• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

‌نماز‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





‌یکی از اعمال و تکالیفی که از طرف خداوند بر انسان واجب شده است نماز می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - واژه شناسی نماز
۲ - نماز در ادیان گذشته
۳ - توجه ویژه خداوند به نماز
۴ - اهمیّت نماز
۵ - دیدگاه امام خمینی در اهمیت نماز
۶ - سهل‌انگاری در نماز
۷ - پی‌آمد سنگین بی‌نمازی
۸ - معنای خشوع در نماز
۹ - محافظت بر نماز
۱۰ - حكمت و فلسفه نماز
       ۱۰.۱ - نماز ذکرالله اکبر
       ۱۰.۲ - پاک کننده‌ی گناهان
       ۱۰.۳ - سدی در برابر گناهان
       ۱۰.۴ - غفلت زدایی
       ۱۰.۵ - کبر زدایی
       ۱۰.۶ - پرورش فضائل اخلاقی
       ۱۰.۷ - با ارزش کننده اعمال انسان
       ۱۰.۸ - دعوت کننده به پاکسازی
       ۱۰.۹ - عامل مؤثر ترک گناهان
       ۱۰.۱۰ - تقویت کننده روح انضباط
       ۱۰.۱۱ - بازداری از حرص و كم طاقتی
       ۱۰.۱۲ - استقامت و بردباری
       ۱۰.۱۳ - نظم و انضباط
۱۱ - افعال واجب نماز از دیدگاه امام خمینی
       ۱۱.۱ - نیت
       ۱۱.۲ - تکبیرة الاحرام‌
       ۱۱.۳ - قیام
       ۱۱.۴ - قرائت
       ۱۱.۵ - ذکر
       ۱۱.۶ - رکوع
              ۱۱.۶.۱ - رکوع عاجز
       ۱۱.۷ - سجده
       ۱۱.۸ - تشهد
       ۱۱.۹ - سلام نماز
       ۱۱.۱۰ - ترتیب
       ۱۱.۱۱ - موالات
۱۲ - پانویس
۱۳ - منابع


"نماز" واژه قرآنی آن "صلاة"و جمع آن "صلوات" است، "صلاة" در اصل به معنای دعاء است که در بعضی از آیات قرآن به همین معنی آمده است. در آیاتی همچون: سوره توبه آیه۹، سوره احزاب آیه۵۶ وسوره بقره آیه۱۵۷، وجه نامگذاری نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به کل است یعنی نماز شامل دعاء هم هست.


نماز از عباداتی است که هیچ شریعتی از آن خالی نبوده، هر چند که گونه‌های آن بر حسب شریعت‌های مختلف فرق داشته است. به دلیل اینکه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) برپاداری نماز را هم برای خودش و هم برای فرزندش از خدای متعال طلب نمود: «رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی...؛ پروردگارا! مرا به پا دارندۀ نماز قرار ده و از فرزندانم (نیز)...» و حضرت عیسی (علیه‌السلام) در گهواره از آن سخن گفت: «وأوصانی بالصلاة والزکاة ما دمت حیا؛ و تا زمانی که زنده‌ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است». جمله "و اوصانی بالصلاة و الزکاة..." اشاره به این است که در شریعت عیسی (علیه‌السلام) نماز و زکات تشریع شده است.


نماز در بین عبادات از امتیاز خاصّی برخوردار است، خدای سبحان در آغاز دریافت وحی حضرت موسی (علیه‌السلام) ضمن اشاره به معارف کلی دین، نماز را انتخاب کرده و می‌فرماید: «...اقم الصلاة لذکری؛ ... نماز را برای یاد من بپا دار.» از این آیه دو نکته روشن می‌شود: ۱) نماز اختصاص به شریعت خاتم الانبیاء (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ندارد. ۲) إقامه نماز باید برای یاد خدا باشد.
[۱۰] جوادي آملي، عبدالله؛ تفسير موضوعي قرآن كريم، ج۷، ص۱۳۰.

نماز یکی از بزرگترین عبادتی است که قرآن به آن دعوت می‌کند. هنگامی که علی (علیه‌السّلام) با مشکلی برخورد می‌کرد به نماز بر‌می‌خاست و پس از نماز به دنبال حل مشکل به راه می‌افتاد و آیه را قرائت می‌فرمود. تکیه گاه درونی انسان صبر و تکیه گاه برونی نماز است. «یا ایها الّذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین؛‌ای افراد با ایمان از صبر و استقامت و از نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید. (همانا) خداوند با صابران است». در این آیه به دو اصل توصیه شده نخست مساله‌ی خود یاری و اتکا به نفس که به عنوان صبر از آن یاد گردیده و دیگر اتکاء به خداوند که با نماز به آن اشاره شده است.
این آیه دلالت دارد بر اینکه تشریع نماز لطفی است از جانب خداوند به بندگان خود که به آن وسیله بر انجام سایر عبادات توفیق حاصل کنند چنانکه فرمود: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز از عمل قبیح و ناپسند انسان را باز می‌دارد».


۱) نماز از واجبات الهی است: «إن الصلاة کانت على المؤمنین کتابا موقوتا؛ نماز، وظیفه ثابت و معیّن برای مؤمنان است.» "کتابت" کنایه است از واجب بودن و واجب کردن، پس طبق این آیه، نماز بر مؤمنان نوشته و واجبی است دارای وقت.
۲) بر پاداری نماز از صفات مؤمنان حقیقی است: «الذین یقیمون الصلاة و مما رزقثناهم ینفقون؛ آنها که نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.»
۳) محافظت از نماز، نخستین نشانه عملی تقوا و معاد باوری است: «...و الذین یؤمنون بالآخرة یؤمنون به و هم على صلاتهم یحافظون؛ ...آنها که به آخرت ایمان دارند و به آن(قرآن) ایمان می‌آورند و بر نمازهای خویش، مراقبت می‌کنند.» تا آنجایی که به پای بندی نماز در میدانِ جنگ تأکید شده است.
۴) نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان در روی زمین است: «الذین إن مکناهم فی الارض أقاموا الصلاة...؛ کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیم، نماز را برپامیدارند... »
۵) نماز باز دارنده از زشتیها و بدیها: «...و أقم الصلاة إن الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر...؛ ...ونماز را بر پادار، که نماز (انسان) را از زشتیها و گناه باز میدارد...» سیاق آیات شاهد بر این است که منظور از این باز داری، بازداریِ طبیعت نماز از فحشاء و منکر است. البته بازداری آن به نحو اقتضاء است نه علیت تامه، که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند یعنی نمازی که با رعایت آداب و شرائط مطلوبِ شرع، انجام یافته قدرت باز دارندگی از گناه را دارد، به شرطی که خود شخص اراده بر انجام گناه نداشته باشد.


امام خمینی نماز را برترین عمل و بالاترین ذکر خداوند و بزرگ‌ترین سبب رحمت حق تعالی می‌داند و معتقد است اهمال و سستی در نماز سبب خروج از ولایت و محروم ماندن از شفاعت است.
حضرت امام در اهمیت نماز بر این نکته تاکید می‌کند که باید نماز را با عشق و اقبال قلبی به جا آورد و از سبک شمردن و بی‌توجهی از آن پرهیز کرد. نماز معجونی روحانی است که به دست جمال و جلال حق ساخته شده و از همه عبادت‌ها جامع‌تر و کامل‌تر است و نسبت نماز با دیگر عبادات به مانند نسبت انسان کامل به دیگران و به منزله اسم اعظم در برابر دیگر اسماء است، بلکه نماز خود اسم اعظم است؛ از این‌رو لازم است انسان به نماز که مهم‌ترین عبادت است، اهمیت دهد و آن را در وقت فضیلت به جای آورد و نمازی که با تاخیر انجام شود، نورانیت ندارد و از مصادیق کوچک شمردن نماز است.
امام خمینی نماز را وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام ذات الهی می‌داند که پس از وصول نماز، نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است. نماز به حسب حقیقت و ملکوت آن دارای وحدت و بساطتی است که هر‌ اندازه به افق کامل نزدیک‌تر، وحدتش کامل‌تر می‌شود. به اعتقاد امام خمینی برای هر یک از اعمال نماز، صورت ملکوتی وجود دارد و به حسب مقامات و مراتب نمازگزاران مختلف می‌شود. این مراتب عبارتند از:
۱- نماز اهل ظاهر که تنها اجزا و مقدمات را دارا است و صورت نماز است.
۲- نماز اهل باطن؛ هر‌ اندازه که از ظاهر به باطن و از صورت به معنا پی ببرد، نماز او حقیقت پیدا می‌کند.
۳- نماز اولیاء که آیینه تجلیات خداوند است.
[۳۲] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



«فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون؛ پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل نگاری می‌کنند.» یعنی آنهایی که از نمازشان غافلند، اهتمامی به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باکی ندارند؛ چه اینکه به کلّی فوت شود و چه اینکه بعضی وقتها، و یا اینکه وقت فضیلتش از دست برود و چه اینکه ارکان و شرائطش و احکام و مسائلش را ندانسته، نمازی باطل بخوانند.
از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده: «إن شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة؛ همانا شفاعت ما به سبک شمارندۀ نماز نمی‌رسد».


انسان با نماز نخواندن جهنمی و اهل دوزخ می‌شود، قرآن از گفتگوی میان بهشتیان و دوزخیان خبر می‌دهد که بهشتیان از علّت جهنمی شدن اهل دوزخ سئوال می‌کنند. در جواب آنان، اولین سخنی که بر زبان میآورند بی‌نمازی و بی‌تفاوتی نسبت به نماز است: «ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین؛ چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.» منظور از "صلاة" در اینجا، نماز معمول در اسلام نیست بلکه منظور عبادتی خاص است به درگاه خدای تعالی که با همه عبادتها یعنی عبادت در شریعتهای آسمانی که از حیث کم و کیف از همدیگر مختلفند می‌سازد.


"خشوع" به معنی حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می‌شود و آثارش در بدن ظاهر می‌گردد. قرآن کریم، خشوع را از صفات مؤمنین حقیقی بر شمرده است: «الذین هم فی صلاتهم خاشعون؛ آنها که درنمازشان خشوع دارند.» یعنی اشاره به اینکه نماز آنها الفاظ و حرکاتی بی‌روح و فاقد معنی نیست، بلکه به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا می‌شود که از غیر او جدا می‌گردند و به او می‌پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می‌شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می‌گذارد، خود را ذره‌ای می‌بینند در برابر وجودی بی‌پایان، و قطره‌ای در برابر اقیانوس بیکران.


«حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى و قوموا لله قانتین؛ در انجام همه نمازها (به خصوص) نماز وسطی کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید» و در آیه دیگری می‌فرماید: «و الذین هم على صلواتهم یحافظون؛ و آنها که بر نمازهایشان مواظبت می‌نمایند»، منظور، محافظت از عدد نماز است یعنی مؤمنان محافظت دارند که یکی از نمازهایشان فوت نشود و دائماً مراقب آنند؛ بخاطر اینکه "صلاة" به صیغه جمع آمده و به ضمیر "هم" اضافه شده است .
در سوره معارج لفظ "صلاة" مفرد آمده است: «و الذین هم على صلاتهم یحافظون؛ در این آیه منظور از محافظت بر نماز، رعایت صفات کمالی نماز است؛ یعنی آن طور نماز بخواند که شرع دستور داده است.


گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه‌اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می‌گردد:

۱۰.۱ - نماز ذکرالله اکبر

روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان «ذكر الله» است كه در آیه‌ی فوق به عنوان برترین بیان شده است. البته ذكری كه مقدمه‌ی فكر، و فكری كه انگیزه عمل بوده باشد، چنانكه در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است كه در تفسیر جمله‌ی و لذكر الله اكبر فرمود: ذكرا لله عند ما احل و حرم؛ یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام» (یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).

۱۰.۲ - پاک کننده‌ی گناهان

نماز وسیله ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می‌كند، لذا در حدیثی می‌خوانیم: پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از یاران خود سؤال كرد: «لو كان علی باب دار الحد كم نهر و اغتسل فی كل یوم منه خمس مرات اكان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا، قال: فان مثل الصلاه كمثل النهر الجاری كلما صلی كفرت ما بینهما من الذنوب؛ اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن او می‌ماند؟».
در پاسخ عرض كردند: نه. فرمود: «نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان كه انسان نمازی می خواند گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود»و به این ترتیب جراحاتی كه بر روح و جان انسان از گناه می‌نشیند، با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی كه بر قلب می نشیند زدوده می‌شود.

۱۰.۳ - سدی در برابر گناهان

نماز سدی در برابر گناهان آینده است، چرا كه روح ایمان را در انسان تقویت می‌كند، و نهال تقوا را در دل پرورش می دهد، و می دانیم «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین سد دربرابر گناهان است و این همان چیزی است كه در آیه‌ی فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است و همان است كه در احادیث متعددی می‌خوانیم : افراد گناهكاری بودند كه شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان كردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح می كند و كرد.

۱۰.۴ - غفلت زدایی

نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم این كه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام می‌شود، مرتباً به انسان اخطار می كند، هشدار می‌دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان می‌سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می كند و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.

۱۰.۵ - کبر زدایی

نماز خودبینی و کبر را درهم می‌شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می‌گذارد، خود را ذره‌ی كوچكی در برابر عظمت او می‌بیند، بلكه صفری در برابر بی نهایت. پرده‌های غرور و خودخواهی را كنار می‌زند، تکبر و برتری جوئی را در هم می‌كوبد.
به همین دلیل علی (علیه‌السّلام) در آن حدیث معروفی كه فلسفه‌های عبادات اسلامی در آن منعكس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین می‌كند می‌فرماید: «فرض الله الایمان تطهیراً من الشرك و الصلوه تنزیهاً عن الكبر؛ خداوند ایمان را برای پاكسازی انسانها از شرک واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر».

۱۰.۶ - پرورش فضائل اخلاقی

نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تكامل معنوی انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می‌برد، به ملکوت آسمانها دعوت می‌كند، و با فرشتگان هم صدا و همراز می‌سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می‌خیزد.
تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) می‌خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود: «الصلوه قربان كلی تقی؛ نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است.»

۱۰.۷ - با ارزش کننده اعمال انسان

نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا كه نماز روح اخلاص را زنده می‌كند، زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می كند. لذا در حدیثی معروفی می‌خوانیم كه امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) در وصایای خود بعد ازآن كه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود: «الله الله فی الصلوه فانها عمود دینكم؛ خدا را خدا درباره نماز ، چرا كه ستون دین شما است».
می‌دانیم هنگامی كه عمود خیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محكم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: «اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله، و ان ردت رد علیه سائل عمله؛ نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می‌شود»!
شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می‌شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می‌شود.

۱۰.۸ - دعوت کننده به پاکسازی

نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازی زندگی می‌كند، چرا كه می دانیم مکان نماز گزار، لباس نمازگزار، فرشی كه بر آن نماز می‌خواند، آبی كه با آن وضو می گیرد و غسل می‌كند، محلی كه در آن غسل و وضو انجام می‌شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد كسی كه آلوده به تجاوز و ظلم، ریا، غصب، كم فروشی، رشوه خواری و كسی اموال حرام باشد چگوه می‌تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.

۱۰.۹ - عامل مؤثر ترک گناهان

نماز علاوه بر شرائط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرائط كمال دارد كه رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک سیاری از گناهان است. بوسیله نماز نیز که متضمن یاد‌آوری از خدا و خشوع در برابر او تلاوت قرآن که بر وعده ثواب و عذاب و هدایت مشتمل است کمک بجوئید البته نماز که دارای این اوصاف است انسان را به حسنات می‌خواند و از سیئات باز می‌دارد. در كتب فقهی و منابع حدیث مور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روایات آمده است: «لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب؛ نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این كه توبه كند.»
و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله كسانی كه نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسی كه زکات نمی پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگری كه می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خودبینی از موانع قبول نماز است، پیدا است كه فراهم كردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟

۱۰.۱۰ - تقویت کننده روح انضباط

نماز روح انضباط را در انسان تقویت می كند، چرا كه دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن كه رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی كاملاً آسان می‌سازد. همه اینها فوائدی است كه در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ برکات بی شمار دیگری دارد كه این جا جای شرح آن نیست، بعلاوه كم و بیش همه از آن آگاهیم. گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی كه از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) نقل شده پایان می‌دهیم:
امام در پاسخ نامه ای كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود: علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستی، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته، و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار. و نیز هدف این است كه انسان همواره هشیار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر این كه مداومت ذکر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می‌گردد، سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید. و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می كند.

۱۰.۱۱ - بازداری از حرص و كم طاقتی

خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و كم طاقت آفریده شده و هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود، مگر نماز گزاران، آنان كه نمازها را پیوسته انجام می‌دهند.
انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است كه اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی كنترل نگردد، به گمراهی كشیده خواهد شد و یكی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می كند، در پرتو این ارتباط، به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا می‌رسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند و مال و دارایی خود را از او می‌داند و با روحیه توکل و تسلیم، از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او می‌رسد، خود را بنده خدا می‌داند و بی طاقتی نخواهد كرد.

۱۰.۱۲ - استقامت و بردباری

یکی از رازها و فوائد نماز این است که موجب استواری و استقامت نمازگزار در برابر سختی‌ها و ناگواری‌ها می‌گردد. ممکن است برای بعضی این موضوع تعجب‌آور باشد در حالی که چنین نیست زیرا به هنگام حوادث سخت و مشکلات طاقت فرسا که انسان نیروی خود را برای مقابله با آنها ناچیز می‌بیند نیازمند به تکیه‌گاهی است که از هر جهت نامحدود و بی‌انتها است نماز او را با چنین مبدئی مربوط می‌کند و با اتکاء بر او می‌تواند با روحی مطمئن و آرام امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند. صبر از عالی‌ترین صفات و ملکات انسانی است. قرآن کراراً آن را ستایش کرده و تقریباً در هفتاد مورد به صبر ترغیب نموده است. و در هر مورد از قرآن که خداوند وصایا و سفارش‌هایی می‌کند نماز اولین و مهمترین آنهاست. خدا همراه صابران است.
[۵۴] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۱، ص۳۹۲.

نماز انسان را با پناه‌گاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا می‌كند كه در مقابله با سختی ها و مشكلات زندگی به او اتكاء می كند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمی‌گردد، بر همین اساس، خداوند متعال دو مورد در قرآن می‌فرماید: از خصلت صبر و نماز کمک بجویید، و این امر در روان شناسی هم به اثبات رسیده است که با آرامش و اطمینان روحی که از گذر ایمان و اعتقاد حاصل می‌شود، انسان می‌تواند امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند.

۱۰.۱۳ - نظم و انضباط

انجام نماز در اوقات معین و مخصوص، آداب نماز در مورد نیت و قیام و رکوع و سجود و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش، علاوه بر آثار مفیدی که در روح انسان می‌گذارد موجب نظم و انظباط در زندگی خواهد شد و همان طور که در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این که یکی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تکامل، نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است که به نتیجه می‌رسد، جایگاه نماز در تکامل انسان بهتر معلوم می‌شود.
حال به مناسبت موضوع افعال واجب نماز از دیدگاه امام خمینی در ادامه ارائه می‌گردد.


افعال نماز (بر دو قسم) واجب و مستحب است. افعال واجب آن، یازده چیز است: نیّت، تکبیرة الاحرام، قیام، رکوع، سجده، قرائت، (خواندن حمد و سوره)، ذکر، تشهّد، سلام، ترتیب و موالات. بعضی از این‌ها رکن است که زیاد و کم کردن آن‌ها، عمداً و سهواً، نماز را باطل می‌کند. البته بنابراین که نیّت عبارت از داعی بر انجام فعل باشد، زیاد کردن آن تصوّر نمی‌شود، و بنابراین که نیّت عبارت از گذراندن عمل به قلب باشد، زیادی آن مضرّ نمی‌باشد. و واجباتی که رکن نیستند، زیاد و کم کردن آن‌ها سهواً - نه عمداً - نماز را باطل نمی‌کند.

۱۱.۱ - نیت

نیّت عبارت است از قصد انجام کار. و در نیّت، تقرّب به خدای متعال و فرمانبری امر او معتبر است. و در نیّت، به زبان آوردن لازم نیست، زیرا نیّت کاری است مربوط به قلب، چنان که در نیّت، اخطار قلبی - یعنی آوردن عمل در فکر و حاضر کردن آن در خاطر - واجب نیست که در فکر و خزانه خیال خود، این معنی را مرتّب نماید که مثلاً، فلان نماز را جهت فرمانبری امر خدا می‌خوانم، بلکه وجود داعی و محرّک (انگیزه) کفایت می‌کند. و داعی آن است که انسان اجمالاً اراده‌ای داشته باشد که او را به صدور فعل وادار کند و این اراده و خواست قلبی ناشی از خواسته‌های درونی او است به گونه‌ای که به واسطه داشتن این داعی از اینکه ساهی (اشتباه کار) یا غافل (بی‌توجه) باشد خارج شده و کار او - همانند سایر کارهای ارادی و اختیاری - جزء کارهای فاعل مختار به شمار می‌آید و (در اینجا) انگیزه و وادار کننده انسان به عمل، امتثال امر خداوند و مانند آن می‌باشد.
در نیّت، اخلاص (خالص بودن آن از هدف‌های غیر خدایی) معتبر است، بنابراین هرگاه چیزی که با اخلاص منافات دارد ضمیمه نیّت شود، عمل (نماز) باطل می‌شود، مخصوصاً ریا که در هر حال باطل‌کننده است؛ چه در ابتدای عمل باشد یا در اثنای آن، در واجبات باشد یا در مستحبات آن، و همچنین است اگر ریا در اوصافی باشد که با عمل متحد است، مانند در مسجد یا به جماعت بودن نماز و مانند آن.

۱۱.۲ - تکبیرة الاحرام‌

و تکبیرة الافتتاح هم نامیده می‌شود، و شکل آن «اللَّه اکبر» است و غیر آن و نیز مرادف آن به عربی و همچنین ترجمه غیر عربی آن کفایت نمی‌کند. و تکبیرة الاحرام رکن است که با کم شدن و همچنین با زیاد شدن آن عمداً یا سهواً، نماز باطل می‌شود، پس اگر برای تکبیر افتتاح «اللَّه اکبر» بگوید و پس از آن تکبیر دوباره‌ای را به همین عنوان بیفزاید، نماز باطل می‌شود. و احتیاج به تکبیر سوم دارد و اگر با تکبیر چهارم، این را هم باطل کند، به‌ تکبیر پنجم احتیاج دارد و به همین منوال. و در وقت تکبیر گفتن، باید راست ایستاده باشد، پس اگر عمداً یا سهواً آن را ترک نماید نماز باطل می‌شود، بلکه باید از باب مقدّمه، قبل از گفتن تکبیر، راست بایستد و فرقی هم بین مامومی که در حال رکوع امام، به نماز جماعت رسیده و غیر او نیست، بلکه برای آن‌که یقین کند تکبیر به طور کامل در حال ایستادن و با قامت راست گفته شده، سزاوار است مختصری صبر کند. و احتیاط (واجب) آن است که استقرار در هنگام ایستادن مانند خود ایستادن است که نماز با ترک آن چه عمداً و چه سهواً باطل می‌شود. بنابراین اگر سهواً استقرار را ترک کند، باید احتیاطاً کاری که نماز را باطل می‌کند انجام دهد و با حالت استقرار، تکبیر را (دوباره) بگوید و احتیاط بیشتر آن است که همان نماز را تمام کند، سپس نماز را با تکبیر گفتن در حالت استقرار اعاده نماید.

۱۱.۳ - قیام

قیام در تکبیرة الاحرام - که مقارن نیّت است – و در رکوع رکن است و قیامی که در رکوع رکن است عبارت است از همان قیامی که (قبل از رکوع است و) از آن به رکوع می‌رود و به آن «قیام متصل به رکوع» می‌گویند، بنابراین کسی که عمداً یا سهواً، در این دو صورت، اخلال به قیام کند - به اینکه تکبیرة الاحرام را نشسته بگوید، یا یک رکعت کامل را نشسته بخواند، یا در حالی که خم شده تا به سجده رود یادش بیاید که رکوع نکرده و به همان حالت خمیدگی (بدون آن‌که راست بایستد) به رکوع برخیزد، یا قبل از رسیدن به رکوع یادش بیاید که رکوع نکرده و بدون راست قرار گرفتن قامت و با حالت خمیده، هر چند از روی سهو بایستد - نمازش باطل است. و قیام در غیر این دو مورد واجب است اما رکن نیست و نماز فقط با ترک عمدی آن باطل می‌شود، مثل قیام در حال خواندن حمد و سوره، بنابراین کسی که سهواً حمد و سوره را نشسته بخواند، سپس یادش بیاید و بایستد، نمازش صحیح است و همچنین است با زیاد شدن قیام (که اگر سهواً زیاد شود نماز باطل نمی‌شود) مثل کسی که در جایی که باید بنشیند، سهواً بایستد.

۱۱.۴ - قرائت

در رکعت اول و دوم از نمازهای واجب، خواندن سوره حمد و یک سوره کامل بعد از آن واجب است و نمازگزار می‌تواند در بعضی از حالات، سوره را ترک نماید، بلکه گاهی در تنگی وقت و ترس و مانند این‌ها از موارد ناچاری ترک کردن سوره واجب است. و اگر سوره را عمداً مقدّم بر حمد نمود، باید نماز را از سر بگیرد و اگر سهواً مقدّم بدارد و قبل از رکوع یادش بیاید، اگر حمد را بعد از آن نخوانده باشد، باید حمد را بخواند و سپس سوره را اعاده نماید و اگر حمد را خوانده باشد باید فقط سوره را اعاده نماید.
خواندن حمد، در نمازهای مستحبی - مانند نمازهای واجب - واجب است؛ یعنی خواندن آن، شرط صحّت در آن‌ها است. اما خواندن سوره در هیچ یک از نمازهای مستحبی، واجب نیست؛ اگرچه آن نماز - با عنوان عارضی مثل نذر و مانند آن - واجب شده باشد. البته نمازهای مستحبی که در کیفیت انجام آن‌ها، سوره‌های مخصوصی وارد شده است، باید جهت تحقّق اینگونه نمازهای مستحبی، همان سوره‌ها خوانده شود، مگر آن‌که معلوم باشد که انجام آن‌ها با این سوره‌ها، شرط کمال آن نمازها است، نه آن‌که در اصل مشروعیّت و صحّت آن دخیل باشد.

۱۱.۵ - ذکر

نمازگزار در غیر رکعت اول و دوم (یعنی در رکعت سوم و چهارم) نمازهای‌ واجب، بین خواندن سوره حمد و گفتن ذکر (تسبیحات اربعه) مخیّر است و بعید نیست که برای امام جماعت، خواندن سوره حمد و برای ماموم، گفتن ذکر افضل باشد و برای کسی که فرادا نماز می‌خواند، سوره حمد و تسبیحات اربعه، مساوی باشد. و کیفیت ذکر چنین است: «سُبحانَ اللهِ َو الحَمدُ لِلهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ» و واجب است بر عربی بودن آن مواظبت شود، و یک مرتبه گفتن آن کفایت می‌کند، و احتیاط و افضل آن است که آن را سه مرتبه تکرار کند و بهتر است که به این تسبیحات، استغفار (مثلاً «أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ») افزوده شود. و واجب است حمد و ذکر (در رکعت سوم و چهارم) حتی بسم اللَّه الرحمن الرحیم بنابر احتیاط (واجب)، آهسته خوانده شود. و رکعت سوم و چهارم لازم نیست در خواندن حمد و گفتن ذکر مثل هم باشند (بنابراین می‌تواند در یک رکعت، حمد بخواند و در دیگری تسبیحات بگوید).

۱۱.۶ - رکوع

در هر رکعت از نمازهای واجب یومیّه، یک رکوع واجب است و آن رکن است که نماز با کم و زیاد کردن آن - عمداً و سهواً - باطل می‌شود، مگر در نماز جماعت به عنوان متابعت به تفصیلی که در جای خود می‌آید. و در رکوع باید به‌اندازه متعارف خم شود به طوری که دستش به زانویش برسد و احتیاط (مستحب) آن است که به طوری باشد که کف دست به زانو برسد، بنابراین مسمّای خم شدن، کفایت نمی‌کند.

۱۱.۶.۱ - رکوع عاجز

کسی که بر خم شدن - به صورتی که گفته شد – قدرت نداشته باشد، باید تکیه دهد و اگر با تکیه کردن هم نتواند رکوع نماید، به هر مقداری که می‌تواند باید خم شود و نباید نشسته رکوع نماید، هر چند که به طور نشسته بر رکوع قادر باشد. البته اگر به طور کلّی از خم شدن (ایستاده) معذور باشد، باید نشسته رکوع نماید و احتیاطاً یک نماز دیگر با رکوع اشاره‌ای در حالت ایستاده بخواند. و اگر بر رکوع نشسته (هم) قدرت نداشته باشد، در این صورت اشاره کردن کفایت می‌کند، بنابراین باید ایستاده برای رکوع به وسیله سرش اشاره نماید و اگر توانایی آن را نداشته باشد، دو چشمش را به عنوان رکوع کردن می‌بندد و آن‌ها را به عنوان سر برداشتن از رکوع باز می‌کند. و رکوع شخص نشسته به این است که به طوری خم شود که صورتش مقابل زانوهایش قرار گیرد و افضل و احوط آن است که بیشتر از این مقدار خم شود، به طوری که صورتش مقابل جای سجده‌اش قرار بگیرد.

۱۱.۷ - سجده

در هر رکعت دو سجده واجب است و این دو سجده با هم رکن می‌باشند که نماز با زیاد کردن دو سجده با هم در یک رکعت باطل می‌شود و کم کردن هر دو سجده‌ نیز چنین است (که اگر هر دو سجده را در یک رکعت ترک کند نماز باطل می‌شود) خواه (این زیاد کردن و کم کردن) عمدی باشد و خواه سهوی، بنابراین اگر سهواً یک سجده را اضافه یا کم کند، نماز باطل نمی‌شود. و لازم است برای سجده، خم شده و طوری پیشانی را (بر زمین) بگذارد که مسمّای سجده تحقق یابد و همین (خم شدن و نهادن پیشانی بر زمین) میزان رکن و معیار زیاد کردن عمدی و سهوی است.
و در سجده چیزهای دیگری لازم است که در رکن بودنش دخالتی ندارند:
از آن جمله: سجده کردن روی شش عضو (که باید روی زمین گذاشته شود): دو کف دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا. و باید باطن دو کف دست به زمین برسد و احتیاط (واجب) آن است که دست‌ها طوری بر زمین نهاده شود که عرفاً بگویند تمام کف دست‌ها روی زمین نهاده شده است و این در حال اختیار است. اما در صورت اضطرار، همین که گفته شود کف دست‌ها به زمین نهاده شده کفایت می‌کند و اگر فقط بر جمع نمودن انگشتان به سمت کف دست و سجده نمودن روی آن‌ها قدرت داشته باشد، به همان اکتفا می‌کند و اگر بر این مقدار هم توانایی نداشت، گذاشتن پشت دست (روی زمین) کافی است و چنانچه این هم به جهت قطع شدن دست و مانند آن، ممکن نبود، هرچه را که به کف دست نزدیک‌تر است روی زمین می‌گذارد. و اما زانوها واجب است طوری باشد که بگویند بر روی قسمت روی زانوها سجده نموده است اگرچه تمام آن را روی زمین نگذارد. و اما دو انگشت بزرگ پاها بنابر احتیاط (واجب) باید مراعات نوک آن‌ها را بنماید (که به زمین برسد). و واجب نیست همه پیشانی به زمین برسد، بلکه مسمّای سجده کردن با پیشانی کفایت می‌کند. و این مسمّی به مقدار سر انگشت تحقّق پیدا می‌کند، و احتیاط (مستحب) آن است که به مقدار یک درهم باشد، همچنان که احتیاط (مستحب) آن است که این مقدار از پیشانی که به زمین می‌رسد از یک قسمت باشد نه چند نقطه پراکنده؛ هرچند که بنابر اقوی فرقی ندارد، بنابراین سجده بر دانه‌های تسبیح، در صورتی که آنچه پیشانی به آن می‌رسد به مقدار سر انگشت باشد جایز است. و باید چیزی را که مانع مباشرت (و رسیدن پوست) پیشانی به محل سجود است برطرف نمود، خواه چرک باشد یا غیر چرک، و خواه در پیشانی باشد یا در محل سجود، حتی اگر در سجده اول، به‌ پیشانی‌اش تربت یا خاک یا سنگریزه و مانند این‌ها چسبیده باشد، بنابر احتیاط (واجب)، اگر اقوی نباشد، باید آن را برای سجده دوم رفع نمود. و منظور از پیشانی در اینجا، از نظر درازا (درازای صورت) از رستنگاه موی سر تا قسمت بالای بینی و ابروها و از نظر پهنا، مابین دو جبین است‌.

۱۱.۸ - تشهد

تشهد در نماز دو رکعتی، یک مرتبه - بعد از سر برداشتن از سجده آخ ر- واجب است و در نماز سه رکعتی و چهار رکعتی دو مرتبه: مرتبه اول بعد از سر برداشتن از سجده آخر رکعت دوم و مرتبه دوم بعد از سر برداشتن از سجده آخر رکعت آخر. و تشهد واجب است، ولی رکن نیست و به واسطه ترک آن تا رکوع (رکعت بعد) که از روی عمد باشد - نه سهو - نماز باطل می‌شود؛ اگرچه قضای تشهد (در ترک سهوی) واجب است، همان طور که در بحث خلل (نواقص نماز) خواهد آمد. و آنچه در تشهد واجب است آن است که بگوید: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و گفتن «الْحَمْدُ للَّه» یا «بِسْمِ اللَّهِ و بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّه وَ خَیْرُ الْاَسْماءِ للَّه یا الْاسْماءُ الْحُسْنی کُلُّها للَّه» در اول تشهد و گفتن «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ فِی امَّتِهِ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» بعد از صلوات بر پیغمبر و آل او مستحب است، ولی در تشهد دوم، احتیاط (واجب) آن است که آن را (و تقبّل شفاعته...) به قصد خصوصیت و وظیفه (استحبابی) نگوید. و باید تشهد را به لفظ صحیح که با زبان عرب موافق است بخواند و کسی که از لفظ صحیح ناتوان باشد یاد گرفتنش بر او واجب است.

۱۱.۹ - سلام نماز

سلام در نماز واجب است و ظاهراً جزء نماز می‌باشد و جایز شدن کارهای منافی نماز و خارج شدن از نماز توقف بر سلام دارد. و سلام دو صیغه دارد: اول: «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحینَ» و دوم: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ» به انضمام «وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ» بنابر احتیاط، اگرچه بنابر اقوی این ضمیمه مستحب است. و اگر صیغه اول را گفته باشد، صیغه دوم، جزء مستحب نماز می‌شود و در صورتی که صیغه اول را نگفته باشد، صیغه دوم ظاهراً جزء واجب نماز می‌باشد، و اکتفا کردن به صیغه دوم، بلکه اکتفا نمودن به صیغه اول هم جایز است، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که به صیغه اول «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحینَ» اکتفا ننماید. و اما «السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ» از دنباله‌های تشهد است که با آن، کارهای منافی نماز، جایز نمی‌شود و ترک آن- نه عمداً و نه سهواً - نماز را باطل نمی‌کند، لکن احتیاط (مستحب) آن است که آن را ترک نکند، همان طور که احتیاط (مستحب) آن است که با مقدم داشتن صیغه اول «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی‌ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِینَ» بین دو صیغه جمع کند، (هر دو سلام را به ترتیب بگوید).
در هر دو صیغه سلام، عربی بودن و اعراب (صحیح) واجب است و در صورتی که (صحیح هیچ یک از آن دو را) نداند، واجب است یکی از آن دو را یاد بگیرد، چنان که با طمانینه نشستن در حال سلام، واجب است و در حال سلام، تورک (که روی ران چپ بنشیند و روی پای راست را روی کف پای چپ قرار دهد) مستحب است.

۱۱.۱۰ - ترتیب

در کارهای نماز، ترتیب واجب است، بنابراین واجب است مقدّم داشتن تکبیرة الاحرام بر قرائت، و حمد بر سوره، و سوره بر رکوع، و رکوع بر سجده، و به همین منوال، پس کسی که نماز بخواند در حالی که چیز مقدم را عمداً عقب‌تر بیندازد و یا بر عکس، نمازش باطل است و همچنین است اگر سهواً رکنی را بر رکن دیگر مقدّم بدارد، اما اگر سهواً رکنی را بر چیزی که رکن نیست مقدّم نماید، مانند آن‌که قبل از قرائت رکوع نماید، اشکالی ندارد و باید نمازش را ادامه دهد و همچنین است اگر سهواً چیزی را که رکن نیست، بر رکن مقدّم نماید، مثل آن‌که تشهد را قبل از دو سجده بخواند اشکالی ندارد، لکن اگر تدارک آن ممکن باشد (و رکن زیاد نشود) باید برگردد به طوری که ترتیب حاصل شود و نمازش صحیح است، چنان که اگر سهواً کاری را که رکن نیست بر غیر رکن مقدّم نماید اشکالی ندارد، پس در این صورت هم اگر ممکن باشد برمی‌گردد به طوری که ترتیب را تحصیل کند و نمازش صحیح است.

۱۱.۱۱ - موالات

موالات در کارهای نماز واجب است به این معنی که بین کارهای نماز به گونه‌ای فاصله نیندازد که صورت نماز را از بین ببرد، به طوری که سلب نام نماز از آن صحیح باشد (که گفته شود: نماز نیست) بنابراین اگر موالات به این معنی را عمداً یا سهواً ترک کند نمازش باطل می‌شود. و اما موالات به معنای پی‌درپی انجام دادن عرفی، بنابر احتیاط، نیز واجب است و با ترک آن عمداً - نه سهواً - نماز بنابر احتیاط (واجب) باطل می‌شود.
همان طور که موالات میان بعضی از افعال نماز با سایر افعال آن واجب است، همچنین در آیات و کلمات قرائت و تکبیر و ذکر و تسبیح، بلکه در حروف هم واجب می‌باشد، پس کسی که موالات را در یکی از آن‌ها عمداً ترک نماید، به طوری که اسم آن‌ها باقی نماند، نمازش در موردی که اگر بخواهد موالات را تحصیل کند، زیاده‌ای که نماز را باطل می‌کند، پیش می‌آید - بلکه بنابر احتیاط (واجب) اگرچه چنین زیاده‌ای هم پیش نیاید - باطل است. و اگر سهواً چنین موالاتی را ترک نماید اشکالی ندارد، پس اگر از محل آن نگذشته، باید آن چه را که با آن موالات حاصل می‌شود، اعاده نماید، ولی این در جایی است که از بین رفتن این موالات در یکی از آن‌ها (قرائت، ذکر...) موجب از بین رفتن موالات در نماز به معنایی که توضیح داده شد، نشود وگرنه در صورت سهو هم، نمازش باطل می‌شود.


۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۸۵.    
۲. توبه/ سوره۹، آیه ۱۰۳.    
۳. احزاب/ سوره۳۳، آیه۵۶.    
۴. بقره/ سوره۲، آیه۱۵۷.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۸۵.    
۶. ابراهیم/ سوره۱۴، آیه۴۰.    
۷. مریم/ سوره۱۹، آیه۳۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۴۷.    
۹. طه/ سوره۲۰، آیه۱۴.    
۱۰. جوادي آملي، عبدالله؛ تفسير موضوعي قرآن كريم، ج۷، ص۱۳۰.
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۵۲.    
۱۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۸.    
۱۴. نساء/ سوره۴، آیه۱۰۳.    
۱۵. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۳.    
۱۶. توبه/ سوره۹، آیه۷۱.    
۱۷. ابراهیم/ سوره۱۴، آیه۳۱.    
۱۸. لقمان/ سوره۳۱، آیه۳.    
۱۹. انفال/ سوره۸، آیه۳.    
۲۰. انعام/ سوره۶، آیه۹۲.    
۲۱. نساء/ سوره۴، آیه۱۰۲.    
۲۲. حج/ سوره۲۲، آیه۴۱.    
۲۳. عنکبوت/ سوره۲۹، آیه۴۵.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۸.    
۲۵. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۶۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۶. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۷. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۲۸-۴۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۸. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۲۵-۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۹. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۹ و ۱۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۰. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۲۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۱. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۱۳-۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۲. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۳. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۵-۴.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۸.    
۳۵. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۶.    
۳۶. مدثر/ سوره۷۴، آیه۴۳-۴۲    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۹۷.    
۳۸. مومنون/ سوره۲۳، آیه۲.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۹۴.    
۴۰. بقره/ سوره۲، آیه۲۳۸.    
۴۱. مومنون/ سوره۲۳، آیه۹.    
۴۲. معارج/سوره۷۰، آیه۳۴.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۷.    
۴۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۰۰.    
۴۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۳، ص۷.    
۴۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲.    
۴۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت ۱۳۶.    
۴۸. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۴۷.    
۴۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۱۷- ۳۲۰.    
۵۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۱۸.    
۵۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۳، ص۴.    
۵۲. معارج/ سوره۷۰، آیات۱۹-۲۴.    
۵۳. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۱۸.    
۵۴. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۱، ص۳۹۲.
۵۵. بقره/ سوره۲، آیه۴۵.    
۵۶. بقره/ سوره۲، آیه۱۵۳.    
۵۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۳، کتاب الصلاة، القول فی افعال الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۸، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۰، کتاب الصلاة، القول فی القبام، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۲، کتاب الصلاة، القول فی القراءة و الذکر، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۲، کتاب الصلاة، القول فی القراءة و الذکر، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۶، کتاب الصلاة، القول فی القراءة و الذکر، مساله۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۷۸، کتاب الصلاة، القول فی الرکوع، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۱، کتاب الصلاة، القول فی السجود، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۸، کتاب الصلاة، القول فی التشهد، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۶۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی التسلیم، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۷۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی التسلیم، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۷۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۹، کتاب الصلاة، القول فی الترتیب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۷۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۹۰، کتاب الصلاة، القول فی الموالات، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۷۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۹۰، کتاب الصلاة، القول فی الموالات، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



سایت بژوهه    
اندیشه قم    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نماز»، تاریخ بازیابی۹۵/۱۰/۲۴.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار