در علوم بلاغی و منطق، در مبحث صدق و کذب کلام؛ در فقه و اصول، ضمن بحث از صحّت و فساد؛ در علم کلام، به مناسبت نقدعقاید و آرا و در عرفان، در مقام نفیماسوای حق، به این واژه اشاره شده است. بنابر این، ذیل عناوین «حق و باطل» و «صحّت و فساد» نیز اقتضای ورود دارد.
که برخی از این معانی را باید مصادیق«باطل» دانست. جنبه منفی معانی «باطل»، تقابلی بودن مفهوم آن را میرساند و این امر در همه موارد استعمال این کلمه، آشکار است.
این واژه و سایر مشتقات ریشه «ب ط ل»، ۳۵ بار در قرآن کریم آمده است: ۱. واژه باطل، ۲۵ بار ۲. واژه مُبطلون، ۵ بار ۳. صیغههایماضی و مضارع، ۳ بار ۴. واژه «باطلاً»، ۲ بار، که عمدتاً بر مصادیق باطل، اطلاق شده است. بیشتر قرآن شناسانی که به مفردات و اشباه و نظایر، پرداختهاند بر وجوه چهارگانه باطل در قرآن، اتفاقنظر دارند و آن را بر شرک، ظلم، اِحباط (از بین بردن) و تکذیب (به دروغ نسبت دادن) اطلاق میکنند.
[۱۱]ابن سلام، التصاریف (تفسیر القرآن مما اشتبهت اسماؤه و تصرفت معانیه)، ص۲۹۵ـ۲۹۶.
[۱۲]حسین بن محمّد دامغانی، الوجوه والنظائر فی القرآن، ص۱۶۷ـ۱۶۹.
علاوه بر وجوه چهارگانه باطل، مفسران به معانی و مصادیق دیگری نیز اشاره کردهاند. در این باب، اتفاق نظر وجود ندارد، ولی بیشتر اختلافها بر سر مصداق است. آنچه در تفسیر آیاتِ حاوی کلمه «باطل» و هم ریشههای آن یا در احادیث تفسیری آمده به این شرح است: ۱. آنچه مقابل حق واقع شود (در تفسیر سوره آل عمران).
بنا بر آیات متعدّد، باطل، هر چند در زمانی کوتاه بروز و ظهور داشته باشد، ذاتاًمحکوم به نابودی و زوال است «اِنّ الباطل کان زهوقا» و خدا با فرستادن پیامبران و عرضه کردن حق، راه را بر باطل میبندد و باطل در برابر حق، توان ماندن ندارد.
، برمیخوریم و بعضی از امور نیز به صراحت، باطل، قلمداد شدهاند، که از آن جمله است: ۱. شعر در مدح و هجو که وسیله اکتساب باشد. ۲. هر آنچه مسلمانی را به بیهوده سرگرم سازد.
۳. بر این نکته نیز که گاهی سخنی حق، وسیله سودجویی باطل خواهان قرار میگیرد تأکید شده است؛ «کلمةُ حقٍ یرُادُ بها الباطل» (سخن حضرت علی علیه السّلام در نقد نظر خوارج بر نفی حاکمیت غیر خدا).
، نیز درباره حق و باطل آمده است. ۶. مطلعقصیدهلبَیْد بن ربیعة (متوفی ۴۱) ـ «اَلاکُلُّ شَی م'اخَلاَ اللّهَ باطِلٌ»؛ همه چیز جز پروردگار باطل است ـ نیز، که پیامبر آن را راست ترین سخن عرب دانسته اسست