سوره حدید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حدید،
سوره، پنجاه و هفتمین
سوره قرآن کریم در ترتیب
مصحف میباشد.
در ترتیب
نزول ، نود و چهارمین
سوره است و پس از
سوره زلزال و پیش از
سوره محمد قرار دارد.
بنابر قول مشهور، این
سوره مدنی است،
اما برخی بنابر
روایاتی ــ نظیر روایت
اسلام آوردن
عمر که در پی خواندن آیات آغازین این
سوره بودــ تمام یا آیات نخستین این
سوره را
مکی دانستهاند.
سوره حدید ۲۹
آیه دارد و به دلیل آغاز شدن با فعل «
سَبَّحَ» جزء
سورههای مسبّحات است و طبق بعضی اقوال، از
مفصّلات به شمار میآید.
نام
سوره برگرفته از آیه بیستوپنجم آن است.
غرض اصلی
سوره حدید، تشویق
مؤمنان به
انفاق در راه
خداست ، چنانکه بارها در خلال آیات آن (مانند آیات ۷، ۱۱، ۱۸) بر این مطلب تأکید شده است.
علاوه بر این، معارفی مرتبط با اصول
توحید ،
نبوت و
معاد در این
سوره آمده است، از جمله ذکر صفات خدا و اینکه همه موجودات او را
تسبیح میکنند، سخن از
رسول خدا و عظمت قرآن، و بیان گوشهای از حالات مؤمنان و
منافقان در
قیامت .
همچنین دعوت به
تقوا و
زهد ، تحقق
عدالت در میان مردم به عنوان هدف ارسال پیامبران و نقد
رهبانیت در میان پیروان
حضرت عیسی از دیگر موضوعات مهم این
سوره است.
سوره حدید با
تسبیح خدا آغاز میشود که به معنای نفی هرگونه عیب و نقص از ذات پاک اوست،
و این موضوع با غرض اصلی
سوره در ارتباط است، چه تشویق به انفاق در راه خدا نباید موجب توهم نقص و نیاز ذات الهی شود.
به طور کلی شش آیه نخست این
سوره بیان
توحید صفات و
افعال خداوندی است.
در این آیات به عزت،
حکمت ، مُلک،
خالقیت ، قدرت، علم و تدبیر الهی در اداره نظام هستی اشاره شده است.
در آیه سوم، پنج صفت به دنبال یکدیگر آمده است: «هُوَ الْأَوَّلُ و الاْخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ و هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ».
مراد از اول و آخر بودن خدا این است که پیش از هر موجودی بوده و پس از نابودی همه موجودات نیز تنها او خواهد بود.
این دو وصف، تعبیر دیگری از
ازلیت و
ابدیت خداست.
ظاهر بودن خدا به سبب نشانههایی است که بر وجود او دلالت میکند و باطن بودن او نیز به این دلیل است که با حواس ظاهری درک نمیشود.
منظور از این اوصاف، معنای محدود مکانی و زمانی آنها نیست، چرا که ذات خدا فراتر از زمان و مکان است و بر همه چیز احاطه دارد.
این چهار وصف را میتوان فرع بر اسم «محیط» خدا و همچنین «علم» او دانست که در این صورت تناسب آنها با وصف پنجم (علیم) مشخص میشود.
معانی مختلف این اسمهای الهی موجب برخی از بحثهای
کلامی و
فلسفی شده است.
در روایتی آمده است که
رسول خدا درباره
سورههای
مسبّحات میفرمود: «در میان این
سورهها، آیهای است که از هزار آیه برتر است».
با آنکه پیامبر این آیه را مشخص نکرده، ابنکثیر
منظور ایشان را همین آیه دانسته است.
در آیه چهارم این
سوره، آفرینش آسمانها و زمین در مدت شش روز و استوای خداوند بر
عرش مطرح شده است.
این دو مسئله که در کنار همدیگر در چند آیه دیگر قرآن نیز آمدهاند،
بحثهای کلامی فراوانی در پی داشتهاند.
در ادامه این آیه به همراه بودن خدا با انسانها ــ در هر جا که باشند ــ اشاره شده است: «وهُوَ مَعَکُم أینَ ما کُنْتُم».
از نظر
فخررازی در این عبارت چارهای از تأویل نیست، چرا که
اجماع بر آن است که خدا همراهی مکانی با انسان ندارد، بلکه همراهی او یا از طریق علم و آگاهی به احوال و اعمال انسان است یا از راه حفظ و حراست او.
به همین سبب برخی از
مفسران این تعبیر را
مجاز مرسل و
کنایهای از احاطه علمی خدا دانستهاند.
در آیه ششم، گردش شب و روز و کوتاه و بلند شدن آن دو با اختلاف فصلهای سال،
بهعنوان یکی از مظاهر قدرت و فرمانروایی خدا در آسمانها و زمین مطرح شده است.
بنابر روایتی از
امام سجاد علیهالسلام، چون خدا میدانست که در آخر زمان اقوامی ژرفاندیش (متعمّق) خواهند آمد،
سوره توحید و شش آیه نخست
سوره حدید را نازل کرد و هرکس فراتر از آن را طلب کند، هلاک میشود.
با توجه به این
حدیث ، گفته شده است که این آیات نهایت درجه معرفت توحیدی را بیان میکنند و بنابراین، تعمق در آن دسته از مسائل توحید که
عقل به آنها راهی ندارد، مذموم است.
به منظور تشویق همگان به
انفاق و توجه دادن به ناپایداری
اموال ، در آیه ۷ از تعبیر «مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیه» و در آیه ۱۰ از تعبیر «لِلّهِ میراثُ السَّمواتِ و الارْض» استفاده شده است.
تعبیر اول یا بدان معناست که داراییهای هر فرد یا گروهی از نسلهای پیشین به آنان رسیده است و آنان نیز باید آن را به دیگران بسپارند،
یا اشارهای به مقام
خلیفةاللهی انسان است، چرا که اگر انسان یقین پیدا کند که مالک حقیقی خداست و او تنها جانشین و
وکیل خدا در استفاده از داراییهاست، انفاق و بخشش مال بر او آسان میشود.
تعبیر دوم نیز این مطلب را میرساند که مالک حقیقی هر چه در آسمانها و زمین است، فقط خداست و همه آفریدگان و موجودات نسل به نسل نابود میشوند و خدا
وارث همه آنها خواهد بود.
در آیه دهم، بلافاصله بعد از انفاق،
قتال مطرح شده است.
از نظر
طباطبائی عطف قتال به انفاق بیانگر آن است که منظور از انفاق در این آیه، تدارک مالی
جهاد و تأمین هزینههای آن است.
در این آیه کسانی که پیش از زمان فتح و در شرایط سخت آن روز از مال و جان خود گذشتند، از کسانی که پس از فتح و به هنگام اقتدار اسلام چنین کردند، برتر دانسته شدهاند.
بنابر دیدگاه مشهور، منظور از فتح در این آیه،
فتح مکه در سال هشتم هجری است،
هرچند برخی مراد از آن را
صلح حدیبیه دانستهاند.
آیه یازدهم، با
استعارهای تمثیلی، انفاق خالصانه را «
قرض دادن نیکو» (قرضاً حسناً) به خدا خوانده است،
که او نه تنها همانند آن مال را پس میدهد، بلکه چندین برابر آن و نیز پاداش فراوان اخروی را به فرد انفاقکننده عطا میکند.
برخی از مفسران، با بهرهگیری از آیات و روایات، شروطی را برای محقق شدن قرض نیکو برشمردهاند، از جمله اینکه انفاق از مال
حلال باشد، از بهترین اموال و از داراییهای مورد علاقه و مورد نیاز شخص باشد و با
خلوص نیت و بدون منت و اذیت انجام شود.
آیات بعدی صحنهای از قیامت و احوال مؤمنان و منافقان را در آن روز ترسیم میکند.
با توجه به این آیات، در روز قیامت نوری در پیش رو و سمت راست مردان و زنان مؤمن در حرکت است،
که مردان و زنان منافق خواهان بهرهگیری از آن نورند، اما بین آنان و مؤمنان دیواری حائل میشود و منافقان سرزنش میشوند.
در بخشی دیگر از این آیات، آتش
دوزخ به «مولا» ی منافقان و
کافران تعبیر شده که مراد از آن یا این است که «
جهنم برای آنان سزاوارتر است»،
یا اینکه هیچ یاوری غیر از آتش ندارند.
معنای واژه مولا در این آیه، مورد استناد برخی از
متکلمان شیعه ، برای تبیین مراد از واژه «مولی» در
حدیث غدیر ، قرار گرفته است.
آیه شانزدهم مؤمنان را به دلیل
قساوت قلب و خاشع نبودن نسبت به
ذکر خدا مورد عتاب قرار میدهد و حالِ آنان را به آن دسته از
اهل کتاب که مدتی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان دچار قساوت شد، تشبیه میکند.
باتوجه به عبارت «فَطالَ عَلَیهِمُ الاَمَد» و برخی
شأن نزولهای ذکر شده برای آیه،
این قساوت قلب میتواند ناشی از مسائل گوناگونی نظیر فاصله زمانی میان آنان و پیامبرانشان، میل به دنیا و رویگرداندن از
احکام الهی و آرزوهای دور و دراز باشد.
این آیه در طول تاریخ سبب توبه عدهای از اهل
معصیت شده، چنانکه به محض شنیدن و تأمل در مفاهیم آن، تغییر اساسی در روش زندگی آنان رخ داده است.
از میان این عده، ماجرای
فضیلبن عیاض ، زاهد معروف و
راوی ثقه امام صادق علیهالسلام؛
و
ابوعبدالرحمان عبداللّه بن مبارک (متوفی ۱۸۱) مشهور است.
در آیه هجدهم، عبارت «اِنّ المصَّدِّقینَ و المُصَّدِّقات» بنابر
قرائت بیشتر
قاریان (از جمله
روایت حفص از عاصم )، به تشدید صاد خوانده شده است به معنای کسانی که
صدقه (
زکات ) میپردازند، اما برخی به تخفیف صاد خواندهاند به معنای کسانی که تصدیق میکنند و
ایمان میآورند.
از نظر گروه اول، قرائت با تشدید با بخش بعدی آیه «وأقَرضوا اللّهَ قَرضاً حَسناً» تناسب بیشتری دارد، در حالیکه گروه دوم این قرائت را موجب تکرار معنا دانستهاند.
آیه بیستم، زندگی دنیا را با پنج ویژگی لَعِب (بازی)، لَهْو (سرگرمی)، زینت، تفاخر بین مردم و تکاثر (افزونطلبی) در داراییها و فرزندان توصیف میکند.
به نظر
شیخ بهائی این ویژگیها مطابق با مراحل مختلف زندگی آدمی برحسب سالهای عمر اوست.
انسان در مرحله نخست، یعنی کودکی، به بازی مشغول است.
کمی که بزرگتر میشود، به دنبال چیزهایی است که خود را با آنها سرگرم کند.
مرحله بعدی دوره خودآرایی و عشق به تجملات و لباسهای فاخر و مرکب و منزل گرانبهاست.
چون به کهنسالی نزدیک میشود، روحیه فخرفروشی به حسب و نسب در او زنده میشود و بالاخره در مرحله پایانی، یعنی دوران پیری و کهنسالی، در اندیشه جمع ثروت و افزایش مال و فرزند است.
در این آیه ناپایداری و زودگذر بودن زینتهای دنیوی به بارانی تشبیه شده است که بر کشتزاری میبارد، بهگونهای که محصولات آن، کشاورزان یا کافران
را شگفتزده میکند، اما پس از مدتی خشک میشود، به زردی میگراید و تبدیل به خاشاک میشود.
در پایان آیه نیز از زندگانی دنیا به عنوان کالایی فریبنده (متاعالغرور) یاد شده است.
در آیات بیستودوم و بیستوسوم سخن از مصیبتهایی است که بر روی زمین و برای انسانها روی میدهد.
باتوجه به آیه بیستودوم، همه این مصائب، نظیر خشکسالی و زلزله و بیماری و مرگ و میر، قبل از اینکه بهوقوع بپیوندند،
در
لوح محفوظ موجودند.
آیه بعد در مقام تعلیل و بیان حکمت آگاه ساختن مردم از ثبت وقایع در لوح محفوظ قبل از به وقوع پیوستن آنهاست، و آن اینکه بر آنچه از کف میدهند اندوهگین و بر آنچه خدا به ایشان عطا میکند، شادمان نباشند، چراکه اگر انسان یقین پیدا کند که تقدیر الهی هرگز به خطا نمیرود و آنچه از او فوت شده، میبایست میشده و آنچه به دست او رسیده، میبایست میرسیده است، هرگز با از دست دادن یا به دست آوردن چیزی غمگین یا شاد نمیشود.
بنابر روایتی،
علی علیهالسلام زهد به معنای حقیقی و تام آن را عمل به مضمون این آیه دانسته است.
آیه بیستوپنجم این
سوره از ارسال رسولان الهی به همراه بینات و کتاب و میزان یاد میکند تا بر پایه این دو رکن،
عدل را به پا دارند.
برخی معتقدند منظور از میزان، همان ترازوی معمولی است، چراکه قوام انسان به زندگی اجتماعی است و زندگی اجتماعی بر اساس معاملات و دادوستدهاست،
که این مهم بهوسیله میزان، وسیله اندازهگیری کالاها، صورت میگیرد.
این واژه را به معانی دیگری از جمله عدل،
حق،
عقل و
دین نیز دانستهاند، چرا که هر یک از این موارد، اعمال و افکار شایسته انسانها را میسنجد و از یکدیگر جدا میسازد.
در ادامه این آیه، سخن از آهن و کاربرد آن برای انسانهاست: «وأنْزَلْنا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ و مَنافعُ لِلنّاس».
این فلز از سویی در جنگها و درگیریها بهکار میرود و موجب کشتار انسانها میشود و از سوی دیگر نقشی اساسی در تمدن بشری ایفا کرده و منافع فراوانی در ایجاد زندگی همراه با آسایش و رفاه برای انسانها داشته است.
در بخشی از آیه بیستوهفتم، موضوع
رَهبانیت پیروان
عیسی علیهالسلام مطرح میشود.
هرچند مفسران در اعرابِ عبارت «وَ رَهْبانِیةً ابْتَدَعُوها» و معنای آن اختلاف نظر دارند،
بر این معنا اتفاق نظر دارند که طبق قرآن، برخی از پیروان عیسی علیهالسلام در آغاز، رهبانیت را برای کسب خشنودی خدا بدعت نهادند.
برخی وجه تناسب این
سوره را با
سوره پیشین در پایان یافتن
سوره واقعه و آغاز شدن
سوره حدید با
تسبیح خداوند میدانند.
از نظر
سیوطی ،
آیه نخست
سوره حدید، که خبر از
تسبیح خدا از سوی همه موجودات میدهد، در حکم تعلیلی برای امر به
تسبیح است که در آخرین آیه
سوره واقعه آمده است.
برخی آثار و پاداشهای
تلاوت این
سوره و
سورههای
مسبّحات در احادیث و کتابهای
تفسیر آمده است.
از آن در باب
صلات نام بردهاند.
تلاوت
سوره حدید و نیز مداومت بر آن در
نمازهای واجبهمچنین قرائت آن تا پایان آیه ششم (عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُور) در
رکعت سوم
نافله مغرب مستحب است.
سوره حدید از
مسبحات است که خواندن آنها قبل از خواب استحباب دارد.
واژه «حدید» (آهن) شش بار در قرآن آمده است؛ از جمله در آیه ۲۵
سوره حدید از آن به عنوان مظهر قدرت و منفعت، در کنار نزول کتاب و میزان (سمبل مکتب و عدالت اجتماعی) یاد میکند. نام حدید برای
سوره، از همین آیه گرفته شده است.
هدف اصلی
سوره، تحریک و تشویق مؤمنین به
انفاق در راه خداست، که از ایمان و
تقوا سرچشمه میگیرد. تکرار امر صریح به این معنا در خلال آیاتش اشعار بدان دارد، یک جا میفرماید: آمنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه..
و جای دیگر میفرماید: من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا..
و باز جای دیگر میفرماید: ان المصدقین و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا
و در تشویق مردم به این عمل همین بس که انفاق مردم را قرض دادن آنان به خدای عز اسمه دانسته، و معلوم است که خدای عزّوجلّ عالیترین و مقدسترین و بهترین مطلوبست، او هرگز خلف وعده نمیکند، و او وعده شان داده که اگر به وی قرض بدهند مضاعف و چند برابر بر میگرداند، و نیز وعده داده که در عوض انفاقشان اجری کریم و بسیار زیاد بدهد.
و نیز اشاره کرده به این که این انفاق منشاش تقوا و ایمان به رسول است، و اثر آمرزش گناهان و داشتن دو برابر از رحمت و ملازمت با نور، و بلکه ملحق شدن به صدیقین و شهداء در نزد خدای
سبحان است.
و در خلال آیات
سوره معارفی هم راجع به مبدا و
معاد آمده، و دعوت به تقوا و اخلاص ایمان و
زهد دارد، و نیز مشتمل بر مواعظی است.
چون تشویق و تحریک مردم به انفاق، و اینکه انفاق قرض دادن به خدا است این توهم را ایجاد میکند که مگر خدا به مال ما محتاج است، لذا از همان آغاز سخن یعنی اولین کلمه
سوره مساله نزاهت خدا از احتیاج را خاطر نشان نموده، فرموده: آنچه در زمین و آسمانها است خدا را
تسبیح میگویند. و نیز عدهای از اسمای حسنای خدا را که رساننده این نزاهت است ذکر کرد، و همه
سورههایی که با
تسبیح خدا آغاز شده، یعنی
سوره حشر، صف، جمعه و تغابن، که بعضی با کلمه
سبح و بعضی دیگر با کلمه
یسبح آغاز شدهاند، نظیر
سوره مورد بحث است.
۱. این
سوره ۲۹ آیه به عدد کوفی و بصری، و ۲۸ آیه به عدد دیگرمکتبها و ۵۴۴ کلمه و ۲۴۷۶ حرف دارد.
۲. در ترتیب نزول، نود و چهارمین و در
مصحف شریف پنجاه و هفتمین
سوره قرآن است که پس از
سوره زلزال و پیش از
سوره محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل شد.
۳. گفته شده: این
سوره به شهادت سیاق آیاتش در
مدینه نازل شده و بعضی از مفسرین ادعا کردهاند که
مدنی بودن این
سوره اجماعی است.
۴. از نظر کمیت از
سورههای مفصل طوال و اندکی کمتر از یک حزب قرآن است.
۵. دومین
سوره از
سوره مسبحات است.
۶. نسخی در این
سوره واقع نشده است.
۱.
خداشناسی،
تسبیح خدا و اوصاف الهی؛
۲. آفرینش زمین و آسمان در شش روز؛
۳. ترسیم وضعیت مؤمنان و منافقان در
قیامت؛
۴. نفی رهبانیت و کناره گیری از جامعه؛
۵. جایگاه
جهاد، انفاق و قرض دادن؛
۶. بلایا، مصائب و تقدیرات الهی؛
۷. قسط و
عدل به واسطه
انزال کتاب و رسولان و….
(۱) قرآن.
(۲) محمدتقیبن محمدباقر آقانجفی، خواصّ الآیات و خواصّ تمامی
سورههای قرآن کریم، بمبئی ۱۲۹۹، چاپ افست تهران ۱۳۴۵ش.
(۳) محمودبن عبداللّه آلوسی، روحالمعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بیتا).
(۴) ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۵) ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۶) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۷) ابن عطیه، المُحَرّرُ الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج ۱۵، (رباط) ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۸) ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت (بیتا).
(۹) ابوعلی فارسی، الحجةللقراء السبعة، چاپ کامل مصطفی هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۰) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۱) محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۲) وهبه مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
(۱۳) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۴) زمخشری، تفسیر الکشّاف.
(۱۵) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۱۶) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، تناسق الدرر فی تناسب
السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۱۷) محمدبن حسین شیخ بهائی، الکشکول، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۸) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، چاپ محمد خواجوی، قم ۱۳۷۹ ـ ۱۳۸۰ش.
(۱۹) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۰) طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن.
(۲۱) طبری، جامع.
(۲۲) حسنبن یوسف علامه حلّی، خلاصةالاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، (قم) ۱۴۱۷.
(۲۳) علیبن حسین علمالهدی، الشافی فی الامامة، چاپ عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران ۱۴۱۰.
(۲۴) علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
(۲۵) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۶) محمدحسین فضلاللّه، من وحیالقرآن، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۲۷) محمدبن شاهمرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، بیروت (۱۳۹۹/ ۱۹۷۹).
(۲۸) محمد جمالالدین قاسمی، تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۲۹) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۹، جزء۱۷، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۰) کلینی، الکافی.
(۳۱) محمدصالحبن احمد مازندرانی، شرح اصول کافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۲) مجلسی، بحار الأنوار.
(۳۳) محمدبن محمد مفید، رسالة فی معنیالمولی، (قم) ۱۴۱۳.
(۳۴) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره: مکتبة الخانجی، ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲.
(۳۵) احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۳۶) علیبن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، بیروت ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سوره حدید»، شماره۵۸۸۶. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۸۰. فرهنگ نامه فارسی علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«سوره حدید».