تیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تِیْه بیابانی است که
بنی اسرائیل در پی نافرمانی
خداوند چهل سال در آن سرگردان شدند.
فرهنگ نویسان عربی، تیه را در اصل،
مصدرِ «تاهَ یَتیهُ»
و به معنای سرگشته و
سرگردان به راهی رفتن دانسته
و برخی گمراه شدن در پی آن را نیز افزوده اند.
معنای سرگردانی و
گمراهی (
حاصل مصدر ) و حرکت با حالت سرگشته و سرگردان در پی گم کردن
راه هم گفته شده است.
بر اساس معانی یاد شده و به عنوان
اسم صفت ،
بیابانی که به سبب نبود نشان راه
، آدمی در آن
گم و سرگردان شود نیز «تِیه» خوانده شده است
سرانجام در کاربردی دیگر و با اثرپذیری از
قرآن به عنوان
اسم خاص به بیابانی گفته میشود که
بنی اسرائیل در پی خروج از
مصر و بر اثر نافرمانی
خداوند ، ۴۰ سال در آن سرگردان و از ورود به سرزمین مقدس محروم شدند.
این بیابان را در
شبه جزیره سینا دانسته اند. جغرافی دانان عرب آن را «صحرای بنی اسرائیل» نیز خوانده اند.
بیابان یاد شده میان
أیله ، مصر،
دریای قُلْزم (
سرخ ) و
کوه های سرات شام قرار دارد و گستره آن از اطراف به
جفار ،
کوه طور و سرزمین
فلسطین منتهی میشود.
این
وادی ، جنوبی ترین بخش فلسطین
و بیشتر آن شن زار و فاقد پوشش گیاهی است.
مساحت آن را به ابعاد ۴۰
فرسنگ در ۴۰ فرسنگ گفته اند.
راز محرومیت ۴۰ ساله بنی اسرائیل از ورود به
کنعان ، سرگردانی آنان در بیابان و انبوهی از رخدادهای تلخ و شیرین این سالها به شکل مبسوطی در
عهد عتیق گزارش شده است. «
سِفر اعداد » که بخش عمده آن روایت گر این دوره از تاریخ بنی اسرائیل است، در
تورات عبری ، با نام «در بیابان» خوانده میشده است.
بنا به روایت تورات، بنی اسرائیل در پی خروج از
مصر (۱۴۴۶ ق. م.) و با عبور از
دریای سرخ ، مناطقی چون کوه طور (سینا)، بخش های گوناگون
صحرای سینا همانند بیابان های سین،
فاران و توقفگاه های متعدد آن را پشت سر گذاشته، به بیابانی به نام «
قادش برنیع » می رسند که نزدیک ترین بخش صحرای سینا به مرزهای جنوبی کنعان و پس از
کوه سینا ، مشهورترین مکان در تاریخ سرگردانی آنان است. بیشترین سال های سرگردانی ۴۰ ساله
بنی اسرائیل در این منطقه سپری شده است.
اینجاست که
حضرت موسی علیهالسلام ۱۲ نفر از سران قبایل را برای بررسی شرایط جغرافیایی، اقتصادی، امکانات و وضعیت دفاعی سرزمین کنعان به سمت مرزهای جنوبی آن روانه میکند (۱۴۴۳ ق. م.). آنان پس از ۴۰ روز بازگشته، از حاصلخیزی و جنگجویان غول پیکر و نیرومند آن سرزمین و حصارهای دفاعی بلند و مستحکم شهرها خبر میدهند. از این افراد تنها دو نفر به نام های
یوشَع بن نون و
کالیب ابن یَفُنَّه با اعتماد به
خدا و یادآوری امدادها و وعده های الهی، بنی اسرائیل را برای فتح
سرزمین موعود ترغیب میکنند؛ اما ۱۰ نفر دیگر که با دیدن آن اوضاع، به هراس افتاده بودند، با سخنان خود و شکست ناپذیر خواندن
دشمن ، بنی اسرائیل را نیز دچار
رعب و وحشت میکنند، برای همین آنان کشته شدن مردان و
اسارت زنان و فرزندان قوم را نتیجه محتوم رویارویی با چنین دشمنی خوانده، از فرمان خدا مبنی بر
جنگ با آنان سر باز میزنند.
تلاش حضرت موسی علیهالسلام،
هارون علیهالسلام و یوشع و کالیب نیز در این باره ثمرساز نشد و بنی اسرائیل با ابراز
ندامت از ترک
مصر و با طرح ایده انتخاب رهبری جدید، به فکر بازگشت دوباره به مصر افتادند.
به
کیفر این بی ایمانی و
تمرد آشکار که به رغم مشاهده
معجزات و امدادهای فراوان الهی صورت میگرفت، خداوند از محرومیت ۴۰ ساله قوم از ورود به سرزمین موعود و
مرگ همه افراد ۲۰ ساله و بالاتر از ۲۰ سال به جز یوشع و کالیب در طی این مدت خبر میدهد. بنی اسرائیل با آگاهی از این کیفر الهی و نادم از نافرمانی خویش، برای جنگ اعلام آمادگی کرده، به رغم نهی
حضرت موسی علیهالسلام در تلاشی ناموفق برای ورود به سرزمین مقدس با
عمالقه و کنعانیها درگیر و از سوی آنان مورد یورش و
تعقیب قرار میگیرند.
آنها در ادامه تلاش برای ورود به
کنعان ، پس از درگیری با ساکنان «
عراد » در جنوب
اورشلیم که مانع عبور بنی اسرائیل از سرزمین خویش شدند، ناگزیر به سمت جنوب
بحر المیت تغییر مسیر میدهند تا از راه کشور «
أدوم » (بخشی از
اردن کنونی) وارد سرزمین موعود شوند. با ممانعت پادشاه «ادوم»، بنی اسرائیل کشور یاد شده را دور زده، در موازات بحر المیت به سوی سرزمین «
عمون » واقع در مرز شمالی اردن با
سوریه حرکت میکنند. پیمایش این مسیر طولانی و سختی های راه، آنان را به شدت دچار فرسایش میکند.
قوم سرگردان پس از شکست «اموری ها» و «عمونی ها» و نیز تصرف سرزمین «
باشان » واقع در مرزهای جنوبی سوریه با اردن و شرق
رود اردن ، در دشت های
موآب (کرانه های غربی و شرقی رود اردن) روبه روی شهر
اریحا اردو میزنند.
تلاش پادشاه موآب برای شکست بنی اسرائیل به کمک نفرین
بلعم باعورا ، انحراف شمار زیادی از قوم به وسیله زنان و دختران
مدیان ،
بت پرستی و خوردن از گوشت قربانیان
بت به دعوت آنها و در نتیجه مرگ شمار انبوهی بر اثر بیماری
وبا و به کیفر این گناهان در دشت های یاد شده رخ میدهند (۱۴۰۷ ق. م.).
سرگردانی قوم در اینجا پایان مییابد و نسل جدید که خداوند در مدت سرگردانی، حضور خود را در
آتش و
ابر بر آنان آشکار میساخت و بر همراهی و یاری آنان تأکید میکرد، پس از مرگ
حضرت موسی علیهالسلام و به فرماندهی
یوشع از آنجا وارد
سرزمین موعود میشوند
(۱۴۰۶ ق. م.).
در دوره ۴۰ ساله سرگردانی، حوادث تلخ و شیرین و جنگ و گریزهای فراوانی رخ میدهد و خداوند به تدریج آموزه های اعتقادی و
احکام عملی را برای بنی اسرائیل میفرستد.
میزان طاعت و
بندگی آنان بارها آزموده میشود و خداوند به کرّات
عهد خویش با
حضرت ابراهیم علیهالسلام و فرزندان او را به آنان یادآوری میکند.
رخدادهای مهمی چون نزول
مَنّ و
سلوی ، شکافتن
چشمه آب از
سنگ با
عصای موسی ، آمدن
ابر آتشین برای هدایت قوم
، نزول عذاب های متعدد
، مرگ مریم
(خواهر موسی)،
هارون و موسی علیهماالسلام
همه در این دوره تاریخی رخ داده است.
واژه تیه به معنای بیابانی که بنی اسرائیل در آن سرگردان شدند، در
قرآن نیامده، بلکه از تعبیر «یَتیهونَ فِی الاَرض»
گرفته شده است.
مورخان
مسلمان و مفسران
شیعه و
سنی به تبع مفسران نخستین، سایه افکندن ابر بر سر
بنی اسرائیل ، نزول
مَنّ و سلوی و پیدایش چشمه های دوازده گانه از
سنگ برای آنان،
همچنین مرگ حضرت موسی و هارون علیهماالسلام را در بیابان یاد شده دانسته اند.
گزارش قرآن درباره سبب سرگردانی بنی اسرائیل و مدت زمان ۴۰ ساله آن هماهنگ با
تورات است. هنگامی که آنان به مرزهای
فلسطین رسیدند
، به تصریح قرآن فرمان یافتند که با ورود به
سرزمین مقدس با ساکنان آن به نبرد پرداخته، آنجا را برای سکونت خویش تصرف کنند؛ اما آنان به بهانه نیرومندی و تنومندی ساکنان شهر، به نام
عمالقه و به رغم هشدار صریح حضرت موسی علیهالسلام، ضمن نادیده گرفتن فرمان الهیِ آن حضرت و امتناع شدید از ورود به شهر و جنگ با کافران، رفتن به آنجا را به خروج قوم یاد شده مشروط کرده، از
حضرت موسی علیهالسلام خواستند تا خود با خدای خویش به جنگ آنان برود
که بنی اسرائیل به
کیفر این گناه و نافرمانی صریح که اساس دعوت حضرت موسی علیهالسلام را به خطر میافکند
و با
نفرین آن حضرت ۴۰ سال از ورود به
بیت المقدس و سکونت در آن محروم و به عنوان عذاب در بیابانها
سرگردان شدند
:
«قالَ رَبِّ اِنّی لا اَملِکُ اِلاّ نَفسی و اَخی فَافرُق بَینَنا وبَینَ القَومِ الفسِقین • قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَةً یَتیهونَ فِی الاَرضِ فَلا تَأسَ عَلَی القَومِ الفسِقین».
از
گوساله پرستی بنی اسرائیل به مدت ۴۰ روز
و نفرین
بلعم باعورا نیز به عنوان سبب گرفتاری در تیه یاد شده است.
بنابر دیدگاه نخست، بنی اسرائیل در برابر هر روز گوساله پرستی به
کیفر یک سال سرگردانی در تیه دچار آمدند. این دو دیدگاه با
آیات مربوط و دیدگاه اکثر قریب به اتفاق مفسران سازگار نیست.
ابن خلدون که با نگاه جامعه شناسانه به این دوره از حیات اجتماعی بنی اسرائیل مینگرد، درباره
حکمت سرگردانی و حرمت ۴۰ ساله ورود به سرزمین مقدس دیدگاهی درخور توجه و پذیرفتنی دارد.
وی در تحلیل کارکرد اجتماعی
عصبیت به نقش کلیدی آن در همبستگی اجتماعی و ایجاد انگیزه
دفاع و حمایت از جامعه و مقاومت در راه حفظ حیات آن اشاره کرده،
تحقیر و خوار ساختن یک قوم و سرسپردگی و وابستگی آنان را از زمینه های ضعف و زوال عصبیت و در نتیجه اضمحلال
قدرت و حاکمیت آنان میداند.
وی بر همین اساس معتقد است که بنی اسرائیل از یک سو به سبب سالها
بردگی ، تحقیر شدن و
استثمار ، عصبیت قومی خود را از دست داده بودند و از سوی دیگر هنوز
ایمان مذهبی کاملی نداشتند و در نتیجه از دفاع، پایداری و نبرد برای حفظ حیات اجتماعی و مستقل خود و تصرف
سرزمین موعود ناتوان بودند، از این رو حکمت خداوند میطلبید که نسل خو گرفته با خواری،
قهر ، غلبه و بردگی از بین برود و نسل جدیدی بدون داشتن خلق و خوی نیاکان و بر اساس باورهای محکم دینی، بتوانند
شالوده و بنیان جامعه ای جدید و مستقل و مقتدر را پی ریزی کنند.
بخش پایانی آیه ۲۶ مائده نشان میدهد که
حضرت موسی علیهالسلام با آگاهی از محرومیت ۴۰ ساله قوم از ورود به سرزمین مقدس، از
نفرین خود نادم و اندوهگین شد، از این رو خداوند وی را دلداری داده، بنی اسرائیل را به سبب
فسق و نافرمانی آنان درخور چنین مجازاتی میداند.
هرچند درباره مسائلی چون تشریعی یا تکوینی بودن
تحریم ، چگونگی اعمال تحریم تکوینی و عدم امکان برون رفت از
بیابان ، مسافت طی شده در طول ۴۰ سال و حوادث رخ داده در آن، گزارش صریحی در
قرآن نیامده است؛ اما مفسران به موارد یاد شده پرداختهاند که دیدگاه آنان گاه متفاوت و گاهی نیز هماهنگ با ظاهر
آیات است.
برخلاف دیدگاه
ابوعلی جبایی مبنی بر
تشریعی بودن تحریم ورود به سرزمین مقدس و سرگردانی در وادی تیه
، بیشتر مفسران
شیعه و
سنی هماهنگ با ظاهر آیه،
آن را
تکوینی خوانده اند، بر این اساس عدم راهیابی بنی اسرائیل به سرزمین مقدس و سرگشتگی آنان در بیابان از سر
اراده و
اختیار نبوده است و آنها به مدت ۴۰ سال بدون هیچ توفیقی در جست و جوی راه برون رفت از
صحرا بوده اند.
در بیان چگونگی آن و اینکه چگونه از میان آن همه انسان، کسی در مدت ۴۰ سال نتوانست راه بیرون رفتن از بیابان را پیدا کند شماری از مفسران
به پیروی از مفسران نخستینی چون
مجاهد ، حسن و ابوعلی جبائی
گفته اند:
بنی اسرائیل در این مدت هر روز پس از پیمودن مسافتی،
شب را که به
صبح میرساندند، بامدادان خود را در همان نقطه آغاز حرکت مییافتند.
در تبیین این پدیده شماری از مفسران
و برخی
احادیث اسلامی
به چرخش زمین در زیر پای بنی اسرائیل به فرمان
خداوند اشاره کرده اند؛
همچنین آن را به سبب از بین رفتن نشانه های
راه یا عدم تشخیص بخش های گوناگون بیابان از یکدیگر به سبب همانند بودن نیز امکان پذیر خوانده اند.
در هر صورت، بیشتر مفسران پدیده یاد شده را امری
خارق عادت ، فرا طبیعی و متأثر از اراده خاص خداوند دانسته اند. هرچند برخی مفسران در تفسیر تحریم تکوینی،
آوارگی قوم در بیابانی محدود و
چرخش زمین زیر پای آنان را به دلیل عدم منافات آن با قرآن و نیز آکنده بودن تاریخ بنی اسرائیل از حوادث شگفت و خارق عادتی از این دست، قابل پذیرش دانسته اند
؛
در مقابل، مؤیّد قرآنی نیز برای آن نمیتوان یافت. قرآن فقط به سرگردانی ۴۰ ساله آنان اشاره میکند، به ویژه اینکه شناسایی
سرزمین مقدس از سوی فرستادگان حضرت موسی علیهالسلام و در نتیجه آگاهی بنی اسرائیل از شرایط ساکنان آن از آیات قرآن قابل برداشت است،
از این رو به نظر میرسد سرگردانی قوم و عدم راهیابی آنان به سرزمین مقدس به سبب ممانعت اقوام ساکن در سرزمین های مرزی
فلسطین بوده و تحریم تکوینی خداوند به این شکل عینیت یافته است و بنی اسرائیل ناگزیر در تلاش برای ورود به آنجا و احیانا در جست و جوی
چراگاه برای حیوانات خود در بیابانها حرکت کرده، با قبایل گوناگون درگیر میشده اند. زندگی آنان نه
شهرنشینی بوده است و نه مانند
قبایل بدوی و بیابان نشین.
قرآن پاره ای از حوادث و
معجزات رخ داده برای بنی اسرائیل در مسیر حرکت به سرزمین موعود را گزارش میکند. هرچند بیان و دلالت صریحی در آیات مبنی بر وقوع آنها در وادی تیه و دوران سرگردانی در آن وجود ندارد،
بر اساس گزارش
تورات ، سیاق آیات مربوط، تصریح شمار چشمگیری از مفسران نامدار
شیعه و
سنی و پاره ای قراین دیگر، حوادث و معجزات یاد شده در وادی تیه روی داده است، به ویژه آنکه مدت زمانی که بنی اسرائیل پس از خروج و پیش از دچار شدن به سرگردانی در بیابان سپری کردند، در مقایسه با دوران ۴۰ ساله تیه بسیار اندک و ناچیز بوده است.
حوادث و معجزات یاد شده از این قبیل اند:
خداوند سایه افکندن
ابر بر سر بنی اسرائیل در
بیابان را به عنوان یکی از نعمت های خویش، به آنان یادآوری میکند: «و ظَلَّلنا عَلَیکُمُ الغَمام...».
گروهی از مفسران شیعه
و سنی
به تبع مفسران
صحابی و نخستینی چون
ابن عباس ،
وهب بن منبه ، ربیع و
ابن اسحاق ، نعمت یاد شده را مربوط به دوران سرگردانی در تیه دانسته اند.
هنگامی که بنی اسرائیل نادم از نافرمانی خویش، از گرمای
خورشید بیابان نزد
حضرت موسی علیهالسلام
شکوه کردند، خداوند به وسیله ابر بر آنان سایه افکند.
نزول «
منّ » (دانههایی به اندازه
تخم گشنیز ، سفید مایل به زرد با طعم
نان روغنی )
و «
سلوی » (
بلدرچین ) از دیگر نعمت های خدا بر بنی اسرائیل در بیابان است: «... و اَنزَلنا عَلَیکُمُ المَنَّ والسَّلوی کُلوا مِن طَیِّبتِ ما رَزَقنکُم...».
بیشتر مفسران
شیعه و
سنی بر نزول منّ و سلوی در دوران
سرگردانی در تیه تصریح کرده اند.
بنی اسرائیل در بیابان فقط با
منّ و سلوی تغذیه میکردند، از این رو با یادآوری غذاهای متنوعی چون
سبزی ،
خیار ،
سیر ،
عدس و
پیاز که در
مصر به خوردن آن عادت کرده بودند، از یکنواختی
غذا شکوه کرده، خواستار تنوع غذایی شدند
:
«و اِذ قُلتُم یموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعامٍ و احِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّکَ یُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ مِن بَقلِها وقِثّائِها وفومِها و عَدَسِها وبَصَلِها...»
اما بر اساس گزارش
تورات ، نزول منّ و سلوی برای نخستین بار ۴۵ روز پس از خروج در
صحرای «سین» واقع در میان «
ایلیم » و
کوه سینا و پیش از گرفتاری تیه بوده است.
هنگامی که بنی اسرائیل با یادکرد دیگ های پرگوشت در مصر و سخن گفتن از
مرگ خویش در بیابان بر اثر
گرسنگی ، به حضرت موسی علیهالسلام اعتراض کردند، خداوند انبوهی از منّ و سلوی را فرستاد و قوم سرگردان تا پایان ۴۰ سال از نان «منّ» که همه روزه به جز روزهای
شنبه نازل میشد، تغذیه میکرد.
هنگامی که بنی اسرائیل از نبود
آب و تشنگی در بیابان شکوه کردند
،
حضرت موسی علیهالسلام در پی درخواست آب از خدا و با هدایت
وحی الهی،
عصای خود را بر
سنگ کوبید و ۱۲
چشمه به تعداد ۱۲ قبیله بنی اسرائیل جاری شد که همگی از آن سیراب شدند:
«و اَوحَینا اِلی موسی اِذِ استَسقهُ قَومُهُ اَنِ اضرِب بِعَصاکَ الحَجَرَ فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا قَد عَلِمَ کُلُّ اُناسٍ مَشرَبَهُم...».
به اعتقاد اغلب مفسران نخستینی چون
ابن عباس ،
سدی ،
مجاهد ،
قتاده ،
ابن زید و مفسران متأخر
شیعه و
سنی ، جاری شدن چشمه های یاد شده نیز در زمان سرگردانی آنان بوده است. البته چنانکه برخی نیز گفته اند، در
آیه دلیلی بر دیدگاه یاد شده وجود ندارد
؛ اما قراین پیش گفته نشان میدهند که در وادی تیه بوده است.
افزون بر نعمتها و
معجزات یاد شده، امور شگفت آور و افسانه گونی هم از دوران تیه گزارش شده اند؛ پوسیده و چرکین نشدن
لباس های بنی اسرائیل
، بلند نشدن
مو و
ناخن آنان، تولد کودکان همراه با نوعی پوشش به عنوان لباس و بزرگ شدن آن به موازات رشد آن ها
و هدایت قوم به وسیله ستونی از
نور در شبها از این قبیل اند.
هرچند
قرآن در نفی و اثبات گزارش های یاد شده سخنی نگفته و تاریخ زندگی
بنی اسرائیل به ویژه دوران حضور حضرت موسی علیهالسلام هم آکنده از رخدادهای شگفت انگیز و
خارق عادت است، به نظر میرسد چنین باور تاریخی بیشتر بازتابی از
تفسیر یاد شده از تحریم تکوینی (سرگردانی و حرکت در مسیری معین و محدود) و پرسش های برخاسته از آن است؛ به این معنا که بنی اسرائیل در طول ۴۰ سال و بدون ارتباط با هیچ قوم و
قبیله و شهر و آبادی ای چگونه لباس های مورد نیاز خود را تأمین میکردند؟
بیشتر
مفسران شیعه
و سنی
هماهنگ با گزارش
تورات و با پذیرش دیدگاه
ابن عباس معتقد به حضور و مرگ حضرت موسی و
هارون علیهماالسلام در دوران تیه هستند.
این دیدگاه از سوی پاره ای از احادیث منسوب به
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و
ائمه اطهار علیهمالسلام نیز تأیید شده است.
در مقابل، برخی چون
زجّاج با استناد به
نفرین حضرت موسی علیهالسلام
و تفسیر آن به درخواست جدایی از بنی اسرائیل و نیز با اشاره به عذاب بودن دوران تیه و معذب نشدن
پیامبران ، اعتقاد به حضور آن دو در تیه را برنتابیده اند.
در پاسخ این استدلال، بر تفسیرِ دیگری که برای نفرین حضرت موسی علیهالسلام گفتهاند تأکید شده است و اینکه تحمل دوران تیه همانند خنک شدن
آتش بر
حضرت ابراهیم علیهالسلام برای حضرت موسی و هارون علیهماالسلام آسان و موجب ارتقای درجات معنوی آنان شد
؛
همچنین شماری از مفسران با پذیرش دیدگاه
قتاده بر این باورند که افزون بر حضرت موسی و هارون علیهماالسلام، همه افراد بیرون آمده از
مصر نیز در دوران تیه مردند و تنها
یوشع و
کالب زنده مانده، همراه نسل جدید
بنی اسرائیل به
سرزمین مقدس قدم نهادند.
این دیدگاه همان گزارش
تورات است که برخی با اعتقاد به مرگ بیشتر و نه همه افراد یاد شده، آن را نپذیرفته اند.
قرآن هرچند در این باره گزارشی ندارد، بر اساس ظاهر برخی
آیات در کنار
تفسیر مفسران از آن میتوان گفت که همه افراد آمده از مصر در تیه نمردند و گروهی از آنان وارد سرزمین مقدس شدند.
البته هویت تاریخی و دینی یکسانی که قرآن برای همه نسل های بنی اسرائیل ترسیم کرده و با مخاطب قرار دادن
یهودیان عصر نزول، به نعمت و لغزشها و انحرافات نسل های پیشین آنان اشاره میکند، مطلب یاد شده را به چالش میکشد.
ارشاد العقل السلیم، ابوالسعود (م. ۹۸۲ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ ق؛ الاصفی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، به کوشش مرکز الابحاث والدراسات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ ق؛ انوار التنزیل، البیضاوی (م. ۶۸۵ ق.)، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ ق؛ البدء والتاریخ، المقدسی (م. ۳۵۵ ق.)، بیروت، دارصادر، افست، ۱۹۰۳ م؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش علی محمد و عادل احمد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ الامم والملوک، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ تاریخ اورشلیم، سید جعفر حمیدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ ش؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.)، به کوشش بکایی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ ق؛ التعاریف، المناوی (م. ۱۰۳۱ ق.)، به کوشش رضوان الدایة، بیروت، دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۰ ق؛ التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، شرکة ماستر میدیا، قاهره؛ تفسیر جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ ق؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القرآن الکریم، ابوحمزة الثمالی (م. ۱۴۸ ق.)، گردآوری عبدالرزاق حرزالدین، به کوشش معرفت، قم، الهادی، ۱۴۲۰ ق؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزایری، لبنان، دارالسرور، ۱۴۱۱ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ الجواهر الحسان، الثعالبی (م. ۸۷۵ ق.)، به کوشش ابومحمد الغماری، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛ دایرة المعارف فارسی، مصاحب و دیگران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۶ ش؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق؛ الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ ق.)، به کوشش عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق؛ قاموس الکتاب المقدس، بطرس عبدالملک و دیگران، القاهرة، دارالثقافة، ۱۹۹۴ ق؛ القاموس المحیط، الفیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ ق؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکتاب المقدس، بیروت، دارالکتاب المقدس فی شرق الاوسط، ۱۹۹۳ م؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق؛ معالم التنزیل، البغوی (م. ۵۱۰ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۴ ق؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ معجم الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری (م. ۳۹۵ ق.)، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ المعجم الوسیط، ابراهیم انیس و دیگران، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ ش؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ المواعظ والاعتبار، المقریزی (م. ۸۴۵ ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تیه».