الاهیات (تئولوژی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه الاهیات به علمی که درباره
خدا و درباره شالوده
ایمان دینی بحث میکندگفته شده است.
واژه الاهیات به علمی که درباره
خدا و درباره شالوده
ایمان دینی بحث میکند
تعریف شده است.
این کلمه از واژه یونانی theologia مأخوذ است که از دو بخش theo (خدا) و logia (گفتار و نظر) ترکیب شده است. بنابراین (theolog به معنای
اندیشه و گفتار درباره خداست. واضع این واژه را،
افلاطون دانستهاند، وی این لفظ را درباره شاعرانی به کار برده که خدایان یا تکوین عالم بر اساس وجود خدایان را
وصف کردهاند.
ارسطو، عالمان الاهیـات را که تبیینهای اسطورهای از جهان عرضه میکننـد، در مقـابل
فیلسوفان، یا عـالمان
علوم طبیعی که در جسـت و جـوی
تبیین اشیـا در درون خـود اشیا هستند، قرار میدهد، در جایی او
فلسفه نظری را به سه بخش:
ریاضیات،
طبیعت و الاهیات تقسیم میکند که بخش اخیر همان
فلسفه اولی یا
مابعدالطبیعه است.
مقـارن پایـان
قرن دوم قبل از
میلاد پانائتیوس رُدایی سه نـوع الهیات:
اسطورهای،
طبیعی یا فلسفی جهان شناختی و مدنی یا سیاسی را از هم جدا ساخت. الاهیات اخیر مربوط به راه و رسم قیصرهاست.
در میان
مسیحیان، اوّلین کاربردهای اصطلاح theology در مورد
معرفت به خدایی که آنان به او باور داشتند، در نوشتههای
اریگن (متوفای ۲۵۴میلادی) یافت میشود. پس از وی، اوسبیوس اهل قیصریه (متوفای ۳۳۹میلادی) میان theology به معنای
علم تدبیر الهی یا
فعل الهی برای
نجات بشر که شامل:
مسیح،
کلیسا،
شعایر دینی، و
فرجام شناسی است،
تفکیک قایل شد. این تفکیک در دوره متقدم آبای کلیسا مورد قبول قرار گرفت. بنابراین الاهیات تنها به بحث درباره
خدا میپرداخت، و از مسائل دیگر مانند
تجسّد و
فدیه ذیل عنوان «
علم تدبیر الهی» بحث میشد.
در هر حال، علم الاهیات نزد مسیحیان به تمامی مظاهر تلاش آنان برای فهم
ایمان مسیحی اطلاق میگردد و زمینههایی از مطالعات دینی را شامل میشود که از
علم کلام اسلامی گستردهتر است.
از جمله موضوعاتی که در محدوده الاهیات مسیحی میگنجد عبارت است از: مطالعه در باب
تعالیم کتاب مقدس،
تلاش برای فهم حقایق در پرتو تعالیم مسیحی، تاریخی در عبادات بیان کننده ایمان مسیحی در طی قرون، توضیح آنچه تنها با
عقل میتوان درباره
خدا دانست بیان معنای قداست مسیحی و راههای دست یافتن به آن، بنیادهای
اخلاق و تأثیر عملی
تعالیم مسیحیت در
زندگی مسیحیان.
آموزههای اساسی در
الاهیات مسیحی عبارتند از:
خدا،
وحی،
آزادی و
اختیار،
خلقت،
سرنوشت،
گناه،
کفاره،
شر،
نجات و
رستگاری،
عیسی مسیح،
روح القدس،
تثلیث،
تجسد عشای ربانی و
معادشناسی. این آموزههای دینی در
الاهیات جدید مسیحی نیز اهمیت دارند و هر متکلمی با هر مشرب کلامی، ناگزیر است پاسخ گوی پرسشهایی باشد که درباره آنها مطرح میشود. البته در طول
تاریخ الاهیات مسیحی با توجه به شرایط حاکم بر
جامعه مسیحی برخی از مسائل یاد شده مورد اهتمام بیش تری قرار گرفته است.
الاهیات مسیحی از منظرهای مختلف به گونههایی
تقسیم شده است:
از منظر اشتمال آن بر
تحلیل و بررسی عقلی دو گونه دارد:
الف:
الاهیات کتاب مقدس: هر یک از نویسندگان عهد جدید دریافت ویژه خود از
معنا و
مفهوم ایمان مسیحی را عرضه کرده است. آنان
تفکر الهی خود را به گونه ای
منظم بیان نکردهاند.
رسالت الاهیات
کتاب مقدس این است که اعتقادات دینی موجود در کتاب مقدس را به صورت منظم و بدون شرح و
تفسیر خاصی عرضه کند.
ب:
الاهیات نظری یا
سیستماتیک: این الاهیات عبارت است از کوشش عقلی و فلسفی برای فهم حقایق در پرتو
تعالیم مسیحیت که دارای دو
گرایش کلی است: یکی گرایش افلاطونی و نوافلاطونی و دیگری، گرایش ارسطویی،
آگوستین قدیس (متوفای ۴۳۰میلادی) نماینده برجسته گرایش افلاطونی و توماس
آکونیاس (متوفای ۱۲۷۴م) نماینده برجسته گرایش ارسطویی میباشند.
از منظر روش
شناخت خدا و عقاید دینی به
الاهیات عقلی (
الاهیات طبیعی) و
الاهیات نقلی (
الاهیات وحیانی) و
الاهیات تجربی تقسیم شده است، در الاهیات عقلی
انسان میتواند از طریق
تفکر عقلی خدا را بشناسد، اما در الاهیات نقلی راه
شناخت خداوند رجوع به
کتاب مقدس است، زیرا کتاب مقدس دربردارنده
مکاشفههایی است که برای
مسیح و
حواریین رخ داده است.
آکویناس از طرفداران الاهیات عقلی و
آگوستین و
مصلحین کلیسا از طرفداران الاهیات نقلیاند. الاهیات نقلی کاربرد دیگری هم دارد که عبارت است از آن دسته از مسایل اعتقادی که
عقل از درک آنها ناتوان است مانند
تثلیث و
فدیه. مطابق این اصطلاح، طرفداران الاهیات عقلی در
اصطلاح اول، این مسائل را جزء الاهیات نقلی میدانند.
از منظر ادوار تاریخی، الاهیات مسیحی دارای اقسام ذیل است:
الف: الاهیات پدران که مربوط به الاهیات مسیحی از
قرن دوم تا پایان قرن پنجم است. در این دوره گروهی از
متکلمان بزرگ مسیحی پس از حواریین به
تفسیر کتاب مقدس پرداختند، تفسیرهای آنان به عنوان عقاید
اصیل مسیحی شناخته شده است. این آثار در مؤسسههای الاهیات در
جهان مسیحیت تدریس میشود.
ژوستین (متوفای ۱۶۵م)،
ایرند (متوفای ۲۰۰م)،
هیپولیت (متوفای ۲۳۶م) و آگوستین (متوفای۴۳۰م) از پدران کلیسا به شمار میروند.
ب: الاهیات
قرون وسطا که پس از دوره الاهیات پدران آغاز و تا عصر
رنسانس ادامه دارد. (حدود ده قرن).
ج: الاهیات جدید که از رنسانس آغاز شده و تاکنون ادامه دارد.
از منظر موضوع بحث نیز الاهیات مسیحی دارای اقسامی است:
الف)
الاهیات روحانی (
تنسک و
تصوف)؛ این رشته از الاهیات برای فهم
عمل فیض خدا در
زندگی مؤمن مسیحی کوشش میکند،
هدف زندگی مسیحی به عنوان
اتحاد در محبت بین مؤمن وخدا، مراحل
کمال در مسیحیت، شیوههای
دعا، تأملات و مشاهدات روحی، مشکلات و خطاهایی که مؤمن در راه
تهذیب نفس با آنها برخورد میکند از جمله سرفصلهای مورد بحث در این الاهیات است.
ب)
الاهیات اخلاقی (ادبی) : به بحث درباره آن قسمت از تعالیم مسیحی که به
دستورهای اخلاقی مربوط میشود، میپردازد. در این رشته، تعالیم کتاب مقدس پیرامون
اخلاق مطالعه میشود، بر این اساس، الاهیات ادبی به
تعیین بنیادهایی میپردازد که مسیحیان باید زندگی اخلاقی خویش را بر آن
استوار کنند.
ج)
الاهیات شبانی: در صدد یافتن بهترین شیوهها برای اجرای
رسالت مسیحی است تا از این راه بتواند جامعههای مسیحی واقعی به وجود آورد، تربیت مسیحی
تعلیم دینی،
اعلام رسالت مسیحی، راهنمایی مسیحیانی که گرفتار مشکلات شده و نیاز به راهنمایی دارند، شیوههای بنیان گذاری جوامع مسیحی، مظاهر
جامعه شناختی و
انسان شناختی در زندگی مسیحی از مسائل مورد بحث در این الاهیات میباشد.
د: الاهیات ادیان که رابطه مسیحیت با سایر
ادیان را بررسی میکند.
هـ: الاهیات آزادیبخش: این رشته تعهد مسیحیان را در مسیر تاریخ در زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بررسی میکند.
و: الاهیات پذیرش فرهنگها: این رشته از الهیات، رابطه بین رسالت مسیحی و
فرهنگ را بررسی میکند، مسیحیان مانند هر
قوم دیگر،
عادت داشتهاند که بین
دین و فرهنگ خود که
فرهنگ اروپایی است رابطه برقرار کنند. برخورد رسالت مسیحی با هر فرهنگی بهطور ویژه، مسائل زیربنایی و روبنایی دین مسیحی، رابطه میان
کلیسای بومی (
ملی) و کل جامعه مسیحی از جمله مسائل مورد بحث در این رشته از الاهیات است.
واژه الاهیات در
فرهنگ و
تفکر مسلمانان نام علمی است که درباره چیزهایی بحث میکند که در
هویت خارجی و تصویر ذهنی به
ماده نیاز ندارند، و آن را «
علم ربوبی» و «
علم الهی» و نیز «الهیات» مینامند. مطابق دیدگاه
مشهور این واژه در
اصل از کلمه تئولوژیا (theologia در زبان یونانی گرفته شده و در قالب
عربی «اثولوجیا» به کار رفته است، واژه اثولوجیا در آغاز نام کتاب و از ارسطو دانسته میشد، و در دوران متأخر، تحت عنوان یک علم به نام «علم ربوبی» یا «معرفة الربوبیة» یا «الهیات» به جای عنوان یک کتاب به کار برده شد.
علوم فلسفی به دو بخش
فلسفه نظری و
فلسفه عملی تقسیم شده است. فلسفه نظری درباره چیزهایی بحث میکند که واقعیت آنها در
اختیار انسان نیست، و فلسفه عملی درباره چیزهایی بحث میکند که واقعیت آنها در اختیار انسان است.
طبیعیات،
ریاضیات و الاهیات اقسام کلی فلسفه نظری، و
اخلاق،
سیاست مدن و
تدبیر منزل شاخههای کلی فلسفه عملی میباشند، الاهیات درباره اموری بحث میکنند که در
تحقق خارجی و در تعریف ذهنی نیازمند ماده نیستند و ریاضیات درباره اموری بحث میکند که در تعریف ذهنی به ماده نیاز ندارند، ولی در تحقق خارجی نیازمند مادهاند و طبیعیات درباره اموری بحث میکند که هم در تعریف ذهنی و هم در تحقق خارجی نیازمند ماده اند.
بنابراین
علم الهی یا الاهیات مرادف
فلسفه اولی،
علم اعلی، علم کلی و
حکمت مابعدالطبیعه است، وجه نامیده شدن فلسفه اولی به علم الهی یا الاهیات این است که در این علم درباره
ذات و
صفات خداوند بحث میشود.
موضوع فلسفه اولی
موجود بماهو موجود است. و مسائل آن ذیل سه عنوان کلی قرار میگیرد:
۱. اسباب نهایی و غیر مادی موجودات که در رأس آنها وجود خداوند متعال است.
۲.
عوارض موجود بماهو موجود مانند
علیت و
معلولیت،
حدوث و
قدم،
وجوب و
امکان،
وحدت و
کثرت و....
۳. مبادی و موضوعات
علوم دیگر، زیرا موضوعات علوم دیگر به منزله
اعراض ذاتی موجود بما هو موجود میباشند.
برخی،
اصطلاح علم الهی (الهیات) را به بحث درباره اموری اختصاص دادهاند که نه تنها در تحقق خارجی و تعریف ذهنی نیازمند ماده نیست، بلکه
اصولاً منزه و
مجرد از مادهاند مانند
وجود خداوند و وجود
عقول مفارقه، و اصطلاح فلسفه اولی را مخصوص بحث درباره اموری دانستهاند که اگر چه در تحقق خود به
ماده نیاز ندارند، ولی بر موجودات مادی نیز منطبق میشوند مانند
وحدت و
کثرت و دیگر
مفاهیم عامه فلسفی.
در دورههای متأخر اصطلاح الاهیات در
فلسفه اسلامی دو کاربرد متمایز پیدا کرده است: یکی
الاهیات بالمعنی الاعم، و دیگری
الالهیات بالمعنی الاخص، کاربرد نخست مربوط به امور عامه فلسفه است. کلیات
احکام وجود، مباحث مربوط به
علت و
معلول،
واجب و
ممکن،
واحد و
کثیر،
قوه و
فعل،
قدم و
حدوث و... مسائل الاهیات بالمعنی الاعم است، و مباحث مربوط به
ذات،
صفات و
افعال الهی (
مبدأ و
معاد) به الاهیات بالمعنی الأخص اختصاص دارد.
این
تفکیک به صورت روشن تا قبل از
حکیم سبزواری به
چشم نمیخورد. در کلام
صدرالمتألهین به آنها اشاره شده است.
اما حاجی در توضیح آن گفته است:
علم اعلی همان گونه که فلسفه اولی و
حکمت ماقبل الطبیعه و
حکمت مابعدالطبیعه نامیده میشود،
علم الهی بالمعنی الاعم نیز نامیده میشود، وجه نامیده شدن آن به نخستین نام این است که موضوعش که
وجود مطلق است بر همه امور
تقدم دارد، زیرا
وجود حقیقی بر
ماهیت تقدم حقیقی و احقّی دارد، ووجه نامیده شدن آن به دومین نام این است که علم اعلی بر موجود طبیعی تقدم بالطبع دارد، ووجه نامیده شدنش به نام سوم این است که علم اعلی بر
طبیعیات تأخر بالوضع دارد، یعنـی در) آثار
ارسطو (مقـام
تعلیم و
تعلم پس از طبیعیـات قـرار داده شـده است، و وجه نامیـده شـدنش بـه «الاهیات بالمعنـی الأعم» ایـن اسـت که موضوعش وجود مطلق و غیر
مقید به خصوصیتی است بر خلاف الاهیات بالمعنی الاخص که موضوع آن موجود مقید به
وجوب ذاتی (
واجب الوجود بالذات) است.
اصطلاح «الهیات» یا علم الهی در میان
متکلمین اسلامی نیز به کار رفته است. اگر چه اصطلاح
مشهور میان آنان
علم کلام یا
علم اصول دین است، ولی اصطلاح «الهیات» نیز بر کل مباحث کلامی یا مباحث مربوط به خداشناسی کاربرد داشته است.
فخرالدین رازی نام مفصلترین اثر کلامی خود را «المطالب العالیة فی العلم الإلهی» گذاشته و در توضیح آن گفته است: این علمی است که نزد یونانیان «اثولوجیا» نام دارد. سپس افزوده است در این
علم درباره
ذات خداوند و
صفات او بحث میشود»
وی رکن سوم کتاب «المحصّل» خود را نیز به الاهیات اختصاص داده که درباره ذات، صفات، افعال و اسماء خداوند بحث میکند.
قاضی عضدالدین ایجی موقف پنجم کتاب
المواقف را به الاهیات اختصاص داده و گفته است: الاهیات عالی ترین مقصد در این علم است.
سعدالدین تفتازانی مقصد سوم کتاب
شرح مقاصد خود را به بحث درباره الاهیات اختصاص داده و در آن درباره ذات، صفات، افعال و اسماء الهی بحث کرده است.
در ميان متكلمان پيشين
شیعه اين اصطلاح مرسوم نبوده است ، ولى از معاصران ،
آیة اللّه سبحانی كتاب مهم و معروف كلامى خود را «
الإلهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل» نام نهاده است که
تلخیص آن با نام «محاضرات فی الإلهیات» متن درسی در حوزههای علمیه میباشد. اصطلاح «الهیات» از نظر آیة اللّه سبحانی همه مباحث کلامی از
مبدأ تا
معاد را شامل است، و از این جهت، با اصطلاح «العلم الإلهی»
فخرالدین رازی که کتاب «
المطالب العالیه» او درباره آن نگارش یافته، برابر است. از سوی دیگر «الهیات» در این کاربرد گسترده، از «
الاهیات بالمعنی الاخص» در اصطلاح
فلاسفه نیز گسترده تر است، زیرا فلاسفه درباره
امامت به گونهای که در
علم کلام مطرح است بحث نکردهاند.
حاصل آنکه اصطلاح الاهیات در میان
فلاسفه اسلامی دو کاربرد
عام و
خاص دارد: کاربرد عام آن به مباحث عمومی
فلسفه میپردازد، و کاربرد خاص آن به مباحث مربوط به
خداشناسی و احیاناً مسایل مربوط به مبدأ و معاد اختصاص دارد. این اصطلاح در میان
متکلمان اسلامی نیز دارای دو کاربرد عام و خاص است، کاربرد عام آن همه مباحث مربوط به خداشناسی و دیگر
اصول اعتقادی اسلام (
نبوت،
امامت و
معاد) را شامل میشود، و کاربرد خاص آن به مسائل مربوط به خداشناسی (ذات، صفات افعال و
اسماء خداوند) اختصاص دارد.
در هر حال، دایره مباحث الاهیات در فلسفه و
کلام اسلامی، حتی در کاربرد گسترده آن، محدودتر از اصطلاح الاهیات در الاهیات مسیحی است، زیرا در الاهیات مسیحی مباحثی که صبغه اخلاقی و حقوقی دارد نیز مطرح است.
منابع
• الاسفار الأربعة، شیرازی، صدرالدین، محمد بن ابراهیم، ۱۱۵هـ، انتشارات مصطفوی، قم.
• تلخیص المحصل، طوسی، محمد بن حسن، ۶۷۲هـ، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.
• شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، منشورات، الشریف الرضی، قم.
• شرح المنظومه، سبزواری، ملاهادی، ۱۲۸۹هـ، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران.
• شرح المواقف، جرجانی، میرسید شریف، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.
• الشفاء، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ۴۲۸هـ، الاب ضواتی، سعید زاید.
• فرهنگ انگلیسی آکسفورد، انتشارات شعاع.
• فلسفه و ایمان مسیحی، براون، کالین، ترجمه طاطه وس میکائلیان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
• کشف الظنون، حاجی خلیفه، ملامصطفی، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۰ق.
• کلام مسیحی، میشل، توماس، مترجم حسین توفیقی، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۷۷ش مابعدالطبیعه، ارسطو، مترجم دکتر شرف الدین خراسانی، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۷۷ش
• المطالب العالیه، رازی، فخرالدین، ۶۰۶هـ، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ق
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «الاهیات (تئولوژی)»، شماره۶۴.