• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکبیر (دانشنامه‌حج)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن و به بزرگی یاد کردن خداوند بوده و در اصطلاح فقهی به معنای گفتن الله اکبر است. ذکر «الله اکبر» یکی از بزرگترین شعارهای مسلمانان است که در اذان و همه نماز‌ها و در مراسم حج هنگام رؤیت کعبه، رؤیت حجر الاسود، هنگام رمی جمرات، قربانی‌ کردن و در سخنرانی‌های سیاسی گفته می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی و اصطلاحی
۲ - تکبیر در قرآن
۳ - پیشینه
۴ - تکبیر در سیره پیامبر
۵ - تکبیر بعد از دوره پیامبر
۶ - فضیلت تکبیر در روایات
۷ - تکبیر در زیارت اولیای الهی
۸ - تکبیر در نماز
۹ - تکبیر در حج و عمره
۱۰ - تکبیر در مناسک حج
       ۱۰.۱ - تکبیر در آغاز سفر حج
       ۱۰.۲ - تکبیر در دهه اول ذی‌حجه
       ۱۰.۳ - تکبیر پس از قطع تلبیه
       ۱۰.۴ - تکبیر هنگام دیدن کعبه
       ۱۰.۵ - تکبیر هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود
       ۱۰.۶ - تکبیر هنگام طواف
       ۱۰.۷ - تکبیر هنگام بیرون آمدن از خانه خدا
       ۱۰.۸ - تکبیر پس از طواف و پیش از سعی
       ۱۰.۹ - تکبیر هنگام سعی
       ۱۰.۱۰ - تکبیر هنگام حرکت به سوی عرفات
       ۱۰.۱۱ - تکبیر هنگام وقوف در عرفات
       ۱۰.۱۲ - تکبیر هنگام وقوف در مزدلفه
       ۱۰.۱۳ - تکبیر هنگام عبور از منطقه مازمین
       ۱۰.۱۴ - تکبیر در ایام تشریق
       ۱۰.۱۵ - تکبیر هنگام رمی جمرات
       ۱۰.۱۶ - تکبیر هنگام قربانی کردن
       ۱۰.۱۷ - تکبیر پس از حلق
       ۱۰.۱۸ - تکبیر در نماز عید قربان
۱۱ - تکبیر هنگام زیارت پیامبر و امامان
۱۲ - فهرست منابع
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع


«تکبیر» از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن و در اصطلاح، به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. در کاربردی عام‌تر، گاهی به بیان جملاتی حاوی عباراتی همچون: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَر» ُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ وَ لله الحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَامِ» و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از اهل سنت نیز تکبیر گفته شده است. جمله «الله اکبر» به چند‌گونه معنا شده است: خدا بزرگ است؛ خدا بزرگ‌تر از هر چیز است؛ خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود. بر پایه آموزه‌های اهل بیت: مقصود از «الله اکبر» آن است که خداوند بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.


آیات گوناگون در قرآن کریم به تکبیر فرمان داده‌اند؛ از جمله آیه ۱۱۱ سوره اسراء: «وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً». نیز در آیه ۱۸۵ سوره بقره «لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ» بزرگداشت خداوند به سبب هدایت مؤمنان، از حکمت‌های وجوب روزه به شمار رفته است؛ زیرا معنویت برآمده از روزه برای روزه‌دار، او را به درک بیشتر کبریا و عظمت خداوند توفیق می‌بخشد.
[۱۶] جنابذی، محمد بن حیدر، بیان السعاده، ج۱، ص۱۷۳.
[۱۸] فضل الله، سید محمدحسین، من وحی القرآن، ج۴، ص۳۰.
برخی مقصود از این آیه را تکبیر گفتن پس از نمازها پس از شامگاه عید فطر یا در ضمن نماز عید فطر دانسته‌اند.
[۲۱] واعظ کاشفی، حسین، مواهب علیه، ص۵۷.
در آیه ۳۷ سوره حج: «کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ» تکبیر از حکمت‌های قربانی کردن شمرده شده است. شماری از مفسران، مقصود از این تکبیر را یاد کردن خداوند به عظمت
[۲۴] جرجانی، ابوالفتح بن مخدوم، تفسیر شاهی، ج۱، ص۳۸۱.
یا شناخت بزرگی خداوند دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در ایام تشریق(یازدهم تا سیزدهم ذی‌حجه) یا هنگام ذبح قربانی
[۳۲] رشید الدین میبدی، ابوالفضل، کشف الاسرار، ج۶، ص۳۶۹.
دانسته‌اند.
ƒ

تکبیر در منابع و متون اسلامی، دارای ارزشِ والا و پیشینه طولانی معرفی شده است. به روایتی، هنگام بنای کعبه، آن‌گاه که حضرت آدم (علیه‌السلام) از کنار کوه صفا به رکن حجر نگریست، تکبیر گفت و در مناسکی که خداوند از طریق جبرئیل به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از عرفات بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت و پس از انجام قربانی و حلق در منا در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن شیطان در محل جمرات سه‌گانه، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید. نیز بر پایه روایات، هبةالله جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او ۳۰ تکبیر گفت. در عهدین نیز به بزرگ‌تر بودن یهُوَه از همه خدایان دیگر،
[۳۹] کتاب مقدس، خروج ۱۸: ۱۱.
بزرگ‌تر بودن خدا از انسان
[۴۰] کتاب مقدس، ایوب ۳۳: ۱۲.
و از هر که در جهان است
[۴۱] کتاب مقدس، رساله اول یوحنا ۴: ۴.
و نیز بزرگ بودن خدا
[۴۲] کتاب مقدس، ایوب ۳۶: ۲۲، ۲۶.
اشاره شده و به بزرگ شمردن کارهای وی سفارش گشته است.
[۴۳] کتاب مقدس، ایوب، ۳۶: ۲۴.

پیش از اسلام، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که عبدالمطلب توانست با حفر دیگر بار چاه زمزم، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود، دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.


در سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز این واقعیت بسیار دیده می‌شود. در نبرد‌های گوناگون، از جمله بدر (۲ق احد (۳ق بنی‌نضیر (۴ق)
[۵۲] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۴.
و خندق (۵ق) ایشان تکبیر گفت و مسلمانان نیز همراهی کردند. نیز ایشان با شنیدن تکبیر امام علی (علیه‌السلام) هنگام کشته شدن عمرو بن عبدود، تکبیر گفت. همچنین از تکبیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هنگام استجابت دعای ایشان برای نزول باران در غزوه تبوک (۹ق)
[۶۱] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۱۰۰۹.
[۶۲] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۸۹.
و نیز شب عروسی حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) که به سنت شدن تکبیرگویی در شب ازدواج انجامید،
[۶۴] شیخ، طوسی، الامالی، ص۲۵۸.
گزارش‌هایی در دست است.


در دوره‌های بعد نیز مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین‌سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند. به سال ۲۴۱ق.اسحاق بن سلمه، سرپرست گروه اعزامی از سوی متوکل خلیفه عباسی برای بررسی گزارش خرابی دیوار کعبه، دیوار‌های آن را سالم یافت و پس از استفسار از حاجبان کعبه درباره جواز تکبیر گفتن درون کعبه، به نشانه سپاس برای سالم بودن کعبه تکبیر گفت و حاضران در مسجد نیز با او هم‌صدا شدند. نیز تکبیر و تهلیل مسلمانان در نبردها، از جمله هنگام فتح بیت المقدس به سال ۴۹۲ق در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است. در روزگار فاطمیان (حک: ۲۹۷-۵۶۷ق) در ماه رمضان برای بیدارکردن مردم در سحرگاه و مراسم مناجات‌خوانی، تکبیر می‌گفتند.


احادیث متعدد از فضیلت و اهمیت تکبیرگویی نقل شده است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ۱۰۰ بار تکبیر گفتن را بهتر از آزاد کردن ۱۰۰ برده دانسته است.
[۷۷] خراسانی، محمدجواد، هدایة الامه، ج۳، ص۱۳۹.
در روایات امامان شیعه، تکبیر ذکری با پاداش بسیار زیاد، برترین ذکر و از ارکان چهار‌گانه اسلام خوانده شده است. از جمله آداب سفر، بر پایه احادیث، تکبیر گفتن است. نیز تکبیر گفتن در اوقات گوناگون، از جمله پیش از طلوع آفتاب، هنگام زوال شمس، پیش از غروب آفتاب، پیش از خواب، هنگام رؤیت هلال رمضان، پس از ورود به کوفه و مسجد آن، هنگام دیدن جنازه، موقع خاک‌سپاری، و هنگام بالا رفتن از تپه‌ها و عبور از پل‌ها سفارش شده است. همچنین در ادعیه گوناگون، مانند دعای روزهای هفته، دعای عشرات، ادعیه ماه رمضان و شب‌های قدر و دعاهای روز عرفه تکبیر به چشم می‌خورد.


در زیارت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، امامان و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام)، زیارت امام حسین (علیه‌السلام)، زیارت سرداب مقدس و زیارت حضرت معصومه. نیز در زیارت جامعه کبیره، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، ۱۰۰ بار تکبیر در سه مرحله جدا‌گانه با فاصله سفارش شده است. در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام (علیه‌السلام) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است. از این‌رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان: پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.
[۱۲۴] بهجت، محمد تقی، مناسک حج و عمره، ص۲۸۰.
حکمت این همه تاکید بر تکبیر و ذکر خداوند در زیارت معصومان: را اموری از این قبیل دانسته‌اند: غافل نشدن از بزرگی خداوند و توجه به عظمت او که چنین چهره‌های برجسته‌ای آفریده است؛ توجه دادن به رسالت اصلی معصومان برای دعوت انسان‌ها به یکتاپرستی و پرهیز از غلوّ و افراط درباره آن‌ها تا مردم آنان را بندگان مخلص خداوند بدانند و کرامات آن‌ها و برکات قبرهای ایشان را از سوی خداوندگار بشمارند و از تعابیر این زیارات دچار غلوّ نشوند.
[۱۲۶] شماری از نویسندگان، ره‌توشه حج، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۳.
[۱۲۷] شماری از نویسندگان، فرهنگ زیارت، ص۳۴۴.

برخی دانشوران امامی بر حضور قلب هنگام تکبیرگویی و توجه به معنای آن تاکید کرده و با تذکر به آگاهی خداوند از اسرار درونی انسان، آثار بزرگداشت خداوند در ظاهر و باطن انسان و مطابقت رفتار و گفتار او در بزرگداشت خداوند را از آداب تکبیر دانسته‌اند.
ƒ

تکبیر در مهم‌ترین عبادت مسلمانان یعنی نماز، جایگاهی ویژه دارد. همه مذاهب اسلامی تکبیر را از اجزای اذان و اقامه می‌دانند که دو بند از آن‌ها را تشکیل می‌دهد. امامیان شش تکبیر را در اذان و چهار تکبیر را در اقامه واجب شمرده‌اند. درباره تعداد آن در بندهای اذان و اقامه، میان فقیهان اهل سنت اختلاف دیده می‌شود. در باور مشهور فقهی، تکبیرة الاحرام از ارکان نماز به شمار می‌رود؛ یعنی ذکر نشدن سهوی یا عمدی آن، مایه بطلان نماز است. نیز تکبیر از ذکرهای تسبیحات چهار‌گانه در رکعت‌های سوم و چهارم نماز است. در باور فقیهان امامی، تکبیرگویی پیش و پس از تکبیرة الاحرام، پیش از هر سجده و رکوع و پس از هر سجده، پیش از قنوت، در تعقیبات نماز از جمله سه تکبیر پس از سلام و نیز ۳۴ تکبیر در تسبیحات حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) مستحب به شمار می‌رود. نیز در برخی احادیث، مجموع تکبیرهای نمازهای پنج‌گانه در شبانه‌روز ۹۵ تکبیر دانسته شده که از این میان، پنج تکبیر مربوط به تکبیرة الاحرام، پنج تکبیر مربوط به قنوت، و ۸۵ تکبیر مربوط به رکوع و سجده است. بدین‌سان، در هر رکعت پنج تکبیر گفته می‌شود: ۱. پیش از رکوع. ۲. پیش از سجده اول. ۳. پس از سجده اول. ۴. پیش از سجده دوم. ۵. پس از سجده دوم. بر این اساس، نماز صبح دارای ۱۲ تکبیر، هریک از نمازهای ظهر و عصر و عشا شامل ۲۲ تکبیر، و نماز مغرب حاوی ۱۷ تکبیر است. در نماز آیات نیز پس از هر رکوع، جز رکوع پنجم و دهم، تکبیرگویی استحباب دارد.
[۱۶۶] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، روض الجنان، ص۳۰۵.
در برخی نمازهای مستحب هم گفتن تکبیر سفارش شده است؛ از جمله در نماز حضرت علی (علیه‌السلام)،
[۱۷۰] ابن طاوس، علی بن موسی، جمال الاسبوع، ص۱۷۰.
نماز امام صادق (علیه‌السلام)، نماز جعفر طیار، پس از نافله‌های رجب و شعبان و رمضان،
[۱۷۸] شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۱۳.
و پس از نماز باران.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هنگام بیرون رفتن از خانه برای اقامه نماز عید فطر تا پایان نماز تکبیر می‌گفت. تکبیرگویی از شب عید فطر پس از چهار نماز واجب، نزد امامیان و هنگام بیرون آمدن برای اقامه نماز نزد اهل سنت
[۱۸۹] موصلی، عبدالله بن محمود، الاختیار، ج۱، ص۹۳.
مستحب به شمار می‌رود و در عید قربان نیز تکبیرهایی مشابه، مستحب است. نیز از تکبیر گفتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هنگام اقامه نماز بر مردگان گزارش شده است؛ چنان‌که پس از مرگ نجاشی پادشاه حبشه، از راه دور بر او نماز خواند و تکبیر گفت. بر این اساس، تکبیرهای پنج‌گانه نماز میت در فقه امامی و تکبیرهای چهار‌گانه در فقه اهل سنت واجب شده است.
ƒ

در حدیثی، تکبیرگویی حج‌گزار و عمره‌گزار، مایه اوج‌یابی شرف و بزرگی او خوانده شده است. به روایت سعید بن جبیر، از آن‌جا که امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در روز عرفه تکبیر می‌گفت، معاویه برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد. بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در ایام حج در بازارهای مکه تا هنگامی که حجاج بن یوسف ثقفی (حک: ۷۳ق-۷۵ق) به حکومت مکه رسید، رایج بوده است. بر پایه این گزارش، حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت. خالد بن عبدالله قسری، حاکم اموی مکه (حک: ۸۷ق-۹۶ق) برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن نماز تراویح در ماه‌های رمضان، شماری از خدمتکاران کعبه را موظف کرده بود که در هر شوط طواف، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.


در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از مناسک حج و عمره و پاره‌ای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله:

۱۰.۱ - تکبیر در آغاز سفر حج

شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانسته‌اند.

۱۰.۲ - تکبیر در دهه اول ذی‌حجه

بر پایه احادیث، مقصود از «ایام معلومات» که در آیه ۲۸ سوره حج ذکر خداوند در آن‌ها سفارش شده، ۱۰ روز اول ماه ذی‌حجه است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) این روزها را محبوب‌ترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر و تهلیل و یادکرد خدا در آن‌ها سفارش فرموده است.
شماری از فقیهان امامی، استحباب تکبیر پیش از روز عید قربان را نفی کرده‌ و حتی در این زمینه ادعای اجماع نموده‌اند.
بر پایه گزارش‌هایی، تکبیرگویی در دهه اول ذی‌حجه در بازار‌های مکه، به عمر و عبدالله بن عمر منسوب است. آورده‌اند که مردم از آن دو پیروی ‌کردند. از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا داده‌اند و آن را «تکبیر مطلق» خوانده‌اند و تکبیر پس از نماز‌های واجب را در ایام تشریق «تکبیر مقید» نامیده‌اند.

۱۰.۳ - تکبیر پس از قطع تلبیه

فقیهان امامی و اهل سنت به پشتوانه احادیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و امامان شیعه: به استحباب تکبیر پس از پایان یافتن زمان لبیک گفتن باور دارند.

۱۰.۴ - تکبیر هنگام دیدن کعبه

شماری از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی، تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانسته‌اند.

۱۰.۵ - تکبیر هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در فتح مکه، هنگام استلام حجرالاسود تکبیر گفت و مسلمانان با ایشان همراهی کردند. امام صادق (علیه‌السلام) سفارش فرموده که حج‌گزار هنگام ورود به مسجدالحرام، روبه‌روی حجرالاسود قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگ‌تر است و نیز بزرگ‌تر است از هر که از او می‌ترسم و بیم دارم.» در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت ایشان هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است. نیز امام صادق: هرگاه نزد حجرالاسود می‌آمد، می‌فرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»
بر پایه حدیثی، امام باقر (علیه‌السلام) هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمرده‌اند. در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابن‌عمر به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) سفارش شده است و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا داده‌اند.
به روایتی دیگر، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه می‌گشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبه‌روی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.
[۲۵۱] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱، ص۲۸.
اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی، به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمرده‌اند.

۱۰.۶ - تکبیر هنگام طواف

بر پایه روایتی از اهل سنت، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هنگام طواف، ابوبکر را در حال خواندن شعر یافت و تکبیر گفت و او را نیز به تکبیرگویی تشویق کرد.

۱۰.۷ - تکبیر هنگام بیرون آمدن از خانه خدا

فقیهان امامی سه بار تکبیرگویی را هنگام بیرون آمدن از کعبه، به پشتوانه حدیثی حاکی از سه بار تکبیرگویی امام صادق (علیه‌السلام) مستحب دانسته‌اند.

۱۰.۸ - تکبیر پس از طواف و پیش از سعی

بر پایه حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) مستحب است که انسان پس از پایان یافتن طواف، بر بالای کوه صفا رود و به حجرالاسود روی کند و پس از حمد و ثنای خداوند و یاد کردن از نعمت‌های او، با ترتیب و آداب مشخص بیش از ۱۰۰ بار تکبیر گوید و این کار را تا حد ممکن تکرار کند و مدتی در مکان صفا درنگ نماید و تکبیر گوید.
[۲۶۹] شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۴۶.
بر پایه روایات اهل سنت، توقف و تکبیرگویی بر صفا پس از طواف، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حجة الوداع بوده است. فقیهان امامی و اهل سنت
[۲۷۷] ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۴۰۳.
به پشتوانه روایات یاد شده، به استحباب تکبیرگویی پیش از آغاز سعی باور دارند.

۱۰.۹ - تکبیر هنگام سعی

از جمله ذکرهای مستحب در آغاز و نیز هنگام سعی میان صفا و مروه، تکبیر است. در باور برخی از اهل سنت، مستحب است سعی کننده هنگام استقرار بر صفا و مروه در میان سعی، تکبیر بگوید.

۱۰.۱۰ - تکبیر هنگام حرکت به سوی عرفات

در منابع اهل سنت، تکبیرگویی در مسیر حرکت به سوی عرفات، از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده و مستحب به شمار رفته است.

۱۰.۱۱ - تکبیر هنگام وقوف در عرفات

بر پایه روایتی، امام صادق (علیه‌السلام) ۱۰۰ بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام وقوف در عرفات سفارش فرموده است. فقیهان امامی و اهل سنت نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمرده‌اند.

۱۰.۱۲ - تکبیر هنگام وقوف در مزدلفه

فقیهان امامی
[۲۹۶] کاشف الغطاء، حسن بن جعفر، انوار الفقاهه، ص۱۶۱.
و اهل سنت
[۲۹۷] کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۱.
به پشتوانه آیه ۱۹۸ سوره بقره که به ذکر خدا در مشعر الحرام فرمان داده: «فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ» و نیز روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
[۳۰۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۵۹.
ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانسته‌اند.

۱۰.۱۳ - تکبیر هنگام عبور از منطقه مازمین

حاجیان هنگام عبور از مازمین (منطقه‌ای میان دو کوه که از یک سو به مشعر الحرام و از دیگر سو به عرفات می‌رسد) مستحب است اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ می‌کنند، دور می‌سازد و فرشتگان را به یاری آنان می‌فرستد.
[۳۰۳] خراسانی، محمدجواد، هدایة الامه، ج۵، ص۳۷۰.


۱۰.۱۴ - تکبیر در ایام تشریق

در باور مشهور فقیهان امامی، تکبیرگویی در ایام تشریق در منا برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (۱۵ نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (۱۰ نماز) مستحب است. پشتوانه آنان، آیات قرآن است که به ذکر خدا در «ایام معدودات» فرمان داده و نیز آیه ۳۷ سوره حج که تکبیر را حکمت مناسک حج شمرده است. پشتوانه دیگر آنان، احادیث است. از فقیهان شیعه، تنها سید مرتضی و ابن حمزه طوسی به پشتوانه احادیثی این تکبیرها را برای حاجیان واجب دانسته‌اند. ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.» در برخی روایات، عبارت «وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَی مَا اَبْلَانَا» یا «و الحمدُ لله علی ما اولانا» به ذکر پیشین افزوده شده است. بر پایه حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات ۱۹۸ و ۲۰۰ سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در عرفات و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان مشرکان رایج بوده، فرمان داده است. شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند. شافعیان و مالکیان و حنبلیان به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه ۳۷ سوره حج و روایات، تکبیرگویی را در ایام تشریق مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه ۲۰۳ سوره بقره: «وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیامٍ مَعْدُودَاتٍ» و روایات حاکی از سنت نبوی این تکبیر واجب است. در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است. البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح روز عرفه دانسته‌اند و شماری از حنبلیان بر آغاز آن از روز عرفه، ادعای اجماع کرده‌اند. درباره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز. عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر» «لا اله الا الله» و «الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.» در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.

۱۰.۱۵ - تکبیر هنگام رمی جمرات

فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در رمی جمرات، به پشتوانه احادیث مستحب دانسته‌اند. حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»، «بسم الله و الله اکبر رغماٌ للشیطان و حزبه»، «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمرده‌اند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است. مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمرده‌اند و آن را هنگام رَمی، مستحب می‌دانند. نظر شافعیان و حنبلیان نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است. پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از عایشه، ابن عمر، جابر بن عبدالله و ابن عباس از آن حکایت دارد.

۱۰.۱۶ - تکبیر هنگام قربانی کردن

بر پایه احادیثی از امام صادق (علیه‌السلام)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا داده‌اند. برخی از اهل سنت نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه ۳۷ سوره حج استنادکرده‌اند.

۱۰.۱۷ - تکبیر پس از حلق

شماری از فقیهان شافعی پس از حلق در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانسته‌اند.

۱۰.۱۸ - تکبیر در نماز عید قربان

در باور فقیهان امامی و اهل سنت، تکبیرهای متعدد در نماز عید قربان مستحب است. روایات شیعه این تکبیرها را پیش از قنوت‌ها در رکعت اول، پنج تکبیر و در رکعت دوم، چهار تکبیر دانسته‌اند که با احتساب تکبیرة الاحرام و تکبیرهای پیش از رکوع، ۱۲ تکبیر می‌شود. فقیهان امامی بر پایه این روایات فتوا داده‌اند. شماری از روایات در منابع اهل سنت، تعداد تکبیرهای نماز عید را هفت بار در رکعت اول و پنج بار در رکعت دوم، پیش از قرائت سوره حمد، دانسته‌اند. به گزارش از ابن عباس، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در رکعت اول پنج بار و در رکعت دوم چهار (یا پنج) بار تکبیر می‌گفت و خلفای عباسی بر پایه این روایت رفتار می‌کردند. نیز فقیهان اهل سنت درباره تعداد و محل این تکبیرها تفاوت دیدگاه دارند.


بر پایه شماری از منابع شیعی، هنگام ورود به مسجدالنبی برای زیارت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مستحب است کنار ذکرهای دیگر ۱۰۰ بار تکبیر گفته شود. نیز گفتن تکبیر هنگام زیارت حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) و دیگر معصومان، از جمله امامان بقیع مستحب به شمار رفته است.


۱. احکام القرآن: ابن عربی (م ۵۴۳ق)، به کوشش محمد عطا، لبنان، دار الفکر.
۲. اخبار مکه: ازرقی (م ۲۴۸ق)، به کوشش رشدی صالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
۳. اخبار مکه: فاکهی (م ۲۷۹ق)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
۴. الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله بن محمود موصلی (م ۶۸۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
۵. اخصر المختصرات فی الفقه: محمد بن بلبلان حنبلی (م ۱۰۸۳ق)، به کوشش محمد ناصر، بیروت، دار البشائر الاسلامیه، ۱۴۱۶ق.
۶. ارشاد القلوب: حسن بن محمد دیلمی (م ۸۴۱ق)، قم، رضی، ۱۴۱۲ق.
۷. الاستبصار: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
۸. الاستذکار: ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
۹. اسنی المطالب فی شرح روض الطالب: ذکریا انصاری، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
۱۰. الاشراف فی عامة فرائض اهل الاسلام: مفید (م ۱۴۱۳ق)، به کوشش مهدی نجف، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
۱۱. اعانة الطالبین: سید بکری دمیاطی (م ۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
۱۲. اقبال الاعمال: ابن طاوس (م ۶۶۴ق)، به کوشش قیومی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۸ق.
۱۳. الاقناع: شربینی (م ۹۷۷ق)، بیروت، دار المعرفه.
۱۴. الامالی: طوسی (م ۴۶۰ق)، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
۱۵. امتاع الاسماع: مقریزی (م ۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
۱۶. الانتصار: سید مرتضی (م ۴۳۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
۱۷. انوار الفقاهه: کاشف الغطاء (م ۱۲۲۷ق)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، ۱۴۲۲ق.
۱۸. بحار الانوار: مجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۱۹. البحر الرائق: ابونجیم مصری (م ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۲۰. بدایة المجتهد: ابن رشد قرطبی (م ۵۹۵ق)، به کوشش عطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
۲۱. البدایة و النهایه: ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
۲۲. بدائع الصنائع: علاء الدین کاسانی (م ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
۲۳. بصائرالدرجات: صفار (م ۲۹۰ق)، به کوشش کوچه‌باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
۲۴. البلد الامین: کفعمی (م ۹۰۵ق)، بیروت، الاعملی، ۱۴۱۸ق.
۲۵. البنایة شرح الهدایه: محمود بن احمد غیتابی (م ۸۵۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
۲۶. بیان السعاده: جنابذی (م ۱۳۲۷ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
۲۷. البیان و التحصیل: محمد بن رشد قرطبی (م ۵۲۰ق)، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
۲۸. تاج العروس: زبیدی (م ۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
۲۹. التاج و الاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف عبدری (م ۸۹۷ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۹۸ق.
۳۰. تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): طبری (م ۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۱. تاریخ مکة المشرفه: محمد ابن ضیاء (م ۸۵۴ق)، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
۳۲. تاویل الدعائم: نعمان بن محمد (م ۳۶۳ق)، به کوشش اعظمی، قاهره، دار المعارف.
۳۳. التبیان: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۴. تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علی زیلعی، قاهره، دار الکتب الاسلامی، ۱۳۱۳ق.
۳۵. تحریر الاحکام الشرعیه: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۲۰ق.
۳۶. تحفة الفقهاء: علاء الدین سمرقندی (م ۵۳۵ق./۵۳۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
۳۷. تذکرة الفقهاء: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
۳۸. تفسیر القمی: قمی (م ۳۰۷ق)، به کوشش جزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
۳۹. التفسیر الکبیر: فخر رازی (م ۶۰۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
۴۰. تفسیر شاهی (آیات الاحکام): ابوالفتح جرجانی (م ۹۷۶ق)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، ۱۳۶۲ش.
۴۱. تهذیب الاحکام: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
۴۲. تهذیب اللغه: ازهری (م ۳۷۰ق)، محمد عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۱م.
۴۳. الثمر الدانی: آبی ازهری (م ۱۳۳۰ق)، بیروت، المکتبة الثقافیه.
۴۴. ثواب الاعمال: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، رضی، ۱۳۶۸ش.
۴۵. جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد قمی (م. قرن۷ق)، به کوشش حسنی، قم، زمینه‌سازان ظهور امام عصر، ۱۳۷۹ش.
۴۶. جامع المدارک: سید احمد خوانساری (م ۱۴۰۵ق)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
۴۷. الجامع للشرائع: یحیی بن سعید حلی (م ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
۴۸. جمال الاسبوع: ابن طاوس (م ۶۶۴ق)، به کوشش قیومی، آفاق، ۱۳۷۱ش.
۴۹. جمل العلم و العمل: سید مرتضی (م ۴۳۶ق)، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۷ق.
۵۰. جواهر الکلام: نجفی (م ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۵۱. حاشیة الجمل: سلیمان جمل (م ۱۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر.
۵۲. حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
۵۳. الحاوی الکبیر: ماوردی (م ۴۵۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۵۴. الحدائق الناضره: یوسف بحرانی (م ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
۵۵. حواشی الشروانی و العبادی: شروانی (م ۱۳۰۱ق) و عبادی (م. ۹۹۴ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۵۶. الخصال: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۵۷. الخلاف: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
۵۸. الدروس الشرعیه: شهید اول (م ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
۵۹. الدعوات: راوندی (م ۵۷۳ق)، قم، مدرسه امام مهدی (علیه‌السلام)، ۱۴۰۷ق.
۶۰. دلائل الامامه: طبری شیعی (م. قرن۴ق)، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
۶۱. دلائل النبوه: بیهقی (م ۴۵۸ق)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
۶۲. ذخیرة المعاد: محمد باقر سبزواری (م ۱۰۹۰ق)، آل البیت.
۶۳. الذخیره: احمد بن ادریس قرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م.
۶۴. ذکری: شهید اول (م ۷۸۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۹ق.
۶۵. روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان: شهید ثانی (م ۹۶۵ق)، قم، آل البیت.
۶۶. الروضة البهیة فی شرح اللمعه: شهید ثانی (م ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
۶۷. شماری از نویسندگان، ره‌توشه حج: شماری از نویسندگان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
۶۸. ریاض المسائل: سید علی طباطبائی (م ۱۲۳۱ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۸ق.
۶۹. زاد المسیر: ابن جوزی (م ۵۹۷ق)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
۷۰. زبدة البیان: مقدس اردبیلی (م ۹۹۳ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
۷۱. سبل الهدی: محمد بن یوسف صالحی (م ۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
۷۲. السرائر: ابن ادریس (م ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
۷۳. السنن الکبری: بیهقی (م ۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
۷۴. سنن النسائی: نسائی (م ۳۰۳ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸ق.
۷۵. الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م ۶۸۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۷۶. شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م ۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
۷۷. شعب الایمان: بیهقی (م ۴۵۸ق)، به کوشش محمد سعید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
۷۸. الصحاح: جوهری (م ۳۹۳ق)، به کوشش عطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
۷۹. صحیح البخاری: بخاری (م ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
۸۰. صحیح مسلم بشرح نووی: نووی (م ۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
۸۱. صحیح مسلم: مسلم (م ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
۸۲. الطبقات الکبری: ابن سعد (م ۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۸۳. العده شرح العمره: عبدالرحمن مقدسی (م ۶۲۴ق)، به کوشش عویضه، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
۸۴. علل الشرائع: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
۸۵. عمدة القاری: عینی (م ۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۸۶. العین: خلیل (م ۱۷۵ق)، به کوشش مخزومی و سامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
۸۷. عیون الاثر: ابن سید الناس (م ۷۳۴ق)، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق.
۸۸. غنیة النزوع: ابن زهرة حلبی (م ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۷ق.
۸۹. فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد رافعی (م ۶۲۳ق)، دار الفکر.
۹۰. شماری از نویسندگان، فرهنگ زیارت: جواد محدثی، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
۹۱. فقه الرضا (علیه‌السلام): صدوق (م ۳۲۹ق)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا (علیه‌السلام)، ۱۴۰۶ق.
۹۲. فلاح السلائل: ابن طاوس (م ۶۴۴ق).
۹۳. قرب الاسناد: حمیری (م. قرن۳ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۳ق.
۹۴. الکافی فی فقه اهل المدینه: ابن عبدالبر (م ۴۶۲ق)، محمد مورتیانی، ریاض، مکتبة الریاض، ۱۴۰۰ق.
۹۵. الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
۹۶. الکافی: کلینی (م ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
۹۷. کامل الزیارات: ابن قولویه قمی (م ۳۶۸ق)، به کوشش قیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
۹۸. الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (م ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
۹۹. کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش.
۱۰۰. کشاف القناع: منصور بهوتی (م ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۱۰۱. کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م ۱۲۲۷ق)، اصفهان، مهدوی.
۱۰۲. لسان العرب: ابن منظور (م ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
۱۰۳. لوامع صاحبقرانی: محمدتقی مجلسی (م ۱۰۷۰ق)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۴ق.
۱۰۴. المبدع شرح المقنع: ابراهیم بن محمد ابن مفلح (م ۸۴۴ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۱۰۵. المبسوط فی فقه الامامیه: طوسی (م ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
۱۰۶. المبسوط: سرخسی (م ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
۱۰۷. مجمع البیان: طبرسی (م ۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
۱۰۸. مجمع الفائدة و البرهان: محقق اردبیلی (م ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۱۰۹. المجموع شرح المهذب: نووی (م ۶۷۶ق)، دار الفکر.
۱۱۰. المحاسن: ابن خالد برقی (م ۲۷۴ق)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش.
۱۱۱. المحیط فی اللغه: صاحب بن عباد (م ۳۸۵ق)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، ۱۴۱۵ق.
۱۱۲. مدارک الاحکام: سید محمد بن علی موسوی عاملی (م ۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
۱۱۳. المدونة الکبری: مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
۱۱۴. المزار الکبیر: محمد بن مشهدی (م ۶۱۰ق)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق.
۱۱۵. المزار: مفید (م ۴۱۳ق)، به کوشش ابطحی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
۱۱۶. مسالک الافهام الی آیات الاحکام: فاضل جواد کاظمی (م ۱۰۶۵ق)، به کوشش شریف‌زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
۱۱۷. مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: شهید ثانی (م ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۱۱۸. مسائل علی بن جعفر: علی بن جعفر عریضی (م. قرن۲ق)، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ق.
۱۱۹. المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
۱۲۰. مستند الشیعه: احمد نراقی (م ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
۱۲۱. مسند احمد: احمد بن حنبل (م ۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
۱۲۲. مصباح المتهجد: طوسی (م ۴۶۰ق)، بیروت، فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق.
۱۲۳. المصباح: کفعمی (م ۹۰۵ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
۱۲۴. المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م ۲۳۵ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
۱۲۵. المصنّف: عبدالرزاق صنعانی (م ۲۱۱ق)، به کوشش حبیب رحمن، المجلس العلمی.
۱۲۶. معانی الاخبار: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
۱۲۷. المعجم الکبیر: طبرانی (م ۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
۱۲۸. المغازی: واقدی (م ۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
۱۲۹. مغنی المحتاج: محمد شربینی (م ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
۱۳۰. المغنی: عبدالله بن قدامه (م ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۱۳۱. المقنع: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، مؤسسه امام‌هادی (علیه‌السلام)، ۱۴۱۵ق.
۱۳۲. المقنعه: مفید (م ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
۱۳۳. مکارم الاخلاق: طبرسی (م. ۵۴۸ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۲ق.
۱۳۴. من لا یحضره الفقیه: صدوق (م ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
۱۳۵. من وحی القرآن: سید محمد حسین فضل الله، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
۱۳۶. منار السبیل فی شرح الدلیل: ابراهیم بن ضویان (م ۱۳۵۳ق)، به کوشش شاویش، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
۱۳۷. مناسک حج و عمره: بهجت، قم، شفق، ۱۴۲۴ق.
۱۳۸. المنتظم: ابن جوزی (م ۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
۱۳۹. منتهی المطلب: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
۱۴۰. المواعظ و الاعتبار: مقریزی (م ۸۴۵ق)، به کوشش خلیل منصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۱۴۱. مواهب الجلیل: حطاب رعینی (م ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
۱۴۲. مواهب علیه (تفسیر حسینی): حسینی کاشفی (م ۹۱۰ق)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال.
۱۴۳. موسوعة مرآة الحرمین الشریفین: ایوب صبری پاشا (م ۱۲۹۰ق)، قاهره، دار الآفاق العربیه، ۱۴۲۴ق.
۱۴۴. الموطا: مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، به کوشش الندوی، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۳ق.
۱۴۵. مهذب الاحکام: سید عبدالاعلی سبزواری (م ۱۴۱۴ق)، قم، المنار، ۱۴۱۳ق.
۱۴۶. المهذب: قاضی ابن براج (م ۴۸۱ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
۱۴۷. المیزان: طباطبائی (م ۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
۱۴۸. النتف فی الفتاوی: علی بن حسین سغدی (م ۴۶۱ق)، صلاح الدین، عمان، دار الفرقان، ۱۴۰۴ق.
۱۴۹. النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م ۸۷۴ق)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۳۹۲ق.
۱۵۰. حلی، یحیی بن سعید، نزهة الناظر: یحیی بن سعید حلی (م ۶۸۹ق)، به کوشش حسینی و واعظی، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۶ق.
۱۵۱. نهایة الاحکام: علامه حلی (م ۷۲۶ق)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
۱۵۲. النهایه: طوسی (م ۴۶۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
۱۵۳. وسائل الشیعه: حر عاملی (م ۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
۱۵۴. الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م ۵۶۰ق)، به کوشش حسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.
۱۵۵. هدایة الامة الی احکام الائمه: حر عاملی (م ۱۱۰۴ق)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
۱۵۶. الهدایة شرح بدایة المبتدی: علی بن ابی‌بکر مرغینانی (م ۵۹۳ق)، به کوشش طلال یوسف، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
۱۵۷. الهدایه: صدوق (م ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة امام‌هادی (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸


۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۶۱.    
۲. صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ج۲، ص۴۸.    
۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۸۰۱، «کبر».    
۴. عریضی، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر، ص۱۴۱-۱۴۲.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۱۶.    
۶. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱، ص۳۵-۳۶.    
۷. سمرقندی، محمد بن احمد، تحفة الفقهاء، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۸. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۱۰، ص۱۲۲.    
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۱۲۷.    
۱۰. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۴، ص۵، «کبر».    
۱۱. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۱، ص۲۴۱.    
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۱۷.    
۱۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۱.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۶. جنابذی، محمد بن حیدر، بیان السعاده، ج۱، ص۱۷۳.
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۲۴.    
۱۸. فضل الله، سید محمدحسین، من وحی القرآن، ج۴، ص۳۰.
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۶.    
۲۰. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر، ج۱، ص۱۴۴.    
۲۱. واعظ کاشفی، حسین، مواهب علیه، ص۵۷.
۲۲. حج/سوره۲۲، آیه۳۷.    
۲۳. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۲۷.    
۲۴. جرجانی، ابوالفتح بن مخدوم، تفسیر شاهی، ج۱، ص۳۸۱.
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۷۶.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۸.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۷۶.    
۲۸. قمی، علی ابن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۳۸.    
۳۰. ابن عربی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۲۳.    
۳۱. شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۳۲۰.    
۳۲. رشید الدین میبدی، ابوالفضل، کشف الاسرار، ج۶، ص۳۶۹.
۳۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۸۶.    
۳۴. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۳۱.    
۳۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۹۱.    
۳۶. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۰۱.    
۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۱۴.    
۳۸. فیض کاشانی، الوافی، ج۲، ص۲۸۴.    
۳۹. کتاب مقدس، خروج ۱۸: ۱۱.
۴۰. کتاب مقدس، ایوب ۳۳: ۱۲.
۴۱. کتاب مقدس، رساله اول یوحنا ۴: ۴.
۴۲. کتاب مقدس، ایوب ۳۶: ۲۲، ۲۶.
۴۳. کتاب مقدس، ایوب، ۳۶: ۲۴.
۴۴. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۴۴.    
۴۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۱۹-۲۲۰.    
۴۶. فیض کاشانی، الوافی، ج۱۲، ص۷۴.    
۴۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۲.    
۴۸. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۳، ص۹۵.    
۴۹. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۱۶۶.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۰۹.    
۵۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۲.    
۵۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۴.
۵۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۳.    
۵۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۳، ص۲۰۴.    
۵۵. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۸۳.    
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹.    
۵۷. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۱۶۲.    
۵۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۱۶.    
۵۹. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۸۴.    
۶۰. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۴۴.    
۶۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۱۰۰۹.
۶۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۸۹.
۶۳. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۲، ص۵۶.    
۶۴. شیخ، طوسی، الامالی، ص۲۵۸.
۶۵. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۰۱.    
۶۶. شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۳۹۷.    
۶۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۸۳.    
۶۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۳۵.    
۶۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۴، ص۱۰۰.    
۷۰. ازرقی، محمد بن عبد الله، اخبار مکه، ج۱، ص۳۰۲.    
۷۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۵۵۱.    
۷۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۵۳۴.    
۷۳. بردی، یوسف بن تغری، النجوم الزاهره، ج۶، ص۳۷.    
۷۴. مقریزی، احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار، ج۲، ص۴۳۸.    
۷۵. بردی، یوسف بن تغری، النجوم الزاهره، ج۲، ص، ۴۳۸.    
۷۶. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۱۰.    
۷۷. خراسانی، محمدجواد، هدایة الامه، ج۳، ص۱۳۹.
۷۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۰۶.    
۷۹. فیض کاشانی، الوافی، ج۹، ص۱۴۵۵.    
۸۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۰۶.    
۸۱. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۴.    
۸۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۱.    
۸۳. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۸.    
۸۴. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۵۸، ص۵.    
۸۵. شیخ، مفید، المزار، ص۶۵.    
۸۶. قطب راوندی، سعید بن هبة‌الله، الدعوات، ص۲۹۵.    
۸۷. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۶، ص۲۷۷.    
۸۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۲۶.    
۸۹. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۳۱-۳۲.    
۹۰. ابن طاوس، علی بن موسی، جمال الاسبوع، ص۴۱۰.    
۹۱. ابن طاوس، علی بن موسی، فلاح السائل، ص۲۲۱-۲۲۲.    
۹۲. قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، الدعوات، ص۸۴.    
۹۳. ابن طاووس، علی بن موسی‌، الاقبال، ج۱، ص۶۷.    
۹۴. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۵۵.    
۹۵. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۶۲، ۱۶۴.    
۹۶. قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، الدعوات، ص۲۵۹.    
۹۷. قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، الدعوات، ص۲۶۸.    
۹۸. شیخ، مفید، المزار، ص۶۶.    
۹۹. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۵۱.    
۱۰۰. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۴۴۹.    
۱۰۱. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص، ۴۶۰.    
۱۰۲. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص، ۴۶۴.    
۱۰۳. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص، ۴۷۸.    
۱۰۴. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۴.    
۱۰۵. ابن طاووس، علی بن موسی‌، الاقبال، ج۱، ص۱۳۴.    
۱۰۶. ابن طاووس، علی بن موسی‌، الاقبال، ج۱، ص۳۳۷.    
۱۰۷. ابن طاووس، علی بن موسی‌، الاقبال، ج۲، ص۷۰.    
۱۰۸. شیخ مفید، المزار، ص۷۶.    
۱۰۹. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۴۰.    
۱۱۰. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۸۱.    
۱۱۱. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص، ۲۵۲.    
۱۱۲. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص، ۳۰۲.    
۱۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۷۶.    
۱۱۴. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۱۷.    
۱۱۵. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۴۲۱.    
۱۱۶. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص، ۴۳۰.    
۱۱۷. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص، ۴۶۲.    
۱۱۸. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۶۵۷.    
۱۱۹. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۹۹، ص۲۶۶.    
۱۲۰. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹.    
۱۲۱. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۵-۹۶.    
۱۲۲. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۵۲۴.    
۱۲۳. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۲.    
۱۲۴. بهجت، محمد تقی، مناسک حج و عمره، ص۲۸۰.
۱۲۵. مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، ج۸، ص۶۶۶-۶۶۷.    
۱۲۶. شماری از نویسندگان، ره‌توشه حج، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۳.
۱۲۷. شماری از نویسندگان، فرهنگ زیارت، ص۳۴۴.
۱۲۸. ابن طاووس، علی بن موسی‌، الاقبال، ج۲، ص۷۱.    
۱۲۹. شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۲۷۸-۲۷۹.    
۱۳۰. قرطبی، محمد بن رشد، بدایة المجتهد ج۱، ص۸۸.    
۱۳۱. ابن براج، المهذب، ج۱، ص۸۸.    
۱۳۲. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۲۱۳.    
۱۳۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۸۱-۸۲.    
۱۳۴. شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۲۷۸-۲۷۹.    
۱۳۵. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الکافی، ج۱، ص۱۹۷.    
۱۳۶. قرطبی، محمد بن رشد، بدایة المجتهد، ج۱، ص۸۸.    
۱۳۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱، ص۱۱.    
۱۳۸. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۳۹. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب ج۵، ص۲۵.    
۱۴۰. شربینی، محمد بن احمد، الاقناع، ج۱، ص۱۳۱.    
۱۴۱. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۴۲.    
۱۴۲. موسوی عاملی، سیدمحمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۷۹.    
۱۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۶.    
۱۴۴. طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۳، ص۲۵۷.    
۱۴۵. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۸، ص۵۴-۵۵.    
۱۴۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۳۴۵.    
۱۴۷. شیخ مفید، الاشراف، ص۲۳.    
۱۴۸. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۱۱.    
۱۴۹. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۵، ص۲۱۷.    
۱۵۰. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۱۱.    
۱۵۱. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۸، ص۳۸۴.    
۱۵۲. کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، ج۳، ص۲۴۱.    
۱۵۳. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۲۲۸.    
۱۵۴. حلی، حسن بن یوسف، نهایة الاحکام، ج۱، ص۵۱۰.    
۱۵۵. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۸۴.    
۱۵۶. ابن طاوس، علی بن موسی، فلاح السائل، ص۱۶۳.    
۱۵۷. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۵۸. شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۱، ص۶۳۴.    
۱۵۹. شیخ مفید، المقنعه، ص۱۰۹-۱۱۰.    
۱۶۰. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۸۴.    
۱۶۱. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص۱۸.    
۱۶۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۱۰.    
۱۶۳. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۲، ص۸۷.    
۱۶۴. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۱۱.    
۱۶۵. حلی، یحیی بن سعید، نزهة الناظر، ص۳۲.    
۱۶۶. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، روض الجنان، ص۳۰۵.
۱۶۷. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۹۶.    
۱۶۸. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۰، ص۳۳۸.    
۱۶۹. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۲۹۸-۲۹۹.    
۱۷۰. ابن طاوس، علی بن موسی، جمال الاسبوع، ص۱۷۰.
۱۷۱. قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، الدعوات، ص۸۸.    
۱۷۲. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۳۰۴.    
۱۷۳. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.    
۱۷۴. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۹۸.    
۱۷۵. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۵۴۸.    
۱۷۶. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۵۷۵.    
۱۷۷. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۰۶.    
۱۷۸. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۱۳.
۱۷۹. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۱۳.    
۱۸۰. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۹۴.    
۱۸۱. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۹۶.    
۱۸۲. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۱۹۹.    
۱۸۳. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۴۰۵.    
۱۸۴. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۹۶.    
۱۸۵. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۰۴.    
۱۸۶. علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۱۷۱-۱۷۲.    
۱۸۷. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۲۴۵.    
۱۸۸. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۳۱.    
۱۸۹. موصلی، عبدالله بن محمود، الاختیار، ج۱، ص۹۳.
۱۹۰. شیخ صدوق، المقنع، ص۱۵۰.    
۱۹۱. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۷۱.    
۱۹۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۳۸۷-۳۸۸.    
۱۹۳. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۴، ص۴۱۰.    
۱۹۴. ابن سید الناس، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۰.    
۱۹۵. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۸، ص۳۷۲.    
۱۹۶. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۶۸-۶۹.    
۱۹۷. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۲، ص۴۳۴-۴۳۵.    
۱۹۸. کاظمی، فاضل جواد، مسالک الافهام، ج۱، ص۲۶۴.    
۱۹۹. قرطبی، محمد بن رشد، البیان و التحصیل، ج۲، ص۲۱۵.    
۲۰۰. قرطبی، محمد بن رشد، بدایة المجتهد، ج۱، ص۱۸۸.    
۲۰۱. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۶۹.    
۲۰۲. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۱، ص۴۲۱.    
۲۰۳. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۵، ص۶.    
۲۰۴. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۲، ص۳۷۳.    
۲۰۵. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۲، ص۱۰۱.    
۲۰۶. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۶۵-۶۶.    
۲۰۷. ابن ضیاء، محمد بن احمد، تاریخ مکة المشرفه، ج۱، ص۱۵۰.    
۲۰۸. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۶۷۵.    
۲۰۹. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین، ص۲۶۹.    
۲۱۰. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۱۷۴.    
۲۱۱. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۶۷۱.    
۲۱۲. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۲۱۹.    
۲۱۳. ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۳، ص۲۵۰.    
۲۱۴. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۵، ص۳۱۱.    
۲۱۵. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۸۰.    
۲۱۶. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۴، ص۱۵۳.    
۲۱۷. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۴۶۲.    
۲۱۸. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۲، ص۳۷۲.    
۲۱۹. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۴، ص۲۲۷.    
۲۲۰. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الکافی، ج۱، ص۳۴۳.    
۲۲۱. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۵۲.    
۲۲۲. بکری دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانة الطالبین، ج۱، ص۳۰۳.    
۲۲۳. ابن ضویان، ابراهیم، منار السبیل، ج۱، ص۱۵۳.    
۲۲۴. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده، ج۶ ص۲۳۵.    
۲۲۵. سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۲، ص۵۸۳.    
۲۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۷.    
۲۲۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۲۰.    
۲۲۸. رافعی، عبدالکریم بن محمد، فتح العزیز، ج۷، ص۳۷۰.    
۲۲۹. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۰۱.    
۲۳۰. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۵، ص۱۸۷.    
۲۳۱. حاکم نیشابوری، محمد بن حسن، المستدرک، ج۱، ص۶۳۲.    
۲۳۲. بیهقی، السنن کبری، ج۵، ص۲۲۵.    
۲۳۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۹۹.    
۲۳۴. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۷۶.    
۲۳۵. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۹۴.    
۲۳۶. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۴، ص۱۱۶.    
۲۳۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۹.    
۲۳۸. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۰.    
۲۳۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۳.    
۲۴۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۰۱.    
۲۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۷.    
۲۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۷.    
۲۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۴.    
۲۴۴. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۰۱.    
۲۴۵. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۱۱۹.    
۲۴۶. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۲، ص۶۴.    
۲۴۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۴۰-۳۴۱.    
۲۴۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۸، ص۲۴۷.    
۲۴۹. زیلعی، عثمان بن علی، تبیین الحقائق، ج۲، ص۱۶.    
۲۵۰. صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۵، ص۳۲.    
۲۵۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱، ص۲۸.
۲۵۲. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۵، ص۱۲۸.    
۲۵۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۲.    
۲۵۴. بدرالدین العینی، محمود بن احمد، عمدة القاری، ج۹، ص۲۵۷.    
۲۵۵. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۷.    
۲۵۶. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۶۰۳.    
۲۵۷. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۵۲.    
۲۵۸. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۲۹۶، ۳۶۴.    
۲۵۹. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۳۳۸.    
۲۶۰. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۴۹۸.    
۲۶۱. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۱، ص۳۰۳.    
۲۶۲. ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۴۴.    
۲۶۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۲۹.    
۲۶۴. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۷۹.    
۲۶۵. موسوی عاملی، سیدمحمد بن علی، مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۶۶.    
۲۶۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۴.    
۲۶۷. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۷، ص۳۳۸.    
۲۶۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۳۱.    
۲۶۹. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۴۶.
۲۷۰. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص۱۴۶.    
۲۷۱. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۸۸۶.    
۲۷۲. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۵، ص۲۴۰.    
۲۷۳. بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق، ج۱۶، ص۲۶۱.    
۲۷۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۱۵.    
۲۷۵. خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۲، ص۵۲۲.    
۲۷۶. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۴۸.    
۲۷۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۴۰۳.
۲۷۸. عینی‌، محمود بن‌ احمد، البنایه، ج۴، ص۲۰۳.    
۲۷۹. عبدری، محمد بن یوسف، التاج و الاکلیل، ج۴، ص۱۵۵.    
۲۸۰. شیخ صدوق، فقه الرضا، ص۲۲۰.    
۲۸۱. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص۲۰۲.    
۲۸۲. موصلی، عبدالله بن محمود، الاختیار، ج۱، ص۱۴۹.    
۲۸۳. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۸۸۶.    
۲۸۴. مرغیانی، علی بن ابی‌بکر، الهدایه، ج۱، ص۱۳۹.    
۲۸۵. موصلی، عبدالله بن محمود، الاختیار، ج۱، ص۱۴۹.    
۲۸۶. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، ج۴، ص۱۵۱.    
۲۸۷. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، نووی، ج۲، ص۹۳۳.    
۲۸۸. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۴۱.    
۲۸۹. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۵۴۰-۵۴۱.    
۲۹۰. شیخ مفید، المقنعه، ص۴۰۹.    
۲۹۱. سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۵۴.    
۲۹۲. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۹۶.    
۲۹۳. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستذکار، ج۴، ص۷۵.    
۲۹۴. حطاب رعینی، محمد بن محمد، مواهب الجلیل، ج۳، ص۹۲.    
۲۹۵. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان، ص۲۷۱.    
۲۹۶. کاشف الغطاء، حسن بن جعفر، انوار الفقاهه، ص۱۶۱.
۲۹۷. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۵۱.
۲۹۸. جمل، سلیمان، حاشیة الجمل، ج۲، ص۴۶۳.    
۲۹۹. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۳۰۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۵۹.
۳۰۱. صبری پاشا، ایوب، موسوعة مرآة الحرمین، ج۲، ص۸۹۶.    
۳۰۲. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۵۰.    
۳۰۳. خراسانی، محمدجواد، هدایة الامه، ج۵، ص۳۷۰.
۳۰۴. شیخ صدوق، الهدایه، ص۲۰۹-۲۱۰.    
۳۰۵. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر، ج۱، ص۳۱۹.    
۳۰۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۴-۳۵.    
۳۰۷. بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.    
۳۰۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۱۶.    
۳۰۹. حلی، حسن بن یوسف، نهایة الاحکام، ج۲، ص۶۶.    
۳۱۰. شهید اول، ذکری، ج۴، ص۱۷۸.    
۳۱۱. سید مرتضی، علی بن حسین، جمل العلم، ص۷۵.    
۳۱۲. علم‌الهدی، علی بن حسین، الانتصار، ص۱۷۲.    
۳۱۳. ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الوسیله، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۳۱۴. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۲۹۹.    
۳۱۵. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۷۰.    
۳۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۱۶.    
۳۱۷. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۲.    
۳۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۶.    
۳۱۹. سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۱۴، ص۳۸۶.    
۳۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۳۱.    
۳۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۱۷.    
۳۲۲. شیخ صدوق، فقه الرضا، ص۲۰۹.    
۳۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۵۱۷.    
۳۲۴. حر عاملی، محمد بن حسن، هدایة الامه، ج۵، ص۴۳۴.    
۳۲۵. ابن حمزه، محمد بن علی، الوسیله، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۳۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۳۸۲.    
۳۲۷. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۳۳-۳۴.    
۳۲۸. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۲۴۹.    
۳۲۹. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۲۵۲.    
۳۳۰. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۲۹۲.    
۳۳۱. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۴۸۳.    
۳۳۲. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۹.    
۳۳۳. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۱.    
۳۳۴. بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.    
۳۳۵. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۰.    
۳۳۶. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۲۴۹.    
۳۳۷. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۲، ص۴۳-۴۴.    
۳۳۸. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۲۹۲.    
۳۳۹. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۳۳-۳۴.    
۳۴۰. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۹۵.    
۳۴۱. حنبلی، محمد بن بلبلان، اخصر المختصرات، ج۱، ص۱۳۰.    
۳۴۲. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۳۴.    
۳۴۳. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۲، ص۲۵۲.    
۳۴۴. ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الکافی، ج۱، ص۳۴۳.    
۳۴۵. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۲۴۹.    
۳۴۶. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۶.    
۳۴۷. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۲۹۲.    
۳۴۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۳۳-۳۴.    
۳۴۹. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۴۰.    
۳۵۰. آبی ازهری، صالح، الثمر الدانی، ص۲۵۲-۲۵۳.    
۳۵۱. کاسانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع، ج۱، ص۱۹۵.    
۳۵۲. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۲، ص۲۹۲.    
۳۵۳. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۴۹۳.    
۳۵۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۹۱، ۴۸۱.    
۳۵۵. شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۹۸.    
۳۵۶. ابن ‌زهره، حمزه‌ بن علی، غنیة النزوع، ص۱۸۸.    
۳۵۷. قمی، علی بن محمد، جامع الخلاف، ص۲۱۴.    
۳۵۸. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۳۹۴.    
۳۵۹. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۴، ص۲۰.    
۳۶۰. عینی‌، محمود بن‌ احمد، البنایه، ج۴، ص۲۴۰-۲۴۱.    
۳۶۱. ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۱۳.    
۳۶۲. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۴۳۷.    
۳۶۳. عبدری، محمد بن یوسف، التاج و الاکلیل، ج۴، ص۱۸۶.    
۳۶۴. ابن ادریس، الذخیره، ج۳، ص۲۷۹.    
۳۶۵. ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۹۵.    
۳۶۶. شروانی، احمد بن قاسم، حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۱۸.    
۳۶۷. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۱۷۰.    
۳۶۸. مالک بن انس، الموطا، ج۱، ص۴۰۷.    
۳۶۹. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۴، ص۲۸۵.    
۳۷۰. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۲، ص۵۰۰.    
۳۷۱. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۱۷۰.    
۳۷۲. شروانی، احمد بن قاسم، حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۱۸.    
۳۷۳. ماوردی، علی بن محمد، الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۹۴.    
۳۷۴. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۲۳۵.    
۳۷۵. ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۳، ص۳۹۸.    
۳۷۶. مقدسی، عبد الرحمن بن ابراهیم، العده، ج۱، ص۲۱۸.    
۳۷۷. ابن مفلح، ابراهیم بن محمد، المبدع، ج۳، ص۲۲۹.    
۳۷۸. فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۴، ص۲۸۶.    
۳۷۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۹۸.    
۳۸۰. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۰۴.    
۳۸۱. شیخ مفید، المقنعه، ص۴۱۸.    
۳۸۲. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۷۴.    
۳۸۳. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۳۰۱-۳۰۲.    
۳۸۴. ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۲۹۹.    
۳۸۵. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۸، ص۲۰۴.    
۳۸۶. شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۶۸.    
۳۸۷. انصاری، زکریا بن محمد، اسنی المطالب، ج۱، ص۴۹۲.    
۳۸۸. مغربی، نعمان بن محمد، تاویل الدعائم، ج۱، ص۳۲۳.    
۳۸۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۴۶۰.    
۳۹۰. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۴۴۸.    
۳۹۱. شیخ طوسی، النهایه، ص۱۳۵.    
۳۹۲. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۳، ص۴۰۳.    
۳۹۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۶، ص۴۰.    
۳۹۴. ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم، البحر الرائق، ج۲، ص۱۷۳.    
۳۹۵. سغدی، علی بن حسین، النتف، ج۱، ص۱۰۱.    
۳۹۶. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۵، ص۱۵.    
۳۹۷. بکری دمیاطی، عثمان بن محمد، اعانة الطالبین، ج۱، ص۳۰۲.    
۳۹۸. زیلعی، عثمان بن علی، تبیین الحقائق، ج۱، ص۲۲۵.    
۳۹۹. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۵۶.    
۴۰۰. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص۵۰۶.    
۴۰۱. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۸۸.    
۴۰۲. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص۵۰۶.    
۴۰۳. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۲۰۸.    



محمدسعید نجاتی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «تکبیر»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۱/۸.    






جعبه ابزار