استنجا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تطهیر بول و غائط در اصطلاح
فقه استنجا نامیده میشود.
و از آن در باب
طهارت بحث شده است.
قرآن در
سوره توبه از کسانی که خود را
تطهیر و
پاک میکنند
مدح و
ستایش کرده است: «فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین».
در
شأن نزول آیه آمده است که پس از نزول آیه فوق
پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) از
اهل قبا پرسید که
راز ستایش
خدا از شما چیست؟ آنان پاسخ دادند که ما پس از تخلی اثر غائط را با
آب برطرف میکنیم.
در روایات
اهلبیت(علیهم السلام) نیز مراد از تطهیر در آیه فوق شستن اثر بول و غائط پس از تخلی دانسته شده است.
بر پایه حدیثی دیگر آیه «اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّبینَ و یُحِبُّ المُتَطَهِّرین»
پس از آن نازل شد که یکی از
انصار پس از تخلی، با آب آثار
نجاست را برطرف کرد.
برخی
فقها این آیه را دلیل بر
استحباب این تطهیر دانستهاند.
در پارهای
روایات نیز یکی از موارد
ابتلا و
امتحان حضرت ابراهیم(علیه السلام) که در آیه۱۲۴بقره
بدان اشاره شده تطهیر
بدن پس از تخلی دانسته شده است.
به اعتقاد برخی
شستن بقایای بول و غائط پس از تخلی در امتهای پیشین نیز
متداول بوده است.
اما در اینکه استنجا
واجب است یا نه آرای متفاوتی در میان فقها مطرح است؛ فقهای
امامیه و بیشتر فقهای
اهل سنت استنجا را واجب میدانند. از جمله مستندات این قول عموم آیه«والرُّجزَ فَاهجُر»
است که به دوری از هر نوع
پلیدی فرمان داده است.
البته
وجوب استنجا به نظر این فقیهان مطلق نیست، بلکه تنها برای اقامه نماز و
عبادات مشروط به طهارت واجب و در غیر این صورت
مستحب است.
در برابر، برخی از فقهای اهل سنت استنجارا واجب ندانسته،
نماز را بدون آن
جایز میشمارند. مستند آنان آیه «اَوجاءَ اَحَدٌ مِنکُم مِنَ الغائِطِ... فَتَیَمَّموا صَعیدًا»
است که برای اقامه نماز پس از تخلی،
وضو و
تیمم را کافی شمرده و سخنی از لزوم استنجا به میان نیاورده است.
عدهای از آنان نیز نماز بدون طهارت را جایز دانسته؛ ولی خودداری از استنجا را
گناه میدانند.
ابوحنیفه در صورت عدم انتشار نجاست استنجا را مستحب شمرده است.
اگر
انسان به
عمد استنجاء را
ترک کند و
نماز بخواند نمازش
باطل است.
به قول
مشهور، صورت
فراموشی نیز همین
حکم را دارد.
چگونگی استنجا نیز در
فقه اسلامی مطرح بوده و اقوال متعددی درباره آن ابراز شده است. در مورد استنجای
غائط، فقهای امامیه گفتهاند که در صورت عدم انتشار نجاست، انسان میان تطهیر با آب یا استنجاء با سه
سنگ مخیر است؛
و در صورت انتشار، واجب است با آب تطهیر شود
. در صورت استفاده از آب، مخرج غائط باید به گونهای شسته شود که علاوه بر عین نجاست،
اثر آن ـ ذرّات ریزی که دیده نمیشود ـ نیز از بین برود.
اما درباره اثر
بول همه آنان برآناند که باید با آب شسته شود
؛ اما فقهای اهل سنت تفاوتی میان غائط و بول قائل نبوده و در هر دو مورد استنجاء با سه سنگ را کافی میدانند، هرچند استنجاء با آب را بهتر دانستهاند
، بنابراین تمامی فقهای
شیعه و اهلسنت بر
جواز تطهیر با
آب حکم کرده و گاه آن را بهترین روش استنجاء
و در پارهای موارد تنها شیوه مجاز شمردهاند.
در لزوم دو بار یا کفایت یک بار شستن با
آب قلیل اختلاف است.
استنجاء با چیز
نجس،
استخوان،
سرگین و آنچه در
شرع محترم شمرده شده،
جایز نیست.
در کفایت استنجاء با اشیای یاد شده ـ جز با چیز نجس که کفایت نمیکند ـ اختلاف است.
استحباب تسریع در استنجاء پس از
قضای حاجت،
ترجیح آب بر سنگ در استنجاء از غائط،
استنجاء از غائط پیش از استنجاء از
بول و خواندن
دعاهای وارد شده
و
کراهت استنجاء با
دست راست از
آداب آن است.
۱- بنابر
احتیاط مخرج بول را با آب دو مرتبه باید شست، ولی برای
مرد بهشرط اینکه از مخرج طبیعی خارج شود بنابر اقوی یک مرتبه
شستن کافی است، و
افضل آن است که سه مرتبه شسته شود. و شستن مخرج بول با غیر آب
مجزی نیست، ولی مخرج غائط را هم میتواند با
آب بشوید وهم میتواند با چیزی که نجاست را برطرف کند مانند
سنگ و کلوخ و پارچه و غیر اینها
مسح کند (به مخرج غائط بکشد) و البته شستن با آب افضل است و جمع بین مسح کردن مخرج با این اشیاء و شستن آن بهتر است. و در شستن (مخرج غائط)
تعدد لازم نیست، بلکه همینقدر که مخرج
تمیز شود کفایت میکند و بلکه ظاهراً در مسح به سنگ و مانند آن نیز تعدد لازم نیست ولی
احتیاط (مستحب) آن است که با اشیاء نامبرده سه بار مسح کند (بکشد) هرچند که مخرج با کمتر از آن از نجاست تمیز شود و درصورتیکه با سه بار مسح تمیز نشود باید آنقدر مسح کند تا تمیز شود. و چیزی را که به مخرج میکشد باید
پاک باشد پس مسح با چیز نجس و یا متنجس قبل از آنکه تطهیر شود کفایت نمیکند. و نیز باید آن چیز،
رطوبت سرایتکننده نداشته باشد، پس مسح با گل یا پارچه تر کافی نیست، اما نَم که سرایت نمیکند
ضرر ندارد.
۲- در شستن مخرج با آب باید
عین نجاست و
آثار آن از بین برود - منظور از آثار نجاست، ذرات کوچکی است که دیده نمیشود - ولی در مسح ازبینبردن عین نجاست کافی است و باقیماندن آثار
نجاست ضرر ندارد.
۳- در استنجاء از غائط وقتی به مسح اکتفا میشود که غائط بیش از حد معمول اطراف مخرج را
آلوده نکرده باشد به طوری که صدق استنجاء نکند و همچنین نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد حتی اینکه وقتی با غائط نجاست دیگری مانند خون بیرون آمده باشد فقط با آب تطهیر میشود.
۴- استنجاء با چیزهایی که دارای
احترام میباشند،
حرام است و همچنین است بنابر
احتیاط (واجب) با استخوان و سرگین، و اگر با این چیزها خصوصاً با استخوان و سرگین استنجاء کند پاک شدن آن، محل
اشکال است، بلکه پاک شدن مخرج غائط بهوسیله مسح با هر چیزی حتی سنگ و امثال آن محل اشکال است، البته استنجاء با غیر اشیاء محترمه و غیر استخوان و سرگین بدون اشکال موجب
عفو (از نجاست) است.
۵- دست مالیدن به مخرج بول در وقت شستن واجب نیست. ولی اگر احتمال بدهد که با بول،
مذی خارج شده احتیاط (واجب) آن است که دست هم بکشد.
۶- آب استنجاء - خواه از بول یا غائط – پاک است، درصورتیکه هیچیک از
اوصاف سهگانه آن تغییر نکرده باشد و در آن ذراتی از غائط که قابل تشخیص است نباشد و بول و یا غائط بیش از مقدار معمول اطراف محل خروج را آلوده نکرده باشد، به طوری که به آن استنجاء نگویند و نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد. و از قبیل نجاست خارج است، بیرون آمدن نجاست دیگری مثل خون با بول یا با غائط حتی بنابر احتیاط (واجب) اگر آنچه بیرونآمده طوری باشد که جزء بول یا غائط محسوب شود.
۷- در پاک بودن آب استنجاء، رسیدن آب به مخرج قبل از رسیدن دست به آن
شرط نیست گرچه احتیاط (مستحب) رعایت آن است.
•
سایت دانشنامه موضوعی قرآن. •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، ص۴۹۰. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی