• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توسل در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توسل از موضوعاتی است که در آیات و روایات اسلامی مورد توجه و سفارش قرار گرفته است و در میان مسلمانان به ویژه شیعیان جایگاه و اهمیت ویژه‌ای دارد، در این نوشتار توسل از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی
۲ - معنای اصطلاحی
۳ - حقیقت وسیله
۴ - آیه تقرب به خدا
۵ - کاربرد وسیله در قرآن
       ۵.۱ - آیات مضمون توسل
۶ - جواز توسل
       ۶.۱ - توسل به صالحین
       ۶.۲ - توسل به جایگاه الهی
       ۶.۳ - توسل به عتبات مقدسه
       ۶.۴ - دعوت به زیارت قبر پیامبر
۷ - توسل مشروع در قرآن
۸ - رابطه درود و توسل
۹ - شبهات توسل
       ۹.۱ - دخالت قیود خاص
              ۹.۱.۱ - پذیرفتن اصل توسل
       ۹.۲ - استناد به دعای عمر
       ۹.۳ - غفلت از اصل مساله
       ۹.۴ - توسّل به مقام پیامبر
       ۹.۵ - مصادیق تاریخی
۱۰ - قبح توسل به میّت
       ۱۰.۱ - زنده بودن شهدا
       ۱۰.۲ - دیگر مصادیق
       ۱۰.۳ - سیره پیشوایان
۱۱ - پیشینه توسل و انکار آن
       ۱۱.۱ - یهودیان کینه توز
       ۱۱.۲ - ابن تیمیه و سلفیه
              ۱۱.۲.۱ - دفع شبه شرک
۱۲ - شبهه امتحان الهی وپاسخ
۱۳ - نمونه‌های توسل
       ۱۳.۱ - توبه حضرت آدم
              ۱۳.۱.۱ - توسل آدم به آل عبا
              ۱۳.۱.۲ - کیفیت توسل آدم
       ۱۳.۲ - توسل برادران حضرت یوسف
       ۱۳.۳ - استغفار ابراهیم
۱۴ - عناوین مرتبط
۱۵ - فهرست‌منابع
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبع


توسل مصدر باب تفعل از وسیله نیز از همین ریشه اشتقاق یافته و به معنای چیزی است که شخص با آن به غیر نزدیک می‌شود
[۱] فیومی، احمد بن محمد، المصباح، ص۶۶۰، «وسل».
«توسل» از ریشه و ماده «وسل» «و-س-ل» و در لغت به معنای رغبت در نزدیک شدن به کسی یا چیزی است. و همچنین به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‌شود؛ می‌باشد. و توسل شامل شفاعت نیز می‌شود. «شفاعت» از ماده «شفع» به معنی ضمیمه کردن چیزی به همانند او است و در مفهوم قرآنی، شخص گناه‌کار به خاطر پاره‌ای از جنبه‌های مثبت (مانند: ایمان، عمل صالح و...) شباهتی با اولیاء الله پیدا می‌کند و آنها با کمک‌های خود او را به سوی کمال سوق می‌دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عفو می‌کنند به عبارت دیگر می‌توان گفت: قرار گرفتن موجود قوی‌تر و برتر در کنار موجود ضعیف‌تر و کمک نمودن به او در راه پیمودن مراتب کمال است.


توسل در اصطلاح به معنای رغبت داشتن و طلب نزدیکی به خداست که با واسطه قرار دادن اسماء و صفات الهی، قرآن، مقام و ذات اولیای الهی و شفیع قرار دادن ایشان
[۷] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».
انجام می‌شود. ایمان به خدا و رسول وی، جهاد و عباداتی مانند نماز و روزه
البته هدف از توسل به معنای مزبور معمولاً رسیدن به حاجاتی چون آمرزش گناهان، کسب کمالات معنوی، دستیابی به امور مادی مورد نیاز
[۱۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۸، ص۲۹.
و نجات از شداید و گرفتاری‌هاست.
[۱۳] وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۴.
[۱۴] وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۳۷-۳۸.



این آیات نشان می‌دهد که انسان‌های صالح را می‌توان وسیله برای استغفار و طلب حاجت از خداوند قرار داد. این توسل در حقیقت توجه به خداست نه غیر خدا. متوسل شدن به افراد در حقیقت توسل به مقام روحانی آنهاست که روح خود را پرورش داده و به کمالاتی رسیدند. و روح برای بقاست نه برای فنا. لذا می‌توان به افرادی که در قید حیات نیستند؛ متوسل شد. عالم اهل تسنن در کتاب «وفاء الوفا» می‌نویسد: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش و هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز. عمر بن خطاب می‌گوید: حضرت آدم (علیه‌السّلام) به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد: یا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لی؛ خداوندا! به حق محمد از تو تقاضا می‌کنم که مرا ببخش!


آیه‌ای که به مسئله «توسل» اشاره دارد؛ آیه ۳۵ سوره مائده است که خداوند می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون» ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله‌ای برای تقرب به خدا، انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
وسیله در آیه فوق، معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‌شود؛ شامل می‌گردد. همان‌طورکه حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمودند: بهترین چیزی که به وسیله آن می‌توان به خدا نزدیک شد؛ ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه او، نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، انفاق ... می‌باشد.


واژه وسیله دو بار در قرآن به کار رفته که در یک آیه مؤمنان را به تقوا و وسیله‌جویی به سوی خداوند فرمان داده و در آیه دیگر به متوسل شدن بت پرستان به ملائکه، جنّ و اولیا از انس برای نزدیک شدن به خداوند اشاره شده است. البته آنان برای نزدیک شدن به خود این‌ها، به بت‌ها و مجسمه‌ها متوسل گشته، با انواع قربانی‌ها نیز به بت‌ها تقرّب می‌جستند. آنان به جهت مستقل دانستن وسیله‌های مذکور در ربوبیت و پرستش آن‌ها و نیز امید به رحمت و ترس از خشمشان دچار شرک شده بودند.
برخی نیز این آیه را با قطع نظر از آیات پیشین، ناظر به توسل پیامبران به طاعات برای تقرب جستن به خداوند دانسته‌اند.

۵.۱ - آیات مضمون توسل

افزون بر آیات یاد شده، از مضمون آیات دیگری نیز می‌توان به نحوی معنای توسل را به دست آورد؛ نظیر فرمان به خواندن خداوند به وسیله اسمای حسنای وی، دستور خداوند به چنگ زدن به ریسمان الهی، استغفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای گناهکارانی که به حضور وی رفته، به وسیله او از خداوند آمرزش بطلبند، وسیله قرار دادن برادران حضرت یوسف، حضرت یعقوب (علیهما‌السلام) را برای آمرزش و تقاضای استغفار از وی و پذیرش توبه حضرت آدم (علیه‌السلام) از سوی پروردگار بر اثر توسل به کلماتی که از ناحیه وی تلقی کرد.


از دیدگاه قرآن تقرّب به خدای متعالی با وسایل گوناگون، امکان پذیر است؛ از جمله با اسمای حسنای الهی که در آیه ۱۸۰ سوره اعراف به خواندن خداوند به وسیله آن‌ها فرمان داده شده: «والله الاَسماءُ الحُسنی فادعوهُ بِها» و در دعاهای پرشماری که از اولیای الهی نقل گشته به آن عمل شده است
[۳۰] صائب، عبدالحمید، الزیارة والتوسل، ص۱۲۲.
[۳۲] سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۲۹۸-۲۹۹.
؛ همچنین از آیه ۱۰۳ سوره آل عمران برمی‌آید که توسل به حبل الله نیز جایز است که به قرآن، اهل بیت (علیهم‌السلام) و طاعت تفسیر شده است. چنان که در آیه ۱۶ آل عمران ایمان وسیله درخواست بخشش گناهان از زبان مؤمنان معرفی شده: «اَلَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا اِنَّنا ءامَنّا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا»
و در آیه ۱۰ سوره حشر درخواست ایشان مبنی بر بخشش برادران ایمانی خود نیز گزارش شده است: «یَقولونَ رَبَّنَا اغفِر لَنا ولِاِخونِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمنِ».

۶.۱ - توسل به صالحین

با این حال در میان اقسام گوناگون توسل جواز یک قسم، مورد اختلاف و گفت و گو است و آن وسیله قرار دادن انسان‌های صالح در پیشگاه خداوند برای دستیابی به حاجات است که برخی به سبب توهّم تنافی با توحید، آن را جایز ندانسته اند؛ ولی این قسم نیز هرگز با توحید منافی نبوده، عقل و نقل بر جواز آن حکم می‌کنند ، زیرا توسل به آن‌ها با توجه به این حقیقت است که آن‌ها آیات الهی هستند و آنچه دارند از ناحیه خداست و هیچ‌کس جز خدا ذاتا خالق، رازق و مالک سود و زیان چیزی نیست : «والَّذی هُوَ یُطعِمُنی و یَسقین». در این صورت طلب حاجت فقط از خداست؛ لیکن از راه وسایطی که مراتب معنوی والایی را بر اثر بندگی خدا پیموده، ما را به اذن خدا به رحمت و مغفرت الهی نزدیک می‌کنند
[۴۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶.


۶.۲ - توسل به جایگاه الهی

و در حقیقت متوسل شدن به آنان، توسل به جایگاهی است که نزد خداوند دارند
[۴۳] امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۲۵۴.
[۴۴] سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص۶۳۰.
، چنان که قرآن کریم حضرت موسی و حضرت عیسی علیهماالسلام را صاحب جاه و منزلت
[۴۵] سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۳۱۴.
[۴۶] ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التوسل والوسیله، ج۱، ص۶.
نزد خدا معرفی کرده و ناگفته پیداست که مقام پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از همه پیامبران برتر است: «ومِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی اَن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَحمودا»، «ولَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی»
و همان گونه که در امور مادی و طبیعی مانند برطرف شدن گرسنگی به غذا توسل می‌جوییم، در امور معنوی چون تقرب به خداوند به علل برتر یعنی انبیا و اولیا توسل پیدا می‌کنیم، زیرا خداوند دنیا را دار وسایط و اسباب قرار داده
[۵۱] وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۳-۲۶.
و آنان مجرای فیض الهی‌اند
[۵۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».
،

۶.۳ - توسل به عتبات مقدسه

بر این اساس توسل و خضوع و تواضع در عتبات مقدسه‌ای که خاک آن‌ها جسد مطهر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا معصوم (علیه‌السلام) یا ولیّی از صالحان را در آغوش خود گرفته، در حقیقت توسل و خضوع و تواضع برای خالق ایشان است و آنان همچون نماز و روزه و دیگر عبادات و طاعاتی که به فرمان خدا به آن‌ها توسل جسته می‌شود وسیله‌ای بیش نیستند و با توجه به حیاتی که نزد پروردگار خود دارند: «بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» به مشاهد خویش توجه می‌کنند و زائران خود را می‌بینند و صدایشان را شنیده، برای آنان استغفار می‌کنند ،

۶.۴ - دعوت به زیارت قبر پیامبر

از این رو در جوامع روایی احادیث پرشماری از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وارد شده که مسلمانان را به زیارت قبر خویش ترغیب کرده و فرموده است که هرکس قبر مرا زیارت کند مانند کسی است که مرا در حال حیات زیارت کرده است.
[۶۰] عبدالله بن احمد، مقدسی، المغنی، ج۳، ص۵۸۸.
[۶۱] بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۵، ص۳۷.

در آداب زیارت آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در کتب اهل سنت آمده که زائر باید با این باور که در حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است و او در قبر خود زنده و به اذن خدا بر ظاهر و باطن خلق آگاه است رو به قبر بر وی سلام کند.


جواز این‌گونه توسل از نظر قرآن مسلم است، از این رو در آیه ۳۵ سوره مائده مؤمنان را به وسیله‌جویی به سوی خداوند ترغیب کرده است: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا الله وابتَغوا اِلَیهِ الوَسیلَةَ...».
بعضی در آیه یاد شده وسیله را به هر کار و هر چیزی که عامل نزدیکی به خدا گردد معنا کرده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها ایمان به خدا و رسول و جهاد و عباداتی مانند نماز و روزه است.
[۶۵] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۳۰۸-۳۰۹.
در آیه ۴۵ سوره بقره به کمک گرفتن از صبر و نماز فرمان داده شده است، برخی از روایات نیز در تفسیر آیه ۳۵ سوره مائده امام را از روشن ‌ترین مصادیق وسیله دانسته اند.
بر اساس آیه ۶۴ سوره نساء نیز کسانی که به خویشتن ظلم (نافرمانی خدا) کرده‌اند چنانچه به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بروند و با توسل به وی از گناهان خویش آمرزش بخواهند و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز برای آن‌ها آمرزش بطلبد، خداوند را توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت
[۷۱] مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنزالدقائق، ج۳، ص۴۵۵-۴۵۶.
: «ولَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم جاءوکَ فَاستَغفَروا الله واستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا الله تَوّابًا رَحیما».


گفتنی است که یکی از راه‌های توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) درود فرستادن بر ایشان است، چنان که خداوند پس از درود فرستادن خود و ملائکه به مؤمنان فرمان می‌دهد تا بر وی درود بفرستند: «اِنَّ الله و مَلئِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبیِّ یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا صَلّوا عَلَیهِ وسَلِّموا تَسلیما»،
از این رو باید گفت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با وجود درود خدا و ملائکه بر وی نیازی به درود مردم ندارد، بلکه این مردم هستند که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) محتاج اند، چرا که خداوند او را بابی قرار داده که تنها از آن طریق بندگان را می‌پذیرد و درود فرستادن بر وی را وسیله قرب و نزدیکی به خویش قرار داده است.


ممکن است منکران توسّل بگویند:

۹.۱ - دخالت قیود خاص

آیه ۶۴ سوره نساء توسل را با قیودی خاص تجویز می‌کند؛ مانند توسّل به شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نه دیگران، در زمان حیات آن حضرت نه پس از رحلت وی، در حضور آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و از نزدیک نه از راه دور و تنها در مورد طلب استغفار نه امور دیگر؛

۹.۱.۱ - پذیرفتن اصل توسل

ولی هیچ‌یک از این استثناها صحیح نیست، زیرا با پذیرفتن جواز اصل توسل بنای این ادّعا که توسل ذاتا شرک و با توحید منافی است فرو می‌ریزد، چون اگر توسل از جهت عقلی شرک باشد نباید تخصیص بردار باشد و چنانچه توسل به معنای طلب استغفار جایز است باید در سایر موارد نیز جایز باشد و اگر توسل به شخص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اشکالی ندارد نباید توسل به دیگر اولیای الهی اشکال داشته باشد و چنانچه در زمان حیات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و حضور وی توسل به او جایز است باید پس از رحلت وی و از راه دور نیز جایز باشد.
[۷۴] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۸، «توحید در قرآن».


۹.۲ - استناد به دعای عمر

برخی توسل به دعای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و شفاعت او را تنها در زمان حیات وی جایز و پس از رحلت آن حضرت و نیز توسل به مقام و ذات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را چه در زمان حیات و چه هنگام وفات
[۷۵] رشید رضا، محمد، المنار، ج۶، ص۳۷۷.
ممنوع دانسته اند
[۷۶] رشید رضا، محمد، المنار، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۲.
و برای اثبات آن به سخن عمر بن خطاب در زمان خشکسالی استناد کرده‌اند. که گفت: پروردگارا هرگاه با قحطی و سختی مواجه می‌شدیم به پیامبر تو (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) توسل می‌جستیم (و در نقلی دیگر در زمان خلیفه دوم سالی قحطی شد، بلال به همراه عده‌ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت یا رسول الله! استسق لامتک... فاعفم قد هلکوا...» ای پیامبر! از خدایت برای امتت باران بفرست که ممکن است همه هلاک شوند.) اکنون به عموی وی متوسل می‌شویم تا آن را از ما دور کنی.
[۸۳] بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶.
[۸۴] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۳۵۲.


۹.۳ - غفلت از اصل مساله

با وجود روایات زیاد در کتاب‌های اهل تسنن باز هم گروهی از آنان به مسئله توسل و شفاعت خرده می‌گیرند و آن را انکار می‌کنند و آن را نوعی استقلال در مقابل خداوند تلقی می‌کنند. در حالی که از این جمله غافل هستند که متوسل شدن به انبیاء و ائمه (علیهم‌السّلام) در حقیقت متوسل شدن به خداست. و آنها عملی را جز با رضایت و اذن خداوند انجام نمی‌دهند.
«قل لا املک لنفسی ضرا ولا نفعا الا ما شاء الله؛ بگو! من برای خودم زیان و سودی را مالک نیستم، مگر آن چه خدا بخواهد».
علاوه بر این، توسل، روح امید را افزایش روح یاس را کاهش و ایجاد رابطه معنوی با خدا و اولیاء الله و تحصیل رضایت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود می‌آورد.

۹.۴ - توسّل به مقام پیامبر

این استناد بر این فرض مبتنی است که مراد عمر، توسّل به دعا و شفاعت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بوده است نه مقام و ذات ایشان، در حالی که ظاهر عبارت «توسّلنا إلیک بنبیّنا» توسّل به جاه، مقام و ذات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است نه دعا و شفاعت او.
افزون بر این با توجه به موضوع روایت که خواندن نماز استسقا می باشد، واگذاری آن به شخصی که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قرابت دارد، توسل به جاه و مقام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به شمار می‌رود و گرنه خود خلیفه باید متولّی آن می‌شد.
[۸۶] ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۲۰۴-۲۰۵.

گواه بر این مطلب آن است که خود جناب عباس در دعای نماز، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را وسیله قرار داده، گفت: خدایا مردم مرا برای نسبتی که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دارم مقدم داشتند، با حفظ آبروی من، آبروی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را حفظ کن
[۸۷] شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۴، ص۳۲.
[۸۸] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۲، ص۴۱۳.
[۸۹] ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۲۰۴.


۹.۵ - مصادیق تاریخی

همچنین صحابه و تابعین ایشان هرگز منکر توسّل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چه در حال حیات و چه بعد از وفات وی نبوده اند، چنان که توسل مردم مدینه هنگام خشکسالی به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با هدایت عایشه صورت گرفت
[۹۰] دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، ج۱، ص۴۳-۴۴.
[۹۱] سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۳۱۰.

یا در زمان خلافت عمر که مردم دچار قحطی شدند، بلال بن حرث کنار قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) رفت و خطاب به ایشان گفت: برای امّت خود از خدا باران بخواه، زیرا همه در معرض نابودی‌اند و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در رؤیا به او فرمود: باران خواهد بارید
[۹۳] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۲، ص۴۱۲.
[۹۴] دحلان، احمد زینی، الدررالسنیه، ص۳۱.

یا در زمان خلافت عثمان بن عفّان شخصی حاجت خود را با عثمان بن حنیف در میان گذاشت. عثمان به او گفت: وضو بگیر و در مسجد نماز بگزار. سپس به وسیله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از پروردگار حاجت خود را بخواه.
[۹۵] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۸۳.



برخی توسل به مرده را خطاب به معدوم و از این‌رو آن را قبیح و لغو دانسته اند،

۱۰.۱ - زنده بودن شهدا

در حالی که این سخن با صریح قرآن مخالف است که کشته شدگان را زنده‌هایی دانسته که نزد خدا روزی می‌خورند و نیز مخالف با سخن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که بنابر روایات صحیح کنار چاه بدر ایستاد و کشته‌شدگان را مخاطب قرار داد و با آنان سخن گفت و در پاسخ اشکال برخی فرمود: شما شنواتر از آنان نیستید
[۹۷] بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۰۱.
[۹۸] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۴۴.
[۹۹] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۱-۱۳۱.
[۱۰۰] طیالسی، سلیمان بن داود، مسند ابی داود، ص۹.
؛

۱۰.۲ - دیگر مصادیق

همچنین با این اعتقادِ شخص ابن عبدالوهاب نیز مخالف است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بعد از رحلت، به رفیق اعلی پیوسته است.
[۱۰۱] محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۴۸.

توسل اعرابی به قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بنابر نقل عتبی و روا شدن حاجت وی نمونه‌ای از موارد پرشماری است که در عصر صحابه و تابعان اتفاق افتاده و جواز آن نیز با انکار از سوی احدی روبه رو نشده است
[۱۰۲] نووی، محی‌الدین بن یحیی، المجموع فی شرح المهذب، ج۸، ص۲۷۴.
[۱۰۳] عبدالله بن احمد، مقدسی، المغنی، ج۳، ص۵۸۸-۵۸۹.
[۱۰۴] بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۲، ص۵۹۹-۶۰۰.
؛
همچنین سیره مستمر مسلمانان بر این بوده که از دور و نزدیک پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را مخاطب قرار داده، بر وی سلام می‌کنند
[۱۰۵] انصاری، زکریا بن محمد، فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۷.
[۱۰۶] شربینی، محمد، مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۲.
، چنان که تحیّت بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در نماز واجب است
[۱۱۰] عبادی، ابن قاسم، حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۳.
و این با گمان معدوم شدن ایشان بعد از رحلت ناسازگار است،

۱۰.۳ - سیره پیشوایان

از این رو پیشوایان اهل سنت مانند شافعی افزون بر توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، توسل به خاندان ایشان (علیهم‌السلام) را نیز جایز شمرده، خود به آنان در موارد متعددی متوسل می‌شده
[۱۱۲] دحلان، احمد زینی، الدررالسنیه، ص۲۸.
[۱۱۳] نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۱۶۷.
و ابراز محبت شدید وی به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و خاندان او زبان‌زد بوده است.
[۱۱۴] شافعی، محمد بن ادزیس، دیوان الامام الشافعی، ص۲۵.
[۱۱۷] سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص۶۵۱-۶۵۲.



برخی محققان اهل سنت پیشینه توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را، زمان حضرت آدم (علیه‌السلام) دانسته، به گونه ای که جواز آن هرگز مورد تردید و انکار نبوده است، چنان که در روایات اهل سنت آمده که حضرت آدم با توسل به حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به درگاه خداوند توبه کرد با این‌که ایشان هنوز به دنیا نیامده بودند،
بنابراین توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و همچنین اهل بیت (علیهم‌السلام) مخصوص شیعه نیست، بلکه در میان سایر مذاهب نیز امری مسلم بوده است، چنان که عباراتی مانند: «اللهم إنی أتوجّه إلیک بنبیّک محمد، یا محمد! إنی توجهت بک» که بیانگر توسل به جاه و مقام پیامبراند (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)‌ در آداب زیارت آن حضرت در منابع اهل سنت آمده‌اند
[۱۲۳] سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۱۵۸.
،

۱۱.۱ - یهودیان کینه توز

جز آن‌که عده‌ای از یهودیان که کینه شدیدی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در دل داشتند با رحلت ایشان، حرمت و جاه آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را از بین رفته پنداشتند و نسل‌های بعدی آنان بر این پندار اصرار ورزیدند ، با این‌که یهودیان خود به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قبل از بعثت وی توسل می‌جسته‌اند،

۱۱.۲ - ابن تیمیه و سلفیه

در هر حال با وجود این‌که از علمای سلف کسی به حرمت توسل قائل نبوده و نیز آن را از مسائل اعتقادی به شمار نیاورده است
[۱۲۶] ممدوح، محمود سعید، رفع المناره، ص۱۴.
ابن تیمیه در قرن هشتم و همچنین پیروان وی با بدعت و شرک دانستن توسل و استدلال بر آن به آیه «ما نَعبُدُهُم اِلاّ لِیُقَرِّبونا اِلَی الله زُلفی» و آیاتی که از خواندن جز خدا نهی یا سرزنش کرده اند، به تثبیت پایه‌های این اعتقاد نادرست پرداختند؛ مانند تمسک به آیات «فَلا تَدعوا مَعَ الله اَحَدا»، «اِنَّ الَّذینَ تَدعونَ مِن دونِ الله عِبادٌ اَمثالُکُم»، «والَّذینَ تَدعونَ مِن دونِهِ ما یَملِکونَ مِن قِطمیر اِن تَدعوهُم لا یَسمَعوا دُعاءَکُم ولَو سَمِعوا مَااستَجابوا لَکُم ویَومَ القِیمَةِ یَکفُرونَ بِشِرکِکُم» و «ویَعبُدونَ مِن دونِ الله ما لا یَضُرُّهُم ولا یَنفَعُهُم ویَقولونَ هؤُلاءِ شُفَعؤُنا عِندَ الله».
اینان به این نکته توجه نکردند که هرگز در توسلِ به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، وی مورد پرستش و نیز دعا و درخواست قرار نمی‌گیرد، بلکه آن حضرت تنها وسیله درخواست از خداوند است
[۱۳۴] نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۱۵۲.
[۱۳۶] محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۱۴.
[۱۳۷] محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۳۸.
و همه شیعیان بر این باورند که اگر کسی به الوهیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا ائمه (علیهم‌السلام) اعتقاد داشته باشد یا آن‌ها را شریک خدا در صفات و افعال بداند، مشرک و نجس است و باید از او اجتناب شود.
[۱۳۸] وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۳-۲۶.


۱۱.۲.۱ - دفع شبه شرک

اعتقاد ابن تیمیه از همان ابتدا و در زمان خود وی به شدت مورد نقد و اعتراض واقع شد، تا آن‌جا که برخی آن را بدعتی بزرگ
[۱۳۹] ابن عابدین، محمد امین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۶، ص۷۱۶.
و فریب عوام دانستند.
در سده‌های اخیر نیز اعتقاد مزبور تحت تأثیر جریان مرموز و رو به رشد وهابیت، بیش از پیش مورد توجه و انتقاد قرار گرفته (سقاف، سید حسن بن علی، آراء اهل السنة فی ابن تیمیه؛ امین، سید محسن، کشف الارتیاب، (م. ۱۳۷۱ ق.))
و بر جواز توسل به مقام و جاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از سوی محققان اهل سنت تأکید شده
[۱۴۲] ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۱۰۱.
و آلوسی بازگشت آن را توسل به صفتِ محبت تام و رحمت الهی نسبت به ایشان دانسته است.
بنا به نقل ابن کثیر، ابن تیمیه اواخر، در مجلسی با حضور علما به جواز توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اقرار کرده؛ ولی بر انکار جواز استغاثه به ایشان اصرار ورزیده و این در حالی است که توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، استغاثه به وی و شفاعت جستن از ایشان به ویژه هنگام سختی‌ها مستحب مؤکد بوده، سیره علما، بزرگان و اهل ایمان نیز بر آن بوده است،
چنان که عالمان بزرگ حنبلی در نوشته‌های فقهی خود به استحباب توسل به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تصریح کرده و فتوا به استحباب آن را از امام احمد حنبل نقل کرده اند.
بر اساس نقل ابن کثیر، ابن تیمیه خود نیز در رساله‌ای که درباره استغاثه نگاشته به جواز استغاثه به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در محدوده مقدورات خلق قائل بوده است.
[۱۴۵] مغربی، حافظ بن صدیق، ارغام المبتدع الغبی، ص۳-۵.



گفتنی است که برخی از مخالفان توسل به پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام)، آن را نوعی امتحان الهی برای سنجش توحید بندگان دانسته و در عین حال برای جواز توسل به اعمال به حدیث غار تمسک جسته‌اند که بر اساس آن، سه نفر با توسل به اعمال صالح خویش از درون غاری که در آن حبس شده بودند نجات یافتند.
[۱۴۷] التوسل المشروع والتوسل الممنوع، ص۲۴.

اینان توضیح نداده‌اند که چگونه توسل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) شرک و وسیله امتحان، ولی توسل به اعمال عین توحید است و آیا ارزش اعمال نزد خدا بیش‌تر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و بندگان صالح اوست؟


در قرآن کریم نمونه‌هایی از توسل بیان شده است؛

۱۳.۱ - توبه حضرت آدم

مانند این‌که حضرت آدم (علیه‌السلام) برای پذیرش توبه خویش، کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد و به وسیله آن‌ها توبه اش پذیرفته شد: «فَتَلَقّی ءادَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمتٍ فَتابَ عَلَیهِ اِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم».
برخی مفسران در تفسیر آیه یاد شده گفته اند: منظور از کلمات، آیه «رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا واِن لَم تَغفِر لَنا وتَرحَمنا لَنَکونَنَّ مِنَ الخسِرین» است که توبه حضرت آدم (علیه‌السلام) با این نیایش و اعتراف پذیرفته شد
[۱۵۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۱.
؛
ولی این تفسیر صحیح نیست، زیرا چنان‌که از آیات سوره بقره برمی‌آید، توبه حضرت آدم (علیه‌السلام) پس از هبوط به زمین بوده است، زیرا در این آیات ابتدا از لغزش آن‌ها و خروجشان از جایگاهی که در آن بوده‌اند و هبوط ایشان به زمین سخن به میان آمده: «... فَاَزَلَّهُمَا الشَّیطنُ عَنها فَاَخرَجَهُما مِمّا کانا فیهِ وقُلنَا اهبِطوا بَعضُکُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ...» و سپس به تلقی کلمات از سوی پروردگار و قبولی توبه وی پرداخته شده است: «فَتَلَقّی ءادَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمتٍ...»،
در حالی که کلماتی را که بر اساس آیه ۲۳ سوره اعراف آدم و حوا به آن تکلم کرده‌اند پیش از هبوط و در بهشت آموخته بودند، زیرا در آیات سوره اعراف ابتدا به توبیخ آدم و حوا از جانب خدا، سپس به پشیمانی آن‌ها و آن گاه به خروج آن‌ها از بهشت اشاره شده است: «ونادهُما رَبُّهُما اَلَم اَنهَکُما عَن تِلکُمَا الشَّجَرَةِ... قالا رَبَّنا ظَلَمنا اَنفُسَنا... قالَ اهبِطوا بَعضُکُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ...».

۱۳.۱.۱ - توسل آدم به آل عبا

مقصود از کلمات در آیه ۳۷ سوره بقره به گفته بسیاری از مفسران پنج تن آل عبا ( حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، علی، فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السلام) هستند که حضرت آدم (علیه‌السلام) خدا را به حق آن‌ها خوانده است.
[۱۵۴] رازی، ابوالفتوح، روض الجنان، ج۱، ص۲۲۸.
این مطلب در روایات شیعه و سنّی نیز آمده است.

۱۳.۱.۲ - کیفیت توسل آدم

برخی مفسران در تأیید این تفسیر گفته اند: تلقی به معنای قبول با استقبال و روی آوردن است و جمله «فَتَلَقّی ءادَم» بدین معناست که حضرت آدم (علیه‌السلام) این کلمات را از ناحیه خدا گرفته و پیش از توبه به آن‌ها آگاه شده است.
از سوی دیگر حضرت آدم (علیه‌السلام) همه اسما را از پروردگارش آموخته بود: «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها...» و شأن علم مذکور از بین بردن هر ظلم و معصیت و اصلاح هر مفسده‌ای است، زیرا خداوند در برابر سخن فرشتگان که به خلیفه بودن حضرت آدم (علیه‌السلام) در زمین اعتراض داشتند: «قالوا اَتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها ویَسفِکُ الدِّماءَ...» تنها به علم وی به اسما اشاره کرده است.
از طرفی حقیقت این اسما موجودات عالیه‌ای هستند که در پس پرده آسمان‌ها و زمین غایب و واسطه‌هایی برای فیض‌های الهی به مادون خود هستند و هیچ جوینده کمالی جز به برکت ایشان به آن کمال نمی‌رسد، چنان که در برخی روایات آمده که حضرت آدم (علیه‌السلام) شبح‌هایی از اهل بیت علیهم‌السلام و انوار ایشان را هنگام تعلیم اسما دید،
بنابراین خداوند از همین حقایق اسما در آیه ۳۷ سوره بقره به صورت مبهم در قالب صیغه نکره با واژه «کلمات» یاد کرده است، چنان که در قرآن «کلمه» صریحا بر موجود عینی مانند حضرت عیسی (علیه‌السلام) اطلاق شده است: «بِکَلِمَةٍ مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ عیسَی ابنُ مَریَمَ».

۱۳.۲ - توسل برادران حضرت یوسف

بر اساس آیه ۹۷ سوره یوسف زمانی که گناهان برادران یوسف آشکار شد، آنها نیز برای توبه از گناهان خویش حضرت یعقوب (علیه‌السلام) را وسیله قرار داده، و به پدرشان گفتند: ‌ای پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. «یاَبانَا استَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا کُنّا خطِٔن».

۱۳.۳ - استغفار ابراهیم

و از آیات دیگر نیز استفاده می‌شود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خداوند و درخواست حاجت از خداوند به خاطر آن وسیله، به هیچ وجه ممنوع نیست همان‌طور که حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) از خداوند برای عمویش، طلب استغفار کرد، قرآن آیه ۱۱۴ سوره توبه می‌فرماید: «و ما کانَ استِغفارُ اِبرهیمَ لِاَبیهِ...» که تأثیر دعای پیامبران را درباره دیگران تأیید می‌کند. و استغفار ابراهیم برای پدرش (عمویش آزر) فقط به خاطر وعده‌هایی بود که به او داده بود (تا وی را به سوی ایمان جذب کند) اما هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست، چرا که ابراهیم مهربان و بردبار است».
البته در صورتی که شخص با عمل به تکالیف و پیروی از دستورات الهی شایستگی آمرزش پیدا نکند استغفار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز برایش سودی نخواهد داشت. «سَواءٌ عَلَیهِم اَستَغفَرتَ لَهُم اَم لَم تَستَغفِر لَهُم لَن یَغفِرَ الله لَهُم».


توسل؛ توسل (قرآن)؛ ربوبیت در توسل (قرآن)؛ پیشینه توسل؛ اهمیت توسل (قرآن)؛ تظاهر به توسل (قرآن).


آراء اهل السنة فی ابن تیمیه، السید حسن بن علی السقاف؛ ارغام المبتدع الغبی بجواز التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، الحافظ بن الصدیق المغربی، به کوشش حسن السقاف، عمان، دارالامام النووی، ۱۴۱۲ ق؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، (م. ۴۶۳ ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق؛ اعانة الطالبین، السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ ق؛ الاغاثه، حسن بن علی السقاف، عمان، مکتبة النووی، ۱۴۱۰ ق؛ الانتصار اهم مناظرات الشیعة فی شبکات الانترنت، العاملی، بیروت، دارالسیرة، ۱۴۲۱ ق؛ انوار التنزیل، البیضاوی (م. ۶۸۵ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۱۸ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)، قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)، قم، آل البیت علیهم‌السلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۱۹ ق؛ تفسیر القرآن الکریم، خمینی، سید مصطفی (م. ۱۳۵۶ش.)، نشر آثار الامام قدس سره، ۱۴۱۸ ق؛ تفسیر کنزالدقایق، المشهدی (م. ۱۱۲۵ ق.)، به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ ش؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وجهلة الوهابیین، ابوحامد بن مرزوق، استانبول، مکتبة اشیق، ۱۳۹۶ ق؛ التوسل المشروع و التوسل الممنوع، عبدالعزیز بن باز، محمد العیثمین، الرئاسة العامة لهیئة الامر بالمعروف والنهی عن المنکر؛ التوسل والوسیله، ابن تیمیه (م. ۷۲۸ ق.)، به کوشش الشاویش، بیروت، المکتبة الاسلامی، ۱۳۹۰ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ حاشیة رد المحتار، ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ ق.)، به کوشش مکتبة البحوث، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ حواشی الشروانی، الشروانی و العبادی (م. ۱۱۱۸ ق.)، بیروت، داراحیاءالتراث العربی؛ الدرر السنیه، احمد زینی دحلان (م. ۱۳۰۴ ق.)، استانبول، مکتبة ایشیق، ۱۳۹۶ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ دفع الشبه عن الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، الحصنی الدمشقی (م. ۸۲۹ ق.)، به کوشش گروهی از علماء، القاهرة، دار احیاء الکتاب العربی، ۱۴۱۸ ق؛ دلائل النبوه، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)، به کوشش عبد المعطی قلعجی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۵ ق؛ دیوان الامام الشافعی، (م. ۲۰۴ ق.)؛ رفع المناره، محمود سعید ممدوح، عمان، دارالامام النووی، ۱۴۱۶ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ الزیارة والتوسل، صائب عبدالحمید، قم، الرسالة، ۱۴۲۱ ق؛ سنن الدارمی، الدارمی (م. ۲۵۵ ق.)، احیاء السنة النبویه؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)، بیروت، دار الفکر؛ شفاء السقام، تقی الدین السبکی (م. ۷۵۶ ق.)، به کوشش الحسینی الجلالی، ۱۴۱۹ق؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ شواهد الحق، یوسف النبهانی (م. ۱۳۵۰ ق.)؛ صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ق؛ صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ ق.)، بیروت، دار الفکر؛ الصواعق المحرقه، احمد بن حجر الهیثمی (م. ۹۷۴ ق.)، به کوشش عبدالرحمن بن عبدالله و کامل محمد، لبنان، الرسالة، ۱۴۱۷ ق؛ العقیدة الاسلامیه، السبحانی، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۹ ق؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)، بیروت، دارالمعرفه؛ فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ ق.)، دار الفکر؛ فتح الوهاب، زکریا بن محمد الانصاری (م. ۹۳۶ ق.)، به کوشش دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ فیض القدیر، المناوی (م. ۱۰۳۱ ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ فی ظلال التوحید، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۲ ق؛ قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ش؛ کشاف القناع، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ کشف الارتیاب، سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ ق.)، به کوشش امین، مکتبة الحریس، ۱۳۸۲ ق؛ کشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب (م. ۱۲۰۶ ق.)، مکتب الرس؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، قم، الادب الحوزه، ۱۴۰۵ ق؛ متشابه القرآن و مختلفه، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)، قم، بیدار، ۱۴۱۰ ق؛ مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)، به کوشش احمد الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مجمع الزوائد، الهیثمی (م. ۸۰۷ ق.)، به کوشش العراقی و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (م. ۷۲۸ ق.)، به کوشش عبدالرحمن بن محمد، مکتبة ابن تیمیه؛ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ ق.)، دار الفکر؛ المزار، الشهید الاول (م. ۷۸۶ ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج)، ۱۴۱۰ ق؛ مسند ابی داود الطیالسی، سلیمان بن داود (م. ۲۰۳ ق.)، بیروت، دارالحدیث؛ مسند احمد، احمدبن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)، بیروت، دار صادر؛ المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق؛ المعجم الاوسط، الطبرانی (م. ۳۶۰ ق.)، ابراهیم الحسینی، قاهرة، دارالحرمین، ۱۴۱۵ ق؛ المعجم الصغیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ مغنی المحتاج، محمد الشربینی (م. ۹۷۷ ق.)، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ ق؛ المغنی والشرح الکبیر، عبدالله بن قدامة (م. ۶۲۰ ق.)، و عبدالرحمن بن قدامة (م. ۶۸۲ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ المقنعه، المفید (م. ۴۱۳ ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق؛ مناظرات فی العقائد والاحکام، عبدالله الحسن، دلیل، ۱۴۲۱ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ نیل الاوطار، الشوکانی (م. ۱۲۵۵ ق.)، بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳ م؛ ینابیع الموده، القندوزی (م. ۱۲۹۴ ق.)، به کوشش علی جمال اشرف، تهران، اسوه، ۱۴۱۶ ق.


۱. فیومی، احمد بن محمد، المصباح، ص۶۶۰، «وسل».
۲. مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج۱۳، ص۱۰۸، «وسل».    
۳. قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ذیل ماده «وسل»، دارالکتب الاسلامیه، طهران.    
۴. قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۴۸، ذیل ماده «شفع»، دارالکتب الاسلامیه، طهران.    
۵. ص/سوره۳۸، آیه۵۲.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۴، دارالکتب الاسلامیه، تهران.    
۷. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».
۸. ابن منظور، محمد بن مکر، لسان العرب، ج۱۱، ص۷۲۴.    
۹. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۷۴.    
۱۰. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۵۰۱، «وسل».    
۱۱. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۱۸.    
۱۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۸، ص۲۹.
۱۳. وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۴.
۱۴. وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۳۷-۳۸.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۶۷.    
۱۶. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۳.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۱۸. امام علی علیه‌السّلام، نهج البلاغه، ص۱۰۱، خطبه ۱۱۰.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۷.    
۲۱. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۱۳۰-۱۳۱.    
۲۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۱۳۰-۱۳۱.    
۲۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۶۳.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۲۷. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۲۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۷.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۳۰. صائب، عبدالحمید، الزیارة والتوسل، ص۱۲۲.
۳۱. سبحانی، جعفر، العقیدة الاسلامیه، ص۲۸۲.    
۳۲. سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۲۹۸-۲۹۹.
۳۳. ابن ابی حاتم، تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۲۳.    
۳۴. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۵.    
۳۵. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.    
۳۶. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۹۰-۹۱.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۳۵۶.    
۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۴، ص۳۶۶.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۷، ص۴۵.    
۴۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۹.    
۴۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶.
۴۳. امین، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۲۵۴.
۴۴. سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص۶۳۰.
۴۵. سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۳۱۴.
۴۶. ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التوسل والوسیله، ج۱، ص۶.
۴۷. آل عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۴۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.    
۴۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۹.    
۵۰. ضحی/سوره۹۳، آیه۵.    
۵۱. وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۳-۲۶.
۵۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۶، «توحید در قرآن».
۵۳. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۵۵. شهید اول، المزار، ص۳.    
۵۶. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن، ج۱، ص۵۹.    
۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۲۰، ص۴۳.    
۵۸. دمیاطی، ابوبکر بن محمد، اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۵۴.    
۵۹. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۴۱۷.    
۶۰. عبدالله بن احمد، مقدسی، المغنی، ج۳، ص۵۸۸.
۶۱. بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۵، ص۳۷.
۶۲. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲.    
۶۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۱، ص۹۴-۹۵.    
۶۴. دمیاطی، ابوبکر بن محمد، اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۵۶.    
۶۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۳۰۸-۳۰۹.
۶۶. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۳۷۴.    
۶۷. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۵، ص۳۳۳.    
۶۸. حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، نورالثقلین، ج۱، ص۶۲۶.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۹.    
۷۰. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۳، ص۴۹۹.    
۷۱. مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنزالدقائق، ج۳، ص۴۵۵-۴۵۶.
۷۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۶.    
۷۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۴۳.    
۷۴. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۹۸، «توحید در قرآن».
۷۵. رشید رضا، محمد، المنار، ج۶، ص۳۷۷.
۷۶. رشید رضا، محمد، المنار، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۲.
۷۷. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۳، ص۲۹۴.    
۷۸. زحیلی، وهبه، تفسیر المنیر، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵.    
۷۹. ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، مجموع الفتاوی، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹.    
۸۰. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۳، ص۲۹۶.    
۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۶۹.    
۸۲. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۹۵.    
۸۳. بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۶.
۸۴. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۳۵۲.
۸۵. یونس/سوره۱۰، آیه۴۹.    
۸۶. ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۲۰۴-۲۰۵.
۸۷. شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۴، ص۳۲.
۸۸. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۲، ص۴۱۳.
۸۹. ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۲۰۴.
۹۰. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، ج۱، ص۴۳-۴۴.
۹۱. سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۳۱۰.
۹۲. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۴۹.    
۹۳. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۲، ص۴۱۲.
۹۴. دحلان، احمد زینی، الدررالسنیه، ص۳۱.
۹۵. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۸۳.
۹۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۹۷. بخاری، محمد، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۰۱.
۹۸. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۴۴.
۹۹. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۱-۱۳۱.
۱۰۰. طیالسی، سلیمان بن داود، مسند ابی داود، ص۹.
۱۰۱. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۴۸.
۱۰۲. نووی، محی‌الدین بن یحیی، المجموع فی شرح المهذب، ج۸، ص۲۷۴.
۱۰۳. عبدالله بن احمد، مقدسی، المغنی، ج۳، ص۵۸۸-۵۸۹.
۱۰۴. بهوتی، منصور، کشاف القناع، ج۲، ص۵۹۹-۶۰۰.
۱۰۵. انصاری، زکریا بن محمد، فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۷.
۱۰۶. شربینی، محمد، مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۲.
۱۰۷. شیخ مفید، المقنعه، ص۴۰۳.    
۱۰۸. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۳، ص۵۰۹-۵۱۰.    
۱۰۹. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۲۳۱.    
۱۱۰. عبادی، ابن قاسم، حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۳.
۱۱۱. العاملی، الانتصار، ج۵، ص۱۱۶.    
۱۱۲. دحلان، احمد زینی، الدررالسنیه، ص۲۸.
۱۱۳. نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۱۶۷.
۱۱۴. شافعی، محمد بن ادزیس، دیوان الامام الشافعی، ص۲۵.
۱۱۵. هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.    
۱۱۶. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۴۶۸.    
۱۱۷. سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، ص۶۵۱-۶۵۲.
۱۱۸. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج۵، ص۴۸۹.    
۱۱۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۷، ص۴۳۷.    
۱۲۰. حصنی، تقی الدین، دفع الشبه عن الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص۱۳۷.    
۱۲۱. مناوی، محمد بن رووف، فیض القدیر، ج۲، ص۱۳۴.    
۱۲۲. السقاف، حسن بن علی، الاغاثه، ص۲۰.    
۱۲۳. سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام، ص۱۵۸.
۱۲۴. حصنی، تقی الدین، دفع الشبه عن الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص۲۱۱.    
۱۲۵. بقره/سوره۲، آیه۸۹.    
۱۲۶. ممدوح، محمود سعید، رفع المناره، ص۱۴.
۱۲۷. تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۹۳.    
۱۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۹.    
۱۲۹. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۱۳۰. جنّ/سوره۷۲، آیه۱۸.    
۱۳۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۴.    
۱۳۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۳-۱۴.    
۱۳۳. یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.    
۱۳۴. نبهانی، یوسف، شواهد الحق، ص۱۵۲.
۱۳۵. حصنی، تقی الدین، دفع الشبه عن الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص۲۱۱-۲۱۲.    
۱۳۶. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۱۴.
۱۳۷. محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۳۸.
۱۳۸. وزیری، عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد والاحکام، ج۲، ص۲۳-۲۶.
۱۳۹. ابن عابدین، محمد امین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۶، ص۷۱۶.
۱۴۰. مناوی، محمد بن رووف، فیض القدیر، ج۲، ص۱۳۴.    
۱۴۱. حصنی، تقی الدین، دفع الشبه عن الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص۱۲۷-۱۳۰.    
۱۴۲. ابوحامد بن مرزوق، التوسل بالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ص۱۰۱.
۱۴۳. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۳، ص۲۹۷.    
۱۴۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۱۴، ص۵۱.    
۱۴۵. مغربی، حافظ بن صدیق، ارغام المبتدع الغبی، ص۳-۵.
۱۴۶. عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، التوسل المشروع والتوسل الممنوع، ص۱۸.    
۱۴۷. التوسل المشروع والتوسل الممنوع، ص۲۴.
۱۴۸. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۱۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.    
۱۵۰. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۱.
۱۵۱. بقره/سوره۲، آیه۳۶.    
۱۵۲. اعراف/سوره۷، آیه۲۲-۲۴.    
۱۵۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۱۴۹.    
۱۵۴. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان، ج۱، ص۲۲۸.
۱۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۵.    
۱۵۶. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۰.    
۱۵۷. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۱، ص۱۴۷.    
۱۵۸. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۸.    
۱۵۹. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰.    
۱۶۰. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۱، ص۱۴۷.    
۱۶۱. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۱۶۲. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۱۶۳. آل عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۱۶۴. تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه‌السلام)، ص۲۱۹-۲۲۰.    
۱۶۵. حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، نورالثقلین، ج۲، ص۹۲-۱۰۱.    
۱۶۶. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.    
۱۶۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۷.    
۱۶۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۱۶۹. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۴، ص۳۶۶.    
۱۷۰. منافقون/سوره۶۳، آیه۶.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، برگرفته شده از مقاله «توسل».    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توسل در قرآن»۹۴/۱۲/۱۲.    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار