• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الفاظ مکرر در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



موضوع تكرار آيات و الفاظ قرآن از اين جهت حايز اهميت است كه در علوم بلاغي، تكرار را از جمله‌ عوامل اطناب برشمرده و نيز مخل به فصاحت دانسته‌اند؛ ازاين‌رو محققان درصدد بيان فوايد تکرار در قرآن برآمده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - اشاره
۲ - علت اهمیت تکرار آیات
۳ - مقدمه
۴ - طبقه‌بندی الفاظ مکرر در قرآن
       ۴.۱ - شمار تکرار در کل قرآن
              ۴.۱.۱ - تکرار دوبار الفاظ
              ۴.۱.۲ - تکرار بیش‌ترین الفاظ
       ۴.۲ - تعداد الفاظ مکرر در مواضع خاص
              ۴.۲.۱ - یک لفظ مکرر
              ۴.۲.۲ - بیش از یک لفظ مکرر
۵ - طرح یک پرسش
۶ - پاسخ اول
۷ - پاسخ دوم
۸ - فواید کاربرد الفاظ مکرر در قرآن
       ۸.۱ - یک لفظ در دو یا چند آیه متوالی
       ۸.۲ - یک لفظ در مواضع مختلف
       ۸.۳ - تمام الفاظ یک یا چند آیه
              ۸.۳.۱ - تکرار آیات در یک سوره به تعداد زیاد
                     ۸.۳.۱.۱ - آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»
                     ۸.۳.۱.۲ - آیات «فَکَیْفَ کانَ...» و «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا...»
                     ۸.۳.۱.۳ - آیه «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»
                     ۸.۳.۱.۴ - فواید دیگر
              ۸.۳.۲ - الفاظ در یک سوره به تعداد کم
                     ۸.۳.۲.۱ - دسته اول
                     ۸.۳.۲.۲ - دسته دوم
                     ۸.۳.۲.۳ - دسته سوم
              ۸.۳.۳ - تمام الفاظ واقع در دو یا چند سوره
                     ۸.۳.۳.۱ - سورههای «مؤمنون» و «معارج»
۹ - نتیجه
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


یکی از مسائلی که از قدیم ذهن قرآن‌پژوهان را به خود مشغول ساخته، تکرار برخی عبارت‌ها و آیه‌های قرآن کریم است. این موضوع در سورههای «الرحمن» و «مرسلات» جلوه خاصی پیدا کرده است؛ به طوری که در سوره نخست با ۷۶ آیه، جمله «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» ۳۱ بار و در سوره دوم، آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» ده بار تکرار شده است. هم‌چنین آیات «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» و «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» در سورههای قمر، چهار بار مکرر گشته است.


موضوع تکرار آیات و الفاظ قرآن از این جهت حایز اهمیت است که در علوم بلاغی، تکرار را از جمله عوامل اطناب برشمرده و نیز مُخِلّ به فصاحت دانسته‌اند؛ ازاین‌رو محققان درصدد بیان فواید تکرار در قرآن برآمده‌اند.
در این نوشته با نگاهی جامع به موضوع تکرار در قرآن، فواید الفاظ مکرر قرآن را یادآور شده و این مقاله در دو بخش فراهم آورده شده؛ در بخش نخست به طبقه‌بندی الفاظ مکرر در قرآن پرداخته و در بخش دوم فواید تکرار آن‌ها را برشمرده است.


مقصود از الفاظ مکرر، الفاظی است که در یک متن بیش از یک بار به کار رفته باشد. در علوم بلاغی، در مباحثی همچون «اطناب» و «فصاحت کلام» از «تکرار» سخن به میان آمده است؛ اطناب، یعنی زیادتِ الفاظ بر معانی که در عین حال مفید نیز باشد یا ادای معانی با عبارتی بیش از حد متعارف به جهت تقویت و تأکید آن. اطناب، انواع بسیاری دارد؛ یکی از آن‌ها تکراری است که به انگیزه‌های خاصی صورت می‌گیرد.

هم‌چنین، یکی از مواردی که به فصیح بودن کلمه آسیب می‌رساند، کثرت تکرار بی‌فایده است. بنابراین می‌توان گفت که تکرار بر دو قسم است: ۱. تکرار بلیغ و مفید؛ ۲. تکرار غیر بلیغ و بی‌فایده.
با این توضیح، باید دید اول این‌که تکرار در قرآن چه جایگاهی دارد، دوم آن‌که چه فوایدی بر این تکرار مترتب است. از‌این‌رو متن اصلی مقاله را در دو بخش قرار داده‌ایم؛ در بخش نخست، الفاظ مکرر در قرآن را طبقه‌بندی کرده‌ایم، در بخش دوم به بیان فواید تکرار در قرآن پرداخته‌ایم.


الفاظ مکرر در قرآن را می‌توان از لحاظ «شمار تکرار در کل قرآن» و نیز از «لحاظ تعداد الفاظ مکرر در مواضع خاص» طبقه‌بندی کرد.

۴.۱ - شمار تکرار در کل قرآن

الفاظ مکرر از لحاظ شمار تکرار در کل قرآن بدین شرح است:

این الفاظ را می‌توان در سه دسته جای داد:
۱. الفاظ حایز کم‌ترین شمار تکرار؛
۲. الفاظ حایز بیش‌ترین شمار تکرار؛
۳. سایر الفاظ مکرر.

۴.۱.۱ - تکرار دوبار الفاظ

الفاظی که در سراسر قرآن تنها دو بار به کار رفته‌اند، از دسته نخست‌اند؛ مانند:

۱. «الابل»؛
۲. غاشیه؛
۳. «اثاثاً»؛
۴. «باخع»؛

۴.۱.۲ - تکرار بیش‌ترین الفاظ

الفاظی که حایز بیش‌ترین شمار تکرارند، از بیش‌ترین تا ده مورد عبارت‌اند از:

۱. لفظ جلاله «الله»، ۲۷۰۲ بار با احتساب واژه اللهم که پنج بار آمده است؛
۲. «قال»، ۱۷۲۵ بار؛
۳. «کان»، ۱۳۸۸ بار؛
۴. «ربّ»، ۹۷۳ بار
۵. «ایمان»، ۸۷۹ بار؛
۶. «علم» ۷۸۰ بار
۷. «اتی»، ۵۴۹ بار؛
۸. «کفر»، ۵۲۵ بار؛
۹. «رسول»، ۵۱۳ بار؛
۱۰. «یوم»، ۴۷۵ بار.

۴.۲ - تعداد الفاظ مکرر در مواضع خاص

الفاظ مکرر از لحاظ تعداد واژه‌های تکرار شده در مواضع خاص، بدین شرح است:

در این جا، سخن از آن نیست که یک واژه در سراسر قرآن، چند بار به کار رفته است؛ بلکه سخن از تکرار یک واژه یا واژه‌های یک آیه در مواضع خاصی از قرآن است. برای مثال گفته می‌شود چرا واژه «النّاس» در آخرین سوره قرآن چندبار تکرار شده است؛ و یا چرا بخشی از آیه ۴۸ سوره بقره در آیه ۱۲۳ همین سوره مکرر گشته است؛ و یا چرا آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» عیناً و با شمار زیادی در سوره «الرحمن» تکرار شده است.
این الفاظ، ابتدا به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:
أ. یک لفظ مکرر؛
ب. بیش از یک لفظ مکرر.

قسم نخست، خود با توجه به محل تکرار به دو گونه قابل تقسیم است:
۱. در یک آیه یا در چند آیه متوالی؛
۲. در مواضع مختلف از قرآن.

قسم دوم نیز با توجه به کل الفاظ آیات به دو نوع قابل تقسیم است:
أ. در حد تمام الفاظ آیات؛
ب. در حد برخی الفاظ آیات.

۴.۲.۱ - یک لفظ مکرر

در نوع اول از این قسم، یعنی «در یک آیه یا چند آیه متوالی»، تمام الفاظ، در نوع دوم، یعنی «در مواضع مختلف» تنها الفاظی مدنظر قرار گرفته‌اند که معانی مستقل دارند؛ نه الفاظی مانند «مِنْ»، «ذلک» و «الذین» که به تنهایی معنای کاملی ندارند و از میان الفاظ دارای معانی مستقل نیز فقط مواردی لحاظ شده‌اند که آیات مشتمل بر آن‌ها از نظر این کلمه مکرر، وحدت موضوعی دارند؛ نه کلماتی همچون «اَبِی» که در آیه «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ» اشاره به پدر یوسف (علیه‌السلام) و در آیه «وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ» اشاره به پدر ابراهیم (علیه‌السلام) دارد؛ زیرا چنین تکراری تنها تکرار «شکل» است.

۴.۲.۲ - بیش از یک لفظ مکرر

نوع دوم از این قسم یعنی «تکرار در حد برخی الفاظ آیات» چنان‌چه شامل تعداد کمی از کلمات آیات شود، این‌گونه آیات هم‌دیگر را تفسیر می‌کنند. اما در صورتی که شامل تعداد زیادی از کلمات آیات شود، به نوع اول یعنی حد تمام الفاظ آیات» نزدیک می‌شود. محور بررسی‌های ما در این قسم، نوع اول است که شامل ۷۲ آیه (در این شمارش، تنها آیاتی که از حروف مقطعه‌اند، لحاظ نشده‌اند.) از قرآن کریم می‌شود. این آیات که عیناً و بدون هیچ اختلافی تکرار شده‌اند؛ از لحاظ محل تکرار به دو دسته: «در یک سوره» و «در دو یا چند سوره» و دسته اول نیز از لحاظ میزان تکرار به دو گونه: «به تعداد زیاد» و به «تعداد کم» دسته‌بندی می‌شوند.


با توجه به این‌که از نظر متخصصان علوم بلاغی، استفاده از الفاظ مکرر، بدون فایده، مخل بلاغت است. تبیین و تفسیر وقوع چنین پدیده‌ای در قرآن در موارد بسیاری حتی در حد تکرار تمام الفاظ آیه چیست؟
برای این پرسش، دو پاسخ داریم:


پاسخ اول آن است که: اگر فرض بگیریم هرگونه تکراری مخالف با بلاغت است، باز هم دلیلی بر وجود عیب و نقص در قرآن کریم نیست؛ زیرا می‌توان گفت که از نظر قرآن، اصل، دنبال کردن هدفی است که قرآن برای آن نازل شده است و تا جایی که بلاغت مانع پیاده کردن هدفش نباشد، از آن سود می‌جوید. اگر به فرض، در برخی موارد اجرای قواعد بلاغی با هدف اصلی‌اش سازگاری نداشته باشد، بدیهی است که دنبال کردن هدف اصلی بر رعایت موازین بلاغی مقدم خواهد بود.
باید به این نکته توجه داشت که وجه اعجاز قرآن کریم منحصر در «بلاغت» نیست؛ بلکه قرآن از جهات گوناگون معجزه است؛ چنان‌چه در موارد خاصی، رعایت وجوه دیگر اعجاز قرآن، مقتضیِ عدم رعایت قواعد بلاغی بوده است، این امر خللی به اعجاز قرآن وارد نمی‌کند.


و اما پاسخ دوم: با دقت و تدبر در آیات قرآن می‌توان اسرار و حکمت‌های وجود این الفاظ را در قرآن یافت. برای نیل به این هدف، با توجه به تقسیم‌بندی ارائه شده، به بررسی آیات دربردارنده الفاظ مکرر می‌پردازیم.
بررسی این آیات با توجه به دسته‌بندی نوع اول یعنی «از لحاظ تعداد تکرار در کل قرآن» به بحث اعجاز عددی منجر می‌شود که در زمینه ی آن پژوهش‌هایی از سوی بعضی از دانشمندان انجام گرفته است و نیازی به طرح دوباره آن در این مقاله نیست. بنابراین محور بحث، بیان فواید تکرار الفاظ، مطابق دسته‌بندی نوع دوّم (از لحاظ تعداد الفاظ تکرار شده در برخی مواضع) است.




۸.۱ - یک لفظ در دو یا چند آیه متوالی

فایده مکرر بودن یک لفظ در دو یا چند آیه متوالی

پژوهشگران درباره فایده وجود این نوع، شش دلیل ذکر نموده‌اند:
۱. مقبولیت کلام؛
[۱۲] عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۸، ۱۹۷۸ م.

۲. ترس از فراموشی مخاطب در صورت طولانی شدن کلام؛
[۱۳] عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۸، ۱۹۷۸ م.

۳. تعظیم و تهدید؛
[۱۴] عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۹، ۱۹۷۸ م.

۴. مدح؛
[۱۵] ابن ابی‌الصیع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۵، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.

۵. استبعاد؛
[۱۶] ابن ابی‌الصبع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۶، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.

۶. شیوع و اهمیت داشتن در جامعه.
[۱۷] حفنی، عبدالحلیم، اسلوب المجاورة فی القرآن الکریم، بیروت، بی‌نا، بی‌تا، ص۹۰ ۸۹.

برخی نیز معتقدند این نوع، اساساً تکرار محسوب نمی‌شود تا از فایده آن سخن بگوییم.
[۱۸] غرناطی، احمد بن ابراهیم، ملاک التأویل القاطع بذوي الالحاد والتعطيل، ج۲، ص۱۱۴۸، بیروت دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۳ ق.


۸.۲ - یک لفظ در مواضع مختلف

فایده مکرر بودن یک لفظ در مواضع مختلف

بررسی این‌گونه الفاظ همان روش تفسیر موضوعی است که برخی دانشمندان با استفاده از این روش به تفسیر قرآن پرداخته‌اند. مفسر پس از جمع‌آوری آیات مربوط به یک لفظ یا موضوع خاص، همه آن‌ها را همچون مواردی که درهم می‌آمیزند؛ پیش روی خود قرار داده، در معانی آن‌ها تفقه نموده، نسبت آن‌ها را با یکدیگر کشف و از میان آن‌ها نتیجه‌گیری و هدف را آشکار می‌کند.
[۱۹] شلتوت، محمود، من هدی القرآن، ص۳۲۲ ـ ۳۲۳، قاهره، دارالکاتب للطباعة والنشر، بی‌تا.


۸.۳ - تمام الفاظ یک یا چند آیه

فواید مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه

از میان ۷۲ آیه مکرر قرآن کریم، تنها سه آیه مکررِ سورههای «الرحمن»، «مرسلات» و «قمر» که به سبب تکرار زیاد در یک سوره به خودی خود توجه انسان را جلب می‌کنند، مورد عنایت پژوهشگران قرار گرفته است. سایر موارد به خاطر فاصله زیاد محل تکرار، نظری را به خود جلب ننموده، تاکنون هیچ‌گونه تحقیقی درباره آن‌ها انجام نشده است.
فایده ذکر شده از طرف بیشتر دانشمندان درباره آیات مکرر در این سه سوره، «تأکید» است که تعمیم آن نیز به تمام آیات مکرر صحیح نیست؛ زیرا آیه‌ای که در سراسر قرآن فقط دو بار ذکر شده است، چگونه می‌تواند موجب تأکید شود؟! برای خواننده قرآن که آیه‌ای را یک بار در جایی و سپس با فاصله‌ای نسبتاً زیاد در جایی دیگر می‌بیند و یا اصلاً سوره‌ای را در یک زمان و سوره دیگری را در زمان دیگر می‌خواند، چگونه می‌تواند تأکید احساس شود؟ این عدم کارآییِ توجیه عرضه شده، ما را وامی‌دارد تا علل و فواید دیگری را جست‌وجو کنیم.
برای نیل به این مقصود، نگارنده در رساله دکتری، این تحقیق را در چند مرحله به انجام رساندم؛ در مرحله اول، تمام آیات مکرر استخراج و طبقه‌بندی شد؛ و در مرحله دوم، هر یک از سورههای حاوی آیات مکرر با توجه به معنای آیه مکرر، مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه حاصل از این دو مرحله این است که آیه مکرر در حکم هدف و مقصود اصلی سوره است. به تعبیر دیگر، آیه مکرر به منزله گلِ سرسبد آن سوره بود، شاید آیات در حال تبیین و توضیح و ارائه نمونه‌هایی برای درک بهتر و کامل‌تر همان آیه می‌باشند.
در مرحله سوم، بررسی هر یک از این آیات با توجه به دسته مربوط به خود انجام گرفت و نتیجه مربوط به هر دسته در جای خود بیان گردید. آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ای از مطالب این تحقیق است.

۸.۳.۱ - تکرار آیات در یک سوره به تعداد زیاد

فواید تکرار آیات در یک سوره به تعداد زیاد

محدوده این بحث، سه سوره «رحمن»، «قمر» و «مرسلات» است که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

۸.۳.۱.۱ - آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»

فواید تکرار آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»

آیه یاد شده، ۳۱ بار در سوره «الرحمن» آمده است.
پژوهشگرانی که درباره تکرار این آیه اظهارنظر کرده‌اند، فوایدی برای آن برشمرده‌اند که خلاصه نظریه‌های آن‌ها در پی می‌آید.

۱. تقریر نعمت‌های عطا شده نیکوست، پس حُسن تکرار به جهت اختلاف نعمتی است که تقریر می‌کند.

۲. اشاره به این که هر نعمتی از آن نعمت‌ها و هر بیّنه‌ای از آن بیّنات به تنهایی مستلزم شکر و اقرار به وحدانیت خداوند است.

۳. این آیه اگرچه متعدد آمده، ولی هر یک از آن‌ها متعلق به ما قبل خود است.
[۵۵] عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰، ۱۹۷۸ م.


۴. تکرار این آیه، آن هم در مقطع‌های کوتاه، آهنگ جالب و زیبایی به سوره داده و چون با محتوای زیبایش آمیخته می‌شود، جاذبه خیره‌کننده‌ای به پا می‌کند؛ لذا جای تعجب نیست که در حدیثی از پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرمود: «هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن، سوره الرحمن است.

۵. از میان ۳۱ بار تکرار آن، هشت مورد پس از شمردن عجایب خلقت و مبدأ آفرینش؛ هفت مورد به شمارِ درهای جهنم پس از یاد جهنم و سختی‌های آن؛ هشت مورد به شمارِ درهای بهشت در وصف دو بهشت و اهل آن، و هشت مورد آخر درباره دو بهشتِ دیگر آمده است. پس برای کسی که به هشت مورد اول معتقد باشد و به موجبات آن عمل نماید، درهای بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می‌شود.
[۵۷] حوّی، سعید، الاساس فی التفسیر، ج۱۰، ص۵۶۷، دارالسلام، ۱۴۰۹ ق.
[۵۸] کرمانی، محمود بن حمزه، البرهان فی متشابه القرآن، ص۳۴۰ ـ ۳۳۹، دارالفاء.


۶. این آیه در طی زمان فریاد می‌زند و به صراحت اعلام می‌دارد که کفر جن و انس و انکارشان نسبت به نعمت‌های الهی، خشم تمام موجودات را برمی‌انگیزد و به حقوق همه مخلوقات تجاوز می‌کند؛ لذا اگر در خطاب به آن‌ها هزاران مرتبه هم تکرار شود، باز هم ضرورت دارد و نیاز به آن همیشه باقی است.
[۵۹] نورسی، سعید، المعجزات القرآنیة، ص۱۸۷، بغداد، مطبعة الرشید، ۱۹۹۰ م.


۷. استبعاد.
[۶۰] ابن ابی‌الصبع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۶، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.


۸.۳.۱.۲ - آیات «فَکَیْفَ کانَ...» و «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا...»

فواید تکرار دو آیه «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» و «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»

هر یک از این دو آیه، چهار بار در سوره قمر تکرار شده‌اند. (آیه نخست در آیات ۱۶، ۱۸، ۲۱ و ۳۰ و آیه دوم در آیات ۱۷، ۲۲، ۳۲ و ۴۰ آمده است).

مفسران و قرآن‌پژوهان نکاتی به عنوان فواید تکرار این دو آیه برشمرده‌اند که خلاصه آن به این شرح است:

۱. از آن‌جایی که در این سوره انواع انذار و عذاب ذکر گردیده، یادآوری نیز کاملاً به یکایک آن‌ها پیوند خورده است.

۲. علت تکرار آیه «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» در داستان قوم عاد این است که اولی مربوط به دنیاست و دومی مربوط به آخرت.
[۷۱] قمی مشهدی، شیخ محمد بن محمد رضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج۱۲، ص۵۴۲، مؤسسة الطبع والنشر، وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، ۱۳۶۶ ش.
[۷۲] کرمانی، محمود بن حمزه، البرهان فی متشابه القرآن، ص۳۳۹، دارالفاء.


۳. سبب تکرار آیه «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» در داستان قوم عاد شاید از این جهت است که عذاب این گروه از دیگران شدیدتر بود؛ هر چند همه عذاب‌های الهی شدید می‌باشد.

۴. تکرار آیه «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» در هر یک از داستان‌های این سوره به خوانندگان می‌فهماند که تکذیب هر رسول مقتضی نزول عذاب و شنیدن هر داستان مستلزم یادآوری و عبرت‌گیری است تا دچار غفلت نشوند.
[۷۴] قمی مشهدی، شیخ محمد بن محمد رضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج۱۲، ص۵۴۸، مؤسسة الطبع والنشر، وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، ۱۳۶۶ ش.


۸.۳.۱.۳ - آیه «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

فواید تکرار آیه «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

این آیه، نُه بار در سوره «مرسلات» آمده است.

صاحب‌نظران در مورد تکرار این آیه، حکمت‌های زیر را بیان کرده‌ند:

۱. این سوره، روز فصل یعنی قیامت را ذکر کرده، اخبار مربوط به آن را تأکید و با تهدید شدید نسبت به تکذیبگران آن و بشارت نسبت به سایران قرین نموده و به جهت افزودن جانب تهدید بر جانب دیگر، این آیه را تکرار کرده است.

۲. آیه فوق هربار پس از یکی از نعمت‌های شمرده شده در این سوره قرار دارد، پس تکرار محسوب نمی‌شود.

۳. چون هربار به دنبال یکی از داستان‌های این سوره آمده است، پس در هر مرتبه مربوط می‌شود به تکذیب‌گران همان داستان.
[۸۸] عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۲۰، ۱۹۷۸ م.


۸.۳.۱.۴ - فواید دیگر

به نظر نگارنده، فایده تکرار زیاد این آیات، تأکید بر اهمیت هدفی است که در این آیات دنبال می‌شود؛ تا بدین وسیله خواننده آیات الهی به سادگی از آن ردّ نشده، نهایت توجه خود را بدان معطوف دارد. البته آیه مکرر هر بار معنای جدیدی را هم در ارتباط با آیات نزدیکش می‌رساند.

اینک برای نمونه به تحلیل فواید تکرار آیه «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» می‌پردازیم:
ده بار تکرار این آیه در سوره «مرسلات»، بیانگر هدف این سوره و تأکید بر شدت سختی‌های و عذاب‌های روز قیامت است. سایر آیات این سوره نیز هر یک به نوعی نشان‌دهنده علت و چگونگی این سختی‌هاست. این تأکید می‌تواند سبب پیش‌گیری از گرفتار شدن انسان‌ها به آن عذاب‌ها گردد.

از این ده بار، مورد اول پس از چند سوگند و جواب آن یعنی «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ» و نیز برخی از حوادث مربوط به روز قیامت آمده است؛ یعنی حال که آن روز برخلاف تصور آنان به حتم فرا می‌رسد و چنان وقایع هولناکی هم در آن هنگام رخ می‌دهد، پس وای بر تکذیبگران آن روز و آن وقایع.

مورد دوم پس از اشاره به هلاکت گذشتگان و اعلام گرفتار شدن آیندگان و به طور کلی تمام بدکاران به همان عقوبت دیده می‌شود. پس وای در آن روز بر تکذیبگران که باور نمی‌کردند عاقبتی هم‌چون گذشتگان داشته باشند.

آیات پیش از مورد سوم به آفرینش انسان از آبی پست و قرار گرفتن آن در جایگاهی استوار تا زمانی معین اشاره دارند. یعنی خدایی که قدرت داشت شما را از آبی پست بیافریند و تا زمانی مشخص در چنین جایگاهی قرار دهد، قادر خواهد بود روز قیامت نیز شما را که تا مدتی معین در دنیا زندگی کرده‌اید و سپس از دنیا رفته‌اید، دوباره زنده کند. پس وای بر تکذیبگران در آن روز که تصور می‌کردند خداوند قادر نیست آن‌ها را دوباره زنده کند و به حساب اعمالشان رسیدگی و عذابشان نماید؛ ولی همه این‌ها واقع می‌شود.

مورد چهارم پس از اشاره به قبض و بسط زمین و وجود کوه‌ها و آب برای انسان آمده است. پس وای بر تکذیبگران در آن روز که می‌توانستند در صورت استفادة نیکو از آن امکانات و نعمت‌ها و جلب رضای خدا وضعیت خوبی در روز قیامت داشته باشند، ولی به سبب استفاده نادرست باید عذاب ببیندند.

موارد پنجم و ششم در پی ذکر برخی اوصاف جهنم و عذاب‌های تکذیب‌گران واقع شده‌اند. پس وای بر تکذیبگران در آن روز که باید گرفتار چنین عذاب‌های سختی شوند.

مورد هفتم به دنبال توصیف آن روز به عنوان روز فصل و جدایی و جمع گذشتگان و آیندگان و نیز خطاب به آنها برای به کار گرفتن هرگونه مکر و حیله برای رهایی از عذاب‌های آنجا دیده می‌شود.
پس وای بر تکذیب‌گران که در آن روز از تصدیق‌کنندگان جدا می‌شوند و چون هیچ‌گونه مکر و حیله‌ای نمی‌توانند بزنند، هیچ راهی برای خلاصی از آن همه عذاب ندارند.
مورد هشتم پس از بیان وضعیت اهل تقوا در بهشت قرار دارد، پس وای بر تکذیبگران که نه‌تنها از چنین نعمت‌هایی محروم خواهند بود؛ بلکه عذاب هم خواهند شد.
پیش از مورد نهم آیه‌ای از اندک بودن زمان برخورداری آنان از لذات و خوشی‌ها سخن می‌گوید، پس وای بر تکذیبگران که زمان راحتی و آسایش آنان بسیار کوتاه است و پس از این عمر کوتاه برای همیشه باید عذاب ببینند.
مورد دهم پس از سرپیچی آنان از اطاعت خداوند، به عنوان یکی از ویژگی‌های آن‌ها در دنیا آمده است. پس وای بر تکذیبگران که چون به وظیفه خود یعنی اطاعت خداوند عمل نکرده‌اند، سزاوار عذاب جهنم هستند.
از دو مورد اخیر نتیجه‌گیری می‌شود: همین اعمال ناشایست آنان که با کلمه «مجرم» از آن تعبیر شده و نیز سرپیچی از اطاعت خدا، زمینه تکذیب آیات الهی توسط آنان را فراهم آورده است.
از توضیحات بالا معلوم می‌گردد که تمام آیات این سوره در حال تبیین و توضیح و تأکید هدف این سوره یعنی سخت بودن روز قیامت بر تکذیبگران که مضمون آیه مکرر است، می‌باشند.

۸.۳.۲ - الفاظ در یک سوره به تعداد کم

فایده مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه واقع در یک سوره به تعداد کم
بررسی این‌گونه موارد نشان می‌دهد که پس از ذکر بار اول آیه، یک‌سری آیات مربوط به موضوع همان آیه قرار دارد و چون سخن طولانی شده، برای یادآوری خوانندگان نسبت به هدف آن آیات، دوباره همان آیه آمده است.

در نتیجه می‌توان گفت: آیه مکرر با قرار گرفتن در ابتدا و انتهای یک سری آیات، هم محدوده موضوعی خاص و هم هدف آن‌ها را مشخص می‌نماید. برای مثال، آيات ۴۷ و ۴۸ سوره بقره در آيات ۱۲۲ و ۱۲۳ همين سوره تكرار شده‌اند؛ يك آيه (۴۷) عيناً و يك آيه ديگر (۴۸) با اختلافي مختصر دو بار در سوره بقره ذكر شده است. در فاصله دو موردِ تكرار، ۷۳ آيه وجود دارند كه سه گونه‌اند:

۸.۳.۲.۱ - دسته اول

آياتي كه در مقام عرضه نمونه‌ها و مصاديقي از نعمت‌ها و عفو و رحمت خداوند نسبت به بني‌اسرائيل يا زمينه‌سازي براي بيان چنين مطالبي مي‌باشند. اين آيات كاملاً با آيه اول مكرر مرتبط هستند، زيرا در آن آيه به بني‌اسراييل امر شده كه نعمت‌های خداوند و نيز برتری خود را در آن برهه زماني بر تمام جهانيان به ياد آورند و در اين آيات نمونه‌هايي از همان نعمت‌هاي عطا شده به آنان ديده مي‌شود.

۸.۳.۲.۲ - دسته دوم

آیاتی که بیانگر برخی اعمال و گفتار بنی‌اسراییل یا توبیخ و مجازات خداوند نسبت به آن‌ها و یا زمینه‌سازی برای چنین مواردی می‌باشند.
این سری آیات کاملاً با آیه دوم مکرر ارتباط دارند؛ زیرا در آن آیه به بنی‌اسراییل خطاب شده که از گرفتار شدن به سختی‌های روز قیامت با خصوصیات نام‌برده بپرهیزند و در این آیات نمونه‌هایی از اعمال و گفتار ناپسند آنان که عذاب الهی را در پی خواهد داشت، آمده تا آن‌ها متنبّه شده، از این‌گونه اعمال و سخنان دست بردارند و خود را اصلاح نمایند.

۸.۳.۲.۳ - دسته سوم

آیاتی که مربوط به موضع‌گیری اهل کتاب و دیگر مخالفان اسلام نسبت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا وظیفه آن حضرت نسبت به آن‌ها می‌باشند.
در این دسته از آیات نیز علاوه بر این‌که یهود به خودی خود جزو این گروه هستند، با توجه به قراین موجود، مقصود اصلی آیات هستند.
مسئله توجه به نعمت‌ها و ترس از سختی‌های روز قیامت و یادآوری اعمال و گفتار ناپسند که از سویی خود به خود توجه به خداوند و به جا آوردن شکر او و انجام اعمال صالح را به دنبال دارد و از سوی دیگر، معمولاً توسط بندگان به فراموشی سپرده می‌شود، آن‌قدر اهمیت دارد که خداوند با این‌که یک بار در ابتدای این آیات این مسأله را گوشزد نموده، یک بار دیگر در پایان آن نیز، همان را تذکر داده است تا هم عنایت آن‌ها را هر چه بیشتر بدان جلب نماید و هم پس از اتمام مطالب مربوط به آن‌که نسبتاً طولانی نیز شده است و ممکن است خواننده آیات الهی، هدف از ذکر آن‌ها را فراموش کرده باشد یک بار دیگر یادآوری کند و بدین ترتیب حصاری هم به دور آیات مربوط به این موضوعِ خاص کشیده و محدوده آن را مشخص نموده است.

۸.۳.۳ - تمام الفاظ واقع در دو یا چند سوره

فایده مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه واقع در دو یا چند سوره

مقایسه سورههای در بردارنده آیات مکرر، نشان می‌دهد که آیات این سوره‌ها آن‌چنان با هم ارتباط دارند که مطالب یکدیگر را تکمیل و حتی گاهی تفسیر و تبیین می‌کنند. به عبارت دیگر، آیات مکرر نشانه‌هایی هستند که ما را به یافتن توضیحات بیش‌تر پیرامون مطالب برخی از سوره‌ها رهنمون می‌شوند.

۸.۳.۳.۱ - سورههای «مؤمنون» و «معارج»

بررسی آیات مکرر در سورههای «مؤمنون» و «معارج»

در دو سوره «مؤمنون» و «معارج» چهار آیه عیناً و یک آیه با اختلافی مختصر تکرار گردیده‌اند. همین امر موجب مقایسه آیات این دو سوره و در نتیجه یافتن شباهت‌ها و اشتراکات بسیاری میان آن‌ها شده است. می‌توان گفت: این دو سوره یکی به تفصیل و دیگری به اختصار معانی یکدیگر را تکمیل کرده، در مواردی نتایج جدیدی به دست می‌دهند.
مطالب هر دو سوره به دو دسته کلی «آیات مربوط به مؤمنان» و «آیات مربوط به کفار» تقسیم می‌شوند. با این تفاوت که در سوره «مؤمنون» ابتدا مطالبی درباره مؤمنان و سپس کفار، ولی در سوره «معارج» اول کفار و بعد مؤمنان آمده است.
مواردی از اشتراکات و شباهت‌های دو سوره به ترتیب مذکور در سوره «مؤمنون» به شرح زیر است:

أ. مؤمنون، ۲ و معارج، ۲۳
هر دو سوره شامل خصوصیتی در ارتباط با نماز می‌باشند. با این اختلاف که در سوره «مؤمنون»، «خشوع» و در سوره «معارج»، «دوام» آن به تناسب هر یک از دو سوره مطرح است. زیرا آیات پیشین سوره «معارج» به صفاتی چون بی‌تابی و بی‌فراری هنگام برخورد با ناملایمات زندگی و بخل ورزیدن و محروم نمودن دیگران در وقت روبه‌رو شدن با خیر و خوشی اشاره دارند که با دوام نماز از بین می‌روند؛ چون کسی که در صدد است از هر فرصتی برای به جا آوردن نماز استفاده کند، به طور طبیعی میل و رغبتی به دنیا ندارد تا هنگام از دست دادن آن بی‌تاب شود و با برخورداری از آن، دیگران را محروم نماید. ولی سوره «مؤمنون» درباره شرایط رستگاری که لازمه آن مبرا بودن فرد از هرگونه غرور و تکبر در مقابل پروردگار می‌باشد.

ب. مؤمنون، ۱۱ ۱۰ و معارج، ۳۵
هر دو سوره پس از ذکر برخی از اوصاف مؤمنان و نمازگزاران، به عاقبت آنان یعنی ورود به بهشت اشاره دارند.

ج. مؤمنون، ۱۴و ۱۲ و معارج، ۳۹
سوره «معارج» تنها به آفرینش انسان‌ها بدون ذکر جزئیات اشاره دارد و سوره «مؤمنون» تمام مراحل خلقت را به ترتیب بیان می‌کند. پس سوره «مؤمنون» در بردارنده شرح و تفصیل سوره «معارج» در این موضوع می‌باشد.

د. مؤمنون، ۵۰ و ۱۷ و معارج، ۴۱ و ۴۰
در سوره «معارج» طی دو آیه، قدرت خداوند بر جایگزینی انسان‌هایی بهتر از انسان‌های عصر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و به طور کلی همه زمان‌ها مطرح شده و در سوره «مؤمنون» طی ۳۴ آیه پس از اشاره به فرستادن آب از آسمان و قدرت خداوند بر بردن آن از زمین و نیز نمونه‌هایی از توانایی خداوند در طبیعت، برای مسئلة جایگزینی یک قوم، مثال‌ها و نمونه‌هایی از اقوام گذشته آمده است؛ زیرا این آیات درباره خلت اقوام و ارسال پیامبران (علیهم‌السلام) به سوی آنان و سپس نافرمانی و در نتیجه هلاکت و جایگزینی اقوامی دیگر به جای آن‌ها می‌باشد.
بنابراین همان‌گونه که خداوند در مورد آبی که فرستاده، قادر است آن را از زمین و دسترس مردم دور کند و نیز همان‌طور که در گذشته اقوامی را هلاک و گروهی دیگر را به جای آن‌ها آورده است، در مورد این امت نیز قادر است آن‌ها را بِبَرد و گروهی دیگر جایگزین نماید.

ه. مؤمنون، ۵۴ و معارج، ۴۲
پس از ذکر مطالبی درباره کفار در هر دو سوره، به پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) امر شده است که آنها را در همان حال سرگرمی و غفلت رها کند؛ زیرا دعوت آنان نیز همچون امت‌های گذشته به جایی نرسیده، دست از اعمال ناروای خود برنمی‌دارند و هدایت نمی‌شوند.
سوره «مؤمنون» از غایت این امر با زمان مبهم «حتی حین» تعبیر نموده، ولی سوره «معارج» با تعبیر «حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ»، این ابهام را برطرف کرده، زمانش را مشخص می‌نماید.

و. مؤمنون، ۶۱ و ۵۵ و معارج، ۲۱
سوره «معارج» نوع انسان را در مواجهه با خیر، بخیل معرفی می‌کند و سوره «مؤمنون» خیر بودن چیزهایی مانند مال و فرزند را نفی کرده، خیر حقیقی را منحصر می‌کند به خیری که انسان‌هایی با ویژگی‌های نام‌برده در همان‌جا، به سوی آن می‌شتابند؛ ازاین‌رو به کار رفتن کلمه «خیر» در سوره «معارج» در ارتباط با انسان‌های بخیل از جهت تصور آنهاست؛ وگرنه خیر از نظر خدا همان است که در سوره «مؤمنون» آمده است. چیزهایی از قبیل مال و فرزند، تنها وسیله امتحان هستند. بنابراین انسان‌های بخیل هم در شناختن «خیر» در اشتباه هستند و هم با بخل ورزیدنشان در آزمون‌های الهی موفق نمی‌شوند.

ز. مؤمنون، ۵۷ و معارج، ۲۷
سوره «معارج» روشن می‌کند که مقصود از ترس و خشیت از پروردگار در سوره «مؤمنون» در حقیقت ترس از عذاب پروردگار است.

ح. مؤمنون، ۷۶ و ۷۵ و معارج، ۲۰
در سوره «معارج» چگونگی برخورد انسان با مشکلات زندگی و در سوره «مؤمنون» اولاً چگونگی برخورد او با رحمت الهی و برطرف شدن سختی‌ها و ثانیاً فلسفه رسیدن این مشکلات مطرح است. بنابر سوره «معارج»، انسان در رویارویی با سختی‌ها بی‌تاب و بی‌قرار است و بنابر سوره «معارج»، هنگام برخورداری از رحمت الهی و رفع مشکلات، به طغیان خود می‌افزاید و زمان روبه‌رو شدن با آن خاضع و متضرع نمی‌شود. از همین جا معلوم می‌شود که علت روبه‌رو شدن با گرفتاری‌های زندگی این است که او به خود آید و از گردن‌کشی و تکبر دست کشیده، خضوع و تضرع نماید.

ط. مؤمنون، ۲۷ ، ۲۵ و ۸۳ ، ۸۲ و معارج، ۴۴ ، ۴۳
در سوره «مؤمنون» کافِران اقوام گذشته و نیز کافران زمان پیامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) زندگی پس از مرگ و نیز روز موعود را انکار کرده‌اند و در سوره «معارج» به زنده شدن آن‌ها با کیفیت نام‌برده در آن و فرا رسیدن روز موعود تصریح شده است. بنابراین می‌توان گفت: در این آیات، سوره «معارج» در مقام پاسخ‌گویی به سخن کافران مذکور در سوره مؤمنون است.

ی. مؤمنون ۸۹ و ۸۴ و معارج، ۳۳
در سوره «معارج» قیام و عمل به شهادات به عنوان یکی از خصوصیات مؤمنان مطرح است. در سوره «مؤمنون» با توجه به این‌که پرسش‌های مذکور از کافران می‌باشد که عملاً خداوند را کنار گذارده، از هوا و هوس‌های خود تبعیت می‌نمایند، معلوم می‌شود که پرسش‌ها از فطرت انسان‌هاست؛ نه به صورت رودررو و ظاهر؛ زیرا اگر از کافران در ظاهر چنین پرسش‌هایی شود، خدا را انکار می‌کنند ولی فطرت آن‌ها که بر اساس خداپرستی است، چنین شهاداتی می‌دهد. بنابراین مقصود از شهادت مؤمنان نیز همان شهادات فطری آنهاست که برخلاف کافران، آن‌ها کاملاً در همان جهت و بر مبنای آن عمل می‌کنند.

ک. مؤمنون، ۱۰۱ و معارج، ۱۴ ۱۰
در هر دو سوره نپرسیدن خویشاوندان از حال یکدیگر در روز قیامت مطرح است. بنابر سوره «مؤمنون»، در آن روز نَسَب و رابطه خویشاوندی وجود ندارد و خویشاوندان نسبت به یکدیگر احساس بیگانگی می‌کنند و بر اساس سوره «معارج»، سختی‌های آن روز به حدی شدید است که انسان‌های مجرم با هر وسیله ی ممکن، درصدد نجات خود هستند. بنابراین، هیچ پروایی ندارند که حتی اگر بتوانند، همان کسانی را که از طرفی در آن وقت احساس بیگانگی نسبت به آن‌ها دارند و از طرف دیگر به دلیل وابستگی به همین‌ها که در دنیا وسیله امتحانشان بودند، برای نجات خویش فدا کنند و آن‌ها عبارت‌اند از: فرزندان، همسر، برادر و خویشانِ حامی.

ل. مؤمنون، ۱۱۱ و ۱۰۹ و معارج، ۵
در سوره «مؤمنون» نمونه‌ای از «صبر جمیل» عرضه شده که در سوره معارج، پیامبر اسلام بدان مأمور شده است. در سوره «معارج» به رستگاری و پاداش بندگان مؤمنی اشاره دارد که در مقابل تمسخر کافران صبر کردند. پیامبر گرامی اسلامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز از جانب مشرکان قریش رنج و آزار و تمسخر بسیار می‌دید؛ ازاین‌رو یکی از مواردی که آن حضرت باید صبر می‌کردند، در مقابل آنان بود.

م. مؤمنون، ۱۱۴ و ۱۱۳ و معارج، ۴
بنابر سوره «مؤمنون» در روز قیامت، کافران در پاسخ به این پرسش که چه مدت در دنیا اقامت داشته‌اند، می‌گویند یک روز یا قسمتی از یک روز و به آن‌ها می‌گویند شما تنها مدت اندکی در زمین زندگی کرده‌اید و بنابر سوره «معارج»، مدت زمان روز قیامت برابر با پنجاه هزار سال دنیاست که در مقایسه با مدت عمر انسان در دنیا، واقعاً هم تمام عمر او در مقابل آن بسیار اندک است.


از مباحث یادشده می‌توان چنین نتیجه گرفت:

۱. عمل‌کردهای محققان در زمینه «فواید کاربرد الفاظ مکرر در قرآن کریم» غالباً «یک لفظ مکرر» را در برمی‌گیرد.
۲. تحقیقات پژوهش‌گران درباره «فواید مکرر بودن تمام الفاظ دو یا چند آیه» از میان ۷۲ مورد، تنها سه مورد آن را تحت پوشش قرار می‌دهد.
۳. فایده مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه واقع در یک سوره به تعداد زیاد، نشان دادن هدف سوره و تأکید بر اهمیت موضوع آن است.
۴. فایده مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه واقع در یک سوره به تعداد کم، تعیین هدف و یادآوری آن و مشخص نمودن محدوده یک سری آیات مربوط به موضوعی خاص است.
۵. فایده مکرر بودن تمام الفاظ یک یا چند آیه واقع در دو یا چند سوره، را‌ه‌نمایی برای یافتن توضیحات بیش‌تر درباره مطالب آن سوره‌هاست.
۶. کاربرد الفاظ مکرر در قرآن نه تنها مفید، بلکه در حد اعجاز است.


۱. هاشمی، احمد، جواهر البلاغة فی المعانی والبیان والبدیع، ص۲۲۸ ۲۳۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۳. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۷.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۷۴.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۶.    
۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۳.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۳.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۳.    
۱۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۶.    
۱۲. عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۸، ۱۹۷۸ م.
۱۳. عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۸، ۱۹۷۸ م.
۱۴. عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۹، ۱۹۷۸ م.
۱۵. ابن ابی‌الصیع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۵، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.
۱۶. ابن ابی‌الصبع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۶، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.
۱۷. حفنی، عبدالحلیم، اسلوب المجاورة فی القرآن الکریم، بیروت، بی‌نا، بی‌تا، ص۹۰ ۸۹.
۱۸. غرناطی، احمد بن ابراهیم، ملاک التأویل القاطع بذوي الالحاد والتعطيل، ج۲، ص۱۱۴۸، بیروت دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۳ ق.
۱۹. شلتوت، محمود، من هدی القرآن، ص۳۲۲ ـ ۳۲۳، قاهره، دارالکاتب للطباعة والنشر، بی‌تا.
۲۰. الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۳.    
۲۱. الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۶.    
۲۲. الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۸.    
۲۳. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۱.    
۲۴. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۳.    
۲۵. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۵.    
۲۶. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۸.    
۲۷. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۰.    
۲۸. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۲.    
۲۹. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۴.    
۳۰. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۶.    
۳۱. الرحمن/سوره۵۵، آیه۳۸.    
۳۲. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۰.    
۳۳. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۲.    
۳۴. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۵.    
۳۵. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۷.    
۳۶. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۹.    
۳۷. الرحمن/سوره۵۵، آیه۵۱.    
۳۸. الرحمن/سوره۵۵، آیه۵۳.    
۳۹. الرحمن/سوره۵۵، آیه۵۵.    
۴۰. الرحمن/سوره۵۵، آیه۵۷.    
۴۱. الرحمن/سوره۵۵، آیه۵۸.    
۴۲. الرحمن/سوره۵۵، آیه۶۱.    
۴۳. الرحمن/سوره۵۵، آیه۶۳.    
۴۴. الرحمن/سوره۵۵، آیه۶۵.    
۴۵. الرحمن/سوره۵۵، آیه۶۷.    
۴۶. الرحمن/سوره۵۵، آیه۶۹.    
۴۷. الرحمن/سوره۵۵، آیه۷۱.    
۴۸. الرحمن/سوره۵۵، آیه۷۳.    
۴۹. الرحمن/سوره۵۵، آیه۷۵.    
۵۰. الرحمن/سوره۵۵، آیه۷۷.    
۵۱. سید مرتضی، شریف أبی‌القاسم علی بن الطاهر أبی‌أحمد الحسین، امالی، ج۱، ص۸۶، مصر، مطبعة السعادة، ۱۳۲۵ ق.    
۵۲. طوسی، ابی‌جعفر محمد بن حسن (شیخ طوسی)، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۶۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۲، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۸ ق.    
۵۴. محمد ابوزهره، المعجزة الکبری القرآن، ص۱۲۰، قاهره، دارالفکر العربی، بی‌تا.    
۵۵. عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰، ۱۹۷۸ م.
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۹۲، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.    
۵۷. حوّی، سعید، الاساس فی التفسیر، ج۱۰، ص۵۶۷، دارالسلام، ۱۴۰۹ ق.
۵۸. کرمانی، محمود بن حمزه، البرهان فی متشابه القرآن، ص۳۴۰ ـ ۳۳۹، دارالفاء.
۵۹. نورسی، سعید، المعجزات القرآنیة، ص۱۸۷، بغداد، مطبعة الرشید، ۱۹۹۰ م.
۶۰. ابن ابی‌الصبع، عبدالعظیم بن عبدالواحد، بدیع القرآن، ص۲۳۶، مصر، مکتبة نهضة، ۱۳۳۷ ق.
۶۱. قمر/سوره۵۴، آیه۱۶.    
۶۲. قمر/سوره۵۴، آیه۱۸.    
۶۳. قمر/سوره۵۴، آیه۲۱.    
۶۴. قمر/سوره۵۴، آیه۳۰.    
۶۵. قمر/سوره۵۴، آیه۱۷.    
۶۶. قمر/سوره۵۴، آیه۲۲.    
۶۷. قمر/سوره۵۴، آیه۳۲.    
۶۸. قمر/سوره۵۴، آیه۴۰.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۲۰، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۸ ق.    
۷۰. کاشانی، فیض، الصافی فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۵۱، چاپ اسلامیه، ۱۳۵۶ ش.    
۷۱. قمی مشهدی، شیخ محمد بن محمد رضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج۱۲، ص۵۴۲، مؤسسة الطبع والنشر، وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، ۱۳۶۶ ش.
۷۲. کرمانی، محمود بن حمزه، البرهان فی متشابه القرآن، ص۳۳۹، دارالفاء.
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.    
۷۴. قمی مشهدی، شیخ محمد بن محمد رضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج۱۲، ص۵۴۸، مؤسسة الطبع والنشر، وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، ۱۳۶۶ ش.
۷۵. مرسلات/سوره۷۷، آیه۱۵.    
۷۶. مرسلات/سوره۷۷، آیه۱۷.    
۷۷. مرسلات/سوره۷۷، آیه۱۹.    
۷۸. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲۴.    
۷۹. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲۸.    
۸۰. مرسلات/سوره۷۷، آیه۳۴.    
۸۱. مرسلات/سوره۷۷، آیه۳۷.    
۸۲. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۰.    
۸۳. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۵.    
۸۴. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۷.    
۸۵. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۹.    
۸۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۴۴، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۴ ق.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۱، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۸ ق.    
۸۸. عبدالقادر، حسین، من علوم القرآن و تحلیل نصوصه، قطر، دار قطری بن الفجاءة للنشر والتوزیع، ص۲۰، ۱۹۷۸ م.
۸۹. مرسلات/سوره۷۷، آیه۷.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۴۷ ۴۸.    
۹۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۲ ۱۲۳.    
۹۲. بقره/سوره۲، آیه۵۱.    
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۵۵.    
۹۴. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۹۵. بقره/سوره۲، آیه۵۹.    
۹۶. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۹۷. بقره/سوره۲، آیه۶۴.    
۹۸. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۹۹. بقره/سوره۲، آیه۶۷.    
۱۰۰. بقره/سوره۲، آیه۷۲.    
۱۰۱. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۱۰۲. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۱۰۳. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۱۰۴. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۱۰۵. بقره/سوره۲، آیه۱۰۳.    
۱۰۶. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۱۰۷. بقره/سوره۲، آیه۶۶.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۸۱.    
۱۰۹. بقره/سوره۲، آیه۸۲.    
۱۱۰. بقره/سوره۲، آیه۹۷.    
۱۱۱. بقره/سوره۲، آیه۹۸.    
۱۱۲. بقره/سوره۲، آیه۹۹.    
۱۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۴.    
۱۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۱.    
۱۱۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵.    
۱۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸.    
۱۱۷. معارج/سوره۷۰، آیه۲۹.    
۱۱۸. معارج/سوره۷۰، آیه۳۲.    
۱۱۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹.    
۱۲۰. معارج/سوره۷۰، آیه۳۴.    
۱۲۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲.    
۱۲۲. معارج/سوره۷۰، آیه۲۳.    
۱۲۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰ ۱۱.    
۱۲۴. معارج/سوره۷۰، آیه۳۵.    
۱۲۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۲.    
۱۲۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۱۲۷. معارج/سوره۷۰، آیه۳۹.    
۱۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۷.    
۱۲۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۰.    
۱۳۰. معارج/سوره۷۰، آیه۴۱.    
۱۳۱. معارج/سوره۷۰، آیه۴۰.    
۱۳۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۴.    
۱۳۳. معارج/سوره۷۰، آیه۴۲.    
۱۳۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۵.    
۱۳۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۱.    
۱۳۶. معارج/سوره۷۰، آیه۲۱.    
۱۳۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۷.    
۱۳۸. معارج/سوره۷۰، آیه۲۷.    
۱۳۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۶.    
۱۴۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۵.    
۱۴۱. معارج/سوره۷۰، آیه۲۰.    
۱۴۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۵.    
۱۴۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۷.    
۱۴۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۲.    
۱۴۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۳.    
۱۴۶. معارج/سوره۷۰، آیه۴۳.    
۱۴۷. معارج/سوره۷۰، آیه۱۴.    
۱۴۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۴.    
۱۴۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۹.    
۱۵۰. معارج/سوره۷۰، آیه۳۳.    
۱۵۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۱.    
۱۵۲. معارج/سوره۷۰، آیه۱۰.    
۱۵۳. معارج/سوره۷۰، آیه۱۴.    
۱۵۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۹.    
۱۵۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۱.    
۱۵۶. معارج/سوره۷۰، آیه۵.    
۱۵۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۳.    
۱۵۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۴.    
۱۵۹. معارج/سوره۷۰، آیه۴.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «الفاظ مکرر در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۰.    






جعبه ابزار