سورههای مکی و مدنی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سورههای مکی و مدنی، آنچه از
قرآن در دوره ۱۳ سال اول
رسالت نازل شده، آیات و
سورههای مکّی نامند، خواه در خود
مکّه نازل شده باشد یا نه، و
آیات و سورههائی که در عرض ده سال بعد از
هجرت نازل گشته،
مدنی نام دارند، خواه در خود
مدینه نازل گردیدهاند یا در جاهای دیگر نازل شده باشند.
قُرْآن:
اين لفظ در اصل
مصدر به معنى
خواندن است.
دوران رسالت حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دو بخش تقسیم میشود: دوره اول سیزده سال است که در
مکّه مشغول تبلیغ بودند، دوره دوم ده سال است که به مدینه
هجرت فرموده و در آن مدت
دین خود را تکمیل فرمودند.
آنچه از قرآن در دوره اول نازل شده آیات و
سورههای مکّی نامند، خواه در خود مکّه نازل شده باشد یا نه، و آیات و سورههائی که در عرض ده سال بعد نازل گشته
مدنی نام دارند خواه در خود
مدینه نازل گردیدهاند یا در جاهای دیگر.
بیشتر قرآن در مکّه در عرض سیزده سال مذکور نازل شده است در تاریخ قرآن
از
فهرست ابن ندیم از ابن عباس روایت شده: در مکّه ۸۵ سوره و در مدینه ۲۸ سوره نازل گشتهاند.
ناگفته نماند مجموع آن ۱۱۳ سوره میشود، در تعداد ابن عباس
سوره حمد نیست و با آن جمع سور ۱۱۴ میباشد. در
مجمع البیان ترتیب نزول سور مکّی از ابن عباس به شرح ذیل نقل شده:
۱- اقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ. (
سوره علق)
۲- ن وَ الْقَلَمِ.
سوره قلم۳- مزّمّل.
سوره مزمل۴- مدّثّر.
سوره مدثر۵- تَبَّتْ یَدا.
سوره مسد۶- اِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ.
سوره تکویر۷- سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْاَعْلَی.
سوره اعلی۸- وَ اللَّیْلِ اِذا یَغْشی.
سوره لیل۹- وَ الْفَجْرِ.
سوره فجر۱۰- وَ الضُّحی.
سوره ضحی۱۱- اَ لَمْ نَشْرَحْ.
سوره انشراح۱۲- وَ الْعَصْرِ.
سوره عصر۱۳- وَ الْعادِیاتِ.
سوره عادیات۱۴- اِنَّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ.
سوره کوثر۱۵- اَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ.
سوره تکاثر۱۶- اَ رَاَیْتَ الَّذِی.
سوره ماعون۱۷- الْکَافِرُون.
سوره کافرون۱۸- اَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ.
سوره فیل۱۹- قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ.
سوره فلق۲۰- قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ.
سوره ناس۲۱- قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ.
سوره اخلاص۲۲- وَ النَّجْمِ.
سوره نجم۲۳- عَبَسَ.
سوره عبس۲۴- انّا انزلنا.
سوره قدر۲۵- وَ الشَّمْسِ.
سوره شمس۲۶- بروج.
سوره بروج۲۷- وَ التِّینِ.
سوره تین۲۸- لِاِیلافِ.
سوره قریش۲۹- قارعة.
سوره قارعه۳۰- قیامة.
سوره قیامت۳۱- همزه.
سوره همزه۳۲- وَ الْمُرْسَلاتِ.
سوره مرسلات۳۳- ق وَ الْقُرْآنِ.
سوره ق۳۴- لا اُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ.
سوره بلد۳۵- طارق.
سوره طارق۳۶- اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ.
سوره قمر۳۷- ص.
سوره ص۳۸- اعراف.
سوره اعراف۳۹- قُلْ اُوحِیَ.
سوره جن۴۰- یس.
سوره یس۴۱- فرقان.
سوره فرقان۴۲- ملائکه.
سوره فاطر۴۳- کهیعص.
سوره مریم۴۴- طه.
سوره طه۴۵- واقعة.
سوره واقعه۴۶- شعراء.
سوره شعراء۴۷- نمل.
سوره نمل۴۸- قصص.
سوره قصص۴۹- بنی اسرائیل.
سوره اسراء۵۰- یونس (علیهالسّلام).
سوره یونس۵۱- هود (علیهالسّلام).
سوره هود۵۲- یوسف (علیهالسّلام).
سوره یوسف۵۳- حجر.
سوره حجر۵۴- انعام.
سوره انعام۵۵- صافّات.
سوره صافات۵۶- لقمان.
سوره لقمان۵۷- فتح.
سوره فتح۵۸- سبأ.
سوره سبأ۵۹- زمر.
سوره زمر۶۰- حم مؤمن.
سوره غافر۶۱- حم سجده.
سوره فصلت۶۲- حم عسق.
سوره شوری۶۳- زخرف.
سوره زخرف۶۴- دخان.
سوره دخان۶۵- جاثیة.
سوره جاثیه۶۶- احقاف.
سوره احقاف۶۷- ذاریات.
سوره ذاریات۶۸- غاشیة.
سوره غاشیه۶۹- کهف.
سوره کهف۷۰- نحل.
سوره نحل۷۱- نوح (علیهالسّلام).
سوره نوح۷۲- ابراهیم (علیهالسّلام).
سوره ابراهیم۷۳- انبیاء (علیهمالسّلام).
سوره انبیاء۷۴- مؤمنون.
سوره مؤمنون۷۵- الم تَنْزِیلُ.
سوره سجده۷۶- طور.
سوره طور۷۷- ملک.
سوره ملک۷۸- حاقّه.
سوره حاقه۷۹- ذو المعارج.
سوره معارج۸۰- عَمَّ یَتَساءَلُونَ.
سوره نبأ۸۱- نازعات.
سوره نازعات۸۲- انفطار.
سوره انفطار۸۳- انشقاق.
سوره انشقاق۸۴- روم.
سوره روم۸۵- عنکبوت.
سوره عنکبوت۸۶- مطففین.
سوره مطففیناین سورهها در مکّه نازل شدهاند مرحوم طبرسی آنها را ۸۵ فرموده ولی ۸۶ سورهاند و سور مدنی به قرار ذیلاند:
۸۷- بقره.
سوره بقره۸۸- انفال.
سوره انفال۸۹- آل عمران.
سوره آل عمران۹۰- احزاب.
سوره احزاب۹۱- ممتحنه.
سوره ممتحنه۹۲- نساء.
سوره نساء۹۳- زلزال.
سوره زلزال۹۴- حدید.
سوره حدید۹۵- محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم).
سوره محمد۹۶- رعد.
سوره رعد۹۷- الرحمن.
سوره الرحمن۹۸- هَلْ اَتی.
سوره انسان۹۹- طلاق.
سوره طلاق۱۰۰- لَمْ یَکُنِ.
سوره بینه۱۰۱- حشر.
سوره حشر۱۰۲- نصر.
سوره نصر۱۰۳- نور.
سوره نور۱۰۴- حجّ.
سوره حجّ۱۰۵- منافقون.
سوره منافقون۱۰۶- مجادله.
سوره مجادله۱۰۷- حجرات.
سوره حجرات۱۰۸- تحریم.
سوره تحریم۱۰۹- جمعه.
سوره جمعه۱۱۰- تغابن.
سوره تغابن۱۱۱- صفّ.
سوره صفّ۱۱۲- مائده.
سوره مائده۱۱۳- توبه.
سوره توبهاینها هم ۲۷ سورهاند که در مجمع ۲۸ (ثمان و عشرون) شمرده است مجموع سور فوق صد و سیزده سوره است ولی
سوره حمد در میان آنها نیست و با اضافه سوره حمد مجموع عدد سورهها ۱۱۴ میشود
چنانکه در قرآنهای فعلی است. در مجمع از
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) نقل کرده: از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
ثواب قرآن پرسیدم، از ثواب هر سوره بر نحوی که نازل شده خبرم داد، پس اولین سوره که در مکّه نازل شد فاتحه الکتاب (حمد) سپس اقرا باسم... است.
در
تاریخ قرآن هست حمد بعد از
مدثّر نازل شده است.
این ترتیب که درباره سورههای مکّی و مدنی نقل شد همان است که در تاریخ قرآن ص۹۳ به بعد
از فهرست ابن ندیم
و چند کتاب دیگر و در کتاب قرآن در اسلام ص۱۰۶ به بعد از
اتقان سیوطی و در مقدمه تفسیر خازن (
فصل جمع القرآن)
با مختصر تفاوت از حیث پس و پیش و مکّی و مدنی بودن نقل شده ولی نگارنده از مجمع البیان نقل کردم.
در مجمع از
ابن عباس نقل شده: اول هر سوره که در مکّه نازل میشد در مکّه نوشته میشد سپس خدا آنچه میخواست در مدینه بر آن میافزود، از این معلوم میشود مقدار بعضی از سورهها در مکّه نازل شده و بقیّه در مدینه نازل گشته است.
ولی نقل این ترتیبات به ابن عباس میرسد که سه سال پیش از هجرت به دنیا آمده و در
رحلت رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) سیزده یا چهارده ساله بود و جز زمان اندکی از دوره آن حضرت را درک نکرده است و نیز در آنها نام امثال
عکرمه،
عطا،
مجاهد،
ضحّاک و غیره به چشم میخورد که نمیتوان به نقل آنها اعتماد کرد چنانکه خواهیم گفت.
در «
قرآن در اسلام» فرموده: این روایات نه ارزش روایت دینی دارند و نه ارزش نقل تاریخی. زیرا اتّصال به پیغمبر ندارند تا ارزش روایت دینی داشته باشند و تازه روشن نیست که ابن عباس این ترتیب را از خود پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرا گرفته یا از کسان دیگر که معلوم نیست چه کسانی بودهاند و یا از راه
اجتهاد که تنها برای خودش
حجیّت دارد.
امّا ارزش نقل تاریخی ندارند زیرا ابن عباس جز زمان ناچیزی از حیات
پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درک نکرده و در نزول اینهمه سورههای قرآن حاضر نبوده است، گذشته از اینها این روایات با فرض صحت،
خبر واحد هستند و خبر واحد در غیر
احکام شرعیّه خالی از اعتبار است.
پس تنها راه برای تشخیص ترتیب سورههای قرآنی و مکّی یا مدنی بودن آنها تدبّر در مضامین آنها و تطبیق آن با اوضاع و احوال پیش از هجرت و پس از هجرت میباشد. این روش برای تشخیص ترتیب سور و آیات قرآنی و مکّی و مدنی بودن آنها سودمند میباشد چنانکه مضامین سورههای انسان، عادیات و مطففین به مدنی بودن آنها گواهی میدهد، اگر چه برخی از این روایات آنها را جزء سورههای مکّی قرار میدهند (به اختصار).
مخفی نماند: موضوع مکّی و مدنی بودن در دست عدهای دستاویز شده است، مثلا در آیه
(قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) عدّه کثیری از
اهل سنّت مِنجمله
زمخشری در کشّاف مینویسد از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند: «القربی» که به دوستی و پیروی آنها مامور شدهایم کداماند؟ فرموده:
«عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا»، یعنی: «ذیالقربی
علی و
فاطمه و دو پسر آنها (
حسن و
حسین) (علیهمالسّلام) هستند».
آنکه حاضر به قبول حق حتی اگر مورد اتّفاق فریقین باشد نیست، میگوید: این چطور میشود حال آنکه
سوره شوری مکّی است و آن روز علی و فاطمه
ازدواج نکرده و فرزندی نداشتند.
یا مثلا دهها روایت در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده که آیات اول
سوره هل اتی درباره جریان
نذر اهل بیت (علیهمالسّلام) است که افطاریّه خویش را به
مسکین و
یتیم و
اسیر دادند میگوید: این چطور ممکن است حال آنکه به عقیده عطا چنانکه نقل شده سوره هل اتی مکّی است و این جریان در مدینه واقع شده است؟
در جواب میگوئیم: مکّی و مدنی بودن آیات و سورهها نوعا از ابن عباس نقل شده که گفته شد معلوم نیست از کدام شخص یاد گرفته و یا اجتهاد خودش بوده است و نیز از
عطاء بن ابن رباح که تابعی است و زمان رسول خدا را درک نکرده و همان است که از طرف
بنی امیّه در مکّه ندا میکردند: جز از عطاء بن ابی رباح از کسی
فتوی نپرسید، چنانکه در دائرة المعارف
وجدی است.
در
جامع الرواة گفته او از اصحاب امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و خلط کننده بود
(ظاهرا در روایت یا دوستی اهل بیت را به دوستی بنی امیّه) و ایضا از عکرمه که غلام ابن عباس بود و
حصین بن خبر او را به عبداللّه بن عباس آنگاه که حکومت
بصره داشت بخشید و هر چه آموخت از ابن عباس آموخت و زمان
وحی را هرگز درک نکرد. در
رجال اردبیلی از خلاصه علّامه نقل شده «عکرمة مولی ابن عباس لیس علی طریقنا و لا من اصحابنا» این شخص از
خوارج و از دشمنان علی (علیهالسّلام) است
و
ضحاک بن مزاحم مفسّر مشهور تابعی است در سال ۱۰۲ از دنیا رفته و زمان وحی را اصلا ندیده است. حالا بیائیم در مکّی و مدنی بودن آیات و سورهها به اقوال اینان اعتماد کنیم بیآنکه دلیل متقنی در دست داشته باشیم. به هر حال در تشخیص مکّی و مدنی بودن باید به نظر صاحب «قرآن در اسلام» اعتماد کرد و نیز به روایات فریقین که در
شان نزول وارد شده، به شرطی که قابل اعتماد باشند.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرآن"، ج۵، ص۲۸۵.