• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امید (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امید به معنای اعتماد، توقع، چشمداشت و انتظار
[۱] فرهنگ فارسی معین.
می‌باشد. همچنین انتظار وقوع خیری مسرّت بخش را امید گویند.



در این مدخل از کلید واژه‌های «امل»، «رجا»، «طمع»، «عسی»، «لعل»، «تمنی» و جمله‌هایی که مفید این معنا است استفاده شده است.
موضوع امید در بسیاری از آیات قرآن کریم با مشتقات واژه «رجاء»و «عسی» طرح شده است.
در برخی از آیات نیز امید با واژه‌هایی مانند عسیو لعل به خداوند نسبت داده شده است.
در این گونه موارد، اگر نگوییم استعمال امید مجازی است، باید آن را با توجه به انسان‌ها و اعمال و رفتار آنها تصور کرد و گفت خداوند در موارد مزبور خواسته است با این روش، مخاطب یا شخص دیگری را نسبت به وقوع امری امیدوار سازد.
افزون بر موارد یاد شده، مفهوم امید در آیات فراوان دیگری که در آنها از خداوند سبحان با اوصاف «رحیم»، «غفور» و «تواب» یاد شده و آیات مشتمل بر وعده‌های الهی قابل بررسی و پیگیری است.




۲.۱ - آسانی

امید به رحمت و پاداش الهی، سبب تقویت روحیه و آسان شدن سختی‌های جنگ برای انسان می‌شود:
ولاتهنوا فی ابتغآء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون وترجون من الله ما لایرجون...
و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج می‌بینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج می‌بینند ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند و خداوند، دانا و حکیم است.
به دنبال آیات مربوط به جهاد و هجرت، آیه فوق برای زنده کردن روح فداکاری در مسلمانان چنین می‌گوید: هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید. اشاره به اینکه هرگز در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعی به خود نگیرید، بلکه همیشه در مقابل چنین افرادی روح تهاجم را در خود حفظ کنید، زیرا از نظر روانی اثر فوق العاده‌ای در کوبیدن روحیه دشمن دارد، همانطور که در حادثه [[[جنگ احد|احد]] بعد از آن شکست سخت، استفاده کردن از این روش سبب شد که دشمنان اسلام که با پیروزی میدان را ترک گفته بودند فکر بازگشت به میدان را که در وسط راه برای آنها پیدا شده بود از سر بدر کنند و با سرعت از مدینه دور شوند.
سپس استدلال زنده و روشنی برای این حکم بیان می‌کند و می‌گوید:
چرا شما سستی به خرج دهید در حالی که اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج می‌شوید دشمنان شما نیز از این ناراحتی‌ها سهمی دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدی هستند.

۲.۲ - آمرزش

امید به رحمت و لطف خداوند، زمینه آمرزش گناهان از سوی او را در پی دارد:
ان الذین ءامنوا والذین هاجروا وجـهدوا فی سبیل الله اولـئک یرجون رحمت الله والله غفور رحیم.
كسانى كه ایمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

قل یـعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم.
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
به دنبال تهدیدهای مکرری که در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در این آیات راه بازگشت را توام با امیدواری به روی همه گنهکاران
می‌گشاید زیرا هدف اصلی از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقام جویی و خشونت، با لحنی آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روی همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، می‌فرماید: به آنها بگو‌ ای بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده‌اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌بخشد که او بخشنده و مهربان است.
دقت در تعبیرات این آیه نشان می‌دهد که از امید بخش‌ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی امیرمؤمنان علی علیه‌السلام فرمود: در تمام قرآن آیه‌ای وسیعتر از این آیه نیست: ما فی القرآن آیة اوسع من یا عبادی الذین اسرفوا... .

۲.۳ - اجابت دعا

امید به خداوند و ترس از او در نیایش، زمینه ساز استجابت دعا و جلب مواهب الهی می‌شود:
فاستجبنا له ووهبنا له یحیی واصلحنا له زوجه انهم کانوا یسـرعون فی الخیرت ویدعوننا رغبا ورهبا...
ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‌کردند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.
کلمه رغب و رهب"دو مصدرند مانند رغبت و رهبت که یکی به معنای طمع و دیگری به معنای ترس است و از نظر ترکیب بندی جمله هر دو تمیزند، البته در صورتی که به معنای مصدری باقی مانده باشند و اما اگر به معنای فاعل یعنی راغب و راهب باشند در آن صورت حال خواهند بود. و کلمه خشوع به معنای تاثر قلب از مشاهده عظمت و کبریا است.
و معنای آیه این است که: ما برایشان انعام کردیم چون که آنها به سوی خیرات می‌شتافتند و ما را به خاطر رغبت در رحمت و یا به خاطر ثواب، و رهبت از غضب و یا عقاب می‌خواندند، و یا در حال رغبت و رهبت می‌خواندند و دلهایشان در برابر ما خضوع داشت.

۲.۴ - زمینه قرار گرفتن از محسنان

امید آمیخته با ترس از خدا، زمینه قرار گرفتن در زمره محسنان را فراهم می‌کند:
ولاتفسدوا فی الارض بعد اصلـحها وادعوه خوفا وطمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین.
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسئولیت‌ها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است!
دستور می‌دهد به اینکه عبادت‌شان مانند عبادت بت پرستان از یکی از دو راه خوف و طمع نباشد، بلکه در هنگام عبادت هم خوف داشته باشند و هم طمع، چون بت پرستان بت‌های خود را یا از ترس و برای محفوظ بودن از شرشان می‌پرستیدند و یا به طمع خیرات و برکات آنها در برابرشان خاضع می‌شدند. و این رویه بطوری که تجربه شده است آدمی را به ترک عبادت وادار می‌سازد، چون عبادت از راه خوف تنها و بدون امید معمولا انسان را دچار نومیدی و وادار به ترک عبادت می‌کند، هم چنان که عبادت تنها از راه امید و بدون خوف نیز انسان را به وقاحت و بیرون شدن از زی عبادت وا می‌دارد، لذا فرمود: " و ادعوه خوفا و طمعا" تا هر یک از خوف و طمع مفاسد دیگری را جبران نموده و عبادت نیز مانند سایر کائنات در مجرای ناموس عام جهانی، یعنی ناموس جذب و دفع قرار گیرد.
اعتدال در عبادت و اجتناب از فساد در روی زمین بعد از اصلاح آن را احسان خوانده، و کسانی را که به این دستورات عمل کنند محسنین نامیده، که رحمت خدا نزدیک به آنان است.

۲.۵ - استقامت

از روش‌های قرآن برای تقویت روحیه و پایداری مجاهدان، امیدآفرینی است:
فقـتل فی سبیل الله لاتکلف الا نفسک وحرض المؤمنین عسی الله ان یکف باس الذین کفروا والله اشد باسا واشد تنکیلا.
در راه خدا پيكار كن! تنها مسئول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشویق نما! اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيرى كند (حتى اگر تنها خودت به ميدان بروى)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناكتر است‌.
کلمه عسی دلالت بر امید دارد، اما نه تنها امید گوینده بلکه هم در مورد امید خود گوینده استعمال دارد و هم امید مخاطب و هم در مقام مخاطب یعنی مقامی که جا دارد گوینده در برابر مخاطب صرفا اظهار امید کند نه اینکه به راستی خود او در دلش امیدوار باشد تا در مورد خدای تعالی که نه دل دارد و نه عارضه و حالت امید به او دست می‌دهد گفتن عسی-شاید معنا نداشته باشد، پس برای توجیه این کلمه خدای تعالی احتیاج نیست که مانند سایر مفسرین بگوئیم: عسی از خدای تعالی به معنای حتم است.
و این آیه بر سرزنش بیشتر دلالت دارد، سرزنش خدای تعالی در مورد آنهایی که از رفتن به جنگ تثاقل می‌ورزیدند، چون می‌رساند که کوتاهی و خودداری آنان را به آنجا کشانید که خدای عزّوجلّ به رسول گرامی خود دستور دهد یک تنه به جهاد برود و از اینگونه افراد روی بگرداند و دیگر اصرار نورزد که دعوتش را بپذیرند بلکه به حال خود واگذارشان کند و از این بابت تنگ حوصله هم نشود، چون او جز اطاعت خودش و تحریک مؤمنان تکلیفی و مسئولیتی ندارد، هر که خواست قبول کند، نخواست قبول نکند.

۲.۶ - اسوه پذیری

امیدواری به لطف خدا و روز قیامت سبب الگو گیری از اسوه‌های شایسته می‌شود:
لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر وذکر الله کثیرا.
مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند
لقد کان لکم فیهم اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر...
لمن کان یرجوا الله بدل از قول او (لکم) است و آن تخصیص بعد از عموم است برای مؤمنین یعنی بدرستی که اقتداء و تأسی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فقط منحصر است لمن کان یرجوا الله برای کسی که امید به خدا دارد. ابن عباس گوید: یعنی امید دارد نعمت و ثوابی را که نزد خداست.

۲.۷ - اصلاح

امید به خدا در اصلاح و تربیت افراد خطاکار نقش مهمی دارد:
... ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جآءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما.
و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر صلی‌اللله‌علیه‌وآله هم برای آنها استغفار می‌کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.
وءاخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صــلحا وءاخر سیئا عسی الله ان یتوب علیهم..
و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند و کار خوب و بد را به هم آميختند اميد مى‌رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد به بقبن، خداوند آمرزنده و مهربان است‌
و ءاخرون مرجون لامر الله اما یعذبهم وامایتوب علیهم...
و گروهی دیگر، به فرمان خدا واگذار شده‌اند (و کارشان با خداست) یا آنها را مجازات می‌کند، و یا توبه آنان را می‌پذیرد (، هر طور که شایسته باشند) و خداوند دانا و حکیم است!

۲.۸ - ایجاد انگیزه

امید داشتن به نتیجه عمل، سبب ایجاد انگیزه برای او می‌شود:
واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون.
یکی از معانی «لعل» ترجی و امید و کاربرد آن در کلام باری تعالی در بسیاری از موارد برای ایجاد امید در مخاطب است.
امید به لقای پروردگار، در پی دارنده پایبندی به فرمان‌های الهی و مبادرت به اعمال صالح می‌شود:
من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لات...
كسى كه اميد به لقاء اللَّه (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بكوشد!) زيرا سرآمدى را كه خدا تعيين كرده فرا مى‌رسد و او شنوا و داناست!
بنابراین که جواب شرط محذوف چیزی از قبیل «فلیطع الله و لیبادر الی اعمال الصالحة» باشد، نکته یاد شده قابل برداشت است.
امید به آینده برتر، دارای نقشی مهم در تصحیح رفتارها، و باورهای انسان است:
ان الذین لایرجون لقآءنا ورضوا بالحیوة الدنیا واطمانوا بها والذین هم عن ءایـتنا غـفلون اولـئک ماولـهم النار بما کانوا یکسبون.
آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند، (همه) آنها جایگاه‌شان آتش است، بخاطر کارهایی که انجام می‌دادند
قل انمآ انا بشر مثلکم یوحی الی انمآ الـهکم الـه وحد فمن کان یرجوا لقآء ربه فلیعمل عملا صــلحا ولایشرک بعبادة ربه احدا.
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‌شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
امید داشتن به لقاءالله، زمینه ساز انجام عمل صالح است:
قل انمآ انا بشر مثلکم یوحی الی انمآ الـهکم الـه وحد فمن کان یرجوا لقآء ربه فلیعمل عملا صــلحا...

۲.۹ - ایمان

امید داشتن به روز حساب (قیامت)، سبب ایمان به آیات الهی و عدم تکذیب آن می‌شود:
انهم کانوا لایرجون حسابا وکذبوا بـایـتنا کذابا.
چرا كه آنها هيچ اميدى به حساب نداشتند، و آيات ما را بكلى تکذیب كردند!
برداشت مزبور بر این اساس است که تکذیب آیات الهی، نتیجه امید نداشتن به روز حساب باشد.
کفار امید حسابی ندارند، و آیات ما را به طور عجیب تکذیب می‌کنند، چون بر تکذیب خود اصرار می‌ورزند. و این آیه مطابقت جزا با اعمال ایشان را تعلیل می‌کند، به این بیان که کفار امید حساب در یوم الفصل را ندارند، در نتیجه از حیات آخرت مأیوسند، و به همین جهت آیات داله بر وجود چنین روزی را انکار می‌کنند، و به دنبال آن آیات توحید و نبوت را هم انکار نموده، در اعمال خود از حدود عبودیت تجاوز می‌کنند، و نتیجه همه این‌ها این شده که به کلی خدا را از یاد ببرند، خدا هم آنان را از یاد برد، و سعادت خانه آخرت را بر آنان تحریم کرد، در نتیجه برای آنان نماند مگر شقاوت، و در آن عالم چیزی به جز مکروه نمی‌یابند، و جز با صحنه‌های عذاب مواجه نمی‌شوند.

۲.۱۰ - بازگشت نعمت‌ها

امید به خداوند، زمینه ساز بازگشت نعمت‌های زایل شده است:
انا بلونـهم کما بلونا اصحـب الجنة... .
ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند.
.. فطاف علیها طـائف من ربک وهم نائمون فاصبحت کالصریم.
اما عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند، و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانی شد!
.. قالوا یـویلنا انا کنا طـغین عسی ربنا ان یبدلنا خیرا منها انا الی ربنا رغبون.
(و فریادشان بلند شد) گفتند: «وای بر ما که طغیانگر بودیم! امیدواریم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جای آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقه مندیم! »
صاحبان باغ بعد از آنکه به ظلم و طغیان خود متوجه شدند گفتند: ‌ای وای بر ما که ما مردمی متجاوز از حد بودیم، و پا از گلیم عبودیت فراتر نهادیم، برای اینکه برای پروردگار یکتای خود اثبات شریک کردیم، و او را یگانه در ربوبیت ندانستیم، و ما امیدواریم پروردگارمان بهتر از آن جنت که طائفی از عذاب، سیاهش کرد و سوزاند، چیزی به ما بدهد، چون ما دیگر از هر چیزی دیگری دل بریدیم، و دل به او بستیم.

۲.۱۱ - تلاش

امید به رحمت الهی، زمینه ساز کوشش جهت رفع مشکلات است:
یـبنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف واخیه ولاتایـسوا من روح الله انه لایایـس من روح الله الا القوم الکـفرون.
پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند! »

۲.۱۲ - جلب رحمت

امید آمیخته به ترس از خدا در نیایش، سبب جلب رحمت الهی می‌شود:
... وادعوه خوفا وطمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین.
و او را با بیم و اميد بخوانيد! (بيم از مسئوليت‌ها، و اميد به رحمتش. و نيكى كنيد) زيرا رحمت خدا به نیکوکاران نزديک است!
نه آن چنان از اعمال خود راضی باشید که گمان کنید هیچ نقطه تاریکی در زندگی شما نیست که این خود عامل عقب گرد و سقوط است، و نه آن چنان مایوس باشید که خود را شایسته عفو خدا و اجابت دعا ندانید که این یاس و نومیدی نیز خاموش کننده همه تلاش‌ها و کوشش‌ها است، بلکه با دو بال بیم و امید به سوی او پرواز کنید، امید به رحمتش و بیم از مسئولیت‌ها و لغزش‌ها.

۲.۱۳ - انگیزه برای دعا

امید داشتن به اجابت دعا از سوی خدا، موجب ایجاد انگیزه برای نیایش می‌شود:
واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون.
و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو: ) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
یکی از وسائل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نیایش است به دنبال ذکر بخش مهمی از احکام اسلام در آیات گذشته آیه مورد بحث از آن سخن می‌گوید، و با اینکه یک برنامه عمومی برای همه کسانی که می‌خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازه‌ای به آن می‌بخشد، چرا که روح هر عبادتی قرب به خدا و راز و نیاز با اوست.
این آیه روی سخن را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کرده، می‌گوید: هنگامی که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند بگو من نزدیکم.
نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان چنان که در جای دیگر می‌فرماید. سپس اضافه می‌کند: من دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‌خواند اجابت می‌کنم. بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند.
جالب اینکه در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این راه نهایت پیوستگی و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.

۲.۱۴ - صبر

امید به حمایت الهی، سبب صبری نیکو می‌شود:
قال بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل عسی الله ان یاتینی بهم جمیعا انه هو العلیم الحکیم.
(یعقوب) گفت: « (هوای) نفس شما، مساله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر می‌کنم، صبری زیبا (و خالی از کفران)! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند چرا که او دانا و حکیم است!
اینکه فرموده عسی الله ان یاتینی بهم جمیعا انه هو العلیم الحکیم صرف اظهار امید است نسبت به بازگشت فرزندان، به اضافه اشاره به اینکه به نظر او یوسف هنوز زنده است، و به هیچ وجه معنای دعا از آن استفاده نمی‌شود، زیرا اگر این جمله دعا بود مناسب نبود در خاتمه‌اش بگوید: انه هو العلیم الحکیم بلکه مناسب این بود که بگوید: انه هو السمیع العلیم و یا بگوید انه هو الرؤف الرحیم و یا امثال اینها از عباراتی که در دعاهای منقول در قرآن کریم معهود است.
آری تنها اظهار امیدواری است نسبت به ثمره صبر، در حقیقت خواسته است، بگوید:
واقعه یوسف که سابقا اتفاق افتاد، و این واقعه که دو تا از فرزندان مرا از من گرفت، بخاطر تسویلات نفس شما بود، ناگزیر من صبر می‌کنم و امیدوارم خداوند همه فرزندانم را برایم بیاورد، و نعمت خود را هم چنان که وعده داده بر آل یعقوب تمام کند، آری او می‌داند چه کسی را برگزیند و نعمت خود را بر او تمام کند، و در کار خود حکیم است، و امور را بر مقتضای حکمت بالغه‌اش تقدیر می‌کند، بنابراین دیگر چه معنا دارد که آدمی در مواقع برخورد بلایا و محنت‌ها مضطرب شود، و به جزع و فزع درآید و یا از روح و رحمت خدا مایوس گردد؟

۲.۱۵ - عبرت

امید داشتن به حیات پس از مرگ، باعث پند گرفتن از نابودی امت‌های گذشته است:
ولقد اتوا علی القریة التی امطرت مطر السوء افلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورا.
در آخرین آیه مورد بحث، اشاره به ویرانه‌های شهرهای قوم لوط می‌کند که در سر راه مردم حجاز به شام قرار گرفته، و تابلو زنده و گویایی از سرنوشت دردناک این آلودگان و مشرکان است، می‌فرماید: آنها از کنار شهری که باران شر و بدبختی بر سرشان ریخته شد گذشتند آیا آنها این صحنه را ندیدند و در زندگی آنها نیندیشیدند؟! آری این صحنه را دیده بودند، ولی هرگز درس عبرت نگرفتند چرا که آنها به رستاخیز ایمان و امید ندارند!
مرگ را پایان این زندگی می‌شمرند، و اگر به زندگی پس از مرگ هم معتقد باشند اعتقادی بسیار سست و بی پایه دارند، آن چنان که در روح آنها و به طریق اولی در برنامه‌های زندگیشان اثر نمی‌گذارد، به همین دلیل همه چیز را بازیچه می‌گیرند و جز به هوس‌های زود گذر خود نمی‌اندیشند.

۲.۱۶ - مانع استکبار

امید به لقای پروردگار مانع استکبار و خودبرتر بینی می‌شود:
وقال الذین لایرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملـئکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم...
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‌کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم؟! » آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند.
درباره معرفی وضع روحی کافران و گفتار ایشان می‌فرماید:
و قال الذین لا یرجون لقاءنا لو لا انزل علینا الملائکة: آنان که امیدی به ملاقات پاداش ما ندارند و معاد را منکرند، گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و رسالت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را بما خبر ندادند؟! بعضی گفته‌اند: رجاء در لغت تهامه و هذیل بمعنی ترس است. زیرا کسی که به چیزی امید دارد، می‌ترسد که از او فوت شود.
او نری ربنا: چرا خدای خود را نمی‌بینیم که به ما دستور دهد محمد را تصدیق و اطاعت کنیم؟ جبائی می‌گوید: این جمله دلالت دارد بر اینکه آنها خدا را جسم می‌دانستند و می‌خواستند او را به چشم ببینند.
لقد استکبروا فی انفسهم و عتوا عتوا کبیرا: سوگند که اینان با این سخنانشان در پی کبر و خود پسندی برخاسته‌اند و سخت در پی طغیان و عنادند و فرمان خدا را تمرد کرده‌اند.

۲.۱۷ - مانع افساد

امید داشتن به روز قیامت، مانع فسادگری در زمین می‌شود:
... وارجوا الیوم الاخر ولاتعثوا فی الارض مفسدین.
به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد!»
شعیب مانند سایر پیامبران بزرگ خدا دعوت خود را از اعتقاد به مبدا و معاد که پایه و اساس هر دین و آئین است آغاز کرد، گفت‌: ای قوم من! خدا را بپرستید و به روز قیامت امیدوار باشید. (فقال یا قوم اعبدوا الله و ارجوا الیوم الآخر).
ایمان به مبدا سبب می‌شود که انسان احساس مراقبت دقیقی به طور دائم از ناحیه پروردگار بر اعمال خود داشته باشد، و ایمان به معاد انسان را به یاد دادگاه عظیمی می‌اندازد که همه چیز بی کم و کاست در آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اعتقاد به این اصل مسلما در تربیت و اصلاح انسان تاثیر فوق العاده‌ای خواهد داشت.

۲.۱۸ - مانع دنیاطلبی

امید به لقای پروردگار، سبب قطع دلبستگی به دنیا است:
ان الذین لایرجون لقاءنا ورضوا بالحیوة الدنیا واطمانوا بها...
آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگی دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند.
می فرماید: کسانی که امید لقای ما را ندارند و به رستاخیز معتقد نیستند و به همین دلیل تنها به زندگی دنیا خشنودند و به آن اطمینان می‌کنند... و همچنین آنها که از آیات ما غافلند و در آنها اندیشه نمی‌کنند، تا قلبی بیدار و دلی مملو از احساس مسئولیت پیدا کنند... این هر دو گروه جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام می‌دهند.
در حقیقت نتیجه مستقیم عدم ایمان به معاد همان دلبستگی به این زندگی محدود و مقام‌های مادی و اطمینان و اتکاء به آن است، و نتیجه آن نیز آلودگی از نظر عمل و فعالیت‌های مختلف زندگی است و پایان آن چیزی جز آتش نخواهد بود.
همچنین غفلت از آیات الهی، سرچشمه بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سرچشمه عدم احساس مسئولیت، و آلودگی به ظلم و فساد و گناه است، و سرانجام آن چیزی جز آتش نمی‌تواند باشد.
بنابراین هر دو گروه فوق یعنی آنها که ایمان به مبدء یا ایمان به معاد ندارند، مسلما از نظر عمل آلوده خواهند بود و آینده هر دو گروه تاریک است.

۲.۱۹ - مانع طغیان

امید به لقاء الله، مانع سرکشی و طغیانگری انسان می‌شود:
و قال الذین لایرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملـئکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم وعتو عتوا کبیرا.
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‌کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم؟! » آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند.
للطغین مـابا انهم کانوا لایرجون حسابا.و محل بازگشتی برای طغیانگران! .... چرا که آنها هیچ امیدی به حساب نداشتند.
و همين بى‌ اعتنايى به حساب و روز جزا مايه طغيان و سركشى و ظلم و ستم آنها شد، و آن ظلم و فساد چنين سرنوشت دردناكى را براى آنان فراهم ساخت. در حقيقت عدم ايمان به حساب عاملى است براى طغيان، و آن هم عاملى است براى آن كيفرهاى سخت.

۲.۲۰ - مانع طمع

امید به فضل الهی، زمینه ساز پرهیز از طمع ورزی به دارایی‌های دیگران می‌شود:
ولاتتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنسآء نصیب مما اکتسبن وسـلوا الله من فضله...
برتری‌هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوت‌های طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست می‌آورند دارند، و زنان نیز نصیبی (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد).
کلمه (تمنی) که فعل نهی (لا تتمنوا) از آن گرفته شده، به معنای این است که انسان بگوید‌ ای کاش فلان جریان فلان جور پیش می‌آمد، (و یا فلان چیز را می‌داشتم)، و اگر چنین گفتاری را تمنا بنامند ظاهرا از باب نامگذاری و توصیف لفظ به صفت معنا است، چون تمنا و آرزو کار زبان نیست، بلکه کار دل است، دل وقتی به چیزی که آن را دوست می‌دارد ولی دست یافتن به آن را دشوار و یا غیر ممکن می‌بیند، حالت آرزو در آن پیدا می‌شود، حال چه این که صاحب این دل آرزویش را به زبان نیز جاری بکند و یا نکند.
و از ظاهر آیه بر می‌آید که می‌خواهد از آرزویی خاص نهی کند، و آن آرزوی داشتن برتری‌هایی است که در بین مردم ثابت است، برتری‌هایی که ناشی می‌شود از تفاوت‌هایی که بین اصناف انسان‌ها است، بعضی از صنف مردانند و به همین خاطر برتری‌هایی دارند، بعضی از صنف زنانند آنها نیز به ملاک زن بودن یک برتری‌های دیگری دارند، می‌خواهد بفرماید سزاوار است از دل بستن و اظهار علاقه به کسی که فضلی دارد صرفنظر کنید، به خدا علاقه بورزید، و از او درخواست فضل کنید.


۱. فرهنگ فارسی معین.
۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۵۲.    
۵. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۰۸.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۸.    
۹. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۹۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۰۷.    
۱۲. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۶، ص۲۷۶.    
۱۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.    
۱۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۱۶.    
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۵۶.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۱۹۹.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۸۴.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۶.    
۱۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۲۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۶.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۴۴.    
۲۲. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۲۳. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.    
۲۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰۶.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۴۱، ذیل لعل.    
۲۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.    
۲۸. یونس/سوره۱۰، آیه۷.    
۲۹. یونس/سوره۱۰، آیه۸.    
۳۰. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۳۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۳۲. نبا/سوره۷۸، آیه۲۷.    
۳۳. نبا/سوره۷۸، آیه۲۸.    
۳۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۶۸.    
۳۵. قلم/سوره۶۸، آیه۱۷.    
۳۶. قلم/سوره۶۸، آیه۱۹.    
۳۷. قلم/سوره۶۸، آیه۲۰.    
۳۸. قلم/سوره۶۸، آیه۳۱.    
۳۹. قلم/سوره۶۸، آیه۳۲.    
۴۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۶۲۸.    
۴۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.    
۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۶.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۱۱.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۳۸.    
۴۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۳.    
۴۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۳۲.    
۴۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۰.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۹۰-۹۱.    
۵۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۹۰.    
۵۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۶.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۶۹.    
۵۴. یونس/سوره۱۰، آیه۷.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۳۲.    
۵۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱.    
۵۷. نبا/سوره۷۸، آیه۲۲.    
۵۸. نبا/سوره۷۸، آیه۲۷.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۴۱.    
۶۰. نساء/سوره۴، آیه۳۲.    
۶۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۳۸.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۳۹۵، برگرفته از مقاله «امید».    


رده‌های این صفحه : خوف و رجاء | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار