• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بوی خوش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از کارهای ممنوع در حال احرام ، هر گونه بهره بردن از بوی خوش، خواه بوییدن عطرها و خواه آغشتن لباس و بدن به مواد خوشبو کننده و خواه دیگر کاربردها مانند خوردن، لمس کردن و مالیدن آن‌ها است.

فهرست مندرجات

۱ - در ابواب مختلف فقهی
۲ - حرمت کاربرد بوی خوش
       ۲.۱ - کاربرد بوی خوش پیش از احرام
       ۲.۲ - محرمات احرام از دیدگاه امام خمینی
              ۲.۲.۱ - استعمال عطر و پوشیدن لباس معطر
              ۲.۲.۲ - خوردن چیزهای معطر
              ۲.۲.۳ - حالت اضطرار
              ۲.۲.۴ - گرفتن دماغ از بوی بد
              ۲.۲.۵ - خرید و فروش عطریات
              ۲.۲.۶ - خلوق کعبه
۳ - گستره حرمت طیب
       ۳.۱ - مصداق‌های «طیب» حرام
              ۳.۱.۱ - میت محرم
       ۳.۲ - مواد معطر
۴ - برخی مصداق‌های مهم «طیب»
       ۴.۱ - گیاهان خوشبو
       ۴.۲ - خوراکی‌های خوشبو
۵ - ƒانواع کاربردهای حرام طیب
۶ - ƒموارد اختلافی کاربردهای حرام طیب
       ۶.۱ - استشمام عمدی بوی خوش
       ۶.۲ - تماس با ماده خوشبو
       ۶.۳ - استفاده از فرش یا فراش معطر
       ۶.۴ - نشستن نزد عطرفروش یا شخص خوشبو
       ۶.۵ - حمل کردن عطر در ظرف
       ۶.۶ - استنشاق و حقنه ماده معطر
       ۶.۷ - کاربرد شوینده‌های خوشبو
       ۶.۸ - کاربرد لباس رنگ شده با ماده خوشبو
۷ - موارد استثنا مصداق‌های بوی خوش
       ۷.۱ - خلوق کعبه
       ۷.۲ - عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه
       ۷.۳ - نیاز و اضطرار
       ۷.۴ - استهلاک ماده خوشبوکننده
۸ - کفاره بوی خوش
       ۸.۱ - استفاده عمدی از طیب
       ۸.۲ - میزان کفاره در فقه امامی
       ۸.۳ - استفاده اشتباهی از طیب
۹ - ƒسایر احکام
       ۹.۱ - تحلل از طیب
       ۹.۲ - وجوب زایل کردن عطر از بدن و لباس
       ۹.۳ - وجوب گرفتن بینی از بوی خوش
       ۹.۴ - حرمت گرفتن بینی از بوی بد
۱۰ - فهرست منابع
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع


این موضوع در مبحث حج منابع فقهی با عنوان «طیب» که در لغت به معنای عطر و هر چیز خوشبو است، در باب محرمات احرام یاد گشته و در آن به حکم فقهی گونه‌های انتفاع احرام گزار از بوی خوش پرداخته شده است. در احادیث امامان علیه‌السّلام کاربرد عطر و بوی خوش از اخلاق پیامبران شمرده شده است. نیز بر پایه منابع تاریخی و حدیثی، اهتمام و التزام به کاربرد بوی خوش و استفاده از عطر در سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امامان علیه‌السّلام به چشم می‌خورد
[۸] صحیح البخاری، ج۷، ص۵۹-۶۱.
و در احادیث هم بدان سفارش شده و بویژه در مواردی مستحب مؤکد به شمار رفته است؛ از جمله کاربرد عطر در روز جمعه و برای حضور در نماز جمعه و نمازهای عید فطر و عید قربان
[۲۴] مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۷۵.
و نیز هنگام زیارت مرقد مطهر پیامبر و امامان.
[۲۷] الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۹۴۷-۹۵۹.
با این همه، بر پایه برخی علل و حکمت‌ها، در مواردی ویژه، فقیهان این کار را ممنوع یا مکروه شمرده‌اند که در این جا می‌توان به این احکام اشاره کرد: کراهت استشمام گل خوشبو هنگام روزه ،
[۲۸] مواهب الجلیل، ج۳، ص۳۴۹.
[۲۹] مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۳۵.
حرمت به کارگیری بوی خوش برای زنی که در عده وفات به سر می‌برد،
[۳۲] المدونة الکبری، ج۲، ص۴۳۱.
و حرمتیا کراهت کاربرد بوی خوش هنگام اعتکاف . حکمت این ممنوعیت را برای احرام گزار، دوری او از آسایش طلبی، لذت جویی و پیرایه‌های دنیوی و روی آوردن و اهتمام به مقاصد اخروی یاد کرده‌اند.
[۳۷] صحیح مسلم، ج۸، ص۷۴.
[۳۹] صحیح مسلم، ج۸، ص۱۲.

ƒ

مهم‌ترین حکم فقهی درباره «طیب» در باب محرمات احرام، حرمت کاربرد بوی خوش است که بر حسب گونه ماده خوشبوکننده، انواع گوناگون دارد. در منابع فقهی ذیل این موضوع، هم به حکم کاربرد بوی خوش پیش از احرام و هم به گستره حکم حرمت در حال احرام پرداخته شده است. گستره حکم از یک سو به انواع و مصداق‌های حرام «طیب» و از سوی دیگر به گونه‌های ممنوع کاربرد بوی خوش بازمی گردد.
‚

۲.۱ - کاربرد بوی خوش پیش از احرام

به باور فقیهان امامی، در صورتی که بوی عطر در بدن یا لباس تا هنگام احرام زوال یابد یا قابل رفع باشد، کاربرد آن پیش از احرام مباح و در غیر این صورت، حرام است.
[۴۴] المعتمد، ج۴، ص۱۹۲.
به باور آنان، افزون بر دلیل‌های خاص این حرمت، ادله حرمت استعمال بوی خوش برای محرم هم شامل کاربرد آغازین عطر می‌شود و هم ادامه دادن آن در حال احرام. همچنین به باور امامیان، آغشتن بدن به روغن خوشبو پیش از احرام در صورتی که بوی آن تا هنگام احرام باقی بماند، به پشتوانه احادیث حرام است. البته به تصریح برخی فقها، این ممنوعیت را باید منوط بدان دانست که وقت محرم شدن تنگ و بوی خوش غیر قابل رفع باشد. اما در صورتی که زمان احرام موسع باشد، چنین حرمتی وجود ندارد. نهایت آن که هنگام احرام باید ماده خوشبو را برطرف ساخت. از این رو، برخی فقها بدین استدلال که در غیر حال احرام خودداری از مواد خوشبو لازم نیست، این حرمت را نمی‌پذیرند و به پشتوانه احادیث یاد شده، به کراهت باور دارند. البته به باور آن‌ها، ازاله بوی خوش در هنگام احرام واجب است.
به باور مشهور فقیهان اهل سنت ،
[۵۸] المغنی، ج۳، ص۲۲۶-۲۲۸.
خوشبو ساختن بدن پیش از احرام برای کسی که قصد احرام دارد، مستحب و خوشبو ساختن لباس پیش از احرام جایز است؛ خواه آثار عطر و حتی عین آن تا هنگام احرام باقی بماند و خواه نماند. شافعی کاربرد زعفران را به پشتوانه حدیثی، برای مردان حرام شمرده است. دلیل نظر مشهور، گزارش‌هایی است منقول از عایشه
[۶۳] مسند احمد، ج۶، ص۱۸۶.
[۶۴] صحیح البخاری، ج۲، ص۱۴۵.
که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در حجة الوداع هنگام احرام مواد خوشبوکننده به کار برد. در برابر، برخی فقیهان اهل سنت، از جمله مالک بن انس و برخی مالکیان
[۶۸] بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
[۶۹] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۲.
و نیز محمد بن حسن شیبانی از حنفیان این کار را مکروه شمرده‌اند. حتی به مالک اعتقاد به حرمت نیز نسبت داده شده است.
[۷۱] تنویر الحوالک، ص۳۱۲.
[۷۲] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۲.
پشتوانه اصلی باور به کراهت یا حرمت، حدیث یعلی بن امیه
[۷۴] مسند احمد، ج۴، ص۲۲۴.
[۷۵] صحیح مسلم، ج۴، ص۴-۵.
است که بر پایه آن، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به شخصی که بدن و لباسش آغشته به عطر بود، دستور فرمود که هنگام احرام، بدن خود را بشوید و لباس خود را درآورد. پیروان نظر مشهور در دلالت این حدیث مناقشه کرده و گفته‌اند که صدور این حدیث در سال هشتم قمری بوده و گزارش‌های یاد شده از سیره نبوی به سال دهم قمری بازمی گردد و حکم اول نسخ شده است.
[۷۶] المغنی، ج۳، ص۲۲۷-۲۲۸.
مخالفان به پشتوانه برخی روایت‌های متعارض با گزارش عایشه، گفته‌اند که پیامبر هنگام احرام آثار عطر را از بدن خود زدود؛ همچنان که از روایتی دیگر این نکته استنباط شده است. برخی از آنان نیز مفاد این گزارش را بر فرضی حمل کرده‌اند که آثار عطر تا هنگام احرام باقی نمانده باشد و یا آن را حکمی ویژه او دانسته‌اند.
در فقه اهل سنت، در این زمینه سخنانی دیگر نیز یاد شده است،
[۸۳] مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۹.
از جمله: مستحب نبودن کاربرد طیب پیش از احرام برای زنان، حرمت این کار برای زنان یا مردان و زنان در صورت باقی ماندن عین ماده خوشبوکننده. بسیاری از فقیهان اهل سنت فتوا داده‌اند که اگر احرام گزار لباسی را که پیش از احرام معطر ساخته، در حال احرام درآورد، پوشیدن آن دیگر بار جایز نیست.
[۸۴] المغنی، ج۳، ص۲۲۸.


۲.۲ - محرمات احرام از دیدگاه امام خمینی

از محرمات احرام، استعمال عطریات است از قبیل مشک و زعفران و کافور و عود و عنبر، بلکه مطلق عطر هر قسم که باشد.

۲.۲.۱ - استعمال عطر و پوشیدن لباس معطر

مالیدن عطر بر بدن و لباس جایز نیست و همین طور پوشیدن لباسی که بوی عطر می‌دهد اگرچه قبلاً به آن عطر مالیده شده باشد.

۲.۲.۲ - خوردن چیزهای معطر

خوردن چیزی که در آن چیزی است که بوی خوش می‌دهد مثل زعفران جایز نیست. از گل‌ها یا سبزی‌هایی که بوی خوش می‌دهد باید اجتناب کند، مگر بعضی انواع که صحرایی است، مثل «بومادران» و «درمنه» و «خزامی» که می‌گویند از خوشبوترین گل‌ها است. احتیاط آن است که از «دارچینی» و «زنجبیل» و «هل» و امثال آنها اجتناب کند اگرچه اقوا حرام نبودن آن است. از میوه‌های خوشبو از قبیل سیب و بِه اجتناب لازم نیست، و خوردن آنها و بوییدن آنها مانع ندارد، لکن احتیاط آن است که بوییدن را ترک کند.

۲.۲.۳ - حالت اضطرار

اگر به پوشیدن لباس یا خوردن غذایی که بوی خوش می‌دهد اضطرار پیدا کند باید دماغ خود را بگیرد که بوی خوش به آن نرسد.

۲.۲.۴ - گرفتن دماغ از بوی بد

اقوا حرمت گرفتن دماغ است از بوی بد، لکن فرار کردن از بوی بد به تند رفتن عیب ندارد.

۲.۲.۵ - خرید و فروش عطریات

خرید و فروش عطریات اشکال ندارد لکن نباید آنها را برای امتحان بو کند یا استعمال کند.

۲.۲.۶ - خلوق کعبه

مشهور آن است که استعمال خلوق کعبه - و آن چیزی است که کعبه را به آن خوش‌بو می‌کنند - حرام نیست، لکن چون معلوم نیست که خلوق چیست احتیاط آن است که اجتناب کند از بوی خوشی که در کعبه است.
‚



۳.۱ - مصداق‌های «طیب» حرام

به باور بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامیو همه فقیهان اهل سنت،
[۹۹] بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۶۳.
[۱۰۰] المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
خودداری احرام گزار از هر گونه ماده خوشبوکننده که عرف آن را عطر (طیب) بشمارد، واجب و کاربرد آن با شروطی ویژه حرام است. پشتوانه اهل سنت
[۱۰۲] المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
و امامیان احادیث گوناگون است که از تعابیر آن‌ها عمومیت استفاده می‌شود و همه انواع طیب را در بر می‌گیرد. ممنوعیت یاد شده شامل شخصی که در حال احرام فوت کند و نیز کودک احرام گزار هم می‌گردد.

۳.۱.۱ - میت محرم

کاربرد مواد خوشبو مانند کافور برای غسل دادن میت محرم، یعنی احرام گزاری که پیش از تحلل درگذشته، نیز به پشتوانه احادیث در فقه امامی، حنبلی و شافعی ممنوع به شمار رفته است. همچنین کسی که مسؤولیت احرام دادن کودکی را بر عهده دارد، به باور برخی فقیهان باید مراقب خودداری کودک محرم از کاربرد بوی خوش باشد.
[۱۱۰] مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۲۸.


۳.۲ - مواد معطر

برخی فقیهان امامی، از جمله شیخ طوسی ، در برخی آثار خود، به پشتوانه احادیثی که تنها چند گونه خوشبوکننده را بر محرم ممنوع ساخته‌اند، تنها چهار
[۱۱۳] الجامع للشرائع، ص۱۸۳.
یا پنج یا شش گونه ماده معطر را مشمول این حکم دانسته‌اند که عبارتند از: مشک، عود، عنبر، زعفران، کافور، و اسپرک (ورس). به باور این فقیهان، احادیث یاد شده مخصص احادیث عام است. برخی از اینان خودداری از دیگر مواد خوشبوکننده را برای احرام گزار مستحب و کاربرد آن‌ها را مکروه دانسته‌اند. از پشتوانه‌های این سخن، تعبیر «لاینبغی» در برخی احادیث عام است که مقصود از آن را کراهت شمرده‌اند.
[۱۲۱] ذخیرة المعاد، ج۲، ص۵۹۱.
مهم‌ترین دلیل‌های ضعف دیدگاه غیر مشهور، به باور پیروان دیدگاه مشهور (تعمیم مصداق‌های طیب) عبارتند از: امکان مناقشه در سند و دلالت احادیث دلالت گر بر حصر، وجود مناط حرمت در همه انواع طیب، وجود اختلاف در این روایت‌ها و فراوانی احادیث عام دلالت گر بر حرمت هر گونه طیب. برخی فقیهان پسین پیرو این دیدگاه، التزام به سخن مشهور را سازگار با احتیاط شمرده‌اند.
[۱۲۶] المعتمد، ج۴، ص۱۱۸-۱۲۰.
[۱۲۷] مناسک حج، ص۲۰۶.
پاره‌ای منابع فقهی با وجود پذیرش نظر مشهور، گویا به پشتوانه ادله یاد شده، حرمت کاربرد این چند ماده یاد شده را مؤکد می‌دانند.
بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفا «طیب» به شمار رود، یعنی هر چیز خوشبو که غرض اصلی یا آشکار از کاربردش بوی خوش آن باشد، مشمول حکم حرمت است.
[۱۳۱] المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
[۱۳۲] مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۲۰.
با این همه، در فقه اسلامی درباره صدق عنوان «طیب» بر برخی چیزهای خوشبو اختلافات جدی وجود دارد و همه مصداق‌های طیب ممنوع، به باور پیروان مذاهب گوناگون یکسان نیستند. مثلا گیاه حنا را مالک و شافعی و احمد حنبل و امامیان، بر خلاف ابوحنیفه، طیب نمی‌دانند و روغن بنفشه را حنبلیان، مالکیان و حنفیان
[۱۴۲] المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
[۱۴۴] المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
بر خلاف شافعیان و برخی امامیان
[۱۴۷] المعتمد، ج۴، ص۱۹۲.
طیب به شمار آورده‌اند. همچنین کاجیره (عصفر) به باور احمد حنبل و شافعیان و امامیان طیب نیست؛ ولی به باور مالک و محمد بن حسن شیبانی ، از حنفیان، طیب است. بیشتر این مصداق‌های مناقشه برانگیز را می‌توان در دو گروه اصلی جای داد: گیاهان خوشبو و خوراکی‌های خوشبو.
ƒ

‚

۴.۱ - گیاهان خوشبو

برخی منابع فقهی امامی و اهل سنت
[۱۵۳] المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
گیاهان خوشبو را سه گونه دانسته‌اند:
۱. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته نمی‌شوند و از آن‌ها عطر گرفته نمی‌شود، مانند گیاهان صحرایی از جمله اذخر و شب بو و درمنه و گل‌های میوه‌ها.
۲. گیاهانی که به سبب خوشبو بودن تکثیر می‌شوند و از آن‌ها عطر هم به دست می‌آید؛ مانند گل سرخ ، بنفشه، یاسمن و نیلوفر.
۳. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته می‌شوند، ولی از آن‌ها عطر به دست نمی‌آید؛ مانند گل نرگس ، ریحان و مرزنجوش . بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامی و اهل سنت
[۱۵۷] المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
کاربرد گونه اول از گیاهان خوشبو را بر احرام گزار حرام نمی‌دانند؛ چنان که در حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام کاربرد گیاهان صحرایی یاد شده تجویز گشته است. ولی درباره دو گونه دیگر اختلاف نظر وجود دارد: برخی
[۱۶۰] المغنی، ج۳، ص۲۹۴.
کاربرد گونه دوم و برخی
[۱۶۳] المغنی، ج۳، ص۲۹۴.
از جمله شافعی، استعمال گونه سوم آن‌ها را ممنوع شمرده‌اند، به ویژه گونه دوم که مصداق‌های آن به تصریح برخی فقیهان «طیب» به شمار می‌روند. شماری از فقیهان هم در دو گونه اخیر یا یکی از آن‌ها قائل به جواز یا کراهت شده‌اند.
[۱۶۷] المغنی، ج۳، ص۲۹۴.

بسیاری از فقیهان امامی و اهل سنت کوشیده‌اند برای استفاده احرام گزار از گل‌ها با عنوان عام «ریاحین» حکمی فراگیر بیان کنند. برخی فقها
[۱۶۹] المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
از جمله مالکیان و بیشتر امامیان، همه ریاحین را مکروه شمرده‌اند و برخی از جمله شافعیان و شماری از امامیان آن را حرام دانسته‌اند. در فقه حنفی، هر دو قول کراهت و حرمت گزارش شده است. پشتوانه برخی قائلان به حرمت، احادیثی است که فقیهان دیگر آن‌ها را اصالتا یا در مقام جمع میان روایات، بر کراهت حمل کرده‌اند. احادیث یاد شده از پشتوانه‌های حرمت کاربرد گیاهان گونه دوم در تقسیم سه گانه پیشین است.

۴.۲ - خوراکی‌های خوشبو

به تصریح فقیهان امامی و اهل سنت
[۱۸۵] المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
[۱۸۷] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
میوه‌های خوشبو مانند سیب و نیز عصاره آن‌ها در شمار گونه اول نباتات در تقسیم پیشین قرار می‌گیرد و خوردن آن‌ها از آن رو که «طیب» به شمار نمی‌روند، برای احرام گزار جایز است. در حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام جواز خوردن میوه‌ها چنین تعلیل شده که آن‌ها «طعام» هستند، نه «طیب». البته شیخ طوسی خودداری از آن‌ها را اولی شمرده است. بوییدن میوه‌های خوشبو را نیز بیشتر فقیهان جایز دانسته‌اند ولی این کار در برخی احادیث شیعی ممنوع به شمار رفته و بسیاری از امامیان به پشتوانه همین دلیل، به حرمت بوییدن آن‌ها باور دارند.
[۱۹۶] مناسک حج، ص۲۰۷.
برخی از آن‌ها به پشتوانه ادله دیگر، از تلازم میان خوردن و استشمام، به جواز آن معتقدند.
[۱۹۸] المعتمد، ج۴، ص۱۲۱-۱۲۲.

به باور فقیهان امامی و اهل سنت،
[۲۰۳] روضة الطالبین، ج۶، ص۳۸۴.
[۲۰۵] کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
به پشتوانه ادله عام و نیز احادیث خاص، از جمله تعبیر «او طعاما فیه طیب»، خوردن غذایی که شامل مواد معطر مانند زعفران باشد، بر محرمان حرام است. البته حرمت خوراک یاد شده منوط بدان است که ماده معطر در غذا مستهلک نشده باشد. مالکیان و برخی حنفیان در صورتی که خوراک آغشته به طیب، مطبوخ و پخته باشد، به سبب استحاله طیب در غذا، خوردن آن را جایز دانسته‌اند.
[۲۰۸] الموطا، ج۱، ص۳۳۰.
[۲۱۰] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱.



بر پایه مذاهب گوناگون فقهی، در هر یک از مصداق‌های طیب، یک یا چند کاربرد آن بر احرام گزاران ممنوع است. به گفته شماری از فقیهان امامی، در احادیث مربوطه تنها بر سه گونه کاربرد یعنی بوییدن، تناول کردن و مالیدن عطر تاکید شده است. با این همه، به تصریح برخی امامیان،
[۲۱۴] المعتمد، ج۴، ص۱۲۰.
می‌توان به پشتوانه اجماع و ادله دیگر «استعمال طیب» را شامل همه گونه‌های کاربرد بوی خوش دانست. آرای مذاهب گوناگون درباره شمول حکم حرمت بر برخی از انواع کاربرد طیب مختلف است. اما می‌توان مهم‌ترین انواع کاربرد بوی خوش را که در بیشتر مذاهب برای احرام گزاران ممنوع به شمار رفته، چنین برشمرد: آغشتن بدن و لباس به مواد خوشبوکننده (عطر زدن به بدن و لباس
[۲۱۶] المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
خوردن و آشامیدن طیب،
[۲۲۰] المغنی، ج۳، ص۲۹۹.
مالیدن روغن خوشبو به بدن،
[۲۲۳] المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
سرمه کشیدن با مواد معطر،
[۲۳۱] حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۱.
پوشیدن لباس معطر
[۲۳۲] المغنی، ج۳، ص۲۹۵.
[۲۳۳] مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۸۰.
و انتفاع از عطر به شکل بخور.
[۲۳۷] کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
پشتوانه این سخنان، احادیث عام دلالت گر بر حرمت کاربرد بوی خوش در حال احرام و نیز احادیث خاص دلالت گر بر کاربردهای یاد شده است.
[۲۴۰] کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
همچنین احادیث دلالت گر بر حرمت کاربرد بوی خوش برای غسل میت محرم و نیز احادیث دلالت گر بر حرمت کاربرد روغن خوشبو پیش از احرام را به طریق اولی دال بر حکم حرمت در موارد یاد شده دانسته‌اند.
[۲۴۱] المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
البته درباره برخی انواع یاد شده سخنان نادری جز حرمت، مانند کراهت و جواز، در منابع فقهی یاد شده است؛ از جمله: کراهت کاربرد روغن خوشبو و کراهت کاربرد سرمه خوشبو.
از سوی دیگر، به تصریح فقیهان امامی و اهل سنت
[۲۵۲] المغنی، ج۳، ص۳۰۲.
همه کارهای مربوط به مواد خوشبوکننده بر احرام گزار حرام نیست؛ بلکه کارهایی که بهره بردن از بوی خوش (به تعبیر فقها: «استعمال طیب» و «انتفاع طیب») به شمار نمی‌روند، جایز است؛ همچون: دیدن و خرید و فروش عطر و عبور کردن از محل فروش عطر. به گفته علامه حلی ، «استعمال طیب» عبارت است از بوییدن عطر، مالیدن آن به بدن و لباس و چسباندن ماده معطر به آن دو به قصد خوشبو شدن. به باور او، درباره هر چیز که بیشترین کاربرد آن، خوشبو کردن باشد، دیگر کاربردها مانند خوردن و کاربرد دارو در حال احرام ممنوع است؛ ولی کاربرد چیزهایی که بیشتر استعمالی چون خوردن یا معالجه دارند، بر احرام گزار جایز است.


درباره حکم فقهی برخی کاربردهای بوی خوش در حال احرام، میان مذاهب اسلامی و حتی گاه میان فقیهان یک مذهب فقهی، اختلاف نظر وجود دارد یا در منابع فقهی آرای تفصیلی یاد شده است؛ یعنی حرمت کاربرد طیب منوط به تحقق قیود و شروطی گشته است. برخی از این قبیل کاربردهای بوی خوش عبارتند از:
‚

۶.۱ - استشمام عمدی بوی خوش

بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامی و حنبلی
[۲۵۹] المغنی، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
بر احرام گزار حرام است. شافعیان در برخی مصداق‌های طیب مانند گل‌ها و مالکیان
[۲۶۱] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
[۲۶۲] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
در عطرهای دارای اثر ماندگار (به تعبیر آنان: «طیب مؤنث») به حرمت استشمام باور دارند. ولی مالکیان
[۲۶۳] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
[۲۶۴] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
در دیگر عطرها («طیب مذکر») و حنفیان به طور کلی بوییدن را مکروه شمرده‌اند. به دیدگاه مشهور فقهی، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است؛
[۲۶۷] المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
[۲۶۹] کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانسته‌اند.
‚

۶.۲ - تماس با ماده خوشبو

به باور شماری از فقیهان امامی و اهل سنت،
[۲۷۵] المغنی، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵.
مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب کفاره است، بدین شرط که آن ماده مرطوب باشد یا خشک ولی به صورت پودر باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ و گر نه حرام نیست.
‚

۶.۳ - استفاده از فرش یا فراش معطر

بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، کاربرد فرش یا فراش معطر برای نشستن یا خوابیدن اصولا بر محرم حرام است.
[۲۷۹] ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۹۲.
ولی اگر بر فرش عطرآلود پارچه‌ای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرام گزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.
‚

۶.۴ - نشستن نزد عطرفروش یا شخص خوشبو

به باور فقیهان امامی و اهل سنت،
[۲۸۶] المغنی، ج۳، ص۳۰۲.
نشستن احرام گزار نزد عطرفروش و نیز کسی که به خود عطر زده، جایز است و به باور برخی از آن‌ها مکروه به شمار می‌رود. برخی فقها جواز این کار را منوط به آن دانسته‌اند که بوی عطر جذب بدن یا لباس احرام گزار نشود. شماری از فقیهان امامی و اهل سنت در صورتی که قصد او از این کار استشمام بوی خوش باشد، چنین کارهایی را مکروه یا حرام شمرده‌اند.
[۲۹۲] المغنی، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
نشستن در محلی که بخور عطر در آن جا وجود دارد، نیز بر پایه فقه شافعی مکروه است.
‚

۶.۵ - حمل کردن عطر در ظرف

جابه جا کردن عطر در ظرف دربسته به باور فقیهان حرام نیست؛
[۲۹۷] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰-۲۳۱.
ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابه جا کردن به قصد استشمام صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت این کار باور دارند.
[۲۹۸] المغنی، ج۳، ص۳۰۱.

‚

۶.۶ - استنشاق و حقنه ماده معطر

استنشاق ماده خوشبو از راه بینی (سعوط) به باور بسیاری از فقها بر محرم ممنوع است؛ هر چند به باور بعضی، حرام و موجب کفاره نیست.
[۳۰۵] روضة الطالبین، ج۲، ص۴۰۷.
شماری از فقیهان، حقنه کردن ماده خوشبو را نیز بر احرام گزار حرام شمرده‌اند.
[۳۰۹] کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.

‚

۶.۷ - کاربرد شوینده‌های خوشبو

بر پایه منابع فقهی، شستن بدن با موادی چون سدر ، خطمی و اشنان (گیاهی که پیشتر برای شست وشو به کار می‌رفته) در صورتی که آمیخته با خوشبوکننده نباشد، بر احرام گزار حرام نیست.
[۳۱۰] المدونة الکبری، ج۱، ص۳۸۹.
البته بسیاری از فقیهان کاربرد این شوینده‌ها را مکروه و اندکی از فقیهان برخی از آن‌ها را ممنوع شمرده‌اند.
[۳۱۳] المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۳.
[۳۱۵] المغنی، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱.
همچنین کاربرد شوینده‌های جدید مانند شامپو و صابون و خمیر دندان در منابع فقهی اهل سنت تجویز شده
[۳۱۶] حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۳۸.
و بیشتر فقیهان امامی معاصر از باب احتیاط خودداری از آن‌ها به ویژه شوینده‌های معطر را لازم شمرده‌اند.
[۳۲۰] مناسک حج، ص۲۰۸.

‚

۶.۸ - کاربرد لباس رنگ شده با ماده خوشبو

به باور فقیهان
[۳۲۴] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴.
استفاده کردن احرام گزار از لباسی که با مواد معطر (طیب) مانند زعفران و گل‌های خوشبو رنگ آمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد. ولی اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلا پوشیدن لباسی که با عصفر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور امامیان، شافعیان و حنبلیان
[۳۲۷] المغنی، ج۳، ص۲۹۶.
که آن را طیب نمی‌دانند، جایز و به باور حنفیان و مالکیان
[۳۳۰] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۵.
که آن را مصداق طیب می‌شمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مفدم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوت‌هایی را برشمرده‌اند.
[۳۳۱] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴-۲۱۵.

ƒ

فقیهان، به ویژه فقهای امامی، برخی مصداق‌های بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنا دانسته‌اند. این موارد عبارتند از:

۷.۱ - خلوق کعبه

به باور فقیهان امامی و شماری از فقیهان اهل سنت
[۳۳۵] المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۷.
[۳۳۶] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۳.
از جمله مالکیان، خلوق کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه) به پشتوانه احادیث
[۳۳۷] المصنف، ج۴، ص۲۸۸.
از حکم حرمت استشمام بر احرام گزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب کفاره قلمداد نشده است. البته اگر بدن یا لباس احرام گزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، مالکیان رفع آن را واجب دانسته‌اند.
[۳۴۰] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۳.
[۳۴۱] حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۳.
مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که کعبه با آن خوشبو می‌شده است.
[۳۴۴] حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۲.
اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمرده‌اند که کعبه بدان آغشته می‌شود.
‚

۷.۲ - عطر بازار عطرفروشان میان صفا و مروه

به باور فقیهان امامی،
[۳۴۹] المعتمد، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۵.
به پشتوانه حدیثی،
[۳۵۰] الکافی، ج۴، ص۳۵۴.
عبور هنگام سعی از بازار عطرفروشان که پیشتر در محوطه میان صفا و مروه قرار داشته و استشمام بوی عطر موجود در فضای آن جا بر احرام گزار حرام نیست. شماری از فقیهان امامی
[۳۵۲] کتاب الحج، ج۲، ص۹۴.
و اهل سنت
[۳۵۴] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۰.
به طور کلی عبور از هر بازار عطرفروشی و استشمام بوی آن را در حال احرام جایز و شماری از اهل سنت
[۳۵۵] المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
از جمله مالک، آن را مکروه شمرده‌اند.
‚

۷.۳ - نیاز و اضطرار

همه فقیهان امامی و اهل سنت
[۳۶۲] حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۱.
در صورت اضطرار و حتی نیاز، کاربرد بوی خوش را برای احرام گزار روا شمرده‌اند. پشتوانه آنان، احادیث گوناگون ناظر بر جایز بودن کارهایی چون خوردن، سرمه کشیدن، استنشاق کردن و مالیدن مواد خوشبو مانند روغن به بدن برای مداوا یا نیازهای ضروری دیگر است. گاهی هم فقیهان از باب جمع میان روایات، مفاد احادیث تجویز کننده عام را بر صورت اضطرار حمل کرده‌اند.
‚

۷.۴ - استهلاک ماده خوشبوکننده

به تصریح فقها
[۳۶۷] مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۲۰.
و به پشتوانه احادیث، اگر ماده معطر مانند زعفران به گونه‌ای با ماده‌ای دیگر مخلوط و در آن مستهلک شود که از نظر عرف، مصداق «طیب» نباشد، کاربرد آن مانند خوردن بر احرام گزار حرام نیست؛ به ویژه اگر همه ویژگی‌های آن ماده یعنی بو و رنگ و طعم آن از میان رفته باشد. البته اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.
[۳۶۹] المغنی، ج۳، ص۲۹۹-۳۰۰.
به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر باقی مانده باشد، نیز کاربرد آن جایز است. ولی برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانسته‌اند.
[۳۷۵] المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، مالکیان به ممنوعیت کاربرد آن باور دارند.
[۳۷۹] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸-۲۲۹.
همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.
[۳۸۱] المغنی، ج۳، ص۲۹۵.
ولی مالک در این فرض و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگ آمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را مکروه شمرده است.
[۳۸۳] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴.

ƒ



۸.۱ - استفاده عمدی از طیب

کاربرد عمدی بوی خوش در حال احرام، از نگاه فقیهان امامی و اهل سنت
[۳۹۰] مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
موجب کفاره است. در بیشتر منابع پیشین امامی، تنها برخی کاربردهای طیب مشمول کفاره قلمداد شده‌اند؛ همچنان که بر پایه احادیث، تنها یک یا دو گونه از این کاربردها از جمله روغن مالیدن و تناول کردن کفاره دارند.
[۳۹۳] المعتمد، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۸.
با این همه، فقیهان امامی بیشتر به پشتوانه اجماع ، همه مصداق‌های ممنوع طیب و نیز همه روش‌های کاربرد بوی خوش از جمله استفاده آن به صورت عطر، خوراک، بخور، سرمه، رنگ، استنشاق و روغن (پماد) و نیز لمس کردن را مشمول کفاره دانسته‌اند. فقیهان اهل سنت نیز تقریبا همین باور را دارند.
[۳۹۸] الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۳۵-۲۳۸.
اندکی از فقیهان امامی برآنند که کفاره طیب تنها در چند مصداق ویژه طیب که در احادیث یاد شده، مطابق با نظر غیر مشهور واجب است. کاربرد عمدی طیب به دست شخص فاقد حس بویایی (اخشم) موجب کفاره است. از آن جا که حرمت کاربرد بوی خوش، حکمی پیوسته و شامل همه لحظات احرام است، در صورتی که احرام گزار پس از کاربرد آن به سبب فراموشی یا اجبار یا اکراه در زمان مناسب به رفع آن اقدام نکند، کفاره بر او واجب می‌شود. همچنین در صورتی که خود به خود ماده‌ای خوشبو به بدن و لباس او بچسبد و او در زایل کردن آن در زمان مناسب اهمال کند،
[۴۰۸] حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۲.
حنفیان استشمام بوی خوش را موجب کفاره نمی‌دانند.

۸.۲ - میزان کفاره در فقه امامی

کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، قربانی کردن یک گوسفند است؛ همچنان که حنفیان نیز کفاره کاربرد عمدی و بدون عذر بوی خوش را همین دانسته‌اند.
[۴۱۳] بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰.
البته وجوب این کفاره منوط به آن است که دست کم یک عضو کامل به ماده خوشبوکننده آغشته شده باشد و در صورت آغشته شدن بخشی از یک عضو به عطر، کفاره آن اطعام یک مسکین (صدقه دادن) است.
[۴۱۴] . المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۲.
ولی به باور دیگر مذاهب چهارگانه اهل سنت، به گونه مطلق و نیز به دیدگاه حنفیان در صورت به کار بردن طیب به سبب عذر، کفاره بوی خوش عبارت است از تخییر میان سه گزینه: قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین، و سه روز روزه گرفتن.
[۴۱۸] کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.
البته سخنانی دیگر نیز در این مذاهب یاد شده است. در پاره‌ای روایت‌های شیعی کفاره طیب صدقه دادن یاد شده است که افزون بر مناقشه سندی و دلالتی،
[۴۲۲] المعتمد، ج۴، ص۱۲۸-۱۲۹.
در منابع گوناگون فقهی بر موارد ویژه حمل شده است؛ از جمله کفاره کاربرد بوی خوش در حال اضطرار و نیاز، کفاره طیب در صورت جهل و فراموشی، و حمل بر استحباب.

۸.۳ - استفاده اشتباهی از طیب

کاربرد طیب به سبب جهل یا اشتباه و یا فراموشی، به باور مشهور فقیهان امامی و شماری از فقیهان اهل سنت
[۴۳۱] المغنی، ج۳، ص۵۲۸.
از جمله بیشتر حنبلیان و شافعیان، مشمول کفاره نیست. ولی دیگر فقیهان اهل سنت در صورت کاربرد بوی خوش به سبب فراموشی یا جهل نیز کفاره را واجب دانسته‌اند.
[۴۳۳] المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
حتی برخی شافعیان در صورت کاربرد چیزی خوشبو با علم به حکم و جهل به وجوب کفاره یا ناآگاهی از طیب بودن آن (جهل به موضوع) به وجوب کفاره باور دارند. اگر کاربرد بوی خوش برآمده از اکراه باشد، کفاره واجب نیست. در موارد اضطرار به کاربرد طیب، گاهی ادای کفاره واجب به شمار رفته است؛ از جمله درباره کاربرد روغن یا داروی خوشبو.
اگر احرام گزار به گونه مکرر به کاربرد بوی خوش اقدام کند، به باور شماری از فقیهان، در صورتی که این کارها در یک زمان صورت گیرد، تنها یک کفاره و در غیر این صورت، کفاره‌های گوناگون واجب خواهد شد.
[۴۴۱] المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
شماری دیگر در صورت تقارب زمانی وقوع اسباب گوناگون (اتحاد مجلس)، به تداخل کفارات (وجوب یک کفاره) باور دارند و بعضی اتحاد صنف را معیار تداخل شمرده‌اند.


افزون بر حکم اصلی حرمت کاربرد بوی خوش در حال احرام، احکامی دیگر نیز درباره موضوع بوی خوش وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها چگونگی تحلل محرم از طیب در احرام حج و عمره است. این احکام عبارتند از:
‚

۹.۱ - تحلل از طیب

به باور فقیهان امامی، در احرام عمره خواه مفرده و خواه تمتع، با انجام شدن حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش بر احرام گزار حلال می‌شود. در احرام حج قران و افراد به پشتوانه احادیث، با انجام حلق یا تقصیر پس از دیگر اعمال منا یعنی رمی جمره عقبه و قربانی کردن، تحلل از طیب حاصل می‌گردد. برخی فقها این تحلل را منوط به آن دانسته‌اند که طواف و سعی پیش از اعمال منا انجام شده باشد. ولی دیگر افراد آنان، به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را نپذیرفته‌اند. به باور مشهور فقیهان امامی، به دلیل احادیث گوناگون، در احرام حج تمتع با حصول تحلل اول (وقوع حلق یا تقصیر پس از رمی جمره عقبه و ذبح قربانی حرمت کاربرد بوی خوش پایان نمی‌پذیرد، مگر آن که پیشتر طواف زیارت ادا شده باشد. البته مفاد بعضی روایات در منابع شیعی بر حلیت طیب پس از تحلل اول (حلق یا تقصیر) دلالت دارد که فقیهان آن‌ها را قابل تخصیص شمرده یا بر تقیه یا بر غیر حج تمتع حمل کرده‌اند.
[۴۷۰] المعتمد، ج۵، ص۳۲۴-۳۲۵.
ولی به پشتوانه روایت‌های پیشین، ابن ابی عقیل عمانی و اندکی دیگر از فقیهان در حج تمتع به کراهت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول تا هنگام تحلل دوم باور دارند. اندکی از فقیهان امامی، بر خلاف نظر مشهور، برآنند که در صورت تقدم طواف زیارت بر اعمال منا در حج قران یا افراد یا به سبب اضطرار در حج تمتع، با ادای طواف و سعی، تحلل از طیب حاصل می‌شود. در احرام حج تمتع، تحلل از بوی خوش پس از تحلل دوم تحقق می‌یابد و تحلل دوم به باور شماری از فقیهان امامی پس از ادای طواف و نماز طواف و به باور بیشتر آنان پس از انجام دادن سعی حاصل می‌گردد و پشتوانه آن احادیث و استصحاب است.
بر پایه فقه امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام ادای طواف نساء مکروه است. فقیهان مقصود از نهی را در صحیحه محمد بن اسماعیل که این کار را تا طواف نساء ممنوع شمرده است، کراهت دانسته یا آن را بر وجوهی دیگر قابل حمل شمرده‌اند.
به باور فقیهان اهل سنت، در عمره مفرده و نیز عمره تمتع، با حصول تحلل که با انجام شدن حلق یا تقصیر تحقق می‌یابد همه محرمات احرام از جمله بهره بردن از بوی خوش بر شخص محرم حلال می‌شود.
[۴۹۵] المغنی، ج۳، ص۴۰۹، ۴۱۱.
بر پایه دیدگاه مشهور در فقه اهل سنت،
[۴۹۷] المغنی، ج۳، ص۴۶۷.
در حج با انجام شدن دو کار از سه واجب حج یعنی رمی جمره عقبه، حلق یا تقصیر و طواف، تحلل اول رخ می‌دهد و با انجام شدن کار سوم، تحلل دوم یا تحلل اکبر حاصل می‌شود. البته به باور برخی، تحلل اول با رمی جمره عقبه و بر پایه نظری دیگر، با حلق محقق می‌گردد.
[۵۰۰] الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج۲، ص۴۵.
از دیدگاه فقیهانی که حلق را «نسک» نمی‌دانند، تحلل اول با انجام شدن یکی از دو کار دیگر تحقق می‌یابد. به باور فقیهان مذاهب اهل سنت جز مالکیان، پس از تحلل اول، جز مباشرت جنسی و نکاح همه محرمات احرام از جمله کاربرد بوی خوش بر محرم حلال می‌شود.
[۵۰۵] المغنی، ج۳، ص۴۶۲-۴۶۳.
پشتوانه این نظر، چند روایت و نیز گزارش عایشه از حج پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است که پیامبر پیش از ادای طواف زیارت بوی خوش به کار برد.
[۵۰۷] المغنی، ج۳، ص۴۶۲-۴۶۳.
ولی مالکیان به پشتوانه سخنی از عمر بن خطاب بر آنند که پس از تحلل اول، کاربرد بوی خوش هم بر احرام گزار حلال نمی‌شود و حرمت آن تا هنگام تحلل دوم ادامه دارد.
[۵۰۸] المغنی، ج۳، ص۴۶۳.
[۵۰۹] مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸۵.
شافعی استناد به روایت عمر را نپذیرفته است. به باور شافعیان، پس از تحلل اول تا حصول تحلل دوم، کاربرد بوی خوش جایز و بلکه مستحب است.
‚

۹.۲ - وجوب زایل کردن عطر از بدن و لباس

اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرام گزار بی اختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به دیدگاه همه فقیهان امامی و اهل سنت، برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روش‌هایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب است. این وجوب، فوری است. بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، بر آنند که احرام گزار خود می‌تواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آن‌ها به پشتوانه احادیث یاد شده گفته‌اند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است. ولی برخی از آن‌ها باور دارند که احرام گزار نباید خود این کار را انجام دهد؛ بلکه لازم است فردی غیر محرم را به این کار وادارد یا با واسطه ابزاری این کار را انجام دهد تا عطر را لمس نکند. شماری از فقیهان درخواست رفع بوی خوش از غیرمحرم را مستحب دانسته‌اند.
[۵۲۱] المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
اگر احرام گزار اندکی آب همراه داشته باشد که برای رفع بوی خوش و وضو گرفتن کافی نباشد، شماری از فقیهان به وجوب زایل کردن بوی خوش با آب و طهارت با تیمم باور دارند؛ زیرا طهارت با آب دارای بدل است. برخی به تخییر باور دارند. ولی دیگر فقیهان بر آنند که طهارت با آب مقدم است و کاربرد بوی خوش به سبب فقدان آب جایز به شمار می‌رود. شماری از فقیهان در صورت اصابه بوی خوش در وقت، طهارت را مقدم شمرده‌اند و در غیر این صورت، ازاله بو را مقدم دانسته‌اند.
‚

۹.۳ - وجوب گرفتن بینی از بوی خوش

در صورتی که احرام گزار ناخواسته در فضای آکنده از بوی خوش قرار گیرد، به باور فقیهان امامی،
[۵۲۹] کشف الغطاء، ج۲، ص۱۰۶.
به پشتوانه احادیث، واجب است بینی خود را بگیرد تا بوی خوش را استشمام نکند. همچنین است هنگامی که احرام گزار مضطر به دیگر کاربردهای مواد خوشبو مانند لمس کردن یا خوردن شود یا به تصرفات مجاز در مواد خوشبو مانند خرید و فروش بپردازد؛ زیرا اضطرار به یک گونه کاربرد بوی خوش، موجب جواز کاربردهای دیگر آن نمی‌گردد، بلکه باید به مورد اضطرار اکتفا شود. البته شماری از فقیهان گفته‌اند که امر به گرفتن بینی در احادیث یاد شده، قابل حمل بر استحباب است.
‚

۹.۴ - حرمت گرفتن بینی از بوی بد

به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیثی از امامان علیه‌السّلام هر گاه احرام گزار در معرض بوی ناخوشایند قرار گیرد، گرفتن بینی برای احتراز از استشمام بوی بد حرام است، هر چند انجام دادن این کار موجب کفاره نیست.
[۵۴۰] مناسک حج، ص۲۰۸.
البته شماری از فقیهان از باب احتیاط به این حکم ملتزم شده‌اند. به باور برخی از باورداران به حرمت، دلالت احادیث یاد شده بر حرمت خدشه ناپذیر است.
[۵۴۳] کتاب الحج، ج۲، ص۹۵-۹۷.



(۱) الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۲) الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
(۳) اضواء البیان: محمد امین الشنقیطی (م. ۱۳۹۳ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۴) اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
(۵) الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
(۶) البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۷) بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
(۸) تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۰ق.
(۹) تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۰) تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۴ق.
(۱۱) تنویر الحوالک: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد الخالدی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸.
(۱۲) تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۳) جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۱ق.
(۱۴) الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
(۱۵) جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) الجوهر النقی: الماردینی (۷۵۰ق.) ، دار الفکر.
(۱۷) حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق.) ، احیاء الکتب العربیه.
(۱۸) حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
(۲۰) الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۲۱) الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۲۲) ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، آل البیت علیهم السلام.
(۲۳) رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق.
(۲۴) روضة الطالبین: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۲۵) السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۲۶) شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
(۲۷) الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. ۱۲۰۱ق.) ، مصر، دار احیاء الکتب العربیه.
(۲۸) الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۲۹) الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۳۰) صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۳۱) صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر.
(۳۳) صراط النجاة: میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق.
(۳۴) الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۳۵) عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۶) العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۳۷) فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر.
(۳۸) الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
(۳۹) فقه السنه: سید سابق، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۴۰) الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت علیهم السلام: عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ق.
(۴۱) قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
(۴۲) الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین علیه السلام، ۱۴۰۳ق.
(۴۳) الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۴۴) کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
(۴۵) کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۴۶) کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۴۷) کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
(۴۸) لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۴۹) المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۵۰) المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۵۱) مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۸۰۷ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
(۵۲) مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق.) ، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۵۳) المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر.
(۵۴) المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
(۵۵) مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۵۶) مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۰ق.
(۵۷) المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده.
(۵۸) المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق.) ، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت: ، ۱۴۱۴ق.
(۵۹) مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۶۰) مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۵ق.
(۶۱) مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۶۲) المصنف: ابن ابی شیبه (م. ۲۳۵ق.) ، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶۳) المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق.
(۶۴) معجم علوم القرآن: ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دار القلم، ۱۴۲۲ق.
(۶۵) مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۶۶) المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۶۷) المقنع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام، ۱۴۱۵ق.
(۶۸) المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۶۹) من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۷۰) مناسک حج (محشی): محمدرضا محمودی، تهران، مشعر، ۱۴۲۹ق.
(۷۱) منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، چاپ سنگی.
(۷۲) مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۷۳) الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
(۷۴) المهذب: القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
(۷۵) النهایه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
(۷۶) وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۲ق.
(۷۷) الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. ۵۶۰ق.) ، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.


۱. العین، ج۲، ص۸، «عطر».    
۲. الصحاح، ج۱، ص۱۷۳، «طیب».    
۳. الصحاح، ج۲، ص۷۵۱، «عطر».    
۴. لسان العرب، ج۱، ص۵۶۵، «طیب».    
۵. الکافی، کلینی، ج۶، ص۵۱۰.    
۶. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۱.    
۷. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۲-۱۴۴.    
۸. صحیح البخاری، ج۷، ص۵۹-۶۱.
۹. الطبقات، ج۱، ص۳۹۹.    
۱۰. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۰.    
۱۱. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳۷.    
۱۲. مجمع الزوائد، ج۵، ص۱۵۷-۱۵۸.    
۱۳. وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۴۱-۱۵۳.    
۱۴. الکافی، کلینی، ج۶، ص۵۱۱.    
۱۵. المحلی، ج۲، ص۸-۹.    
۱۶. المحلی، ج۵، ص۷۶.    
۱۷. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۶۴-۳۶۶.    
۱۸. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۹۵- ۳۹۶.    
۱۹. المراسم، ص۷۷.    
۲۰. الاستذکار، ج۱، ص۳۶۴.    
۲۱. اعانة الطالبین، ج۲، ص۹۷.    
۲۲. الام، ج۱، ص۲۸۴.    
۲۳. الاستذکار، ج۱، ص۳۶۴.    
۲۴. مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۷۵.
۲۵. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۹۰.    
۲۶. اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۵۵.    
۲۷. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۹۴۷-۹۵۹.
۲۸. مواهب الجلیل، ج۳، ص۳۴۹.
۲۹. مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۳۵.
۳۰. الحدائق، ج۱۳، ص۱۵۸-۱۶۰.    
۳۱. المبسوط، طوسی، ج۵، ص۲۶۳-۲۶۴.    
۳۲. المدونة الکبری، ج۲، ص۴۳۱.
۳۳. النهایه، ص۱۷۲.    
۳۴. شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۱.    
۳۵. المجموع، ج۶، ص۵۲۸.    
۳۶. المجموع، ج۶، ص۵۲۸.    
۳۷. صحیح مسلم، ج۸، ص۷۴.
۳۸. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۴۱.    
۳۹. صحیح مسلم، ج۸، ص۱۲.
۴۰. عمدة القاری، ج۲، ص۲۲۳.    
۴۱. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۶.    
۴۲. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۳۳.    
۴۳. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۹۵.    
۴۴. المعتمد، ج۴، ص۱۹۲.
۴۵. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۶-۲۲۷.    
۴۶. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۶.    
۴۷. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱.    
۴۸. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۹۵- ۳۹۸.    
۴۹. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۲۱.    
۵۰. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۰.    
۵۱. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۵.    
۵۲. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۶۰-۴۶۲.    
۵۳. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱.    
۵۴. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۵.    
۵۵. الوسیله، ص۱۶۴.    
۵۶. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۵.    
۵۷. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.    
۵۸. المغنی، ج۳، ص۲۲۶-۲۲۸.
۵۹. المجموع، ج۷، ص۲۱۸.    
۶۰. المجموع، ج۷، ص۲۲۱-۲۲۲.    
۶۱. الام، ج۲، ص۱۶۵.    
۶۲. الام، ج۷، ص۲۲۷.    
۶۳. مسند احمد، ج۶، ص۱۸۶.
۶۴. صحیح البخاری، ج۲، ص۱۴۵.
۶۵. الام، ج۲، ص۱۶۴-۱۶۵.    
۶۶. الام، ج۷، ص۲۲۷.    
۶۷. المجموع، ج۷، ص۲۲۲.    
۶۸. بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
۶۹. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۲.
۷۰. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۴.    
۷۱. تنویر الحوالک، ص۳۱۲.
۷۲. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۲.
۷۳. اضواء البیان، ج۵، ص۸۵.    
۷۴. مسند احمد، ج۴، ص۲۲۴.
۷۵. صحیح مسلم، ج۴، ص۴-۵.
۷۶. المغنی، ج۳، ص۲۲۷-۲۲۸.
۷۷. المجموع، ج۷، ص۲۲۲.    
۷۸. المجموع، ج۷، ص۲۲۳.    
۷۹. المجموع، ج۷، ص۲۲۳.    
۸۰. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۲۷.    
۸۱. اضواء البیان، ج۵، ص۸۶-۸۷.    
۸۲. المجموع، ج۷، ص۲۱۸.    
۸۳. مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۷۹.
۸۴. المغنی، ج۳، ص۲۲۸.
۸۵. المجموع، ج۷، ص۲۱۸.    
۸۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۲.    
۸۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۲، مساله ۱.    
۸۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۲، مساله ۲.    
۸۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۲، مساله ۴.    
۹۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۳، مساله ۵.    
۹۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۳، مساله ۶.    
۹۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۲، مساله ۳.    
۹۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۳، مساله ۷.    
۹۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۳، مساله ۸.    
۹۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۱، مناسک حج، ص۸۳، مساله ۱۰.    
۹۶. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۹۷. شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۴.    
۹۸. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۳.    
۹۹. بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۶۳.
۱۰۰. المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
۱۰۱. المجموع، ج۷، ص۲۶۹.    
۱۰۲. المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
۱۰۳. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۰-۷۱.    
۱۰۴. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۱۹-۳۲۰.    
۱۰۵. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۳-۴۱۶.    
۱۰۶. المقنعه، ص۴۴۰.    
۱۰۷. الحدائق، ج۳، ص۴۳۱.    
۱۰۸. وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۰۳-۵۰۵.    
۱۰۹. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۲۹.    
۱۱۰. مواهب الجلیل، ج۳، ص۴۲۸.
۱۱۱. التهذیب، ج۵، ص۲۹۹.    
۱۱۲. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۴۶.    
۱۱۳. الجامع للشرائع، ص۱۸۳.
۱۱۴. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۶۸.    
۱۱۵. المهذب، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۲.    
۱۱۶. النهایه، ص۲۱۹.    
۱۱۷. الوسیله، ص۱۶۲.    
۱۱۸. الاستبصار، ج۲، ص۱۸۰.    
۱۱۹. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۳.    
۱۲۰. النهایه، ص۲۱۹.    
۱۲۱. ذخیرة المعاد، ج۲، ص۵۹۱.
۱۲۲. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۶-۴۱۷.    
۱۲۳. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۰-۷۱.    
۱۲۴. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۴-۲۸۵.    
۱۲۵. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۲.    
۱۲۶. المعتمد، ج۴، ص۱۱۸-۱۲۰.
۱۲۷. مناسک حج، ص۲۰۶.
۱۲۸. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۱۲۹. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۳.    
۱۳۰. جامع المقاصد، ج۳، ص۱۸۰.    
۱۳۱. المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
۱۳۲. مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۲۰.
۱۳۳. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۳.    
۱۳۴. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۴.    
۱۳۵. المجموع، ج۷، ص۲۷۴- ۲۷۶.    
۱۳۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۹- ۲۸۰.    
۱۳۷. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۰۶-۳۰۷.    
۱۳۸. کشف اللثام، ج۵، ص۳۴۵.    
۱۳۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۲.    
۱۴۰. المجموع، ج۷، ص۲۸۲.    
۱۴۱. منتهی المطلب، ج۲، ص۷۸۴.    
۱۴۲. المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
۱۴۳. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۰.    
۱۴۴. المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
۱۴۵. المجموع، ج۷، ص۲۸۰.    
۱۴۶. منتهی المطلب، ج۲، ص۷۸۷.    
۱۴۷. المعتمد، ج۴، ص۱۹۲.
۱۴۸. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۶.    
۱۴۹. المجموع، ج۷، ص۲۸۲.    
۱۵۰. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۴-۴۲۵.    
۱۵۱. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۵۲. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۶-۲۷.    
۱۵۳. المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
۱۵۴. المجموع، ج۷، ص۲۷۷-۲۷۸.    
۱۵۵. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۰۴-۳۰۵.    
۱۵۶. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۶-۲۸۷.    
۱۵۷. المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
۱۵۸. المجموع، ج۷، ص۲۷۷-۲۷۸.    
۱۵۹. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۵.    
۱۶۰. المغنی، ج۳، ص۲۹۴.
۱۶۱. المجموع، ج۷، ص۲۷۷.    
۱۶۲. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۷.    
۱۶۳. المغنی، ج۳، ص۲۹۴.
۱۶۴. المجموع، ج۷، ص۲۷۸.    
۱۶۵. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۷.    
۱۶۶. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۶۷. المغنی، ج۳، ص۲۹۴.
۱۶۸. المجموع، ج۷، ص۲۷۶-۲۷۸.    
۱۶۹. المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
۱۷۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۱۷۱. مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۰.    
۱۷۲. الام، ج۲، ص۱۶۱- ۱۶۵.    
۱۷۳. المقنعه، ص۴۳۲.    
۱۷۴. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۹.    
۱۷۵. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۱۷۶. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۳.    
۱۷۷. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۳-۳۵۴.    
۱۷۸. التهذیب، ج۵، ص۳۰۷.    
۱۷۹. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۱-۷۲.    
۱۸۰. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۹.    
۱۸۱. مستند الشیعه، ج۱۲، ص۵۰-۵۱.    
۱۸۲. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۴.    
۱۸۳. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۸۴. تحریرالاحکام، ج۲، ص۲۶.    
۱۸۵. المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
۱۸۶. فتح العزیز، ج۷، ص۴۵۶.    
۱۸۷. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
۱۸۸. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۸۹. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۶.    
۱۹۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۱۹۱. الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۸۲.    
۱۹۲. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۶-۲۷.    
۱۹۳. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۶.    
۱۹۴. التهذیب، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۶.    
۱۹۵. مختلف الشیعه، ج۴، ص۷۲-۷۳.    
۱۹۶. مناسک حج، ص۲۰۷.
۱۹۷. الحدائق، ج۱۵، ص۴۱۲-۴۱۳.    
۱۹۸. المعتمد، ج۴، ص۱۲۱-۱۲۲.
۱۹۹. المقنع، ص۲۳۱.    
۲۰۰. المقنعه، ص۳۹۷.    
۲۰۱. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۲۰۲. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۲۰۳. روضة الطالبین، ج۶، ص۳۸۴.
۲۰۴. البحر الرائق، ج۳، ص۶.    
۲۰۵. کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
۲۰۶. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۴.    
۲۰۷. التهذیب، ج۵، ص۷۱.    
۲۰۸. الموطا، ج۱، ص۳۳۰.
۲۰۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۲۱۰. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۱.
۲۱۱. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۴.    
۲۱۲. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۲۱۳. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۲۱۴. المعتمد، ج۴، ص۱۲۰.
۲۱۵. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۲-۱۲۳.    
۲۱۶. المغنی، ج۳، ص۲۹۳-۲۹۴.
۲۱۷. المجموع، ج۷، ص۲۶۹-۲۷۱.    
۲۱۸. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶-۳۷۸.    
۲۱۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۲۲۰. المغنی، ج۳، ص۲۹۹.
۲۲۱. المجموع، ج۷، ص۲۶۹.    
۲۲۲. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۲۳.    
۲۲۳. المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
۲۲۴. المجموع، ج۷، ص۲۷۴.    
۲۲۵. الحدائق، ج۱۵، ص۵۰۰.    
۲۲۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۹-۲۸۰.    
۲۲۷. المجموع، ج۷، ص۲۶۹.    
۲۲۸. المجموع، ج۷، ص۲۸۱.    
۲۲۹. المجموع، ج۷، ص۳۵۳.    
۲۳۰. الحدائق، ج۱۵، ص۴۵۴.    
۲۳۱. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۱.
۲۳۲. المغنی، ج۳، ص۲۹۵.
۲۳۳. مغنی المحتاج، ج۱، ص۴۸۰.
۲۳۴. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۵.    
۲۳۵. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۶.    
۲۳۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۱-۲۷۲.    
۲۳۷. کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
۲۳۸. المجموع، ج۷، ص۲۷۱-۲۷۲.    
۲۳۹. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۶.    
۲۴۰. کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
۲۴۱. المغنی، ج۳، ص۲۹۳.
۲۴۲. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۲.    
۲۴۳. الحدائق، ج۱۵، ص۵۰۰-۵۰۲.    
۲۴۴. الدروس، ج۱، ص۳۷۴.    
۲۴۵. المهذب، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۲.    
۲۴۶. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۲۴۷. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۲۴۸. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۷.    
۲۴۹. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۹-۳۸۰.    
۲۵۰. الام، ج۲، ص۱۶۵-۱۶۶.    
۲۵۱. الام، ج۲، ص۲۲۳.    
۲۵۲. المغنی، ج۳، ص۳۰۲.
۲۵۳. المجموع، ج۷، ص۲۸۱.    
۲۵۴. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۵.    
۲۵۵. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۰۶.    
۲۵۶. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۶.    
۲۵۷. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۴.    
۲۵۸. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۲۵۹. المغنی، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
۲۶۰. فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۰.    
۲۶۱. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
۲۶۲. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
۲۶۳. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۳.
۲۶۴. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
۲۶۵. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۳.    
۲۶۶. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۲۶۷. المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
۲۶۸. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۶.    
۲۶۹. کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
۲۷۰. المجموع، ج۷، ص۲۷۲.    
۲۷۱. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۲۷۲. الوسیله، ص۱۶۹.    
۲۷۳. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۸.    
۲۷۴. الام، ج۲، ص۱۶۵.    
۲۷۵. المغنی، ج۳، ص۲۹۴-۲۹۵.
۲۷۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۲.    
۲۷۷. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۲۷۸. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۶.    
۲۷۹. ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۹۲.
۲۸۰. المجموع، ج۷، ص۲۷۲-۲۷۳.    
۲۸۱. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۸.    
۲۸۲. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۲۸۳. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۷۳.    
۲۸۴. الام، ج۲، ص۱۶۵.    
۲۸۵. الام، ج۲، ص۲۲۳.    
۲۸۶. المغنی، ج۳، ص۳۰۲.
۲۸۷. المجموع، ج۷، ص۲۷۱.    
۲۸۸. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۲۸۹. المجموع، ج۷، ص۲۸۰.    
۲۹۰. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۱.    
۲۹۱. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۲۹۲. المغنی، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
۲۹۳. المجموع، ج۷، ص۲۷۱.    
۲۹۴. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۲۹۵. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۲۹۶. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۵.    
۲۹۷. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۰-۲۳۱.
۲۹۸. المغنی، ج۳، ص۳۰۱.
۲۹۹. المجموع، ج۷، ص۲۷۲.    
۳۰۰. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۵.    
۳۰۱. الام، ج۲، ص۱۶۶.    
۳۰۲. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۳۰۳. المجموع، ج۷، ص۲۶۹.    
۳۰۴. الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۳، ص۲۸۱.    
۳۰۵. روضة الطالبین، ج۲، ص۴۰۷.
۳۰۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۱.    
۳۰۷. الام، ج۲، ص۱۶۶.    
۳۰۸. تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۸.    
۳۰۹. کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۹.
۳۱۰. المدونة الکبری، ج۱، ص۳۸۹.
۳۱۱. المجموع، ج۷، ص۳۵۵.    
۳۱۲. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۵۶-۴۵۷.    
۳۱۳. المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۳.
۳۱۴. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۸.    
۳۱۵. المغنی، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱.
۳۱۶. حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۳۸.
۳۱۷. فقه السنه، ج۱، ص۶۶۶.    
۳۱۸. صراط النجاة، ج۱، ص۲۲۷.    
۳۱۹. صراط النجاة، ج۲، ص۲۲۳.    
۳۲۰. مناسک حج، ص۲۰۸.
۳۲۱. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۳۲۲. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۰.    
۳۲۳. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۸.    
۳۲۴. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴.
۳۲۵. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۱.    
۳۲۶. المجموع، ج۷، ص۲۸۲.    
۳۲۷. المغنی، ج۳، ص۲۹۶.
۳۲۸. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۶.    
۳۲۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۵.    
۳۳۰. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۵.
۳۳۱. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴-۲۱۵.
۳۳۲. المقنعه، ص۴۳۲.    
۳۳۳. رسائل المرتضی، ج۳، ص۶۶.    
۳۳۴. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۴.    
۳۳۵. المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۷.
۳۳۶. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۳.
۳۳۷. المصنف، ج۴، ص۲۸۸.
۳۳۸. التهذیب، ج۵، ص۶۹.    
۳۳۹. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۴۹-۴۵۰.    
۳۴۰. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۳۳.
۳۴۱. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۳.
۳۴۲. کشف اللثام، ج۵، ص۳۴۹-۳۵۰.    
۳۴۳. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۲.    
۳۴۴. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۲.
۳۴۵. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۴.    
۳۴۶. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۲.    
۳۴۷. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۳۴۸. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶.    
۳۴۹. المعتمد، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۵.
۳۵۰. الکافی، ج۴، ص۳۵۴.
۳۵۱. مجمع الفائده، ج۶، ص۲۸۹.    
۳۵۲. کتاب الحج، ج۲، ص۹۴.
۳۵۳. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۳۵۴. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۰.
۳۵۵. المدونة الکبری، ج۱، ص۴۵۶.
۳۵۶. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۳۵۷. السرائر، ج۱، ص۵۴۵.    
۳۵۸. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۳.    
۳۵۹. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۷.    
۳۶۰. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱.    
۳۶۱. المجموع، ج۷، ص۳۳۵.    
۳۶۲. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۱.
۳۶۳. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۴۷-۴۴۸.    
۳۶۴. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۰.    
۳۶۵. الجوهر النقی، ج۵، ص۵۹.    
۳۶۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۳.    
۳۶۷. مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۲۰.
۳۶۸. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۴.    
۳۶۹. المغنی، ج۳، ص۲۹۹-۳۰۰.
۳۷۰. فتح العزیز، ج۷، ص۴۵۸.    
۳۷۱. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۴.    
۳۷۲. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۴.    
۳۷۳. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۷.    
۳۷۴. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۳۷۵. المغنی، ج۳، ص۳۰۰.
۳۷۶. المجموع، ج۷، ص۲۷۳.    
۳۷۷. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۵۴.    
۳۷۸. المجموع، ج۷، ص۲۸۲.    
۳۷۹. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸-۲۲۹.
۳۸۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۹.    
۳۸۱. المغنی، ج۳، ص۲۹۵.
۳۸۲. المجموع، ج۷، ص۲۷۳.    
۳۸۳. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۱۴.
۳۸۴. الدروس، ج۱، ص۳۷۵.    
۳۸۵. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱.    
۳۸۶. الحدائق، ج۱۵، ص۴۳۱.    
۳۸۷. الام، ج۲، ص۱۶۶.    
۳۸۸. الام، ج۲، ص۲۲۴.    
۳۸۹. المجموع، ج۷، ص۳۷۷.    
۳۹۰. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۲۸.
۳۹۱. مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۶.    
۳۹۲. مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۶۷-۲۶۹.    
۳۹۳. المعتمد، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۸.
۳۹۴. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۳.    
۳۹۵. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲۶.    
۳۹۶. الحدائق، ج۱۵، ص۴۳۱.    
۳۹۷. المجموع، ج۷، ص۲۶۹.    
۳۹۸. الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۳۵-۲۳۸.
۳۹۹. الکافی، حلبی، ص۲۰۴.    
۴۰۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۴۰۱. المجموع، ج۷، ص۲۷۳.    
۴۰۲. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۵.    
۴۰۳. المجموع، ج۷، ص۳۳۸.    
۴۰۴. المجموع، ج۷، ص۳۴۰.    
۴۰۵. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۲.    
۴۰۶. فتح العزیز، ج۷، ص۴۶۲.    
۴۰۷. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۸.    
۴۰۸. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۶۲.
۴۰۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۴۱۰. البحر الرائق، ج۳، ص۴.    
۴۱۱. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱.    
۴۱۲. الدروس، ج۱، ص۳۷۵.    
۴۱۳. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰.
۴۱۴. . المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۲۲.
۴۱۵. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۴۱۶. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۴۱۷. المجموع، ج۷، ص۳۷۷.    
۴۱۸. کشاف القناع، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.
۴۱۹. المجموع، ج۷، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۴۲۰. الکافی، کلینی، ج۴، ص۳۵۳-۳۵۴.    
۴۲۱. الاستبصار، ج۲، ص۱۷۸.    
۴۲۲. المعتمد، ج۴، ص۱۲۸-۱۲۹.
۴۲۳. الدروس، ج۱، ص۳۷۵.    
۴۲۴. مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۳۱.    
۴۲۵. الحدائق، ج۱۵، ص۴۳۲-۴۳۳.    
۴۲۶. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۷۲.    
۴۲۷. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۷.    
۴۲۸. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳.    
۴۲۹. مدارک الاحکام، ج۸، ص۴۳۱.    
۴۳۰. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۵۰.    
۴۳۱. المغنی، ج۳، ص۵۲۸.
۴۳۲. المجموع، ج۷، ص۳۳۸.    
۴۳۳. المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
۴۳۴. المجموع، ج۷، ص۳۴۳.    
۴۳۵. المجموع، ج۷، ص۳۴۰.    
۴۳۶. المجموع، ج۷، ص۳۴۰.    
۴۳۷. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۸.    
۴۳۸. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۱.    
۴۳۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۹۱.    
۴۴۰. الخلاف، ج۲، ص۲۹۹.    
۴۴۱. المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
۴۴۲. المجموع، ج۷، ص۳۷۶.    
۴۴۳. المجموع، ج۷، ص۳۷۸-۳۷۹.    
۴۴۴. المجموع، ج۷، ص۳۸۲.    
۴۴۵. الحدائق، ج۱۵، ص۵۵۲.    
۴۴۶. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۴۳۵-۴۳۶.    
۴۴۷. النهایه، ص۲۴۵-۲۴۶.    
۴۴۸. السرائر، ج۱، ص۵۸۰.    
۴۴۹. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۳۹.    
۴۵۰. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۴۳.    
۴۵۱. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۵.    
۴۵۲. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۷۷.    
۴۵۳. السرائر، ج۱، ص۶۰۱.    
۴۵۴. الوسیله، ص۱۸۷.    
۴۵۵. الدروس، ج۱، ص۴۵۵.    
۴۵۶. الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۸-۲۵۹.    
۴۵۷. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۷.    
۴۵۸. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷.    
۴۵۹. الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۰.    
۴۶۰. الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۲-۲۵۳.    
۴۶۱. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۱-۲۵۲.    
۴۶۲. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳۲-۲۳۶.    
۴۶۳. الدروس، ج۱، ص۴۵۵.    
۴۶۴. الحدائق، ج۱۷، ص۲۶۱.    
۴۶۵. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۶.    
۴۶۶. الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۳-۲۵۵.    
۴۶۷. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۴.    
۴۶۸. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۳-۱۰۴.    
۴۶۹. الحدائق، ج۱۷، ص۲۵۵-۲۵۷.    
۴۷۰. المعتمد، ج۵، ص۳۲۴-۳۲۵.
۴۷۱. مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۹۸.    
۴۷۲. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۵.    
۴۷۳. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۴.    
۴۷۴. مسالک الافهام، ج۲، ص۳۲۴-۳۲۵.    
۴۷۵. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۶.    
۴۷۶. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۸.    
۴۷۷. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۷۷.    
۴۷۸. شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۹۸.    
۴۷۹. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۵.    
۴۸۰. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۵۸.    
۴۸۱. الکافی، حلبی، ص۲۱۶.    
۴۸۲. الدروس، ج۱، ص۴۵۵.    
۴۸۳. مسالک الافهام، ج۲، ص۳۲۴.    
۴۸۴. مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۰۰.    
۴۸۵. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۶.    
۴۸۶. الحدائق، ج۱۷، ص۲۶۱-۲۶۲.    
۴۸۷. النهایه، ص۲۶۳.    
۴۸۸. السرائر، ج۱، ص۶۰۲.    
۴۸۹. شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۹۸.    
۴۹۰. الاستبصار، ج۲، ص۲۹۰.    
۴۹۱. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۴۵.    
۴۹۲. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۰۹.    
۴۹۳. الحدائق، ج۱۷، ص۲۷۱.    
۴۹۴. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۳.    
۴۹۵. المغنی، ج۳، ص۴۰۹، ۴۱۱.
۴۹۶. المجموع، ج۸، ص۲۳۲.    
۴۹۷. المغنی، ج۳، ص۴۶۷.
۴۹۸. المجموع، ج۸، ص۲۲۴-۲۲۵.    
۴۹۹. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۰-۱۴۲.    
۵۰۰. الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج۲، ص۴۵.
۵۰۱. فتح العزیز، ج۷، ص۳۷۳-۳۷۴.    
۵۰۲. المجموع، ج۸، ص۲۲۴- ۲۲۵.    
۵۰۳. الام، ج۲، ص۱۶۴-۱۶۵.    
۵۰۴. الام، ج۲، ص۲۴۱.    
۵۰۵. المغنی، ج۳، ص۴۶۲-۴۶۳.
۵۰۶. المجموع، ج۸، ص۲۲۵.    
۵۰۷. المغنی، ج۳، ص۴۶۲-۴۶۳.
۵۰۸. المغنی، ج۳، ص۴۶۳.
۵۰۹. مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸۵.
۵۱۰. الام، ج۷، ص۲۲۷.    
۵۱۱. المجموع، ج۸، ص۲۳۳-۲۳۴.    
۵۱۲. النهایه، ص۲۱۹.    
۵۱۳. السرائر، ج۱، ص۵۴۵.    
۵۱۴. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۸.    
۵۱۵. الام، ج۲، ص۲۲۳.    
۵۱۶. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۲.    
۵۱۷. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۵-۴۲۶.    
۵۱۸. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۹.    
۵۱۹. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۶.    
۵۲۰. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۵۲.    
۵۲۱. المغنی، ج۳، ص۵۲۷.
۵۲۲. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۵۲۳. المجموع، ج۷، ص۲۷۵.    
۵۲۴. تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۳۱۰.    
۵۲۵. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳.    
۵۲۶. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۳.    
۵۲۷. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۷.    
۵۲۸. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۵.    
۵۲۹. کشف الغطاء، ج۲، ص۱۰۶.
۵۳۰. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶-۳۷۷.    
۵۳۱. التهذیب، ج۵، ص۳۰۵.    
۵۳۲. النهایه، ص۲۱۹.    
۵۳۳. الحدائق، ج۱۵، ص۴۲۲-۴۲۳.    
۵۳۴. مستند الشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶-۳۷۷.    
۵۳۵. الاستبصار، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.    
۵۳۶. المقنعه، ص۴۳۲.    
۵۳۷. النهایه، ص۲۱۹.    
۵۳۸. الدروس، ج۱، ص۳۷۴.    
۵۳۹. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۵۲-۴۵۳.    
۵۴۰. مناسک حج، ص۲۰۸.
۵۴۱. مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۲۵.    
۵۴۲. کفایة الاحکام، ج۱، ص۲۹۸.    
۵۴۳. کتاب الحج، ج۲، ص۹۵-۹۷.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بوی خوش».    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی




جعبه ابزار