• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محتشم کاشانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید کمال‌الدین علی، فرزند خواجه‌ میراحمد کاشانی، متخلص به محتشم در حدود سال (۹۰۵) هجری قمری در کاشان متولد شد؛ اما ذبیح‌الله صفا اصل او را از نراق دانسته است.



سید کمال‌الدین علی، فرزند خواجه‌ میراحمد کاشانی، متخلص به محتشم در حدود سال (۹۰۵) هجری قمری در کاشان متولد شد؛ اما ذبیح‌الله صفا اصل او را از نراق دانسته است. وی به سال (۹۶۶) هجری قمری در زادگاه خود، رخت به سرای‌ باقی برد. مدفن وی در کاشان مشهور است و حتی محله‌ای که این مدفن در آن است به نام محله‌ی محتشم شهرت دارد.
[۱] تذکرۀ شمع انجمن، بهادر، محمد صدیق؛ محمدکاظم کهدویی، یزد، دانشگاه یزد، ۱۳۸۶، اول، ص۶۴۵.




در سروده‌های محتشم اشاراتی هم به‌نام و هم بی‌نام به خویشان و کسان خود دارد. یکی از آنها، اشاره‌ای است به همسرش که محتشم با این همسر بیش از یک سال زندگی نکرد و به سبب این که فرزندی از همسرش به دست نیاورد کارشان منجر به جدایی شده و تا آخر عمر دیگر محتشم متأهل نگردید و مجرد زیست. محتشم در ابیات شماره‌ی سی‌ودو دیوان شیبیه می‌گوید، این ازدواج به سبب عقیم بودن خود، کاری بس بیهوده و هوس‌آمیز بوده و از این عمل اظهار ندامت می‌کند:
سخنی دارم و دارم طمع آن که بر آن ••• گذری چون به سعادت نفتد در ادراج
متأهل شدن من چو قیاسی است عقیم ••• که از آن عقم بود در تتق غیب انتاج
غیر بی‌حاصلی و بوالهوسی هیچ نبود ••• ازدواج من دیوانه و ترتیب دواج

محتشم اشاره‌ای در ابیات خود به برادرزاده‌اش دارد که او برایش بسیار محترم و عزیز بوده و از وی با عنوان قرة‌العین یاد کرده:
قرة‌العین من آن اختر برج اخوی ••• هم نیامد که سراجم شود از وی وهاج
[۲] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۳۴ و ۳۵.




محتشم در سال‌های پایانی عمر دچار بیماری دردناک و کسل‌کننده‌ی پا بود و به‌طور یقین می‌توان گفت که از سال ۹۷۴ هجری قمری تا پایان عمر به هیچ سفری نرفته است، پس سفرهای او مربوط به سال‌های قبل از ۹۷۴ هجری قمری بوده است. محتشم آرزوی سفری به هندوستان داشته است که هیچ‌گاه نتوانسته است به آن جامه‌ی عمل بپوشاند و نشانه‌هایی از اندوه و تاسف محتشم را در قسمت‌هایی از سروده‌هایش که به هند ارسال کرده است می‌توان به آسانی دید. محتشم خوب می‌دانسته که اگر توفیق چنین سفری نصیبش می‌شد و می‌توانست خود را به هندوستان برساند، ترقی بیشتری در دستگاه پادشاهی اکبرشاه گورکانی می‌کرد و از زندگی بهتر و مرفه‌تری برخوردار می‌شد. ضمن اینکه خود بر این حقیقت واقف بود که در عصر خود، شاعری کم نظیر است و اولیای امور حکومت هند به ویژه عبدالرحیم‌خان خانان، در هند حرمت و احترام و قدر چنین شخصیت‌هایی را بیش از دستگاه صفوی در ایران داشتند و از این جهت محتشم که خود را در ایران کم مقدار می‌دید آرزوی رفتن به هند را داشته است.
وی در بیت زیر از دیوان شیبیه به تلخی می‌نالد و از اینکه به علت فقر و بی‌درمی باید شعر خود را روانه‌ی هندوستان کند:
ادبار بین که بی‌درمی چون من از عراق ••• نظمی روانه به جانب هندوستان کند



از مسائل مهم زندگی شخصی محتشم درد پای اوست که بیست‌ودو سال از پایان عمر وی دچار این بیماری بود او طوری زمین‌گیر شد که دیگر نتوانست از کاشان به شهر دیگری سفر کند. محتشم ضمن این‌که از این کسالت می‌نالد و آن را دردی بی‌درمان می‌خواند؛ اما از این موضوع در ظاهر ساده و نازیبا، مضمون‌هایی بکر و زیبا آفریده که خواننده یا شنونده را تحت‌ تأثیر قدرت طبع شاعر قرار می‌دهد. وی در ترکیب‌بندی که در مدح و منقبت حضرت علی علیه‌السلام سروده از درگاه آن حضرت کمک و شفاعت می‌خواهد تا بلکه آن حضرت وی را شفا بخشد:

من مریض درد عصیانم که درمانم کند ••• دردمندی این چنین محتاج درمان شماست
صد شکایت دارم از گردون دون اما یکی ••• بر زبانم نیست چون چشمم به احسان شماست
[۳] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۳۹، ۴۰، ۴۱ و ۴۲.




محتشم در آغاز امر، از خانواده‌ای محتشم و بزرگ بود؛ پدرش عنوان خواجه داشت یعنی از زمره‌ی خواجگان بودند و پیشه‌ی تجارت داشتند و از این روی صاحب ثروت بوده است. محتشم هم پیشه‌ی بزازی داشته یا به‌ عبارتی دیگر تاجر پارچه بوده است. در آن روزگار انواع بافته‌های شهر کاشان از جهت مرغوبیت نسبت به سایر بافته‌های دیگر شهرها از شهرت خاصی برخوردار بوده است؛ اما بعدها به دلیل رکود پارچه در بازار دچار فقر و تنگ‌دستی شد. در مقطعی از سروده‌هایش اشاره به این مطلب می‌کند که در پیشه‌اش دچار کم و کسر مالی شده و به قول خودش در آن بیت اعلام (برشکستگی) کرده است.

وام چون از حد گذشت و راه سودا بسته گشت ••• برشکستم من وزاین، در هم شکست آن کاروبار



وی مسلمانی پاک‌دل و شیعه‌ای پاک‌سرشت و شاعری معتقد و انسانی متدین بود مدایح و مراثی فراوان و ارزنده‌ی وی در باب ائمه‌ اطهار علیهم‌السلام از جمله دوازده‌بند جانسوز و شیوا و از دل بر خاسته‌ی او خود گواهی است بر اعتقاد و باورهای راستین وی نسبت به دین خود که این سروده‌ها در دیوان اول وی قرار دارد.



کاشان همواره مهد و پرورش بزرگان بی‌شماری بوده است که مایه‌ی افتخار هر کاشانی بلکه هر ایرانی است که به فرهنگ خود می‌بالد، محتشم یکی از آن افتخارات کاشان و ایران است؛ وی از حدود سی‌سالگی به شهرت رسید تا جایی که شهرت و آوازه‌اش به هند هم رسید، در حدی که شیخ‌فیض کدکنی ضمن قطعه‌ای وی را می‌ستاید و به تعریف مرتبه‌ی شاعریش می‌پردازد.

حریرباف سخن که در کاشان ••• به طرز تازه طراز سخنوری دارد



مضمون‌آفرینی و معنی‌آفرینی در شعر از عناصر اصلی در سرودن شعر است تا شعر زیبا و شیوا و دل‌انگیز و رسا شود؛ و شاعرانی، آثارشان ماندگار باقی است که مضمون‌ساز و معنی‌آفرین باشند. محتشم هم توجه خاصی به این دو موضوع داشته که گه‌گاه با تأکید به آنان دست‌زده و بر آن اصرار ورزیده است.
[۴] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۹۱ و ۹۲.
وی می‌گوید اسب معنی را از میدان چنان حرکت دادن آسان نیست (یعنی ذهن نمی‌تواند به این زودی‌ها آثار خلاق و تازه‌ای از خود منتشر کند) و او نیز جنباندن این اسب معنی را از طبع اندیشه‌ی خود می‌داند. و کمتر کسی می‌تواند از عهده‌ی این کار برآید.
نیست پرآسان به دعوی محتشم با طبع‌تر ••• توسن معنی ز میدانی چنان انگیختن
[۵] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۱۴۴، ۱۴۸ و ۱۵۰.




محتشم در شعر و نثر پیرو استادان پیشین است و چنان است که می‌خواهد شیوه‌ی شاعران پیش از سده‌ی هشتم را در قصیده‌های خود تجدید کند و اگرچه در بعضی از بیت‌ها چنان که باید از عهده‌ی این پیروی برنیامده ولی در بسیاری دیگر گام‌های خود را به قدم‌های استوار آنان نزدیک ساخته است. بنابراین محتشم بیشتر به سبک و شیوه‌ی دوره‌ی بازگشت میل و اشتیاق داشته و در خلق‌ کردن بسیاری از آثار خود بدان توجه داشته است.
[۶] تاریخ ادبیات در ایران، صفا، ذبیح الله؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص۷۹۵.




چیزی که مسلم است این است که محتشم در اوایل کار شاعری مدح سلاطین صفوی و بزرگان را (شاه‌تهماسب صفوی، شاه‌اسماعیل ثانی، شاه‌محمد خدابنده، پری‌خان خانم، شاه‌عباس) می‌گفته است و در این کار بسیار استاد بوده است.
روزی محتشم قصیده‌ای در مدح پری‌خان خانم (دختر شاه تهماسب) سرود، و به محض اینکه خبرش به شاه تهماسب رسید، وی او را که در کارش بسیار ماهرانه دید به سرودن اشعاری در مدایح و مراثی اهل‌ بیت عصمت ـ عليهم‌السلام ـ تشویق کرد؛ پس از این تشویق، محتشم ابتدا ترکیب‌بندی در مدح حضرت امیرالمؤمنین سرود و سپس به مدح دیگر امامان معصوم پرداخت. و تا آخر عمر خویش به جز مدح امامان به مدح کس دیگری نپرداخت.
[۷] شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۴.

وی با سرودن مرثیه دوازده بند خود که شاید در ادبیات فارسی اولین نمونه از این طرز شعر باشد. با آن که قرنها از سرودن آن می‌گذرد و هزاران شاعر به پیروی از وی به ترکیب بند‌های مختلف پرداخته‌اند به جرات می‌توان گفت که هنوز هیچ کدام گیرائی و تاثیر عمق آن در روح نمی‌رسد.
[۸] محتشم کاشانی، دویان، بکوشش مهر علی گرگانی، تهران، کتابفروشی محمودی، چاپ اول ۱۳۴۴ هـ، (مقدمه.



در اشعار محتشم به ابیاتی بر می‌خوریم که در آنها به نقادی جامعه‌ی خود و مردم روزگار خویش پرداخته است؛ که این خود لازمه‌ی کار شاعر است، تا با ناروایی‌ها بستیزد و مردم‌فریبان را رسوا کند و در طلب و تحقق آرمان‌ها و ارزش‌های انسانی بکوشد، چنین است که محتشم از ناروایی‌هایی که بر او و مردم شهرش پیش می‌آمده سخت نالیده است؛ زیرا شاعر که ملک‌الشعرای کاشان است، و ارزش و اعتبار خویش را بیش از آنچه مردم روزگار برای او قایلند می‌پندارد و بر آن باور دارد و در طلب جایی است که بر سنخش ارج نهند و وی را در صدر نشانند:
[۹] شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۴۲.

در این بلا که منم با وجود ضعف، قوی ••• بجز جلای وطن نیست هیچ درمانم



محتشم به مناسبت فصاحت و بلاغت خاص خود گاه ابیاتی آورده که از فرط زیبایی در جامعه به شکل ضرب‌المثل شده است و جزء امثال سایره آمده‌اند؛ آنچه در زیر نقل می‌شود نمونه‌هایی است از این‌گونه ابیات محتشم که مردم ایران‌زمین بدون آنکه گوینده‌ی آن را بشناسند، در مکاتبه و محاوره به عنوان امثال و حکم به کار می‌برند:
شکسته بال‌تر از من میان مرغان نیست ••• دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است

•••
عذرخواهی کندم بعد از قتل ••• عذر بدتر ز گناهش نگرید

•••
ای باغبان چو باغ ز مرغان تهی کنی ••• کاری به بلبلان کهن آشیان مدار



آنچه از محتشم در نظر اول در ذهن عامه‌ی مردم نقش می‌بندد، تنها دیوان اشعار اوست و از مجموع اشعار وی تنها ترکیب‌بند وی در رثای سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام است و این ترکیب‌بند معروف وی چنان در دل اصحاب هنر می‌نشیند که دیگر اشعار وی آن‌چنان‌که باید مورد توجه قرار نگرفته است، تا آنجا که کمتر کسی می‌داند که هفت اثر از وی بر جای مانده است که هر یک به جای خود بسیار زیبا و شیواست.
[۱۰] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۲۰۵ و ۲۰۷.

اما مرثیه‌ی دوازده‌بندی محتشم که برخوردار از احساسی راستین است، هنوز هم جاذبه‌ی خود را از دست نداده است. این مرثیه درباره‌ی فاجعه‌ی‌ کربلا سروده شده و از این شعر بسیار تقلید شده؛ اما ارزش الگوی اصلی هم‌چنان پایدار باقی مانده است، همچنین مرثیه‌ی یازده‌بندی او که شاعر آن را در سوگ برادرش عبدالغنی سروده، بلند آوازه است.
[۱۱] تاریخ ادبیات ایران، ریپکا، یان؛ اوتاکا؛ کلیما؛ بچکا، ایرژی؛ کیخسرو کشاورزی، بی‌جا، گوتمبرگ و جاویدان خرد، ۱۳۷۰، اول، ص۴۳۱.




۱. صبائیه: اشعار مربوط به دوران کودکی شاعر؛
۲. شبابیه: شعرهای دوران جوانی او؛
۳. شیبیه: شعرهای دوره‌ی پیری و مرحله‌ی کمال وی؛
۴. ماده تاریخ‌ها: که محتشم در ساختن آنها مهارت فراوانی داشته است؛
۵. معمیات؛
۶. جلالیه: که مربوط می‌شود به دوران دوستیش با شاطر جلال؛
۷. نقل عشاق: که به نظم و نثر موجود می‌باشد.
[۱۲] هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۲۰۵، ۲۰۷، ۲۱۸ و ۲۱۹.




روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار ••• خورشید سر برهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ••• ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن ••• گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار
عرش آن‌چنان به لرزه درآمد که چرخ پیر ••• افتد در گمان که قیامت شد آشکار
[۱۳] شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۵۱.



۱. تذکرۀ شمع انجمن، بهادر، محمد صدیق؛ محمدکاظم کهدویی، یزد، دانشگاه یزد، ۱۳۸۶، اول، ص۶۴۵.
۲. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۳۴ و ۳۵.
۳. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۳۹، ۴۰، ۴۱ و ۴۲.
۴. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۹۱ و ۹۲.
۵. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۱۴۴، ۱۴۸ و ۱۵۰.
۶. تاریخ ادبیات در ایران، صفا، ذبیح الله؛ تهران، فردوس، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص۷۹۵.
۷. شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۴.
۸. محتشم کاشانی، دویان، بکوشش مهر علی گرگانی، تهران، کتابفروشی محمودی، چاپ اول ۱۳۴۴ هـ، (مقدمه.
۹. شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۴۲.
۱۰. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۲۰۵ و ۲۰۷.
۱۱. تاریخ ادبیات ایران، ریپکا، یان؛ اوتاکا؛ کلیما؛ بچکا، ایرژی؛ کیخسرو کشاورزی، بی‌جا، گوتمبرگ و جاویدان خرد، ۱۳۷۰، اول، ص۴۳۱.
۱۲. هفت دیوان محتشم کاشانی، کاشانی، کمال الدین محتشم؛ عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، اول، جلد اول، ص۲۰۵، ۲۰۷، ۲۱۸ و ۲۱۹.
۱۳. شورش در خلق عالم، درگاهی، حسین و انواری، محمدجواد و طالعی، عبدالحسین؛ مرتضی حاج علی فرد و حمید اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، دوم، ص۵۱.



پژوهشکده باقرالعلوم.    
سایت‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شعرای مشهور اهل بیت(ع)» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۵    






جعبه ابزار