• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحریف در حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَحْریف، کاستی، افزونی یا تغییر در متن قرآن که وقوع آن از سوی عالمان بررسی شده، و عموماً منتفی دانسته شده است. این اصطلاح در دانش حدیث، به معنای گرداندن و منحرف کردن می‌باشد.



اصطلاح تحریف در زمینه‌های متفاوتی کاربردهای مختلفی داشته است.

۱.۱ - زمینه‌ها در کتاب و سنت

مهم‌ترین زمینۀ شکل‌گیری اصطلاح تحریف در حوزۀ حدیث‌پژوهی، حدیثی نبوی با این مضمون است که «این علم» را در هر نسلی عادلانی حمل می‌کنند که از آن «تحریف غالیان»، انتحال باطل‌جویان و تأویل جاهلان را دور سازند. این حدیث در شماری از منابع حدیثی آمده است
[۱] هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۴۰، قاهره، ۱۳۵۶ق.
[۲] ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب‌.
[۳] ابن حیان، محمد، الثقات، به کوشش سیدشرف‌الدین احمد، ج۴، ص۱۰، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۴] طبرانی، سلیمان، مسندالشامیین، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۳۴۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
و با آن‌که در صحاح اهل سنت وارد نشده، اما مضمون آن مورد استناد نقادان سخت‌گیر بوده است.
[۵] احمد بن حنبل، الرد علی الزنادقة و الجهمیة، به کوشش محمدحسن راشد، ج۱، ص۶، قاهره، ۱۳۹۳ق.
[۶] ابن منده، محمد، ج۱، ص۲۹، شروط الائمة، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، ج۱، ص۲۹، ریاض، ۱۴۱۴ق.
[۷] خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۱، ص۱۲۸، ریاض، ۱۴۰۳ق.
[۸] ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۲۲۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
این حدیث در منابع حدیثی امامیه و زیدیه نیز ثبت شده است.
[۹] مسند زیدبن علی، به روایت ابوخالد واسطی، به کوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی، ج۱، ص۳۸۳، بیروت، ۱۹۶۶م.
[۱۰] حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، ج۱، ص۷۷، قم، ۱۴۱۳ق.
[۱۱] ابن بابویه، کمال‌الدین، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۹۰ق.
[۱۲] ابن بابویه، کمال‌الدین، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۱، تهران، ۱۳۹۰ق.
[۱۳] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۹۱ق.


۱.۲ - تحریف در دانش حدیث

اصطلاح تحریف در دانش حدیث، بر مبنای معنای گرداندن و منحرف کردن شکل گرفته که معنای اصلی این واژه بوده است.
[۱۴] خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۲۱۱، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
[۱۵] جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، ج۴، ص۱۳۴۳، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
با آن‌که کاربرد مکرر، اما همسوی این واژه در قرآن کریم آن را در معنای تحریف کلام آسمانی خصوصیت بخشیده، اما در کاربرد روزمره، گسترۀ واژه تا چندین سده هم‌چنان حفظ شده است.
[۱۷] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۳، ص۴۸۸، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۸] ابوعوانۀ اسفراینی، یعقوب، المسند، به کوشش ایمن بن عارف دمشقی، ج۱، ص۲۷۲، بیروت، ۱۹۹۸م.
از همین رو دور از انتظار نیست که اصطلاح حدیثی تحریف، نه بر پایۀ آن طیف از معنای لغوی تحریف که در قرآن ملحوظ بوده، بلکه بر پایۀ طیف معنایی دیگری شکل‌گرفته که بیش‌تر ناظر به تغییر در لفظ است.

۱.۳ - تحریف، لحن و تصحیف

در منابع متقدم علم‌الحدیث، تعبیر تحریف در کنار واژۀ «لحن» قرار گرفته، به گونه‌ای که دو معنای متقابل از آن‌ها اراده شده است؛ واژۀ لحن بیش‌تر ناظر به خطاهای تلفظی، شامل تخفیف و تشدید یا اعراب نابجاست
[۱۹] خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۲۳۰، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
[۲۰] ابوعبید قاسم بن سلام، غریب الحدیث، ج۲، ص۲۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۴-۱۳۸۷ق.
[۲۱] جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، ج۱، ص۹۱، بیروت، ۱۹۶۸م.
[۲۲] جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، ج۱، ص۹۹، بیروت، ۱۹۶۸م.
که از سدۀ ۴ق، به ‌طور خاص برای خطاهای اعرابی تخصیص یافته است.
[۲۳] ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، ج۱، ص۴۱، قاهره، ۱۳۵۳ق.
[۲۴] جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، ج۶، ص۲۱۹۳، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
در این تقابل، چنین می‌نماید که تحریف ناظر به مواردی است که بر خلاف لحن، واژه یا عبارت با تصرفی در اصل روبه‌رو بوده است.
[۲۵] خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۲، ص۲۳، ریاض، ۱۴۰۳ق.
[۲۶] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۲۷] ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۴۵۸، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
[۲۸] خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱،دمشق، ۱۴۰۷ق.
از آن‌جا که اعراب و تشدید به‌ طور معمول در نوشتار ظاهر نمی‌شده است، رفته‌رفته با اهمیت یافتن ضبط نوشتاری حدیث، مسئلۀ لحن به حاشیه رانده شده، و مسئلۀ تحریف برجسته شده است، با این حال در مواردی مانند ضبط ابو، لحن خود را در کتابت نیز نشان می‌داده است.
[۲۹] خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱۹۶، دمشق، ۱۴۰۷ق.
گاه به جای تقابل یاد شده، از تقابل لحن و تصحیف نیز استفاده شده است.
[۳۰] ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱۱، ص۷۸، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
در سدۀ ۴ق، در حیطۀ مطالعات ادبی قرآن، دو اصطلاح تحریف و تصحیف در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و این تقابل به زودی به حیطۀ حدیث‌پژوهی نیز راه یافت. یک سده بعد در منابع حدیثی نیز این تقابل دیده می‌شد.
[۳۱] ابن قیسرانی، محمد، ایضاح الاشکال، به کوشش باسم جوابرة، ج۱، ص۱۶۳، کویت، ۱۴۰۸ق.
[۳۲] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
سمعانی در بحث از آثار املا، با استفاده از این زوج اصطلاح، تصحیف را به خطا در نقطـه‌گـذاری، و تحـریف را بـه ‌خطـا در «شکـل» ــ مشتمـل‌ بر اعراب ــ بازگردانده است.
[۳۳] سمعانی، عبدالکریم، ادب الاملاء و الاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، ج۱، ص۱۷۱، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
پس از آن، این تعریف از تصحیف و تحریف فراگیر شده، و در کاربردهای متقابل تصحیف و تحریف، مرزی قاطع میان آن‌ها تصور شده است.
[۳۴] ابن حجر عسقلانی، «نخبةالفکر»، ضمن سبل السلام، ص۲۳۰، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
این در حالی است که در کاربردهای منفرد، هریک از تحریف و تصحیف، می‌توانسته است حیطۀ اصطلاح دیگر را نیز پوشش دهد، و البته عموماً از تحریف معنای اعم از تصحیف اراده می‌شده است.
[۳۵] میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، ج۱، ص۱۳۲، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۱ق.
[۳۶] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۳۷] طناحی، محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، ج۱، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
هم‌پوشی گسترده میان کاربردهای دو اصطلاح، گاه در منابع متأخر این نظر را پدید آورده است که تحریف و تصحیف جای‌گزین یکدیگر، و رسانندۀ معنایی واحد بوده باشند.
[۳۸] میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، چ سنگی، ج۱، ص۱۳۲، تهران، ۱۳۱۱ق.
[۳۹] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۴۰] طناحی، محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، ج۱، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
[۴۱] فضلی، عبدالهادی، اصول تحقیق التراث، ج۱، ص۱۸۰، جده، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.


۱.۴ - گونه‌های تصحیف

در تقسیمات محدثان، گاه به گونه‌هایی از تصحیف توجه شده است. یکی از این تقسیمات، تقسیم آن به دو گونۀ تصحیف در سند و تصحیف در متن است؛ مانند آن‌که در سند حدیثی، برید به یزید تبدیل شود، یا در متن حدیثی، واژۀ ستّا به صورت شیا (ضبط با همزه شیئا) مبدل گردد.
[۴۲] ابن صلاح، عثمان، بب‌، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۴۳] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
اهمیت تمییزدادن این دوگونه از تصحیف، از دو حیث است. نخست آن‌که، تصحیف در سند، تنها طریق دست‌یابی به سنت را خدشه‌دار می‌سازد، در حالی که متن حدیث، نطق به خود سنت است و تصحیف رخ داده در آن، به‌ خصوص در صورتی که حدیث از نقد سندی سربلند عبور کرده باشد، زمینۀ سوءبرداشت در اصل تعلیم را پدید خواهد آورد. ویژگی دوم که تمییز یاد شده را مهم می‌سازد، تفاوت دو گونه تصحیف در روش‌های نقد و کشف تصحیف است. تقسیم تصحیف به دو گونۀ تصحیف بصر و تصحیف سمع، از حیث روش نقد و کشف تصحیف دارای اهمیت فراوان است.
[۴۴] ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۶، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۴۵] ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۶، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۴۶] شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۱۱۰، قم، ۱۴۰۸ق.
[۴۷] سیوطـی، تدریب الراوی، ج۲، ص۱۹۴، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
این تقسیم که کاملاً در مباحث نوین نقد متون در حوزۀ تاریخ نیز دیده می‌شود، کاملاً قابلیت دارد که برای تحریف لفظی، با دامنۀ وسیع آن، گسترش داده شود. تقسیم دیگر برای تصحیف، تقسیم آن به دو گونۀ تصحیف لفظی و تصحیف معنوی است. در این کاربرد، تصحیف به معنای عام تحریف به کار برده شده است. مقصود از تصحیف لفظی، در واقع همان است که معمولاً از تصحیف فهمیده می‌شود، و مقصود از تصحیف معنوی، آن است که راوی، بر پایۀ سوء تفاهمی دربـارۀ معنای واژه‌ای یا عبارتـی در حدیث، آن را به معنایی غیر آنچه در اصل اراده شده است، منصرف گرداند.
[۴۸] ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۶، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۴۹] شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۱، قم، ۱۴۰۸ق.
[۵۰] میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۶، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۱ق.
[۵۱] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
نمـونۀ آن نماز خواندن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روی به «عنزه» ای است که محمد بن مثنی عنزی، آن را بـه معنای درود فـرستادن پیامبـر بر قبیلۀ خود عَنَـزه قلمداد کرده است.
[۵۲] خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۱، ص۲۹۵، ریاض، ۱۴۰۳ق.
[۵۳] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۴، ص۳۰۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۵۴] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۲۴۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
به هر روی، این تقسیم همواره با دیدۀ تأمل نگریسته شده، و مقبولیت عام نیافته، از جمله ابن صلاح آن را مجازی در کاربرد اصطلاح دانسته است.
[۵۵] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۴۷۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.


۱.۵ - گسترش اصطلاح تحریف

فارغ از معنای جامع تحریف ـ تصحیف، یعنی نقطه و شکل‌گذاری، هم‌چنان گونه‌هایی از تغییر در لفظ وجود داشت که در این مقوله‌ها نمی‌گنجید؛ موارد بسیاری را می‌توان در طی سده‌های میانه سراغ گرفت که تحریف به معنایی شامل این موارد نیز به کار می‌رفته است.
[۵۶] ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۵۷] ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۴، ص۲۳۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۵۸] نووی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، ج۱۹، ص۳۰۷، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
واپسین گام در تعمیم معنای تحریف، توسعۀ آن به زیادت و نقصان حروف یا کلمات است. در منابع سدۀ ۳ق، نمونه‌هایی وجود دارد که تحریف در تقابل با زیادت و نقصان قرار گرفته است.
[۵۹] طبری، التفسیر، ج۲، ص۶۳۵، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۶۰] ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱، ص۳۹، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
در سده‌های ۴ و ۵ق، با وجود گسترش کاربرد نزد غیرمحدثان، هم‌چنان تحریف رابطۀ متمایز خود با زیادت و نقصان را حفظ کرده است
[۶۱] جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد صدیق قمحاوی، ج۲، ص۵۵۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۶۲] مفید، اوائل المقالات، ص۱۸۶، قم، ۱۴۱۳ق.
[۶۳] سرخسی، محمد، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، ج۱، ص۳۵۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق.
با این‌همه، از اواخر سدۀ ۴ق، به‌ خصوص در بحث از نفی تحریف قرآن، گاه می‌توان اصطلاح تحریف را با معنایی فراگیرتر یافت که معنای زیادت و نقصان را نیز شامل می‌شده
[۶۴] مفید، المسائل السرویة، ج۱، ص۷۸، قـم، ‌۱۴۱۳ق.
[۶۵] قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش یوسف علی طویل، ج۲، ص۴۸۶، دمشق، ۱۹۸۷م.
و به ‌تدریج به حوزه‌های حدیثی و فقهی نیز راه گشوده است.
[۶۶] نووی، المجموع، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش محمود مطرحی، ج۱، ص۳۵۳، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
معنای تقدیم و تأخیر نیز از جمله معانی مکمل تحریف از نخستین علوم‌الحدیث بوده است.
[۶۷] ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۳۰۷، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
در سده‌های متأخر، در اصطلاح علم‌الحدیث تحریف با معنای مضیق خود، بدون آن‌که زیادت و نقصان، تقدیم و تأخیر و حتی تصحیف را در بر گیرد، هم‌چنان کاربرد داشته است،
[۶۸] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۵، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
اما در حیطۀ دیگر علوم باز تعریف‌های دیگری از آن ارائه شده که آن را از کاربردهای متقدم دور ساخته است.
[۶۹] جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۷۰] جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۸۲، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۷۱] مناوی، محمد عبـدالرئوف، التوقیف علی مهمـات‌ التعاریف، به کوشش محمد رضوان دایه، ص۱۶۳، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۰ق.
[۷۲] مناوی، محمد عبـدالرئوف، التوقیف علی مهمـات‌ التعاریف، به کوشش محمد رضوان دایه، ص۱۷۹، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۰ق.


۱.۶ - تحریف بیرون از دانش حدیث

با وجود تمام این تعریف‌ها، تحریف به عنوان یک اصطلاح عام به معنای هرگونه جابه‌جایی سخن از وضع اصلی، چه در گفتار و چه در نوشتار، در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی، بیشتر نزد فقیهان، و کمتر محدثان کاربرد داشته است و نمونه‌های آن در سده‌های میانی و متأخر دیده می‌شود. آن‌جا که برخی از عالمان، تعبیر تحریف را برای نوعی ناهنجاری رخ داده در سطوح متن حدیث به کار گرفته‌اند، تعبیر تحریف ناظر به تغییراتی مبتنی بر سوء فهم و ناآگاهی نسبت به سیاق و یافت بوده است. از آن جمله می‌توان به حدیث «اقبل علی فی السحاب» اشاره کرد که به دعوی ناقدان، سحاب در آن، نام عمامۀ حضرت علی (علیه‌السلام) بوده، و با جداشدن از بافت، معنای «ابر» از آن فهمیده شده است.
[۷۳] ابن جوزی، العلل المتناهیة، به کوشش خلیل میس، ج۱، ص۲۲۳، بیروت، ۱۴۰۳ق.
نقدی مشابه دربارۀ فهم نادرست حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» نیز از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است.
[۷۴] ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۷۵] ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
در تعابیر فقیهان و نه محدثان، گاه تحریف به معنای تأویل ناروا نیز به کار رفته است؛ این کاربرد که کاملاً متأثر از حدیث نبوی «تحریف‌الغالین» می‌تواند باشد، تحریف در حدیث را به معنای قرآنی آن نیز بسیار نزدیک ساخته است. به عنوان نمونه باید به ابن حزم اشاره کرد که در موضعی از المحلی، از «تحریف سنت از مواضع خود» (ملهلم از عبارت قرآنی: «یُحَرَّفونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه»، سخن رانده، و آن را به تأویل غیرقابل پذیرش احادیث اطلاق کرده است.
[۷۷] ابن حزم، المحلی، ج۸، ص۳۱۳، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
تعبیراتی نزدیک به آن از نووی و دیگر فقیهان نیز یافتنی است.
[۷۸] نووی، روضةالطالبین، ج۷، ص ۴۱۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۷۹] ابشیهی، محمد، المستطرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، ج۱، ص۲۲۲، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۸۰] شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۳، ص۲۱۱، بیروت، ۱۹۷۳م.
[۸۱] شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۶، ص۱۹۷، بیروت، ۱۹۷۳م.



عوامل و انگیزه‌های متعددی باعث به وجود آمدن تحریف شده است.

۲.۱ - ضعف زبانی و لحن

در منابع گوناگون رجالی و حدیثی، روایات پراکنده، اما پرشماری حاکی از آن است که بسیاری از راویان حدیث در دو سدۀ نخست اسلامی، از ضعف عربیت یا به اصطلاح «لحن» رنج می‌برده‌اند. در نامه‌ای از خلیفۀ دوم خطاب به ابوموسی اشعری در عراق، تفقه در سنت ملازم با تفقه در عربیت شمرده شده،
[۸۲] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۲۴۰، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۸۳] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۱۱۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۸۴] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۲۴۰، ریاض، ۱۴۰۹ق.
و این معنا از سوی دیگران نیز تکرار گردیده است.
[۸۵] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۱۱۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
اگر در اواسط سدۀ نخست هجری، خطا در تلفظ فقط نزد موالی عجم همچون اسماعیل بن ابی خالد احمسی دیده می‌شد.
[۸۶] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
در اواخر سده شرایطی فراهم آمده بود که تابعین عرب‌تبار بصره و کوفه، چون ایاس بن معاویۀ مزنی و ابراهیم نخعی به لحن در سخن شهرت داشتند.
[۸۷] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۸۸] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۸۹] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۲، ص۲۴۹، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
البته مسئلۀ لحن به شدت برای بزرگان تابعین از موالی، چون ابن سیرین و نافع، مولای ابن عمر نیز مصداق داشت.
[۹۰] ابن‌ سعـد، محمد، ج۱، ص۱۴۴، الطبقات‌الکبری، قسـم‌ متمم در تابعیـن مدینه، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۱، ص۱۴۴، مدینه، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۹۱] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۹۲] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۴، مدینه، المکتبةالعلمیه.
کثرت موالی در میان راویان حدیث، و شمول لحن در میان آنان و بسیاری از راویان عرب‌تبار در عراق و دیگر سرزمین‌های فتح شده، زمینۀ آن را فراهم آورده بود تا روا دانستن در این‌باره میان نقادان حدیث شیوع یابد. از جمله باید به احمد بن حنبل اشاره کرد که در پرسش از لحن راویان در نقل حدیث، آن را درخور اهمیت ندانسته،
[۹۳] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۸۷، مدینه، المکتبةالعلمیه.
و نسایی نیز لحن را بر محدثان عیب نشمرده است.
[۹۴] نسایی، احمد، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، ج۱، ص۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
در دورۀ تدوین مصطلح‌الحدیث، خطیب بغدادی به صراحت یادآور شده است که بسیاری از راویان، سخن را از شکل اصلی خود تحریف می‌کنند.
[۹۵] نسایی، احمد، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، ج۱، ص۱۸۸، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
ابن جوزی نیز به عنوان یکی از آفات معمول نزد اصحاب حدیث از آن یاد کرده است.
[۹۶] ابن جوزی، عبدالرحمان، آفة اصحاب الحدیث، به کوشش علی حسینی میلانی، ج۱، ص۴۶ بب‌، تهران، ۱۳۹۸ق.
با آن‌که نقادان حدیث، همواره مسئلۀ لحن در نقل حدیث را کم‌اهمیت تلقی کرده، و آن را خللی جدی در نقل نشمرده‌اند، اما باید توجه داشت که در بسیاری از موارد، مانند آن‌چه در تحریف «کل» به «اکثر» در حدیث خلع از سوی قیس بن ربیع رخ داده، ضعف زبانی راوی موجب جابه‌جایی عبارت، تغییر معنا و در نهایت حتی فتوای برخی براساس روایت محرف گشته است.

۲.۲ - عدم اتکا بر شنیدار

عاملی دیگر که در زمینه‌های تحریف باید مورد توجه قرار گیرد، خطاهای برخاسته از انتقال کتبی از قرائت و استنساخ است. ازجمله نمونه‌های گزارش‌شدۀ این دست، باید به تحریفات رخ داده در ضبط نام‌ها توسط ابن اسحاق، صاحب سیره اشاره کرد؛ یحیی بن سعید اموی از محدثان و ناقدان اخبار، اشاره دارد که ابن اسحاق بسیاری از نام‌های صحابه را از دیوان خراج خوانده، و از آن‌جا که با صورت تلفظی آن‌ها آشنا نبوده، در ضبط و نقطه‌گذاری آن‌ها به خطا رفته است.
[۹۷] ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۶-۲۷، قاهره، ۱۴۰۲ق.
نمونۀ دیگر، نقد ابراهیم ابن اورمه اصفهانی دربارۀ اشتباه عثمان بن ابی شیبه، محدث کوفی در نقطه‌گذاری به سبب بسنده‌کردن بر صورت مکتوب عبارت است.
[۹۸] ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۶-۲۷، قاهره، ۱۴۰۲ق.
[۹۹] سیوطـی، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولی و دیگران، ج۲، ص۳۵۳، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
انتقال محرف حدیث بر مبنای قرائت نادرست، در اواخر سدۀ نخست، موجب پدیدار شدن اصطلاح «صَحَفی» گشته است؛ بر اساس تعریفی که خلیل بن احمد در اواسط سدۀ ۲ق به دست داده است، صحفی کسی است که سخنی را صرفاً بر پایۀ خواندن کتب و در اثر اشتباه حروف، به خطا روایت کند.
[۱۰۰] خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۱۲۰، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
[۱۰۱] ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۴، قاهره، ۱۴۰۲ق.
در اوایل سدۀ ۲ق، سلیمان بن موسی، از عالمان دمشق که از عملکرد صحفیان نگران بوده، بر این نکته تأکید کرده است که «دانش نباید از صحفی اخذ گردد».
[۱۰۲] ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ج۱، ص۴۶، رباط، ۱۳۸۷ق.
در دهه‌های بعد در شام، ثور بن یزید حمصی
[۱۰۳] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۴، مدینه، المکتبةالعلمیه.
و سعید بن عبدالعزیز تنوخی دمشقی (د ۱۶۷ق) بر این آموزه اصرار ورزیده‌اند.
[۱۰۴] ابواحمد عسکری، حسن، اخبارالمصحفین، به کوشش صبحی بدری سامرایی، ص۳۲، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۱۰۵] ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بـه کوشش علی شیـری، ج۲۲، ص۳۸۷، بیروت/ دمشـق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
در همان سده، در حجاز و عراق نیز اندیشۀ مشابهی رشد کرده است؛ نمونۀ همین گفت‌وگوها را در مدینه از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) و عبدالله بن حسن حسنی
[۱۰۶] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۳۶۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۰۷] ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۸۹، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
و در بصره از ایوب سختیانی می‌توان سراغ گرفت.
[۱۰۸] جوزجانی، ابراهیم، احوال الرجال، به کوشش صبحی بدری سامرایی، ج۱، ص۱۱۶، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۰۹] عقیلی، محمد، کتاب الضعفاءالکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، ج۲، ص۲۸، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۹۴م.
[۱۱۰] ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، ج۳، ص۶۷، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
با ضابطه‌مند شدن اسناد، از سدۀ ۳ق به ندرت «صحفی» در جرح محدثی به‌ کار رفته است.
[۱۱۱] ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۲، ص۶۵۲، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
به جز آن‌چه برای یک صحفی رخ می‌داد، موارد دیگری نیز محدثان را نگران می‌ساخت. چنان‌که طالب حدیث به سبب ضابط‌نبودن شیخ و الزام به تکیه بر نوشتار، دچار همان دست خطایی می‌شد که برای صحفیان رخ می‌داد.
[۱۱۲] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۴۳۵، مدینه، المکتبةالعلمیه.
به هر روی، تدوین جوامع حدیثی در سده‌های ۲ و ۳ق و کتاب‌های مهمی که از سدۀ ۳ق در علم رجال و علل حدیث نوشته شد، هم‌چنان آفات ناشی از قرائت غیرمستند به شنیدار را کاهش داده است. با این‌همه، دست‌کم دربارۀ احادیث غیرمشهور این خطر همواره در استنساخ کتاب‌های حدیثی باقی بوده است.

۲.۳ - نقل به معنا

مجموع شواهد حکایت از آن دارد که در نقل سنت نبوی، معمول نزد صحابه و تابعین چنین بوده است که معنا را آن‌گونه که خود دریافته‌اند، به نسل پسین انتقال دهند؛ جز در مواردی مانند خطبه‌ها یا عباراتی با ترکیب خاص مانند حدیث ثقلین، در حفظ عین الفاظ وسواسی وجود نداشته است. این رواداری در نقل سنت که در اصطلاح‌ پسین محدثان، «نقل‌ به معنا» نام گرفته، در همان عصر صحابه مشکلاتی را پدید آورده است که بازتاب آن در برخی مواضع صحابه دیده می‌شود. در این‌باره، نخست باید به کلامی مشهور از حضرت علی (علیه‌السلام) اشاره کرد که در آن راویان حدیث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به ۴ گروه تقسیم کرده است؛ در این تقسیم به عنوان گروه دوم، از کسانی یاد شده است که چیزی را از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنیده‌اند، اما آن را به وجهی که باید درنیافته‌اند و بدون آن‌که قصد دروغ‌زنی داشته باشند، سخن را به همان‌گونه وهم‌آلود که دریافته‌اند، روایت می‌کنند. با این دعوی که آن را از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنیده‌اند.
[۱۱۳] نهج‌البلاغة.
با این‌همه، هم‌چنان برخی از متأخران صحابه چون واثلة بن اَسقَع (د ۸۳ق) بر این نکته پای می‌فشردند که اگر ما معنای آنچه را دریافته‌ایم، بازگوییم، حدیث گفته‌ایم.
[۱۱۴] دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۴، دمشق، ۱۳۴۹ق.
در پایان سدۀ نخست هجری، مسئلۀ نقل به معنا، به عنوان مسئله‌ای حاد در محافل تابعان، به‌ ویژه در عراق مطرح بوده است و صاحب‌نظران را به دو جناح موافق و مخالف تقسیم کرده بود. جناحی که نقل به معنا را روا می‌داشت، در واقع روش پیشینیان را ادامه می‌داد و ضرورتی برای پای‌بندی به لفظ آن‌چه از اصحاب به عنوان سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌شنید، احساس نمی‌کرد. در رأس اینان باید از کسانی چون حسن بصری در بصره، ابراهیم نخعی و عامر شعبی در کوفه نام برد. راویان تصریح کرده‌اند که از آنان، گاه یک سخن واحد را به گونه‌های متنوعی شنیده بوده‌اند. ابن سیرین، عالم دیگر بصره و رقیب حسن، با نقد حسن و عالمان کوفه، بر آن بود که اگر آنان احادیث را همان‌گونه که شنیده‌اند، روایت می‌کردند، سزاوارتر بود و این روشی است که خود در پیش گرفته بود.
[۱۱۵] دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.
در مدینه نیز نقل به معنا روشی معمول در میان تابعین بوده است. در نیمۀ نخست سدۀ ۲ق، امام جعفر صادق (علیه‌السلام)، بر پایۀ روایت ابوبصیر، نقل حدیث به ‌همان‌ شکلی که شنیده شده ــ بدون زیادت و نقصان ــ را مورد ستایش قرار داده، و راویانی این‌چنین را مصداق بشارت آیۀ زمر
[۱۱۶] راویانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، ج۳۹، ص۱۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
دانسته است،
[۱۱۷] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
با این‌همه، این ترجیح به معنای نفی نقل به معنا شمرده نشده است. در عبارات دیگری که محمد بن مسلم و داوود بن فرقد از آن حضرت روایت کرده‌اند، نقل به معنا روا شمرده شده است
[۱۱۸] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
قید «ارادۀ معانی (اصلی)» که در روایت محمد بن مسلم دیده می‌شود، در روایتی دیگر از داوود بن فرقد نیز تکرار شده، و عدم تعمد نیز به عنوان شرط روا بودن نقل به معنا افزوده شده است.
[۱۱۹] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
باید در نظر داشت که بسیاری از موارد تحریف، در عمل ناشی از اقدامی شتاب‌زده برای نقل به معنا، بدون دریافت دقیق معنا بوده است. همواره حفظ معنای اصلی، مبنای داوری برای تعیین مرز میان تحریف و نقل به معناست، اگرچه اصل داوری دربارۀ حفظ معنای اصلی کاملاً نسبی و مسئله آفرین است. از همین‌روست که در بسیاری از موارد، با وجود جابه‌جایی رخ داده در متن احادیث، با مفروض گرفتن این‌که معنا محفوظ مانده، تغییر مورد نظر از مصادیق تحریف به‌ شمار نیامده است. در متن حدیث «علی الید»، تعبیر «حتی تؤدی» و «حتی تؤدیه» هر دو در منابع معتبر شناخته شده است، بدون آن‌که هیچ‌یک تحریف شناخته شود. با آن‌که حتماً ضبط اصلی یکی از این دوست، برابری معنایی آن‌ها موجب برابری آن‌ها در اعتبار استنادی شده است
[۱۲۰] ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، ج۳، ص۲۹۶، قاهره، ۱۳۶۹ق.
[۱۲۱] ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمدمحمد شاکر و دیگران، ج۳، ص۵۶۶، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.
[۱۲۲] ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۸۰۲، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
[۱۲۳] دارمی، عبدالله، السنن، ج۲، ص۲۶۴، دمشق، ۱۳۴۹ق.
[۱۲۴] حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، ج۲، ص۵۵، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۱۲۵] احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۲۶] احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۱۲، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۲۷] احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۱۳، قاهره، ۱۳۱۳ق.
گاه با وجود شهرت یک ضبط در منابع حدیثی، نقل به معنای آن نیز روا دانسته شده، و تحریف انگاشته نشده است؛ از این دست می‌توان تبدیل ضرار به اضرار در حدیث «لاضرر» و تبدیل الضلالة به خطأ را در حدیث «لاتجتمع امتی...» که نزد اصولیان شهرت دارد، یاد کرد.
[۱۲۸] مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۷۴۵، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
[۱۲۹] مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۸۰۴، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
[۱۳۰] احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۳۱۳، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۳۱] ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۷۸۴، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
[۱۳۲] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۲۸۰، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۳۳] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۲۹۲-۲۹۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۳۴] ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۳، ص۱۴۷، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۳۵] طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۷، ص۱۴۶، نجف، ۱۳۷۹ق.
[۱۳۶] طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۷، ص۱۶۴، نجف، ۱۳۷۹ق.
[۱۳۷] دارقطنی، علی، السنن، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، ج۴، ص۲۲۸، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
[۱۳۸] طبرانی، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، ج۱، ص۹۰، قاهره، ۱۴۱۵ق.
[۱۳۹] ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۳، ص۴۵، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۴۰] قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۲، ص۴۹۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۴۱] قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۲، ص۵۰۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۴۲] ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، ج۴، ص۹۸، قاهره، ۱۳۶۹ق.
[۱۴۳] دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۲۹، دمشق، ۱۳۴۹ق.
[۱۴۴] ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، ج۲، ص۱۶، دمشق، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۱۴۵] سیدمرتضی، علی، الذریعة، به کـوشش ابوالقاسم گـرجـی، ج۲، ص۵۱۰، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۱۴۶] ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التبصرة، به کوشش محمدحسن هیتو، ج۱، ص۳۷۱، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.


۲.۴ - علقه‌های موجب تحریف

تحریف با گونه‌های مختلف آن از تبدیل، زیادت و نقصان، یا تقدیم و تأخیر، می‌تواند تحت تأثیر علقه‌هایی متنوع میان عبارت اصلی و عبارت محرف واقع گردد. باید گفت که شایع‌ترین علقه‌های موجب تحریف، شباهت نوشتاری، مانند تبدیل «جَدّد قبرا» به «حدّد قبرا»
[۱۴۷] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۰-۵۱، تهران، ۱۴۰۱ق.
[۱۴۸] ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
یا شباهت شنیداری، مانند تبدیل «یورث الکلح» به «یورث القلح» در حدیث «النظر الی الوجه القبیح...» است.
[۱۴۹] عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، به کوشش احمد قلاش، ج۲، ص۴۲۰-۴۲۱، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۵۰] ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۴، قاهره، ۱۴۰۲ق.
شباهت نوشتاری گاه ناشی از ناخوانا بودن نوشته و بسیار دور از انتظار است؛ از جمله می‌توان به تبدیل «بعدالحلف» به «بغیرالحلف» نزد برخی فقها اشاره کرد.
[۱۵۱] حصکفی، محمد، الدرالمختار، ج۶، ص۶۸، بیروت، ۱۳۸۶ق.
گاه نیز پدیدۀ تکرار زمینۀ تحریف در واژه را فراهم آورده است؛ گاه مانند تبدیل سخین بن سخیخین، تکرار در بخشی از واژه رخ می‌دهد
[۱۵۲] ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۲، ص۳۵۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
و گاه مانند تبدیل «رأیت رجل یصلی» به «رأیت یعلی یصلی»، همسان‌سازی متقارب واژه‌ای با واژۀ مجاور زمینۀ تحریف را فراهم آورده است.
[۱۵۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، مقدمه، ص۲۶۴، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۱۵۴] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۲۸۱، ریاض، ۱۴۰۹ق.
گونۀ دیگر از تحریفات شایع در سطح واژه، تحریف واژه به واژه‌ای هم‌ریشه است، مانند آنچه در تبدیل طعیمه به مطعم،
[۱۵۵] نووی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، ج۱۹، ص۳۰۷، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
یا شوب به شائبه
[۱۵۶] شربینی، محمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۸۸، قاهره، ۱۳۵۲ق.
رخ داده است. دربارۀ افعال، تحریف فعل به فعلی جای‌گزین از همان ریشه، گاه معنا را کاملاً عکس کرده است، مانند آنچه در تبدیل «عما لم یخلق»، به «عماخلق» در حکمت ۳۷۸ نهج‌البلاغة رخ داده است.
[۱۵۷] شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
گاه ارتباط معنایی دو واژه زمینۀ انتقال و تحریف را فراهم آورده است. این انتقال گاه از آن روست که راوی تفاوت میان دو معنا را درنیافته است، مانند این‌که گفته می‌شود، قیس بن ربیع از رجال سدۀ ۲ق، میان دو واژۀ «کل» و «اکثر» تفاوت معنایی نمی‌دیده است.
[۱۵۸] ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۲۴۰، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
[۱۵۹] احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۱۶۰] ابن حزم، المحلی، ج۱۰، ص۲۴۰، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
گاه نیز انتقال میان دو زوج معنایی مانند زمان و مکان است، بدون آن‌که هم معنایی میان آن‌ها گمان رفته باشد.
[۱۶۱] حصکفی، محمد، الدرالمختار، ج۴، ص۲۵۷، بیروت، ۱۳۸۶ق.
[۱۶۲] ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بـه کوشش علی شیـری، ج۴، ص۱۲، بیروت/ دمشـق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.


۲.۵ - انگیزه‌های تحریف

تحریف ممکن است برای شخص مؤلف، برای منبع کتبی یا شفاهی که مؤلف از آن نقل کرده است، یا برای ناسخی که پس از تألیف کتاب، از آن نسخه‌ای تهیه کرده است، رخ داده باشد. در هریک از این سطوح، آن‌گاه که سخن از انگیزه به میان می‌آید، مسئلۀ تحریف تنها یک خطای قهری ناشی از شنیدار، قرائت یا درک نادرست نیست، بلکه انگیزۀ توان‌مندی در میان است که راوی را به سمت تحریف سوق می‌دهد، خواه او عمداً به تحریف دست زند و خواه نسبت به این انگیزه ناآگاه باشد. البته در بحث از انگیزه‌ها، جداسازی مسئلۀ تحریف از وضع امکان‌پذیر نیست و انگیزه‌ها مشترک‌اند. مهم‌ترین انگیزه در تحریف، گرایش‌های فرقه‌ای در اصول دین یا در فروع است؛ این انگیزه، گاه به صورت دفاع از مذهب خود و گاه حمله به مذهب مخالف نمود پیدا کرده است.
[۱۶۳] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف،ج۱، ص۳۲۵، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
یکی از احادیثی که تحریف در افزایش حرف در آن رخ داده، حدیث منقول از امام صادق (علیه‌السلام) با عبارت «ما بدا للٰه بداء بداء کا بدا له فی اسماعیل ابی» است که در پاره‌ای روایات، ابی در آن به ابنی تبدیل شده است.
[۱۶۴] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۲، تهران، ۱۴۰۱ق.
این حدیث مستقیماً به منازعات امامیه و اسماعیلیه بستگی دارد.
[۱۶۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۶۷، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۱۶۶] مایل هروی، نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، ج۱، ص۷۸-۸۰، مشهد، ۱۳۶۹ش.
[۱۶۷] مایل هروی، نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۵، مشهد، ۱۳۶۹ش.
گاه در نقل حدیث، با حفظ متن، سیاق وقوع آن جابه‌جا شده است؛ به عنوان نمونه، در منابع امامیه حدیثی به نقل از اسید بن صفوان دربارۀ وفات حضرت علی (علیه‌السلام) به ثبت رسیده که مدیحه‌ای از زبان حضرت خضر (علیه‌السلام) دربارۀ آن حضرت است.
[۱۶۸] کلینی، محمد،الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۵۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۶۹] ابن بابویه، محمد، الامالی، ج۱، ص۲۰۰، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
در منابع اهل سنت، ستایشگر حضرت علی (علیه‌السلام) و مناسبت وفات ابوبکر است.
[۱۷۰] بزار، احمد، المسند، به کوشش محفوظ الرحمان زین‌الله، ج۳، ص۱۳۸، بیروت/ مدینه، ۱۴۰۹ق.
[۱۷۱] حکیم ترمذی، محمد، نوادرالاصول، به کوشش عبدالرحمان عمیره، ج۳، ص۱۴۳، بیروت، ۱۹۹۲م.
[۱۷۲] ابن عبدالبر، یوسف،الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۱، ص۹۷، بیروت، ۱۴۱۲ق.
[۱۷۳] ضیاء مقدسی، محمد، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، ج۲، ص۱۵، مکه، ۱۴۱۰ق.
[۱۷۴] هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، ج۴، ص۳۶۷، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
درخور توجه است که هم در منابع امامی و هم اهل سنت، طریق روایت از اسید، عمر بن ابراهیم هاشمی از عبدالملک بن عمیر است. انگیزۀ مهم دیگر در تحریف، آشنایی‌زدگی نسبت به یک آموزۀ فرقه‌ای است که راوی را ناخودآگاه به سوی قرائتی آشناتر، اما خطا سوق داده است. به عنوان نمونه‌ای از این دست، باید به خبر نامه‌نگاری عمر بن عبدالعزیز با اهل مدینه اشاره کرد، مبنی بر این‌که از رخت‌بستن علم و رفتن اهل آن نگران بوده، و دستور داده است تا حدیث رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، سنت ماضیه و «حدیث عمرة» (ناظر به عمرة بن عبدالرحمان) مکتوب گردد.
[۱۷۵] ابن‌ سعـد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، ج۲، ص۳۸۷، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
[۱۷۶] ابن‌ سعـد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، ج۸، ص۴۸۰، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
[۱۷۷] بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، ج۱، ص۴۴۲، بغداد، ۱۹۷۵-۱۹۷۶م.
بند اخیر به سبب کم‌آشنا بودن برای پسینیان، گاه در متن خبر حذف شده،
[۱۷۸] بخاری، محمد، الصحیح، به کوشش مصطفی دیب البغا، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۱۷۹] دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۳۷، دمشق، ۱۳۴۹ق.
[۱۸۰] مروزی، محمد، السنة، به کوشش سالم احمد سلفی، ج۱، ص۳۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۱۸۱] ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۳۷۴، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
و گاه به عبارت آشناتر «حدیث عمر» (ناظر به عمر بن خطاب) تحریف شده است.
[۱۸۲] دارمی، عبدالله، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
[۱۸۳] بیهقی، المدخل الی السنن الکبری، به کوشش محمد ضیاءالرحمان اعظمی، ج۱، ص۴۲۳، کویت، ۱۴۰۴ق.
[۱۸۴] شیبانی، محمد، الموطأ، ج۱، ص۱۳۷، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۱م.
[۱۸۵] ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ج۱۷، ص۲۵۱، رباط، ۱۳۸۷ق.
جهت‌گیری به سوی قرائتی آشناتر، گاه حدیث را به آموزه‌ای مخالف با آموزه‌های مذهب تبدیل کرده است؛ به عنوان مثال باید به حدیث نبوی دربارۀ امامان اثنا عشر اشاره کرد که در آن، عبارت «احد عشر من ولدک» خطاب به حضرت علی (علیه‌السلام)، بر اساس ترکیبی که برای راوی امامی بیش‌تر آشنا بوده، به «اثناعشر من ولدک» تحریف شده است.
[۱۸۶] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۱۷۵، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۸۷] مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۱۹۸، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
[۱۸۸] کتاب سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر انصاری، ج۱، ص۶۴۷، قم، ۱۴۱۵ق.
[۱۸۹] کتاب سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر انصاری، ج۱، ص۷۶۲، قم، ۱۴۱۵ق.
باید توجه داشت که همین تحریف منجر به ایجاد یک عقیدۀ ناپایدار شیعی مبنی بر وجود ۱۳ امام بوده است.
[۱۹۰] نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۴۴، قم، ۱۴۰۷ق.
[۱۹۱] ابن غضـائـری الضعفاء، ترتیب تستـری، تصـویر نسخۀ خطـی کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
قراردادهای اجتماعی نیز از جمله عوامل ناخودآگاه مؤثر در تحریف بوده است؛ به عنوان نمونه، لفظ مسلم در قرارداد متقدم‌تری ناظر به دامنه‌ای از اهل اسلام بوده، و در قراردادی متأخرتر، افزودن «مسلمة» به آن، به عنوان یک ضرورت احساس شده است تا شامل همۀ مسلمانان باشد. این تفاوت در قرارداد موجب شده است تا از یک دورۀ زمانی به بعد، برخی از احادیث، مانند حدیث طلب علم، پس از قید مسلم، یک قید افزوده «و مسلمة» نیز بیابد. در واقع در متون اصلی حدیثی چه از شیعه و چه اهل سنت، این افزوده دیده نمی‌شود.
[۱۹۲] برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، ج۱، ص۲۲۵، تهران، ۱۳۳۱ش.
[۱۹۳] صفار، محمد، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۲، تهران، ۱۴۰۴ق.
[۱۹۴] صفار، محمد، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۳،تهران، ۱۴۰۴ق.
[۱۹۵] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۰، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۹۶] کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۹۷] قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۱، ص۸۳، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۱۹۸] مفید، محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۹، قم، ۱۴۰۳ق.
[۱۹۹] طبرانی، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، ج۴، ص۲۴۵، قاهره، ۱۴۱۵ق.
[۲۰۰] اسماعیلی، احمد، معجم الشیوخ، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۲، ص۶۵۲، مدینه، ۱۴۱۰ق.
[۲۰۱] اسماعیلی، احمد، معجم الشیوخ، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۳، ص۷۷۶، مدینه، ۱۴۱۰ق.
[۲۰۲] بیهقی، احمد، شعب الایمان، به کوشش محمدسعیدبن بسیونی زغلول، ج۲، ص۲۵۳، بیروت، ۱۴۱۰ق.
[۲۰۳] قاضی قضاعی، محمد، مسندالشهاب، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
افزودۀ مسلمه، تنها از سدۀ ۵ق در آثار غیرحدیثی رخ نموده،
[۲۰۴] کراجکی، محمد، کنزالفوائد، ج۱، ص۲۳۹، تبریز، ۱۳۲۲ق.
[۲۰۵] سرخسی، المبسوط، ج۱، ص۲، قاهره، مطبعةالاستقامه.
و در سده‌های پسین، رواج بیشتری یافته است.
[۲۰۶] سبط طبرسی، علی، مشکاةالانوار، ج۱، ص۳۲، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۲۰۷] فخرالدین رازی، المحصول، به کوشش طه جابر فیض علوانی، ج۶، ص۱۰۸، ریاض، ۱۴۰۰ق.
[۲۰۸] مصباح الشریعة، منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۲، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
[۲۰۹] سبط طبرسی، علی، مشکاةالانوار، ج۱، ص۲۳۶، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
[۲۱۰] ابن فهد حلی، احمد، ج۱، ص۶۳، عدةالداعی، قم، ۱۴۰۷ق.
به هر روی باید توجه داشت که بخش مهمی از موارد تحریف در جریان استنساخ روی نموده، و همین امر، زمینه‌ساز گشته است تا برخی از محققان علم حدیث، به آسیب‌شناسی استنساخ، و زمینه‌های مختلف رخداد تحریف و تصحیف در جریان نسخه‌برداری بپردازند. از جمله قاضی عیاض، به بررسی شرایط فیزیکی نسخۀ اصل، مانند آبدیدگی و پخش‌شدگی مرکب، شیوۀ نوشتن نسخه مانند کم‌بودن فاصلۀ سطور و درآمیختن عبارات، و نامرتب بودن اصلاحات و تغییرات و حاشیه‌نویسی‌ها در نسخۀ اصلی پرداخته، و تأثیر آن‌ها را در گونه‌های مختلف تحریف نشان داده است.
[۲۱۱] قاضی عیاض، الالماع الی معرفة اصول الروایة و تقیید السماع، به کوشش احمد صقر، ج۱، ص۱۵۷، قاهره، ۱۹۷۷م.
به مسئلۀ عوامل و انگیزه‌های تحریف با رویکرد آسیب‌شناسی استنساخ، افزون بر محققان حدیث، از سوی برخی پژوهشگران در حیطۀ نسخه‌پژوهی نیز توجه شده، و گونه‌ها و زمینه‌های آن بسط داده شده است.
[۲۱۲] گ، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، به کوشش و گردآوری محمد حمدی بکری، قاهره، ۱۹۶۹م.
[۲۱۳] محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۱۴] عبدالسلام محمد، تحقیق النصوص و نشرها، قاهره، ۱۹۵۴م.
[۲۱۵] احمد، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، قاهره، ۱۹۶۹م.
[۲۱۶] محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
[۲۱۷] عبدالهادی، اصول تحقیق التراث، جده، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۲۱۸] نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، مشهد، ۱۳۶۹ش.



رویارویی محدثان با تحریف صورت‌های مختلفی داشته است.

۳.۱ - اصلاح یا حفظ لحن

پیش‌تر در نقل قول‌هایی به نقل از احمد بن حنبل و نسایی اشاره شد که رخداد گونه‌هایی از تحریف که لحن خوانده می‌شده، برای نقادان حدیث امری هم قابل انتظار و هم قابل تحمل بوده است. این وسعت‌نظر تا آن‌جاست که برخی از نقادان، نقل حدیث لحن‌آمیز را با همان وضع محرف، سزاوارتر از اصلاح آن دانسته‌اند؛ چه این نگرانی وجود داشت که اصلاح شتاب‌زده و سطحی باشد و تلفظ اصلی از کف برود. چنین دیدگاهی از عامر شعبی، اسماعیل امیه و ابومعمر از رجال تابعین حکایت شده است.
[۲۱۹] دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۶، دمشق، ۱۳۴۹ق.
[۲۲۰] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
اصلاح لحن دربارۀ مصحف شریف، امری کاملاً معمول بود و عالمان حساسیت بسیاری در این‌باره نشان می‌دادند،
[۲۲۱] طبری، التفسیر، ج۶، ص۲۷، بیروت، ۱۴۰۵ق.
اما دربارۀ حدیث، اختلافی آشکار وجود داشت
[۲۲۲] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
و این به تفاوت اساسی در ماهیت این دو منبع بازمی‌گشت. در اواخر سدۀ ۲ق که از سویی حدیث روی به تدوین نهاده، و از سوی دیگر دانش نحو و لغت عربی پای گرفته بود، نسبت به اصلاح لحن نگاهی مؤکدتر دیده می‌شود. در این‌باره نخست باید به دیدگاه اوزاعی، عالم شام اشاره کرد که اصلاح لحن و خطاهای رخ داده در حدیث را نه تنها تأیید می‌کرد، بلکه آن را مستحسن می‌شمرد.
[۲۲۳] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۵، مدینه، المکتبةالعلمیه.
[۲۲۴] ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۷، ص۱۱۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۲۵] ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب‌.
در نیم سدۀ بعد نقادان بغدادی چون یحیی بن معین و احمد بن حنبل نیز اصلاح و بیرون کردن لحن از متن حدیث را ترویج می‌کردند.
[۲۲۶] یحیی بن معین، التاریخ، روایت دوری، به کوشش احمد محمود نور سیف، ج۴، ص۲۴۸، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۲۲۷] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۷، مدینه، المکتبةالعلمیه.
از نیمۀ اخیر سدۀ ۳ق، ضوابط ظریف‌تری دربارۀ اصلاح لحن و خطا پدید آمده است. نسایی میان مخالفت با گویش قریش و مخالفت با عربیت به معنای عام آن، تفاوت نهاده، در صورت اخیر اصلاح را لازم شمرده، و در صورت مخالفت با گویش قریش، از اصلاح برحذر داشته است؛ با این استدلال که پیامبر (صلّی الله علیه و آله) با مردم به زبان خود آنان سخن می‌گفته، و همواره به گویش قریشی پای‌بند نبوده است.
[۲۲۸] یاقوت، بلدان، ذیل نسا.
در سدۀ ۴ق، ابن خلاد رامهرمزی با این مبنا که در مواردی لحن منجر به از دست رفتن معنا می‌شود، اصلاح لحن در حدیث را «واجب» و وجوب آن را آشکار شمرده است.
[۲۲۹] ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۵۲۷، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
هم‌عصر او خطابی نیز اساساً کتاب اصلاح غلط‌المحدثین را با همین جهت‌گیری نوشته است.
[۲۳۰] خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱، دمشق، ۱۴۰۷ق.
[۲۳۱] رودانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بج۱، ص۱۳۴، یروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
پس از آنان خطیب بغدادی، شناخت صورت درست حدیث پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و شناخت شیوۀ گفتار عرب را به عنوان دو مبنا برای اصلاح لحن و تحریف مطرح ساخته، و برای کسی که این توانایی را دارد، اصلاح را لازم شمرده است.
[۲۳۲] خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۸۸، مدینه، المکتبةالعلمیه.
با این‌همه، در دوره‌های پسین، گفت‌وگو در این‌باره که راوی باید لحن و خطا را اصلاح کند، یا اتباع لفظ بر او لازم است، در کتاب‌های علم‌الحدیث همواره دوام داشته است.
[۲۳۳] خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۲، ص۲۳، ریاض، ۱۴۰۳ق.
[۲۳۴] شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۳۲۲، قم، ۱۴۰۸ق.
[۲۳۵] ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۳۶] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۳۷] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۰۷، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
گاه برای فقیهانی که نسبت به ظاهر نصوص اهتمام داشته‌اند، چون ابن حزم نیز حفظ صورت اصلی به عنوان رویۀ برگزیده مطرح بوده است.
[۲۳۸] ابن حزم، علی، الاحکام، ج۲، ص۲۱۶، قاهره، ۱۴۰۴ق.


۳.۲ - تحریف در منابع علم‌الحدیث

مبحث علل‌الحدیث که از نیمۀ نخست سدۀ ۳ق، در حوزۀ مطالعات حدیث مورد توجه قرار گرفته، ارتباطی تنگاتنگ با مسئلۀ تحریف داشته است. حدیثی که دارای «علت» شناخته می‌شود، حدیثی است که ظاهر آن سلیم به نظر می‌آید، اما در آن قصور یا سبب پنهانی وجود دارد که در نقدی دقیق، آن را در شمار احادیث ضعیف جای می‌دهد. این ضعف می‌تواند در متن حدیث باشد، اما بیش‌تر اسانید مورد توجه پردازندگان به علل‌الحدیث بوده است.
[۲۳۹] ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.
حاکم نیشابوری که در اواخر سدۀ ۴ق، به گونه‌شناسی علل حدیث پرداخته، از گونه‌هایی یاد کرده است که به وضوح در مقولۀ تحریف جای داشته‌اند؛ در میان ده گونه، گونۀ سوم ناظر به تبدیل نام صحابی به صحابی دیگر، گونۀ پنجم ناظر به افتادن یک نام در شمار راویان، گونۀ ششم ناظر به تبدیل حدیث منقطع به حدیث متصل، گونۀ هفتم ناظر به تبدیل راوی نامعلوم به راوی معلوم، گونۀ هشتم ناظر به تبدیل روایت غیرمستقیم به مستقیم با وجود احتمال استماع، گونۀ نهم ناظر به تبدیل طریق غیرمعروف به طریق معروف، و گونۀ دهم ناظر به تبدیل حدیث موقوف به مرفوع، در معنای عام تحریف جای می‌گیرند.
[۲۴۰] حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، ج۱، ص۱۱۲ بب‌، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
گفتنی است که در کتاب‌های مصطلح‌الحدیث، افزون بر مباحث علل‌الحدیث، در مباحثی تکمیلی به گونه‌هایی مشخص‌تر از تحریف نیز پرداخته شده است. در بررسی سطوح تحریف، تحریف در سطح تغییر شکل یک حرف و حتی قلب یا کاهش و افزایش حروف با معنای تعمیم یافتۀ تصحیف، ذیل عنوان حدیث «مُصَحَّف» مطالعه می‌شود.
[۲۴۱] ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۶ بب‌، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۴۲] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۳ بب‌، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۴۳] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
از نمونه‌هایی در اسناد می‌توان تبدیل هزیل به هذیل،
[۲۴۴] نووی، یحیی، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۴۳۵، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۲۴۵] شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۶، ص۱۷۴، بیروت، ۱۹۷۳م.
و در متن تبدیل «قوادم‌الامور» به «عوازم‌الامور»
[۲۴۶] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۵، تهران، ۱۴۰۱ق.
اشاره کرد.
[۲۴۷] سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۱۷، عمان، ۱۴۰۹ق.
[۲۴۸] سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۱۸، عمان، ۱۴۰۹ق.
[۲۴۹] سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۵۴‌، عمان، ۱۴۰۹ق.
آن‌گاه که تحریف در سطح افزوده شدن زیادتی از واژه یا عبارت باشد ــ اعم از آن‌که این زیادت در اسناد یا متن حدیث رخ دهد ــ ذیل پدیدۀ ادراج و با عنوان «حدیث مُدرّج» بررسی می‌شود.
[۲۵۰] حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، ج۱، ص۳۹، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
[۲۵۱] ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۷۴ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۲۵۲] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۸، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۵۳] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
آن‌چه در حدیث «ثلاثة لایقصرون» رخ داده، و تعبیر «التاجر فی اَفْقِهِ» به «... فی افقه الفقه» تحریف شده است، می‌تواند نوعی ادراج متن باشد.
[۲۵۴] ابن جوزی، التحقیق فی احادیث الخلاف، به کوشش مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، ج۱، ص۴۹۶، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۲۵۵] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۷۹- ۸۸، تهران، ۱۴۰۱ق.
[۲۵۶] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۲، ص۱۶۰، تهران، ۱۴۰۱ق.
[۲۵۷] شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
خطیب بغدادی، کتابی مستقل در این‌باره، با عنوان الفصل للوصل المدرج فی النقل (چ ریاض، ۱۴۱۸ق) پرداخته است.
[۲۵۸] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۷۴-۷۷، تهران، ۱۴۰۱ق.
[۲۵۹] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۲، ص۱۶۵، تهران، ۱۴۰۱ق.
ادراج گاه دارای علل خاصی است: مانند تلقی سخن مؤلف به عنوان بخشی از حدیث، یا افزودن عبارتی در حاشیۀ نسخه که به عنوان توضیح یا نسخه بدل آمده، و از سوی ناسخ بعدی، افتاده‌ای از متن تلقی شده، و به درون متن، وارد گردیده است. بحث مهمی از مباحث تحریف که ناظر به جابه‌جایی از نوع تقدیم و تأخیر در عبارت است، در منابع مصطلح‌الحدیث، ذیل پدیدۀ قلب و با عنوان «حدیث مقلوب» مطالعه می‌شود.
[۲۶۰] ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۸۴ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۲۶۱] ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۳، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۶۲] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۹۱، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۶۳] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۷۱، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۲۶۴] شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۲۶۵] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۶، تهران، ۱۴۰۱ق.
[۲۶۶] شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ص۶۳، تهران، ۱۴۰۱ق.
مبحثی دیگر که توجه عالمان حدیث را به خود جلب کرده، حدیثی است که در بخشی از اسناد یک قطعه‌ای از عبارت، به دو یا چند وجه مختلف نقل شده باشد، به گونه‌ای که نتوان یکی از وجوه را اصل نهاد و بر ضبط‌های دیگر ترجیح داد. این‌گونه از حدیث که در آن نمی‌توان به ‌طور قاطع وجه اصیل از دخیل را بازشناخت، به هر روی ناظر به رخداد تحریف در یکی از دو وجه ــ بدون تعیین ــ است و در اصطلاح «حدیث مضطرب» خوانده می‌شود.
[۲۶۷] ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۶۹ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۲۶۸] ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۳، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۶۹] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
بر پایۀ تعریفی که ارائه شد، داوری دربارۀ مضطرب بودن یک حدیث در واقع نوعی توقف از داوری میان وجوه مختلف آن، و کاملاً قابل انتظار است که در تعیین مصادیق، برخی از نقادان که عوامل مرجحی یافته‌اند، حدیثی را که دیگری مضطرب انگاشته، از موضوع اضطراب بیرون انگارند؛ یکی از وجوه را اصل شمارند و وجه یا وجوه دیگر را حاصل تحریف بدانند.
[۲۷۰] ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۶۹ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
[۲۷۱] بلقینی، عمر، «محاسن الاصطلاح»، در حاشیۀ المقدمة (نک‌ : هم‌، ابن صلاح)، ج۱، ص۲۷۰.
[۲۷۲] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۷۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، مقدمه، ص۳۴۸، بیروت، ۱۳۷۹ق.
ابن حجر عسقلانی تألیفی مستقل در این باب با عنوان المقترب فی بیان المضطرب تألیف کرده است.
[۲۷۴] سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۷، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
[۲۷۵] حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۷۹۲.


۳.۳ - تألیف در باب تحریف

تألیف آثاری در نقد تحریف در احادیث، از سده‌های ۳ و ۴ق و در حوزه‌های امامیه و معتزله آغاز شده، اگرچه هیچ‌یک از آن آثار برجای نمانده است. از امامیه می‌توان به معانی الحدیث و التحریف از احمد بن محمد برقی (د ۲۸۰ق)،
[۲۷۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۷.
[۲۷۷] طوسی، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، ج۱، ص۲۱، نجف، ۱۳۵۶ق.
[۲۷۸] نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۷۶، قم، ۱۴۰۷ق.
التبدیل و التحریف از ابوالقاسم کوفی (د ۳۵۲ق)
[۲۷۹] نجاشی، احمد،الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۲۶۵، قم، ۱۴۰۷ق.
[۲۸۰] ابن شهرآشوب، محمد، معالم العلماء، ص۹۹، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
[۲۸۱] طوسی، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، ج۱، ص۱۵۱، نجف، ۱۳۵۶ق.
و از متکلمان ظاهراً معتزلی به اثبات‌التحریف فی الحدیث، از حمید بن سعید ابن بختیار
[۲۸۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۰.
یاد کرد. مقدمۀ تأویل مختلف‌الحدیث ابن قتیبه نیز به خوبی نشان‌دهندۀ حملات و ایرادهایی از این دست است که از سوی متکلمان، به ‌ویژه معتزله، نسبت به حدیث اهل سنت وارد می‌شده است. در نیمۀ دوم سدۀ ۴ق، به‌ طور هم‌زمان چندین کتاب در زمینۀ تحریفات رخ داده در حدیث، توسط عالمان حدیث‌شناس نوشته شده که در آن‌ها، اجتنابی از انتساب محدثان به خطا وجود نداشته است. شاخص‌های این جریان کتاب التصحیف و التحریف و کتاب تصحیفات‌المحدثین از ابواحمد عسکری (د ۳۸۲ق)، تصحیف‌المحدثین، از دارقطنی (د ۳۸۵ق)
[۲۸۳] ابن خیر اشبیلـی، محمد، فهرسة، به کوشش ف کـودرا، ج۱، ص۲۰۴، بغـداد، ۱۹۶۳م.
و اصلاح ‌غلط‌المحدثین‌ از ابوسلیمان‌ خَطّابی ‌ (د ۳۸۸ق) ‌است. آثاری در سده‌های میانه همچون کتاب التصحیف و التحریف از عثمان بن عیسی بَلَطی (د ۵۹۹ق)
[۲۸۴] یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۴۷.
[۲۸۵] حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۴۱۱.
و تصحیح‌التصحیف و تحریرالتحریف، از صلاح‌الدین صفدی (د ۷۶۴ق)
[۲۸۶] بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۲۹۳.
بیشتر ارزشی ادبی ـ تاریخی دارند.
[۲۸۷] سیوطـی، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولی و دیگران، ج۲، ص۳۵۳ بب‌، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
در سده‌های متأخر بار دیگر آثار مهمی در نقد حدیث با جهت‌گیری به سوی تحریف و تصحیف نوشته شده‌اند. از آن شمار، باید به التطریف فی التصحیف، از سیوطی (د ۹۱۱ق) و التالد و الطریف فی فن‌التصحیف و التحریف از محمد بن علی بساطی (سدۀ ۱۱ق)
[۲۸۸] آقابزرگ، الذریعة، ج۲۶، ص۱۴۶.
اشاره کرد. بخش مهمی از کتاب الاخبار الدخلیة، و مستدرکات آن از محمدتقی شوشتری نیز به گونه‌شناسی و نقد مصادیق گوناگونی از تحریف حدیث اختصاص یافته است. به مجموع آنچه گفته شد، باید آثار متعدد تألیف شده در باب علل‌الحدیث، احادیث موضوعه و مبحث رجالی متفق و مفترق را نیز علاوه کرد که بسیاری از مباحث مربوط به تحریف در اثنای آن‌ها مطالعه شده ست.
[۲۸۹] کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۱۱۴-۱۲۰، استانبول، ۱۹۸۶م.
[۲۹۰] کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۴، استانبول، ۱۹۸۶م.



(۱) آقابزرگ، الذریعة.
(۲) ابشیهی، محمد، المستطرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۳) ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب‌.
(۴) ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
(۵) ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۶) ابن بابویه، محمد، الامالی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۷) ابن بابویه، علل الشرایع، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۸) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه‌السلام)، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۹) ابن بابویه، کمال‌الدین، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق.
(۱۰) ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
(۱۱) ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۲) ابن جوزی، عبدالرحمان، آفة اصحاب الحدیث، به کوشش علی حسینی میلانی، تهران، ۱۳۹۸ق.
(۱۳) ابن جوزی، التحقیق فی احادیث الخلاف، به کوشش مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) ابن جوزی، العلل المتناهیة، به کوشش خلیل میس، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۵) ابن حیان، محمد، الثقات، به کوشش سیدشرف‌الدین احمد، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۱۶) ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
(۱۷) ابن حجر عسقلانی، «نخبةالفکر»، ضمن سبل السلام، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
(۱۸) ابن حزم، علی، الاحکام، قاهره، ۱۴۰۴ق.
(۱۹) ابن حزم، المحلی، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
(۲۰) ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
(۲۱) ابن خیر اشبیلـی، محمد، فهرسة، به کوشش ف کـودرا، بغـداد، ۱۹۶۳م.
(۲۲) ابن‌ سعـد، محمد، الطبقات‌الکبری، قسـم‌ متمم در تابعیـن مدینه، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۲۳) ابن‌ سعـد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
(۲۴) ابن شهرآشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۲۵) ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۲۶) ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، قاهره، ۱۹۷۴م.
(۲۷) ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق.
(۲۸) ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، رباط، ۱۳۸۷ق.
(۲۹) ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
(۳۰) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بـه کوشش علی شیـری، بیروت/ دمشـق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۳۱) ابن غضـائـری الضعفاء، ترتیب تستـری، تصـویر نسخۀ خطـی کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی.
(۳۲) ابن فهد حلی، احمد، عدةالداعی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۳۳) ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
(۳۴) ابن قیسرانی، محمد، ایضاح الاشکال، به کوشش باسم جوابرة، کویت، ۱۴۰۸ق.
(۳۵) ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
(۳۶) ابن منده، محمد، شروط الائمة، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، ریاض، ۱۴۱۴ق.
(۳۷) ابن ندیم، الفهرست.
(۳۸) ابواحمد عسکری، حسن، اخبارالمصحفین، به کوشش صبحی بدری سامرایی، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۳۹) ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، قاهره، ۱۴۰۲ق.
(۴۰) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التبصرة، به کوشش محمدحسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴۱) ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، دمشق، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۴۲) ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق.
(۴۳) ابوعبید قاسم بن سلام، غریب الحدیث، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۴-۱۳۸۷ق.
(۴۴) ابوعوانۀ اسفراینی، یعقوب، المسند، به کوشش ایمن بن عارف دمشقی، بیروت، ۱۹۹۸م.
(۴۵) ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، قاهره، ۱۳۵۳ق.
(۴۶) احمد بن حنبل، الرد علی الزنادقة و الجهمیة، به کوشش محمدحسن راشد، قاهره، ۱۳۹۳ق.
(۴۷) احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۴۸) احمد بن حنبل، المسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۴۹) اسماعیلی، احمد، معجم الشیوخ، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، ۱۴۱۰ق.
(۵۰) بخاری، محمد، الصحیح، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۵۱) برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.
(۵۲) برگشترسر، گ، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، به کوشش و گردآوری محمد حمدی بکری، قاهره، ۱۹۶۹م.
(۵۳) بزار، احمد، المسند، به کوشش محفوظ الرحمان زین‌الله، بیروت/ مدینه، ۱۴۰۹ق.
(۵۴) بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، ۱۹۷۵-۱۹۷۶م.
(۵۵) بغدادی، ایضاح.
(۵۶) بلقینی، عمر، «محاسن الاصطلاح»، در حاشیۀ المقدمة (نک‌ : هم‌، ابن صلاح).
(۵۷) بیهقی، احمد، شعب الایمان، به کوشش محمدسعیدبن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۱۰ق.
(۵۸) بیهقی، المدخل الی السنن الکبری، به کوشش محمد ضیاءالرحمان اعظمی، کویت، ۱۴۰۴ق.
(۵۹) ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمدمحمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.
(۶۰) جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، بیروت، ۱۹۶۸م.
(۶۱) جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۶۲) جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد صدیق قمحاوی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۶۳) جوزجانی، ابراهیم، احوال الرجال، به کوشش صبحی بدری سامرایی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۶۴) جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
(۶۵) حاجی خلیفه، کشف.
(۶۶) حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
(۶۷) حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
(۶۸) حصکفی، محمد، الدرالمختار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
(۶۹) حکیم ترمذی، محمد، نوادرالاصول، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۷۰) حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، قم، ۱۴۱۳ق.
(۷۱) خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، دمشق، ۱۴۰۷ق.
(۷۲) خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ریاض، ۱۴۰۳ق.
(۷۳) خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، مدینه، المکتبةالعلمیه.
(۷۴) خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
(۷۵) دارقطنی، علی، السنن، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
(۷۶) دارمی، عبدالله، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
(۷۷) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۷۸) ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
(۷۹) راویانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۸۰) سبط طبرسی، علی، مشکاةالانوار، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۸۱) سرخسی، محمد، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق.
(۸۲) سرخسی، المبسوط، قاهره، مطبعةالاستقامه.
(۸۳) سمعانی، عبدالکریم، ادب الاملاء و الاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۸۴) سیدمرتضی، علی، الذریعة، به کـوشش ابوالقاسم گـرجـی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۸۵) سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۸۶) سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، عمان، ۱۴۰۹ق.
(۸۷) سیوطـی، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۸۸) شائب، احمد، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، قاهره، ۱۹۶۹م.
(۸۹) شربینی، محمد، مغنی المحتاج، قاهره، ۱۳۵۲ق.
(۹۰) شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، تهران، ۱۴۰۱ق.
(۹۱) شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۹۲) شوکانی، محمد، نیل الاوطار، بیروت، ۱۹۷۳م.
(۹۳) شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، ۱۴۰۸ق.
(۹۴) شیبانی، محمد، الموطأ، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۱م.
(۹۵) صفار، محمد، بصائرالدرجات، تهران، ۱۴۰۴ق.
(۹۶) ضیاء مقدسی، محمد، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق.
(۹۷) طبرانی، سلیمان، مسندالشامیین، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۹۸) طبرانی، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق.
(۹۹) طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۱۰۰) طبری، التفسیر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۰۱) طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ق.
(۱۰۲) طوسی، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۵۶ق.
(۱۰۳) طناحی، محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۱۰۴) عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، به کوشش احمد قلاش، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۰۵) عقیلی، محمد، کتاب الضعفاءالکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۹۴م.
(۱۰۶) فخرالدین رازی، المحصول، به کوشش طه جابر فیض علوانی، ریاض، ۱۴۰۰ق.
(۱۰۷) فضلی، عبدالهادی، اصول تحقیق التراث، جده، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۱۰۸) قاضی عیاض، الالماع الی معرفة اصول الروایة و تقیید السماع، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۹۷۷م.
(۱۰۹) قاضی قضاعی، محمد، مسندالشهاب، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
(۱۱۰) قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۱۱) قرآن کریم. (۱۱۲) قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۱۳) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، ۱۹۸۷م.
(۱۱۴) کتاب سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر انصاری، قم، ۱۴۱۵ق.
(۱۱۵) کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، استانبول، ۱۹۸۶م.
(۱۱۶) کراجکی، محمد، کنزالفوائد، تبریز، ۱۳۲۲ق.
(۱۱۷) کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
(۱۱۸) مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۱۱۹) مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۲۰) مایل هروی، نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، مشهد، ۱۳۶۹ش.
(۱۲۱) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۲۲) مروزی، محمد، السنة، به کوشش سالم احمد سلفی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۱۲۳) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
(۱۲۴) مسند زیدبن علی، به روایت ابوخالد واسطی، به کوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۱۲۵) مصباح الشریعة، منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۲۶) مفید، محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق.
(۱۲۷) مفید، اوائل المقالات، قم، ۱۴۱۳ق.
(۱۲۸) مفید، المسائل السرویة، قـم، ‌۱۴۱۳ق؛
(۱۲۹) مناوی، محمد عبـدالرئوف، التوقیف علی مهمـات‌ التعاریف، به کوشش محمد رضوان دایه، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۰ق.
(۱۳۰) میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۱ق.
(۱۳۱) نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۱۳۲) نسایی، احمد، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۳۳) نهج‌البلاغة.
(۱۳۴) نووی، یحیی، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، ۱۹۹۶م.
(۱۳۵) نووی، روضةالطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۳۶) نووی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
(۱۳۷) هارون، عبدالسلام محمد، تحقیق النصوص و نشرها، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۱۳۸) هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۱۳۹) هیثمی، علی، مجمع الزوائد، قاهره، ۱۳۵۶ق.
(۱۴۰) یاقوت، ادبا.
(۱۴۱) یاقوت، بلدان.
(۱۴۲) یحیی بن معین، التاریخ، روایت دوری، به کوشش احمد محمود نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.


۱. هیثمی، علی، مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۴۰، قاهره، ۱۳۵۶ق.
۲. ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۱، ص۱۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب‌.
۳. ابن حیان، محمد، الثقات، به کوشش سیدشرف‌الدین احمد، ج۴، ص۱۰، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
۴. طبرانی، سلیمان، مسندالشامیین، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۳۴۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۵. احمد بن حنبل، الرد علی الزنادقة و الجهمیة، به کوشش محمدحسن راشد، ج۱، ص۶، قاهره، ۱۳۹۳ق.
۶. ابن منده، محمد، ج۱، ص۲۹، شروط الائمة، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، ج۱، ص۲۹، ریاض، ۱۴۱۴ق.
۷. خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۱، ص۱۲۸، ریاض، ۱۴۰۳ق.
۸. ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۲۲۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۹. مسند زیدبن علی، به روایت ابوخالد واسطی، به کوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی، ج۱، ص۳۸۳، بیروت، ۱۹۶۶م.
۱۰. حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، ج۱، ص۷۷، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۱. ابن بابویه، کمال‌الدین، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۹۰ق.
۱۲. ابن بابویه، کمال‌الدین، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۱، تهران، ۱۳۹۰ق.
۱۳. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۲، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۴. خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۲۱۱، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
۱۵. جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، ج۴، ص۱۳۴۳، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۷۵.    
۱۷. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۳، ص۴۸۸، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۸. ابوعوانۀ اسفراینی، یعقوب، المسند، به کوشش ایمن بن عارف دمشقی، ج۱، ص۲۷۲، بیروت، ۱۹۹۸م.
۱۹. خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۲۳۰، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
۲۰. ابوعبید قاسم بن سلام، غریب الحدیث، ج۲، ص۲۳۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۴-۱۳۸۷ق.
۲۱. جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، ج۱، ص۹۱، بیروت، ۱۹۶۸م.
۲۲. جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، ج۱، ص۹۹، بیروت، ۱۹۶۸م.
۲۳. ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، ج۱، ص۴۱، قاهره، ۱۳۵۳ق.
۲۴. جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، ج۶، ص۲۱۹۳، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
۲۵. خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۲، ص۲۳، ریاض، ۱۴۰۳ق.
۲۶. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۲۷. ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۴۵۸، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
۲۸. خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱،دمشق، ۱۴۰۷ق.
۲۹. خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱۹۶، دمشق، ۱۴۰۷ق.
۳۰. ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱۱، ص۷۸، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۳۱. ابن قیسرانی، محمد، ایضاح الاشکال، به کوشش باسم جوابرة، ج۱، ص۱۶۳، کویت، ۱۴۰۸ق.
۳۲. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۳۳. سمعانی، عبدالکریم، ادب الاملاء و الاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، ج۱، ص۱۷۱، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۳۴. ابن حجر عسقلانی، «نخبةالفکر»، ضمن سبل السلام، ص۲۳۰، بیروت، دار احیاءالتراث العربی.
۳۵. میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، ج۱، ص۱۳۲، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۱ق.
۳۶. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
۳۷. طناحی، محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، ج۱، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۳۸. میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، چ سنگی، ج۱، ص۱۳۲، تهران، ۱۳۱۱ق.
۳۹. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۰. طناحی، محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، ج۱، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۴۱. فضلی، عبدالهادی، اصول تحقیق التراث، ج۱، ص۱۸۰، جده، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۴۲. ابن صلاح، عثمان، بب‌، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۴۳. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
۴۴. ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۶، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۴۵. ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۶، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۴۶. شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۱۱۰، قم، ۱۴۰۸ق.
۴۷. سیوطـی، تدریب الراوی، ج۲، ص۱۹۴، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۴۸. ابن صلاح، عثمان، صیانة صحیح مسلم، به کوشش موفق عبدالله عبدالقادر، ج۱، ص۴۷۶، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۴۹. شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۱، قم، ۱۴۰۸ق.
۵۰. میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۶، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۱ق.
۵۱. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۵۲. خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۱، ص۲۹۵، ریاض، ۱۴۰۳ق.
۵۳. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۴، ص۳۰۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۵۴. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۲۴۸، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۵۵. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۴۷۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۵۶. ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۵۷. ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۴، ص۲۳۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۵۸. نووی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، ج۱۹، ص۳۰۷، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۵۹. طبری، التفسیر، ج۲، ص۶۳۵، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۶۰. ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱، ص۳۹، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۶۱. جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد صدیق قمحاوی، ج۲، ص۵۵۲، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۶۲. مفید، اوائل المقالات، ص۱۸۶، قم، ۱۴۱۳ق.
۶۳. سرخسی، محمد، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، ج۱، ص۳۵۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق.
۶۴. مفید، المسائل السرویة، ج۱، ص۷۸، قـم، ‌۱۴۱۳ق.
۶۵. قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، به کوشش یوسف علی طویل، ج۲، ص۴۸۶، دمشق، ۱۹۸۷م.
۶۶. نووی، المجموع، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش محمود مطرحی، ج۱، ص۳۵۳، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۶۷. ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۳۰۷، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
۶۸. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۵، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۶۹. جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۷۰. جرجانی، علی، التعریفات، به کوشش ابراهیم ابیاری، ج۱، ص۸۲، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۷۱. مناوی، محمد عبـدالرئوف، التوقیف علی مهمـات‌ التعاریف، به کوشش محمد رضوان دایه، ص۱۶۳، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۰ق.
۷۲. مناوی، محمد عبـدالرئوف، التوقیف علی مهمـات‌ التعاریف، به کوشش محمد رضوان دایه، ص۱۷۹، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۰ق.
۷۳. ابن جوزی، العلل المتناهیة، به کوشش خلیل میس، ج۱، ص۲۲۳، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۷۴. ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰، تهران، ۱۳۷۸ش.
۷۵. ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۷۶. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۷۷. ابن حزم، المحلی، ج۸، ص۳۱۳، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
۷۸. نووی، روضةالطالبین، ج۷، ص ۴۱۹، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۷۹. ابشیهی، محمد، المستطرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، ج۱، ص۲۲۲، بیروت، ۱۹۸۶م.
۸۰. شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۳، ص۲۱۱، بیروت، ۱۹۷۳م.
۸۱. شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۶، ص۱۹۷، بیروت، ۱۹۷۳م.
۸۲. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۲۴۰، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۸۳. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۱۱۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۸۴. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۲۴۰، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۸۵. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۶، ص۱۱۷، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۸۶. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۸۷. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۷، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۸۸. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۸۹. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۲، ص۲۴۹، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۹۰. ابن‌ سعـد، محمد، ج۱، ص۱۴۴، الطبقات‌الکبری، قسـم‌ متمم در تابعیـن مدینه، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۱، ص۱۴۴، مدینه، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۹۱. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۹۲. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۴، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۹۳. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۸۷، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۹۴. نسایی، احمد، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، ج۱، ص۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۹۵. نسایی، احمد، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، ج۱، ص۱۸۸، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۹۶. ابن جوزی، عبدالرحمان، آفة اصحاب الحدیث، به کوشش علی حسینی میلانی، ج۱، ص۴۶ بب‌، تهران، ۱۳۹۸ق.
۹۷. ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۶-۲۷، قاهره، ۱۴۰۲ق.
۹۸. ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۶-۲۷، قاهره، ۱۴۰۲ق.
۹۹. سیوطـی، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولی و دیگران، ج۲، ص۳۵۳، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۱۰۰. خلیل‌بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، ج۳، ص۱۲۰، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
۱۰۱. ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۲۴، قاهره، ۱۴۰۲ق.
۱۰۲. ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ج۱، ص۴۶، رباط، ۱۳۸۷ق.
۱۰۳. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۴، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۱۰۴. ابواحمد عسکری، حسن، اخبارالمصحفین، به کوشش صبحی بدری سامرایی، ص۳۲، بیروت، ۱۴۰۶ق.
۱۰۵. ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بـه کوشش علی شیـری، ج۲۲، ص۳۸۷، بیروت/ دمشـق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
۱۰۶. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۸، ص۳۶۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۰۷. ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۸۹، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۱۰۸. جوزجانی، ابراهیم، احوال الرجال، به کوشش صبحی بدری سامرایی، ج۱، ص۱۱۶، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۰۹. عقیلی، محمد، کتاب الضعفاءالکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، ج۲، ص۲۸، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۹۴م.
۱۱۰. ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، ج۳، ص۶۷، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م.
۱۱۱. ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۲، ص۶۵۲، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
۱۱۲. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۴۳۵، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۱۱۳. نهج‌البلاغة.
۱۱۴. دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۴، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۱۵. دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۱۶. راویانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، ج۳۹، ص۱۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۱۷. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۱۸. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۱۹. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۲۰. ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، ج۳، ص۲۹۶، قاهره، ۱۳۶۹ق.
۱۲۱. ترمذی، محمد، الجامع الصحیح (السنن)، به کوشش احمدمحمد شاکر و دیگران، ج۳، ص۵۶۶، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م بب‌.
۱۲۲. ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۸۰۲، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
۱۲۳. دارمی، عبدالله، السنن، ج۲، ص۲۶۴، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۲۴. حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، ج۲، ص۵۵، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۱۲۵. احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۸، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۲۶. احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۱۲، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۲۷. احمد بن حنبل، المسند، ج۵، ص۱۳، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۲۸. مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۷۴۵، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
۱۲۹. مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۸۰۴، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
۱۳۰. احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۳۱۳، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۳۱. ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، ج۲، ص۷۸۴، قاهره، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م.
۱۳۲. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۲۸۰، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۳۳. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۵، ص۲۹۲-۲۹۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۳۴. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۳، ص۱۴۷، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
۱۳۵. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۷، ص۱۴۶، نجف، ۱۳۷۹ق.
۱۳۶. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۷، ص۱۶۴، نجف، ۱۳۷۹ق.
۱۳۷. دارقطنی، علی، السنن، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، ج۴، ص۲۲۸، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
۱۳۸. طبرانی، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، ج۱، ص۹۰، قاهره، ۱۴۱۵ق.
۱۳۹. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، ج۳، ص۴۵، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
۱۴۰. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۲، ص۴۹۹، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱۴۱. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۲، ص۵۰۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱۴۲. ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، ج۴، ص۹۸، قاهره، ۱۳۶۹ق.
۱۴۳. دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۲۹، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۴۴. ابوالحسین بصری، محمد، المعتمد، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، ج۲، ص۱۶، دمشق، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
۱۴۵. سیدمرتضی، علی، الذریعة، به کـوشش ابوالقاسم گـرجـی، ج۲، ص۵۱۰، تهران، ۱۳۴۸ش.
۱۴۶. ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، التبصرة، به کوشش محمدحسن هیتو، ج۱، ص۳۷۱، دمشق، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۴۷. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۰-۵۱، تهران، ۱۴۰۱ق.
۱۴۸. ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۱، ص۳۸۸، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱۴۹. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، به کوشش احمد قلاش، ج۲، ص۴۲۰-۴۲۱، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۵۰. ابواحمد عسکری، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میرة، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۴، قاهره، ۱۴۰۲ق.
۱۵۱. حصکفی، محمد، الدرالمختار، ج۶، ص۶۸، بیروت، ۱۳۸۶ق.
۱۵۲. ابن اثیر، النهایة، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، ج۲، ص۳۵۱، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱۵۳. ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، مقدمه، ص۲۶۴، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۱۵۴. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۱، ص۲۸۱، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۱۵۵. نووی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، ج۱۹، ص۳۰۷، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۱۵۶. شربینی، محمد، مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۸۸، قاهره، ۱۳۵۲ق.
۱۵۷. شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۵۸. ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۲۴۰، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
۱۵۹. احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصی‌الله عباس، ج۱، ص۳۴۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۶۰. ابن حزم، المحلی، ج۱۰، ص۲۴۰، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
۱۶۱. حصکفی، محمد، الدرالمختار، ج۴، ص۲۵۷، بیروت، ۱۳۸۶ق.
۱۶۲. ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بـه کوشش علی شیـری، ج۴، ص۱۲، بیروت/ دمشـق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
۱۶۳. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف،ج۱، ص۳۲۵، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۱۶۴. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۲، تهران، ۱۴۰۱ق.
۱۶۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۶۷، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۱۶۶. مایل هروی، نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، ج۱، ص۷۸-۸۰، مشهد، ۱۳۶۹ش.
۱۶۷. مایل هروی، نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۵، مشهد، ۱۳۶۹ش.
۱۶۸. کلینی، محمد،الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۵۴، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۶۹. ابن بابویه، محمد، الامالی، ج۱، ص۲۰۰، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۱۷۰. بزار، احمد، المسند، به کوشش محفوظ الرحمان زین‌الله، ج۳، ص۱۳۸، بیروت/ مدینه، ۱۴۰۹ق.
۱۷۱. حکیم ترمذی، محمد، نوادرالاصول، به کوشش عبدالرحمان عمیره، ج۳، ص۱۴۳، بیروت، ۱۹۹۲م.
۱۷۲. ابن عبدالبر، یوسف،الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، ج۱، ص۹۷، بیروت، ۱۴۱۲ق.
۱۷۳. ضیاء مقدسی، محمد، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، ج۲، ص۱۵، مکه، ۱۴۱۰ق.
۱۷۴. هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، ج۴، ص۳۶۷، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
۱۷۵. ابن‌ سعـد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، ج۲، ص۳۸۷، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
۱۷۶. ابن‌ سعـد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، ج۸، ص۴۸۰، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۸م.
۱۷۷. بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، ج۱، ص۴۴۲، بغداد، ۱۹۷۵-۱۹۷۶م.
۱۷۸. بخاری، محمد، الصحیح، به کوشش مصطفی دیب البغا، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۱۷۹. دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۳۷، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۸۰. مروزی، محمد، السنة، به کوشش سالم احمد سلفی، ج۱، ص۳۱، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۱۸۱. ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۳۷۴، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
۱۸۲. دارمی، عبدالله، السنن، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۱۸۳. بیهقی، المدخل الی السنن الکبری، به کوشش محمد ضیاءالرحمان اعظمی، ج۱، ص۴۲۳، کویت، ۱۴۰۴ق.
۱۸۴. شیبانی، محمد، الموطأ، ج۱، ص۱۳۷، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۱م.
۱۸۵. ابن عبدالبر، التمهید، به کوشش مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ج۱۷، ص۲۵۱، رباط، ۱۳۸۷ق.
۱۸۶. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۱۷۵، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۸۷. مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۱۹۸، قاهره، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م.
۱۸۸. کتاب سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر انصاری، ج۱، ص۶۴۷، قم، ۱۴۱۵ق.
۱۸۹. کتاب سلیم بن قیس، به کوشش محمدباقر انصاری، ج۱، ص۷۶۲، قم، ۱۴۱۵ق.
۱۹۰. نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۴۴، قم، ۱۴۰۷ق.
۱۹۱. ابن غضـائـری الضعفاء، ترتیب تستـری، تصـویر نسخۀ خطـی کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
۱۹۲. برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، ج۱، ص۲۲۵، تهران، ۱۳۳۱ش.
۱۹۳. صفار، محمد، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۲، تهران، ۱۴۰۴ق.
۱۹۴. صفار، محمد، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۳،تهران، ۱۴۰۴ق.
۱۹۵. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۰، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۹۶. کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۹۷. قاضی نعمان، دعائم الاسلام، به کوشش آصف فیضی، ج۱، ص۸۳، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۱۹۸. مفید، محمد، الامالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۲۹، قم، ۱۴۰۳ق.
۱۹۹. طبرانی، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، ج۴، ص۲۴۵، قاهره، ۱۴۱۵ق.
۲۰۰. اسماعیلی، احمد، معجم الشیوخ، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۲، ص۶۵۲، مدینه، ۱۴۱۰ق.
۲۰۱. اسماعیلی، احمد، معجم الشیوخ، به کوشش زیاد محمد منصور، ج۳، ص۷۷۶، مدینه، ۱۴۱۰ق.
۲۰۲. بیهقی، احمد، شعب الایمان، به کوشش محمدسعیدبن بسیونی زغلول، ج۲، ص۲۵۳، بیروت، ۱۴۱۰ق.
۲۰۳. قاضی قضاعی، محمد، مسندالشهاب، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سلفی، ج۱، ص۱۳۵، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
۲۰۴. کراجکی، محمد، کنزالفوائد، ج۱، ص۲۳۹، تبریز، ۱۳۲۲ق.
۲۰۵. سرخسی، المبسوط، ج۱، ص۲، قاهره، مطبعةالاستقامه.
۲۰۶. سبط طبرسی، علی، مشکاةالانوار، ج۱، ص۳۲، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
۲۰۷. فخرالدین رازی، المحصول، به کوشش طه جابر فیض علوانی، ج۶، ص۱۰۸، ریاض، ۱۴۰۰ق.
۲۰۸. مصباح الشریعة، منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۲، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۲۰۹. سبط طبرسی، علی، مشکاةالانوار، ج۱، ص۲۳۶، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
۲۱۰. ابن فهد حلی، احمد، ج۱، ص۶۳، عدةالداعی، قم، ۱۴۰۷ق.
۲۱۱. قاضی عیاض، الالماع الی معرفة اصول الروایة و تقیید السماع، به کوشش احمد صقر، ج۱، ص۱۵۷، قاهره، ۱۹۷۷م.
۲۱۲. گ، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، به کوشش و گردآوری محمد حمدی بکری، قاهره، ۱۹۶۹م.
۲۱۳. محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۱۴. عبدالسلام محمد، تحقیق النصوص و نشرها، قاهره، ۱۹۵۴م.
۲۱۵. احمد، اصول نقد النصوص و نشرالکتب، قاهره، ۱۹۶۹م.
۲۱۶. محمود محمد، مدخل الی تاریخ نشرالتراث العربی، مع محاضرة عن التصحیف و التحریف، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
۲۱۷. عبدالهادی، اصول تحقیق التراث، جده، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۲۱۸. نجیب، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه‌شناسی و شیوه‌های تصحیح نسخه‌های خطی فارسی، مشهد، ۱۳۶۹ش.
۲۱۹. دارمی، عبدالله، السنن، ج۱، ص۱۰۶، دمشق، ۱۳۴۹ق.
۲۲۰. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۲۲۱. طبری، التفسیر، ج۶، ص۲۷، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۲۲۲. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ج۵، ص۳۱۶، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۲۲۳. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۵، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۲۲۴. ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، ج۷، ص۱۱۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲۲۵. ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۱۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب‌.
۲۲۶. یحیی بن معین، التاریخ، روایت دوری، به کوشش احمد محمود نور سیف، ج۴، ص۲۴۸، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
۲۲۷. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۹۷، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۲۲۸. یاقوت، بلدان، ذیل نسا.
۲۲۹. ابن خلاد رامهرمزی، حسن، المحدث الفاصل، محمد عجاج خطیب، ج۱، ص۵۲۷، بیـروت، ۱۴۰۴ق.
۲۳۰. خطابی، حمد، اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، ج۱، ص۱، دمشق، ۱۴۰۷ق.
۲۳۱. رودانی، محمد، صلةالخلف، به کوشش محمد حجی، بج۱، ص۱۳۴، یروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۲۳۲. خطیب بغدادی، الکفایة، فی علم‌الروایة، به‌کوشش ابوعبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنـی، ج۱، ص۱۸۸، مدینه، المکتبةالعلمیه.
۲۳۳. خطیب بغدادی، احمد، الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، به کوشش محمود طحان، ج۲، ص۲۳، ریاض، ۱۴۰۳ق.
۲۳۴. شهید ثانی، زین‌الدین، الرعایة فی علم الدرایة، به کوشش عبدالحسین محمدعلی بقال، ج۱، ص۳۲۲، قم، ۱۴۰۸ق.
۲۳۵. ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۳۶. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۳۷. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۰۷، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۳۸. ابن حزم، علی، الاحکام، ج۲، ص۲۱۶، قاهره، ۱۴۰۴ق.
۲۳۹. ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۵۹، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۴۰. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، ج۱، ص۱۱۲ بب‌، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
۲۴۱. ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۶ بب‌، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۴۲. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۲، ص۱۹۳ بب‌، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۴۳. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۴۲، تهران، ۱۳۶۹ش.
۲۴۴. نووی، یحیی، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۴۳۵، بیروت، ۱۹۹۶م.
۲۴۵. شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۶، ص۱۷۴، بیروت، ۱۹۷۳م.
۲۴۶. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۵۵، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۴۷. سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۱۷، عمان، ۱۴۰۹ق.
۲۴۸. سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۱۸، عمان، ۱۴۰۹ق.
۲۴۹. سیوطـی، التطریف فی التصحیف، به کوشش علی حسین بواب، ج۱، ص۵۴‌، عمان، ۱۴۰۹ق.
۲۵۰. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش معظم حسین، ج۱، ص۳۹، مدینه، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
۲۵۱. ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۷۴ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۵۲. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۸، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۵۳. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۳۹، تهران، ۱۳۶۹ش.
۲۵۴. ابن جوزی، التحقیق فی احادیث الخلاف، به کوشش مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، ج۱، ص۴۹۶، بیروت، ۱۴۱۵ق.
۲۵۵. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۷۹- ۸۸، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۵۶. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۲، ص۱۶۰، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۵۷. شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۳۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۵۸. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۷۴-۷۷، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۵۹. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۲، ص۱۶۵، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۶۰. ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۸۴ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۶۱. ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۳، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۶۲. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۹۱، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۶۳. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، تلخیص علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۷۱، تهران، ۱۳۶۹ش.
۲۶۴. شوشتری، بهج‌الصباغة، به کوشش احمد پاکتچی و دیگران، ج۱، ص۲۱، تهران، ۱۳۷۶ش.
۲۶۵. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ج۱، ص۶، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۶۶. شوشتری، محمدتقی، الاخبارالدخیلة، ص۶۳، تهران، ۱۴۰۱ق.
۲۶۷. ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۶۹ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۶۸. ابن جماعه، محمد، المنهل الروی، به کوشش محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، ج۱، ص۵۳، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۶۹. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۷۰. ابن صلاح، المقدمة، به کوشش عائشه عبدالرحمان، ج۱، ص۲۶۹ بب‌، قاهره، ۱۹۷۴م.
۲۷۱. بلقینی، عمر، «محاسن الاصطلاح»، در حاشیۀ المقدمة (نک‌ : هم‌، ابن صلاح)، ج۱، ص۲۷۰.
۲۷۲. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۴، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۷۳. ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، مقدمه، ص۳۴۸، بیروت، ۱۳۷۹ق.
۲۷۴. سیوطـی، تدریب الراوی، بـه‌کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، ج۱، ص۲۶۷، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
۲۷۵. حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۷۹۲.
۲۷۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۷.
۲۷۷. طوسی، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، ج۱، ص۲۱، نجف، ۱۳۵۶ق.
۲۷۸. نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۷۶، قم، ۱۴۰۷ق.
۲۷۹. نجاشی، احمد،الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، ج۱، ص۲۶۵، قم، ۱۴۰۷ق.
۲۸۰. ابن شهرآشوب، محمد، معالم العلماء، ص۹۹، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۲۸۱. طوسی، الفهرست، به کوشش محمدصادق آل بحرالعلوم، ج۱، ص۱۵۱، نجف، ۱۳۵۶ق.
۲۸۲. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۰.
۲۸۳. ابن خیر اشبیلـی، محمد، فهرسة، به کوشش ف کـودرا، ج۱، ص۲۰۴، بغـداد، ۱۹۶۳م.
۲۸۴. یاقوت، ادبا، ج۱۲، ص۱۴۷.
۲۸۵. حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۴۱۱.
۲۸۶. بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۲۹۳.
۲۸۷. سیوطـی، المزهر، به کوشش محمداحمد جادالمولی و دیگران، ج۲، ص۳۵۳ بب‌، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۸۸. آقابزرگ، الذریعة، ج۲۶، ص۱۴۶.
۲۸۹. کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۱۱۴-۱۲۰، استانبول، ۱۹۸۶م.
۲۹۰. کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۴، استانبول، ۱۹۸۶م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تحریف در حدیث»، ج۱۴، ص۵۸۰۱.    


رده‌های این صفحه : تحریف حدیث | حدیث شناسی




جعبه ابزار