تهلیل در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تهلیل ،
مصدر جعلی و کوتاه نوشت جمله «لا اله إلاّ الله» است.
در
زبان عربی برای برخی جملههای پربسامد در
ادعیه و
اذکار ، مصدری جعلی ساخته میشود، از همین روی برای اشاره به تعبیر «لا اله إلاّ الله» از مصدر
تهلیل،
اهلال و
تهلّل و هَیْلَلَه
استفاده میشود. این جمله گاه به همین صورت و گاه به جای «اللّه» با ضمیر «هو» و صفات دوگانهای چون:«رحمان رحیم»،
«حی قیوم»،
«عزیز حکیم»،
و گاه بدون این صفات و گاه به جای «اللّه» با
موصول :«لا اِلهَ اِلاَّ الَّذی...»
و گاه با
ضمیر متکلم از زبان
خدا :«لا اِلهَ اِلاّ اَنا»
یا ضمیر مخاطب از زبان
انسان :«لا اله إلاّ انت»
در مجموع نزدیک به ۴۰ بار در
قرآن به کار رفته است.
صفاتی که پس از
تهلیل برای خداوند بیان شده، به نوعی گویای دلیل
اعتقاد و
التزام به آن است؛ برای نمونه تعبیر «لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الحَیُّ القَیُّوم»
گویای آن است که خدای دائما
زنده و جاوید همو تنها خدای پرستیدنی است.
در برخی
آیات نیز از تعبیرهایی چون «دَعوَةُ الحَقِ»،
«کَلِمَةً طَیِّبَةً»،
«کَلِمَةً باقِیَةً»،
«کَلِمَةَ التَقوی»،
«القول الثابت»،
«العُروةِ الوُثقی»،
«البقیتُ الصّلِحتُ»،
«الحَسَنَةِ»،
«الصِّدقِ»،
«قَولاً سَدیدا»،
«الحَقّ»،
«
عمل صالح »
و «الاِحسن»
یاد شده که در تفاسیر به
تهلیل تفسیر شدهاند.
منظور از
عهد در «مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهدا»
و متعلق
استقامت در «قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقموا»
و گفتار
صواب در «مَن اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ و قالَ صَوابا»
نیز گواهی به
تهلیل دانسته شده.
منظور از افراد مورد
رضایت خدا در «لا یَشفَعونَ اِلاّ لِمَنِ ارتَضی»
مؤمنان به
تهلیل و مقصود از
تزکیه در «هَل لَکَ اِلی اَن تَزَکّی»
و «قَد اَفلَحَ مَن تَزَکّی»
ایمان به
تهلیل شمرده شده.
منظور از
موعظه یگانه در «اَعِظُکُم بِوحِدَةٍ»
جمله
تهلیل و مورد سؤال در «قِفوهُم اِنَّهُم مَسٔلون»
پرسش از ایمان به
تهلیل و معنای
حطّه در «قولوا حِطَّةٌ نَغفِر لَکُم خَطیکُم»
گفتن
تهلیل و نعمت ظاهری خداوند در «اَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَهُ ظهِرَةً و باطِنَةً»
گفتن
تهلیل و نعمت باطنی او
اعتقاد قلبی به آن
دانسته شده است.
همچنین مفسران در تفسیر بسیاری از آیاتی که صفاتی چون
شرک و منع
زکات و انکار
آخرت را برای غیر
مؤمنان بیان میکنند، به تحلیل معناشناختی این
آیات پرداخته، این صفات را بر مبنای رابطه
تضاد به انکار
تهلیل تفسیر کردهاند.
این جمله، اساسیترین
شعار رسالت محمدی است که گویای
توحید و به مثابه نخستین
سنگ بنای
دین اسلام است.
در این جمله با انکار وجود هر خدایی جز خداوند یکتا،
طوق طاعت او را بر
گردن نهاده، خدایی را تنها برازنده او شمرده، همه
حقوق او بر ما و
تکالیف ما نسبت به او را اذعان میداریم.
خداوند خود به
تهلیل گواهی داده و
فرشتگان و بندگان دانای او نیز گواهی داده اند:«شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ والمَلئِکَةُ واُولوا العِلمِ قائِما بِالقِسطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ العَزیزُ الحَکیم»
و جهان هستی نیز یکپارچه به وحدانیت که
مفاد تهلیل است گواهی میدهد.
از آنجا که حقیقت توحید را کسی جز خداوند بهطور کامل ادراک نمیکند، نیکوتر آن است که هنگام گفتن
تهلیل منظور از آن را همان بدانیم که خداوند اراده کرده است.
خداوند با گواهی به
تهلیل به وجوب وجودش و
صفات جمال و جلالش تصریح کرده، خود را یگانه و بیهمتا معرفی میکند:«فاعلَم اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه».
تهلیل به
وحدت حقه حقیقیه خداوند اشاره داشته، معمولاً در
قرآن به همراه مهمترین صفات جمال و جلال خداوند آمده است.
این
جمله با صراحت یا به استلزام به مراتب سهگانه توحید (
ذاتی ،
صفاتی ،
افعالی ) دلالت دارد.
بنا به مفاد آن،
الوهیت همواره برای خداوند ثابت و انتفای آن از او
ممتنع است؛ همچنین او تنها
واجبالوجود و دیگران همگی ممکن الوجودند.
تهلیل کلید و بهای
بهشت و رمز رهایی از
آتش جهنم و جمله اخلاص شمرده شده است.
این جمله از چنان اهمیتی در
شریعت اسلامی برخوردار است که گوینده آن هرچند
منافق باشد، در زمره اهل توحید قرار گرفته،
خون و
جان و مالش
حرمت و
امنیت مییابد و
جهاد ابتدایی با چنین افرادی
جایز نخواهد بود.
در
شأن نزول آیه «اِذا ضَرَبتُم فی سَبیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنوا و لاتَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلمَ لَستَ مُؤمِنًا»
داستان مردی از
سپاه مسلمانان آمده که به
طمع دستیابی به
غنیمت جنگی، فردی را پس از گفتن «لا إله إلاّ الله» کشت و پیامبر فرمان داد تا غنایم گرفته شده، بازپس داده شود و
دیه آن فرد نیز به خانوادهاش داده شود.
در روایتی
متواتر از
پیامبر نیز آمده که خداوند
اجازه جهاد را تا زمانی به من داده که
تهلیل بر زبان مردم جاری شود.
در ترکیب نحوی این جمله نیز اختلاف نظرهایی بین نحویان وجود دارد
که احیانا در تفسیر آن نیز اثرگذار است. در
تهلیل ابتدا وجود هر خدایی نفی شده و سپس اللّه به عنوان تنها خدا معرفی میشود. مفسران در توضیح ساختار
نفی و
استثنا در
تهلیل گفتهاند که لازمه این شیوه
بیان ، فرض وجود مثل و مانندی برای خدا نیست تا خدا از بین آنها استثنا شده و مثلیت نفی شده باشد، زیرا هیچ همتا و نظیری برای او متصور نیست
یا فرض آن ممکن است، اما
تصور چنین فرضی برخلاف
ادب بندگی است.
«لا» در
تهلیل از نوع
نفی جنس است که
جنس الوهیت را جز از خدا به کلی نفی میکند.
این نوع نفی از تأکیدی بیشتر نسبت به شیوه های دیگر نفی برخوردار است. اله
مفهوم عام خدایی و الله نام عَلَم خداوند یگانه است و بدین ترتیب مفهوم عام خدایی جز از الله نفی شده است.
از آنجا که
لای نفی جنس به
اسم و
خبر نیاز دارد، برخی نحویان واژه «لنا» را در این جمله
تقدیر گرفتهاند (لا إله لنا إلاّ الله) تا خبر برای «لا» باشد که مورد مخالفت برخی متکلمان قرار گرفته و لازم آن نفی خدای دوم برای ما
مسلمانان و نه برای همگان دانسته شده است؛ اما اگر واژه «موجود» را در تقدیر بگیریم، در آن صورت
مصداق خدای دوم و نه مفهوم خدای دوم را نفی کردهایم و روشن است که نفی مفهوم از تأکید بیشتری برخوردار است.
برخی نیز برای حل مشکل فرض خبر مقدر در این جمله گفتهاند که «لا» در
تهلیل از نوع
تامه بوده و از خبر بی نیاز است، بنابراین «لا» خود به معنای نبودن است و این گونه نیست که ابتدا وجود خداوندی جز اللّه فرض و سپس نفی شود.
گروهی نیز
تهلیل را جمله معدولة الطرفین شمردهاند که در اصل «اللّه اله» بوده و برای دلالت بر
حصر به صورت معکوس بیان شده است.
جمله
قرآنی تهلیل بازتاب گستردهای در منابع گوناگون
اندیشه اسلامی داشته است؛ بسیاری از عالمان مسلمان رسالهای مستقل با عنوان «
تهلیلیّه» در
شرح و تفسیر این عبارت نگاشتهاند.
در
فقه در
بحث از شهادتین در
اذان و نیز
احکام تسبیحات اربعه در
نماز و نیز ذکر
تشهد درباره
تهلیل بحث شده است.
در ادعیه و اذکار مأثور فراوان به کار رفته و احیانا تکرار چند باره آن خواسته شده است.
در منابع اخلاق عملی از
تهلیل به عنوان بهترین ذکر یاد شده است.
در توضیح مفهوم یگانه بودن خدا در
تهلیل، مجادلات کلامی و فلسفی فراوانی پدید آمده است و با تحلیل مفهوم
وحدت،
مجموعهای از ویژگیها چون
ترکیب و مماثلت در صفات و زیادت صفات بر
ذات از خدا نفی شده است.
در منابع عرفانی در شرح
تهلیل به
بحث از مهمترین آموزه و سنگ بنای
عرفان اسلامی، یعنی « وحدت
وجود » پرداختهاند.
احکام
القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ ق.)، به کوشش صدقی محمد، مکة، المکتبة التجاریه؛ اقبال الاعمال، ابن طاوس (م. ۶۶۴ ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۹۰ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ تفسیر
القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تهذیب اللغه، الازهری (م. ۳۷۰ ق.)، به کوشش بردوئی، الدار المصریه؛ جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ جامع السعادات، محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۰۹ ق.)، به کوشش کلانتر، نجف، دارالنعان؛ جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ ق.)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الحکمة المتعالیه (الاسفار)، صدرالمتألهین (م. ۱۰۵۰ ق.)، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۹۸۷ م؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقابزرگ تهرانی (م. ۱۳۸۹ ق.)، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ ق؛ رحمة من الرحمن، محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)، به کوشش محمود الغراب، دمشق، مطبعة نضر، ۱۴۱۰ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)، به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)، به کوشش بن باز، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ ق؛ الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الفرقان، محمد صادقی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ ش؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ اللمعات، بدیع الزمان سعید النورسی، ترجمه احسان قاسم، استانبولی، دارسوزلر، ۱۴۱۳ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مصباح الانس، محمد بن حمزة الفناری (م. ۸۳۴ ق.)، به کوشش خواجوی، تهران، مولی، ۱۴۱۶ ق؛ مغنی اللبیب، ابن هشام (م. ۷۶۱ ق.)، تبریز، کتاب فروشیبنی هاشم، ۱۳۶۷ ش؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ مواهب الرحمن، سید عبدالاعلی السبزواری، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۴ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)، قم، آل البیت علیهمالسلام لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته شده از مقاله «تهلیل».