تفسیر بیانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر قرآن کریم به شیوه تحلیل
ادبی بلاغی را تفسیر بیانی گویند.
تفسیر بیانی از شیوههای تفسیری است که از راه تحلیل
ادبی بلاغی آیات به
تفسیر قرآن میپردازد. به رغم آنکه گاه در شمار اتجاهات تفسیر معرفی شده،
از مناهج و شیوههای
تفسیری است که به تحلیل و تبیین ادبی و هنری و تصویرپردازیهای
قرآن، برای کشف و دریافت مقاصد الهی از
آیات شریفه میپردازد.
این شیوه تفسیری پیشینهای کهن و بس طولانی دارد؛ اما عنوان «تفسیر بیانی» اصطلاحی جدید است که در دوره معاصر رواج یافته و نخستین بار
بنت الشاطی و پس از وی برخی دیگر از پژوهشگران آن را بر پژوهشهای تفسیری خود اطلاق کردهاند. (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
).
محققان تعاریفی متنوع اما نزدیک به هم از تفسیر بیانی به دست دادهاند؛ این تعاریف عمدتاً تحت تأثیر شیوه تفسیر بنت الشاطی بیان شدهاند. به گفته بعضی تفسیر بیانی تفسیری است که
غرض آن
فهم مراد گوینده و بیان مقاصد وی است، با کمک گرفتن از ادبیات و
علوم ادبی به عنوان منبع و ابزار بیان معنا. در این شیوه، مفسر با نواندیشی در مباحث و مطالعات بلاغی گذشته و طرح شیوهای جدید در تفسیر در صدد فهم
آیات قرآن و تفسیر سنتهای اجتماعی و پدیدههای
عالم هستی بر میآید.
محمد حسین صغیر میگوید: تفسیر بیانی منهجی است که مباحث آن پیرامون
بلاغت قرآن در اَشکال بیانیاش همچون
تشبیه،
استعاره،
کنایه،
تمثیل،
وصل و
فصل، و سایر مباحث مرتبط با آن از جمله
استعمال حقیقی،
استعمال مجازی یا اصلاح ساختار و ترکیب
جمله، تحقیق در روابط لفظی و معنایی و کشف دلالتهای
حالی و
مقالی دور میزند.
بعضی هم با عطف لفظ «
بیان» به «بلاغت» (منهج بلاغی بیانی) آشکار کردهاند که مقصود از تفسیر بیانی همان
تفسیر بلاغی است.
بعضی نیز تفسیر بیانی قرآن را عبارت از بررسی مباحث بلاغی قرآن با محوریّت ساختار و قالبهای بیانی آن دانسته و معتقد بودهاند که شناخت صناعات بلاغی همچون تشبیه، استعاره، کنایه، تمثیل، وصل و فصل و
حقیقت و
مجاز، نقش اصلی را در کشف و درک
اسلوب بیانی قرآن و انواع دلالتهای آن ایفا میکند.
این دانشمندان بیش از هر چیز در مقام اثبات
اعجاز بیانی قرآن از طریق مقایسه اسلوب بیانی قرآن با
نظم و
نثر و خطابههای موجود در
ادبیّات عرب بودهاند.
بعضی دیگر در تعریف تفسیر بیانی مستقیماً به تعریف شیوه تفسیری بنت الشاطی پرداختهاند.
آیة الله سبحانی تفسیر بیانی را چنین تعریف میکند: جستوجو برای به دست آوردن اسرار بیانی آیات قرآن از طریق
استقرای هر واژه در قرآن و بررسی همه موارد کاربردش برای به دست آوردن دلالت خاص آن واژه و نیز عرضه هر یک از اسلوبها و عبارات قرآن بر اسلوبهای مشابه و مقایسه آنها و سپس
تدبر در
سیاق خاص آن واژه و اسلوب در
آیه و
سوره و در نهایت سیاق عام آنها در همه قرآن.
بر پایه تعریفهای مذکور باید تفسیر بیانی را تفسیر قرآن مبتنی بر
علم بیان دانست. بیان به معنای کشف و اظهار و روشن ساختن، گر چه نزد متأخران یکی از سه دانش بلاغی است و در تعریف آن گفتهاند: اصول و قواعدی است که به وسیله آنها ایراد یک معنا به شیوههای متنوعی که در وضوح دلالت بر آن معنا با یکدیگر تفاوت دارند، شناخته میشود؛
اما نزد متقدمان
مرادف با علوم بلاغت و به جای آن به کار میرفته است؛
همچنین موضوع علم بیان یا بلاغت نزد متقدمان، بر خلاف تلقی متأخران که فقط جمله یا چند جمله مرتبط با یکدیگر است، شامل یک واژه در جمله شده و سپس جمله و بند و همه یک متن را در بر میگیرد؛
بنابر این در تفسیر بیانی کار
مفسر از تحلیل و معناشناسی واژه به کار رفته در متن آغاز میشود و تا تحلیل نحوی و بلاغی جمله و چند جمله و آیه و سوره و همه
سورههای قرآن را از جهت اشتراک موضوعات و معارف و با لحاظ ترتیب نزول شامل میشود.
پس از عصر
پیامبر و
صحابه رواج این منهج تفسیری را میتوان با پیدایش نخستین تألیفها در
علم کلام و طرح مسئله
اعجاز قرآن با دو وجه ادبی و کلامی، همزمان دانست، چنانکه فنّ بلاغت با هدف زیباشناسی
زبان قرآن و اثبات
اعجاز آن در
مکتب کلامی معتزله بسیار مورد توجّه قرار گرفت.
کتاب مَجاز القرآن
ابوعبیده معمر بن مثنّی (م. ۲۰۹ ق. ) را میتوان نخستین اثر و سپس معانی القرآن
فراّء (م. ۲۰۷ ه. ق. ) در این حوزه از مطالعات اسلامی به شمار آورد. ابوعبیده تعابیر لطیف قرآنی و وجوه مختلف
نظم قرآن را با ادبیّات عرب مقایسه کرده، در جای جای این کتاب تأکید بر آن دارد که همانند و نظیری برای اسلوب بیان قرآن نمیتوان یافت.
در
سدههای سوم تا پنجم هجری تک نگاشتههایی در حوزه اعجاز بیانی قرآن پدید آمدند
که نخستین آنها نظم القرآن
جاحظ (م. ۲۵۵ ق. ) است.
بخشی از اسرار فن بیان با جاحظ آغاز میشود. وی بسیاری از مباحث کتاب نظم القرآن خود را به بیان زیباییهای عبارت و تعبیر و استخراج مجازها و
تشبیهات قرآن اختصاص داده است. مباحث بیانی جاحظ به جز نظم القرآن در سایر آثار ادبیش همچون الحیوان و البیان و التبیین پراکندهاند.
خَطّابی (م. ۳۸۸ ق. ) در بیان اعجاز القرآن به اثبات بی بدیل بودن واژگان
قرآن کریم پرداخت و تفاوتهای دقیق معنایی الفاظ قریب المعنا همچون «
علم» و «
معرفت»، «
حمد» و «
شکر»، و «
عتق» و «
فَکّ رقَبَه» را در کاربردهای قرآنی این کلمات بیان کرد.
عبدالقاهر جرجانی (م. ۴۷۴ ق. ) تنوّع اسلوبهای بیانی قرآن را نمودی از متغیّرهای ظریف معنایی میدانست؛ به این معنا که ساختار زبان قرآن تنها از قالبهای خشک دستوری تشکیل نیافته است و متغیرهای دیگری همچون
تقدیم و
تأخیر،
حذف و
تکرار،
تعریف و
تنکیر،
اِظهار و
اِضمار،
ایجاز و
اِطناب،
حقیقت و
مَجاز،
حصر و
اطلاق و
تأکید و جز آن، بر ارائه ظرایف و لطایف معانی و مضامین قرآنی اثر گذارند.
گفتنی است که بسیاری از همین مباحث بعدها به عنوان
علوم قرآنیِ مورد نیاز در
تفسیر قرآن مورد توجّه قرآن شناسان قرار گرفت، چنانکه
زرکشی (م. ۷۹۶ ق. ) در نوع ۴۶ و ۴۷ که مبسوطترین فصل البرهان است به طرح این مباحث پرداخته، آن را شاه بیت کتاب برهان نامیده است.
سیوطی (م. ۹۱۱ ق. ) در کتاب خود الاتقان فی علوم القرآن ۲۵ نوع از انواع هشتادگانه علوم قرآنی (نوع ۴۴ تا ۶۸) را به این مباحث اختصاص داده است.
(۳). اتجاهات التجدید، محمد ابراهیم شریف، القاهرة، دارالتراث، ۱۴۰۲ ق.
(۴). اتجاهات التفسیر، فهد بن عبدالرحمن الرومی، ریاض، ادارات البحوث العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۶). اصول التفسیر و مناهجه، فهد بن عبدالرحمن الرومی، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۳ ق.
(۷). الاعجاز البیانی للقرآن، بنت الشاطی، القاهرة، دار المعارف، ۱۳۹۱ ق.
(۹). البرهان فی علوم القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق. )، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق.
(۱۴). تطور تفسیر القرآن، محمد عبدالحمید، بغداد، وزارة التعلیم العالی، ۱۴۰۸ ق.
(۱۵). التفسیر البیانی، بنت الشاطی، القاهرة، دارالمعارف.
(۲۰). التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق.
(۲۲). جواهر البلاغه، سید احمد هاشمی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۵ ش.
(۲۷). زبان قرآن، مقصود فراستخواه، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶ ش.
(۳۲). المبادئ العامة لتفسیر القرآن، محمد حسین علی الصغیر، بیروت، دارالمورخ العربی، ۱۴۲۰ ق.
(۳۵). المفسرون حیاتهم و منهجهم، سید محمد علی ایازی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
(۳۶). مقدمة ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق. )، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۷). مناهج تجدید فی النحو والبلاغه، امین الخولی، دارالمعرفة، ۱۹۶۱ م.
(۳۸). المناهج التفسیریه، السبحانی، بیروت، دارالولاء، ۱۴۲۶ ق.
(۳۹). المنهج البیانی فی تفسیر القرآن، کامل علی سعفان، مصر، مکتبة الانجلو، ۱۹۸۱ م.
(۴۳). نقد منهج التفسیر، سالم الصفار، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر بیانی، ج۸، ص۲۰۵.