تعزیهنامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَعْزیهنامه،
کلام منظومی است که هنگام اجرای
نمایش سنتی ایرانی (
تعزیه )، مورد استفادۀ
بازیگران، برای
مرثیه خوانی و یا گفت و گو با یکدیگر قرار میگیرد تا
واقعۀ کربلا و
شهادت امام حسین (ع) که
موضوع اصلی نمایش است، بهتر نمایان گردد.
تاریخچه:
سرودن نخستین
تعزیهنامه ظاهراً با اجرای اولین
تعزیه در
ایران همزمان است، ولی به درستی روشن نیست که اجرای نخستین
تعزیه درچه زمانی صورت گرفته است. بسیاری براین باورند که
تعزیه ریشه در
نمایشوارههای مذهبی درایران پیش از
اسلام داشته، و بعدها در دوران
صفویه،
حیاتی دوباره یافته است.
نوشتههای
جهانگردان و یا سیاستپیشگانی که در
سدههای ۱۰-۱۲ق/۱۶-۱۸م، از
ایران بازدید کرده اند، مؤید این معناست که
حکومت صفویه در ایجاد و تحول
تعزیه به شکل کنونی و
تحول آن، نقشی مؤثر داشتهاند.
تعزیه با گذر از دورۀ صفویه و
زندیه، در دورۀ
قاجار به اوج تحول و
تکامل خود رسید.
بدین ترتیب،
تعزیه در شمار پدیدههایی است که در گذار از سده های متمادی، تحول یافته، و
تعزیه نامه هم به دنبال تحول
تعزیه، دگرگونیهایی پذیرفته است. ظاهراً کهنترین
تعزیهنامۀ موجود، در
عصر کریمخان زند تدوین شده است.
تعزیه نامه در دورۀ قاجار،
رشد کیفی یافت. در همین دوره بسیاری از
تعزیهنامهها تدوین شد و به
چاپ رسید.
تعزیه نامهها در آغاز بسیار
ساده بود و فقط در یک یا دو
روز (
تاسوعا و
عاشورا ) از
سال اجرا میشد، ولی از دوران زندیه به این سو، در تمام ۱۰ روز اول
محرم و نیز برخی دیگر از
ایام مذهبی سال، مانند روز
شهادت امام علی (ع) به اجرا در میآمد.
اجرای
تعزیه در
مقیاس گسترده، سبب استفادۀ پی درپی از
تعزیهنامهها و
نسخهبرداری مکرر از آنها شد و این امر سبب آشفتگی،
تحریف و
اختلاط بخشهایی از
تعزیهنامهها با یکدیگر شد.
ظاهراً این آشفتگی در زمان
امیرکبیر (مق ۱۲۶۸ق) به اوج خود رسیده بود، زیرا
امیر از
شهاب اصفهانی خواست تا ۱۲
مجلس از
وقایع کربلا را
منظوم سازد و بدینسان از آشفتگیها بکاهد.
به هر تقدیر
تعزیه نامه در حرکت رو به
رشدِ خود، دچار تغییرات و تحولاتی شد که از جملۀ آنها، کاهش
آواز و
کلام یک نفره و کاسته شدن از گفت و گوهای طولانی و ملالآور بود که به دنبال خود،
حرکت و
عمل را بر
گفتار چیرگی داد.
سرایندگان: شمار
موضوع
تعزیهنامههای موجود، به بیش از ۱۰۰ میرسد.
تنها شماری از سرایندگان این
آثار شناخته شده، و اکثر آنها ناشناخته مانده است.
علت این ناشناختگی به نظر برخی آن است که
تعزیهنویس از ابتدا در
فکر ایجاد یک
اثر ادبی نبوده است که بخواهد
نام خود را در پای آن ثبت کند. به نظر برخی دیگر سبب این امر آن است که
تعزیه نویس در واقع همان
تعزیه ـ گردان بوده که در زمان اجرای
تعزیه،
متون نمایشی را فیالبداهه میسروده، و در اختیار
بازیگران قرار میداده است.
همچنین توجه
تعزیهسرا به کسب
اَجر اُخروی و نه
اشتهار دنیوی، و
ترس از
تکفیر از سوی
علمایی که
تعزیه را
مردود یا
مکروه میشمردند، نیز از جمله علل ناشناختگی
تعزیهسرایان به شمار میآید و نکتۀ آخر آنکه
تعزیهنامه در طول
زمان، آن چنان دچار دستخوش تغییر و تبدیل میشد که
اطلاق نام سرایندۀ واحد بر آن امکان نداشت.
به هر روی، نام شماری ازتعزیهسرایان
مشهور که برخی از آنان
تعزیهگردان هم بودهاند، در
منابع ثبت شده است، مانند
خواجه حسینعلیخان، که در
دربار فتحعلیشاه و
محمد شاه قاجار معین البکا بود،
سید مصطفی کاشانی (
میرعزا )،
میرزا باقر (معین البکا) و
میرزا محمدتقیخان ، معروف به
تعزیهگردان.
موضوعات و
مضامین: با گسترش
تعزیهنامهها و تحول و دگرگونی در آنها، موضوع
شهادت امام حسین (ع) نقش محوری یافت و
داستانهایی که موضوعشان مقدم بر واقعۀ عاشورا و یا بر گرفته از آن بود، به صورت
دوایر متحدالمرکزی پیرامون
محور اصلی (عاشورا) قرار گرفت، موضوعاتی مانند
رحلت پیامبر (ص) و یا
اسارت اهل بیت (ع) در روز عاشورا.
به موازات آنکه
تعزیه پایگاه جدید
اجتماعی یافت،
تعزیهنامهها نیز در
اشکال، موضوعات و مضامینِ خود دستخـوش تغییر شدنـد.
موضوعات جدیـد، عبارت بود از: الف ـ «
واقعه »،
تعزیهنامههایی که به شهادت و به خصوص شهادت امام حسین (ع) و یارانش در
صحرای کربلا مربوط میشد، مثل
تعزیۀ «
هفتاد و دو تن »؛ ب ـ «
پیش واقعه »،
تعزیهنامههای فرعی که دربارۀ یک «واقعه» نوشته میشد، مانند پیش واقعۀ «
عباس هندو » که معمولاً پیش از واقعۀ «
شهادت حضرت عباس (ع)» اجرا میشد؛ ج ـ «
گوشه »، شبیههایی بودند بیشتر دارای داستانی مستقل، غیرمذهبی و غیرمرتبط با کربلا و عاشورا با غلبۀ
عنصر طنز در آنها، مانند «
شست بستن دیو ».
تنوع اشکال
تعزیهنامهها، همچنین سبب ورود موضوعات جدید به اینگونه آثار شد و آن را به موضوعات
تاریخی (
امیر تیمور و والی شام )،
افسانهای (
جابلقا و جابلسا ) و
اساطیری (
قصاب جوانمرد )، تقسیم کرد.
موضوعات جدید نیز
دست تعزیهنویس را برای استفاده از مضامین نو باز گذاشت و به وی امکان داد تا مضامینی از
ایران باستان،
فرهنگ زردشتی و
فولکلور ایرانی (مانند
سنّت حنابستن در
تعزیۀ «
حضرت قاسم »)، فرهنگ
مسیحی (
تعزیۀ «
وهب ») و فرهنگ
یهودی (
تعزیۀ «
چهار مرغ ») را در آثارشان وارد کنند.
ویژگیهای
ادبی:
اشعار تعزیهنامهها به لحاظ شیوایی و
فصاحت دارای پست و بلند بسیار است.
این ویژگی دوگانه، سبب داوریهای مختلف و گاه متضاد شده است؛ از جمله
زرینکوب یک بار،
شیوۀ
ترکیب و
بیان این اشعار را «خشن و ساده و ابتدایی» می خواند و در جایی دیگر
اشاره میکند که
تعزیهنامهها دارای «
اشعار خوب » نیز هستند که میتواند منشأ تحولات
هنری شود. ویژگیهای ادبی متون
تعزیهنامه از این جنبه قابل بررسی است:
الف ـ
قالبهای شعری: بیشترین قالب مورد استفـاده در
تعزیهنامهها، قالب
مثنوی است، به ویژه در
آثار قدیمی. از دورۀ
ناصری به بعد،
مسمط،
ترجیعبند،
مستزاد و
رباعی هم مورد استفادۀ
تعزیهسرایان قرار میگیرد.
ب ـ
صناعات ادبی : از میان
صنایع ادبی، «
تضمین » بیش از دیگر صنایع مورد استفاده قرار دارد و
تعزیهسرا، به تضمین اشعار
سعدی و
حافظ توجهی خاص دارد. از دیگر صنایع مورد استفادۀ
تعزیهسرا صنایع
اقتباس،
تلمیح،
المام،
براعت استهلال،
تشابه الاطراف،
استقبال،
لف و نشر،
تجنیس،
تنسیق الصفات،
سیاقة الاعداد، و
ایهام قابل ذکر است.
ج ـ
بحور عروضی :
تعزیهنامهها معمولا در بحور عروضی پذیرفته شدۀ
شعر فارسی عرضه میشدند.
از میان بحور مختلف،
بحر مجتث، بیشترین
بسامد را در
متون تعزیه دارد و پس از آن،
رمل،
مضارع،
هزج،
متقارب و
خفیف، از بحور مورد استفاده بود.
ویژگیهای
زبانی : زبان
تعزیهنامه، زبانی است روشن، ساده، صمیمی و دارای ویژگیهای نمایشی که بی هیچ
تعقیدی، برای همگان قابل فهم است. سادگی
زبان در این
آثار چند دلیل عمده دارد، از جمله آنکه
تعزیهنامه تنها برای خواندن، سروده نمیشد؛ بلکه جنبۀ اجرایی و نمایشی آن، بیشتر مورد توجه بود؛ از اینرو
سراینده مجبور به استفاده از زبانی بود که بتوان با آن، ارتباطی نزدیک با
مخاطب (
مردم کوچه و
بازار ) برقرار کرد. سادگی زبان، آن چنان صمیمیتی میان
تعزیهسرا و مردم بر قرار میساخت که در مواردی، عامۀ مردم برخی از
ظرایف زبان فارسی (مانند عبارات
مصطلح و
ضربالمثلها ) را در پرتو شنیدن
تعزیهنامهها و تماشای
تعزیه فرا میگرفتند.
تعزیهنامهها به لحاظ زبانی دارای ویژگیهای دیگری نیز بودند، از جمله: داشتن
لغات و اصطلاحات عامیانه همراه
واژگان یا در کنار واژگان ادبی، مانند «
گلسر سبد »؛ اصطلاحات و کلمات خاص
تعزیه (تغییر کلمات بر حسب
ضرورت )، مانند «
شرار » به جای «
شریر »؛ اصطلاحات،
مفردات و ترکیبات
درباری و
نظامی و
اداری ، مانند «
فرمان همایون » و «
توپ »؛ و ترکیبات
عربی (
غافر الذنوب )،
ترکی (قالوب غریب...)، کلمات فارسی و
خارجی متداول جدید (
آمار،
فامیل ) و یا
گویشهای محلی ( حسن و حسین و فاطمه براره) از گویش
مازندرانی .
منابع ادبی: بسیاری از متون ادبی ـ مذهبی به ویژه آنها که از دورۀ
صفویه به بعد،
تصنیف و یا
تألیف گردیده اند، مورد استفادۀ
تعزیهسرایان بود که از آن جملهاند:
الف ـ
مقتلها و
سوگنامههای داستانی : مانند آثاری که
عالمان دینی و
ذاکران ، اولاً به
نثر و ثانیاً به
سبک مقاتل و
مستند به
احادیث و
اخبار تألیف کرده اند. آثاری مانند
جلاءالعیون علامۀ مجلسی و
نوحةالاحزان محمد یوسف دهخوارقانی یا داستانهایی که به نثر و گاه آمیخته به
نظم نوشته شده است، مانند
روضةالشهداء کاشفی و
تحفةالذاکرین بیدل و نیز آثاری که جنبههای
قصهپردازی و نمایشی آنها بر وجوه روایتی غلبه دارد. بسیاری از
جُنگها و
سفینهها و مجموعههایی که تاکنون چاپ نشدهاند، دارای این ویژگی هستند.
ب ـ
منظومههای نیمه نمایشی: از شاعران سادهگوی دوران صفویه به بعد که بسیاری از اشعار آنها، عیناً و یا با اندکی تغییر در
تعزیهنامهها درج شده است، مانند
مدایح و
مناقبی که
حسن کاشی سروده است.
سوگنامههایی که از سدۀ ۵ و ۶ق/۱۱ و ۱۲م در
ادب فارسی وارد شده است، مانند برخی سروده های
سنایی غزنوی و
قوامی رازی مرثیههایی که دارای بار احساسی بسیار است و شاعر با استفاده از کلمات
عاطفی به بر انگیختن احساسات
خواننده و یا
شنونده میپردازد، مانند
مرثیههای محتشم کاشانی و
صباحی بیدگلی.
ج ـ
حماسههای منظوم مذهبی: که در بحر
متقارب سروده شده، و
شرح دلاوریهای پیامبر (ص) و
امام علی (ع) و
حمزۀ سیدالشهدا ست. از جملۀ این آثار است:
حملۀ حیدری باذل مشهدی و
خاوراننامۀ ابن حسام خوسفی.
دستنویس،
چاپ و
ترجمه : اجرای مداوم و
مستمر تعـزیه، سبب
نسخهبرداریهای مکرر از متون
تعـزیهنامهها شـده است؛ به گـونهای که هم اینک
رونوشت بسیـاری ازآنها به شکل دستنویس در گوشه و کنار، از جمله در
کتابخانهها یافت میشود.
در این میان، مجموعـۀ کتـابخانۀ
واتیکان ، قابل توجـه است. برخـی از این آثار تاکنـون به شکل مجموعـههایی بـه
چاپ رسیـده، و حتی به زبـانهای
فرانسه،
انگلیسی،
آلمانی و
ایتالیایی ترجمه شدهاند، مانند مجموعههای
خوجکو،
پلی،
لیطن و
چرولی.
(۱) فریـدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهـران، ۱۳۶۲ش.
(۲) یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۳) آستان قدس، فهرست.
(۴) زهرا اقبال، «مرثیه سرایی در عهد قاجار»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، به کوشش پیتر چلکوفسکی، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۵) نصرتالله باستان، «شبیه خوانی و
تعزیهخوانی»، خوشه، ۱۳۴۶ش، شم ۸.
(۶) مایل بکتاش و فرخ غفاری، تئاتر ایرانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۷) بهرام بیضایی، نمایش در ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۸) بهرام بیضایی، «گوشهای از تاریخ نمایش در ایران»، آرش، تهران، ۱۳۴۰ش، شم ۱.
(۹) پیتر چلکوفسکی، «
تعزیه، نمایش بومی پیشرو ایران»، «کتابشناسی»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۰) پیتر چلکوفسکی، «گفت وگو»، تماشا، تهران، ۱۳۵۵ش، س۶، شم ۲۷۶.
(۱۱) آلکساندر خوجکو، «تئاتر ایرانی»، ترجمۀ حلال ستاری، فصلنامه تئاتر، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۹-۱۰.
(۱۲) عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۳) عبدالحسین زرینکوب، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۴) عبدالحسین زرینکوب، نه شرقی نه غربی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۵) الول ساتن، «منابع ادبی
تعزیه»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۶) عنایتالله شهیدی، پژوهشی در
تعزیه و
تعزیهخوانی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۷) عنایتالله شهیدی، «
تعزیهها و لزوم گردآوری و تدوین و تصحیح و بازسازی آنها»،
تعزیه و تئاتر در ایران، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۸) عنایتالله شهیدی، «دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی
تعزیه»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۹) پرویز صیاد، مقدمه بر متن
تعزیۀ حر منسوب به مصطفی کاشانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲۰) جابر عناصری، فهرست توصیفی نمایشنامههای مذهبی ایران، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۱) داوود فتحعلیبیگی، «همزیستی ادیان توحیدی درقلمرو
تعزیه»، پل فیروزه، تهران، ۱۳۸۲ش، س۳، شم ۱۰.
(۲۲) علی اصغر فقیهی، تاریخ جامع قم، قم، ۱۳۵۰ش.
(۲۳) ژان کالمار، «بانیان
تعزیهخوانی»، ترجمۀ جلال ستاری، دربارۀ
تعزیه و تئاتر، به کوشش لاله تقیان، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۲۴) احمد گلچین معانی، «حماسههای دینی»، نامۀ آستان قدس، ۱۳۴۴ش، س ۶، شم ۲۲ و ۲۳.
(۲۵) محمدجعفر محجوب، «تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روشهای نمایشی آن در
تعزیه»،
تعزیه هنر بومی و پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۶) محمدتقی مسعودیه، موسیقی مذهبی ایران، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲۷) ملک، خطی.
(۲۸) جمشید ملکپور، ادبیات نمایشی ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۹) پرویز ممنون، «در جست و جوی شاعران و کاتبان
تعزیه»، تماشا، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۳۴۵.
(۳۰) منزوی، خطی.
(۳۱) منزوی، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۳۲) صادق همایونی، «تحلیلی از
تعزیۀ عروسی قاسم»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳۳) صادق همایونی،
تعزیه در ایران، شیراز، ۱۳۸۰ش.
(۳۴) صادق همایونی، «سیر تکامل
تعزیههای ایرانی»، کاوه، تهران، فروردین، ۱۳۵۲ش.
(۳۵) ویلیام هنوی، «صورت خیال قالبی در
تعزیه»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۳۶) احسان یارشاطر، «
تعزیه و آیین سوگواری در ایران قبل از اسلام»،
تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، ۱۳۶۷ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله تعزیه نامه، ج۱۵، ص۵۹۸۹.