• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بسمله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بسمله کوتاه شده «بسم الله الرحمن الرحیم» و از موارد اختلافی میان مذاهب اسلامی است. بسم الله الرحمن الرحیم، ۱۱۴ بار در قرآن به کار رفته است. این ترکیب پس از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نخستین بار در قرآن به کار رفته است؛ اما مفردات ترکیب یاد شده پیشینه‌ای پیش از اسلام دارند. در روایت‌های فراوان شیعه و اهل سنت، بر فضیلت بسمله و آثار وضعی و پاداش برای خواننده آن تاکید شده است. درباره اهمیت و جایگاه این عبارت همین بس که در پاره ای از مباحث اعمال حج و نیز در فقه مورد بحث و نظر بوده و همچنین بسیاری از آثار موجود در مکه و مدینه، دارای نقش بسمله می‌باشند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی
۲ - بسمله در قرآن
۳ - پیشینه بسمله
۴ - جایگاه بسمله در روایات‌ و فرهنگ حج و حرمین
۵ - بسمله در یادگارها و یادبودهای حرمین
       ۵.۱ - گسترش مسجدالحرام
       ۵.۲ - شاذروان
       ۵.۳ - درب کعبه
       ۵.۴ - درب مشرقی منبر پیامبر
       ۵.۵ - کلیدهای درب کعبه
       ۵.۶ - پرده کعبه
       ۵.۷ - ناودان طلایی کعبه
       ۵.۸ - الواح درون کعبه
       ۵.۹ - کتیبه‌های مدینه
       ۵.۱۰ - گسترش مسجدالنبی
       ۵.۱۱ - درب‌های مسجدالنبی
       ۵.۱۲ - باب المصری
       ۵.۱۳ - محراب پیامبر
       ۵.۱۴ - آغاز نامه‌ها
۶ - بسمله در دعاهای اعمال حج
۷ - بسمله در فقه
       ۷.۱ - گفتن بسمله هنگام ذبح قربانی
       ۷.۲ - جزء قرآن یا فاتحه بودن بسمله
              ۷.۲.۱ - دیدگاه مفسران
              ۷.۲.۲ - دیدگاه فقیهان سلفی معاصر
              ۷.۲.۳ - دیدگاه فقیهان کوفه
              ۷.۲.۴ - دیدگاه قاریان
              ۷.۲.۵ - منشا اختلاف دیدگاه‌ها
       ۷.۳ - قرائت بسمله در نماز
              ۷.۳.۱ - قرائت نکردن بسمله در نماز
              ۷.۳.۲ - عدم جهر بسمله در نماز
              ۷.۳.۳ - نقد روایات اخیر
              ۷.۳.۴ - ترک بسمله در نماز
              ۷.۳.۵ - سیره پیامبر در قرائت بسمله در نماز
       ۷.۴ - پیامدهای جزئیت بسمله
       ۷.۵ - جهر و اخفات بسمله در نماز
              ۷.۵.۱ - دیدگاه مذاهب مشهور
              ۷.۵.۲ - دیدگاه صحابه و تابعین
              ۷.۵.۳ - منشا اختلاف جهر و اخفات در بسمله
              ۷.۵.۴ - سیره امام علی و دیگر امامان
              ۷.۵.۵ - حد جهر و اخفات
۸ - تک نگاری‌ها
۹ - فهرست منابع
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


بَسمَلَه مصدر منحوت و حکایت عبارت «بِسمِ الله» و «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» است و صورت‌های فعلی و فاعلی آن به ترتیب «بَسمَلَ» و «مُبَسمِل» به کار رفته
[۴] رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۷۶-۱۷۷.
که بر کسی اطلاق می‌شود که عبارت یاد شده را کتابت یا تلاوت کند.


«بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم» در آغاز همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه و نیز در آیه ۳۰ سوره نمل در گزارش آغازنامه سلیمان (علیه‌السّلام) به ملکه سبا و در مجموع ۱۱۴ بار به کار رفته است. مفسران در تبیین سبب نیامدن بسمله در آغاز سوره توبه، اختلاف نظر دارند. بسیاری به گزارش از علی (علیه‌السّلام) نیامدن آن را به سبب ناسازگاری مضمون آیات آغازین درباره برائت از مشرکان با رحمت و امان موجود در بسمله می‌دانند. برخی بر این باورند که سوره‌های انفال و توبه به سبب داشتن موضوعی مشابه، همچون یک سوره‌اند. در منابع پاره‌ای توجیهات دیگر نیز برای نیامدن بسمله در آغاز سوره توبه آمده است. تعبیر «بسم الله» نیز یک بار در آیه ۴۱ سوره هود در گزارش فرمان نوح (علیه‌السّلام) به همراهان مؤمن خویش و حیوانات گزینش شده برای سوار شدن بر کشتی به کار رفته است. افزون بر این، در قرآن عباراتی دیگر مربوط به بسمله مانند «فَاذْکُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَیْها» (سوره حج آیه ۳۶ ؛ نیز نک: سوره انعام آیات ۱۱۸-۱۱۹ ؛ نیز آیات ۱۲۱، ۱۳۸ ؛ سوره مائده آیه ۴ ) در دستور به یاد کردن از نام خدا هنگام ذبح یا صید و «اقرا بِاسمِ رَبِّک» در فرمان خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای خواندن به نام صاحب خدای خویش آمده است که در نوشته‌های اسلامی از آن با عنوان عام «تَسمِیه» (گفتن نام خدا) یاد می‌شود. بسمله کامل‌ترین مصداق آن به شمار می‌آید. کاربرد غیر قرآنی بسمله در آغاز گفته‌ها و نوشته‌ها از روزگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و برای نمونه در آغاز نامه‌های ایشان به سران قبایل و کشورها رواج یافت.
[۲۵] نک: رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۹.



گزارش‌های تاریخی گویای تفاوت شکل اسلامی بسمله «بسم الله الرحمن الرحیم» با کاربرد دوره پیش از اسلام است. بر پایه برخی از نقل‌ها، امیة بن ابیصلت ثقفی، نامه‌ها و نوشته‌هایش را با «بِاسمِکَ اللَّهُمَّ» آغاز می‌کرد.
[۲۷] مسعودی، حسن بن علی، مروج الذهب، ج۱، ص۸۷.
[۲۸] موستاری، علی ددة بن مصطفی، محاضرة الاوائل، ص۹۷.
افزون بر این، در منابع تاریخ و سیره، به نابودی پیمان‌نامه قریش بر ضد بنی‌هاشم جز عبارت «باسمک اللهم» در ماجرای محاصره مسلمانان در شعب ابی‌طالب و نیز تاکید نماینده قریش، سهیل بن عمرو، به سال ششم ق بر ناشناخته بودن «بسم الله الرحمن الرحیم» برای آن‌ها و نوشتن «باسمک اللهم» در آغاز صلح‌نامه حدیبیه اشاره شده است. روایتی گویای تکامل تدریجی بسمله از شکل پیش از اسلامی آن به شکل کنونی است. بر پایه روایت یاد شده، «بِاسمِکَ اللَّهُمَّ» با نزول «وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللهِ مَجراهَا وَمُرْسَاهَا» به «بسم الله»؛ پس از نزول «قُلِ ادْعُواْ اللهَ اَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَن» به «بسم الله الرحمن»؛ و پس از نزول «اِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَاِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» به «بسم الله الرحمن الرحیم» تغییر یافت.
[۳۷] رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۸.

روایت یاد شده با روایاتی با مضمون نزول عبارت بسمله از آغاز بعثت و شناخته شدن پایان سوره‌ها برای پیامبر و مسلمانان با نزول بسمله سوره بعد سازگار نیست. افزون بر این، با استدلال به روایت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره عدم صحت نماز بدون حمد از یک سو و وجوب نماز از آغاز بعثت (برای نمونه، سوره علق آیه ۱۰ ) از سوی دیگر،
[۴۶] نک: نکونام، جعفر، درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، ص۲۸۷.
بسمله در سوره حمد را می‌توان نخستین وحی نازل شده بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دانست که در نخستین نماز وی خوانده شد.
در جمع‌بندی دیدگاه‌ها درباره پیشینه بسمله می‌توان گفت که ترکیب «بسم الله الرحمن الرحیم» پس از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)
[۴۸] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۵۵۶.
و نخستین بار در قرآن به کار رفته است؛ ولی پیش از آن عباراتی با مضمون همانند در دیگر زبان‌ها و در روزگار پیامبران پیشین مانند نوح (سوره هود آیه ۴۱ ) و سلیمان (سوره نمل آیه ۳۰ ) وجود داشته است. با این حال، مفردات ترکیب یاد شده پیشینه‌ای پیش از اسلام دارند. مشرکان عرب معاصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «الله» را آفریننده جهان می‌دانستند (سوره عنکبوت آیات ۶۱، ۶۳ ) و حتی برخی از شواهد تاریخی، گویای آشنایی اعراب از سال‌های دور پیش از اسلام با این واژه است.
[۵۶] نک: علی، جواد، المفصل، ج۶، ص۲۳-۲۴.
[۵۷] علی، جواد، المفصل، ج۶، ۱۰۳-۱۱۷.
واژه «رحمن» در عربستان جنوبی پیش از اسلام
[۵۸] جفری، آرتور، واژه‌های دخیل، ص۲۲۰-۲۲۱.
[۵۹] نک: علی، جواد، المفصل، ج۶، ص۳۷-۴۱.
و سپس در اشعار جاهلی
[۶۱] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۴.
یکی از نام‌های خدا بوده و کاربرد قرآنی واژه یاد شده نیز گویای آشنایی مشرکان با آن است: «وَقَالُواْ لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم» ؛ «وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً.» پژوهشگران درباره اصل کلمه رحمان اختلاف کرده و برخی آن را عربی و شماری عبری دانسته‌اند.
[۶۶] جفری، آرتور، واژه‌های دخیل، ص۲۲۰-۲۲۱.
آن‌ها درباره «رحیم» چندان سخن نگفته‌اند؛ ولی با توجه به ریشه مشترک با «رحمن»، می‌توان همان دو دیدگاه عربی یا دخیل بودن را درباره اصل آن هم طرح نمود.
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، نخستین آیه از قرآن کریم است که در علوم ادبی و دینی از آن به‌صورت مصدر صناعی به بسمله تعبیر می‌شود و سوره‌های قرآن غیر از سوره توبه به آن آغاز می‌شود. امام‌ خمینی به ‌تفسیر بسمله توجه ویژه‌ای داشته‌ است نخستین اثر تفسیری ایشان از این آیه در کتاب شرح دعاءالسحر رقم خورده‌ است که رویکردی عرفانی دارد و نشان می‌دهد نگاه ایشان به تفسیر از آغاز نگاهی عرفانی بوده‌ است. ایشان در کتاب‌های اخلاقی و کلامی خود نیز در چند جا مانند چهل حدیث، سر الصلاة، آداب، طلب و اراده به تفسیر این آیه پرداخته‌ است. همچنین ایشان در تفسیر سوره حمد که در سال ۱۳۵۸ با عنوان «قرآن در صحنه» از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد، به‌تفصیل به تفسیر این آیه، پرداخته‌ است و این سخنان بعدها به‌صورت کتابی با عنوان تفسیر سوره حمد چاپ شد و در این میان، با بسم‌الله نیز دارای جایگاه ویژه و مشتمل بر حقایق بسیاری است که امام در آثار خود به معارف بلندی از آن اشاره کرده‌ است. به اعتقاد امام‌ خمینی حقیقت بسمله در سوره‌ها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شامل‌تر از دیگر موارد است، بلکه به اعتقاد ایشان به بسلمه‌ای که گوینده‌ای مشخص، آن را در کلامی معین به کار می‌گیرد و با بسمله دیگرش نیز متفاوت است. امام‌ خمینی بسم‌الله را در هر سوره‌ای، مظهر معانی موجود در آن سوره می‌داند، چنان‌که در سوره حمد، بسم‌الله متعلق به حمد است و به این معنا است که حمد حامدان، به قیومیت اسم الله و حول و قوه اوست. امام‌ خمینی در یک تفسیری بسم‌الله را به‌حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلی و بر حسب سرّ السر، صورت تجلیات اسمائی بلکه ذاتی می‌داند و همانند دیگر عارفان به معانی باطنی حروف بسم‌الله توجه داشته و در کتب اخلاقی و عرفانی خود، با استناد به روایاتی که سند برخی آنان را صحیح می‌داند، به تحلیل عرفانی آنها پرداخته‌ است. به اعتقاد ایشان تفسیر روایی با، به ‌معنای بهای الهی بر اساس تفسیر عرفانی آن، به‌ معنای عقل اول، منطبق است. ازجمله اشارات دیگری که در بسم‌الله می‌توان نام برد اختفای الف در رسم‌الخط بسم‌الله است که امام‌ خمینی آن را اشاره به بطون ذات و سریان و معیت او با اشیاء دانسته‌ است. ایشان در بیان روایتی که تمام حقیقت قرآن را در سوره حمد و تمام حقیقت سوره حمد در بسم‌الله آن و در نهایت تمام حقیقت بسم‌الله را در با و نقطه آن جمع می‌داند، سوره حمد و بسم‌الله آن را مشتمل بر جمیع حقایق غیب و شهود می‌داند.
[۷۴] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.

ƒ

در روایت‌های فراوان شیعه و اهل سنت، بر فضیلت بسمله و آثار وضعی و پاداش برای خواننده آن تاکید شده است. برای نمونه، روایت شده که دعای آغاز شده با آن رد نمی‌گردد و کسانی که آن را با خط خوش بنگارند و یا ببوسند و روی چشم گذارند، از آمرزش خداوند بهره‌مند می‌شوند. با اثرپذیری از روایات، دانشوران اسلامی نیز بسمله را دارای نقش معرفتی ویژه می‌دانند. آن‌ها آغاز امور با بسمله را عامل انتساب آن‌ها به خداوند، جلب رضایت وی، اظهار بندگی، تعیین میزان کمال کار و سبب دور ماندن آن از شهوات نفسانی و انتساب به غیر خداوند دانسته‌اند. از این رو، بسمله نماد اسلام به شمار می‌آید و آغاز کارها با آن، رنگ توحیدی بدان‌ها می‌بخشد. آموزه‌های یاد شده در فرهنگ و آداب و رسم‌های مسلمانان در زمینه حج و حرمین، به ویژه در نگاشتن بسمله بر آثار و یادبودها و گاه مکاتبات مربوط به حرمین و نیز در دعاها و مناسک مرتبط با حج بازتاب یافته است. افزون بر این، بسمله مورد بحث و نظر فقیهان مذاهب اسلامی در پاره‌ای احکام بوده است که به طور ویژه میان حج‌گزاران و زائران خانه خدا نمود بیشتر می‌یابد.
ƒ

بسیاری از آثار موجود در مکه و مدینه در گذر تاریخ دارای نقش بسمله بوده‌اند؛ به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌کنیم:

۵.۱ - گسترش مسجدالحرام

در نمونه‌هایی، ازرقی (م،۲۵۰ق) و فاکهی (زنده در ۲۷۲ق) از نگاشتن بسمله و عباراتی در اشاره به آیات ۳۳ سوره توبه ، آیه ۹ سوره صف و نیز عبارات آیات ۹۶-۹۷ سوره آل‌عمران و دستور منصور عباسی به گسترش مسجدالحرام در فاصله سال‌های ۱۳۷ق-۱۴۰ق بر باب ابراهیم و وجود آن تا هنگام خود گزارش داده‌اند.

۵.۲ - شاذروان

بتنونی (سفر کرده به سال ۱۳۲۷ق) از سنگ نبشته‌ای بر شاذروان یاد می‌کند که با بسمله آغاز می‌شد و در آن به تعمیر مسجدالحرام به سال ۶۳۶ق در روزگار ابوجعفر مستنصر بالله عباسی اشاره شده است.
[۸۹] بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۶۴.
سنگ نبشته‌ای با عبارتی همانند با گزارش بتنونی از سنگ شاذروان در موزه مکه وجود دارد که سال تعمیر مسجدالحرام را ۶۳۱ق در روزگار خلیفه یاد شده آورده است.
[۹۰] دقن، محمد، کعبه و جامه آن، ص۶۷-۶۸.
به نظر می‌رسد گزارش بتنونی به همین لوح اشاره دارد و تاریخ یاد شده در سفرنامه او تصحیف شده باشد.

۵.۳ - درب کعبه

در بخش بالای در کهن کعبه مربوط به پیش از ۱۳۶۳ق بسمله و سپس بخش‌هایی از آیات ۹۶-۹۷ سوره مائده و آیه ۸۰ سوره اسراء نقش بسته است.

۵.۴ - درب مشرقی منبر پیامبر

غازی (م،۱۳۶۵ق) در گزارشی از کتابت بسمله سوره نمل آیه ۳۰: «انَّهُ مِن سُلَیمانَ وَانَّهُ بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم» در سمت مشرق منبرِ ساخته شده به دستور سلطان سلیمان عثمانی (حک: ۹۲۶ق-۹۷۳ق) به سال ۹۶۶ق برای مسجدالحرام یاد کرده
[۹۴] غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۱، ص۷۶۰-۷۶۱.
که اشاره‌ای لطیف به سلطان سلیمان دارد؛ بر پایه گزارش‌هایی، بسمله در آغاز کتیبه‌های اهدایی پرده کعبه در طول تاریخ به چشم می‌خورده است.
[۹۵] نک: دقن، محمد، کعبه و جامه آن، ص۹۷-۱۰۰.


۵.۵ - کلیدهای درب کعبه

برخی از گزارش‌ها به نگارش بسمله و شماری از آیات قرآن یا نام‌های خداوند بر برخی از کلیدهای درِ کعبه از جمله در سال‌های ۵۷۷ق، ۶۲۱ق، ۹۱۵ق، ۱۰۲۲ق، ۱۰۲۳ق اشاره می‌کنند.
[۹۶] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۰، ص۱۰۷، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
[۹۷] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۰، ص۱۰۹، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
[۹۸] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۲، ص۱۴۲-،۱۴۴، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
[۹۹] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۲، ص۱۵۴-۱۵۷، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».


۵.۶ - پرده کعبه

در تداوم رسمی که از هنگام ساخت پرده در مصر رایج بوده است،
[۱۰۰] نک: رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۱، ص۱۰.
در دوره معاصر، بسمله همراه با آیاتی از قرآن کریم مانند ۲۷ سوره فتح ، سوره‌های حمد و قریش، بر پرده درِ کعبه کتابت شده است.
[۱۰۲] ابوطالبی، عمار، موزه و پرده‌بافی، ص۳۸-۳۹.
در آغاز چهار سوی حزام پرده کعبه و برخی از دیگر کتبیه‌های پرده نیز بسمله نقش بسته است.
[۱۰۳] ابوطالبی، عمار، موزه و پرده‌بافی، ص۴۰-۴۷.


۵.۷ - ناودان طلایی کعبه

بر ناودان طلایی کعبه هم عبارت بسمله به چشم می‌خورد.
[۱۰۴] نواب احمد نورا، معراج، شاووش، عبدالله صالح، الاطلس المصور، ص۲۲۵.


۵.۸ - الواح درون کعبه

بتنونی
[۱۰۵] بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۶۹-۱۷۰.
و رفعت پاشا
[۱۰۶] رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۶۶.
از وجود الواحی درون کعبه یاد می‌کنند که در سه مورد با سرآغاز بسمله به تجدید بنای خانه کعبه، یکی در روزگار یوسف بن عمر بن علی رسول به سال ۶۸۰ق و دومی در دوره خلیفه عباسی مستنصر بالله به سال ۶۲۹ق و سومی در روزگار سلطان مرادخان به سال ۱۰۴۰ق اشاره دارند. به گفته برخی از شاهدان عینی معاصر نیز در آغاز برخی از کتیبه‌های درون کعبه بسمله نوشته شده است که برای نمونه می‌توان از کتیبه روبه‌روی در ورودی کعبه، نوشته بالای باب التوبه که در سمت رکن عراقی قرار دارد و پس از آن، بخش پایانی آیه ۷۳ سوره زمر نگارش شده و نیز کتیبه‌ای کنار آن یاد کرد. بر همین پایه، کهن‌ترین کتیبه مربوط به ۶۲۹ق است که بتنونی هم از آن یاد کرده و جدیدترین آن‌ها به گسترش دوم سعودی به سال ۱۴۱۷ق اشاره می‌کند.
[۱۰۸] نک: نواب احمد نورا، معراج، شاووش، عبدالله صالح، الاطلس المصور، ص۲۲۵.


۵.۹ - کتیبه‌های مدینه

در نمونه‌هایی از کتیبه‌های مدینه، مسعودی (م،۳۴۶ق) از سنگی مرمرین در بقیع یاد می‌کند که بر آن پس از بسمله و حمد خداوند، به مدفون بودن چهار امام شیعه و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در آن جا اشاره شده بود.
[۱۰۹] مسعودی، حسن بن علی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۵.


۵.۱۰ - گسترش مسجدالنبی

فاسی (م،۸۳۲ق) به یادبود گسترش مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روزگار مهدی عباسی به سال ۱۶۵ق اشاره می‌کند که عبارت بسمله پیش از سوره حمد در صحن مسجد نوشته شده بود.
[۱۱۰] حسنی فاسی، تقی‌الدین، شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۸.
سمهودی (م،۹۱۱ق) گزارشی از سنگی مرمرین در محل ستون بالای ضریح پیامبر آورده است که با بسمله آغاز می‌شد و سپس درود بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دعا برای خشنودی خداوند از صحابه بر آن نوشته شده بود. وی همچنین از کتابت بسمله همراه با آیه ۱۹۰ آل‌عمران بیرون مسجدالنبی در محلی که بر مردگان نماز می‌خواندند و کنار باب علی (علیه‌السّلام) در سمت قبله خبر می‌دهد.

۵.۱۱ - درب‌های مسجدالنبی

گزارشی نسبتاً طولانی مربوط به آستانه سده ۱۳ق از نوشته‌هایی بر هر یک از درهای مسجدالنبی یاد گشته که پیش از هر یک از آن‌ها بسمله کتابت شده است: بخش بیرونی باب عثمان با آیات ۱۲۸-۱۲۹ سوره توبه ، بخش داخلی باب النساء با آیه ۱۸ سوره توبه ، برابر خانه اسماء بنت حسین بن عبدالله از بیرون با آیه ۷۰ سوره احزاب و از درون با آیات ۳۳-۳۴ سوره لقمان ، روبه‌روی خانه خالد بن ولید از درون با آیات ۱۶۳-۱۶۴ سوره بقره ، روبه‌روی کوچه مناصع از درون با آیات ۵۴-۵۵ سوره اعراف و از بیرون با سوره تکاثر، برابر خانه‌های مشهور به صوافی از درون با آیات ۱-۶ سوره آل‌عمران همراه با درود بر پبامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و از بیرون با آیات ۶۸-۶۹ سوره زمر ، نخستین درِ پشت مسجد از درون با آیات ۷۱-۷۷ سوره فرقان و از بیرون با آیه ۸۷ سوره نساء همراه با درود بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، دومین در پشت مسجد از درورن با آیات ۳۶-۳۸ سوره نور و بیرون آن با درود بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، سومین در پشت مسجد از درون با آیات ۱-۱۰ سوره مؤمنون ، چهارمین در پشت مسجد از درون با آیات ۲۰-۲۳ سوره حشر ، روبه‌روی خانه منیره در سمت غرب از درون با آیات ۱۹۰-۱۹۴ سوره آل‌عمران ، روبه‌روی خانه شخصی به نام نصیر از درون با آیات ۱۱۲-۱۱۸ سوره مؤمنون ، روبه‌روی خانه جعفر بن یحیی از درون با آیه ۱۱۱ سوره اسراء ، درِ عاتکه بنت عبدالله بن یزید (باب الرحمه) از درون با آیات ۲۸۵-۲۸۶ سوره بقره و باب السلام از درون با آیه ۵۶ سوره احزاب.
[۱۳۲] عبدالحمید، احمد، عمدة الاخبار، ص۹۲، ۱۱۰-۱۱۴.


۵.۱۲ - باب المصری

گزارشی دیگر از همان سال‌ها، از کتابت بسمله سوره نمل «اِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَاِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» در باب المصری یاد می‌کند که همچون منبر مسجدالحرام به سازنده آن، سلطان سلیمان عثمانی، اشاره دارد.
[۱۳۴] گروه مؤلفان، رسائل فی تاریخ المدینه، حمد الجاسر، ص۷۹.
برخی از گزارش‌های مربوط به نیمه نخست سده چهاردهم ق به سنگ یادمان ساخت مسجد قبا اشاره دارد که در آن، بسمله و آیه ۱۸ سوره توبه و یادکرد از ساخت آن به دست شریف حسن مسلم به سال ۴۳۵ق نگارش شده بود.
[۱۳۶] انصاری، عبدالقدوس، آثار المدینة المنوره، ص۸۲.


۵.۱۳ - محراب پیامبر

در دوره معاصر، بسمله در آغاز مجموعه‌ای از آیات مکتوب در پیرامون محراب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که با آیه ۱۴۴ سوره بقره آغاز شده است، پشت محراب نبوی در آغازِ کتیبه یادمان ساخت محراب پیامبر به دست سلطان قایتبای که تاریخ ساخت آن به ذی‌حجه ۸۸۸ق بر می‌گردد،
[۱۳۸] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۸، ص۷۰۴.
[۱۳۹] عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۱۰۵.
در دیوار قبله حرم نبوی در سه سطر به ترتیب همراه با آیات ۱۲۴ سوره بقره ، ۱۸ سوره توبه و ۱ سوره فتح
[۱۴۳] سمهودی، نورالدین، اخبار مدینه، ص۵۶۲.
[۱۴۴] شهری، محمدهزاع، المسجد النبوی الشریف، تصویر، ش۴.
بر محراب سلیمانی (حنفی) در غرب محراب پیامبر همراه با آیه ۱۴۴ سوره بقره
[۱۴۷] نجفی، سید محمدباقر، مدینه‌شناسی، ص۹۹-۱۰۰.
بر کتیبه‌ای در باب السلام مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آغاز بخش پایانی آیه ۱۸۵ سوره بقره
[۱۴۹] عمادزاده، حسین، تاریخ جغرافیایی مکه معظمه، ص۳۶۲.
در آغاز یادمان سنگ بنای گسترش دوم سعودی (۱۴۰۵ق) که کنار ورودی غربی مقصوره قبله قرار گرفته و نیز بر سنگ‌نوشته‌ای کنار آن پیش از آیه ۳۶ سوره نور
[۱۵۱] عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۷۲.
بر سنگ اتمام گسترش دوم سعودی (۱۴۱۴ق) کنار ورودی مجاور باب النساء
[۱۵۲] عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۷۲-۷۳.
و پاره‌ای دیگر از کتیبه‌های مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به چشم می‌خورد. افزون بر این، در بالای محراب مسجد قبا همراه با سوره توحید و نیز در دو سوی چپ و راست بالای محراب یاد شده، بسمله نوشته شده است.

۵.۱۴ - آغاز نامه‌ها

نگاشتن بسمله در آغاز نامه‌هایی که حاکمان درباره حرمین می‌نوشتند، از روزگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)
[۱۵۳] نک: رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۹.
کم و بیش وجود داشته و در گزارش‌هایی بدان‌ها اشاره شده است. در نمونه‌هایی، سرآغازنامه عبدالملک بن مروان (حک: ۶۵ق-۸۵ق) به مردم مکه در گماردن خالد بن عبدالله قسری به ولایت آن شهر و نیز متن امان‌نامه سعود بن عبدالعزیز به سال ۱۲۱۸ق برای مردم مکه بسمله بوده است.
[۱۵۹] بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۴۷.
به گفته ازرقی، متن تعهدنامه دو جانبه امین و مامون عباسی درباره به رسمیت شناختن یکدیگر که به دستور‌ هارون نگاشته شده بود، نیز با بسمله آغاز گشته و در کعبه قرار گرفته بود. وی همچنین از آغاز شدن لوح اهدای تخت پادشاه تازه مسلمان سرزمین تبت به کعبه، با بسمله یاد می‌کند که مامون آن را به سال ۲۰۰ق از خراسان به مکه فرستاد. پاره‌ای از منابع نیز از نگارش بسمله در آغاز فتوای برخی از فقیهان اهل سنت در پاسخ به پرسش‌هایی تازه درباره حرمین گزارش کرده‌اند.
[۱۶۲] كردی، محمدطاهر، التاریخ القویم، ج۲، ص۵۶۵، ۵۶۷.
با این همه، گزارش‌هایی نیز وجود دارند که موارد همانند مکاتبات یاد شده با بسمله آغاز نمی‌شوند.
[۱۶۳] نک: رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۷.
[۱۶۴] كردی، محمدطاهر، التاریخ القویم، ج۲، ص۵۶۲-۵۶۴.
بر این اساس، نمی‌توان آغاز نوشته‌ها با بسمله را امری کاملاً مرسوم دانست.
ƒ

در پاره‌ای دعاهای رسیده از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام)، بر خواندن بسمله همراه با اذکاری دیگر در مواردی از این دست تاکید شده است: آغاز سفر حج هنگام بیرون آمدن از منزل و سوار شدن بر مرکب، هنگام غسل احرام، در آستانه ورود به مسجدالحرام، برخی از اذکار و دعاهای منقول از امامان در روز عرفه، هم‌زمان با غسل روز عید قربان و بیرون آمدن از منزل در آن روز، پس از نماز عید، هنگام نحر یا ذبح قربانی، هم‌زمان با استلام حجر و آغاز طواف پیرامون کعبه، هنگام دعای طواف به نیابت از دیگران کنار حجرالاسود، در پی نوشیدن از آب زمزم، در آستانه درِ حرم نبوی،
[۱۸۳] ملكی تبريزی، میرزا جواد، المراقبات، ص۳۳۲.
و آغاز دعای پس از نماز کنار استوانه توبه.
ƒ

بسمله در پاره‌ای از مباحث فقهی مورد بحث و نظر بوده است که در موارد زیر با حج و حرمین بیشتر ارتباط می‌یابد:
‚

۷.۱ - گفتن بسمله هنگام ذبح قربانی

بیشتر مفسران و فقیهان به پشتوانه ظاهر آیات «فَاذْکُرُواْ اسْمَ اللهِ عَلَیْهَا صَوافَّ» ، «فَکلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللهِ عَلَیْه... وَما لَکُمْ اَلَّا تَاْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللهِ عَلَیْه...» ، «وَلَا تَاْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللهِ عَلَیْهِ وَاِنَّهُ لَفِسْقٌ» ، «...وَاذْکُرُوا اسْمَ اللهِ عَلَیْه» و روایاتی
[۱۸۹] ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۴، ص۱۹۳-۱۹۴.
بر وجوب تسمیه و گفتن «بِسمِ اللهِ وَاللهُ اکبَر» به عنوان یکی از مصداق‌های آن هنگام ذبح استدلال کرده‌اند. بر خلاف شعبی (م. ۱۰۳ق-۱۰۹ق) و ابوثور (م،۲۴۰ق) که ترک عمدی یا سهوی تسمیه را سبب حرمت ذبیحه می‌دانند، امامیان و حنفیان و ثوری (م. ۱۶۱ق) این حرمت را تنها به حالت ترک عمدی آن اختصاص داده‌اند. در برابر دیدگاه مشهور، شافعی (م،۲۰۴ق) که معتقد به استحباب تسمیه است، ترک آن را سبب حرمت خوردن ذبیحه نمی‌داند و صرفاً مسلمان بودن را کافی می‌شمرد.
[۱۹۶] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۲۴۹.
برخی از فقیهان نیز گفتن آن به زبان فارسی را کافی می‌دانند.
‚

۷.۲ - جزء قرآن یا فاتحه بودن بسمله

مفسران، فقیهان و قاریان در این مساله اختلاف دارند که بسمله در آغاز سوره‌ها جزء قرآن هست یا نیست. پیروان دیدگاه نخست نیز جزء قرآن بودن را به‌گونه یکسان نمی‌پذیرند.

۷.۲.۱ - دیدگاه مفسران

آلوسی مجموع این سخنان را در ده رده دسته‌بندی می‌کند. این اختلاف به تفاوت‌هایی میان قاریان و فقیهان در قرائت آن، خواه در نماز و خواه غیر آن، انجامیده است. به برخی صحابه مانند امام علی (علیه‌السّلام) (۴۰قابوهریره (م،۵۸ق/۵۷قابن عباس (م. ۶۸قابن زبیر (م. ۷۳ق)، ابن عمر (م. ۷۴ق) و تابعانی همچون سعید بن جبیر (م. ۹۵ق)، طاووس (م. ۱۰۶قمکحول (م. ۱۱۳ق/۱۱۲ق)، عطاء (م. ۱۱۵ق) و زهری (م. ۱۲۴ق) و دانشورانی مانند عبدالله بن مبارک (م. ۱۸۱قابوعبید قاسم بن سلّام (م. ۲۲۴ق/۲۲۳قاسحق بن راهویه (م. ۲۳۰ق تا ۲۳۹ق) نسبت داده‌اند که بسمله را آیه‌ای از هر سوره می‌دانند.
امامیه بسمله هر سوره را بخشی از آن و نخستین آیه‌اش می‌شمرند. تنها از ابن جنید (م،۲۸۵ق) گزارش شده که در غیر فاتحة الکتاب، آن را برای افتتاح سوره می‌داند و نه جزئی از آن. بر همین اساس، امامیه خواندن بسمله در سوره حمد و سوره پس از آن را در نماز واجب می‌شمرند و ترک عمدی آن را سبب بطلان نماز می‌دانند. گرچه آنان هر یک از جفت‌ سوره‌های ضحی/انشراح و فیل/ایلاف را یک سوره به شمار می‌آورند، برخی بسمله را قرائت و برخی آن را ترک می‌کنند.
بیشتر فقیهان حجاز بر پایه گزارش فخر رازی (م،۶۰۶ق) و نیز شافعی (م،۲۰۴ق)
[۲۱۶] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰.
[۲۱۷] ابن عبدالحميد، احمد، عمدة القاری، ج۱، ص۱۲.
[۲۱۸] نک: نيشابوری، مسلم، صحیح مسلم به شرح نووی، ج۴، ص۱۱۲.
و برخی از پیروان وی بسمله را جزء سوره حمد و خواندن آن را در نماز واجب می‌دانند. با این حال، دیگر شافعیان بر یک نظر نیستند. بیشتر آن‌ها بسمله را جز در سوره توبه آیه‌ای کامل در آغاز همه سوره‌ها و برخی بخشی از آیه اول هر سوره دانسته‌اند. در نقلی از احمد بن حنبل (م،۲۴۱ق)، بسمله نخستین آیه هر سوره و در نقل دیگر، تنها در حمد، جزئی از سوره است. در نقل سوم از وی، بسمله آیه حمد و دیگر سوره‌ها نیست و تنها برای جداسازی میان آن‌ها قرار گرفته است.
[۲۲۷] ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدين عبدالله، المغنی، ج۱، ص۵۲۲.
بر این اساس، سه دیدگاه وجوب قرائت بسمله در آغاز همه سوره‌ها، وجوب قرائت در آغاز حمد، و عدم وجوب قرائت را می‌توان به وی نسبت داد. فقیهان مدینه، بصره و شام بسمله را آیه‌ای مستقل می‌دانند که تنها برای تبرک و جداسازی سوره‌ها از یکدیگر میان آن‌ها قرار گرفته و جزء هیچ یک از سوره‌های قرآن نیست. سخنی صریح از ابوحنیفه (م،۱۵۰ق) درباره جزء قرآن بودن بسمله وجود ندارد؛ ولی بیشتر پیروان وی آن را آیه‌ای مستقل برای جداسازی سوره‌ها می‌دانند. به برخی از ایشان نیز نسبت داده‌اند که آن را آیه قرآن ندانسته
[۲۳۴] ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۲۰-۱۲۱.
و یا در این باره سکوت کرده‌اند. با این حال، آن‌ها قرائت بسمله را پیش از فاتحه واجب می‌دانند.
[۲۳۸] ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۲۰.
البته در لزوم تکرار آن پیش از فاتحه در هر رکعت و یا بَس بودن یک بار قرائت در هر نماز اختلاف نظر دارند.

۷.۲.۲ - دیدگاه فقیهان سلفی معاصر

فقیهان سلفی معاصر با وجود آن که حنبلی شناخته می‌شوند، مانند صاحبان یکی از سه دیدگاه منسوب به احمد بن حنبل و نیز بیشتر حنفیان، بسمله را آیه‌ای مستقل می‌دانند و همچون حنفیان یاد شده و نیز صاحبان سخن قابل انتساب به برخی از حنبلیان، خواندن آن را در آغاز قرائت هر سوره لازم می‌شمرند. مالکیان و اوزاعی (م،۱۵۷ق)
[۲۴۳] ابن انس، مالک، المدونة الکبری، ج۱، ص۶۴.
بسمله آغاز سوره‌ها را در فاتحه و دیگر سوره‌ها جزء آن به شمار نیاورده، خواندن آن را به هرگونه، آهسته یا بلند، در نمازهای واجب جایز نمی‌دانند. به برخی از مالکیان نیز نسبت داده‌اند که خواندن آن را در نماز مکروه می‌دانند.

۷.۲.۳ - دیدگاه فقیهان کوفه

آورده‌اند که فقیهان کوفه نیز به جزءِ فاتحه بودن بسمله باور ندارند. در یک نگاه، وجوب قرائت بسمله در نماز، خواه آهسته و خواه بلند، از پیامدهای جزء فاتحه بودن بسمله است و از این رو، طرفداران جزء فاتحه بودن بسمله، قرائت آن را در نماز واجب می‌دانند؛ اما حنفیان بر آهسته خواندن و مالکیان بر نخواندن بسمله در نمازهای واجب تاکید می‌کنند. با وجود این، برخی از معاصران ملازمه یاد شده را نپذیرفته، وجوب قرائت بسمله در نماز را اعم از ادعای جزء قرآن بودن آن می‌دانند و روایات را تنها دلیل بر اولی می‌دانند.

۷.۲.۴ - دیدگاه قاریان

قاریان مکه و کوفه، جز حمزه، بسمله را از قرآن و جزئی از فاتحه می‌دانند. در برابر، قاریان مدینه، بصره و شام بسمله را آیه‌ای مستقل می‌دانند که تنها برای تبرک و جداسازی میان سوره‌ها آمده و جزء هیچ یک از سوره‌های قرآن نیست. همه قاریان بسمله را در آغاز فاتحه قرائت و در آغاز توبه ترک می‌کنند؛ اما در دیگر جای‌های قرآن اختلاف نظر دارند. قاریان مکه و مدینه، جز ورش (م،۱۹۷ق) و نیز عاصم (م. ۱۲۸ق) و کسائی (م. ۱۸۹ق) از کوفیان و در قولی، اهل بصره میان سوره‌ها را با بسمله فاصله می‌دهند. ابن عامر (م. ۱۱۸ق)، ابوعمرو (م. ۱۵۴ق) و ورش تنها میان مدثر و قیامت، انفطار و مطففین، فجر و بلد، عصر و همزه با بسمله فاصله می‌افکنند.
[۲۵۹] ابن بلیمه، حسن، تلخیص العبارات، ص۲۲.
بر پایه یک قاعده، کسانی که بسمله را آیه‌ای از قرآن می‌دانند، آن را میان سوره‌ها قرائت می‌کنند.

۷.۲.۵ - منشا اختلاف دیدگاه‌ها

منشا اختلاف مفسران و فقیهان و قاریان، دست کم پس از رواج روایت‌ها و در دوران گردآوری جوامع نخست حدیث، چندگونگی مضمون احادیث در این زمینه است. بر پایه منابع اهل سنت، در یک گستره، بسمله بندی از فاتحة الکتاب، بخشی از سوره کوثر، جزئی از قرآن،
[۲۶۵] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۵۵۱.
بندی از هر سوره و یا نشانه پایان یافتن یک سوره و نزول سوره‌ای تازه شمرده شده است. یک روایت نیز نماز بی‌فاتحه را صحیح ندانسته است.
[۲۷۱] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹.


۷.۳ - قرائت بسمله در نماز

طبق روایات در قرائت بسمله در نماز اختلاف نظر وجود دارد:

۷.۳.۱ - قرائت نکردن بسمله در نماز

در گستره‌ای دیگر، گاه فردی به نشنیدن بسمله از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سه خلیفه اول هنگام نماز تصریح کرده و گفتن آن را بدعت دانسته است. بر پایه نسخه‌ای دیگر از این روایت
[۲۷۹] بخاری، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
و برخی روایت‌های دیگر، راوی به افراد یاد شده نسبت می‌دهد که بسمله را در نماز قرائت نمی‌کرده‌اند.
[۲۸۴] بخای، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
[۲۸۵] قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج،صحیح مسلم، ج۲، ص۱۲.


۷.۳.۲ - عدم جهر بسمله در نماز

در نسخه سوم، از بلند نخواندن آن‌ها یاد کرده است.

۷.۳.۳ - نقد روایات اخیر

راوی مهم‌ترین روایت‌های گستره اخیر، انس بن مالک (م،۹۳ق) صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. افزون بر مضطرب بودن نسخه‌های روایت وی، حدیثی از وی گزارش شده که به قرائت بسمله از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نماز اشاره می‌کند. به گفته برخی از معاصران، عدم قرائت بسمله در نماز از سوی افراد یاد شده، بر فرض درستی روایات، دلیل عدم وجوب قرائت بسمله در نماز است و نه جزء قرآن نبودن آن. در روایتی دیگر از این گستره، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تنها یک سوره را شامل سی آیه شمرده و شارحان بر پایه آن، سوره مُلک را بدون بسمله یگانه مصداق آن دانسته‌اند. برخی در نقد این سخن، سوره‌های فجر و سجده را نیز دارای سی آیه دانسته و روایت را تضعیف کرده‌اند. روایت‌های شیعه نیز با احادیث گستره نخست همگامی می‌کنند؛ ولی بر پایه‌ اندکی از آن‌ها، اهل بیت، بسمله را از آیات حمد می‌شمرند و در دیگر روایات، به پیروان خویش دستور می‌دهند آن را در آغاز حمد و سوره قرائت کنند.

۷.۳.۴ - ترک بسمله در نماز

روایت‌های دیگر از امامان شیعه، ترک بسمله را هنگام تقیه جایز شمرده‌اند و بر همین اساس، شیعیان روایت‌های گویای جواز ترک بسمله در نماز را تقیه‌ای دانسته‌اند. موافقان جزء قرآن بودن بسمله، افزون بر ردّ یا توجیه موردی روایت‌های مخالف، آن‌ها را به سبب مخالفت با روایت‌های منقول در منابع شیعه و اهل سنت، نپذیرفته‌اند. شافعی در توجیه روایاتی که سیره پیامبر درباره آغاز نماز با «الحمد لله رب العالمین» را گزارش کرده‌اند، بر این باور است که این عبارت نام سوره و تنها گویای آن است که ایشان سوره حمد را قرائت می‌کرده‌اند، نه این که بسمله را ترک گفته‌اند.
[۳۱۰] شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹.


۷.۳.۵ - سیره پیامبر در قرائت بسمله در نماز

افزون بر روایت‌های گستره نخست که دستمایه معتقدان به جزء قرآن بودن بسمله قرار گرفته است، آن‌ها قرائت بسمله در آغاز سوره‌ها را سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان شمرده‌اند و عدم تصریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر جزء قرآن نبودن بسمله و همچنین ثبت بسمله در مصحف‌های صحابه و تابعان با همان خط قرآن با وجود اهتمام آن‌ها به پیشگیری از ورود غیر قرآن به مصحف را دلیل مدعای خویش دانسته‌اند.
[۳۱۲] ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۵۷.
برخی گزارش‌ها از عدم قرائت بسمله در سوره پس از حمد از سوی معاویه (حک: ۴۰ق-۶۰ق) در مدینه و اعتراض مردم به وی حکایت می‌کند. این خبر را می‌توان مؤید سیره مسلمانان بر قرائت بسمله در نماز دانست. بر پایه روایتی دیگر، عمرو بن سعید بن عاص اموی اموی (م،۷۰ق/۶۹ق) نخستین کسی است که در مدینه بسمله را آهسته قرائت کرد. در این صورت، می‌توان گفت گویا رواج دیدگاه عدم جزئیت بسمله در سوره‌ها میان قاریان و فقیهان مدینه، به زمان پس از دوران عمرو برمی‌گردد. مخالفان عدم ثبوت بسمله، (بر پایه اجماع مرکب بر جزئیت آن در همه سوره‌ها یا هیچ یک از آن‌ها) با نفی جزئیت بسمله در برخی روایت‌ها، بر عدم جزئیت آن در سوره‌های قرآن استدلال کرده‌اند.

۷.۴ - پیامدهای جزئیت بسمله

جزئیت بسمله پیامدهایی دیگر نیز در دانش فقه و قرائت داشته است. برای نمونه:
ا. فقیهانی که بسمله هر سوره را جزء همان سوره دانسته‌اند، تعیین سوره را پیش از قرائت لازم شمرده‌اند و بر آنند که در صورت عدول از یک سوره به سوره دیگر، اعاده بسمله به قصد سوره جدید واجب است. افزون بر این، عدول از قرائت سوره‌های کافرون و توحید پس از قرائت بسمله و در سوره‌های دیگر، اگر با احتساب بسمله نیمی از سوره خوانده شده باشد، را جایز نشمرده‌اند.
ب. فقیهان یاد شده، همچنین قرائت آن از سوی جُنب و حائض به قصد سوره‌های عزائم را جایز نمی‌دانند.
ج. هرگاه دو یا چند سوره به صورت پیوسته قرائت شوند، طرفداران جزئیت در آغاز همه سوره‌ها بسمله را تلاوت می‌کنند.
[۳۲۵] نک: مختار قییسی، مکی بن ابی‌طالب، الکشف عن وجوه القراءات، ج۱، ص۱۵.
در عین حال، پیروان عدم جزئیت بر گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در نخستین سوره اتفاق نظر دارند؛ ولی در دیگر سوره‌ها کسانی چون عاصم، ابن کثیر و کسائی برای تبعیت از خط مصحف و تبرک کلام با بسمله، میان دو سوره، جز انفال و توبه، فاصله می‌افکنند. برخی برای روشن شدن موضع جدایی دو سوره، سکت را برگزیده‌اند و گروهی مانند حمزه، خلف، یعقوب و یزیدی دو سوره را به هم وصل می‌کنند. در مواضع چهارگانه میان سوره‌های مدثر و قیامت، انفطار و مطففین، فجر و بلد و نیز عصر و هُمَزه به دلیل قبحی که بر اثر وصل در معنای آن‌ها پدید می‌آید، طرفداران سکت با گفتن بسمله و پیروان وصل با سکت فاصله می‌افکنند.
[۳۳۰] غمری، نبیل بن هاشم، تقریب النفع، ج۱، ص۲۵۶.
[۳۳۱] غمری، نبیل بن هاشم، تقریب النفع، ج۱، ص۳۳۱.
برخی نیز میان این مواضع و جای‌های دیگر تفاوت نمی‌نهند.
د. آن‌ها که بسمله را جزء قرآن می‌دانند، مس آن را در حال حَدَث و بدون طهارت حرام می‌شمارند.

‚

۷.۵ - جهر و اخفات بسمله در نماز

موضوع جهر (بلند خواندن) و اخفات (آهسته خواندن) بسمله در نماز از موارد اختلافی میان مذاهب فقهی اسلامی است.

۷.۵.۱ - دیدگاه مذاهب مشهور

برخی این را پیامد اعتقاد به جزء فاتحه یا همه سوره‌ها بودن بسمله شمرده‌اند ؛ ولی گروهی این ملازمه را نپذیرفته‌اند. همه امامیه بلند خواندن آن را در دو رکعت اول برای مردان در نمازهای جهری (صبح، مغرب و عشاء) واجب و در نمازهای اخفاتی (ظهر و عصر) مستحب می‌دانند. در این میان، از ابن جنید گزارش شده که بلند خواندن آن در نمازهای جهری و اخفاتی را تنها به امام اختصاص داده و برای کسی که منفرد نماز می‌گزارد، آهسته خواندن را در نمازهای اخفاتی واجب می‌شمارد. در دیدگاه مشهور فقیهان امامیه، خواندن جهری بسمله تنها آنگاه برای زن جایز است که نامحرم صدای او را نشنود. شافعیان بلند خواندن بسمله در نمازهای جهری را مستحب می‌شمرند.
[۳۴۳] نووی، ابوزكريا، المجموع، ج۳، ص۳۳۳.

البته استدلال آن‌ها درباره یکسان بودن حکم بسمله با دیگر آیات سوره،
[۳۴۴] ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۵۴۲.
اقتضا می‌کند که بلند خواندن در نمازهای جهری و آهسته خواندن در نمازهای اخفاتی را واجب بشمارند. حنفیان که بسمله را آیه‌ای تنها برای تبرک در آغاز سوره می‌دانند، آهسته خواندن آن را واجب می‌دانند و حنبلیان نیز دیدگاهی همانند را برمی‌گزینند. مالکیان که ترک بسمله را در نماز واجب می‌دانند، بلند و آهسته خواندن آن را مگر در نافله جایز نمی‌شمارند. سلفیان معاصر نیز آهسته خواندن بسمله در همه نمازها را لازم می‌دانند.
[۳۵۳] معاونت امور روحانیون، آزموده‌ها، ج۶، ص۲۶.
البته ایشان حالتی را که امام قصد داشته به ماموم اعلام کند که بسمله را قرائت کرده، استثنا می‌کنند. با این همه، فقیهان اخفات بسمله را در نماز احتیاط و رکعت سوم و چهارم نماز در جایی که نمازگزار فاتحه را قرائت می‌کند، واجب می‌شمرند. برخی سفرنامه‌ها در گزارش خود از زمان برگزاری نمازهای جماعت مذاهب اهل سنت در حرمین، به قرائت جهری بسمله از سوی امامان جماعت شافعی در حرمین تصریح کرده‌اند.
[۳۵۸] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۷۱۰.
[۳۵۹] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۲۱۶.
نیز به سبب قرائت اخفاتی بسمله در نمازهای حنفیان، برخی گمان کرده‌اند که امامان جماعت حنفی حرمین، بسمله را در نمازهای خویش ترک می‌گویند.
[۳۶۰] جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۱۹۷-۱۹۸.


۷.۵.۲ - دیدگاه صحابه و تابعین

افزون بر مذاهب فقهی مشهور، صحابه‌ای همچون عمر (م،۲۳ق) و ابوهریره (م. ۵۹ق)
[۳۶۱] ابن ابی‌شيبة، ابوبكر، المصنف، ج۱، ص۴۴۹-۴۵۰.
و تابعانی مانند سعید بن مسیب (م،۹۴ق سعید بن جبیر (م،۹۵ق)، مجاهد (م. ۱۰۴ق)، طاووس (م. ۱۰۶ق)، و عطاء بن ابی‌رباح (م. ۱۱۵ق) را از هواداران بلند خواندن بسمله دانسته‌اند. برخی ابن عمر (م،۷۴ق/۷۳ق) را طرفدار جهر و برخی دیگر هوادار اخفات دانسته‌اند. پاره‌ای منابع نام شمار فراوانی از صحابه و تابعان را در زمره هواداران جهر آورده‌اند. در برابر، دیدگاه برخی فقیهان نخستین مانند اوزاعی (م،۱۵۷ق) ، سفیان ثوری (م. ۱۶۱ق) و ابوعبیده (م. ۲۱۰ق) را اخفات بسمله دانسته‌اند.

۷.۵.۳ - منشا اختلاف جهر و اخفات در بسمله

منشا اختلاف جهر و اخفات بسمله، گوناگونی روایاتی است که سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خلفای پس از ایشان را در این زمینه گزارش می‌کنند. در پاره‌ای از این روایت‌ها که درباره جزء قرآن بودن یا نبودن بسمله نیز بدان استناد شده است بر عدم قرائت بسمله در نماز
[۳۷۳] بخاری، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
و یا شنیده نشدن آن از سوی راوی
[۳۷۵] ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۱۷۷.
تاکید گشته و در روایاتی نیز به شنیده شدن آن از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تصریح شده است. برخی نقل‌ها نیز بر قرائت جهری بسمله از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به صورت مطلق یا در نماز شب، نماز صبح و نماز جمعه تصریح کرده‌اند. امامیه به روایاتی مستفیض از امامان اهل بیت، استناد می‌کنند که بیانگر سیره ایشان در بلند خواندن بسمله نماز است.

۷.۵.۴ - سیره امام علی و دیگر امامان

فخر رازی (م،۶۰۶ق) ضمن توجه به عدم یادکرد از علی (علیه‌السّلام) در زمره کسانی که قرائت بسمله یا بلند خواندن آن از آن‌ها شنیده نشده، قرائت جهری بسمله را سیره علی (علیه‌السّلام) معرفی و آن را در مقایسه با روایات دیگر راویان، برتر و مهم‌ترین دلیل در برابر مخالفان می‌شمارد و روایت‌های مخالف با جهری خواندن بسمله را توجیه می‌کند. او اعتراض مسلمانان در مدینه به معاویه (حک: ۴۰ق-۶۰ق) به سبب نخواندن بسمله در نماز را دلیلی بر شیوع جهر به بسمله در آن هنگام و تا دوره امام علی (علیه‌السّلام) شمرده و ریشه تاریخی اخفات بسمله را سیاست وی در مخالفت با علی (علیه‌السّلام) (حک: ۳۵ق-۴۰ق) و آثار او دانسته ؛ ولی بر پایه خطبه‌ای منسوب به امام علی (علیه‌السّلام)، اخفات بسمله پیش از دوران حکومت وی رواج یافته بود و او بر پایه مصالحی از تغییر آن خودداری ورزید. اگر درستی این روایت پذیرفته شود، اخفات بسمله را باید در پیش از دوران خلافت معاویه و حتی امام علی (علیه‌السّلام) تاریخ‌گذاری کرد.
سیره امام علی و دیگر امامان، درباره قرائت جهری بسمله در نماز را می‌توان سبب اهتمام فراوان شیعه به بسمله در مقایسه با دیگر مذاهب اسلامی دانست. شاید بدین سبب است که در برخی روایات، بلند خواندن بسمله نشانه و شعار شیعه برشمرده شده است.

۷.۵.۵ - حد جهر و اخفات

فقیهان در تعیین حد جهر و اخفات اختلاف نظر دارند. بسیاری گفته‌اند کمترین حد جهر آن است که شخص کنارِ نمازگزار، صدای قرائت او را بشنود. برخی دیگر افزوده‌اند که لازم است جوهر صدا نیز آشکار شود. برخی در تعیین بالاترین حد جهر، آن را به‌ اندازه‌ای جایز می‌شمارند که از حد متعارف بیرون نرود و به فریاد نرسد. اخفات را نیز حالتی می‌دانند که خود فرد صدای خویش را بشنود و به حد جهر نرسد.
افزون بر احکام یاد شده، فقیهان شیعه
[۴۰۷] حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۳۵.
[۴۰۸] محقق حلی، نجم‌الدين، المختصر النافع، ص۳۰.
و بسیاری از اهل سنت قرائت قرآن و بسمله به زبان عربی در نماز را در هر حال واجب می‌دانند. در این میان، تنها ابوحنیفه (م،۱۵۰ق) قرائت آن به غیر عربی را به طور مطلق و برخی دیگر مانند ابویوسف (م. ۱۸۲ق) مشروط به ناتوانی در عربی خواندن، جایز دانسته‌اند. برخی پیروان مذاهب اسلامی در زمینه وضو نیز درباره بسمله اختلاف نظر دارند. حنبلیان تسمیه در وضو را که نزد شیعه و مالکیان و شافعیان مستحب است، بر پایه یک نقل واجب می‌دانند و گفتن «بسم الله» را لازم می‌شمرند. برخی نیز هر یک از نام‌های خدا را بدین شرط که پس از «باسم» بیاید، کافی می‌دانند؛ مانند «باسم القدوس.» همانند همین اختلاف دیدگاه درباره تیمم نیز وجود دارد.
[۴۱۸] جعفر پیشه‌ورد، مصطفی، درآمدی بر فقه مقارن، ص۹۵.



به سبب اهمیت ویژه معرفتی و عملی بسمله، دانشمندان مسلمان تک‌نگاری‌های پرشماری درباره بسمله به ویژه قرائت جهری آن در نماز با عنوان‌هایی مانند کتاب البسمله، الجهر بالبسملة و رسالة فی الجهر بالبسملة تالیف کرده‌اند. عدنان بن عبدالرزاق حموی، محقق کتاب البسملة نوشته ابوشامه مقدسی (م،۶۵۵ق) از ۱۱۰ اثر در این زمینه نام می‌برد.
[۴۲۱] ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۷۲-۸۰.

برخی مؤلفان یاد شده از این قرارند: ابن خزیمه (م،۳۱۱ق ابن عقده (م،۳۳۲ق ابوطاهر بزار بغدادی (م،۳۴۹ق خطیب بغدادی (م،۴۶۳ق ابوسعید بوشنجی (م،۵۳۶ق ابوشامه مقدسی،
[۴۲۸] اندلسی، ابوحیان، البحر المحیط، ج۴، ص۳۱.
جلال‌الدین محلی (م،۸۶۴ق احمد بن صالح بحرانی(۱۳۱۵ق)
[۴۳۱] علم الهدی، سید مرتضی، الذریعه، ج۱۱، ص۱۶۷.
و ابن زیاد یمنی.


(۱) آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۲) آثار المدینة المنوره، عبدالقدوس الانصاری، مدینه، المکتبة السلفیه، ۱۳۹۹ق.
(۳) آزموده‌ها، معاونت امور روحانیون، تهران، مشعر.
(۴) ابراز المعانی، شهاب الدین عبدالرحمن (م،۶۶۵ق)، دار الکتب العلمیه.
(۵) اتحاف فضلاء البشر، احمد الدمیاطی ابن البناء (م،۱۱۱۷ق)، به کوشش انس مهره، لبنان، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۷ق.
(۶) الاتقان، السیوطی (م،۹۱۱ق)، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
(۷) اجوبة المسائل المهنائیه، العلامة الحلی (م،۷۲۶ق)، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
(۸) احکام القرآن، الجصاص (م،۳۷۰ق)، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۹) اخبار مدینه، نورالدین سمهودی (م،۹۱۱ق)، ترجمه: حاج سید جوادی، تهران، مشعر، ۱۳۷۶ق.
(۱۰) اخبار مکه، الازرقی (م،۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
(۱۱) اخبار مکه، الفاکهی (م،۲۷۹ق)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۱۲) ارشاد الاذهان، العلامة الحلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش الحسون، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) اسباب النزول، الواحدی (م،۴۶۸ق)، قاهره، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ق.
(۱۴) الاستبصار، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۱۵) الاستذکار، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
(۱۶) الاطلس المصور، معراج نواب احمد نورا و عبدالله صالح شاووش، ریاض، دار الملک العزیز، ۱۴۲۴ق.
(۱۷) اعانة الطالبین، السید البکری الدمیاطی (م،۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
(۱۸) افادة الانام، عبدالله بن محمد الغازی (م،۱۳۶۵ق)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، ۱۴۳۰ق.
(۱۹) اقبال الاعمال، ابن طاووس (م،۶۶۴ق)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۸ق.
(۲۰) الالفیة و النفلیه، الشهید الاول (م،۷۸۶ق)، به کوشش قائینی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۸ق.
(۲۱) الام، الشافعی (م ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
(۲۲) الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، المرداوی (م،۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۲۳) ایضاح المکنون، اسماعیل پاشا البغدادی (م،۱۳۳۹ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۴) البحر الرائق، ابونجیم المصری (م،۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۵) البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی (م،۷۵۴ق)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
(۲۶) البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م،۱۴۱۳ق)، انوار الهدی، ۱۴۰۱ق.
(۲۷) پنجاه سفرنامه حج قاجاری، به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
(۲۸) تاج العروس، الزبیدی (م،۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۲۹) التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق.
(۳۰) التاریخ الکبیر، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
(۳۱) تاریخ المسجد النبوی، محمد الیاس عبدالغنی، مدینه، مکتبة الملک فهد، ۱۴۱۶ق.
(۳۲) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۳۳) تاریخ جغرافیایی مکه معظمه و مدینه طیبه، حسین عمادزاده، تهران، مکتب قرآن.
(۳۴) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۳۵) تاریخ قرآن، محمود رامیار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ش.
(۳۶) التبیان، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۷) تحبیر التیسیر، ابن الجزری (م،۸۳۳ق)، به کوشش احمد محمد، اردن، دار الفرقان، ۱۴۲۱ق.
(۳۸) تحریر الوسیله، امام خمینی۱ (م،۱۳۶۸ش)، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
(۳۹) تحفة الفقهاء، علاء الدین السمرقندی (م،۵۳۵/۵۳۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۴۰) تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م،۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
(۴۱) تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر (م،۷۷۴ق)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۴۲) تفسیر سمرقندی (بحر العلوم)، السمرقندی (م،۳۷۵ق)، به کوشش عمر بن غرامه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
(۴۳) تفسیر سورة الحمد، سید محمد باقر الحکیم، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
(۴۴) تفسیر العیاشی، العیاشی (م،۳۲۰ق)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۴۵) تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی (م،۱۳۵۶ش)، نشر آثار الامام۱، ۱۴۱۸ق.
(۴۶) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م،۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۴۷) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م،۶۰۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۴۸) تفسیر المراغی، المراغی (م،۱۳۷۱ق)، دار الفکر.
(۴۹) تقریب النفع، نبیل بن‌هاشم الغمری، بیروت، دار البشائر، ۱۴۲۵ق.
(۵۰) تلخیص العبارات، الحسن ابن بلیمه (م،۵۱۴ق)، به کوشش حاکمی، جده، دار القبله، ۱۴۰۹ق.
(۵۱) التوحید، الصدوق (م،۳۸۱ق)، به کوشش حسینی تهرانی، قم، جامعه مدرسین.
(۵۲) تهذیب الاحکام، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۵۳) جامع الاخبار، محمد بن محمد الشعیری (قرن۶ق)، بیروت، الاعلمی، ۱۴۰۶ق.
(۵۴) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
(۵۵) جوامع الجامع، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۵۶) جواهر الکلام، النجفی (م،۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۵۷) الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م،۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
(۵۸) الخلاف، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۵۹) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۶۰) درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، جعفر نکونام، تهران، هستی‌نما، ۱۳۸۰ش.
(۶۱) درآمدی بر فقه مقارن، مصطفی جعفر پیشه‌فرد، تهران، مشعر، ۱۳۸۹ش.
(۶۲) ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (م،۱۰۹۰ق)، آل البیت.
(۶۳) الذریعة الی اصول الشریعه، السید المرتضی (م،۴۳۶ق)، به کوشش گرجی، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ش.
(۶۴) الرحلة الحجازیه، محمد لبیب البتنونی، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه.
(۶۵) رسائل فی تاریخ المدینه، گروه مؤلفان، حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه.
(۶۶) روح المعانی، الآلوسی (م،۱۲۷۰ق)، به کوشش عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۶۷) روضة الواعظین، الفتال النیشابوری (م،۵۰۸ق)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی.
(۶۸) الزاهر فی معانی کلمات الناس، ابی‌بکر محمد بن القاسم الانباری (م،۳۲۸ق)، به کوشش حاتم الضامن، بیروت، الرساله، ۱۴۱۲ق.
(۶۹) الزینه، احمد بن حمدان الرازی (م،۳۲۲ق)، به کوشش حسین همدانی، صنعاء، مرکز الدراسات و البحوث الدینی، ۱۴۱۵ق.
(۷۰) السرائر، ابن ادریس (م،۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۷۱) سنن ابی‌داود، السجستانی (م،۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۷۲) سنن الترمذی، الترمذی (م،۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
(۷۳) سنن الدارقطنی، الدارقطنی (م،۳۸۵ق)، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
(۷۴) السنن الکبری، البیهقی (م،۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
(۷۵) سنن النسائی، النسائی (م،۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق.
(۷۶) سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۷۷) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق.
(۷۸) سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)، ابن اسحق (م،۱۵۱ق)، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۷۹) شرائع الاسلام، المحقق الحلی (م،۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
(۸۰) شفاء الغرام، محمد الفاسی (م،۸۳۲ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۸۱) صبح الاعشی، احمد القلقشندی (م،۸۲۱ق)، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۸۲) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۸۳) صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م،۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۸۴) صحیح مسلم، مسلم (م،۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
(۸۵) صلاة المؤمن، سعید بن علی بن وهف القحطانی، ریاض، مکتبة الملک فهد، ۱۴۲۲ق.
(۸۶) عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید (م. قرن۱۰ق)، به کوشش الانصاری، قاهره، المدنی.
(۸۷) عمدة القاری، العینی (م،۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸۸) فتاوی ابن الجنید، اشتهاردی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۸۹) فتاوی اللجنة الدائمه، احمد بن عبدالرزاق الدویش.
(۹۰) فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م،۶۲۳ق)، دار الفکر.
(۹۱) فتح القدیر، الشوکانی (م،۱۲۵۰ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۹۲) الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (م،۶۳۸ق)، بیروت، دار صادر.
(۹۳) فقه القرآن، الراوندی (م،۵۷۳ق)، به کوشش حسینی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۵ق.
(۹۴) فقه اللغة و سرّ العربیه، ابومنصور الثعالبی (م،۴۳۰ق)، به کوشش فائز محمد، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۷ق.
(۹۵) الفقه علی المذاهب الاربعه، عبدالرحمن الجزیری (م،۱۳۶۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
(۹۶) الفقه علی المذاهب الخمسه، المغنیه، بیروت، دار التیار الجدید، ۱۴۲۱ق.
(۹۷) کتاب البسمله، شهاب الدین ابومحمد مقدسی (م،۶۵۵ق)، به کوشش الحموی، امارات، المجمع الثقافی، ۱۴۲۵ق.
(۹۸) کعبه و جامه آن از آغاز تاکنون، محمد الدقن، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.
(۹۹) الکافی، الکلینی (م،۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۱۰۰) الکشاف، الزمخشری (م،۵۳۸ق)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۱۰۱) کشف الرموز، الفاضل الآبی (م،۶۹۰ق)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق.
(۱۰۲) الکشف عن وجوه القراءات السبع، مکی بن ابی‌طالب، به کوشش محیی الدین رمضان، بیروت، الرساله، ۱۴۰۷ق.
(۱۰۳) لسان العرب، ابن منظور (م،۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۱۰۴) المبسوط، السرخسی (م،۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۱۰۵) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۱۰۶) مجمع الزوائد، الهیثمی (م،۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
(۱۰۷) المجموع شرح المهذب، النووی (م،۶۷۶ق)، دار الفکر.
(۱۰۸) مجموع فتاوی بن باز، عبدالعزیز بن باز، به کوشش محمد بن سعد، ریاض، مکتبة الملک فهد، ۱۴۲۷ق.
(۱۰۹) مجموعة ورام، ابن ابی‌الفراس (م،۶۰۵ق)، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
(۱۱۰) محاضرة الاوائل، علی ددة بن مصطفی الموستاری (م،۱۰۰۷ق)، به کوشش سمیر بستوتی، قاهره، مکتبة الایمان، ۱۴۲۴ق.
(۱۱۱) المختصر النافع، المحقق الحلی (م،۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
(۱۱۲) المدونة الکبری، مالک بن انس (م،۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
(۱۱۳) مدینه‌شناسی، سید محمد باقر نجفی، تهران، شرکت قلم، ۱۳۶۴ش.
(۱۱۴) المراقبات، جواد آقا ملکی تبریزی، به کوشش عبدالکریم محمد، قم، دار الاعتصام، ۱۴۱۶ق.
(۱۱۵) مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت پاشا (م،۱۳۵۳ق)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
(۱۱۶) مروج الذهب، المسعودی (م،۳۴۶ق)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۱۱۷) المزار الکبیر، محمد بن المشهدی (م،۶۱۰ق)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
(۱۱۸) مستدرک الوسائل، النوری (م،۱۳۲۰ق)، بیروت، آل البیت، ۱۴۰۸ق.
(۱۱۹) المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م،۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۱۲۰) مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم (م،۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
(۱۲۱) المسجد النبوی الشریف، محمد هزاع الشهری، قاهره، دار القاهره، ۲۰۰۳م.
(۱۲۲) مسند احمد، احمد بن حنبل (م،۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
(۱۲۳) المصنّف، ابن ابی‌شیبه (م،۲۳۵ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۱۲۴) المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی (م،۲۱۱ق)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
(۱۲۵) معانی الاخبار، الصدوق (م،۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
(۱۲۶) المعتبر، المحقق الحلی (م،۶۷۶ق)، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
(۱۲۷) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۱۲۸) المغنی، عبدالله بن قدامه (م،۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۱۲۹) المفصل، جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
(۱۳۰) المفضلیات، المفضل بن محمد الضبی (م،۱۶۸ق)، به کوشش شاکر و عبدالسلام، قاهره، دار المعارف.
(۱۳۱) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م،۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۱۳۲) موزه و پرده‌بافی، عمار ابوطالبی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۵ش.
(۱۳۳) المیزان، الطباطبائی (م،۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۱۳۴) میقات حج (فصلنامه)، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
(۱۳۵) النشر فی القراءات العشر، ابن الجزی (م،۸۳۳ق)، به کوشش علی محمد، مصر، المکتبة التجاریة الکبری.
(۱۳۶) نصب الرایه، الزیلعی (م،۷۶۲ق)، به کوشش ایمن صالح، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۵ق.
(۱۳۷) النکت علی کتاب ابن الصلاح، ابن حجر (م،۸۵۲ق)، به کوشش السعدی و محمد فارس، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۳۸) نهایة الاحکام، العلامة الحلی (م،۷۲۶ق)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
(۱۳۹) النهایه، الطوسی (م،۴۶۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
(۱۴۰) نیل الاوطار، الشوکانی (م،۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
(۱۴۱) واژه‌های دخیل در قرآن مجید، آرتور جفری، ترجمه: بدره‌ای، توس، ۱۳۷۲ش.
(۱۴۲) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م،۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
(۱۴۳) وفاء الوفاء، السمهودی (م،۹۱۱ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۱۴۴) هدیة العارفین، اسماعیل پاشا (م،۱۳۳۹ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۴۰۳.    
۲. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۴، ص۵۴، «بسمل».    
۳. ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۱۴۹.    
۴. رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۷۶-۱۷۷.
۵. ابن انباری، محمد بن قاسم، الزاهر، ج۱، ص۱۰-۱۱.    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص۵۶.    
۷. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۸. سمرقندی، ابواللیث، تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۳۷.    
۹. طبرسی، ابومنصور، مجمع البیان، ج۵، ص۴.    
۱۰. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۱۷۷.    
۱۱. طبرسی، ابومنصور، مجمع البیان، ج۵، ص۴.    
۱۲. نک:ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۸۳.    
۱۳. حاکم، ابوعبدالله، المستدرک، ج۲، ص۳۶۰.    
۱۴. طبرسی، ابومنصور، مجمع البیان، ج۵، ص۴.    
۱۵. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۵۲۱-۵۲۲.    
۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۱۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۱۸. انعام/سوره۶، آیه۱۱۸-۱۱۹.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۲۱. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۲۲. علق/سوره۹۶، آیه۱.    
۲۳. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۱، ص۳۴۴.    
۲۴. نک:رافعی، عبدالکریم، فتح العزیز، ج۳، ص۳۱۶.    
۲۵. نک: رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۹.
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹۵، مؤسسة الاعلمی.    
۲۷. مسعودی، حسن بن علی، مروج الذهب، ج۱، ص۸۷.
۲۸. موستاری، علی ددة بن مصطفی، محاضرة الاوائل، ص۹۷.
۲۹. قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، ج۶، ص۲۰۸-۲۱۰.    
۳۰. ابن اسحاق، محمد، سیره ابن اسحق، ج۲، ص۱۴۷.    
۳۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۶۳۴.    
۳۲. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۷۸۲.    
۳۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۴.    
۳۴. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۳۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۳۶. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۳۷. رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۸.
۳۸. عینی، بدرالدین، عمدة القاری، ج۱۴، ص۱۳.    
۳۹. واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، ص۱۰-۱۱.    
۴۰. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۷۷.    
۴۱. حاکم، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۳۵۵-۳۵۶.    
۴۲. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۲۱۱.    
۴۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۵۱.    
۴۴. نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۲۹۵.    
۴۵. علق/سوره۹۶، آیه۱۱.    
۴۶. نک: نکونام، جعفر، درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، ص۲۸۷.
۴۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۴۸۵.    
۴۸. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۵۵۶.
۴۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۵۰. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۵۱. نک:الوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.    
۵۲. خمینی، سید مصطفی، تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴۱.    
۵۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۵۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۳.    
۵۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۱۴۸.    
۵۶. نک: علی، جواد، المفصل، ج۶، ص۲۳-۲۴.
۵۷. علی، جواد، المفصل، ج۶، ۱۰۳-۱۱۷.
۵۸. جفری، آرتور، واژه‌های دخیل، ص۲۲۰-۲۲۱.
۵۹. نک: علی، جواد، المفصل، ج۶، ص۳۷-۴۱.
۶۰. ضبی، مفضل بن محمد، المفضلیات، ج۱، ص۱۹۷.    
۶۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۴.
۶۲. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۳۷۶.    
۶۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۰.    
۶۴. مریم/سوره۱۹، آیه۸۸.    
۶۵. نک:سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۱، ص۳۹۹.    
۶۶. جفری، آرتور، واژه‌های دخیل، ص۲۲۰-۲۲۱.
۶۷. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۹۰-۹۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۶۸. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۶۵۱-۶۵۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۹. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۸۵-۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۰. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۴۰-۲۴۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۱. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۸۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۲. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۶۵۱-۶۵۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۳. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۴۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۷۴. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۷۵. نک:عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹، المطبعة العلمیة.    
۷۶. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۴۲.    
۷۷. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۱-۱۳.    
۷۸. ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۳۲.    
۷۹. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۱، ص۹۱.    
۸۰. طباطبابی، محمدحسین، المیزان، ج۱، ص۱۵.    
۸۱. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳.    
۸۲. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۲۹-۲۳۰.    
۸۳. مراغی، احمدمصطفی، تفسیر مراغی، ج۱، ص۲۸.    
۸۴. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ازرقی، ج۲، ص۷۲-۷۴.    
۸۵. فاکهی، ابوعبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۱۵۷.    
۸۶. توبه/سوره۹، آیه۳۳.    
۸۷. صف/سوره۶۱، آیه۹.    
۸۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶-۹۷.    
۸۹. بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۶۴.
۹۰. دقن، محمد، کعبه و جامه آن، ص۶۷-۶۸.
۹۱. مائده/سوره۵، آیه۹۶-۹۷.    
۹۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۰.    
۹۳. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۹۴. غازی، عبدالله بن محمد، افادة الانام، ج۱، ص۷۶۰-۷۶۱.
۹۵. نک: دقن، محمد، کعبه و جامه آن، ص۹۷-۱۰۰.
۹۶. حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۰، ص۱۰۷، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
۹۷. حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۰، ص۱۰۹، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
۹۸. حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۲، ص۱۴۲-،۱۴۴، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
۹۹. حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، میقات حج، ش۴۲، ص۱۵۴-۱۵۷، «پژوهشی درباره کعبه و اشیای هنری-تاریخی آن».
۱۰۰. نک: رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۱، ص۱۰.
۱۰۱. فتح/سوره۴۸، آیه۲۷.    
۱۰۲. ابوطالبی، عمار، موزه و پرده‌بافی، ص۳۸-۳۹.
۱۰۳. ابوطالبی، عمار، موزه و پرده‌بافی، ص۴۰-۴۷.
۱۰۴. نواب احمد نورا، معراج، شاووش، عبدالله صالح، الاطلس المصور، ص۲۲۵.
۱۰۵. بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۶۹-۱۷۰.
۱۰۶. رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۶۶.
۱۰۷. زمر/سوره۳۹، آیه۷۳.    
۱۰۸. نک: نواب احمد نورا، معراج، شاووش، عبدالله صالح، الاطلس المصور، ص۲۲۵.
۱۰۹. مسعودی، حسن بن علی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۵.
۱۱۰. حسنی فاسی، تقی‌الدین، شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۸.
۱۱۱. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۳۴.    
۱۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.    
۱۱۳. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۲، ص۲۱۴.    
۱۱۴. توبه/سوره۹، آیه۱۲۸-۱۲۹.    
۱۱۵. توبه/سوره۹، آیه۱۸.    
۱۱۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.    
۱۱۷. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳-۳۴.    
۱۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۶۳-۱۶۴.    
۱۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۵۴-۵۵.    
۱۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱-۶.    
۱۲۱. زمر/سوره۳۹، آیه۶۸-۶۹.    
۱۲۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۱-۷۷.    
۱۲۳. نساء/سوره۴، آیه۸۷.    
۱۲۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۶-۳۸.    
۱۲۵. مومنون/سوره۲۳، آیه۱-۱۰.    
۱۲۶. حشر/سوره۵۹، آیه۲۰-۲۳.    
۱۲۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰-۱۹۴.    
۱۲۸. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۱۲-۱۱۸.    
۱۲۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.    
۱۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۸۵-۲۸۶.    
۱۳۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۶.    
۱۳۲. عبدالحمید، احمد، عمدة الاخبار، ص۹۲، ۱۱۰-۱۱۴.
۱۳۳. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۱۳۴. گروه مؤلفان، رسائل فی تاریخ المدینه، حمد الجاسر، ص۷۹.
۱۳۵. توبه/سوره۹، آیه۱۸.    
۱۳۶. انصاری، عبدالقدوس، آثار المدینة المنوره، ص۸۲.
۱۳۷. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۱۳۸. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۸، ص۷۰۴.
۱۳۹. عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۱۰۵.
۱۴۰. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۱۴۱. توبه/سوره۹، آیه۱۸.    
۱۴۲. فتح/سوره۴۸، آیه۱.    
۱۴۳. سمهودی، نورالدین، اخبار مدینه، ص۵۶۲.
۱۴۴. شهری، محمدهزاع، المسجد النبوی الشریف، تصویر، ش۴.
۱۴۵. نک:جعفریان، رسول، آثار اسلامی، ص۲۲۲.    
۱۴۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۱۴۷. نجفی، سید محمدباقر، مدینه‌شناسی، ص۹۹-۱۰۰.
۱۴۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۴۹. عمادزاده، حسین، تاریخ جغرافیایی مکه معظمه، ص۳۶۲.
۱۵۰. نور/سوره۲۴، آیه۳۶.    
۱۵۱. عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۷۲.
۱۵۲. عبدالغنی، محمدالیاس، تاریخ المسجد النبوی، ص۷۲-۷۳.
۱۵۳. نک: رازی، احمد بن حمدان، الزینه، ص۱۶۹.
۱۵۴. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۸۶.    
۱۵۵. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۰۰۹.    
۱۵۶. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۰۱۹.    
۱۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹۵.    
۱۵۸. حسنی فاسی، تقی‌الدین، شفاء الغرام، ج۲، ص۲۰۱.    
۱۵۹. بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیه، ص۱۴۷.
۱۶۰. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.    
۱۶۱. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۲۲۵-۲۲۷.    
۱۶۲. كردی، محمدطاهر، التاریخ القویم، ج۲، ص۵۶۵، ۵۶۷.
۱۶۳. نک: رفعت پاشا، ابراهیم، مرآة الحرمین، ج۲، ص۱۰۶-۱۰۷.
۱۶۴. كردی، محمدطاهر، التاریخ القویم، ج۲، ص۵۶۲-۵۶۴.
۱۶۵. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۶.    
۱۶۶. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۵، ص۵۰-۵۱.    
۱۶۷. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۷.    
۱۶۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۲.    
۱۶۹. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۵، ص۱۰۰.    
۱۷۰. ابن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۳۵۰.    
۱۷۱. ابن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۳۸۰.    
۱۷۲. ابن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۲۳.    
۱۷۳. ابن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۲۵.    
۱۷۴. ابن طاووس، علی بن موسی‌، اقبال الاعمال، ج۱، ص۴۴۰.    
۱۷۵. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۹.    
۱۷۶. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۵، ص۲۲۱.    
۱۷۷. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۸، ص۲۴۷.    
۱۷۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۴.    
۱۷۹. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۸، ص۳۰.    
۱۸۰. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۰۶.    
۱۸۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۴۷.    
۱۸۲. مشهدی، محمد، المزار، ص۵۶.    
۱۸۳. ملكی تبريزی، میرزا جواد، المراقبات، ص۳۳۲.
۱۸۴. مشهدی، محمد، المزار، ص۸۵.    
۱۸۵. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۱۸۶. انعام/سوره۶، آیه۱۱۸-۱۱۹.    
۱۸۷. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۱۸۸. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۱۸۹. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۴، ص۱۹۳-۱۹۴.
۱۹۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۷۳.    
۱۹۱. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۱۵-۳۱۶.    
۱۹۲. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۵۱.    
۱۹۳. راوندی، قطب‌الدین، فقه القرآن، ج۲، ص۲۴۹-۲۵۰.    
۱۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۵۶۰.    
۱۹۵. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۶، ص۱۰.    
۱۹۶. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۲، ص۲۴۹.
۱۹۷. نک:نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۸، ص۴۱۰-۴۱۱.    
۱۹۸. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۹، ص۱۰۲.    
۱۹۹. خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰.    
۲۰۰. نک:الوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.    
۲۰۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱.    
۲۰۲. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳.    
۲۰۳. خوئی، سید ابوالقاسم، البیان، ص۴۴۰.    
۲۰۴. مغنیة، محمدجواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، ص۱۱۰.    
۲۰۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۲۰۶. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۸، ص۱۰۵-۱۰۷.    
۲۰۷. ابن ادریس حلی، فخرالدین، السرائر، ج۱، ص۲۱۷-۲۲۱.    
۲۰۸. شهید اول، محمد، الالفیة و النفلیه، ص۵۷.    
۲۰۹. حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۵۴.    
۲۱۰. حلی، حسن بن یوسف، نهایة الاحکام، ج۱، ص۴۶۸.    
۲۱۱. خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۱۲. محقق حلی، نجم‌الدین، المختصر النافع، ص۳۱.    
۲۱۳. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۸.    
۲۱۴. نک:محقق حلی، نجم‌الدین، شرائع الاسلام، ج۱، ص۶۶.    
۲۱۵. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۲۱.    
۲۱۶. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰.
۲۱۷. ابن عبدالحميد، احمد، عمدة القاری، ج۱، ص۱۲.
۲۱۸. نک: نيشابوری، مسلم، صحیح مسلم به شرح نووی، ج۴، ص۱۱۲.
۲۱۹. نک:الوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.    
۲۲۰. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۳، ص۳۳۴.    
۲۲۱. نک:الوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.    
۲۲۲. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۳، ص۳۳۳.    
۲۲۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱.    
۲۲۴. قس:زمخشری، ابوالقاسم، الکشاف، ج۱، ص۱.    
۲۲۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱.    
۲۲۶. عینی، بدرالدین، عمدة القاری، ج۱، ص۱۲.    
۲۲۷. ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدين عبدالله، المغنی، ج۱، ص۵۲۲.
۲۲۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱.    
۲۲۹. نک:ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین عبدالله، المغنی، ج۱، ص۳۴۴.    
۲۳۰. نک:زمخشری، ابوالقاسم، الکشاف، ج۱، ص۱.    
۲۳۱. سمرقندی، علاءالدین‌محمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۱۲۸.    
۲۳۲. کاسانی، علاءالدین، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۳.    
۲۳۳. رافعی، عبدالکریم، فتح العزیز، ج۳، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۲۳۴. ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۲۰-۱۲۱.
۲۳۵. نک:طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۲۹.    
۲۳۶. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۲.    
۲۳۷. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۳.    
۲۳۸. ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۲۰.
۲۳۹. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۳-۱۴.    
۲۴۰. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳.    
۲۴۱. اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، فتاوی اللجنة الدائمه، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۲۴۲. قحطانی، سعید بن وهف، صلاة المؤمن، ج۱، ص۱۸۷.    
۲۴۳. ابن انس، مالک، المدونة الکبری، ج۱، ص۶۴.
۲۴۴. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۲.    
۲۴۵. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۲.    
۲۴۶. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۸.    
۲۴۷. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۲۹.    
۲۴۸. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۴۹. نک:رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۵.    
۲۵۰. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۲.    
۲۵۱. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۳.    
۲۵۲. زمخشری، ابوالقاسم، الکشاف، ج۱، ص۱.    
۲۵۳. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۲۰.    
۲۵۴. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۵۵. زمخشری، ابوالقاسم، الکشاف، ج۱، ص۱.    
۲۵۶. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۳.    
۲۵۷. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۲۰.    
۲۵۸. ابن جزری، شمس‌الدین، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۴.    
۲۵۹. ابن بلیمه، حسن، تلخیص العبارات، ص۲۲.
۲۶۰. ابن جزری، شمس‌الدین، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۱۵.    
۲۶۱. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۳۵۶.    
۲۶۲. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۸.    
۲۶۳. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۰.    
۲۶۴. نسائی، عبدالرحمن، سنن نسائی، ج۲، ص۱۳۳.    
۲۶۵. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۵۵۱.
۲۶۶. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۶۸.    
۲۶۷. نک:سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۲۱.    
۲۶۸. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۲، ص۹۲.    
۲۶۹. سجستانی، بوداود، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۹.    
۲۷۰. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۳۵۶.    
۲۷۱. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹.
۲۷۲. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱۹، ص۵۰.    
۲۷۳. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۳۶۰.    
۲۷۴. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۴، ص۱۶۷.    
۲۷۵. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۷، ص۳۴۲.    
۲۷۶. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۱، ص۳۲۶.    
۲۷۷. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۰، ص۱۹۹.    
۲۷۸. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱۹، ص۵۰.    
۲۷۹. بخاری، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
۲۸۰. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۲۹۹.    
۲۸۱. ابن ابی‌شیبه، ابوبکر، المصنف،، ج۱، ص۳۵۹.    
۲۸۲. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۰، ص۱۹۹.    
۲۸۳. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۳۰۲.    
۲۸۴. بخای، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
۲۸۵. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج،صحیح مسلم، ج۲، ص۱۲.
۲۸۶. ابن ابی شیبة، ابوبکر، المصنف، ج۱، ص۳۶۱.    
۲۸۷. بخاری، محمد بن اسماعیل بن، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۳۸۵.    
۲۸۸. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستذکار، ج۱، ص۴۵۷.    
۲۸۹. زیلعی، جمال‌الدین، نصب الرایه، ج۱، ص۳۳۰.    
۲۹۰. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۶۹.    
۲۹۱. نک:خوئی، سید ابوالقاسم، البیان، ص۴۴۳.    
۲۹۲. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۷-۴۸.    
۲۹۳. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۷۵۳.    
۲۹۴. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۲۷.    
۲۹۵. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۲-۵۳.    
۲۹۶. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۲، ص۲۸۹.    
۲۹۷. نک:خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۶.    
۲۹۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۱۲-۳۱۳.    
۲۹۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۴۸۵.    
۳۰۰. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۲، ص۶۹.    
۳۰۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۶۰-۶۲.    
۳۰۲. نک:طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۲، ص۶۸.    
۳۰۳. نک:رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۹.    
۳۰۴. نک:رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۲.    
۳۰۵. خوئی، ابوالقاسم، البیان، ص۴۴۳-۴۴۷.    
۳۰۶. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۴۵۹.    
۳۰۷. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۰، ص۱۲۷.    
۳۰۸. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۴۰، ص۳۲.    
۳۰۹. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱۶، ص۲۵.    
۳۱۰. شافعی، محمد بن ادریس، الام، ج۱، ص۱۲۹.
۳۱۱. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۵.    
۳۱۲. ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۱۵۷.
۳۱۳. حکیم، سید محمدباقر، تفسیر سورة الحمد، ص۱۴۵-۱۴۷.    
۳۱۴. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، ج۱، ص۳۵۷.    
۳۱۵. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۷۱.    
۳۱۶. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۷۳.    
۳۱۷. نک:خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۲.    
۳۱۸. حلی، حسن بن یوسف، اجوبة المسائل المهنائیه، ص۷۰.    
۳۱۹. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۰.    
۳۲۰. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۶، ص۱۸۹.    
۳۲۱. نک:خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۳-۵۴.    
۳۲۲. محقق حلی، نجم‌الدین، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۲.    
۳۲۳. نک:رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۳.    
۳۲۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳، ص۴۳-۴۴.    
۳۲۵. نک: مختار قییسی، مکی بن ابی‌طالب، الکشف عن وجوه القراءات، ج۱، ص۱۵.
۳۲۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱، ص۲۴.    
۳۲۷. طبرسی، ابومنصور، مجمع البیان، ج۱، ص۸۹.    
۳۲۸. مقدسی، ابوشامة، ابراز المعانی، ص۶۷.    
۳۲۹. ابن الجزری، شمس‌الدین، تحبیر التیسیر، ص۱۸۵.    
۳۳۰. غمری، نبیل بن هاشم، تقریب النفع، ج۱، ص۲۵۶.
۳۳۱. غمری، نبیل بن هاشم، تقریب النفع، ج۱، ص۳۳۱.
۳۳۲. بناء، احمد بن محمد، اتحاف فضلاء البشر، ص۱۶۱.    
۳۳۳. نک:حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۲، ص۲۷۲.    
۳۳۴. نک:الجصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۱، ص۸.    
۳۳۵. ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۱-۳۲.    
۳۳۶. نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۳، ص۳۴۲-۳۴۳.    
۳۳۷. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.    
۳۳۸. ابن ادریس حلی، فخر الدین، السرائر، ج۱، ص۲۱۷-۲۱۸.    
۳۳۹. اشتهاردی، علی پناه، فتاوی ابن الجنید، ص۵۶.    
۳۴۰. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۸، ص۱۴۱.    
۳۴۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۳۸۳-۳۸۴.    
۳۴۲. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۹.    
۳۴۳. نووی، ابوزكريا، المجموع، ج۳، ص۳۳۳.
۳۴۴. ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۵۴۲.
۳۴۵. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۹.    
۳۴۶. سمرقندی، علاءالدین‌محمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۱۲۸.    
۳۴۷. کاسانی، علاءالدین، بدائع الصنائع، ج۱، ص۲۰۳.    
۳۴۸. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۹.    
۳۴۹. ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین، المغنی، ج۱، ص۳۴۶.    
۳۵۰. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۲.    
۳۵۱. ابن انس، مالک، المدونة الکبری، ج۱، ص۶۴.    
۳۵۲. اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، فتاوی اللجنة الدائمه، ج۶، ص۳۸۱.    
۳۵۳. معاونت امور روحانیون، آزموده‌ها، ج۶، ص۲۶.
۳۵۴. ابن باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی بن باز، ج۱۱، ص۱۲۱.    
۳۵۵. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۲.    
۳۵۶. خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۱۹.    
۳۵۷. خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۷۴.    
۳۵۸. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۲، ص۷۱۰.
۳۵۹. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۲۱۶.
۳۶۰. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۱۹۷-۱۹۸.
۳۶۱. ابن ابی‌شيبة، ابوبكر، المصنف، ج۱، ص۴۴۹-۴۵۰.
۳۶۲. شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۲، ص۲۳۲.    
۳۶۳. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۷۳.    
۳۶۴. ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین، المغنی، ج۱، ص۳۴۵-۳۴۶.    
۳۶۵. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.    
۳۶۶. نک:نووی، ابوزکریا، المجموع، ج۳، ص۳۴۱.    
۳۶۷. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۳۲.    
۳۶۸. نک:ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین، المغنی، ج۱، ص۳۴۵.    
۳۶۹. سجستانی، ابوداود، سنن ابی داود، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۳۷۰. عینی، بدرالدین، عمدة القاری، ج۵، ص۲۸۱-۲۹۰.    
۳۷۱. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۱، ص۳۳۴.    
۳۷۲. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۳۷۸.    
۳۷۳. بخاری، محمد بن اسماعيل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۸۱.
۳۷۴. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۲۹۹.    
۳۷۵. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳، ص۱۷۷.
۳۷۶. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۱، ص۳۲۹.    
۳۷۷. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۶۹.    
۳۷۸. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۲، ص۶۹.    
۳۷۹. دار قطنی، علی بن عمر، سنن الدار قطنی، ج۲، ص۶۸.    
۳۸۰. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۲۳.    
۳۸۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۷۸.    
۳۸۲. محدث نوری، حسین بن محمد، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۷۵.    
۳۸۳. محدث نوری، حسین بن محمد، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۸۳-۱۸۹.    
۳۸۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۳۸۵. نک:طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۳۳۲.    
۳۸۶. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، ج۲، ص۲۸۸.    
۳۸۷. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۱، ص۳۱۱.    
۳۸۸. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱.    
۳۸۹. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۷۹.    
۳۹۰. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱.    
۳۹۱. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۱.    
۳۹۲. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۱.    
۳۹۳. نک:حکیم، سید محمدباقر، تفسیر سورة الحمد، ص۱۵۰.    
۳۹۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۵۹-۶۲.    
۳۹۵. نک:حکیم، سید محمدباقر، تفسیر سورة الحمد، ص۱۳۹.    
۳۹۶. صدوق، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۲.    
۳۹۷. فتال نیشابوری، ابوعلی، روضة الواعظین، ص۱۹۵.    
۳۹۸. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۸، ص۱۶۷.    
۳۹۹. ابن نجیم، زین‌الدین، البحر الرائق، ج۱، ص۵۸۷-۵۸۸.    
۴۰۰. محقق سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۲، ص۲۷۵.    
۴۰۱. بکری دمیاطی، ابوبکر، اعانة الطالبین، ج۱، ص۱۸۰.    
۴۰۲. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۸، ص۱۳۷-۱۴۰.    
۴۰۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۳۸۲.    
۴۰۴. حکیم، سید محسن، مستمسک العروه، ج۶، ص۲۱۵.    
۴۰۵. نووی، ابی‌زکریا، المجموع، ج۳، ص۳۹۰.    
۴۰۶. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۸، ص۱۳۷.    
۴۰۷. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۳۵.
۴۰۸. محقق حلی، نجم‌الدين، المختصر النافع، ص۳۰.
۴۰۹. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۱، ص۱۵۲.    
۴۱۰. نک:نووی، ابی‌زکریا، المجموع، ج۳، ص۳۷۹.    
۴۱۱. ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین، المغنی، ج۱، ص۳۳۵.    
۴۱۲. سرخسی، محمدبن احمد، المبسوط، ج۱، ص۳۷.    
۴۱۳. کاسانی، علاءالدین، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۱۲.    
۴۱۴. طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۱۳.    
۴۱۵. محقق حلی، نجم‌الدین، المعتبر، ج۱، ص۱۶۵.    
۴۱۶. ابن قدامة مقدسی، موفق‌الدین، المغنی، ج۱، ۷۶-۷۷.    
۴۱۷. مرداوی، علاءالدین، الانصاف، ج۱، ص۱۲۹.    
۴۱۸. جعفر پیشه‌ورد، مصطفی، درآمدی بر فقه مقارن، ص۹۵.
۴۱۹. نک:حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۹۰.    
۴۲۰. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.    
۴۲۱. ابومحمد مقدسی، شهاب‌الدین، کتاب البسمله، ص۷۲-۸۰.
۴۲۲. نک:سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۲۰.    
۴۲۳. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۳۵۲.    
۴۲۴. بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، ج۱، ص۵۶۲.    
۴۲۵. عسقلانی، ابن حجر، النکت علی کتاب ابن الصلاح، ج۲، ص۷۵۲.    
۴۲۶. عسقلانی، ابن حجر، النکت علی کتاب ابن الصلاح، ج۲، ص۷۶۰.    
۴۲۷. بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، ج۱، ص۳۸۸.    
۴۲۸. اندلسی، ابوحیان، البحر المحیط، ج۴، ص۳۱.
۴۲۹. نک:حاجی‌خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، ج۱، ص۶۲۳.    
۴۳۰. بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیة العارفین، ج۲، ص۲۰۲.    
۴۳۱. علم الهدی، سید مرتضی، الذریعه، ج۱۱، ص۱۶۷.
۴۳۲. بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، ج۱، ص۵۲.    



دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بَسمَلَه"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۰۸/۱۰.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار