محمد فاضل لنکرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیت الله العظمی شیخ محمد فاضل لنکرانی (۱۳۱۰-۱۳۸۶ش)، از مراجع تقلید
شیعه، مدرس
حوزه علمیه قم، از اعضای
جامعه مدرسین حوزه و عضو اولین دوره
مجلس خبرگان رهبری بود.
وی در حوزه علیمه قم از محضر بزرگانی چون
آیت الله بروجردی،
امام خمینی و
علامه طباطبایی بهره برده و در جوانی به
درجه اجتهاد رسید. او یکی از هفت مرجعی بود که از طرف جامعه مدرسین حوزه به عنوان
مرجع تقلید معرفی شد. آیت الله فاضل از مدرسان حوزه علمیه بوده و در کنار تحصیل و تدریس به مبارزات سیاسی علیه
حکومت پهلوی اشتغال داشت. او از حامیان قیام امام خمینی و انقلاب اسلامی بود که بارها زندانی، شکنجه و تعبید شد و بعد از پیروزی انقلاب ایران همواره از حامیان
انقلاب اسلامی ایران و
ولایت فقیه بود. ایشان نسب به وضعیت مسلمانان جهان اسلام و تشیع حساس بوده در مناسبتهای مختلف موضعگیریهای به موقع و قابل تاثیر داشت. آیت الله فاضل
مرکز فقهی ائمه اطهار و مدرسه علمیهای در
قم تاسیس و اداره میکرد که یکی از مدارس فعال قم است. از ایشان آثاری برجای مانده که برخی چاپ شده و برخی هنوز چاپ نشده است.
آیت الله العظمی شیخ محمد فاضل لنکرانی از مراجع تقلید جهان تشیع، در سال ۱۳۱۰ش دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله فاضل لنکرانی از بزرگان و اساتید
حوزه علمیه قم به شمار میرفت، او از مهاجران
قفقاز بود و سالها در
مشهد و
حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست آیت الله
شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمةاللهعلیه) تاسیس شد، وارد
قم و حوزه علمیه آن گردید. در همان اوان با یکی از خاندانهای
اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانی به وجود آمدند و بدینسان، آیت الله محمد فاضل لنکرانی، که چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانی پدر به شمار میرود تولد یافت.
وی از همان سالهای کودکی، سخت تحت تاثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم کودکی تصمیم گرفت راه و روش زندگی پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد.
آیت الله فاضل به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایی را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینی پیوست. در آن زمان درست ۱۳ سال از عمرش میگذشت، علاوه بر تمام جاذبههای طلبگی، عامل دیگری که باعث شد وی راه خود را با علاقه بیشتری ادامه دهد، آن بود که یکی از دوستان دوران تحصیلات ابتدایی که با او سابقه دوستی و ارتباط معنوی و عاطفی داشت آیت الله حاج
سید مصطفی خمینی فرزند ارشد
امام خمینی (قدسسره) در کنار او قرار گرفت و آنها به عنوان دو رفیق و دو همراه و همقدم، این راه را با هم ادامه دادند. به قول خود استاد: «وجود این دوست عزیز در شدت علاقه ما به راهی که در پیش گرفته بودیم، نقش مهمی داشت. و از همان اوان به کمک یکدیگر و به عنوان دو هممباحثه مشغول تحصیل شدیم.»
وی تحصیلات دینی را با سرعتی بسیار پیش برد، به طوری که دورههای
ادبیات و سطوح را که معمولا طلاب دیگر در مدت ۸ یا ۹ سال به پایان میبردند، وی تنها در مدت ۶ سال سپری کرد، از اینرو هنگامی که درست ۱۹ سال از سنین عمر را پشت سر نهاده بود، وارد آخرین مرحله تحصیلات حوزه یعنی
درس خارج گردید.
وقتی فاضل لنکرانی جوان ۱۹ ساله در درس خارج، آن هم درس خارج
آیت الله العظمی بروجردی که بسیار سنگین و در سطح بالایی بود، شرکت میکرد، میتوان گفت که جوانترین شاگرد آن جلسات بود، از اینرو قیافه جوان او در میان سایرین سخت جلب توجه میکرد، بهطوریکه چه بسا کسانی هم بودند که به خاطر همین سن و سال کم، تصور میکردند شاید او
اصلا قادر به درک و فهم مطالب مطروحه در آن جلسات نباشد. اما چنین تصوری اشتباه بود، به ویژه آنکه ایشان، هر درسی را که در محضر آیت الله بروجردی مطرح میشد، همان روز به
زبان عربی مینوشت و این نشان میداد که نه تنها درس را درک کرده است بلکه به مفاهیم آن تسلط و احاطه هم پیدا نموده است، بهطوریکه چندی بعد، روزی که مرحوم آیت الله بروجردی در منزل پدری استاد، همان نوشتهها را ملاحظه کرده بود، خطاب به پدر بزرگوار آیت الله فاضل فرموده بود: «هیچ فکر نمیکردم که وی با این سن و سال اندک بتواند به این خوبی به تمام رموز و خصوصیات درسها آشنا بشود و خصوصا آنها را در قالب عباراتی جالب توجه از نظر تفهیم و تفهم و آن هم به زبان عربی به رشته تحریر در آورد.»
در همان سالها جوانی آیت الله فاضل بود که امام خمینی، تدریس یک دوره
علم اصول را آغاز کردند. آیت الله فاضل آن روزها ضمن شرکت در درس مرحوم آیت الله بروجردی، در جلسات درس امام خمینی نیز شرکت میکرد، و بدینسان یک دوره
اصول کامل از
مباحث الفاظ و مباحث عقلیه را در محضر امام خمینی فرا گرفت که حدود هفت سال به طول انجامید.
همچنین امام خمینی، در کنار درس
اصول، یک دوره درس
فقه هم از کتاب طهارت آغاز کرده بودند که از همان نخستین روز، استاد در آن جلسات نیز شرکت میجست و درس
فقه امام راحل را ضبط و ثبت میکرد، بهطوریکه حاصل این نوشتهها به چند جلد کتاب بالغ میشد. بدینگونه در سالهای جوانی حدود ۱۱ سال در درس مرحوم آیت الله بروجردی و حدود ۹ سال نیز مجموعا در درسهای
فقه و
اصول امام خمینی (قدسسره) شرکت داشت.
آیت الله فاضل در کنار درسهای
فقه و
اصول، چند سال از عمرش را نیز در درسهای
فلسفه و
حکمت گذرانید. در این رشته استاد او،
علامه طباطبایی بود که وی در محضرش طی سالها، قسمتی از مباحث
منظومه سبزواری و سپس کتاب
اسفار ملا صدرای شیرازی را تعلیم گرفت. البته در کنار همه اینها در مباحث دیگری چون بحثهای مسائل عقیدتی و نیز مباحثی در درس اخلاق شرکت میکرد و از استادان دیگری هم بهطور پراکنده بهره میگرفت.
آیت الله فاضل بر اساس هوش سرشار و کمنظیری که داشت بسیار زود و به سرعت به
درجه اجتهاد رسید. پس از آن همه تحصیل علوم معارف اسلامی، بویژه پس از ۱۱ سال تعلم مداوم در محضر درس آیت الله بروجردی و ۹ سال شرکت در محضر درسهای امام خمینی (رحمةالله) وقتی هنوز جوانی ۳۰ ساله بود دیگر به
تقلید نیاز نداشت، از اینرو اگر در زمان حیات آیت الله بروجردی و سالهای مرجعیت آن بزرگوار به تقلید از ایشان میپرداخت، پس از وفات آن پیشوای جهان تشیع، دیگر به استنباط خود متکی شد و غوامض امور و رموز مسائل دینی و مذهبی را به
اجتهاد خویش از پیش پای برداشت.
نکتهای دیگر که در زندگی آیت الله فاضل جلب توجه میکند، این است که از نخستین سالهای جوانی، همواره تحصیل و تدریس به موازات یکدیگر در زندگیاش جریان داشته است، وی در سالهای دوم یا سوم تحصیل یعنی در حدود ۱۵- ۱۶ سالگی، ضمن آن که خود به عنوان شاگرد در محضر درس بزرگان حاضر میشد، در عینحال به موازات آن به عنوان مدرس، جلسات درس تشکیل میداد و به تعلیم گروههایی از طالبان علم میپرداخت. غالبا در جلسات درس ایشان، کسانی حاضر میشدند که همگی از لحاظ سن و سال بزرگتر از استاد خود بودند.
در آن سالهای ۱۵- ۱۶ سالگی عده شاگردانش غالبا به ۷۰- ۸۰ نفر میرسید و هنگامی که به ۱۹ سالگی رسید، دیگر جلسات درسش آنقدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وی حاضر میشدند، تا جایی که وقتی به تدریس
کفایة الاصول (آخرین کتاب سطح عالی و دشوارترین کتاب آن دوره) میپرداخت قریب ۶۰۰- ۷۰۰ نفر پای درسش مینشستند و چون مطالب آن جلسات بر روی نوار ضبط میشد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلاب جوان و کفایه خوان است و بالاخره بیش از ۲۵ سال به تدریس خارج اشتغال داشت و گروه کثیری از فضلا که غالبا مردانی عالم و آگاه و دارای تحقیقات و تالیفاتی هستند و به نوبه خود به تدریس عده زیادی اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شرکت میکردند.
یکی از مهمترین فرازهای زندگی استاد، زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان است. از همان زمانی که امام خمینی (رحمةالله) مبارزه مذهبی سیاسی خود را آغاز کردند و علیه
ظلم و
فساد و
کفر و
استکبار قیام نمودند، استاد نیز به پیروی از معلم خویش قدم در این راه نهاد و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بیتزلزل و سرسخت ایشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه میسپرد. این مبارزات، هم به صورت فردی و هم به عنوان عضوی از اعضای
جامعه مدرسین حوزه علمیه که در آن زمان فعالیت چشمگیر و پرثمری داشت صورت میگرفت، و به همین جهت، از همان آغاز، مساله اتحاد و اتفاق و یکپارچگی و وحدت کلمه یعنی همان چیز که رمز مهم پیروزی انقلاب اسلامی به شمار میرفت در مبارزات استاد، نقش اساسی و تعیین کنندهای داشت.
در ارتباط با فعالیتها و مبارزات بود که بارها از طرف رژیم حاکم دستگیر شد، بارها به بازجوییهای فراخوانده شد، بارها طعم
زندان و
شکنجه ساواک را چشید و سرانجام نیز به بد آب و هواترین نقاط کشور
تبعید شد. نخستین تبعیدگاه وی بندر لنگه بود که اوج گرمای تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود چهار ماه را در آن منطقه، در گرمای سوزان و شرجی آن سپری کرد، چهار ماهی که به قول خود استاد، میتوان گفت به اندازه تحمل ۴۰ سال رنج و ناراحتی و مرارت بود. سپس استاد را به منطقه کویری
یزد تبعید کردند و دو سال و نیم نیز از عمر وی در اقامت اجباری آنجا سپری شد. اما استاد از این دوره تبعید نیز به نیکوترین وجه استفاده کرد، یعنی علاوه بر تحقیقات علمی و تالیفات و نگارشهای با ارزشی که در آن خلوت داشت، کار برخوردهای پرثمری ترتیب داده و با روشنگری و بیدارسازی مردم، آنان را در مسیر مبارزات امام راحل قرار میدادند، بهطوریکه در روزهای اوج انقلاب، مردم یزد از جمله پیشتازترین مبارزان شهید پروری بودند که با مشت خالی به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهید، دلاورانه در این راه ایستادگی کردند و گامهای بلند و مؤثری در راه پیروزی انقلاب برداشتند. سرانجام دوره تبعید تمام شد، همانطور که دوره ظلم و کفر و استکبار هم تمام شد.
حمایت همه جانبه از امام خمینی (قدسسره) در مقاطع مختلف تاریخ:
استاد از ابتدای نهضت امام خمینی (رحمةالله) تا مراحل مختلف شکلگیری
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در همهجا و همهحال از امام راحل حمایت داشتهاند و هر آنچه را که در توان داشتهاند خالصانه و مخلصانه در اختیارشان قرار دادهاند.
گفتنی است حمایت از امام خمینی (قدسسره) در دوران پس از انقلاب اسلامی امری آسان و کاری سهل و افتخارآمیز بوده است. هنر آن بود و هنر آن است که امام و راه امام قبل از انقلاب مورد حمایت قرار گیرد.
در این مقال، یکی از فرازهای تاریخ نهضت را جهت اثبات ادعای خود ذیلا یادآور میشویم.
هنگامی که رژیم شاه عزم خود را جزم کرده بود تا به حذف فیزیکی حضرت امام (رحمةالله) نهضت دینی را از ریشه قطع کند، گروهی از عالمان دین، شجاعانه راه را بر این عزم شوم بستند و ضمن انتشار اعلامیهها و فتاوی گوناگونی نظر
فقهی خویش را به اطلاع امم اسلامی و نیز به حاکمان عصر رسانیدند.
اینک برای آمادگی و روشن شدن ذهن خواننده ناگزیر از تدارک سابقهای است که به کوتاهی توضیح میدهد.
کارگردانان حکوکت طاغوت در پی
قیام ۱۵ خرداد در نظر داشتند که از هر چیزی در خصوص حذف رهبری قیام فروگذار ننمایند اعم از حبس و تبعید و حصر و تحدید، اما در همان حال بیم آن داشتند که اگر در عملیات قلع و قمع ظالمانه خود با دیوار مرجعیت عامه برخوردی داشته باشند مشکلات بیشتری در پیشرو خواهند داشت چه اینکه در آن مقطع تاریخی سنت و سیرت اجتماعی بر مصونیت مراجع قرار داشت، و هیچکس به خود اجازه نمیداد متون آنان و یا حق سؤال و جواب از آنان را داشته باشد، ولی رژیم به خیال خودش تصور میکرد به دلیل فاصله کوتاه رحلت آیت الله العظمی بروجردی با واقعه ۱۵ خرداد هنوز مرجعیت تثبیت نشده، به هر حال زمینه آن سان که شاید مهیا نبود تا عوامل رژیم در برخورد با رهبری قیام شکوه و عظمت شان مرجع را ملموسا درک نمایند و درست در همین گیر و دار عدهای از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم دست به یک نظرخواهی زدند تا عقیده استادان بزرگ حوزه و فضلای عصر را در باب مرجعیت عامه آیت الله امام خمینی جویا شوند؟ باید دانست که در آن برهه از تاریخ هرگونه اظهارنظر مثبتی نسبت به رهبری قیام حمایت از وی تلقی میشد و اظهارنظر کننده را بیتردید به اردوی مخالفان شاه سوق میداد، تا چه رسد به اینکه او را مرجع مسلم و زعیم بیمنازع
شیعه نیز به حساب آورند، لیکن استاد آیت الله فاضل لنکرانی جزء اولین کسانی بودند که به نظرخواهی محصلان حوزه پاسخ مثبت دادند و نظر خود را در خصوص مرجعیت امام (رحمةالله) با این عبارت اعلام داشتند:
«صلاحیت علمی و تقوایی حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای خمینی (مدظلهالعالی) برای مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلامی و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.» و در نهایت مجموعه این اعلام نظرها وقتی در سطح وسیعی انتشار یافت باعث گردید که رژیم نتواند به اهداف خود برسد.
آیت الله فاضل از مراجع تقلید
شیعیان بود.
متن بیانیه جامعه روحانیت که در آن استاد آیت الله فاضل در شمار دیگر اعاظم به عنوان مرجع، اعلام و معرفی شدهاند:
«تاریخ، تمدن و تعالی را در عرصه زندگی امت اسلامی، مدیون و مرهون تلاشهای والا و همتهای بالای مردانی میداند که از مسند «
اندیشه» و «
بصیرت» میراث فرهنگی و معرفتی خوش را به عنوان دستمایهای گرانبها گرامی داشتند و علاوه بر پاسداری و حفظ آن، به کارگیری تواناییها و سرمایهگذاریهای بسیار در تقویت و توسعه میراث معنوی خود، نقش مؤثری را ایفاء کرد.
معماران علوم الهی در هر دورهای با نیازمندیهای نو پیدا و عرصه پرسشهای نو آشنا، اندیشههای خویش را در معرض تضارب آراء قرار داده و عرصه فکر و فرهنگ معارف دینی را بالندهتر ساخته و با ابتکار و ابداع، دایرة المعارفهای عظیمی را در رشتههای مختلف
تفسیر،
کلام، فلسفه و
فقه از خود به یادگار گذاشته و راه را برای نسلهای آینده هموار نمودهاند.
تاریخ جهاد و اجتهاد
شیعی، نام مردانی را به ثبت رسانده که از آرمانهای والای ولایت علوم، در میدان جنگ اندیشهها پاسداری کنند. ما این جهاد را در همه سنگرهای علمی، اعم از کلام و حکمت،
رجال و
درایت، تفسیر و
فقاهت مشاهده میکنیم، ولی این جهاد در میدان «
فقه» و «
اصول» از شکوه و عظمت بیشتری برخوردار است، زیرا این نکته خود رمز و رازی دارد که توضیح مفصل آن در این مقال مجمل نگنجد و فقط به مقدار نیاز، توضیحی مختصر را ضروری میدانیم:
از جمله مطالبی را که میتوان بیان داشت این است که با شروع دوران
غیبت کبری حضرت بقیة الله الاعظم،
حجة بن الحسن المهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریفارواحنافداه) و عدم دسترسی عموم مردم به طور طبیعی به
امام معصوم (علیهالسّلام) مسئولیت احکام و مقررات الهی و رهبری و هدایت امت، به
فقهای جامع الشرایط واگذار گردید و از آن تاریخ به بعد تلاش گستردهای برای فهم شریعت از منابع
کتاب و
سنت و
اجماع و
عقل آغاز شد.
با شروع دوران غیبت کبری،
فقه در بستر زمان، در هر دورهای با مناسبات و روابط اجتماعی ویژهای برخورد میکرد و براساس اینکه مناسباتی در روابط اجتماعی، نیازمندیها و مقررات خاصی را به وجود میآورد،
فقها نیز در معرض پاسخگویی به نیازهای جامعه و امت اسلامی قرار گرفتند.
بر اساس تکلیفی که از ناحیه مقدسه، بر دوش
فقها و علمای دین گذاشته شده بود باید از سرچشمه منابع اسلامی، با روشها و شیوههای
استنباط، «
حکم الله» را استخراج و نیازمندیهای فکری و دینی جامعه اسلامی را تامین کنند، این بود که
فقیه در برخورد با «حوادث واقعه» باید در قرآن و سنت غوطه ور گردد و با عقل و بهرهگیری از «اجماع» و دریافتهای
فقها، حکم الله را بیرون آورد.
به خاطر چنین شرایطی بوده است که افق
فقاهت را اندیشه مردانی بود که آثار گرانسنگ و جاودانهشان چون «
مبسوط»، «
شرایع الاسلام»، «
نهایه الاحکام»، «
جامع المقاصد»، «
جواهر الکلام» و «
مکاسب»، حوزههای علمیه را ذخیرهای گرانبها و اندیشمندان را مشعلی فرا راه است.
آن شخصیتی که در چنین جایگاهی قرار میگیرد، مرجع و پاسخگوی نیازهای فکری و دینی امت اسلامی است و ما آنان را به هدایت و معرفی معصومان (سلاماللهعلیهماجمعین) به عنوان «حصون الاسلام»، «ورثة الانبیاء» و «امناء الرسول» میشناسیم، چرا که دژهای دین و دیانت را پاسدار و پیامآوران ذات احدیت را میراثدار و رسولان را امانتدارند و لذا مرجعیت در طول دوران غیبت همیشه محور هدایت بوده است و نیز سنگینی و حساسیت موضوع وقتی مشخص میشود که به سخن ارزشمند
فقیه فرزانه حضرت امام خمینی (قدسسره) میاندیشیم که در معرفی و نقش زندگیساز
فقه میفرماید: «...
فقه، تئوری اداره جامعه از گهواره تا گور است.» علاوه بر مطالب یاد شده، نقش سازنده و احیاگر مرجعیت در برخورد با جریانهای سیاسی و ستمگران حاکم، مبارزه با کجرویها و بدعتها، مقابله با دسیسهبازان و استعمارگران در دوران حساس تاریخ، از هر جهت قابل تحلیل و توجه است، بویژه در دوران ما که همگی شاهد عظمت و قدرت مرجعیت
شیعه در به وجود آوردن انقلاب عظیم اسلامی ایران بودهایم. انقلابی که با هدایت و رهبری مرجعی بزرگ و
فقیهی فرزانه به وجود آمد و توانایی
فقه و
فقاهت را در ابعاد مختلف به نمایش گذاشت و نظام مقدس اسلامی، یعنی نظام
ولایت و
امامت را طراحی و پیاده کرد.
شورای مرکزی
جامعه روحانیت مبارز تهران، با توجه به ریشههای تاریخی و اعتقادات عمیق مردمی و نقش سازنده و بنیادین مرجعیت، به دنبال وخامت وضع جسمانی مرجع عالیقدر جهان تشیع، شیخ الفقهاء و المجتهدین
آیت الله محمدعلی اراکی، جلسات متعددی را تشکیل داده و نیز در نشست چند ساعته خود پس از رحلت آن بزرگوار، موضوع مرجعیت و تقلید را در دستور کار خویش قرار داد و با بررسی همه جوانب و در نظر گرفتن مصالح امت اسلامی و بررسی معیارها و ملاکهای شرعی بویژه اعتقاد به
اصل ولایت فقیه و تاکید بر حفظ دستاوردهای انقلاب و آرمانهای امام خمینی (قدسسره) و سپس تطبیق آن معیارها با مصادیق و نمونهها با عنایت
خداوند متعال، به نقطهای مشخص و روشن برای اعلام مواضع دست یافت.
چنین تلاشی بر مبنای چند مسئله مهم شکل گرفته است که بهطور مختصر به عرض امت اسلامی میرسانیم:
دشمنان انقلاب اسلامی برای درهم شکستن نظام ولایت
فقیه، چشمان پلید خود را به زمان ارتحال حضرت امام خمینی (قدسسره) دوخته و تحلیلشان بر این پایه استوار بود که با از میان رفتن محوریت انقلاب، قدرت میان مراجع، تقسیم و سپس تضعیف خواهد شد، ولی این امید شیطانی آنان با حمایت جدید آیات عظام چون اراکی و
گلپایگانی از ولایت و امامت
آیت الله خامنهای (دامتبرکاته) به یاس مبدل شد. آنان از شیطنت دست برنداشته و پس از رحلت این دو مرجع بزرگوار، همچنان راه گذشته را ادامه میدهند تا از این طریق بتوانند به محوریت نظام که امامت و ولایت
فقیه باشد، لطمه وارد آورند.
در مراجعهها و درخواستهای مکرر مردم متدین بود که از روحانیت میخواستند تا با معرفی شخصیتهای
فقهی و علمی که بتوانند مجاری امور و احکام خویش را به دست با کفایت آنان بسپارند، آنها را در امر مهم تقلید یاری کند.
وظیفهای که روحانیت در این مواقع بر عهده دارد، موجب گردید تا همانند گذشته به ندای مردم شریف و معتقد پاسخ مثبت داده و آنان را در این مورد مدد کار باشند، بدیننحو که
فقهایی معرفی شوند تا «وقایع سالفه» را تجربهای برای «حوادث واقعه» قرار داده و با در اختیار گرفتن مجاری امور و احکام مصداق بارز «صائنا لنفسه، حافظا لدینه مخالفا لهواه و مطیعا لامر مولاه
» باشند.
با توجه به مطالب یاد شده، جامعه روحانیت مبارز تهران با احترام و اکرام نسبت به همه شخصیتهای
فقهی، بویژه علما، مدرسین و استوانههای علمی حوزه علیمه قم و همچنین با عرض تسلیت به مناسب رحلت آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی (رضواناللهتعالیعلیه) و درخواست علو درجات برای
فقها و مراجع عالی قدری که بار سنگین مرجعیت را بر دوش جان کشیدند و پس از ایفای مسئولیت الهی خویش چشم از جهان فرو بستند، خصوصا بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدسسره) و طول عمر و سلامت برای رهبری عظیم الشان انقلاب اسلامی که پرچم امامت و ولایت را بر افراشته، اسامی آیات عظام و
فقهای والا مقامی که تقلید از آن بزرگواران جایز و عمل به فتوای آنان صحیح و مبرءالذمه است اعلام میدارد:
- حضرت آیت الله حاج سید علی خامنهای - حضرت آیت الله حاج محمد فاضل لنکرانی - حضرت آیت الله حاج
میرزا جواد آقا تبریزی گفتنی است که هر سه نفر از این آیات عظام، تقلید بر مجتهد میت را جایز میدانند و همچنین افرادی که احیانا به بخشی از فتاوای مرجع تقلیدشان دسترسی نداشته باشند، میتوانند طبق فتوای مجتهد میت، مثلا مانند امام خمینی (قدسسره)، عمل نموده و نگرانی برای عدم انتشار
رساله عملیه نداشته باشند.
و السلام علی عباد الله الصالحین، جامعه مبارز تهران (۱۳۷۳/۰۹/۱۰)»
یادآوری میشود، این بیانیه در بیشتر جراید روز ۱۲ آذر ۷۳ و همزمان در سراسر کشور انتشار یافته بود.
در آن برهه از زمان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم، همگام با جامعه مبارز تهران بیانیهای انتشار دادهاند که در آن هم استاد آیت الله فاضل یکی از مراجع جامع الشرایط و از افراد جایز التقلید معرفی شده است.
در این بیانه همانگونه که از متن آن پیداست استاد آیت الله فاضل در ردیف اولین فرد مجتهدین جامع الشرایط شناخته شده است. اینک متن کامل آن را ذیلا میآوریم:
«بسم الله الرحمن الرحیم موضوع مرجعیت از اعظم مسائلی است که نمیتواند از مصالح مسلمین و استقلال و عظمت آنان جدا و منفک باشد و یا بدون توجه به دسیسهها و توطئههای کفر و استکبار بر ضد اسلام مورد بررسی و امعان نظر قرار گیرد.
لذا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسات متعدد این موضوع را مورد بحث و تبادل نظر قرار داد تا اینکه در جلسه مورخ جمعه ۱۳۷۳/۰۹/۱۰ به این نتیجه رسید که حضرات آیات آقایانی که ذیلا نامشان یاد میشود واجد شرایط مرجعیت میباشند و تقلید از هر کدام آنان جایز است. (والله العالم) ۱. حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ۲. حضرت آیت الله حاج شیخ
محمدتقی بهجت ۳. حضرت آیت الله حاج سید علی خامنهای (مقام معظم رهبری) ۴. حضرت آیت الله حاج شیخ
حسین وحید خراسانی ۵. حضرت آیت الله حاج شیخ جواد تبریزی ۶. حضرت آیت الله حاج
سید موسی شبیری زنجانی ۷. حضرت آیت الله حاج شیخ
ناصر مکارم شیرازی (دامتبرکاتهم).
دیدگاه بزرگان در مورد مرجعیت ایشان - مرحوم آیة الله العظمی بروجردی بعد از اینکه کتاب
نهایة التقریر که تقریرات بحث صلاه ایشان است توسط آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نوشته شد، تصریح به اجتهاد ایشان در سن ۲۵ سالگی نمودند.
- آیة الله العظمی
سید مصطفی خوانساری که خود از اکابر و بزرگان حوزه بودند در اواخر حیات آیت الله العظمی گلپایگانی تصریح به اعلمیت معظم له نموده و به بسیاری از بزرگان در مساله تقلید فرمودند که به ایشان مراجعه نمایید.
-
آیت الله تقدیری که از مدرسین بحث خارج در حوزه علمیه ولی عصر
خوانسار بودند معتقد به اعلمیت ایشان بودند.
- آیت الله آقای اهری که امروزه یکی از بزرگان علماء
تبریز است و از شاگردان بزرگ آیت الله بروجردی است معتقد به اعلمیت معظم له است.
- موجب آنچه که برای ما نقل شده آقای دکتر
سید عبدالهادی الفضلی که از بزرگان علماء
حجاز است قائل به اعلمیت ایشان است.
- جناب مستطاب آقای حاج شیخ
حسین مؤید که از مدرسین کتب خارج از حوزه قم هستند معتقد به اعلمیت معظم له است.
- جامعه محترم مدرسین حوزه معظم له را با اکثریت آراء به عنوان اولین نفر معرفی نموده است. برخی از اعضاء جامعه مانند
آیت الله مشکینی و آیت الله
خرازی تصریح نمودند که ذکر اسامی در اعلامیه به ترتیب آراء میباشد و اکثریت آراء خود یکی از قرائن برای ترجیح میباشد.
آیت الله فاضل از مدافعان بحث امامت بود.
در
شوال ۱۴۱۸ق دولت سعودی دست به تخریب
قبور ائمه بقیع زد و حساسیت جهان تشیع را علیه خویش برانگیخت.
لازم به یادآوری است که گفته شود «جنة البقیع»، مشهورترین و قدیمیترین قبرستان اسلامی از زمان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا عصر حاضر واقع در انتهای جنوب شرقی
مدینه است که به فاصله کمی از
مسجد النبی و بقعه مطهر حضرت پیغمبر در خارج از دیوار قدیمی مدینه که امروزه در وسط شهر قرار دارد. نخستین
صحابی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
انصار که در
بقیع به خاک سپرده شد
اسعد بن زراره خزرجی، قدیم الاسلام بود، بعد از دفن وی حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور دادند که زمین آن وادی از خار و بوتههای هرز سترده شود و به مسلمانان ساکن مدینه اختصاص یابد و
عثمان بن مظعون برادر رضاعی پیامبر از
مهاجرین نیز در بقیع دفن گردید.
اضافه میشود که چهار تن از
ائمه شیعه یعنی
حضرت امام حسن،
امام زینالعابدین،
امام محمدباقر و
امام جعفر صادق (علیهمالسّلام) و نیز
عباس عموی پیغمبر به اضافه تمام
زوجات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به استثنای
حضرت خدیجه در بقیع دفن شدهاند، به علاوه گفته میشود که بالغ بر ده هزار صحابی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در همین گورستان به خاک سپرده شدهاند و وجود پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بارها و بارها برای
تشییع و
نماز میت و دفن جنازههای خویشان و صحابه به این قبرستان میرفتهاند. از اینرو است که بقیع همواره طرف توجه و عنایت خاص اهل تشیع و دیگر مسلمانان بوده است. با این اوصاف خشم و خروش
شیعیان در قضیه تخریب جنة البقیع بجا و سزاوار و بحق خواهد بود.
حضرت آیت الله فاضل در قضیه موصوف واکنشهای عملی و سریعی از خود نشان دادند که در زمان وقوع حادثه به اطلاع مردم رسید تا جایی که حتی یک سال پس از حادثه مولمه تخریب، معظم له درباره تعطیل حوزه درس خود یک بار دیگر افکار مسلمانان را متوجه شناعت و قباحت مسئله نمودند.
متن بیانیه ایشان در روزنامه جمهوری اسلامی و در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۷۷ اینگونه آمده است:
«هشتم شوال المکرم مصادف با
تخریب قبور ائمه بقیع است. کسانی که به
حج و
عمره مشرف شدهاند میدانند که ائمه معصومین (علیهمالسّلام) نه تنها در زمان حیاتشان مورد ظلم و ستم بودهاند، بلکه قبورشان بعد از گذشتن چهارده قرن از اسلام مورد اهانت است آن هم نه از طرف غیر مسلمین بلکه از طرف عدهای که متاسفانه در برداشت از مسائل اسلامی گرفتار یک حالت تحجر هستند. برخی از اینها افکاری شبیه به
خوارج دارند که متاسفانه افکاری انحرافی است که اثرات آن امروزه نیز در
کشور افغانستان مشاهده میشود که چه فجایعی را به نام اسلام مرتکب میشوند.
این جانب خیلی متاثرم که بعد از گذشت چهارده قرن از اسلام، هنوز حقایق اسلام برای بسیاری روشن نشده و برداشتهایی غیر صحیح از آن مخصوصا از اسلام متعلق به
ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) دارند، دنیایی که این همه در عالم تحقیق پیشرفته چطور شده که عدهای نتوانستند
مذهب تشیع را که خوشبختانه جمیع معارف و مبانی احکام آن بر طبق منطق صحیح و استدلالی محکم است، بشناسند.
من به عنوان یک محقق دینی به علمای
اهل سنت توصیه میکنم در این شرایطی که زمینه اتحاد بین مسلمین بحمد الله فراهم گردیده و خوشبختانه روز به روز اتحاد امتهای اسلامی مستحکمتر میگردد، نسبت به معارف بلند و عمیق این مذهب بیتوجه نباشند و خود را از علوم بیکران اهل بیت محروم ننمایند.
چرا یک عالم دینی به خود اجازه داد که در سال گذشته در مسجد النبی در کنار قبر مبارک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بزرگترین اهانتها و افتراها را به آل او و اهل بیت او وارد سازد؟ این نیست جز عناد و لجاجت که بزرگترین آفت تحقیق و به دست آوردن حقانیت است.
چرا عدهای به خود اجازه دادند که در دهها سال پیش، اینگونه قبور ائمه طاهرین را در معرض تخریب قرار دهند و متاسفانه آن هم به بهانه
توحید، آیا پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر طبق روایات متعددی که در کتب اهل سنت هم آمده است به همین قبرستان بقیع جهت زیارت مشرف نمیشدند؟ چرا هنوز نتوانستهاند حقیقت توحید را دریابند و بیجهت گروهی را که به برکت اهل بیت در راس موحدین قرار دارند از این امر دور بدانند؟ من در این شرایطی که مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران با مسئولین
کشور عربستان سعودی در صدد ایجاد رابطههای محکم و اساسی میباشند، از مسئولین آن کشور میخواهم این خطای بزرگ تاریخی که هیچگاه از خاطره مسلمین محو نمیشود را جبران نمایند و بدانند ایجاد بارگاه و بقعه طریق ابتدایی برای پی بردن به عظمت صاحبان این قبور است و این امر سبب توجه مردم به معارف و دستورات آنان میشود که همان دستورات پیامبر و خداوند است.
این جانب به عنوان اعتراض به این حادثه غمانگیز تاریخی فردا یعنی هشتم شوال (امروز) درس خود را تعطیل مینمایم تا انشاء الله در اثر این عکسالعملها هرچه زودتر این خسارت عظیم دینی را جبران نمایند.»
اعلام نظر در مساله ولایت
فقیه و حمایت همه جانبه از نظام شاید به اندازهای که پس از حاکمیت انقلاب اسلامی در مورد «ولایت
فقیه» بحث و اظهارنظر شده است، در خصوص هیچ مسئله دیگری سخنهایی اینگونه دامنهدار و پیگیر ایراد نشده باشد. از آنجا که ولایت
فقیه در کانون
اصلی حاکمیت شرعی قرار گرفته است حق نیز جز این نیست که بیشترین توجه را به خود معطوف داشته باشد، لیکن در همان حال با عنایت به سوابق
فقهی آن، نظرهای بسیاری را در مورد این پایه استوار
فقهی میبینیم. در جمعبندی آرا و عقاید ابرازی آنچه چشمگیر و ممتاز جلوه میکند ربط تمام عیار ولایت با حکومت است، از این طریق غالب کسانی که به هر دلیلی حاکمیت شریعت اسلامی را خوش نمیدارند بی درنگ نگاه خود را به «ولایت
فقیه» متوجه میسازند تا در سایه روشن تشکیک و تردید در این مسئله در واقع تکلیف خود را با حاکمیت دولت دینی نیز یکسره سازند.
بنابراین و از این نظرگاه مسئله با ژرفای کارسازی قابل پیگیری است. حضرت آیت الله فاضل در سایه توجه به حساسیت مقوله ولایت
فقیه، به موضع امام راحل در مسئله و به پیوستگی
دین و
سیاست و به دفاع از حقانیت اسلام نیز میپردازند تا مسائل مرتبط به ولایت را یکجا پاسخ داده باشند.
در همین راستا و هنگامی که مسؤلان کنگره «امام و اندیشه حکومت اسلامی» با ایشان ملاقات مینمایند بحثی داشتهاند که بخشهایی از آن را نقل میکنیم:
«این جانب که بیش از ده سال در بحثهای امام شرکت نمودهام و در حدود بیست و شش سال است که مشغول نوشتن شرح کتاب
فقهی امام یعنی
تحریر الوسیله میباشم که بیست جلد آن چاپ شده است و در این رابطه مبانی امام را با اکثر مبانی معاصرین یا متقدمین بر امام مقایسه نمودهام، بهطور حتم اذعان میکنم که نتوانستهایم ابعاد علمی امام را دریابیم و کسانی که با دید انصاف و دور از تعصب به کتابهای علمی که به قلم امام و یا شاگردان ایشان نوشته شده نگاه کنند به خوبی قدرت فکری و استعداد سرشار و استقامت در ذهن و عمق در مبانی را در ایشان مییابیم.
این جانب به فضلای حوزههای علمیه توصیه میکنم از مطالعه کتب علمی این مرد غفلت نورزند و باید گفت چنانچه اشتغال امام به مسائل سیاسی نبود، آثار بیشتری از ایشان امروز باقی مانده بود.» معظم له در ادامه با اشاره به اندیشه حکومت اسلامی و امام فرمودند: «ابتکار مهم امام در مسئله ولایت
فقیه اثبات بداهت عقلی آن است. امام با جامعنگری اسلام و وجود دستورات و قوانین در همه ابعاد عبادی و اجتماعی و سیاسی و قضایی و محدود نبودن دین اسلام به عصر و زمان خاصی و با این نکته که اسلام فقط در دایره تبیین و تبلیغ احکام خلاصه نمیشود بلکه باید در جامعه بین مردم اجرا شود به روشنی به این نتیجه میرسند که همانطوری که وظیفه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) اجرای احکام دین بوده است، وظیفه
فقیه جامع الشرایط نیز در زمان غیبت چنین است، از نظر دیدگاه امام راحل ولایت
فقیه در ردیف سایر مسائل عرفیه
فقهیه نیست که پشتوانه آن یک روایت یا چند روایت باشد تا عدهای بخواهند از راه مناقشه در سند یا دلالت، این
اصل مهم را مخدوش نمایند.» ایشان فرمودند: «مشروعیت و لزوم تبعیت از قوانین حکومت راهی غیر از ولایت
فقیه در زمان حاضر ندارد. همان طوری که در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشروعیت حکومت، به جهت تصدی رسول خدا بود، در زمان غیبت با تصدی
فقیه جامع الشرایط، حکومت و قوانین او مشروعیت پیدا میکند.»
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی در خاتمه فرمودند: «به نظر اینجانب مهمترین دستاورد انقلاب و بهترین خدمت امام (رضواناللهعلیه) معرفی
شیعه به جهان و همه دنیاست. قبل از انقلاب،
شیعه و
مکتب اهل بیت برای بسیاری از جهانیان ناشناخته بود و امروز به برکت امام و انقلاب این مکتب به دنیا عرضه شد تا متفکرین و محققین بتوانند از آن استفاده نمایند.»
در دیداری که معظم له با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در محل اقامتشان داشتهاند ایضا مسائلی در همین زمینه مورد بحث مطرح میفرمایند و در همان حال نظر مقامات حکومتی و بویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عنوان مرزبان حدود و شعور مملکت از تعرضات فرهنگی و ایدئولوژیکی به اهمیت دین و لزوم حفظ آن از تطاول و تهاجم اجانب جلب مینمایند. با هم بخشهایی از این سخنان را میخوانیم:
«ویژگی مهم این انقلاب، اسلامی بودن آن است. لازم است مسئولین محترم مردم خصوصا نسل جوان را به سوی اسلام هرچه بیشتر سوق دهند. امروز این حکومت اسلامی نزد همه مسلمانان جهان اهمیت خاصی دارد. چشم مسلمانان و امید آنان به پیاده شدن احکام اسلام واقعی در این کشور است. باید همه رسانهها و مطبوعات و صدا و سیما به این سمت حرکت کنند و ابعاد مهم اسلامی را برای مردم بیان کنند، و باید مراقب بود تا کسانی که دارای فکر ضد دینی و غرب زدگیاند در اذهان جوانان این کشور رخنه نکنند و ذهن آنان را نسبت به مقدسات دینی مشوش نسازند.
امروز دشمن تشخیص داده است تنها راه برای به انزوا کشاندن انقلاب و مقابله با آن سست نمودن مبانی دینی و اعتقادی مردم است و با توطئههای فراوان و نقشههای شیطانی سعی در کوبیدن مقدسات مردم و متزلزل نمودن ایمان آنان دارند.
امروز دشمن
ایمان و
اسلام این ملت را هدف قرار داده است و به فکر خام خود و به وسیله برخی از افراد که متاسفانه از اسلام دورند و به غرب و افکار ناصحیح غرب اتکا دارند سعی در تزلزل ایمان این ملت دارد و میخواهد با حربه آزادی، اسلام را از دست این ملت خارج سازد. هیچ عاقلی با
اصل آزادی مخالف نیست و همه عقلا با آزادی مطلق که منجر به هرج و مرج و بیبند و باری میشود، مخالفند. اما بدانید که دشمن آزادی در حدود اسلام را نیز نمیپسندد. آنان سعی در ترویج آزادی اگرچه به قیمت خدشهدار کردن دین باشد، را دارند. دشمن در این زمینه متاسفانه از طریق ایراد و اشکال حتی نسبت به امام راحل و مبانی فکری ایشان وارد شده است در قاموس فکر بلند امام هیچ واژهای پراهمیتتر از اسلام و دین وجود ندارد. و این امر موجب رنجش شیاطین شده است. امام میتوانست در حوزههای علمیه بماند و هزاران مجتهد تربیت کند، ولی زمانی که تشخیص داد که اسلام این مردم در مخاطره است، همه امور خود را کنار گذاشت و به میدان آمد و این انقلاب عظیم را ایجاد کرد.» معظم له نیز تذکراتی پیرامون کتب منتشره که برخی از آنان ایراداتی دارد مطرح فرمودند: «شما مسئولین نباید بگذارید دشمن از این جوانان عزیز سوء استفاده کند و با نشر مطالب انحرافی جامعه را به سوی خلاف دین سوق دهد.»
بهرهگیری از فرصت حاکمیت و ولایت برای نظام دادن به حرکتهای معنوی و اسلامی امری است اجتناب ناپذیر و بایسته لذا در همین برهه اگر نتوان شالوده فرهنگی جامعه را با دستورات متعالی شارع اسلامی وفق داد، چه بسا که بعدها اسباب افسوس و مایه حسرت باشد.
آیت الله فاضل با اغتنام از همین دقیقه حساس تلاش داشتهاند تا از هر فرصتی برای توجه دادن گروههای اجتماعی به رفتارهای پسندیده اسلامی سود ببرند، از جمله هنگامی که در تاریخ هشتم مهر ماه ۷۵
شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی در
شهر قم با معظم له دیدار داشتند خطاب به هیئت مزبور یادآوری کردهاند که «حضرت امام (رحمةاللهعلیه) مکرر میفرمودند ما قدرت را نگرفتیم که قدرتمند باشیم،
قدرت و
حکومت موضوعیت ندارد، حکومت و کسب قدرت برای پیاده کردن
احکام الهی است.» و آنگاه خاطر نشان ساختند که: «ما باید جامعهای بسازیم که در آن حدود الهی رعایت شود و احترام به احکام الله جزء فرهنگ مردم بشود، اگر اسلام کما هو حقه شناخته شود رویکرد به احکام خدا و رعایت حدود الهی به صورت یک امر طبیعی در خواهد آمد، امام (رحمةاللهعلیه) پس از چهارده
قرن نام اسلام و
شیعه را در جهان زنده کرد، الآن
فقه شیعی و مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) در جهان به لحاظ ظهور انقلاب اسلامی مطرح است و محققین عالم را به خود جذب کرده است پس همه ما باید تلاش کنیم که جامعه اسلامی شود و این در گرو قول و عمل همه ماست.» ایشان در حالی که اعضای جمعیت را مخاطب قرار دادند فرمودند: «شما در خط مرجعیت و روحانیت هستید، از اول هم به فکر تعین نبودید و آن روز که نیاز به فداکاری بود، کوتاهی نکردید، عنایت شما را به مسائل مذهبی و دینی قوی میدانم و امیدوارم با تجربیاتی که دارید روی مسائل فرهنگی جامعه به طور عمیق کار کنید، اگر در نظام الهی ما یک ضعف و سستی پیدا شود دنیا آن را به حساب اسلام میگذارد، متاسفانه رعایت برخی از ابعاد احکام و ارزشها در
جامعه ما کمرنگ شده است از جمله مثلا در مسئله
حجاب که از مهترین مسائل جامعه ماست. برخی آنچنان که باید مراعی این ارزش شرعی نیستند ما باید سعی کنیم نظام و جامعه ما در مسیر غیر اسلامی و لو تدریجا قرار نگیرد، بیتفاوتی در این امور در آینده خطر جبرانناپذیری را در پس دارد. باید فرهنگ حجاب را تبلیغ کرد و این امر به صورت یک امر ارزشی در جامعه ما به رسمیت شناخته شود.»
گفتنی است که استاد در مناسبتها و موقعیتهای گوناگون توصیه و سفارش در حفظ ارزشهای اسلامی و دینی را مورد تاکید قرار دادهاند که البته به لحاظ گریز از اطناب و تفصیل از ذکر بسیاری از آن بیانات در میگذریم و نمونه را به همین یک مورد بسنده میکنیم.
آیت الله فاضل از جمله مراجعی بود که درباره قضیای مختلف جامعه موضعگیری مناسبی داشت.
سلمان رشدی نویسندهای است مسلمان و با تبار هندی ولی پرورش یافته و تحصیل کرده دیار غرب، نخستین رمان او که بیشتر تقلیدی از کارهای گارسیامارکز به حساب میآمد با عنوان «بچههای نیمه شب» بعد از انقلاب در ایران ترجمه شد و برای اولین بار جماعت اهل مطالعه با نام رشدی آشنا گردیدند.
دومین رمان یا خرابنامه او همین کتاب
آیات شیطانی بود که پیش از ترجمه به
زبان فارسی به لحاظ خط حقد و کینه و عداوتی که نسبت به دیانت اسلام در طول رمان پراکنده شده بود و به لحاظ نسبتهای موهن و شرمآوری که نسبت به ساحت
قرآن کریم و شخص پیامبر اکرم در طول رمان دیده میشد، خشم میلیونها مسلمان را به سرعت در سرتاسر جهان برانگیخت به نحوی که مردم
ایران در واقع نخستینبار از طریق اعلامیه مشهور امام خمینی (رحمةالله) با کتاب آشنا شدند و از آن پس موجی طوفنده و طوفانی پرخروش برخاسته از احساسات میلیونها ایرانی دوستار خاندان رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنان اوج گرفت و همه جاگیر شد که در اندک زمانی پهنه وسیع کشور اسلامی ایران همچون مشتی درشت و همچون خشمی مهار نشدنی سلمان رشدی مرتد را به غیظ نشانه رفته بود. آغازگر این خشم و خروش و شروع کننده این حالت و هیجان اعلامیه کوتاهی بود که در بامداد روز ۲۵ بهمن ۷۶ از سوی رهبر انقلاب و زعیم نهضت اسلامی امام خمینی (قدسسره) انتشار یافت. این اعلامیه چنین آغاز میشد: «انا لله و انا الیه راجعون، به اطلاع مسمانان غیور جهان میرسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم چاپ و نشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به
اعدام میباشند، از مسلمانان غیور میخواهم در هر نقطه که آنها را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند.» و حکم قطعی غیر قابل تجدید نظر و غیر قابل فرجام امام اینگونه پایان مییافت که «کسی که در این راه کشته شود
شهید است. انشاء الله تعالی».
این حکم در همان لحظات اولیه انتشار یافت. اما دنیای غرب نتوانست با آن مقابله کند. سالها از این ماجرا گذشت تا آن که دنیای غرب آهسته آهسته جرئت یافت تا واکنش خود را جسته گریخته ابراز دارد، دولتهای غرب نیات مقابلهگر خود را در قراردادها و پیمانها و معاملاتی که با ایران داشتند و حتی در تنزل دادن سطح روابط خود به پیش بردند و کم کم فرصت آن را یافتند که دم از لغو حکم و بیاثر شدن آن بزنند یا حداقل چنین آرزو کنند که ای کاش مقامات ایرانی میتوانستند مفاد حکم امام (رحمةالله) را معلق فرض کنند. وقتی زمزمههایی از این وسعت اوج گرفت این بار نوبت مراجع موجود تقلید و همزبان و همدل امام راحل بود که با همان قدرت بر تلاش مذبوحانه هواداران رشدی راه را ببندند.
آیت الله فاضل که از ابتدا از هیچ اقدامی در جهت تاکید و تحکیم حکم اعدام رشدی فرونگذاشته بود، در دوران غیبت امام (رحمةالله) نیز از مناسبتهای گوناگون اغتنام فرصت فرموده بر نفوذ حکم و ضرورت اجرای آن تاکید کردهاند، از جمله در دیدار با ائمه جماعات استان قم یادآور میشوند که «شما ببینید، در هر قصهای که کوتاه نیامدید در آن قصه موفق بودید و در قصه سلمان رشدی امام یک مطلبی فرمود، دیگران هم تعقیب کردند، حالا ببینید سلمان رشدی به چه فلاکتی زندگی میکند. به نظر من روزی صد بار مرگ خودش را طلب میکند و اگر ما در این قصه کوتاه آمده بودیم بدانید که صدها سلمان رشدی تا به حال برای ما درست کرده بودند و این مقاومت مسلمانها و این فتوی و حکمی که امام (رحمةالله) دادند سبب شد که سلمان رشدی به این حال بد بیفتد و انشاء الله تا آخر عمر به همین حالت یا بدتر خواهد بود و اینها در انتظار روزی هستند که این افراد آزادانه در جامعه زندگی کنند و عقاید خودشان را به مردم بگویند و مسلمانان را به تمام معنی منحرف بکنند.»
معظم له در همین قضیه هنگامی که احساس میکنند دولتهای غربی بویژه
انگلیس خواب لغو فتوای تاریخی امام را میبینند در پیامی فراگیر جانب رای را گرفته و بار دیگر بر نفاذ و بقای حکم تاکید مینمایند. متن آن پیام این گونه است:
«به دنبال انتشار برخی از خبرها مطلع شدم که دنیای کفر خصوصا دولت انگلیس توهم لغو فتوای الهی تاریخی امام راحل (قدسسره) نسبت به قتل سلمان رشدی مرتد را نموده است، لازم دیدم در این رابطه اعلام نمایم که این فتوا به هیچ وجه قابل نقض و یا تغییر نیست، و اکنون نیز بر همه مسلمانان جهان اجرای آن
واجب است، و چنانچه دولت محترم
جمهوری اسلامی ایران تصمیم به مباشرت در اقدام به اجرای این فتوا را نداشته باشد، لیکن باید در ردیف حامیان این فتوا باشد و بدانند حوزههای علمیه و امت انقلابی ایران که صد در صد در رابطه با امام قلبشان میتپد هرگز اجازه نخواهند داد این فتوا دستخوش سیاستهای خارجی و روزمره گردد و نیز بدانند کتاب سلمان رشدی در واقع کتاب دولت انگلیس است. همان طوری که این شخص در شرححال خود اعتراف میکند که تمام سرفصلهای این کتاب به حمایت آن دولت بوده است و این دولت با سابقه سیاهی که در برخورد با اسلام دارد چنانچه زمینهای را فراهم ببیند، صدها سلمان رشدی و یا بدتر از او را تربیت خواهد نمود. خداوند متعال نظام مقدس جمهوری اسلامی را از هر گزندی مصون بفرماید. انشاء الله تعالی. ۱۳۷۷/۰۷/۰۵.»
عمر اعلامیه انگلیسی بالفور اکنون به ۸۳ سالگی نزدیک میشود، بدین ترتیب از زمانی که بقیة السیف آل عثمان توسط بریتانیا از سرزمین
فلسطین بیرون رانده شدند بیشتر از هشت دهه میگذرد، لیکن دیگر هیچ گاه امنیت و آرامش به کهنترین مرکز مدنیت جهان بازنگشته است، حتی تاسیس دولت رسمی یهودی در سال ۱۹۴۸ و حتی به رسمیت شناختن استقرار یهودیان از سوی
سازمان ملل متحدد هیچ یک نتوانسته است مسئله را از شکل بغرنج آن خارج سازد.
دولت صهیونیست و
اسرائیل با اشغال ۲۱ هزار کیلومتر از اراضی عربنشین فلسطین پایههای دولتی را در سرزمین مقدس بنا نهاد که انگار تا ابد بر موج نا آرام شورشهای حق طلبان عرب قرار و ثبات نخواهد یافت.
به هر تقدیر مسلمانان ساکن فلسطین وقتی به وضوح مشاهده کردند که پایگاه
معراج پیامبر اسلام به بخشی از قلمرو حاکمیت صهیونیستها در آمده است عزم را جزم کردند که هیچگاه این تصرف عدوانی و این تسلط به قهر و غلبه و این اشغال ارباب مآبانه را تحمل نکنند و با هر امکانی که در دست دارند علیه سلطه
صهیونیسم بجنگند که دیدیم جنگیدند و کشته دادند و زندگانی دادند و هنوز هم که هنوز است خط آتش این جنگ ابدی سرد نشده است.
دولتهای عرب که خود در جبهه نخست برخوردها قرار داشتند علیای حال و در سیاستی کجدار و مریضگونه گاه جنگ کردند و گاه آشتی، گاه گرفتند و گاه واگذاشتند گاه
مذاکره کردند و گاه
مشاجره، و هنوز هم استراتژی دیرینه خویش را حفظ کردهاند و دولتهای اسلامی خطوط بعدی نیز با توجه به ذائقههای سیاسی خود سیاستهای بی بن و بیخ را آنگونه طرح و اجرا کردند که در واقع باز شناختن موضع آنان در گرگ و میش اوضاع آشفته سیاسی دشوار مینماید و از آن جمله دولت پادشاهی ایران بود، لیکن با حاکمیت اسلامی در سرزمین کهن ایران دولت انقلاب استوارترین و آشکارترین مواضع را در قبال قلدریهای اشغالگران اتخاذ کرد.
آنچه به این مبحث ربط پیدا میکند، اعلام نظرها و تفاسیر و برداشتها و برخوردهای استاد آیت الله فاضل با قضیه اسرائیل است که برخی از آنها را فهرست وار بر میشمریم:
۱. حضرت آیت الله در دیدار با حجت الاسلام
سید حسن نصرالله دبیر کل
حزب الله لبنان در سال ۷۶ میفرمایند: «شما بدانید از مسائلی که هم نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری آن و هم قاطبه ملت نسبت به آن اهمیت میدهند مسئله فلسطین و اسرائیل غاصب است. امروز ملت ایران به دنبال پیروزی مجاهدین حزب الله و محو اسرائیل غاصب است، ما به امید روزی هستیم که اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و چون هدف اسرائیل محو اسلام میباشد، بر هر مسلمان واجب است از حرکت جهادی
شیعیان لبنان و مسلمانان فلسطینی حمایت کنند.
۲. در جریان شهادت فرزند دبیر کل حزب الله لبنان نیز آیت الله فاضل ضمن پیامی کوتاه بر استمرار مبارزه بر علیه اسرائیل غاصب تاکید نمود، اعلام نمودند که: «این جریان عمق جنایت رژیم غاصب صهیونیست را آشکارتر نمود، امروز بر هر مسلمانی لازم است تا از هیچگونه مبارزه و دفاعی جهت سرکوبی و نابودی این حکومت کوتاهی نکند و بدانند برای پیروزی راهی جز مبارزه و
شهادت وجود ندارد.»
۳. در پاسخ به استفتائی که در آن مشروعیت عملیات شهادتطلبانه فلسطینیها مورد سؤال قرار گرفته بود که بسیاری از مراجع در برابر این
استفتاء قرار گرفتند. حضرت آیت الله فاضل در فروردین ۱۳۷۵ اقدام به اعمال شهادتطلبانه و دست زدن به هر نوع مقاومت و
جهاد و آمادگی در مقابل اسرائیل را بدون حد و مرز واجب دانستند، متن پیام ایشان که همان روز در جراید کشور منعکس گردید چنین است:
«بسمه تعالی تجاوزات صهیونیستهای غاصب و دشمن کیان اسلام و مسلمین بخصوص عملیات اخیر در جنوب لبنان و سایر مناطق آن از اهداف و انگیزههای توسعهطلبانه آنان بر اراضی اسلامی از
نیل تا
فرات، پرده بر میدارد. و بر فرزندان اسلام در فلسطین اشغالی و سرزمینهای لبنان بلکه بر همه فرزندان اسلام، جهاد و مقاومت و آمادگی در مقابل آنان به هر نحوی که میتوانند، واجب است و حد و مرزی ندارد. و قبل از آن بر حکومتهای اسلامی واجب است، چنانچه بر آنان لازم است که در برابر این جنایات که تاریخ از آن شرم میکند و هر انسانی که بر فطرت انسانی باشد، از آن بیزار است، حتی اگر به هیچ دین و شریعتی از شرایع الهی پایبند نباشد و سکوت نکنند. آیا نمیبینند که این سکوت به ذلت و سقوط و محو عظمت و شوکت آنان منجر میشود و عجیب تر آنکه بعضی از آنان با اعمال اسرائیل موافقت کرده و از جنگ آنان در برابر فرزندان اسلام در فلسطین و لبنان تایید میکنند؟ خداوند هدایتشان کند و از خواب غفلت و درد
جهل و نادانی بیدارشان نماید تا بفهمند امروز بر سرزمینهای اشغالی و فرزندان آن از جانب اسرائیل غاصب و با ادامه این وضع در آینده بر اسلام و مسلمین چه خواهد گذشت. خداوند ما را به انجام وظایف سنگین خود موفق بدارد».
در اوایل اسفند ماه سال ۷۶ و همزمان با بازدیدی که ریاست
مجمع تشخیص مصلحت نظام و همراهان ایشان از کشور عربستان سعودی داشتند شیخ
عبدالرحمان حذیفی امام جمعه شهر مدینه، در
خطبههای نماز جمعه که در مسجد النبی ایراد میشد به
مذهب شیعه، ولایت
فقیه و شخص امام خمینی (رحمةالله) تعریضات موهنی روا داشته بود. وی آشکارا گفته بود که چگونه بین
اهل تسنن و تشیع تقریب حاصل میشود در حالیکه اهل سنت حافظ
قرآن کریم و احادیث رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند و برای علو اسلام و تاریخ پر افتخار آن همت میگمارند و
شیعیان به
لعن صحابه رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هدم بنای اسلام اقدام میکنند، حذیفی در واقع بدگویی به صحابه را هدم اسلام دانسته و اضافه کرده که
شیعیان خلفای سهگانه را
سب میکنند در حالیکه لعن کردن آنها به رسول خدا و
علی (علیهالسّلام) هم سرایت میکند. شیخ حذیفی با بیان مطالب مبسوطی، اشاره زخمداری به عملکرد
شیعه دارد، عملکردی که غالبا از سرچشمههای
وهم و
خیال خود او نشات گرفته است تا واقع امر، حذیفی لعن به
معاویه را با وصف قرار گرفتن خلافت به وسیله
امام حسن (علیهالسّلام) در خاندان او ناروا میشمارد و میگوید اگر قایل شویم که امام علی (علیهالسّلام) و امام حسن (علیهالسّلام) در واگذاری خلافت اکراه داشتند در حق امامان جفا کردهایم، او همچنین لعن
عایشه را به وصف مکنیه بودنش به ام المؤمنین خطا شمرده و آن را به
شیعیان نسبت میدهد.
آنچه مسلم است در سخنرانی امام جمعه مدینه نوعی گریز زدن به تقابلها و تنشهای عصر تشتت و تفرقه وجود دارد که مربوط به سالهای قبل از وحدت امم اسلامی است، وحدتی که در سایه زعامت امام راحل (رحمةالله) بر کل عالم پرتو افکند، احیا کردن چالشهای روزگار پیشین قطعا با نظر تفرقهافکنی و ایجاد انشعاب در جبهه
وحدت اسلامی است که عنوان میگردد.
دست بر قضا آیت الله
هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیئت بزرگ همراه ایشان در صف نمازی که به امامت حذیفی انجام میشده است حضور داشتهاند، لیکن با بیان مطالب تفرقهافکنانه از سوی امام جمعه، آقای رفسنجانی اعلام میدارند که انجام
نماز به امامت شخصی که مسلمانان را دعوت به تفرقه میکند جایز نمیباشد، لذا بلا فاصله جایگاه نماز جمعه را ترک و در مجاورت باب السلام،
نماز جماعت را با همراهان خویشتن در حالی به جای میآورند که وزیر سعودی و تنی چند از مسئولان آن کشور نماز خود را به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی برگزار مینمایند. البته عمل خودسرانه و مزورانه حذیفی بلافاصله از سوی رئیس مسجد و مقامات ارشد سعودی تقبیح میشود و آنان خود، ترک نماز را از طرف هیئت ایرانی منطقی و
اصولی دانسته و طبق
اصول سیاسی به تدارک عذر و تعبیه به دلجویی میپردازند.
خبر مربوط به سخنان تشنجآفرین حذیفی ضمن آنکه در خبرنامه زائر ویژه حجاج ایرانی بیت الله الحرام و در شماره ۹ آن مورخ ۱۳۷۷/۰۱/۰۶ درج شده بود در دیگر جراید نیز انتشار یافته و به رسانههای جمعی سرایت کرده بود، اما پیشتر از آن مقلدان حضرت آیت الله فاضل لنکرانی درست روز بعد از واقعه طی استفتائیهای از معظم له خواسته بودند که نظر خود را در مورد شرکت در نماز حذیفی اعلام دارند، مقلدان مذکور در استفتای خود یادآور شده بودند که هر سال کثیری از مقلدان حضرت آیت الله فاضل که عازم مدینه النبی میشوند در نماز جماعت حذیفی حضور مییابند لذا با وضع مستحدث، تکلیف این گروه را مشخص نمایند و حضرت آیت الله فاضل در پاسخی که هم به فارسی و هم به عربی تحریر یافته بود، اعلام داشتند:
«گرچه این جانب مؤمنین را همیشه سفارش به شرکت در مراسم عبادی اهل سنت خصوصا نماز جماعت و جمعه ایشان نمودهام و اکنون نیز آن سفارش را دارم لیکن با توجه به آنچه که موثقین، از سخنان این شخص برای این جانب نقل نمودهاند، شرکت در نماز جماعت این شخص که منادی تفرقه و اختلاف بین مسلمین است را به هیچ وجه جایز نمیدانم و اقتدای به وی در جمعه و جماعت صحیح نیست، خداوند متعال شر منادیان اختلاف را از قاطبه مسلمین کوتاه فرماید، انشاء الله. ۵
ذیقعده الحرام ۱۴۱۸ق محمد فاضل.» اضافه مینماید با توجه به موضعگیری صریح آیات عظام و از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی و صراحت منع اقتدا به حذیقی در کلام آیت الله فاضل، دولت
حجاز نیز بیدرنگ به برکناری وی اقدام کرد، امام جمعه فعلی مدینه النبی شخصی است به نام شیخ
عبدالمحسن بن محمدالقیم که از طرف دفتر شورای اداره اماکن مقدسه به این سمت منصوب گردیده است.
به نظر میرسد موضع اسلام در کل کشورهایی که به اسم دین، اسلام را کیش رسمی خود قرار دادهاند، موضعی انفعالی و تشریفاتی باشد تا فعال و پویا و حیاتی و نیز میشود گفت که رسمی بودن اسلام به عنوان یک دین در بسیاری از کشورها بیش از آن نیست که بخشی از بافت سنتی جامعه را نشان دهد، آن هم مثلا در ردیف زبان و نژاد و قومیت، و با همان مقدار حساسیت و نه بیشتر. در کشور ما نیز ماجرا جز به همین اندازه تعقیب نمیشد، لیکن پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی که جان مایهای از اعتقاد و عشق به دیانت محمدی داشت، مردم به مدد روشنگری عالمان دینی دریافتند که اسلام چیزی است بیش از یک وسیله برای انسجام ملی، و اسلام حرکتی است که در قوارههای محدود قومی نمیگنجد و مسلمانان جهان از
چین گرفته در اقصای شرق
آسیا تا
اسپانیا در منتهی الیه غرب
اروپا به این دلیل
اصلی و عمده که مسلمانند، جانهایی هستند متحد در قالبهایی متفرق. پس لاجرم حساسیتی که آدمی در قبال گرفتاریهای یک مسلمان ساکن جزایر تیمور شرقی دارد، میتواند به همان اندازه حساسیتی باشد که در مواجهه با مسائل یک مسلمان ساکن در جزیره آشوراده مازندران.
جهتگیریها و واکنشهای مراجع تقلید ما در قبال ابتلائات برادران و خواهران مسلمان پراکنده در اقطار عالم خطی از این دست را تعقیب میکند و استاد آیت الله فاضل لنکرانی یکی از مراجع بیدار و آگاه و همه جانبه نگری است که غالبا مراقبت در کار دیگر همکیشان و مسلمانان پراکنده در دنیا را وجهه همت و عنایت قرار میدهد.
روزنامههای
ایران و دیگر رسانههای جمعی جا به جا خبر از حمایتهایی میدهند که از سوی معظم له نسبت به وضع مسلمانان صورت میگیرد. از جمله و به عنوان نمونه مثلا میتوان به پیام ایشان اشاره کرد که در خصوص تراژدی کوزوو انتشار یافت و میدانید آنچه بر مسلمانان ساکن
بوسنی و هرزگوین و
کوزوو از سوی صربها صورت گرفت لااقل در تارخ معاصر بیسابقه است. اینک پیام استاد را در این مقوله که از روزنامه جمهوری اسلامی نقل میشود میخوانیم:
«
بسم الله الرحمن الرحیم جنایات مشترک صربها و ناتو، خصوصا
آمریکا علیه مسلمانان کوزوو برگ جدیدی از حرکت بر ضد اسلام و مسلمین است. مسلمین عالم بدانند، اثر کشتار و جنایات اینها جز با از بین رفتن اسلام و تحقیر و نابودی مسلمین مسدود نخواهد گشت. دیروز بوسنی، امروز کوزوو و فردا دیگر کشورهای اسلامی. همه مسلمانان خصوصا ملت نجیب و شریف ایران که حق بزرگی در احیای این دین شریف دارند با مظلومیت کوزوو همدردی خواهند نمود و از کمک به آوارگان و مجروحین آنان دریغ نخواهند کرد و در این برهه دین خود را به اسلام ارائه خواهند کرد. خداوند شر کفار و ظالمین را از مسلمین عالم کوتاه فرماید انشاء الله.» و دنباله خبر حکایت دارد که ایشان مبلغ قابل توجهی نیز برای کمک به مسلمانان کوزوو اختصاص دادهاند که بیتردید سابقه در عملکردی زماندار و طولانی دارد.
در جریان حمله
طالبان به مزار شریف آیت الله فاضل بیانیهای صادر کردند.
همسایه شرقی ما
افغانستان با جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر و با مساحتی افزون بر ۶۵۰ هزار کیلومتر مربع یکی از کشورهای بزرگ اسلامی به حساب میآید، این کشور اگر نگوییم از ابتدای حیات سیاسی خود لااقل از بیست سال پیش روزگار بسیار تلخی را تجربه کرده است، ملت نجیب و متدین افغانستان از هنگامی که در بهار ۱۳۵۷ با روی کار آمدن مارکسیستها و اشغال کشورشان توسط ارتش سرخ آوارگی و دربهدری را آغاز کرد تا همین امروز هنوز قرار و آرام خویش را باز نیافته است تعداد آوارگان افغانی فقط در کشورهای
پاکستان و ایران نزدیک به چهار میلیون نفر برآورد میشود و این به تنهایی نشان از وقایع تلخ و فاجعههای هولناکی دارد که در درون کشور روی میدهد. در سالهای اخیر گروهی از مهاجران افغانی که در مدارس پاکستان به تحصیل مشغول بودهاند و با عنوان «طالبان» از حمایت همه جانبه دولت وقت پاکستان بهرهمند میباشند با برافراشتن پرچم مبارزه علیه گروههای درگیر در افغانستان بخشهای قابل توجهی از کشور را اشغال کردهاند و در سرزمینهای تحت تسلط خود برادرکشی و نسلکشی و جنایت را به منتهای درجه تصور رساندهاند.
در میان کسانی که ستم طالبان را احساس میکنند
شیعیان این دیارند که ظاهرا به جرم
شیعه بودن بیشترین فشارها را تحمل میکنند. حداقل ۲۰ جمعیت کشور را پیروان مذهب تشیع در افغانستان تشکیل میدهند و این درصد عظیم دینی در صفحات شمال و غرب کشور پراکندهاند و از جمله مردم
شهر مزار شریف هستند که پس از کشف مدفن منسوب به
حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در قرن ششم هجری از همه جای کشور بدان سوی جلب شده و هوای مجاورت با بارگاه منسوب به امام اول
شیعیان را بر همه چیز ترجیح دادهاند و در آن منطقه سکونت اختیار کردهاند. در تابستان ۱۳۷۷ گروه طالبان در ادامه دست اندازیهای خویش بر دره مزار شریف مسلط گردید. طالبان که متاسفانه به نام
دین و زیر عنوان دولت اسلام حرکت خود را توجیه میکنند در استیلا بر مزار شریف همکیشان مظلوم و بیدفاع خود را قتلعام کردند. به شهادت روزنامهها و رسانههای خبری دنیا آنچه از ستم طالبان بر مردم مزار شریف روا داشته شد از
چنگیزخان مغول بر ممالک مفتوحه به ظهور نرسید.
طالبان در کشتارهای هولناک دستهجمعی خود با مردم مزار شریف چنان سبعانه و سفاکانه رفتار کردند که در واقع روی
هلاکو خان و تیمور و جانیان سراسر تاریخ را سفید کردند. در چنین بحبوحهای از قتل و کشتار و در هنگامهای که توجه تمام جهان معطوف به دره مزار شریف بود، حضرت آیت الله فاضل طی بیانیهای عمومی که از رسانههای جمعی به آگاهی مردم رسید، حرکت ددمنشانه و وحشیانه طالبان را به شدت محکوم و همدردی خود را با مردم مظلوم افغانستان و بخصوص با ساکنان مزار شریف که از تیغ عصبیت طالبان احیانا جان به در بردند، اعلام داشتند. در این بیانیه میخوانیم که:
«بسم الله الرحمن الرحیم «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله علی نصرهم لقدیر
» حوادث و فجایعی که این روزها در کشور مظلوم افغانستان واقع میشود قلب هر انسان مسئول و بیداری را جریحهدار میسازد. دنیای کفر به سرکردگی آمریکای جنایتکار توسط برخی از عمال منطقهای خویش از جمله پاکستان در صدد هدم
شیعه و محو اسلام حقیقی از سرزمین مقدس افغانستان است و روشن است که بعد از رسیدن به این هدف به دنبال تجاوز و غارت کشورهای همسایه و مسلمان خواهند بود. مع الاسف جنایاتی که در این ایام واقع میشود به دست ولیده دوم استکبار و برادر نامشروع
اسرائیل یعنی طالبان است که با برداشت غیر صحیح از اسلام و عدم آگاهی به حقیقت آن به نام اسلام و حاکمیت آن این قتل و غارتها را انجام میدهند. استکبار جهانی امروزه با دو بال اسرائیل و طالبان در صدد هدم دین و از بین بردن مسلمین خصوصا
شیعیان در منطقه میباشد. ملت افغانستان بدانند که طالبان هیچگونه مشروعیتی نداشته و ندارد و اعانت و یا تحمل آنان به هیچوجه مشروع نیست و هر کسی که در مقابله با این گروه کشته شود شهید در راه خداست. امروزه بر هر مسلمان و هر کسی که مفتخر به ولایت ائمه معصومین (سلاماللهعلیهماجمعین) است، واجب است تا در حد توان به مسلمانان و
شیعیان افغانستان کمک نماید. این جانب از مسئولین بین المللی و مجامع جهانی که مدعی حمایت از حقوق بشر و آزادیاند و نیز از مسئولین محترم نظام جمهوری اسلامی که همواره در جهت آزادی افغانستان و استقلال ملت آن کشور کوشا بودهاند، مصرانه میخواهم که در این شرایط حساس و بحرانی از هیچگونه تلاشی دریغ ننمایند و بدانند حوزههای مقدسه علمیه خصوصا
حوزه علمیه قم منتظر اقدامات سریع و بیشتر آنان هستند. در ضمن مهاجرین محترم افغانی و افراد داخل کشور مجازند نصف
سهم امام (علیهالسّلام) را در این راه به مصرف برسانند. خداوند متعال شر ظالمین را از مسلمین و کشورهای اسلامی کوتاه نماید. انشاء الله.»
بدینگونه ملاحظه میشود که مرجع تقلید
شیعیان، اعمال جنایتکارانه گروه طالبان را نامشروع اعلام و از نظر شرعی، کمک به مردم زجر کشیده افغانستان را واجب میدانند تا به سهم خود پیشروی را بر طالبان جنایتکار سد کرده باشند.
بیتردید در نظامی که بر آراء و نظرات مردم بیشترین تکیه را دارد مسئله انتخاب و
انتخابات جایگاهی ویژه و پایگاهی فوقالعاده حساس دارد. از طرفی وقتی که در کلام معروف رهبر راحل انقلاب (رحمةالله) به این ترجیع زیبا مرتب تکیه میشود که «میزان رای ملت است.» مردم به لحاظ همین اهمیتها مسئله انتخابات را خود به جد و با جوش و خروش تعقیب میکنند، لیکن آگاهان جامعه و رهبران فکری آنها و مراجع تقلید نیز میتوانند و باید به آمال اندیشی خاص خود خطی از آینده را در برابر مردم ترسیم کنند تا انتخابات صرفا تابعی از تبلیغ صرف نباشد و این کاری است که غالبا در تمام کشورها و در جریان تمام انتخابات سابقه عملی دارد، منتهی همانطور که انتظار میرود نگاه رهبران فکری و عقیدتی ملت به انتخابات میبایست نگاهی فرا حزبی و فرا جناحی و اشرافی آزاد از تعلقات باشد تا به نوبه خود راه انتخاب و آزادی در آن را نزند.
جبههای که حضرت آیت الله فاضل در برابر انتخابات میگشاید، عرصهای باز و آزاد است که در آن حق انتخاب همچنان برای مردم و مقلدان و آحاد جامعه گشاده میماند. معظم له در جریان انتخابات مجلس پنجم که در زمستان ۷۴ برگزار شد و نیز در هنگام برگزاری هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در بهار ۷۶ صورت گرفت جا به جا و در مناسبتهای گوناگون و در مجامع درسی و عمومی دیدگاههای خود را تا آنجا که مفید به حال کشور و جامعه و روشنگر انتخاب کننده و ترسیم کننده چهره انتخاب شونده باشد بیان میکردند. از جمله در روزگار برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و هنگامی که اعضای شوراهای مرکزی جامعه اسلامی کشور در
قم با ایشان دیدار داشتند صراحتا اعلام کردند که به کسی رای دهید که ضمن حفظ
ولایت فقیه قدرت اجراییاش بیش از سایر نامزدها باشد. در
روز قیامت همانطور که از نماز شما سؤال خواهد شد از این موضوع هم که به چه کسی و چرا رای دادید، سؤال خواهد شد بنابراین به مسئله انتخابات ریاست جمهوری به مسامحه نگاه نکنید. ایشان همچنین تاکید میکنند که کسی را انتخاب کنید که به نفع نظام جمهوری اسلامی و اسلام و مسلمین و مستضعفین و مقام معظم رهبری تلاش و حرکت کند و بتواند کشور را آباد کند. آیت الله فاضل بر شرکت در انتخابات به عنوان یک وظیفه همگانی نگاه میکند و یادآور میشود که در پای صندوقهای انتخاب حاضر میشویم و به نامزد اصلح رای میدهیم. ملت عزیز نیز با هوشیاری و آگاهی نامزد اصلح را انتخاب خواهد کرد.
آیت الله فاضل مجددا تاکید میکند که هر کس آزاد است به هر فردی که مایل است رای دهد، اما برای این رای دادن باید حتما نزد
خدا جواب داشته باشد.
نظری که به عنوان تیتر در بسیاری از جراید روز مطرح گردید و فرازی از سخنان آیت الله فاضل را در برداشت این بود که ملت ایران قیم لازم ندارد و این جانب نظر خاصی نسبت به هیچیک از کاندیداها ندارم این مربوط به ملت است که فردی را انتخاب کنند که همواره در فکر مستضعفین و توده متوسط و قشر کمدرآمد و با ارائه طرحها و رفع موانع، هر چه سریعتر قادر به فقرزدایی، ضعف و رفع استضعاف باشد.
در جریان انتخابات مجلس پنجم بر کاردانی و دلسوزی و تعهد نامزدها بیشترین تاکید را به عمل آوردند. به بخشهایی از پیام ایشان که در اسفند ماه ۷۴ منتشر گردید، نگاه میکنیم: «در این مقطع از زمان که انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی مطرح است مردم ما توجه دارند که مجلس از مهمترین اموری است که آینده ملت نظام و بلکه همه امور دنیوی و معنوی کشور به آن بستگی دارد، لذا بر هر فرد مسلمان و ایرانی واجد شرایط واجب است در این امر مهم شرکت نماید و تخلف از این وظیفه اسلامی به هیچوجه شرعا جایز نیست و مورد سؤال واقع خواهد شد.
این جانب از ملت هوشیار و مؤمن ایران انتظار دارم که در این صحنه شکوهمند حضور یابند و یاس و سرافکندگی دشمنان را همانند گذشته فراهم آورند و کارشناسانی را که متعهد و متعبد به اسلام و معتقد به نظام و خط امام و پیرو ولایت
فقیه و دلسوز واقعی مستضعفین و خدمتگزار جدی محرومیناند انتخاب نمایند و امیدوارم نمایندگان منتخب ملت توجه داشته باشند که از جانب ملتی که در پیشگاه خداوند با ارزش و مورد عنایت میباشند، عهدهدار این مسئولیت میشوند و خدمت به چنین ملتی از فرایض بسیار بزرگ است و باید سعی نمایند تا هرچه بیشتر مشکلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی این جامعه انقلابی را بر طرف نمایند و کشور عزیز ایران اسلامی را در مسیر عزت و سربلندی و اقتدار روز افزون قرار دهند».
از جمله فعالیتهای آیت الله فاضل ترویج مجالس
عزاداری بود.
پس از نهضت انقلابی
امام حسین (علیهالسّلام) که به شهادت خود و هفتاد و دو تن از اهل حرم و خانواده و یاران و پیروان منجر شد، پدیدهای تازه در تاریخ اسلام شکل گرفت و در طول تاریخ به سرعت جایگاه و پایگاه شایسته و بحق خود را به دست آورد. این پدیده، عبارت بود از برگزاری و اجرای مراسم
سوگواری و عزاداری حسینی و
اشک و ناله و
ندبه و شیون و زاری و...
در آن روز و روزگار، شاید تصور اکثریتی عظمی بر این بود که
شیعیان راهی و چارهای جز سکوت و اختفا و
تقیه ندارند و دیگر هرگز نباید دم درکشند و حتی حق حیات خود را مطالبه کنند.
به راستی که تا مدتی کوتاه نیز چنین بود و
شیعیان و پیروان امامت و ولایت در چنگال بیم و هراس ناشی از خفقان و خونخوارگی حکومت و خلافت وقت با وحشت به گوشهای خزیده و سکوت اختیار کرده بودند، اما خیلی زود این دوران تمام شد و
شیعیان راستین علی (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) راهی مناسب و مؤثر برای ابراز وجود و اظهار حیات و آشکار ساختن فریادهای خشم و کینه و نفرت خود پیدا کردند. و این، همان پدیده تازهای بود که در همان سالهای آغازین دهه هفتم هجری در تاریخ اسلام پیدا شد و راه و رسمی تازه را در تاریخ مبارزات عقیدتی و مکتبی و فکری بنیانگذاری کرد.
پدیده عزاداری و سوگواری و اجرای مراسم اشک و ندبه بر
شهیدان کربلا، از همان آغاز پیدایش، خود را به عنوان سلاحی برنده و وسیله و ابزاری مؤثر و قاطع برای ایستادگی در برابر
ظلم و زور و جور و ستم
بنی امیه نشان داد. و پس از آن نیز در طول تاریخ حکومت جباران و ستمگران همواره مورد استفاده قرار گرفت و همیشه هم تاثیری قاطع و سازنده داشت. بیجهت نیست که رهبر انقلاب اسلامی ایران، بارها و بارها در سخنان خود تاکید و تکرار میکردند: «این مراسم عزاداری حسینی را سبک نگیرید. مراسم عاشورا و گریه بر شهیدان کربلا را به طور جدی و پیگیر انجام دهید، در اینگونه مراسم، گریه کنید و اشک بریزید که ما
شیعیان هرچه داریم از برکت همین اشکها و گریهها داریم...» بلی، این پدیده در تاریخ تشیع، از همان نخستین سالهای پس از
واقعه عاشورا با دعاهای شگرف و شورانگیز
امام سجاد (علیهالسّلام) آغاز شد. آن دعاها که هر کدام ابعاد و زوایای گوناگون دارد و برای هر یک میتوان هزاران تفسیر علمی و دقیق به عمل آورد، در یک بعد از ابعاد هزاران گونهاش نیز به همین پدیده میپرداخت.
به دیگر سخن، یک بعد از ابعاد مختلف آن دعاها، یاد ذکر مصایب و رنجهایی بود که بر خاندان عصمت و طهارت و امامت رفته بود و میخواست که آن همه رنج و اندوه و ملال را که بر آن خاندان رفته است، زنده و جاوید نگه دارد و از فراموش شدن آن جلوگیری کند و درخت خشم و خروش و کینه و نفرت نسبت به ظلم و زور و کفر و بیدینی را سرسبز و با طراوت نگه دارد. و چنین نیز شد و از آن پس، این پدیده گریه و عزاداری و یا در واقع این پدیده زنده نگه داشتن یاد و تاثیر و فلسفه نهضت انقلابی حسین (علیهالسّلام)، در طول تاریخ اسلام و تشیع ادامه پیدا کرد. اکنون دیگر در روند تداوم خود فقط با خاندان بنی امیه کار نداشت، بلکه متوجه تمام حکومتهای ظلم و جور و تمام قدرتهای
کفر و
زندقه بود. به همین دلیل است که گفته میشود: برگزاری هر جلسه
تعزیه و سوگواری و عزاداری حسینی در حقیقت به مثابه گلولهای است که بر قلب رژیمها و حکومتهای کفر و ستم شلیک میشود...
بدینگونه ملاحظه میشد که در طول تاریخ اسلام و تشیع، یکی از برندهترین و قویترین و مؤثرترین و نافذترین و کارسازترین سلاحهای مسلمانان همواره و در هر مکان و هر زمان و در مقابل هر یک از حکومتهای کفر و ظلم و جور و علیه هر یک از نظامهای باطل، همین برگزاری مراسم و مجالس
روضهخوانی و عزاداری و تعزیه و سوگواری حسینی در اشکال مختلف خود بوده است.
این سلاح که در طول تاریخ بنی امیه و
بنی عباس و سپس ظالمان و جباران دیگر، همچون
مغول و
تاتار و
غزنوی و
سلجوقی و سایر سلسلههای جور و ستم به بهترین و برندهترین شکلی مورد استفاده قرار گرفته تا دوران معاصر و تاریخ
خاندان پهلوی نیز ادامه یافته بود.
صرفنظر از نسل جوان، نسل میانسالان و سالخوردگان خوب میدانند که در طول سلطنت پنجاه ساله ستمشاهی دودمان پهلوی نیز، این سلاح برنده و کارساز در همه جای ایران و در همه وقتها و زمانها به بهترین و کاراترین شکل ممکن مورد استفاده قرار میگرفت، و شاید بتوان گفت: این، تنها سلاحی بود که نه شاه و درباریان و نه ماموران
ساواک و جاسوسان، و نه ماموران مسلح حکومت، هیچ کدام نمیتوانستند آن را از دست مردم بگیرند.
در طول دوران مبارزات اسلامی و نهضت انقلابی مردم ایران که در واقع از آغاز بنیانگذاری حوزه علمیه قم شروع شد و در ماجراهای خرداد ماه ۱۳۴۲ به یکی از نقطههای اوج عطف خود رسیده بود این سلاح همواره در اختیار مردم بود و با راهنمایی روحانیون آگاه و ستیزنده با دستگاه کفر و ظلم و جور، هر بار به بهترین شکل ممکن به کار گرفته میشد بیشترین ضربهها را بر پیکر حکومت شاه و ایادی اش وارد میآورد.
این آیینها و مراسم، گرچه همیشه و همهجا نقش سلاح بودن خود را ایفا میکرد، اما وقتی که در منزل و مسکن یکی از روحانیون یا زیر نظارت حمایت او برگزار میشد، تاثیری مضاعف و حاصلی بیرون از تصور پیدا میکرد.
آیت الله فاضل، همیشه برای مراسم عزاداری سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی (علیهالسّلام) ارزش و اعتبار خاص قائل میشد و در طول تمام مدت مبارزات ضد حکومت و در سرتاسر جریان مبارزات ضد کفر و ستم و بیدینی که از آغاز جوانی شروع کرده بود، از این سلاح به بهترین شکلی استفاده میکرد.
از ربع قرن پیش، آیت الله فاضل در جهت به کار گرفتن همین سلاح برنده، در طول سال بالغ بر ۸۰ بار این مراسم را در منزل خود برگزار میکرد. ایام برگزاری این مراسم در منزل ایشان، عبارت بود از: مراسم هفتگی که در تمام روزهای
جمعه سال به اضافه تمام مناسبتهای مذهبی، همچون روزهای میلاد یا وفات معصومین و وابستگان آنها همچون
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و بالاخص در
ایام فاطمیه و دیگر دهههای عزاداری به صورت مراسم روضهخوانی در منزل خود برگزار میکرد.
باید دانست که این مراسم پرشکوه که از دوران کودکی آیت الله فاضل، در منزل پدری ایشان برگزار میشده و در واقع یادگاری از پدر بزرگوارشان نیز به حساب میآید، هماکنون نیز به عنوان یک سنت دیرینه و پایدار و ارزنده در خاندان ایشان ادامه دارد و هیچ جمعهای نیست و هیچ مناسبت مذهبی (همچون اعیاد و عزاداریها) پیدا نمیشود و هیچ ایام فاطمیهای پیش نمیآید که این مراسم در منزل ایشان با شکوه و جلال تمام برگزار نشود.
در واقع آنچه بدینگونه از سالها و بلکه دهها سال پیش در خانواده آیت الله فاضل صورت میگیرد، باید قبل از هر چیز به عنوان تلاش سرسختانهای در راه احیای شعایر مذهبی شناخته شود. اما، همین تلاش در
اصل دو منظور والا و ارزشمند را پیش و بیش از هر چیز دیگر در نظر دارد:
اول: زنده نگه داشتن یاد و خاطرهای از معصومین (سلاماللهعلیهماجمعین)، بویژه خاطره جانسوز شهادت سالار شهیدان حضرت امام حسین بن علی (علیهالسّلام) در پیکار با کفر و آشکار ساختن فلسفه آن. چنانکه این نگارنده، خود بارها از آیت الله فاضل، شنیده است که همه فیوضات الهی را در سایه عشق واقعی به
اهل بیت میداند، همچنان که هدف از نگارش کتاب با ارزش پاسداران
وحی نیز همین امر بوده است.
دوم: زنده نگه داشتن یاد و خاطره مراد و مقتدای خود، امام خمینی (رحمةالله) که در اینگونه مراسم به بهترین وجهی، میتوان یاد امام با اهدافش را آشنا ساخت.
مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهمالسّلام) به دستور مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (مدظلهالعالی) تاسیس یافت. این مرکز اگر چه در آغاز راه در پنج بخش تلاش کرده است، با گستردگی بیشتر ادامه خواهد یافت.
در بخش آموزش گروههای مختلف فعالیت دارند. اکنون چهار گروه در حال کارند:
الف- گروه قضا و قضاوت؛
ب- گروه حج؛
ج- گروه اقتصاد اسلامی (اجاره)؛
د- گروه
اصول فقه و هر گروه با معدل ۵ نفر تحت نظر یک استاد مجرب و کار آزموده تحت آموزش قرار دارند.
افراد گروهها، خود افرادی تحصیل کرده و فاضل هستند که یک دوره خارج را حداقل گذراندهاند. آنان در گروه خود فقط شنونده نیستند، بلکه با بحث، مطالعه و کنکاش به ارائه نظریات خود میپردازند و مباحث مطروحه را با یاری و هدایت استاد گروه به پیش میبرند.
بخش تحقیق و تالیف که باز هم محور کار
فقه و
اصول فقه است. این بخش خود دارای دو قسمت است:
الف- تالیف و پژوهش. پروژههایی که در دست انجام دارد از این قرار است:
۱- تالیف یک دوره
اصول فقه به
فارسی بر مبنای درسهای خارج از
اصول فقه حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (مدظلهالعالی) که چهار مجلد آن پس از تالیف و ویرایش، حروفچینی شده است. لازم به تذکر است که جای چنین کتابی که
اصول فقه استدلالی خارج است در زبان فارسی خالی است.
۲- تالیف یک دوره
اصول فقه به
زبان عربی بر مبنای درسهای خارج معظم له.
۳- تعارض
اصل و ظاهر. بررسی مواردی است که
اصل با ظاهر تعارض کند.
۴- موسوعة احکام الصبیان. بچهها و افراد نابالغ چه احکامی دارند، عبادات آنها، معاملاتشان، حقوق و... که شامل تمام احکام
فقهی مربوط به
صبی میشود.
۵- نگارش کتاب الحدود به فارسی که تقریرات درس خارج
فقه مؤسس است.
۶- تعریب جلد اول جامع المسائل حاوی استفتائات مؤسس به نام الفتاوی الوافیه.
ب- قسمت تصحیح و تحقیق. در این قسمت کتابهای مورد نظر پس از گذراندن سه مرحله الف. تخریج مصادر، ب. ویرایش، ج. مقابله و تصحیح به چاپ سپرده میشود.
کارهای انجام شده و در دست انجام از این قرار است:
۱-
نهایة التقریر که تقریرات ۱۱ سال درس خارج
آیت الله العظمی بروجردی (قدسسره) و به قلم مؤسس است که پس از گذراندن تمام مراحل در سه جلد چاپ شده و به
فقهپژوهان عرضه شده است.
۲- قاعدة القرعه، از یکی از گروههای آموزش مرکز میباشد که در حال چاپ است. ویرایش و تخریج مؤلفات مؤسس معظم و به این ترتیب.
۳- کتاب القضاء.
۴- کتاب الشهادات.
۵- کتاب الطلاق.
۶- کتاب النکاح این ۴ کتاب از شرح مفصل مؤسس بر تحریر الوسیله است.
۷- کتاب الخمس تقریرات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (قدسسره).
۸- معتمد الاصول تقریرات حضرت امام خمینی (قدسسره) به قلم حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی.
۹- کتاب المواریث که همه این هفت کتاب برای اولینبار پس از ویرایش و تخریج مصادر و کارهای لازم به زیر چاپ میروند.
۱۰- کتاب الحدود.
۱۱- کتاب القصاص که این دو کتاب برای دومین چاپ، همراه با ویرایش و تخریج به زیر چاپ میرود.
کتابخانه تخصصی
فقهی با توجه به ضرورتی که برای یک کتابخانه ویژه
فقه احساس میشد این کتابخانه شکل گرفت که هماکنون دارای ۷ هزار جلد کتاب در موضوعات زیر است و دائما در حال گسترش است.
الف-
فقه شیعه ب-
فقه شافعی ج-
فقه حنبلی د-
فقه حنفی ه-
فقه مالکی و-
فقه مذاهب متفرقه همچون زیدی، ظاهری،... ز-
اصول فقه شیعه ح-
اصول فقه اهل سنت ط-
علوم قرآن و
آیات الاحکام شیعه و سنی ی- تاریخ
فقه ک- تراجم و رجال
شیعه و سنی ل- حدیث
شیعه م- حدیث اهل سنت ن-
فقه جدید س- حقوق و
فقه مقارن با آن ع-
فقه مقارن در مذاهب ف- مجلات
فقهی ص- لغت و دیگر کتب مربوطه تاکنون استفاده از کتابخانه محدود بوده به تاکیدات مؤسس معظم در حال آماده شدن برای پذیرش عموم محققان و
فقه پژوهان است.
در این کتابخانه علاوه بر کتابهای کلاسیک
فقه، سعی میشود کتابها به روز باشد و جدیدترین کتابهای مربوطه از داخل و خارج کشور تهیه و آماده بهرهبرداری شود.
در این بخش علاوه بر ارائه خدمات به محققان، حروفچینی کتب
فقهی و
اصولی انجام میپذیرد.
و دیگر آنکه تمام دست نوشتههای علمی مؤسس گرامی در حال انتقال است تا برای نسل آینده محفوظ بماند و انشاء الله سرآغازی باشد برای کتابخانههای بزرگ که مخطوطات خود را به این طریق برای آیندگان حفظ و حراست کنند.
در این بخش تمام نوارهای کاست که از درسهای مؤسس بزرگوار ضبط شده نگهداری میشود و عنداللزوم در اختیار محققان مربوطه قرار میگیرد و نیز فیلمهای ویدئویی از درس معظم له تهیه و نگهداری میشود.
از دیرباز حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نسبت به دو موضوع در حیطه بین المللی حساسیت داشتند:
ایشان در زمینه مسائلی که با سرنوشت مسلمانان جهان و احتمالا آسیبها و مصیبتهایی که بر مسلمین وارد شده است، به شدت حساس و هوشیار بودهاند. اعلامیههای ایشان در مورد جنایات صهیونیستها علیه مردم بیدفاع
فلسطین، سخنرانی برای دفاع از مردم مسلمان بوسنی و هرزگوین، دخالت در مسئله کوزوو و اجازه برای استفاده از بخشی از سهم امام در این زمینه را میتوان یادآور شد.
معظم له در مورد زندگی مسلمانان در جمهوریهای به جا مانده از شوروی سابق حساس بوده و نسبت به تضییقات حکومتهایی همچون
عراق در منطقه
خلیج فارس نسبت به اکثریت یا اقلیت
شیعه در چنین کشورهایی نگرانی دارند. همچنین اهتمام ایشان به نظارت بر وضعیت درسی و نحوه زندگی طلاب خارجی مشغول به تحصیل در حوزه علمیه قم در همین ارتباط است.
برای سهولت در ارتباط مردم با مرجع تقلید، آیت الله فاضل چند راه را مشخص فرمودند:
- ارائه عقاید، نظرات و دیدگاههای خویش از طریق نوشتن کتب متعدد خصوصا در این مورد تقریر رساله توضیح المسائل. از این کتاب تاکنون ۶۵ بار چاپ بیشتر از یک میلیون جلد در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
- پاسخگویی به سؤالات و استفتائات
شیعیان به صورت منظم، دقیق و سریع. دفتر معظم له تاکنون به ۳۰۷۰۰
استفتاء از مردم پاسخ داده و بخشی از این جوابها به صورت کتاب در دو جلد به نام جامع المسائل منتشر شده است.
- ایجاد دفاتر: دفاتر معظم له در شهرهای مختلف وظیفه پاسخگویی به نیازها و سؤالات مردم را به نحو احسن انجام میدهند.
- پخش دروس ایشان: از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، دروس معظم له در رشتههای مختلف بخصوص در سطح خارج در دو رشته
فقه و
اصول به صورت منظم پخش میگردد. علاوه بر اقشار متعدد و بویژه طلاب شهرها و روستاهای کشور که از این طریق، دروس ایشان را پیگیری مینمایند، جوانان علاقهمند در کشورهای دیگر که امواج رادیویی مزبور بدانان میرسد، همچون دورههای دانشگاهی از راه دور همراه با این دروس، دانش خود را ارتقا میبخشند.
- استفاده از شبکه جهانی الکترونیک: امروزه برای ارتباطات در سطح جهانی از وسایل و ابزارهای پیشرفته و نوینی استفاده میگردد که اولا امکان ارتباط را بسیار سهل و راحت ساخته است، و ثانیا امکان کنترل آنها را به وسیله حکومتهایی که با مردم خود نزدیک نیستند کمتر کرده و در نهایت ارزانی و سادگی آن باعث شده است که تقریبا این روشها جهان شمول گردد.
استفاده از شبکه جهانی معروف به
اینترنت که همگان میتوانند نظرات و دیدگاههای خود را برای ملاحظه دیگران به معرض نمایش گذارده و همچنین استفاده از پست الکترونیک و یا الکترونیک میل که امر نامهرسانی را به سرعت انجام میدهد، باعث گشته است که در صورتی که مکتب و یا فردی دارای مطلب و یا حرف تازهای باشد، در فاصلهای نه چندان طولانی اکثریت قریب به اتفاق جوامع از آن آگاهی یابند. در این ارتباط بخصوص، مکتب کامل و جامع اسلام که مدعی داشتن برنامه در همه شئون زندگی انسان است و علمای اسلام میباید از این فرصت استفاده کرده و برنامههای زندگیساز اسلام را به گوش همه جهانیان برسانند. از جمله موارد نوآوری و ابتکار حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی برای رساندن پیام
مکتب اسلام و احکام
شیعه و نظرات متنوع خود در شئون عقیدتی، اجتماعی و سیاسی امت اسلامی، استفاده از روشهای منطبق با زمانه بود. معظم له در شبکه جهانی موسوم به اینترنت دارای پایگاه اطلاع رسانی مخصوص به خود میباشند.
توجه به
علم و دانش یکی از مهمترین و اساسیترین محورهای بنیادین اسلام است. آگاهان به تاریخ، بویژه تاریخ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ادیان و اقوام و ملل گوناگون بخوبی میدانند که در طول تاریخ بشر، هیچ
مذهب و مکتب عقیدتی و مسلک اجتماعی و سیاسی به اندازه اسلام، برای علم و دانش و تلاش در راه علماندوزی، ارزش و اعتبار قائل نبوده است. بهطوریکه در نخستین جنگ اسلام با
مشرکین قریش، وقتی که جنگ به زیان قریش و به نفع مسلمین تمام شد و گروهی از قریشیان اسیر مسلمانان شدند، پیامبر گرامی اسلام نه تنها اسیران را گرفتار رنج و آسیب و زندان غل و زنجیر نساخت، بلکه مقرر فرمود که آزادی هر کدام در گرو آموختن سواد خواندن و نوشتن به ده نفر از افراد
مهاجر و
انصار و یاران و اصحاب رسول خدا و ایمان به اسلام است.
بدینسان از روزی که نخستین سنگهای بنای جامعه اسلامی نهاده میشد، پیامبر که خدایش در کتاب خود به قلم و آنچه مینویسد سوگند یاد کرده و ارزش و اعتبار علم و دانش و سواد را جاودانه ساخته است توجه عمیق خود را به علم و دانش آشکار ساخت و علنا بیان کرد که علمآموزی ده نفر از یارانش، بسیار ارزندهتر و سازندهتر از آن است که یک نفر از دشمنان مسلمین کشته شود.
طبیعی است که در جریان تداوم دین و مذهبی که پیامبرش طلب علم را از گهواره تا گور توصیه میکند و حتی آن را برای هر مرد و زن مسلمان واجب میشمارد، روز به روز ارزش و اعتبار سواد و علم و دانش، بالاتر و والاتر خواهد شد. و از کسی که امکان سوادآموزی داشته و نیاموخته است، دیگر هیچ عذر و بهانهای پذیرفته نخواهد بود.
در پرتو چنین دین و مذهبی، بیهوده نیست که تاسیس مدارس و اماکنی برای تحصیل علم و اندوختن دانش و به دست آوردن بصیرت علمی، به عنوان مهمترین زیر بنای علوم و تمدن اسلامی شناخته شده است.
نگاهی به تاریخ قرون گذشته نشان میدهد که تاسیس مدارس و دارالعلمها و جامعها و به اصطلاح امروز دبیرستانها و دانشکدهها، همیشه یا مستقیما توسط یک روحانی و عالم دین صورت گرفته، و یا دستکم یک عالم دینی در تاسیس آن نقش ارزنده و درجه اول داشته است و نهایت اینکه هزینههای آن را بر اساس ارزش و اعتبار روحانی و اجتماعی خود به دست آورده و خود، تنها ناظر و سامان دهنده کار بوده است. امروز نیز تاسیس مدارس مختلف، نه تنها از بزرگترین عبادات بوده و از مقوله خدمت به خلق شمرده میشود، بلکه گامی است بزرگ و استوار و سازنده در جهت تقویت و تحکیم پایههای دین و اعتلای شعایر مذهبی. از دیرباز، سنت حسنهای بین روحانیون و علما و افاضل جاری و ساری بوده، و آن اینکه همه تلاش و توان خود را به کار میبردهاند تا اگر خود شخصا قادر به تاسیس مدرسهای نبودهاند، باری در تاسیس یک مدرسه، نقش فعالی داشته باشند.
آیت الله فاضل نیز این سنت حسنه و بازمانده از پدران و پیشینیان خود را به بهترین وجهی ادامه داده، و در میان سلسله اقدامات اجتماعی خود، به تاسیس مدرسه علمیه نیز همت گماشته است.
در حال حاضر مدرسه علمیه تاسیس شده توسط ایشان از مهمترین مدارس حوزه علمیه قم به شمار میرود که در آن دهها تن از طلاب و فضلای قم مشغول تحصیل هستند و چنانکه رسم مدارس اسلامی است، این طلاب جویندگان علم و فضلاء نه تنها برای تحصیل علم هزینه و زحمتی را متحمل نمیشوند، بلکه از طریق بنیانگذار مدرسه، هزینههای تحصیل و مخارج زندگی خود را نیز دریافت میدارند.
آری این نیز از سنتهای خوب اسلام و بویژه از آیینهای حوزه فرهنگی
شیعه است که طالب علم، برای علماندوزی نه تنها هزینهای را متقبل نمیشود که هزینههای تحصیل و دفتر و کتاب و حتی هزینههای زندگی عادی خود را نیز از مدرسهای که در آن مشغول علماندوزی و سوادآموزی است دریافت میدارد.
اکنون مدرسه علمیه آیت الله فاضل در زمره فعالترین و پر جنب و جوشترین مدارس علمیه قم به شمار میرود، اما در عینحال مجموعه فعالیتهای این مدرسه را باید جزء کوچکی از فعالیتها و اقدامات اجتماعی ایشان به شمار آورد و نه بیشتر.
آیت الله فاضل لنکرانی نگارش معارف و مسائل ارزنده علوم اسلامی را از همان بدایت جوانی آغاز میکند و این کار تا زمان تحریر این اثر استمرار مییابد، آنگونه که عدد تالیفات معظم له بر چهل عنوان افزون میگردد.
ما ضمن فهرست کردن عناوین آثار استاد کم و بیش به ذکر خصوصیات شکلی و محتوایی هر کدام نیز اشارهای خواهیم داشت، اما بیش از ارائه آن فهرست گریزی از توضیح این نکته نیست که به طور طبیعی مجموعه آثار مؤلف را باید در دو بخش جداگانه دستهبندی کرد و در این دو بخش به آثار چاپی و خطی اشاره نمود:
از جمله آثار چاپی آیت الله فاضل عبارتند از:
نهایة التقریر فی مباحث الصلاه، این اثر نخستین تالیف استاد به شمار میرود، یعنی بر میگردد به عصر حضور هشت ساله مؤلف در درسهای خارج مرحوم آیت الله بروجردی (قدسسره). مؤلف همچنین بخت آن را داشته است که مجموعه تقریرات خود را به نظر صاحب تقریر بگذراند و با موافقت ایشان کار را سامان دهد.
در زمانی که استاد فاضل توانست تقریرات درس آیت الله بروجردی را که جواز قبول نیز یافت به پایان برد، جوانی بود که بیش از ۲۶ سال نداشت و شگفت آن که این نخستین اثر به درجهای از قبول میرسد که صاحب تقریر اعتراف میکند آنچه از من باقی خواهد ماند همین کتاب نهایه التقریر است و از همان زمانها نقل میکنند که بر زبان مرحوم آیت الله بروجردی گذشته است که: ایشان (شیخ محمد فاضل) مجتهد است.
جلد اول این کتاب به مقدمات مبحث «صلاه» اختصاص دارد که مباحثی از قبیل: تعداد نوافل،
اذان،
اقامه، قاعده
فقهی «من ادرک» را مورد کنکاش قرار داده است. در جلد دوم نهایه التقریر بیشتر پیرامون افعال صلات و خللهای آن بحث شده است، هم در این جلد از قاعده «
تجاوز» و «
فراغ» به صورت مشبع و مستوفی بحث گردیده، و بالاخره در واپسین جلد پیرامون قضای صلات و نماز جماعت گفتار مفصلی را شاهدیم.
این کتابها به گونهای به رشته تحریر کشیده شده است که اگر با کنکاش تخصصی و ریزه کاریهای
فقاهتی مورد مطالعه قرار گیرند، معلوم خواهد شد آیت الله بروجردی (رحمةالله) در
علم رجال از کدام مبنا پیروی کردهاند و از چه پایه و اساسی بهره میجستهاند و به سخن دیگر مبنای رجالیشان چه بوده است.
تفصیل الشریعه: امام راحل (قدسسره) در دوران ستمشاهی گذشته، زمانی که در
ترکیه به صورت تبعید به سر میبردند دست به تالیف و تدوین کتاب تحریر الوسیله شدند. این تالیف نشان میدهد که معظم له از همان زمان نه تنها هرگز از مبارزه نا امید و خسته نشدهاند، بلکه در دورانی که تقریبا هیچکس به پیروزی این مبارزات امیدی نداشت، ایشان تمام تلاش خود را برای پیروزی مبارزات انقلابی به کار میبردهاند و با امید و روشنبینی تمام، به فکر استقرار حکومت الهی و کامل اسلامی نیز بودهاند.
چنانکه برای چنین روزهایی، پیشاپیش، با دقت و غور و تفحص فراوان، احکام و قوانین لازم را استخراج و تدوین کرده و در کتاب خود ارکان یک حکومت اسلامی را در زمینه مسائل اسلامی پایهگذاری نمودهاند. و به راستی اگر قرار باشد حکومت اسلامی، بر اساس
فقه اسلام و قوانین اسلامی بر قرار شود چه قانونگذاری بهتر از «ولی
فقیه» و چه قانونی بهتر از نوشته شخص ولی
فقیه خواهد بود؟ شاگردان امام راحل که دنبالهرو راه او بودهاند، به تبعیت از وی قدم در راهی میگذاشتهاند که امام پیشاپیش آن را پیموده بود.
امام (رحمةالله) تحریر الوسیله را نوشته بود، و میبایست یکی از شاگردان وی تفسیر و مستندات آن را به عهده میگرفت.
بزرگترین و ارزندهترین تالیف استاد آیت الله العظمی فاضل لنکرانی بر محور کتاب گرانقدر تحریر الوسیله قرار گرفته است.
کتابی که سالهای بسیاری از عمر ایشان بر سر آن گذاشته شده و البته هنوز هم کار نگارش آن ادامه دارد. این تالیف، با ماجرایی جالب و داستانی از گوشههای تاریخ معاصر کشورمان نیز همراه و توام است، یعنی با ماجراهای مبارزات طولانی
جامعه روحانیت مبارز که سالهای سال، درگیر و دار آن مبارزات جانانه، با بند و زنجیر و
زندان،
شکنجه و
تبعید دست به گریبان بودند.
در همان ماجراها، استاد به عنوان یکی از مبارزان سرسخت روحانیت، از سوی رژیم دستگیر و به نقاط مختلف تبعید شد. یکی از تبعیدگاههای وی شهر یزد بود که استاد حدود دو سال و نیم از عمرش را در آنجا سپری کرد و در آنجا که استاد تصمیم گرفت تا با استفاده از فرصت، دست به تالیف اثری بزرگ بزند و بر این اساس، نوشتن شرحی بر کتاب تحریر الوسیله اثر
امام خمینی را وجهه همت خویش قرار داد. بدینترتیب آن سالها، با نگارش این تالیف، استاد حدود ۵ جلد از شرح کتاب تحریر الوسیله را به رشته تحریر کشید.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الاجتهاد): این اثر نفیس اولین جلد شرح تحریر الوسیله است که توسط استاد با نقد و بررسی عالمانه مبحث اجتهاد کتاب مذکور تفسیر و توضیح شده و از دریچه استنباط و اجتهاد مستندات مربوط به آن با تعمق و ژرفنگری تحریر گردیده است.
در آغاز این کتاب، مقدمهای برای چگونگی ورود به مباحث کتاب تحریر الوسیله آورده شده و پس از آن مسائل گوناگون «
تقلید» توضیح گردیده و با مطرح ساختن حکم «
احتیاط مطلق» مباحث کتاب پایان پذیرفته است. از محتویات درخشان این بخش بحث فتوا به
تقلید از اعلم است که از قلم استاد تراوش نموده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطهاره و المیاه): این کتاب از فصل «طهارت» شروع شده و ضمن توضیح مسائل مختلف مربوط به آب، با بیان صورتهای متعدد ملاقی نجاست خاتمه یافته است. این کتاب نیز همانند کتاب قبلی در دوران تبعید نوشته شده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریرالوسیله (کتاب احکام الوضوء و التخلی): مؤلف محترم در این کتاب ضمن بیان مسائل
وضو و
استبراء و
استنجاء و
وضوی جبیره،
اصول و مبانی
فقهی حضرت امام راحل (قدسسره) را در زمینه مسائل یاد شده مطرح ساخته و شرح و تفسیر نموده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب النجاسات): این تالیف در زمینه احکام نجاسات و کیفیت تنجس و موارد عفو در نماز به رشته تحریر درآمده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله، (کتاب الاجاره): در این اثر مسائل مربوط به
اجاره مورد بحث و تفسیر قرار گرفته و خاتمه کتاب با اشاره به وقایع خونبار سال ۱۳۵۷ پایان یافته است.
لازم به ذکر است معظم له پیرامون مباحث اجاره کتاب مفصل دیگری را به صورت مستقل به رشته تحریر در آوردهاند که به صورت مخطوط وجود دارد.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الصلاه): همچنانکه از نام کتاب پیداست، مجموع کتاب مسائل مربوط به نماز را شرح و تفسیر کرده و به مبانی
فقهی و
اصلی و مستندات تحریر الوسیله پرداخته است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحدود): این کتاب تمام مسائل مربوط به
حدود الهی و
تعزیزات حکومتی را شرح و تفسیر کرده، مؤلف محترم تاریخ خاتمه آن را
۱۴۰۶ق قید کرده است.
- تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الاول): این اثر برخی از مسائل مربوط به
حج را تفسیر نموده و در مبحث (لو عجز عن المشی بعد انعقاد نذره...) خاتمه یافته است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثانی): این کتاب جلد دوم کتاب حج محسوب میشود که مؤلف محترم مسائل مربوط به نیابت و وصیت به حج و
حج مستحبی و اقسام حج و عمره،
حج تمتع و
میقات عمره مفرده را به رشته تحریر آورده است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثالث): این نوشتار جلد سوم کتاب حج محسوب میشود که مؤلف محترم برخی دیگر از مسائل مربوط به حج را با تعمق و ژرفنگری خاص خودشان به رشته تحریر در آورده و از پیچیدگیها و مشکلات مسائل مطروحه پرده برداشتهاند.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الرابع) - تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الخامس): که این دو جلد مباحث تکمیلی کتاب حج را در بردارند.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطلاق و المیراث) - تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب النکاح): همانطور که از عناوین این جلد پیداست، مباحث مربوط به
نکاح،
طلاق و
ارث که از بحثهای پیچیده مسائل
فقهی محسوب میشود در آنها مورد عنایت قرار گرفته و از غوامض مشکلات آنها پرده برداشته شده است.
- تفصیل الشریعه فی کتاب تحریر الوسیله (کتاب القضاء و الشهادات): مباحث مهم مربوط به مسائل قضا طبق مبحث تحریر الوسیله، در این کتاب به صورت استدلالی ذکر شده است.
- احکام الحج: حاشیه علمی بر حج تحریر الوسیله است.
- تبیان الاصول: این کتاب تقریر مباحث
اصولی آیت الله فاضل است که به قلم یکی از شاگردان معظم له مباحث مربوط به
قطع و
ظن و
امارات و
اصول عملیه را به رشته تحریر درآورده است.
- الاحکام الواضحه: این کتاب که به عربی نگارش یافته در واقع رساله علمیه محسوب میشود و تمام مسائل مربوط به «عبادات» را بهطور صریح و روشن و به صورت
فتوا بیان داشته است.
- رساله توضیح المسائل: این رساله بنا به تقاضای مؤمنین در کشورهای خارجی به زبان انگلیسی و اردو و ترکی آذری و ترکی استانبولی و نیز به زبان روسی ترجمه گردیده است و این کتاب حاوی مسائل عملی مکلفین است که بر اساس مسائل مورد نیاز عمومی مردم تدوین شده است. از مباحث تقلید شروع شده و پس از بیان بسیاری از مسائل مبتلا به پایان رسیده است. این کتاب تاکنون بیش از ششصد و چهار مرتبه به چاپ رسیده است.
- الحواشی علی العروة الوثقی: کتاب ارزشمند
عروة الوثقی مسائل عملی مکلفین است که آیت الله
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (قدسسره) به یادگار گذاشته است. آیت الله فاضل بر اساس استنباط و اجتهاد خودشان مسائل مطروحه را نقد و بررسی نمودهاند. تاریخ شروع نگارش حاشیه عروه
۱۳۷۸ قمری میباشد.
- حاشیه بر کتاب طهارة
مصباح الفقیه محقق همدانی: محقق همدانی (قدسسره) که یکی از اکابر علمای سلف است، مجموع مسائل «طهارت» را مورد بحث و تحقیق قرار داده است. آیت الله فاضل با نگرشی محققانه مسائل مطرح شده را بازبینی نموده و نظر
فقهیشان را مرقوم داشتهاند.
- مناسک حج: برای آنکه حجاج
بیت الله الحرام و زائرین خانه خدا بتوانند اعمال عبادی خود را به صورت مطلوب و خداپسند انجام دهند، بر اساس نظریه آیت الله فاضل مسائل مربوط به حج در یک مجموعه گردآوری و بر اساس فتوای معظم له چاپ و منتشر شده است. این کتاب بیش از ۷ مرتبه به چاپ رسیده است.
-
مدخل التفسیر: این کتاب ارزنده مقدمهای است بر
تفسیر قرآن که در زمینه
اعجاز قرآن،
قرائات قرآن،
اصول تفسیر قرآن و عدم تحریف آن نگارش یافته است.
-
چهرههای درخشان در آیه تطهیر: این کتاب با شرکت
آیت الله اشراقی، داماد امام راحل (قدسسره) نوشته شده و مجموعه مطالب کتاب در پاسداری از
آیه تطهیر و دفاع از حریم
اصحاب کساء و اهل البیت (علیهمالسّلام) نوشته شده است. این کتاب به زبان عربی و به نام «رؤیة مبتکره» ترجمه گردیده است و نیز به زبان اردو ترجمه شده است.
-
ائمه اطهار یا پاسداران وحی در قرآن کریم: این کتاب که به فارسی نوشته شده همچنان که از نام آن پیداست، در دفاع از حریم ولایت و امامت به نگارش در آمده، لازم به تذکر است که این کتاب نیز با شرکت آیت الله اشراقی تالیف شده است.
-
تقیه مداراتی: این نوشتار در زمینه مباحث مربوط به
تقیه است که برای نخستینبار با نگرش ویژهای موضوع تقیه را مطرح ساخته است.
-
آیین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیهالسّلام): مجموعه مسائل این کتاب را فرمان علی (علیهالسّلام) به
مالک اشتر (یار با وفای آن حضرت) تشکیل میدهد. این اثر هم به قلم یکی از شاگردان معظم له تقریر یافته و منتشر شده است.
-
رساله احکام برای نوجوانان: این اثر تاکنون بیش از ده بار به چاپ رسیده است و به عربی و انگلیسی و روسی و آذری هم ترجمه گردیده است.
-
معتمد الاصول و الفقه لمباحث آیت الله العظمی الامام الخمینی: این کتاب که در دو جلد میباشد مباحث
اصولی رهبر کبیر انقلاب امام راحل را به رشته تحریر در آورده است. این اثر گرانقدر توسط دفتر تنظیم آثار امام در حال تدوین و انتشار است و یک جلد از آن منتشر شده است.
-
تفصیل الشریعه فی التیمم و الاغسال و المطهرات: این نوشتار یکی دیگر از نوشتههای تفصیلی مولف محترم است که کتاب ارزشمند تحریر الوسیله امام راحل (قدسسره) را در مسائل تیمم و اغسال و مطهرات مورد تحقیق و کنکاش قرار داده است.
-
جامع المسائل: این کتاب در دو جلد تدوین شده و حاوی سؤالات مورد ابتلای مؤمنین میباشد که در حدود پنج هزار سؤال و جواب در آن مطرح شده است و به زبانهای عربی و اردو نیز ترجمه شده است.
-
سیری کامل در اصول فقه: تمام دروس مربوط به
اصول فقه که در طول سالهای متمادی توسط استاد به صورت درس خارج برای طلاب و فضلای حوزه علمیه قم تدریس میشده و لحاظ اشتیاق فراوان شاگردها ضبط میگردیده است.
پس از اتمام دوره، همه آنها از نوارهای موجود پیاده و پس از بازبینی آماده چاپ و منتشر شده است.
-
ایضاح الکفایه: استاد در طول عمر خود، شش دوره کامل کتاب
کفایة الاصول آخوند خراسانی را تدریس فرمودهاند.
آثار چاپ نشده و نوشتههای خطی- تفسیر سوره حمد: همانگونه که از نام آن پیداست مؤلف
سوره حمد را
تفسیر نموده و به نگارش در آورده است.
- کتاب الصوم: نگارش این کتاب در اول
رمضان المبارک ۱۴۰۵ق شروع، و کثیری از مباحث روزه در آن مطرح شده است.
-
المسائل المستحدثه: این نوشتار برخی از مسائل مستحدثه را از قبیل
بیمه، اسکناس،
سفته،
سرقفلی،
بخت آزمایی و
کالبدشکافی مورد تحقیق قرار داده است.
- کتاب القضاء: این کتاب بر اساس درس مرحوم آیت الله بروجردی به رشته تحریر در آمده و متاسفانه با رحلت آیت الله العظمی بروجردی مؤلف محترم موفق به اتمام آن نشده است.
- شرح کتاب طهارة الشرایع: این مجموعه، کتاب «طهارة» صاحب شرایع را که حدودا ۱۳۵ صفحه است مورد بحث قرار داده و تا مسئله تکرار مسح پیش رفته است.
• نرم افزار جامع
اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.