تواضع در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تواضع در اصطلاح
علم اخلاق، شکستگی و
فروتنی نفس است؛ به گونهای که برای خود هیچ برتری و امتیازی بر دیگران قائل نبوده، در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی دارد.
تواضع
مصدر باب تفاعل از ریشه «و ض ع» است.
وضع به معنای نهادن و پایین آوردن چیزی است.
تواضع در
لغت به معنای فرونهادن خویش،
تذلّل،
فروتنی و شکسته نفسی
است.
تواضع در
اصطلاح علم اخلاق، از فضایل ارزشمند اخلاقی و به این معناست که
انسان دارای
ملکه شکسته نفسی باشد، به گونه ای که برای خود مزیتی بر دیگران نبیند و با
کردار و
گفتار خویش دیگران را بزرگ شمرده، به آنان احترام بگذارد
، بنابراین، معنای لغوی تواضع
اعم از معنای اصطلاحی آن بوده و تواضع در برابر
خدا را نیز شامل میشود، چنان که واژه تواضع در برخی
روایات و عبارات
مفسران و
اخلاق پژوهان به همین معنا به کار رفته است. در این مقاله، معنای اصطلاحی مورد نظر است و از «تواضع برای خدا» در مقاله
خشوع بحث میشود.
اخلاق پژوهان پس از تعریف تواضع، به تعیین دقیق تر مرزهای آن پرداخته و برای تواضع دو طرف
افراط و
تفریط ذکر کردهاند که هر دو از
رذایل اخلاقی به شمار میآیند، زیرا افراط در تواضع، مانند تواضع برای
متکبّران، موجب پستی و ذلّت است و تفریط در آن باعث
تکبر و
غرور و
خودبینی است
؛ همچنین از آنجا که تشخیص تواضع معمولاً دشوار است و ممکن است شخصی خود را صاحب ملکه تواضع بپندارد در حالی که واقعا متواضع نیست، برخی اخلاق پژوهان نشانههایی برای تواضع برشمرده اند؛ مانند اینکه اموری چون مقدم شدن امثال وی بر او در مجالس،
راه رفتن پشت سر دیگران، پیشی گرفتن بر دیگران در
سلام و اجابت
فقیر بینوایی که وی را به
مهمانی دعوت کرده، بر او دشوار نباشد.
در
قرآن کریم واژه تواضع به کار نرفته است؛ ولی موضوع تواضع را از واژههایی مانند «
هون»
و تعبیراتی مانند «
خفض جَناح»
می توان استفاده کرد؛ همچنین در آیاتی پرشمار، مانند
آیه ۳۷
اسراء،
۱۴
مریم و ۱۸
لقمان،
تکبر نکوهش شده که لزوم تواضع از آن برداشت میشود.
از دیدگاه قرآن کریم، تواضع از برجسته ترین
صفات نیکوی انسانی است که همه
مؤمنان باید به آن آراسته باشند. فرمان خداوند به
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم این است که بال خویش را برای پیروان مؤمنت فرود آور:«واخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنین».
و نیز آیه ۸۸ حجر
بسیاری از مفسران این تعبیر را
کنایه از لزوم تواضع و نرمی و
حسن خلق پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با مؤمنان دانسته اند.
کاربرد این تعبیر از آن روست که
پرنده هنگام فرود آمدن، بال خود را میشکند و پایین میآورد
یا آنکه هرگاه بخواهد جوجه هایش را در پناه خود گیرد، بالش را باز کرده، سپس پایین میآورد. با توجه به دو قید «
ایمان» و «پیروی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم» در آیه فوق، برخی چنین برداشت کردهاند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در برابر کسانی که با
زبان ایمان آورده بودند ولی در حقیقت
منافق یا
فاسق بودند و از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیروی نمیکردند و نیز کسانی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیروی میکردند ولی پیروی آنان به جهت امری غیر از
دین بود، مأمور به تواضع نبود.
این احتمال نیز داده شده که مقصود از مؤمنان آن دسته از پیروان
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشند که هنوز ایمان نیاورده ولی در آستانه ایمان آوردن بودند.
بر اساس این احتمال، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میبایست در برابر این دسته نیز تواضع داشته باشد.
در آیه ای دیگر به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دستور داده شده که به
مردم اعلام کند او نیز بشری مانند آنان است:«قُل اِنَّما اَنا بَشَرٌ مِثلُکُم...».
به گفته ای، خداوند با این آیه به پیامبرش تواضع آموخت.
تواضع پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای مؤمنان، سبب گرایش مردم به دین آن حضرت میشد.
در
منابع اسلامی مصادیق گوناگونی از تواضع پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ذکر شده است؛ مانند اینکه آن حضرت دعوت
بردگان را میپذیرفت، با
مساکین همنشینی میکرد و با آنان هم غذا میشد، هرگاه وارد مجلسی میشد پایین
مجلس مینشست، در
خانه کار میکرد، در
سلام کردن و دست دادن پیشی میگرفت و هیچ گاه پاهایش را نزد
اصحاب دراز نمیکرد.
در قرآن کریم مؤمنانی خاص که ایمانی کامل تر دارند به
فضیلت تواضع نیز ستوده شده اند. در آیه ای در وصف برترین
بندگان الهی ، پیش از هرچیز از تواضع آنان یاد شده است
:«و عِبادُ الرَّحمنِ الَّذینَ یَمشونَ عَلَی الاَرضِ هَونًا».
در
تفسیر این
آیه گفته شده:آنان روی زمین با
نرمی و تواضع و
وقار راه میروند
و قدم هایشان را با
تکبر بر زمین نمیکوبند.
آیه ای دیگر از آمدن مؤمنانی برجسته در آینده خبر داده که از فضل الهی بهره مندند و یکی از اوصاف آنان
نرمخویی و تواضع در برابر
مؤمنان است
:«فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم و یُحِبّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَی المُؤمِنین... ذلِکَ فَضلُ اللّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ».
برخی با توجه به اینکه واژه «اذلّة» در
لغت با حرف «ل» به کار میرود، استعمال آن در آیه با حرف «علی» را برای اشاره به این معنا دانستهاند که تواضع مؤمنان از
علوّ و
شرف آنان بوده، در حقیقت
عزّت است نه
پستی و
ذلّت ؛ ضمن آنکه واژه یاد شده در این آیه متضمن معنای
رحمت و
شفقت (که با حرف «علی» به کار میروند) نیز هست، چنان که در آیه ای دیگر همراهان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با یکدیگر مهربان دانسته شده اند
:«مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ والَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم».
از آنجا که
اهل بیت نبوت علیهمالسلام مصداق بارز و کامل بندگان ویژه الهی اند
، از فضیلت تواضع نیز بیش از دیگران بهره مند بودند و
روایات بسیار در تواضع آنان نقل شده است.
مفسران، لزوم تواضع را از
آیات دیگری نیز برداشت کرده اند؛ مانند ۱. «وفَوقَ کُلِّ ذی عِلمٍ عَلیم»
که بر اساس آن هرکس که دارای علمی است کسی دیگر هست که از او عالم تر است و
کمال در
علم در غیر خدا تحقق پذیر نیست. طبق احتمالی، این آیه به عالمان تواضع میآموزد.
۲. « واقصِد فی مَشیِکَ واغضُض مِن صَوتِک...»
که طبق آن
لقمان علیهالسلام ضمن سفارشهایی به
فرزند خویش او را به
میانه روی در راه رفتن و پایین آوردن صدا دعوت کرده است. «میانه روی در راه رفتن» در این آیه، به راه رفتن با تواضع تفسیر شده
و راز سفارش به پایین آوردن صدا نیز نزدیک تر بودن آن به تواضع دانسته شده است.
از دیدگاه قرآن کریم
انسان باید در برابر همه مؤمنان متواضع باشد؛ ولی
قرآن در دو مورد، از تواضع به خصوص یاد کرده است که میتواند تأکیدی بر اهمیت تواضع در این دو مورد و نیز بیانگر لزوم تواضع بیش از حدّ معمول در این دو مورد باشد:
از نظر قرآن انسان باید نهایت تواضع در
گفتار و
کردار را در برابر
پدر و
مادر خویش داشته
، با مهربانی از آنان
اطاعت کند و با آنان مخالفت نورزد
:«واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَة».
در این آیه نیز از
تواضع فرزند به «پایین آوردن بال» تعبیر شده که شبیه تعبیر به کار رفته برای بیان تواضع پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. در توضیح مقصود از این آیه افزون بر نکته پیش گفته، که پرنده هرگاه بخواهد فرود آید بالش را پایین میآورد
، گفته شده:همان گونه که پدر و مادر در زمان کوچکی ات تو را در پناه خود گرفتند تو نیز مانند پرنده ای که جوجه هایش را به خود نزدیک میکند، آنان را در پناه خود درآور.
برخی دیگر گفته اند: همان گونه که
جوجه بالش را پایین میآورد تا عواطف مادرش را برانگیزد و به او
غذا دهد، در برابر پدر و مادرت تواضع کن.
در آیه ای جبّار بودن از
یحیی علیهالسلام نفی شده است:«و لَم یَکُن جَبّارًا عَصیّا»
که برخی مقصود از آن را تواضع یحیی علیهالسلام برای
خدا و پدر و مادر و اطاعت وی از آنان دانسته اند
؛ همچنین
ابراهیم علیهالسلام پس از آنکه عمویش
آزر او را به
سنگسار کردن تهدید کرد
به جهت
حق پدری که بر وی داشت، با تواضع او را
اکرام کرد:«قالَ سَلمٌ عَلَیک...».
قرآن کریم در بیان
قصه موسی علیهالسلام که قصد فراگیری دانش از
خضر علیهالسلام را داشت، تواضع
موسی علیهالسلام را به تصویر کشیده که لزوم تواضع برای
عالم از آن برمی آید
:«قالَ لَهُ موسی هَل اَتَّبِعُکَ عَلی اَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمتَ رُشدا».
بر اساس این
آیه و دیگر آیات این داستان، موسی علیهالسلام نهایت تواضع و
ادب را برابر خضر علیهالسلام مراعات کرد، به گونه ای که میتوان سراسر گفتار وی با خضر علیهالسلام را بر مبنای تواضع دانست، زیرا او خود را
جاهل و خضر علیهالسلام را عالم دانست و حتی برای پیروی کردن از خضر علیهالسلام نیز از ایشان
اجازه خواست و از خضر علیهالسلام خواست تا وی را ارشاد کند و تنها بخشی از
علم او را طلب کرد نه تمام آن را و....
در روایات نیز بر تواضع
شاگرد برای
استاد تأکید شده است.
۱. تواضع در برابر حق، سبب قرار گرفتن انسان در زمرة نیکوکاران است.
۲. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «هرکه بتواند لباس زیبا بپوشد، امّا از سر فروتنی این کار را نکند، خداوند جامة
کرامت بر او بپوشاند».
۳. برخورداری از روحیّة تواضع در برابر
خدا، مایة
ایمان به
آیات الهی است.
۴. تواضع برخی از
مسیحیان عصر بعثت، مایة حقپذیری آنان شد.
۵. تواضع در برابر
مؤمنان، مایة جلب محبّت خداوند میشود.
۶. برخورد کریمانه در برابر گفتار جاهلانة افراد نادان، برخاسته از روح فروتنی است.
۷.
امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، زیور شرافت خانوادگی است».
۸. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی باعث انتشار فضایل میشود».
۹. امام علی علیهالسّلام فرمود: «ثمرة فروتنی، دوستی است و ثمرة تکبّر،
ناسزا (شنیدن) است» (ثمرة التواضع المحبة الثمرة اکبر المسبّة).
۱۰. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، به تو سلامت میبخشد» (التواضع یکسبک السلامة).
۱۱. امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، جامة
ابهّت بر قامت تو میپوشاند» (التواضع یکسوک المهابة).
۱۲. امام علی علیهالسّلام فرمود: «هر کس دلش برای خدا کرنش کند، بدنش از
طاعت خدا خسته نمیشود» (من تواضع قلبه لله لم یسام بدنه من طاعة الله).
۱۳. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «خدای متعال به من
وحی فرمود که فروتن باشید، هیچکس بر دیگری
فخر نفروشد و احدی به دیگری زورگویی و تجاوز نکند» (تواضعوا حتّی لایبغی احد علی احد).
۱۴.
امام کاظم علیهالسّلام فرمود: «همانا
زراعت در خاک میروید و روی تخته سنگ نمیروید.
حکمت نیز چنین است. دل شخص فروتن آباد میشود، ولی دل انسان متکبّر آباد نمیشود؛ زیرا خداوند
فروتنی را ابزار خرد قرار داده است و تکبّر را ابزار نابخردی» (انّ الزرع بنبت فی السهل ولا ینبت فی الصفا فکذلک الحکمة تعمر فی قلب المتواضع ولا تعمر فی قلب المتکبر الجبّار لان الله جعل التواضع آلة العقل وجعل التکبّر من آلة الجهل).
تواضع در برابر
حق ، سبب قرار گرفتن در زمره
صالحان می گردد.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون• واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشـهدین• وما لنا لا نؤمن بالله وما جاءنا من الحق ونطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصــلحین.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به
مؤمنان را،
یهود و
مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما
نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک
دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق)
تکبّر نمیورزند. •و هر زمان آیاتی را که بر
پیامبر (
اسلام ) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا!
ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران
محمد ) بنویس!•چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالی که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره
صالحان قرار دهد؟!»
.در این آیات مقایسهاى میان
یهودیان و مسیحیانى که معاصر پیامبر
اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده اند شده است .در نخستین
آیه یهود و مشرکان در یک صف قرار داده شده اند و مسیحیان در صف دیگر، در آغاز مى گوید: سرسخترین دشمنان مومنان ، یهود و مشرکان هستند، و با محبتترین آنها نسبت به مومنان مدعیان مسیحیتند.
تواضع در برابر حق، سبب قرار گرفتن در زمره محسنان می شود.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون• واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشـهدین• فاثـبهم الله بما قالوا جنـت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وذلک جزاء المحسنین.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک
دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق)
تکبّر نمیورزند. •و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس•خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران!
برخورداری از روحیه تواضع در برابر خدا، مایه ایمان به آیات الهی می شود.
انما یؤمن بـایـتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا وسبحوا بحمد ربهم وهم لا یستکبرون.امور این جهان را از
آسمان به سوی زمین تدبیر میکند؛ سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید بسوی او بالا میرود (و دنیا پایان مییابد).
.نخست مى فرماید: ((تنها کسانى به آیات ما ایمان مى آورند که هر وقت این آیات به آنها یاد آورى شود به سجده مى افتند، و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مى آورند و تکبر نمى کنند)) (انما یؤ من بایاتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون ).
ایمان به خدا، از آثار تواضع در برابر حق می باشد.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون• واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشـهدین.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما
نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک
دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمیورزند. •و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!
تواضع و فروتنی برخی از مسیحیان عصر بعثت، مایه حق پذیری آنان شده بوده است.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون• واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشـهدین.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمیورزند. •و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!
روحیه تواضع و فروتنی راهبان مسیحی، زمینه گرایش آنان به اسلام ذکر شده بوده است.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون• واذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشـهدین• وما لنا لا نؤمن بالله وما جاءنا من الحق ونطمع ان یدخلنا ربنا مع القوم الصــلحین.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمیورزند. •و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،)
اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!•چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالی که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره
صالحان قرار دهد؟!»
تواضع در برابر مؤمنان، مایه جلب محبت خدا می گردد.
یـایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم ویحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکـفرین...ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند؛ خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
.پس از بحث درباره منافقان ، سخن از مرتدانى که طبق پیش بینى قرآن بعدها از این آئین مقدس روى بر مى گرداندند به میان مى آورد و به عنوان یک قانون کلى به همه مسلمانان اخطار مى کند: اگر کسانى از شما از دین خود بیرون روند، زیانى به خدا و آئین او و جامعه مسلمین و آهنگ سریع پیشرفت آنها نمى رسانند، زیرا خداوند در آینده جمعیتى را براى حمایت این آئین برمى انگیزد.
نبود روحیه گردن فرازی در بین نصارا، زمینه مودت و محبت آنان به مسلمانان بوده است.
... ولتجدن اقربهم مودة للذین ءامنوا الذین قالوا انا نصـری ذلک بان منهم قسیسین ورهبانـا وانهم لا یستکبرون.بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمیورزند.
برخورد کریمانه در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان، برخاسته از روح فروتنی و نرم خویی می باشد.
وعباد الرحمـن الذین یمشون علی الارض هونـا واذا خاطبهم الجـهلون قالوا سلـمـا.بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با
آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)؛ (منظور از «یمشون علی الارض هونا» راه رفتن با
وقار و آرامش و
تواضع است. در معاشرت با مردم تواضع دارند.)
واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛
بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر.
تواضع در
لغت به معنای
فروتنی کردن، خود را کوچک یا کممایه نشان دادن به نشانة
احترام به مخاطب است. و به معنای خود را نیست انگاشتن در برابر
خداوند نیز آمده است
و در اصطلاح
علم اخلاق، شکستگی و
فروتنی نفس است؛ به گونهای که برای خود هیچ برتری و امتیازی بر دیگران قائل نبوده، در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی دارد.
به کسانی که به تو
ایمان آوردهاند بپرداز و آنان را دور خود جمع کن و پر و بال رافت و رحمت برایشان بگستران؛ آن چنان که طیور جوجههای خود را زیر پر و بال میگیرند. این تعبیر،
کنایه از تواضع همراه با مهربانی و
عطوفت است. منظور از پیروی نیز در این جا
اطاعت است.
۱. تواضع در برابر یاران و پیروان و زیردستان، از صفات لازم برای
رهبر و
مبلّغ است.
۲. در اهمیّت تواضع همین بس که خداوند
پیامبر را به آن فرمان میدهد.
۳.
مؤمنان به قدری مقام دارند که
رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مامور به فروتنی در برابر آنان میشود.
۴. تواضع تنها با
زبان نیست، فروتنی در
عمل نیز لازم است (واخفض جناحک).
تواضع از صفات شریف و ملکات کریم است و
اخبار و
روایات در ارزش آن بسیار است که برخی از آنها را بیان میکنیم.
در برخی از روایات، خداوند تواضع را زمینة پذیرش
عبادات قرار داده است؛ چنان که در
حدیث قدسی به
حضرت موسی علیهالسّلام
وحی کرد: «من
نماز کسی را که از برای
عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من
تکبّر ننماید، قبول میکنم».
برخی از روایات، رفعت و برتری انسان را مشروط به تواضع و فروتنی دانسته است؛ چنان که
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرموده است: «هیچ کس تواضع نکرد، مگر این که
خداوند او را بلند گردانید».
بر اساس برخی از
احادیث حلاوت عبادت در تواضع نهفته است. روزی حضرت
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
اصحاب خود فرمود: «چرا من حلاوت عبادت را در شما نمیبینم؟» عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: «تواضع».
از نگاه
امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام تواضع بزرگترین
عبادت شمرده شده است؛ آن حضرت فرموده است: «بر تو باد به فروتنی؛ زیرا آن از بزرگترین عبادت است».
فلسفه بعضی از عبادات تواضع دانسته شده است؛ چنان که
حضرت امیر علیهالسّلام میفرماید: «نماز باعث میشود چهرههای شریف و بزرگوار فروتنانه به خاک مالیده شوند و اعضاء و اندامهای ارجمند از روی
ذلّت به زمین چسبند و روزه سبب میشود که شکمها برای اظهار
خضوع و ذلّت به پشتها برسند».
امام حسن عسکری علیهالسلام تواضع کننده را از
صدّیقان و از
شیعیان دانسته، میفرماید: «هر کس در
دنیا برای برادر
مؤمن خود تواضع کند، او در نزد خدا از جملة صدّیقان است و حقّاً که او از شیعیان
علی بن ابی طالب علیهالسلام است».
تواضع و فروتنی که خود را کوچک کردن یا کوچک نشان دادن است، موارد فراوان دارد که به بعضی از آنها تصریح شده است:
۱. فروتنی آن است که از مجلس به جایی کمتر از مقام و موقعیّت خود راضی باشی (التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه).
۲. فروتنی آن است که به هر کس برخوردی،
سلام کنی (التواضع... و ان تسلّم علی من لقیت).
۳. فروتنی آن است که
مشاجره را رها کنی، هر چند
حق با تو باشد.
۴. با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار شود (لمّا سئل عن حدّ التواضع، ان تعطی الناس من نفسک ما تحب ان یعطوک مثله).
۵. انسان را از فروتنی همین بس که اندازة خود را بشناسد (حسب المرء من تواضعه معرفته بقدره).
۶.
فروتن آن است که
خودنمایی و
شهرت طلبی را دوست نداشته باشد (ثلاث هن راس التواضع... ویکره الریاء وسمعه).
۷. فروتن آن است که دوست نداشته باشد او را به
پرهیزگاری بستایند.
۸. خریدن کالا و حمل کردن آن به
خانه برای
خانواده.
۹. کارهای معمولی و جزئی را خود انجام دادن، چون وصله کردن پیراهن و
پینه کردن کفش و دوشیدن
شیر و با اعضای خانواده بلکه با دیگران هم غذا شدن و روی زمین نشستن و....
در
اخلاق بیان شده که نیکویی هر صفتی در وسط بودن و تعادل آن است و دو طرف
افراط و
تفریط آن، هلاک کننده است. بنابراین تواضع، حدّ وسط است و طرف افراط آن،
صفت کبر است و طرف تفریطش، ذلّت و پستی است. پس همچنان که
تکبّر مذموم است، ذلّت و خواری هم مذموم است. و برای مؤمن
جایز نیست که خود را ذلیل و خوار کند. مثلاً دانشمندی که مشغول
تدریس است، اگر
پینهدوزی یا بزّازی وارد شود و او درس را به احترامش ترک کند و از جا برخیزد و او را در کنار خود قرار دهد و با او به گفتوگو نشیند و موقع رفتن، همراه او برود و او را بدرقه نماید، وی از راه مستقیم تجاوز کرده، خود را خوار کرده است.
این عالم، پس از تدریس میتواند در کنار او باشد و به وی مهربانی نماید، اگر حاجتی دارد و در توان اوست برآورده سازد، نه این که خود را بیش از اندازه و در انظار شاگردان کوچک نماید.
امام علی علیهالسّلام فرمود: «برای رسیدن به فروتنی جز از سلامت سینه (و دل پاک) کمک نتوان گرفت».
امام علی علیهالسّلام فرمود: «فروتنی، ثمرة دانایی است».
از قدیم گفتهاند: درخت پربار، سر به زیر است.
امام علی علیهالسّلام فرمود: «سزاوار نیست کسی که بزرگی خدا را میشناسد خود را بزرگ شمارد؛ زیرا رفعت و بزرگی کسانی که عظمت خدا را میشناسند در این است که در برابر او فروتن و متواضع باشند».
امام علی علیهالسّلام فرمود: «در شگفتم از آدمیزاد، که آغازش نطفهای است و فرجامش لاشهای و در این میان انبان نجاست و با این احوال، تکبّر میورزد».
توجه به ریشههای شکلگیری شخصیّت؛
امام صادق علیهالسّلام فرمود: «هیچ مردی تکبّر نکرد، مگر به سبب احساس خواری و حقارتی که در خود یافت».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «به راستی که خوش دارم مرد با خوشحالی و افتخار چیزی را با دست خودش برای خانواده ببرد و بدین وسیله
کبر را از خود دور کند».
و امام صادق علیهالسّلام فرمود: «هرکه خودش جامهاش را وصله کند و کفشش را
پینه زند و کالایش را حمل کند، هر آینه از کبر به دور است».
در برابر چه کسانی تواضع نکنیم؟
۱.
کافران معاند و
محارب.
۲.
متکبّران.
۳. ثروتمندان به خاطر ثروتشان. امام علی علیهالسّلام فرمود: «کسی که به ثروتمندی به خاطر ثروتش فروتنی کند دو سوم دینش را از دست داده است».
۴. کسانی که آشکارا
گناه میکنند.
و از موارد استثنایی گذشته،
به همه میتوان بلکه لازم است فروتنی شود، که از میان همه، خدا،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم،
امامان علیهالسّلام؛
پدر و
مادر و
استاد از ویژگی خاصّی برخوردارند.
مؤمنان
به طور کلّی و آنها که همیشه یا گاهی با انسان همراهند چون
زن و
فرزند یا
مهمان و همسفر
نیز باید در برابرشان تواضع داشت.
پدر و پسری از برادران
مؤمن امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام خدمت ایشان رسیدند. حضرت برایشان بلند شد و با احترام آن دو را در بالای مجلس نشاند و خود مقابل آنها نشست. سپس دستور داد غذایی آوردند و آن دو،
غذا خوردند. پس از غذا
قنبر (
غلام حضرت علی علیهالسّلام) آفتابه و لگنی چوبی و حولهای برای خشک کردن دستهایشان آورد و جلو آمد که روی دست مرد آب بریزد.
امیرالمؤمنین علیهالسّلام از جا پرید و آفتابه را گرفت تا بر روی دست مرد آب بریزد، امّا مرد خودش را به خاک افکند و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! خدا مرا ببیند که شما روی دست من آب میریزید؟ حضرت فرمود: «بنشین و بشوی؛ زیرا خداوند عزّوجلّ تو را میبیند که برادرت که بر تو امتیاز و فضیلتی ندارد خدمتت میکند و قصدش از این خدمت آن است که خداوند در
بهشت ده برابر جمعیّت دنیا عطایش فرماید». مرد نشست و علی علیهالسّلام به او فرمود: «تو را به بزرگی حقّ من که تو آن را شناختی و حرمتش را به جای آوردی و برای خدا فروتنی کردی تا جایی که خداوند در برابر آن این
پاداش را به تو داد که مرا مامور کرد تا جامة تشریف خدمت خود را بر قامت تو بپوشانم
سوگند میدهم که وقتی دستانت را میشویم کاملاً آسوده باشی، همانگونه که اگر قنبر به دستت
آب میریخت». مرد اطاعت کرد. وقتی حضرت دست او را شست، آفتابه را به
محمّد بن حنفیه (پسرش) داد و فرمود: «فرزندم! اگر این پسر بدون پدرش بر من وارد میشد، خودم دستش را میشستم، امّا خداوند عزّوجلّ خوش ندارد که وقتی پدر و پسری در یک جا جمع باشند میان آنها برابری نهند؛ بلکه باید پدر روی دست پدر آب بریزد و پسر روی دست پسر آب بریزد». محمّد بر دست پسر آن مرد آب ریخت.
امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: «کسی که در این زمینه (تواضع) از علی علیهالسّلام پیروی کند،
شیعه حقیقی است».
امام صادق علیهالسّلام فرمود:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پنج شنبه شبی برای
افطار در
مسجد قبا بود. فرمود: «آیا نوشیدنی هست؟»
اوس بن خولی انصاری قدحی
دوغ آمیخته به
عسل خدمت حضرت آورد. چون پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آن را در دهان گذاشت و چشید، از نوشیدن خودداری کرد، فرمود: اینها دو نوشیدنی است که با یکی از آنها از دیگری بی نیازی حاصل میشود. من این را نمیآشامم، ولی تحریم هم نمیکنم، بلکه برای خدا فروتنی میکنم».
روزی حضرت
علی بن موسی الرضا علیهالسّلام به
حمّام رفت. در حمّام فردی که امام را نمیشناخت از ایشان تقاضا کرد تا آن حضرت بر بدن او کیسه بکشد.
امام رضا علیهالسّلام بی درنگ برخاست و به بدن او کیسه کشید. پس از دقایقی برخورد محترمانه افرادی که در حمّام بودند با آن حضرت، موجب شد که آن شخص امام علیهالسّلام را بشناسد، همان دم با کمال شرمندگی از امام علیهالسّلام
عذرخواهی کرد؛ امام رضا علیهالسّلام دست از کار نکشید و با کمال میل به کیسه کشیدن خود ادامه داد.
در
مدینه چند بیمار
جذامی بودند. مردم با
تنفّر و
وحشت از آنها دوری میکردند. این بیچارگان بیش از آن اندازه که از لحاظ جسمی از بیماری خود رنج میبردند، از لحاظ روحی از تنفّر و
انزجار مردم رنج میکشیدند و چون میدیدند دیگران از آنها تنفّر دارند، خودشان با هم نشست و برخاست میکردند. یک روز هنگامی که دور هم نشسته بودند و غذا میخوردند،
امام سجّاد علیهالسلام از آن جا عبور کرد. آنها امام علیهالسّلام را به سر سفره خود دعوت کردند. امام علیهالسّلام معذرت خواست و فرمود: «من
روزه دارم. اگر چنین نبود از مرکب پایین میآمدم؛ ولی در عوض از شما تقاضا میکنم که فلان روز مهمان من باشید». حضرت این را گفت و رفت. روز موعود فرا رسید؛ امام علیهالسّلام دستور فرمود تا در خانهاش غذایی بسیار عالی بپزند. مهمانان جذامی طبق وعدة قبلی حاضر شدند. سفرهای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام سجّاد نیز در کنار همان سفره، غذای خود را صرف کرد و به هر کدام از آنها مقداری پول نیز عنایت کرد.
روزی
امام کاظم علیهالسّلام از کنار مردی سیاه پوست و زشت رو عبور کرد. حضرت به او
سلام کرد و کنارش نشست و مدّتی طولانی با او گرم صحبت شد. سپس به او فرمود: برای برآورده کردن نیازهایت آماده هستم. برخی از حاضران از روی تعجّب به آن حضرت عرض کردند: ای پسر
رسول خدا! شما با آن همه مقام و منزلت این گونه با یک سیاه پوست زشت رو صحبت میکنید! امام کاظم علیهالسّلام در پاسخ فرمود: «(چنین نگویید!) چرا چنین برخوردی نکنم؟ او برادر و همسایه ماست و پدر ما و او
حضرت آدم است (پس در پدر مشترک هستیم) و بهترین
ادیان (
اسلام) میان ما و او پیوند یگانگی برقرار کرده است».
ملاّ عبّاس تربتی با
شیخ عباس قمی سابقة دوستی داشت و با هم دیگر صمیمی بودند. یک روز شیخ عبّاس قمی از بالای
منبر، چشمش به ملاّ عبّاس میافتد که در گوشهای از مجلس نشسته و به سخنانش گوش میدهد. همان وقت میگوید: ای مردم! جناب ملاّ عبّاس تشریف دارند از ایشان استفاده کنید و از منبر پایین میآید و از ملاّ عبّاس میخواهد که تا پایان
ماه رمضان به جای ایشان منبر برود و در آن ماه، دیگر منبر نرفت.
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به
ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبّر به خاک اندر اندازدت
گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم
حقارت نگه در کسان
چو استادهای بر مقام بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده در آمد زپای
که افتادگانش گرفتند جای
گرفتم که خود هستی از عیب پاک
تعنّت مکن بر من عیبناک
یکی حلقه
کعبه دارد به دست
یکی در خراباتی افتاده
مستگر آن را بخواند، که نگذاردش؟
ور این را براند، که باز آردش؟
• • • •
یکی قطره
باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای
دریا بدید
که جایی که دریاست من چیستم
گر او هست حقّا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور
لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد
بلندیْت باید،
تواضع گزین
که این بام را نیست سُلَّم جز این
آداب الصلوه، امام خمینی قدس سره (م. ۱۳۶۸ ش.)، نشر آثارالامام قدس سره، ۱۳۷۸ ش؛ احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ احیاء علوم الدین، الغزالی (م. ۵۰۵ ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ اخلاق اهل البیت علیهمالسلام، سید مهدی الصدر (م. ۱۳۵۸ ق.)، بیروت، النعمان، ۱۴۱۳ ق؛ الاسلام و بناء الشخصیه، احمد عمر هاشم، عالم الکتب، ۱۴۱۷ ق؛ انوار التنزیل، البیضاوی (م. ۶۸۵ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۰ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البحرالمحیط، ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ ق.)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی و دیگران، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۳ ش؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)، به کوشش الجزایری، لبنان، دارالسرور، ۱۴۱۱ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۰ ق؛ جامع السعادات، محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۰۹ ق.)، به کوشش کلانتر، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ حاشیة شیخ زاده، محمدبن مصطفی القوجوی (م. ۹۵۱ ق.)، به کوشش محمد شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۹ ق؛ الذریعة الی مکارم الشریعه، الراغب (م. ۵۰۲ ق.)، به کوشش ابوالیزید العجمی، مصر، دارالوفاء، ۱۴۰۸ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ ق؛ السیرة النبویه، زینی دحلان، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ شرح چهل حدیث، امام خمینی قدس سره (م. ۱۳۶۸ ش.)، تهران، نشر آثار امام قدس سره، ۱۳۷۶ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ گناهان کبیره، سید عبدالحسین دستغیب، قم، انتشارات اسلامی؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المدخل، محمد بن محمد ابن الحاج (م. ۷۳۷ ق.)، دار الفکر، ۱۴۰۱ ق؛ مستدرک الوسائل، النوری (م. ۱۳۲۰ ق.)، بیروت، آل البیت علیهمالسلام لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق؛ مشکاه الانوار، الطبرسی (م. قرن ۷)، به کوشش هوشمند، دارالحدیث؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ معراج السعاده، احمد نراقی (م. ۱۲۴۵ ق.)، قم، هجرت، ۱۳۷۸ ش؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ نظم الدرر، البقاعی (م. ۸۸۵ ق.)، به کوشش غالب المهدی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تواضع». سایت بلاغ، قسمت اخلاق، برگرفته از مقاله «تواضع».