• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توحید در قرآن‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تأکید بر یکتایی خدا و نفی صریح و قاطع هرگونه شرک ، اصلی ترین پیام قرآن شناخته شده است و قرآن یکسر در باره توحید است .
[۱] ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
تحقق تاریخی امت اسلامی نیز، به رغم تکثر آشکار و نسبتاً زیاد آن، بر محور همین باور صورت بسته است.

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت بحث
۲ - شواهد قرآنی
۳ - اساس دعوت انبیاء
۴ - کاربرد واژه رَبّ
۵ - جوانب توحید در قرآن
       ۵.۱ - اقوال متکلمین
۶ - نظریه توحید قرآنی
۷ - مبنای دعوت پیامبر
۸ - دیدگاه های مختلف به توحید
       ۸.۱ - ابن کلبی
       ۸.۲ - ابن اسحاق
       ۸.۳ - پیروان ابن کلبی و ابن اسحاق
       ۸.۴ - دیدگاه سایر مسلمین
       ۸.۵ - دیدگاه مستشرقین
۹ - پژوهش های نو در عصر جاهلی
       ۹.۱ - لویس شیخو و جوادعلی
۱۰ - منشاء پرستش بت ها
       ۱۰.۱ - انتساب به محل
       ۱۰.۲ - نگهبانی و حمایت
۱۱ - اقسام بت ها
       ۱۱.۱ - بت های عمومی و خصوصی
       ۱۱.۲ - بت های قابل حمل
       ۱۱.۳ - بت های مشهور
       ۱۱.۴ - بت های کعبه
       ۱۱.۵ - اجرام آسمانی
       ۱۱.۶ - اشیا و حیوانات
۱۲ - انگیزه پرستش بت ها
۱۳ - پرستش الله
       ۱۳.۱ - مبدأ اشتقاق واژه
       ۱۳.۲ - دیدگاه قرآن
       ۱۳.۳ - گزارش ابن کلبی
       ۱۳.۴ - کیفیت انتساب فرشتگان
       ۱۳.۵ - بی اعتقادی به صانع
۱۴ - پرستش رحمان
       ۱۴.۱ - واژه ای مساوی با الله
       ۱۴.۲ - پیشینه واژه
۱۵ - بیان و ادله توحید در قرآن
       ۱۵.۱ - نتایج حاصله ادله
۱۶ - نفی تعدد گرایی قومی
       ۱۶.۱ - دعوت به عبادت رحمان
       ۱۶.۲ - نفی عبادت رحمان
       ۱۶.۳ - دلیل پافشاری بر رحمان
۱۷ - شهادت بر یگانی خداوند
       ۱۷.۱ - مفهوم شهد الله
       ۱۷.۲ - دلیل تأویل شهادت خدا
       ۱۷.۳ - رد تأویل شهادت خدا
              ۱۷.۳.۱ - عقیده طباطبایی و عبده
       ۱۷.۴ - گواهی فرشتگان بر توحید
۱۸ - دیدگاه امام خمینی
۱۹ - فهرست‌منابع
۲۰ - پانویس
۲۱ - منبع


کاربرد حدود ۲۷۰۰ بار واژه اللّه
[۲] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم (فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم)، ج۲، ص۲۴۴ـ۲۷۲، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
به مثابه کلیدی ترین واژه در توحید قرآنی و عبارت های گوناگونِ متضمن تأکید بر یکتایی خدا، چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی ، حاکی از اهمیت بنیادین این اصل در اسلام است.


مفاهیمِ راجع به یگانگی خدا در قرآن در چند تعبیر، با بسامد زیاد یا کم، آمده است:
نفی هر خدایی جز او: لا اله الاّ اللّه (و نیز: إلاّ هو، إلاّ أنَا، إلاّ أنت)
و عبارت های هم ارز آن: ما مِنْ إلهٍ إلاّ اللّه(و نیز: مَنْ اِلهٌ غَیرُ اللّه‌، اَغَیرَ اللّه‌ اَبْغیکم‌ الهاً، أَ اِلهٌ مع ‌اللّهِ، ما لَکُم‌ مِنْ اِلهٍ غیره‌، ما کان‌ معه‌ مِنْ إلهٍ)
• یکی بودن خدا: هُوَ اللّهُ احدٌ (و نیز: انّما هوَ الهٌ واحدٌ، اللّهُ الواحدُ، انَّما اللّهُ إلهٌ واحدٌ)؛
• یک خدا برای همگان: اِلهُکم اِلهٌ واحدٌ (و نیز: اِلهُنا و اِلهکم واحدٌ، إلهُ الناس)؛
• خدای همه عالَم : هوَ الذی فی السماء اِلهٌ و فی الاَرضِ اِلهٌ؛
نکوهش معتقدان به وجود « آلِهه » یا هر الاهی با «اللّه»: اَ اِفکاً الهه دونَ اللّهِ تریدونَ ؛
• تأکید بر ضرورت رها کردن اعتقاد به چند خدا: ولا تَجْعَلوا مع اللّه اِلهاً آخَرَ ؛
• ردّ قائلان به تثلیث : لَقَدْ کَفَرَ الذینَ قالوا انَّ اللّه ثالثُ ثلاثه ؛
• نفی فرزند از خدا: لم یَلد و لم یولَدْ ؛
• نکوهش دیدگاهی که فرشتگان را دختران خدا می خواند ؛
• نفی هرگونه مِثل و مانند برای خدا: لیس کمِثْله شیئیٌ.


در قرآن این نکته نیز مطرح شده است که پایه دعوت همه پیامبران و موضوع اصلی وحی به آنان، اعلان یکتایی خدا بوده است.
قرآن از زبان نوح و هود و صالح و شعیب (علیهم السلام) آورده که به قوم خود گفتند: «ما لکُمْ مِنْ الهٍ غیرُه» و در مقام نکوهش نصارا که چرا عیسی و مادرش (علیهما السلام) را خدا می خوانند، هشدار داده است که در روز رستاخیز ، عیسی (علیه‌السلام) از این اعتقاد نصارا بیزاری خواهد جست و خواهد گفت همه را به بندگیِ اللّه دعوت کرده و بدان مأمور بوده است.
اهمیت اصل توحید در قرآن چنان است که محتوای اصلی وحیِ پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را چیزی جز اعلان یکتایی خدا نمی داند و برای رفع هر تلقی غیرتوحیدی نیز اشاره می کند که وحی کننده به همه انبیا یک خدا (الله) بوده است.


علاوه بر واژه «اللّه» و « اله» ، واژه « ربّ » نیز در قرآن بیش از هر چیز برای تأکید بر یکتایی خدا، به ویژه در تدبیر عالم، و اختصاص ربوبیت به خدا کاربردی گسترده دارد و مضامینِ پیش گفته در عبارت هایی چون «ربّ العالمین» (۴۱ بار)، «ربّ السموات و الارض» (۱۰ بار)، «ربّ العرش، ربّ السموات السبع، ربّ المشرق و المغرب، ربّ المشارق، ربّ المشرقین و ربّ المغربین، ربّ کلّ شیئیٍ، و ربّ الناس»
[۵۳] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «ربّ»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
طنین انداز نظریه توحید قرآنی است.


مراد از توحید در قرآن آن است که در عالم فقط یک خدا هست و او همه عالم را آفریده است و همو این عالَم را تدبیر می‌کند و همه انسان ها باید او را بندگی کنند.
به تعبیر دیگر، یگانگی خدا در قرآن معطوف به چند جنبه اساسی است:
یکی بودن خدا (اصطلاحاً: توحید ذات )، نسبت یکسان همه موجودات به همان خدا در مقام آفرینش ( توحید خالقیت )، اختصاص تدبیر و اداره عالم به همان خدا ( توحید ربوبیت ) و لزوم بندگی و فرمانبری انحصاری همان خدا ( توحید عبادت ).
«توحید خالقیت» و «توحید ربوبیت» گاهی زیر عنوان « توحید افعالی » قرار می‌گیرد، از آن رو که خلق و تدبیر هر دو از مقوله تأثیرند و در تعلیم قرآنی فقط یک مؤثر حقیقی و مستقل وجود دارد.
[۵۴] جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۲۰ـ۲۱، قم، ۱۳۷۳ ش.

در باره مراد از «توحید عبادت» نیز گفته شده است که عبادت مشتمل بر همه جنبه‌ها و احوال و رفتارهای زندگی (مثلاً تقنین و تشریع ، حکومت ، اطاعت ) است
[۵۵] جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۲۴ـ ۲۵، قم، ۱۳۷۳ ش.
و از این جهت « توحید عملی » هم خوانده می شود.
[۵۶] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، ج۴، ص۳۵۳، بیروت ۱۴۰۴.


۵.۱ - اقوال متکلمین

ابن تیمیّه
[۵۷] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷ـ۸۰۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
[۵۸] ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، ج۱، جزء۱، ص۵۷ ـ ۵۸، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۵۹] ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، ج۱، جزء۲، ص۲۲، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
و پس از او ابن قیّم جوزیّه
[۶۰] ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
مسائل توحید را مشتمل بر دو قسم اصلی دانسته اند:
توحید در مقام اعتقاد و توحید در مقام عمل . ابن تیمیّه، گونه اول را که از آن به «توحید قول و رأی» تعبیر می کند و شامل اثبات یگانگی خدای خالق و انحصار تدبیر عالم به اوست، ( توحید الوهی و توحید ربوبی ) و گونه دوم را که شامل نفی عبادت غیرخدا و هرگونه رفتار مشرکانه و تقرب جویی به خدایان دروغین است، « توحید عبادی » نامیده که خود حاصل «توحید الوهی» است.
اما ابن قیّم گونه اول را «توحید معرفت و اثبات» و گونه دوم را «توحید طلب و قصد» خوانده است.
[۶۱] عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، ج۱، ص۲۰ـ ۲۳، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باقر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

مجلسی
[۶۲] مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۰۹.
نیز برای توحید سه جنبه ذکر کرده است: «توحید واجب الوجود »، «توحید صانع عالم و مدبّر آن»، «توحید اِله» به معنای حقیقتِ شایان عبادت.


نظریه توحید قرآنی، آشکارا معطوف به مقابله با اعتقادات مشرکانه و غیرتوحیدی، در هر بعدی (به ویژه شرک در عبادت و شرک در تدبیر ) و به هر گونه ای (اعتقاد به چند خدا و غالباً در شکل بت پرستی ، اعتقاد به سه اُقنوم ، پرستش موجودات ماورای حس و اجرام آسمانی و خدایان قومی و اختصاصی) صورت بندی شده است، به گونه ای که فهم و تبیین کامل آموزه توحید در قرآن، بدون التفات به جهت گیری قرآن در این خصوص، دشوار است.
[۶۳] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.



از منظر تاریخی نیز دعوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، از همان آغاز، دو وجه ایجابی و سلبی داشت:
وجه ایجابی آن دعوت به بندگی انحصاری خدای یکتا و وجه سلبی آن وانهادن بندگی در برابر بت ها و هر باور یا رفتار شرک آمیز ــ به معنای اعتقاد به وجود صفات خدایی در پدیده‌ها و رفتار خدایی با آن ها داشتن
[۶۴] ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، ج۲، ص۳۳۰، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ــ بود. سایر آموزه‌ها و شرایع بر محور این آموزه دو وجهی سامان یافت.
نخستین جمله حضرت محمد (صلی اللّه علیه وآله وسلم) خطاب به مردم مکه ، در آغاز دعوت آشکار، نیز متضمن هر دو جنبه بود: شهادت بر یکتایی خدا و وانهادن شرک.
[۶۵] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.

نمایندگان اعزامی آن حضرت به شهرها و نزد قبایل نیز مأمور بودند پیش و بیش از هر سخنی مردم را به شهادت به یکتایی خدا دعوت کنند (مثلاً معاذ بن جبل در سفر به یمن ).
[۶۶] یعقوبی، ج۲، ص۷۶، تاریخ الیعقوبی.
[۶۷] یعقوبی، ج۲، ۸۱، تاریخ الیعقوبی.

در نامه های دعوت سران اقوام و ممالک به اسلام نیز بر هر دو جهت ایجابی و سلبی تأکید می‌شد، ( مثلا در نامه به اسقفان‌ نجران‌ : اَدْعُوکُم‌ اِلی عباده‌ اللّهِ مِن‌ عِباده‌ العبادِ؛ در نامه‌ به‌ خسروپرویز ، شاه ایران : سلامٌ علی مَن... شَهِدَاَنْ لا اِله الاّ اللّهُ وحدَهُ لاشریک له؛ در نامه به هراکلیوس (هرقل) فرمانروای روم : اَلاّ نَعْبدَ الاّ اللّهَ و لانُشْرِکَ بِه شِیئاً.
[۶۸] یعقوبی، ج۲، ص۷۷، تاریخ الیعقوبی.
[۶۹] یعقوبی، ج۲، ص۸۱، تاریخ الیعقوبی.
)
اولین مخاطبان قرآن، بی تردید، مردم مکه و پیرامون آن، سپس سایر مردم عرب و ساکنان شبه جزیره (امّ القُری و مَنْ حولَها) و در مرحله بعد همه مردم (العالَمینَ، کافّه للنّاسِ، مَنْ بَلَغ ) بودند.
کلام خدا در این فضای فرهنگی ـ تاریخی ارائه شد و طبعاً باورها و رفتارهای آن مردم بیش از هر چیز در قرآن بازتاب یافت، به گونه ای که مجموعه آیات قرآن را می توان گزارشی، گاه اجمالی و اشاری و گاه تفصیلی، از عقاید و باورها و آیین ها و رفتارهای آن جامعه دانست.
[۷۵] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.



بخشی از این گزارش ناظر به دیدگاه های مردم در باره خداست که آثار و لوازم فردی و اجتماعی و آیینی نیز داشته است. قرآن گاه در باره آن دیدگاه ها سخن گفته و گاه به آثار و لوازم آن ها پرداخته است. مفسران و مورخان متقدم، بر پایه مجموعه روایات و توضیحات اسلافشان و نیز به استناد گزارش ها و مکتوبات تاریخی و اشعار عصر جاهلی ، داده های قرآنی را شرح و تفسیر کرده اند.
در واقع، توجه قرآن به موضوع شرک و باورهای عرب جاهلی، عاملی مؤثر در پرداختن مؤلفان و علما به این موضوع و تألیف آثاری در این باب بوده است. با این همه، تصویر دقیق و همه جانبه اعتقاد مردم عربِ پیش از اسلام در باره خدا ، بر پایه این آثار و یافته های سپسین چندان آسان نیست.
[۷۶] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱ـ ۱۵، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
[۷۷] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۵، بیروت ۱۹۸۹.


۸.۱ - ابن کلبی

هشام بن محمدبن سائب کلبی ، نسب شناس و اخباری پیشگام و پر تألیف کوفی (متوفی ۲۰۴)، نخستین کس بود که « کتاب الاصنام » را به استقلال در باره دین مردم عرب نگاشت و اطلاعات ذی قیمتی، به شیوه روایت، در این موضوع فراهم آورد که مبنای منابع تاریخی و تفسیری و ادبی شد. وی کتاب دیگری با نام «ادیان العرب» نیز داشته است.
[۷۸] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۰۹.

« ابن حبیب بغدادی » (متوفی۲۴۵)، شاگرد ابن کلبی، در «المُحبَّر
[۷۹] ابن حبیب، کتاب المحبـّر، ج۱، ص۳۱۱ـ۳۱۹، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
و «المُنمَّق
[۸۰] ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۵۳ـ ۳۵۵، چاپ خورشید احمد فاروق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
مطالب ارزشمندی را در این باره نگاشت که غالباً متکی به آثار استاد است.

۸.۲ - ابن اسحاق

نیم قرن پیش از ابن کلبی، سیره نویس نامور مدنی ، محمدبن اسحاق بن یسار (متوفی ۱۵۰ یا ۱۵۱) از دین مردم عرب و تاریخ بت پرستی آنان گفتگو کرد.
[۸۱] ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۷۱ـ۸۲، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

مطالب او نیز مانند ابن کلبی، مبنای آثار سپسین شد، از جمله «ابو الولید محمدبن عبداللّه ازرقی» (متوفی ۲۲۲) در «کتاب اخبار مکه» یکی از منابع اصلی خود را در همین موضوع، سیره ابن اسحاق قرار داد.
[۸۲] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
[۸۳] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۱، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
[۸۴] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۳۱، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
[۸۵] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۳۸، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
[۸۶] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۴۶، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
[۸۷] محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۷۲-۷۳، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.


۸.۳ - پیروان ابن کلبی و ابن اسحاق

در دوره های بعد نیز مطالب ابن کلبی و ابن اسحاق، مبنای تألیف دانشمندان شد:
یاقوت حموی (متوفی ۶۲۶) در معجم البلدان ، به مناسبت هایی، داده های «الاصنام» را نقل کرده است.
[۸۸] یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل «اِساف»، «الفلس»، «سَواع»، «العزّی».

ابن قیّم جوزیّه ، دانشمند کثیر التألیف حنبلی (متوفی ۷۵۱)، در «اِغاثه اللَهْفان فی مصایدالشیطان» گزارشی از گرایش مردم حجاز و جاهای دیگر به بت پرستی، عمدتاً به نقل از «الاصنام ابن کلبی» و «سیره ابن اسحاق»، فراهم آورده است.
[۸۹] ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، ج۲، ص۲۹۴ـ ۳۱۴، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.

« عبدالقادربن عمر بغدادی » (متوفی ۱۰۹۳) در خزانه الادب ، که موضوع آن شرح شواهد کتاب نحوی « رضی الدین استرآبادی » ( شرح الکافیه ) است، در مباحث متعلق به دین مردم عرب عصر جاهلی ، همه جا به «الاصنام» ارجاع داده است.
[۹۰] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.

« محمود شُکری آلوسی »، نویسنده عراقی (متوفی ۱۳۴۲)، در کتاب «بلوغ الاَرَب فی معرفه احوال العَرَب»، فصلی را به تاریخ دینی عرب ها اختصاص داده که اساس آن کتاب «ابن کلبی» است.
[۹۱] محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۲، ص۱۹۴ـ۲۴۴، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت) ۱۳۱۴ (.
[۹۲] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.


۸.۴ - دیدگاه سایر مسلمین

ملل و نحل نویسان نیز در این زمینه غالباً به همین گزارش ها و منابع ارجاع داده اند.
[۹۳] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۳، ص۲۵۳، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.

برخی دیگر از قدما (مثلاً جاحظ ، ابوزید بلخی، حسین بن محمدبن خالع) نیز کتاب هایی در این موضوع نگاشته بودند که در آثار بعدی به آن ها اشاره یا داده هایشان نقل شده است.
[۹۴] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۲۱۰.
[۹۵] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۳۸۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.


۸.۵ - دیدگاه مستشرقین

از مستشرقان ، چند تن به بررسی دین مردم عرب عصر جاهلی پرداخته اند، که گاه مبتنی بر آثار مؤلفان دوره اسلامی و گاه با استناد به داده های مورخان دیگر بوده است.
ولهاوزن ، نامورترینِ ایشان است و کتاب او با عنوان «آثار برجای مانده از بت پرستی مردم عرب» با عنایت به داده های «الاصنام ابن کلبی» به گزارش «یاقوت حموی»، تألیف شده است.
[۹۶] فؤاد سزگین، تاریخ نگارش عرب تا حدود ۴۳۰ ه، ج۱، ص۲۷۰، لیدن ۱۹۶۷.



رشد و رونق مطالعات روشمند تاریخ ادیان در قرن گذشته نیز زمینه ساز پژوهش های نو در باب باورها و رفتارهای دینی مردم عرب عصر جاهلی شده و حاصل آن پژوهش ها، باتوجه به اختلاف روش ها و دیدگاه ها، در منابع تخصصی مطالعات ادیان و عقاید، از جمله دایره المعارف های تخصصی، ارائه گردیده است.
[۹۷] دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ذیل " Arabian religions"، نیویورک ۱۹۸۷.


۹.۱ - لویس شیخو و جوادعلی

« لویس شیخو » (متوفی ۱۳۰۶ ش/ ۱۹۲۷) دانشمند مسیحی لبنانی و « جوادعلی » (متوفی ۱۳۶۷ ش/ ۱۹۸۸) دانشمند تاریخ نگار عراقی، نیز با تکیه بر آثار قدما و باتوجه به مطالعات جدید، در این باب سخن گفته اند:
شیخو فصلی از کتاب «النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه» را به بررسی اعتقادات عرب جاهلی در باره خدا اختصاص داده و با این فرضیه که دیدگاه های توحیدی، پس از ورود مسیحیت به شبه جزیره عربستان ، در میان مردم عرب مطرح شد، کوشیده است همه جوانب موضوع را تبیین کند.
[۹۸] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۵ ـ ۱۸، بیروت ۱۹۸۹.

جوادعلی، در فصل های ۶۱ و ۶۲ و ۶۶ و ۶۷ و ۶۹ و ۷۰ از جلد ششم کتاب پر حجم «المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام»، مطالب در خور توجهی، به ویژه با ارجاع به آیات قرآن در این باب، گرد آورده است.


بی تردید، اعتقاد به بت ها و پرستش آن ها، با انگیزه‌ها و دیدگاه های مختلف، در میان مردم عرب رواج داشته و پررونق ترین و جدّی ترین گونه پرستش در میان ایشان بوده است
[۹۹] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۰۰] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۶، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
هرچند آرا در باره منشأ آن یکسان نیست.
وجود بت های فراوان و نامگذاریِ حاکی از اعتقاد اشخاص یا قبایل به این بت ها (مثلاً عبدمَناة ، عبدیَغُوث ، امری القیس ، عبدوَدّ ، عبدالعزّی ، تَیْم اللات ) در منابع تاریخی گزارش شده
[۱۰۱] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۵ـ ۱۸، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
و قرآن نیز نام چند بت بزرگ آن روspan class=زگار را آورده است ( لات ، عُزّی ، مَناة ).

۱۰.۱ - انتساب به محل

هر یک از بت ها به قبیله یا تیره ای از یک قبیله منسوب و به نام آن خوانده می‌شد. برخی بت ها (مثلاً عزّی) نزد همه قبایل محترم بودند.
[۱۰۳] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۰۴] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
گاهی نیز بت ها به قرارگاهشان منسوب می‌شدند (ذُو الخَلصه، ذو الشَری).
[۱۰۵] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۸۹.


۱۰.۲ - نگهبانی و حمایت

بت ها نگاهبان و حامی قبیله و افراد آن به شمار می رفتند. اهل قبیله بت ها را در جنگ ها و کوچ ها و مسافرت ها با خود می‌بردند تا از آن ها یاری بگیرند و دشمنان قبیله را از تعرض به قبیله بازدارند.
افراد قبیله خود را فرزند بتشان می‌خواندند و وانهادن پرستش بت قبیله را نشانه رها کردن پیوند قبیله ای می‌شمردند. ناگوارترین رویداد برای آنان به اسارت رفتن بتشان بود، گویی همه قبیله اسیر شده است از این رو، وقتی در جنگی شکست می‌خوردند گاه از بت خود روی می‌گرداندند و بتی دیگر برمی گزیدند.
برای بت ها محفظه ای ویژه می‌ساختند و کسانی را به نگاهبانی از آن می‌گماشتند (سادِن، سَدَنه). این محفظه یا در معابد نگاهداری می‌شد و مردم برای عبادت به آن‌جا می‌رفتند، یا همراه قبیله جابجا می‌گردید و هر جا قبیله فرود می‌آمد آن محفظه را زیر چادر مخصوص قرار می‌دادند تا مردم وظیفه عبادی خود را در برابر بت، در آنجا، بجا آورند.
[۱۰۶] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۹۸ـ۳۹۹، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.





۱۱.۱ - بت های عمومی و خصوصی

علاوه بر بت های همگانی، هرکس نیز به فراخور توان مالی و جایگاه اجتماعیش ، بتی ویژه فراهم می‌آورد و آن را در جایی از معبد نصب می کرد و به آن تقرب می‌جست. برخی دیگر، بتشان را در خانه می‌گذاشتند و چون به سفر می‌رفتند به آن تبرک می‌جستند و در بازگشت از سفر نیز همین کار را می کردند.
ابن کلبی
[۱۰۷] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۲، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
این امر را از ویژگی های همه مردم مکه دانسته است. ثروتمندان برای بتشان محفظه می‌ساختند، آن ها که نمی توانستند به داشتن بت بسنده می کردند و ناتوان تر از آن ها کسانی بودند که سنگی را، بی آن‌که پیکره ای باشد، می یافتند و همان را در برابر حرم یا جایی دیگر نصب و برگرد آن طواف می کردند ( انصاب ).

۱۱.۲ - بت های قابل حمل

داشتن بت های کوچک قابل حمل، تراشیده و یا سنگ ساده، نیز متداول بود. این بت ها را با خود همراه داشتند و به آن ها تبرک می‌جستند تا نشانی از شیفتگی آنان به کعبه و بت های اصلی باشد.
[۱۰۸] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۰۹] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۶ـ۶۷، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
[۱۱۰] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۹۹ـ۴۰۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.


۱۱.۳ - بت های مشهور

بت های مشهور عرب غالباً ایزدبانو بودند و نام هایی چون لات، عزّی، مناة و نائله نشانه همین امر است. به نوشته مفسران، یکی از وجوه تعبیر قرآنیِ «اِنْ یَدْعونَ مِن دونهِ الّا اِناثاً» همین نکته است.
[۱۱۲] جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۱۷ سوره نساء، طبری.
[۱۱۳] محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه ۱۱۷ سوره نساء، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
در عین حال، برای هر ایزدبانو زوجی نیز وجود داشته، مثلاً عزیز زوج عزّی بوده است.
[۱۱۴] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۱، بیروت ۱۹۸۹.

در نامگذاری بت ها اوصاف و کارکرد مفروض آن ها نیز در نظر گرفته می‌شده است (مثلا سَعد، وُدّ، رُضا خدایان بختیاری و فراوانی و ثروت بوده اند)
[۱۱۵] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۸۹.
.

۱۱.۴ - بت های کعبه

نکته در خور ذکر دیگر این‌که مردم قریش (ساکنان مکه) علاوه بر عزّی، که خدای اختصاصی آنان بود، بت های همه قبایل را تکریم و عبادت می کردند از این رو، تمام بت های عرب در کعبه گرد آمده بود و این برای آنان منافع مادّی و معنوی داشت.
[۱۱۶] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۸۲، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.

مورخان شماره بت های داخل کعبه را هنگام فتح مکه ، که به امر پیامبر از بین برده شدند، غیر از تمثال پیامبران ، ۳۶۰ بت نوشته اند،
[۱۱۷] ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۸.
ولی شیخو
[۱۱۸] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۶، بیروت ۱۹۸۹.
با استقصای نام های مذکور در منابع تاریخی و لغوی و غیره، در درستی این عدد تردید کرده است فلذا انگیزه‌ها و عوامل و چگونگی گرایش مردم عرب به پرستش بت ها مختلف است.

۱۱.۵ - اجرام آسمانی

پرستش اجرام آسمانی چون خورشید و ماه و زهره ، که میراث فرهنگ بابلی و صابئین بود
[۱۲۰] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۷۴ـ ۷۵ تفسیر احتجاج حضرت ابراهیم در بیان امام رضا علیه‌السلام، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷ ش.
نیز در میان مردم عرب شبه جزیره رایج بود.
[۱۲۱] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۸ ـ۱۱، بیروت ۱۹۸۹.
[۱۲۲] دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ج۱، ص۳۶۴ـ۳۶۵، نیویورک ۱۹۸۷.
[۱۲۳] دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ج۷، ص۳۰۳، نیویورک ۱۹۸۷.

نام هایی چون «عبدشمس، عبدالمحرِّق و عبدالشارق» قرینه ای روشن بر گرایش به پرستش خورشید است.
[۱۲۴] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۹، بیروت ۱۹۸۹.
[۱۲۵] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۵ ـ۵۶، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.

نهی صریح قرآن از سجده بر خورشید و ماه نیز نشانه رواجِ باور به خدایی اجرام نورانی آسمانی و پرستش آن هاست.
حتی برخی گفته‌اند که مردم عرب، و به ویژه عرب جنوب، سه جرم آسمانی (ماه و خورشید و زهره) را به مثابه نماد یک خانواده ( پدر ، مادر ، فرزند ) می پرستیدند و نام های مختلف بت ها نیز به همین سه پدیده آسمانی، به اعتبار یکی از اوصاف آن ها، راجع بوده است.
[۱۲۸] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۰ ـ۵۷، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
[۱۲۹] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۸ ـ۱۱، بیروت ۱۹۸۹.

به پرستش اجرام آسمانی دیگر، از جمله شِعری و پروین (ثریّا) و زُحل و دَبَران و مریخ ، نیز در منابع اشاره و شواهدی برای آن ذکر شده است، از جمله نامگذاری اشخاص به عبدالثریا و عبدالنجم.
[۱۳۰] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۹۸۹.
[۱۳۱] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۷ ـ ۶۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.

تأکید قرآن بر این‌که اللّه ، ربّ شِعری است ناظر به همین دیدگاه و در مقام نفی آن است.
[۱۳۳] طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
[۱۳۴] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
[۱۳۵] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
همچنان که اشاره به غروب و افول پروین برای نفی هر گونه تلقی خدایی از آن است، که برخی قبایل به آن اعتقاد داشتند.
[۱۳۷] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه اول سوره نجم.

گروهی از مردم عرب، اگرچه شِعری و ستارگان دیگر را نمی‌پرستیدند، برای آن ها نقش تأثیرگذار قائل بودند و به ویژه نزول باران را به برآمدن و فرو افتادن ستارگان ( اَنواء ) نسبت می‌دادند.
[۱۳۸] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۹ ـ۶۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.


۱۱.۶ - اشیا و حیوانات

پرستش برخی اشیا ( موالید ) و حیوانات نیز کما بیش شایع بوده است، مانند پرستش درختی بزرگ به نام « ذات انواط » در منطقه حُنَین ، بین مکه و طائف ، و درخت خرمای نجران .
[۱۳۹] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲ـ ۱۳، بیروت ۱۹۸۹.
[۱۴۰] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۰ـ۶۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.

به همین قیاس، خدا خواندن فرشتگان ، که مدبّران عالم اند، نیز طرفداران و پیروانی فراوان داشته و در چند آیه قرآن به رواج این دیدگاه اشاره و بر خطا بودن آن تأکید شده است.
کاربرد گسترده واژه عبد (جمع آن: عباد) برای فرشتگان و نفی هرگونه ادعای ربوبیت یا دعوت به عبادتِ خود از سوی آن ها نیز حاکی از ریشه دار بودن چنان باوری در آن روزگار است.
گزارش هایی از گرایش به پرستش جنّیان ، که موجوداتی نادیدنی اند، نیز وجود دارد.
[۱۴۶] دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ذیل "Arabian religions"، نیویورک ۱۹۸۷.
از تعبیر قرآن هم این نکته برمی آید و دور نیست که در آیه ۶ سوره یس ، نهی از پرستش شیطان به همین تلقی خدایی از جن ناظر باشد.


اعتقاد به بت ها و اجرام آسمانی و موالید طبیعت و فرشتگان و جنّیان در قالب پرستش بروز کرده بود و از این نظر آن ها را «اِله» ( معبود )
[۱۵۱] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «اَلِهَ»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران ۱۳۳۲ ش.
[۱۵۲] ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل «اَلِهَ».
می نامیدند.
آنچه این موجودات را در خور پرستش می کرد، بیش از هر چیز اعتقاد به جایگاه آن ها در تدبیر عالم و تصرف در تکوین بود و از این نظر به آن ها ربّ می گفتند، اما کسی به آفرینندگی این موجودات، حتی فرشتگان، باور نداشت.


در کنار اعتقاد به معبودهای گوناگون، مردم عرب «اللّه» را نیز می‌شناختند که آفریننده است و همه آفرینش به او منسوب است.

۱۳.۱ - مبدأ اشتقاق واژه

در باره مبدأ اشتقاق واژه «اللّه»، معنا و موارد کاربرد آن در ادبیات عصر جاهلی، اتفاق نظر وجود ندارد، شیخو کوشیده است برای کاربرد این لفظ در مجموعه واژگان دینی عربِ پیش از اسلام، منشأ نصرانی بیابد،
[۱۵۴] لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۵۸ـ۱۶۳، بیروت ۱۹۸۹.
اما از کاربرد گسترده واژه اللّه در قرآن، آشنا بودن کامل آن برای مخاطبان قابل دانسته می شود.
کاربرد این واژه در قرآن حاکی از اعتقاد آنان به یک حقیقت متعالی و بی مانند است، که اختصاص به یک قبیله یا منطقه ندارد و اوست که همه چیز را آفریده است.

۱۳.۲ - دیدگاه قرآن

قرآن در قالب چند استفهام تقریری و گزاره های متعدد خبریِ متضمن اِسناد آفرینش همه چیز به اللّه، به ویژه اجرام آسمانی و مظاهر اعجاب انگیز طبیعت و معبودهای مختلف آن روزگار (مثلاً خلقت آسمان و زمین و خورشید و ماه و شب و روز بیش از ۳۰ بار، خلقت انسان و مراحل آن بیش از ۱۰ بار، خلقت فرشتگان و جنّیان سه بار، واژه خَلَقَ و مشتقاتش و اسناد آن به اللّه بیش از ۲۰۰ بار)
[۱۶۰] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «خلق»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
[۱۶۱] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم (فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم)، ج۲، ص۷۰۸ـ۷۱۳، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
هم اهمیت باور به توحید در آفرینش را باز نموده و هم طنین این باور را نزد مردم عرب نشان داده است.
مردم عرب یا گروه هایی از ایشان، علاوه بر اعتقاد به انحصار آفرینش به اللّه، بسیاری از پدیده ها، چون نزول باران و رویش نباتات و گردش خورشید و ماه، را نیز به اللّه نسبت می‌دادند و حتی شرک ورزی خود را ناشی از مشیّتِ «اللّه» می‌شمردند.
آیه ۱۰۶ سوره یوسف ، بنا بر برخی آرای تفسیری
[۱۶۵] طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۰۶ سوره یوسف.
[۱۶۶] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۰۶ سوره یوسف.
حاکی از همین دیدگاه رایج نزد مردم قریش یا عموم مردم عرب است که همراه با اعتقاد به اللّه معبودهای دیگر نیز داشتند.
آیه ۵۱ سوره نحل نیز، که اعتقاد به دو «اِله» را نادرست می خواند، به این دیدگاه مخاطبان اشاره دارد که به خدای خالق و خدای مدبّر باور داشتند.
[۱۶۷] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵۱ سوره نحل.

همچنین است آیه ۴۵ سوره زمر که طبق آن، مردم انحصار الوهیت به اللّه را برنمی تافتند.
[۱۶۸] محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه ۴۵ سوره زمر، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۶۹] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۵ سوره زمر.


۱۳.۳ - گزارش ابن کلبی

به گزارش ابن کلبی،
[۱۷۰] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶ـ ۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
به رغم رواج بت پرستی در میان مردم عرب، چون پیشینه دینی آنان توحید (دین ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام) بود، آثار و نشانه های آن دین در آیین هایشان بروز و ظهور داشت؛ مثلاً برخی از قبایل در تَلبیه حج ، خطاب به اللّه می‌گفتند او شریکی دارد که خود صاحب اختیار آن است (الاّ شریکٌ هوَ لکَ تملکهُ وَ ما مَلَکَ).
وی نیز
[۱۷۱] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
آیه ۱۰۶ سوره یوسف را ناظر به همین گونه از شرک ورزی دانسته است. در صلح حُدیبیّه نیز متن معاهده ، که «سهیل بن عَمرو» به نمایندگی از سران قریش آن را امضا کرد، با «بِسْمِکَ اللهمَّ» آغاز شد.
[۱۷۲] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.


۱۳.۴ - کیفیت انتساب فرشتگان

نوع اعتقاد مردم عرب به فرشتگان نیز، از این حیث، در خور توجه است؛
فرشتگان دخترانِ اللّه اند. همچنان که به گزارش قرآن، در اعتقاد نصارا و یهود ، مسیح و عُزَیر پسرانِ اللّه اند.
[۱۸۰] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره توبه در باره مراد از این نسبت و تفاوت فرزندی مسیح و عُزیر از نظر معتقدان به آن.

از قرآن، همچنانکه از شعر جاهلی ، این نکته نیز دانسته می شود که مردم عرب هیچگاه به ایزدبانویی در برابر اللّه قائل نبودند و اللّه را یکتا می‌دانستند.
[۱۸۲] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱۹، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.


۱۳.۵ - بی اعتقادی به صانع

ضمناً نباید از نظر دور داشت که برخی از مردم عرب هرگونه باور به آفریننده و مدبّر، و به تبع آن پرستش، را نفی می کردند. قرآن به این افراد اشاراتی دارد و برخی احتجاج های قرآنی نیز ناظر به این دیدگاه است.
[۱۸۳] ذیل آیه ۲۴ سوره جاثیه، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
[۱۸۴] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۲۴ سوره جاثیه، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۱۸۵] کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۹ بنا بر حدیثی از امام صادق علیه‌السلام.



رحمان (رحمن) نیز واژه ای آشنا برای مخاطبان قرآن بود.

۱۴.۱ - واژه ای مساوی با الله

مردم یمن و شماری از قبایل (از جمله قَیْس و عَکّ) این واژه را هم ارز «اللّه» و در همان ساحَت به کار می‌بردند، حتی برخی قبایل در تلبیه حج، اللّه را رحمان می خواندند (لبَّیْکَ، اَنْتَ الرحمانُ) و می گفتند که برای رحمان حج می‌گزارند (نَحِجُّ لِلرَّحمانِ).

۱۴.۲ - پیشینه واژه

در باره پیشینه و چگونگی ورود این واژه به مجموعه واژگان دینی عرب و نیز ریشه و اشتقاق آن اتفاق نظر وجود ندارد. مفسران و لغت نویسان قدیم غالباً آن را از ریشه «رحم» و در عین حال از نام های خاصِ خدا دانسته‌اند و برخی از ایشان، به استناد قرائنی، افزوده‌اند که این اسم نزد مردم مکه شناخته نبوده و قرآن برای نخستین بار آن را به کار برده است، اما نظر شماری از محققان اخیر آن است که رحمان در پی آشنایی مردم عرب با یهود و نصارا در میان آنان رواج یافته بود.
[۱۸۸] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۷ـ۴۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.



با تأمل در مجموعه آیات قرآن می توان گفت قرآن با تأکید بر پیوند حقیقیِ سه مقوله خلق و تدبیر و عبادت ، منظومه توحیدی خود را ارائه کرده است، با این بیان:
۱- حقیقتی متعالی و یکتا و بی مانند و بری از شائبه نقص وجود دارد؛
۲- آفرینش عالَم ، یکسر به اراده این وجود متعالی صورت گرفته است؛
۳- اداره و تدبیر عالَم جز به اراده همین آفریننده ممکن نیست؛
۴- پرستش آفریننده مدبّر بر آفریدگانش واجب است.

۱۵.۱ - نتایج حاصله ادله

از این چهار گزاره، چندین گزاره ایجابی و سلبی، به دو گونه خبری و انشائی ، استنتاج می شود که قرآن به پاره ای از آن ها توجه داده است:
۱- حقیقت متعالی دارای همه صفات کمالی است و از هر وصفی که لازمه آن نقص است (از جمله فرزند داشتن، دارای جزء بودن) به دور است؛
۲- عالَم از روی تصادف و به دور از اراده حکیمانه یک حقیقت متعالی پدید نیامده است؛
۳- خلقت عالم به چند آفریننده منسوب نیست؛
۴- اداره و تدبیر عالَم، همه یا بخش هایی از آن، به هیچ موجودی به استقلال سپرده نشده است؛
۵- آفرینش و تدبیرِ یک موجود پیوند تکوینی دارند و می توان گفت تدبیر، استمرار عمل آفرینش است؛
۶- داشتن رابطه عبادی، در معنای گسترده و همه جانبه آن، با خالق و مدبّر عالم لازمه قطعی اعتقاد به اوست؛
۷- هرگونه نسبت پرستش با غیر آفریننده ناصواب و نکوهیده است.
چنانکه گفته شد، روش قرآن در دعوت به توحید و سازماندهی این آموزه، آمیزه ای از ایجاب و سلب است و به ویژه با عطف نظر به بداهت یامقبول بودن برخی باورها یا دیدگاه ها (مثلاً حس پرستش) بر تصحیح نگرش ها و اصلاح خطاها تأکید بیشتری می‌ورزد.


از نخستین سمت گیری های قرآن در این باب، بازداشتن مردم از گرایش به خدای قومی و منطقه ای و پافشاری بر لفظ معیّن به مثابه نشانه یک قوم یا قبیله، است.

۱۶.۱ - دعوت به عبادت رحمان

وارد شدن واژه رحمان در مجموعه واژگان توحیدی قرآن و کاربرد هم ارز آن با واژه اللّه، از این حیث درخور دقت است.
رحمان در قرآن بیش از ۵۰ بار، به ویژه در آیات مکی (۱۶ بار آن در سوره مریمدر بیان ابعادی از آموزه توحید قرآنی (نفی فرزند از خدا، انحصار بندگی به خدا و... ) آمده است.
[۱۸۹] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «رحم»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.


۱۶.۲ - نفی عبادت رحمان

به گزارش قرآن، این روش برای مردم مکه خوشایند نبود و از این‌که به عبادت رحمان فراخوانده می‌شدند شگفت زده بودند، چرا که رحمان واژه ایشان نبود. آنان پیامبر را نیز، به سبب آن‌که در نیایش خود گفته بود: «یاربَّنا الرحمن»، نکوهش می کردند.
[۱۹۱] طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۱۰.

«سهیل بن عمرو» نیز جمله افتتاحیه معاهده صلح حدیبیّه ( بسم الله الرحمن الرحیم )را از آن نظر که مشتمل بر واژه رحمان بود نپذیرفت و خواستار حذف این کلمه شد.
[۱۹۲] یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.


۱۶.۳ - دلیل پافشاری بر رحمان

با این همه، پافشاری قرآن بر کاربرد نسبتاً فراوان این واژه از آن روست که جهت اصلی دعوت توحیدی را تبیین کند؛ اختلاف بر سر الفاظ نیست و اللّه نام های نیکو دارد و او را با هریک از این نام ها می توان خواند.
به نظر میرسد همین تعلیم قرآنی سبب شد که پس از گسترش اسلام ، واژه های توحیدیِ زبان های دیگر (خدا، یزدان ، تاری ، تَنْری )، به سهولت و بی هیچ مخالفتی، به خانواده واژگان توحیدی قرآن بپیوندد.


در استدلال بر یگانگی خدا، در تعبیر اطلاقی و همه جانبه آن، قرآن از یک گواهی همگانی خبر داده است؛ بر اساس آیه ۱۸ سوره آل عمران خدا و فرشتگان و دانشمندان، بر پایه عدالت، گواه بر یگانگی خدایانgt;د.

۱۷.۱ - مفهوم شهد الله

در باره این آیه و مراد از گواهی دادن خدا به یگانگی خودش (شَهِداللّهُ)، بسیاری از مفسران قائل به گونه ای مَجاز در قرآن شده اند (شَهِدَ به معنای بَیَّنَ، اَعْلَمَ، حَکَمَ)، بدین معنا که خدا با آفرینش حکیمانه اش شواهد متقن بر یگانگی خود را پیش روی هر بیننده ای قرار داده، همچنانکه با گسیل کردن پیامبران دلایلی استوار بر درستی این باور ارائه کرده است.
[۱۹۵] علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون:تفسیرالماوردی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، چاپ عبد المقصود بن عبدالرحیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۹۶] عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
[۱۹۷] ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تونس ۱۹۸۴.

در واقع، این خداست که دانشمندان و جویندگان را به یکتاییاش رهنمون می شود و بنابراین، او خود گواه راستین بر یگانگی خویش است.
[۱۹۸] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.


۱۷.۲ - دلیل تأویل شهادت خدا

سبب اصلی گرایش مفسران به این تأویل و رها کردن معنای اصلی شهادت (خبردادنِ مبنی بر مشاهده)، آن است که لازمه معنای اصلی، پذیرش یگانگی خدا از طریق خبر ( نقل ، سمع ) است که به محذورِ « دَوْر » می انجامد، زیرا اذعان به درستی این خبر، چون در قرآن آمده، منوط به قبول وجود خداست.

۱۷.۳ - رد تأویل شهادت خدا

شماری از مفسران
[۱۹۹] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۲۰۰] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸،.
[۲۰۱] جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۸ـ۱۸۹، قم، ۱۳۷۳ ش.
در رفع این اشکال نکاتی را مطرح کرده اند.
مهم تر از همه آنکه، توحید، چنانکه متکلمان نیز گفته اند، از راه دلایل سمعی ، اثبات شدنی است از آن رو که وحیانی و الوهی بودن قرآن با تحدّی اثبات و پذیرفته می شود و قبول درستی قرآن منوط به اعتقاد به یگانگی خدا نیست. حال، وحی کننده قرآن از یکتایی خود، در برابر دیدگاه چندخدایی، خبر داده است.

۱۷.۳.۱ - عقیده طباطبایی و عبده

طباطبائی، حتی این خبر را از آن رو که سخن خداست و دروغ و ناروا (الکذب و الزور) به ساحَت الوهی راه ندارد، یقین آورتر از برهان های عقلی شمرده و ضمن تأیید مضمون بیان مفسران، سیاق آیه را از گونه شهادت لفظی دانسته است.
[۲۰۲] طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸.
[۲۰۳] المیزان فی تفسیر القرآن.
[۲۰۴] جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، قم، ۱۳۷۳ ش.

به نظر عبدُه، چون مخاطبان اولیه آیه مورد بحث، مشرکان بودند (نه منکران) و آن ها به وجود اللّه اعتقاد داشتند (و قرآن را وحی او می شمردند)، ارائه این گزاره در قرآن رواست؛ به علاوه، این گزاره با ارائه دلایل و نشانه های صدق آن در قرآن همراه است.
به تعبیر دیگر، قرآن مخاطبان را به تأمل در مطالب این کتاب، که آکنده از دلایل توحید است، فراخوانده است.
[۲۰۶] محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.


۱۷.۴ - گواهی فرشتگان بر توحید

در باره گواهی فرشتگان بر یکتایی خدا، مفسران
[۲۰۷] محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
[۲۰۸] احمد مصطفی مراغی، تفسیرالمراغی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۹۸۵.
[۲۰۹] محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
گفته‌اند که این گواهی در قالب وحی به انبیا ارائه شده است، همچنانکه دانشمندان نیز بر پایه دلایل آفاقی و انفسی، به یگانگی خدا شهادت می‌دهند.
در واقع، قرآن فرشتگان را پیام آوران توحید می شناساند تا هم اعتقاد مشرکان به خدایی آنان را نادرست اعلام کند و هم اساس وحی (توحید) را باز شناساند.
تأکید بر شهادت دانشمندان نیز متضمن این ادعاست که هرکس بر پایه دانش به عالَم بنگرد، جز به اعتقاد به وجود خدای یکتا نمی رسد.
در هر صورت به نظر می رسد یگانگی مطرح شده در آیه ۱۸ سوره آل عمران ، فارغ از اقسام توحید یا شامل همه اقسام آن است.


امام‌ خمینی توحید را اقرار به وحدت و یکتایی خداوند متعال می‌داند. ایشان اصل مقاصد قرآن را معرفت حق و تحصیل توحید می‌داند و بر این باور است که تمام مقاصد قرآن به مقصد واحدی برمی‌گردد و آن توحید است. امام‌ خمینی در آثار خود کوشیده است، توحید حق‌تعالی را با استفاده از قرآن، سنت و برهان عقلی، تحلیل و اثبات کند، ایشان در بیان اهمیت و جایگاه توحید معتقد است توحید اصل اصول معارف است و بیشتر فروع ایمانی و معارف الهی و اوصاف کمالی و صفات قلبی از آن منشعب می‌شود.
از این‌ رو علم توحید از عظیم‌ترین علوم الهی که هر یک از آیات الهی دربردارنده بخشی بزرگی از علوم توحیدی می‌باشند. امام‌ خمینی در بیان توحید ذاتی و معنای آن، دو مرحله را مورد بررسی قرار می‌دهد: یکی بساطت ذات و نفی ترکیب از خداوند یعنی توحید احدی، و بر این باور است که اقسام ترکیب در ذات حق راه ندارد. و دیگری نفی شریک یعنی توحید واحدی که به ‌معنای اثبات آن است که خداوند یکتاست و نظیر و همتایی برای او نیست. ایشان با استناد به آیاتی نظیر (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ) و (لَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا اَحَدُ)، بر این باور است که خداوند ذاتی بی‌مانند است و کسی هم‌پایه و نظیر او نیست. پس حق‌تعالی شریک و مثلی ندارد.
به باور امام‌ خمینی وحدت و توحید خداوند به‌گونه‌ای است که بذاته وحدت عددی را نفی و وحدت حقیقی صمدی را به اثبات می‌رساند و معتقد است بر مبنای اصالت وجود، در دار هستی یک حقیقت بیشتر موجود نیست و مراتب وجود در حقیقت وجود، مختلف نیستند، بلکه حقیقت وجود یکی و اختلاف آن‌ها به شدت و ضعف است و مابه الامتیاز آنها همان مابه الاشتراک آنهاست. امام‌ خمینی از جمله براهین نقلی را برهان فرجه و برهان تمانع می‌داند که از نگاه متکلمان، فلاسفه و عرفا، استنباط¬های گوناگونی از این براهین شده است.
[۲۱۶] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۶۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



(۱) علاوه‌برقرآن.
(۲) عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باقر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۴) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۵) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۶) ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
(۸) ابن تیمیّه، التسعینیه، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۹) ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۰) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۱) ابن حبیب، کتاب المحبـّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۱۲) ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فاروق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۱۳) ابن سعد، الطبقات الکبری.
(۱۴) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۱۵) ابن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
(۱۶) ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۱۷) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۱۸) ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۹) ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۰) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۲۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۲) ابن میثم، شرح نهج البلاغه، قم ۱۳۶۲ ش.
(۲۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۲۴) ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتاب الاعاریب، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۲۵) ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۲۶) محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
(۲۷) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۸) عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۹) محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۳۰) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۳۱) مرتضی بروجردی، مستندالعروه الوثقی، تقریرات درس آیه اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۲) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۳۳) احمدبن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ ش.
(۳۴) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
(۳۵) محمد اعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات فنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۳۶) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۳۷) نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، نورالبراهین، او، انیس الوحید فی شرح التوحید، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۷.
(۳۸) محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۳۹) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، قم ۱۴۱۸.
(۴۰) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم.
(۴۱) دائرة المعارف الاسلامیه، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹ (، ذیل «التوحید، علم» (از محمدیوسف موسی).
(۴۲) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۴۳) قاسم بن ابراهیم رسی، «کتاب اصول العدل و التوحید»، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۴۴) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
(۴۵) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
(۴۶) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
(۴۷) جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۲، قم ۱۴۱۳.
(۴۸) جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج ۲، قم، ۱۳۷۳ ش.
(۴۹) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره، ۱۳۲۴، چاپ افست استانبول، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵۰) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
(۵۱) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
(۵۲) لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، بیروت ۱۹۸۹.
(۵۳) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی: کتاب التوحید، قسم ۱، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۴) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۵۵) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، بیروت ۱۴۰۴.
(۵۶) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶.
(۵۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۸) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۹) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۶۰) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۱) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۶۲) محمد عبده، رساله التوحید، بیروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۶۳) حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویّه، چاپ حسام الدین قدسی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۴) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب.
(۶۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۶۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۶۷) علیبن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
(۶۸) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
(۶۹) علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۰) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
(۷۱) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۷۲) محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
(۷۳) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۷۴) محمدبن عمر فخررازی، کتاب المحصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۵) یحیی بن زیاد فرّاء، معانی القرآن، ج ۲، چاپ محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران.
(۷۶) علی اصغر فقیهی، وهابیان: بررسی و تحقیق گونه ای در باره عقاید و تاریخ فرقه وهابی، تهران (۱۳۵۷ ش).
(۷۷) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۷۸) محمدسعیدبن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران، ج ۲، ۱۴۱۶، ج ۳، ۱۴۱۹.
(۷۹) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
(۸۰) قاضی عبدالجباربن احمد، المختصر فی اصول الدین، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۸۱) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
(۸۲) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دره التاج، بخش ۱، چاپ محمد مشکوه، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۸۳) کلینی، الکافی.
(۸۴) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۸۵) محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
(۸۶) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۸۷) علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون:تفسیرالماوردی، چاپ عبد المقصود بن عبدالرحیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۸۸) عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۷.
(۸۹) مجلسی، بحارالانوار.
(۹۰) احمد مصطفی مراغی، تفسیرالمراغی، بیروت ۱۹۸۵.
(۹۱) المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.
(۹۲) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۹۳) محمدباقربن محمد میرداماد، التعلیقه علی کتاب الکافی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۳.
(۹۴) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۹۵) حسن بن محمدنظام الاعرج، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۹۶) سعیدبن محمد نیسابوری، فی التوحید، دیوان الاصول لابی رشید سعیدبن محمد النیسابوری قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.
(۹۷) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم الادباء.
(۹۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی.
(۱۰۰) دایرةالمعارف جهان اسلام، ذیل "Tawhid"، توسط دی ژیماره.
(۱۰۱) دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، نیویورک ۱۹۸۷.
(۱۰۲) ادوارد ویلیام لین، واژگان عربی انگلیسی، کمبریج ۱۹۸۴.
(۱۰۳) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ویرایش جان ال اسپوزیتو، نیویورک ۱۹۹۵، ذیل "توحید" (توسط تامارا سوون).
(۱۰۴) فؤاد سزگین، تاریخ نگارش عرب تا حدود ۴۳۰ ه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۰۵) هری اوسترین ولفسون، فلسفه کلام، کمبریج، ماساچوست ۱۹۷۶.


۱. ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
۲. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم (فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم)، ج۲، ص۲۴۴ـ۲۷۲، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
۳. صافّات/سوره۳۷، آیه۸۶.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۹۱.    
۵. مریم/سوره۱۹، آیه۸۱.    
۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۴.    
۷. یس/سوره۳۶، آیه۷۴.    
۸. حجر/سوره۱۵، آیه۹۶.    
۹. ق/سوره۵۰، آیه۲۶.    
۱۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۷.    
۱۱. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۱.    
۱۲. نحل/سوره۱۶، آیه۵۱.    
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۲.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۲۹.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۷۳.    
۱۷. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۳.    
۱۸. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۵۲.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰۱۰۱.    
۲۱. مریم/سوره۱۹، آیه۳۵.    
۲۲. مریم/سوره۱۹، آیه۸۸.    
۲۳. مریم/سوره۱۹، آیه۹۱.    
۲۴. مریم/سوره۱۹، آیه۹۲.    
۲۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۲۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۵.    
۲۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۱.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۱۱۶.    
۲۹. یونس/سوره۱۰، آیه۶۸.    
۳۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.    
۳۱. کهف/سوره۱۸، آیه۴.    
۳۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۶.    
۳۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۳۴. زمر/سوره۳۹، آیه۴.    
۳۵. جنّ/سوره۷۲، آیه۳.    
۳۶. نحل/سوره۱۶، آیه۵۷.    
۳۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۹.    
۳۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴۰.    
۳۹. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۴۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.    
۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۵۹.    
۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۶۵.    
۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۷۳.    
۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۴۵. هود/سوره۱۱، آیه۵۰.    
۴۶. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۴۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۴.    
۴۸. مائده/سوره۵، آیه۱۱۶۱۱۷.    
۴۹. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۵۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۸.    
۵۱. شوری/سوره۴۲، آیه۳.    
۵۲. انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.    
۵۳. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «ربّ»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
۵۴. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۲۰ـ۲۱، قم، ۱۳۷۳ ش.
۵۵. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۲۴ـ ۲۵، قم، ۱۳۷۳ ش.
۵۶. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، ج۴، ص۳۵۳، بیروت ۱۴۰۴.
۵۷. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷ـ۸۰۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۵۸. ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، ج۱، جزء۱، ص۵۷ ـ ۵۸، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۵۹. ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، ج۱، جزء۲، ص۲۲، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۶۰. ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
۶۱. عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، ج۱، ص۲۰ـ ۲۳، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باقر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۶۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۰۹.
۶۳. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۶۴. ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، ج۲، ص۳۳۰، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۶۵. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.
۶۶. یعقوبی، ج۲، ص۷۶، تاریخ الیعقوبی.
۶۷. یعقوبی، ج۲، ۸۱، تاریخ الیعقوبی.
۶۸. یعقوبی، ج۲، ص۷۷، تاریخ الیعقوبی.
۶۹. یعقوبی، ج۲، ص۸۱، تاریخ الیعقوبی.
۷۰. انعام/سوره۶، آیه۹۲.    
۷۱. شوری/سوره۴۲، آیه۷.    
۷۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۷۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۸.    
۷۴. انعام/سوره۶، آیه۱۹.    
۷۵. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۷۶. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱ـ ۱۵، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۷۷. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۵، بیروت ۱۹۸۹.
۷۸. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۱۰۹.
۷۹. ابن حبیب، کتاب المحبـّر، ج۱، ص۳۱۱ـ۳۱۹، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
۸۰. ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۵۳ـ ۳۵۵، چاپ خورشید احمد فاروق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
۸۱. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ج۱، ص۷۱ـ۸۲، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۸۲. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۹، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۳. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۱، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۴. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۳۱، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۵. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۳۸، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۶. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۴۶، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۷. محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۷۲-۷۳، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
۸۸. یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل «اِساف»، «الفلس»، «سَواع»، «العزّی».
۸۹. ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، ج۲، ص۲۹۴ـ ۳۱۴، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۹۰. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۹۱. محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۲، ص۱۹۴ـ۲۴۴، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت) ۱۳۱۴ (.
۹۲. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۹۳. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۳، ص۲۵۳، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
۹۴. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۲۱۰.
۹۵. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۳۸۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
۹۶. فؤاد سزگین، تاریخ نگارش عرب تا حدود ۴۳۰ ه، ج۱، ص۲۷۰، لیدن ۱۹۶۷.
۹۷. دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ذیل " Arabian religions"، نیویورک ۱۹۸۷.
۹۸. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۵ ـ ۱۸، بیروت ۱۹۸۹.
۹۹. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۰. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۶، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۰۱. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۵ـ ۱۸، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۰۲. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹.    
۱۰۳. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۴. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۵. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۸۹.
۱۰۶. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۹۸ـ۳۹۹، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۰۷. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۲، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۸. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۹. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۶ـ۶۷، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۱۰. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۹۹ـ۴۰۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۱۱. نساء/سوره۴، آیه۱۱۷.    
۱۱۲. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۱۷ سوره نساء، طبری.
۱۱۳. محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه ۱۱۷ سوره نساء، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
۱۱۴. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۱، بیروت ۱۹۸۹.
۱۱۵. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲، بیروت ۱۹۸۹.
۱۱۶. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۸۲، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۱۷. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۸.
۱۱۸. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۶، بیروت ۱۹۸۹.
۱۱۹. انعام/سوره۶، آیه۷۵۷۹ احتجاج حضرت ابراهیم با مردم زادگاهش درباره این گونه پرستش.    
۱۲۰. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۷۴ـ ۷۵ تفسیر احتجاج حضرت ابراهیم در بیان امام رضا علیه‌السلام، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷ ش.
۱۲۱. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۸ ـ۱۱، بیروت ۱۹۸۹.
۱۲۲. دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ج۱، ص۳۶۴ـ۳۶۵، نیویورک ۱۹۸۷.
۱۲۳. دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ج۷، ص۳۰۳، نیویورک ۱۹۸۷.
۱۲۴. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۹، بیروت ۱۹۸۹.
۱۲۵. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۵ ـ۵۶، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۲۶. فصّلت/سوره۴۱، آیه۳۷.    
۱۲۷. نمل/سوره۲۷، آیه۲۴ ۲۵.    
۱۲۸. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۰ ـ۵۷، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۲۹. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۸ ـ۱۱، بیروت ۱۹۸۹.
۱۳۰. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، بیروت ۱۹۸۹.
۱۳۱. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۷ ـ ۶۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۳۲. نجم/سوره۵۳، آیه۴۹.    
۱۳۳. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
۱۳۴. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
۱۳۵. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۹ سوره نجم.
۱۳۶. نجم/سوره۵۳، آیه۱.    
۱۳۷. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه اول سوره نجم.
۱۳۸. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۹ ـ۶۰، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۳۹. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۲ـ ۱۳، بیروت ۱۹۸۹.
۱۴۰. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۰ـ۶۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۴۱. آل عمران/سوره۳، آیه۸۰.    
۱۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۷۲.    
۱۴۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۴۰.    
۱۴۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۹.    
۱۴۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷۳.    
۱۴۶. دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، ذیل "Arabian religions"، نیویورک ۱۹۸۷.
۱۴۷. سبأ/سوره۳۴، آیه۴۱.    
۱۴۸. اعراف/سوره۷، آیه۳۰.    
۱۴۹. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.    
۱۵۰. جنّ/سوره۷۲، آیه۶.    
۱۵۱. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «اَلِهَ»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران ۱۳۳۲ ش.
۱۵۲. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل «اَلِهَ».
۱۵۳. انعام/سوره۶، آیه۷۴۷۹ گزارش قرآن از احتجاج ابراهیم با مردم شهرش.    
۱۵۴. لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ج۱، ص۱۵۸ـ۱۶۳، بیروت ۱۹۸۹.
۱۵۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۱۵۶. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.    
۱۵۷. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۱۵۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۹.    
۱۵۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۷.    
۱۶۰. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «خلق»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
۱۶۱. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم (فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم)، ج۲، ص۷۰۸ـ۷۱۳، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
۱۶۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۱۶۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۳.    
۱۶۴. انعام/سوره۶، آیه۱۴۸.    
۱۶۵. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۰۶ سوره یوسف.
۱۶۶. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۰۶ سوره یوسف.
۱۶۷. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۵۱ سوره نحل.
۱۶۸. محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه ۴۵ سوره زمر، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
۱۶۹. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۴۵ سوره زمر.
۱۷۰. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶ـ ۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۷۱. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۷، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۷۲. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.
۱۷۳. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.    
۱۷۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵۷.    
۱۷۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴۹.    
۱۷۶. صافات/سوره۳۷، آیه۱۵۳.    
۱۷۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۶.    
۱۷۸. طور/سوره۵۲، آیه۳۹.    
۱۷۹. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۱۸۰. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره توبه در باره مراد از این نسبت و تفاوت فرزندی مسیح و عُزیر از نظر معتقدان به آن.
۱۸۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۱۸۲. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۱۱۹، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۸۳. ذیل آیه ۲۴ سوره جاثیه، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
۱۸۴. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیه ۲۴ سوره جاثیه، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۸۵. کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۹ بنا بر حدیثی از امام صادق علیه‌السلام.
۱۸۶. انعام/سوره۶، آیه۲۹.    
۱۸۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰۳۲ نیز همین معنا را افاده می‌کنند.    
۱۸۸. جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۷ـ۴۱، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
۱۸۹. محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «رحم»، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
۱۹۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۰ و تفاسیر ذیل آن.    
۱۹۱. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۱۰.
۱۹۲. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴.
۱۹۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۱۹۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.    
۱۹۵. علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون:تفسیرالماوردی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، چاپ عبد المقصود بن عبدالرحیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۹۶. عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
۱۹۷. ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تونس ۱۹۸۴.
۱۹۸. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۹۹. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۲۰۰. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸،.
۲۰۱. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۸ـ۱۸۹، قم، ۱۳۷۳ ش.
۲۰۲. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸.
۲۰۳. المیزان فی تفسیر القرآن.
۲۰۴. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۲، ص۱۸۷ـ ۱۸۸، قم، ۱۳۷۳ ش.
۲۰۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸.    
۲۰۶. محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
۲۰۷. محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۲۰۸. احمد مصطفی مراغی، تفسیرالمراغی، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، بیروت ۱۹۸۵.
۲۰۹. محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل سوره آل عمران آیه ۱۸، تقریرات درس شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
۲۱۰. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۱۱. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۹۷-۲۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۱۲. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۲۱۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۲۱۴. توحید/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۲۱۵. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۳۱۱-۳۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۱۶. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۶۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توحید در قرآن»، شماره۵۰۵۰.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار