فواید چشمه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم علاوه بر خلق چشمه ها به فوائد آن ها نیز اشاره فرموده است.
از عوامل پیدایش باغها و به ثمر نشستن درختان
خرما و
انگور، روان شدن چشمه هاست.
وجعلنا فیها جنـت من نخیل واعنـب وفجرنا فیها من العیون• لیاکلوا من ثمره..(و در آن
زمین باغهايى از درختان خرما و
تاک قرار داديم و چشمهها در آن روان كرديم •تا از ميوه آن و (از) كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز (هم)
سپاس نمىگزارند.)
(جمله «لیاکلوا من ثمره» متعلق به «جعلنا» است و قرار گرفتن آن پس از جمله «فجرنا فیها من العیون» میتواند حکایت کند که روان شدن چشمهها در به ثمر نشستن باغها و درختان خرما و انگور نقش اساسی دارد.)
«
راغب مى گوید: کلمه جنت به معناى هر بستانى است که داراى
درخت باشد، و با درختانش زمین را مستور کرده باشد و کلمه (نخیل) جمع
نخل است که از درختان معروف است. و کلمه (اعناب) جمع عنب است که هم بر درخت انگور اطلاق مىشود و هم بر
میوه آن.»
«کلمه (عین) به معناى
عضو و جارحه است ... ولى این کلمه به عنوان
استعاره به عنایات مختلفى در معانى دیگر استعمال مىشود، البته همه آن معانى به وجهى از وجوه در عضو و جارحه هست، - تا آنجا که مى گوید - و منبع آب را هم به خاطر شباهت به
چشم ، به خاطر آبى که در آن هست، عین مىگویند.»
«اين نكته نيز قابل توجه است كه: در
آیه قبل، تنها تعبير به احياى زمينهاى مرده شده بود، كه در
قرآن مجيد، معمولًا با نزول
باران همراه است، ولى، در اين آيه، سخن از چشمههاى
آب جاری به ميان آمده، زيرا براى بسيارى از زراعتها تنها آب باران كافى است، در حالى كه درختان ميوه، معمولًا نياز به آب جارى نيز دارند.
«فَجَّرْنا» از ماده «تفجير» به معنى «ايجاد شكاف وسيع» است، و از آنجا كه چشمهها با شكافته شدن زمين بيرون مىريزند، اين تعبير در مورد بيرون آمدن چشمه از زمين به كار رفته است.»
زراعت با رنگهای مختلف، بر اثر استفاده از آب چشمهها پدید میآید.
... انزل من السماء ماء فسلکه ینـبیع فی الارض ثم یخرج به زرعـا مختلفـا الونه..(مگر نديدهاى كه خدا از
آسمان آبى فرود آورد پس آن را به چشمههايى كه در (طبقات زيرين) زمين است راه داد آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد...)
«در
مجمع البیان مى گوید: کلمه (ینابیع) جمع (ینبوع) است، و آن جایى است که آب از آن مى جوشد، مثلا مى گویند: (نبع الماء من موضع کذا : آب از فلان محل مى جوشد و فوران مىکند) و کلمه (زرع) عبارت است از آنچه از زمین مىروید و مانند درخت
ساقه ندارد. و کلمه (شجر) عبارت است از آنچه که ساقه و
شاخه دارد. و کلمه (نبات) هر دو قسم روییدنى را شامل مىشود. و کلمه (بهیج) از
مصدر (هیج) است که به معناى نهایت مرتبه خشک شدن
نبات است، و کلمه (حطام) به معناى کاه و خس متفرق است.
و معناى جمله (فسلکه ینابیع فى الأرض) این است که: خداوند آب را در چشمه ها و رگه هاى زمینى که چون رگهاى
بدن آدمی است داخل کرده، و زمین آن را از جانبى به جانبى دیگر انتقال مىدهد. و بقیه الفاظ آیه روشن است .
آیه شریفه - به طورى که ملاحظه مىکنید - بر یگانگى خداى تعالى در
ربوبیت احتجاج مى کند.»
«هر گاه قشر روى
زمین نفوذناپذير بود ذرهاى از
آب باران را در خود ذخيره نمىكرد، و همه بعد از نزول از آسمان، به درياها مىريختند، نه چشمهاى وجود داشت، و نه كاريز و چاهى، و اگر تمام قشر روى آن نفوذپذير بود، و قشر نفوذناپذير نداشت، همگى به اعماق زمين فرو مىرفتند به طورى كه دسترسى به آن ممكن نبود. تنظيم قشر زمين از اين دو لايه نفوذپذير، و نفوذناپذير، با اين فاصله حساب شده، از نشانههاى
قدرت او است، و جالب اين كه: گاهى به صورت لايههاى متعدد، نفوذپذير و نفوذناپذير روى هم قرار گرفته، كه در حفر چاههاى «سطحى»، «نيمه عميق» و «عميق» از آن استفاده مىشود.
بعد مىافزايد: «سپس خداوند به وسيله آن زراعت، گياهى را خارج مىسازد كه الوان مختلف دارد» «ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ».
هم انواع آن مختلف است، همچون
گندم ، جو،
برنج و ذرت، و هم كيفيتهاى آن متفاوت، و هم رنگ ظاهرى آن، بعضى سبز تيره، بعضى سبز كمرنگ، بعضى داراى برگهاى پهن و گسترده، و بعضى برگهاى باريك و لطيف و همچنين با توجه به اين كه: «زرع»، به گياهى گفته مىشود كه: ساقه قوى ندارد، در مقابل «شجر» كه غالباً به درختانى كه داراى ساقه نيرومندند اطلاق مىشود، «زرع» مفهوم وسيعى دارد كه گياهان غير غذائى را نيز در بر مىگيرد: انواع گلها و گياهان زينتى و داروئى و مانند آن، كه فوقالعاده متنوع، و داراى الوان و چهرههاى گوناگون مىباشد را شامل مىشود، حتى گاه در يك شاخه، بلكه در يك
گل ، اين رنگهاى مختلف، به شكل بسيار جالب و ظريفى در كنار هم قرار گرفتهاند، و با زبان بىزبانى نغمه
توحید و تسبيح خدا را سر دادهاند.»
چشمه آبی که با ضربه پای
ایوب علیه السلام، به وجود آمد بود خاصیت شفابخشی داشت.
واذکر عبدنا
ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الشیطـن بنصب وعذاب• ارکض برجلک هـذا مغتسل بارد وشراب (و بنده ما
ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را
ندا داد كه
شیطان مرا به
رنج و عذاب مبتلا كرد •(به او گفتيم) با پاى خود (به زمين) بكوب اينك اين چشمهسارى است سرد و آشاميدنى.)
(
تقدیر جمله چنین است: «ان
ایوب اغتسل من تلک العین فازال الله تعالی عنه جمیع ما کان فیه من الامراض.)
«
ایوب از آن چشمه خود را شستشو داد، در نتیجه خداوند تمام بیماریهای او را از بین برد».»
««ارْكُض» از ماده «ركض» (بر وزن مكث) به معنى كوبيدن پا بر زمين، و گاه، به معنى دويدن آمده است، و در اينجا به معنى اول است.
همان خداوندى كه
چشمه زمزم را در آن
بیابان خشک و سوزان، از زير پاشنه پاى «
اسماعیل » شيرخوار، بيرون آورد، و همان خداوندى كه هر حركت و هر سكونى، هر نعمت و هر موهبتى، از ناحيه اوست، اين فرمان را نيز در مورد
ايوب صادر كرد،
چشمه آب جوشيدن گرفت، چشمهاى خنك، گوارا و شفابخش از بيمارىهاى «برون» و «درون».
بعضى معتقدند: اين چشمه داراى يك نوع
آب معدنی بوده كه هم براى نوشيدن گوارا بوده، و هم اثرات شفابخش از نظر بيمارىها داشته، هر چه بود، لطف و رحمت الهى بود، درباره پيامبرى صابر و شكيبا.
«مُغْتَسَل» به معنى آبى است كه با آن شستشو مىكنند، و بعضى آن را به معنى محل شستشو دانستهاند، ولى معنى اول صحيحتر به نظر مىرسد، و به هر حال توصيف آن آب، به خنك بودن شايد اشارهاى به تأثير مخصوص شستشو با آب سرد براى بهبود و
سلامت تن باشد، همان گونه كه در
طب امروز، نيز ثابت شده است.
و نيز اشاره لطيفى است بر اين كه: كمال آب شستشو در آن است كه از نظر پاكى و نظافت همچون آب نوشيدنى باشد!»
«واقع شدن این آیه در دنبال آیه قبلى که درخواست و نداى
ایوب (علیه السلام ) را حکایت مىکرد، این معنا را افاده مى کند که خداى سبحان خواسته است به وى اعلام کند که دعایش مستجاب گشته . و جمله (اءرکض برجلک) حکایت آن وحیى است که در هنگام کشف از
استجابت به آن جناب فرموده . و یا اینکه در این جمله چیزى از ماده (قول) تقدیر گرفته شده ، که اگر
اظهار مىشد چنین مى شد: (فاستجبنا له و قلنا اءرکض ...) و سیاق آیه که سیاق امر است
اشعار دارد بلکه کشف مىکند از اینکه : آن جناب در آن موقع آن قدر از پا درآمده بود که قادر به ایستادن و راه رفتن با پاى خود نبوده، و در سراپاى بدن
بیماری داشته، و خداى تعالى اول مرض پاى او را شفا داده، و بعد چشمهاى در آنجا برایش جوشانده، و دستور داد که از آن چشمه
حمام بگیرد، و بنوشد تا ظاهر و باطن بدنش از سایر مرضها بهبودى یابد. و این مطالبى که گفتیم از سیاق آیه استفاده مى شود، مورد تأیید روایات هم هست.
و در آیه شریفه از طریق حذف جزئیات
ایجاز به کار رفته، و تقدیر آن این است که : (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب ، فرکض برجله و اغتسل و شرب فبراء اللّه من مرضه : پاى خود به زمین بکش که پهلویت چشمهاى خنک و نوشیدنى ایجاد شده، پس
ایوب پاى خود بدان سو کشید، و چشمه را یافته از آن
غسل کرد، و از آبش نوشید و در نتیجه خدا او را از همه مرضها بهبودى داد.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «فواید چشمه».