بو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بو به معنی
رایحه قابل
استشمام است.
از آن در باب های
طهارت،
صلات،
صوم،
اعتکاف،
حج،
تجارت،
نکاح و
حدود سخن رفته است.
آب کر با
تغییر بوی آن بر اثر
ملاقات با
نجاست نجس می شود.
در
پاک شدن چیز نجس،
برطرف شدن بوی نجاست
شرط نیست.
کافوری که
جهت حنوط استفاده می شود، نباید
بوی آن بر اثر کهنگی از بین رفته باشد.
واجب است
میت به گونه ای
دفن شود که
بوی جنازه بیرون نیاید؛
گرچه برخی ـ در
فرضی که
بوی جنازه کسی را نیازارد و بیم بیرون آوردن آن توسط
حیوانات وجود نداشته باشد ـ صرف دفن در زمین را
کافی دانسته اند.
استعمال بوی خوش برای
نماز گزار و نیز برای رفتن به
مسجد مستحب است.
امام خمینی در مستحبات
نمازگزار مینویسد: برای نمازگزار سزاوار است که دارای خضوع و خشوع و سکون و وقار بوده و با هیاتی نیکو قبل از نماز
عطر زده و مسواک نموده و شانه بزند.
همچنین برای
امام جمعه «مستحب است که در زمستان و تابستان عمامه بگذارد و ردایی از برد یمنی یا عدنی بر دوش بگیرد و زینت کند و تمیزترین لباسش را بپوشد و عطر بزند و با آرامش و وقار باشد.»
کسی که
دهانش بوی سیر،
پیاز و یا هرچیز
بد بوی دیگر می دهد و موجب
اذیت دیگران می شود
مکروه است به مسجد رود.
بوییدن گل و دیگر
گیاهان خوشبو برای
روزه دار مکروه است.
امام خمینی در
تحریرالوسیله در این باره میفرماید: و از جمله آنها (مکروهات) است: بوییدن ریاحین، مخصوصاً گل نرگس و مقصود از ریاحین هر گیاهی است که
بوی خوش داشته باشد، البته
عطر زدن مانعی ندارد، زیرا آن تحفه روزهدار است، لکن بهتر آن است که
مشک را به کار نبرد، بلکه خوشبو کردن با مشک برای روزهدار مکروه است، همچنان که ترک بوییدن
بوی غلیظ بهطوریکه به حلق برسد، بهتر است.
بوییدن
عطر،
گل و گیاهان خوشبو بنابر
مشهور بر
معتکف حرام است.
بنابر مشهور استعمال هرگونه عطر به بوییدن،
خوردن یا
مالیدن بر
بدن یا
لباس،
همچنین
روغن معطر و نیز بنابر مشهور،
سرمه ای که
بوی خوش داشته باشد بر
محرم،
حرام و موجب
ثبوت کفاره است.
در
حرمت یا
کراهت بوییدن گیاهان خوشبو
اختلاف می باشد.
بوییدن
خلوق کعبه بر مُحرم
جایز است.
گرفتن
بینی از
بوی بد بنابر مشهور برای مُحرم حرام است؛ لیکن در وجوب گرفتن بینی هنگام عبور از
بازار عطر فروشان یا هنگام
داد و ستد چیزهایی که
بوی خوش دارند، اختلاف است.
امام خمینی درباره حرمت
بوی خوش بر محرم معتقد است:
عطریات با همه اقسامش حتی
کافور، به طور رنگآمیزی و مالیدن و بخور دادن؛ بر بدن باشد یا لباسش. و پوشیدن چیزی که
بوی عطر دارد (در حال احرام) جایز نیست. و خوردن چیزی که
بوی خوش دارد؛ مانند زعفران جایز نیست، و اقوی آن است که
زنجبیل و
دارچین حرام نیست و احتیاط (مستحب) اجتناب است.
و «واجب است که از
ریاحین یعنی هر گیاهی که دارای
بوی خوش است اجتناب شود، مگر بعضی از انواع آنها که صحرایی است مانند «خزامی» - که بنابر آنچه که گفته شده گیاهی است که گلش از خوشبوترین گلها است - و «قیصوم» و «شیح» و «اذخر». و از عطریات، «
خلوق کعبه» استثنا شده است و خلوق نزد ما ناشناخته است، پس
احتیاط (واجب) آن است که از
بوی خوشی که در
کعبه بهکاررفته اجتناب شود.»
و «اجتناب از میوههای خوشبو مانند
سیب و ترنج از نظر خوردن و بوییدن، لازم نیست، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که بوییدنش را ترک کند.»
خریدوفروش عطریات اشکال ندارد لکن نباید آنها را برای امتحان بو کند یا استعمال کند.
و «استشمام عطری که در بازار عطرفروشها بین صفا و مروه است استثنا شده است، پس استشمام آن جایز است.»
حجگزار وقتی «
سعی حج را انجام میدهد، پس از آن
بوی خوش بر او حلال میشود.»
کالا یی که اختلاف
اوصاف از جمله
بوی آن
سبب اختلاف
قیمت می شود، برای
رفع غرر در
معامله با بوییدن
آزمایش می گردد.
شوهر می تواند
همسر خود را از خوردن چیزهای بدبو مانند سیر بازدارد.
برای ثبوت
حدّ مسکر صرف
بوی شراب دادن دهان کسی
کفایت نمی کند.
آشامیدن مسکر، با دو مرتبه
اقرار ثابت میشود. و در
مقرّ، بلوغ و عقل و حریت و اختیار و قصد شرط است. و در اقرار معتبر است که مقرون به چیزی نشود که با آن احتمال جواز شربش باشد؛ مانند قول او: «آشامیدم برای مداوا یا بهاکراه» و اگر به طور مطلق اقرار کند و
قرینه قائم شود بر اینکه او درحالیکه عذر داشته آن را آشامیده است حد ثابت نمیشود. و اگر به طور
اطلاق، اقرار کند سپس ادعای عذر نماید، از او قبول است و
حدّ از او دفع میشود درصورتیکه چنین چیزی در حق او محتمل باشد. و در ثبوت آن با احتمال عذر، رایحه و
بوی دهان، کفایت نمیکند.
اگر چیزی را برای یکی از
مشاهد مشرفه نذر نماید، باید در مصالح آن مانند تعمیر و روشنایی و
بوی خوش و فرش آن مصرف نمود. و احتیاط (واجب) آن است که از مانند اینگونه مصالح تجاوز ننماید. و اگر چیزی را برای
امام (علیهالسلام) یا بعضی از امامزادهها نذر نماید ظاهر آن است که جایز باشد صرف آن در راههای خیر بهقصد اینکه ثواب آن به
منذور له برگردد، بدون اینکه بین
صدقه بر مساکین و کمک به زائرها و غیر آنها از وجوه خیر مانند ساختن
مسجد و
پل و مانند آن فرقی باشد، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که در کمک به زوار آنان و
صله به مجاورین نیازمند آنها و خدمتکاران صالحی که مواظب شئون زیارتگاه آنها هستند و در اقامه مجالس عزاداری ایشان مصرف نمایند. و این در صورتی است که جهت خاص یا انصرافی به جهت خاصی در قصد
ناذر نباشد وگرنه باید به همان بسنده شود.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۱۴۵ - ۱۴۶ •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی