰، بیروت‌: دارالفکر، (بی‌تا).
۲۲. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۲، ص‌۱۶۶.    
۲۳. مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌۵۸، ص‌۱۴۸.    
۲۴. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۲، ص‌۱۶۶.    
۲۵. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۲، ص‌۱۶۹.    
۲۶. ابن ‌حنبل‌، ج‌۴، ص‌۲۰۲، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۲۷. ابن ‌بابویه‌، علل‌الشرایع‌، ج‌۱، ص‌۲۴۹، نجف‌ ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ‌افست‌ قم‌ (بی‌تا).    
۲۸. ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۳، ص‌۲۲۵، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۲۹. عبداللّه بن ‌عبدالرحمان‌ دارمی‌، سنن‌ الدارمی‌، ج‌۱، ص‌۷۴، چاپ‌ محمد احمد دهمان‌، دمشق‌: مکتبة‌ الاعتدال‌، (بی‌تا).
۳۰. ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ الخصال‌، ج‌۱، ص‌۸۵، چاپ ‌علی ‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۲ ش‌.    
۳۱. ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۳، ص‌۱۴۵، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۳۲. ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ الخصال‌، ج‌۲، ص‌۵۸۴، چاپ ‌علی ‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۲ ش‌.    
۳۳. ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ الخصال‌، ج‌۶، ص‌۱۸۱، چاپ ‌علی ‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۲ ش‌.
۳۴. ابن ‌بابویه‌، عیون‌ اخبار الرضا، ج‌۱، ص‌۶۷، چاپ‌ حسین‌ اعلمی‌، بیروت ۱۴۰۴ الف‌.    
۳۵. ابن ‌حنبل‌، ج‌۱، ص‌۱۸، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۳۶. ابن ‌حنبل‌، ج‌۱، ص‌۲۶، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۳۷. ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۲، ص‌۲۲۹، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۳۸. ابن ‌حنبل‌، مسند الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌، ج‌۲، ص‌۵۰۶، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ (بی‌تا).
۳۹. ابن ‌ماجه‌، سنن ‌ابن ‌ماجه‌، ج‌۱، ص‌۴۷۷، چاپ ‌محمد فؤاد عبدالباقی‌، (قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ‌ افست‌ بیروت‌، (بی‌تا).
۴۰. محمد بن ‌عیسی ‌ترمذی‌، الجامع ‌الصحیح‌، ج‌۳، ص‌۳۱۵، چاپ‌ عبدالوهاب‌ عبدللطیف‌، بیروت ۱۴۰۳.
۴۱. احمد بن‌ علی‌ نسائی‌، سنن‌ النسائی‌، ج‌۷، ص‌۹۲، بشرح‌ جلال‌الدین‌ سیوطی‌ و حاشیة ‌نورالدین بن ‌عبدالهادی ‌سندی‌، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۲. احمد بن‌ علی‌ نسائی‌، سنن‌ النسائی‌، ج‌۷، ص‌۹۳، بشرح‌ جلال‌الدین‌ سیوطی‌ و حاشیة ‌نورالدین بن ‌عبدالهادی ‌سندی‌، استانبول‌ ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۳. ابن ‌ماجه‌، سنن ‌ابن ‌ماجه‌، ج‌۲، ص‌۱۰۹۴، چاپ ‌محمد فؤاد عبدالباقی‌، (قاهره‌ ۱۳۷۳/۱۹۵۴)، چاپ‌ افست‌ بیروت‌، (بی‌تا).
۴۴. علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌)، امام‌ اول‌، نهج‌ البلاغة‌، حطبه ۱۵۱، چاپ‌ صبحی ‌صالح‌، بیروت‌ (۱۳۸۷)، چاپ‌ افست‌ قم‌ (بی‌تا).
۴۵. علی‌ بن‌ حسین‌ (ع‌)، امام ‌چهارم‌، ج۱، ص‌۴۲۱، الصحیفة ‌السجادیة‌، چاپ‌ محمد جواد حسینی‌ جلالی‌، قم‌ ۱۳۸۰ ش‌.
۴۶. احمد بن‌ محمد برقی‌، کتاب‌ المحاسن‌، ج‌۱، ص‌۲۱۹، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، قم‌ (۱۳۳۱ ش).    
۴۷. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۱، ص‌۴۰۵.    
۴۸. کلینی‌، اصول کافی، ج‌ ۲، ص‌۶۴۷.    
۴۹. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۸.    
۵۰. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۳، ص‌۳۰۸.    
۵۱. کلینی‌، اصول کافی، ج‌۳، ص‌۳۷۲.    
۵۲. محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌، الاستبصار، ج‌۳، ص‌۱۳، چاپ‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، تهران‌ ۱۳۹۰.    
۵۳. ابن ‌بابویه‌، علل‌الشرایع‌، ج‌۱، ص‌۲۶۹، نجف‌ ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ‌افست‌ قم‌ (بی‌تا).    
۵۴. ابن ‌بابویه‌، کتاب‌ من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، ج‌۱، ص‌۵۲۲، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۴۰۴ ب‌.    
۵۵. احمد بن‌ محمد برقی‌، کتاب‌ المحاسن‌، ج‌۲، ص‌۳۹۸، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، قم‌ (۱۳۳۱ ش).    
۵۶. احمد بن‌ محمد برقی‌، کتاب‌ المحاسن‌، ج‌۱، ص‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، قم‌ (۱۳۳۱ ش).
۵۷. ابن ‌بابویه‌، معانی‌ الاخبار، ج۱، ص‌۱۵۴، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۱ ش‌.    
۵۸. ابن ‌حجر عسقلانی‌، فتح ‌الباری‌: شرح‌ صحیح‌البخاری‌، ج‌۱۳، ص‌۲۶۶، بیروت‌: دارالمعرفه‌، (بی‌تا).
۵۹. ابن ‌حجر عسقلانی‌، فتح ‌الباری‌: شرح‌ صحیح‌البخاری‌، ج‌۱۲، ص‌، بیروت‌: دارالمعرفه‌، (بی‌تا).
۶۰. محمد بن‌ محمد مفید، الافصاح‌ فی‌ الامامة‌، ج۱، ص‌۱۰۴، قم‌ ۱۴۱۳.    
۶۱. ابن ‌عساکر، تاریخ‌ مدینة‌ دمشق‌، ج‌۲۸، ص‌۳۵، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت ۱۴۱۵۱۴۲۱/۱۹۹۵۲۰۰۱.    
۶۲. ابن ‌کثیر، البدایة ‌و النهایة‌، ج‌۶، ص‌۲۴۶، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۶۳. ابن ‌کثیر، البدایة ‌و النهایة‌، ج‌۶، ص‌ ۲۷۳، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۶۴. مصباح‌ الشریعة‌، منسوب ‌به‌ امام ‌جعفر صادق‌ (ع‌)، ج۱، ص‌۹۹۱۰۰، بیروت‌:مؤسسة‌ الاعلمی‌ للمطبوعات‌، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.    
۶۵. علی‌ بن‌ ابوبکر هیثمی‌، مجمع‌ الزوائد و منبع ‌الفوائد، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳ـ۳۰۶، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۶. مجلسی‌، بحارالانوار، ج‌۶۷، ص‌۱۰۸ـ۱۱۲.
۶۷. محمد صالح بن ‌احمد مازندرانی‌، شرح‌ اصول ‌الکافی‌، ج‌۱، ص‌۱۶۰، مع‌ تعالیق‌ ابوالحسن‌ شعرانی‌، چاپ‌ علی‌ عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۶۸. جواهر الکلام، ج۱۳، ص۱۳۴-۱۳۵.    
۶۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۷۸، کتاب الصلاة، فصل فی صلاة الجماعة.    
۷۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۷۸، کتاب الصلاة، فصل فی صلاة الجماعة.    
۷۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۴، استفتائات امام خمینی، ج۳، ص۲۷۶، سؤال ۳۱۳۳.    
۷۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۴، استفتائات امام خمینی، ج۳، ص۲۸۱، سؤال ۳۱۴۱.    
۷۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۲۹۱، کتاب الصلاة، فصل فی صلاة الجماعة، القول فی شرائط امام الجماعة، مسالة۸.    
۷۴. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۴۲.    
۷۵. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۲۰.    
۷۶. کفایة الاحکام، ج۱، ص۲۰۹و۲۱۱.
۷۷. الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۳۳۱.    
۷۸. مستند الشیعة ج۱۰، ص۶۱.    
۷۹. العروة الوثقی، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.    
۸۰. مستند الشیعة، ج۱۳، ص۲۰۰.    
۸۱. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۶۸.    
۸۲. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۹۵.    
۸۳. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۲.    
۸۴. جواهر الکلام، ج۳۸، ص۱۲۹-۱۳۰.    
۸۵. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۲۰-۴۲۱.    
۸۶. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۲۵.    
۸۷. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۶۶.    
۸۸. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷۰-۷۱.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جماعت»، شماره۴۸۱۰.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد۳، صفحه۱۰۱-۱۰۲.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار