عفّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عفت در
لغت، به معنای خودنگهداری و در اصطلاح اخلاق، به معنی خویشتنداری در برابر تمایلات افراطگونه نسبت به لذتهای مادی و نفسانی است.
عفت یکی از فضائلی است که در
قرآن مورد توجه واقع شده است و در تفکر اسلامی عفت شامل منزهبودن و پاکی دست و زبان و شکم و دامن از هرگونه عیب و بدی است و زیربنای
علم اخلاق است.
عفت در
لغت، خودنگهداری و پدید آمدن حالتی برای
نفس و
جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط
شهوت جلوگیری میشود و اصلش بسنده کردن در گرفتن چیز اندک است.
و طلب عفت و
پاکدامنی و بازایستادن از
حرام،
استعفاف نام دارد.
عفت در اصطلاح اخلاق، به معنی خویشتنداری در برابر تمایلات افراطگونه نسبت به لذتهای مادی و نفسانی، که نقطه مقابل شهوت است، گفته میشود و باید
قوه شهوت در خوردن و
آمیزش جنسی، مطیع
عقل باشد و از چیزی که عقل و
شرع نهی کرده، اجتناب نماید و این حد اعتدال در شرع، ستوده شده است.
عفت یک عامل بازدارنده از حرکات مضر و زیانبار و کنترل کنندهای است که انسان را در مقابل انواع شهوتها و تمایلاتی چون شهوت جنسی، مالی، و... باز میدارد و از این جهت یک ضرورت و خصلت لازم برای انسان به حساب میآید و باعث اعتبار و بالا رفتن ارزش و بهاء
انسان میگردد.
عفت زیربنای
علم اخلاق است زیرا علمای اخلاق زیر بنای اخلاق نیک را چهار چیز شمردهاند:
حکمت،
شجاعت،
عدالت و عفت.
در تفکر اسلامی عفت شامل منزهبودن و پاکی دست و زبان و شکم و دامن از هر گونه عیب و بدی است لذا عفت معنای عامی داشته و تمامی امور نفسانی را شامل میشود، مانند: پاکی چشم، پاکی زبان، ... و منحصر به پاکدامنی نیست ولی در فرهنگ اجتماعی ما مسئله عفت بیشتر در پاکدامنی زن و مرد مطرح است.
در روایات، از عفت و پاکدامنی، به بالاترین شرافتها، نتیجه عقل، برترین
عبادت، کمال
نعمت و به معنای خویشتنداری در کردار و گفتار تعبیر شده است،
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: مجاهدی که در راه خدا به
شهادت میرسد پاداشش از کسی که توان انجام
گناه را دارد ولی خود را کنترل میکند و عفت به خرج میدهد بیشتر نیست. انسان پاک نزدیک است فرشتهای از فرشتگان گردد. چرا چنین نباشد، در حالی که انسان عفیف در
جهاد اکبر به پیروزی رسیده، ولی مجاهد فی سبیلالله، پیروزی را در
جهاد اصغر به دست آورده است.
تنها دین نیست که ما را به عفاف و پاکدامنی فرا میخواند، بلکه این ندا از درون آدمی نشات میگیرد، که دین نیز آن را تایید مینماید.
غیرت،
جوانمردی و کرامت نفسانی همگی انسان را به عفاف دعوت میکنند که طبق روایت، عفت و پاکدامی اصل جوانمردی است علاوه بر این، هویت انسان در سایه قوام عفاف آشکار میگردد، از اینرو از متون دینی نیز میتوان دریافت که رابطهای معقول و منطقی بین رشد عفاف و عقل وجود دارد و تعاملی متقابل بین این دو برقرار میباشد، به همین جهت امام علی (علیهالسلام) میفرماید: هر آن کس که عقل دارد، عفاف میورزد، زیرا منشا هر دو صفت، حرکت به سوی تعادل و پرهیز از
افراط و
تفریط است.
وقتی میگوئیم شهوت، فقط شهوت جنسی مراد نیست بلکه مفهوم عام آن مراد است، مثل شهوت مال، جاه، خوردن، تکلمکردن و...، عفت در همه اینها کنترل کننده است.
عفت از مهمترین فضایل انسانی محسوب میشود، برخی برای معرفی آن از، ضدش
هتّاکی (پردهدری) استفاده میکنند به همین علت در بسیاری از موارد عفت را در مورد
پرهیزکاری در خصوص، مسایل جنسی استعمال کردهاند، در حقیقت عفت حد
اعتدال شرّه و
خمودی است.
شرّه فرو رفتن انسان در شهوات است و خمودی یعنی بیحرکتی در جهت لذات مشروع که
بدن به آنها بهطور طبیعی و از سر ضرورت بدنی، احتیاج دارد.
پاکدامن کسی است که اعمالش مطابق
شریعت،
عقل و جوانمردی باشد.
شرم،
پرهیز،
شکیبایی،
بخشندگی،
قناعت،
نرمخویی،
نظم،
پندپذیری،
خوشرفتاری و
وقار در نتیجه عفتورزی بوجود میآیند.
بررسی ابعاد مختلف عفاف و گستره آن در شئونات فردی و اجتماعی دامنه وسیعی دارد که با استفاده از
قرآن و
سنت به چند مورد اشاره میکنیم.
عقل یکی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهشهای نفسانی و رامکردن غرایز بشری است، هرچه تفکر انسان متعادل شود و با فطرت کمالجویی او (خالی از هرگونه زشتی) بیشتر منطبق باشد سریعتر راه تکامل را میپیماید، عقل انسان به میزان عفت و قناعتش سنجیده میشود.
چشم دروازه دل است و آنچه از این دریچه وارد وجود شخص میشود گاهی او را به
سعادت و گاهی به
شقاوت میکشاند، لذا عفت در نگاه توصیه شده که انسان خود را از نگاههای آلوده برحذر دارد، افراد چشمچران دچار اضطراب و نگرانی هستند که به دنبال آن طمع هوسآلود باعث رسوایی ایشان میشود.
از دیدگاه
اسلام مشارکت اجتماعی زنان و تعامل و ارتباط بین
زن و
مرد در اجتماع داری آدابی است که آن را عفت اجتماعی مینامند (که پرهیز از خلوت و گفتگوهای فتنهانگیز و دستدادن و استعمال عطر و.... از آن جمله آنهاست).
تمایل انسان به زیبایی و جمال با سرشت آمیخته شده ولی این حس نباید از حد اعتدال خود تجاوز کند. افراط در آن،
تجملگرایی و
خودآرایی و بیعفتی را به دنبال دارد که عوارض نامطلوبی را دارد.
عفت در کلام هرگونه گفتار باطل و بیهوده و گناهآلود و مخالف حق را نفی میکند و همچنین هرگونه ناز و غمزه در کلام و تغییر صدا که افراد شهوتران را به فکر گناه میافکند، مردود میداند.
کلام و
قلم از حد وسط عفت، بینصیب نیستند و از جمله واجبات اخلاقی
عفت کلام و قلم است، نه یکی را که حقش نیست بسیار بالا برد و نه بالعکس.
قرآن، عفت در ستر را گاهی پوشاندن اعضاء و
ستر عورت و حفظ بدن و گاهی وسیله،
احترام و شخصیت زن و بازدارنده از دستبرد آزار مزاحمان معرفی میکند.
در مورد
شکم هم حد وسط مطلوب است و نباید برخی از روایاتی که در
مدح و فضیلت افراط در
گرسنگی آمده ما را به اشتباه اندازد،
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «طوبی لِمَنْ ظَمِیءَ اَوْ جاعَ للهِ؛
خوشا به حال کسی که برای
خدا تشنگی یا
گرسنگی کشد.»
شارع مقدس باید در مقابل طبع سرکش، چنین سخن گوید و این از اسرار و
حکمت شریعت است که هر وقت طبع انسان جانب افراط چیزی را
طلب کند، شرع مبالغه و افراط در منع از آن میکند تا فرد به حال
اعتدال برگردد.
بنابراین افراط در گرسنگی ممدوح نیست، چون غرض از
خلقت انسان،
بندگی کردن است و آن موقوف است به قوت و
نشاط طبع، شکی نیست که گرسنگی بسیار، قوت را زایل میکند و نشاط را از بین میبرد، پس مراد، اندک خوردن است به حدی که آدمی، سنگینی غذا را نفهمد.
در چند
آیه به مسئله عفت پرداخته شده است، از جمله: «وَلْیَسْتَعْفِف الّذینَ لا یَجِدونَ نکاحاً حَتّی یُغنیَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛
و کسانی که امکانی برای
ازدواج، نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا
خداوند از
فضل خود آنان را بینیاز گرداند.»
غریزه جنسی از نیرومندترین و سرکشترین غرائز
انسان است که به تنهایی با دیگر غرائز برابری میکند،
انحراف آن نیمی از
دین و
ایمان انسان را به خطر خواهد انداخت به همین جهت در این آیه و همچنین در
روایات متعددی
مسلمانان تشویق به همکاری در امر ازدواج و هرگونه کمک ممکن به این امر شده است از جمله اینکه پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «مَنْ زَوَّجَ اَخاهُ المُؤمِنَ اِمرَأةً یَأنَسُ بِها وَ تَشُدُّ عَضُدَهُ وَ یَسْتَریحُ اِلَیْها زَوّجَهُ اللهُ...؛
هرکه برادر
مؤمن خود را زن دهد تا آن زن همدم و مایه پشتگرمی و
آسایش او باشد خداوند او را از
حورالعین بهشت زن دهد...»
در مورد فرزندان مسئولیت سنگینی بر عهده پدران وجود دارد و پدرانی که در این مسأله حیاتی، بیتفاوت هستند در نگاه برخی اندیشمندان مسلمان شریک جرم انحراف فرزندان شمرده شدهاند.
برخی از مفسران، قدرتنداشتن بر ازدواج را، عاجزبودن از
نفقه و
مهریه میدانند.
۱- استحکام
خانواده و پاکی نسل انسان: اگر عفاف در جامعه کاملاً رعایت شود روابط جنسی به محیط خانواده محدود شده، ثبات و استحکام خانواده بیشتر میشود و باعث شناخته شدن نسلها و تقویت و پیوند بین زن و شوهر میشود.
۲- آرامش روانی و تمرکز حواس: عفاف، بازدارنده بسیاری از التهابات و هیجانات روحی است چنانچه رعایت آن از انحراف فکر و ذهن کاسته و حواس افراد را متوجه ارزشهای واقعی مینماید.
۳- سلامت جامعه و فرد: حضور زنان و مردان در صورتی که موجب تحریک و شائبه نباشد جامعه را استوار و مستحکم کرده و زمینه پیشرفت آن
جامعه را فراهم میسازد و فرد نیز از بسیاری از آلودگیهای جسمی در امان میماند.
و همچنین عفت موجب تزکیه اعمال، تضعیف و کاهش شهوات، سبکشدن بار
گناهان، عزت یافتن، بالا رفتن قدر و منزلت نزد
خداوند و مایه حفظ آبرو میشود که شخصیت هر فردی در گرو حفظ این سرمایه والای انسانی است.
طبق روایات وارده از
معصومین (علیهمالسلام) بهترین عواملی که برای پدید آمدن عفت در وجود انسان کمک میکنند عبارتند از: تقویت
ایمان، چشمپوشی از گناه، کثرت یاد مرگ، تهدید نفس به عذاب الهی،
توکل و استعانت از خداوند، قناعتورزیدن و راضیبودن بهاندازه احتیاجات و ضروریات زندگی و در جامعه نیز دادن آگاهی فرهنگی و اجتماعی به مردم و معرفی الگوهای مناسب و تسهیل در امر ازدواج و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و.... را میتوان نام برد.
امروزه بشریت علیرغم دستیابی به تکنیک و تمدن در پدیده شوم ابتذال و بیبندوباری، سخت حیران و سرگردان است که باعث دستیابی سردمداران استکبار جهانی به اهداف سیاسی و اقتصادی خود شده است، در یک جمله میتوان گفت: همه بیعفتیهای موجود در دنیای امروز تحقیر کردن اصول عفاف و تقوای در امور جنسی است.
پس این سرمایه ارزشمند پیوسته نیاز به پرورش دارد و تعقل و اندیشه و حلم و علم، مایه فزونی آن میگردد صیانت و حفاظت از ارزشها به عهده عفتی نهاده شده است که در سایه سار صفات کمال، بارور میشود.
پاکبودن محیط، تربیت خانوادگی،
علم و
آگاهی بر پیامدهای
رذایل اخلاقی،
حجاب و ترک خودآرایی در انظار عموم، عدم اختلاط زن و مرد و
اشباع صحیح امیال و خواستهای جنسی و برنامهریزی دقیق برای
زندگی و مجال نداشتن برای کشیدهشدن به آلودگیهای شهوانی از طرق پیشگیری از بیعفتی میباشد.
۱) راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۷۳.
۲) طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۰۱.
۳) شرتونی لبنانی، اقرب الموارد، ج۲، ص۸۰۳.
۴) قریشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۱۳، ج۵، ص۱۸.
۵) دکتر معین، فرهنگ فارسی معین، ج۲، ص۲۰۷.
۶) مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، ۱۳۸۱ش، چاپ دوم، ج۲، ص۲۸۴.
۷) طبرسی، نورالله، پرواپیشگان، شرق، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۱۲۹.
۸) کلینی، اصول کافی، تهران، فرهنگ اهل بیت علیهالسلام، ج۲، ص۷۹.
۹) ریشهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دارالحدیث، ج۶، باب عفت.
۱۰) غررالحکم، ج۲، ص۶۱۱.
۱۱) عامری، حمیده، گستره عفاف به گستردگی زندگی، فصلنامه کتاب زنان، ش ۱۲، ص۱۱۰.
۱۲) برگرفته از: ریشهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دارالحدیث، ج۶، باب عفت.
۱۳) شیروانی علی ترجمه رساله حقوق امام سجاد (علیهالسلام)، قم، دارالفکر، ۱۳۸۲ش، چاپ اول، ص۳۳.
۱۴) غررالحکم، ماده عفت به نقل از راه روشن، آشنایی با حکمتهای نهجالبلاغه، م ر جویباری و جمعی از نویسندگان، قم، نسیم، فردوس، ۱۳۸۵ش، چاپ چهارم، ص۱۸۱.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عفت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۲۶.